بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20461
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی: از رابعه نقل شده شبی پیامبر را در خواب دیدم گفت رابعه مرا دوست داری؟ گفتم ای رسول خدا چه کسی است که شما را دوست ندارد ولی آنقدر محبت حق مرا فراگرفته که جایی برای دوستی غیر نمانده. آقا آیا این مطلب می تواند درست باشد؟ چون محبت پیامبر (ص) محبت غیر نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. اگر رابعه، رابعه‌ی عارفی است که ما می‌شناسیم خوب می‌داند که تنها در مظهریت اولیاء معصوم می‌توان به خدا نظر کرد و محبت خود را شعله‌ور نمود به همان معنا که در حدیث قدسی داریم: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً، فَاحْبَبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لَاُعْرَف»؛[1] من گنجى پنهان بودم، دوست داشتم تا شناخته شوم، پس خلق را خلق كردم كه شناخته شوم. یعنی خداوند با مظاهرش برای ما ظهور می‌کند و عالی‌ترین مظهر او، انسان‌های معصوم‌اند و از طریق آن‌ها راهِ محبت واقعی به خداوند گشوده می‌شود. موفق باشید  


[1] - مصباح‏الشريعه، ترجمه عبدالرزاق گيلانى، ص 108.

20452
متن پرسش
خواهشمندم به این سئوال من پاسخ دهید اگر چه شاید تکراری و پیش پا افتاده باشد و در شان سئوال کننده ؛ می خواهم جواب این سئوال را از شما مستقیما بگیرم و به یادگار داشته باشم چرا که برای سئوال کننده ارزشمنداست. من اخیرا با آثار شما آشنا شده ام و علاقه مند. سئوال من این است: اگر از شما بپرسند چه جوابی می دهید؟ در زندگی باید دنبال چه باشیم؟ و از کجا شروع کنیم؟ از این که لطف می کنید و جواب می دهید ممنون هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن می‌فرماید: «ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون» می‌خواهد بگوید هدف جنّ و انس در خلقت‌شان بندگی خدا است. یعنی انسان در بندگیِ خدا معنی حقیقی‌اش را پیدا می‌کند و در همین رابطه برای تحقق بندگی، شریعت فرستاده است تا ما با رعایت شریعت الهی بدانیم از کجا شروع بکنیم و به زندگی خود معنا دهیم. پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «چه نیازی به نبی؟» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید

20442
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی و تسلیت ایام محرم؛ در مورد سوال شماره 20427 (سخنرانی حجج الاسلام پناهیان و قاسمیان که حقیر ارادت ویژه ای به هر دوی این عزیزان دارم)، عرایضی داشتم. به خاطر اهمیت موضوع، از شما تقاضامندم که اندکی از وقت گرانبهایتان را به این مطلب اختصاص دهید و در صورتی که احساس کردید این بزرگواران دچار اشتباه در تحلیل شده اند، نظرات را به آنها انتقال دهید؛ امید است که اصلاح شود. دلیل حساسیت بنده روی این موضوع، از آنجا نشات می گیرد که در صورت داشتن تحلیل اشتباه از شرایط جامعه، ما به جای اینکه خاموش کننده آتش فتنه باشیم، آن را شعله ورتر می کنیم و به جای پیشگیری از حادثه، در میدان فتنه بازی خواهیم کرد! بنده، در خلال بحث، گریزهایی به قضایای دیگر که احساس می کنم تاثیر قابل توجهی بر مساله دارند، زده ام. و پیشاپیش از طولانی شدن مطلب عذرخواهی می کنم. از دید حقیر، ما فتنه هایی را در آینده خواهیم داشت؛ کم و بیش، شما و سایر بزرگان صاحب بصیرت، روشنگری هایی را در این زمینه داشته اید. از جمله فتنه هیاتی ها و مذهبی های سکولار که در چند سال اخیر به شدت تفکرات ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه را در هیات ها تبلیغ می کنند؛ اینها از یک سو با شیعه انگلیسی پیوند خورده اند و از سوی دیگر در انتخابات ها، حامی جریان غربگرا و لیبرال مسلک هستند. فتنه احتمالی دیگر، توسط چهره های ظاهرالصلاح و تسبیح به دست رقم خواهد خورد، چهره هایی که یک روز با انقلابی ها چای می خورند و روز دیگر در کنار فتنه گرها می نشینند! فتنه های دیگری نیز محتمل است اما بحث ما نیست. آن چیزی که موضوع بحث حقیر است، و فکر می کنم در آینده با آن روبرو خواهیم شد، ناامیدی مردم از کارآمدی نظام و به پا خواستن طبقات ضعیف است. افزایش نارضایتی مردم مستضعف و قشر کارگر به خاطر پایمال شدن حقشان، تضییع حق مردم در بانک ها و موسسات مالی و عدم پیگیری سریع موضوع توسط مسولان، دستگیری انقلابیون و بچه های بسیجی و عدالت طلب توسط قوه قضاییه (که در ادامه مفصل تر در مورد آن توضیح خواهم داد) به خاطر اعتراض به فساد در زیرمجموعه های کشور و ... از جمله نشانه های آن می باشد. همانطور که در اخبار خوانده اید، چند سالی است، کارخانه ها یکی پس از دیگری تعطیل می شوند، حقوق کارگران پرداخت نمی شود، موسسات مالی پول مردم را گرفته اند و ورشکست شده اند؛ صندوق های بازنشستگی در پرداخت حقوق بازنشستگان اهمال می کنند، اما از طرف دیگر عده ای وام های چند هزار میلیاردی می گیرند و آن را پس نمی دهند (صندوق بازنشستگان آموزش و پرورش)، با دریافت کننده های حقوق ها و املاک نجومی برخوردی صورت نمی گیرد و فرمایشات رهبری در این زمینه اجرا نمی گردد، حتی اخیرا شنیدیم که آنها توسط دیوان تبرئه شده اند! و ... از سوی دیگر، مردم به خاطر تامین نشدن حقوقشان از راه های قانونی، با ناامیدی از ساختار کشور، دست به تظاهرات و تجمع می زنند. آن چیزی که مستقیما مورد اعتراض و بدگویی مردم واقع می شود، انقلاب و نظام و رهبری است، و نه جریان اشرافی نئولیبرال! در تمام این قضایا، مستقیما کارآمدی انقلاب اسلامی زیر سوال می رود. علت وضع امروز کشور ما، مدیریت جریان اشرافی نئولیبرال بر کشور و عدم پیگیری اقتصاد مقاومتی توسط مسولان مربوطه است، که جناب آقای دکتر شهریاز زرشناس و سایر کارشناسان انقلابی، تحلیل عمیقی از این وضع ارائه داده اند و در اینجا مورد بحث ما نیست. بلکه بحث اصلی، نحوه مواجهه ما با این شرایط است. فکر می کنم دوست عزیزی که سوال 20427 را مطرح کرده اند، با یک پیش فرض ذهنی غلط و قضاوت نادرست از دانشجویان انقلابی و بسیجی و عدالتخواه، پرسشی هدفمند را مطرح کرده اند که جواب متناظر با آن را دریافت کنند! بله، بنده منکر وجود تک و توک افرادی که دارای این نوع دیدگاه هستند و رهبری را نیز حامی وضع موجود دانسته و ایشان را کندرو می دانند و معترض هستند که چرا ایشان در مقابل مفاسد اقدامی نمی کنند، نیستم. اما این طیف، درصد بسیار کمی از دانشجویانِ بسیجی عدالت خواه و جریان بهار (طرفداران آقای احمدی نژاد) را تشکیل می دهند. حتی حقیر معتقدم، اگر بسیاری از اتفاقات نمی افتاد، خیلی از این بچه ها به این مسیر کشیده نمی شدند. اگر بخواهیم ریشه انحراف این اقلیت را بررسی کنیم، باید به تحلیل آقای احمدی نژاد و برخورد دستگاه های نظام (به استثنای رهبری) با او بپردازیم. با تمام انتقاداتی که به آقای احمدی نژاد وارد می دانیم، اصلا آیا خود ایشان به عنوان پیشتاز جریان بهار، تاکنون به رهبری جسارت کرده اند؟!؟ با تمام بی مهری هایی که در طول دولتهای نهم و دهم از سوی خودی و غیرخودی به او شد و پس از آن، در طول چهار سال دولت یازدهم، با آن همه تخریب، آیا او از خود خویشتن داری نشان نداد؟!؟ حتی قضیه ثبت نام در انتخابات (که حقیر نیز با آن مخالف بودم، از این وجه که ایشان حرف قبلی خودشان را زیر پا گذاشتند نه اینکه به توصیه رهبری عمل نکردند)، آیا صرفا یک توصیه و نصیحت از جانب رهبری نبود و مشروط به یک شرط (ایجاد دو قطبی در انتخابات) نشده بود؟!؟ حقیر نیز قبل از انتخابات عقیده ام این بود که حضور آقای احمدی نژاد، می تواند بسیار جو را متشنج کند؛ و باعث ایجاد درگیری بین طرفداران کاندیداها شود. اما آیا عدم حضور او در میدان، به شرایط کمک کرد؟!؟ و یا برعکس همگی دیدیم که در مناظرات و بعد در سخنرانی های استانی کاندیداها، چه جسارت هایی که به انقلاب و آرمان های انقلاب نشد و چه صحنه های زشتی که رقم نخورد... آیا مناظرات سال 88 زننده تر بود یا مناظرات سال 96 ؟!؟ اکنون که از بالا به تمام التهابات و افت و خیزهای سیاسی این سالها می نگرم، و از نگاه توام با هیجان و تعصب نسبت به یک شخص یا جریان خاص خود را آزاد کرده ام، به این مساله رسیده ام که حتی اگر در انتخابات 96 ، آقای احمدی نژاد ثبت نام نمی کرد، و اگر آقای رییسی رای می آورد؛ جریان مقابل، فتنه ای مشابه سال 88 (حالا یا وسیع تر یا خفیف تر) به پا می کرد. آنها فقط برای پیروزی آمده بودند؛ هر نتیجه ای به غیر از پیروزی آقای روحانی رقم می خورد، فضا به شدت متشنج می شد. فضایی که جریان مقابل آقای رییسی در آن برهه ایجاد کرده بود، رای آوردن به هر قیمت بود. آنها به هر چیزی متوسل می شدند. از همصدایی با منافقین و آقای منتظری گرفته تا اعلام حمایت از شجریان و توسری زدن به موشک و شعار دادن علیه سپاه! آنها از تمام ظرفیتشان داشتند استفاده می کردند: دو کاندید کمکی آورده بودند در مناظرات (که برخی سر همین قضیه، انقاداتی به شورای نگهبان وارد می کنند) که یکی علنا می گفت من کاندید پوششی هستم و با این حال باز هم تایید صلاحیت شد! آنها برای فریب مردم، به دروغ هایی متوسل می شدند؛ مثل دیوارکشی، اعدام و ... . تمام بازیگران و هنرمندان و ورزشکاران و خوانندگان و سلبریتی ها را به خط کرده بودند برای اعلام حمایت و جذب رای قشر خاکستری مردم... . تخلفات گسترده و سازمان یافته (اگر چه معتقدم نتیجه انتخابات تغییر نمی کرد ولی سازمان یافته بودن این تخلفات و هماهنگی استاندار و فرماندار و دهیار و... مثال زدنی بود!) در این انتخابات آنقدر عجیب و دور از ذهن بود که حتی جریان انقلابی را دچار دوگانگی کرده بود. اگر اعتراض می کردند جریان مقابل به یک نحو سوءاستفاده می کرد علیه خود آنها؛ اگر سکوت می کردند به یک نحو دیگر... مسایل فراوانی وجود دارد که می توان به کمک آنها شرایط آن روزها را بهتر توصیف کرد. تماشا کردن مناظره ها، بهتر از هر چیز نشان می داد که برخی چگونه بنده قدرت طلبی شده بودند. حقیر در آن برهه با نظاره بر اوضاع جامعه، بیش از هر چیز به یاد تکنیک های معاویه در مقابل امیرالمونین (ع) می افتادم! خلاصه آنکه، بنده با دیدن این نشانه ها و ده ها نشانه دیگر (از جمله کنفرانس منافقین، تحرکات مشکوک در داخل کشور و سایر مواردی که در همان زمان گزارش می شد)، با درصد بالایی احتمال می دادم که این جریان اگر رای نیاورد، فتنه ای را رقم خواهد زد. اما نشانه اصلی که بنده به آن استناد می کنم، سخنرانی بسیار مهم رهبری در دانشگاه امام حسین (ع) درست چند روز قبل از انتخابات است. ایشان تذکرات بسیار صریحی را نسبت به قانون شکنان و برهم زنندگان انتخابات دادند. اگر بیانات رهبری در انتخابات های مختلف را جستجو کنید، متوجه می شوید ایشان فقط در سال های 88 (که فتنه رخ داد) و 96 چنین تذکرات شدید و نگران کننده ای را ابراز کرده اند! ما در هیچ برهه دیگری شاهد چنین مواضع صریحی نیستیم. ایشان در تاریخ ۹۶/۲/۲۰ در دانشگاه امام حسین (ع) فرمودند: «انتخابات یکی از زمینه‌هایی است که هم می تواند مایه‌ی اعتلا و آبرو بشود هم می تواند مایه‌ی ضعف و سستی و ایجاد مشکلات بشود... اگر مردم با نظم شرکت کنند، با اخلاق حرکت کنند، حدود اسلامی و قانون را رعایت کنند، این مایه‌ی عزت جمهوری اسلامی است... اگر قانون‌شکنی کنند، بداخلاقی کنند، اگر با حرف‌های خود دشمن را به خود امیدوار کنند، انتخابات به ضرر ما تمام خواهد شد. اگر کسی بخواهد علیه امنیت کشور قیام کند، قطعاً با عکس‌العمل و واکنش سخت مواجه خواهد شد. آن صهیونیست پول‌دار آمریکایی خبیث که گفت من #گرجستان را با ۱۰میلیون دلار توانستم زیر و رو کنم، در #سال۸۸ هم با حماقت به این فکر افتاد که بر جمهوری اسلامی به این عظمت اثر بگذارد؛ با دیوار مستحکم اراده و عزم ملی برخورد کردند؛ امروز هم همین‌جور است!!! امنیت کشور خیلی مهم است؛ در انتخابات باید امنیت کشور به‌صورت کامل محفوظ بماند… هرکسی از این راه تخطی کند، قطعاً بداند سیلی خواهد خورد.» در مورد انتخابات 96 تحلیل بنده این است که اساسا، مشکل، حضور شخصی به نام احمدی نژاد نبود. حضرت آقا بیش از آنکه به خاطر شخصیت خود احمدی نژاد (جنجال آفرینی، التهاب جو سیاسی در مناظرات و ...) توصیه به عدم حضور او کنند، بیشتر به خاطر وقاحت و استکبار و برتری طلبیِ جریانِ اشرافیِ مقابل، و با شناختی که از آن جریان داشتند، توصیه به عدم حضور احمدی نژاد کردند. جریانی که نشان داده هیچ گاه جنبه باخت را ندارند و همواره در تمام انتخابات ها (به جز آقای خاتمی و آقای احمدی نژاد؛ هر چند آقای خاتمی نیز در نهایت تسلیم این جریان شد و زیر بیرق آنها قرار گرفت...) پیروز بوده اند. اگر پیروز می شده اند، اظهار می داشته اند که انتخابات آزاد بوده اما اگر نتیجه بر خلاف میلشان رقم می خورد، نتیجه آن را نمی پذیرفتند و یا ادعای تقلب می کرده اند یا ادعای انتخابات مهندسی شده! این جریان همواره سعی در حذف، هضم یا همسوسازی جریانات مخالف با خود هستند که تاکنون موفق نیز بوده اند! ممکن است به ذهنتان خطور کند، این مباحث چه ربطی به بحث دارد. اما باید عرض کنم که، انتقادات برخی از بچه های بسیجی و انقلابی، از همین جا حالت جدی به خود گرفت. افرادی از جمله سید حسین علوی (داماد حسین شریعتمداری)، مدیر مسول خبرگزاری بسیج، نسبت به نفوذ در بین برخی اعضای شورای نگهبان، یک سخنرانی طوفانی کرد. این فیلم در اینترنت موجود است. حقیقتا انتقاداتی که مطرح می کند، درست هستند! برخی از اعضای شورای نگهبان تحت تاثیر اهالی فتنه بوده اند! به دنبال آن، بسیاری دیگر از بچه های انقلاب، به نحوه عملکرد شورای نگهبان در تایید و رد صلاحیت ها و عدم اجرای فرمایشات رهبری در نامه ای که ماه ها قبل از انتخابات به شورای نگهبان فرستاده شده بود، انتقاداتی را مطرح کردند. پس از انتخابات، با عملکرد ضعیف و بعضا مغرضانه مجلس شورای اسلامی و قوه قضاییه روبرو شدیم. جایی که در آن شخص رییس مجلس، با تمام توان در پی این بود که علیه آقای احمدی نژاد پرونده سازی هایی را صورت دهد. رییس دیوان، که اصلا در جایگاه اعلام جرم علیه رییس جمهور نیست، بارها اتهامات بی پایه و اساس علیه رییس دولت های نهم و دهم اعلام کرد. و بعضا از پرونده هایی گفت که سال ها پیش مختومه شده بودند! و علنا به تشویش اذهان عمومی پرداخت، بدون اینکه کسی به او متعرض شود! آقای بقایی چند سال پیش ، مدت ها بدون اعلام جرم خاصی در زندان نگه داشته شد، تا جایی که در نهایت به دستور رهبری آزاد شد. پس از آن اخیرا دوباره آقای بقایی بازداشت شد، و برخورد های بعضا نامناسبی بر او روا داشته شد که حتی با او مشابه سایر متهمین هم برخورد نمی شود. به طوری که اجازه ملاقات با او در بیمارستان داده نشد. اما برای شخصی مثل حسین فریدون که او نیز یک متهم است، شاهد ملاقات چندین شخصیت سیاسی و در کسوت روحانی از او هستیم! سوالی که در ذهن ها ایجاد می شود که آیا تبعیض صورت نگرفته است؟! همین عمل در مورد آقای مهدی خزعلی تکرار شد و پس از مدتها دستگیری، اخیرا با حکم رهبر انقلاب آزاد شدند! واضح است که اسم بردن از اشخاص بالا، بدین معنی نیست که حقیر مواضع آنها را تایید می کنم؛ اما آیا نباید عدالت حتی در مورد دشمن نیز به درستی رعایت شود؟! پس از آن مساله حقوق های نجومی و املاک نجومی مطرح شد. فریاد عدالت خواهان به هوا بلند شد. اما چه شد؟! چه اتفاقی افتاد؟! به جای برخورد با مفسدان، با افشا کنندگان فساد برخورد صورت گرفت و آنها دادگاهی شدند، اما کماکان شاهد هستیم که هیچ برخوردی با متهمین اصلی نمی شود و حتی اخیرا آنها توسط دیوان تبرئه شده اند! که اعتراض نمایندگان حق طلبی همچون آقای حاجی دلیگانی را نیز به دنبال داشته است. نمونه دیگر، منصور نظری، شاعر انقلابی است. شخصی که فساد یک قاضی در قوه قضاییه را گزارش می دهد، اما یک مسول در قوه قضاییه، به جای برخورد با خاطیان، اطلاعات این شاعر انقلابی را در اختیار قاضی فاسد مربوطه قرار می دهد و او با شکایت طرف به زندان می افتد. دیگر اینها که ضد انقلابی نیست! رجانیوز و آقای رائفی پور از این شاعر اعلام حمایت کرده اند! با وجود این ظلم های آشکار علیه ای عدالتخواهان، آیا اینها علیه رهبری و انقلاب حرفی زده اند!؟! برخی از اینها آنقدر دلداده انقلاب هستند که اجازه سوءاستفاده به رسانه های بیگانه را نیز نداده اند. اگر یک دهم این ظلم علیه ما اعمال شده بود، در چه جایگاهی بودیم و چه می گفتیم؟! پس از این وقایع نیز، هر ماه شاهد آن هستیم که برادران جنبش عدالت خواه، دستگیر می شوند و یکی یکی قلع و قمع می شوند. قبلا خدمتتان عرض کردم که از بین افرادی که عدالت را مطالبه می کنند، فقط تعدادی اندکی قائل به کندروی حضرت آقا هستند و معتقد اند حضرت آقا حامی وضع موجود اند. اکثریت بچه های انقلابی و بسیجی و عدالت خواه، اتفاقا با استناد به فرمایشات رهبری و توصیه های مکرر ایشان به دانشجویان، قدم در این راه گذارده اند. آنها معتقد اند برخی از مسولان کشور، فرمایشات به حق رهبری را اجرا نمی کنند؛ آنها از مسولین گله مند اند. آنها نگران انقلابی هستند که آرمان های امامش، دارد یکی یکی توسط مسولان نالایق رنگ می بازد. نگران عکس العمل مردم اند. مگر حضرت امام هشدار ندادند که: « ... به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آورده‌اند، این مردم زاغه نشین که شماها را روی مسند نشانده‌اند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» - خدای نخواسته - باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این‌] است که فاتحه همه ما را می‌خوانند!» حضرت آقا مگر در چندین سخنرانی به دانشجویان و جوانان انقلابی متذکر نشدند که عدالت را مطالبه کنید؟! برای نمونه به چند مورد اشاره می کنم: «مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و «عدالت‌خواهی» است؛ این، پایه مشروعیت ماست. الان درباره مشروعیت حرفهای زیادی زده می شود، بنده هم از این حرفها بلدم؛ اما حقیقت قضیه این است که اگر ما دنبال عدالت نباشیم، حقیقتاً من که این‌جا نشسته‌ام، وجودم نامشروع خواهد بود؛ یعنی هرچه اختیار دارم و هرچه تصرّف کنم، تصرّف نامشروع خواهد بود؛ دیگران هم همین‌طور. ما برای عدالت و رفع تبعیض آمده‌ایم؛ تکلیف ما این است که عدالت را در جامعه مستقر کنیم و این هم جز با مبارزه علیه فساد و افزون‌طلبی انسانهای مفتخوار و سوءاستفاده‌کن امکان‌پذیر نیست...» 5 شهریور 1382. «اگر ما تشنه‌ی عدالت هستیم، تضمین تحقّق عدالت، با سلامت و کارآمدی قوّه‌ی قضاییّه میسّر است.» ۸۱/۴/۵ «بایستی عدالت آن‏چنان از طرف مردم، قشرها و بخصوص جوانان مطالبه شود که هر مسئولی- چه بنده و چه هرکس دیگری که در جایی مسئول است - ناچار باشد به مقوله‏ ی عدالت، و لو برخلاف میلش هم باشد، بپردازد؛ باید گفت مطالبه عدالت نه فقط به نظام ضربه نمی‌زند، بلکه نظام را تقویت می‌کند!» ۸۲/۲/۲۲ « همه‌ی این شعارهای بزرگ مثل آزادی و استقلال قیودی دارند و آنچه هیچ قیدی ندارد، عدالت است.» ۸۱/۱۱/۱۵ «باید هر پدیده ضد عدالت در واقعیات کشور مورد سوال قرار بگیرد.» ۸۱/۸/۶ «هیچ یک از مصالح گوناگون - نه مصالح فردى و نه مصالح حکومت و کشور اسلامى - نمى‌تواند با عدالت معامله شود.» ۸۳/۸/۲۳ «عدالت یک ارزش مطلق است؛ یعنی هیچ جا نداریم که عدالت بد باشد..» ۹۰/۲/۲۷ حالا در این شرایط، که حقیر فقط گوشه کوچکی از آن را برای شما ترسیم کردم، و ضمن درک تذکرات حضرت آقا، می رسیم به سخنان حجت الاسلام پناهیان و حجت الاسلام قاسمیان. حجت الاسلام پناهیان در سخنرانی چند شب قبلشان در بیت رهبری فرمودند: «اگر کسی بخواهد منتظر باشد، اولا باید به وضع موجود اعتراض داشته باشد. درجات اعتراض به وضع موجود متفاوت است. مثلا بعضی‌ها اگر جهان پر از عدالت نشود، اعتراض ندارند؛ آدم‌های مرده‌ای‌اند! می‌گویند حالا ما کشور خودمان را آباد کنیم! بعضی‌ها هم می‌خواهند اعتراض بکنند، الاهم فلاهم نمی‌کنند؛ آنها افرادی خوارج گونه‌اند. خوارج اعتراضاتی داشتند که یکی در میان درست بود، ولی با اعتراضاتشان منبع حل این مشکلات را تضعیف کردند.» حجت الاسلام قاسمیان نیز در یکی از سخنرانی های اخیرشان در ایام محرم فرموده اند: «تاریخ به ما نشان داده است که فتنه‌های افراطیون داریم و فتنه‌های تفریطیون. ما دوره تفریطیون را دیده‌ایم نسبت به بحث ولایت. حالا فتنه افراطیون ممکن است اتفاق بیافتد و در شُرُف انعقاد است. یک عده ای با کسب معارف جلوترند از ولایت؛ یک عده ای با کسب معارف؛ عقب‌ترند. برای همین است که می‌گوید الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ. بحث «نُصح ائمه مسلمین» (نصیحت کردن ولی امر مسلمین) به جای خود درست است و در مورد معصوم و غیر معصوم وارد است. اما محوریّت «ولی» نباید از دست برود. آن کانون محوری نباید تخریب شود. بدانید که یک فتنه‌هایی در راه هست و خود را باید برای آن آماده کنیم که محصول بچه حزب‌اللهی‌های دو آتیشه است و عاملان آن به شدت عدالتخواه هستند؛ به شدت اهل معارف هستند. حالا این‌ها فاصله می‌گیرند چراکه رهبر را کندرو می‌دانند. فتنه‌ی آن‌هایی که رهبر را تندرو می‌دانند از سر ما گذشت و الآن دیگر تکرارپذیر نیست ولی فتنه کسانی که جلوترند هنوز واقع نشده. یک عده فتنه‌های صفینی دارند؛ عده‌ای هم فتنه‌های نهروانی هم دارند. ممکن است بعدا در نقطه‌ای با هم ائتلاف کنند که می‌کنند. مانند دو لبه قیچی که درست است خلاف جهت یکدیگر حرکت می‌کنند اما ریشه یک چیز را می‌زنند. این دولبه قیچی نهایتاً در یک محوری با همدیگر ائتلاف می‌کنند. اگر پاسداشت ولایت واقعا برای کسی مهم است؛ مراقب جایگاه ولایت باشد از این به بعد در برابر یک چهره جدید.» سوال آنجاست که این بزرگواران با استناد به چه اطلاعاتی، جریانات عدالتخواه انقلابی و ولایی (که اندک امید برای تحقق عدالت و به زیر کشیدن مسولان فاسد و اشرافی را زنده نگه داشته اند)، را خوارج خطاب می کنند؟! بنده بنا را بر این می گذارم که به این دو بزرگوار اطلاعات درستی داده نشده است و این عزیزان بر مبنای ورودی های غلط قضاوت کرده اند. استاد بزگوار، شما خودتان تاریخ اسلام را به زیبایی تحلیل می کنید. اطلاع دارید که خوارج دارای ویژگی ها و مشخصاتی بودند که به خاطر طولانی تر نشدن مطلب از ذکر آن خودداری می کنم. در بین آثار شهید مطهری می توان به خوبی این فرقه منحرف را شناخت؛ از جمله لینک زیر: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4780/39398/%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D9%88-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D9%87%D9%91%D8%B1%DB%8C-(%D8%B1%D9%87) حال سوال اینجاست، کدام مشخصات خوارج قابل تطبیق بر این جوانان انقلابی و عدالتخواه است؟! اینها که دارند به وظیفه شان عمل می کنند؛ دارند به فرمایشات حضرت آقا عمل می کنند. با استناد به کدام مدارک و آمار، به این نتیجه رسیده اند که جریان غالب در بین عدالتخواهان، رهبری را تخطی می کنند و ایشان را کندرو و حامی وضع موجود (فساد) می دانند؟! آیا این برچسبی نیست نابخردانه و ناآگاهانه که اتفاقا مفسدان و جریانات اشرافی درون نظام را شاد می کند تا با خیال راحت تر به غارت بیت المال مشغول باشند؟! عاملین وضع موجود و فتنه احتمالی آینده چه کسانی هستند؟! آیا مدیران فاسد و نالایق اشرافی که نتیجه مدیریتشان ورشکستگی کارخانه ها و وابستگی کشور و فساد سیستمی است، عامل وضع موجود هستند یا بچه های انقلابی که همصدا با این کارگران و مردم، می خواهند حق به حقدار برسد و دست مفسدان از بیت المال قطع شود، پیش از آنکه کار از کار بگذرد؟! به راستی آیا در تشخیص عامل فتنه احتمالی در آینده دچار اشتباه نشده ایم؟! به قول آقای شفیعی کیا: «بر فرض عدالتخواهان را با چوب فتنه و خوارج خوانی سرکوب کردید، جوشش مردم به ستوه آمده و یوم الله شان را چه می کنید؟!» با تشکر. ارادتمند شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آن‌چه در جواب سؤال 20441 عرض شد که خوب است نظری به آن بیندازید، عرض بنده از زاویه‌ی دیگری است و آن، درکِ تنگناهای تاریخیِ خودمان است و نسبت حضور رهبری و انقلاب با توجه به این تنگناها باید معنا شود. معلوم است که ساختار فکری و فرهنگیِ غرب‌زدگیِ 200 ساله‌ی ما برای امثال دولت آقای روحانی و یا نهادهای کشور که رویهمرفته با نگاهِ غربی شکل گرفته است؛ تنگنا نیست، ولی چرا حزب اللّهی‌ها متوجه نیستند که راهِ عبور از این تنگناها بسیار ظریف و حساس است؟! وگرنه برای آبادکردنِ دهی، شهری را خراب می‌کنیم و انقلاب اسلامی این پدیده‌ی نو پا را یاری نخواهیم کرد. تمام روحِ کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» برای آن است که بفهمیم ما در این تاریخ در نسبت با انقلاب اسلامی چه باید بکنیم و این کارِ بسیار سختی است، هرچند کاری است عملی و غیرممکن نیست به شرطی که بتوانیم با سعه صدر جایگاه جریان ها را در نظر به گیریم. موفق باشید

20449
متن پرسش
1. دیدن عینیت صفات با یکدیگر مربوط به چه نوع کشفی است؟ کشف اسم الله؟ 2. عینیت ذات و صفات مربوط به کشف اسم احد است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه باید ذات را در صفت یا اسمی دید منتها ذات، در مظهریتِ آن اسم و نه ذات، در مقامِ احدیت. موفق باشید

20448
متن پرسش
1. اسم الله جزو اسماء وصف است؟ 2. کشف ذوقی ظهور چه اسمی است؟ 3. برای داشتن این کشف تا کجا باید بالا رفت؟ 4. شنیدن تسبیح ملائکه مربوط به کدام عالم و چه مرتبه ای از کشف است؟ همینطور تسبیح موجودات 5. اینکه معرفت به ذات نه در توان عقل است و نه در توان قلب بالاخره ما در این حد که ذاتی هست که جامع صفات است و نامحدود که شناخت داریم. مقصود از عدم شناخت چیست؟ شناخت بی واسطه است؟ یعنی بر خلاف اسماء که امکان شناخت بی واسطه اما نسبی را دارند امکان شناخت بی واسطه اینجا نیست. درست است جناب استاد؟ می شود توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اسم اللّه اسمی است که جامع همه‌ی اسماء است. پس در هر صورت، اسم اللّه نیز اسم است 2- «کشف ذوقی» همان کشف است که در مسیر سلوک، به نور اسم ظاهر برای سالک پیش می‌آید 3- این ربطی به ما ندارد، خدا باید ما را جلو ببرد 4- در هر مرحله از «کشف» این پیش می‌آید که وحدت بر کثرت همچنان غالب می‌شود 5- منظور، معرفت حضوری است. موفق باشید

20443
متن پرسش
نظرتون راجع به این متن چیست؟ آدم و سجده نکردن شیطان واقعیت ندارد! المیزان شاید تعجب کنید اگر بگویم بزرگانی چون علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی بر این باورند که سجده فرشتگان بر حضرت آدم یک رویداد واقعی نیست بلکه داستان نمادینی است که پرده از یک حقیقت ملکوتی بر می دارد. 1. «علامه طباطبائی (رحمه الله علیه) قهرمانان این قصه را شامل آدم، حوا، فرشتگان، ابلیس غیر واقعی ندانسته است. تمتیل و نمادین به گفتمان حادثه ناظر است، گفتمان حضرت آدم (ع) سخن همه انسان هاست، ابلیس نماد وسوسه های شیاطین، بهشت حضرت آدم نماد اعتدال منشی است که با کمک آن انسان قادر بر کنترل هوای نفس بوده و بر جهان سلطه می یابد و چون خدا را به فراموشی می سپارد دشواری های زندگی بر او رخ می نماید. 2. مرحوم علامه برای دیدگاه خود از نهج البلاغه شاهد آورده است؛ آنجا که حضرت امیر (ع) فرموده است: (فسجدوا الا ابلیس و جنوده). «در بیان حضرت امیر (ع)، فرمان سجده، افزون بر شیطان، لشکریان او را نیز شامل شده است، و این امر مدعای ما را مبنی بر اینکه آدم (ع) بی آنکه خصوصیتی در شخص او مقصود باشد به عنوان سمبل و نماد انسانیت بکار رفته و قصه به ظرف تکوین ناظر است، تایید می نماید.» «2» 3. با توجه به اینکه ظرف داستان تکوین است نه تشریع و زبان آن نمادین و تمثیلی است نه واقعی، اشکالات و ابهامات مختلف همچون تعیین مکان، زمان، چگونگی اغوای شیطان و ... بی اساس خواهد بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که جایگاه آدم قبل از هبوط، جایگاهی است فوق مکان و زمان، و صورت برزخی دارد. به این معنا که حقیقتِ موضوع در آن‌جا جاری است و از این جهت آری! آدم، نمادِ اعتدال است ولی بدین معنا نیست که در آن موطن، صورتی از سجده در میان نباشد. چه اشکال دارد که آن صورت‌ها آن‌جا باشد ولی ظرفیت همه‌ی صورت‌های دنیایی در آن نهفته باشد. موفق باشید

20440
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی سلام علیکم: جناب استاد رنه گنون بر چه مبناهایی می گوید تمدن شرق اشراق مطلق و تمدن غرب حسی مطلق است و این تنها خاورمیانه است که ظرفیت جمع اشراق و حس با هم را دارد؟ بنده نمی توانم بی دلیل و برهان این کلام رنه گنون را بپذیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بعضی از معارف در آینه‌ی تاریخ و در آینه‌ی طبیعت در مقابل ما قرار می‌گیرد. مثل آن‌که قرآن در آيه ‏ى 46 سوره ‏ى حج مى‏ فرمايد: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ‏ يَعْقِلُونَ‏ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا» آيا منكران حقيقتِ نبوى در زمين سير نكرده‏ اند و سرنوشت منكران نبوت را ملاحظه نكرده ‏اند تا در اثر آن سير، قلب‏هايى پيدا كنند كه به كمك آن قلب، تعقل كنند و گوش‏هايى به‏ دست آورند كه به كمك آن‏ها حق را بشنوند؟ همه ‏جانبه ‏بودن يك فكر به اين معنا است كه آن فكر با خودِ حقيقت مرتبط است و نه با مفهوم آن. گاهى با رفيق خود در مورد موضوعى بحث مى‏ كنيد، از يك طرف قبول داريد مطلبى كه او مى ‏گويد درست است ولى از طرف ديگر احساس مى ‏كنيد نمى ‏توانيد به طور كامل آن مطلب را قبول كنيد. اگر موضوع را درست تحليل كنيد متوجه مى‏ شويد رفيق شما مطلب را از يك زاويه مى‏ نگرد و مطرح مى‏ كند و شما نياز داريد مطلب را به صورت جامع و از جنبه‏ ى وجودى و اشراقى‏ اش بنگريد و لذا با همه ‏ى ابعادتان جواب خود را در رابطه با آن موضوع نمى‏ گيريد. شما وقتى با سخنان اهل البيت (عليهم السلام) روبه‏ رو مى ‏شويد ملاحظه مى ‏كنيد مطلب به شكل جامع بروز مى‏ كند. اهل البيت (عليهم السلام) در عين آن‏كه عقل رياضى و عقل فلسفى دارند ولى با ما از طريق عقل رياضى و يا عقل فلسفى سخن نمى ‏گويند تا با موضوعِ مطرح‏ شده از يك زاويه و يا دو زاويه آشنا شويم، عقل اشراقى آن‏ها ما را با حقيقتِ مطلب آشنا مى‏ كند. عقل اشراقى عقلى است كه از قلب جدا نيست، قرآن در توصيف چنين عقلى پاى قلب را به ميان مى‏ كشد و مى ‏فرمايد: انسان مى ‏تواند به جايى برسد كه قلب او تعقل كند و تعقل او از نور قلبى او جدا نباشد. موفق باشید

20428
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد مقام معظم رهبری در تدوین تمدن نوین اسلامی 5 مرحله را مطرح می کند انقلاب اسلامی، حکومت اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی، تمدن اسلامی حال سوال اینجاست چگونه می شود جامعه اسلامی پس از دولت اسلامی باشد چرا که تا جامعه اسلامی نباشد معلوم است که دولتهای اسلامی انتخاب نمی کند و انتخابش دولتهای غربگرا و سکولار خواهد بود چرا که وقتی دولت اسلامی بر سر کار نیست مردم را روز به روز به غربزدگی، رفاه پرستی، اصالت سود و سرمایه سوق می دهد. چنان که فی الحال مشاهده می کنیم. با کمال تشکر و احترام التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی دقیقی را متذکر هستید. ولی فراموش نفرمایید مردم آن اندازه که به حاکمانشان شبیه‌اند، به پدران‌شان شبیه نیستند و از این جهت انقلاب اسلامی معیارهایی قرار داده است تا دولت اسلامی شکل بگیرد و پیرو آن جامعه‌ی اسلامی، خود را بیابد. موفق باشید

20427
متن پرسش
سلام محضر استاد طاهرزاده: موضوع سخنرانی حجج اسلام پناهیان در بیت رهبری و قاسمیان در دانشگاه شریف در محرّم امسال حول محور ظهور فتنه عدالت طلبان تندرویی که ولایت را محکوم به کندروی نموده و با علم عدالت (به رسم خوارج) به ستیز با امام خویش برمی خیزند بود. جناب استاد، نظر به اینکه: اولا: عدّه ای قلیل از شاگردان و مرتبطین با جنابعالی با موضع گیری پیرامون سخنان این دو شخصیّت موضع منفی گرفته و آن را در تضاد با مواضع شخص حضرت آقا و به نفع جریان عدالت گریز در حاکمیّت دانسته و نفس طرح این قبیل مباحث را تضعیف جریانات عدالت طلبی و تقویت دشمنان عدالت می دانند، ثانیا: امروز ما با جریانی با شاخصه هایی که این دو خطیب محترم به آن اشاره داشته اند مواجهیم و به حق می بینیم که جریان بهار به اسم عدالت خواهی در صدد طرح خود بعنوان بانیان انحصاری عدالت در حاکمیت بوده و تمام ارکان حاکمیت از رهبری تا قوه قضائیه و دیگر ارکان حاکمیتی را راضی به وضع موجود معرفی می نمایند، خواهشمندم ما را از این دوگانه نجات داده و راهنمایی بفرمایید. ضمنا چنانچه صلاح می دانید صورت سوال را بنا بر مصالحی که مدنظر حضرتعالی هست تغییر دهید. پیشاپیش متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با افکار جناب آقای قاسمیان آشنا نیستم ولی با این‌که سخنرانی‌های امسال آقای پناهیان را گوش ندادم، افکار ایشان را هوشیارانه و عالمانه می‌دانم. و نکته‌ی اخیری هم که فرمودید نکته‌ی مهم و جدّی است و نباید از خطر چنین افکاری در بین مدعیان طرفداری از انقلاب غفلت کرد. مطمئن باشید عبور از رهبری به هر بهانه‌ای که باشد، عبور از انقلاب اسلامی است. موفق باشید

20430
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: این که می فرمایید، ممکن است خواننده آثار معرفتی شما، معارف الهی را از زاویه ی دیگر ببیند، و اینطور تفکرات مختلف به ظهور می رسد، دو سئوال دارم: 1. خب ظهور این تفکرات مختلف چه دست آوردی دارد؟ آیا نباید بالاخره از این تعداد تفکر یکی تنها حق باشد یا به حق نزدیکتر باشد؟ 2. بنده الان در مقطع جمع بندی و چکیده برداری از آثار شما هستم، بفرمایید که مثلا در هر 100 صفحه از آثار شما بهتر است، چند صفحه یادداشت برداری کنیم، تا ان شاءالله حالت تقلیدی نباشد و تفکر به ظهور برسد؟
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اگر حقیقت مطلق است که هست، مسیر رجوع به حقیقت، تشکیکی است و در عین آن‌که می‌شود همه‌ی آن نظریات درست باشد یکی دقیق است و دیگری ادق، پس نباید نگران تفاوت برداشت‌ها در این مسیرها شد 2- بستگی به موضوعی دارد که در آن صفحات مطرح شده. لذا باید سعی کرد اصلِ حرف را از حاشیه‌ها جدا نمود، حال هرچند صفحه که می‌خواهد باشد. موفق باشید

20419
متن پرسش
سلام: در جواب یکی از کاربران که سوال کرده بود: «آیا گذاشتن تربت در قبر میت فایده ای دارد؟» شما در جواب فرمودید «بله زیرا نظر امام حسین (ع) به محل دفن بدنشان نیز هست و آن تربت شرایط ویژه ای دارد.» حال سوال من این است که خاکی که مربوط به عالم ماده می باشد ولو اینکه مقدس هم باشد و در دنیا بشود از آن بهره برد چه سودی برای یک میت دارد؟ و آن هم در قبر خاکی که پس از مرگ میت جز نظر به بدنی که مدتها با آن بوده کار دیگری با آن قبر خاکی ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر متوفی مدت‌های مدیدی به بدنش می‌باشد به جهت تعلقی که به بدنش دارد. و در راستای همین توجه به بدن است که به تربت حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» که با بدن دفن شده توجه می‌کند و منتقل می‌شود به نور آن حضرت، وگرنه، نه بدن مادی و نه تربت مادی به خودی خود نقش ندارد. موفق باشید

20420
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: شهادت سرور و سالار شهیدان امام حسین علیه السلام و برادر و یاران با وفای شون رو تسلیت عرض می کنم. ان شاءالله عزاداری هایتان مقبول درگاه حضرت حق قرار گرفته باشد. استاد سوالی داشتم از خدمتتون. متنی راجع به خصوصیات شمر لعنت الله علیه می خواندم اینکه شمر از فرمانده هان حضرت علی علیه السلام در جنگ صفین بوده و چند بار با پای پیاده به حج رفته است و با این اوصاف در مقابل امام حسین علیه السلام می ایستد. راستش دلهره و نگرانی بدی برای خودم پیدا کردم که چه طور می شود که شمر لعنت الله علیه با آن عبادت ها و اعمال در مقابل حضرت علیه السلام می ایستد (خواندم که شمر نیایش هایی با خدا داشت که اگر که نمی دانستیم از شمر است حال عجیب و غریبی بهمون دست می داد). من جوان امروز که پایبند دین و انقلاب هستم چه کنم که فردا مقابل امام زمانم (عج) نایستم؟ می دانم که قدرت خواهی افراد باعث می شود مقابل امام زمان شان بایستتد تلاش هم کردم این را در وحودم از بین ببرم ولی دروغ چرا گاهی از مطرح شدن و تعریف و تمجید خوشم می آید اما سعی کرده ام مبارزه با نفس کنم ولی نمی دانم آیا فردا روز هم می توانم یا خیر. سوالم در پایان حرفم این است که چه کنم که شمر زمانه ام نباشم؟ استاد ببخشید که وقتتون رو گرفتم و حلالم بفرمایید و دعاگوی این حقیر باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید شمر«لعنة‌اللّه‌علیه» در جنگ صفین هم جزو خوارج بود و بعد هم که حضرت به کوفه برگشتند، جزء 12 هزار نفری بود که مقابل ولایت علی بن ابیطالب «علیه‌السلام» ایستادند و حضرت با نصایحی که به آن‌ها کردند 8 هزار نفر از آن‌ها جدا شدند که از جمله‌ی آن‌ها شمر بود با همان روحیه‌ی ظاهرگرایی. ولی در همان زمان هم طرفدار آن 4 هزار نفری بود که حضرت در جنگ نهروان به درک واصل‌شان کردند. بحمداللّه شیعیان با درک جایگاه قدسی اولیاء معصوم و به تبع آن با درک جایگاه ولیّ فقیه، خود را از این خطر رهانیده‌اند. موفق باشید 

20418
متن پرسش
سلام: خدا قوت، عباداتتان قبول: این فرمان امام خامنه ای مبنی بر آتش به اختیار بودن حقیقتا من را دیوانه کرده. می دانم باید کاری کرد و مؤثر بود. می دانم که وقت نشستن نیست. ولی نمی دانم چه باید بکنم. می ترسم که از غافله عقب بمانم. که مانده ام. وقتی فعالان فرهنگی، شهدا و ... را می بینم بیشتر احساس ضعف و بی اثری می کنم. چه کنم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود را با معارف حقه و تدبّر در قرآن و روایات آماده نگه دارید تا وقتی در مسیر وفاداری به انقلاب اسلامی اموری پیش آمد، بهترین انتخاب را داشته باشید. موفق باشید

20416
متن پرسش
سلام: ۱. گفتید در برزخ به عنوان پاداش به برخی مومنین اجازه داده می شود که عصر پنج شنبه تا جمعه به خانواده خود سر بزنند و ... مگر در برزخ تمام مناسبات دنیا از جمله رابطه خیشاوندی به هم نمی خورد؟ پس چه معنی برای یک اهل برزخ می دهد که بخواهد به خانواده سر بزند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از آن جهت که حضرت حق می‌خواهند آثار کار انسان‌های در برزخ در دنیا برایشان مشخص شود از عصر 5 شنبه تا عصر جمعه آن آثار را به شکل مشخص به‌خصوص در خانواده‌ی آن‌ها در مقابل‌شان قرار می‌دهد تا نحوه‌ای عذاب برای کفار و نحوه‌ای سرور برای مؤمنین باشد. موفق باشید

20409
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در عجبم از کار خدا. پیامبری از جنس نور برای هدایت خلق می فرستد بعد از 23 سال فداکاری دینش پا می گیرد یک مرتبه پیامبر رحلت می کند و انحراف شروع می شود و 1400 سال کشتار و ظلم و ستم در اوج آن عاشورا. خوب خدا جان تو که می توانستی بیست سال دیگه به عمر پیامبری اضافه می کردی تا اولی و دومی و اونایی که به خلافت طمع داشتن بمیرن بعدش با خیال راحت امام علی (ع) امامت رو به دست می گرفت و بشریت سرنوشتی غیر از این پیدا می کرد. حالا یه انقلابی بعد از 1400 سال توسط یه مرد آسمونی پا می گیره مردم هم از همه چیز مایه میزان درست بعد از جنگ و موقعی که وقت پایه گذاری اقتصاد و فرهنگ اسلامه امام رو می بره و بعد دوباره انحراف و لیبرالیسم و غرب گرایی و نتیجه فقر و فساد و تبعیض و فاجعه ای که الان می بینیم. خوب خدا جون امام رو نگه می داشتی یا به جای شهید بهشتی، مطهری، یا حداقل رجایی، هاشمی رو می کشتی و یکی اونا رو نگه می داشتی تا با اون نفوذ و قدرتش هر کاری می خواد نکنه تا اینچنین بعد از امام نگه مانور تجمل بدید نگه رشوه ها هدیه است و هزاران انحراف دیگه، که دل آدم از گفتنش ریش می شه مردم بیچاره ام که نمی دونستن اون داره تو اقتصاد و فرهنگ چیکار می کنه درست اومدی همون رو باقی گذاشتی که تفکرات توسعه اون در تضاد با حقیقت انقلاب بود تا جایی که فقیه انقلابی آیت الله خزعلی در اواخر عمرش بگه اگه هاشمی دو باره بیاد رو کار من بمیرم و نباشم ببینم، شما هاشمی رو نمی شناسید!! راستی استاد چرا این‌جوریه چرا؟ قربان شما برم. ایمیلم خرابه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «دوست دارد یار این آشفتگی». اگر با چشم خدا عالَم را نگاه کنیم می‌یابیم چه حساب‌ها در کار است! راستی، اگر علی«علیه‌السلام» با آن جبهه روبه‌رو نشده بود و کار، همچنان جلو می‌رفت، در کجا ما با چنین درخششی  از آن حضرت روبه‌رو می‌شدیم؟! و اگر حسین«علیه‌السلام» در تاریخی بدون یزید در صحنه بود، این‌همه سرمایه‌ی عاطفه و حماسه و حکمت، کجا در مقابل چشمِ بشر قرار می‌گرفت؟!! از این جهت است که باید با چشم الهی و نگاه حضرت ربّ که او هادی بشریت است، به عالَم نگریست. موفق باشید    

20408
متن پرسش
سلام استاد: یه مشکلی برام پیش اومده من چند وقت پیش با یک شخص متدین آشنا شدم و به کلاس اخلاق ایشان رفتم، و یک مباحثی رو بحث می کردن و وقتی سوال می کردیم که از کجا این مباحث رو می گویید یا جواب نمی دادند و یا جواب سر بالا می دادن (روحانی هم نیستند و حوزه هم نبوده اند ولی مثل اینکه استاد اخلاق داشته اند)، کار به جایی رسید که بعد از پنج ماه ایشان با من خصوصی جلسه ای گذاشتند و گفتند بنده موظفیم که یک برنامه عملی بر اساس توان و ظرفیت شما به شما بدهم در حالی که نه ایشان درست من را می شناسه و نه من ایشان رو، بعد هم گفتن که این برنامه رو از کسی می گیرم، بعد که سوال کردم آن شخص من رو می شناسند یا نه، گفتند که بله از غیب صحبت می کنند، بعد هم به من گفتند که اگر شما به این برنامه عمل کنی، من درست مثل یک پرونده عمل شما رو می بینم و به شما هم خواهم گفت که چه کرده اید بعد هم گفتند که این برنامه شما رو تا جایی که حضرت آیت الله العظمی بهجت هم رفتند می بره. خلاصه گفتند که هر چه برنامه ی خودتان هست فقط تا جایی شما رو جلو می بره و شما باید آن را کنار گذاشته و به این برنامه فعلا اکتفا کنید و حتی اجازه مشورت با دیگران را در این مورد به من ندادند تا اینکه با اصرار ایشان را راضی کردم تا بتوانم مشورت کنم. استاد عزیز با این تفاسیر چه باید کنم. این قابل توجه است که می گویند برنامه خودتان دیگر بیشتر از این به دردتان نمی خورد و این به درد شما می خورد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود در این مسیرها، ورودِ خطرناکی است و بیشتر باید احتمال داد که جنّیان و شیاطین در میان هستند که از افکار و احوال شما نیز آگاهند ولی در انتها انسان را ناکام می‌گذارند. خوب است به کتاب «جایگاه جنّ و سیطان و جادوگر» رجوع فرمایید. موفق باشید

20396
متن پرسش
با عرض سلام: حضرت استاد کتاب سلوک ذیل شخصیت امام را شرح فرمودند؟ اگر نه با توجه به اینکه این کتاب مهمترین کتاب استاد است چه زمانی به شرح آن اقدام خواهند فرمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» و «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» در شرح مبانی کتاب سلوک نوشته شده است. موفق باشید

20394
متن پرسش
سلام و درود: لطفا در مورد شرک به بنده کتاب معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی توحید را بشناسیم و متوجه‌ی حضور آن یگانه‌ی جاری در هستی بشویم، هرچیزی که مانع اُنس با آن حقیقت یگانه بشود، شرک است. موفق باشید

20393
متن پرسش
سلام و درود فراوان خدمت شما استاد گرامی: لطفا به بنده کتاب هایی در مورد عدل الهی معرفی بفرمایید. غیر از عدل شهید مطهری. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز مدونی غیر از آن‌چه مرحوم شهید مطهری فرموده‌اند و آن نکاتی که در جزوه‌ی «معارف 1» بنده عرض کردم؛ در نظر ندارم. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید

20400
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد عزیز این که حضرتعالی تاکید دارید، که نباید بین شما و شاگردانتان حالت «تقلیدی» باشد، تا وجوه مختلف تفکر به ظهور برسد، سئوالم اینجاست که مقصود حضرتعالی ناظر به چه حوزه ای است، فرضاً امام شناسی، کربلا شناسی، انقلاب شناسی، انسان شناسی، خداشناسی،.... کدام یک از این مقولات را می فرمایید؟ در برخی از حوزه ها که عمدتا اصول دین هستند، واقعا نمی شود بیشتر و بهتر از آنچه که شما در قالب آثارتان تدوین کردید، فکرکرد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همه‌ی مواردی که فرمودید اگر تفکر در میان باشد به راحتی رفقا متوجه زوایایی می‌شوند که بنده و امثال بنده متذکر آن نشده‌اند. حتی در اصول عقاید اگر رویکردِ ما تقلیدی نباشد، چشم‌اندازهای جدیدی ظهور می‌کند. موفق باشید 

20388
متن پرسش
سلام: کتاب هدف حیات زمینی آدم بسیار پرمحتوا و اثر گذار و روشن گر است. ایکاش گروه تدوین کتب علوم انسانی برای دروس عمومی دانشگاها بخشهای از کتاب را بگنجاند. این کتاب بر پایه مبانی حکمت متعالیه (علامه و صدرا) نوشته شده است لطفا بطور خلاصه از منظر عرفان (ابن عربی) در باره بهشت آدم نظرتان را بفرمایید و منابعی را معرفی بفرمایید اجر شما با صاحب این ماه. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ابن عربی در فصّ آدمی از «فصوص الحکم» در این موارد نکات فوق‌العاده ارزشمندی دارند و ما هم تا آن‌جا که ممکن بوده است روح آن بحث‌ها را در کتاب مذکور جا داده‌ایم. موفق باشید

20390
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی سلام علیکم: جناب استاد در پاسخ اولیه خود فرمودید که شواهد تاریخی نشان دهنده این است که خاورمیانه استعداد ظهور انبیای بزرگ را داشته است و وقتی از جنابتان خواستم این شواهد را بیان کنید جواب دادید که به لحاظ تکوینی این استعداد در خاورمیانه وجود داشته است و در واقع مرا از رویکرد تجربی و حسی به رویکرد غیبی رجوع دادید و بین این دو سرگردان کردید. اگر اجازه دهید پله به پله از حضورتان فیض ببریم. جناب استاد بفرمایید اگر شواهد تاریخی نشان دهنده برتری بین النهرین و یا خاورمیانه بر سایر مناطق جغرافیایی کره زمین است این شواهد چیست؟ اگر منظور شما تمدن های مصر و بابل و هخامنشی در خاورمیانه است که در سوال های قبلی متذکر شدم چنین تمدن هایی به همان نسبت بزرگ در همه قاره ها وجود داشته است و اگر منظورتان از شواهد تارخی چیزهای دیگر است آن چیزها چیست؟ نقدی هم بر کلام رنه گنون دارم که در سوال های بعدی مطرح می کنم. با آرزوی آنکه حسین (ع) از قتلگاه خود بر شما نظر کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهدی که ما را به نظرِ فوق متمایل می‌کند حضور امروزین ادیان ابراهیمی در عالم است که همه‌ی آن ادیان از غرب آسیا ظهور کرده‌اند. مثل همین امروز که آن طرف دنیا هم نظر به معادلاتِ جاری در خاور میانه دارند. موفق باشید

20379
متن پرسش
سلام: بنده کنکور دارم ولی متاسفانه رغبتی به درس خواندن ندارم! با اینکه علاقه دارم!! چه راهکاری یا دعا یا پیشنهادی دارید؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئولیت تاریخیِ حفظ و رشد انقلاب اسلامی باید با زبانِ علمِ زمانه همراه باشد تا بشود انقلاب را از فرهنگ سکولاریته‌ی غرب و نیاز به آن عبور داد و بدین لحاظ یک فرد انقلابی مثل شهید شهریاری وارد فضای علمی شد، آیا نمی‌توان با این انگیزه مطالعه کرد و درس خواند؟! موفق باشید

20384
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی سلام علیکم: از محضر خودتان آموخته ام که زود از پاسخ سوالم قانع نشوم و لذا به چکش کاری سوالم ادامه می دهم. یک سوال و یک نقد بر جواب شریفتان دارم سوال :حضرت عالی فرمودید که ظرفیت خاصی در خاورمیانه وجود دارد. این ظرفیت خاص چیست که در سایر اقوام و یا دیگر مناطق جغرافیایی زمین وجود نداشته است ؟ و اما نقد: شما می فرمایید از تمدن مایا چیزی نمانده یا از کنفسیوس تنها کلامی مانده است. آیا اگر یک پیامبر صاحب شریعت و اولوالعزم که قدرت بیشتری در متجلی کردن مظاهر حق دارد در آن مناطق ظهور می کرد به نظر شما امروز کنفسیوس مانند حضرت صدرالمتالهین نمی درخشید و باز کننده افق های بشری نبود؟ این خلاء یک نفس قدسی است که باعث شده از کنفسیوس و یا بودا تنها حرفی بماند و آیا اگر پیامبر صاحب شریعتی بود تمدن مایاها مانند تمدن های بین النهرین پابرجا نمی شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب رنه‌گنون به جایگاه جغرافیایی خاور میانه و قدرت تکوینی آن نظر دارد که نه در شرق است و جنبه‌ی اشراق صرف، و نه غرب است و جنبه‌ی حسیّ. معتقد است منطقه‌ی خاور میانه تکویناً توان ساختن تمدن‌های قدسی را دارد زیرا شرق جغرافیایی محل روحیه‌ی قدسی است، ولی جنبه‌ی تمدنی و نظر به امور زمینیِ انسان در آن ضعیف است و غرب جغرافیایی دارای جنبه‌ی تمدنی است ولی قدسی نیست. و بدین لحاظ پیامبران اولوالعزم که جامع امر قدسی و امر اجتماعی‌اند در منطقه‌ی خاور میانه یا غرب آسیا ظهور می‌کنند. موفق باشید

20375
متن پرسش
به نام خدا بازخوانی هویت دینی و ملی سلام علیکم: 1. چه معیارهای تاریخی وجود دارد که نشان دهنده این است که در خاورمیانه تمدن بشری وجود داشته است؟ 2. ما می بینیم که شواهد برای وجود تمدن های قدرتمند در شرق و غرب عالم نیز وجود دارد. مانند تمدن مایا در قاره آمریکا و یا امپراطوری بزرگ چین و روم در شرق و غرب عالم. آیا این تمدن ها ظرفیت ظهور یک پیامبر را نداشته اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در این مورد بتوان بر روی این نکته تأکید کرد که خاور میانه ظرفیت خاصی داشته است که می‌توانسته منشأ حرکات بشریت در سایر نقاط باشد. آن‌چه امروز از تمدن مایاها مانده است جز آثاری از معماری چیز دیگری نیست و یا از لائوتسه و کنفسیوس و بودا امروز در میان است جز رهنمودهای شخصی چیزی نیست آن‌طور که تمدن ابراهیمی و پیامبران ابراهیمی در عالم حضور دارند در آن حدّ که حتی در آمریکا دین مسیحیت است که نقش‌آفرین است. البته این با وجود پیامبران در همه‌ی اقوام، خلط نگردد، بحث در مورد پیامبران اولعزم است. موفق باشید

نمایش چاپی