بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28000
متن پرسش
سلام استاد عزیز: عرض ادب و احترام. من با یک شخصی آشنا به معارف توحید ازدواج کرده ام، بنده فوق لیسانس روانشناسی دارم. می‌خواستم بپرسم که از بین چند تا کار زیر با توجه به اینکه مسئولیت خانه داری و همسرداری و ان‌شاءلله بچه داری در آینده را دارم کدام را انتخاب کنم؟ ۱. همین رشته روانشناسی را تا مقطع دکترا ادامه دهم. ۲. به حوزه ی علمیه رفته و معارف الهی را ادامه دهم و البته حضوری بخوانم یا غیر حضوری؟ ۳. معارف فلسفی و عرفانی مثل کتب اسفار و فصوص، تمهید القواعد و دروس عربی و.... را در خانه با سی دی گوش بدهم و مباحثه کنم. ۴. دکترا در رشته ی فلسفه اسلامی یا فلسفه غرب امتحان دهم. تکلیف من الان کدام است با توجه به اینکه علاقه خاصی به دروس معرفتی و فلسفی دارم ادامه ی روانشناسی و پیاده کردن معارف در این رشته بهتر است یا گزینه های دیگر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تصور بنده آن است که بتوانید در همان رشته‌ی خودتان با حساسیت فلسفه‌ی صدرایی و هایدگر که امروزه روان‌شناسان دنیا به هر دو فیلسوف فوق رجوع داشته‌اند، جلو بروید و برای مخاطبان إن‌شاءاللّه مفید باشید. موفق باشید

27993
متن پرسش
با سلام: با توجه به اتفاقات اخیر در مورد کشته شدن آسیه پناهی (زنی که در کرمانشاه بعد از حمله ماموران شهرداری کرمانشاه، فوت کرد) و سکوت حضرت آقا تا به حال آیا به عدالت ولی فقیه ضربه نمی زند؟ که این تنها نیست حقوق های نجومی که در صدا و سیما داده شده، رفتاری که بنیاد مستضعفین در این چندین سال پیش گرفته است، و حتی ستاد اجرایی فرامین امام خمینی (ره)، کشته شدگان آبان ۹۸، تمام این مسائل جمع شده و این فکر که ولی فقیه حاضر عدالت ندارد، حداقل در حد یک سخنرانی، که حتی اختیارات رهبری در این موارد بیشتر هم هست. و آخر این که انقلاب چه تفاوتی با حکومت اسرائیل دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین حساسیت‌های ولیّ فقیه است که بحمداللّه نظام قضایی و حتی جوانان رادیو تلویزیون ورود می‌کنند، وگرنه نهادی که کرباسچی‌ها در زمان خود برای شهرداری‌ها شکل دادند به عنوان شهر زیبا، اساساً شهر یعنی محل زندگی اشراف و بقیه همه باید نابود شوند که نمونه‌ی آن را در کرمانشاه ملاحظه کردید و از آن جهت مسئله رسانه‌ای شد که خانم پناهی از دست آن‌ها دق کرد وگرنه اگر رحلت نمی‌کرد، ناجوانمردانه او را به اردوگاه می‌بردند و عین خیالشان نبود که آن زن آن‌جا اسیر باشد و فرزند و نوه‌ی او هرچه می‌خواهند شیون بزنند. امید است رحلت آن خانم مظلومه عاملی شود که ما در نظام اسلامی نخواهیم به هر قیمتی شهرهای‌مان نیویورک شود و بقیه‌ی مردم که پناه اسلام و انقلاب‌اند همه از صفحه‌ی روزگار محو گردند. آری! جرم خانم آسیه‌ی پناهی آن بود که تمام زندگی‌اش را جمع کرده بود تا یک خانه‌ی 40 متری در گوشه‌ای از شهر کرمانشاه برای فرزند و نوه‌اش تهیه کند، و خلاف کرده است. زیرا باید می‌رفت در لواسان بر خلاف مقررات کشور و به کمک شورای شهر یک زمین ۲ هزار متری از طریق رانت و باندبازی تهیه می‌کرد و برای تفریحاتش ساختمان چند طبقه می‌ساخت. آری! ساختار شهرداری ما این‌چنین شکل گرفته است و این عین سخن آقای کرباسچی است که بعد از آمدن از شهرداری تهران گفت کاری کرده‌ایم که از آن به بعد شهرداری‌ها آن‌طور که ما برنامه‌ریزی کرده‌ایم عمل کنند. آری! برادر! اگر نظام ولایت فقیه نبود بیش از آنچه هست مثل نیویورک یک ژنرال را مسئولیت ساختن شهر را دادند تا کوچک‌ترین صدا را خفه کند و ما نیز هنوز گرفتار ژنرال‌های شهرداری هستیم که روحی است حاکم بر آن نهاد، هرچند بیچاره کارگرِ لودری که آن خانه را خراب می‌کند و برای آن است که حقوق یک و نیم میلیونی‌اش را از او دریغ نکنند. بحث بر سر کارمندان شهرداری نیست، بحث بر سر روحی است که شهری برای اشراف می‌سازد و نه برای زندگی اهل ایمان. موفق باشید 

27992
متن پرسش
سلام: با توجه به این که در نظام تربیتی اسلام توجه به قیامت و ابدیت خیلی اهمیت دارد حال برای بنده که معلم ابتدایی هستم این سوال پیش آمده که دانش آموزان دوره ابتدایی را چگونه به قیامت متوجه کنم؟ آیا مدام از بهشت و جهنم بگویم کافی است؟ لطفا اگر منبعی هست معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور زیبای ابدی‌شان متذکرشان کنید و این‌که گناه، مانع آن حضور زیبا و گسترده و جامع است. موفق باشید

27990
متن پرسش
با عرض سلام: در جواب یکی از پرسش های قبلی من فرمودید که باید با دشمنان مدارا کرد، سوال بنده این است که نیت مدارا کردن را هر بار که بخواهیم با آنها برخورد یا صحبتی داشته باشیم یا کاری برایشان انجام دهیم باید در ذهن بیاوریم یا همین‌که یک‌بار برای همیشه این نیت را بکنیم کافیست؟ و دوم اینکه مباحثی که مطرح می کنید برای من بسیار جذاب است و در عمق جانم نفوذ می‌کند اما برای آنکه خیلی زود آنها را فراموش نکنیم و هم چنین بعد از خواب یا حتی روز بعد تاثیر آن را در خود به طور مداوم احساس کنیم باید چه کاری غیر از خلاصه بر داری انجام دهیم تا آن احساس و حال خوب را حفظ کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌طور که می‌فرمایید، خوب است. ۲. بنا نیست مطالب در حافظه بماند. ارزش کار به آن است که آن مطالب، تصمیمات ما را رشد دهد. موفق باشید

27986
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بنده علاقه به دروس حوزه دارم ولی یه چیز نمی‌گذاره برم حوزه و اون اینکه پدر و مادر پیری دارم همش فکر می‌کنم اگه برم حوزه اشتغال زیاد به دروس و درگیری باعث شه نتونم حواسم به اونا باشه همش دلشوره اونا را دارم حس می‌کنم نکنه بهشون آسیب برسه در اثر اشتغال آخه اونا خیلی هم حواسشون به خودشون نیست و به فکر خودشون نیستند لطفا بنده را راهنمایی کنید چکار کنم مجازی یا دوره کوتاه مدت هم به دلیل اینکه کامپیوتر و وسایلش رو ندارم نمیتونم. هزینه هاشم به یه طرف حتی نمی دونم میتونم کتب را بخرم و اونم یه فشار رو دوش پدر و مادر میشه. در ثانی و فکر می‌کنم کسی بخاد واقعا بره حوزه باید جدی درس بخونه با توجه به اینکه خانم هستم و احساس نیاز می‌کنم متاسفانه گاه فضا اینقدر بد شده نمیشه روایت حساب کردکه مثلا میرم یه سری کتب و از دوستان تهیه می‌کنم و... چکار باید کرد استاد؟ اصلا نمیدونم همین مباحث معرفتی را دنبال کنم یا اینا رو همراه دروس حوزه ادامه بدم از طرفی خیلی ها میگن گاه ورود به حوزه چون شما وارد سیستم ترمی و نمره ای میشی دوام نمیاری کلا من شخصیتی هستم تا کسی کنترلم می‌کنه نمیتونم کاری انجام بدم وقتی کسی کارم نداره خودم میرم با این اوصاف بنده چکار کنم؟ حوزه های غیر مصوب هم مدرک نمیدن بنده دنبال مدرک نیستم ولی با توجه به عدم درآمد و شغل و... شاید نیاز باشه بتونم بعدا درامدی داشته باشم. بدم میاد به دروس حوزه برای کسی درامد نگاه شه ولی متاسفانه یا خوشبختانه نمیدونم همه جا بخصوص برای آقایان با طلبگی کار پیدا میشه یعنی بنده مدرک دانشگاهی دارم ولی تو رشته من و بقیه رشته ها اینقدر که طلبه هست تو خودتون رشته افراد نمی‌تونم کار کنم که این از نظراتی خوب و از جهاتی باعث سرخوردگی افرادی میشه مثل امثال من از اول هدفمند وارد رشته ای میشن و بعد سرخورده میشن از یه طرف قدرت مدیریت ضعیفه و با دروس حوزه گمانم اینه عمیق‌تر و بهتر میشه کار کرد از یه طرف طول کشیدن دروس تا به هدف نهایی رسیدن و از طرفی هم هردم بیل بودن فضاهای علمی گاها که خودمم از کسایی بودم که ازش ضربه شدید خوردم و گاه با خودم فکر می‌کنم اینقدر که داره مخالف ساخته میشه با این فضا موافق ساخته نمیشه چراکه گاه هر کی بگی رفته طلبه شده مثلا نیروهایی که تو زمینه مشاوره تربیت به فرض میشن با این همه آمال و آرزو وارد این کار میشه بعد می‌بینند طلبه ها زودتر میان تو این کار ورود پیدا میکنن و این شاید یه دلیل تنفر مردم از قشر روحانی بشه که هر کاری افراد روش دست میزارن سایه روحانی یا آخوندزاده میاد روش حالا چه روحانیون خوب و یا... از طرفی هم دروس حوزه ناب هست قاطی و... نداره نمیدونم استاد شاید الان دیگه فضاها اینطور نیست به هر حال بنده تو این فضا گیر افتادم از یه طرف خانواده از یکی هزینه ها از یک طرف فضاهای سیاسی و اقتصادی و... یه طرف هم مدل های فضای علمی و... لطفا بنده را راهنمایی کنید در ضمن با مباحث شما و امثال شما هم تقریبا آشنایی زیادی دارم و اهل مطالعه ام استاد گاه فکر می‌کنم اجتماع ما اصلا امتلاع پیدا کرده و پر هست و گاه افراد از این امتلاع دارن خراب میشن و نباید کاری کرد از طرفی وقتی به کار دشمن نگاه می‌کنم می‌بینم جای کار خیلی هست چه باید کرد استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید از طریق حوزه‌ی خواهران چندان مشکل حل نشود مگر آن‌که در کنار همان زندگی، مطالعه‌ی ادبیات عرب و بعضی دروس معرفتی حوزه را بتوانید داشته باشید. با این‌همه تا آن‌جا که ممکن است از محیط بومیِ خود خارج نشوید و سعی کنید زندگی خود را در همان محیط تعریف نمایید. پیشنهاد می‌شود سری به متن جلسه‌ی سوم «با دعا در آغوش خدا» بزنید. موفق باشید

27978
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: خدا را شکر می کنم که دوباره فرصت گفت و گو با شما را دارم و همین طور خدا را شکر می کنم که توفیق بندگی خود را در این ماه عزیز که صد حیف که برفت، به ما عنایت فرمود. ببخشید استاد من مثلا در همین ماه رمضان، باز بیش تر به بحث تفکر و مطالعه و معارف دینی پرداختم، گرچه بحمد الله توفیق مناجات هم داشتم، ولی این برای من یک دغدغه ای شده و نمی دانم آیا این خوب است یا نه، که بیش تر اهل فکرم تا اهل ذکر، گرچه خیلی تلاش کرده ام بیش تر اهل ذکر هم شوم. بحث گریه و اشک، آرزوی من است و در حسرت آنم، ولی حس می کنم راحت نمی توانم اهل اشک باشم، مناجات دارم ولی مختصر، اما شاید ساعت ها مشغول تفکر و مطالعه و بحث معرفتی باشم و بسیار هم لذت می برم، یک تشکری هم بابت شرح دعای سحر شما داشتم، شاید چند جلسه محدود، به اندازه ی یک عمر به من بینش صحیح داد. در پایان التماس دعا دارم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم راهی را که شروع کرده‌اید به نتایجی که می‌خواهید برساند. فعلاً وقتِ همان مباحث معرفتی است. موفق باشید

27966
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: تقریبا دو سال سیر مطالعاتی شما را دنبال کردم و تا اندازه ای خودم نیز با مطالب جلو می رفتم. الان که تصمیم به مطالعه تفسیر های قرآن روی سایت دارم نمی دانم چگونه شروع کنم که سیر باشد، کاربردی باشد و خود نیز با مطالب جلو روم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از صوت همان سوره‌هایی که در سایت پیشنهاد شده، استفاده شود تا آرام‌آرام روح انس با قرآن شکل بگیرد. موفق باشید

27960
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم، سلام بر استاد عزیز: حقیر جوانی هستم که بحث مذهبی و انقلابی به صورت جوانه ای در من زد شده و گاهی اوقات دچار ذوق های خوب و نیت جالبی از لحاظ رشد معنوی و ایجاد ارزش برای انقلاب در من زده می‌شود اما پایدار نیست، در واقع من چند سالی هست که از فضای غیر فضای مذهبی وارد این بحث شدم و در حقیقت دچار یک سر درگمی هستم و نمی‌دونم در بین دغدغه ها که هر کدام مختلف است وارد کدام بشوم و در حال حاضر در این سن برای آن چه کنم؟ و طی روز معمولا حوصله ام سر می‌ره فکر و خیال زیاد می‌کنم مثلا به دغدغه ها، ولی عمل برنامه ریزه شده و حسابی ازم سر نمیزنه، علاقه به امام (ره) دارم و دوست دارم مثل ایشون بزرگ شوم و کار ارزش مند و ماندنی برای اسلام بکنم اما نمی‌دونم به اندازه خودم باید چه کنم که این محقق بشه؟! و از زندگی و از اینکه برای خدا زندگی می‌کنم لذت ببرم؟ چه کنم که از حال خارج شده و از لحاظ مبنایی و اعتقادی توجیه و مسلط بر راهم بشم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه اگر از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شروع بفرمایید و سپس سیر مطالعاتی سایت را ادامه دهید، راهی در امری که بنا دارید بیابید، پیش می‌آید. موفق باشید

27959
متن پرسش
با سلام: سوره ها و ذکرهای زیادی برای قبل از خواب توصیه شده برای آرامش در آن و نداشتن پریشانی و اضطراب یا دلهره بعد از آن و داشتن خواب سبک تر و یکنواخت بدون بیداری مکرر و احساس کرختی در اندام ها و جلوگیری از خوابهای عمیق کوتاه مدت و مکرر در طی روز و....، خیلی برای من مهم است که کدام را استاد توصیه می کند؟ و اینکه دعاهای زیادی برای درخواست حاجت هست، اصرار در کدام برای گرفتن حاجت بهتر است؟ من هنوز توفیق پیدا نکرده ام که از مباحث مطرح شده توسط استاد در سایت بهره کافی را ببرم ولی در یکی از گفته های ایشان توصیه به ختم مکرر قرآن شده است، برای شخصی مثل من که شاید این‌کار در توان او نباشد، سوال این است که کدام سوره یا سوره ها آرامش بیشتری به انسان می بخشد، غصه ها و غم ها و عصبانیت و اضطراب های ناشی از آن را کم می‌کند در مجموع صبر انسان را در مقابله با دشواری ها بیشتر می‌کند و مداومت در آن بهتر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به ذوق خود انسان بستگی دارد که کدام دعا در قبل از خواب با روحش هماهنگ است. دعایی که گفته می‌شود: «بسم الله آمنت بالله و کفرت بالطاغوت اللهم احفظنی فی منامی و فی یقظتی.» دعای خوبی است و پس از آن آیه‌ی آخر سوره‌ی کهف ۲. سیر مطالعاتی سایت تا رسیدن به سوره‌هایی مثل سوره‌ی زمر، إن‌شاءاللّه مفید است. موفق باشید

27954
متن پرسش
با سلام: آیا معراج پیامبر (ص) جسمانی بوده یا روحانی؟ دلیلتان چیست؟ جسمانی بودن یا نبودن معراج چه اهمیتی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً چون معنای مراتب جسم دانسته نمی‌شود، این دعوا تا حشر ادامه خواهد یافت، مگر با نگاه صدرایی که جسم را همواره مساوی جسم مادی نمی‌داند. پیشنهاد می‌شود سری به جزوه‌ی «حیات بدن اخروی» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

27946
متن پرسش
با سلام: استاد در بحث اجمال و تفصیل حقیقتها دنبال‌کردن شرح سوره های قرآن شرح مناجات ها و سیرهای مطالعاتی چه جایگاهی پیدا می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان آن اجمال که در فطرت ما نهفته است، به لطف الهی به تفصیل می‌آید و برای ما جهانی می‌شود جهت زندگی در آن. موفق باشید

27934
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز: در بحث اعیان ثابته به انحاء مختلف شما می‌فرمایید که حدود و مشخصات مخلوقات مربوط به عین ثابته شی است و نه خداوند، و خدا تنها به این شی وجود داده است. پس با این حساب آنچه ما از حسن و جمال در مخلوقات می‌بینیم چه ربطی به حق دارد که ما با دیدن زیباییهای عالم خدا را حمد کنیم؟ وقتی این صورت هایی که در منظر ماست مربوط به اعیان ثابته است پس ما باید همان اعیان را بخاطر حسن و کمال بستاییم اگر چه در ذاتشان عدم باشند. وقتی خداوند و در واقع صرف وجود نقشی در زیبایی و کمال عالم ندارد اصلا چرا باید مورد ستایش قرار بگیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر نخوانده‌اید «سیه رویی ز ممکن در دو عالم / جدا هرگز نشد والله اعلم»؟ بنابراین ممکن‌الوجود در ذات خود هیچ است هیچ، هرچه هست ظهور انوار الهی است که در وجه امکانیِ موجودات به ظهور می‌آید. موفق باشید

27936
متن پرسش

با سلام: ۱. در سال های اخیر در سخنرانیهای عمومی رهبری هیچ موضع قاطع و اعتراضی از ایشان در مورد وضعیت فساد در کشور شاهد نبوده ایم. کاری ندارم که مثلاً مصلحت نبوده است یا مثلاً ایشان در جلسات خصوصی این اعتراض ها و به قول خودشان تشر ها را مطرح کرده اند یا هر چیز دیگر، آنچه واضح است موضع عمومی قاطعی نداشته اند البته من در جایگاهی نیستم که به عملکرد ایشان اعتراضی داشته باشم چون از وضعیت کشور خبر ندارم. ۲. نهادهای نزدیک به رهبری هم نه تنها در برابر فساد موضع نمی گیرند بلکه معترضان را هم تخریب می کنند. منطق آن ها این است که اگر فسادی بود رهبری خودش اعلام می کرد و حالا که رهبری سکوت کرده ما هم باید سکوت کنیم. مثلاً چند روز پیش خبرگزاری فارس مقاله ای کار کرد که خوارج هم در ابتدا عدالت‌خواه بوده اند. آن ها پیشاپیش جریان جوان عدالت‌خواه شکل گرفته در کشور را به عبور از رهبری در آینده متهم می کنند. ۳. الف) آیا این جریان در آینده یاغی خواهد شد؟ ب) آیا این استدلال که چون رهبری موضع نگرفته، ما هم باید موضع نگیریم درست است؟ شاید رهبری منتظر است تا ما موضع بگیریم تا بعد ایشان موضع بگیرد. پ) در ماجراهای خصوصی سازی، هفت تپه چند هزار میلیاردی را به ده میلیارد دادند به دو نفر جاعل رشوه دهنده، هپکو ، ماشین سازی تبریز و و و . همین نیروگاه شهید منتظری اصفهان خود ما را به چه قیمتی واگذار کردند؟ در ماجراهای تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی، چقدر از سرمایه های ارزی کشور ما را غارت کردند؟ حال چند جوان آمده اند و اعتراض کرده اند که این چه نحوه خصوصی سازی است؟ آمده اند و پیگیر تشکیل دادگاه این ها و اخبار آن هستند. واقعاً این ها خوارج و ضد رهبری هستند؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که بنده نیز در جریان بعضی امور می‌باشم، فکر می‌کنم راه درست، همین راهی است که رهبر معظم انقلاب با سعه‌ی صدر و بصیرتی که دارند جلو می‌برند تا کشور از این بحران که عموماً ریشه در نگاه و مدیریت آقای هاشمی داشت، عبور کند. زیرا برای آبادکردن راهی نباید شهری را خراب کرد. انقلاب اسلامی هر اندازه در این شرایط که از یک طرف دشمن تلاش دارد با انواع تحریم‌ها و فتنه‌ها آن را به درد سر بیندازد و از طرف دیگر جریان‌های سیاسی که کشور را مُلکِ پدری خود می‌دانند، از انواع رانت‌ها برای ثروت‌اندوزی استفاده می‌کنند؛ جایگاه اصلی خود را تثبیت کند، بهتر می‌توان از این مشکلات و از این افراد عبور کرد. وقتی به گفته‌ی آقای محسنی اژه‌ای آقای رئیس جمهور در یک مرحله با صراحت تمام بگوید اگر برادرشان را نظام قضائی جلب کرد، موضع‌گیری می‌کنند؛ باید با رئیس جمهور مقابله کرد و کشور را به هم ریخت؟ یا باید با سعه‌ی صدری که مقام معظم رهبری در اداره‌ی کشور دارند، بالاخره آقای فریدون محاکمه شود و کشور هم به هم نریزد. به صحبت‌های حاج قاسم سلیمانی آن شهید بصیر که کلیات انقلاب را از زوایای مختلف می‌شناخت در مورد مقام معظم رهبری، فکر کنید که ذیلاً خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید 

شهیدقاسم سلیمانی در مقدمه وصیت‌نامه خود می‌نویسد: «خداوندا تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز- که جانم فدای او باد- قرارداده‌ای» سردار سلیمانی در بخش پایانی وصیت‌نامه خطاب به علما و  مراجع معظم تقلید ضمن تکریم بسیار از آنان، از موضع «سربازی از برج دیده‌بانی» می‌نویسد: «من می‌دیدم که برخی خناسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای موثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند - در حالی که حق واضح است، جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه، میراث امام خمینی هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار بگیرند. من حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهایتان و حمایت‌هایتان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی - بازگشت به - زمان شاه ملعون هم نخواهد بود بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیرقابل بازگشت خواهد بود» فراز نخست که به آن اشاره شد استمرار ولایت فقیه در مبارزات ممتد سردار سلیمانی را بیان می‌کند و فراز پایانی «دغدغه محوری» شهید تا واپسین روزهای او را بیان می‌کند. از نظر او نه فقط آینده تشیع بلکه آینده اسلام و مواریث اسلامی در گرو بقاء و محوریت ولایت فقیه است از این رو او معتقد است و در این وصیت‌نامه به آن تصریح کرده است که اگر نظام مبتنی بر ولایت فقیه آسیب ببیند حرمین در مکه و مدینه و حرمین در قدس و الخلیل از بین می‌روند. بر این اساس می‌توان گفت هیچ‌چیز در اندیشه و سیره سردار شهید سلیمانی عزیز به اهمیت و برجستگی ولایت فقیه و تبعیت مسلمانان از ولی‌فقیه نبوده است. تعابیر سردار سلیمانی در این وصیت‌نامه پرنکته، درباره ولایت فقیه و ولی‌امر خیلی جالب و درس‌آموز است؛ «حکیم»، «مظلوم»، «خامنه‌ای عزیز که جانم فدای او باد»، «تنها نسخه نجات‌بخش امت»، «خیمه رسول‌الله»، «والله والله والله اگر این خیمه آسیب ببیند، بیت‌الله‌الحرام آسیب می‌بیند»، «از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولی‌فقیه خصوصا این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت»، «خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید»، «مقدس»، «این ولایت، ولایت علی‌ابن‌ابی‌طالب است»، «خیمه ولایت، خیمه حسین فاطمه است»، «دور آن بگردید، با همه شما هستم»، «ولایت فقیه رنگ خداست، این رنگ را بر هر رنگی ترجیح دهید»، «با جان و دل به توصیه و تذکرات او به‌عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید» و «شرط اساسی احراز مسئولیت، اعتقاد حقیقی و عملی به ولایت فقیه است». هرکدام از این کلمات و عبارات، بخشی از تفکر سردار شهید را نسبت به ولایت فقیه و حضرت امام خامنه‌ای - دامت‌برکاته- بیان می‌کند. به‌طور خلاصه او رهبری را حکیم، محور، نعمت اعظم، خدایی، طبیب حقیقی، مطاع و در عین حال مظلوم می‌داند. اینها اعتقادات یک مدرس در یک مدرسه نیست. اینها یافته‌های یک پژوهشگر دین پژوهش نیست، اینها اعتقادات و باورهای فردی است که حدود ۴۰ سال مستقیما با مسایل مهم در داخل و خارج کشور درگیر بوده و هر روز تجربه‌ای اندوخته و حالا در پایان یک عمر فعالیت بی‌وقفه و برای پس از شهادتش می‌گوید و راستی چه نیاز به این عبارات، در حالی که زندگی او همه این عبارات را در عمل به اثبات رسانده است؛شهید نخواسته کار را ناتمام بگذارد و حق مطلب را وانهد. او بعنوان «شهید» گواهی داده است. اگر او فقط در دوره دنیایش این مطالب را می‌گفت، خالی از «شائبه» نبود اما حالا از آن دنیا و در حالی که هیچ تعلقی به این دنیا ندارد، با ما- همه ما- سخن می‌گوید. واژه «مظلوم» در عبارات شهید سلیمانی کمی رازگونه است. البته عبارات وصیت‌نامه این واژه را تا حد زیادی توضیح داده است. از نظر او دکترین «ولایت فقیه» و «ولی فقیه زمان» آن‌طور که «حق» آن است درک و به آن «آنطور که حق آن است»، عمل نمی‌شود. از منظر او ولایت فقیه محور اسلام، تشیع، ایران و جهان است و همه خیرها وابسته به توجه و عمل به آن است. او در تجربه علمی و عملی خود دیده است که ولایت فقیه و امام خمینی- سلام‌الله علیه- و امام خامنه‌ای- دامت‌برکاته- کلید گشایش همه مشکلات و مرهم همه آلام است و در عین حال می‌بیند که در بخش‌های مهمی از جامعه و جهان اسلام از علما گرفته تا مسئولین کشور و تا نخبگان ایران و نخبگان جهان اسلام، مورد غفلت و کم‌توجهی قرار گرفته است. امروز همه دوستان و دشمنان به بزرگی کار و موفقیت‌های سردار شهید سلیمانی اعتراف دارند و همه می‌دانند که رمز اصلی کارهای بزرگی که او کرده و موفقیت‌های بسیار بزرگی که او به دست آورده است، عمل به نسخه‌های رهبری و رابطه عاشقانه او با ولایت فقیه بوده است. شهید در این وصیت‌نامه می‌خواهد با زبان هم به ایران و جهان اسلام بگوید کلید موفقیت‌ها تبعیت از نسخه‌های رهبری است. وقتی شهید می‌بیند به واسطه کم‌توجهی به نقش و تأثیر عظیم ولی فقیه و عدم توجه به محوریت این ودیعه الهی در حل مسایل، ایران و جهان اسلام گرفتار انواعی از مشکلات است، دردمندانه از «مظلومیت» ولی فقیه و مظلومیت حضرت امام خامنه‌ای- دامت‌برکاته- سخن می‌گوید.

وصیت‌نامه سردار شهید سلیمانی، تفسیر بسیار متقنی از «فراجناحی» بودن ارائه می‌دهد. بعضی فراجناحی را نفی جناح‌ها و بعضی آن را خط دیگری در مقابل جناح‌های کشور و انقلاب می‌دانند و در واقع به فراانقلاب و فرا نظام دعوت می‌کنند. وصیت‌نامه شهید سلیمانی تفسیر دیگری که بسیار هم دلنشین است، بیان می‌کند. فراجناح بودن از منظر شهید سلیمانی و وصیت‌نامه بسیار پرمحتوای او، حرکت حول محور ولایت فقیه و حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای است. او در وصیت‌نامه و البته در سلوک 43 ساله سیاسی خود جناح‌ها را رد نکرده بلکه جناح‌گرایی را رد کرده و می‌گوید جناح‌ها باید حول محور رهبری باشند و نه تنها با این «خیمه» اختلاف نداشته باشند بلکه باید با این اختلافات خود را مدیریت کنند. از نظر سردار شهید اعتبار هر فرد و جناح به تبعیت آن فرد یا جناح از ولایت فقیه باز می‌گردد. او ولایت فقیه را اولین اصل می‌داند و هر حرکت و اقدام فراتر از آن را انحراف می‌داند و از آن پرهیز می‌دهد. او در وصیت‌نامه خود می‌گوید جناح‌ها باید مظلومیت را از چهره ولی امر بزدایند و خود غباری بر آن نباشند. بنابراین «فراجناحی» بودن، یک رویه و مسئولیت است نه خودجناحی در برابر جناح‌ها. از منظر شهید جناح‌ها و جناحی‌ها همه باید وقتی به رهبری و نصایح و تدابیر او می‌رسند، فراجناح باشند و مبادا جناح در نزد آنان خود به یک محور تبدیل شود. از نظر شهید سلیمانی جناح‌ها باید اقدامات خود را بر مبنای چهار اصل ولایت فقیه، نظام جمهوری اسلامی، حمایت از مردم و مقابله با دشمنان تنظیم کنند و خود را اصلی در مقابل این اصول قرار ندهند. فراجناحی از منظر سردار سلیمانی عبور جناح‌ها از خود در روز حادثه و پناه بردن همه آنان به «خیمه ولایت فقیه» است.

27927
متن پرسش
سلام علیکم: قبول باشه طاعات و عبادات و عید بندگی تون مبارک. تو پاسخ سوال ۲۷۸۸۹ فرمودید که اونها به مرحله سکرات و نکیر و منکر نرسیدند که با اعمال خلاف خودشون رو به رو شوند ولی استاد من کتاب سه دقیقه در قیامت رو که مطالعه کردم اون حاج آقا گفته بودن به اعمال شون رسیدگی شد و حق الناسهاشون و... بررسی شد تا اونجایی که نامه اعمالشون خالی شده بوده و تقاضا کردند که به دنیا برگردن، نظرتون در این مورد چیه؟! التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی آنچه که علاوه بر رؤیت‌های خود در امور عادی از برزخ و قیامت می‌گویند، بر اساس پیش‌فرض‌های خود آن‌ها است که نفس ناطقه خلق می‌کند. اتفاقاً همان قسمتی که می‌فرمایید که آن حاج آقا می‌گوید؛ شدیداً تحت تأثیر پیش‌فرض‌های ذهنی است. در حالی‌که وقتی ملکِ «قابض» به میان آید، دیگر امکان برگشت نیست. موفق باشید

27930
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به دعای قنوت روز عید فطر. یعنی روز عید فطر تجلی جلال الهی است؟ و سوال دوم آن لقاء وصل کامل که برای روز عید می گویند همان تجلی جلال است‌.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. زیرا در جلال حضرت معبود افقی گشوده می‌شود که جمالش نیز متعالی است. موفق باشید

27926
متن پرسش
سلام استاد: ۱. جزوات و کتابها و سخنرانیهای جنابعالی در رابطه با هایدگر کدامند برام معرفی کنید. ۲. شرح فصوص علاوه بر فص آدمی و شیثی دیگه کدام فص را شرح دادین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به طور مستقیم چیزی از هایدگر ندارم. شاید کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» نسبت به نگاه هایدگر بیگانه نباشد. ۲. همه‌ی فصوص، شرح داده شده است ولی نیاز به مقدماتی است که سیر مطالعاتی سایت متذکر آن می‌باشد. موفق باشید

27922
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: از اینکه مصدع اوقات شریفون میشم عذر خواهم یه سوالی خدمتون داشتم در مورد یه بنده خدایی که میگه من بجایی رسیم که نیازی به نماز خواندم ندارم خدا رو با تمام وجودم حس می‌کنم، لمس می‌کنم، با خدا نجوا می‌کنم، مناجات می‌کنم، نیازی به این نمازم ندارم. گاهی در مورد خدا هم متن هایی مینویسه به نظر جناب عالی چگونه میشه این فکر رو تصحیح کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود خداوند حتی به پیامبر خود می‌فرماید: «اقم الصلوة لذکری» معلوم است طرف با شیطان نجوا می‌کند که از نماز مستغنی شده است. موفق باشید

27917
متن پرسش
سلام علیکم: آیا دین و فقه تشیّع در عرصه زندگی کنونی می‌تواند پاسخگوی تمام جوانب زندگی بشر اعم از مباحث اخلاقی و مباحث معیشتی و مدیریت شهری و امنیت و آموزش و تعلیم و ... باشد و می‌توان دین را بصورت عمومی و مستحکم در عرصه های مختلف حیات بشر در همین عصر اقامه کرد با وجود اینکه ما در این عصر زندگی می کنیم که از یک طرف با غیبت امام و تمدن مهدوی رو به روییم از یک طرف حضور مدرنیته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد که ما با چه رویکردی و با چه مسائلی به دین رجوع کنیم. جناب شیخ بهائی در زمان خود بر اساس آن تاریخ به دین رجوع می‌کند و عملاً ۴۰۰ سال در تاریخی که همچنان تاریخ شیخ بهائی است، ما از ورود ایشان به دین بهره‌ها بردیم. اگر امروز آن‌طور که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» بر آن تأکید دارند تحت عنوان «فقه حکومتی» به دین رجوع کنیم و واقعاً مسائل خود را و زمانه را درست بشناسیم، جواب می‌گیریم. البته هنوز ما در دوره‌ی فترتِ تاریخی خود هستیم. بدین معنا که هنوز گذشته‌ی خود را تنها مدّ نظر داریم و از آینده‌ای که تنها گذشته نیست؛ درست استفاده نمی‌کنیم. و این در حالی است که بحمداللّه عزم کلّی برای حضور دین در تاریخ جدید و با مناسبات امروزین در حال طلوع است. موفق باشید

27915
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله: شبهه ای را مطرح کرده اند که نیاز به یک جواب منطقی و قانع کنند دارد و آن این است که وقتی مسلمانان در چین در عذاب هستند چرا ما باید سکوت کنیم؟ در کشوری که ادعای وحدت امت اسلامی می شود و آرمان دفاع از مظلومان را در سر می پرورانند آیا مطلوب است که از مسلمانان چین حمایت نشود؟ نبی مکرم فرمود: «همه مسلمانان برادر یکدیگرند، به همدیگر ظلم نمی کنند و در مقابل دشمنان یکدیگر را رها نمی کنند و به خود وا نمی گذارند.» آیا جایز است بخاطر یک سری منافع سکوت کنیم و مسلمانان در چین مورد ظلم قرار بگیرند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه با وجود نظام اسلامی و در رأس آن ولیّ فقیه، مطمئن هستیم آن‌چه باید انجام شود از طریق خود کشور انجام می‌شود و اگر حضرت آقا تشخیص دادند که ما کاری را به عهده بگیریم، متذکر خواهند شد. در حال حاضر موقعیت ما با صد سال پیش که نظام اسلامی وجود نداشت فرق می‌کند. ملاحظه کردید که ایشان در سخنرانی روز قدس چگونه با صراحت فرمودند ما مردم غزه را مسلح کردیم و این نشان میدهد آن‌جایی که وظیفه‌ی اسلامی اقتضاء بکند نظام اسلامی ورود خواهد کرد. موفق باشید

27914
متن پرسش
سلام: استاد پناهیان در یک‌جایی فرمودند زیاد سخنرانی گوش کردن جلوی تفکر را می‌گیرد. حالا بنده مشغول سیر مطالعاتی و گوش دادن سخنرانی های شما هستم و مدام سخنرانی های شما را گوش می دهم و اگر خودم را مشغول کتاب و سخنرانی نکنم وسوسه ها و خطورات ذهنی شیطانی به سراغم می آید. حال آیا با این وضعیت جلوی تفکر من گرفته می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید خودمان مواظب باشیم که از طریق سخنرانی‌ها و کتاب‌ها، تفکری به سراغ‌مان آید تا إن‌شاءاللّه مفید افتد. موفق باشید

27913
متن پرسش
سلام و احترام: چندی قبل تقاضایی داشتم اما جوابی ندادید لطفا و خواهشا پاسخ دهید راهنمایی کنید. من بسیار بسیار علاقمند به سیر و سلوکم، خودم هم ذکر و مناجات دارم اما اصلا اثر و نتیجه ای نمی بینم، رشد نمی کنم، راضی نمی شوم و... لطفا و برای خدا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد ما رجوع به سیر مطالعاتی سایت می‌باشد تا إن‌شاءاللّه با معارف مناسب، اعمال دینی انجام شود زیرا ائمه‌ی ما به ما فرموده‌اند تأثیر عبادات به اندازه‌ی معرفت ما خواهد بود. موفق باشید

27901
متن پرسش
سلام: حد ارتباطات اجتماعی چقدر است؟ یعنی گاهی در جلسات ارتباطات با رفقای دینی احساس می‌کنم وقتم دارد تلف می‌شود لذا کمتر در این جلسات شرکت می‌کنم ولی گاهی عده ای ممکن است کمتر شرکت کردن ما را در ارتباطات اجتماعی به انزوا و درون گرایی تفسیر کنند و کار ما را صحیح ندانند. حال می‌خواهم بدانم طبق دین اسلام تا چه حدی باید در ارتباطات اجتماعی شرکت کرد. اگر منبعی هم سفارش کنید ممنون می‌شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه بنده احساس می‌کنم در سال‌های اخیر، ارتباط‌ها بعضا لازم نیست. پیشنهاد بنده آن است که برنامه‌ای جهت امور خود حتی ارتباطات داشته‌باشید تا تصمیم‌های بزرگی جهت مطالعات جدی در شما ایجاد شود. موفق باشید

27904
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید کتاب جنود عقل و جهل، مباحثش را به همین ترتیب باید گوش داده بشه؟ یا میشه طبق نیاز مثلا بحث توکل اول گوش داده بشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید ترتیب کتاب که بر اساس روایت مذکور است، چیز خوبی باشد. ولی با اینهمه اگر نیاز به موضوع خاصی مثل توکل است، این امکان در متن کتاب هست که به همان موضوع رجوع شود. موفق باشید

27898
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: بنده چند سوال داشتم ازتون ممنون میشم پاسخ دهید: ۱. من می‌خواستم چندین سخنران و محقق بهم معرفی کنید که مثل شما قابل اعتماد هستند تا معارف دین و انقلاب را از آنها بیشتر یاد گرفته و بتوانم به بیشتر شبهات درباره ی اسلام و انقلاب پاسخ دهم. ۲. وقتی من با کسی درباره ی عقاید بحث می‌کنم و اطلاعات کافی در زمینه ی دفاع از اسلام و انقلاب ندارم وظیفه ی من چیست؟ نباید بحث کرد تا اطلاعاتم کامل شود یا باید با اطلاعات ناقص بحث کنم؟ ۳. در آخر چندین توصیه از شما می‌خواستم برای ما جوان های مذهبی و انقلابی که دوست دارند کار فرهنگی و روشنگری انجام دهند. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی:‌ سلام علیکم: فکر می‌کنم امثال شهید آوینی و جناب آقای محمد شجاعی و جناب حاج آقا موسویان و آقای رائفی پور و آقای یامین پور و امثال این عزیزان می‌توانند حضور تاریخی شما را به شما متذکر شوند. در مورد بحث با افراد باید سعی کرد به روش حکیمانه و در آن حدی که توانایی دارید وارد مباحث شوید. توصیه‌ی بنده دنبال کردن حدیث «ای اباذر» است. موفق باشید

27895
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: بنده مدتی هست که در تلاشم تا به معرفت عمیق دینی برسم. اما از آنجایی که سوالات ذهنی بسیار دارم و همچنین چندین منبع و کتاب برای مطالعه از سوی دوستان بهم پیشنهاد شده، در سیر مطالعاتی دچار سردرگمی شده ام. با مطالعه ی جزوه ی شما در مورد روش مطالعه المیزان به آن رجوع کردم، از ابتدای قران تا حدود آیه ی ۲۷ بقره را پیش رفتم اما نتواستم با آن به خوبی ارتباط بگیرم (یعنی حس می کنم همان روحیه ی کتوم بودن علامه باعث می‌شد نتوانم مطالب را به خوبی بگیرم و در زندگی پیاده کنم) به طور اتفاقی با کتاب «هدف حیات زمینی آدم» آشنا شدم و آن را شروع کردم. بسیار برای جانم لذت بخش بود. چون با آن کتاب داشتم جواب سوال هایی را پیدا می‌کردم که مدت زیادی گریبان گیرم بود (اینکه در زندگی باید چه هدفی را داشته باشم). اکنون به بخش هشتم کتاب رسیدم. و با نگاه کردن به عنوان ها فکر می کنم ادامه ی کتاب بیشتر در رابطه با شیطان باشد. اما من در حال حاضر سوال ذهنی و دغدغه ذهنی در مورد شیطان ندارم. و برعکس به شدت ذهنم درگیر سوالاتی در مورد خانواده و ازدواج و نقش زن در خانواده و مسولیت او.... هست. آیا به نظرتان این کار درستی است که کتاب «هدف حیات زمینی ادم» را رها کرده و برای پاسخ گویی به سوالم به سراغ کتاب «زن آنگونه که باید باشد» بروم؟ آیا به نظرتان این درست است که مطالعات خود را بر اساس سوال ذهنی و دغدغه‌ ذهنی ام در هر زمان پیش ببرم؟ یا اینکه ملاکم در چیدن سیر مطالعاتی باید چیز دیگری باشد؟ و همین طور به نظرتان این کار درستی است که به جای خواندن المیزان کتاب های شما را بخوانم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سعی بفرمایید در ابتدا حداقل یک سالی با سیر مطالعاتی که سایت پیشنهاد می‌کند جلو بروید تا مبانی لازم را جهت ورود در سایر موضوعات داشته‌باشید. موفق باشید
 

نمایش چاپی