بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12069
متن پرسش
سلام و درود خدمت استاد: چند وقتی است در شبکه اجتماعی لاین فردی با نام حاج آقای حسینی ادعای شاگردی و نزدیکی بسیار با شما را دارد و گروههایی تشکیل دادن و درس «معرفت نفس» و «معاد» و «برهان صدقین» تدریس میکنن. می خواستم بدونم ادعای ایشون صحت داره؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تحقیق کردم برادر عزیزمان جناب حجت الاسلام حاج آقای حسینی از عزیزانی هستند که بحمداللّه در معارف اسلامی و نقد غرب موفقیت‌های خوبی کسب کرده‌اند و به‌خوبی قابل استفاده‌اند. موفق باشید

12065
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: آیا متن زیر درست است در صورت اشتباه لطفا درستش را مرحمت بفرمایید: قسمت الف: انسان مخلوقی است که اگر با نگاه تکثر مورد بررسی قرار گیرد مجموعه ای از چسم و نفس و روح می باشد، که با وحدتی که در آفرینش او وجود دارد، همه ی این ابعاد وجودش تبدیل به انسان می گردد که خداوند او را جانشین خود در زمین معرفی می کند و به خودش تبارک می گوید. اول از همه، جسم خلق می گردد و خداوند با توجه به آیه ی نفخت من روحی و آیه «و نفس و ما سواها و الهمها فحورها و تقواها»، روح و نفس را، در او می دمد. این انسان جسمی دارد که از نظر نباتی و حیوانی با گیاهان و حیوانات نقاط اشتراک دارد و آن حیات است. اما چون صاحب نفس و اختیار و روح الهی می باشد، شرایط او با دیگر موحودات متفاوت می شود. نفسی که در انسان وجود دارد، دارای قوای چهارگانه ی عقل و شهویه و غضبیه و وهمیه می باشد که همه ی این قوا برای زندگی انسان ضرورت دارد. اما این قوا باید تحت فرماندهی قوه ی الهیه عقل قرار گیرد تا با بهره بردن از آنها در تعالی و تکامل خود بکوشد و غبار از روح الهی که خداوند در وجود او قرار داده است، بشوید و به تعالی و تکامل خود برسد. همانطور که در سوره ی شمس خدا فرموده است، نفس هم خوبی و هم بدی را کامل می شناسد، اما نفس قابلیت اماره گی (تشویق به بدی ها) و هم لوامه گی (منع از بدی ها) و هم مطمئنه (نفس به تعالی رسیده) را دارد .... و با اختیاری که دارد می تواند از هر کدام از این درجاته نفس بهره ببرد. اگر نفسی مطیع اماره گی شد، آلوده می گردد و غباری بر روی روح الهی او کشیده می شود. طوری که به شیطان متمایل می گردد و در نهایت اسیر و بنده ی او می گردد. و اگر تابع نفس لوامه ی خود گردد، این نفس (وجدان) او را از زشتی ها منع می کند و پله ی پرواز به مرحله ی مطمئنه خواهد شد. نفسی که مطمئنه گردید، با روح الهی که در وجودش است، به مقام راضیه مرضیه خواهد رسید. جایی که او از خدا راضی است و خدا هم از او راضی. در اینجا وحودش همه الهی می گردد و با تجلی اسماء خداوند، آیننه ی تمام نمای حق می گردد و به لقاء الله نایل می گردد. قسمت ب: در قیامت هم روح از جسم جدا می گردد و به اصل خودش بر می گردد و این جسم و نفس است که عذاب می بیند. البته روح ما هم تحت تاثیر این عذاب است و حسرت می خورد که چرا نفس بسوی او حرکت نکرد. بعد از تمام شدن عذاب جسم و نفس، روح دوباره به جسم باز می گردد و نزد خداوند حیات ابدی دارد. بیشتر قسمت سوال که متوجه نمی شوم قسمت «ب» است از اینکه وقت می گذارید سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سؤال خوب است، ولی قسمت دوم اشکال دارد زیرا در قیامت همان اخلاق و عقاید ما که مربوط به روح است صورت پیدا می‌کند و انسان بد اخلاق و بد عقیده به صورت خوک در می‌آید که همان روح اوست که به صورت خوک درآمده و از آن جهت که انسانی است که خوک شده و چنین شخصیتی را نمی‌خواهد، معذّب است. موفق باشید

12063
متن پرسش
با سلام: آیا خداوند در آفرینش عالم و بقای آن، وجود متعال خودش را به کار گرفته است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم، تجلیات اسماء و صفات وجود مطلق یعنی خداوند است صرف نظر از نقص‌هایی که مربوط به محدودیت پدیده‌ها است، همه‌ی عالم از نظر کمال، مظاهر انوار الهی است. موفق باشید

12059
متن پرسش
با سلام: برای تمرکز گرفتن در نماز باید چه کارکرد و آیا شما کتابی در این زمینه دارید برای مطالعه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه قبل از نماز ذهن خود را از امور دنیایی آزاد کنیم روح ما آمادگی بهتری برای حضور در محضر حق دارا می‌شود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» به عنوان شروع، إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید

12039
متن پرسش
سلام: استاد چرا شما بیشتر روی قلب و خیال تکیه می کنید و کمتر روی عقل تکیه می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک به سوی حضرت حق پس از آن‌که عقل قانع شد که باید راه افتاد، این قلب و خیال است که باید راه بیفتند تا انسان از مفاهیم به سوی حقایق سیر کند. موفق باشید

12048
متن پرسش
با سلام: با توجه به حدیث صفحه 88 کتاب معاد جنابعالی (اصول کافی ج1 ص65) که ((در قبر وقتی ملکین سوال بر فرد وارد می‌شوند صبر او به نماز و زکات و کار خیر او می‌گوید از صاحب خود محافظت کنید و اگر عاجز شدید من او را حفظ می‌کنم)) در اینجا چه نوع صبری منظور است؟ یک جلوه کلی از صبر بر عبودیت است یا صبر بر صلاه و صبر بر عدم گناه و .... هر کدام جداگانه جلوه می‌کنند؟ اگر جلوه کلی صبر است اینکه فردی به طور مثال صبر بر کم‌خوری برایش سخت تر از صبر بر نماز است چطور توجیح می‌شود یعنی نماز ساده تر از کمخوری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صبر یک ملکه‌ی معنوی است، به همان اندازه که انسان منوّر به آن ملکه شد در همان حوزه‌ای که توانست صبر کند آن صبر او را در برزخ حفظ می‌کند. موفق باشید

12045
متن پرسش
با سلام: کارشناس یک مرکز توانبخشی هستم و گاهی از طرف بیماران یا همکارها سوالاتی در مورد حکمت این بیمارها و درد و.... می شود که نمی توان مطلب را بخوبی و روان بحث کرد. کتاب عدل الهی شهید مطهری را مطالعه کرده ام اما نمی توانم آن را به زبان یک فرد معمولی ساده ترجمه کنم. آیا راه حل دیگری هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید عرایض بنده در مورد عدل الهی که به صورت صوت در دی‌وی‌دی‌های اصول عقاید هست قواعدی را در اختیار شما بگذارد. اهل ايمان با يك جواب مختصر و در عين حال دقيق، خود را از اين اشكال‌ها مي‌رهانند. آنها معتقدند چون ادله‌اي قاطع وجود خداي قادر و حكيم و عليم را اثبات كرده و چون ريشة ظلم، يا جهل است و يا فقر و خدا نه جاهل است و نه فقير، پس انگيزة ظلم در خداوند نيست و آنچه هست يا ريشه در اعمال خود انسان‌ها دارد و يا بنا به مصلحتي است كه براي ما روشن نيست؛ يعني « سِرِّ قدر » است.

12030
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده: من سال 90 با شما و کتاب هاتون آشنا شدم و اولین کتابی که خوندم کتاب «زن آنگونه که باید باشد» و کم کم بعضی کتاب هاتون رو خوندم. قلم تون و عمیق بودن مطالبتون منو به شوق میاره و با لذت تموم مطالب هر چند بعضی سنگین تون رو میخونم. هم مباحثه ای ندارم و تنها مطالعه می کنم. اما یه سوال داشتم و اون اینکه من واقعا شناخت دین و مطالعات مذهبی برام دغدغه و در عین حال لذت بخشه. لیسانس حسابداری دارم خیاطی هم می کنم ولی به خاطر تحول فکری می خوام ان شاءالله در رشته معارف ادامه تحصیل بدم، ولی می دونید چیه، یه جورایی تو برزخم از اینور بنا به هزینه ها باید کار کرد و از اونور هم دوست دارم مطالعه کنم. هر چند من همیشه کتاب دستمه ولی واقعا نمیدونم چی کار کنم. میخوام سیر مطالعاتی شما رو بخونم ولی ... میشه راهنمایی ام کنید تا بتونم تکلیفم رو با خودم مشخص کنم. (مثلا کار می کنم خیاطی می کنم مدام تو ذهنم به خودم میگم تو که پول معیارت نی ببین داری جا میمونی یا میخوام قرآن حفظ کنم. همه اش در حد خواستن شده و عمل کردنش مونده از کار کردن عذاب وجدان دارم به خاطر علاقه به مطالعه)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر ما جمع‌کردن امور زندگی است با مطالب معنوی. سعی کنید در عین ارزش‌گذاردن به کاری که دارید با برنامه‌ریزی متعادل – بدون افراط و تفریط – سیر مطالعاتی را نیز دنبال کنید، تا إن‌شاءاللّه کارتان به فهم قرآن از طریق تفسیر قرآن بکشد، این کار نسبت به حفظ قرآن اولویت دارد. موفق باشید

12032
متن پرسش
سلام: سوالاتی دارم، اگر پاسخ دهید ممنون می شوم: 1. آیا فکر کردن به شیطان و لعنت فرستادن به او باعث ایجاد رابطه با وی و نفوذ بیشتر او در روح و ذهن نمي شود؟ 2. فردی در دانشگاه (یکی از دانشجویان دانشگاهی در اصفهان) ادعا دارد استاد راه عرفان و سلوک است و می تواند استادی بنده را جهت طی کردن راه بعهده گیرد. حال چگونه اطمینان حاصل کنم که ایشان راه درست و خدایی را حقیقتا طی فرموده است و سرانجام گمراه کننده ای در پی ندارد؟ تمنا می کنم پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فهمیدن جایگاه شیطان به عنوان عنصری که ما را به کبر و عصیان در مقابل پروردگارمان می‌کشاند و با لعنت به او عزم عبور از کبر و عصیان را در خود ایجاد کنیم، خوب است 2- استاد عرفان باید ما را به امثال امام و علامه طباطبایی و سایر علماء متصل کند و نه به خودش و باید هیچ ادعایی هم نداشته باشد، بلکه به ما کمک کند تا به معارف آن بزرگان دست یابیم. موفق باشید 

12020
متن پرسش
سلام: بنده اینطور متوجه شدم که خداوند در هیچ دوره ای انسان ها را بدون ولی زنده تنها نمی گذارد. از زمان غیبت کبری نوع ارتباط با ولی تغییر کرده و اگر کسی تزکیه نفس انجام بدهد و قابل بشود در هر جای دنیا که باشد توانایی ارتباط با ولی عصر را پیدا می کند. ظاهرا شیخ اکبر ابن عربی هم در کتاب فتوحات به این موضوع اشاره کردند و از دیدارشون با امام زمان سخن گفتند. این موضوع برای من قابل قبوله اما یه سوال برایم پیش آمده که اگر ما قابلیت پیدا کنیم می توانیم با امام رضا (ع) هم ارتباط برقرار کنیم همچنین با پیامبر اکرم (ص) هم همینطور پس چه نیازی به ولی زنده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق مسئولیت بندگان را به عهده‌ی امام زمانِ آن‌ها می‌گذارد و در آن روایت مشهور هم بر شناخت امام زمان تأکید شده، یعنی امامی که امامِ آن زمان است. و اساساً امامی که از دنیا بروند در ذیل رجوع به امام زمان تأثیر خود را می‌گذارند وگرنه ما را طرد می‌کنند و می‌گویند چرا از راه‌اش نیامده‌ایم. موفق باشید

12017
متن پرسش
سلام علیکم: طبق آیه 119 سوره نساء که خداوند می فرماید: «وَ لأُضِلَّنَّهُمْ وَ لأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَ لآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَ مَن یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِینًا» یعنی؛ من انسان‌ها را نسبت به اهداف حقیقی‌شان غافل می‌کنم و آرزوهای دروغ و وَهمی را در خیال آن‌ها رشد می‌دهم، و امرشان می‌کنم که گوش‌های چهارپایان را سوراخ کنند و تحریکشان می‌کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند. و با توجه به فرمایشات شما در فصل دوم کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم 2 که فرموده اید: «وَ لآمُرَنَّهُمْ»؛ یعنی من به آن‌ها فرمان می‌دهم و زندگی آن‌ها را طوری در اختیار می‌گیرم‌ که برنامه‌های من را عمل کنند. آیا می توان در برخی بیماری های روانی و توهمی مثل توهم دیداری و شنیداری رد پای شیطان را دید و گفت به دلیل تسلط و نفوذ شیطان بر قوه خیال و وهم اینگونه انسانها دچار چنین القائات و توهماتی می شوند تا از مسیر الهی منحرف و باز بمانند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به همین جهت ما در روایات بعضاً بیماری‌ها را به شیطان نسبت می‌دهیم. موفق باشید

12014
متن پرسش
با سلام خدمت جنابعالی: استاد مطهری در یکی از کتابهایشان در روایتی از حضرت امام رضا (ع) وقتی از ایشان در مورد قبول ولایتهدی مامون سوال کردند ضمن توضیح شرایط، خویش را با زمان حضرت یوسف(ع) مقایسه نموده و در ادامه مقام حضرت یوسف (ع) را بالاتر از امامان دانستند هر چند که در کتاب اصول کافی هم بارها این مطلب از قول ائمه آمده است. پس چرا اینقدر ما شیعیان بخصوص ایرانیان در اکثر بیانات از تریبونها و منابر مختلف امامان را برتر از پیامبران به غیر از حضرت محمد(ص) می دانیم و اصلاً چرا اینقدر شیعه روی برتری ها تاکید می کند؟ وقتی که خوب و عمیق به سیره همه پیامبران و امامان می نگریم متوجه می شویم آنها اصلاً در بیان برتری یکی به دیگری نبوده اند. انگار سیره ایشان فراموش شده و فقط در پی بیان مناقب و معجزات هستیم هر چند که آخرین پیامبر الهی معجزه شان فقط قرآن بوده و همانطورکه همه می دانند معجزه یعنی خرق عادت و حالت استثنا دارد و همیشگی نیست. کاش روزی برسد که این بندگان بزرگ را فقط به عنوان یک انسان کامل معرفی می کردیم نه آسمانی. این بزرگواران قطعاً بخاطر لیاقتهایی که در زندگی داشتند به این درجه رسیده اند آیت الله امینی در کتاب بانوی نمونه اسلام می فرمایند روزی امام حسن (ع) بر دوش پیامبر بود و دانه ای خرما که از بابت ذکات در اختیار رسول خدا (ص) بود برداشته بر دهان گذاشته و می خورند پیغمبر مکرم اسلام دست در دهان ایشان کرده و فرمودند حسن جان مگر نمی دانی که آل محمد صدقه نمی خورند. آیت الله امینی در ادامه می فرمایند امام حسن (ع) کودک نابالغی بود و تکلیف نداشت در اینجا چند چیز به وضوح نمایان می گردد یکی آنکه ندانستن هم در کودکی مانند تمام کودکان کل جهان در امام حسن (ع) هم وجود داشته است و همینطور نابالغی مانند تمام کودکان که اینها همه از نظم خالق یکتاست که حتی سن بلوغ برای دختران و پسران هم در دو سن مختلف پدیدار می شود. چرا ما شیعیان چندین هزار سال است می خواهیم بگوییم خدای یکتا نظم هستی را به خاطر 14 نفر تغییر داده. امام حسن که نابالغی آن قطعاً وجود داشته چگونه پذیرفتنی است اعراب و انسانها از سه کودک زیر 10 سال یعنی امام جواد (ع)امام هادی (ع) و امام مهدی (عج) که به سن بلوغ نرسیده اند بتوانند بعنوان امام پیروی کنند اگر این فرض هم مثل تمام توجیهات علمای شیعه پذیرفته گردد پس اینجا می ماند فقط عامل وراثت پس لیاقت فردی برای رسیدن به صفت ولایت چه می شود؟ براستی اگر اینگونه است در زمان پیامبر چندین امام وجود داشته امام علی (ع) امام حسن (ع) و امام حسین (ع)؟ خواهشمند است این مورد شبهه مطرح شده را توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع امامت چند ضلع دارد و سعی شده در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست بدان پرداخته شده. از یک طرف آن‌ها هم مثل ما یک انسان عادی هستند و خودشان هم دوست دارند مثل انسان‌های عادی زندگی کنند، از یک طرف طبق آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب خداوند ارداه کرده است اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را از هرگونه رجس و آلودگی پاک کند تا نمونه‌ی زندگی دینی مورد قبول در منظر انسان‌ها باشد. از طرف دیگر در بعضی از مراحل تاریخی همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 12012 عرض شد ضرورت دارد که خداوند برای نجات مردم از طریق نو جوان 9 ساله توجه‌ها را به حقیقت امامت جلب کند. لذا باید موضوع را از زوایای مختلف دید، ولی در هرحال قرآن و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ما را دعوت به تعقل کرده‌اند تا با فهم خود و تدبّر در قرآن راه سعادت را بیابیم و در همان قرآن جایگاه سخن‌گفتن حضرت عیسی«علیه‌السلام» در گهواره را نیز ارزیابی کنیم. بنده چندسال پیش با یک جوان که در مقطع راهنمایی بود روبه‌رو شدم که نظرات علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» به او القاء می‌شد و او به خوبی اظهار می کرد؛ که بحث آن مفصل است و در چندین جلسه این موضوع اتفاق افتاده. البته نمی‌خواهم موضوع امام را با آن جوان مقایسه کنم ولی در آن حدّ که انسان را به فکر فرو ‌برد که چگونه خداوند برای هدایت بشر اقدام می‌کند، عرض کردم. موفق باشید

12013
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت شما استاد بزرگوار: ببخشید در خصوص مباحث معرفت شناسی با گرایش معرفت دینی چه منابعی از شما و دیگر اساتید این فن می توانم استفاده کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر بنده سیر مطالعاتی روی سایت در این مورد کمک می‌کند و مباحث علمایی مثل علامه و آیت اللّه جوادی و آیت اللّه حسن‌زاده که جای خود دارد. موفق باشید

12012
متن پرسش
سلام علیکم: همانطور که همگی می دانیم در امامت امامان ما هیچگونه شک و تردیدی وجود ندارد فلذا این سوال و ابهام در برخی سایتهای مروج ابهامات مطرح است که دائماً بر سن امامان ما در لحظه امامت تاکید دارند و می گویند آیا مردم آن زمان با آن نگرش فکری که پیامبر (ص) را پس از 40 سال آنگونه پذیرفتند می توان باور داشت که امام جواد (ع) را در سن 9 سالگی یا امام هادی (ع) را درسن 8 سالگی با توجه به اینکه سن بلوغ نیز به گفته پیامبر (ص) برای پسران 15 می باشد پذیرا باشند؟ لطفاً توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امویان و عباسیان آن‌چنان شرایط را شبهه‌‌آلود کرده بودند که برای واردکردن یک شُک، باید کار خارق‌العاده‌ای به میان می‌آمد و خداوند به عنوان یک معجزه چنین کرد و به‌خوبی جواب داد و بسیاری از شبهات جامعه نسبت به امامت تغییر کرد و ارادت خاصی نسبت به ائمه پیدا شد حتی در بین علماء اهل سنت، که تا کنون هم ادامه دارد. موفق باشید

12010
متن پرسش
با سلام و احترام: در کتاب ازدواج در اسلام از آیت الله مشکینی می فرمایند: امام جواد (ع) مامون را امیرالمومنین خطاب قرار می دهند و حتی دختر مامون نیز به عقد امام (ع) درآمده است. آیا تمام این موارد منظور به تقیه بوده است؟ آیا تقیه تا ازدواج امام هم وجود داشته است؟ توضیح دهید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. حضرت جواد«علیه‌السلام» در شرایط خاصی قرار داشتند که برای سازماندهی به شیعیان به این اقدامات دست زدند تا بحمداللّه شیعه سازماندهی شد در حدّی که با غیبت حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» سازمان شیعه ادامه یافت. موفق باشید

12004
متن پرسش
با سلام: لطفا کتابهایی را که می توانند در زمینه مراقبه کمکمان نمایند که دارای تمرینات لازم باشند معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مراقبه یک رویکرد است جهت حضور در محضر حق و لذا بیشتر باید نظر خود را به صورت قلبی در فضای «قرب وریدی» به حضرت حق انداخت. با این‌همه کتاب «لب اللباب» از علامه طباطبایی و کتاب «سیر و سلوک» منسوب به بحرالعلوم که آیت اللّه طهرانی شرح کرده‌اند و کتاب «لقاء اللّه» از آیت اللّه ملکی تبریزی و کتاب «معرفت‌النفس و الحشر» در این مورد خوب است، مشروط بر آن‌که از کتاب رویکرد تذکرپذیری داشته باشید. موفق باشید

11999
متن پرسش
سلام: استاد حکومت اسلامی، موظف است رویکرد امت محور داشته باشد یا ملت محور؟ آیا می تواند از درآمدهای یک کشور اسلامی، برای فقرای دیگر کشورهای اسلامی هزینه کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم رویکرد حکومت اسلامی امّت‌محور است به آن معنا که مردمی در صحنه هستند که برای خود امامی را انتخاب کرده‌اند و در ذیل نور هدایت آن امام عمل می‌کنند که به اصطلاح امروز می‌توان آن را تحت عنوان نظام «مردم‌سالاری دینی» نام برد 2- ولیّ فقیه از انفال که مخصوص امام است می‌تواند هرجا که مصلحت اسلام بود خرج کند، این علاوه بر آن است که مردم می‌توانند اموال خود را برای فقیر هر کشور که بخواهند مصرف کنند. موفق باشید

11998
متن پرسش
با سلام: لطفا در مورد اینکه منظور از مبانی امامت چیست توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید، در این مورد در آن‌جا بحث شده. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

11995
متن پرسش
سلام: 1. شخصی که زیاد دچار توهم مخصوصا دیداری و شنیداری می شود چگونه و با چه ملاک شخصی ای می تواند برای شخص خود توهم از واقعیت را تشخیص دهد؟ 2. آیا در معرفت النفس در این زمینه مطلبی داریم و ملاکی هست که شخص با تجربه شخصی بفهمد این دیدن یا شنیدن توهم است یا واقعیت و به عبارتی با تجربه شخصی و ملاک شخصی متوجه توهم یا واقعیت شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این مورد نکاتی گفته شده، کتاب روی سایت هست 2- بهترین ملاک جهت تشخیص حقیقت از توهّم، تدبّر در قرآن و روایات است. موفق باشید

11992
متن پرسش
سلام علیکم: پسر 5 سال و نیمه من مرتب در مورد حشر حیوانات می پرسد و هر حیوانی که می میرد سوال می کند که کجاست و بنده دقیقا اطلاعی از سرنوشت نفوس حیوانات پس از مرگ نداشتم. لطفا جواب صحیح را بفرمایید تا بنده پاسخش را صحیح و کودکانه بدهم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر موجودی که برای خود نفس دارد اعم از گیاه یا حیوان و یا انسان، روح او بعد از مرگ در عالم برزخ و قیامت حاضر است منتها در مورد گیاهان و حیوانات عموماً حشر آن‌ها کلّی است یعنی همه‌ی گیاهان به یک روح برمی‌گردند و عموم پرندگان به یک روح برمی‌گردند و همین‌طور سایر چهارپایان هرکدام به روح کلّی جنس خودشان برمی‌گردند زیرا انتخابی در زندگی زمینی نداشته‌اند که مثل انسان‌ها هرکدام یک شخصیت جداگانه داشته باشند. موفق باشید

11979
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب «ده گفتار» علامه مطهری در خصوص تقلید می گویند: از این علما نمی توان تقلید کرد :1. آنکه اعمال خلاف دارد. 2. آنکه تعصب شدید دارد. 3. تزاحم دنیا دارد. 4. طرفداری از طرفداران خود هر چند ناصالح باشند. 5. کوبیدن مخالفان خود هر چند مستحق احسان و نیکی باشند. اگر این اعمال را در آنها حس کنند و باز هم چشم خود را ببندند و از آنها پیروی کنند مانند همان عوام یهودند و مورد مذمت و ملامت هستند. چرا آقای وحید خراسانی اعلام برائت از شبکه های معاند با رهبری ولایت و نظام نمی کنند؟ تکلیف ما که عمری مقلد ایشان بوده ایم چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم آیت اللّه وحید طرفدار شبکه‌های معاند نیستند و معتقدند مقام معظم رهبری موجب عزّت اسلام‌اند. بهتر است خود را وارد این مواردی که بیشتر شایعه است نکنیم. موفق باشید

11988
متن پرسش
سلام استاد: شما در سوال 11965 فرمودید که: در هر صورت تا در مرحله‌ی علمی و مفهومی هستیم هنوز ارتباط واقعی یعنی ارتباط وجودی پیدا نکرده‌ایم. ارتباط علمی به عنوان مقدمه خوب است ولی معرفت نفس یعنی ارتباط وجودی. گفت: «دردی که به افسانه شنیدم همه از خلق / از علم به عین آمد و از گوش به آغوش» اما جواب سوال بنده را ندادید که: 1. چگونه و به چه روشی از ارتباط علمی به ارتباط وجودی برسیم؟ 2. ملاک تشخیص اینکه از ارتباط علمی به ارتباط وجودی رسیده ایم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» همراه با شرح آن، إن‌شاءاللّه کارساز است. موفق باشید

11986
متن پرسش
سلام استاد گرامی: بنده 32 سال سن دارم و تا 40 سالگی چیزی نمانده، وقتی که به برخی از دوستانم نگاه می کنم می بینم که خیلی در تهذیب نفس و اخلاق و در مسیر خودسازی پیشرفت کرده اند، اما متاسفانه من از قافله عقب مانده ام و تا 40 سالگی هم جهت خودسازی چیزی نمانده، نمی دانم چکار کنم و چه مسیری را طی کنم تا بتوانم عقب افتادن از قافله حق و حقیقت را جبران کنم، لطفا شما که مرد صحنه دین و دیانت هستید بنده را راهنمایی کنید و از تجاربتان در این راه امثال بنده را بی نصیب نگردانید. با تشکر صلوات التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سیر مطالعاتی روی سایت را دنبال بفرمایید خوب باشد. موفق باشید

11968
متن پرسش
سلام استاد: یک راه و روش به ما نشان دهید که در مسیر رسیدن به کمال و کسب معرفت در این مسیر در مفهوم و تفکر نمانیم یا بهتر بگویم در علم الیقین نمانیم و بتوانیم به منزل عین الیقین و بعد از آن به منزل حق الیقین برسیم؟ بنده بعضی مواقع در راه شناخت و معرفت به حقیقت مخصوصا معرفت النفس آنچنان از شناخت و معرفتی که بدست می آورم شور و شعف دارم که نمی توانم وصف کنم اما وقتی خوب توجه می کنم می بینم هنوز در مرحله علم الیقینم و درگیر مفاهیم هستم و درک مفاهیم است که باعث شعف بنده می شود، که فهم این موضوع خود باعث نوعی غصه و اندوه در من می شود، بنده نمی خواهم در این مرحله و در حد مفاهیم و علم بمانم اما نمی دانم چه کنم و از چه راه و روشی از دنیای مفاهیم بیرون بیایم و به اصل و عین برسم و بعد از آن بتوانم به حق الیقین و.... لطفا استاد گرامی بنده را راهنمایی کنید. التماس دعا صلوات بر محمد و آل محمد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف همان است که در جواب سؤال شماره‌ی 11968 عرض شد. بعد از آن بحث کتاب «معاد» را با شرح آن دنبال کنید.

«کار ما از خلق شد بر ما دراز  / چند از این مشت گدای بی‌نیاز»

«تا نمیری از خود و از خلق پاک   /  بر نیاید جان ما از خلق پاک»

«محرم این پردة جان آگه است   /  زندة از خلق نه مرد ره است».

موفق باشید

11967
متن پرسش
با سلام: 1. چگونه و با چه روشی به جایی برسیم که به جای اینکه با مفهوم خدا زندگی کنیم با خود خدا زندگی کنیم؟ 2. با چه روشی به جای مفهوم خود موضوع را درک کنیم؟ مثل معرفت النفس، چگونه خود نفس را با مفهوم نفس اشتباه نگیریم و از مفهوم بیرون بیایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را به همین نیّت نوشته شده و بعد هم بیش از هفتاد جلسه روی آن بحث شده. وارد شوید تا پیدا کنید. موفق باشید

نمایش چاپی