بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21900
متن پرسش
سلام استاد: در خصوص سوال ۲۱۸۹۴ شما اخلاق و حسن عقلی را یکی می دانید در حالی که شهید مطهری (ره) در جلد اول اسلام و نیازهای زمان می گوید که پایه اخلاق، حسن و قبح عقلی نیست. آیا شهید مطهری (ره) در این مورد اشتباه کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مبتنی بر کلام شیعی حسن و قبح را در نظر بگیریم یعنی عقل، حُسن و خوبیِ فعل و قبح و بدی فعل را خودش می‌تواند تشخیص دهد و شرع، بر اساس همین عقل حکمِ بدی و خوبی فعلی را مطرح می‌کند که به اصطلاح می‌گویند: نه چون شرع گفته است خوب است، بلکه چون عقل خوب می‌داند، شرع گفته است. با توجه به این امر، اخلاق که عبارت است از علم به فضائل و رذائل، دیگر از نظر شیعه مبتنی بر حسن و قبح عقلی می‌شود و حکم شرع، رجوع به حکم عقل دارد. بدین معنا که عقل می‌فهمد که شرع مطابق عقل عمل کرده است وگرنه گرفتار نگاه اشعری می‌شویم که آثار سوء خود را به همراه دارد. موفق باشید 

21896
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر: ۱. سوالم این است که آن سه دسته ای که در رساله الولایه علامه (ره) بیان شده است قابل تغییرند یعنی افراد می توانند از دسته اول مثلا خود را به دسته دوم برسانند؟ اگر جواب مثبت است که پس چرا فرمودید با این دسته اصلا نمی توان برخی صحبتها را کرد و برخی توقع ها را داشت پس چگونه رشد کنند؟ اگر هم قابل تغییر نیستند که پس بحث رشد جامعه و زمینه سازی برای ظهور زیر سوال می رود. (قرار گرفتن در هر دسته مربوط به عوالم گذشته هم هست؟) 2. استاد روح حیوانات بعد از کشته شدن چه سرنوشتی دارند؟ آیا بین حیوانی که برای قربانی ذبح می شود با سایر حیوانات بعد از کشته شدن فرقی هست؟ 3. استاد جمادات در عوالم گذشته در حد خودشون انتخابهایی (در پذیرش ولایت) داشته اند که کاربردشان در این عالم حاصل آن انتخاب باشد؟ با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تا آن افراد در آن شرایط باشند نمی‌توانند متوجه‌ی بعضی از حقایق شوند تا انسان بخواهد برای آن‌ها به آن حقایق اشاره کند. ولی اگر به خود آمدند و اصراری بر اندیشه‌ی قبلی خود نداشته باشند، موضوع فرق می‌کند. 2- روی هم رفته روح حیوانات در عالم برتر حاضر می‌شوند ولی عموماً همه‌ی انواع هر نوعی یک روح هستند مثل آن‌که همه‌ی گوسفندان، یک گوسفندند 3-  شاید بتوان این‌طور گفت. زیرا انتخاب‌های جزئی در حیوانات دیده شده است. موفق باشید

21889
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با آرزوی قبولی طاعات و عبادات حضرتعالی در این ماه عزیز چند سوال از محضرتون داشتم (استاد لطفا جواب کامل بدید که از نون شب محتاج تریم به جواب شما استاد عزیزمون) ۱. استاد یک توصیه ایی برای نیمه شعبان بفرمایید (کتابی، جزوه ایی، صوتی) که خیلی نگرانیم که به غفلت بگذرونیم مثل سال های گذشته. ۲. برای هرچه بهتر آماده شدن برای ماه رمضان؛ الف) چه تذکرات جامع (ذکر و دعا و امثالها) می فرمایید؟ ب) چه کتبی غیر از دو کتاب ارزشمند حضرتعالی «روزه دریچه ایی به عالم معنا» و «رمضان دریچه رویت» پیشنهاد می فرمایید؟ ج) چه صوتی غیر صوت های حضرتعالی در این ماه مناسب است؟ ۳. استاد جان ایام ماه مبارک با مباحث معرفت نفسی و عقلی سر بشه بهترِ یا مباحث اخلاقی (امثال شرح نامه ۳۱ و جامع السعادت و...)!؟ ۴. استاد جان برای سیر مطالعاتی بهتره که اول مدرنتیه و غرب کار بشه بعد مباحث انقلاب اسلامی یا عکسش؟ طلب بهترین توفیقات رو از حضرت الله تعالی برای شما خواستارم. و ان شاء الله خداوند به حق صاحب این ماه حوصله شما رو روز افزون کنه با این شاگردهای پرحرف و پر سوال! التماس دعا فراوان استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- متنی که تحت عنوان «هشدار که ماه شعبان آمد» که بر روی سایت هست، إن‌شاءاللّه راه‌گشاست 2- کتاب «المراقبات» ملکی تبریزی خوب است. خوب است به سایت استاد غنوی به آدرس http://amirghanavi.ir/  رجوع فرمایید 3- فرق نمی‌کند به ذوق و حال خودتان بستگی دارد که با کدام مباحث در آن شرایط بهتر می‌توانید ارتباط برقرار می‌کنید 4- پیشنهاد بنده آن است که ابتدا کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» خوانده شود و سپس کتاب «مدرنیته و توهم» همراه با شرح صوتی آن دنبال گردد. موفق باشید   

21885
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار و گرامی: خسته نباشید و امیدوارم خداوند بهتون سلامتی و طول عمر بده، استاد فرموده بودین که سعی کنین که نفس رو متوجه عالم غیب کنین تا بدانید در عالم برتر از این عالم چه خبر است، استاد این اتفاق بنظر واقعا شیرین میاد و حس میشه باعث انقطاع مطلوب از عالم ماده بشه و همچنین شاید باعث ایجاد یقین بشه، ولی از طرفی هم دست یافتن به همچین امری بسیار بسیار سخت مشکل بنظر میاد، لااقل در مورد بنده، حس می کنم هر کار می کنم اصلا منو راه نمیدن، بعضی وقتا حس می کنم اعمالم مثل تیری هست که به سنگ میخوره انگار اصلا راهی نداره، نه اینکه هدف از بندگی این باشه اما اینم شاید نشان از اجازه دادن برای فهمیدن سر الهی باشه و نوعی لیاقت باشه، کلا پیش میاد که آدم از عالم ماده خسته بشه و دوس داشته باشه با عالم بالا مرتبط باشه و شاید ایجاد شوق و نشاط بندگی کند، اما اصلا راه داده نمیشه و همچنان در حسرت این ارتباط هستم و به حال افرادی که اجازه و رخصت دارن غبطه میخورم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه‌ی کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «فعلیت‌یافتن باورهای دینی» همراه با شرح صوتی آن دو کتاب، راه‌گشاست. موفق باشید

21884
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در اواخر دعای شریف «مشلول» هفت مرتبه آمده است «به به به به به به به» منظور کدام یک از اسما ء الله است؟ اساسا آیا ذات حضرت حق که لا اسم له و لا رسم له است مخاطب مناجات انسان قرار می گیرد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که پس از آن‌که حضرت حق را به رحیمیت و جلال و اکرام خطاب کردید، از حضرت حق می‌خواهید که به نور اسم جلال و اکرامش و به نور اسم رحیم و رحمانش و به نور الوهیتش و به کلّ همه‌ی اسمائی که خود را به آن خوانده است، آن‌چه که شایسته‌ی اوست را بر ما إعمال نماید. یعنی همه‌ی آن اسماء را برمی‌گرداند به «فافعل بی ما انت اهله» 2- آن‌جا که گفته می‌شود «لا حدّ لهُ و لا رسم له» مربوط به تعریف ذات الهی است. در حالی‌که ما به حکم «و له الاسماء الحسنی فدعوه بها» دعوت شده‌ایم که به اسماء الهی و مظاهر آن اسماء نظر کنیم و او را به اسمائش که محل تجلیات انوار اوست، بخوانیم. موفق باشید

21887
متن پرسش
با سلام: پیرو سوال 21869 با توجه به اینکه نظام شهادت امام موسی کاظم را تعطیل نکرد. 1. مقلدین می توانند فرار مالیاتی کنند؟ 2. بنظر می رسد بیانات ایشان اعلان حرب با نظام است بنابرین می توان ازین فرمایش استنباط کرد که تضعیف این حکومت گمراه واجب است حال با مالیات ندادن در مراحل ابتدایی و اسقاط در مراحل نهایی؟ خواهشا مطلب را روشن کنید چه قبلا گفته می شد ولو علنا ایشان دفاع از نظام نمی کنند لکن در باطن مدافع نظامند و نقل قول هایی مبنی بر حمایت ایشان آورده می شد. لکن این بیانات ما را دچار سردرگمی نموده است از طرفی به خاطر بحث اعلمیت امکان عدول از ایشان نیست و مدافع نظام بودن از شروط مرجعیت نیست که فقدانش خدشه ای وارد کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی فقیهی حاکم باشد و حکم فقاهتی بدهد، سایر فقها حق ندارند حکم فقاهتی بدهند وگرنه تعارض با فقیه حاکم پیش می‌آید. در شرایطی که فقیهی حاکم باشد، بقیه‌ی فقها در حدّ تعیین وظایف فردی نظرشان نافذ است و مقلدین آن‌ها در آن حوزه می‌توانند از آن‌ها تقلید کنند و مسائلی مثل دادن مالیات، مربوط به حکومت است. و همه‌ی مقلدین فقها در این امر باید از فقیه حاکم تبعیت کنند. موفق باشید

21873
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بابت پاسخ به سوال ۲۱۸۶۴ کمال تشکر رو از جنابعالی دارم. استاد جان ۱_برخورد ما در مقابل اینطور نگاه های غیرمنصفانهِ امثال آقای غصنفری باید چطور باشه؟ و چطور باید این افراد رو - که غالبشون از بچه مذهبی های خیلی خوب هستند - رو متوجه مساله مهم تر نسبت به جریان آقای روحانی و... کرد!؟ که بجای تخریب های کودکانه و پرداختن به شایعات بی اساس و غلط املایی گرفتن از حرفاشون دنبال شناخت حقیقت این جریان و شناخت چگونگی برخورد این جریان توسط رهنمودهای حضرت آقا (حفظه الله) باشند؟ استاد کار به حدی رسیده که بعصی از دوستان چسبیدند به ظاهر جناب آقای روحانی! و در مقابل کار های سخیفشون توجیه اینکه ایشون دارند برخلاف انقلاب حرکت می کنند رو میارند! و تا حرفی در مقابل چنین رفتارشون میخوایم بزنیم ما رو حامی این آقا تلقی می کنند! یه راهکار جامع بدید استاد جان ۲. استاد عزیز برای خواندن کتاب «معرفتِ نفس و حشر» در مقدمه کتاب فرمودید که با یک استاد کتاب رو بخونیم! ما که استادی سراغ نداریم چاره کار چیه!؟ و آیا صوت حضرتعالی برای شرح این کتاب موجودِ؟ و توصیه ایی برای بهتر خواندن و عمیق درک کردن کتاب بفرمایید لطفا. الله تعالی حفظتون کنه و بهترین جزا رو بهتون عنایت کنند التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حقیقتاً این مشکل تاریخی را به خوبی متوجه شده‌اید و همه‌ی سعی بنده در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» و شرح آن برای آن است که متذکر این تنگنای تاریخی بشویم که چگونه دیگری را بفهمیم و حتی مخالف خود را همواره «خصم» حساب نکنیم. چاره‌ای نیست بالاخره ما در مسیر بلوغ انقلاب به چنین بصیرت و هوشیاری خواهیم رسید. تأسف آن است که رفقای مذهبی دیر این راه را طی کنند و بعد تأسف می‌خورند که چگونه با این افراط و تفریط‌ها بهره‌های لازمی که می‌توانستیم از انقلاب ببریم را، زدودیم 

2- شرح صوتی کتاب «معرفت نفس و حشر» کیفیتش پایین است ولی در اختیار جناب آقای نظری هست اگر رفقا بتوانند استفاده کنند. در ضمن اگر بعد از بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» کسی به کتاب مذکور رجوع کند مقدار زیادی از مقصد کتاب را متذکر می‌شود. موفق باشید

21877
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: در حدیثی که اشاره دارد به این مطلب که اگر جناب ابوذر از آنچه جناب سلمان اطلاع داشت دچار کفر یا شرک می شد و ... دلیل این موضوع چیست؟ مگر در مسیر سیر الی الله آگاهی بیشتر نباید موجب تقرب و یا توجه بیشتر گردد؟ آیا می توان گفت یکی از عوامل این است که در ایمان بالاتر انسان علم و آگاهی بیشتری پیدا می کند ولی از طرفی بیشتر کمبودهای موجود در جامعه را متوجه می شود و در صورتی که خود ساختگی لازم را نداشته باشد سبب سرخوردگی و یا به قولی ترمز بریدن می گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً مقصود آن روایت در نسبت متفاوت آن دو بزرگوار در رابطه با توحید است از آن جهت که در توحید ناب همه‌چیز محل ظهور خداوند است و دیگر یک خدا و یک مخلوق در میان نیست. و معلوم است چنین فکری برای کسانی‌که خداوند را تنها خالق مخلوقات می‌دانند، فکر خطرناک و غلطی است. موفق باشید

21874
متن پرسش
با سلام و احترام: موقع مرور مباحثی كه خوانده بودم (در كتاب آشتی با خدا) در قسمتی از كتاب فرمودید كه ما در مقام وصل به خدا بوده ایم و بعدش جدا شده و گم شده ایم، و حالا راه نجات ما الیه راجعون است. سوالی كه دارم اینه: این الیه راجعونی كه شما فرمودین با الیه راجعونی كه اشاره به پایان یافتن عمر و حیاتمان در این دنیا است چه فرقی دارد؟ بجز فیها خالدون، كسانی كه به اندازه نافرمانی ها و... عذاب می شوند و بعدش وارد بهشت می شوند، این انا الیه راجعون اشاره ای به این مطلب دارد؟ و رابطه این انا الیه راجعونی كه گفتم با الیه راجعونی كه شما فرمودین راه نجات ما است چیست؟ از این دو مطلب میشه فهمید كه بالاخره همه ما (بدون استثناء بجز فیها خالدون) نجات پیدا خواهیم كرد و به سوی خدا (همان مقام وصل) برخواهیم گشت؟ خواه در این دنیا، خواه بعد از عذاب بخاطر آن چیزی كه باید می بودیم و نبودیم. امیدوارم تونسته باشم خوب سوالمو انتقال داده باشم. با تشكر از استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت رجوع به حضرت حق، به اندازه‌ی تفاوت درجات توحیدی ما است. رجوع پیامبر خدا به حضرت حق با رجوع یک انسان عادی بسیار متفاوت است. یکی رجوعش در آن حد است که با خشم خدا روبه‌رو نشود و در بهشت خودش قرار گیرد که قابل مقایسه با آن کسی نیست که توانسته است در این دنیا حجاب‌های بسیاری را پشت سر بگذارد و «عند ملیک مقتدر» خود را بیابد و از همه‌ی انوار الهی استفاده کند. فراموش نکنید که حضرت حق دارای اسماء حسنا است و هرکس رجوع عمیق‌تر و بهتری داشته باشد، با انوار بیشتر و کامل‌تری از اسماء حسنای حضرت ربّ روبه‌رو می‌شود. موفق باشید

21869
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در تاریخ ۲۲ فروردین ماه ۱۳۹۷ آیت الله وحید خراسانی در درس خارج فقه گفته‌اند: «........این مملکت باید در عزای حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام یک پارچه سیاه پوش بشود اگر زمامداران مملکت غیرت دینی داشته باشند باید این ایام تعطیل رسمی بشود. این عمل است که باید انجام بشود اگر زعمای مملکت انجام دادند و الا ما به حول و قوه ی خدا این مطلب را عملی می کنیم تا نتیجه ی مطلب ظاهر بشود هفت سال در ظلم مطامیر آن هم مملکتی که یک طرف پسر او و یک طرف دختر او ، روز شهادت او مردم مشغول به کسب و کار باشند؟! ای غیرتمندان شیعه فردا همت کنید بازارها را ببندید به این حکومت اعلام کنید که اگر شهادت این امام تعطیل رسمی نشود ما مالیات به این حکومت گمراه نمی پردازیم.» ۱) استاد این جملات آیت الله وحید را چگونه تحلیل می کنید؟ منظور از حکومت گمراه کیست؟ ۲) اصولاً این دسته مواضع آقای وحید که قبلا هم به نوعی دیگر ابراز شده را چگونه باید تفسیر کرد ؟ ۳) جایگاه آقای وحید در این نظام و انقلاب کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که بعضی از بزرگان حوزه و دانشگاه متذکر شده‌اند آقایان غفلت دارند که در زمان طاغوت چگونه حتی اجازه‌ی کوچک‌ترین حرکات مذهبی را با سختی برخورد می‌کردند و حالا در بستر انقلاب اسلامی که حاصل زحمات امام و رهبری و شهدای ولایی است این‌چنین آزادانه دعوت به نحوه‌ای از تقابل با نظام می‌کنند نظامی که همه‌ی همتش احیای همان دینی است که ائمه‌ی ما برای آن شهید شده‌اند. تأسف ما از آن جهت است که چگونه فقه اصغر منهای فقه اکبر حالت همه‌جانبه به خود می‌گیرد و خود را عین دیانت می‌داند. در حالی‌که وقتی فقه اصغر کاربرد لازم را دارد که مبتنی بر بصیرتی باشد که الهیات تاریخی یعنی زمان‌شناسی در میان باشد. موفق باشید

21868
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد با توجه به سوال 21853 بسیار نگران و پریشانیم. استاد از کجا معلوم است که ما و حتی شما جز آنهایی که تا یک ذراعی بهشت می روند و ناگهان کتاب بر آنها سبقت می گیرد و جهنمی می شوند نیستیم؟ چه ملاکی وجود دارد چه باید کرد؟ مگر نه این است که این افراد تا قبل از سبقت کتاب مشغول عبادت و اطاعت و راز و نیاز هستند دیگر چه کاری می مانند که باید انجام دهیم؟ با تشکر التماس دعا. لطفا پاسخ در سایت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که مبنای اصلی هر شریعتی نظر به انتخاب انسان تا آخرین مرحله دارد، عرض بنده آن است که آن کتاب هم نظر به انتخاب کلی ما دارد که در بستر آن عمل می‌کنیم. کتاب، آن شخصیتی است که ما برای خود تعریف کرده‌ایم و به آن می‌پردازیم. باید سعی کنیم بستر تحقق آن شخصیتِ مطلوب را از دست ندهیم. این یک نوع فکر انتزاعی است که چیزی جدای انسان برای کتاب در نظر بگیریم و واقعیت ندارد. موفق باشید

21866
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. از بحث جزای عمل به بهترین آن در صورت صبر یه برداشتی کردم میخوام ببینم صحیحه انسان در صورت تداوم عمل یعنی صبر در طاعت برای پاداش این صبر بهترین عمل یعنی قلبی ترین عمل رو براش در نظر میگیرن و اونجا بحث جمع ثواب همه اعمال در کار نیست بلکه برآیند عمل و شخصیت حاصل از بهترین عمل در صحنه حاضره یعنی قرار نیست مثل ماشین حساب همه اعمال رو جمع کنن بلکه فقط شدید ترین عمل که عامل شدیدترین شخصیت فرد میشه در صحنه هست. حال اگر شدید ترین عمل شخص باز هم نسبت به صورت مطلوب کمبود داشته باشه اینجا دوباره صبر میاد و نقش دومش رو بازی میکنه و خود این کمبود رو هم جبران میکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. واقعاً صبر بر طاعت و عبادت، نوعی روح اعمال را رشد می‌دهد که حاصل آن شامل همه‌ی عبادات قبلی می‌شود و این از برکت صبر در عبادات است، چه در حالتِ قبض و چه در حالت بسط. موفق باشید

21862
متن پرسش
سلام علیکم استاد: با توجه به بررسی فقط و فقط وضع دستگاه‌های انتصابی؛ بسیاری از سکوت ها و رجحان ها و منصوبات و اراده‌های ثابت و لایتغیر رهبر معظم جهت اصلاح در طی دوران زعامت ایشان، ظاهرا با عقلِ دو دو تا چهار تا سازگاری ندارد و از طرفی امکان ضعف اراده‌ و ضعف مسئولیت پذیری رهبری در احقاق آرمان‌های انقلاب و مردم را تلویحا محال می دانید(آیا اینطور است؟)؛ به نظرم تنها راهی که برای ادامه‌ی پیروی مشتاقانه و خالی از رخوتِ تاریخی، از ایشان باقی می ماند برقراری نسبتی از جنس ارادت موسی (ع) به حضرت خضر با رهبری است. آیا درست فهمیدم؟ که در بالاترین نقاط حکومت ظلمِ عیان رخ دهد و رهبری به تعبیر آقای رحیم‌پور، هیچ تقصیری نداشته باشند. کسی با جوان های به غلط بالارونده از دیوار سفارت های عربستان و انگلیس، مبادا کاری داشته باشد چون جوانان انقلابیِ رهبری اند، اما جوانان دلسوزی که حتی به غلط در همزبانی با احمدی‌نژاد ده صفحه دردنامه می نویسند، بایست سکوت رهبری را نظاره کنند و مطرودِ توجه رهبری باشند؛ باید به هر طریقی اثبات کنند که هرکس به خاطر عقیده اش تحت فشار قرار گرفته دروغ می گوید چون آزادی وجود دارد، حتی اگر خودش را تحت فشار قرار داده باشند و هرکدام از هزاران علامت سوالی که پیش آمد بگوییم «همچو موسی زیر حکم خضر رو». خواستم بگویم حال این روزهایمان خوش نیست. ما هم اگر همچنان رهبری را خضر گونه دنبال کنیم و بر روند فعلی ایشان صبر کنیم، از آحاد مردم بعید به نظر می رسد. ما که با بحث‌هایتان زندگی می کردیم حالمان این است، مردم که هرچه بگویند حق دارند. به یاد دارم در دیدار دانشجویی ماه رمضان پارسال تمام تشکل ها غیر از جامعه اسلامی از شورای نگهبان انتقاد کردند که البته رهبری پاسخگو نبودند؛ این یعنی مطالبه ها و توقعات از آن همه ارگانِ تحت نظر رهبری کمتر از دولت نیست که صد البته بیشتر است، اما دریغ از کوچکترین تحول معنادار. خودتان در اعتکاف پارسال فرمودید که گاهی سوالات و شبهات لاینحلی در خصوص این مسائل می شنوم که بجز ارادت به رهبری قابل هضم نیست. لطفا توضیح دهید این چگونه نسبتی است که با رهبری برقرار می کنید که غیر از مقام خضری، برایم توجیه دیگری ندارد. باسپاس فراوان بابت توجهتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایط بسیار حساس و سختی قرار داریم. اولاً: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 21717 شده است خوب است به آن نظر فرمایید. ثانیاً: شاید بنده به جهت سابقه‌ای که در امور اجرایی داشته‌ام و با نظر به تنگناهای تاریخی که گرفتارش هستیم؛ فکر می‌کنم رهبر انقلاب به بهترین نحو در تلاشند تا این ملت را از انبوه مشکلات تاریخی عبور دهند و از این جهت بنده حکمت خاصی در ایشان می‌بینم. عرایضی در جلسه‌ی اخیر شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» تحت عنوان «راه کسب معرفت و بصیرت در این تاریخ» شده است، شاید نسبت به زمانه‌ای که در آن هستیم، متذکر معرفت و بصیرت لازم بشود. موفق باشید

21853
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: در روایتی در نهج الفصاحه آمده که کسی از شما کار بهشتیان را انجام می دهد تا جایی که بین او و بهشت ذراعی بیش نماند ولی «فیسبق علیه الکتاب فیعمل بعمل اهل النار فیدخل النار» و مردی کار جهنمیان کند تا آنجا که بین او و جهنم ذراعی فاصله نیست «فیسبق علیه الکتاب فیعمل بعمل اهل الجنه فیدخل الجنه نهج الفصاحه» روایت 582 1. این کتاب چیست که پس از عمری کار بهشتی غلبه می کند و آدم را جهنمی می کند آیا بوی جبر نمی آید؟ 2. این روایت بسیار نگران کننده است. نکند کتاب ما چنین شود چه خاکی بر سر کنیم؟ لطفا جواب در سایت. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن تصمیم مبنایی است که انسان‌ها در جان خود نگاشته‌اند که به زبان عرفا همان «عین ثابته» می‌باشد. البته در تمام این حالات، اختیارِ انسان محفوظ است و روایت مذکور می‌خواهد ما در عمیق‌ترین لایه‌ی وجودِ خود به «توحید» نظر کنیم تا کارهایمان نتیجه بدهد. موفق باشید  

21848
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به آیه 48 سوره انفال: «وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَنُ أَعْمَلَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّى جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَآءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى‏ عَقِبَيْهِ وَ قَالِ إِنِّى بَرِى‏ءٌ مِّنكُمْ إِنِّى أَرَى‏ مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّى أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ» اگر شیطان از خدا می ترسد و می داند که شدید العقاب است چرا توبه نمی کند؟ (ظاهراً در این آیه واقعیت را بیان می کند و قصد تعارف یا دروغ ندارد چون می گوید چیزی می بینم که شما نمی بینید). پیرو سؤال 21827 «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ» آیا منظور از انحراف از اسماء خدا متوسل شدن به اسماء غیر خدا چون اسامی ائمه اطهار علیهم السلام و یا امام زادگان نیست؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از نظر مفهومی شیطان مثل هر انسان کافری متوجه‌ی عقاب الهی است ولی به جهت فعال‌بودن نفس اماره نمی‌تواند به حکم خدا تمکین کند. 2- اتفاقاً انحراف از اسماء، همان انحراف از ائمه است زیرا اسماء الهی، مظاهر دارند و مظاهرِ تامّ و تمام آن‌ها ائمه «علیهم‌السلام» می‌باشد. موفق باشید   

21844
متن پرسش
سلام استاد: در رابطه با اجر عمل مومن یا کافر اینگونه است که قرار نیست همه اعمال را وزن کنند و به تک تک پاداش بدهند بلکه بنابر شدیدترین و بهترین عمل که شخصیت شخص را ساخته و شدیدترین برآیند شخصیت او شده پاداش می دهند و پاداش ظهور همان شخصیت نهایی اوست. این برداشت درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همین‌طور باشد. زیرا اعمال انسان، شخصیت انسان را می‌سازد و شخصیت انسان که برآیند اعمال انسان است در قیامت ظهور پیدا می‌کند. موفق باشید

21841
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت: نظرتون در مورد کتاب «با پیر بلخ» نوشته مصفا چیست؟ در مورد کتاب «مولوی نامه» استاد همایی هم نظرتون را بگید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از هر دو کتاب مذکور استفاده کرده‌ام و آن‌ها را قابل استفاده می‌دانم. موفق باشید

21840
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 1. با جوانان ۱۳ _ ۱۵ساله چه مباحث و کتبی را باید کار کرد؟ ۲. به نظرتون این مباحث برای جوانان و کسانی که در وادی شما نیستند سنگین نیست و گفتنش سخت نیست؟ چون اکثرا سطحی نگر بار اومدن. چه طور باید با جوان ارتباط گرفت؟ ۳. با چه بحث و در چه زمینه باید شروع کرد؟ لطفاً کمی راهنمایی ام کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 3- کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «چه نیازی به نبی» و کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» موضوعاتی دارد که می‌شود با جوانان در میان گذاشت 2- باید در ابتدایِ امر با توضیح زبانی، مباحث را برای آن‌ها مطرح کرد، نه آن‌که آن‌ها را به کتاب ارجاع دهید. موفق باشید 

21835
متن پرسش
با سلام: آیه «ان االله یحول بین المرء و قلبه» به چه معناست؟ در معرفت نفس چگونه می توان از آن استفاده نمود؟ چگونه می توان آن را درک نمود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در «برهان صدیقین» روشن شد که درجه‌ی وجودیِ حضرت حق شدت کامل دارد و در «معرفت نفس» روشن شد هرکه شدت وجودی بیشتر داشته باشد و به درجه‌ی تجرد بیشتر نایل باشد، حاضرتر است. بنابراین خداوند برای انسان از خودِ انسان برای انسان حاضرتر است و این یک موضوع ارزشمند توحیدی است که انسان حتی قبل از آن‌که خود را بیابد، خدا را می‌یابد. موفق باشید

21827
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز لطفاً بفرمائید سئوال اول: با توجه به آیه 180 سوره اعراف منظور از انحراف از نام های خدا چیست؟ وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ ۚ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» و خدا را نیکوترین نامهاست، بدانها خدا را بخوانید، و آنان را که در نامهای او به انحراف می‌گرایند به خود واگذارید، که به زودی کردار بدشان را مجازات خواهند دید.» سئوال دوم: آیا بالا بردن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل نوعی اکراه در دین نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همچنان‌که در بحث سوره‌ی اعراف در رابطه با آیه‌ی مذکور تا حدی به صورت مفصل عرض شد، انحراف در آیه‌ی مذکور به معنایِ انحراف از نظر به حق است که به صورت نظر به اسماء الهی او نباشد. حال یا با نظر به کثرات این انحراف محقق می‌شود و یا نظر به حضرت حق بدون نظر به اسماء حسنایِ او. مثل این‌که بخواهیم صرفاً خدا را با عقلِ انتزاعی داشته باشیم، در آن صورت رجوع به خدا به معنایِ «فادعوه بها» صورت نمی‌گیرد 2- شاید در مرحله‌ی اول یک نوع تهدید و ادب‌کردن برای آن قوم که در آن حدّ منحرف شده بودند، لازم بوده است تا در مرحله‌ی بعدی، خودشان دینداری را با اختیار ادامه دهند. موفق باشید

21833
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: 1. چرا واسطه فیض حتما باید زنده باشد و نمی شود که انسان کاملی که رحلت کرده اند واسطه فیض باشند؟ می شود گفت که با توجه به اینکه امام 4 مرتبه وجودی: وجود لاهوتی، جبروتی، مثالی و مادی دارند و امام در هر مرتبه مظهر اسم الله هستند پس وجود عقلی ایشان چون بالاترین مرتبه را در عالم عقل دارد فیض از طریق وجود عقلی ایشان به مجردات تامه می رسد. همینطور عالم مثال تا می رسیم به علم مادی که در اینجا هم وجودی مادی امام که مظهر اسم الله است و بالاترین درجه وجود مادی را دارد از مجرای این وجود فیض به عالم ماده می رسد پس درخت که مظهر حی است باید از مظهر اتم اسم حی در عالم ماده پس از عبور از همه مراتب وجودی دریافت کند و چون انسان کاملی که رحلت کرده اند فاقد وجود مادی هستند نمی توانند مجرای فیض به عالم ماده باشند ضمن اینکه دیگر کون جامع هم نیستند. 2. اینکه می گویند با توسل به هر یک از معصومین (ع) باز هم حاجت به امام عصر (عج) می برند و این یعنی امام (عج) تشریعا از پیامبر (ص) بالاترند چون ایشان فاقد وجود مادیند؟ 3. اینکه به عالم مقام شفاعت داده می شود بزرگی این نعمت چقدر است؟ چقدر رتبه ایمانی سالک تغییر می کند؟ 4. و اینکه این مقام اینجا داده می شود و قیامت ظهور می کند اگر درست است می توان گفت اثرش را در دنیا به صورت بخشش بقیه مردم به حرمت عالم دانست؟ 5. اینکه روایت داریم فاصله عالم و مومن هفتصد درجه است که بین هر درجه 500 سال راه هست می توان گفت فاصله عالم بی عمل با جاهل در جهنم همین مقدار است؟ جناب استاد، بنده دنبال اثبات برتری عالم و نسبت بین علم و ایمان در بین کسانی هستم که با این تفکر که مجازات عالم سنگین تر از جاهل است دست از یاد گرفتن واجب و حرام برداشته اند دلایل زیادی آورده ام اما می خواهم با ملموس کردن فاصله اثر گذاری بیشتر شود)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر حال واسطه‌ی فیض باید حضورش در عالم تامّ و تمام باشد و بدین لحاظ در تمام عوالم از جمله عالم ناسوت حاضر است و از این جهت واسطه‌ی فیض در هر زمانی چه پیامبر باشد و چه امام، به عنوان واسطه‌ی فیض در قید حیات است هرچند امامی که واسطه‌ی فیض است هویت و شریعت خود را از پیامبر گرفته باشد، پس بالاتر از پیامبر نیست بلکه مظهر کمالات و شریعت پیامبر به صورت متعیّن است 2- بقیه‌ی سؤالات را به صورت جداگانه در فرصتی دیگر بفرستید، إن‌شاءاللّه در خدمت هستم. موفق باشید

21823
متن پرسش
سلام استاد: در بحث معاد فرمودید: طبق آیه ۹۷ نحل به بهترین عمل در طول عمر مومن جزا داده می شود به این معنا که اگر مومن در شصت سالگی بمیرد و اگر بهترین نمازش برای چهل سالگی او باشد همان نماز چهل سالگی او را در نظر می گیرند. در ادامه هم مبحث صبر پیش اومد که خود صبر در صورت عدم قوت و نور لازم عمل به کمک میاد. من وحدت بین این دو تا رو نتونستم درک کنم که چطور هم به بهترین عمل پاداش میدن و هم خود صبر؟ یعنی ملاک چیه و وحدت بین این کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان با پشت‌کار و پایداریِ لازم عبادتی را دنبال کرد و به دنبال تحقق صورت آرمانی و ایده‌آلِ آن عبادت بود، نفسِ این پایداری یعنی صبر موجب می‌شود تا جزایِ او همان صورت آرمانیِ عمل عبادی گردد. موفق باشید

21821
متن پرسش
سلام جناب استاد: چند سوال داشتم. بصیرت به چه معناست؟ آیا در ادبیات عرفانی هم بصیرت داریم؟ این که خدا به شخصی، حکمت داده به چه معناست؟ بصیرت و حکمت مقوله ای جدا از هم هستند و یا یکی زیر مجموعه دیگری هستند؟ لطفا با مثال توضیح دهید. چکونه می توان این دو را بدست آورد به چه اشخاصی داده می شود؟ حکمت را ذره ذره به کسی اعطا می کنند؟ اگر کتابی هم معرفی بفرمایید ممنون میشم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه‌ی حقایق شود دارای بصیرت است و وقتی نظر به استحکام حقایق در عالم باشد به حکمت می‌رسد. با تدبّر در قرآن و رعایت حرام و حلال الهی، انسان به بصیرت و حکمت لازم نایل می‌گردد. موفق باشید

21820
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: لطفا در خصوص خیرات برای اموات توضیح بفرمایید 1. اینکه ما سوره ای از قرآن یا صدقه ای نثار اموات کنیم چگونه و چه تاثیری بر آن ها دارد؟ 2. با توجه به زیاد بودن امواتی که در فامیل بیاد دارم آیا می توان صرفا یک سوره خوانده و ثواب آن را به آنها هدیه کنم بدون آنکه اسمی از آنها بیاورم؟ یعنی مثلا یک سوره بخوانم و بگویم ثوابش هدیه به تمام اموات. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چون با خواندن هر سوره و یا دادن صدقه انواری از فرشتگان الهی به صحنه می‌آیند، با اراده‌ی ما در راستایِ نثار ثواب به اموات جهت انوار فرشتگان را به سوی روحِ اموات سیر می‌دهیم و لذا در عین آن‌که رحمت خداوند به ما می‌رسد، به اموات نیز خواهد رسید 2- این امکان هست و إن‌شاءاللّه ثوابش برای همه‌ی آن‌ها مقدّر می‌شود. موفق باشید  

21810
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ ۚ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» [سوره البقرة : 29] طبق این آیه اگر زمین رو همین زمینی که روش زندگی می کنیم در نظر بگیریم و هفت آسمان رو آسمان های معنوی و مراتب وجودی و قدسی؛ احساس می کنم این نظریه که تقریبا تحت عنوان عقل اول و... مطرح میشه و خلقت رو دارای مراتبی میدونه که عالم ملکوت و ملائکه مجرد قبل از عالم ماده و طبیعت هست و علت اون، دارای اشکال باشه. چون در این آیه صراحتا بیان میکنه که اول خداوند همین مادیات رو خلق کرده و سپس آسمان های معنوی و مراتب قدسی عالم رو. یعنی به عبارتی اون مراتب قدسی و عوالم وجودی ملکوتی علت های عالم ماده و طبیعت نیستند. ممنون میشم نظرتون رو در این باره بیان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در روایت از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم که می‌فرمایند: «اولُ ما خلق‌اللّه العقل» می‌توان این‌طور فکر کرد که آیه‌ی مذکور می‌فرماید پس از آن‌که آخرین مرحله‌ی نظام خلقت یعنی زمین را حضرت پروردگار را خلق نمودند جهت تدبیر عالم به آسمان‌ها پرداختند زیرا «استوی إلی السماء» غیر از خلقت آسمان است. شبیه آن‌که پس از خلقت انسان و نفخه‌ی روح، تازه تدبیر و هدایت آن را انجام می‌دهد. موفق باشید

نمایش چاپی