بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35320
متن پرسش

با سلام و احترام: اینکه برای زیبا شدن عمل زیبایی انجام بدیم ناشکری کردیم؟ و یا گناهی مرتکب شدیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! فقها در این مورد مانعی نمی‌بینند. می‌ماند که خود ما سعی کنیم جانب تعادل را حفظ کنیم. موفق باشید

35298
متن پرسش

سلام استاد: ما از طرفی می‌شنویم برای اصلاح شخصیت باید به قرآن و کلمات اهل بیت رجوع کرد تا آرام آرام ما رو اصلاح کنن، و از طرفی این خطر وجود داره که ما با این استدلال که می‌خوایم خُرد خُرد با قرآن و عترت خودمون رو اصلاح کنیم مدت زیادی بگذره و ما فقط با همچنین مباحثی دمخور باشیم ولی به نحوی برامون تبدیل به حجاب بشه؛ برای گرفتار نشدن به اینها چه باید کرد؟ این موضوع واقعا کمر خود من رو خم کرده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودمان باید متوجه باشیم که شریعت الهی با همه ابعادش برای اصلاح نفس انسان است و بزرگان ما از این جهت و با این رویکرد به متون دینی رجوع کردند و بهره‌ها گرفتند. موفق باشید

35296
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: بنده در کلمات شما در مورد سنت نبوی چیز عجیبی که مشاهده می کنم این است به راحتی احکام را حمل بر تاریخی بودن و... می‌کنید همان کاری که اگر بقیه بکنند تکلیفشان روشن است. مثلا اینکه چند همسری با فرهنگ ما سازگار نیست و... و شخصی از آن یک تحلیل عرفانی کرده که زن عشق به وصال شوهر در آن دنیا دارد و...! که در کانال شما دیدم آیا حضرت علی علیه السلام مشتاق فاطمه نبودند؟! این چه کلامی است؟ حرف شما جاده صاف کن توهین به قرآن نیست که این را خیانت ندانسته؟ آقای قاسمیان از ترویج آن پرهیز کردند اما تلاشی کردند که این حکم خداوند خیانت تلقی نشود اما شما انگار کلا انصراف داده اید و دوست داشتید این آیه نباشد دوم اینکه استاد بالاخره ملاک این تاریخی بودن و فرهنگ ما و آنها چیست؟ به تازگی متنی دیدم که تحلیلی در چند صفحه کرده بود که نماز صبح باید به تاخیر بیافتد و آن زمان خواب ها اول شب بوده و الان دیر وقت شده حتی در خانواده های عادی و... و نماز قضا شده و حیف می شود و.... بر اساس تحلیل شما بهتر نیست این را هم بر فرهنگ خودمان که هیچ فرهنگ جهانی امروز تغییر دهیم البته ایم مسئله در رابطه به این کار شما خیلی وقت بود در نظرم بود تا الان که این سوال را دیدم و جواب شما متعجبم کرد اینکه تمام اهل بیت چند همسر داشتند و کنیز و... آیا نشان از چیزی نیست؟! البته که جامعه ما نیازی به ترویج چند همسری ندارد به علت هم تعداد بودن مجرد های زن و مرد و... اینکه در سوال گرفتن یک زن دوم حای از روی میل جنسی که ابتدای ازدواج است و آن‌را به گوسفندان نسبت دادن درست است؟ با این منطق به فقرا هم کمک نشود تا راه خدا را بهتر بروند اگر کسی قصد خیر دارد هرچه دختر خوب و یا پسر خوب دید اول به دیگران معرفی کند؟ والا با حیوانات که حمله و غذای خوب و مادیان را از آن خود می کنند تفاوتی ندارد! و یا در حکم دادن قسمتی از زکات برای بدست آوردن قلوب دیگر افراد خارج از اسلام اگر اسلام منطق و جانی دارد مردم را جذب کند و الا این منطق حیوانات است که علوفه بریزیم تا مردم جمع شوند اگر قصد خیر دارید با علوفه ریختن خلق را جمع نکنید و.... واقعا اینها منطق است؟! این چطور بیانی است؟ با این روش و منش دین را تفسیر و تحلیل می شود کرد؟! شما هم تقریبا مهر تایید زدید! شما به طور عجیبی در مسئله زن همه چیز اسلام را تأویل به عربیت می کنید! از این مسئله تا ارث و میراث تا جایگاه آنها تا همین اخیر در یکی از سوالات خرج و مخارج و... واقعا کسی در یک مسئله دیگر همین کار را با دین بکند جواب شما چیست؟ واقعا با این روش شما نسبت شما با ازدواج فقط در دو قسم مذکور است که ذکر شده؟ و یا در مورد حجاب و ... با منطق شما به نظر می آید می شود آنها را حمل بر عربیت کرد فرهنگ ایرانی هیچ وقت اینطور پوشیده به طور اسلامی نبوده کم و زیاد بوده آنجا هم نظرتان همین است؟ واقعا در این مسئله بسیار عجیب است و منطق فهم سنت نبوی و قرآن شما در این مسئله زمین تا آسمان در جا های دیگر تفاوت دارد و بی پروا همه را تاریخی می‌کنید. خواستم علت را جویا شوم البته ما قسمت مهمی از دین فهمی خودمان که چیزی هم نیست از شما داریم اما شخصی که فهم فلسفی قدرتمند در قرآن را ظریفانه تنگناهایش را متذکر می شود و ...چگونه در این مسئله به راحتی آیات را کنار می زند واقفا از آیات ارث و قوامیت و... با نگاه خودتان فهمی در رابطه با زن بدست نمی آورید؟! اگر مصلحت زمانه است بگویید گرچه مصلحت ممکن است دویست سال به طول بیانجامد اما فرع را جای اصل قرار ندهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عنایت داشته باشید این، روش علمای ما است که مکان و زمان را در حکم، مدّ نظر دارند و حضرت امام مکرراً بر آن تأکید می‌کردند. ۲. ابداً چنین چیزی در کلمات بنده نیست که حضرت علی «علیه‌السلام» مشتاق حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیه» نباشند. مگر چنین چیزی ممکن است که روح‌های بزرگ، طالب و مشتاق همدیگر نباشند؟!! ۳. این‌که مقام معظم رهبری فرمودند چند همسری با فرهنگ ما نمی‌خواند؛ امری است که به تجربه با آن روبه‌رو شده‌ایم و عملاً کانون خانواده‌ها از هم پاشیده است. موفق باشید

35293
متن پرسش

هیچ وقت فرصت نشد مسئله به این مهمی رو بنویسم. گویا فعلا تنها راه بازخوانی زندگی خودم به نظرهای مختلفه تا همواره امیدوار باشم. برای اولین بار که وارد اجتماع شلوغ تری شدم مهد کودک بود که روحم تحمل اون فضارو نداشت و رهاش کردم و مجبورا اول دبستان و دوران مدرسه بود که صد ها بیماری روحی در روحم نمود کرد؛ مثلا اینکه هیچ وقت در دوران کودکی من خواب بد یا اینکه کنترل ادرارم رو از دست بدم نداشتم و بسیار شاد بودم که تقریبا تو جهان خودم زندگی می‌کردم اما اول دبستان در راه مدرسه تا منزل خودم رو خیس می‌کردم. بارها خواستم برم ورزش اما هیچ وقت نشد مستمرا پایدار باشم در حالی که ورزش اصلا بی معنی بود برام. اما در کودکی با آزادیهایی که داشتم خود زندگیم ورزش بود. دبستانم در دهه هشتاد بود یعنی دهه تهاجم اخلاق غرب و بیشترین طلاق ها در اون دوران بود و عملا خانواده ها اون سالها متلاشی شدند و شهوت در اجتماع به حد افتضاحی رسیده بود من خبر دارم بسیاری از تجاوز ها در اون دهه بوده و الان هم که گاها می‌نویسند از اون سالها بوده. به زحمت رسیدم به نوجوانی و سعی کردم کار کنم و دیدم بازار سرتاسر دروغه نهایتا خانه نشین شدم و همواره به زور تحصیل کردم اما با تمام معلمانم بحث میکردم و برام سئوال بود چرا باید این درس ها رو بخونم یا اصلا چرا اینجام یا آخه چرا باید وقتی این اندازه همه چیز سیاه و طاقت فرصاست به خودم دروغ بگم و مثل دیگران با خودم تعارف کنم که آدم نایس و مودبی هستم؟!. تنها جایی که می‌شد خودم رو از بالاتر ها به زمین بیارم عالم خیالی بود که می‌شناختم و تنها خیالی که بهم معرفی شده بود فیلم و سریال و هنر بود و بسیار میدیدم و هنوز هم می‌بینم. مدت های زیادی خانه نشین بودم یعنی اگه عمرم رو حساب کنند دو سومشو خونه نشین بودم و چاقم. سربازی که رفتم دیدم هیچ چیز درست نیست و راه فرار هم نیست هرچند مدتی با فشارهای روحی زیاد از خدمت فراری شدم و گویا خدا با بازی موقتی که راه انداختند روحم رو تازه تر کردند و بر گشتم و پس همت کردم و جنگیدم تا جایی که اواخر می‌دیدم در پادگان های مختلف سربازا معقول تر و آزاد تر شدند هرچند پیش از فرار از خدمت هفته ای ۳ یا ۴ روز بازداشتگاه انفرادی پادگان بودم و روی موزاییک بدون پتو و بالش می‌خوابیدم فقط پیرهنم رو زیر سر میذاشتم و هنوز نمیدونم چطور اون حالت برام طاقت فرسا نبود و یک خوشی در عین سختی داشت حتی در بازداشتگاه نماز که می‌خواندم در تنهایی دعای (خدایا خدایا تا انقلاب مهدی...) میخوندم و سربازش مسخرم می‌کرد اما از بازداشتگاه بیشتر از در اجتماع سربازایی که داشتم حرف از آزادی و استقلالشون می‌زدم خوشم میومد ولی همونا با ترس و لرزشون و دلدادگیشون به بعضی فرماندگان ظالم، کسانی که حق انسانی آدما رو زیر پا میذاشتن برای امیالشون همدست می‌شدند. هرچند کل سربازی لازمه برای هر آدمی و سختیهاش اگر در راستای تربیت نفس باشه خیلی هم موافقم و واقعا در جمهوری اسلامی عبادت بزرگیه. در نوجوانی پیش از انکه حرف از بشر آخرالزمان باشه من با خودم فکر می‌کردم و میگفتم هیچ راهی جز «خدا بودن نیست.» البته به زبان کودکانه خود می‌گفتم و الا هیچ کس خدا نمیشه منظورم فنای در توحید حضرت حق تبارک و تعالی است. روح من همواره آسیب دیده و همواره پی آسمان بوده اما راه های آسمان نه تنها گم شده بود بلکه من رو درک نمی‌کرد. روح من سالیان درازی آسیب دیده با این وجود زمانی که راهی به آسمان یافتم برگشتم و این برگشت برای من آنقدر سنگین بوده که ماه ها گریه کردم و موهایم را سپید کرد. همه این ها را گفتم تا برسم به این چند سال اخیر. نه تنها در خانه محبوس تر شدم بلکه آنچه از گذشته و لطمات بسیار رنج می‌دیدم با هر منزلی تشدید شد و شکسته تر شدم تا حدی که قلبم رو از روحم کندم و روح بی قلبی دارم که هر ارازل و اوباشی میتونه بسرقت ببردش چون قلب و تعین نداره مثلا آدمی مملو از خشم به سمتم میاد و به روحم تجاوز میکنه تا اونجا که اختیار از کف میده و خشم اون رو به خودش بر میگردونه و من میشم آدم بی ادب و بد و هرچقدر زحمت کشیدم تا لحظه ای از آسمان نوری بگیرم تا روحم بتواند بایستد صد دزد من رو می‌ربودند. همینقدر میدونم بسیاری از نوجوانها و جوانها مخصوصا خانم ها همین امروز با سنین بالا در خانه محبوسند و این دردها درد من تنها نیست. بخدا قسم آه اینها دامن گیر کسانیه که از بیرون قضاوتشون می‌کنند و ارواح نا امید و شکستشون رو به زیر غرور و تکبرشون لِه می کنند و هزار دستور روانشناسی و احساسات فانتزی نثارشون می‌کنند. ای نسل گذشته من خود یک حاج قاسمم مثل بسیاری دیگر اما هیچ وقت کسی نمی‌تواند از زندگی ما کتاب بنویسد یا تعریفمان کند که مثلا دلیر بود یا غیور بود یا... ما به شما عقب مانده ها یا متجدد ها امیدی نداریم اگر مَردید حد اقل کاری به ما نداشته باشید و ما را با چهار چوب های روحی خودتون اندازه نگیرید. اگر خدا می‌خواست ما به شما حق ندهیم و نگوییم آنها هم گذشته ای داشتند که گاها از اختیارشون خارج بوده و درد هایی کشیدند، حتما به حال خودتون رهاتون می‌کردیم و می‌ماندید به آینده همین جوانها حسادت می‌کردید اما خدا خواسته ما در روح انسانیت و در جهان یگانه و وسیعی حاضر بشیم که بزودی بظهور میاد. بخدا قسم ما هنوز شناخته نشدیم زمانی شناخته میشیم که بظهور بیایم پس تا اون زمان دندان روی جگر بگذارید و به ما میدان دهید تا راه بریم. به هیچ وجه دوست ندارم مغرور یا ترحم جو باشیم فقط زمان لازم داریم که فکر کنم خدای ما به ما زمان داده مردم غلط می کنند زمان ندهند. در سخت ترین زندگی امیدوار ترینم ولی زمانی معلوم میشه که جان گرفته باشم و این جان رو نثار راه خدا کنم زیرا تا اینجا جانی ازم نمونده یعنی حتی بارها بیهوش شدم یا شاید روحم داشته می‌رفته ولی خدا نخواسته. اینها را آنقدر بازخوانی می‌کنم تا زمانی که خودم کانون امید باشم. براستی که نه دوست دارم مذهبی به معنای مرسومش باشم و نه عارف به هر معنایی و نه شبیه هیچ یک از این بازیها من فقط مشکلاتم را با انقلاب اسلامی حل می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه خوب است به این نکته فکر شود که در کدام میدان می‌توانیم خود را بسط بدهیم و خود را اصیل‌ترین احساس نماییم. مهم نیست که آن میدان، میدانِ بزرگی باشد یا میدانِ محدودی؛ مهم، حضوری است که موجب بسط انسانیت انسان شود حتی در حدّ خیررساندن به مردمان در یک خیریه. موفق باشید

35285
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. پیرو سؤال ۳۵۲۷۲ باید عرض کنم اگر خدا حضور در فضای مجازی را برای ما رقم زده بود حداقل باید چشمان سالم به ما می داد که بتوانیم فعالیت مجازی داشته باشیم. بنده در گذشته فعال مجازی بودم حتی در سایتهای بین المللی با ملیت های مختلف به زبان انگلیسی بحث و تبادل نظر می کردم اما درسالهای اخیر بخاطر پیوند قرنیه و مشکلات بینایی حتی گاهی کارهای ضروری ام را هم نمی توانم در اینترنت انجام دهم. اگر خداوند تقدیر دیگری برای ما رقم زده بود حداقل در خانواده ای که اکنون زندگی می کردم آرامش نسبی داشتم در حالی که مشکلات خانوادگی به حدی شدید و عمیق است که امکان زندگی عادی را سلب نموده و تا حد جنون به بنده فشار می آورد. ضمن اینکه خداوند ما را زوج آفریده و نیازهایی در ما قرار داده که در هیچ مسیر دیگری غیر از ازدواج برآورده نمی شود. بنده آنقدر در این چند سال اخیر راجع به این موضوعات فکر کرده ام و به نتیجه نرسیده ام که دیگر توان هیچ فعالیت فردی و اجتماعی ندارم و فقط هرروز به مرگ خود می اندیشم. واقعاً در زمینه حکمت خداوند دچار تردید شده ام چون تمام بخش های زندگی ام با هم تناقض دارند و چیزی که اصلاً در زندگی نمی یابم آرامش است. آرامشی که مقدمه هر نوع فعالیت و پیش نیاز انجام رسالت است. ممنون

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باز فراموش نکنید خالق ما، ربّ ما نیز هست و زمینه تعالی ما را به نحوی فراهم کرده است. در این مورد خوب است به عرایضی که با توجه به سؤال جنابعالی اخیراً عرض شد، نظری بیندازید. https://eitaa.com/matalebevijeh/13889. موفق باشید

35278
متن پرسش

سلام: با توجه به اینکه اسم الله در مقام تعین ثانی مطرح می شود در نماز باید خداوند را در این مقام پرستید؟ و مقام تعین اول و ذات حق پرستیدنی نیستند؟ و اگر در نماز نیت کنیم که ذات حق را بپرستیم نماز باطل است؟ یا هر چه تلاش کنیم باز الله تعین ثانی را می توانیم بپرستیم و پرستیدن ذات محال است ولی باز احساس می کنم در نیت لااقل بشود ذات را پرستید ولو در عمل ممکن نباشد البته اگر این نیت مشکل شرعی نداشته باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آنجا در باطل‌بودن و یا باطل‌نبودن نیست. بحث در اُنس با حضرت محبوب است که از طریق اسماء او صورت می‌گیرد که همان حضرت «الله» است. هرچند می‌توان به تعیّن اول فکر کرد ولی این، غیر از انس با اسماء او می‌باشد. موفق باشید

35261
متن پرسش

با سلام حضور استاد محترم: استاد ما بعضا در بعضی مذهبی ها روحیاتی می بینیم که باعث زدگی و فاصله گرفتن ما از آن ها می شود. مثلا کسانی که دائم دیگران را در حال ریا و عدم اخلاص می بینند، دائم به قضاوت هستند، تکان می خوری ریا می بینن، چپ و راست عدم صداقت را در دیگران می بینند. سوال اول: نمی دانم چرا این طور هستند. و سوال دوم: چون این افراد دائم با قضاوت هایشان باعث آزار و اذیت می شوند و قوه خیال ما را به خودشان مشغول می کنند، آیا فاصله گرفتن کار درستی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! نباید فاصله گرفت ولی دوستانه باید متذکر شد که تا آنجا که ممکن است کار مؤمنین را باید حمل بر صحت کنیم و وجهی یا وجوهی را در اعمال افراد مدّ نظر قرار دهیم که حاکی از صدق نیّت آنها است. خدا رحمت کند مرحوم شهید بهشتی را که در این مورد چه اندازه موفق بودند. موفق باشید

35257
متن پرسش

موضوع: ذات انقلاب در تعارض قرار دادن اَدلــــه است شهید حاج قاسم سلیمانی: همان دختر کم حجاب دختر من است رهبر انقلاب: مسئله حجاب محدودیت شرعی و قانونی است و کشف حجاب حرام شرعی است اکنون تاریخ اسلام و هاکذا تاریخ انقلاب اسلامی ایران اقتضا دارد که در این برهه توسط مدعیان و علما و فیلسوفان.... اش. تا به عرصه نظر آمده و در تبین این تعارض ظاهری که توسط دو چهره بزرگوار و موثرش که در جایی فرمودند من و حاج قاسم در دنیا رفیق بودیم و خدا کند که در آخرت نیز رفیق باشیم. بیان کنند! شاید نظر معاندان این باشد که این دو چهره برای گذر از بحران مماشات می‌کنند و سیاست خرج می‌کنند. اما برای من و شما صداقت نورانی این چهره ها چنان جایگاهی دارد که مانع قبول این نظر است. این بزرگان در جایگاه استیصال حقایق نیستند تا مجبور به سیاست بازی از این قسم بشوند پس راز این تعارض‌ها کجاست؟ بد نیست اشاره به اولین دیدار ابن رشد پیر فلسفه با ابن عربی جوان و عارف که در فتوحات توسط ابن عربی بیان شده توجه کنیم «پدرم که از دوستان ابن رشد بود مرا به بهانه ای به دیدار او فرستاد هنگامی که به او رسیدم بسیار شاد شد و دست در گردنم انداخت و گفت {آری}؟؟ جواب دادم { بلی!} او از جوابم شادتر شد و و چون دلیل شادی اش را دیدم گفتم{نه‌} از این نه من سخت آشفته شد و چهره اش به انقباض گرایید!، بعد به من گفت «امر را در کشف و فیض الهی چگونه یافته ایی؟» آیا امر حق همان است که تفکر و نظر به ما عطا کرده است؟ در پاسخ گفتم (بلی _نه) در میان این بلی و نه روح از بدن پرواز می‌کند. در این حال ابن رشد لرزه به اندامش افتاد و گفت لاحول و لا قوة الا بالله. دلیل اش این بود که او چیزی که من بدان اشاره داشتم را دریافت! حال چه حکمتی میان بلی و نه نهفته است؟ چه حکمتی در تعارض سخن رهبر و حاج قاسم نهفته است؟ آیا این رفتارهای حکیمانه ما را به توجه در عمق این بلی و نه دعوت نمی‌کند؟ آیا دغدغه سالک رفع حجاب نورانی و ظلمانی نیست؟ چرا نباید عرصه بلی و نه به حجاب برای دختر دست پروده انقلاب که تحت تاثیر و بمب باران فضای مجازی است فراهم نشود؟ بناست این دختر در این بستر انقلاب به عرصه لایتناهی میان بلی _نه فرصت انتخاب یابد و الا که جهان غرب برای این بیچاره فضای انتخاب ندارد، دیکتاتوری پنهان! است آیا وقت آن نیست که به «نه به حجاب» این دختر پرورده انقلاب توجه شود؟ تا بلی و لزوم‌ اش آشکارش شود؟ آیا این موضع گیری جوانان نمایانگر پیروزی تئوری آزادی حقیقی انقلاب نیست؟ البته که است در میان این نه ها و بلی ها! آیا دختر جهان غرب اکنون از چنین آزادی برخوردار است؟ نه! او حق انتخاب ندارد و ولی دختر من حق انتخاب دارد به صدقه سری شهدا و رهبراش. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور است. نکاتی را مطرح می‌فرمایید که آنانی که بنای اندیشیدن دارند نمی‌توانند خود را نسبت به این امور در رابطه با حجاب بی‌تفاوت بدانند. نکاتی که هرکدام در جای خود، جایِ گفتگو دارد. همین اندازه می‌توان عرض کرد که بخواهیم و نخواهیم بشر جدید همه وجود خود را در درکِ آزادی‌اش معنا کرده و اتفاقاً آماده است در دل همین حضورِ آزادانه، فاخرترین انتخاب‌ها را داشته باشد تا مانند دختران اسیر در سکولاریته غرب، گرفتار سطحی‌ترین انتخاب که موجب نیست‌انگاری می‌گردد؛ نشوند. در مباحث «رابطه مردمی‌بودن نظام اسلامی و آزادی» تا حدّی این امر به میان آمد تا همچنان‌که می‌فرمایید بدانیم ما نیز در میان «آری و نه» قرار داریم. اگر باید دغدغه تعالی و تربیت دختران‌مان را داشته باشیم تا گرفتار فضای ظلمانی که غرب برای خود ایجاد کرده، نشویم؛ «آری » . ولی «نه». به این معنا که باید به انتخاب انسانیِ آن‌ها که تنها می‌توانند در درون خود، خود را بیابند، احترام گذارد و اتفاقاً ذات انقلاب اسلامی دقیقاً همین است. امری که حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در راستای هرچه مردمی بودن نظام اسلامی ، در جلسه‌ای که سال 58 با اعضای مجلس خبرگان داشتند.  در ضمن در معنای آزادی در بشر چدید خوب است به بحث «نظر به ظرفیت‌های بشرِ جدید و راه معنابخشی به آن در افق تمدن اسلامی» رجوع شود https://eitaa.com/matalebevijeh/13876موفق باشید 

  - حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: من سفارش می کنم به آنهایی که خدای نخواسته یک آرایی دارند بر خلاف مسیر‏‎ ‎‏ملت، من سفارش می‌کنم به آنها، که طرحشان را و آرایشان را بگذارند برای یک وقت‏‎ ‎‏دیگری و یک وقتهای دیگری این کارها را بکنند، حالا وقت این نیست که آرائی که‏‎ ‎‏خلاف مسیر ملت است اظهار بکنند و حیثیت خودشان را در بین ملت از بین ببرند. من‏‎ ‎‏میل ندارم حیثیت آقایان از بین برود در بین ملت. اگر در این مجلس یک چیزهایی و‏‎ ‎‏یک حرفهایی زده بشود که برخلاف مسیر ملت است، اینها وجاهت خودشان را از بین‏ ملت می برند و خدای نخواسته بعدها برایشان خیلی نفع ندارد.‏
همان مسیری که ملت داشتند، همین چیزی که اگر می خواهید مطابق با میل خودتان‏‎ ‎‏دمکراسی عمل بکنید، دمکراسی این است که آراء اکثریت، و آن هم این طور اکثریت،‏‎ ‎‏معتبر است؛ اکثریت هر چه گفتند آرای ایشان معتبر است ولو به خلاف، به ضرر‏‎ ‎‏خودشان باشد. شما ولیّ آنها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ما نمی خواهیم‏‎ ‎‏بکنیم. شما وکیل آنها هستید؛ ولیّ آنها نیستید. بر طبق آن طوری که خود ملت مسیرش‏‎ ‎‏هست.‏ شما هم خواهش می کنم از اشخاصی که ممکن است یک وقتی یک چیزی را طرح‏‎ ‎‏بکنند که این طرح برخلاف مسیر ملت است، طرحش نکنند از اوّل، لازم نیست، طرح هر‏‎ ‎‏مطلبی لازم نیست. لازم نیست هر مطلب صحیحی را اینجا گفتن. شما آن مسائلی که‏‎ ‎‏مربوط به وکالتتان هست و آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه را بروید، ولو‏‎ ‎‏عقیده تان این است که این مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد.‏‎ ‎‏ملت می خواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را می خواهد.‏‎ ‎‏ملت رأی داده؛ رأیی که داده متَّبع‏‎ است.‏
‏‏    ‏‏در همۀ دنیا رأی اکثریت، آن هم یک همچو اکثریتی، آن هم یک فریاد چند ماهه و‏‎ ‎‏چند سالۀ ملت، آن هم این مصیبتهایی که ملت ما در راه این مقصد کشیده اند، انصاف‏‎ ‎‏نیست که حالا شما بیایید یک مطلبی بگویید که برخلاف مسیر است. یعنی انصاف‏‎ ‎‏نیست، که نمی شود هم، پیش نمی رود. اگر چنانچه یک چیزی هم گفته بشود، پیش‏‎ ‎‏نمی رود؛ برای اینکه اولاً مخالف با وضع وکالت شما هست و شما وکیل نیستید از‏‎ ‎‏طرف ملت برای هر چیزی. و ثانیاً بر خلاف مصلحت مملکت است، برخلاف مصلحت‏‎ ‎‏ملت است؛ برخلاف مصلحت خود آقایان است.‏(صحيفه امام، ج‏9، ص: 304)

35254
متن پرسش

سلام آقای استاد طاهرزاده عزیز: خدا هم خدای قدیم!!!! نمیدونم این عرشش چرا از این آه های مظلوم دیگه نمیلرزه؟؟؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا، همان خداست و عرش او هم همان عرشی است که با آه مظلوم می‌لرزد و با لرزش آن عرش، نسبت تدبیر الهی در امور مردمان که نگران آه مظلوم نیستند؛ تغییر می‌کند. آیا افسردگی‌های اهل دنیا و رانت‌خواران را نمی‌یابید که چگونه خداوند به جای تدبیر عرشی‌اش آن‌ها را به خود واگذاشته؟!! «فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ». موفق باشید

35245
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد: ببینید استاد خداوند می‌فرمایند که من هرکس که توبه کند گناهانی که در گذشته انجام شده را نادیده گرفتم و او را مورد رحمت قرار داده ام در صورتی که ایمان واقعی آورده باشد خوب پس بهشتی هم به حساب میاد ان شاءلله، ولی خوب فرقش با کسی که چندین سال به ظاهر خدا را ستایش کرده و از زمانی که مسلمان شده است یعنی منظور با احکام آشنا شده و قوانین و حد و حدودی را رعایت کرده چیه؟! خداوند بهشت را حالا به اصطلاح هفت طبقه ایی آفریده نسبت به درجه هر کس، خوب این درست حالا آیا امکانش هست این آقایی که توبه کرده و ایمان واقعی آورده از فردی که سال ها به اون احکام عمل کرده، درجه اش بالاتر باشه (ببینید نمیخوام بگم قطعا، میخوام بگم آیا ممکن نیست همچنین اتفاقی بیوفته و نمی‌شود از ظاهر کارها برای افراد در آخرت جایگاه مشخص کنیم) حالا نمی‌دونم این مثال درسته یا نه؛ اون موقعی که امام حسین (ع) از میان انگشتان خود حقایقی را به یاران خود نشان دادند ولی همان ها او را در جنگ یاری ندادند و چه بسا سال های سالیان عبادت کردند ولی حر در آخر کار توبه کرد این یعنی ممکن نیست باز هم حر جایگاه بالاتری داشته باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم: «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» هر آن‌کس که از گناهی توبه کند در آن حدّ است که گویا آن گناه را انجام نداده است. پس از این جهت با توبه، گناهان مانع حضور انسان ذیل رحمت او نخواهند بود. حال بستگی دارد که انسانِ تائب در مسیر سیر إلی الله چه اندازه همت به خرج دهد تا مصداق «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» باشد که تنها سیئات او با توبه برطرف می‌شود و یا مصداق «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ  وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» باشد که حتی به جهت همت بلندش، گناهان او به حسنات تبدیل می‌شود و این مصداق همان جناب حرّ است. موفق باشید

35235
متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم: خدا قوت استاد یک کتاب یا... جامع در ارتباط با شهوت معرفی می‌کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان نسبت به معارف حقه رشد بیشتری بکند، از شهوات به عنوان غلبه توهّمات، آزاد می‌شود. موفق باشید

35233
متن پرسش

سلام و ارادت خدمت استاد گرامی: ببخشین از کجا متوجه شیم تو کدوم مرحله ی تزکیه نفس هستیم و چقدر رشد واقعی داشتیم؟! دعاهایی مثل دعای ندبه و کمیل رو میشه بصورت چهل شب یا روز بصورت پیوسته خوند؟! اذکاری مثل ذکر یونسیه رو میشه در حال انجام کارهای روزمره خوند و آیا اثری در رشد و تربیت ما داره؟! قبلا بابت راهنمایی تون متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه انسان حجابهای بین خود و حضرت حق را کمتر کند، راحت‌تر متوجه مراحل سلوکی خود می‌گردد. ۲. نه! لازم نیست. ۳. به هر حال این ذکر باید در حالتی خوانده شود که انسان مانند حضرت یونس «علیه‌السلام» خود را در تاریکی شکم نهنگ و در میان دریا حس کند یعنی تا این اندازه از همه چیز منصرف و ناامید باشد مگر به لطف خداوند. موفق باشید

35231
متن پرسش

با سلام و احترام: استاد من چند وقت هر روز یس را صبح و گاهی غروب می خوانم. سوره فتح را هم یک سالی هست می خوانم. کسی هم بهم نگفته بخوان. بخاطر حل مشکلم این کار را کردم. انتخاب یس برای این بود که دیدم خیلی منافع داره. ولی سوره فتح را بخاطر اسمش انتخاب کردم. گفتم خدایا بحق اسم سوره گره کارم را باز کن. حالا مطلبی شنیدم که این همان سرخود ، تلاوت کردن است و گرفتاری میاره. درسته؟ استاد لطفا راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! به هر حال رجوع به قرآن و سوره‌های آن به امید گشوده شدن رحمت الهی همیشه و برای همه کس مفید است. موفق باشید

35230
متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: کسی که صوت های شما رو دنبال می کند شاگرد شما محسوب می‌شود در نزد خداوند منان؟ سوال دیگرم اینکه جناب علامه حسن زاده آملی رحمت الله علیه فرمودند خدایا همه از تو چیزی خواهند حسن از تو می‌خواهد که چیز نخواهم، این چگونه با ادعونی استجب لکم جمع می‌شود؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور استاد، دنیاخواستن است و آنچه که در آیه فوق مطرح است متذکر آن است که او را بخوانیم که در نیایش‌هایمان او را با نظر رحمتش مدّ نظر قرار می‌دهیم. موفق باشید

35229
متن پرسش

سلام و ارادت جناب استاد طاهرزاده ی بزرگوار: ببخشین ۱. میشه نماز یکشنبه ذالقعده رو هرروز خوند؟ ۲. میشه کلا نمازش رو بدون غسل خوند؟ ۳. میشه روز قبلش مثلا شنبه غسلش بگیریم و بعد یکشنبه نمازش رو بخونیم؟ ۴. بنده شاغلم اذان صبح ساعت ۲:۲۹ من اگر بخوام نماز شب بخونم و نماز صبح دیگه کششی برای بیداری بین الطلوعین ندارم باید چیکار کنم؟ ممنون بابت راهنمایی تون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً فقط در یکی از روزهای یکشنبه این ماه باید خوانده شود. حال اگر هر یکشنبه آن ماه رجاءً خوانده شود ان شاءالله برکات خود را دارد. ۲. آری! در امور مستحب چنین اجازه‌هایی هست.۳. نیاز نیست ۴. ارحج، نماز واجب صبح است. موفق باشید

35227
متن پرسش

با سلام و ادب: ۹ ماه پیش برای طلب حل مشکلم به زیارت قبر یکی از علما رفته بودم. آنجا با آقای حدود ۶۰ ساله آشنا شدم که تقریبا ۲ ساعتی که آنجا بودیم او هم آنجا مشغول عبادت بود. با او در مورد مشکلم صحبت کردم و گفت که شاگرد یکی از عرفا بوده و اگر دستوراتی را که می گه برای ۸ ماه عمل کنم زمینه حل مشکل مهیا می شه. دستورات در حد بیداری بین الطلوعین و تلاوت قرآن بود و ذکر و ورد این ها نبود. پولی هم از ما نخواست. چند وقت یکبار هم زنگ می زد و خبر ما را می گرفت در حد آرامش تون چطوره و ... حرف خاصی نمی زد. تا اینکه بعد از۸ ماه گفت که اگر اجازه بهش بدن(؟؟؟) میاد منزل ما و باید قربانی کنیم و اطعام بدیم و مجلس روضه بگیریم. و انجام شد. شب روضه به ما گفت که مهمان ها در راه هستند و باید در آپارتمان را باز بگزاریم و حضرت زهرا سلام الله علیها در این مجلس وارد می شود. و خودشان یک سخنرانی کوتاه کردند بعد یک زیارت عاشورا و یک روضه کوتاه و اطعام و مجلس تمام. وقتی مهمان ها می خواستند بروند به یکی که فرزند کوچک داشتن گفته بود با شما حرف خصوصی دارم و بهشون گفته بود در مجلس حضرت زهرا بر سر فرزند شما دست کشیده و او جزو یاران خاص hقا امام زمان عج الله خواهد بود. بعد هم همسر آن خانم ناراحت شده که چرا با همسرم حرف زدی. بعد از روضه به ما گفتند که انرژی بعضی از مهمان ها آنقدر منفی بود که زمینه شفا و اثر بخشی از جلسه رفت! بعد هم خداحافظی کرد و فرداش رفت. در این ۲ روزی که در منزل ما بودند سیگار پشت سیگار. تا اینکه پسرم که ۹ سال داره بهشون گفت آقا سیگار خوب نیست و گفتند برای دفع استرس می کشند! هر کس هم منزل ما می آمد سریع صفات او را می گفتند. و به قول خودشان لازم نبود حرف بشنوه، ذهن را می خواند. می گفتند تهمت جن‌گیر بهشون زدند ولی این اثرات نور اعمال خوب است. نمازشان را می خواندند و خیلی به اهل بیت ارادت داشتند. ولی به نظرم یک جای کار می لنگه. بهشون گفتم اینکه انرژی بعضی پائین بود که دلیل نیست خلاصه انسان معصوم زاده که ندارم چرا جلسه خصوصی برگزار نکردید؟ ولی حرف درستی نزدند. استاد احساس می کنم طرف مریض روانی بود که با این ژست ها می خواستند ادای آدم های بزرگ را دربیاورند ولی همسرم معتقدند من اشتباه می کنم. لطفا راهنمایی مان کنید. واقعا حیرت زده ام که این کی بود؟ جن‌گیر، مریض؟ از طرفی فهمیدیم انگار خانواده هم طردشون کرده و آخرش شغل او را هم نفهمیدم ولی از هر شغلی حرف می زدی، تجربه داشت. ما چقدر خسارت روحی خوردیم که ۸ ماه به حرف او بودیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این افراد از مسیری که مسیر اهل بیت و علمای راستین است، فاصله گرفته‌اند. ممکن است توانایی‌هایی یا از طریق نفس خود و یا جنیّان منحرف پیدا کنند، ولی ما چرا راه و روش اسلام را دنبال نکنیم و در سختی‌ها که ممکن است برایمان پیش آید شکیبایی و صبر پیشه نکنیم تا در شخصیت خود متعالی شویم؟ موفق باشید

35226
متن پرسش

خیلی جلوی خودمو گرفتم نگم اما بهترین لحظه لحظه حیرت بزرگیه که با جذبه الهی برای سالک پیش میاد باور نکردنی ترین حالت که هیچ مانندی نداره و بی اختیاریه که جذبه الهی فقط به اراده الهیه و نه به اراده غیر، اینطور نیست کسی بخواد جذب حق تعالی بشه این والاترین فقط به امر و اراده اوست و اینطور نیست کسی فکر کنه با اعمالش به چنین چیزی میرسه چون مطلقا به اراده خداست، حتی جناب سعدی شیرازی با اون همه سعی و کوششی که کردند هیچ وقت عارف نبودند. جناب مولوی در حالت عجیبی که در جذبه داشتند سرودند: چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون - دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون - چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید - چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون - زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد - که هر تخته فروریزد ز گردش‌های گوناگون - نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را - چنان دریای بی‌پایان شود بی‌آب چون هامون - شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را - کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون - چو این تبدیل‌ها آمد نه هامون ماند و نه دریا - چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون - چه دانم‌های بسیار است لیکن من نمی‌دانم - که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و در همین رابطه خداوند به پیامبر خود فرمود به همه انسانها: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَٰلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ» بگو ای پیامبر آنچه موجب شادی و دلگرمی شما خواهد شد فضل و رحمت الهی است پس لازم است به امید فضل و رحمت او قدم در راه گذارید و بدان شاد باشید، این برای شما بسیار بهتر است از آن چیزهایی که جمع می‌کنید و می‌خواهید با آنها دلخوش باشید. موفق باشید

35225
متن پرسش

شب که راز بودنت را پوشید - باد که ساز دیدنت را سر داد - ابر که شوق خنده ات را بارید - من که شعر ماندنت را خواندم - لبهایم را می خندیدی چشمانم را می باریدی - در رویایت می چرخیدم آوازم را می رقصیدی - ما در انتظار مهتاب ماندیم - ما شبیه هم ترانه ای خواندیم. خدایا ما را از شاکرین زندگی که داری عطا می کنی، قرار ده و با جذبه ات ما را حیران ساز و عشق را معنا فرما . اصحاب عشق را رنجی عظیم در پیش است 💌

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اصحاب عشق را رنجی در راه است وقتی پای در مسیر تواضع می‌گذارند تا از کمترین بودن‌هایی که آنها را جدا از حضرت محبوب نگه داشته؛ آزاد شوند. موفق باشید

35224
متن پرسش

سلام استاد: در صوت برهان صدیقین فرمودید بعد از اینکه عقل انسان متوجه معقول شد، آرام آرام با یکسری ادب و آدابی آماده‌ی ارتباط با حقیقت می‌شود. می‌شود آن ادب و آداب را بفرمایید چیست‌؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان رعایت تقوا از یک طرف، و توجه نکردن به توهّمات از طرف دیگر و میدان‌ندادن به آنها می‌باشد. موفق باشید

35223
متن پرسش

سلام علیکم: من واقعا به بن بست رسیدم، از طرفی میدونم اسلام حقه! از طرف دیگه عاشق گناهم! در دوران بچگی وقتی ۶ سالم بود، توسط یک خانم مورد آزار جنسی قرار گرفتم، مدت زیادی این عمل طول کشید، به بلوغ زود رس دچار شدم، شرایط خوبی رو از اونموقع تا الان ندارم، واقعا بریدم! یکی کمکم کنه، چطور میشه عشق به اهل بیت در دل آدم باشه ولی از اون طرف دنبال گناه؟ اصلا میشه درست بشم؟ هی میام اینور بعد یه مدت بخاطر ضعفم میرم اونور، در چند سال اخیر به یک حد از پستی رسیدم ک میخوام تصمیم بگیرم اونوری بشم، چون دیگه نا امید شدم از خودم... واقعا بیش از هزاران بار در حال این رفت و آمدم، مسخره ام، نا میزونم! نمیدونم چیکار کنم، از این ور نمیتونم حق رو انکار کنم، چند روزی ک میخوام بیخیال بشم واقعا عذاب می‌کشم و نمیتونم انکارش کنم، اهل بیت و نمیتونم خدا رو نمیتونم اسلام رو نمیتونم انکار کنم، دید فسلفی طوری به زندگی دارم ولی عمل کمی! ناچیز نا مقدار! خیلی دچار گناه شدم...، لطفا چاره ای راهی جلوی پام بذارید! من نمیدونم باید چیکار کنم...، این رو میدونم پتانسیل خوبی دارم... و میتونم کمکی بکنم در این راه ولی تا وقتی خودم پستم چطور؟ لطفا کمکم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، همین که بحمدلله متوجه آثار تخریبی گناه می‌باشید که چگونه ما را از حضور متعالی خود در نزد خود از یک طرف، و از حضور در محضر حضرت حق باز می‌دارد؛ جای امیدواری است جهت حضور در جاده‌ای که سراسر صفا و اطاعت  است تا آنجایی که به لطف الهی، انسان از گناه متنفر می‌شود.
 چگونه ممکن است که انسان تا آن جا راه را رها کند و به بیراهه قدم  زند که ستایش گر قاتل عمر خود شود، وقتی هر آنچه معنای زندگی را از او می رُباید را دوست می دارد؟ مشتاق اموری می‌شود که بر سرگردانی او می‌افزاید و خواهان چیزهایی است که نیست، آری! چیزهایی که نیستند و جاودانگی را از او می‌رُبایند و چون احساس جاودانگی را از دست داد، چه اندازه در بودن خود احساس پوچی می‌کند. این‌جا است که همه راه‌ها برای او بن‌بست است، زیرا اصیل‌ترین راه که تماشای خود می‌باشد به عنوان بنده، حضرت ربّ العالمین را گم کرده است، راهی که هم اکنون او را تا بیکرانه ترین حضور حاضر می کند و معنا می‌بخشد و با حضور در آن ساحت  به جای آن که از رفتن فرار کند به راحتی رنج رفتن را که همه زندگی است به جان می‌خرد. رنجی که در هر قدمی که برمی‌دارد زندگی را به او نشان می‌دهد. دوریِ این رفتن ها چه اندازه دردناک است هرچند با راحتی و رفاه همراه باشد. راحتی‌های پوچ و بی‌ثمر. این است راز نیست‌انگاری، راز بودن‌های سرد و بی‌ثمر به جهت فرار از رفتن که شأن حضور در حقیقت است. این‌جا است که باید با حضور در تاریخ توحیدی که با انقلاب اسلامی شروع شد و احساس و شور معنوی که به سراغ انسان می‌آید، از نیست‌انگاریِ این دوران عبور کرد.
موفق باشید

 

35220
متن پرسش

«یا غفور یا رحیم» سلام استاد بزرگوار: برخی بر این عقیده هستند که بهترین مدل حکومتی این هست که دیندار و غیردیندار در اجتماع آزاد باشند. هر کسی با هر عقیده ای و با هر سبک زندگی آزاد و محترم باشد. مسجد و میخانه آزاد باشد. هر کسی که خواست عبادت کند، به مسجد و حسینیه و... برود، و هر کسی هم که خواست عیش و نوش کند به میخانه‌ و امثال ذلک برود. مذهبی ها محجبه باشند و غیرمذهبی ها بی حجاب. بدون اینکه مزاحم هم باشند. این ها به حکومت های سکولار و لیبرال غربی نظر دارند و برای چنین حکومت هایی جوامع غربی را مثال می زنند. خواستم نظر حضرتعالی را در این رابطه جویا بشم. آیا در چنین جوامعی امکان تجلی امر قدسی و ادامه دینداری حقیقی وجود دارد؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این جا است که وقتی افرادی با اکثریت حضورشان در جامعه، بنا داشتند جامعه‌ای را بر مبنای افکار و عقاید خود شکل دهند و مطابق همان افکار و عقاید، قوانینی را تصویب کردند، این حق را دارند که مثلاً افراد مذهبی از آن جهت که متوجه هستند لاابالی‌گری محیط جامعه آنها را جهت ادامه حیات دینی مختل می‌کند؛ مانع آن نوع لاابالی‌گری همان چیزی که اسلام در جامعه اسلامی اعمال می‌کند و مثلاً مانع شراب خواریِ علنی شوند. موفق باشید

35219
متن پرسش

با سلام و احترام: استاد می‌خواستم ازتون یک سوال بپرسم. ببخشید اگه من مجرد فیلم های خارجی مثلا کره‌ای ببینم باعث میشه دچار مشکل بشم یا اینکه ایمانم کم بشه؟ چون وقتی فیلم کره‌ای نگاه می‌کنم احساس گناه می‌کنم و وقتی میخوام نماز بخونم یا یکیو توی یک کاری راهنمایی کنم باعث میشه از خودم خجالت بکشم و دیگه اون کارو نکنم و همینطور نمازهامم بی فایده میشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چرا با چنین احوالی روبرو می‌شوید؟ در حالیکه هر فیلمی در هر فرهنگ و قومی که ساخته شود مقصد و هدفی را دنبال می‌کند و ما بر اساس اهداف و مقاصد و فرهنگ خود با آنها مواجه می‌شویم، یا می‌پذیریم و یا ردّ می‌کنیم. مهم آن است که با نظر به مسائل و فرهنگ خود با آنها مواجه گردیم تا صرفاً خود را در اختیار آن فیلم‌ها و سریال‌ها قرار ندهیم. موفق باشید

35216
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: چگونه برخی از عرفا ذکر و دعاهایی گفته اند که شاید در روایات نیامده است؟ آقا از کجا به ذکر و تعداد آن و کاربرد هریک واقف هستند و آیا می‌توان به آن ها عمل نمود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً مبنای دعاها و اذکار عرفا همان ادعیه و اذکاری است که از قرآن و معصومین گرفته‌اند و با روحیه و ابتکار خود، آن را مناسب حالشان تنظیم نموده‌اند. حال برای بقیه مؤثر است یا نه؛ هرکس باید خودش تجربه کند. آنچه اصل است ادعیه و اذکاری است که از طرف معصومین علیهم السلام صادر شده است. موفق باشید

35213
متن پرسش

با سلام و عرض ادب: ۱. من به دنبال جمعی از شاگردان شما استاد عزیز در شهر خودم می‌گردم (خرم آباد) در صورت امکان و وجود این چنین جمعی، ممنون می‌شوم اگر مرا راهنمایی بفرمایید. ۲. فرمودید در ارتباط با خلق از حکمت سخن بگوییم و به آیه قران که متذکر یتیمی پیامبر بود اشاره نمودید، از کجا بفهمیم کسی واقعا طالب آن است یا قصد دیگری دارد و شک را از خود دور کنیم یا زیاد و کم صحبت هایمان را چطور تنظیم کنیم؟ ۳. سرعت لازم برای اعتماد کردن به دیگران را چگونه باید ارزیابی و تنظیم کنیم؟ زود اعتماد کردن به دیگران و شبیه زمان تنهایی خود دیدن مفید است؟ اگر نه باید چه کنیم برای به تعادل رساندن این خصیصه. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کسی از عزیزان را به طور مشخص در منطقه‌ای که جنابعالی تشریف دارید، نمی‌شناسم. ۲ و ۳. عمده وظیفه ما آن است که با خوش‌بینی و از سرِ دلسوزی با افراد روبرو شویم، مگر آن‌که حرکات و گفتار آنها طوری باشد که دیگر نتوان در اصلاح آنها امیدوار بود. موفق باشید

35211
متن پرسش

سلام استاد: من همه کتاب های شما رو خوندم. با توجه به اینکه بعضی مراجع پوشش سر را الزامی نمی دانند، لطفا بگید پوشاندن سر (منظورم پوشاندن موهاست)، از نظر اجتماعی و از نظر زندگی شخصی و احساسات فردی، چه اثراتی داره؟ لطفا بدون جبهه گیری و عقلی به من پاسخ بدید. ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه علمای ما در مورد حجاب خانم‌ها از آیات قرآن برداشت می‌کنند، همان حجابی است که عرف مسلمانان در سراسر جهان بدان مقیّد هستند. و رعایت آن موجب نوعی حضور در محضر حق می‌شود که آن حضور، شایسته یک خانم مسلمان است و این‌جا است که زنان مسلمان باید برای هرچه بیشتر حاضرشدن در محضر حضرت رب العالمین نهایت تلاش را داشته باشند تا از آن جهان گشوده محروم نگردند. موفق باشید

نمایش چاپی