بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23625
متن پرسش
سلام: رهبر در دیدار مداحان گفتند: «پیامبران زنده اند و دشمنان نابود شده اند.» اگر اینطور باشد می توان گفت فرعون و فرعونیان نیز هنوز زنده اند و راهشان ادامه دارد و هنوز مقابل پیغمبران می ایستند آن را می توان در ترامپ و یارانش دید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز هیچ‌کس نمی‌گوید من پیرو فرعون هستم. ولی همه‌ی بشریت می‌خواهند به دنبال پیامبران باشند. از این جهت گفته می‌شود پیامبران زنده‌اند که انسان‌ها به دنبال راهی می‌باشند که پیامبران گشوده‌اند ولی کسی به دنبال آن راهی نیست که فرعونیان داشتند و موجب هلاکت‌شان شد. موفق باشید

23629
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. در مورد آیینه بودن مخلوق برای خدا می توان گفت که مخلوقی مثل انسانهای عادی به اندازه ظرفیت خود خدا را نشان می دهند اما انسان کامل آینه تمام قد خداست؟ در واقع می توان گفت سایر مخلوقات غیر انسان کامل همانند تکه هایی از آینه خرد شده هستند که خدا را به اندازه ظرف خود نشان می دهند و خدا هم به اندازه ظرف آنها خودش را در آنها می بیند همانند تکه هایی از آینه خرد شده که اگر انسان خود را در آنها بنگرد هرکدام جزئی از او را نشان می دهند و در واقع در مورد خدا می توان گفت که خدا در هر مخلوقی غیر انسان کامل به اندازه اسمی که نشان می دهد خود را در او می بیند یا خیر؟ در مورد جلسه فصوص این هفته این سوال برایم پیش آمده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان این را گفت. ولی فراموش نکنید که بحث در مورد «خاتم الاولیاء» بود و بقیه با نظر به مشکات خاتم الاولیاء می‌توانند از تجلیات ذاتی بهره‌مند شوند، وگرنه به مقام ولایت نایل نخواهند شد. موفق باشید

23628
متن پرسش
سلام: فرمودید در مقام ولایت هیچ واسطه ای بین ولی و حضرت حق نیست و یا امام باقر فرمودند هر کس می خواهد بدون حجاب با خدا روبرو شود محبت ما را داشته باشد ولی از آنجایی که فرمودید رویت حضرت حق بدون اینکه صورتی در صحنه باشد ممکن نیست آیا همان صورت واسطه و حجاب نمی شود؟ ارسال به ایمیل حتی با عوض کردن ایمیل از یاهو به گوگل نیز اصلاح نشد. فکر می کنم اشکال از سایت لب المیزان باشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی آن صورت، حکمِ آینه را داشته باشد و معلوم شد آینه، واسطه‌ی بین ما و صورت مرئی نیست، جایی برای واسطه‌بودن نمی‌ماند. ۲. چون موضوعِ ارسال به ایمیل‌ها آزمایش شد و مشکلی پیش نیامد؛ احتمالاً اشکال از سایت نیست. موفق باشید

23627
متن پرسش
سلام خسته نباشید: سوال بنده اینست که خداوند مخلوقات را در کجا آفریده؟ داخل ذات یا خارج از ذات؟ اگر بگوییم خارج ذات، آیا این خارج ذات حادث است یا قدیم؟ اگر قدیم است که تعدد لاهوت بوجود می آید و اگر حادث است پس خود این حادث کجا خلق شده؟ (تسلسل می شود) اگر بگوییم داخل ذات خلق شده اند پس یعنی ذات محلی برای حوادث شده که به معنی حادث بودن ذات و نقص لاهوت مطلق است! تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در وحدت شخصی وجود روشن می‌شود که جز حق در عالَم نیست و تمام عالَم، صورتِ علمی حضرت حق‌اند در حق، و خودِ او می‌خواهد علاوه بر نظر بر ذاتش، به آن‌چه در علم اوست، نظر بر اسماء خود هم داشته باشد. لذا به همان‌هایی که به صورت علمی در او هست، «وجود» می‌دهد تا حضرت حق در مرتبه‌ی مخلوقات نیز حاضر شود و این نیز در موطن حضور خدا در عالَم محقق می‌شود و نه‌تنها بیرون از خدا نیست، بلکه با خلقت آن‌ها تجلیات الهی نیز برای خدا و پیش خدا معنا می‌دهد. به همین جهت در قرآن بحث «حتّی نَعلم» به میان آمده است یعنی تا این‌که در موطن مخلوقات نیز می‌خواهد بداند. در این مورد خوب است به مباحثی که در «فصّ آدمی» شد و در کانال «ندای اندیشه» هست رجوع فرمایید. موفق باشید 

23619
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. ۱. ببخشید استاد چه شده است و بر چه اساسی کسی انتخاب می کند که در نوزادی بمیرد و یا دیوانه به دنیا بیاید و امکان اوج تکامل و مرتبه را نداشته باشد؟ (آیا همینطور است؟) و کسی عاقل و در شرایطی که بتواند به بهترین بهشت ها برسد؟ ۲. آیا بعد از مرگ به گونه ای است که همه با نور قرآن روبرو می شوند و هر کس به اندازه‌ی غیر قرآنی عمل کردنش عذاب می‌کشد و آیا برای همه به یک نوع با قرآن روبرو می شوند؟ یا مثلاً صدام که اینجا غرق در جنایت بوده به همین نحو در همان نفهمی تا ابد ادامه می‌دهد و اصلا قرآنی نمی فهمد؟ و اگر خب اینگونه باشد خب او از این بدی ها لذت می برد و همین برای او بهشتی می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌آید که مباحث مربوط به «عین ثابته» که عرفا مطرح می‌کنند در این‌جا به بحث کمک کند. هرچه هست نمی‌توان انتخاب‌های قبل از تولد را نادیده گرفت و از آن طرف، شرایطِ امتحان در دنیا را هم باید در نظر داشت. ۲. در قیامت هرکس با فطرت خود روبه‌رو می‌شود و می‌یابد چه اندازه و قدری دارد. امامِ هرکس، تعیّن و تجسمِ فطرت اوست و لذا در دنیا و آخرت، هرکس در نسبت‌اش با امام معصوم، جایگاهِ قرب و بُعدش معلوم می‌گردد. قرآن هم صورتِ تئوریک فطرت انسانی است. موفق باشید

23614
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. آقای جوادی آملی تو کتاب توحیدشون نوشته اند خدا فاعل بعید و مسبب الاسباب است علل طبیعی و اختیار فاعل قریب و سبب مباشر است. از نظر عرفانی که خدا در همه علل جلوه دارد و اسماء الهی در علل کار می کنند می توان گفت خدا فاعل قریب هم حساب می شود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به اسباب و مسببات عالم، حضرت حق فاعلِ بعیدند و از طریق سبب‌ها اراده‌ی خود را محقق می‌کند. ولی با نظر به حضور خدا در عالم و ظهور اسماء الهی در مخلوقات، حضرت حق است که در هر صحنه‌ای حاضر است و لاغیر. باید مشخص شود ما در کدام منزل نشسته‌ایم و به عالم می‌نگریم. موفق باشید

23608
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید در گزارشی که از جلسه با رهبری نوشتین من متوجه منظور ایشون نشدم که فرمودن زیاد درگیر مباحث نظری نشید و به عمل بپردازید. مثلا مباحث شما زیاد درگیر مباحث نظری شدن هست؟ من در حال حاضر دانشجو هستم و مباحث شما رو هم پیگیرم. اما فعالیتی به جز مطالعه و کلاس رفتن ندارم و شدیدا این مساله برام استرس زا هست چون فکر می کنم سر وظیفم نیستم از طرفی هم نمیدونم اگر بخوام فعالیت کنم چیکار کنم و کجا برم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنان‌چه ملاحظه کرده باشید عرایض بنده تنها نظر به داناکردنِ مخاطب ندارد، بلکه سعی می‌کند زندگی او را معنا ببخشد، حال چقدر موفق است، خدا باید کمک کند و این برعکسِ بعضی از نوشته‌هاست که در صرف دانایی مخاطب متوقف‌اند. تذکر مقام معظم رهبری آن بود که اندیشه باید معطوف به عمل باشد. که البته نمونه‌ی کامل آن خود قرآن است. موفق باشید.

23607
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده از سال ۹۵ با مباحث شما آشنا شدم و تا الان سعی کرده ام همه چیز را از عالمی که شما به ما معرفی می کنید ببینم. الان ارشد فلسفه اسلامی و در حال نوشتن پایان نامه ام. این پیشنهادی است که من به دانشگاه ارائه کرده ام و فهمی که از مباحث شما دریافته ام. اگر ممکن است و وقت دارید نظر خود را به بنده بفرمایید خیلی ممنون. همه ی حقیقت هستی توحید است. انسان تنها در حقایق می تواند به تفکر بنشیند. پس توحید است که تفکر حقیقی به دنبال دارد. انبیا در هر تاریخی یک نحوه رجوع به حقیقت را نشان داده اند. باید دید پیامبر اسلام به چه نحوی به حقیقت نظر کرده اند، و با توجه به آن در عصر حاضر باید چه رجوعی داشته باشیم؟ عارفان واصلی چون امام خمینی و علامه طباطبائی در عصر اقوام متعمقون به نحوی توحید را ارائه نموده اند که صرف آگاهی دادن و اثبات یک حقیقت نیست بلکه تذکر و یافتن آن حقیقت است. توحیدی که صرفا به نحو اثباتی باشد مفهوم مرده و بی اثری بیش نخواهد بود اما توحیدی که به قلب بیاید و جان ها آن را حس کنند حیات بخش و توهم زدا خواهد بود. اگر ماده ی فکری حقیقی در دسترس بشر قرار نگیرد درگیر ظاهر و توهم خواهد شد. در عصر حاضر به دلیل حاکمیت مدرنیته و بریدگی از عوالم غیبی و حقایق هستی، بشر دچار سرگردانی عمیقی گشته است که برای عبور از آن راهی به جز به صحنه آوردن توحید حقیقی نیست. درغیر این صورت بشر در برابر دنیای مدرن نخواهد توانست خود را در عالم توحیدی حفظ کند. همچنین نسل حاضر به دلیل عمق فکری، در صورت فراهم شدن مقدمات، نیاز به توحیدی در سطح آیات ابتدایی سوره ی حدید و سوره ی توحید خواهد داشت. بزرگانی همچون امام خمینی و علامه طباطبائی با ارائه ی کتبی همچون مصباح الهدایه و رساله الولایه نگاهی جامع به عالم غیب و نسبت آن با عالم ظاهر و نحوه ی ارتباط این دو را فراهم نموده اند. در عصری که با قطع اتصال از عوالم غیب بشر دستمایه ای به جز عالم ماده ای منقطع از غیب، برای خود باقی نگذاشته است رجوع به توحید حقیقی بزرگانی چون علامه و امام بسیار مورد نیاز حس می شود. مقصد علامه طباطبائی در رساله الولایه نظر به اسرار و بواطن عالم است. عالم هستی به نحو تشکیک دارای ظاهر و باطن و در عین حال دارای یگانگی است. برای دستیابی به یک نگاه جامع و صحیح به کل عالم باید چیستی ظهور و بطون عالم را شناخت و نسبت آن ها را دریافت. ضرورت درک این مهم آنگاه واضح خواهد شد که بدانیم دستورات ظاهری دین ناشی از یک حقیقت تکوینی هستند که با رعایت آن ها در این عالم به آن حقیقت خواهیم رسید. خدا، باطنی ترین حقیقت عالم را باید وارد زندگی کرد تا از توهم و خیال نجات پیدا کنیم. دین و شریعت ظاهری مبتنی بر حقایق تکوینی هستند و از طریق همین ظاهر دین باید با باطن دین زندگی کرد. تا وقتی که چشم باطن بین ما باز نشود از دیدن حقایق هستی محروم خواهیم بود. برای داشتن یک سلوک صحیح در تمام عوالم هستی باید نسبت خود را با باطن و ظاهر هستی پیدا کرد. ولی در حال حاضر برای حیات دینی، باور به حقیقت جای رجوع به آن حقیقت را گرفته است. باور ناشی از تعلیم است. تعلیم به معنای یافتن یک مفهوم است اما همان طور که مفهوم آب، خود آب نیست، مفهوم حقیقت هم خود حقیقت نیست. بنابراین باید پاسخ این را یافت که ما چه رابطه ای با حقیقت داشته باشیم؟ راههای ارتباط با حقیقت چیست؟ اولین منزل برای ارتباط با خود حقایق معرفت النفس است. یعنی علم به حقیقتی که آن حقیقت خود ما هستیم. نفس ما تنها حقیقتی است که نزد ما حاضر است. معرفت النفس یعنی سلوک به وسیله ی خود حقیقت نه صرف باورمندی به حقیقت. در این دستگاه است که انسان می تواند به جهان بینی صحیحی دست یابد و جایگاه حقایق عالم و باطن آن ها را به حد وسع بشناسد. ۱. بیان مسئله ظاهر عالم دارای باطنی است. اساسی ترین مسئله ی انسان مسئله ی رابطه ی او با باطنی ترین حقیقت عالم یعنی خداست. برای حل این مسئله نیاز به شناخت ظاهر و باطن عالم و نحوه ی اتصال آن هاست. همچنین برای شکل دهی یک بینش صحیح نیاز به داشتن شناختی کلی از درجات مختلف وجودی عالم است. در جهان کنونی که با نادیده انگاشتن آن عالم بشر روز به روز به پوچ تر شده است و مسئله ی حقیقی خود را از دست داده است باید این باطنی ترین حقیقت هستی یعنی توحید را به شکل صحیح به صحنه آورد. توحیدی که جان ها بتوانند با آن ارتباط فطری بگیرند و به تفکر حقیقی برسند، و نه توحیدی که صرفا به اثبات حقیقت و ارائه ی مفاهیم مرده پرداخته باشد، که در نتیجه از توهم و تخیل هم جدا نخواهد بود. برای درک این معنا لازم است به تمایز ذهن و عین، حصول و حضور توجه شود. انسان با این شناخت می تواند جایگاه و نقش اصلی خود در تمام درجات وجودی عالم را بشناسد. والاترین شأن انسانی خلافت است که در مصباح الهدایه امام خمینی تبیین شده است. ذات غیبی خداوند به وسیله ی مقام خلافت انسانی صفات خود را به نمایش درآورده است. خلیفه آیینه ی تمام نمای حق است. باطن عالم ولایت است. ولایت یعنی انسان به جایی برسد که همه ی شئونش تحت تدبیر الهی باشد به گونه ای که خدا ولی او باشد نه فقط ناصر وی. برای دستیابی به این شأن انسانی باید مستخلف عنه را شناخت. از آن جایی که خداوند حقیقتی باطنی است، و تنها حققت باطنی حاضر در نزد انسان نفس اوست، می توان از طریق شناختی که علامه طباطبائی در رساله الولایه از نفس انسان و جایگاه آن در رسیدن به ولایت یعنی غیب عالم، به دست می دهند به چیستی ظاهر و باطن عالم پی برد. اهمیت بحث خلافت الهی در ضرورت انسان شناسی نهفته است. اگر کسی نفس خود را مشاهده کند حتما خدای سبحان را مشاهده خواهد کرد. انسان با نیل به توحید افعالی و صفاتی به درون عالم و باطن دین می رسد. انسان بر اساس اعتباریات صرف که در این دنیا با آن ها روبروست حال چه اعتباریات شرعی چه اعتباریاتی که ساخته و پرداخته ی دست بشر است نه می تواند با گذشته ی تکوینی خود رابطه برقرار کند و نه با آینده ی حقیقی اش. بلکه باید باطن این اعتباریات را بشناسد و از ظاهر عبور کند. برای پی بردن از ظاهر به باطن چاره ای جز انقطاع از دنیا نیست. انسان ها در این مسئله سه دسته اند، عده ای که فقط به ظاهر اکتفا کرده اند (اصحاب شمال)، اصحاب یمین و مقربان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مطالب با نظمی بسیار خوب تدوین شده است و می‌توانید پایان‌نامه‌ی خوبی را با آن‌ها شکل دهید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید

23610
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ۱. لطفا بفرمایید طبق فرمایشات توحیدی مصباح الهدایه چطور می توان اراده های فاسد و ظلمها و گناهان را به خداوند نسبت داد و در این فضای توحیدی وارد کرد؟ ۲. لطفا بفرمایید ظهور خداوند به واحد قهار که مرتبه احد است همان مرتبه خلیفه الهی و فیض اقدس است یا ذات احدیت پروردگار؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظلم‌ها و گناهان نسبت به عصیان انسان، ظلم و گناه است. مثل چوبی که بر سر مظلومی می‌خورد، خلقت چوب که گناه نیست، نسبتی که انسان با آن برقرار می‌کند می‌تواند گناه باشد. ۲. هر دوی آن‌ها. از جهتی «احد» همان فیض اقدس است در مقابل «واحد» که فیض مقدس است. و از جهتی دیگر حضرت حق از آن جهت که همه‌ی اسماء را در خود فانی دارد، «احد» است. موفق باشید

23589
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: من یه خانم ۳۱ ساله هستم که چند سالی است ازدواج کردم و بچه ندارم. وقتم را با رفتن به کلاسهای متنوع و پایگاه بسیج پر می کنم. برنامه های بسیج گاهی وقتها با کلاسهای دیگه ام تداخل پیدا میکنه و از کلاسهای دیگه ام می زنم. بعضی وقتها احساس پوچی می کنم چون بعد از چند سال کلاس رفتن و فعالیت، در هیچ زمینه ای متخصص نیستم. از طرفی هم پشتکار قوی ندارم که در یک زمینه پیشروی کنم. احساس درجا زدن می کنم. نمیدونم در این زمانه ای که نیاز مبرم به کار در حوزه ی دین هست، وظیفه ی اصلی ام چیه و باید در کنار فعالیتم در یک زمینه ای تخصص داشته باشم؟ لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی قرآن از طریق تفسیر المیزان فکر کرده‌اید؟ اگر تصمیم به این کار گرفتید، می‌توانید سری به جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» که در قسمت نوشتارهای سایت هست، بزنید. موفق باشید

23583
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت استاد گرامی: ۱. ببخشید استاد به عقیده ای رسیدم که خواستم نظر شریف شما را بدانم؟ اگر اشتباه است صحیح آن را بفرمایید. خداوند به انسان عقلی داده که بوسیله آن حقایق را می فهمد و قلبی که آن حقایق را تصور می کند و اعضایی که آن حقایق را در عالم ماده به ظهور می رساند، پس انسان در برزخ خود با واردات قلبی که همان اخلاقیات انسان می باشد درگیر است و در قیامت خود با واردات عقلی که شامل اعتقادات اوست درگیر می شود. ۲. جایی از سخن شما را دیدم که فرموده بودید امام خمینی (ره) نتیجه سلوک علامه قاضی است. من بارها برآیم سوال بود که شیوه امام صحیح است که برای لحظه های خود برنامه ریزی می کردند و کارهای شخصی را انجام می دانند یا سیره علامه طباطبایی که در احوالات ایشان آمده اکثر اوقات را مطالعه می کردند و بیشتر امور شخصی ایشان را همسر یا فرزندان انجام می دانند و ایشان اصلا در قید زمان نبودند؟ حالا گفته شما موید این سخن است که سیره امام جامعیت دارد برای الگو گیری؟ خودم به این نتیجه رسیدم که مومن باید در امور دنیایی و آخرتی جمع کند و از هیچ کدام غفلت نکند که سیره اهل بیت همین است ولو اینکه وقت نکند بسیاری حقایق را در دنیا بفهمد ولی در آخرت می فهمد، دنیا محل خودسازی است، آیا درست است؟ ۳. چرا بعضی از اساتید بزرگوار نظیر آقای شجاعی و آقای صمدی و .. سعی دارند افراد را با عالم مثال مرتبط کنند؟ خوب مگر اراده الهی این نیست که ما در عمر مقرر در حجاب ماده او را و اهل بیت را اطاعت کنیم؟ اگر انسان با کشف و شهود بهتر بندگی می کند پس چرا دراویش بندگی نمی کنند؟ مثلا بندگی هم بکنند چه مزیتی دارد؟ اگر انسان راه خود را و مطالب علمی را بهتر می فهمد پس چه نیازی به این همه ریاضت های علمی است که علما کشیدند؟ مگر امام حسین علیه السلام نبودند و مگر حضرت ابراهیم نبودند و مگر علامه طباطبایی نبودند که به عالم مثال پشت کردند و امور را در حجاب ماده به پیش بردند؟ ۴. بنده چون حدود ده سال است به لطف الهی مطالعات خوبی روزی ام شده مطالب عقلی را با اینکه فلسفه نخواندم به خوبی می فهمم و الحمدلله جدیدا هر کتابی را آغاز به خواندن می کنم حقایق زیاد دیگری در ذهنم حاصل می شود. ولی دغدغه جدید گرفته ام که آیا من که نمی توانم حقایق را با کشف و شهود ببینم ایراد و نقصی دارم که از آن غافلم و این دغدغه که نکند تمام دریافت های عقلی ره آورد شیطان باشد و من راه را غلط رفتم و خیالات است که جای عقل نشسته؟ البته هر چه دریافت کرده ام وقتی به قرآن و روایات و علوم علما عرضه می کنم حق بودن آنها را خودم استنباط می کنم. ۵. بعد از مدتی که به شدت دچار قبض و بسط های متعدد می شدم حدود چند وقتی است آرامش وصف ناپدیری وجودم را فرا گرفته و اصلا اثری از علاقه به رذایل اخلاقی که قبلا با آنها دست و پنجه نرم می کردم نیست، احساس می کنم تازه عاقلانه رفتار می کنم آیا این تصورات من کاذب نیست؟ البته قابل بیان است به لطف خدا سه سال است در بندر عباس دور از خانواده زندگی می کنیم و روابط بسیار محدود تر از قبل شده، ولی خیلی می ترسم نکند منتقل شویم نزدیک اطرافیان و دوباره من در عالم پر از وهم آنها فرو روم و رذایل برگردد هر چند بعید می بینم مگر غفلت کنم. واقعا عذر خواهی می کنم که با سوالات سطح پایین خود شما اذیت می شوید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم چه در قیامت و چه در برزخ، قلب و عقل هر دو در صحنه باشد. ۲. خوب است. ۳. هر اندازه انسان بهتر رعایت دستورات الهی را بکند، بدون ریاضت‌های افراطی؛ خداوند بهتر حقایق آسمانی و معنوی را در مقابل او می‌گشاید. خداوند در سوره‌ی اعراف آیه‌ی ۴۰ می‌فرماید: «إِنَّ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ» برای کفار درهای آسمان را نمی‌گشاید. یعنی خداوند انسان‌های مؤمن را هر اندازه مصلحت بداند، متوجه‌ی حقایق بالا می‌کند. ۴. عمده، رعایت دستورات شرع است. خداوند خودش آن‌چه را لازم است به قلب انسان‌ها الهام می‌کند. ۵. همین‌طور که می‌فرمایید خوب است، چرا بی‌دلیل فکر کنیم تصورات‌مان کاذب است؟ در حالی‌که شریعت الهی تکلیف هر عملی را روشن نموده است. موفق باشید

23579
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. ما گروه کوچکی داشتیم که در هفته ساعاتی را صحیفه نور مباحثه و مطالعه می کردیم. به نظر شما با توجه به کم بودن وقت حقیر و دوستان که نمی توانیم هم صحیفه و هم بیانیه جدید رهبری را بحث کنیم، به نظر حضرتعالی صحیفه نور را کنار بگذاریم و بیانیه گام دوم را بحث کنیم بهتر نیست؟ ۲. روش برخوردمان و نوع نگاه یا بررسیمان به چه شیوه ای باشد بهتر است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فعلاً بیانیه‌ی حضرت آقا اولویت دارد ۲. همین‌که هر فراز مدّ نظر قرار گیرد خودش، خودش را روشن می‌کند. موفق باشید

23572
متن پرسش
سلام و ادب و احترام: وقت بخیر. استاد گرانقدرم در مورد رمان خواندن کمی توضیح بدهید اگر ممکنه منظورم این هست که جایگاه کتاب های رمان در زندگی چطور باید باشه؟ و دیگر اینکه من میخوام کمی رمان بخونم اصلا نمیدونم چه رمانهایی خیلی فکرساز و خوب هستن. چندتا نویسنده ی رمان نویس و یا چند تا رمان خیلی خوب رو دوست دارم دنبال کنم و نیاز به راهنمایی دارم. تشکر فراوان از شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رمان، در فرهنگ غربی جایگاه خاصی دارد از آن جهت که متذکر موقعیت انسان و جامعه‌ای است که در آن قرار دارد. مثل رمان‌های داستایوفسکی یا ویکتورهوگو. فکر می‌کنم در فرهنگ ما زندگی‌نامه‌ی علماء و شهدا، نقش مهم‌تری را متذکر شوند. موفق باشید

23552
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید هی مزاحم میشم. خب سوال دارم چیکار کنم! علامه در بیان و توضیح معجزه بودن قرآن بحث های زیادی میکنن از جمله در جلد یک اشاره ای به آیه ۱۰۲ سوره بقره میکنن «و ما هم بضارین من احد الا باذن الله» که در مورد سحر و اثر گذاری اش است. از طرفی قبل از این موضوع می فرمایند سحر نیز مانند معجزه (و به برداشت من امور غیبی) یک مبدا نفسانی دارد که اگر اذن خدا باشد به صورت سحر ظاهر می شود. حال سوال این است که وجود مبدا نفسانی و ظهور آن فقط مربوط به امور غیبی مانند سحر است یا مربوط به امور مادی نیز هست؟ مثلا تا خداوند اذن ظهور بحارالانوار را نمی دادند بحار ظهور نمی کرد؟! واضح تر بگویم منظورم این است که رسالت و رسول بودن فقط مختص انبیا (َع) است یا هر فردی که خداوند اذن بدهد می تواند در زمینه ای خاص رسالت داشته باشد. حتی اگر آن فرد ادیسون باشد! رسول می تواند امثال طهرانی مقدم باشد؟ که اذن وجود تولید موشک به او داده شده و اذن های دیگر که موجب پیشرفت می شود در ادامه به فراخر به او داده شود؟ میگم راستی خدا خیرتون بده. پرسشگر سوال ۲۲۹۲۷ هستم. حسابی قرآن از دید المیزان کلم رو کار گرفته!! البته بازم توهم میزنم! و گذشته آینده ولم نمیکنه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رسالت به عنوان برگزیدن یک انسان جهت هدایت کلی، غیر از الهامات و القائاتی است که برای هرکسی ممکن است پیش بیاید. پیشنهاد می‌کنم قسمت اول کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید

23554
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت محضر استاد طاهرزاده: بحثی در مورد روایت «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ» شده است. من نظرات استاد را خواندم برایم جالب بود. با توجه به اینکه اصلِ این مطلب که «خداوند به کسی که در راه خدا سعی کند حکمت و مصونیت می دهد در روایات معتبر دیگری ثابت است» چه لزومی دارد از روایتی که در مقام بیانِ فاصله انسان معصوم و غیر معصوم است برداشت ضمنی داشته باشیم؟ مضافا بر اینکه: ۱. اذا اختاره الله چگونه می تواند منتخب با واسطه ی مردم را هم (خبرگان) در بر بگیرد. ۲. تاییدات الهی در زندگی روزمره ی همه ی انسان ها اتفاق می افتد و نیازی به تفویض جایگاه ولایت نیست تا این اتفاق بیفتد. ۳. در آخر منصوبین ائمه که والی می شدند چرا این قدر تخلف داشتند مثل ابن عباس، زیاد، شلمغانی و ... .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. و ۲. همچنان که در جواب بعضی از کاربران که قبلاً همین موضوع را مطرح کردند، عرض شد متن روایت عمومیت دارد که البته مصداق کامل آن امامان معصوم‌اند. ۳. بحث در مورد شخصی است که خدا برای امور بندگانش انتخاب می‌کند و می‌پروراند و نه کسانی که ائمه به خاطر مصالحِ خاص انتخاب می‌نمایند. موفق باشید

23543
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار: من به دنبال رفع یکسری از مشکلاتی که داشتم و به لطف یکی از دوستان مباحث شما را در مورد خطبه متقین گوش دادم و عمل کردن به آن زندگی مرا از بیهودگی که بود نجات داد، بعد از آن مباحث شما به ترتیب در مورد معرفه النفس، سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) را با گوش جان شنیدم و اکنون مباحث ندای بی صدای انقلاب، جهود عقل وجهل را دنبال می کنم، غرضم از گفتن این مطالب این است که با توجه به اینکه بنده طلبه نیستم و تحصیلاتم از زیر شاخه های علوم پزشکی است ولی تمایل شدیدی به مباحث فلسفه و عرفان و هم چنین سلوک الی ا... دارم باید این سلوک را از کجا شروع کنم؟ اغلب کتابهایی که سفارش شده مثل کتابهای ملاصدرا یا محی الدین در دسترس کسی مثل من نیست حتی دانلود آن به صورت اینترنتی! من به دنبال رشته ایی برای ادامه تحصیل و کارشناسی ارشد هستم که بتوانم با ادامه آن خود حقیقی ام را بیشتر از قبل نمایش دهم و از تمام ظرفیت وجودی ام استفاده کنم با توجه به اینکه شغلم آموزش بهداشت است و هم چنین با توجه به اینکه رهبر تاکید خاصی روی مراجعه به علوم شناختی دارند و من احساس می کنم ظرفیت موفقیت در آن به من داده شده است و از طرفی توصیه می شود من رشته ایی مطابق شغلم یعنی ارشد آموزش بهداشت بخوانم، برای نجات از این سردرگمی پیداکردن راه درست راهی غیر از نظرخواستن از شما استاد بزرگوارم به ذهنم نرسید، پیشاپیش از عنایت شما کمال تشکر را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بهتر است که رشته‌ی خودتان را دنبال کنید و در کنار آن، مباحث سیر مطالعاتی را پی بگیرید و جلو بروید تا در مباحث «معاد» و شرح ۷۰ و چند جلسه‌ای آن إن‌شاءاللّه به مطالبی دست بیابید. موفق باشید

23535
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام. سوال ۲۳۵۱۷ را پاسخ نفرموديد. ظاهرا مشکلی ایجاد شده که ايميل های پاسخ از سایت شما ارسال نمي شود، ممنون میشم بررسی بفرمایید. با تشکر فراوان
متن پاسخ

این طور جواب داده شد

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نگرانی‌ها بی‌جا است. فکر می‌کنم بیش از حدّ حساس شده‌اید در حدّی که امکان دارد از نظر روحی به مشکل بیفتید. بدن خود را تقویت کنید تا قوه‌ی واهمه سرِ جایش بنشیند. در روان‌پزشکی تجربه‌هایی در رابطه با کنترل قوه‌ی واهمه هست، روی آن فکر کنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» از یادتان نرود، از آن جهت که اگر خود را به چیزهای اصیل زندگی مشغول نکنید، چیزهای غیر اصیل، شما را مشغول می‌کند. فرزندآوری از موارد اصیل برای زندگی است اگر برایتان امکان دارد. موفق باشید

23525
متن پرسش
با سلام بر استاد عزیز: یه سوال خیلی خیلی مهمی برام پیش اومده اونم اینکه وقتی ما می خوابیم و تو خواب خیلی از چیز هایی که مشاهده می کنیم مثلا اشیا و دور بر خودمان چندان واضح به نظر نمی رسند ولی وقتی بیدار هستیم اشیا و چیز هایی که دور و بر خودمان هست واضح به نظر می رسند. حال سوالم اینه که آیا جهان آخرت همانند خواب دیدن نیست که اشیا و وسایل و خلاصه چیز هایی که در جهان آخرت مشاهده می کنیم همانند خواب دیدن واضح به نظر نرسه؟ استاد جواب این سوال خیلی برام مهمه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواب هنوز ما از دنیا منقطع نشده‌ایم تا صورت‌هایی که مدّ نظرمان قرار می‌گیرد، روشن و واضح باشد. ولی در برزخ و قیامت کاملاً در آن عوالم حاضریم، و با آن‌چه روبه‌رو می‌شویم به شدیدترین شکل و واضح‌ترین صورت با آن‌ها مأنوس خواهیم بود. موفق باشید 

23530
متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوارم: استاد در رابطه با سوالی که از شما درباره کتاب های آقای محمدرضا حدادپور جهرمی پرسیده بودم و شما فرمودید که مطالعه نکردید و از بنده پرسیدید که این کتاب ها چه نکاتی دارد می خواهم عرض کنم که این کتاب ها رو یک طلبه ای به نام آقای محمدرضا حدادپور جهرمی می نویسند. ایشون پرونده های سوخته وزارت اطلاعات رو که الان سوخته رو به صورت رمان کرده اند و موضوعاتشان غالبا سیاسی است. برای مثال کتابی با عنوان «نه» درباره جنایت های اسرائیل و صهیونیست و تربیت جاسوس و تغییرات ژنتیکی در افراد مسلمان تمام دنیا می باشد. یا کتابی با عنوان «تب مژگان» درباره فرقه ضاله بهاییت می باشد که چطور در عمق جامعه نفوذ کرده اند و چطور عضو گیری می کنند و چطور فعالیت می کنند و ... و مابقی کتاب های ایشون که الحق و الانصاف آدم رو جذب میکنه و آدم می ماند که واقعا این اتفاق ها دارد میفتد؟ کتاب های دیگر ایشان مانند «حیفا» یا «حجره پریا» که درباره خانم های طلبه است که کار سیاسی می کنند و یا کتاب های دیگر ایشان. یکی از کارهایی که این کتاب می کند روشنگری درباره این مسائل می باشد. و بنده تقاضا می کنم که استاد بزرگوار شما خود اگر امکان دارد مطالعه بفرمایید و نظر خودتان رو درباره این کتاب ها بفرمایید که جدا نظر شما برای حقیر خیلی مهم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور که می‌فرمایید کار خوبی است و باید از ایشان به خاطر این‌کار تشکر کرد. اما اجازه دهید بنده کارهایی که فکر می‌کنم در اولویت هست، دنبال نمایم. موفق باشید

23527
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: پیشنهادی دارم اگر امکانش هست در مورد این بیانیه گام دوم انقلاب حضرت آقا جلساتی همچون ندای بی صدای انقلاب برگزار کنید. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روز چهارشنبه عرایضی تحت عنوان «وظیفه‌ی ما و پیام مقام معظم رهبری به جوانان» شد. خوب است که فعلاً آن را استماع فرمایید. در ضمن همین امروز در روزنامه‌ی کیهان، آقای دکتر سعداللّه زارعی نکاتی را در رابطه با آن پیام فرموده‌اند که قابل توجه است. عیناً آن را خدمتتان ارسال می‌کنم: موفق باشید

بیانیه روز گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به «جوانان کشور» حائز اهمیت بسیاری است. این بیانیه را از یک سو می‌توان بیانیه «چشم‌انداز» لقب داد و از سویی می‌توان آن را «مانیفست آینده انقلاب» دانست. صدور این بیانیه دو روز پس از ۲۲ بهمن چهلمین سال انقلاب اسلامی می‌تواند علامتی از محور بودن «جوانان» تلقی شود چرا که اگر این بیانیه در دهه‌فجر صادر می‌شد، مخاطب تحت‌الشعاع مناسبت قرار گرفته و نقض غرض می‌شد.
رهبرمعظم انقلاب به جز در موارد خاصی مثل «پیام به حجاج»، «پیام روز شهید» که به نوعی به یک سنت تبدیل شده‌اند، پیام و به خصوص بیانیه نمی‌دهند و البته سخنرانی‌های پرمغز رهبری در فواصل زمانی نسبتا کوتاه جای خالی پیام‌ها و بیانیه‌هایی که به نسبت دوره حضرت امام خمینی (ره) کمتر صادر شده‌اند، پر کرده است. در عین حال این سومین بیانیه‌ای است که رهبرمعظم انقلاب اسلامی خطاب به «جوانان» نوشته‌اند و این خود از اهمیت بسیار زیاد موضوع نزد ایشان خبر می‌دهد. بیانیه تفصیلی روز گذشته حضرت امام خامنه‌ای
(مدظله‌العالی) جنبه‌های مختلفی دارد و تحلیل بخش‌های مختلف آن مجال و زمان زیادی طلب می‌کند و صد البته بیانیه به دلیل ورود صریح و صمیمی‌اش نیازی به شرح و توضیح هم ندارد، اما از آنجا که «خوب دیدن» و «دوباره دیدن» نیاز به تذکار دارد، صاحبان قلم و بیان باید در اطراف مفاهیم کلیدی این بیانیه وارد شوند. براین اساس این قلم سه فراز از فرمایشات ایشان را اندکی تحلیل می‌کند: 1- در بخشی از بیانیه بسیار مهم رهبری آمده است: «مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمی از آن نتیجه موج جمعیتی ایجاد شده در دهه ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۲۶ میلیون نفر در سنین میانه ۱۵ و ۴۰ سالگی و نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه دوم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه انقلابی رشد کرده و آماده تلاش جهادی برای کشورند و جمع چشمگیر جوانان محقق و ارزشمندی که به آفرینش‌های علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند، اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته مادی نمی‌تواند با آن مقایسه شود». در این فراز رهبر معظم انقلاب به مهم‌ترین عنصر مورد نیاز در پیشرفت کشور یعنی «نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی» پرداخته و آن را «مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور» دانسته‌اند. واقعیت این است که در مقایسه با کشورهای پیرامونی ایران و حتی تا دوردست‌ها از مرز جمهوری اسلامی، کشور دیگری با این ظرفیت چند وجهی وجود ندارد. نیروی مستعد و کارآمد ایران به نسبت عدد جمعیتی‌اش حتی به نسبت کشورهای ثروتمندی نظیر هند و چین درصد بیشتری را به خود اختصاص داده است. در ایران حدود نیمی از جمعیتش از یک سو زیر چهل سال سن دارند یعنی جوانند و از سوی دیگر از این جمعیت ۴۰ میلیونی، ۱۴ میلیون نفر تحصیلات عالی را طی کرده‌اند و این بدان معناست که ۳۵ درصد از جمعیت جوان، دوره تحصیلات عالی را گذرانده‌اند از سوی دیگر دلبستگی ملی این جمعیت و اتصال‌شان به آموزه‌های انگیزه‌آفرین دینی که در جاهای دیگر به هیچ‌وجه حتی در فاصله بسیار زیاد از ایران قرار ندارد، هر یک عنصر تحصیل‌کرده جوان متدین را ضریب داده و ظرفیت کاری و تحرک صنعتی ایران را به چندین برابر عدد جمعیتی جوانان ما رسانده است. شما یک نفر شهید دکتر شهریاری را در نظر بگیرید که خود ضریب هزاران نفر گرفته است و یا شهید طهرانی مقدم را در نظر بگیرید که در دوره خود از همین جنس جوانان بودند و چه نقش برجسته‌ای در تاریخ و فرهنگ و صنعت این کشور زدند. در فرصت بودن این ظرفیت تردیدی نیست و لذا باید گفت فراگیری دو عنصر «علم» و «ایمان» در 14 میلیون جمعیت جوان ایران، اداره این کشور را برای مسئولین، بسیار آسان گردانیده است. صبر و تحمل همین قشر در برابر ناملایمات و در عین حال حضور آنان در صحنه‌های مختلف انقلاب حتی آنجا که خوف و خطری است، به خوبی نشان می‌دهد، اگر اراده‌ای در نظام برای به‌کارگیری درست این ظرفیت عظیم وجود داشته باشد، مشکلی بر سر این راه وجود ندارد. در همین جا یک سوال را هم می‌توانیم پاسخ دهیم، چرا فراخوان‌های مختلف ضدانقلاب خارجی و داخلی برای ایستادن جوانان در مقابل نظام جواب نمی‌دهد؟ آیا به دلیل آن است که مشکلی وجود ندارد؟ مسلما این جمعیت ۴۰ میلیونی جوان با انواعی از مشکلات و ضعف‌ها و بدکارکردی‌ها و سوءمدیریت‌ها مواجه‌اند و لذا ماده اصلی فراخوان‌ها که «اعتراض به وضع موجود» است، پربیراه هم نیست، اما جوانان ما می‌دانند که اساس نظام مبتنی بر ترقی و تعالی کشور و شهروندان آن قرار دارد و هر فراخوانی که به «ویرانی» دعوت می‌کند، نمی‌تواند «سازنده» باشد و ویران‌سازی اساس نظام به معنای پشت پا زدن به سیستمی است که دغدغه‌ای مهم‌تر از پیشرفت همه‌جانبه کشور ندارد. از این رو به وضوح می‌بینیم که وقتی مثلاً در مشهد اعتراضی شکل می‌گیرد و به زودی سر و کله عناصر مزدور و فریبکار پیدا شده و شعارها به سمت اساس نظام سوق پیدا می‌کند، مردم معترض به سرعت از این صفوف خارج شده و دور آنان را خالی می‌کنند؛ تا معلوم شود عدد این عناصر حتی در شهر بزرگی مثل مشهد از ۲۰۰-۳۰۰ نفر تجاوز نمی‌کند.نکته مهمی که در این بخش از بیانیه رهبری آمد این بود که این سرمایه انسانی را برتر از «هر اندوخته مادی» دانستند. امروز می‌دانیم که بیشترین درآمد کشورهای بزرگ صنعتی نظیر چین از طریق «کار نیروی انسانی» و «خلاقیت‌های صنعتی» به دست می‌آید. جوانان ایران در همین سال‌های اخیر ثابت کردند که قادرند سرمایه‌هایی برای کشور خلق کنند که حتی نفت و گاز ایران در طول 100 سال گذشته قادر به خلق آن نبوده‌اند. ۲. رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از بیانیه خود فرمودند: «اما پیش از همه چیز، نخستین توصیه من امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسی همه قفل‌ها، هیچ گامی نمی‌توان برداشت. آنچه می‌گویم یک امید صادق و متکی به واقعیت‌های عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جسته‌ام، اما خود و همه را از نومیدی بی‌جا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌ام و برحذر می‌دارم. در طول این چهل سال - و اکنون مانند همیشه - سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیت‌ها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسنات بزرگ، برنامه همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملت ایران است؛ و البته دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت می‌کنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره تبلیغاتی باشید. نگاه خوشبینانه جوانان نسبت به آینده کلید «حرکت» و «پویش» به حساب می‌آید. از این روست که در تعالیم و توصیه‌های روانشناسی «شاد بودن» و «آینده را مثبت دیدن» نشانه سلامتی فرد ارزیابی شده و در درون حکومت‌ها، گروه‌های روانشناس دائماً در حال جست‌وجوی راه‌های جدیدی برای افزایش خوش‌بینی افراد جامعه نسبت به شرایط پیش‌رو هستند. «نگاه به جلو» اساساً موضوعی مرتبط با جوانان است و از این رو نوع تصویری که از آینده یک کشور و ملت ارائه می‌گردد، تأثیر مستقیمی بر آینده آن کشور و ملت دارد. دقیقاً به همین دلیل ایجاد نگرانی در جامعه ایران و امیدزدایی از آن در دستور کار دشمنان قرار گرفته است. شما به ادبیات دونالد ترامپ در چهلمین سالگرد انقلاب نگاه کنید، هر کس به آن نظر افکند، گمان می‌کند از کشوری سخن به میان آمده که در همه زمینه‌ها به خاک سیاه نشسته است؛ در حالی که حداقل ۴۰ میلیون از جمعیت کنونی ایران به یاد دارند که پیش از انقلاب در چه فلاکتی به سر می‌بردند و هم اینک در چه موقعیت رشک‌برانگیزی قرار دارند. از این جمعیت و جمعیت جوان همه کسانی که پایشان به اروپا رسیده می‌توانند درباره ادعای ترامپ و بولتون و... علیه ایران قضاوت کنند و قطعاً در این قضاوت ایران را از اکثر کشورهای اروپایی حتی فرانسه، ایتالیا و اسپانیا پیشرفته‌تر می‌دانند در حالی که ایران قبل از انقلاب با عقب افتاده‌ترین کشورها توان قیاس داشت.
براساس جهتی که رهبر معظم انقلاب نشان دادند دلسوزان کشور و به خصوص صاحبان رسانه‌های کشور باید فکری برای «بد دیده شدن کشور» بکنند بخشی از این ناشی از توطئه هرروزه دشمن و به خصوص رسانه‌های آن است ولی بخشی هم بدون تردید ناشی از سیاه‌نمایی هر روزه رسانه‌های خودی به خصوص در فضای مجازی است. گاهی برای زمین زدن دولتی چنان عمل می‌شود که گویی آن دولت متعلق به خارج از این آب و خاک است! براساس نقش امید، رهبر معظم انقلاب در پایان بخش اول بیانیه‌شان به جوانان فرمودند: «در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای ترین جهاد شما است.» ۳. رهبر معظم انقلاب اسلامی (دامت برکاته) در بخش دیگری از بیانیه خود فرمودند: «جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علت تحریم هم مقاومت ضد استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه حل زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط است هر چند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر می‌شود، اما منشأ آن کانون‌های فکر و توطئه خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القا می‌شود.» در واقع بیانیه در این بخش، «فارق» بین حقیقت و تزویر است. راه حل هر کشوری بدون تردید در درون آن است چه این کشور پیشرفته باشد و چه درگیر مشکلات و چه زمان راحتی باشد و چه زمان سختی. این یک قاعده عمومی و البته ساده است اما در درون ایران (که اتفاقاً حالا با این پیشرفت‌های بزرگی که ایران علیرغم چهل سال محدودیت اعمال شده از سوی دشمنانش همه فهمیده‌اند که راه حل در داخل کشور است،) عده‌ای ایران را درگیر مشکلات کمرشکن معرفی کرده و آینده آن را تیره و تار معرفی می‌نمایند و در داخل، ناکارآمدی خود و یا انتقال القایی که به آنان سپرده شده را به حساب کشور و نظام می‌گذارند و کلید حل مشکلات را در خارج نشان می‌دهند. این برای آن است تا تصمیم کشور که حفظ استقلال و حفظ روحیه مقاومت و عدالت‌طلبی و آزادیخواهی است، تغییر کند و آب ایران باز به آسیاب آمریکا سرازیر شود. این خط متأسفانه هر روز پررنگ‌تر شده است و از این رو رهبر معظم انقلاب در پیامی که برای شرایط ۴۰ سال آتی کرده و به فعالان صحنه‌های آینده کشور مربوط است، از این موضوع حساس خبر داده‌اند. این خط در چند سال اخیر پر رنگ‌تر از همه سال‌های پیش از آن شده و بیم آن می‌رود که در آینده پررنگ‌تر هم بشود. اما واقعیت این است که کشوری که انقلاب می‌کند و می‌خواهد ساختار جدید و روند جدیدی براساس باورها و ایده‌ها و اصول خود بنا کند، نمی‌تواند به بیرون از مرزهای خود چشم بدوزد چرا که از یک سو فرض اولیه انقلاب این بود که می‌خواهدچیزی را بنا کند که وجود ندارد و از سوی دیگر باید آنچه دارد را به دیگران نیز صادر کند، تا محیط خویش را امنیت بیشتری ببخشد با این وصف چگونه می‌تواند چشم به دست محیط بیرونی و به خصوص محیط دشمن بدوزد. سعدالله زارعی

 

23524
متن پرسش
سلام و ادب، ببخشید من هنوز متوجه نشدم تقدم و تاخر مطالعات را، آیا ما ابتدا سیر کتب شهید مطهری را بخوانیم و سپس بقیه را، يا چیز دیگری مقدم است؟ همچنین زمان شروع سیر مطالعاتی استاد طاهرزاده چه زمانی است؟ مقدمه ی سایرین است یا موخر از برخی مطالعات دیگر؟ در کل کاش استاد طرح و سیری را ارائه می دادند که عمومی باشد و جامع، که هرکس تکلیف خود را بداند که از هر عالم چه کتابی و چه زمانی بخواند تا به کلیت اسلام ناب دست پیدا کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری مطابق سیر خاصی نوشته‌ها و سخنان خود را تنظیم نکرده‌اند. بعدها این فکر پیش آمد که ترتیبی به آن سخنان داده شود. فکر می‌کنم با کتاب‌هایی مثل «داستان راستان» و «جاذبه و دافعه علی «علیه‌السلام» و «سیره‌ی نبوی» و «سیری در نهج‌البلاغه» و «حماسه‌‌ی حسینی» را اگر مطالعه کنید، خودتان متوجه می‌شوید چگونه از اندیشه‌های آن مرد بزرگ می‌توانید بهره بگیرید. ما در کنار آن مطالعات، سیر مطالعاتی بر روی سایت را پیشنهاد می‌کنیم. موفق باشید

23503
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. اگر حمد و سوره رو برای یک میت بخوانیم یا برای چند میت تو اینکه به میت ثوابش برسه فرق میکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. سعه‌ی رحمت الهی آن‌چنان است که می‌توان یک صلوات را خرج هزاران انسان نمود. موفق باشید

23489
متن پرسش
سلام استاد: در داستان ذبح حضرت اسماعیل (ع) چرا خدا حضرت ابراهیم (ع) را به کاری نامعقول امتحان کرد؟حتی اگر غرض خدا تحقق این کار نباشد. بالاخره سر بریدن فرزند کاری معقول نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم می‌توان گفت که ایمان از همین طریقه‌ها ظهور می‌کند. یعنی چیزی بالاتر از عقل باید به میان آید به نام عشق. به قول حافظ: «عقل می‌گفت که دل منزل و مأوای من است / عشق خندید که یا جای تو یا جای من است». آقای رحیم‌پور ازغدی از شب عملیات والفجر ۸ نقل می‌کند که شهید مزرجی به شهید شوشتری گفت «امشب اگر عراقی‌ها ما را نزنند، کوسه‌ها می‌زنند. اگر هیچ کدام نزنند، لای سیم خاردار و تله‌های انفجاری گیر می‌کنیم. با محاسبات مادی، امشب نمی‌توانیم از آب رد بشویم. من امشب وارد آب می‌شوم تا به امام در جماران خبر بدهند که آقا! بچه‌ها به عشق تو زدند به خط. دیگر مهم نیست آن طرف خط برسیم یا نرسیم. وظیفه ما وارد آب شدن است، بیرون آمدن دیگر در اختیار و وظیفه ما نیست؛ آن‌اش با خداست. خدای آن طرف اروند، خدای این طرف اروند است. اگر کسی این طرف قلبش آرام است، آن طرف می‌ترسد، توحیدش مشکل دارد.» این همان قصه‌ی ایمانی است که با عقلِ محاسبه‌گر نمی‌خواند. موفق باشید..

23484
متن پرسش
با سلام: بنده مدتی است از طریق کانالهای فضای مجازی با کانالی به نام گروه حیات انسانی آشنا شده ام که طبق یک سری برنامه سیر مطالعاتی در حوزه فلسفه و عرفان که بیشتر مباحث علامه حسن زاده آملی که توسط آیت الله صمدی آملی شرح داده می شود به صورت فایل صورت گوش می دهم که از مباحث معرفت نفس گرفته تا بدایه الحکمه، نهایه الحکمه، شرح منظومه، دروس اتحاد عاقل به معقول و غیره، که در نهایت به فتوحات مکیه جناب ابن عربی ختم می شود باید طی سالهای آینده گوش کنم ضمنا دو سالی است که از محضر شما استاد گرامی به وسیله صوت و کتاب بهره مند شده ام. در برنامه های فوق، فردی هم به نام سید بهروز طیبان اهل نیشابور، سخنرانی هایی در مورد همین سیر دارند و نظر ایشان نیز این است که پیشرفت انسان باید شامل همه ابعاد باشد مثل علامه حسن زاده که در ریاضی، طب، نجوم و فلسفه و عرفان نیز متبحر هستند این شخص از جامعه و بویژه مردم مذهبی نیز انتقادهای بسیاری دارند و معتقدند علت عدم موفقیتها علی رغم پایبندی به مذهب، عدم تطهیر خیال می باشد و با تطهیر خیال انسان باید در زندگی عادی نیز از قبیل ثروت، علم و در کل در دنیا و آخرت نیز موفق ترین انسان باشد و از غربی های خیلی تعریف می کنند البته از افراد غربی، نه لزوما حکومتهای آنها و معتقدن اونها بیشتر از ما به دستورات ائمه عمل می کنند. به نظر شما با توجه به انتقاداتی که به تمدن غرب دارید و پیش بینی که از آینده غرب می کنید نظر ایشان چقدر درست است؟ آیا لازم است انسان در همه ابعاد زندگی از قبیل ثروت و .. در اوج باشد و امکان همچین چیزی هست حال به نظر شما بنده سیر مطالعاتی فوق را ادامه دهم یا از سیر مطالعاتی شما استفاده کنم. خواهشمند است راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آن سیر مطالعاتی هستم. به نظر می‌آید خیلی طولانی است. علومی مثل ریاضیات و نجوم و طب، در صورتی آموختنش لازم است که مربوط به زندگی ما و کار ما باشد، ولی نقش چندانی در سلوک ندارد. در مورد تطهیر خیال، همان اندازه که انسان رعایت حرام و حلال الهی را انجام دهد و اندیشه‌ی خود را مشغول معارف عالیه بکند، مقصد حاصل می‌شود. موفق باشید

23480
متن پرسش
سلام: در ارتباط با سوال ۲۳۴۶۱، بنده منظور شما را متوجه نشدم. می فرمایید نایب امام زمان صد هستند و بعد از شناخت ایشان، امام زمان را که نود هستند خواهیم شناخت؟ مزاح می فرمایید؟ در کل وقتی مقصود از همه اتفاقات کره خاکی استقرار دولت قائم (عج) می باشد بنظر شما شناخت این قائم که مقصود نهایی همه انبیاء و اولیاء است نباید قانون سفت و محکمی داشته باشد؟ خدا بندگانش را رها کرده که بعد از میلیونها سال، اکنون که قائم من آمده خودتان بروید یک راهی پیدا کنید که او را بشناسید؟ مگر در احادیث نداریم که حتی تعدادی از فقها و علمای بی عمل جلوی او می ایستند و به او می گویند برگرد که ما نیازی به تو نداریم؟ خب در چنین شرایط فتنه آلودی چطور می شود ایشان را شناخت و یقین کرد؟ لطفا اگر نمی دانید صریحاً بگویید نمی دانم و مانند سوال قبل...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا این‌طور فکر نکنیم که «دیده آن باشد که باشد شه‌شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». آری! وقتی نود که حضرت نایب‌الامام است در صحنه است و عملاً جانِ ما نور او را درک می‌کند، و شناخت نورِ صد که خود امام می‌باشند نیز، در باطنِ ما هست و قدرت شناخت ایشان را نیز داریم. موفق باشید

نمایش چاپی