بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6507
متن پرسش
سلام علیکم.چرا باید به رهبری بگوییم امام خامنه ای؟آیا وقت آن نرسیده که این کلید واژه را در ادبیات سیاسی نسبت به ایشان بکار ببریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض کردم در عرف جهان اسلام واژه‌ی «امام» بیشتر از واژه‌ی رهبری اشاره به جایگاه رهبری آن‌طور که در کشور ما مطرح است، دارد مثل آن‌که می‌گویید امام موسی صدر. به این جهت خوب است در جای خود از این واژه برای رهبری به‌کار ببریم. موفق باشید
6495
متن پرسش
سلام.حضرت استاد در تفسیر المیزان من باب واژه امام مطالبی بیان شده است که به نظر حقیر به دلایلی ناقص می آید از آن جهت که واژه امام ولفظ مشتق آن ائمه برای پیشوای باطل هم بیان شده است ولی این واژه در المیزان به گونه ای بیان شده است که فقط جنبه ی قدسی و ماورایی وهدایت به امری آن لحاظ شده است انچه در آیه ی وجعلناخم ائمه یهدون بامرنا که هدایت به امر نامیده می شود وامر را هم بنا بر تفسیر ایجاد بی زمان لحاظ کرده ایم.جدای اینکه امر به غیر از این مقصود هم درقرآن ذکر شده است آنچه در آیه اولوامر است که صاحبان امر یعنی همان حاکم سیاسی اجتماعی وجنبه ولایت سیاسی را بیان می کند خود واژه ائمه در آیاتی که وقاتلوا ائمه الکفر ونظیر آن است غیر جنبه ی اصطلاحی مدنظراست و پیشوایان و خواص کفار است چگونه این مطلب توجیه می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جایی که علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در آیه‌ی «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» «امر» را به‌عنوان ایجاد بی‌زمانی معنا کرده‌اند ناظر است بر آیه‌ای که ما را متوجه مقامی از امام می‌کند که قرآن در وصف ائمه می‌فرماید: « وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ (73) ‏» یعنی فعل خیر را به آن‌ها وَحی کردیم. یعنی فعل آن‌ها عین وَحی الهی است و از این جهت است که امام در این این جا در مقامی است که هدایتش نیز هدایت امری است یعنی هدایت «کن فیکون» و این معنا برای امام غیر از معانی دیگری است که برای امام در قرآن به‌کار رفته اعم از امام جور و یا امام عدل. موفق باشید
6496
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار. آیا دو مقوله ی «مهدویت» و «عقلانیت» با هم تباین دارند؟ به نظر شما ارتباط این دو چگونه است؟ آیا مقوله ای به نام «عقلانیت مهدوی» را می پذیرید؟ در صورت مثبت بودن پاسخ چه تعریفی از «عقلانیت» مهدوی دارید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یقیناً مهدویت با نور عقلانیت همراه است ولی عقل قدسی و عقل فطری که همه‌ی جوانب عالم را مدّ نظر دارد، عقلانیت مهدوی نور کشف حقیقت است که از یک طرف فطرت انسان‌ها را می‌شناسد و از طرف دیگر قواعد تکوینی عالم را، و بر این مبنا عمل می‌کند. خداوند همه‌ی ما را در ذیل نور ولایت فقیه، از منتظران آن حضرت قرار دهد و یک لحظه از نظر به حضور مبارک آن حضرت غافل‌مان نگرداند. شاید کتاب «جایگاه واسطه فیض»موفق باشید
6500
متن پرسش
سلام استاد گرامی با مطالعه پیش گویی های دقیق آلبرت پایک فریماسون معروف امریکایی قرن نوزدهم و همپنین پروتکل های دانشوران صهیون که تحولات عمده یک قرن اخیر را با دقت زیادی پیش بینی و در واقع طراحی کرده اند و پس از تأمل در این که تمام این پیش گویی ها و برنامه ریزی ها غیر از وقوع انقلاب اسلامی با دقت عجیبی تحقق پیدا کرده یک سوال فلسفی به ذهنم متبادر شد. میدانیم که سرنوشت انسان در این دنیا در جدال بین عقل و وهم، و القائات رحمانی و شیطانی شکل می گیرد. همچنین متناظر با این دو قوه، دو طایفه از بشریت داریم: انبیاء (ائمه حق) و ائمه کفر. انبیاء نیز خبر از آینده می دادند. و شاهد هستیم که ائمه کفر (در این جا رهبران فراماسونری و صهیونیزم) نیز با دقت زیادی تحولات آینده را پیش گویی و برنامه ریزی کرده اند. اما با توجه به این که شیاطین انس و ائمه کفر به عالم عقل دسترسی ندارند آیا میتوانیم این گونه نتیجه بگیریم که علت تحقق بسیاری از پیش بینی های آن ها این است که آن ها توانسته اند سرنوشت بشریت را تحت حاکمیت جنود وهم و جهل رقم بزنند و مادامی که بشریت تحت تأثیر وهم است نمی تواند از توطئه های آن ها بگریزد؟ جالب این جا است که علی رغم این که در یک قرن اخیر محققین غربی بسیاری بوده اند که از این توطئه آگاه شده اند منتها هیچ کس در غرب تا حالا نتوانسته جلوی موفقیت توطئه های آن ها را بگیرند و تنها انقلاب اسلامی موفق به چنین مهمی شد. نتیجه این که از این منظر تاریخی نیز این حقیقت اثبات می شود که انقلاب اسلامی به وسیله عقل قدسی هدایت شده و به وجود آمده و از آن جا که این شیاطین به عالم عقل دسترسی ندارند نتوانسته اند وقوع این پدیده مبارک و شیطان شکن را پیش بینی کنند. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خارج ازآن‌که بپذیریم پیش‌بینی‌های اصحاب شیطان درست است یا نه ، مبنای سخن شما و نتیجه‌ای که گرفته‌اید یک مبنای کلیدی و یک نتیجه‌گیری ارزنده‌ای است که هرکس هرچوبی می‌خورد چه از شیطان و چه از ظالمان، چوب وَهم خود را می‌خورد. موفق باشید
6502
متن پرسش
سلام جناب استاد وقتی در شب نماز شب می خونم در طول روز بیشتر از یاد خدا غافل هستم یک دستور عنایت کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما کار خودتان را بکنید و نگذارید شیطان این نکته را که می‌گویید، به قلب شما القاء کند. شب شرایط انس با حضرت حق بیشتر است و در نتیجه روز القائات شیطان را بیشتر احساس می‌کنید. موفق باشید
6484
متن پرسش
سلام خسته نباشید . ببخشید دو سوال داشتم و آن این که 1. سه موضوع (خداشناسی ، امام شناسی ، معاد شناسی) برای مطالعه و شناخت این موضوعات آیا ترتیب خاصی را باید رعایت کرد یا نه هر سه در عرض هم هستند هر کدام را شروع کنیم مشکلی نیست ؟ و همچنین من در این سه موضوع کتاب های آقای طهرانی را تهیه نمودم ، از نظر شما کتاب جامعی می باشد و اگر در این زمینه کتاب های دیگری می شناسید لطفا معرفی نمایید . 2. در مورد اسلام شناسی اگر کتاب های جامع و کاملی می شناسید لطف می کنید و معرفی نمایید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» فرموده بودند با فهم معاد، زمینه‌ی ضرورت نبوت بهتر فراهم می‌شود و لذا خوب است که بعد از خداشناسی از معاد شروع کنید و بعد به بحث نبوت و امامت بپردازید. آیت‌اللّه طهرانی نکات خوبی در کتاب‌های خود متذکر می‌شوند. موفق باشید
6468
متن پرسش
سلام.با توجه به این که فرمودید درپاسخ یکی از پرسش ها که بعد از بالا رفتن این عالم ماده طبق حرکت جوهری وبرپایی قیامت بازهم خداوند بنا بر اقتضای فیاضیت وخلاقیت شان باز عالم ماده ای برپا می کنند واین سیر ادامه دارد! چند سوال برای بنده پیش آمد. 1.اگراین طورباشد عالم ماده ای که قرار است خلق شوند چه فرقی با این عالم می کنند؟ومگر این عالم ماده احسن نیست واگر قرار باشد عالم ماده ی دیگری برپا شود از این عالم بهتر است که با احسن بودن تناقض دارد؟ویا مانند همین است که چه فایده ای مترتب است وتکرار پیش می آید .واگر فیض خدا ونور حضرت حق همواره می تابد بر ظرف مستعد پس چرا همین جا این افراد عالم ماده ظهور نمی کنند ومتجلی نمی شوند؟ 2.با فرض اینکه عالم ماده ای جدید برپا می شود آیا عوالم غیب هم به تناسب تغییرمی کنند؟وحقایق متفاوت است؟ومثلا وسیله هدایت موجودات غیر قرآن است ؟ومثلا پیامبران وائمه غیر اینانند؟ 3.عالم ماده فعلی اولین عالم است آخرین عالم است یا نه؟اصلا ممکن است درعرض این عالم ماده عوالم ماده دیگر تابی نهایت موجود باشند چون تقدم وتاخر که برای خدا وجود ندارد وبرای ایجاد این عالم ماده هم ترجیحی حداقل نمی بینیم چون با دیگر عالم ماده ای که قرار است تشکیل شود آشنایی لازم را نداریم؟ کلا با این موضوع خیلی کلنجار رفتم وچه بسیار متحیر شدم. متشکرم که جوابی بدهید تا کمی از تحیرم کم شود. موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطلب را باید در مباحث برهان صدیقین دنبال کنید که حضرت حق، فیاض علی الاطلاق است و تجلی تعطیل‌بردار نیست به‌خصوص که در روایت داریم . ابو حمزه ثمالى گفت از حضرت زین العابدین علیه السّلام شنیدم میفرمود خداوند محمّد و علی و پاک فرزندانش را از نور عظمت خود آفرید و آنها را بصورت شبح قرار داد قبل از آفرینش مخلوقات سپس فرمود تو خیال میکنى خداوند جز شما چیزى نیافریده بخدا سوگند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفرید که تو در آخرین عالم قرار گرفته‏اى. « ُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً قَبْلَ الْمَخْلُوقَاتِ ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاکُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِم‏ »، بدین معنا که با هر آدمی عالمی شروع شده و بعد به انتها رسیده و باز عالمی دیگر و آدمی دیگر. با دنبال‌کردن مباحث برهان صدیقین همه‌ی بندهای سؤال‌تان برایتان روشن می‌شود. إن‌شاءاللّه دنبال‌کردن این مباحث نه‌تنها از حیرتتان بکاهد بلکه وارد عالَمی از معرفت بکند که به دنبالش بوده‌اید. موفق باشید
6471
متن پرسش
سلام.حضرت استاد مدت زمانی دراز است که راجع به بسط عدالت در تمدن مهدوی(ع) می اندیشم.وگمانم این است که این ارزش وبسط آن در حکومت مهدوی غیر از آن مفهوم ساده واولیه ای است که در اذهان نقش بسته وتصور می کنند.به عنوان مثال اگر زمینی در قرن ها قبل توسط شخصی غصب شده است وبه ورثه رسیده ودر حال حاضر یک مکان ارزشمند ومفید برای جامعه وحتی مسجد ساخته شده است به نظر حقیر عدالت حکم می کند که این زمین به صاحبان اصلی اش برگردانده شود ومثلا اگر در پی ریزی یک بنا ودر ساختن آن حتی شنی غیرعادلانه دراین بنا استفاده شده ویا حق یک کارگر ساده یک روز در آنجا ضایع شده این بنا براساس وپایه ی عدالت اصل بنا نشده است و وجودش به یک نحو شرعی نیست وبا نظام تکوین هم خوانی ندارد.وبنابراین دربسط ارزش عدالت به دست یداللهی مهدی (ع) باید نابود شود.حالا با بسط این مثال های ساده می توان نتیجه گرفت این تمدن مدرن وهرتمدن شبیه به این که از ابتدا با چپاول منابع وثروت از طبیعت وانسان ها به نامشروع وظلم به خود ودیگران که کلان آن کفر والحاد است منافی عدالت می باشد ومسلما مهدی(ع) نباید با تکیه برحتی ذره ای از این تمدن الحادی که ریشه ی تاریخ آن به ابتدای نزاع جبهه ی حق وباطل است تمدن عظیم خود را بنا کند ومسلما باید جهانی دیگر با زیربنای توحید وروبنای عدالت از نو ساخته شود ویک دگرگونی عظیم اتفاق بیفتد که شاید تصورآن هم بسیار دشوار باشد. می خواستم نظر شما را دراین باره بدانم واینکه این نگرش تا چه حدی صحیح است وتاچه حد نگاهی افراطی وغیر واقعی نسبت به تمدن مهدوی (ع)وبسط این ارزش مهجور می باشد.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نه‌تنها هیچ افراطی در این نگرش نیست بلکه این اولین شرط تجلی انوار غیب توسط آن موجود مقدس است که واسطه‌ی فیض بین ارض و سماء است و تازه وسعت عدالتی که جهان ظرفیت آن را دارد بسیار بالاتر از عدالت اقتصادی است. خوشا به حال آن‌ها که می‌فهمند این جهان چه ظرفیت فوق‌العاده‌ای دارد و بدین لحاظ در ذیل تبعیت از ولّی فقیه زمان ،منتظر آن حضرت هستند و سعی می‌کنند بین علم و عملشان تخلفی نباشد و آنچه را حق می‌دانند سعی می‌کنند در عمل بدان مقید باشند. موفق باشید
6447
متن پرسش
با سلام و احترام. نظر حضرتعالی راجع به این مطلب که در صفحه ی فیسبوک آقای دکتر جباری درج شده است چیست ؟ شما با آقای جباری موافقید یا با آن استاد فقه یا ... ؟ "این گفتگو را شبی در منزل یکی از اقوام داشتم. طرفین گفتگوی من دو نفر بودند. یکی استاد حقوق جزا، و دیگری استاد فقه و حقوق اسلامی بود. ..................................................................... استاد فقه: مشکل اغلب فقیهان فعلی ما این است که مبانی «کلامی» محکمی ندارند و با کلام آشنایی عمیقی ندارند. من: اما من فکر میکنم مشکل «فقه» ما این است که اساساً مبتنی بر «کلام» است. استاد حقوق جزا: یعنی شما معتقدید فقه نباید بر کلام استوار باشد؟ من: بله. کلام، مبنای خوبی برای فقه نیست. استاد فقه: اگر کلام را از فقه بگیریم، دچار اخباری گری میشویم! من: به جای کلام، باید عرفان و تصوف اسلامی را مبنای فقه قرار دهیم. استاد فقه: چرا عرفان؟ عرفان که اساساً شهودی است! استاد حقوق: شما که برای «عقل» در اجتهاد، جایگاه خاصی قائل هستید، چرا عرفان را مبنا قرار میدهید؟ عرفان که شهودی است و عقل ستیز! من: این یک تصور غلط و ناصوابی است که درباره عرفان وجود دارد. منشأ آن هم تفسیر مستشرقین از عرفان است. عرفانی که ما می شناسیم، نه تنها عقل ستیز نیست، بل مرتبه ای از عقل را نشان میدهد که «کز ثباتش خلق گردد خیره سر» استاد فقه: چرا با کلام مخالف هستید؟ من با کلام مخالف نیستم. من با مبنا قرار دادن کلام برای فقه مخالفم. استاد حقوق: کلام میکوشد یک تبیین عقلی از اصول دین دست دهد. من: من با عقلی که در کلام مبنای فقه قرار میگیرد مشکل دارم. این عقل، ماهیتاً یونانی است. استاد فقه: عقل عرفانی چگونه ماهیتی دارد؟ من: عقل عرفانی ماهیت شرقی و ایرانی - اسلامی دارد. استاد فقه: مگر ماهیت عقل با جغرافیا تعیین میشود؟ من: عقل، اساساً یک ماهیت تاریخی دارد و هر قومی تاریخ خودش را دارد... . . . این گفتگو دو ساعت طول کشید و بدون هیچ تکفیر و نزاعی به پایان رسید."
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مناظره‌ی بی‌حاصلی است زیرا کلام را در مقابل عرفان قراردادن و بعد دعوا کنیم که کدام باید مبنای فقه باشد؛ پر است از حاشیه‌های وَهمی. امروز کلام ما شدیداً به فلسفه‌ی حکمت متعالیه نزدیک است و حکمت متعالیه شدیداً به عرفان نزدیک می‌باشد و آنچه ما در آینده شاهد آن خواهیم بود فقهی است با روحیه‌ی حضرت روح اللّه. مگر ملاحظه نفرمودید چگونه آیت‌اللّه بهجت در عین فقیه‌بودن چقدر خوب حکمت متعالیه و عرفان نظری را می‌شناختند؟ واقعیاتی که در حال وقوع است چیز دیگری است ماوراء مناظره‌ای که مطرح فرموده‌اید. موفق باشید
6453
متن پرسش
با سلام و احترام استاد بنده اکثر کتاب های شما را مطالعه کرده ام ولی هنوز برایمن این سوال حل نشده که در ساخت یک تمدن باید از کجا شروع کرد؟ آیا باید فلسفه را زیر بنای شروع یک عالم و تمدن دانست یا اینکه آنچه بر قلم و فکر فیلسوفان جاری می شود پس از شروع فرایند تمدن سازی است؟ ساده تر بپرسم اینکه آیا برای ساخت تمدن جدید(غربی یا اسلامی یا ... ) باید به صورت دستور کار اداری (!) منتظر فعالیت باشیم؟ یا اینکه تا فلسفه ی آن تمدن و تفکر تدوین نشده باشد نمیشود به ساخت تمدن فکر کرد؟ خواهشا ارجاع به کتاب ندهیدو در صورت امکان توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ساختن یک تمدن هرگز بخشنامه و دستور از بالا کار نیست. باید یک ملت بتواند تصوری اجمالی از تمدنی که می‌خواهد بسازد در خود ایجاد کند و آرام‌آرام در طی یک فرایند دویست‌ساله آن را در زندگی به تفصیل آورد و فلسفه مثل هر تفکر دیگری پشتوانه‌ی آن آرمانی خواهد بود که آن ملت در صدد رسیدن به آن است. همین‌طور که امروزه در کشور ملاحظه می‌کنید نیروهای مذهبی هرکدام از وجهی برای تغییر سبک زندگی غربی در حال فکرکردن‌ هستند و این همان شروعی است که باید می‌شد و هرکس باید تلاش کند از تاریخی که شروع شده عقب نیفتد چه از جهت تئوریک و چه از جهت عمل. در هرحال باید در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» تأمل شود و این‌که می‌فرمایید ارجاع به کتاب ندهم معلوم است می‌خواهید بدون فکر طولانی به تصور درستی نسبت به تمدن اسلامی فکر کنید و این محال است. موفق باشید
6454
متن پرسش
سلام بر استاد ارجمند - با توجه به علقه ای که بین روح و جسم حتی پس از مرگ وجود دارد و روح حالات جسم را درک می کند آیا اهدا اعضا افرادی که مرگ مغزی شد ه اند، به روح آنان فشار وار نمی کند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز عرایضی در این مورد داشته‌ام. بنده با نظر شما موافقم. موفق باشید
6455
متن پرسش
با سلام.آیا این درست است که بگوییم چون انسان نمی تواند ذات خداوند را درک کند،اساسا نمی تواند ذات هیچ چیزی را درک کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ذات خداوند را هیچ‌کس نمی‌تواند درک کند ولی اسماء و صفات الهی در عالم تجلی کرده. پس با نظر به اسماء الهی و صفات الهی می‌توانیم با کمالات حضرت حق آشنا شویم. موفق باشید
6403
متن پرسش
سلام استاد. آیا دلیل روایی داریم مبنی بر اینکه در هرعصر تنها و تنها یک نفر وجود دارد که منتخب امام زمان است و همه ی مردم باید زیل آن سلوک کنند؟ یعنی اینکه دو نفر و یا بیشتر چرا نمی توانند از جانب معصوم انتخاب گردند؟ چرا نتوانیم بجای سلوک زیل امام خمینی، زیل علامه حسن زاده یا علامه طباطبایی سلوک کنیم؟ اصولا آیا بعد از فوت کسی که زیل آن جامعه باید سلوک کند، بلافاصله فرد دیگری از جانب معصوم انتخاب می شود و یا خیر؟ دلیل روایی و یا عقلی چیست؟ و چه دلیلی وجود دارد که هم مبانی فکری و هم مبانی عمل مان را از او بگیریم؟ چه دلیلی داریم که واژه ی "تقلید" در حیث "... ان یقلدوه.." تقلید در دو حوزه ی عمل و نظر می باشد؟ انشالله خداوند متعال عمری پر برکت به شما استاد بزرگوار عنایت کند و همیشه در پرتوی عنایات امام عصر قرار داشته باشید. والسلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیاء خدا اعم از علامه طباطبایی و یا آیت‌اللّه حسن‌زاده با نوری که به قلب‌شان می‌رسد ما را در آن رابطه هدایت می‌کنند و مطابق دغدغه‌ای که دارند خداوند آن‌ها را مأمور دستگیری مردم می‌کند و همان‌طور که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرض شد دغدغه‌ی حضرت امام نجات جامعه از کفر نظام شاهنشاهی و کفر ظلمات فرهنگ مدرنیته بود و بدین لحاظ خداوند نور انقلاب اسلامی را به قلب حضرت امام اشراق فرمود و همان‌طور که باید در ذیل اولیای خدایی چون علامه طباطبایی از برکات وجودی ایشان بهره‌مند شویم، اگر بخواهیم در این دوران از ظلمات فرهنگ غربی رها شویم و به تمدن اسلامی نایل گردیم باید در ذیل شخصیت اشراقی حضرت روح‌اللّه قرار گیریم و مصداق حدیث حضرت صادق«علیه‌السلام» را نیز بدین لحاظ می‌توان با شخصیت امام منطبق کرد که حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: رسول خدا (ص) فرمودند:«یَحْمِلُ هَذَا الدِّینَ فِی کُلِّ قَرْنٍ‏ عُدُولٌ یَنْفُونَ عَنْهُ تَأْوِیلَ الْمُبْطِلِینَ وَ تَحْرِیفَ الْغَالِینَ وَ انْتِحَالَ الْجَاهِلِینَ کَمَا یَنْفِی الْکِیرُ خَبَثَ الْحَدِید» در هر قرن انسان‏هاى متعادل و عدولى هستند که این دین را حمل نموده و هرگونه تأویلِ اهل باطل و تحریف افراطیون، و ادعاهاى جاهلین را از آن دور مى‏گردانند، همان‏طور که کوره‏ى آهنگران پلیدى و چرکى آهن را پاک مى‏کند. و از آن‌جایی که با اشراقی که بر قلب امام شده تاریخ جدید ما شروع شده ادامه‌ی کار با ادامه‌ی راهی است که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشوده‌اند. این چیزی است که رهبری عزیز متوجه شده‌اند و بر این اساس به بهترین نحو کشور را مدیریت می‌کنند. موفق باشید
6407
متن پرسش
با سلام اینکه گفته شده جن خیال محض است در مقابل ملائکه که عقل محض اندصحیح است؟اگر درست باشد چطور شیطان توانست از برخی ملائکه هم جلو بزند و معلم ملایکه شود؟آیا اصلا این معلم ملائکه شدن شیطان حقیقت دارد؟با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال از آن‌جایی که می‌فرماید: به ملائکه گفتیم به آدم سجده کنید و همه سجده کردند مگر شیطان، معلوم می‌شود شیطان در آن مرحله در مرتبه‌ای بوده که ملائکه نیز بوده‌اند و به گفته‌ی علامه طباطبایی خطاب به مقامی بوده که شیطان نیز در آن مقام بوده و ملائکه نیز در مقامات مختلف جای دارند از زمین تا بالاترین مقامات که مقام ملائکه‌ی مقرب است، شیطان در آن مرحله در جایگاهی از ملائکه بوده که مقام ملائکه بوده و تقسیم خیال محض برای جنّ و عقل محض برای ملائکه شاید لازم نباشد. اگر هم شیطان در آن مقام معلم ملائکه بوده در محدوه‌ی خاصی این کار عملی می شده که میتوانسته کفر خود را پنهان کند چون قرآن می‌فرماید: «وَ کانَ مِنَ الْکافِرین‏» او از اول کافر بود ولی کفر خود را می‌توانست در آن مقام پنهان کند و تنها خلیفة‌اللّه بود که کفر او را بر ملأ کرد. در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» در این موارد عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
6408
متن پرسش
با سلام شما در جواب سوالی فرموده اید:با همان اراده‌ی الهی که شکل موز و خرمای این دنیا شکل گرفته مؤمنین در بهشت به اراده‌ی الهی و با همان تصور متعالی خداوند که منجر به ایجاد موز و خرما شده، آن‌ها در بهشت میوه‌های بهشتی خود را ایجاد می‌کنند.منظور از تصور متعالی خداوند چیست؟با سپاس فراوان از محضر استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر عملی مبتنی بر تصوری است و عمل ایجاد موجوداتِ کامل مبتنی بر تصور کامل و متعالی است. این میوه‌هایی که شما در اوج نظم و زیبایی ملاحظه می‌کنید توسط خداوند خلق شده، حال مؤمنین در بهشت که دارای عالی‌ترین تصور هستند میوه‌های بهشتی را مطابق آن تصور خلق می‌کنند با این تفاوت که آن میوه‌ها لازم نیست تا ضعف مادی‌بودن همراه گردد. موفق باشید
6410
متن پرسش
با سلام بزرگی میگفت بر طبق حدیثی که در من لا یحضره الفقیه است وقتییک پیغمبر یا وصی پیغمبر از دنیا میرود خداوند متعال بدنشان را به آسمان می برد حتی گوشت و استخوان و پوستش را،اگر این روایت درست است به چه معناست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم روح بزرگ اولیاء در عالی‌ترین درجات عالم اعلاء برده می‌شود ولی نمی‌دانم گوشت و استخوان آن‌ها را هم می‌برند یا نه. حدیث را بفرمایید تا روی آن فکر کنم. موفق باشید
6415
متن پرسش
با سلام منظور از روایتی که میفرماید غیر از مومنین محض و کافرین محض سوال و جواب قبر ندارند چیست؟گویا اعتقاد بعضی علما عکس این مسئله است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها مؤمن محض که انسان های معصوم باشند و کافر محض سؤال و جواب ندارند، زیرا کافر محض که تکلیفش معلوم است دیگر سؤال و جوابی ندارد برای آن‌که تکلیفش معلوم شود همان‌طور مؤمن محض که هیچ کوتاهی نداشته که با سؤال و جواب بخواهد کوتاهی خود را توجیه کند و پنهانِ شخصیت خود را آشکار کند. موفق باشید
6418
متن پرسش
با سلام با توجه به تفسیری که از نزدیکی آدم به شجره در المیزان ارائه میشودآیا واقعا ظهوری داشته؟یا صرفا اشاره به نزدیکی آدمیان به دنیا دارد؟علامه در خود تفسیر آیات اشاره به مثل بودن این گونه آیات دارند اما در شرح روایات به این نکته اشاره میکنند که شاید بهشت مورد اشاره بهشت برزخی بوده است.در مورد سجده ملائکه به حضرت آدم چطور؟شما فرموده اید آنجا مقام آدمیت به اعتبار علم آدم السمائ کلها مد نظر است،آیا سجده ملائکه و تمرد شیطان از آن نمود خارجی به همین شکل بیان شده داشته یا خیر؟با توجه به صحبت شما که میفرمایید این مقام آدم(با توجه به قرار داشتن جایگاه آدم در قوس صعود) بالاتر زمانی بوده که به شجره نزدیک شده،ظاهرا زمان هم در آنجا مطرح نیست و ملائکه همواره در حال کتمان مقام آدم و سجود نسبت به آدم هستند،در اینجا منظور از تمرد شیطان چیست؟آیا منظور اینست که شیطان هم همواره نسبت به سجده به مقام آدمیت تمرد دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند شجره صورت مثالی دنیا است که در برزخ نزولی حضرت آدم«علیه‌السلام» برای حضرت از یک جهت و برای آدمیت از جهت دیگر ظهور داشته. آری جریان آدم و ملائکه و شیطان جریان جاری در نظام هستی است و همواره چنین است. موفق باشید
6421
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر الف)عالم برزخ عالمیست که به ماننند عالم خواب شکل و صورت در آن وجود دارد آیا عالم قیامت که عالمی مافوق برزخ هم هست شکل و صورتی هست یا شبیه درک عقلی است که فقط صور کلیه موجود است که شکل و اندازه هم ندارد؟اگر این مطلب صحیح است پس توصیفاتی که از بهشت در قیامت داده شده یا صورت محشور شدن انسانها به صورت حیوانات چه میشود؟تفاوت آن بهشتها با مقام عند ملیک مقتدر که صورتی ندارد چیست؟ ب)آیا ملائکه ای هستند که حد وجود آنها قیامتی نباشد یا چون عالم قیامت عالم عقل است و ملائکه هم عقل محضند نمیشود حد وجودآنها برزخ باشد اما میتوانند جلوه برزخی و حتی دنیایی هم داشته باشند؟ ج)تجرد ملائکه ای که هر قطره باران به تجلی آنها نازل میشود با تجرد جبرئیل تفاوت دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم قیامت مراتب مختلف دارد بدین معنا که در یک مرتبه صورت‌های متعالی هست که در عین آن‌که مانند برزخ صورت در میان است ولی صورت‌هایی بسی زلال‌تر و شدیدتر از صورت‌های برزخی، چه برای اهل بهشت و چه برای اهل جهنم، ولی مقامات بالاتر از صورت که همان مقامات عقلی باشد نیز در قیامت هست که مؤمنین در یک لحظه در عین آن‌که در بهشت هستند در عوالم بالاتر نیز بدون هرگونه حجابی حاضرند که همان مقام «عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر» است. ملائکه‌ی برزخی همان نکیر و منکرند و یا اعمال حسنه‌ی شما که به صورت ملک در برزخ به سراغ شما می‌آیند. پس ملائکه؛ جلوه‌ی برزخی دارند و دنیا نیز مظاهری دارد که ملائکه از آن مظاهر ظاهر می‌شوند مثل قوه‌ی بینایی شما که در چشم ظاهر می‌شود ملائکه در حرم ائمه«علیهم‌السلام» ظاهر می‌شوند. آری تجرد ملائکه شدت و ضعف دارد. موفق باشید
6401
متن پرسش
سلام و عرض ادب.حاج اقا بنده پس از پیگیری های متعدد برای دیدار حضوری شما و مواجه شدن با شکست در این مسیر نهایتا به پرسش در سایت بسنده کردم.بنده در محله ای که زندگی میکنم با شنیدن شایعاتی میبنی بر توانایی یک دعا نویس به ایشان مراجعه کردم و پس از صحبت های فراوان ایشان ادعا کردند که با جنی بصورت موکلی در ارتباط هستند و ایشان به بنده گفتند که فلان همساییتان بخت شما را بسته است و گرهی در کارتان ایجاد کرده که به هیچ نتیجه ای نمیرسید و سپس اعمالی را به بنده سفارش نمدند که انجام دهم. ولی بنده که اعتقاد چندانی به این حرفها نداشتم وقتی این صراحت را در کلام ایشان دیدم و با مطالعه ی کتاب جایگاه جن و جادوگر شما و بخشی از ان(شیاطین توانایی دخالت کمی را در حیات دارند) به تردید افتاده و نمیدانم چه کنم و چون دسترسی حضوری به شما را نداشتم به اقایی مراجعه کردم و ایشان گفتند برو اعمالی که دعا نویس گفته است را اجرا کن و این حرف نیز تردید مرا بیشتر کرد حال با این توصیفات ایا انها می توانند بخت مرا ببندد؟ و ایا بنده کارهایی را که دعا نویس گفته است انجام دهم؟در ضمن دعا نویس پول انچنانی هم نمیگرد.حاج اقا لطف کنید اگر امکان دارد جواب بنده را فوری بدهید زیرا زندگی بنده به شدت تحت الشعاع این مسئله است.و همچنین برای بنده دعا بفرمایید.یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «جایگاه جن و جادوگر و شیطان» عرض شد جادوگران بدون اذن الهی هیچ نقشی نمی‌توانند داشته باشند. با توکل به خداوند و بنا به دستورات امامان معصوم«علیهم‌السلام»، روزانه با خواندن 21 آیت‌الکرسی از هر حیله‌ای رها خواهید شد . موفق باشید
6376
متن پرسش
سلام استاد چه شده همچین سوالاتی اتفاق افتاده؟ 1.من به نیهیلیسم رسیدم ازکجا شروع کنم وچطور بیرون بیام؟ 2.اسم شهدای کربلا را نامشان راشنیدم اما 20 سالم ست که نمی دانم که بودند وهستند؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر اندازه انسان به حضرت حق رجوع کند و او را منبع همه‌ی کمالات بداند از پوچ و پوچ‌انگاری رها می‌شود. کتاب ده نکته همراه با شرح آن إن‌شاءاللّه کارساز است 2- کتاب «عنصر شجاعت» از آیت‌اللّه کمره‌ای در این مورد کتاب ارزنده‌ای است. موفق باشید
6377
متن پرسش
سلام استاد در کتاب آشتی به خدا سوالی داشتم موضوع:یا ایها الذین امنوا انتم الفقراء الی الله والله غنی الحمید آیا ماهمه درپوچی مشتریکم فقط کسانی رهایی پیدا می کنند که الی الله بشوند؟ یعنی انتم الفقراء مگر اینکه الفقراء الی الله بشویند دیگر وصل به عین هستی وغنی هستید و به پوچی واحساس پوچی نمی کنید؟ باتشکرفراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین است . إن‌شاءاللّه با مطالعه‌ی برهان صدیقین در کتاب «از برهان تا عرفان» این موضوع روشن می‌شود. موفق باشید
6384
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی ، استاد چرا مدتی است جواب سوالاتم را نمیدهید؟ ممنون میشوم اگر جوابم را بفرستید ! برای اصلاح اندیشه چه کنیم؟ تغییر فکر به چه کیفیت است ؟ در جایی شنیدم روزی 20 تا 30 هزار فکر به ذهن انسان می آید چگونه میشود افکار را کنترل کرد؟ برای نفی خواطر چه کنیم؟ اجرکم عند الله-یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در همین رابطه کمک می‌کند و این بهتر از آن است که در جواب سؤالاتی این‌چنین مهم چند سطر خدمت‌تان بنویسم. موفق باشید
6385
متن پرسش
باعرض سلام وادب خدمت استاد بزرگوار ببخشید من وهمسرم میخواهیم یه سیر مطالعاتی راشروع کنیم با توجه به اینکه هردو شاغل هستیم لطفا راهنمایی بفرماییدکه چه طور شروع کنیم و چه کار کنیم که در این راه سست نشویم و انشااله بتوانیم به هدفمان برسیم؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه کنید تا إن‌شاءاللّه رویکرد درستی به مطالعه پیدا بفرمایید و بعد سیر مطالعاتی که روی سایت هست را دنبال کنید، إن‌شاءاللّه نتیجه می‌گیرید. موفق باشید
6365
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید سوالی برایم ایجاد شده اینکه میگوییم خداوند حکیم است همچینین تمامی آفرینش جلوه ی نام خلاق اوست یعنی خلق کردن ذات اوست. وهمچنین هرچه خلق کرده در بهترین حالت خلق کرده. حالا پازل حل نشده ی من این است که اگر انسان هم در بهترین حالت خلق شده که خداوند حکیم او را آفریده چرا نیاز بوده که ابزاری به نام تن یا جسم به او داده شود؟ اگر بحث آزموده شدن است که وقتی در بهترین حالت خلق شده ایم پس این آزمودن عبثی است.و اگر بحث تعالی پیدا کردن و رشد است که یعنی حالت اولیه ی ما بهترین حالت نبوده که هنوز جا برای رشد دارد! ممنون میشوم جواب بنده را بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا خودِ این‌که خداوند شرایطی ایجاد می کند تا انسان‌ها جنبه‌های بالقوه‌شان به فعلیت برسد عین حکمت نیست؟ لازمه‌ی حکمت آن است که شرایط تعالی هرکس فراهم شود و تحقق چنین شرایطی کار ارزشمندی است. موفق باشید
نمایش چاپی