بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4203
متن پرسش
باعرض سلام.جناب استاد بنده وگروهی از دوستان در پی ساخت مستندی پیرامون موضوع مهدویت وترویج فرهنگ انتظار می باشیم.واستارت پروژه حدود یکسال ونیمه پیش به غیر ازچند سالی که به صورت پراکنده درگیر مساله مهدویت بوده ایم خورده است.بدین صورت که ما می خواهیم نگرش جامعه را نسبت به مقوله مهدویت در طیف های گوناگون جامعه بررسی کرده وبعد ودر نهایت بتوانیم آن را باهنر سینما ونوع مستند آن به گونه ای که شهید والا مقام واندیشمند قرن آوینی پرداخته بودند ان شاالله بپردازیم.پروژه ما به دودسته ی پژوهش وتحقیقات روی متون اصلی ودینی آنالیز این متون وبعد از آن تحقیقات میدانی وآمارگیری ودر بخش دوم بتوانیم با روایتی هنری آن را به تصویر بکشیم.در مسیر تحقیق وپژوهش کتب بسیاری را مطالعه کرده ولی متاسفانه خیلی مطالب تکراری بوده وسطحی در باره ی این مهم نگاشته شده است به جز اندکی از مطبوعات و کتب شما که واقعا اعضای گروه را امیدوار کرد که اشخاصی وجود دارند که از درب درست به مقوله ی معارف مهدوی وارد شده انداکثر اعضای گروه سیر مهدویت شما را چندین بار خوانده اند. الان که فاز تحقیقاتی وپژوهشی مستند در این باره به سروسامان نسبی رسیده است گروه وارد فاز ماقبل تصویر سازی یعنی نگارش کلیات فیلم نامه شده اند .وبامطالعه متون دینی قصد گرفتن الهام از این منابع وسپس تبدیل آن به تصویر شده ایم.در این سیر ما به چندین مهم که باید در این مستند القا شود به مخاطب رسیده ایم: 1.بحث هدفمند بودن تاریخ وتاریخ سازی انبیا ونقش آنان در تاریخ وتمدن سازی واتفاقی نبودن رویدادهای تاریخی تابه حال 2.نشان دادن این که انقلاب اسلامی در امتداد نورانی اهداف انبیا از آدم تاخاتم بوده است 3.نشان دادن غرب وتمدن آن به عنوان ظلمات آخرالزمان 4.تحمیل سبک زندگی غرب به دنیا و از بین بردن فرهنگ ملل 5.ریشه های تئوریک غرب(پوچ گرایی مصرف زدگی بی هدف بودن و پست هدف بودن فرار یا بی خبری ازآرمانها وواقعیت زدگیه منفی وایستا و...) و وجود رگه هایی از آن در زندگی حال مردم جهان به ویژه ایران 6.روزمره زدگی مردم وتعلق به فرهنگ تکنولوژی وموارد بسیار دیگر... این موار بالا که عنوان شد مربوط به قسم اول مستند می باشد که بیان واقعیات زندگی امروز در قرن21در امتدادحرکت هدفمند تاریخ که مردم از آن بی خبرند!!در قسم بعدی مستند قرار است که زوایای مختلف مقوله وفرهنگ عظیم مهدویت مورد بررسی و آنالیز قرار بگیرد وزوایای ناپیدای آن بررسی ومعرفی شود وعلل مظلوم واقع شدن این فرهنگ در امروز ایران اسلامی وهمینطور کل جهان وهستی وعوامل غفلت از آن که به قول خود شما انگار ابلیس تمام سواره وپیاده نظام خود را برای غفلت هر چه بیشتر ما از این فرهنگ تمدن ساز بسیج کرده است.در این بخش مصاحبه ها ی زیادی با متخصصین این حوزه که با نگرشی متفاوت به این مقوله پرداخته اند در نظر گرفته شده است که با شناسایی افراد وبررسی آثار وحوزه ی تخصص آنها در حال تلاش برای مصاحبه با این افراد گرفته ایم. در این بخش زوایای ناپیدای معارف مهدوی نظیره تمدن مهدوی (که در این بخش باید تفاوت آن با تمدن امروزی بیان شود شاید باعث کمرنگ شدن تعلق بشر به این دجال شود) با تمام قسم هایش نظیر فرهنگ سیاست اقتصاد شهرسازی وتکنولوژیک و....ونقد برخی نگرشهای موجود و آسیب زای این عرصه که در چند سال اخیر ازسال88به این سمت اوج گرفت والان در پی افول است که آن نگرش دشمن شناسی افراطی وسطح پایین ونمادگرایی که از شما استاد عزیز پوشیده نیست که خیلی از افکار را به این سمت معطوف کرد ومتاسفانه بیش از آن که خیر برسان شرش دامن گیر فرهنگ عظیم مهدویت شد.بی شک در مقوله ی مهدویت یک رکن اساسی دشمن شناسی است اما اگر سطح این دشمن تا نماد گرایی نزول کند آسیب زا می باشد ودشمن اصلی فرهنگ مدرنیته وغرب است که باید شناخته شود وشناخت آن وارائه ی راه کار برای رهایی ازآن بی شک جزئی از پازل دین شناسی می باشد.(البته نمادشناسی ودشمن شناسی به سبک قبل برای عده ای متخصص بی فایده نیست اما عمومی کردن آن وپیوند زدن آن با معارف مهدوی چیزی جز آسیب به فرهنگ مهدوی نداشته است)ونشان دادن ارگانه ای مسئوا و متخصص در کم کاری در حوزه های مختلف نظیر کتاب مفید نمایش سینما بازی رایانه ای و...که با عرض تاسف در مراسمات صداوسیما در نیمه شعبان با موضوع مهدویت فیلمی ساخته نشده به جز یک فیلم به نام خواب زمین که در کوران انواع برنامه های سبک در رسانه ی ملی جایگاه خود را پیدا نکرد وجای بسی تاسف که گروهی شیعه پاکستانی در انگلیس راجع به امام مهدی (ع) فیلم سازی می کنند. ودر بخش دیگر این قسمت از مستند موضوع های مختلفی نظیر انتظار منفی وایستا می پردازیم که به عنوان مثال روستای ایستای طالقان موضوع خوبی است که می توانیم در کنار زندگی به دور از موعود شهرنشینان امروزی وغوطه ور در تکنولوژی وروزمره گری این روستا را به عنوان سمت دیگر نگاه تفریطی به موعود به عنوان افراط گری در این مقوله بیان کنیم. ودر بین قسم اول مستند بیان واقعیات وقسم دوم بیان مهدویت به عنوان جایگزین تمدن غرب حدالمقدور بتوانیم راه کاری برای این جمود تاریخی ارائه دهیم. این یک کلیات خیلی مختصر از پروژه بود که خدمتتان ارائه شد. ازشما به عنوان کسی که در منابع اسلامی به شیوه ای عقلانی وعمیق نظر دارید وهم چنین غرب وپایه های تئوریک آن را می شناسید قائل به جایگزین بودن مهدویت برای آن هستید وهم چنین جزء بهترین اشخاصی هستید که آوینی وشیوه ی کارآن بزرگوار ودغدغه های آن را می شناسید تقاضا داریم این خادمان ناچیز امام مهدی را در این پروژه از راهنمایی های خود محروم نکنیدوهرکمک وپیشنهادی را برای بهتر ساخته شدنه این مستند رابه ما بگویید تا روی چشم گذاریم.یامهدی التماس دعا(گروه اویس)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که متوجه ضرورت چنین امر مهمی شده‌اید، مطمئن باشید وقتی نگاه انسان به موضوع درست بود، جای خود را در نظام الهی و فطرت انسان‌ها باز می‌کند، همین‌که دست به کار شدید مددهای الهی ظهور می‌کند و پس از مدتی به چیزهایی می‌رسید که در ابتدای امر تصور آن را هم نمی‌کردید. به تعبیر قرآن: «... یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا» همانند زراعتى که جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و بقدرى نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامى‏دارد؛ این براى آن است که کافران را به خشم آورد(ولى) کسانى از آنها را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمى داده است‏. موفق باشید
4149
متن پرسش
اگر «شناخت روح حاکم بر غرب» به معنای شناخت قلبیِ بطلان مبادی غرب است، پس به اندازه‌ای غرب‌شناس می‌شویم که به خدا نزدیک شویم و غیب این عالم و زشتیِ گناهان و تلخیِ بُعد از حق را درک کنیم. آیا این نتیجه‌گیری درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب شماره 4086 نظر خود را عرض کردم.
4102
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد عزیز یک پیشنهاد داشتم و ان این که پاسخ سئوالات را با رنگ سیاه بگذارید چرا که پشت زمینه صفحه قهوه ای است رنگ نو شتار هم قهوه ای است و خواندن آن مخصوصا برای کسانی که مشکل دارند خصوصا در پاسخ های بلند خیلی سخت است با عرض تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت ملاحظه فرمایید.
4114
متن پرسش
درآیه شریفه واعلمواان الله یحول بین المرءوقلبه جایگاه نفسیکه مدنظراستادهست کجاست آیاقلب ذکرشده درآیه شریفه مرتبه ای ازنفس است آیاخودنفس منظوراست ومرءتن است ازجهتی درشریفه من خشی الرحمن بالغیب وجاء بقلب منیب آیا اوکه باقلب منیب میایدنفس است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حضرت حق علت وجودی انسان است، و علت حقیقی مرتبه‌ی شدیدتر معلول است، پس تمام وجود انسان به نحو شدید تری نزد خدا است و آیه‌ی مبارکه ای را که متذکر شدید می‌فرماید بدانید خداوند از خود انسان به او نزدیک‌تر است و بین شخصیت جزیی انسان و قلب او که شخصیت کلی اوست قرار دارد. به این معنا که هرچه انسان تصمیم بگیرد قبل از آن‌که شخصیت جزیی او آن را بشناسد، خداوند آن را می‌شناسد. حال اگر انسان آن اندازه جان خود را آماده‌ی تجلیات ربوبی بکند که اسم جلال حق در آن بتابد، نور خشیت نسبت به مقام ربوبی نصیب قلب انسان می‌شود و این انسان با قلب منیب در محضر حق حاضر می‌شود. خداوند به نور انبیاء و اولیاء‌اش چنین خشیتی را نصیب شما و بنده بنماید. موفق باشید
4073
متن پرسش
بسمه تعالی.با عرض سلام و خسته نباشید.1.استاد بعضی علما می گویند طبق روایات همسر هر کسی از قبل معلوم است و همسر مثل والدین و خواهر و برادر انتخابی نیست.آیا این مطلب صحت دارد؟دعایی می فرماید "ربنا هبلنا من ازواجنا و ذریاتنا قره..."آیا همه ی انسان ها چند زوج دارند که از بین آن انتخاب می کنند؟2.از یکی از علمایی که نجوم می دانست شنیدم که عقد بین زن و شوهر اگر در هر کدام از منازل ماه بسته شود اثر خاصی روی آن دو می گذارد.مثلا اگر در فلان تاریخ باشد سعد است یا اختلاف بین شان می افتد یا عقیم می شوند یا زن به بی راهه میرود و یا مرد دلسرد می شود و ...آیا مورد تایید است؟آگر درست است چگونه می شود اثر بد عقدی که در تاریخ بدی خوانده شده را از بین برد؟و اگر می شود منبعی را معرفی فرمایید که این تاریخ ها را تحلیل کرده باشد.با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید این دعا اشاره به آیه‌ی 25 سوره‌ی بقره باشد که می‌فرماید: «وَبَشِّرِ الَّذِین آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» در این آیه برای اهل بهشت اشاره به ازواج مطهره دارد و در آن دعا که به آن اشاره می‌کنید تقاضا داریم آن ازواج موجب روشنی چشم ما باشند و حاصل اعمال صالح ما باشند نه این‌که مثل اعمال اهل جهنم که موجب سرافکندگی آن‌اند. حرف خوبی است که بگوییم همسر هرکسی از قبل معلوم است چون فرزندان آن‌ها – که حاصل ازدواج آن دو می باشد- قبل از به دنیاآمدن از پشت آن‌ها گرفته شده‌اند و اقرار به ربوبیت الهی کرده‌اند. 2- فکر نمی‌کنم این حرف‌ها، حرف‌های محکمی باشد. موفق باشید
4023
متن پرسش
استاد گرامی! سلام، خسته نباشید بفرمایید اینکه در روایات وارد شده است که مسلمان هر روز حداقل 50 آیه باید تلاوت کند، اینجانب نسبت به این دستور کمی سنگین هستم گاهی می خوانم و گاهی نه، اما حاضرم ساعتها وقت صرف کنم برای مطالعه و یا تفسیر آیه ای از کتابهای جنابعالی یا تفسیر علامه طباطبایی و یا آیت الله جوادی آملی. به طور خلاصه عرض کنم که به فهم آیات بیشتر علاقه مندم تا قرائت صوری. آیا این کفایت می کند؟ لطفاَ راهنمایی بفرمایید. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید 50 آیه را بخوانید و جان خود را با آهنگ آن آیات هماهنگ کنید و در حدّ توان تدبّر هم داشته باشید. موفق باشید
3984
متن پرسش
سلام علیکم در تفسیر سوره مبارکه اعراف در آیایه وتجلی .... (143) از تفسیری از "محی الدین " وامام خمینی استفاده شده که بسیار عالی بود . در تفسیر سوره واقعه برای تفسیر آب و شراب .... اول از نظرات ائمه هدی آغاز شد وسپس به نظرات عرفائرسیدیم . ایا در این آیه هم چنین هست . 2- در بعضی از آیات از تفاسیر انفسی استفاده می شود ولی در بعضی از آیات به سادگی ودر حد ظاهر ایات بسنده می شود ایا این به علت ا روش تفسیری است یا اینکه به قول حضرت امام هنوز تفسیر ی برای قران ننوشته شده است. شاگرد کوچک شما صادقیان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از بعضی روایات که می‌فرمایند خلقت خودت حجاب بین تو و خداوند است، بر می‌آید که رؤیت حق با نفی نظر به خود محقق می‌شود 2- هر دو امکان دارد، چون بعضی آیات است که با عالم صغیر یعنی نفس ناطقه‌ی انسان تطبیق دارد. موفق باشید
3993
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استادبزرگوار در جامعه دونفریکی مقیدبه تمامی احکام دین ویکی بی اعتقادواهل هرکاری اولی دچارفقر وسختی وبیماری وبی فرزندی ودومی دارای سلامتی وفرزندومال و...این امر باعث شبهه برایمان شده لطفاراهنمایی فرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ، وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ‏ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ، کَلَّا»؛ و امّا چون پروردگار انسان، انسان را امتحان کند، پس نعمت فراوان به او بدهد، انسان گوید پروردگارم مرا بزرگ داشت، و چون در راستاى امتحان او، براو تنگ گیرد، گوید مرا خوار کرد، چنین نیست. عدّه ‏اى را خداوند رزقشان را تنگ مى‏کند تا این‏گونه امتحانشان کند، و نیز رزق عده ‏اى را وسیع مى‏کند تا از آن طریق امتحانشان کند، این غیر از آن فقرى است که به جهت گناه و ظلم براى اهل دنیا پیش مى‏آید، که حتى هر چقدر هم که داشته باشند باز احساس فقر مى‏کنند. در جامعه در رابطه با ثروت دو نوع بینشِ باطل داریم: یکى فقیرى که فکر مى‏کند به نفعش بوده است که بیشتر داشته باشد و دیگر ثروتمندى که فکر مى‏کند دارایى‏اش برایش بزرگى و کمال آورده. براى اصلاح چنین افکار غلطى قرآن مى‏فرماید: «فَامّا الْانْسانُ اذا مَاابْتَلیهُ رَبُّهُ» وقتى پروردگارِ انسان، بخواهد او را امتحان کند، دو نوع برخورد با او دارد، «فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبّی اکْرَمَنِ»؛ یا او را با ثروت محترم مى‏دارد و او مى‏گوید: پروردگارم مرا گرامى داشت‏ «وَ امّا اذا مَاابْتَلیهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ‏ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبّی اهانَنِ»؛ و یا او را با محدود کردن ثروت، امتحان مى‏کند و او مى‏گوید: پروردگارم مرا سبک شمرد. خداوند پس از طرح این دو بینش‏ مى‏فرماید: «کَلّا!»؛ این چنین نیست! «بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیم وَ لا تَحاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکین»؛ بلکه شما با ثروتتان باید وسیله اکرام یتیمان و اطعام مسکینان را فراهم کنید و نکردید، با این تصوّر که فکر کرده‏ اید خداوند شما را ثروتمند کرده تا شما را بزرگ بدارد. این فرهنگ، فرهنگ غلطى است که فقر را نشانه خوارى و غنا را نشانه بزرگى مى‏داند. اگر مى‏خواهید دریچه معارف اهل‏ البیت (علیهم السلام) به روى قلبتان باز شود، باید از این نوع تحلیل‏هاى تاریکِ دنیایى فاصله بگیرید.موفق باشید
3973
متن پرسش
«با حقیقت انقلاب اسلامی زندگی‌کردن» یعنی چه؟ آیا به همان معنایی است که شهدا و رزمندگان در جبهه برای اعتلای اسلام و انقلاب تلاش می‌کردند و می‌خواستند مستقیماً از طریق خدمت‌کردن به این انقلاب به کمال برسند؟ یا به این معناست که: «انسان، دنبال قرب در انزوا و گوشة خانقاه نباشد، و باید سعی کند در عین حساسیت نسبت به جامعه و وظایفی که در قبال آن دارد به قرب برسد.»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتی در عالم ظهور کرده است که باید آن را از ظهوراتش در حرکات و گفتار انسان‌های آماده‌ی تجلی آن حقیقت، احساس کرد، تعبیر توجه به پیچ تاریخی که در آن قرار داریم تعبیری است از همین احساس. موفق باشید
3940
متن پرسش
سلام علیکم! ما در مورد قرآن می دانیم این کتاب از جانب خدائی که عالم مطلق و حکیم مطلق است؛ آمده است. همچنین قطع و یقین داریم که هر چه در این کتاب آمده بین الدفتین قطعاً صحیح است. حال بیائید این پیش فرضها و پیش فرضهای مشابه را کنار بگذاریم. یعنی فرض کنیم ما هیچیک از این مطالب را در مورد قرآن و خدا نمی دانیم. بعد یک نفر بیاید قرآن را به ما بدهد؛ بگوید این کتاب را بخوانید و نظرتان را در مورد کتاب و نویسنده اش بگوئید. به نظر می رسد اگر ما این پیش فرضها را کنار بگذاریم و بخواهیم نظرمان را در مورد این کتاب بدهیم؛ نعوذبالله خواهیم گفت نویسنده این کتاب چندان حال خوشی نداشته موقع نوشتن کتاب و مقداری خل وضع است.(از اینجا به بعد ادبیات من ادبیات یک فرد مسلمان نیست. بلکه ادبیات یک فرد غیر معتقد به این مسائل است.) چون مثلاً می بینیم: اولاً این کتاب هیچ موضوع خاصی ندارد. در مورد مسائل اجتماعی حرف زده است؛ در مورد پدید آمدن آسمانها و زمین حرف زده است؛ در مورد درست شدن انسان حرف زده است؛ در مورد برخی حیوانات حرف زده است؛ در مورد پیشنیان حرف زده است و سایر موضوعات. یعنی این کتاب هیچ موضوع واحدی ندارد. در واقع ما اصلاً نمی دانیم هدف نویسنده از نوشتن این کتاب چه بوده است. چون در هر زمینه ای صحبت کرده است. ثانیاً می بینیم که در خیلی از موارد نویسنده کتاب دارد در مورد یک موضوعی صحبت می کند؛ یک دفعه موضوع بحث عوض می شود و در مورد یک چیزی دیگری که هیچ ربطی به موضوع مورد بحث ندارد صحبت می شود؛ بعد از چند خط دوباره برمی گردد به موضوع اولی. ثالثاً نویسنده کتاب ادعا کرده که هیچ تناقضی در این کتاب وجود ندارد؛ در حالی که ما دهها و صدها تناقض در این کتاب مشاهده می کنیم. رابعاً نویسنده کتاب ادعا کرده که همه چیز در این کتاب آمده است. در صورتی که خیلی از مسائل در موضوعات مختلف است که در این کتاب نیست. خامساً داستانهائی در این کتاب نقل شده است که به افسانه بیشتر شبیه است تا واقعیت. مثلاً می گوید یک فردی یک تکه چوبی را به یک دریای بزرگ زد ناگهان آب دریا دو نیم شد و یک نیمش به یک طرف رفت و نیم دیگرش به طرف دیگر. یا مثلاً می گوید یک فردی را در یک آتش بسیار بزرگ انداختند؛ اما آتش بر این فرد سرد و سلامت بود و اصلاً آتش این فرد را نسوزاند. یا مثلاً می گوید یک نهنگ یک فردی را بلعید بعد بدون اینکه این فرد صدمه ای ببیند؛ صحیح و سالم پس از مدتی از شکم نهنگ بیرون آمد. و داستانهای دیگر. سادساً در مورد برخی مسائل علمی حرف زده است که با واقعیات علمی که دانشمندان بدان رسیده اند متفاوت است. مسائلی در این کتاب بیان شده است که بچه دبستانی هم به این مسائل می خندد؛ چه برسد به داشمندان. این مسائل و مسائل دیگری سبب می شود که اگر ما آن پیش فرضهائی که را در ابتدای سوالم بود کنار بگذاریم؛ به آن نتیجه ای که گفتم در مورد این کتاب برسیم. حال آیا بصورت برون دینی و صرفاً با تکیه به خود همین کتاب و استدلالات عقلی و بدون اینکه بخواهیم آن پیش فرضها ابتدای بحث را ثابت کنیم؛ به این مسأله جواب دهیم یا نمی شود و اول باید آن پیش فرض ها اثبات شود بعد این مسأله حل شود؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان یک تحقیق برون‌دینی توجه جنابعالی را به نظر دکتر واگلری استاد دانشگاه ناپل. جلب می‌کنم که می‌گوید: « قرآن کتابی است که نمیتوان از آن تقلید کرد ... چطور ممکن است این کتاب اعجازآمیز کار محمد باشد، در صورتی که او یک نفر عرب درسناخوانده بود ... ما در این کتاب مخزنها و ذخایری از دانش میبینیم که مافوق استعداد و ظرفیت باهوشترین اشخاص و بزرگترین فیلسوفان و قویترین رجال سیاست است. » دکتر مادریس به دستور وزارت خارجه و وزارت فرهنگ فرانسه 63 سوره از قرآن را در مدت نُه سال با رنج و زحمت متوالی به فرانسه ترجمه کرده است که در سال 1926 منتشر شده. وی در مقدمهاش مینویسد: «اما سبک قرآن بیگمان کلام خداوند است، زیرا این سبک مشتمل بر کُنه وجودی است که از آن صادر شده، محال است که جز سبک و روش خداوندی باشد ... از کارهای بیهوده و کوششهای بینتیجه است که انسان در صدد باشد تأثیر فوقالعاده این نثر بیمانند را به زبان دیگر ادا کند» (ترجمه وحی محمدی، ص 14.) قرآن از نظر هندسه کلمات نه سابقه دارد و نه لاحقه، دارای آهنگی خاص با پذیرش مفاهیم معنوی و بدون تکلّف و تصنع است، معلوم نیست الفاظ تابع معانی است و یا معانی تابع الفاظ. قرآن، در زمانی به صحنه آمـد و مبـارز طلبیـد که اوج تکامـل فصاحت عرب بود . حتی سخن رسول خدا و حضرتعلی در عین فصاحت، اصلاً شکل و هندسه قرآن را ندارد، و این مبارزه طلبی هنوز هم به قوت خود باقی است. هنوز کسی نیامده بگوید؛ قبل از قرآن چنین کلماتی به این شکل خاص در فلان کتاب بودهاست، همچنانکه کسی نیامده بگوید؛ من مثل آن را آوردهام و اتفاقاً هرچقدر انسان فصیحتر باشد بیشتر متوجه میشود که فصاحت قرآن از نوع فصاحت بشر نیست. همچنانکه جادوگران متوجه شدند کار حضرتموسیاز نوع سحر نیست. همین قدر بدانید که زبان یک اندیشه زبان خاصی است همان‌طور که زبان مثنوی را باید فهمید تا روح آن را درک کرد، زبان قرآن را باید فهمید تا مطمئن شوید خودش به خودی خود معجزه است و عظمت آن وقتی روشن می‌شود که متوجه رابطه‌های عجیبی شوید که به ظاهر برای انسان متناقض می‌آید. آیا تا حال کسی را سراغ دارید که مدتی بر روی قرآن تدبّر کرده باشد و از عظمت آن به حیرت نیامده باشد؟ قرآن تنها ما را به تدبّر دعوت کرده و می‌فرماید: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً» آیا در قرآن تدبّر کرده‌اید، اگر از غیر خدا صادر شده بود در آن اختلاف‌های کثیری می‌یافتید. موفق باشید
3942
متن پرسش
با سلام وخسته نباشید .استاد طاهرزاده شما با توجه به اینکه در مسائل اعتقادی فعالیت دارید وبه نوعی یک شخصیت فرهنگی در کشور محسوب می شوید احساس می کنم که شما ضمن اینکه تلاش دارید که افراد را به سمت معارف علامه طباطبایی وآیت الله جوادی و حضرت امام (ره) ودیگر بزرگانی از دین رجوع دهید لازم است که جهت رشد نیروهای هنری در جهت پیشبرد اهداف انقلاب نیز تلاش نمایید اینکه شما بخواهید که فقط خودتان و افراد طلبه در جهت شکوفایی خود در مسیر اهداف انقلاب تلاش کنند خود نوعی حرکت خلاف انقلاب است هنرمندان جرئ این جامعه هستند وشما در خیلی از گفته هایتان آن طور که باید نسبت به این قشر احساس لطفی نشان نداده اید این کار را نکرده اید واین یعنی اینکه شما در مسائل فرهنگی آن طور که باید دقت به خرج نمی دهید پیشنهاد دارم که با گروهی از بزرگان هنر کشور جلسه داشته باشید ومسائل هنری کشور را جویا شوید و پس از آن با تحقیق در یافته های آنان با افق انقلاب اسلامی خط تئوری جدی را برای اهل هنر در کشور به اندازه وسعتان ارائه بفرمایید البته نیاز مند نگاه رهبری در موضوعات هستیم مطمئنا ولیک اگر اسلام توان شکوفایی در تمام مسایل را دارد در زمینه های هنری می بایست توان ظهور داشته باشد همانطور که شهید آوینی (ره ) می فرمایند که باید با روح اسلامی در تکنولوزی تصرف کرد وتکنولوژی را در زیر لوای اسلام به کار برد منظورم از تکنولوژی نیز هنر به تمام معانی می باشد حتما یعنی چگونه می توان روح دریافت شهدا را در هنر جلوه گر کرد واعتقادی را که در روح شهدا باعث این شد که آنها مسیر شهادت را انتخاب کنند در هنر نمایش داد یعنی چگونه می توان نمایش حق بود در ابزار هنر ؟نمی دانم که خدای بزرگ در نظر دارد جواب اینگونه سوالات را از طریق شما بیان نماید یا خیر ؟التماس دعا ؟سوال دیگری داشتم و آن اینکه چگونه می توان به این مطلب رسید که انسان مسیرش مسیری در که طبق نیاز جامعه حرکت می کند ؟یعنی فعالیتهایش در امور فردی واجتماعی در مسیر کمک به اهداف واقعی مردم است نه در جهت نفس اماره خویش ؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امیدوارم خداوند این توفیق را به بنده بدهد که بتوانم در وادی روح هنری هنرمندان قلمی بزنم که اشاره به عالم قدس باشد. زبان بسیار لطیف و حساسی نیاز است 2- امروز هر قدمی که در راستای استحکام نظام اسلامی بتوانیم به مردم کمک کنیم زمینه‌ی رشد مردم را در بستر نظام اسلامی فراهم کرده‌ایم و از این جهت به اهداف واقعی مردم کمک شده، ولی اگر بیرون از نظر به نظام اسلامی کار کنیم معلوم نیست در جهت جواب‌گویی به نفس امّاره‌ی مردم نباشد. موفق باشید
3934
متن پرسش
سلام علیکم. استاد لفظ «کلمه» در متون دینی به چه معناست؟ کلمه الله یا کلمه توحید و ...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر به معنای سنت است. موفق باشید
3909
متن پرسش
سلام استاد- من قرآن برای دانش آموزان اول و دوم برگزار می کنم ولی هیچ انگیزهای به یادگیری ندارند- تا جایی که می توانم تلاشم را با عظمت قرآن با داستانهای قرآنی انجام می دهم - چه پیشنهادی برای اینجانب دارید؟؟؟؟چه کتابهایی را برای اینکه قرآن را با شوق بهتر فرا بگیرند دارید- با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: داستان های قرآن خوب است، حفظ کردن و تشویق و جایزه هم برای این سن خوب است. موفق باشید
3913
متن پرسش
سلام علیکم شما در پاسخ به یکی از پرسشگران فرمودید (سوال3889) روح در دوره‌ی جنینی بدنی را انتخاب کرد که با گرایش‌های مردبودن یا زن‌بودنش می‌ساخت. سوال اصلی من این است که 1-آیا این یک احتمال است یا حتما همین گونه است که می فرمایید؟ 2- منبع روایی و نقلی این مطب چیست ؟3- لِّلَّهِ مُلْک السمَوَتِ وَ الاَرْضِ یخْلُقُ مَا یَشاءُ یهَب لِمَن یَشاءُ إِنَثاً وَ یَهَب لِمَن یَشاءُ الذُّکُورَ(49) أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَاناً وَ إِنَثاً وَ یجْعَلُ مَن یَشاءُ عَقِیماً إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ(50) فرمانروایى [مطلق] آسمانها و زمین از آن خداست هر چه بخواهد مى‏آفریند به هر کس بخواهد فرزند دختر و به هرکس بخواهد فرزند پسر مى‏دهد (۴۹ یا آنها را پسر[ان] و دختر[انى] توام با یکدیگر مى‏گرداند و هر که را بخواهد عقیم مى‏سازد اوست داناى توانا (۵۰) آیا از آین آیات اسنتباط نمی شود که فقط خدا تعیین جنسیت می کنند؟ با تشکر از استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحثی است مربوط به معرفت النفس و بر آن مبنی بحث خلقت روح انسان ها توسط خداوند مبنی بر عین ثابته آن ها است که خدا به آن ها می گوید بشو و می شوند. موفق باشید
3884
متن پرسش
سلام لطفا سؤالات بدون موضوع در سایت نگذارید، همین سؤالای اخیر (حدود 3860) بیش از ده سؤال بدون موضوع است! در حالی که برای بعضی از سؤالات موضوعات خوبی میتوانستید انتخاب کنید مثل عید نوروز، کتابهایی دربارة تعبیر خواب، و ... راستی قبلاً سؤالارو ظرف کمتر از یک هفته جواب میدادید! الآن بیش از دو هفته است که به سؤالای من هیچ جوابی داده نشده است! به قول استاد: موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت بررسی شود. در ضمن نمی‌دانم سؤال ایشان چیست؟ موفق باشید
3874
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام اینکه در سوره مبارکه معارج مقدار روزی را پنجاه هزارسال فرموده به چه مفهومی است مگر قیامت زمان معنی دارد همین که فرموده مقدارش این است آیا نشان دهنده اول و آخر یک زمان نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرماید: « ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی‏ یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ ‏» به حساب شما هزار سال . چون شرایطی است بین دنیا و آخرت و هنوز به‌کلّی جنبه‌ی مادی از بین نرفته. موفق باشید
3866
متن پرسش
سلام.ببخشیدبنظرشماکسی که فلسفه می خواند تابه تفسیرقرآن برسدتاپایان مقطع دکتری فلسفه راادامه دهد؟یعنی لازم است جزدرفلسفه ی صدرایی درسایرمکاتب فلسفی هم تبحریابد؟ متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه یک نوع تفکر است و تفکر صدرایی قدرت تدبّر در قرآن را در انسان رشد می‌دهد و اگر در مطالعه‌ی مکاتب فلسفی دیگر گرفتار پوزیتیویسم نشویم امکان رشدیافتن تفکر در آن‌ها نیز هست. موفق باشید
3848
متن پرسش
سلام استاد باتوجه به آیه ی 82 سوره اسراء ( و ننزل من القرآن ما هو شفاء ...) وآیه 57 سوره یونس (...قدجائتکم موعظه من ربکم وشفاء لما فی الصدور...) و 44 سور فصلت (... قل هو للذین آمنوا هدی وشفاء...) چرا قرآن شفا ست نه دوا ؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شفاء در این‌جا یعنی وسیله‌ی تشفی قلب و راحت‌کردن سینه‌ها از تنگی و تنگ‌نظری. موفق باشید
3836
متن پرسش
باسلام جایگاه داستانهای حقیقی بخصوص قرآنی درشخصیت انسان کجاست وچراانسانهاعلاقه مند به داستان هستند واگررفرنسی دراین زمینه درالمیزان هست برای تحقیق بیشتر اشره بفرمایید تادرآنجانیز پیگیری کنم باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: داستان‌های قرآنی صورت ظهور سنن الهی است تا انسان جایگاه خود را نسبت به سنن الهی پیدا کند. رفرنسی در این مورد در المیزان نمی‌شناسم. موفق باشید
3705
متن پرسش
سلام خدمت استاد شما در سوال 3147 پاسخ داده بودید که پیشنهادتان برای شروع المیزان این است که تفسیر چند سوره مثل زمر و قصص و روم را گوش دهیم و بعد وارد المیزان شویم. حال میخاستم بدوم دلیلتان برای این پیشنهاد چی هست؟ چرا این سه سوره؟ میخاستم بدونم دلیل خاصی داره که این سه سوره رو پیشنهاد کردید؟ ببخشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دلیل خاصی نداشت فکر می‌کنم با تدبّر در این سوره‌ها ذهن آماده برای فهم فرهنگ المیزان می‌شود. موفق باشید
3706
متن پرسش
ما در قسمت آخرِ سؤال 2724، از شما خواستیم «سلوک فردی» و «جمعی» را تعریف کنید، اما چون دربارة اصل لزوم استاد در سلوک جمعی هم سؤال داشتیم، شما تنها به پاسخ همین قسمت پرداختید و در لزوم استفاده از انقلاب توضیح دادید. لذا برای دریافت پاسخ شما به اصل این دو سؤال و مشخص شدن این دو واژه، مجدداً این دو سؤال را ارسال میکنیم: 1- منظور شما از «سلوک فردی» چیست؟ 2- منظور شما از «سلوک جمعی» چیست؟ آیا منظورتان «رسیدن به خدا از طریق ارتباط با جامعه» است؟‌
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بیش از آن‌چه در کتاب در این رابطه عرض کرده‌ام ،چیزی به نظرم نمی‌رسد. موفق باشید
3707
متن پرسش
دربارة این جمله که در صفحة 74 فرمودید: «علاوه بر استاد سلوکی در سلوک فردی، به یک استاد سلوکی در سلوک جمعی هم نیاز داریم.»، ما پرسیدیم که: «چه اشکالی دارد که چند گزارة حصولی را در عرصة اجتماعی از امام بگیریم آنگاه با همان استاد در سلوک فردی‌مان سلوک کنیم؟»، و شما در همان قسمت آخرِ سؤال 2724 فرمودید که: «وقتی شرایط جامعه عوض شود و پدیده‌ای از طرف خدا به صحنه آید که قبلاً نبود، اگر سالکان نسبت به آن پدیده بی‌تفاوت باشند، به همان اندازه از حق فاصله گرفته‌اند.». ما سؤال‌مان را بر این فرض بنا نگذارده‌بودیم که صَرف نظر از انقلاب و فقط با یک استادِ سلوک فردی سلوک کنیم؛ یعنی نپرسیده‌بودیم: «اگر به این انقلاب کاری نداشته‌باشیم، آیا سلوک با یک استادی مثل آیت‌الله بهجت یا آیت‌الله قاضی در این زمان ممکن هست یا نه؟»، بلکه حساسیت نسبت به اجتماع را پذیرفته‌بودیم، اما در حد گرفتنِ چند گزارة حصولی مثل تئوری ولایت فقیه؛ چرا که گزاره‌های دیگر، بدیهی بوده و نیازی نیست از حضرت امام بگیریم، مثل لزوم حساسیت نسبت به جامعه، ثواب خدمت به مؤمنین، و لزوم حفظ دین از هر طریقی خصوصاً از طریق حفظ نظام اسلامی. این گزاره‌ها، در امور اجتماعی بدیهی است، و حتی اگر امامی هم طلوع نمی‌کرد، هر کسی خودش اینها را می‌دانست. لذا اگر به خاطر عمل به این گزاره‌ها وارد عرصة جامعه شدیم، لزوماً اقتدا به امام (به این معنی که این فکر را از امام گرفته‌باشیم) نیست. البته مسلماً تداوم راه امام (به معنای حفظ نظامی که امام بنیان نهاد) هست. پس نیازی نیست که ما همة گزاره‌های اجتماعی را از امام بگیریم؛ چرا که بسیاری از آنها بدیهی است. و گرفتنِ خیلی گزاره‌های دیگر از حضرت امام هم عملی به دنبال ندارد، مثل تئوری ولایت فقیه، شورای نگهبان و مجلس خبرگان و قانون اساسی و جمهوری اسلامی و ... . با این توضیحات متأسفانه باید بگویم: حقیر جواب سؤالم را هنوز نگرفته‌ام: اگر ما از حضرت امام فقط چند گزارة حصولی بگیریم مثل «فقیه باید در رأس جامعه حاکم باشد» (در حالی که باور مؤمنین قبلاً این بود که مملکت بالاخره باید شاه داشته‌باشد)، آنگاه یک استاد اخلاقی پیداکنیم، و از طریق گزاره‌های بدیهی و تذکرات همان استاد اخلاق به اجتماع هم نظر داشته‌باشیم، آیا در چنین شرایطی سلوک و قرب إلی الله و پرورش در تمام ابعاد انسانی ممکن نخواهد بود؟ یا شما معتقدید که حتی در این شرایط هم استاد سلوکی‌مان باز حضرت امام است؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم باید شخصیت امام با تمام ابعادش و با ارادت خاص پذیرفته شود و بر این مبنا به سایر اساتید اخلاق رجوع شود. موفق باشید
3708
متن پرسش
منظور از این که «مقام معظم رهبری مبادی فکرشان را از امام گرفته‌اند.صفحة52کتاب» چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثال‌هایش را در کتاب زدم. موفق باشید
3710
متن پرسش
شما در صفحة 42 علت این که امام‌حسین اصحاب‌شان را مجبور به نبرد نمی‌کردند را این می‌دانید که حضرت می‌خواستند «وقت حضور» حاکم شود. آیا «مجبور به نبرد کردن» منافات با «حاکمیت حق» دارد؟ آیا برای «حاکمیت حق» حتماً باید امام سکوت کند تا هر کس هر وقت خواست به جبهه برود؟ یا شرایط کربلا شرایط خاصی بود؟ چرا امیرالمؤمنین مردم کوفه را مجبور به نبرد با معاویه کرد؟ «مجبور» نه به این معنی که شمشیر بالای سرشان گرفت، ولی به این معنی که تا هر کس هر وقت خواست به میدان برود. بلکه حضرت حتی بازماندگان از نبر جمل را سرزنش کردند، حتی «سلیمان بن صُرَد خزاعی» -که از اصحاب پیامبر بود- را ملامت کردند و وقتی که او عذر خواست و وعدة یاری در فتنه‌های آینده را داد، حضرت سکوت کردند! تا آنجا که «سلیمان» به امام حسن مجتبی گفت: «از ملامت امام تعجب نمی‌کنی؟!» و امام حسن او را دلداری دادند. و مسلماً در چنین شرایطی خیلی از کوفیان خجالت کشیدند و به خاطر حفظ آبروی خود با امام رهسپار صفین شدند، و همینها هم بودند که از جنگ خسته شدند و گول حیلة عمروعاص را خوردند!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کربلا باید همه آماده‌ی شهادت می‌شدند و چیز خاصی از این طریق در تاریخ می‌ماند و لذا حضرت اصحاب را کاملاً آزاد گذاشتند تا فرهنگ کربلا که مخصوص به خودش است و با بقیه‌ی جنگ‌ها فرق می‌کرد، محقق شود. موفق باشید
3711
متن پرسش
منظور شما از این که «مبادی، بالاتر از فکر است.» کدامیک از گزینه‌های زیر است؟ الف) منظور از «مبادی» همان مقدمات استدلال است. و منظور از این که «این مبادی، بالاتر از تفکر است.»، این است که مقدمات، در رتبة قبل از استدلال قرار دارند. و منظور از «جهت‌دادن» هم همین است که بخشی از صحت استدلال متوقف است بر صحت مقدمات. ب) منظور از این مبادی، عالمِ انسان متفکر است و فضایی که در آن می‌اندیشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو. موفق باشید
نمایش چاپی