بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34589
متن پرسش

سلام به استاد گرامی: حقیقتاً از کسانی نیستم که نسبت به متون دینی و کتاب‌های مذهبی حتی عرفانی و فلسفی غافل و ناآگاه باشم و نسبت به حضور در حوزه و دانشگاه بیگانه باشم. ولی احساس نوعی سرگردانی در خود احساس می‌کنم از آن جهت که اولاً: از کجا باید شروع کنم؟ و ثانیاً: به دنبال چه نتایجی باید باشم که در نزد خود احساس رضایت کنم و برای سایرین نیر مؤثر و مفید باشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی، سلام علیکم: نکته حساسی است و مکرراً رفقا از بنده در این مورد سؤال کرده‌اند و بنده نیز در این مورد فکر کرده‌ام. حاصل فکر و تحقیقهای که در جمع‌بندی به آن رسیده‌ام را خدمت جنابعالی ارسال می‌کنم. امید است که مفید افتد. موفق باشید

بسمه تعالی

 سلام علیکم: در مورد نسبتی که ما باید با تراث معنوی و معرفتی خود پیدا کنیم؛ عرض بنده آن است: با فرض این‌که هر یک از بزرگان ما، اعم از ابن عربی و جناب خواجه عبدالله انصاری و صدرالمتألّهین که در میدان حضور تاریخی گذشته حاضر بوده‌اند و یا امثال جناب هایدگر که در میدان حضور تاریخی جهان مدرن حاضرند؛ هر کدام بر اساس مسائل تاریخی خود با حقیقت زمانه و تاریخی که در آن حاضر بوده‌اند، مسائلی داشته‌اند و مطابق آن مسائل، اندیشه خود را در آثارشان گزارش داده‌اند. حال ما در امروزِ تاریخ خود با توجه به مسائل خودمان به آن اندیشمندان رجوع می‌کنیم تا در تاریخ خود حاضر باشیم و در این راستا دینداریِ خود را، آری! دینداری خود را فهم و دنبال می‌کنیم.[1] با توجه به این امر، بنده به‌خصوص در مورد ابن عربی به دنبال حاضرکردن تفکر آن عارف بزرگ در تاریخ خودمان، شرح «فصوص‌الحکم» را در آن کتاب و همراه با شروح صوتی آن به میان آوردم.[2] با این نیّت که نه بنا بر آن است که مخاطب ما در آن مباحث بخواهد استاد تدریس «فصوص الحکم» باشد و نه آن‌که بنا بر این باشد که در تاریخ دیروزینِ «فصوص‌الحکم» با جناب ابن عربی همراهی کند، بلکه قصد ما آن است که با فهم ابن عربی در این تاریخ در نسبتی که باید با دینداری خود نزد خود حاضر باشیم، به «فصوص‌الحکم» رجوع شود، از آن جهت که با نسلی روبه‌رو هستیم که به تعبیر قرآن: «وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ» (نور/35) آماده است مطلب را بدون حواشی و شروح امثال قیصری بیابد و خود را در تاریخ انقلاب اسلامی ادامه دهد.[3]

در مورد نزدیکی به تفکر صدرالمتألّهین گمان می‌شود در راستای حضور در مسائل زمانه خود نظر به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «خویشتن پنهان» و شرح «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» و کتاب «معاد، بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن‌ها می‌تواند کارساز باشد.[4]  

در مورد نظر به تفکر هایدگر و کمک‌گرفتن از تفکر ایشان نسبت به مسائل خودمان گمان می‌شود تأمّل روی سه کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دين‌داری ما» و «در راستای بنیان‌های حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان» تا حدّ زیادی کافی باشد مگر آن که کسی که بخواهد دانش‌آموخته فلسفه هایدگر باشد که باید از کتاب «هستی و زمان»  ایشان شروع کند.[5]

 

[1] - این غیر از آن است که مثلاً تصمیم گرفته باشیم با هایدگر در فلسفه غرب و یا با ملاصدرا در فلسفه اسلامی، فیلسوفی کنیم.

[2] - عنایت داشته باشید علومی مانند «فصوص‌الحکم» علومی نیست که به صرف مطالعه متون نوشتاری نزد مخاطب حاضر باشد، بلکه علومی است که باید سینه به سینه منتقل شود. به همین جهت بر شرح صوتی دویست وچهارگانه آن،‌ که در خدمت عزیزان بودیم همراه با توجه به متن و شرح نوشتاری آن تأکید می‌شود.

[3] - البته برای درک اصطلاحات جناب ابن عربی بهتر است رفقا قبل از ورود به «فصوص الحکم»، به جزوه «مبانی نظری عرفان در اسلام» که طی  27 جلسه شرح داده شده، رجوع فرمایند. هرچند که در متن خود فصوص می‌توان متوجه معنای آن اصطلاحات شد.

[4] - البته اگر بعد از نظر به کتاب «معاد، بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن به متن کتاب «معرفتِ نفس و حشر» که ترجمه جلد 8 و 9 «اسفار» است، رجوع شود؛ برای تکمیل نگاهی که جناب صدرالمتألّهین به امر انسان و امر «وجود» دارد، خوب است.

[5] - نظر و توجه به آثار اقای دکتر رضا داوری در کتاب‌های مذکور در راستای هرچه نزدیک‌ترشدن به تفکر آقای مارتین هایدگر می‌باشد در عین حضور در فرهنگِ خودی.

34586
متن پرسش

سلام بر شما که خداوند آدمی را جاودان آفرید در سرایی که نیاز به بقایش اهمیت دارد و انسان را از خاکی پاک آفرید سپس برایش نپسندید و او را در جسم روحانیِ باقی دوست داشت زیرا از همه نظر برای خانواده، دوستان و کسانی که با او کار دارند بهتر است و هم برای خود او و رحلت از دنیا را در اصل و اساس رحلتِ خروجِ بی نیازی در دنیا آفرید هرچند بسیاری بگونه های غیر اصیل از دنیا می‌روند. آنچه از رحلت از دنیا برای عموم فهم شده موت را نوعی نابودی می‌دانند! خیر انتقال است... و یا آن‌را جدایی می‌دانند که قطع به یقین جدایی نیست بلکه بیشتر بودن است اگر دنیا را اصل قرار ندهیم بلکه اصالتمان که سرای باقی است اصل قرار دهیم در این صورت موت یعنی بیشتر بودن. اگر بخواهید این مسئله را در مورد خودتان برای ما توضیح دهید تا ما بتوانیم ملموس تر آن را بفهمیم چگونه می شود؟ مثلا خب ما به شما علاقه داریم اما به هر حال همه ازین سرا خواهیم رفت منتهی شاید اگر شما جملاتی بفرمایید به ما و خودتان بلطف خدا کمک شده تا بالاخره بدانیم رابطه تمام نمی شود و زندگی ادامه دارد مگر می شود جلسات قرآن و غیره ای که دائما در قیامت تا برزخ و در نهایت به مسجد النبیاء می رسید که امری از جنس بقاست تمام شود زمانی که جلسه ای نورانی است؟! آن همه شنبه ها گرد هم آمدیم که جاودان تر شود و در همه روابط دیگر نیز...

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید با حضور در جلساتی که جان ما را از نظر معارف و معنویت فربه و فربه‌تر می‌کند، بعد از این دنیا حضورمان بیشتر می‌شود و با حضور بیشتر به شعفی جانانه و گسترده نایل می‌شویم به همان معنایی که فرمودند: «الدّنیا مزرعة الاخرة». موفق باشید

34584
متن پرسش

سلام علیکم: اینجانب ساکن کرمانشاه هستم و از طفولیت عشق وافر به سیر و سلوک و عرفان داشتم و دارم و توفیقی هست که قرآن و سایر کتب مثل معراج السعاده را می‌خوانم ولی تا الان استادی نداشتم و ذکرهای مختلف رو انجام می‌دم ولی دستوری منسجم نداشتم. اگه لطف کنین و راهنمایی بفرمایید ممنون و دعا گوی شما خواهم بود  ان شاءالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سخن آیت الله بهجت که فرموده‌اند علم تو استاد توست، اگر به معارف عالیه‌ای مثل «معرفت نفس» رجوع کنید «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». سیر مطالعاتی سایت در این مورد إن‌شاءاللّه می‌تواند مددکار باشد. موفق باشید

34582
متن پرسش

با سلام خدمت استاد: با توجه به سوال در خصوص پدر که یکی از کاربران محترم پرسیده بودند آیا در صورت فوت پدر هم آنچه فرمودید لازم است و یا همین‌که چند وقت یکبار خیراتی بفرستیم کفایت می کند چراکه گفته شده عاق پس از مرگ هم ممکن است. ممکن است مادر و پدر به دل ما نگاه کنند و از خشم و عصبانيت ما دچار آزردگی شوند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید به یاد آن‌ها بود و با عبادات و خیرات به آنان مدد رساند. موفق باشید

34580
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: من درباره احساس تنهایی و اینکه آدم با وارد شدن به عالم تفکر انگار تنهاتر و غریبتر میشه در این دنیا ... و اینکه اصلا می‌شود گفت ما دو نوع تنهایی داریم که یکیش مخرب و غیر الهی و یکیش الهی و در جهت رشد کمال است؟ چگونه می‌شود این دو را تشخیص داد؟ من سوالاتی که درباره تنهایی بود را در سایت خواندم ولی از جواب های شما چیزی سر در نیاوردم. ما از تنهایی و سختی ها و اینکه باید چه کار کنیم میگیم شما از حضور در انقلاب اسلامی. حضور در ماه رجب. محبت و ایثار میگید... من ربطش رو نمی‌فهمم و واقعا جواب این سوالات برام مهمه. استاد چون مضطرب شدم دیگه و راهی نمی‌بینم. خواهشاً جوابی که قابل فهم باشه برای من بی سواد بفرمایبد عاقبت بخیر و رستگار باشید استاد جانم التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده تنهایی‌ها، فرصتی است تا انسان با مطالعه آثاری مثل قرآن و روایات و کتب عرفانی مثل مثنوی، شخصیت خود را آباد و آبادتر کند تا نه‌تنها در بهترین حالت نزد خود حاضر باشد، بلکه شرایط ارتباط حکیمانه با سایرین را نیز در خود پیش آورد. در این مورد خوب است به جواب سوال شماره 34589 رجوع فرمایید. موفق باشید

34578
متن پرسش

درود بر استاد گرامی که در این شلوغی بازار همراه ما هستند. استاد عزیز بواسطه‌ی فضای کاری خودم، نیازمندم که دوره‌های آموزش مدیریت و رهبری سازمان و کسب و کار را بگذرانم. وقتی در چالش‌های فضای کار قرار می‌گیرم، اساتید به ما می‌گویند که مفاهیمی را در زندگی خود بیاورید و تمرین کنید که آنها را تبدیل به نگرش خود کنید. این مفاهیم عبارتنداز: تعهد، مسئولیت‌پذیری، مهارت حل مسئله، صداقت، هدف‌مند بودن و مانند آن. پس از آن وارد موضوعی به نام چرخه‌ی تعادل می‌شویم که زندگی را در ده بعد سلامت جسمی، سلامت روانی، بعد معنوی، مالی، کسب و کار، رشد شخصی، ارتباطات، خانواده و دوستان، همسرداری، تفریح و سرگرمی تقسیم می‌کند و با چند پرسش در هر حوزه براساس استانداردهای روانشناختی انسان را متوجه زندگی و خویشتن می‌کند. در مرحله‌ی سوم انسان به فراستی نیاز دارد که مفاهیم ذکر شده در بند اول را در همه‌ی ابعاد چرخه‌ی تعادل بیاورد. انسانی هوشمند به زندگی که برای مثال متعهد به بودن با همسر در تمام تمرکز، متعهد به مادر، کارمند، نماز و دیگر ابعاد انسانی خویشتن است‌. این فراست مذکور از نظر اساتید رشد شخصی جهان به نوعی به حضور در لحظه و گویا حضور در خویشتن نیازمند است اما آنچه که من آن را انحراف ناگزیر افرادی که در تلاش برای ایجاد یک زندگی بهتر هستند، همین نگاه انسان جدید است. من انواع این تلاش برای بودن را دیده‌ام. انسانی که شکرگزار است و فقط خدا را چون تجار می‌خواهد و به گمان خود را شناخته است و همچنان آشفته یا انسانی که فقط خود را در دنیا می‌بیند. آنچنان که تمام خود را جسم می‌بیند و ذهن و نه عقل. این فرد نیز در کنار اینکه رشد خوبی دارد، انسان خوب و مثبتی است اما چون نگاهش کوتاه است خویشتن خویش را که کمال در سرشتش هست نمی‌بیند و همچنان تشویش در او دیده می‌شود سوال اینجاست. انسان انقلاب اسلامی در عصر تولید و اقتصاد که ناگزیر به پیشرفت و این کلاس‌ها و دوره‌هاست چطور می‌تواند و با چه منبعی پیش رود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده حضور در نگاه توحیدی است تا انسان‌ها جهان را و خود را و سایر انسان‌ها را در آغوش خدا بیابند، در آن صورت بسیاری از آن توصیه‌هایی که ملاحظه می‌کنید جایگاه اصیل خود را می‌یابد بدون آن‌که حالت تصنعی و روان‌شناسانه به خود بگیرد. در نتیجه آری! در عصر تولید و اقتصاد و پیشرفت، وارد روحیه‌هایی می‌شویم که اصالت و بنیاد توحیدی خود را محفوظ می‌دارد. موفق باشید

34576
متن پرسش

سلام استاد عزیز: برای کلمه العقل در باب اصول کافی چه معنای جامعی می توان تصور کرد که همه احادیث مربوط به آن را در پرتو آن فهمید؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل، در متون دینی آن روح و روحیه‌ای است که انسان بتواند امور کثیر را در هویتی واحد مدّ نظر آورد. مثل آن‌که حادثه‌های کثیر را در نگاه توحیدی‌اش به خدای واحد نسبت می‌دهد. موفق باشید

34575
متن پرسش

سلام: تحلیل شما از اعتراضات مردمی فرانسه و انگلیس و دولت غاصب صهیونیست چیست؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحث بسیار زیاد است و جوانب مختلفی دارد. اصل قضیه آن است که فرهنگ مدرنیته، آرزوهای دست‌نایافتنی و زندگی‌های توهّمی‌ را در مقابل انسان‌ها قرار می‌دهد که برآوردنی نیست. و این همان نقطه سقوط آن‌ها خواهد بود که البته با احساس پوچی شروع می‌شود. و این‌جا است که می‌توان متوجه جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی شد که چگونه بنا دارد بشر جدید را از آن نوع زندگی عبور دهد تا زمین او را به آسمان معنویت متصل گرداند تا بشر بتواند جواب آرمان‌های خود را در حیات معنوی‌اش بیابد. موفق باشید

34571
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: من از مطالبی که می‌فرمایید خیلی استفاده کردم، یه سوال دارم راجع به این خط‌هایی که برجسته کردم‌. شهید مطهری در کتاب فلسفه تاریخ جلد ۱ تقریبا صفحه ۴۴ میگن اینکه مارکسیست‌ها اعتقاد دارن جامعه درحال پیشرفت دائمی است ولی ما نظری دیگه داریم و اون هم اینکه (مجموع جامعه‌ها در مجموع زمان‌ها جلو می‌آیند نه در یک زمان خاص) من متاسفانه هنوز نتونستم کتاب‌های مرتبط با جامعه‌شناسی شما را بخونم ولی فکر مشابه این سخنه که جایگاه ایران جمهوری اسلامی رو در تاریخ ببینیم. اگر کمی توضیحش بدید این مطلب رو ممنون میشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحث مفصلی در سه کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دين‌داری ما» و «در راستای بنیان‌های حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان»، شده است. اگر برایتان ممکن باشد خوب است به آن کتاب‌ها که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

34564
متن پرسش

سلام علیکم: در رابطه با این نوشتار که از یکی از گروه های روایی هست و البته وزین، در رابطه با برداشت جناب سوری نجفی از روایات قیام قبل ظهور. خواهشمندم نظرتان را در رابطه با برداشت ایشان مبسوط بفرمایید. ‍ یادداشت‌ کوتاه _‌ ۱۵ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي‏ السِّلْمِ‏ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِين‏، خاستگاه‌ روایی ضد انقلاب، در دوگانه انقلابی‌ _ضد انقلاب! تذکر: در این نوشتار «قیام» در روایات را به معنای انقلاب سیاسی، و اصطلاح «ضد انقلاب» را با فرض وجود عداوت عملی و اراده براندازی در نظر گرفته ایم. 🌐 @GHMaariz ______________________ دسته‌ای از روایات با محتوای نهی از قیام، حاکی از وظایف، منش و روش متفاوت مومن در عصر غیبت می‌باشند. نوشتار پیش‌رو به دنبال بررسی سندی و دلالی این دست از روایات نیست، و علیه یا له آن موضعی نخواهد داشت. اما به نکته‌ای اشاره می‌دهد که کمتر بدان توجه شده است و آن بررسی نقطه مقابلِ قیام و انقلاب، یعنی ضدیت و دشمنی با انقلاب، و پشتوانه روایی آن است. در ابتدا نمونه ای از «روایات قیام» تقدیم می‌شود: 1⃣ الصحيفة السجادية، ص ۲۰ : ... قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ- عَلَيْهِ السَّلَامُ- : مَا خَرَجَ‏ وَ لَا يَخْرُجُ‏ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ إِلَى قِيَامِ قَائِمِنَا أَحَدٌ لِيَدْفَعَ ظُلْماً أَوْ يَنْعَشَ حَقّاً إلَّا اصْطَلَمَتْهُ الْبَلِيَّةُ، وَ كَانَ قِيَامُهُ زِيَادَةً فِي مَكْرُوهِنَا وَ شِيعَتِنَا. 2⃣ الكافي، ج‏8، ص264، ح382 : ... عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: وَ اللَّهِ لَا يَخْرُجُ وَاحِدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ ع إِلَّا كَانَ مَثَلُهُ مَثَلَ فَرْخٍ‏ طَار مِنْ‏ وَكْرِهِ‏ قَبْلَ أَنْ يَسْتَويَ جَنَاحَاهُ فَأَخَذَهُ الصِّبْيَانُ فَعَبِثُوا بِهِ. 3⃣ الكافي، ج‏8، ص274، ح412 : ... عَنِ الْفَضْلِ الْكَاتِبِ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَتَاهُ كِتَابُ أَبِي مُسْلِمٍ فَقَالَ لَيْسَ‏ لِكِتَابِكَ‏ جَوَابٌ‏ اخْرُجْ‏ عَنَّا فَجَعَلْنَا يُسَارُّ بَعْضُنَا بَعْضاً فَقَالَ أَيَّ شَيْ‏ءٍ تُسَارُّونَ يَا فَضْلُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ لَا يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ وَ لَإِزَالَةُ جَبَلٍ عَنْ مَوْضِعِهِ أَيْسَرُ مِنْ زَوَالِ مُلْكٍ لَمْ يَنْقَضِ أَجَلُهُ ... . 4⃣ الكافي، ج‏8، ص295، ح425 : ... عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُلُ‏ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ‏ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. 5⃣ علل الشرائع، ج‏2، ص467، ح22 : ... عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع يَقُولُ‏ ... الْمُؤْمِنُ‏ مُجَاهِدٌ لِأَنَّهُ يُجَاهِدُ أَعْدَاءَ اللَّهِ تَعَالَى فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ بِالتَّقِيَّةِ وَ فِي دَوْلَةِ الْحَقِّ بِالسَّيْفِ. فارغ از سند و اعتبار، از مجموع روایات چنین برداشت می‌شود که قیام کنندگانِ غیر معصومِ قبل از ظهور، مطلقا (در عصر حضور ائمه و عصر غیبت) یا محکوم به شکست‌اند _خاصه اهل حقی که برای احقاق حق و رفع ظلم اقدام کرده باشند‌ _، یا در صورت استقرار و موفقیت‌های جزیی، باز هم جمع جبری عملکرد ایشان بدتر شدن شرایط شیعیان خواهد بود. ممکن است برخی با این قرائت موافق یا مخالف باشند؛ مهم نیست! آنچه مهم است، این است که در صورت موافقت و همسویی با برداشت فوق و معتبر دانستن ادله، باید به سایر لوازم آن نیز پایبند شد. بر این اساس، دست کم بعد از استقرار انقلاب و پایگاه یافتن آن هر کس مجددا برای دفع ظلم و احقاق حق، علیه ایشان خروج کند باز هم مصداق این روایات قرار خواهد گرفت. هر ضد انقلابی که از قِبل روایاتِ ضد قیام عناد ورزد _ در ادبیات دینی و روایات مورد پذیرشش، خود نیز _ شخصی انقلابی و اهل قیام محسوب می‌شود، خاصه وقتی ضدیت او بعد از ظهور و استقرار تام انقلاب پیشین ابراز شود. البته تفاوت دیدگاه و عدم همکاری و همراهی، مورد بحث نیست بلکه مقصود، کارشکنی، عدوات عملی و براندازی است. اگر چه، ممکن است بعد از استقرار و موفقیت قیام، به جهت تحفظ بر منافع مذهب حقه، همکاری با ایشان نیز در مواردی ارجح و اولی باشد. بنابراین دوگانه انقلابی _ غیر انقلابی، تنها می‌تواند دوگانه‌ای دینی و برخاسته از نصوص تلقی گردد، نه دوگانه انقلابی _ضد انقلاب و نه چندگانه انقلابی _ غیر انقلابی _ ضد انقلاب، که بر اساس عرف و منطق، قابل فرض و تصور می‌باشند! ملخص کلام: تلقی ضد انقلابی خاستگاه روایی ندارد. پس اگر روایات قیام را بپذیریم، دوگانه انقلابی _ غیر‌ انقلابی شکل خواهد گرفت و انقلابیون و ضد انقلاب (براندازی، ضدیت عملی و احتمالا موارد خلاف تقیه)، همگی تحت عنوان انقلابی (اهل قیام) در روایات قرار گرفته و تحلیل می‌شوند. در نتیجه هر ضد انقلابی، انقلابی است و هر غیر انقلابی قطعا ضد انقلاب نیست! 🖊 محمد سوری شهر رمضان 1442 نجف اشرف 🌐 @GHMaariz‌‌

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب ارزشمند «ولایت فقیه» به طور مبسوط، جواب این موارد را داده‌اند که این روایات در این رابطه می‌باشد که کسی قبل از قیام حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به عنوان مهدی قیام کند. در حالی‌که انقلاب اسلامی حرکتی است در راستای امر به معروف، و هرگز تعطیل‌بردار نیست. موفق باشید

34555
متن پرسش

به نام آنکه نام آوران نام و جان می دهند تا در طریق عشقش نامی از آنها در میان نباشد. عرض سلام و رضوان خداوند بر شما باد. یوم اللّه ۲۲ بهمن رو به شما تبریک عرض می‌کنم جسارتا بنده کلیپ شرح سوره ی حمد شما رو از شرح امام خمینی (ره) مشاهده کردم. فرمودید هیچ کس قادر به درک ذات اقدس الهی نیست حتی حضرت محمد (ص) مقصود سخن شما همین دنیا بوده است؟ یا اینکه پس از مرگ وصال تمام رخ نمی دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی هم که وصال، تماماً رخ دهد باز ما همچنان بنده اوییم و او ربّ ما، و از این جهت خدای خود را که همه مقصد و مقصود ما است، درک می‌کنیم. و این غیر از درک ذات اقدس الهی است به معنای این‌که بر خداوند احاطه پیدا کنیم. موفق باشید

34548
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرانقدر: وقتتون بخیر. فردی خواب شهید گرانقدری را دیده بود که ایشان بعد شش سال بعد از شهادت گفته بود من تازه خان بیست و پنجم را طی کردم. به بهانه این خواب میخوام بدونم همه ظرفیتهای وجودی شهید تکمیل نیست که باید مراحلی رو طی کنه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راهی بس متعالی در پیش دارند تا آن عزیزان در ابعاد متعالی خود حاضر شوند و شخصیتی گردند برای «رجعت» در کنار امامی معصوم، و این غیر از آن است که برای بهشت‌رفتن مشکل داشته باشند. موفق باشید

34543
متن پرسش

سلام و ادب: ببخشید استاد بنده مدتی هست فقط هر چی به تماشای انسان می نشینم حس غریبگی ای ایجاد می شود که کو آن انسانی که باید و همه اش احساس می کنم انگار نه انگار خلیفه اللهی، انگار نه انگار خدایی، یعنی انگار موجوداتی یا ربات هایی هستیم که همینطور زندگی می کنیم (به محضر شما جسارت نباشد) و همه اش از این فکرها سر جلسه انقلاب اسلامی انتظار و وارستگی بنده از یک تجربه شخصی گفتم که می خواستم خودم را حس کنم چون دیدم فقط برهان و استدلال کافی نیست. بعد می خواستم بدانم اینطور درگیر شدن و فکرها درست هست یا در انقلاب اسلامی فقط باید رفت، همان ترک ترک؟ و این که فکر می کنم اصلا به عمق بقیه مطالب شما را نمی فهمم و شاید خطرناک باشد دنبال کردن برخی مباحث. امکان دارد راهنمایی بفرمائید و بی زحمت داخل کانال نگذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید در تاریخی حاضر شد که انسان، خود را در معنای دیگری جستجو کند و این‌جا است که جناب صدرالمتألهین می‌تواند آن افق را بگشاید. با مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن که همه روی سایت است، راه گشوده می‌شود. با خواهرانی که مباحث «جهان بین دو جهان» را دنبال کرده‌اند، اگر مشورت بکنید خوب است. موفق باشید

34522
متن پرسش

سلام و عرض ادب: سوال های سایت را راجع به استخاره خواندم ولی جوابی نگرفتم. نوشته بودید که به وسیله ی عالمان دینی، عقل و قرآن هدایت ما محقق می‌شود. اولین مسئله برای عالمان دینی اینکه اولا به کدام عالم می‌شود اعتماد کرد و مطمئن شد که اشتباه نمی‌رود فقط به رهبری می‌شود اعتماد کرد که ایشان هم در دسترس ما نیستند و چقدر علما بودند که با ملاک های دین سازگاری داشتند و یکدفعه سقوط کردند. دسترسی به علمای خوب هم واقعا سخت هست. الان من با این‌همه اطلاعات به کدام طرف بروم؟ چه کنم تا به سمت خدا بروم؟ هر کس یه چیز می‌گوید. سردرگمی دارم که نمی‌دانم چطور حل بشود. خدا به من عقل داده تا درست انتخاب کنم ولی عقل من هم که نمی‌تواند راهنمای خوبی باشد. عقل و ذهن من کاملا در گرو اطلاعات ورودی من است. خدا در سوره یوسف مگر نمی‌گوید شیطان از ذهنش برد که فلان مسئله را بگوید پس به ذهن و عقل هم که نمی‌شود اعتماد کرد. یک بار فکر می‌کنم اگر کار فرهنگی کنم خوب است یک بار اگر فرزندآوری، یک بار... عقلم نمی‌تواند پاسخگوی سوالاتم باشد. نمی‌تواند مسیرم را درست مشخص کند می ماند قران. قبلا قرآن می‌خواندم، هم تفسیر، هم حفظ. اما چیز زیادی دستگیرم نمی‌شد، تا اینکه اربعین امثال پیش آمد، همه مخالف رفتن من و پسرم کوچکم بودند عقل و مشورت و اینا هم تایید می‌کرد که نباید این سفر رو بروم ولی از خدا خواستم که من بگوید نطرش چیست و او از من چه می‌خواهد، استخاره کردم و صفحه ۳۱۳ قران آمد و من با هر سختی بود رفتم و خیلی هم خوب بود بعد از آن خیلی حال خوش معنوی داشتم و خیلی با قران انس گرفتم، قبل از هر کاری قران می‌خواندم و برداشت می‌کردم انتطار خدا در این کار از من چیست و اصلا هم برایم مهم نبود سود دنیایی دارد یا ندارد. فقط می‌خواستم کاری کنم که خدا دوست داشته باشد. با همبن کار به سمت جهاد تبین سوق داده شدم و بعد به سمت تشکیل یه گروه برای اینکه کاری برای انقلاب و ظهور کنیم. دوستانم رو جمع کردم. یک سری از این چیزها را تعریف کردم برایشان، آیه ها را یکی یکی می‌خواندم و ازشان خواستم بر اساس توانایی هایشان بیایند در گروه تا در جهت ظهور رشد پیدا کنیم و ان شاءلله یار آقا شویم ولی دوستم می‌گفت ادبیاتت اصلا شکل علما نیست و مثل رهبران فرقه های عرفانی منحرف است. می‌گفت نباید استخاره کنی و فقط در موقع ضروری، می‌گفت برداشت هایت می‌تواند تاثیر شیطان باشد و شاید به جای اینکه در مسیر هدایت الهی باشی در مسیر هدایت شیطانی. من هیچ وقت برای دنیا استخاره نکردم فقط می‌خواستم کاری را انجام دهم که خدا دوست دارد خودم را و همه چیزم را ( که خدا به من داده) می‌خواستم وقف خودش کنم. این حرف ها را که زده خیلی ترسیده ام از اینکه نکند به جای رفتن به سمت خدا به سمت شیطان رفته ام. نکند روی من تسلطی دارند؟ من استخاره می‌کردم دلم آرام می‌شد که خدا همین را از من می‌خواهد. اما الان باز پر از سردرگمی شده ام. خب اگر من می‌خواستم بر اساس مشورت و عقل و... برای اربعین تصمیم می‌گرفتم نباید می‌رفتم چون استخاره حجت نیست اما به خدا و قران اعتماد کردم و رفتم و نتیجه اش را هم دیده ام حالا اینکه بخواهم فکر کنم همین هم ممکن است تحث تاثیر شیطان بوده باشد خیلی مرا ترسانده. اینطور دیگر نمی‌شود به فکر کردن به ایه های قران و تصمیم برای خدا هم اعتماد کرد. ترسیده ام، سردرگمم که کدام راه خوب برای من مناسب است تا به خدا برسم و می‌خواهم به طنابی دست بیندازم که مطمئن شوم به خدا می‌رسد نظر شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همین قرآن وقتی می‌فرماید: «افلا تعقلون» ما را دعوت به تعقل می‌کند و عقل، نوری است که اگر اشتباه هم بکنیم متذکر اشتباه هم می‌شود به همین جهت حضرت صادق «علیه السلام» روایت مشهور «جنود عقل و جهل» را به میان آوردند. از طرفی معلوم است که عده‌ای امثال حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و علامه‌ طباطبایی‌ها با دقت‌های قرآنی خود، معارف ارزشمندی را در اختیار ما گذاشته‌اند. چه اندازه خوب است با مطالعه آثار چنین علمایی بیشتر و بیشتر به قرآن نزدیک شویم. موفق باشید

34512
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: نظرتان راجع به این برداشت را مرحمت بفرمایید. خداوند متعال در سوره مائده یکی از مهمترین سنت های خود را به مذهبی ها متذکر می شود، اینکه جایگاهی را که می‌خواهند باید ببینند که آیا تقوای کافی را برای آن جایگاه دارند یا نه! داستان از این قرار است که قابیل و هابیل (علیه السلام) برای مشخص شدن جایگاه خلافت خداوند، قربانی هایی به درگاه او بردند، نشانه قبولی قربانی آتش گرفتن هدیه بود، و هدیه قابیل پذیرفته نشد مشخص شد که خلیفه خدا در روی زمین هابیل علیه السلام است، قابیل از این موضوع ناراحت شده و به هابیل گفت تو را خواهم کشت برای به دست آوردن این جایگاه. هابیل گفت من برای قتل تو برنامه ریزی نمی‌کنم ولی طوری برنامه ریزی می کنم که گناه تو در جامعه و در تاریخ بماند و تو نتوانی خود را ادامه دهی، قابیل هابیل را کشت و در جایگاه او نشست فکر می کرد آن جایگاه را صاحب شده است، خداوند به خاطر اینکه جامعه از هدایت محروم نماند هدیه به حضرت آدم داد بنام شیث (علیه السلام) «فبعث الله غرابا یبحث فی الارض لیریه کیف سواة اخیه قال یا ویلتی اعجزت ان اکون مثل هذا الغراب فاواری سواة اخی فاصبح من النادمین» خداوند؛ غرابی یعنی یک تمدن ساز و یا بانگ زننده را مبعوث کرد تا جایگاه خالی برادر را پرکند وقتی قابیل این جانشین بحق را دید فهمید که جانشین خوبی به جای برادر خود نبوده است و نتوانسته جایگاه او را بگیرد واز نادمین شد، چون تلاش خود را بیهوده یافت، این درس عبرتی برای تمام مذهبی های دوران هست. اینکه وقتی توان بزرگان را ندارند اقدام به گرفتن جایگاه آنها نکنند. بهمین خاطر حضرت امام رحمت الله علیه فرمودند: ولی فقیه باید کشف شود، ببینید چه کسی را خدا برای این کار برگزیده است و بقیه به او تمکین کنند. در جایگاه های دیگر هم باید توجه شود که خداوند چه کسی را برای این زمانه تربیت کرده است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. آری! انسان باید متوجه عنایات الهی به دیگر انسان‌ها شود و بپذیرد خداوند هرکسی را برای کاری و وظیفه‌ای می‌پروراند و هنر ما آن می‌باشد که توفیقات هرکس را درک کنیم به جای آن‌که آن را انکار نماییم و یا نسبت به آن توفیقات، حسادت بورزیم و چنانچه از توفیقاتی محروم شده‌ایم، ریشه آن را در خودمان جستجو کنیم و نه آن‌که در انکار و نفیِ توفیقات دیگران بخواهیم خود را تثبیت نماییم. تازه مگر جز این است که هرکس توفیقاتش بیشتر است، مسئولیت‌اش بیشتر می‌باشد؟ موفق باشید

34492
متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز: با توجه به جدال بین مدرنیسم و پست مدرنیسم و چگونگی جایگاه عقل از دید این نحله های فلسفی مختلف و نظام های تربیتی مبتنی بر آن ها؛ برای فهم جایگاه عقل در فلسفه اسلامی و نظام تربیتی برخواسته از آن، چه منابعی را پیشنهاد می کنید؟ (از آثار خود و آثار مفید دیگری که در این زمینه می دانید.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا هر کدام در این رابطه بحمدلله تلاش‌های خوبی دارند از جمله جناب حجت‌الاسلام آقای مهدی منصوریhttp://mtabeen.ir و حجت الاسلام محسن عباسی ولدیhttps://eitaa.com/abbasivaladi . به نظر می‌آید در هر حال مباحث «معرفت نفس» از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» بگیر تا کتاب «خویشتن پنهان»، اموری هستند که در تعلیم و تربیت می‌توانند مبنایی باشند و در ادامه، کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» به نور توصیه‌های مولای‌مان علی «علیه‌السلام»، راه‌هایی بسی گسترده در مقابل انسان می‌گشاید. موفق باشید

34491
متن پرسش

یا محبوب. عرض سلام و رضوان حضرت پروردگار بر شما باد. شب رغبت های الهی بر شما مبارک باد. استاد ببخشید من از وقتی تصمیم به تغییر راه گرفتم با مقوله ی تبیین و دوستان دور از آنچه من می‌خواستم روبرو بودم. خب بعضی از دوستان مربوط به قبل از تغییر هستن، تصمیم گرفتم ازشون دل بکنم ولی بعد گفتم باید وایسم و وظیفه ی تبیین رو انجام بدم برخی دیگه هم برای کمک و تبیین به عنایت پروردگار باهاشون دوست شدم. متاسفانه در برخی مشکلات دوستانم احساس می‌کنم روند تاثیر داره برعکس میشه و بسیار می‌ترسم که نکنه من تاثیر بپذیرم و حیران و در تلاش برای یافتن مرز این هستم که هدایت آنها به قیمت فاسد شدن من تمام نشه. اگر میشه به عنایت حضرت معشوق راهنمایی بفرمایید. اجرتون با پروردگار

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان « راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی» شده است به همین امید که رفقا جایگاه قدسی آینده انقلاب را بیابند و متوجه آینده‌ای باشند ماورای آنچه دشمنان حقیقت در مقابل انسان می‌گذارند. در موضوع اندیشیدن نسبت به آینده، لازم است به نظری توجه داشت که بشر جدید به خویشتن خویش دارد و در همین راستا می‌تواند خود را در بستری از سنت‌های اصیل عالم احساس کند، در این صورت در عین جوابگویی به یقینی که در درون خود به دنبال آن است، سعی دارد به نوعی از توهّم‌زدگی که عموماً فرهنگ مدرنیته گرفتار آن است، دچار نشود. آری! برای حضور در آینده‌ای قدسی باید حضور در سنت‌های الهی دائماً مدّ نظر باشد، تا در همه صحنه‌ها بر خلاف فضاسازی شبکه جهانی که فریب‌کارانه ما را در توهّمات متوقف می‌کنند، در واقعی‌ترین واقعیات به‌سر بریم. واقعی‌ترین واقعیات در این زمانه، تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده تا انسان‌هایی همچون حاج قاسم سلیمانی در آن متولد شوند و تولد چنین انسان هایی همچنان ادامه یابد.این است راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی .

   https://eitaa.com/matalebevijeh/12697  موفق باشید

34485
متن پرسش

سلام و عرض ادب. اگر مقدوره به فهم عبارات زیر از ناحیه مقدسه در ماه رجب کمک کنین. صوت مربوطه را گوش دادم. اما هنوز مبهمه برام. مواقع العز من رحمتک + «بشرک المحتجبین» + «البهم الصافین الحافین» با سپاس و ارادت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فراز «بمواقع العزّ من رحمتک» نظر به توحید یگانه حضرت حق داریم و در همان راستا باز با نظر به موقعیت عزّت او حاصل از رحمتش در نهایت، طلب ایمانی ناب به میان می‌آوریم و تثبیت آن ایمان. «بشرک المحتجبین» و سپس از پرودگار تقاضای سرازیرکردن رحمت را برای بندگان نجیب و انسان‌های پرده‌نشین و ملائکه مقرب داریم تا تقاضای ما می‌رسد به «البهم الصافین الحافین» یعنی به موجوداتی که اگر سخن ندارند، وجودشان سراسر عالم را منوّر و پر رونق کرده است. به هر حال فضای دعا، فضای بسیار سرزنده و عمیقی است و از این جهت خوب است که رفقا لااقل از طریق شرح صوتی آن دعا، انس خود را بیشتر و بیشتر کنند. https://eitaa.com/matalebevijeh/12757 موفق باشید            

34481
متن پرسش

با سلام: آیا نظریه وحدت وجود و موجود صحیح است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! مگر می‌شود حضور خدا را جز در بیکرانگیِ او در عالم مدّ نظر آورد؟ و هر مخلوقی را مظهری از انوار اسمای حسنای او به تماشا نشست؟ به همان معنایی که مولایمان حضرت علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «ما رَأيْتُ‏ شَيْئاً إلّا وَ رَأيْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه» [1] نديدم چيزى را مگر آن‏كه قبل از آن چيز و با آن چيز و بعد از آن چيز، «الله» را ديدم. موفق باشید

[1] ( 1)- ملا محسن فيض كاشانى، علم اليقين، ج 1، ص 49

34472
متن پرسش

سلام و عرض ادب: این درگه ما درگه نومیدی نیست ، صد بار اگر توبه شکستی باز آی. استاد ببخشید که مزاحمتون شدم. بنده از اون آدمهایی هستم که همش در حال گناه کردن هستم، بعد از گناه سخت پشیمان میشم استغفار می‌کنم، ولی بازم گناه می‌کنم، و بخاطر اینکه خدا فرموده از درگاه من ناامید نباشید بازم استغفار می‌کنم، ولی انگار دارم خدا رو مسخره می‌کنم، بنده سیر مطالعاتی شما رو هم گوش میدم، موقعی که احساس می‌کنم از لحاظ معنویت دارم به سوی خدا سیر می‌کنم، بازم تسلیم هوای نفس میشم. واقعاً از این وضع خودم خسته شدم، به خودم میگم یا بشو رومی روم یا زنگی زنگ، استاد یه راهنمایی به بنده حقیر کنید که بتونم از بند گناهان و نفس اماره نجات پیدا کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه فکر کنید که شیطان در جواب حضرت حق می‌گوید: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» حتماً در راهی که آن راه به سوی تو ختم شود، می‌نشینم و سعی می‌کنم انسان‌ها را از آن راه منصرف نمایم. با توجه به این امر در نظر بگیرید که قصه هر رونده‌ای آن‌گاه که به سوی حضرت معبود در حرکت است، گرفتارشدن به این نوع گناهان است، برای آن‌که از ادامه مسیر مأیوس شود و با توبه، آری! با توبه، شیطان را باید مأیوس کرد و از شرّ گناهان آزاد شد. موفق باشید

34464
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: آیا یقین خواستن همان رسیدن به توحید است؟ راه رسیدنِ به توحید و یقین چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر باور به خداوند و به حقایق غیبی، انسان‌ها می‌توانند با رعایت دستورات شرع، آرام‌آرام به مرحله‌ای برسند که با تمام وجود، باورهای معنوی آن‌‌ها در قلب و روان‌شان به ظهور آید و این مرحله، مرحله یقین است نسبت به آن باورها. موفق باشید

34460
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: بین آیت الله جوادی آملی (روحی فداه) و امام خامنه‌ای (ارواحنا فداه) کدام یک اعلم تر هستند و شایسته‌ی مرجع تقلید شدن برای ما هستند؟ آیا به دلیل اینکه امام خامنه‌ای ولی‌امر مسلمین هستند برای تقویت پایگاه ایشان باید از ایشان تقلید کنیم یا دلایل دیگری دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو عزیزان که فرمودید بزرگوارند. اگر اعلم‌بودن را نسبت به مسائل روز هم در نظر بگیریم، مسلّماً حضرت آیت الله خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» از نظر بنده اعلم می‌باشند. موفق باشید

34458
متن پرسش

با سلام: خدا قوت. امیدوارم عمر طولانی با برکت از خاصان امام زمان باشید. در قران کریم آیه مشهور داریم که تقریبا به این محتوا که برو در خلقت بنگر آیا نقصی در خلقت می بینی انقدر چشمت خسته می‌شود و بی نتیجه باز می گردد. ولی با عرض معذرت نعوذ بالله برای من خیلی سوال پیش می آید که اگر نظام خلقت احسن هست پس چرا بنده با دیدن خلقت خداوندی بعضا چیزهایی به ذهنم می رسد که مثلا فلان جا اگر اینطور و یا آنطور بود خیلی بهتر بود با وجودی که خداوند قدرتش بی انتهاست پس چرا من بنده ضعیف می توانم به نظام خلقت اللهی ایرادهای منطقی و عقلانی زیادی بگیرم. مثلا یک نمونه کوچکش را مطرح می کنم. بنده خیلی فیلمهای حیات وحش را دوست دارم حیوانات جالب و دیدنی در جنگل ولی بعضی اوقات صحنه های بسیار درد ناکی از حیات وحش نشان می‌دهد که طاقت دیدنش را ندارم. بطور مثال بچه آهویی که ماری دور بدنش طنیده شده در همان حال نیز کفتارهایی دارند زنده زنده تکه تکه اش می کنند. و یا بو فالوای که در حال زایمان است و گرگها دوره اش کرده و هنوز بچه به دنیا نیامده می خواهند شکارش کنند. چنین صحنه هایی در نظام احسن چه توجیهی دارد؟ آیا خداوند با آن مهربانیش نسبت به مخلوقاتش و قدرت بی انتهایش نمی‌شد که نظام خلقت طوری باشد که این همه خشونت و کشتن در دنیای حیوانات نباشد و به شکل بهتری شکمشان سیر می‌شد؟ سپاس از پاسخگوییتان. خدا بر توفیقاتتان بیفزاید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که شما متوجه هستید و مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» می‌فرمایند حقیقتاً نظام عالم، نظام اَحسن می‌باشد. می‌ماند که به گفته جنابعالی چنین صحنه‌هایی را چگونه توجیه کنیم؟ آیا واقعاً همه ابعاد صحنه را دوربین این افراد به ما نشان می‌دهند؟ در حالی‌که صاحب‌نظران به حیات وحش معتقدند نظام جنگل به طور معجزه‌آسایی منظم است. به طوری‌که آن چیزی از صحنه خارج می‌شود که برای ادامه حیات جنگل لازم است. به نظر می‌آید ما با این نوع صحنه‌هایی که دوربین‌ها نشان می‌دهند، همه پدیده را در نسبت با کلیت محیط آن‌ها نمی‌بینیم. موفق باشید

34448
متن پرسش

خدایا مرا به دریای جنون خودت ببر ولی آنجا دستم را نگیر، رهایم کن، بگذار در دریای جنونت غرق شوم، من اصلا درد دیوانگیِ تو را دارم، این جنون طعم دیگری دارد. خدایا همه اش فدای یک لبخند شیرینت، همه آسودگی ساحل امن عقلم فدای یک لبخندت. خدایا به کسی نگو بگذار بین خودمان بماند ولی من تو را خیلی دوستت دارم؛ نگاه نکن به سربه هوایی و بی‌توجهی‌ام، نگاه نکن به این همه گناه و بدی‌ام؛ به عزّت و جلالت قسم که تو را خیلی دوستت دارم، کاش هر صبح چشمم که باز می شد اول از همه خیره در چهره تو بود، خدایا بگذار بگویند کافرم، دیوانه ام ، مجنونم، ولی به خودت قسم که بارها گرمای وجودت را حس کرده ام، گرمی دستانت را! خدایا عقل و استدلال راست می گوید که تو جسم نداری اما قلبم بارها گرمی دستان تو را چشیده! بارها لبخند و دلجویی تو را دیده، این عقل، خودش انگار بیشتر آدم را دیوانه می‌کند. خدایا راستی یک سوالی داشتم، یعنی خیال می‌کنم که سوالی دارم چرا که تو خودت سوال منی و جواب سوالم هستی، یعنی شاید خودت را در کالبد سوالی مثل یک برقی، مثل شهابی از خاطرم عبور می‌دهی و می‌گذرانی، خدایا من که از خودم چیزی ندارم؛ اصلا خودم هم چیزی نیستم که چیزی داشته باشم و گویا همه‌ سوال‌ها در واقع تو هستند که جلوه می‌کنی؛ یا شاید همه نوشته‌ها، همه شعرها. خدایا اگر کسی به مقام ثبات برسد و در ساحت بهشت قرار بگیرد می گویند با حوریان دمساز است اما چگونه کسی که تو را داشته باشد حاضر می‌شود حضور تو را کنار نهد و سرگرم حوری شود!؟ چه معامله اندوهبار و زیان باری! نکند که حوری هم خودت هستی؟ حتی اگر تو حوری نباشی باید آن‌وقت آدم‌ها دیوانه باشند که حوری بطلبند! خدایا! ببین همین کارها را می‌کنی که می‌گویم به میدان آمده‌ای تا دیوانه‌ام کنی، قربان عهدت بروم خدا، حالا که به میدان آمده‌ای کار را تمام کن؛ یکسره مرا دیوانه خودت کن! همه جانم را، همه ایمانم را، همه سامانم را، خدایا رهایم نکن که می‌میرم. خدایا مدتی است خیلی گرفتار دنیا شده‌ام، دنیا مثل غذای متعفنی است که کلی اسانس و چاشنی به آن زده‌اند تا لذیذ به نظر آید، وقتی می‌چشیم هم انگار لذیذ است، ولی آخرش کار خودش را می‌کند، اگر نکُشد، دست کم مریضمان می‌کند. خدایا! خیلی ادعایم می‌شد سر خودم، آب نبود وگرنه شناگر ماهری بودم، اما آنقدر دریای دنیا عمیق و بی‌سر و تَه است که حتی ماهرترین شناگر هم که باشی آخرش توان جانت کم می‌شود، خسته می‌شوی و اگر پناهی پیدا نکنی غرق می‌شوی. خدایا! حیف نیست وقتی اینهمه جا در آسمان برایم گذاشته‌ای در دریا غرق شوم؟ خدایا وحشتم گرفته از این دنیای سیاه و گود و بی‌ساحل، التماست می‌کنم که مرا برکش، خدایا حیف نیست وقتی تو را داشته باشم با گناه‌آلودگی‌ام؛ تو باشی و من با تو نباشم، خدایا مرا تنهایم نگذار، خدایا دیگر کم آورده‌ام از فرط کوتاهی‌هایم، آه مردم مرا دعا بکنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوش است که حضرت محبوب آغوش می‌گشاید تا خود را به ما بشناساند و سپس رُخ برمی‌کشد تا ما را با سوز جدایی از او همچنان تنها بگذارد و در همین رابطه به ما گفته‌اند: «دلا بسوز که سوز تو کارها بکند».

قصه دل‌دادگی به حضرت محبوب، اتفاقاً بیشتر از دیروز قصه امروزینِ بشر جدید است با ظرفیت گسترده‌ای که دارد. بشری که جناب مولوی خیلی زودتر از امروز در فضای آن قرار گرفت و گفت:

آزمودم عقلِ دوراندیش را / بعد از آن دیوانه سازم خویش را

عقل، بندِ رهروان است ای پسر /  وان رها کن ره عیان است ای پسر

حال باز مائیم و جلوه او، و باز رُخ‌برکشیدنش، و ما و سوز حرمان او. این‌جا است که همراه جناب مولوی ندا سر می‌دهیم:

رحم کن برآن‌ که چون روی تو دید /  فرقت تلخ تو چون خواهد کشید

موفق باشید                        

34447
متن پرسش

سلام استاد طاهر‌زاده؛ وقتتون بخیر از کارما اطلاع دارید آیا حقیقت دارد یا نه؟ منظور من از کارما تقریبا تناسخ هست اما کارمایی که من میگم اینه وقتی ما میخوایم به این دنیا بیایم قراره تجربه زمینی شدن رو داشته باشیم وقتی بار اول به این دنیا میایم کارهایی نداریم بخوایم پس بدیم اما وقتی در دفعه های بعد با پا به این دنیا میزاریم زندگی خوب و بدمون، نتیجه زندگی قبلیمون اگه آدم خوبی باشیم زندگی بعد هم برامون خوبه اما اگه بد باشیم زندگی بعدیمون هم بد میشه. آخه مگه میشه یه بار به این دنیا بیایم این همه رنج و سختی و بدبختی بعد یه نفر دیگه در شرایط بهتر پا به این دنیا بزاره اینم میدونم نباید مقایسه کنم همه هم مشکلات خودشون و دارند. اما تکاملی که من میگم اینه به این دنیا میایم تا کامل بشیم خدا با به دنیا آوردن ما به این دنیا بهشت و جهنم رو برامون رقم میزنه آخه مگه میشه خدای به این مهربونی ما رو بندازه تو آتش داغ و سوزان جهنم؟ خواهش می‌کنم جواب من رو بدین یا من این همه سال اسیر خرافات اسلام شدم و الان آگاه شدم یا الان گمراه شدم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال این سخنان حکایت از نوعی تناسخ به همراه دارد و در مباحث فلسفی به طور مفصل بر غلط‌بودن تناسخ بحث شده است از آن جهت که نفس ناطقه وقتی از «مابالقوه‌»های خود به «مابالفعل» رسید، محال است که دوباره آنچه فعلیت‌ یافته است دوباره به بالقوه تبدیل شود. ۲. اتفاقاً همه سخن قرآن آن است که شما انسان‌ها در قیامت با اعمال خود روبه‌رو می‌شوید و نه آن‌که خداوند کسی را عذاب کند، بلکه پیامبران آمدند تا متذکر این امر مهم بگردند که نتایج اعمال شرک‌آمیز خواهی نخواهی آن آتشی است که درون را فرا می‌گیرد. موفق باشید

نمایش چاپی