بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22891
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده از اواسط سال ۹۳ تصمیم گرفتم در مسیر الهی حرکت کنم. از مدتی بعد از شروع برنامه ها با معضلی مواجه شدم. بنده هر دفعه بعد از شکست و قبل از شروع جدید تصمیم می گیرم نمره ۲۰ باشم. اما بعد از اینکه ۱۹ می شوم کل برنامه را کنار می گزارم و نا امید می شوم. مثلا وقتی بعد از شروع در ترک سیگار شکست می خورم یا بعضی وقت ها که دلم می گیرد با دوستان گذشته خود دیدار می کنم و یا در محل کارم که معمولا دوسه روز پشت سر هم کاملا تنها هستم فیلم های خارجی نگاه می کنم کلا نا امید می شوم و نماز شب و قرآن و نماز اول وقت و بقیه عبادات تعطیل می‌شود چه بسا نماز صبح قضا می شود و... و دلسرد و نا امید می شوم. ۴ سال است در حال تلاشم ولی وقتی شکست می خورم مانند روز اول می شوم. گویی هیچ دست آوردی ندارم. اخیرا گفتم روشی دیگر پیش بگیرم شاید نتیجه بگیرم و خواستم با جنابعالی مشورت کنم. گفتم این دفعه هدف خود را ۱۵ بگزارم. و وقتی توانستم یکی دو سال ۱۵ باشم کم کم سیگار را ترک کنم دوستان غیر هم فکر را کنار بگذارم فیلم های خارجی نگاه نکنم و به تدریج ۲۰ شوم. حداقلش این است که یکی دو سال عبادات مستمری خواهم داشت. نظر شما چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین عزمی که دارید نشانه‌ی لطف خداست به شما. و بالاخره شیطان تلاش می‌کند عزم شما را بشکند و شما با توبه‌ی خود، پوزه‌ی شیطان را به خاک می مالید. عمده عزمِ گناه‌نکردن است و توبه‌کردن بعد از مرتکب‌شدن به گناه. این امر، آرام‌آرام قدرتِ جذاب‌بودنِ گناه را در شما از بین می‌برد. از معجزه‌ی توبه غافل نباشید. موفق باشید

22893
متن پرسش
با سلام و احترام. وقت بخیر: استاد حرص مطالعه در حیطه اسلام منو گرفته و بسیار هم فرصت دارم. ولی بلد نیستم. در واقع دوست دارم اسلام رو در همه ابعاد زندگیم داشته باشم تا بتونم یه مسلمان واقعی باشم. کتابهای شما استاد گرانقدر رو مطالعه کرده ام و خواهم کرد و نتیجه ها گرفته ام. به غیر از تفسیر و نهج البلاغه و کتب سید عبدالله شبر که دارم مطالعه می کنم و رشته خودم که روانشناسی هست یک مجموعه احادیث و متون تخصصی شیعه را بسیار علاقه دارم دنبال کنم. اگر ممکنه در مورد مطالعه منسجم در دین اسلام من رو راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر کنید که علاقه‌مند به روایت شده‌اید. پیشنهاد می‌کنم از کتاب ارزشمند و مبناییِ «اصول کافی» شروع کنید و سعی کنید با حوصله با روایات آن مأنوس گردید. موفق باشید

22884
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: چند سوال دارم: ۱. احساس می کنم که استعداد ندارم قدرت تجزیه و تحلیل قابل افزایش است؟ چگونه؟ سر کلاس حواسم جمع نیست یا هرچه تلاش می کنم انگار یاد نمی گیرم، گیرایی را چطور باید بالا برد؟ شما در کتاب ادب عقل خیال قلب فرمودید که دانشجو باید شرایط خود را بشناسد و آن ابعاد اش را که می شود رشد دهد، آن ابعاد چیستند و چگونه؟ ۲. چگونه می توان جعلی بودن فلان حدیث را تشخیص داد و کتب احادیث معتبر را نام ببرید و چرا؟ ۳. راه مبارزه با تنبلی و نداشتن اعتماد بنفس چیست؟ ۴. کتب های شما حاصل تفسیرات خودتان از احادیث و قرآن است؟ اصلا کدام تفسیر قرآن کاملتر است؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در سر کلاس با یادداشت‌کردن مطالب مهم، ذهن را متمرکز کنید. ۲. انسان در ابتدا مطالب را به همان اندازه که با آن‌ها روبه‌روست دنبال می‌کند ولی پس از مدتی خودش می‌تواند با مقایسه‌ی مطالب بفهمد کامل کدام است و اکمل کدام. و نیز بفهمد صحیح کدام است و غلط کدام. به همین جهت می‌فرمایند: «تو پای به راه در نِهْ و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

22888
متن پرسش
جناب استاد با سلام: با توجه به جواب سوال ۲۲۸۸۳ : شما فرمودید : نفس انسان با تفکر در امور، آماده می‌شود تا با عقل فعّال مرتبط گردد و از انوار آن فیض دریافت کند. سوال: آیا برخی بدیهیات مثل ادراک عالم مستقل از ذهن هم که بدون تفکر و حضورا (علم حضوری) درک و یقین می شود از طریق اتصال به عقل فعال و انوار عقل فعال بر ما واضح و یقینیست؟ یعنی نفس انسان در هر مرتبه و سطحی که باشد با توجه به شدت وجودی به عقل فعال متصل می شود و فیض می برد؟ آیا همانطور که ما دائما در حال شدنیم نفس انسان هم دائما در حال ارتباط و اتصال به عقل فعال است و با توجه به مرتبه وجودی از آن فیض می گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکته‌ای که می‌فرمایید نکته‌ی قابل قبولی است که انسان در عین آن‌که ذاتش به حضرت حق متصل است و از او «وجود» می‌گیرد، در اتصالِ ذاتی با عوالم بالا، معارف بدیهی را دریافت کند و برای دریافت معارف غیر بدیهی، تفکر نماید. موفق باشید

22880
متن پرسش
با عرض سلام و تقدیم احترام: آنگونه که شهید مطهری قائل است، هدف وسیله را توجیه نمی کند. پس چرا زمانیکه به حضرت ابراهیم گفته می شود برای مراسم جشن به خارج شهر بیاید می گوید (فقال إنی سقیم) مسلم است که حضرت در اینجا واقعا بیمار نبوده و به قول برخی خواسته توریه نموده یا اینکه دروغ مصلحتی گفته باشد. در هر دو صورت آیا بالاخره هدف وسیله را توجیه می کند یا خیر؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بپذیرم که منظور حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» این بوده که «من نسبت به پذیرش پیشنهاد شما و رعایت بت‌پرستی بیمار و ناتوان هستم»، دیگر موضوع تغییر می‌کند. در این مورد خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» به قسمت «عصمت انبیاء» رجوع فرمایید. موفق باشید

22878
متن پرسش
با سلام: وقت شما به خیر. در مورد سوال قبلی که پرسیده بودم و جواب فرمودید چند نکته هنوز برایم سوال است یکی اینکه آیا اصلا پری از نسل یک امام وجود دارد؟ و آیا پری همان ملک است و دیگر اینکه انسان می تواند با ملک ارتباط برقرار کند؟ از وقت و حوصله ای که برای پاسخگویی می گذارید بی نهایت سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جنیّان یا پریان در مرتبه‌ای هستند که امکانِ دریافت حقیقت وَحی را ندارند و به همین جهت پیامبر و امامی از جنس آن‌ها نیست. لذا در سوره‌ی جنّ ملاحظه می‌کنید که آن‌ها قبل از ایمان به پیامبر اسلام، متدین به دین حضرت موسی «علیه‌السلام» بوده‌اند. موفق باشید

22883
متن پرسش
با سلام: ادراکات ما که یقینی هست (مانند ادراک عالم مستقل از ذهن) آیا این یقین منبع خارجی دارد که عقل یا نفس دائما به آن منبع متصل است که آن را یقینی درک می کند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان با تفکر در امور، آماده می‌شود تا با عقل فعّال مرتبط گردد و از انوار آن فیض دریافت کند. موفق باشید

22882
متن پرسش
سلام: استاد لطفا از نظر عرفانی توضیح بدهید که چرا در نظام طبیعت اینقدر خشونت و بی رحمی وجود داره؟ مثلا حیوانات ضعیف به وسیله حیوانات قوی تر کشته میشن یا برخی حیوانات شکار خود را به شکل خاص و دردناکی می کشند؟ و در کل قانون طبیعت این هست که حیوانات باید برای زنده ماندن و سیر کردن شکم خودشان مجبور هستن یکدیگر را به شکل فجیعی بکشند! بسیاری از عرفا می گویند یکی از راه های عرفان و خداشناسی، نگاه به طبیعت و مخلوقات خداوند هست الان ما از این همه ضعیف کشی، بی رحمی و خشونت چه نتیجه عرفانی میتونیم بگیریم؟! لطفا این سوال را از نظر عرفانی پاسخ دهید نه از نظر علم زیست شناسی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حیوانات قوی، مأمور تنظیم و پاک‌نگه‌داشتنِ طبیعت‌اند. مثلاً شیر آهوی پیر و ناتوانی که نمی‌تواند فرار کند و اگر بمیرد جنگل را عفونت می‌گیرد؛ می‌دراند. از کجا که همان حیوان که دریده می‌شود دوست دارد به همین شکل از آن استفاده شود، هرچند که بنا به غریزه‌ی خود از خطر فرار می‌کند. مثل انسان‌های مؤمنی که پس از انجام وظایف در دنیای خود مایل‌اند به لقاء الهی نایل شوند. لذا اگر زمینه‌ی شهادت آن‌ها فراهم شد از آن استقبال می‌کنند. پس می‌فرمایند: «یک کفِ خاک در این میکده ضایع نشود». در این مورد خوب است به کتاب «عدل الهی» شهید مطهری رجوع فرمایید. موفق باشید

22881
متن پرسش
این که در عرفان نظری گفته میشه هر حمد و ستایشی در اصل حمد و ستایش خدای متعال است، مثلا اگر از یک اثر هنری زیبا تعریف و تمجید کنیم در اصل ستایش هنرمندی هست که اون اثر رو پدید آورده است و در مرحله بعد ستایش و حمد خدایی هست که اون هنرمند رو خلق کرده و با ربوبیت خودش این استعداد رو در وجود آن هنرمند به فعلیت در آورده و در مجموع حمد و ستایش ما به خدا می رسد چون خدا بستر و زمینه تحقق اون پدیده ای که مورد ستایش ما قرار گرفته است را فراهم نموده و کار به حول و قوه او انجام شده؛ اما یه سوالی برای بنده پیش اومده، اما اگر ما بخواهیم با همین ترتیب استدلال کنیم نقطه مقابل این مسئله هم به وجود میاد، یعنی هر انتقادی از هر چیزی و در هر موردی هم که باشه به این ترتیب در نهایت به خدا بر می گردد و مطابق مبانی اسلامی ایمان داریم قطعا خدا کمال مطلق و خیر محض است و هیچ انتقادی بر او وارد نیست، این دو مطلب چگونه قابل جمع هستند؟! اگه میشه در این مورد توضیح بدهید.
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جا که حجاب و عدم کمالی در میان است، به خدا برنمی‌گردد مگر علمِ به آن حجاب. که علمِ به حجاب، حجاب نیست علم است. موفق باشید

22877
متن پرسش
سلام علیکم: در بیان خطبه ۸۳ نهج البلاغه فرمودید انس با این جسم باعث می شود که ما همیشه این تفکر یک جسمی داشتن برای ما باشد و آن جسم را تا ابد داشته باشیم. ما قبل از اینکه به دنیا بیاییم از خدا بوده ایم و در اثر نظر او خلق شده ایم و چون امکان چنین جسمی را داشته ایم اینگونه شده ایم، پس آیا جسمی که بر ما می ماند همان امکان ماست که در قبل داشته ایم و احساس می کنیم که بوده ایم؟ پس چرا فرمودید چون در این دنیا با آن بوده ایم انس با او داریم و با ما باقی می ماند؟ آیا منظور هویت حسن و حسین پیدا کردن در این دنیاست که در این دنیا بر ما اضافه می شود منظور است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر نفسی در دوره‌ی جنینی جسمی مطابق اهدافِ دنیایی‌اش می‌سازد. ولی بعد از این دنیا از آن‌جایی که هیچ روحی که دارای اراده و انتخاب باشد بدونه جسم نیست، جسمِ او مطابق شخصیتی است که در این دنیا برای خود شکل داده است. موفق باشید   

22875
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار خدا قوت: من تقریبا از سال 85 سیر مطالعاتی شما رو شروع کردم گاهی هم بین مطالعات فاصله زیادی افتاده الان هم در حال ادامه مطالب هستم اما هیچکدام از مباحث گذشته یادم نیست فقط دارم ادامه میدم در ضمن تا سال 91 که توفیق دیدار شما رو داشتم خیلی بهتر مباحث را دنبال می کردم اما الان در کنار سلب توفیق از دیدار شما با مباحث هم مشکل دارم یکی همین مشکل فراموش کردن مطالب هستش و دوم سعی دارم آنچه را که می آموزم در زندگی اجرا کنم اما خیلی ضعیف هستم و یا اصلا نتونستم. ممنون بابت راهنمایی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این ربطی به نوشته‌های بنده و امثال بنده ندارد. شرایط طوری است که حتی آموزه‌های قرآن و روایت هم در نظام آموزشی و اقتصادی و سیاسیِ ما در حال حاضر هنوز نافذ نیست. ولی باید بدانیم اگر بر همان آموزه‌های دینی به شکل معقول و حکیمانه و در نظرگرفتنِ شرایط، پافشاری کنیم در شرایطی که به گفته‌ی پُست‌مدرن‌ها نهادهای منبعث از فرهنگِ غرب جواب نداده، آن آموزه‌ها به مرور کاربردی می‌شود. عمده تلاش و مقاومت برای تحقق آموزه‌های دینی است و صبر بر آن‌ها. لذا است که باید با عقلی خاص به این نوع آموزه‌ها رجوع کرد؛ همان‌طور که در امور فردی ما به مرور باید خودسازیِ خود را مدیریت کنیم. موفق باشید   

22874
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید سوالی که پیرامون اجنه شد و بحث انرژی شد را لطفاً برای درک بهتر راهنمایی بفرمایید. مثلا انرژی که فرمودید خب الان همه چیز ما در اثر انرژی شکل می‌گیرد و می توان به تفاسیر مختلف به انرژی ربط داد. آیا این جدا از بحث حرکت جوهریست که حتما هست و همین هم جلوه ای از آن حرکت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر انواع انرژی است. می‌توان حدس زد که نحوه‌ی بودنِ جنّ مثل یکی از انواع انرژی باشد، ولی با این حساب که یک موجود زنده است با شعور و درک و فهم خاص خود، که بدن او از جنس انرژی است و از جنس بدن ما نیست. در این مورد کتاب «سفینة الصادقین» و کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» نکاتی را مطرح کرده است. موفق باشید

22873
متن پرسش
سلام علیکم: پیرامون سوالات بالا در جواب باز شک و سوال ایجاد می شود. انسان امکان پذیرش نهایت بدی را و همینطور نهایت خوبی و تقرب را دارد و انسان ظرفیت تمامی ابعاد را دارد و شایدم تمامی ابعاد هست و چیزی از ذات اوست پس شیطان هم شاید بعدی از درون ماست که چون ما به آن گاهی ذاتا در اثر موقعیت های مختلف نظر می کنیم و گاهی نظر نمی‌کنیم به عنوان بعد بیرونی معرفی می گردد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال همین نظرکردن به بیرون که می‌فرمایید حکایت از آن دارد که وسوسه‌گری در بیرون هست. آری! میدانِ فعالیت او در خیال ما است و ما در درون خود با آن روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

22869
متن پرسش
با سلام وقت شما به خیر: استاد گرامی دو سوال دارم که قبلا می خواستم از منابع دیگر جواب آنها را به دست بیاورم و مزاحم اوقات شریفتان نشوم ولی بعضاً تناقضاتی در جوابهای آنها دیدم و بنابراین به آنها اعتماد نکردم. ۱. خانم جوانی می شناسم که گاهی از روی قهوه و گاهی فقط با یک نیت کردن پیشگویی می کند و تا به حال یادم نمی آید اشتباهی از ایشان شنیده باشم و می گوید با چند پری ارتباط دارد که از نسل امام رضا (ع) هستند! و بسیار مومن و دوستدار ائمه هستند و برای مشکلات اغلب انسان را به آیات و اذکار و نمازهای خاصی به تناسب آن مشکل توصیه می کند. و هزینه کمی می گیرد. نظر شما در مورد ارتباط با ایشان چیست؟ ۲. آیا حرزهایی که توسط ائمه (ع) توصیه شده اند را هر کسی می تواند هر زمانی برای خود بنویسد و از آثار آن استفاده کند یا آنطور که بعضی سایتها می گویند زمان خاصی باید نوشته شود و برگه به نحو خاصی تا شود و بسیاری آداب دیگر که می گویند باید رعایت شود که البته در آن حدیث هیچ کدام از آن آداب ذکر نشده؟ خودم شخصا تجربه ای دارم که چند حرز (حدود ۱۵ تا) که آیت الله تبریزیان در یک برگه قرار داده و به همه توصیه نموده بودند را برای خودم تهیه کردم ولی بعد از آن به نحو محسوسی چند روز حالم بد بود و خیلی سینه ام سنگین بود و آنقدر در فشار بودم که حرزها را کنار گذاشتم. بعدا آن خانمی که در سوال یک گفته بودم گفت این حرزها برای شما سنگین است و بندازید در آب جاری و به جایش سوره والعادیات و... پیشنهاد کردند. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌رسد فال قهوه شرایطی است تا ابعادِ پنهانیِ خیال تأثیر خود را بر روی صفحه‌ی قهوه ظاهر کند و آن‌چه هنوز در خیال است و برای ما در عالمِ ماده واقع نشده است، به نحوی ظهور کند. که به نظر می‌آید چیز مهمی نیست و راهی نمی‌گشاید و لذا نباید به آن پرداخت ۲. حرزهایی که بهتر می‌توان از آن‌ها استفاده کرد مثل حرز امام رضا «علیه‌السلام» که در حاشیه‌ی مفاتیح هست، نه‌تنها مشکلی به‌وجود نمی‌اورد، بلکه نتایجی را نیز به همراه دارد. موفق باشید

22857
متن پرسش
استاد عزیز سلام: با توجه به آیه قرآن که می فرماید جن از آتش خلق شده است آیا جنس جن از جنس انرژی است؟ چراکه بسیاری از خصوصیات انرژی مثل بعد نداشتن و عبور از موانع مادی با خصوصیاتی که برای جن مطرح است مشابه است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آیت اللّه شهید مطهری هم چنین احتمالی را می دهند. فکر می‌کنم مطلب درستی باید باشد. موفق باشید

22856
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در یکی از سخنرانی های خود در بحث پیرامون آیه 14 سوره مبارکه سبا فرمودید شیطان که از جنیان می باشد چون از غیب مطلع نیست صرفا روی خیال انسان تاثیر می گذارد. در این خصوص سوالات زیر برای من مطرح می باشد: ۱. مگر خیال انسان جزء امور غیبی نیست پس چطور شیطان آن را در دست می گیرد؟ ۲. مرتبه ای از نفس، نفس اماره است که تحت تاثیر قوه خیال است و اگر انسان از یاد خدا دوری کند خیالات باطلش نفس اماره اش را برانگیخته می کند و نفس اماره انسان را به سوی بدی ها سوق می دهد. این روندی است که به شیطان نسبت داده می شود. پس آیا می توانیم هرجا کلمه شیطان می آید آن را به نفس اماره معنا کنیم؟ حضرت یوسف (ع) فرمود: وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ بنده کتاب نفس خود را که ورق می زنم اثری از دخالت موجودی بنام شیطان نمی یابم بلکه هرچه خطا کرده ام ناشی از خیالات بیخود و نفس اماره ام بوده و غفلت از رب غفور و رحیم به نفس اماره فرصت داده است. ۳. با توجه به موارد یاد شده این شک و شبهه برایم ایجاد شده که آیا اصلا موجودی بنام شیطان وجود دارد؟ و آیا از نفس اماره به شیطان تعبیر شده است؟ با تشکر
متن پاسخ

 تعالی: سلام علیکم: ۱. حوزه‌ی خیالی که در آن‌جا مورد بحث است همان حضور محسوسات در ذهن می‌باشد ولی منظور از عالم غیب، عالمِ حقایق است ۲. اگر علت خطورات منفی که به سراغ ما می‌آید تنها خودمان باشیم، باید از همان اول و همیشه آن خطورات نزد ما باشد. پس باید عامل خطورات در بیرون قرار داشته باشد، حال یا ما با میدان‌دادن به نفس اماره آن‌ها را می‌پذیریم و عملاً شیطان عنان شخصیت ما را در دست می‌گیرد؛ و یا با میدان‌دادن به فطرت الهی‌مان متذکر امر توحیدی می‌شویم و وسوسه‌های شیطان را ردّ می‌کنیم. موفق

22861
متن پرسش
با سلام، در سوالی از استاد، جواب مبسوط به سوال شماره ۲۰۴۶۴ ارجاع شده، این پرسش را چگونه پیدا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال و جواب مذکور چنین بود:

با سلام استاد عزیز: فکر نمی کنم، بتوان از کنار این سخنان دکتر سروش به سادگی گذشت که می گوید:

«مقال مرثیه‌ای است برای جامعه‌ای که انقلاب خود را برای عدل و آزادی و بنام حسین و علی آغاز کرد و سپس کارش به اسلام فقاهتی رسید که جز زجر و زندان و تندخویی و ترشرویی در آن نبود و اسلام فقیهانه جا را بر اسلام عارفانه و حکیمانه تنگ کرد و اینک سرانجامی شوم‌تر یافته است و اسلام مداحانه تومار فقیهان را هم در نوردیده و مداحان بدل به هادیان و متفکران قوم شده‌اند. ….به تازگی فرمان رهبر جمهوری اسلامی گفته «مداحان» به تقویت بنیه فکری جوانان بپردازند و دشمن را در جنگ روانی شکست دهند و نگذارند که «باور به اسلام و باور به کار امدی نظام اسلامی» را از مردم بستانند. مّداحان شعبان جعفری صفت (نه ذاکران محترم و مخلص مصائب اهل بیت رسول) که هیچگاه در جامعه دینی و در چشم مومنان حرمتی و منزلتی نداشتند، و در میانشان نانجیبان و فرومایگان کم نبودند و در نادانی و ناپاکی انگشت نما بودند و داستان‌های کژ رفتاری‌های اخلاقیشان بر سر زبان‌ها بود و در هیچ حال و هیچ جا هیچ کس حتی مسائل شرعی ساده را از آنان نمی‌پرسید، نمی‌دانم بخت مداحان باز شده یا بخت از ملت ما برگشته است که این هیچکسان، کسی شده‌اند و دستگیری جوانان را بدست گرفته‌اند. هرچه هست «خواب گربه موش را گستاخ کرد». وای بر روحانیت خاموش. وای بر دانشگاه خاموش. وای بر فرهنگستان خاموش.

بطّالانی چون ازغدی و پناهیان و انصاریان و رشاد و… بس نبودند که حالا طبّالانی چون ارضی و کریمی و حدادیان و… هم از راه رسیده‌اند تا به توصیه رهبری قدر ببینند و بر صدر بنشینند و دین و هنر و فرهنگ را به سخره بگیرند و به ارشاد خلایق بپردازند و جواب شبهات غربیان را بدهند و غبار ناباوری را از جان جوانان بیفشانند!»

استاد عزیز با این که سروش در سخنان خود بی‌انصافی‌های فراوانی کرده است که بنده به خود اجازه نمی‌دهم آن‌ها را بیان کنم و همین اندازه هم که سخنان او را بیان کردم، از خود شرمنده‌ام، ولی وقتی در غیاب تفکر، از گوش سپردن به سخن یکدیگر عاجزیم و به جای تفکر، معارضه می کنیم و با چماق جدل و طبع جاهلانه و ذوق بی هنری، چهره ی زشت خود را با نام عزیز اسلام تزئین می کنیم، باید بدانیم که تکریم اندیشه در پشت پرده، به کارهای ما خواهد خندید.

دکتر سروش در رابطه با پیامبر می گوید: این همان تجربه‌ای است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پیامبر این را در سطح بالاتری تجربه می‌کنند.  پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می‌کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است. این الهام از «نَفس پیامبر» می‌آید و نفس هر فردی الهی است. اما پیامبر با سایر اشخاص فرق دارد، از آن رو که او از الهی بودن این نفس آگاه شده است.

او این وضع بالقوه را به فعلیت رسانده است. نفس او با خدا یکی شده است. این اتحاد معنوی با خدا به معنای خدا شدن پیامبر نیست و این اتحادی است که محدود به «قد و قامت خود پیامبر» است. این اتحاد به اندازه بشریت است، نه به اندازه خدا. ... پیامبر، باز هم مانند یک شاعر، این الهام را به زبانی که خود می‌داند، و به سبکی که خود به آن اشراف دارد، و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل می‌کند.

استاد عزیز! راستی خود شما، تاکنون چقدر به نسبت شعر و وحی پرداخته اید؛ فارغ از نظر هر اندیشمند دیگر؟

دکتر سروش می گوید: شیعیان به هیچ وجه نبایدخود را فرقه ای از فرقه های اسلامی بدانند و گمان کنند در برابر دیگران قرار دارند ما همه پیروان پیامبر هستیم و همه ما محمدی هستیم و اگر هم علوی هستیم بخاطر آنست که امتداد محمد را در علی می بینیم.

استاد عزیز! کاش می توانستیم بفهمیم که دیگری هم "می تواند" "درست" بگوید.

می گوید: «از ديد من برندگان اين عالم، عارفان بودند آقاى خمينى عرفان را وارد سياست كرد.

من آن را نمي پسندم»

به چند جمله ی نخست آقای سروش دقت کنید، آیا ما از همین جا، نقدهای اساسی و موثر در سیاست را از دست نداده ایم؟ چقدر مست می شوم وقتی با گوش سپردن به یک سخن، پیش داوری هایم نفی می شوند و دیگر می شوم. در تفکر مساله اصلا پذیرفتن و نپذیرفتن یک سخن نیست، مساله، گوش سپردن و نفی خود است که من فکر می کنم در مواجه با آقای سروش، این حتی از جانب آقای داوری هم اتفاق نیافتاد؛ حتی در دوره ی متاخر فکری ایشان. باید به شیوه مواجهه ی اندیشمندانمان با یکدیگر بیشتر بیاندیشیم.

دکتر عبدالكريم سروش می گوید: «ديانت را چرا بهانه خشونت کرده ايد؟ گفته ايد «اسلام تازيانه هم دارد» ولی آيا فقط تازيانه دارد؟  ... نه صدائی از مدارا در آن هست نه سيمائی از مروّت، نه نقدی نه مطالبه ای، نه سؤالی نه محاسبه ای.»

 استاد عزیز! به نظر شما وقتش نرسیده به این سخنان توجه شود؟

20464- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است آیا روح انقلاب اسلامی که حضرت امام به صحنه آوردند این است که سروش می‌گوید؟ و یا طبیعی است که ما برای تحقق آن انقلاب با تنگناهای تاریخی و بعضاً با به حجاب‌رفتنِ آن آرمان‌ها روبه‌روییم. ولی آیا آن روحی از انقلاب اسلامی که در متن تاریخِ امروز حاضر است و باید به آن نظر کرد و آن را از خود نمود، در سخنان آقای سروش به چشم می‌خورد؟

آقای سروش چیزهایی را به رهبری انقلاب نسبت می‌دهد که فضای رهنمودهای رهبری درست برعکس آن است. حتی آن وقتی که به مداحانی خاص، مسئولیتِ متذکرشدن و راهنمائیِ جوانان را می‌دهد؛ اشاره به روح و روحیه‌ای دارد که سختْ ضدِ استکباری و معنویت‌گرا است. آیا این مداحان با صفتِ شعبان جعفری نظام شاهنشاهی قابل تطبیق‌اند که آقای سروش چنین تطبیقی را به میان آورده است؟!

می‌بینید که همه‌ی مشکل سروش و امثال سروش، به هر بهانه‌ای شخصِ رهبری انقلاب است که همچون حکیمی بصیر با رهنمودهای الهی خود می‌خواهد به روش خاصی که مخصوص فرهنگ و تاریخ این ملت است، این ملت را از تنگناهای تاریخی 200 ساله‌ی غرب‌زدگی خود عبور دهد.

ذاکران مخلص اهل‌البیت «علیهم‌السلام» که دکتر سروش مطرح می‌کند، کیانند که اگر امثال دکتر میثم مطیعی و یا جناب منصور ارضی این سالکِ وارسته‌ی درس‌آموخته از مکتبِ عارفان، مداحان حکومتی‌اند و خود فروختگان دستگاه؟!!

قضیه‌ای که ایشان در مورد پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌گویند که سبکِ فهم آن حضرت شاعرانه است و نه فیلسوفانه؛ در این حدّ نیست آن‌جایی که به صراحت ادعا می‌کند «پیامبر، گمان می‌برد که پیامبر است». در کلمات زیبا، پیچاندنِ سخن، اصلِ سخن را تغییر نمی‌دهد، عمده آن است که متوجه باشیم در دل این جملات زیبا ایشان به کجا اشاره می‌کند؟ به پیامبری که رسول خدا است؟ و یا به عارفی که به قول ایشان با خدا متحد شده است؟! در حالت دوم پای شریعت بر هوا است و هیچ تمدنی از طریق دین اسلام به صحنه نخواهد آمد.

کجای تشیع اصیل و کدام یک از علمای دین، علی «علیه‌السلام» را به جای حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نشانده‌اند؟!! جز آن است که همه‌ی علمای شیعه سعی بر تقریب مذاهب دارند؟ علی «علیه‌السلام» در نگاه سروش، یک انسان بزرگ است و نه یک امام که باید جامعه‌ای بیرون از فرهنگ جاهلیتِ دیروز و مدرنیته‌ی امروز بسازد. بحث در اخلاق فردی نیست، بحث در ایجاد جامعه‌ای است که بتواند از سیطره‌ی مستکبران آزاد باشد.

دکتر سروش می‌گوید چرا امام، عرفان را وارد سیاست کرد؟ این یعنی یک تمدن‌سازی منهای عرفان. آیا امام، عرفانی را وارد سیاست کرد که پای مرید و مرادی در میان باشد؟! و یا با حفظ حریم آزادی انسان‌ها در انتخاب سرنوشت خود، روحِ عرفانیِ فهمِ انسان متعالی را در چنین تمدنی متذکر شد.

امثال دکتر داوری در نسبت با سروش متوجه‌ی جایگاه و اشارات آن سخنان می‌شوند و نه توجه به صِرفِ معنای جملات آقای سروش.

آیا با سخنان زیبای آقای سروش، انقلاب اسلامی بازخوانی می‌شود و یا به‌کلی در زیر پا قرار می‌گیرد و ما دالایی‌لامایی می‌شویم که به بهانه‌ی دوری از خشونت، گروگان آمریکایی هستیم که بتواند از این طریق با رقیب خود یعنی کشور چین مقابله کند؟! و البته این بدان معنا نیست که بنده انتقادهای اساسی نسبت به روند امور نداشته باشم و یا معتقد باشم ما در شرایطی هستیم که انتقادهای دلسوزانه را می‌پذیریم؛ بحث بر سر آن است که مواظب باشیم جایگاه سخنان امثال آقای سروش را که اتفاقاً بنا دارد عوامل قِوامِ تحقق تمدن اسلامی را نشانه رود، نادیده نگیریم! و این است حرف اساسی بنده، وگرنه بین نقد که از نانِ شب برای ما واجب‌تر است، با تخریبی نرم و ظاهرپسند تفاوت نمی‌گذاریم. موفق باشید 

22860
متن پرسش
استاد سلام خدا قوت: ببخشید برای جوانان تازه کار کتاب سروناز مرحوم خانوم نصرت امین رو مناسب می دونید؟ نفحات الرحمانیه ایشون چی؟ خیلی ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا رحمت‌شان کند. هرچه از قلب مبارک ایشان سرازیر شده است پاک و پاکیزه است. مگر داشتن «نفحات الرحمانیه»ای که به قول خودشان تماماً نسیم‌هایی از عالم دوست است، کم ارزش دارد؟!! موفق باشید

22841
متن پرسش
سلام استاد: بنده شبها و روزهایی خواب و دلشوره هایی عجیب می بینم که بعد از از مدتی و ساعتی می بینم درست تعبیر شد یا در جایی در کشور یا مشکلی و بیماری یک مومن یا یک آشنایی او یا جمعی را ناراحت کرد. دلیل چیست؟! قبلا چنین حالاتی نداشتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، راه‌کارهایی جهت این مشکل برایتان مطرح شود. موفق باشید

22846
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر. ۱. استاد حقیر طلبه و مشغول مطالعه کتب شما هستم. با توجه به حجم کتب درسی و معرفتی که مطالعه می کنم، متاسفانه رجوعم به قرآن کم بوده و هست. منتها الان تصمیم گرفتم مطالعه قرآن رو جدی شروع کنم و وقت بگذارم پیش از اینکه از قرآن فاصله بگیرم. با این شرایط نحوه استفاده از قرآن برایم سوال هستش. جزوه‌ی «نحوه استفاده از تفسیر المیزان» و برخی پرسش پاسخ ها رو حول این موضوع مطالعه کردم اما بازم برام سوال هست؛ از یک طرف در بحث استفاده از تفسیر المیزان موضوع پیش زمینه و مقدمات مواجهه با آن مطرح می شود برای استفاده‌ی بهتر، اون دغدغه‌ی مورد نیاز، بحث تاثیر مواجه‌ی اول و... از طرفی خودم به گونه‌ای ام که اگه با مباحث ریشه ای و محوری مراجعه نکنم و مثل سایر تفاسیر با مباحث روایی بیشتر مواجه باشم احساس می کنم چون بعد باید المیزان بخونم دارم دوباره خوانی اشتباهی انجام میدم، در واقع اون رضایت از مطالعه رو نداره برام. مورد دیگه اینکه می‌خوام مواجهه‌ی اولم با قرآن با اصول خوب و محکمی بسته بشه و اون قرابت فکری در تفسیر که در جزوه فرمودید به نظر علامه (ره) بهتره باشه شکل بگیره. از طرفی مطالعه کم کم اتفاق میوفته و شاید اون مقدمات رو هم بشه کم کم اضافه کنم. ۲. مورد دیگه بحث ترجمه استاد همدانی از تفسیر هستش؛ اینکه این تفسیر تا چه مقدار منتقل کننده روح المیزان هست؟ ۳. استاد آیا مطالعه‌ی تفسیر تسنیم ذیل پایان هر سوره از المیزان، دریافت روح کلی المیزان رو (نسبت به اینکه یک دور کامل تفسیر المیزان بخونیم و بعد تفسیر تسنیم) کاهش میده؟ استاد لطفاً بنده رو راهنمایی فرمایید. تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تأکید کامل بر دروس رسمی حوزه ۲. مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها ۳. حدود ۱۰۰ جلسه گوش‌سپردن به صوت شرح سوره‌هایی مثل زمر و آل‌عمران ۴. رجوع به تفسیر ارزشمند و قیّم المیزان  ۵. ترجمه‌ی مرحوم آقای موسوی همدانی خوب است ولی طلبه باید با متن عربی المیزان مرتبط باشد ۶. فعلاً با خود تفسیر المیزان مرتبط باشد. موفق باشید

22844
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد جناب علامه طباطبایی در تفسیر آیات ۳۳ و ۳۴ سوره مائده می فرمایند: «ذلك لهم خزى فى الدنيا و لهم فى الاخرة عذاب عظيم» بعضى از مفسرين به اين جمله استدلال كرده اند به اينكه صرف جارى كردن حد الهى كه يا قتل است و يا بدار آويختن و يا قطع دست و پا و يا نفى بلد، باعث نمى شود كه عذاب آخرتى مجرم بر طرف شود و اين استدلال تا حدودى حق است. «الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم...» يعنى مگر آن محاربى كه قبل از دستگيرى توبه كرده باشد، و اما بعد از دستگير شدن و قيام دو شاهد بر اينكه او شمشير كشيده ، و يا كسى را كشته ديگر توبه حد شرعيش را بر نمى دارد، و اما اينكه فرمود: (فاعلموا ان الله غفور رحيم) كنايه است از برداشته شدن حد از آنان در آن صورت كه قبل از دستگيرى توبه كرده باشد پس در واقع اين آيه از مواردى است كه مغفرت به غير امر اخروى تعلق گرفته، (چون معنايش اين است كه چنين كسى در صورتى كه توبه كند لازم نيست خود را به محكمه معرفى نموده، و اقرار به قتل كند، تا حاكم حكم اعدامش را صادر و اجراء كند، تا گناهش آمرزيده شود، بلكه همينكه خود و خدا توبه كند حدش آمرزيده و يا ساقط مى شود). سوال ۱: یعنی حکم اسلام این است که اگر کسی فردی را کشت و حاکم نتوانست او را شناسایی و دستگیر کند و آن فرد قاتل توبه کرد دیگر حد قصاص از او ساقط می شود و آمرزیده می شود؟ سوال ۲: اگر اینطور است این با قسمت اول که می فرمایند جاری شدن حد قاتل در این دنیا باعث برداشته شدن عذاب الهی نمی شود منافات دارد. چون قسمت اول خداوند با غضب خودش ظهور دارد و خبری از رحمت او نیست که حتی بعد از جاری شدن حد الهی عذاب آخرت در سر جای خود باقی است. ولی در قسمت دوم نهایت غفران و مغفرت خدا را می رساند که اگر قاتل قبل از دستگیری توبه کند حدش بخشیده می شود. این تناقض برایم حل نشده. ممنون از پاسخگویی شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر طرف توبه کند عذاب آخرتی از او برداشته می‌شود، چه بعد از قصاص توبه کند و چه قبل از آن. عمده توبه به معنای رجوع به حق است جهت طلب مغفرت از حضرت ربّ العالمین. موفق باشید

22834
متن پرسش
با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت استاد گرامی: چنانچه مقام نورانی پیامبر واسطه فیض الهی بر کل ماسوی الله است و اول ما خلق الله بوده و دارای مقام کون جامع و حضرات خمس و ... است چه توجیهی برای نزول وحی بر قلب ایشان توسط جبراییل وجود دارد؟ یعنی می توان گفت وحی الهی اصلا از کانال و واسطه پیامبر به جبراییل می رسد آن وقت آیا جبراییل وحی ای که از مقام نوارانی پیامبر دریافت نموده دوباره به خود پیامبر می رساند؟ اگر هم بگوییم جبراییل از شؤون وجودی خود پیامبر است یعنی باید گفت یک شان وجودی پیامبر وحی را به شان وجودی دیگر او می رساند؟ تقاضامندم علاوه بر اینکه لطف فرموده و به سؤال پاسخ می گویید منابعی جهت مطالعه و فهم این گونه مطالب بیان بفرمایید. با عرض پوزش و تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بین مقام نفس ناطقه‌ی پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و مقامِ حقیقت نوری آن حضرت باید تفکیک کرد و جناب جبرائیل بر مقامِ نفس ناطقه‌ی پیامبر نازل می‌شود، همان مقامی که نماز می‌خواند و روزه می‌گیرد تا بندگی‌اش را تثبیت کند. آری! مسلّم مقام نوری پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است که جبرائیل را بر مقام نفس ناطقه نازل می‌نماید. به همین جهت قرآن می‌فرماید: «نزّل به الروح الامین علی قلبک» یعنی به وسیله‌ی آن، روح الامین را بر قلبت نازل کرد که همان مقامِ نوری پیامبر باشد ۲. خوب است سری به کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت «علیهم‌السلام» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

22828
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: آیا حفظ قرآن در این زمان کار مفیدی است و از این حفظ باید چه انتظاری داشته باشیم؟ آیا امر دیگه ای هست که بگوییم از حفظ بالاتر است به جای اینکه وقت برای حفظ قرآن بگذاریم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید ابتدا معارف مقدماتی را بیابید سپس به حفظ قرآن بپردازید. پیشنهاد ما مطالعه‌ی کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «مبانیِ نظری نبوت و امامت» است. کتاب‌ها بر روی سایت هست. موفق باشید

22827
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی بهروزی و سلامتی برای شما. استاد ارجمند، خانمی ... ساله و خانه دارم و چند بچه در سنین مختلف دارم. زندگیم معمولا بر محور برنامه های خودسازی ام پیش می رود یعنی همان خانه داری، همسر داری و بچه داری ام را هم به لطف خدا سعی می کنم طبق انگیزه های الهی پیش ببرم اما روحیه من خیلی افت و خیز دارد معمولا چند هفته ای سر حال و پر انرژی یا حداقل نرمال هستم و بعد از آن چند هفته بی حوصله، بی انگیزه و کم انرژی می شوم. البته وقتی روحیه ام خوب است اینطور نیست که برنامه ام را سنگین کنم و به خودم فشار بیاورم ولی وقتی روحیه ام بد است حوصله کارهای روزمره و ساده را هم ندارم به نظر شما باید به روانپزشک مراجعه کنم یا علت این افت و خیزهای حوصله و روحیه ام که قطعا بر عملم هم تاثیر می گذارد را در جای دیگری جستجو کنم. برای اینکه شرایط خودم را بهتر توضیح داده باشم بگویم که کارشناسی ارشد در یکی از رشته های انسانی دارم و چند روزی است که مباحث معرفت نفس شما را گوش می دهم (ضمنا خیلی از شما متشکرم که با کلام گهربارتان باب نوری را به روی من گشودید).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد خوب است هم نظری به کتاب «آشتی با خدا» بیندازید و هم سری به مؤسسه‌ی إنشاء قسمت پزشکی آن بزنید. شماره‌ی روابط عمومی مؤسسه‌ی انشاء 09135553661 می‌باشد. موفق باشید

22826
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام خدمت استاد عزیز: ۱. با توجه به نظر ملاصدرا در خصوص مجرد بودن صورت های خیالی در نفس، چگونه گفته می شود که قوه خیال محل نگهداری این صور است؟ مگر صور خیالیه غیر مادی را می توان در جایی انبار نمود؟ ۲. اینکه گفته می شود متخیله، صور را از خیال می گیرد چگونه انجام می یابد؟ ان شاءالله سلامت باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صورت‌های خیالی و قوه‌ی خیال هر دو مجردند و اساساً صور خیالی، خیال را به‌وجود می‌آورند 2- نفس انسان به اعتبار قوه‌ی متخیّله، صور خیالیه را با روجع به مرتبه‌ی خیال نفس ناطقه می‌یابد. موفق باشید

نمایش چاپی