بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23055
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: ما مشغول خواندن کتاب برهان تا عرفان هستیم، صوتها را هم گوش می دهیم. در صفحه۳۳ کتاب فرمودید که عالم ماده، پایین ترین مرتبه از مراتب وجود است، از کجا میشه مطمین بود که پایین تر از ماده دیگه وجودی نیست؟ در واثع این حرف را چطور اثبات می کنید؟ سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «حرکت جوهری» روشن می‌شود که عالم ماده عین حرکت است و مسلّم پایین‌تر از عین حرکت، جز عدم نیست. موفق باشید

23053
متن پرسش
سلام: استاد پاسخ شما به سوال شماره ۲۳۰۲۶ که در خصوص قاعده الظاهر عنوان الباطن بود را مطالعه کردم، اما در حکمت متعالیه صدرایی در باب معاد هم سخنی به این مضمون وجود داره که عالم برزخ صورت باطنی عالم دنیاست و صورت بدن مادّی انسان، ظهور بدن برزخی اوست و بدن برزخی، باطن بدن مادّی می باشد. به همین نحو، بدن برزخی نیز ظهور بدن اخروی می باشد؛ و بدن اخروی باطن و حقیقت بدن برزخی است. لذا بدن برزخی همان بدن دنیایی است حقیقتاً و غیر آن است رقیقتاً ... اگر این فرمایش جناب ملاصدرا در باب این که صورت بدن مادی انسان ظهور بدن برزخی اوست را در کنار قاعده الظاهر عنوان الباطن قرار دهیم بار دیگر با همان اشکال مطرح شده در سوال شماره ۲۳۰۲۶ مواجه می شویم، اگر صورت بدن مادی ظهور بدن برزخی است و الظاهر عنوان الباطن، پس چرا کفار و گناهکاران زیادی هستند که چهره زیبایی دارند؟ در متون دینی ما گفته شده که انسان های کافر و فاسد صورت برزخی زشتی دارند، این مطلب با فرمایش ملاصدرا چگونه قابل جمع است؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جملات ملاصدرا اگر از بدن دنیایی نام برده می‌شود منظور آن بدنی است که طی دنیا می‌سازیم و آن غیر از بدن مادی است که ابزاری بیش نیست و به گفته‌ی جناب صدرا، اتحادش با نفس، انضمامی است و نه حقیقی. در بحث «حرکت جوهری» در مورد آن بدن عرایضی شده است. موفق باشید

23047
متن پرسش
سلام علیکم: وقت بخیر. در مورد اسماء الهی می خواهم بیشتر بدانم. چه کتابی مفید است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با مطالعه‌ی کتاب «اسماء حسنی، دریچه‌های رجوع به حق» که بر روی سایت هست، جواب سؤالاتتان را در این مورد می‌گیرید. موفق باشید

23041
متن پرسش
سلام علیکم: در برخی دعاها و زیارت ها به پیامبر سلام می دهیم گویا پیامبر جلوی ما حاضر است که همین گونه هست ولی چرا در همان زیارت از خدا می خواهیم سلام ما را به پیامبر برساند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون از جهتی خداوند حاضرتر است و قربِ مطلق از آنِ اوست، در هر رجوعی به حضرت حق می‌توان رجوع داشت و او را آینه‌ی نظر به پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» قرار داد. و از جهتی دیگر ممکن است شرایط طوری فراهم باشد مثل حضور در حرم‌های ائمه و یا روزهای خاص، که می‌توان به نور پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که عالم و آدم را فرا گرفته است، نظر نمود و به آن حضرت سلام کرد. در این مورد مباحثی در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» شده است. موفق باشید

23043
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوتتان بده ان شاءالله. استاد شما فرمودید که راه ارتباط با خدا ائمه و پیامبر می باشد و این خدا شیرین تر است. که به واقع این سخن خدای زیبا و نورانی تری را به انسان معرفی میکنه منتها روایت داریم که «اللهم عرفنی نفسک فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ». خب ما اول باید خدا را بشناسیم تا پیامبرش را بشناسیم. چگونه با خدایی که هنوز او را نشناختیم از دریچه ای پیامبری نگاه کنیم که راه شناخت آن پیامبر شناخت خدا می باشد؟ آیا این روایت بیشتر برای پی بردن به پیامبر خدا از دیدگاه استدلال و قانع کردن عقل است یا بار معرفتی و عرفانی نیز دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. تا خدا را نشناسیم پیامبر او را که پیامبرِ خدا است نمی‌شناسیم. ولی وقتی بخواهیم با نور خدا مأنوس شویم در آینه‌ی وجود پیامبر و ائمه «علیهم‌السلام» آن نور متجلی است. به همین جهت وقتی حضرت حق می‌فرماید: «و للّه الاسماء الحسنی فادعوه بها» خداوند را اسماء حسنایی هست و خدا را با آن اسماء بخوانید. حضرت صادق «علیه‌السلام» مى‏ فرمايند: «نَحنُ‏ وَالله‏ الأسماءُ الحُسنى»[1] به خداوند سوگند مائيم اسماء حسناى الهى. در همين رابطه حضرت باقر «علیه‌السلام» مى‏ فرمايند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ لَا يَكُونَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ حِجَابٌ‏ حَتَّى يَنْظُرَ إِلَى اللَّهِ وَ يَنْظُرَ اللَّهُ إِلَيْهِ فَلْيَتَوَالَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ يَأْتَمَّ بِالْإِمَامِ مِنْهُمْ فَإِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ نَظَرَ إِلَى اللَّه»[2] هركس مايل است‏ بين او و خدا حجابى نباشد تا خدا را ببيند و خداوند نيز او را مشاهده كند بايد آل محمّد را دوست بدارد و از دشمنانشان بيزار باشد و پيرو امامى از اين خانواده گردد. اگر چنين بود خدا را مى ‏بيند و خدا نيز او را مى‏ بيند. براى هرچه بيشتر كاربردى ‏شدنِ رجوع به حق بايد پس از نظر به وجود، به مظهر كمالى وجود يعنى اسماء الهى نظر كرد و اسماء الهى را در مظاهر كاملى كه همان سيره‏ ى اهل البيت (عليهم السلام) باشد به تماشا نشست، و در همين رابطه از معرفت نفس شروع مى ‏كنيم. موفق باشید  


[1] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 144.

[2] ( 1)- بحارالأنوار، ج 23، ص 81.

23042
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار پیرو پرسش 22225 مصدع اوقات شریف شدیم. سوال اول: ما پس از مطالعه و مباحثه ی کتب جوان و انتخاب بزرگ، ده نکته از معرفت النفس، خویشتن پنهان و آشتی با خدا قصد کردیم کتاب معرفت نفس و حشر را شروع کنیم ولی متاسفانه کتاب سنگینی هست و گویا روح ما آمادگی دریافت مطالب آن را ندارد. به نظر بزرگوار بعد از مطالعه و مباحثه ی کتاب معاد این آمادگی حاصل می شود؟ یا باید کتاب شرح برهان صدیقین را مطالعه کنیم؟ سوال دوم: برای آشنایی با تمدن غرب و فلسفه ی آن در مقابل تمدن اسلامی چه کتابی را پیشنهادمی کنید؟ پیشاپیش از پاسخگویی تان متشکرم!
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظرم با اُنس با مباحث «برهان صدیقین» و پس از آن، کتاب «معاد» و شرح آن بسیاری از مطالب کتاب «معرفتِ نفس و حشر» را بیابید ۲. خوب است در این مورد سری به کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» و کتاب «مدرنیته و توهم» و سپس به جزوات «تاریخ فلسفه‌ی غرب» بزنید. موفق باشید

23040
متن پرسش
سلام استاد محترم: آیا مطالعه کتب معرفت دینی که شما نوشته اید به خودی خود نوعی سیر و سلوک در عالم معنویات است؟ یا باید توام با عمل مثلا خواندن دعاها و ... باشد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بستر رعایت شریعت الهی، معارف دینی موجب عمق‌بخشیدن و تأثیر بیشتر دستورات دین می‌شود و معنای سلوک در همین رابطه است که انسان کاری بکند تا دستورات دین تأثیر بیشتر بر شخصیتش بگذارد و معلوم است که در بستر رعایت دستورات الهی، جایگاه نماز و دعا بسیار مهم است. موفق باشید

23033
متن پرسش
سلام سه سوال داشتم: ۱. در بحث معاد مشخص شد که خداوند انسان را عذاب نمی کند بلکه قاعده عالم است که انسان با صورت اعمال بدش روبرو می شود. چرا در قرآن خداوند عذاب را به خود نسب داده «ان عذابی لشدید» و یا در دعای کمیل آمده «لانه لا یکون الا عن غذبک ونتقامک و سخطک»؟ ۲. چرا برخی از مکانها مثلا مسجدالاحرام یا برخی از زمانها مثل شب قدر دارای حجاب کمتر هستند و قدرت انتقال انوار غیبی را دارند؟ ۳. مقام عالم غیب مقام جامعیت است و نه مجموع. پس چرا می گویند هفت آسمان؟ مگر در عالم غیب تعداد وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در هر حال نظامی که انسان‌های معاند در آن نظام با اعمال خلاف خود روبه‌رو می‌شوند و عذاب می‌بینند، نظام الهی است. ۲. در بحث «معرفت نفس» عرض شد بعضی از مکان‌ها و زمان‌ها امکان ظهور عالم غیب را بیشتر دارند مثل چشم که در نشان‌دادنِ احساسات روح، استعداد بیشتری نسبت به بقیه‌ی اعضای بدن دارد ۳. جامعیت، با شدت و ضعف در مراتب قابل جمع است مثل نور بیرنگ که در عینِ جامعیت، شدت و ضعف دارد. موفق باشید

23038
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب: بنده کتاب «ادب خیال عقل و قلب» شما را خوانده ام و تصمیم گرفته ام که ان شاء الله به عالم علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) وارد شوم. ۱. برای ورود به عالم ایشان چه کار باید کرد؟ ۲. سیر مطالعاتی کتب شان به چه شکل می باشد؟ ۳. آیا باید به روش خاصی کتب شان را مطالعه کرد؟ چه روشی؟ اگر نکته ای لازم است و در این سوال ها نمی گنجد خودتان ذکر کنید لطفا. (باید عرض کنم که بنده کتاب معرفت النفس شما را با صوت تا معرفت ۴ گوش کرده و چون خیلی سوال برایم پیش آمد الان در حال مطالعه کتاب خویشتن پنهان شما می باشم. اما نکته ای که هست خیلی کند جلو می روم. چه کاری باید انجام دهم که سریع تر جلو بروم و به زمانه الان برسم؟ خود بنده احساس می کنم عنایت هایی که بهم می شود را زود از دست می دهم؟ اگر ممکن است بفرمایید چگونه باید حفظ شان کرد؟ و چگونه باید وارد مراقبه و حالت ورع شد؟) تشکر و سپاس برای کتاب های خوبتان که راهگشا هست. ان شا الله خدا به شما توفیق روز افزون دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تفسیر شریف «المیزان» راهِ ورود به عالَم حضرت علامه طباطبایی «رحمت‌اللّه‌علیه» است. ۲. سیر مطالعاتیِ خاصی نمی‌توان برای کتاب‌های ایشان در نظر گرفت. ۳. در مورد تفسیر المیزان، فکر می‌کنم جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» که بر روی سایت هست، مؤثر باشد. ۴. پیشنهاد بنده آن است که مباحث «ده نکته در معرفت نفس» را تا آخر دنبال بفرمایید و سپس به کتاب «خویشتن پنهان» بپردازید. نگران فراموشیِ مباحث نباشید. آن مباحث، خود به خود جزء شما خواهد شد. موفق باشید

23037
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم: استاد می خواستم مطلبی را که با گوش دادن شرح نکته 7 فهمیدم را عرض کنم ببینید درست فهم شده است یا خیر. همانطور که نفس در موطن بدن ظهورهای متعددی دارد مثلا یک ظهور می شود بینایی یک ظهور میشود شنوایی و... خداوند هم در موطن های مختلف عالم (عالم ماده و ملکوت و ...) ظهورهای متعددی دارد که به عنوان مثال در عالم ماده هر مخلوقی ظهوری از خداوند می باشد که در واقع اسمی از خداوند ظهور کرده است و آن مخلوق ایجاد شده است. سوالی هم در انتها دارم که اگر این بیان صحیح باشد یعنی در هریک از مخلوقات خداوند که دقت کنیم به اسمی از اسامی خداوند خواهیم رسید درسته؟ و اینکه منظور از مخلوق، مخلوقات بی واسطه خداوند یعنی درخت و حیوان و ...می باشد یا مخلوقاتی مثل دیوار و کتاب و قلم هم شامل می شود؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن درست و خوبی است. البته متوجه‌اید که موجودات اعتباری، هویت و شخصیت مستقلی ندارند که مخلوقیت برای آن‌ها معنا داشته باشد. دیوار و قلم، نسبت به ما دیوار و قلم‌اند. موفق باشید

23031
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: استاد: یک مدت نماز هامو سعی کردم با حضور قلب بخونم الحمدلله خدا منت گذاشت یه لذتی هم به ما چشاند. پیرو همان لذتهای توی نماز بود که توی اون مدت احساس کردم وارد یک فضای دیگری شدم. یک فضایی خدایی و لطیف و پر انرژی و به دور از استرس و... ولی استاد توی اون مدت که توی اون فضا بودم هر موقع می رفتم روضه نمیدونم چه سری بود گریه ام نمیومد و نمیتونستم اشک بریزم. خلاصه تصمیم گرفتم نمازهامو اونجوری نخونم که بعد از یه مدتی دوباره الحمدلله تو روضه تونستم گریه کنم. استاد بارها این اتفاق برایم افتاده (اینکه نماز با توجه بخونم و بعدش نتونم برای اهل بیت گریه کنم) ولی نمیدانم علتش چیه؟ خواهش می کنم راهنمایی ام کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ابتدا قوت خیالش شدید است و در این مسیر اگر جلو برود عقل و قلب شدت می‌گیرد به همان صورتی که در نماز انسان به حضور قلب نایل می‌شود. و در مرحله‌ی سوم عقل و قلب و خیال، جمع می‌گردد. لذا هم حضور قلب هست و هم اشک، به همان معنایی که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد که: «آن خیالاتی که دام اولیاء است / عکسِ مه‌رویان بستان خدا است». موفق باشید

23024
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: سرمان را به کدوم دیوار رو به آفتاب بزنیم از دست وزیر امور خارجه خوش خنده و دلشاد و معتدل! خواستار اصلاحات! این دولت که همزمان با رد CFT و FATF و پالرمو و هزار کوفت و زهر مار در شورای نگهبان یه هویی! و کاملا ناگهانی یادش میاد که در کشور ایران پولشویی وجود داره آن هم در سطح اعداد نجومی! خوب مرد حسابی! چرا دقیقا الان! یادت اومده؟ دوما خوب این اتفاق که داره در دولت شما! اتفاق میوفته و نه در دولت قبل! و سوما چرا تو که اطلاع داری و محکم حرف میزنی معرفیشون نمیکنی چرا؟ پس وزیر اطلاعات دولت چکار داره میکنه که تو کشورت پولشویی داره میشه و هیچکس جلوشو نمیگیره؟ آخه ادم نون این مرز و بوم رو بخوره بعد هم همش در حال خندیدن! به ریش این نظام باشه؟ و مدام در حال هزینه سازی برای کشور خودش؟ مگه داریم؟ مگه میشه؟ فعلا که هم داریم! هم شده! یکی یه لیوان آب بده من یه کم خنک بشم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بفرمایید این هم یک لیوان آب خنک!! همین‌قدر باید بدانیم پروژه‌ی این دولت برای رفع مشکلات ما ورود در اردوگاه غرب بود و در همین رابطه بر CFT  و FATF اصرار داشتند. ولی به جهت درایت نایب امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» که گوشِ جان خود را به راهنماییِ کسی سپرده است که ماورای فرهنگ مدرنیته می‌خواهد بشر را به سر و سامان برساند. پروژه‌ی آن‌ها شکست خورد و اینان برای حفظ آبرویِ خود گویا در بعضی موارد حاضرند به خاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش بکشند. زیرا انقلاب اسلامی را وسیله‌ای برای منافع دنیایی خود قرار دادند و به هیچ ارزشِ مبنایی و الهی قائل نیستند، در آن حدّ که در گلستان شهدا که باید محل دفن شهدا باشد تا مردم آن مزارها را تا قیام قیامت محل زیارت خود نمایند، با تمام پررویی و بی‌پروایی جنازه‌ی کسی را دفن می‌کنند که به عنوان نماینده‌ی اصلاح‌طلب مجلس ششم به بهانه ی اعتراض به شورای نگهبان و تحقق شعار (خروج از حاکمیت) در زمستان سال 82 دست به تحصن 28 روزه زده.

در زمان مسئولیت بنده در بنیاد شهید استان اصفهان در شورایی که برنامه‌ریزیِ گلستان شهدا را به عهده داشت، بنا بر آن شد که هیچ‌کس جز شهدا و جانبازان عزیزی که بعداً شهید می‌شوند، در آن مکان مقدس دفن نشود. حتی اجازه‌ی دفن به پدر شهید عزیزی که 3 فرزند خود را تقدیم انقلاب کرده بود، داده نشد.

مردم باید متوجه شوند انقلاب اسلامی از طریق این جریان، نه به اهداف دنیایی‌اش می‌رسد و نه به اهداف آخرتی‌اش، و برای آگاهی مردم باید خونِ دل بسیار خورد، وگرنه با یقه‌گرفتن و چیز پرتاب‌کردن مسئله حل نخواهد شد. موفق باشید    

23022
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید وقتی می بینیم خیلی از بزرگان در مواقعی که از اقوامشان به رحمت خدا می روند چطور محکم از کنارش عبور می کنند. از آنجایی که ما مردم خیلی اگر از طرقی والا برایمان این اتفاق می‌افتد خب می شود راحت تر عبور کرد ولی از جهتی که می دانیم بعد از مرگ برای مردمی که اینگونه مرگ اتفاق نمی افتد و سردرگمی زیادی که بعد از مرگ دارند و احساس تنهایی و فشار قبری که دارند و خب از طرفی از عزیزان ما هستند و دلبستگی به آنها داریم و وقتی فکر می کنیم از عزیزان مان چطور الان سردرگم هستند خب عذاب می کشیم. چکار کنیم که بتوانیم به درستی عبور کنیم که هم برای او خوب باشد و هم ما؛ و تازه ایجاد پریشانی برای او نکنیم و همین طور که می دانیم خود نیز برای او نوعی دلبستگی شده ایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌ها زندگی دیگری را شروع کرده‌اند پس برخورد عاطفی نباید چندان بر ما غلبه کند، هرچند از آن گریزی نیست. کمکی که می‌توانیم به آن‌ها بدهیم صدقه و خیرات و مبرات و حضور بر سر مزار آن‌ها و خواندن قرآن و سوره‌ی قدر 7 مرتبه و آیت الکرسی است. موفق باشید

23021
متن پرسش
با سلام و احترام: لطفا در خصوص مرحوم آقا نجفی قوچانی و کتاب سیاحت غرب ایشان توضیح بفرمایید که در ابتدای کتاب که ایشان می فرماید من مردم منظور از این مردن چیست؟ آیا منظور باز شدن چشم برزخی بوده؟ اگر اینطور است چرا عبارت مردن را بکار برده اند؟ آیا واقعا قضیه مردن بوده؟ اگر این مردن نوعی از مردن است آیا در اینجا نیز حضرت عزرائیل مجری هستند؟ کلا این قضیه برای من مبهم است و در جستجویی که در اینترنت انجام داده اند دیدم برخی (نعوذبالله) این قضیه را تخیل آن مرحوم عنوان نموده اند که با آیات و روایات مطابقت داده شده است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که جزوه‌ی «انکشاف صور برزخی در سیاحت غرب» که بر روی سایت هست، مطالعه شود. آدرس کتاب:

http://lobolmizan.ir/leaflet/1343/%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%B5%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B2%D8%AE%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%AD%D8%AA-%D8%BA%D8%B1%D8%A8

موفق باشید

23017
متن پرسش
سلام بر شما استاد بزرگوار بنده: استاد در این زمانه و با این تبلیغات گسترده ای که دارد در کل دنیا می شود مثلا مانند تبلیغات گسترده و زیاد بهاییت یا وهابیت یا شیطان پرستی یا فرق نوظهور یا همان عرفان های حلقه و یا تبلیغات گسترده صادق شیرازی و ... تکلیف ما چیست؟ برای مثال در پیاده روی اربعین فرقه ضاله شیرازی ها دائم در تبلیغات بودند برای جذب حداکثری اما ما شیعیان انقلابی هیچ کاری نمی کنیم. حداقل خود بنده اینطوری هستم. یعنی نمیدونم که باید چیکار کنم؟! استاد الان تکلیف ما چیست؟ ما باید چکار کنیم؟ آیا ما هم باید تبلیغ کنیم؟ بنده خانم هستم و واقعا نمی دانم که باید چکار کنم؟ از یک طرف حرص می خورم و ناراحت می شوم که تمامی فرقه ها دائم در تبلیغ اند و از طرفی احساس می کنم کاری از دستم بر نمیاد! استاد بزرگوار لطفا کمکم کنید تا بدانم که چه کار کنم؟! استاد واقعا متشکرم که سوالات ما را جواب می دهید. خداوند سایه شما را از سر ما کم نکند، ان شا الله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: متوجه باشید با ظهور انقلاب اسلامی در این تاریخ، تاریخِ ادامه‌ی این حرکات و فرقه‌ها تمام شده است و این حرکات مذبوحانه حکایت از آن دارد که خودشون هم فهمیده‌اند امکانی برای ادامه در ذات آن اندیشه‌ها نیست. ثانیاً: همین‌که بر عهد انقلاب اسلامی و ذیل رهبری آن قرار دارید، خودش کم کاری نیست. همه‌ی تلاش‌های دشمن برای آن است که چنین عهد و استقراری را از ما بگیرد. جای هیچ حرص و ناراحتی نیست، جای صبر و پایداری و طمأنینه است. موفق باشید

23020
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت خداوند در آیه ۲۰ سوره مبارکه حشر کلمه «اصحاب النار و اصحاب الجنه» را بکار می برد. بنظر میرسه که معنی اون بشه یاران نار و جنت. اما در کتابی دیدم تعبیر «ساکنان اتش» و «یاران بهشت» بکار برده و اولش این طور حلاجی کردم که فرق است بین ساکن و یار! از اول قرار نبود جهنمی، جهنمی باشد بلکه او خود غافل شد و وارد جهنم شده و حالا هم که وارد شده یار جهنم نیست که ساکن آن است و بعد ها شاید وارد بهشت شود! اما یار بهشت از اول بهشتی بوده! این را با خود گفتم و رفتم سراغ پاورقی آن مطلب که آدرس (حشر ۲۰) را داد اما دیدم در قران مجید برای نار و جنت هر دو یک تعبیرِ اصحاب بکار رفته و به المیزان حضرت علامه طباطبایی (ره) رجوع کردم و مطلب خاصی ذیل این آیه در این موضعی که گفتم نبود! نظرتان چیست ایات یا روایات موثقی درباره تایید تفکر بنده وجود دارد؟ یا فکر اشتباهیست؟ خیلی ممنونم. استاد ما که شخصی دعات می کنیم شما رو نمیدونم. ارادتمند. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست معنای «اصحاب» یعنی کسانی که در مصاحبت و همراهیِ امری هستند و به همین جهت می‌توان گفت اصحاب نار و اصحاب جنّت، آن‌هایی‌اند که همراه بهشت و جهنم می‌باشند حال یا آن همراهی برای اهل نار، ابدی است و یا پس از مدتی از آن راحت می‌شوند. موفق باشید

23016
متن پرسش
با سلام خدمت استاد معظّم: جناب استاد! حقیر در حال تهیه پایان نامه در سطح کارشناسی ارشد رشته علوم و معارف قرآن هستم و موضوع آن نیز، «تأثیر نشاط معنوی در ارتقاء نشاط اجتماعی بر اساس آموزه های دینی در شهروندان» می باشد. اول اینکه بفرمایید در رابطه با این موضوع، از کدامیک از کتب، جزوه ها و یا مقالات جنابعالی استفاده کنم؟ دوم اینکه آیا در این رابطه سخنرانی خاصی داشته اید؟ سوم اینکه هر راهنمایی و اشارتی که در خصوص غنای هرچه بیشتر و کاربردی تر شدن موضوع لازم می دانید یادآوری نمایید. توفیق و سلامتی روزافزون جنابعالی را از صمیم قلب از خداوند متعال خواهانم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مستقیم بحثی تحت آن عنوان نشده است ولی در این مورد نکاتی در کتاب «چه نیازی به نبیّ» و کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و بحث فطرت در جزوه‌ی «معارف 1» هست. موفق باشید

23015
متن پرسش
سلام علیکم: جلسه 26 تفسیر سوره حمد مطالعه کردم فوق العاده فهم تفسیر حمد برای من سخت و سنگین هستش. استاد عزیز در یک کلام برای خودم توضیح دادم مثلا اسم من علی هستش من وجود دارم، علی جامعیت صفات من هستش، علی شامل این صفات مهربان با سخاوت با گذشت و...(البته صفات خوب میگم که موضوع برای من قابل فهم باشه) صفات از علی جدا نیست من یک علی نیستم با یه صفت مهربانی وجود هستم تجلی وجود من مثل اینه که سیب در ذهن من ایجاد میشه حالا یک علی نیست با یک سیب یعنی این سیب جلوه منه از من جدا نیست حالا نمیدونم منظورم درست رسوندم یا نه؟ طی این 26 جلسه سنگین تفسیر حمد امروز اینو خلاصه برای خودم کردم که این عالم مثل موضوع علی است اگر سطح فهم و ادراک را آوردم پایین باور کنید فقط برای این بود که بفهمم. ممنون از راهنمایی شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که بحمداللّه سعی می‌کنید در فهم اسماء اللّه مطالب را به انتها برسانید، سعی بفرمایید مبنا را همان مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» قرار دهید و بر آن اساس به بحث شرح تفسیر حمد حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رجوع داشته باشید. موفق باشید

23007
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: استاد تقاضا دارم نظر خود را در مورد سید حسن ابطحی و کتاب پرواز روح ایشان که در شرح حال مرحوم ملا آقاجان زنجانی نوشته اند بفرمایید. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کلاً کتاب‌های آقای حسن ابطحی مبنای درستی ندارد. موفق باشید

23004
متن پرسش
سلام علیکم: بروز غضب خداوند در دنیا و برزخ و قیامت نسبت به انسان چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای حضرت ربّ العالمین، تغییر حالات به آن معنا که یک روز غضبناک باشند و یک روز خوشحال، معنا ندارد. آری! با گرفتن نعمت‌هایی که مرحمت کرده‌اند عملاً صورتی از غضب برای جضرت ربّ العالمین معنا می‌شود، چه در دنیا و چه در برزخ و چه در قیامت. در برزخ و قیامت، سلبِ رحمت موجب قرارگرفتن در عذاب الهی خواهد بود. موفق باشید

23003
متن پرسش
سلام: بنده تحصیلات دانشگاهی رشته علوم پایه دارم و علاقمند به مطالعه فلسفه اسلامی هستم. با مطالعه تعدادی از کتاب ها (آیت الله مصباح، استاد مطهری) دیدم که نمی توانم با آنها ارتباط بگیرم. گزاره هایی را به عنوان اصل موضوع قبول می کنند که واقعا صحتشان مورد تردید است و یکی دو فصل بیشتر نمی توانم با ایشان جلو بروم. بهر حال با این ذهن ریاضی و استدلالی چه منبعی را برای آموختن فلسفه اسلامی بطور خاص حکمت متعالیه پیشنهاد می فرمایید. کتاب و یا فایل صوتی جلسات فرقی ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بد نیست سری به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها بزنید. هر دو کتاب با شرح صوتی آن‌ها بر روی سایت هست. با این‌همه هرگز نباید از آثار شهید مطهری غفلت کرد. فکر می‌کنم آن زمان که حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هم تشریف بیاورند، به مطالعه‌ی کتاب‌های شهید مطهری توصیه می‌کنند. موفق باشید

22998
متن پرسش
سلام استاد گرامی: لطفا نظر خودتون در خصوص عطار و کتاب منطق الطیر بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «منطق‌الطیر» کتاب سلوکیِ مخصوصی است که عارفان از آن درس‌ها می‌توانند کسب کنند. البته به شرطی که استاد آن علم، آن را شرح نماید. موفق باشید

23000
متن پرسش
کسب علم با سلام خدمت استاد محترم: سوال بنده این است که کسب علم (البته به این فرض که کاملا نیت الهی باشد) جز اینکه عقاید و بینش ما را رشد می دهد و در رشد و تعالی و بندگی ما سودمند است، بعد از مرگ ما در مسیری که باید طی کنیم با ما هست یا فقط صرف ابزاری است برای کمال، واضح تر اینکه چیزی از این علوم را به یاد می آوریم و جایی از آن استفاده می کنیم یا فقط شخصیتی که از ما شکل گرفته هست؟ و سوال بعد اینکه منازلی که ما بعد مرگ طی می کنیم چگونه است، آیا انسان در این منازل کار خاصی باید انجام دهد یا فقط بیننده اعمالی است که در دنیا مرتکب شده؟ سوم اینکه اگر انسان به طور کلی از اعمال لغو گذشته خود توبه کند و در جهت جبران برآید آیا دوباره بعد مرگ آثار آن را می بیند، اگر جواب منفی است چرا در احوال آقای قوچانی و آنهایی که مرگ را تجربه کرده اند دوره کردن زندگی دیده می شود؟ واقعا یادآوری برخی لحظات زندگی برای انسان درد آور است و البته توبه کرده. ان شاء الله اجر شما با امام زمان (عج)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. علومی که مربوط به زندگیِ دنیایی است در قیامت برای انسان نمی‌ماند، ولی نیّت خیر آن همراه انسان است. ۲. انسان مؤمن در برزخ و قیامت با عوالم متعالی روبه‌رو می‌شود. ۳. با توبه، عالَمِ انسان تغییر می‌کند. شاید جریان مرحوم آقای قوچانی به جهت آن بوده است که هنوز آثاری از اعمال ایشان در ایشان بوده است، زیرا در آن زمان آن مرحوم، واقعاً رحلت نکرده است. موفق باشید

22989
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام: استاد ارجمندم قبلا هم در این مورد سوال کردم و جواب فرمودید اما چون سوال و جواب خیلی مختصر بود اجازه بدهید باز هم مصدع اوقاتتان بشوم و کاملتر حال و روز خودم‌ را توضیح بدهم؛ جناب استاد حدود دو ماه است که مطالعه آثار نوشتاری و صوتی شما را در زمینه معرفت النفس و آداب الصلوه و شرح چند حدیث و... شروع کرده ام. اما خیلی هول زده هستم. مثل انسانی که روزها غذا نخورده و اکنون سر سفره رنگارنگی از انواع غذاهای لذیذ نشسته. خیلی بیقرارم. بعضی وقتها از شدت هیجان نمی توانم بحثها را دنبال کنم و آن را به وقتی دیگر مؤکول می کنم، از این شاخه به آن شاخه هم می پرم. یک بحث تمام نشده بحث دیگری را هم دست می گیرم. گاهی از بیقراری گریه می کنم. اگر نوجوان فارغ البالی بودم احتمالا تمام وقتم را با گوش دادن به سخنرانی ها، ذکر گفتن و تمرین سکوت و... پر می کردم. اما اکنون یک زن بسیار پر مشغله با چند بچه در سنین مختلف هستم و شاید علت بیقراری ام همین است که بر سر سفره نشستم اما نمی توانم آن طور که باید استفاده ببرم، شاید هم به خاطر اینکه تازه وارد این دنیای رنگارنگ شده ام این حالت را دارم، کارهای روزمره ضروری را هم به سختی انجام می دهم. می دانم که اتفاقا قرب و لقاء الهی را در همین امور روز مره خودم مثل بچه داری می توانم جستجو کنم اما این آگاهی مرا آرام نمی کند و برای درک بیشتر حقایق خیلی هول زده هستم. شما را به خدا به دادم برسید. به اصطلاح عامیانه دلم دارد به حلقم می آید. ۱. به نظر شما این بیقراری برای چیست؟ ۲. برای آرامش و تحمل بیشتر چکار کنم و یا چه ذکری بگویم؟ ۳. اگر نظرتان نماز است چه نمازی بخوانم؟ نماز قضا یا مستحب یا... ۴. وقتی رسیدگی به بچه یا عذر شرعی مانع نماز خواندنم می شود چه کنم؟ از اینکه وقت گرانبهایتان را می گیرم عذر می‌خواهم و از شما تشکر می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که خداوند راهی در مقابل شما گشوده است جای شکر دارد. ولی همان خدا خواسته است تا برنامه‌ای برای همه‌ی زندگی خود یعنی تا آخر عمر بریزید نه آن‌که همه‌ی آن برنامه‌ها را بخواهید همین امروز انجام دهید. با حوصله به همه‌ی وظایف زندگی مشغول باشید و در کنار آن برنامه‌ای برای مطالعه و حضور در جلسات دینی طراحی نمایید. حضور در امور معنوی مثل حضور در نور است. در هرجایی از نور که بایستید در همه‌ی جای آن ایستاده‌اید. موفق باشید

22996
متن پرسش
سلام خدا قوت استاد عزیز: بعد از مرگ جدای از وابستگی های ناپسند؛ برای وابستگی های خوب چه برنامه ای داشته باشیم که بعد از مرگ باعث عدم سلوک نشود؟ آیا فقط حول وظیفه عمل کردن کافیست؟ چگونه می توانیم مثلاً بپذیریم که محبت مثلاً به مادر فقط از سر وظیفه باید باشد و آن عشق و احساس را نادیده بگیریم؟ آیا همین عشق و احساس باعث عدم سلوک بعد از مرگ نیست؟ باعث ایجاد تعلقات نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عشق‌ها و محبت‌های الهی عامل تغذیه‌ی جان انسان در این دنیا و آن دنیاست. عشق و علاقه به مادر به عنوان آغوش گشوده‌ی رحمت الهی چیزی نیست که مانع سلوک باشد. موفق باشید

نمایش چاپی