بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31069
متن پرسش
سلام: در پاسخ یکی از کاربران فرمودید «در بحث حرکت جوهری روشن شد که دائماً عالم ماده با تبدیل قوه‌ها به فعل، قیامت می‌شود و باز سلسله عالم وجود تا عالم ماده بسط می‌یابد و باز حرکت جوهری و باز فعلیتِ قوه‌های عالم ماده» این جمله یعنی همیشه یک آدم ابوالبشری خواهد آمد و یک حضرت محمدی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است. عرایضی قبلاً در جواب سؤال شماره 31009 شده است. موفق باشید

31067
متن پرسش
با سلام: خدا قوت. نتیجه انتخابات مشخص شد. ۵۱ درصد رأی ندادند و ۱۳ درصد رأی سفید دادند یعنی در مجموع ۶۴ درصد برخلاف فتوای رهبری عمل کردند که رأی مشخص دادن را واجب دانستند. تفسیر من این است که با توجه به نظر بعضی علما مثل آقای خاتمی که نماینده شورای نگهبان هستند که قبل از انتخابات گفته بودند که این انتخابات به نوعی رفراندم هست، نتیجه می‌گیرم حداقل ۶۴ درصد مردم به هر دلیل با این شکل از اداره کشور مخالف جدی هستند. (نه لزوما خود نظام) ۱. با توجه به سیره اهل بیت و آیات قرآن، در این شرایط وظیفه رهبر کشور چیست؟ مگر میزان رأی ملت نیست و مگر مردم صاحب مملکت نیستند و رهبری خدمتگذار مردم، پس چرا سخنان و مطالبات این قسمت از مردم شنیده نمیشه؟ ۲. فکر نمی‌کنید اگر مثل همیشه این قشر از مخالفان نادیده گرفته شوند در آینده، کشور دچار تنش های شدید میشه؟ از شما تقاضایی داریم، اکثریت ما، بشدت مخالف براندازی هستیم و مخالف دخالت خارجی هم هستیم. کشور و اسلام رو دوست داریم و اگر خدایی نکرده به ایران حمله شود بسیاری از ما مخالفان، دوباره جان خود را سپر خواهیم کرد پس شما را به قرآن مجید قسم می‌دهیم خواهش می‌کنیم که صدای ما رو به رهبری برسانید تا ما را ببینند و نادیده نگیرند. ما جز خداوند منان کسی را نداریم و بر او پناه می‌بریم. ۳. در نهایت تفسیر و پیشنهاد شما چیست؟ خدایا شکرت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در این صحنه انتخابات به ظهور آمد عزم انسان‌های موحدی بود که در نفی حیله‌های دشمن حقیقت و دشمن انسانیت به خوبی ظهور کرد و این یکی از ابعاد نورانی انقلاب بود که به ظهور آمد در آن حدّ که رحمت الهی به خوبی جان ملت ایران را فرا گرفت تا در دام توهّمات شیطانی نیفتند و از سروش الهی که از دم قدسی نایب الإمام سریان پیدا کرد؛ بی‌بهره نشوند.

البته بنده یک معلم هستم و نقشی در رساندن پیام افراد به مقام معظم رهبری ندارم. ولی بحمدلله رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» با بصیرت خدادادی و با تقوای خاصی که خداوند به ایشان عطا کرده‌اند، متوجه این موارد هستند. موفق باشید.    

31056
متن پرسش
سلام استاد: مدتی هست مشتاق نوشتن برای انتخابات بودم. هنوز هم حس می‌کنم برای نوشتن زود است اما با احوالی که پس انصراف دکتر جلیلی اون هم بعد دیدار با اهالی بهیار صنعت داشت، بر من گذشت تصمیم گرفتم بنویسم و همچنان در انتظار بسر برم. پس از سخنرانی رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس شوک تصمیم شورای نگهبان برای من انتظار فراهم شدن وقت دیگری در این ۲۸ خرداد پیش کشیده شد. اینکه اگر ما آماده ورود به صحنه جدیدی هستیم و ورق دیگری از تاریخ بناست در افق قدسی حضرت حاج قاسمم رقم بخورد پس ماجرای سیاست و اولا ماجرای انتخابات هامان باید مفهوم نویی را پیش آرد. تا به امروز همواره گمان می‌کردم باید در درونم رقابت را میان جلیلی و رییسی را حفظ کنم. مگر انتخابات بدون رقابت معنا دارد نهایتا صحنه نو مفهوم تازه ای از رقابت را باید به ما بفهماناند. تا آنجا که توانستم در درون خودم به اختلافهای میان این دو دامن زدم تا این دو را حقا دو ببینم و به انتظار بنشینم و البته جبهه ی حزب الله و آن بنیان وجودی که این دو در آن شکل می‌گیرد از سنخ نور انقلاب خمینی است. می ماند ماجرای ما و وضع توسعه نیافتگی که در این عرصه گاه و بی گاه خودش را در پیش چشمان ما جلو می اندازد. سودای اینکه همگانی که در این صحنه حاضرند زیر چتر نور وجودی حضرت روح الله در این رقابت نو حاضر می توانستند باشند، آرزوی دوری است که هیچ وقت از آن نتوانستم در این یکی دو هفته دل بکنم. براستی اگر پس فردا رخ می داد اصلاح طلبانِ ما چگونه بودند؟ بگذارید کمی برایتان خاطره بازی کنم از جنس آرزوهای دور و دراز و تمناهای محال. روزگاری که شورای نگهبانِ تقدیرِ زمانه ی آینده ی قدسی ممکن، برای فرداهامان در پیش چشمانش، طیف متکثری از جوانانِ پیری را می‌دید که جملگی چشمانشان، همیشه در برابر نام و یاد حاج‌ قاسم به اشک در می آید و بغض جانشان را فرا می‌گرفت. اما یا من در دل این احوال طویل گم کرده ره به مقصودم یا وقت آن نرسیده است انتظار به امروز که رسید شوک تازه ای رخ داد اصلا دست خدا جبهه حزب الله را از رقابت خالی کرد. براستی ماجرا از چه قرار است. این لیله القدر قرار است چه‌ را نمایش بگذارد؟ بابت طولانی بودن کلامم شرمنده ام. من حتی فرض اینکه همه ماجرایی که برایتان چیدم جز خواب و خیال خالی از تفکر نیست را از خودم دور نکرده ام.
متن پاسخ

 

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب در نوعی پرسش‌گری که نظر به افقی است تا آینده به سوی ما آید، می‌پرسید ماجرا از چه قرار است که «اصلا دست خدا جبهه حزب الله را از رقابت خالی کرد». به نظر بنده آنچه در این لیلة القدر بنا است به نمایش آید، نظر به آینه‌ای است که نسبت ما را با مقام معظم رهبری معنای دیگری می‌بخشد. آقای دکتر جلیلی میدان رقابت با آقای رئیسی را تبدیل کردند به میدانی که ما هرچه بیشتر حضور رهبری را در این تاریخ بنگریم.

راهی را گشودند که در نوعی از انتخاب قرار می‌گیریم ولی نه انتخاب بین دو رقیب که یکی با نفی دیگری، خود را اثبات کند؛ بلکه انتخابی که بستر حضور در صحنه‌ای است که عملاً با رهبری بیعت می‌شود از نوع بیعتی که با مولایمان در غدیر انجام دادیم.

ملاحظه کردید که در غدیر از یک طرف انتصابی الهی انجام شد، تا مدیریت جهان اسلام توسط انسانی قدسی شکل بگیرد، ولی از طرف دیگر پیامبر خدا «صلوات الله‌علیه‌و‌آله» مردم را تشویق کردند تا در همان مکان با علی بن ابیطالب «علیه‌السلام» بیعت کنند. راستی! اگر انتصاب از طرف خداوند بود، چرا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نفرمودند این حکم خدا است و باید همه بپذیرند؟ جایگاه این بیعت، جز آن است که باید در عین بستری قدسی، جمهور، خود را و انتخاب خود را به میان آورد؟ این‌جا رقابت بین دو جریان نبود، بلکه اختیار و انتخابی بود برای پذیرفتن و نپذیرفتنِ آنچه خداوند مقرر کرده بود. آیا ما نیز در شرایطی در حال قرارگرفتن هستیم از جنس انتخاب و بیعتی که نسبت خود را با نظام مقدس اسلامی باید معلوم کنیم؟ و در این انتخابات مخیر به چنین موضع‌گیری هستیم؟ بیعتی از جنس بیعتی که در غدیر واقع شد و نه بیعتی که خلفای عثمانی بر مردم تحمیل کردند؟ آیا اگر دموکراسی، عبور از آن نوع دیکتاتوری بود که به نام بیعت بر مسلمانان تحمیل کردند، ما دوباره به آن بیعت برگشته‌ایم؟ و یا با نظر به ضعف‌های دموکراسی، قدمی جلوتر آمده‌ایم تا در عین نقش‌آفرینیِ جمهورِ مردمان، از صحنه رقابت مطرح در دموکراسی نیز قدمی جلوتر بیاییم؟ و در انتخاباتی قرار بگیریم که بیعتی باشد با راهی که نظام اسلامی مقابل ما گشوده است؟ و ما هنوز در طلوع و تولد این راه هستیم، با همه ابهاماتی که دارد. مثل آن روز که با روبه‌روشدن با ولایت فقیه، هزاران ابهام برایمان پیش آمد که نکند ولایت فقیه نوعی دیکتاتوری است و سپس معلوم شد تاریخ دیگری است که انسان‌ها در عین انتخابی آزاد، اسیر سکولاریسم جهان مدرن نباشد. موفق باشید

31055
متن پرسش
بسم الرب الشهدا و الصدیقین اُستاد عزیز سلام علیکم و رحمه الله خداقوت اُستاد عزیز می‌خواستم از محضر جنابعالی کسب تکلیف کنم و راه خود را بدانم. اُستاد مدتی است که از درس فارغ شده ام و سربازی را در سال دیگر در پیش دارم. می‌خواهم در این مدت و مدت پس از سربازی زندگی ام را طوری که می‌خواهم عملی کنم. از سال پیش با مباحث زندگی پس از مرگ آشنا شدم و علاقه شدیدی به یادگیری علوم معاد و تفسیر المیزان، شدم. مدتی بعد با دروس انسان شناسی شما را زیر نظر یکی از شاگردانتان (که متاسفانه مشکلی برای ایشان پیش آمد و نتوانستم با ایشان ارتباط برقرار کنیم که ایشان فرمودند بقیه کار را با شما جلو برویم) آموختم و پس از اتمام ایشون فرمودند که ما بخش سلوک دینی را شروع کنیم و در حال خواندن کتاب فرزندم اینچنین باید بود هستیم. اُستاد بنا بر مقدماتی که عرض شد چند درخواست داشتیم از شما ۱. اُستاد شما ترتیب سیر مطالعاتی را چطور برای حقیر پیشنهاد می‌کنید؟ آیا همینطور ادامه کتب بخش سلوک دینی را ادامه دهیم؟ ۲. اُستاد ما عادت داشتیم چکیده هر بخش از کتب را می‌نوشتیم تا وقتی بخش دیگر را بخوانیم قبلش آن چکیده را بخوانیم تا آماده باشیم برای بخش جدید. اما متاسفانه اُستاد این‌کار مقداری حقیر را دلسرد کرد. بخشی از مطالب خیلی برایمان جذاب بود و هست مثل بخش جهاد و اخلاص و خلوص و... اما بخش های دیگر شاید جذاب باشند اما نه مانند بخش هایی که مربوط به جهاد هست. اُستاد ببخشید بنظر شما این خلاصه نویسی ها را ادامه دهیم؟ نظر شما در این باره چیست؟ ۳. اُستاد درباره مطالعه تفسیر المیزان شما چه زمانی را پیشنهاد می‌کنید؟ آیا قبل از شروع تفسیر مقدمات خاصی هست که باید بیاموزیم قبل از شروع تفسیر المیزان؟ ۴. اُستاد اگر به عنوان جوانی محضر شما می‌رسیدیم شما به عنوان اُستاد و بزرگتر چه نصیحتی به حقیر می‌فرمودید؟ ۵. اُستاد سوالی قرآنی داشتیم اگر اشتباه نکنیم مربوط به آیه ی «... الله لا یخلف المیعاد...» که خداوند هیچگاه از وعده خود سرپیچی نمی کند. حال اُستاد سوالمان این است مثلا می‌شود خداوند به بنده اش منت بگذارد و به او وعده مثلا شهادت در راه خودش را به او بدهد. آیا ممکن است به سبب گناهان و اشتباهات بنده، این وعده الهی به عقب یا جلو بیفتد و کلا سلب شود این وعده از او؟ اُستاد اگر می شود وعده الهی (شهادت در راه خدا) را به جلو انداخت چه کنیم که وعده الهی زودتر انجام شود؟ اُستاد لطفا این سوال را با ذکر مثالی از شهادت، بفرمایید. در نهایت از لطف و مهربانی شما اُستاد عزیز صیمیمانه تشکر می‌کنیم. خدا خیرتان بدهد. جزاکم الله خیرا. ملتمس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سیر مطالعاتی سایت ان‌شاءالله می‌تواند مفید باشد. ۲. خلاصه نویسی بر اساس اهمیتی که به آن موضوعِ خاص می‌دهید خوب است. ۳. حد اقل اگر بتوانید صد جلسه از صوت‌هایی که در تبیین سوره‌ها عرض شده‌است را گوش بدهید و سپس به تفسیر المیزان رجوع بفرمایید خوب است. گوش سپردن به صوت سوره‌هایی مثل «زمر»، «عنکبوت» و «آل عمران» و بعد از آن به جزوه «روش کار با المیزان» که روی سایت هست رجوع فرمایید. ۴. مطالعه‌ی مباحث مربوط به انقلاب اسلامی. ۵. وعده‌های الهی در سنت‌هایش محقق می‌شود مثل آن‌که سنت خدا آن است که اجر محسنین را ضایع نمی‌کند و یا سنت خدا در دفاع از مومنین است. موفق باشید

31046
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد محترم، خسته نباشید، وقتتون بخیر و عافیت با توجه به سؤال ۳۱۰۰۹ در رابطه با قیامتهای متعدد و آفرینش‌های متعدد که گفته شده به دلیل بروز صفت خالقیت خداوند متعال هست، آیا اینکه بعضی بزرگان می فرمایند الان در آخرالزمان هستیم یا اینکه پیغمبر اکرم (ص) خانم النبین هستند، منظور در این دور از آفرینش هست و بعد از ما ادوار دیگری وجود خواهد داشت؟ یا اینکه ما آخرین دور از تمامی ادوار آفرینش هستیم و نیازی نیست خالقیت حضرت حق که از صفات فعل باری تعالی است که ریشه در صفات ذات مثل قیومیت و... دارد، فقط در خلقت نوع انسان بروز کند؟ در غیر این صورت فاصله ی بین خلقت های متعدد چطور بیان می شود آیا در آن زمانها مثلا صفت خالقیت پروردگار ظهور نمی کند؟ همچنین این مسئله که بساط عالم ماده هیچگاه برچیده نشود، چطور با این حقیقت که در قیامت کبری همه ی قوای عالم به اصلشان یعنی باطن عالم رجوع می کنند و حشر همه ی موجودات به اسم و اصل آن صورت می پذیرد قابل توضیح می شود؟ بخصوص در معاد جمادات اگر بساط عالم ماده هیچگاه جمع نمی شود، در رابطه با مثلا باطن آب که رجوع به اسم حی می کند چطور در عالم ماده هست ولی باطنش رجوع به حق می کند و معاد برای آن هست؟ «اذا الشمس کورت، و اذالبحار فجرت....» همچنین با توجه به آیه ی شریفه ی «یوم تبدل الارض بغیر ارض»، اگر زمین به باطن‌ عالم رجوع نمی کند و بساط عالم ماده همیشه هست، معاد آن چطور هست و منظور از این آیه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در بحث حرکت جوهری روشن شد که دائماً عالم ماده با تبدیل قوه‌ها به فعل، قیامت می‌شود و باز سلسله عالم وجود تا عالم ماده بسط می‌یابد و باز حرکت جوهری و باز فعلیتِ قوه‌های عالم ماده ۲. باطنِ عوالم مادون همیشه مقدم‌اند از خودِ عالم مادون که این نکته را می‌توانید در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» دنبال کنید. موفق باشید

31040
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: ضمن تشکر از شما که با علم و حلم پاسخ سوالات ما رو می دهید. در پاسخ 31031 و 31032 مطالبی فرمودین و دلگرمی دادید، خدا حفظتان کند در این دوره انتخابات واقعا دلسرد شده بودم. کارهایی می کنند که واقعا ناامید کننده است. این وضع امنیتی که در کشور حاکم کرده اند و با هر نظر مخالف و انتقادی برخورد امنیتی می کنند این وضع مدیریت کشور و برخورد با مردم، این وضع معیشت مردم، و وضعیت قشر پایین و طبقه محروم جامعه در حکومتی که داعیه اسلامی دارد، ماها مسلمانیم، شیعه هستیم، رهبری چون سید علی داریم، علمدار حکومت دینی در دنیایی هستیم که بحث دین بحث درجه چندمی ست و تابع و فرع بحث های دیگه ست. چرا باید اوضاع اینطور باشه؟ اتفاقا سخنان احمدی نژاد رو که امیدواریم خدا هدایتش کنه رو هم شنیدم، که لابد در جریان هستید، بحثی که با عنوان جریان فاسد امنیتی مطرح کردن. واقعا در این دوره تصمیمم بر این بود که شرکت نکنم. البته خب یک رای که تاثیر و اهمیتی ندارد ولی برای شخص خودم تاثیر بسیار و اهمیت زیاد دارد که بالاخره در کدام سمت قرار می گیرم. این آیه رو خواندم و بسیار دلگرم و امیدوار شذم. ان شاء الله خداوند مشکلات و ایرادات ما رو برطرف کنه و ما هم در مسیر این لطف و اصلاح باشیم. «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» استاد عزیز خدا حفظتون کنه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً همین‌طور است که شیاطین بی‌کار نیستند، ولی «فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ» حضرت حق آنچه را که شیطان القاء کرده است را خنثی می‌نماید زیرا نظام اسلامی در کلّیتش مقابل نظام استکباری قرار دارد و همین امر موجب می‌شود تا به لطف الهی ما از مشکلاتی که نام بردید با سعه صدر نسبت به همدیگر عبور کنیم. موفق باشید

31042
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: بنده مدتی هست که به لطف خدا با شما و سایت خوبتون آشنا شدم و مطالب و مباحث شما رو دنبال می‌کنم و به لطف طرز تدریس و بیان شیواتون از نظر معرفتی به یک جمع بندی رسیدم ولی سوالی که هنوز به جوابش نرسیدم این هست که فرق عقل که مخلوق اول است و حضرت محمد (ص) که مخلوق اول هست در چیست میدونم که حضرت محمد (ص) و عقل یک حقیقت هستند ولی نمیدونم با هم فرق میکنن یا یکی هستن وجودن؟ اگر امکانش هست کمی درباره این موضوع توضیح بدین یا اگر مطلبی در سایت هست بگین که گوش بدم که این گره ذهنیم بر طرف بشه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظام تکوین، آری! عقل، اولین مخلوق است و شخصیت حضرت محمد«صلوات الله‌علیه‌وآله» محل تجلی تامّ و تمام آن عقل است. کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام در این مورد مطالب ظریف و دقیقی دارد. موفق باشید

31034
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیزم بنده چند سال در دانشگاه امام صادق علیه السلام افتخار شاگردی خانم دکتر علم الهدی رو داشتم. استادی که فی الواقع حرف که می زنن در و گوهر از دهانشون خارج میشه کلاسهای بسیار پربار (البته از دانش آموختگان مکتب حکمت متعالیه و صدرالمتالهین جز این هم انتظار نمیره)، در عین حال ایشون بسیار مهذب و فرهیخته و با اخلاق بودن، حالا سوالم اینه من چند روز پیش فایل صوتی ایشون رو گوش می‌دادم درباره انتخابات، بعد گفتن ما بعد از رای نیاوردن آقای رئیسی ناراحت شدیم و گریه می‌کردیم و...رفتیم خدمت حضرت آقا، دیدیم ایشون خندانن. خب من انتظارم از خانم دکتر علم الهدی با توجه به شناختی که ازشون دارم اینه که ایشون هم ناراحت نباشن. می دونم بخاطر مقام و.... نبوده ولی از همون نظر دلسوزی برای جبهه انقلاب هم‌. نظر شما چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو وجه موضوع قابل فهم است. آری! نه‌تنها خانم علم الهدی بلکه بسیاری متوجه شدند با آمدن دولت آقای روحانی چه بلایی بر سر مردم خواهد آمد و مسلّم از این جهت جای دلسوزی و اشک داشت. و از طرفی نگاه مقام معظم رهبری نیز نگاه حکیمانه‌ای بود که متوجه شدند مردم باید از جریان غرب‌گرایی که در انقلاب نفوذ کرده، عبور کنند و بدین لحاظ خوشحال و امیدوار بودند که این‌کار عملی می‌شود. موفق باشید

31036
متن پرسش
سلام استاد: عرض ادب. همان‌طور که مستحضر هستید، یکی از دغدغه‌های اصلی فعالان فرهنگی شهر، فعالیت درست در ایام انتخابات است. معمولاً ما فعالان فرهنگی از طرف همکاران، اقوام، متربیان و... مورد سؤال قرار می‌گیریم که به چه گزینه‌هایی رسیده‌ایم و از ما درخواست می‌کنند که از بین کاندیداهای ریاست جمهوری و شورای شهر، فرد و افرادی رو بهشون معرفی کنیم. در حالت عادی، ما با تحقیق و بررسی در بین کاندیداها و لیست‌های مختلف، به گزینه‌هایی می‌رسیم و به اطرافیان معرفی می‌کنیم. ولی سؤال اینه که وقتی یکی از علمای شهر برای پشتیبانی از حرکت جمعی، از یک لیست مشخص حمایت می‌کنند، وظیفه ما چیست؟ اگر ما بر اساس تحقیق و بررسی خودمون به گزینه‌هایی برسیم که الزاماً در لیست مورد حمایت فلان چهره علمی یا فقهی شهر وجود ندارند، آیا اجازه داریم، کسانی که اصلح تشخیص دادیم رو به دلیل حمایت یک عالِم یا حمایت از ائتلاف و وحدت، کنار بگذاریم و به لیست معرفی‌شده ایشون رأی بدیم؟ سؤال بعد هم اینکه، آیا اساساً ما در انتخابات باید به دنبال کشف و معرفی و رأی به اصلح باشیم، یا وظیفه ما حمایت از ائتلاف و وحدت و این نوع دغدغه‌ها است؟ اگه بین انتخاب اصلح و حمایت از ائتلاف و وحدت، قرار بشه یکی رو انتخاب کنیم، وظیفه ما انتخاب کدام مورد است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولا مطمئن باشید هرگز آن عزیزان اصرار ندارند از اشخاصی که شایسته بودنِ آن‌ها برای شما محرز شده‌است عدول کنید؛ ثانیا بعضا خود رفقا آن بزرگان را در محذور قرار می‌دهند که در چنین اموری وارد شوند در حالی که بهتر آن است تا رفقا اجازه دهند بزرگان شهر به حکم «علینا بالقاء ‌الاصول و علیکم بالتفریع» آن‌ها ملاک‌های کلی را در انتخاب افراد ارائه دهند تا افراد جهت انتخابات در میدانی که آن بزرگان ملاک‌ها را تعیین کرده‌اند خودشان مصداق‌های جزئی را انتخاب کنند؛ به خصوص که همه می‌دانیم خوبان یک شهر مثلا در امر شوراها منحصر به آن لیستی نیست که آن عزیزان و بزرگان شهر پشتیبانی می‌کنند. ثالثا اخلاق اسلامی اقتضا می‌کند تا رفقایی که بنا دارند طبق تشخیص خود به یک لیست رأی دهند، با گشودگی کامل نسبت به انتخاب بقیه برخورد کنند. رهبری می‌فرمایند: «ملّت عزیزمان انتخابات را نماد وحدت ملّی قرار بدهند، نماد دودستگی و نماد تفرقه قرار ندهند، نماد دوقطبی‌گری قرار ندهند؛ این تقسیم‌های غلط «چپ» و «راست» و امثال اینها را کنار بگذارند. آنچه مهم است آینده‌‌ی کشور است». رابعا: حلقه‌های میانی از نقش خود غفلت نکنند از آن‌جایی که رهبر انقلاب به آن‌ها توصیه دارند در جایی قرار بگیرند که جدای از آن‌چه رهبری به عنوان شخصیتی که تکلیف کلی را تعیین می‌کنند و نیز جدای آن‌چه مربوط به دولت است قرار گیرند؛ لذا در این رابطه می‌فرمایند: «این به عهده‌ی جریانهای حلقه‌های میانی است. این، نه به عهده‌ی رهبری است، نه به عهده‌ی دولت است، نه به عهده‌ی دستگاه‌های دیگر است.» و از این جهت رفقا باید خودشان در سنت انقلاب اسلامی بر اساس آتش به اختیاری که اقدام در این سنت است ابتکارات خود را شکل دهند. موفق باشید

31031
متن پرسش
سلام استاد گرامی وقت بخیر: سوالی که برای من پیش آمده اینست که چرا حکومت جمهوری اسلامی و رهبری در موردی که تخصص ندارد و معیشت و زندگی مردم به آن وابسته است دخالت کند. چرا برای مثال در مورد دولت، وزارت خارجه که وجه بین المللی نظام است و وزارت اطلاعات رو رسما و قانونا به رهبری نمی دهند، و در بقیه موارد مردم را آزاد بگزارند خودشان برای انتخاب، نظارت بر مدیران جامعه تصمیم بگیرند. لابد می بینید که به چه کارهایی روی آورده اند و وضعیت به چه صورت در آمده است. برادر من، شما که در امور اقتصادی تخصص نداری مگر مجبور هستی بار گناه دیگران را به دوش بکشی!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه مدیریت کلان با نظر به قواعد و سنت‌های کلی که ناموس فرهنگی یک جامعه است اداره می‌شود و در امور جزئی معاونین و کارشناسان هستند که مطابق رینگی که مدیر کلی شکل می‌دهد عمل می‌کنند و ولایت فقیه آن نحوه نگاه کلی است که نظام اسلامی بناست بر اساس آن نگاه کلی حضور تاریخی خود را در امروز و آینده معنا کند و طبیعی است که در امور جزئی بقیه‌ی صاحبان مناصب کار خود را باید به نحو صحیح انجام دهند که متأسفانه در این موارد ما هنوز به آن‌چه که باید برسیم نرسیده‌ایم. موفق باشید

31033
متن پرسش
سلام علیکم: بابت این که وقتتون را برای من گذاشتید ممنون هستم، من گرفتار گناهانی و صفات بدی هستم و توبه می کنم ولی به گناه عتیاد پیدا کردم نمی توانم گناه را ترک کنم، نمی توانم بر نفسم غلبه کنم، از زندگی خسته شدم آرزو می کنم ای کاش آخرتی نبود تا خودکشی می کردم، چه کنم که بر نفس خود غلبه و گناهان و صفات بد خو را ترک کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که هر دو روی سایت هست بزنید. موفق باشید

31028
متن پرسش
با سلام: خواهشا مستقیم جواب بدید و ارجاع ندین. آیا ذات خدا جدای از اینکه انسانها چ طور عمل می‌کنند تا خوشبخت شوند، آیا ذات خدا تماماً پر از عشق و رحمت واسعه است یا هم عشق و رحمت دارد و هم یک جلالِ پر شکوه؟ و اگر ذات خدا عینِ عشق و رحمت است پس چرا انسان در جهانی است که پر از سختی هاست و چرا باید این طور رقم خورده باشد که حتماً در دنیا باید اهل ایمان و غیر ایمان سختی بکشند تا به لقاء الله برسند؛ منبع این سختی کشیدن چیست؟ خداوند در قرآن فرموده خطاب به انسان که «اِنَّکَ کادِحٌ اِلي رَبِّك كدحاً فَمُلاقيه» و به این معنا که بالاخره باید سختی کشید تا به ملاقات خدا رسید. حال سوال این است که چرا باید این طور باشد. خواهشاً در همین جا حواب کامل دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری «طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک / چو درد در تو نبیند که را دوا بکند» و لذا صورت رحمت رحمانیه‌ی خداوند است که همواره در تجلی است مگر آن‌جایی که زمینه‌ی پذیرش رحمت نباشد. ۲. عنایت داشته باشید که آیه‌ی مذکور انسان را مورد خطاب قرار می‌دهد یعنی وجهی از شخصیت آدم‌ها که نسیان آن‌ها بر آن‌ها حکومت می‌کند. اینان هستند که برای ملاقات حضرت محبوب باید تلاش کنند از نسیانی که به جهت مشغول شدن به کثرات بر آنان غالب شده عبور نمایند.

31022
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و گرامی: «یَا نُورَ النُّورِ یَا مُنَوِّرَ النُّورِ یَا خَالِقَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ النُّورِ یَا مُقَدِّرَ النُّورِ یَا نُورَ کُلِّ نُورٍ یَا نُوراً قَبْلَ کُلِّ نُورٍ یَا نُوراً بَعْدَ کُلِّ نُورٍ یَا نُوراً فَوْقَ کُلِّ نُورٍ یَا نُوراً لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ» همانطور که می‌دانید این فرازی از دعای نورانی جوشن کبیر هست. آیا میشه گفت این فراز خلاصه و لب مطلب مسئله وجود است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است. وقتی «وجود» را حضوری مدّ نظر داشته باشیم و نه مفهومی. موفق باشید

31024
متن پرسش
سلام استاد: استاد ما چطوری باید از توی بیانات رهبری وظیفمون رو پیدا کنیم؟ بنده چند سالی هست که تحول علوم انسانی که رهبری به عنوان مبنای تمدن سازی مطرح کردن دغدغه ام بوده و هست. اما الان که در آستانه سی سالگی هستم هنوز اولیات فلسفه اسلامی رو هم بلد نیستم در صورتی که شهید مطهری در سن ۳۵ سالگی بر کتاب اصول فلسفه پاورقی زدن. هم اساتید قوی مثل علامه داشتن هم حوزوی بودن و عربی رو خونده بودن. من و کسانی از خانم های دیگه که شرایطشون مثل من هست نمی دونیم واقعا چیکار کنیم؟ عربی و فلسفه رو که تا الان سطحی خوندیم باید شروع کنیم اینکه کی به عمق و ثمردهی برسه واقعا براش تضمینی نیست. ما وظایف خانه داری رو هم داریم دغدغه ی علمی هم داریم ولی ظاهرا کار خاصی نمیشه انجام داد. چون ما سالها دانشگاهی درس خوندیم و نه حوزوی؛ ورود به این حوزه واقعا سخته برامون در عین اینکه علاقه مندیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بعد از آن‌که تا حدّی در ادبیات عرب توانستید رشد خود را ادامه دهید، تدبّر در قرآن و روایات بخصوص از طریق «المیزان» راه های خوبی مقابل‌تان گشوده می‌شود، إن‌شاءالله. موفق باشید

31020
متن پرسش
سلام روز بخیر: یکی از همسایگان بنده سوالی پرسیدند، بند جوابی براشون نداشتم. گفتند که: شب ساعت ۲ بود شخصی بهم سلام کرد، خواستم لامپ رو روشن کنم ببینم چه کسی است، احساس کرد چیزی مثل روح از من عبور کرد و بعد احساس وحشت کردم. می خواست بدونه خیالاتی شده یا اینکه جن بوده؟ برای اینکه مجددا با همچین صحنه ای روبرو نشه باید چکار کنه؟ ایشون خانم تقریبا چهل ساله ای هستند که در طبقه سوم آپارتمان زندگی می کنند. با تشکر خیلی دوستون دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً نمی‌توان روشن کرد که قضیه از چه قرار بوده. همین‌طور که در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرض شد هرگاه قوه واهمه غلبه کند، ممکن است که این موارد به ظهور برسد. بهترین راه، تقویت جسم از یک طرف، و تقویت روح است با تعمق و تدبّر در آیات و روایات. موفق باشید

31015
متن پرسش
سلام استاد عزیز: من دانشجو معلمی تقریبا ۲۰ ساله هستم که دارم سعی می‌کنم کنار درس هام، دروس حوزه رو هم کم کم بخونم. به دلایلی نمیتونم کلا از دانشگاه انصراف بدم و برم حوزه. اما از طرفی سرعت خوندنم کمه و روزی نهایتا ۳ ساعت میتونم وقت بزارم. و برای خوندن دروس حوزه هم فقط از صوت اساتید و بعضا پرسش از رفقای طلبه، کار رو جلو می‌برم فعلا (شاید در آینده فرصت استفاده از استاد هم فراهم شد). و علت رفتنم سمت دروس حوزه، عشق و علاقه به علم دینی و فهم عمیق آن ها، و همینطور یادگرفتن ادبیات دین برای فهم قرآن و روایات و شاید هم در آینده، «تولید علم» هستش. اما الان تنها بودنم تو این مسیر و سرعت کمم، کمی دل سرد کرده من رو. (هر چند هنوز الحمدالله اراده نسبتا خوبی دارم). از شما توصیه و راهنمایی می‌خوام. خدا خیرتون بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در این مرحله همین‌طور خوب است که جهت فهم عمیق دین و ارتباط با قرآن و روایات همچنان تنها جلو بروید. خداوند بقیه مسیر را به وقتش نشان می‌دهد و راه را می‌گشاید. موفق باشید

31010
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. روزتون بخیر و عافیت. سوالی خدمتتون داشتم. بعضی از علما می فرمایند شیطان رجیم اسما الهی را به صورت عکس در وحدت در خود جمع دارد. اگر شیاطین در مرحله ی وهم و خیال هستند این مسئله چطور امکان پذیر هست با توجه به اینکه وهم تنزل یافته ی عقل است و نمی تواند تمام مراتب وجودی عقل را حتی به جهت برعکس و در جنبه ی شیطانی نشان دهد. شاید این ملعون به انسان حسادت می کند حتی دلش می خواهد در تجرد عقلانی ولو در جهنم پیشتر از انسان متصور باشد! شاید همانطور که انسان کامل خلیفه ی الهی و آینه ی تمام نمای اسما و صفات الهی است، انسانی که تجرد تام عقلانی شیطانی دارد عکس اوست و شیطان انس است که در جهنم جبروت خلود می یابد. و شیاطین جن تجرد برزخی در نار دارند. شاید بتوان گفت تبری شیطان از انسان که در آیاتی از قرآن کریم اشاره شده به این موضوع مربوط است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی است. ولی به هر حال هر بلایی بر سر هرکس از جمله بر سر شیطان آمد، به جهت قوه واهمه است که به جای نظر به حقیقت در موطن خیال، نظر به خود و عالم کثرات در عالم خیال دارند و لذا به جای نظر به حقیقت و نادیده‌گرفتن خود، نظر به خود دارند و نادیده‌گرفتن حقیقت. و عملاً قصه «أنا خیرٌ منه» پیش می‌آید و این‌جا است که فرقی بین شیطان جنّی و انسی در میان نیست و هرکدام در تنگنای توهّمات خود جهنم خود را ساخته‌اند. موفق باشید  

31009
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم و بزرگوار، وقتتون بخیر و عافیت باشه ان شاءالله. در رابطه با قیامتهای متعدد و آفرینش‌های متعدد سوالی داشتم. برخی از علما می فرمایند بساط عالم ماده همیشه برقرار هست و دحو الارضهای متعدد، آفرینش‌های و قیامتهای متعددی داریم و این مسئله ابدی است. و اولین انسان در هر دور از آفرینش آدم (ع) است. و این مسئله به دلیل وجود صفت خالقیت در خداوند متعال می باشد. می خواستم نظر حضرتعالی را در این رابطه جویا شوم و اینکه اگر درست هست نور حقیقت محمدیه در ادوار مختلف چگونه بروز و ظهور می کند؟آیا در هر دور از آفرینش اهل بیت (ع) بر زمین نزول پیدا می کنند و یا...؟ با تشکر فراوان، استاد عزیز افرادی هستند مانند بنده یا بعضی از دوستانم که شما اونها را نمی شناسید و ما هم هیچ کسی را نمی شناسیم، خانمهای خانه داری هستیم که مطالعاتی را شروع کردیم و به تازگی با مباحث حضرتعالی آشنا شدیم، تحول عظیمی بواسطه ی مباحث معرفت النفس در آستانه ی وجودی ماست به لطف و ربوبیت و مهر و محبت پرودگار عزیز. ما را از دعای خیر فراموش نفرمایید. ما شما و پدر و مادرتون را خیلی دعا می کنیم. ان شاءالله خداوند متعال عمر با برکت و طولانی و عاقبت بخیری بهتون عنایت بفرماید به برکت وجود مقدس امام عصر (عج). اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر به روایت هم نظر کنید که حضرت باقر «علیه‌السلام» در جواب جابر می‌فرمایند: «لَقَدْ خَلَقَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ اَلْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ اَلْآدَمِيِّينَ». متوجه می‌شویم جهان‌های متعدد و به تبع آن قیامت‌های متعددی در میان است. ولی همان‌طور که حقیقتِ وجود همه عالَم خداوند است و همه مخلوقات در همه عوالم مظاهر خداوند هستند، حقیقتِ نبوت و ولایت نیز واحد است و مظاهر آن در هر عالَمی مطابق آن حقیقت واحد می‌باشد. حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «مصباح الهدایه» در موضوع «حقیقت نبوت» متذکر می‌باشند که چگونه نبوتِ حضرت محمد «صلی‌الله‌علیه‌وآله» مظهر حقیقت نبوی در عالم احدی است. موفق باشید

31011
متن پرسش
سلام علیکم: خوب هستید استاد خدا قوت. متاسفانه روزمون اوضاع خوبی نداره حاصلی نداره، با درگیر شدن تو قضیه روزمرگی، نه نگفتن به کار های بیهوده، دچار عادت ها و رفتار های شدم (از گفتن آنها شرمسارم) که روحم رو در کل وضعیت ذهنی و انگیزه ایم رو کسل کرده، پژمرده کرده می‌دونم سر منشا مشکلات از کجاس برای مثال عادت یا اعتیاد به موبایل، که باعث پرخوری فکری و عادت و شرطی شدن به مطالب سطحی آدم رو از عمق، تفکر، خلوت فاصله داده و دائم باعث ولگردی در این فضا و هدر رفتن ساعت ها وقتم شده، یا اعتیاد خوردن، خوابیدن و غیره که پدیده های دنیا مدرنه. آکاه هستم نسبت به یک سری مشکلاتم، مشکلی اصلی این جاست که توان بلد شدن رو از دست دادم، می‌دونم این کار اشتباه است یا برعکس دانسته های درستی هم دارم اما انگار اختیاری ندارم، زور بلند شدن ندارم و مونس شدم با کار چرت و پرت. کم کم حس می‌کنم داره این روحیمون سازگار میشه و خوشمون میاد از این فضا!! و حتی زمانی که می‌خوام شروع کنم به کار خوب آنقدر برام سخت جلوه می‌کنه و پیچیده که پشیمون میشم و بیخیال! و ترسم از اینه که اولا فاصله بگیریم از تفکرات خوب و درستی که هست (روحیه انقلابی، رسیدن به مرتبه والا در اسلام و...) و دست مون بهش نرسه و واقعا مایه تاسفه برای منی که علاقه دارم کار فرهنگی و تربیتی کنم، قدم در وادی معلمی و طلبگی بزارم آنقدر راکد و خشکسالی شده که از خودسازی خود هم عاجز شدم. دوم این عمر و جوونی به جای کار عمیق، تلاش و عزم برای کارهای بزرگ میشه انجام داد به کار حداقلی و غریزی و محدود این دنیا حرومش کنیم، إن شاالله فرصت کنید راهنمایی کنید بنده رو. در نظر داشته باشید حقیر واقعا ضعیف شدم سعی کنید بی‌زحمت مستقیم و عینی بفرمایید چه کار کنم بلند شویم، روحیه مون درست بشه بلکه جهش هم پیدا کنیم و برسه اون روزی که از جوونی و عمرمون حسابی کار بکشیم و پر ثمر باشیم مثل امام (ره). خدا پشت و پناهتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قرآن و روایات ائمه معصومین «علیهم‌السلام» فکر کنید که بسیار راه‌گشاست بخصوص با نظر به شخصیت رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله». در این حالت، افق‌هایی برای رفتن و رفتن گشوده می‌شود. بتوانید مدتی با کتاب «سوره جاثیه و راز زمین‌گیری امّت‌ها» به‌سر ببرید خوب است. موفق باشید

31007
متن پرسش
با سلام خدمت شما: برای ورود به کتاب نهج البلاغه چه راهی رو پیشنهاد می‌کنید؟ آیا از اول نهج البلاغه شروع کنیم بخونیم و شرح خودتون رو باهاش جلو بریم؟ یا از جای دیگه ی نهج البلاغه شروع کنیم با اساتید دیگر؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنظیمی که در نهج‌البلاغه ملاحظه می‌کنید مربوط به سید رضی«رحمت‌الله‌علیه» است. ولی برای تدبّر و تأمّل و مطالعه نهج‌البلاغه ترتیب خاصی لازم نیست. مهم، ارتباط و انس با مطالب حکیمانه‌ای است که دون سخن خالق و فوق سخن مخلوق است. خوشا به حال آن‌هایی که نهج‌البلاغه را در زندگی خود حاضر کرده‌اند. موفق باشید

31002
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین. سلام استاد محترم و عرض تشکر بابت همه الطافی که به اذن حضرت رحمان در اختیار ما می‌گذارید جزاک الله خیرا و حسنا. ‏به توفیق الهی بنده مدتهاست از راه دور شاگرد شما هستم و مطالب گرانبهای الهی که در کلام شما جاری می‌شود را خدای رحمان به قلبم می‌رساند ‏به رسم ادب و شاگردی از محضرتان سوال و طلب راهنمایی دارم. به لطف الهی در ماه مبارک رمضان امسال پس از مدتها طلب انس با حقیقت قرآن از حضرت حق و به لطف بحث زیبای زبان قرآن اصیل ترین زبان در روز ۱۴ ماه مبارک انگار دریچه قلبم به منظر قرآن گشوده شد و انگار این بار این قرآن بود که به جانم تلاوت می‌شد انگار خداوند رحمان را در افق قبله می‌دید قلبم که آیات را به جانم تلاوت می‌کند قابل وصف نیست به زبان قال اما زبان حال اشکی بود که بی اختیار جاری می‌شد قلبی که فقط می‌خواست کلام حق را بشنود و هرچه میامد کنار می‌زد لذتی که وصف شدنی نبود و کلامی که انگار الان در کنار پیامبران انذارشان را می‌بینم استهزاء قومشان را می‌بینم دردی که از عدم توجه مردم به دیدن حق بود را در وجود پیامبران علیهم السلام می‌دیدم حقیقت هر مساله ای را به وضوح انگار می‌دیدم و اعتباری بودن یا بهتر بگویم پوچ بودن خیالات معاندین را انگار می‌دیدم. استاد بزرگوار انگار وارد عالمی دیگر می‌شدم که پر رنگ ترین چیزی که می‌دیدم مهر الهی بود و سپس عفو و خلاصه قابل وصف نیست و این حال بسیار خوش در سحر ۱۴ ماه مبارک که با قرآن کریم آغاز شد در ادامه ماه با نظر به قرآن کریم ادامه می یافت اما دیگر نه به اندازه بار اول، بعد از آن انگار که خدا را دیده بودم در ورای پدیده ها و اتفاقات. خداوند رحمان را حاضر و ناظر می‌دیدم بر زبان قلبم جاری بود «انک قریب مجیب» از همه جالب تر اینکه اون من اعتباری و غیر حقیقی و دانی که همیشه ازش به خداوند رحمان پناه می‌بردم و در واقع ازش فراری بودم اما مرا رها نمی‌کرد به نظری که با قرآن کریم به حضرت رحمان گشوده شد خود بخود کنار رفت طوری که حتی در آن حال خوش گشتم و پیدایش نکردم اما بعد از آن هم با نظر به همان افق قبله که انگار گمشده ام آنجا بود دوباره آن من اعتباری کم رنگ می‌شد و بلکه ناپدید. استاد محترم. عرض حال کردم تا از شما بزرگوار چند سوال بپرسم که نابلد راهم و نیاز به دستگیری دارم گرچه صادقانه اعتراف می‌کنم هر طلب دستگیری که به دلم افتاد حضرت حق به بهترین نحو با مهر خود راه نشانم داد الحمدلله رب العالمین. الان هم نظرم به عنایت اوست شاید در کلام شما استاد بزرگوار. اول اینکه آیا این احوال واقعی است یا ساخته و پرداخته خیالاتم؟ گرچه شرم دارم از این سوال از بس که لطف حضرت حق را به وضوح در قلبم چشیدم لکن لیطمئن قلبی. دوم اینکه بعد از ماه مبارک آنقدر شفاف شده بودم به فضل الهی که با یک خرید یا یک کلام اضافه رفتن اندک اندک نور تابیده شده حضرت رحمان را احساس می‌کردم و متاسفانه هرچه از ماه دل انگیز میهمانی حضرت رب العالمین دورتر می‌شویم کلام اضافه و مشغول دنیا شدن و اخلاق فاسده که همه ناشی از غفلت و کوتاهی خودم هست موجب کدر شدن آن شفافیت وجودی می‌شود. در این حالات که عاجزانه مثل بدبختی عاجز و بینوا به محبوب رو می‌کنم آنقدر زیاد رحمتش را به جانم می‌نشاند که جز شرمندگی و جز شرمندگی هیچی برایم نمی‌ماند. استاد سوال دومم این است که آیا نظر به افق قبله که انگار اولین بار محبوب از آنجا جلوه گر شد برای ارتباط با او کار اشتباهی است با توجه به اینکه حضرت حق در همه جا حضور دارد و جایی ندارد؟ و سوال آخر اینکه راهنمایی ام بفرمایید چه کنم که راه گم نشود و اگر تا به اینجا راه را صحیح آمده ام همانطور عاشقانه و با قوت در همان راهی که مرا می‌طلبد طی مسیر کنم. البته بنده سالهاست مسیر زندگی ام به عنایت حضرت اباعبدالله علیه السلام روشن به معارف الهی گشته و الحمدلله غرق در این معارف و کتب حقه و خدمت به خلق می‌گذرد و الحمدلله بعد ماه مبارک با نگاه جدید شروع به نگاه به قرآن کرده ام در بین الطلوعین و الحمدلله انگار بعد این همه سال دارم از اول قرآن را می‌بینم و می‌شنوم اما خوف فراق که من آن را نار حقیقی دیدم مرا نگران می‌کند گرچه همین خوف مرا به آغوش پر مهر محبوب هدایت می‌کند از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفتم حلالیت می‌طلبم و محتاج راهنمایی و دعای خیر شما بزرگوار در حق شاگردی حقیر و کوچک هستم. همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم و آخر دعواهم ان الحمدلله رب العالمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مولایمان علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً» برای قلب‌ها بعضاً احوالات رجوع به حق است به صورت خاص، و بعضاً قلب‌ها در حالت عادی هستند و لذا موضوع قبض و بسط را حمل بر بی‌پناهی و بی‌محلی از طرف حضرت ربّ العالمین ننمایید. 2- آری! قبله، مظهریت تامّ دارد و کمک می‌کند تا در بقیه مظاهر نیز ما به نور آن مظهریت تامّ انس بگیریم. 3- این‌که بعضاً ما را حضرت محبوب به خود وامی‌گذارد برای آن است که به نوعی به خود آییم و احوالات را تبدیل به معارف کنیم به همین جهت پیشنهاد بنده آن است که از تدبّر نسبت به تفسیر المیزان به همان شکل که در جزوه «روش کار با المیزان» عرض شد، غفلت نشود.

موفق باشید.

30990
متن پرسش
با سلام: نحوه جلوه نورانی تمام اسماء الحسنی الهی در عصر ظهور را شرح دهید و اینکه آیا انسان ها در عصر ظهور با تمام عوالم هستی اعمّ از مجرّد و مادّی مرتبط می‌شوند یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. خوب است با مطالعه کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» که روی سایت است مطلب را دنبال کنید. http://lobolmizan.ir/book/1185. موفق باشید

30982
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به اینکه نقش قوه خیال در شناخت خداوند مشاهده انوار الهی در مظاهر عالم هست و قوه خیال محل تجلی اسما الهی است: ۱. اینکه همه عالم آیت الهی است، «به دریا بنگرم دریا ته بینم»، این آیه دیدن عالم نقش قوه خیال است؟ ۲. در سوره زمر فرمودید، که الله باید دیده شود، ابتدا آیه دیدن است، ولی بعد الله باید دیده شود، رویت الله نقش کدام لایه و بعد انسان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید با حوصله و پشتکار روی دو آیه آخر سوره جاثیه که در کتاب «سوره جاثیه و راز زمین‌گیری امّت‌ها» بحث شده وقت بگذارید إن‌شاءالله جواب خود را خواهید گرفت. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

30972
متن پرسش
سلام: در منابر شنیده ام که می‌گویند خداوند در روز قیامت آبروی بنده های مومنی که خطا کرده باشند رو مقابل بقیه نمی برد و اون خطاها رو از پیامبر هم می‌پوشاند و از طرفی نفس خود انسان بازتاب کننده تمام اعمالش هست بدون آنکه سخن بگوید. به نظر شما این دو مطلب با هم تناقض ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط، شرایطی می‌شود که با تجلیات انوار الهی، انسان خود را در موطنی می یابد که اساساً اراده‌های منجر به گناه غرق حضور و توجه به حضرت حق می‌شود و حضوری در میدان شخصیت آن افراد ندارد همان‌طور که بعضاً در دنیا نیز برای اهل ایمان پیش می‌آید که به کلّی اراده‌های قبلی آن‌ها نسبت به اعمال خلاف‌شان از میدان شخصیت‌شان خارج شده و اساساً این افراد دیگر آن افراد نیستند. موفق باشید

30966
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: میتونم نظرتون رو در مورد تحصیل در رشته روانشناسی اسلامی و مثبت گرا بدونم؟ آیا این علم در اسلام مطرح شده یا خیر؟ و آیا میتونه به بشر کمک بکنه و اگر نه چه نواقص و پایه هایی برای تکمیل و تحصیل این رشته می‌دانید؟ منظورم این هست که اگر شما این رشته را قبول دارید بنظرتون چه پیش نیازهایی باعث تعالی این رشته می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه تحقیقات مختصری که بنده دارم ظاهراً روان‌شناسی بحمدلله در کشور ما سیر صعودی به سوی معنویت و اسلامیت دارد. نهایتاً باید در کنار آن مباحث معارف توحیدی خود را تقویت کنید. موفق باشید

نمایش چاپی