بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19138
متن پرسش
با سلام و آرزوی طول عمر استاد گرامی: استاد من هم اکنون شرح کتاب معاد هستم اما مشکلی که دارم این است که روند مطالعه کتاب بسیار کند پیش می رود، شاید چند هفته ای یک جلسه و زمانی که می خوانم یا به صوت آن گوش می دهم همان گونه که مخاطب 19118 نیز اشاره کردن بسیار حالت کسالت و تکراری دارد و خواب آور هستند. در عین حال بسیار مایلم که با سرعت بیشتری پیش برود و معارف کلی تری دستگیرم شود و سپس درون ذهنم جمع بندی کنم، ممنون میشم اگه راه حلی پیش پایم بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان را خیلی به جزئیات مشغول نکنید. کلیات بحث را بگیرید و جلو روید. موفق باشید

19145
متن پرسش
سلام: استاد در مورد نیاز بشر به دین اگه امکانش هست مفصلا توضیحاتی بفرمایید. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «چه نیازی به نبی» که بر روی سایت هست نسبتاً به صورت مفصل این موضوع را مورد بررسی قرار داده است. موفق باشید

19136
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز. نظر شما در مورد کتب آقای صمدی آملی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر من خوب است. موفق باشید

19135
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر فراوان: از قول عین القضات همدانی گفته شده که «اگر خدا آینه را خلق نمی‌کرد، معنای وحدت وجود و رابطه خالق و مخلوق دانسته نمی‌شد.» او قبل از محی الدین بوده و در زمان او وحدت وجود به این مفهوم هنوز تعریف نشده بود. پس آیا این نقل قول اشتباه است؟ پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این را از قول محی‌الدین دیده‌ام. ولی با توجه به سخنان عرفای قرن چهارم و پنجم و به‌خصوص با نظر به «منازل‌السائرین» پیر هرات، «وحدت وجود» موضوعِ روشنی در آن دوران بوده است. جناب محی‌الدین به صورتی از عقلانیت او را مطرح نمود. موفق باشید

19134
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر فراوان: آیا عينيت اسماء الهي با ذات (صفات عین ذات) که متکلمین و فلاسفه شیعی به آن معتقدند با عینیت خالق و مخلوق در عرفان هم معناست؟ پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عینیت در هر حال به آن معنا است که معتَقداتِ ما توهمی نیست و تحقق خارجی دارد و برای فیلسوف و عارف و متکلّم، موضوع یکسان است. موفق باشید

19131
متن پرسش
با سلام: جناب استاد شما در یکی از جلسات مصباح الهدایه فرمودید که در ادبیات دینی عقل به معنای همان عقلی است که اولین مخلوق است. و شاهد روایی هم از اصول کافی آوردید. آیا در لسان دین هر جا تعقل مطرح است منظور این تفکر فلسفی نیست؟ و آیا تمام حمایت قرآن و دین از عقل به معنای اتصال به مخلوق اول است؟ و به طور کلی عقل فلسفی چقدر مورد حمایت دین است!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل فلسفی نظر به مفاهیم دارد که به طور نسبتاً مفصل در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» نسبت به آن سخن گفته شده است. در حالی‌که عقلِ مدّ نظر اولیای الهی، نظر به نور عقلِ اول است. آری! عقل فلسفی وقتی از مفهومِ حقیقت خبر می‌دهد تازه ما می‌فهمیم که باید راه بیفتیم. سیمرغی در افق حاضر است. موفق باشید

19125
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: صوت های ده نکته را گوش کردم چند سوال برایم مطرح است: 1. آیا من انسان همان است که با نفخت من روحی ایجاد می شود؟ آیا این کار در حدود 4 ماهگی جنین اتفاق می افتد؟ آیا اگر این نفخ اتفاق نیفتد انسان بدنیا می آید لکن شبیه حیوانات صرفا دارای غریزه است آیا این کار ابدا امکان ندارد و یا نمونه هایی داریم؟ 2. اگر این نفخ در 4 ماهگی توسط خداوند اتفاق می افتد جایگاه انتخاب بدن توسط من که در مباحث شما از آن صحبت می شود کجاست؟ 3. آیا همانگونه که من انسان قبلا نبوده و خلق شده امکان نابودی آن هم وجود دارد؟ آیا در آیه 68 سوره مبارکه زمر از جمله کسانی که در نفخ اول می میرند من انسان است؟ 4. آیا می توان از خدا خواست که نباشیم یعنی با از بین رفتن جسم من هم از بین برود؟ آیا این دعا امکان اجابت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نکته‌ی دهم روشن شده که نفس یا منِ انسان همان نفخه‌ی الهی است و بر نطفه‌ای که بالقوه بدنِ انسان است دمیده می‌شود همان‌طور که نفخه‌ی حیوانی بر نطفه‌ای که بالقوه بدنِ حیوان است، دمیده می‌شود و آن نفخه‌ی الهی همان خودِ انسان است که بدن خود را انتخاب می‌کند و مسیر نفخه‌ی الهی را منطبق با آن بدن شکل می‌دهد و چون مجرد است جاودانه است و هرگز از بین نمی‌رود و در نفخِ اول از دنیا به عالم دیگری منتقل می‌گردد. موفق باشید    

19119
متن پرسش
با سلام و خسته نباشيد استاد: در مورد استفاده از حروف ابجد و تغيير اسم و تزاحم اسامي زن و شوهر و اينكه آيا حضرت علي، از اين علم استفاده مي كردند، و همچنین عرفای نامی؟ لطفا کتابی معرفی بفرمایید که برایم ثابت بشود آیا این راه درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کارها، کارهای غلطی است و در سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ابداً چنین چیزهایی دیده نمی‌شود. نکاتی در این رابطه در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرض شده است. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

19118
متن پرسش
سلام: وقتتون بخیر. کتابهای شما رو بسیار دوست دارم. نکات بسیار خوبی دارند. اما ریتم کتاب اکثرا کند و تکراری و خواب آوره. شاید اگر یک مقداری بعضی مباحث تکرار نمی شد بدون اینکه به اصل مطلب صدمه بخوره بهتر بود. مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه نسل جدید زیاد اهل کتاب نیستند و بیشتر اهل دیدن هستند. رسانه ای مثل توئیتر هم به همین دلیل برای رساندن مطلب در موجز ترین و کوتاه ترین حالت ممکن بوجود آمده اند. البته متوجه مساله اجمال و تفصیل هستم اما گاها احساس می کنم مطالب تکراری و کند و خواب آورند. بازم ممنون از توجهتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هنگاه تنظیم مطالب کتاب‌ها سعی بر آن است که مطلبی تکراری نباشد و اگر موضوعی تکرار می‌شود برای آن است که مقدمه برای نکته‌ی دیگری باشد و حالت حضوری و احساسیِ موضوع مدّ نظر قرار گیرد همان‌طور که در قرآن کریم می‌توان گفت هیچ موضوعی تکراری نیست هرچند مکرر به جریان حضرت موسی«علیه‌السلام» اشاره دارد. موفق باشید

19122
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر فراوان: لطفا در صورت امکان فرق عینیت در وجود با عینیت در ماهیت را لطف نموده بیان بفرمایید. پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود عینِ عینیت به معنای بودن است منتها تعیّنِ آن به همین مخلوقات است و این مخلوقات یا ماهیات، وجودند به صورت خاص. موفق باشید

19120
متن پرسش
باسلام و احترام: استاد گرامی حقیقتا نیازمندم. من از ۱۵ سالگی دچار نوسانات عجیبی هستم و‌ هر ۵ سال یکبار دچارش شدم. شرایط غریب و سختی، التهابات روحی و بهم ریختگی روحی که در مدتی شدت گرفته طوری که از انجام کوچکترین کار طبیعی محروم می شدم. تمام وجودم داغ می شود. حالم طبیعی نیست و هرچه دکتر می روم منشا جسمی اصلا ندارد. دنیا برایم از قفس هم تنگ تر شده. به لحظه ای بعد امید ندارم. مرگ را حس می کنم. کنترلی روی خودم ندارم. فکر می کنم در آن موقعیت خدا دارد به من ظلم می کند البته این مورد فقط در سن ۲۰ سالگی برایم روی داد که شدیدترین لحظات را در آن سال و به مدت یک هفته تجربه کردم. و بعد آن شدت آن شرایط برایم خیلی کمتر بود. اما بود. خیلی بی قرار می شوم. هیچ کاری نمی توانم بکنم. به نظر خیلی ها من دچار توهم و خیالاتی شدم. اما واقعا چنین نیست. من ظاهرا انسان مذهبی هستم ولی هربار که چنین شرایط و‌ حالم می شود مطمئن می شوم با خدا بیگانه ام و‌ آنچه خدا می خوانم انگار لقلقه زبانم است. احساس خسران می کنم. چرا در این حالم نه آن خداست که باید باشد. در این حال خدا در یک ظلمت پنهان شده. استاد گرامی لطفا به این بنده حیران و‌ گمشده کمک کنید. آرزویم شهادت است اما با این وصف می ترسم با ایمان ناسالم و‌ تو خالی از دنیا بروم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس باید به نحوی حالات و خیالات خود را تربیت کند و هرکس به نحوی گرفتار چنین حالات و خیالاتی است و باید برای خیالات و حالات، برنامه‌ریزی کرد وگرنه با غلبه‌ی خود بر روح و روان ما، برای ما برنامه‌ریزی می‌کند و هرجا خواستند ما را می‌کشانند. خوب است در این مورد به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

19113
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به اینکه تنها راه طی حقیقی مسیر سیر و سلوک و البته ترک گناه و انجام طاعات، عشق است و عاشق خدا شدنT همانطور که در قرآن و روایات و مناجات ها (مثلا شعبانیه) و کلام بزرگان ذکر شده است. اساسا وظیفه ام چیست تا عاشق او شویم؟ تا بوسیله این عشق دیگر گناه رنگ ببازد و هرچه هست او بشود؟ راه عملی چیست؟ بعضی بزرگان می فرمایند راه رسیدن به عشق، اطاعت و طاعت است. اما مشکل این است که در عالم پیچیده مدرنیته، نفس اطاعت بدون انرژی عشق ناممکن و یا بعید است. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و شرح صوتی آن در این مورد شده است. آری! اگر با رویکردِ حبّی به حقیقت که جانِ ما به آن تعلق دارد نظر کنیم و موانع حبّ به حقیقت را که همان حجاب‌های خودخواهی است، برطرف نماییم و رعایت دستورات الهی را عملی سازیم، حبّ به حضرت حق و محبت به اولیاء الهی در ما سر برمی‌آورد. موفق باشید

19109
متن پرسش
با عرض سلام و تحیت: یکی از مسایلی که جناب عالی در مقالات مختلف روی آن تاکید دارید نقش زعمای دین و فهم تقدیر تاریخی به طور خود آگاه یا ناخودآگاه توسط آنهاست. قطعا در زمان ما زعیم شیعه امام خامنه ای حفظه الله تعالی می باشند. ایشان در دیداری که با مدرسین مجمع عالی حکمت اسلامی داشتند درباره عرفان و تربیت شاگرد توسط اساطین عرفان می فرمایند: «اعتقادم این است که ما نباید عرفان را به معنای الفاظ و تعبیرات و فرمولهای ذهنی مثل بقیه‌ی علوم ببینیم. عرفان، همان مرحوم قاضی است؛ مرحوم ملا حسینقلی همدانی است؛ مرحوم سید احمد کربلائی است؛ عرفان واقعی اینهاست. مرحوم آقای طباطبائی خودش فیلسوف بود، اهل فلسفه بود، بلاشک در عرفان هم وارد بود؛ منتها آنچه که در عرفان از ایشان معهود است، عرفان عملی است؛ یعنی سلوک، دستور، تربیت شاگرد؛ شاگرد به معنای سالک.» این در حالی است که جناب عالی با طرح سلوک اجتماعی و این مطلب که کسی که بخواهد به سلوک عرفانی عملی بپردازد به آن معنی که آقای قاضی می پرداخت و شاگرد پرورش می داد دچار بی تاریخی شده و سلوک در حال حاضر فقط همان سلوک اجتماعیست. در نقطه مقابل این را مد نظر قرار داده اید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً نمی‌توان از معارف عرفانی به روش علمی عرفان غافل شد. بحث بر سر آن است که در مسیر عرفان به حکم «کلّ یومٍ هو فی شأن» با خدایی روبه‌رو شویم که در تاریخ انقلاب اسلامی ظهور کرده. یعنی با خدایِ سالکانی مثل شهدا. و هر اندازه در معارف اسلامی موفق‌تر باشیم، در اُنس با خدای خود موفق‌تر خواهیم بود. موفق باشید

19095
متن پرسش
سلام: در آیه ۵۱ سوره شوری داریم که «هیچ بشری را نسزد که خداوند بصورت مستقیم با او سخن بگوید مگر بوسیله وحی» مگر پیامبر از ملائکه بالاتر نیستند که خداوند بوسیله وحی با پیامبر سخن می گوید؟ خداوند چگونه با فرشته وحی سخن می گوید؟ با همان طریق با پیامبر سخن بگوید؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی مذکور بحث تکلم حضرت حق با بشر در میان است و نه ارتباط بشر با خداوند که از طریق تجلی انوار الهی بر قلب اولیاء انجام می‌گیرد و رسول خدا نیز با مقام ولایت خودشان ماوراء جبرائیل در معرض انوار تجلیات الهی قرار می‌گیرند که در جان‌شان به صورت صوت جلوه می‌کند و آن حضرت با گوش جان می‌شنوند و با چشم جان می‌بینند. موفق باشید

19090
متن پرسش
سلام استاد گرامی: ایام مبارک. فرق بین امامت و ولایت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که ولایت، سرپرستیِ خدا بر مخلوقات است امامت، صورت متعیّنِ آن ولایت است. لذا امام، ظهور ولایت الهی در شخص معین است. موفق باشید

19088
متن پرسش
با سلام: استاد با توجه به اینکه زمینه های گناه برای جوانان بسیار فراهم شده مخصوصا لذت های نامشروع جنسی؛ سوال این حقیر این هست که چگونه این افراد را جذب به دین کنیم با توجه به اینکه لذت های گناه رو چشیده اند؟ راهکار جامعی لطف بفرمایید. شیوه ی تبلیغ و تاثیرگذاری چگونه باشد؟ چه موضوعاتی رو در اولویت قرار بدیم؟ طلبه ای حقیر از اراک
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رفاقت با آن‌ها 2- طرح مباحث معرفت نفس به آن شکل که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» مطرح شده که رویکردِ معادی دارد تا با نظر به معاد، مزه‌ی لذّاتِ دنیایی چنان برای آن‌ها جایگیر نشود. موفق باشید

19085
متن پرسش
با سلام: شما در بحث شرح مصباح الهدایه جلسه 45 در آخر فرمودید که معاد تمام اعیان به عین محمدی و معاد عین محمدی به اسم الله اعظم و معاد اسم الله اعظم مقام تعین اول است تا اینجای گفته شما صحیح، سوال من این است ما در قرآن داریم که «لمن الملک الیوم لله الواحد القهار» این در صورتی محقق می شود که همه تعینات در مقام ذات مستهلک شوند در این صورت ما می توانیم برای تعین اول هم معادی متصور شویم و معاد تعین اول را مقام ذات احدی بگیریم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند: مقام «واحد قهار» همان مقام احدیت است. بنابراین از این جهت سخن شما سخن صحیحی است به شرطی که مقام عین محمدی را، تعیّنِ مقام اللّه در مقام احدیت نگیریم و آن را در مقام واحدیت و الوهیت که مجمع اسماء الهی است در نظر بگیریم. موفق باشید

19084
متن پرسش
با سلام خدمت شما: من سوالاتی دارم از محضر استاد منتهی سوالات من صرفا تخصصی هستند اگر استاد لطف بفرمایند پاسخ بدهند خیال حقیر هم راحت تر است احتراما اولا: استاد مفهوم المیزان چیست؟ اینکه خداوند «وضع المیزان» رو همسنگ خلقت آسمان و زمین میدونه چیه؟ چرا که این از اهمیت اون سرچشمه میگیره این المیزان چیه و چه کارایی داره؟ دوما: معنی «و علم الآدم اسماء کلها» میشه به آدم همه اسم ها رو آموختیم این همه اسمها چیه؟ در بعصی تفاسیر می فرماید اسامی الحسنی بوده ولی این نمیتونه باشه چرا که اسماء الحسنی رو فرشتگان هم میتونن بدونن ضمنا از تعلیم صحبت به میان اومده خداوند به آدم تعلیم کرده همه اسمها رو این همه اسمها چیه؟ سوما: اینکه خداوند می فرمایند آدم و حوا نیاز به خوردن غذا نداشتن و نور آفتاب اونها رو اذیت نمی کرده آیا نشانگر این نیست که اونها جسم لطیفی داشتن که نور آفتاب از بدن شیشه ای مانندشون عبور می کرده آیا نشانگر این نیست که آدم قبل از نافرمانیش یک نوع حیات خاص با جسم خاص داشته مثل جسم جنیان؟ من تو تفاسیر خوندم ولی دلیل بدردبخوری ذکر نشده اشاره به سیر شدن از بوی میوه های بهشتی شده یا انبوه بودن درختان بهشتی که کاملا بی معنیه نظر شما چیه؟ سوما: من از کسی که به علم الحروف آشنایی داشت شنیدم کلمه هیچ فارسی دارای اسراریه و خواصی داره نظر شما در مورد کلمه هیچ چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی نظام عالم بر اساس سنت و قاعده خلق شده باشد، گفته می‌شود خلقت عالم بر اساس میزان ساخته شده[1] و از آن‌جایی که حضرت حق عین وحدت است به معنای یگانگیِ محض، هر آن‌چه از او صادر شود عین قاعده‌مندی و نظم است 2- جواب قسمت دوم سؤال با توجه به ابعاد مختلفی که دارد را در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» دنبال بفرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

 


[1] - و قرآن در سوره الرحمن می فرماید «أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ ﴿۸﴾  تا مبادا از اندازه درگذريد (۸)  وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ ﴿۹﴾

و وزن را به انصاف برپا داريد و در سنجش مكاهيد (۹)

19075
متن پرسش
سلام علیکم: بعد از دیداری که حضرت آقا با کنگره بزرگداشت حاج آقا نور الله نجفی (رحمة الله علیه) داشتند این چنین شایع شده بود که حضرت آقا در حین مقالات با شما عبارتی به این مضمون فرموده بودند که ما کتاب های شما را دیده ایم (و خلاصه به نحوی کتاب های شما را تائید کرده بودند)، با توجه به اینکه این مطلب را صرفا شنیده ایم و منبع موثقی در کار نبوده، می خواستیم بپرسیم آیا صحت دارد یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلاً این‌طور نبود. بنده بعضی از کتاب‌ها را به ایشان تقدیم کردم و عرض کردم جهت آن‌که جنابعالی خوشحال شوید که به سخنان شما بی‌محلی نشده است و بعضاً کتابی یا کتاب‌هایی در آن راستا نوشته شده؛ این‌ها را به جنابعالی تقدیم می‌کنم. موفق باشید

19077
متن پرسش
سلام: عیدتون مبارک استاد من رابطم با خدا قطع شده، به شدت از دستش عصبانی هستم، ناراضی از بدنی که به من داده (جثه کوچک) ، ناراضی از وضع مالی (فقر - عدم داشتن خانه و ماشین) ناراضی از پدر و مادر (عدم انجام حداقل وظیفه پدری و مادری و اغلب موارد ضربه به پیشرفت فرزند) ناراضی از خودم به خاطر اشتباه در انتخاب رشته و بن بست در درس خواندن، احساس می کنم بهم ظلم شده، تنفر، عصبانیت، افسردگی هم شده محصول این نارضایتی، عدم داشتن شغل و در نتیجه عدم ازدواج، پاک گیج گیجم..... استاد لطفا این سوالات برام جواب دهید 1. آیا من این شرایط را قبل ورود به این دنیا برای خودم انتخاب کردم یا خدا؟ اگر من چرا حداقل انتخاب کردم نه حداکثر؟ 2. چگونه رابطه ام را با خدا دوباره برقرار کنم در شرایطی که بسیار ناراضیم؟ یه راه حل عملی - یه کتابی، یه عملی که زندگیمو تغییر بده، اوضاع همینطور پیش بره احتمالا آخرتم هم از بین میره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این‌که انسان‌ها چرا چنین اختیارهایی را قبل از تولد می‌کنند، مربوط به خودشان است. ولی این‌که با همان اختیار می‌توانند کنار بیایند و زندگی را طوری تعریف کنند که همان زندگی، بسترِ کمال برای آن‌ها باشد، باز به اختیار خودشان است 2- به نظرم خوب است سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست بزنید و از اول تا آخر آن را مطالعه کنید. موفق باشید

19069
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما استاد بزرگوار: تعدادی سوال داشتم که برایتان می نویسم: 1. ولایت مقدم است یا عدالت؟ یا اصلا طرح این سوال بدین گونه اشتباه است؟ 2. اگر فرض کنیم حکومتی تشکیل شود که عدالت را به معنای عمومی آن به مرحله ی اجرا در آورد یعنی هم فضای رشد رای افراد و ادیان مختلف ایجاد کند، کشور از نظر معنوی و مادی رشد کند ولی در راس آن فقیه جامع الشرایط طبق اعتقاد تشیع نباشد، آیا این حکومت مورد تایید حضرات معصومین(ع) هست یا باید بر علیه آن قیام کرد؟ و آیا اصلا چنین حکومتی متصور است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مقابل ولایت الهی استکبار قرار دارد که گرفتار نفس امّاره است و مسلّم هیچ حقی را برای هیچ‌کس قائل نخواهد بود و از این جهت مقابل با ولایت، بی‌عدالتی را به همراه می‌آورد 2- انسان در آینه‌ی راهنمایِ ولیّ الهی راهِ زندگی را گم نمی‌کند. بنا نیست بر هر حکومتی به جهت آن‌که مورد تأیید امام معصوم نیست، قیام شود. ولی در جامعه‌ای که اکثر افراد آن شیعه هستند، این حقِ افراد آن جامعه است که حاکم آن جامعه، فقیهِ آگاه به احکام الهی باشد. موفق باشید

19072
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. استاد من دو سال است که ذهنم مشغول است. چیزهای زیادی در مورد علوم غریبه خوندم، خیلی دلم میخواد یاد بگیرم. خیلی هم دنبالش پیش استاد هایی تو شیراز رفم حتی کتاب های بیهوده، می خواستم ببینم شما میتونید کمک من کنید که یاد بگیرم. البته بیشتر برای ارتباط با همزاد یا همون جن هست. آگاهی هم از عوابقش دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این کارها را کارهای بیخود و بی‌ثمر و بیهوده می‌دانم. در حالی‌که علمِ معرفت نفس می‌تواند هزار دریچه از معرفت در مقابل ما بگشاید. موفق باشید

19055
متن پرسش
سلام: استاد شرمنده، من دانشجو پزشکی هستم و تقریبا از دو سال پیش مباحث حضرتعالی رو پیگیر هستم و کار کردم، تقریبا حدود هفتاد درصد از مباحثتون رو کار کردم الان هم شروع کردم شرح کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» امام رو با صوت شما کار کردن، ولی می خواستم در کنار پزشکی سیر جدی فلسفه و عرفان رو کار کنم، می خواستم ببینم پیشنهاد شما چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  بعد از سیری که به معاد و مطالعه‌ی کتاب «خویشتن پنهان» بینجامد، به نظر می‌رسد مباحث شرح «رساله الولایه» باب خوبی برای ورود در آن امور باشد. موفق باشید

19043
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن تبریک میلاد با سعادت امام جواد علیه السلام، با عنایت به فرمایشات گهربار استاد در ارتباط با نفس ناطقه و روح انسان در بخشهای مختلفی از بیانات از جمله صفحه 152 کتاب «خویشتن پنهان» و «شرح ده نکته از معرفت نفس» که فرموده اید: «هر کس در قیامت در محدوده ی آنچه انتخاب کرده است می ماند و آنچه را در این دنیا به ما داده اند - مثل بدن دنیایی و زن و مرد بودن - در آن دنیا نزد ما نیست» سؤال من اینست که طبق این بیانات معاد جسمانی را چگونه باید تبیین کرد؟ التماس دعای بسیار دارم. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تعبیر علمایی مثل حضرت امام و علامه‌ی طباطبایی، جسم قیامتی جسم است ولی جنس دنیایی ندارد. مطلب را می‌توانید در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اخروی» که بر روی سایت هست، دنبال فرمایید. موفق باشید

19047
متن پرسش
سلام استاد: در مورد حضور مجردات در عالم یه سوال داشتم: ماده مانع حضور مجرد نیست چون مجردات از عالم ماده شدید ترند و‌ محدودیت اونو ندارند، حالا در عالم مجردات که محل ظهور اوناس، حضور یک‌ ملک مانع حضور دیگریست چون هم درجه اند در شدت یا فقط مانع بودن مختص عالم ماده‌است؟ یعنی فقط عالم با درجه پایین مانع حضور درجه شدیدتر نیست و دو موجود هم درجه مانع حضور هم هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عالم مجردات که مکانی وجود ندارد معنا ندارد چیزی در عرض چیز دیگری باشد. در آن‌جا فقط مراتب وجود هست. موفق باشید

نمایش چاپی