بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6900
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم. مطلبی را از شما نقل به مضمون می‌کنم. درباره‌ی این‌که اگر در مسیر کسب معارف الهی و علاقمند به عمل به آن ها باشیم ولی موفق به عمل نشویم و در ابتلائات شکست بخوریم و بمیریم در برزخ سیر تکاملی مان ادامه می یابد و آن جا یاد میگیریم. حال سوال من این است که این‌که شنیدن مکرر علم و عمل‌نکردن به آن قساوت قلب می‌آورد چه می‌شود؟ این‌که حجت برایمان تمام شده و مسئولیت ما خیلی بیشتر است چه؟ با وجود این‌که می‌بینم عمل به بسیاری از توصیه‌ها در کلاس درس شما برایم پیش نیامده باز علاقمند به شنیدن هستم و ناتوان در عمل. باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان قصد و عزم عمل به کاری را در مسیر فطرتش داشته باشد، در برزخ با شخصیتی از خود روبه‌رو می‌شود که آن عمل را انجام داده و از این جهت در روایات داریم نیّت‌ همان عمل است. ولی اگر انسان قصد عمل‌کردن به آنچه باید عمل کند را نداشته باشد گرفتار قساوت قلب می‌شود. موفق باشید
6892
متن پرسش
با سلام عالم ذر در کنار عالم برزخ و قیامت چه جایگاهی دارد؟آیا قابل مقایسه هست؟باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عهد الست یک کشش فطری است ربطی به عالم برزخ و قیامت که ما با انتخاب های خود روبرو می شویم ندارد. موفق باشید
6894
متن پرسش
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز نظر جنابعالی در خصوص کتاب «هرم هستی، تحلیلی از مبادی هستی شناسی تطبیقی» آقای دکتر مهدی حائری یزدی، چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست، خیلی قوی نیست. در موضوع اصالت وجود خوب موضوع تبیین نشده. موفق باشید
6896
متن پرسش
بنام حق و با سلام حضور استاد گرامی عطف به سوال 6731 جواب شما به سوال دوم در مورد عرفا و غیر معصومین به راحتی قابل پذیرش است اما راجع به انبیاء و اولیاء معصوم که مدار و قطب زمانه خویشند و دنیا و آخرت که همان ظاهر و باطن است، برای آنان ظاهر است و شهود آنان بنحو ( أنّ ) است نه ( کأنّ ) چگونه می تواند وجهی داشته باشد و چگونه می توان فشار مرگ را برای آنان توجیه کرد. لطفا از این زاویه توضیح بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی نمی‌کند همین‌که انسان در این دنیا است و بخواهد از این ساحت به آن ساحت برود از جهتی همان‌طور که حضرت یحیی«علیه‌السلام» فرمودند با فشار انتقال از مرحله‌ی مادون به مرحله‌ی مافوق روبه‌رو هستند و این خود یک نحوه سلوک است و ربطی به آن افق «إنَّ» آن‌ها که همواره در دنیا بدان نظر دارند، ندارد. موفق باشید
6841
متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت لطف کنید و بفرمایید ماهیت قلب چیست و نقش آن در دریافت معارف چیست؟ با تشکر نوروزی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: لطفاً به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید. موفق باشید
6828
متن پرسش
با سلام منظور از نامه عمل و داده شدن آن به دست راست و چپ چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمل در قیامت صورت پیدا می‌کند و اگر آن عمل دارای میمنت باشد به وَجه یمین انسان می‌رسد – مطالب را در کتاب معاد دنبال بفرمایید- موفق باشید
6789
متن پرسش
بسم الله الرّحمن الرّحیم: ضمن تشکر از جنابعالی؛ سوالاتی خدمتتان داریم که امید است با جواب تک‌تک آن‌ها نکاتی در راستای ادامه‌ی مباحثی که مطرح می‌فرمایید روشن شود.
متن پاسخ
- سؤال 1- مباحث غرب شناسی چه ضرورت و جایگاهی در سرفصل های آموزشی دارد؟ و علت تدریس این سنخ مباحث از سوی شما چه بوده است؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب: 1- مباحث غرب‌شناسی در راستای نظر به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و توجه به فرهنگ مهدوی که افق آینده را در اتحاد بین تکوین و تشریع می‌نگرد، معنای خاصی به خود می‌گیرد غیر از آنچه منتقدین مشهور دنیا در رابطه با نقد غرب مطرح می‌کنند. ما از طریق انقلاب اسلامی بنا داریم زندگی زمینی خود را در تمام مناسبات فردی و اجتماعی به کمک شریعت الهی، با عالم قدسی مرتبط گردانیم و در این رابطه باید موانع تحقق این هدف را که در حال حاضر عمده‌ترین آن موانع نگاه فرهنگ غربی به عالم و آدم است، بشناسیم و بدین لحاظ نه‌تنها شناخت غرب با این رویکرد برای دوستداران انقلاب اسلامی لازم بلکه از نان شب واجب‌تر می‌باشد و گرنه ناخودآگاه انقلاب اسلامی در ذیل غرب قرار می‌گیرد و از تحرک لازم می‌افتد و ملت‌ها از نتایج فوق‌العاده‌ای که می‌توانند از انقلاب اسلامی ببرند محروم می‌شوند و با ادعای آن‌که توسعه‌یافتگی مستقل از منظومه‌ی جهانی نیست عملاً انقلاب اسلامی را استحاله می‌کنند. سؤال 2: به نظر شما ضعف ها و کاستی دوره های آموزشی غرب شناسی موجود در کشور چیست؟ طرح کلی و ویژگی خاص مباحث آموزشی شما چه می باشد؟ جواب 2- حقیقتاً درست متوجه شده‌اید که مباحث غرب‌شناسیِ موجود بعضاً نقص‌ها و کاستی‌ها و اشکالاتی دارد زیرا بعضی‌ها متوجه نیستند مخالفت ما با فرهنگ غرب مثل مخالفتی که مثلاً روسیه و یا چین با غرب دارد نیست، اندازه‌ی مخالفت ما با غرب به اندازه‌ی تفاوت اهدافی است که هرکدام دنبال می‌نماییم و در راستای آن اهداف انسان را معنا می‌کنیم. ضعف‌های بعضی از مباحث غرب‌شناسی در غفلت از ذات غرب است، غربی که در سر و سامان‌دادن بر زندگی زمینی بشر به غیب به عنوان نقشی فعّال و کارساز و الهام‌بخش توجه نمی‌کند و مطابق آن برنامه نمی‌ریزد و عملاً به دست‌آوردهایی دست می‌زند که در اثر آن دست‌آوردها نقش الهام‌بخشی غیب و اشراقی آن از صحنه‌ی زندگی انسان‌ها دور می‌شود، در حالی‌که ما در نقد غرب باید متوجه باشم غرب چه‌چیزی به ما داده و چه‌چیزی از ما گرفته که سعی شده در کتاب «عالم انسان دینی» به‌طور بسیار مختصر متذکر آن باشیم. کتاب «مدرنیته و توهّم» نمونه‌ای از نقد غرب با رویکرد دینی است به آن شکلی که عرض شد. سؤال: 3 ) نسبت ما با تاریخ انبیا و اولیا چگونه باید باشد و درک انقلاب اسلامی چگونه منجر به تصحیح این نسبت می گردد؟ جواب: 3- نسبت ما با تاریخ انبیاء و اولیاء از این قرار است که حضرت حق از ابتدای حیات زمینی بشر زندگی دینی و شرعی را برای انسان‌ها مقدر نموده تا در گشایش زندگی زمینی و تنگناهای مخصوص این زندگی بهترین انتخاب را داشته باشد و همواره رابطه‌ی اشراقی خود را با عالم معنا حفظ کند و این خط از حضرت آدم«علیه‌السلام» شروع شد و همچنان ادامه یافت تا به شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسید و در دل این شریعت نظرها به حاکمیت انسانِ کامل یعنی حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» معطوف گشت و در راستای چنین حضوری انقلاب اسلامی ظهور کرد و درست در مقطعی از تاریخ که فرهنگ مدرنیته اراده کرده بود خط حضور تاریخی انبیاء و اولیاء را نادیده بگیرد انقلاب اسلامی متذکر آن خط معنوی گشت تا اولاً: بشر راز سرگشتگی خود را در دوران جدید درست بشناسد و ثانیاً: راهی را که خداوند برای زندگی زمینی بشر مقدر کرده است همچنان گشوده بماند تا ما زندگی خود را در مسیر اراده‌ی الهی قرار دهیم و از بی‌معنایی و پوچی رهایی یابیم و بفهمیم تقدیری که خداوند اراده کرده است چه تقدیری است. سؤال: 4) با توجه به اینکه فهم ما از دین متاثر از حجاب مدرنیته است، چگونه می توان در دوره های آموزشی به مباحث دینی توجه نمود؟ جواب: 4- همچنان‌که بحمداللّه متذکر هستید در شرایطی قرار داریم که به‌واقع در بسیاری امور فهم ما از دین متأثر از حجاب مدرنیته است و تنها با یک خودآگاهی تاریخی می‌توانیم از این حجاب آزاد شویم وگرنه سعی می‌کنیم دین را با مدرنیته تطبیق دهیم که با این کار اصالت را به فرهنگ مدرنیته داده‌ایم و عملاً دین در ذیل فرهنگ غربی قرار می‌گیرد و از کارآیی لازم باز می‌ماند و معلوم است وقتی دین کارآیی لازم را نداشت فرو گذاشته می‌شود. خودآگاهی تاریخی یعنی بفهمیم جایگاه دین و جایگاه مدرنیته دو جایگاه متفاوتی است و هیچ نسبتی با همدیگر ندارد زیرا یکی اصالت را به جهان می‌دهد و دیگری اصالت را به خدا. به عنوان مثال وقتی شما جایگاه تاریخی وهابیت را درست شناختید و معلوم شد این فرقه مأمور است تا اولاً: در زیر لوای اسلام فرهنگ مدرنیته را بسط دهد و ثانیاً: مأمور است از اسلام چهره‌ای زشت بنمایاند تا نگاه‌ها از اسلام به سوی فرهنگ غربی معطوف شود، دیگر انرژی خود را صرف این نمی‌کنید که بخواهید اشکالات محتوایی آن فرقه را اثبات کنید، در عین آن‌که اشکالات محتوایی فراوانی در این فرقه هست. در خودآگاهی تاریخی که ما باید نسبت به مدرنیته داشته باشیم متوجه جایگاه تاریخی آن فرهنگ می‌شویم که در ذات خود هیچ معنویت اصیلی را برنمی‌تابد و هر معنویتی را در فضای روح سوبژکتیویته به باور شخصی تبدیل می‌کند و انسان را در خود متوقف می‌نماید، در حالی‌که جایگاه دین در طول تاریخ درست برعکس جایگاه تاریخی فرهنگ غربی است. دین انسان‌ها را متذکر حقیقتی ماوراء برداشت‌های ذهنی‌شان می‌کند تا با عالمی بس جدّی‌تر و اصیل‌تری مرتبط گردند، عالمی که اگر بدون نظر بدان تصمیم‌گیری کنند گرفتار انواع بحران‌ها و تناقض‌ها می‌شوند همان‌طور که عده‌ای در اطاق تاریک خواستند فیل را بشناسند و نظر بدهند. و چنانچه آموزش معارف دینی با چنین دقتی همراه نباشد که امروزه تنها باید با فاصله‌گرفتن از ظلمات غرب می‌توان به نور توحید در افق زندگی بشر اشاره کرد؛ به نحوی گرفتار یک نوع سکولاریسم شده‌ایم که البته بیش از همه باید حوزه‌های علمیه در این امر هوشیاری لازم را به‌خرج دهند. سؤال: 5) به نظر می آید که جنابعالی در فهم اندیشه غربی از دیدگاهها و جریانهایی استفاده نموده اید که متفاوت و ظاهرا متعارض هستند.به طور مثال اندیشه صدرایی، تفسیر المیزان و اندیشه های مرحوم فردید و رضا داوری اردکانی در مباحث شما طرح شده اند. لطفا وجه پیوند این اندیشه ها را در مباحث غرب شناسی توضیح دهید. جواب: 5- این نکته‌ی بسیار حساسی است که وقتی انسان به اندیشه‌ها از نظر وجودی بنگرد و در همه‌ی آن‌ها در جستجوی «وجود» باشد و اگر آن اندیشه‌ها متذکر وجود باشند دیگر به عنوان اندیشه‌های متکثر و متفاوت ظهور نمی‌کنند و این درست بر عکس نگاه حصولی و ماهیت‌گرا به اندیشه‌ها است که با نظر به وجه متفاوتِ آن‌ها شناخته می‌شوند زیرا ماهیت مثار کثرت است و برعکس وجود که عامل وحدت می‌باشد. شما در اندیشه‌ی صدرایی منور به نگاهی می‌شوید که اولاً: بین وجود و ماهیت تفکیک می‌کنید و به اعتباریات اصالت نمی‌دهید. ثانیاً: متوجه وجود به معنای تشکیکی آن هستند یعنی وجود را به عنوان یک مفهوم در ذهن مورد توجه ندارند بلکه به عنوان یک حقیقت به آن می‌نگرید. در این دستگاه بنده جناب آقای دکتر فردید و جناب استاد داوری را در رابطه با نقد غرب متذکر «وجود» می‌دانم به این معنا که این بزرگان و از همه مهم‌تر جناب مارتین هیدگر غرب را از آن جهت که حجاب وجود است نقد می‌کنند و اگر به عمق تعبیر هیدگر نسبت به وجود و ظهور و خفای وجودی که وی مدّ نظر‌ها قرار می‌دهد نظر کنیم به تشکیکی‌بودن وجود که ملاصدرا مدّ نظر دارد نزدیک می‌شویم و در این رابطه بنده قرائت دکتر فردید از هیدگر را از آن جهت که شیعه و ایرانی است قابل قبول می‌دانم هرچند ممکن است به‌زعم عده‌ای این برداشت از هیدگر مطابق اندیشه‌ی هیدگر نباشد، که البته بنده معتقد به این نیستم. چون وقتی خودم هم به متون نوشته‌شده از هیدگر رجوع می‌کنم و در فضای اصالت وجود صدرایی و با ذوق تشیع به آن متون می‌نگرم احساس تناسبی بین صدرا و هیدگر برایم پیش می‌آید. در صفحه‌ی 290 کتاب «مفردات فردیدی» از قول فردید آورده: «: «من می‌خواهم از نو، ملاصدرا بخوانم تا آن‌جا که سوبژکتیو و ابژکتیویته در ملاصدرا محو شود، تفسیر من از ملاصدرا غیر از تفسیر خودبنیادانه‌ای است که حوالت دوره‌ی جدید است»». می‌گوید: ««وجودِ» ملاصدرا متعالی از وجودِ ذهنی و عینی است. در فلسفه‌ی ملاصدرا تعالی و دفاع از قرآن است». می‌فرماید: «ملاصدرا پریروز دارد». سؤال: 6 ) چه نسبتی بین عرفان اسلامی (به طور خاص ابن عربی) و اندیشه متفکرین غربی مانند نیچه یا هایدگر وجود دارد؟با تشکر جواب: 6- روح عرفان محی‌الدین در نظر به اسماء الهی نهفته است که نگاه بسیار با ارزشی به عالم است زیرا حقیقتاً در نگاه وجودی آنچه مدّ نظر است وجود است در کمالات خاص وگرنه نگاه ما به مفهوم وجود خواهد بود. پس در نگاه وجودی از آن جهت که وجود عین کمال است شما با اسماء حسنای الهی روبه‌روئید که در مظاهر مختلف ظهور کرده و عرفان محی‌الدین انسان را در چنین نگاهی می‌پروراند تا بتواند بین تنزیه و تشبیه جمع کند و با حضرت اللّه در مظاهر اسماء حسنایش مأنوس گردد. در دل چنین نگاهی غرب سراسرظلمات است و هایدگر این را به‌خوبی می‌فهمد و می‌فهماند ولی نه در آن حدّی که شما در عرفان محی‌الدین متوجه آن هستید. در حالی‌که نیچه را به‌راحتی را نمی‌توان در این دستگاه جای داد. نتیجه از یک طرف با مفاهیم درگیر است و طالب حضور می‌باشد و فریاد می‌زند که کلیسا و بازار خدا را کشته‌اند و در به در به دنبال خدای حضوری است و از طرف دیگر به ابرمردی نظر دارد که اراده‌ی او معطوف به قدرت است و نه معطوف به حق. با این‌همه نیچه به جهت آن روح عصیانگرش می‌تواند الهام‌بخش باشد ولی ارتباط با نیچه کار آسانی نیست حتی در همین حدّ که من تصویر کردم نمی‌توان نیچه را جای داد. با این‌همه می‌توان گفت: «دیده آن باشد که باشد شه‌شناس.... تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید
6777
متن پرسش
با سلام خدمت استاد زیارت قبول مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه 29/03/1388 درباره مشروعیت نظام می فرمایند: "دشمنان ملت ایران میدانند که وقتى اعتماد وجود نداشت، مشارکت ضعیف خواهد شد؛ وقتى مشارکت و حضور در صحنه ضعیف شد، مشروعیت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها این را میخواهند؛ هدف دشمن این است. میخواهند اعتماد را بگیرند تا مشارکت را بگیرند، تا مشروعیت را از جمهورى اسلامى بگیرند" به نظر می رسد در اینجا مقام معظم رهبری مشارکت مردم را در مشروعیت نظام دخیل می دانند درحالیکه علامه مصباح یزدی نقش مردم را در مقبولیت نظام تعریف می کنند و مشروعیت نظام را کاملا از مقبولیت جدا می کنند: "به اعتقاد ما اصل تشریع حکومت و حاکمیت فقیه از طرف خداوند و امام زمان(علیه السلام) است و همچنین تعیین شخص آن هم باید به نوعى به امام زمان(علیه السلام) و اجازه آن جضرت انتساب پیدا کند امّا تحقّق و استقرار حاکمیت و حکومتش بستگى به قبول و پذیرش مردم دارد" (در کتاب نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه) به نظر شما آیا این دو نظر با هم متفاوت هستند؟ زیرا در ظاهر متفاوت به نظر می رسند. اگر متفاوت نیستند لطفا تبیین کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصطلاح مشروعیت در جمله‌ای که از رهبری آوردید به معنای مشروعیت شرعی نیست بلکه به معنای مشروعیت عرفی است که در مباحث سیاسی به‌کار می‌رود. ولی در هرحال سخنان دیگر رهبری در جای دیگر که جمهوریت نظام را از اسلامیت آن جدا نمی‌دانند حاکی از آن است که اگر مردم نظام اسلامی را قبول نداشته باشند حاکمیت ولیّ فقیه شرعی نیست و از این جهت می‌توان گفت دو نگاه در موضوع قبول و ردّ مردم مطرح است: یکی آن‌که قبول مردم را شرط مشروعیت شرعی نظام می‌داند و دیگری مقبولیت مردم را شرط تحقق نظام می‌داند. موفق باشید
6755
متن پرسش
آیا نوشتن اسم الله بر روی جمادات اثری بر روی آن ها می گذارد؟ به عنوان مثال اگر اسم الله را بر روی یک کاغذ نوشته و به یک سیب بچسبانیم و اسم شیطان را هم به یک سیب دیگر، آیا این گفته صحیح است که سیبی که اسم الله بر روی آن است سالم می ماند اما سیب دیگر می گندد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. موفق باشید
6757
متن پرسش
عرض سلام و خداقوت. می خواستم بدانم کیفیت عروج جضرت عیسی(ع) چگونه است؟ آیا با جسم خود عروج کرده اند و مانند پیامبر در شب معراج به درجات بالاتر از عالم ماده رفته اند؟ یا آنکه جسم خود را در زمین گذاشته اند و مثلا به عالم برزخ رفته اند. همچنین در مورد حضرت خضر(ع) این مورد چگونه است؟ چه مورد داشت اگر این انبیاء هم در زمان ظهور، رجعت می کردند؟ آیا الان در زمین مناسباتی را بر عهده دارند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قسمت اول سؤال در بحث برهان صدیقین عرایضی داشته‌ام که برای تبیین موضوع باید آن مباحث مورد توجه قرار گیرد. اما در قسمت دوم سؤال شاید بتوان گفت با رجعت ائمه«علیهم‌السلام» عملاً حقیقت انبیاء نیز رجعت می‌کند و نیز روح مبارک انبیاء در آن حدّ که بتوانیم به آن‌ها متوسل شویم در زندگی فردی و اجتماعی ما مؤثر خواهد بود. موفق باشید
6749
متن پرسش
دینداران عافیت طلب چه کسانی هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کسانی که دین را برای دنیای خود می‌خواهند و مقصد و هدف آن‌ها دنیا است و نه خدا. موفق باشید
6752
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی می خواستم نظر شما را درباره ی عقیده ی زیر بدانم: "به نظر من مومنین به جای اینکه ثابت کنن عقاید بهتری دارند، باید ثابت کنند زندگی بهتری دارن. و بعد ثابت کنن تمام اون بهتر بودن‌ها، مدیون عقایدشون و ایمانی است که دارند. مشکل مومنین، سرسختی کافر‌ها نیست. مشکلشون اینه که میگن مثلا آقای ایکس بهترین نارنگی‌های دنیا را دارد پس باید فقط از او نارنگی بخرید. اما نارنگی‌هایی که خودشون خریدن، اغلب گندیده‌ست. اول باید بهترین نارنگی‌های دنیا را به ما تعارف کنند، بعد آدرس آقای ایکس را بدهند" وقتی که یه کافر میتواند بدون اینکه مومن یا مسلمان باشد تمام صفات یک مومن یا مسلمان از جمله اخلاق خوب یا بخشندگی و ... را داشته باشد یا حتی بهتر از او چرا باید ایمان بیاورد. به عبارتی یک کافر چه چیزی در مومنی باید ببیند که به ایمان آوردن ترغیب شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است به‌خصوص که انسان مؤمن در زندگی خود می‌تواند به حقایقی اشاره کند که به‌خوبی غیر مؤمنین – اگر مغرض نباشند- جذب می‌شوند. موفق باشید
6743
متن پرسش
با سلام استاد درپاسخ به سوال6567 فرمودند که در جلسه دعای مکارم الاخلاق درمورد توافق صحبت کرده اند.مربوط به چه تاریخی است؟روی سایت هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری روی سایت در همان صفحه‌ی اول دست راست تحت عنوان « خانواده مرکزصمیمیت»، آن بحث موجود است. موفق باشید
6731
متن پرسش
بنام خدا و با سلام 1- منظور از بزاق (تف) انداختن شیطان به روی کافر چیست؟ 2- حضرت یحیی از اولیاء خدا بوده و قبل از فوت به اراده خود مرده بوده پس چرا مرگ اینچنین برایش پر حرارت و سخت بوده است؟ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ثُمّ یَسُلُّ نَفْسَهُ ( ای الْکَافِرُ ) سَلّاً عَنِیفاً ثُمَّ یُوَکِّلُ بِرُوحِهِ ثَلَاثَمِائَةِ شَیْطَانٍ کُلُّهُمْ یَبْزُقُ فِی وَجْهِهِ وَ یَتَأَذَّى بِرُوحِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ جَاءَ إِلَى قَبْرِ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا وَ کَانَ سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ یُحْیِیَهُ لَهُ فَدَعَاهُ فَأَجَابَهُ وَ خَرَجَ إِلَیْهِ مِنَ الْقَبْرِ فَقَالَ لَهُ مَا تُرِیدُ مِنِّی فَقَالَ لَهُ أُرِیدُ أَنْ تُؤْنِسَنِی کَمَا کُنْتَ فِی الدُّنْیَا فَقَالَ لَهُ یَا عِیسَى مَا سَکَنَتْ عَنِّی حَرَارَةُ الْمَوْتِ وَ أَنْتَ تُرِیدُ أَنْ تُعِیدَنِی إِلَى الدُّنْیَا وَ تَعُودَ عَلَیَّ حَرَارَةُ الْمَوْتِ فَتَرَکَهُ فَعَادَ إِلَى قَبْرِهِ
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید منظور از این‌که می‌فر ماید سیصد شیطان بر صورت او آب دهان پرتاب می‌کنند، حکایت تأثیرات تحقیرآمیزی باشد که جلوات شیطانی در دنیا او را تحت تاثیر قرار می‌دادند و حالا ظهور کرده 2- در هر سلوکی که انسان بخواهد از عالمی به عالم دیگر منتقل شود اگر سالک واقعی باشد و عزم سیر از مادون به مافوق در او شدید باشد، با فشاری روبه‌رو می‌شود که ناگریز است آن فشار را تحمل کند تا از گذشته‌ی خود کنده شود و در عالم بالاتر حاضر گردد و از این جهت حضرت یحیی«علیه‌السلام» که از گردنه‌ی مرگ از دنیا و سیر به عقبی گذشته‌اند، به حضرت عیسی«علیه‌السلام» می‌گویند مایل نیستم به دنیا برگردم. موفق باشید
6734
متن پرسش
با سلام 1-اینکه باید مخلوقاتی باشند تا خدا را به ظهور برسانند به معنای نیاز خدا به مخلوقات به حساب نمی آید؟ 2-و آیا انسان در تمام عوالم وجود حاضر است و یا اینکه با اختیار خود می تواند در عوالم بالاتر حاضر شود؟ 3- چرا با وجود نظریه وحدت شخصی ملاصدرا شما برای تبیین برخی از مسایل از تشکیک وجود استفاده میکنید؟ رابطه این دو نظریه دقیقا چیست؟ و آیا نظریه وحدت شخصی نواقصی دارد که نمیگذارد از تشکیک وجود دست کشید؟4- آیا مخلوقات همان ظهور اسماء‌الهی هستند یا چیزی هستند که اسماء الهی توسط آنها ظاهر میشود و دراینصورت رابطه وجودی آنها با خداوند چگونه در نظریه وحدت شخصی تبیین میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این نیاز به حساب نمی‌آید این عبارت است از ظهور کمالات حضرت حق. در حالی‌که حضرت حق آن کمالات را دارا است و با ظهور آن چیزی بر خداوند افزوده نمی‌شود 2- از نظر تکوینی نفس ناطقه‌ی انسان در تمام عوالم حاضر است ولی از نظر تشریع و اراده‌ی فردی هرکس باید خودش با رفع موانع، خود را در عالمی مناسبِ اراده و انتخابش حاضر گرداند 3- در نظر به تشکیک وجود ما متوجه نسبت‌های مختلفی هستیم که اعیان ثابته‌ی اشیاء با همدیگر دارند و خداوند مطابق عین ثابته‌ی هر موجود بر آن تجلی می‌کند ولی در وحدت شخصیِ وجود نظر به حضرت حق داریم و این‌که در همه‌جا حضرت حق است که در صحنه است و از این جهت این دو قابل جمع‌اند، چون در تجلی حق در عین ثابته‌ی اشیاء نیز حق در صحنه است 4- همان‌طور که در بحث عین ثابته‌ی اشیاء روشن شده «امکان»، ذاتی اشیاء است به همان معنایی که ابن‌سینا می‌فرماید: «ما جَعل‌اللّه المشمشة، مشمشة بل اَوجَدها» خداوند زردآلو را زردآلو نکرد بلکه ایجاد کرد. پس حضرت حق ممکنات را که امکان، ذاتی خودشان است وجود می‌دهد و از این جهت هر ممکن‌الوجودی مظهری از اسماء الهی است و در ذات خود هیچ وجودی ندارند. موفق باشید
6717
متن پرسش
بسمه تعالی باعرض سلام .ظاهرا داستان خلقت از آنجا شروع میشود که خداوند موجودات را از عدم به وجود آورد و پس از پیمان الست به شرط " الا لیعبدون" به بودن خود ادامه دادند. از آنجایی که همه توسط خداوند تماما خیر و رحمت بوجود آمده بودند پس چه شد که عده ای از موجودات مثل ابلیس و موجودات مختار دیگر نفاق پیشه کردند و پیمان شکستند و کافر شدند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند جن و انس را برای عبودیت آفرید. عبودیت مقصد جن و انس است و نه مقصد و هدف خداوند. حال اگر جن و انس بندگی پیشه کردند مطابق هدفی که خلق شده‌اند عمل کرده‌اند وگرنه زندگی آن‌ها پوچ و بی‌ثمر خواهد بود چون به هدفی که باید می‌رسیدند، نرسیدند. عنایت داشته باشید که عبودیت هدف خداوند نیست که اگر جن و انس بندگی نکردند خداوند از هدف خود باز شده باشد. از آن‌جایی که خداوند کمال مطلق است و خودش هدف است هدف برای او معنا ندارد. موفق باشید
6718
متن پرسش
سلام.آیا هم اکنون نیز فرشتگانی به وجود می آیند؟دقیقا فرآیند به وجود آمدن یک فرشته چگونه است در حالی که مانند انسان جسمی در کار نیست که از آن حادث گردد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن می‌فرماید: «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فی‏ شَأْن‏» همواره خدا در ایجاد است، چرا دائماً فرشته نیافریند؟ در بحث برهان صدیقین، رابطه‌ی خالق و مخلوق را دنبال کنید. موفق باشید
6701
متن پرسش
آیا شما کتاب یا جزوه ای می شناسید که در رابطه با نسبت تعقل و تعبد توضیحاتی مفید و کاربردی داده باشد ؟؟ نه به صورت انتزاعی و نظری و خشک، بلکه به صورت کاربردی و با مثال. چون برای بنده مسئله شده است یعنی با مسائلی مواجه شده ام که به طور کلی ریشه ی آن را در نسبت تعقل و تعبد یافته ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان نظری همین کار را به عهده گرفته و محی الدین عربی بر همین اساس فصوص الحکم را تنظیم کرده به خصوص اگر در کنار فصوص نظری به منازل السائرین خواجه عبداللَه انصاری داشته باشید و در همین رابطه عبدالرّزاق کاشانی به عنوان عارفی که در مکتب محی‌الدین عرفان نظری را خوب درک کرده آمد و منازل السائرین را شرح کرد و دروس جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای سید یداللّه یزدان‌پناه در این رابطه به‌خوبی کمک می‌کند. موفق باشید
6705
متن پرسش
باسلام 1.اینکه شما سر وجود بحث می کنید و می فرمایید انسان فقط هست می خواستم ببینم در کل نظام هستی یک وجود است یا نه انسان یک وجود دارد خدایک وجود دارد و...؟ 2.سهروردی قائل به اصالت نور است و می گوید وجود اعتباری است و خود وجود هم ظهور است این یعنی چه؟ 3.آیا ائمه(علیهم السلام) به مرگ اخترامی شهید می شوند؟ 4.در روایتی از امام رضا(علیه السلام)داریم که بهشت و جهنم هم اکنون خلق شده اند این روایت چگونه با فرمایش شما جمع می شود که فرمودید بهشت و جهنم ایجاد شده قلب انسان است ما که هنوز آن دنیا نرفتیم تا اعمال ما ظهور بشود؟ 5.بنده کتابهای خویشتن و معاد با صوت و برهان صدیقین را کار کردم حالا می خواهم وارد فلسفه شوم به نظر شما قبل از بدایه الحکمه فلسفه مقدماتی آقای عبودیت و آموزش فلسفه آقای مصباح را بخوانم یانه؟ 6.بسیج حوزه علمیه ما یک کاری را شروع کرده که بر روی تابلوی اعلانات بسیج هر هفته روزنامه کیهان و هفته نامه نه دی و پرتو را و مباحثی پیرامون نقد آقای هاشمی می زند و این کار بامخالفت بعضی از اساتید و طلاب قرار می گیرد حال سئوال اینجاست:آیا کنار این روزنامه ها روزنامه جمهوری و برخی از روزنامه های اصلاح طلب را بزنند یا نه؟2.اصل این کا از ریشه خوب است یانه
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این را باید در مباحث برهان صدیقین دنبال کنید زیرا وقتی وجود تشکیکی شد که دیگر وجودهای متباین معنا ندارد 2- شاید جواب همین سؤال را نیز در مباحث برهان صدیقین بتوانید بیابید چون در آن‌جا عرض می‌شود اصالت ماهیتی که امثال سهروردی و میرداماد معتقدند مغایرتی با اصالت وجود صدرایی ندارد . اصالت وجود صدرا مقابل اصالت ماهیتی که نظر به صورت اشیاء در علم خدا دارد نیست 3.- ائمه«علیهم‌السلام» از اول کامل‌اند و وظیفه‌ی آن‌ها حفظ عصمت است، پس برای آن‌ها مرگ اخترامی به آن معنا که نفس آن‌ها هنوز نیاز به بدن داشته باشد معنا نمی‌دهد 4- در کتاب معاد مفصلاً در این مورد بحث شده. چرا که وجود مراتب عالی مقدم بر مراتب دانی است ولی انسان باید به آن‌جا برسد و در آن حال از آن مرتبه از وجود عالی می‌تواند بهشت و جهنم خود را برای خود ایجاد کند که مفصل آن را باید در مباحث معاد دنبال کنید 5- شاید بدایة الحکمه و نهایة الحکمه جواب‌گو باشند 6- خوب است که طلاب در جریان زمانه‌ی خود در حدّ کلی باشند و به نظرم باید نگاه و جریان مقابل کیهان هم در میان باشد تا طلاب خودشان فکر کنند. موفق باشید
6708
متن پرسش
سلام علیکم. ببخشید چند سوال متفرقه داشتم. 1-آیا این عالم ماده با این وسعت که دانشمندان عدد کهکشان هایش را بی نهایت شمرده اند می تواند بیهوده خلق شود و ما صرف نظر به آخرت از این عالم غافل شویم و توجهی به ان نداشته باشیم؟ به نظر شما آیا همین عالم نشان از اسرار آفرینش ندارد که خدای متعال ما را با همین عالم محشور می کند(مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَةً أُخْرَى) 2-اگر حورالعین مجردند و ما که با همین جسمانیت محشور شویم پس آن تلذذ جسمانی را چگونه توجیه می کنند؟ 3-چرا باید چشم باطن بین ما از اول حیات دنیوی بسته باشد و به امید اینکه روزی مجرد از جسم شویم و آن مناظر حقیقی عالم را ببینیم عمریحسرت بکشیم. مگر چه اشکالی داشت که از اول تولد با خدای خود و امام با صورت های حقیقی رابطه برقرار کنیم؟ 4-بنده با مداحی شور در هیئت و حروله حس حضور در محضر امام حسین(ع)به من دست می دهد.آیا این احساس واقعی است یا وهم است؟ 5-خواندم که برای ارتباط با حقیقت هستی ابتدا باید اوهام و خیالات خود را الهی کنیم. مثلا هنگام زیارت امام معصوم(ع) حضرت را آنطور که وصف شده اند تصور کنیم. ولی تا کجا این راه ادامه دارد تا اینکه بتوانیم صدای حضرت را بشنویم. حقیقتا از خیالات نورانی گرچه لذت بخش است اما خسته شده ام. 6-اصلا درک صداها و بوها و صحنه های حقیقی عالم با همین اندام های جسمانی صورت می گیرد؟ 7-آیا واقعا به ظهور امام زمان (عج) نزدیک شده ایم. بیانات بزرگان در این رابطه را چطور تفسیر می کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این عالم خلق شده تا بستری باشد برای تعالی انسان در دنیا و روبه‌روشدن با تعالی کسب‌شده در ابدیت 2- حورالعین وجودشان مثالی است و از این لحاظ دارای وجود شدیدتری هستند و با جسمانیتی کامل‌تر که نقص جسمانیت ماده را ندارند در آن عالم حضور دارند3- انسان باید برای به‌دست‌آوردن کمالات، خودش زحمت بکشد 4- نمی‌دانم چون چنین تجربه‌ای نداشتم. باید روح عبودیت را در ما بیفزاید 5- زیارت جامعه‌ی کبیره معرفت درستی در مورد جایگاه امامان معصوم«علیهم‌السلام» به ما می‌دهد 6- خیر 7- نمی‌دانم. موفق باشید
6713
متن پرسش
سلام. 14معصوم هم دارای نفس ناطقه هستند. آیا انسان کامل بودن حضرات معصومین علیهم السلام به اعتبار همین نفس ناطقه می باشد؟ اگر جواب پرسش قبلی درست باشد باید این گونه گفت که حضرات 14 معصوم به علاوه دیگر انبیاء انسان کامل اند به این اعتباراما فرقی که بین دیگر انبیاء و14 معصوم وجود دارد این است که این بزرگواران دارای خلقت خاصی قبل از به وجود آمدن نفس ناطقه شان می باشد واز این جهت با دیگر انبیاء متفاوت وبرترند که همان حقیقت نوری شان می باشد آیا این درست است وانبیا دیگر دارای خلقت نوری نیستند؟ یک پرسش دیگر اینکه می گویند انسان های کامل از ابتدا کامل بوده اند وسیر تکامل درآنها وجود ندارد چگونه است یعنی به محض افاضه روح به جنین که نفس ناطقه خلق می شود تا پایان زندگی در زمین آنها کامل هستند وفقط تکاملشان به حفظ عصمت است؟ اگر این را بپذیریم چگونه می شود این موضوع را که در یک زمان خاص مثلا در زمان نبی مکرم اسلام حضرت ختمی مرتبت(ص) هم ایشان هستند هم حضرت امیر وهم حسنین(ع)وبافرض قبلی همه ی این عزیزان کامل هستند وکامل نمی شوند وازجهتی داریم که انسان کامل ظرف ظهور تمام اسماءالله است ویکی از اسماء الله من لیس کمثله شیء می باشد ومطمئنا از این باب باید انسان کامل یکی باشد با این تفاسیر باید قبول کنیم که این عزیزان در زمان حیات پیامبر انسان کامل نبودند و پی در پی وبعد از شهادت هر عزیزی عزیز دیگر مقام انسان کامل را دارا می شود؟ویا به گونه ای دیگر است؟ ویک سوال هم این که آیا حضرت زهرا سلا الله علیها هم انسان کامل اند به آن معنای قبلی واگر می باشند چگونه است چون در زمان حیات حضرت محمد (ص) که ایشان بودهاند وبعد امیرمومنین(ع) وایشان در این بین با این مبنا که انسان کامل یکی است هیچ زمانی برای انسان کامل بودن نداشتند. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما که بحمداللّه مباحث را و کتاب‌ها را دنبال می‌کنید پیشنهاد می‌کنم کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را نیز با دقت مطالعه فرمایید زیرا در بستر مطالب آن کتاب راحت‌تر توانسته‌ام این نکات را عرض کنم 1- در هر حال باید گفت: انسان کامل‌بودن ائمه«علیهم‌السلام» به جهت اتحاد نفس ناطقه‌ی آن بزرگواران است با نور عظمت‌شان و انجام عبادات کامل برای حفظ این اتحاد است و همه‌ی انبیاء به نحوی با نور عظمت رسول خدا و ائمه«علیهم‌السلام» مرتبط بوده‌اند و از این جهت همه‌ی آن‌ها دارای خلقت نوری هستند و از نبوت و ولایتِ ختم نبوت و ختم ولایت بهره گرفته‌اند. 2- آری حضرت حق در علم خود دید آن ذوات مقدس می‌توانند عصمت را حفظ کنند و لذا آن‌ها را معصوم آفرید و تکامل آن‌ها حفظ آن عصمت بود و از آن جهت که همه‌ی آن‌ها در مقام نوری‌شان یک نورند با ظهورات مختلف ،هرکدام در زمان خود بر اساس ظرفیت زمان‌شان آن نور را اظهار می‌کنند و بدین لحاظ اگر زمانه، زمانه‌ی ظهور آن نور از طریق حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است بقیه با تبعیت کامل از حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» عصمت خود را حفظ می‌کنند در عین آن‌که در آن زمان یک نفر است که مظهر «لیس کمثله شیئ» حضرت حق است و زهرای مرضیه«علیها‌السلام» نیز انسان کامل‌اند از آن جهت که تمام حقیقت شریعت محمدی را تصدیق کردند و با رعایت همه‌ی آن دین عصمت و کمال خود را محفوظ داشتند. موفق باشید
6691
متن پرسش
سلام استاد گرامی پیرامون بحث هست بودن خدا و اینکه هست بودنش رو حس حس کنیم. گاهی به اون ارامس می رسم و لی ناگهان که مشکلات زیاد می شه و یا نامعلوم بودن و عدم کنترل ما بر شرایط بروز یدا می کند ودو باره اضطراب می اید. مثل کسی که ناگهان زمین می خورد... چه کنم که واقعا این رهایی و ارامش در قلبم بنشیندو دچار تلاطم نشوم. در این هیاهوی دنیا... با تشکر سمیه
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه دنبال‌کردن مباحثی که روی کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» شده کمک می‌کند. موفق باشید
6681
متن پرسش
سلام استاد بنده کارشناس ارشد فلسفه اسلامی هستم و به فلسفه علاقه ویژه دارم. مدتی است توجه بنده به مقوله وهم، قوه واهمه و ... و همچنین تأثیرات مثبت و منفی وهم در زندگی انسان مخصوصا در اخلاق فردی و اجتماعی، آثار مخرب توهم بر تفکر عقلانی، میزان کارایی پدیده هایی که در مرتبه وهم انسان قرار دارند مثل موسیقی، بازی و ... جلب شده است. از آنجا که حضرتعالی در این مباحث و کلا مسائل معرفت النفس به صورت تخصصی مطالعه و تحقیق کرده اید، می خواستم نظر حضرتعالی را در باره اصل یک تحقیق در سطح علمی پژوهشی در این باره، همچنین منابع و مآخذی که در این باره می توان استفاده کرد، جویا شوم. با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوبی است. فکر می‌کنم کتاب «ادب عقل و خیال و قلب» و یا کتاب «مدرنیته و توهّم» به کارتان آید. موفق باشید
6684
متن پرسش
با سلام گویا نظر علامه طباطبایی این است که همین بدن دنیوی با حرکت جوهری تبدیل به بدن مثالی می شود ولی حضرت امام خمینی این نظر را صحیح نمی دانند. قضیه چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تفاوتی در نظر این بزرگان ندیدم شاید تعبیرات چنین باشد. همه متوجه‌اند که باید بدن برزخی و قیامتی از طریق اراده‌های ما ایجاد شود. موفق باشید
6688
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی با عنایات حضرت حق بنده ی حقیر مشغول یاد گرفتن کتاب عین نضاخ آیت الله جوادی پیش یکی از شاگردان جنابعالی هستم و به طور تخصصی مباحث عرفان نظری را بحث می کنیم. گهگاهی هم به کتاب های ابن عربی و شرح قیصری بر آن و شروح دیگر رجوع می کنیم( این مطالب را برای این خاطر عرض می کنم که متناسب با فضای این کتاب ها جواب حقیر را بدهید) 1- آیا شهود یک اسم به تنهایی قبل از ظهور خلقی آن یعنی در ذات الهی امکان دارد؟ شهود این اسم در عالم خارج و ظهور خلقی آن به چه شکلی است ؟ آیا هر اسمی در خارج مظهر خاصی دارد؟ اگر عارفی مشاهده کرد در هر مرتبه ( هم ذات الهی هم عالم خارج)چه چیزی را میبیند؟ 2- اصل سوالم اینجا است که آیا "صفت "نیز به تنهایی قابل شهود است ؟ چه در ذات الهی و چه در عالم خارج؟ بنده در یکی از شروح بر فصوص دیدم که نوشته بود عارف می تواند یک صفت را شهود کند منظور چیست؟ اگر ذات الهی با اتصاف به صفتی اسم می شود پس چگونه صفت می تواند حقیقت خارجی داشته باشد و به طور مستقل شهود شود؟ آیا اسم هم حقیقت متعین خارجی دارد؟ اگر میشود بعضی از منابع جواب هایتان را هم بگویید تا من نیز به آنها رجوعی داشته باشم اگر منبعی نیز هست که می توانم در این مورد به آن رجوع کنم لطفا بفرمایید. خیلی ممنون یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته من کتاب «نضاخ» را نمی‌شناسم 1- هر اسمی از طریق مظاهر ،خود را می‌نمایاند وگرنه آن اسم در صقع ربوبی می ماند. به همان معنا که خداوند اسماء خود را بر اساس طلب عین ثابته‌ی مخلوق ظهور می‌دهد حال اگر طلب عین ثابته‌ی مخلوق نبود ظهور اسم معنا نمی‌داد. عارف با نظر به مظاهر اسماء الهی منتقل به حقیقت آن اسم می‌شود و حق را با نور آن اسم می‌نگرد 2- صفت چیزی نیست جز خصوصیات اسم و اگر هم کسی می‌فرماید عارف صفت را شهود می‌کند به اعتبار ظهور اسمی است که دارای صفت خاص است. این مطالب را باید در کتاب‌های محی‌الدین و قونوی دنبال کنید. کتاب‌های استاد یزدان‌پناه جمع‌ بندی‌های خوبی در این مورد دارد. موفق باشید
نمایش چاپی