بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1953
متن پرسش
سلام خدمت استاد چه کسی می تواند بگوید که نظر اسلام در فلان مورد این است؟ چه کسی می تواند تبلیغ دین بکند؟ باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ چه درسهایی خوانده باشد؟ آیا اساتید معارف دانشگاه ها به صرف خواندن دروسی در مورد اسلام می توانند تبلیغ دین بکنند و نگاه خود به دین را ترویج کنند؟ آیا امثال حضرت عالی که خود به مطالعه علوم حوزوی پرداخته اند و مجتهد در فقه نیستید حق نشر معارف اسلام را دارند؟(خواهشا نفرمایید بنده یک معلم هستم ، شما اکنون در معارف دینی تولیدات زیادی داشته اید که منحصر به شماست) امثال آقای بانکی که دکترای فلسفه دارند حق دارند در این سطح به تبلیغ دین بپردازند؟
متن پاسخ
.باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که یک فقیه در فقه مجتهد‌است و بقیه باید احکام دین را از فقیه بگیرند و در عین حال آن فقیه ممکن است در تفسیر و یا فلسفه خودش مقلد باشد و از امثال علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» مطلب را بگیرند. شما هم اگر در کلام و یا فلسفه و یا عرفان در حدّی رسیدید که صاحب‌نظر شدید وظیفه دارید اسلام را نشر دهید و حقیقت اسلام را به گوش مردم برسانید. اساتید معارف وقتی یک یا چند موضوع از موضوعات کلامی و یا فلسفی را به خوبی فهمیدند مثل برهان در اثبات خدا یا صفات و اسماء الهی یا برهان در وجود معاد، وظیفه دارند آن را نشر دهند زیرا «زکات العلم نشره» زکات علم نشر آن است. همچنان که اگر استاد معارف شما با مطالعه‌ی تفسیر المیزان از طریق شرح علامه طباطبایی«رحمه‌الله‌علیه» متوجه پیام بعضی از آیات و روایات شد وظیفه دارد آن را نشر دهد. مگر این‌همه روحانی که مسئول تبلیغ اسلام هستند مجتهدند؟ این‌ها وظیفه دارند از طریقی صحیح اسلام را بگیرند و نشر دهند. موفق باشید
1932
متن پرسش
سلام علیکم یکی از مشکلات طلاب این است که حوزه آنها را به صورت جامع رشد نمی دهد. یعنی در نهایت دید جامعی نسبت به دین (قرآن، روایات، علوم مختلفت تفسیر و تاریخ و ...) ندارند. آیا سیر درسی و مطالعاتی ای وجود دارد که طلبه از سال اول آن را دنبال کند تا در نهایت واقعا اسلام شناس شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حوزه‌های علمیه طوری طلبه را از نظر علمی تربیت می‌کنند که به خوبی می‌تواند به متون دینی مراجعه نماید و بهره‌ی لازم را از آن‌ها ببرد و بقیه‌ی انسان‌ها را نیز از متون دینی بهره‌مند کند. اشکال کار آن است که طلبه گمان کند فقط باید آن موضوعاتی که در حوزه تدریس می‌شود را بداند، در حالی که سیره‌ی بزرگانی مثل امام و شهید مطهری‌ها این بود که با زمینه‌ی حوزوی که داشتند خودشان به متون روایی و فلسفی و عرفانی رجوع می‌کردند و خود را توانا می‌ساختند. طلبه در سال‌های اول حتی تا دوره‌ی سطح باید سعی کند بیشترین وقت خود را صرف ادبیات و سایر متون درسی کند و در حدّ محدودی به بقیه‌ی کتاب‌ها رجوع کند تا آن‌که در درس خارج فرصت پرداختن به قرآن و برهان و عرفان به نحو مناسب برایش پیش آید. موفق باشید
1920
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و تشکر همراه با عذرخواهی بابت تصدیع وقت حضرتعالی .مدتهاست فکرم مشغول موضوعی شده و حالت شک و تردید دراین مورد مرا به خود مشغول کرده است .این موضوع هیپنوتیزم یا دقیقتر خودهیپنوتیزم است . با مطالعات فراوانی که در این زمینه داشتم اینگونه علمای این فن بیان داشته اند که خودهیپنوتیزم روش علمی ترک عادات کهنه و ایجاد عادات جدید بوسیله تلقین به ضمیرناخودآگاه است زیرا دراین حالت فرد بسیار تلقین پذیر است . یعنی اگر ذهن انسان تحت تاثیر محیط و خانواده تحصیل و... برنامه ریزی شده است هم اکنون فرد خود میتواند برنامه جدیدی را به ناخودآگاه ذهن بدهد و شخصیت جدید خود را شکل دهد و عادات بدی را که دارد را ترک و باعادات حسنه جایگزین نماید. علاوه بر خواص دیگر مثل تمرکزفکر و افزایش حافظه و موارد دیگر. سوال بنده از حضرت عالی این هست که آیا واقعا خودهیپنوتیزم و ایجاد رابطه با ضمیرناخودآگاه چنین خواصی دارد؟ آیا شرع مقدس چنین راههایی را تجویز میکند؟ آیا اهل بیت که اول و آخر همه راههای خیر به به آنها ختم میشود در این مورد بیانی داشته اند؟ آیا اگر کسی از چنین راهی بخواهد به مبارزه با رذایل اخلاقی و تقویت اراده بپردازد وهن مقام ائمه میباشد؟لطفا ازلحاظ حکمی و معرفت النفس در این مورد بنده و امثال بنده را راهنمایی ببفرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بخش دوم سوال حذف شود. بنده در کتاب جایگاه «جن و شیطان و جادوگر در عالم» تا حدّی روشن کردم که انسان در هیپنوتیزم بر روی خیالات خود متمرکز می‌شود و به همان اندازه که خیالات ناپایدارند تأثیرات هیپنوتیزم ناپایدار است و انسان را از رجوع به حقیقت که از طریق معارف دینی و اخلاق فاضله در بستر بندگی به دست می‌آید محروم می‌کند. پیشنهاد می کنم به آن کتاب رجوع فرمائید. موفق باشید.
1918
متن پرسش
سلام علیکم! در رساله های مراجع آمده اگر در هنگام صحبت و مشاهده نامحرم خوف مفسده و افتادن به گناه افتادن باشد باید اجتناب شود و گرنه اشکال ندارد. حال این مفسده دقیقا یعنی چه؟! چون که اگر مفسده و گناه را صرفا استمناء و زنا بدانیم آنوقت می توان گفت خیلی از این صحبت ها مخصوصا آن صحبت هائی که در مکان عمومی است این مفسده را ندارد. چون واقعا مثلا چند کلام صحبت با نامحرم یا در خیلی از موارد نگاه به نامحرم موجب استمناء و زنا نمی شود. اما اگر بخواهیم دامنه مفسده را آنچنان وسیع در نظر بگیریم که حتی مثلا اینکه ممکن است بعد از صحبت با نامحرم انسان تا چند دقیقه بعد از آن صحبت نیز به فکر نامحرم باشد یا مثلا حتی اینکه مقداری دل انسان در هنگام صحبت بلرزد و ... آنوقت باید گفت شاید بالای 95% مکالمات اینچنین وضعی داشته باشند و طبق این مبنا تقریبا باید گفت بطور مطلق مرد و زن نامحرم نه به هم نگاه کنند نه حتی با هم صحبت کنند. حتی طبق این مبنا مثلا اگر در خیابان زنی از ما آدرس سوال کرد نیز نباید به او جواب داد. یا مثلا زن حتی برای خرید به سر مغازه نیز نباید برود. مخصوصا مغازه ای که صاحب مغازه جوان باشد. یا طبق این مبنا زن باید کلا در خانه بنشیند. یا حتی به اخبار تلوزیون که مجریش زن است نیز نباید گوش داد. فیلم ها که دیگر جای خود دارد. فیلم خارجی که دیگر اظهر من الشمس است. طبق این مبنا حتی مثلا طلبه های مجرد در فقه کتاب النکاح را نباید بخوانند چون بالاخره ذهن جوان را بخود مشغول می کند. علاوه بر کتاب النکاح مثلا مبحث دماء ثلاثة را از کتاب الطهارة، مباحث مربوط به اماء در ابواب مختلف فقه را نیز نباید بخوانند چون ذهنشان مشغول می شود. حتی طبق این مبنا شاید بشود گفت مجرد برخی آیات قرآن را نیز نباید بخواند. آن آیاتی که از حوری و قاصرات طرف و حورات مقصورات و .... صحبت می کند چون موجب دلمشغولی می شود. یا مثلا سوره یوسف آیات مربوطه را نیز نباید بخوانند. حتی بنده یک فایل از بخشی از سخنرانی علامه حسن زاده حفظه الله را گوش می دادم در آنجا به مناسبتی یک زن تقاضای صلوات از مردم کرد. علامه حفظه الله البته مودبانه اما به شدت به زن تذکر دادند که زن نباید در حضور نامحرم اینچنین حرف بزند. در حالی که واقعا در یک همچون مجلسی آنهم تقاضای صلوات به هیچ وجه مفسده ای ندارد. در مجموع بصورت مفصل و کامل و موردی در این مورد بحث کنید که این مفسده دقیقا یعنی چه؟! و حدودش کجاست؟! و طبق تعریف شما از مفسده به نظرتان در چه مواردی صحبت با نامحرم مفسده دارد و در چه مواردی ندارد؟! البته لطفا یک جواب عمقی و بر اساس مبانی ناب اسلامی بدهید نه آن جوابهای معمولی و سطحی که در همه سایت ها و سخنرانی ها وجود دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم منظور از مفسده در ارتباط با نامحرم، همان نوع دوم است ولی باید توجه داشت حتّی برای یک جوان در حال عادی این‌طور نیست که اگر نامحرمی از او مثلا آدرسی بپرسد دل او بلرزد مگر این‌که او از تعادل اولیّه‌ای که عموم انسان‌ها دارند به جهت غلبه‌ی خیالات (به هر دلیلی که غلبه کرده‌است) خارج شده و صورت‌های ذهنی که خودش به ایجاد آن‌ها دامن زده همواره مدّ نظرش باشد و در برخورد با نامحرم برای او تداعی شود. چنین افرادی برای درمان خیال نامعتدلشان باید از ایجاد زمینه‌های رجوع به صورت‌های نامناسب خودداری نمایند تا به مرور خیالاتشان به حاشیه رود و تعقّل به صحنه آید. در مورد ادب خیال می‌توانید به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مراجعه نمایید. موفق باشید.
1907
متن پرسش
سلام استاد میخواستم کمکم کنید دارم کم کم به گناه مبتلا میشم می ترسم از عذاب جهنم . گناه اذیتم میکنه. ازدواج هم نمیشه چون پدر و مادرم راضی به کمک کردن به من نمیشن چون در منطقه ما ازدواج پسر از حدود 28یا 30 شروع میشه چون کار و خونه و پول از عوامل مهمه که من حالا دانشجو هستم ندارم پس حالا حالا ها باید منتظر بمونم برام دعا کنید و راهنماییم کنید .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شده که چگونه باید خیالات واهی را کنترل کرد. باید این را بدانید به اندازه‌ای که به این نوع خیالات میدان بدهید قدرت می‌گیرند و به اندازه‌ای که از آن‌ها عبور کنید می‌بینید که چیز مهمی نیستند. از خداوند بخواهید به نور اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در ماه رجب شما را از این‌گونه خیالات عبور دهد. موفق باشید
1903
متن پرسش
بسمه تعالی سلام دانشجویی هستم درحال تدوین پایان نامه.با اینکه موضوع رساله ام را مطابق علاقه ام انتخاب کردم،ولی با گذشت3ماه شروع تدوین هنوز کار قابل توجهی درپیشبرد آن نکردم. دربرنامه ریزی دچار اهمال کاری بسیاری هستم.به روانشناس مراجعه کردم.به تشخیص ایشان بنده فردی آرمانگرا درهدف ودرعین حال اهمالکار هستم. در درسم موفق بوده ام.ولی ویژگی بارزم دقیقه نودی کار کردن است. به اذعان دوستان واطرافیان فرد باهوش وبا حاقظه قوی هستم.ولی تلاش زیادی در بهتر کردن موقعیتم نداشتم. ازجمله اینکه بخونم برای دانشگاههای عالی وبرتر. همیشه تنبل وسست بودم. البته این2-3ساله.قبلا وقتمو تلف نمیکردم. برای ساعات زندگی ام برنامه داشتم.از حرفهای بیهوده وجلسه های لهو ولعب پرهیز میکردم به هوای اینکه سخنرانی گوش بدم.کتابی بخونم وعلمم را افزایش بدم.ملی الان تنبل وبی حوصله شدم.برای پایان نامه در روز وقت زیادی نمیذارم. فکرم بسیار مشغول شده.حتی عبادت وراز ونیازهام هم مثل قبل نیست.برای مطالعه حرص وولع زیادی مثل قبل ندارم. بیشتر کتابها را تکراری میدانم.ازتنوع خوشم میاد.وخلاصه یه دل زدگی درمن ایجاد شده که من راه برون رفت ازاونو نمیدونم. نمیدونم چطوری برنامه بریزم. پایان نامم را پیش ببرم.افکارم را متمرکز کنم. عبادت با حال داشته باشم.متشکر میشم منو راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اولاً: نگران نباشید این حالت می‌آید و می‌رود. ثانیاً: یک برنامه‌ریزی کنید و بدون آن‌که به خودتان سخت بگیرید هرچیزی را در جای خودش قرار دهید و بدون نگرانی و با یک برنامه‌ی ساده کار پایان‌نامه را شروع کنید خودش جلو می‌رود. موفق باشید
1902
متن پرسش
سلام استاد چی کار کنم من تازه فهمیدم دیگران رو خودم می دونم زندگیم شده تقلید اصلا از خودم انگاری هیچی ندارم . کتاب هم خوندم مخصوصا کتاب های انسان شناسی یک و دو و جوان و انتخاب بزرگ رو هم خوندم ولی نمی دونم چرا اینجوریم . چیکار کنم .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: هر اندازه انسان با اندیشه و تفکر جلو برود به خودش نزدیک می‌شود و در آن صورت اگر هم از کسی تقلید کند به اعتبار آن‌که عقل او پذیرفته است که مثل آن کس عمل کند که در این صورت تقلیدی واقع نشده. موفق باشید
1899
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز از مباحثی که این مدت در سوالات کم وبیش در مورد اعیان ثابته شده کمی گیج شدیم. آیا اعیان ثابته همان خزائن غیبی هر شیئی هستند که در قرآن آمده؟ آیا کل عالم یک عین ثابته دارد ویا هر جزئی از هر عالمی یک عین ثابته خاص دارد؟ آیا عین ثابته همان وجود اشیاء قبل الخلق در علم الهی هستند یعنی همان علم اجمالی حق به مخلوقات قبل الخلق است وبعد خلق به علم تفصیلی می آید؟ اگر هر کسی عین ثابته خاص خود را دارد آیا با انس با آن حقیقت می تواند به اسرار عالم غیب راه پیدا کند؟ اگر این عین ثابت است پس تغییرات 180 درجه ای در شخصیت بعضی افراد از چیست؟ آیا قائل شدن به وجود این اعیان مستلزم جبر نیست یا اینکه جوابش همان علم خداوند به مختار بودن ما در افعال است؟ آیا منبعی هست از آثار خودتان یا حضرت امام یا دیگر بزرگان تا در این مورد مطالعه درستی داشته باشیم؟ از توجه شما بسیار ممنونم
متن پاسخ
تعالی؛ علیک السلام: 1- اعیان ثابته جنبه‌ی امکانی مخلوقات است در علم الهی 2- ظاهراً اولیاء الهی متوجه عین ثابته‌ی خود و بقیه می‌شوند 3- درجواب سؤال شماره‌ی1364 دلایل آن‌که عین ثابته منجر به جبر نمی‌شود آورده شده است. در کتاب‌های عرفانی که بر مشرب ابن‌عربی بحث کرده است به عین ثابته پرداخته شده. ولی کتاب مستقلی سراغ ندارم. موفق باشید
1895
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . . با توجه به گفته های شما در مورد برزخ که مثلا اگر الان بمیریم فردا نماز صبحی در برزخ داریم منتها بهترین ملکه نماز صبحمان را. . .سوال 1: البته شاید تعریفش اینی نباشد که گفتم،ولی در کل ما در برزخ با ملکاتمان روبرو هستیم بدون اراده برای بهبود،با این تفاسیر باید در برزخ رشد علمی باشد؟اما رشد عملی خیر. . . سوال 2: با توجه به توصیه جناب عالی در رابطه با مطالعات حب اهل البیت در ماه عزیز رجب،بنده چند وقتی است که در این زمینه مطالعاتی داشتم،شاید حدود یک سالی است،البته بدون هیچ نظمی،آیا توصیه میفرمایید با فراق بال به سراغ سخنرانی های شما و مطالعه مجدد کتاب حب اهل البیت بروم؟. . .انشاالله خدا ما و شما را از کسانی که از کسانی که اهل بهترین استفاده ها از ماه رجب هستند قرار دهد و موجبات رضایت ولیش را فراهم و آنچه که او صلاح میداند در ماه رجب روزیمان کند. . .خیر ببینید.موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- از قسمت اول سؤال‌تان چیزی سر در نیاوردم. بنده عرض کردم که انسان در برزخ و قیامت با ملکاتش زندگی می‌کند و بر همان اساس برایش رفع حجاب می‌شود 2- إن‌شاءالله در اولین فرصت کتاب «حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را با شرحی که داده شده است بازخوانی کنید به امید آن‌که حبّ فطری شما نسبت به آن ذوات مقدس به فعلیت برسد. موفق باشید
1887
متن پرسش
با سلام استاد عزیز کتاب های شما را می خواهیم در حلقه های صالحین تزریق کنیم لطفا بفرمایید برای چه سنی می توانیم استفاده کنیم و عده ای هم هستند اعم از دانشجو و .. که فقط برای ثبت فعالیت و.. می آیند آیا صلاح می دانید برای این قشر هم استفاده کنیم ضمنا برای سنین پایین تر از مرزی که شما خواهید گفت چه سیری را پیشنهاد می کنید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بحث‌هایی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» و جزوه‌های «چه نیاز به نبی» و «فلسفه‌ی تقلید» برای دانش‌آموزان راهنمایی هم إن‌شاءالله مفید است. فکر می‌کنم اگر برای همان دانشجویانی هم که می‌گویید بحث‌های معرفت نفس را بحث کنید جذب می‌شوند. موفق باشید
1889
متن پرسش
سلام در جواب سوالمان (1832) فرمودید چقدر باید آدم خلق بشود تا حضرت محمد (ص) خلق شود و... این جمله اتان را خوب درک نکردم- برای خلقت حضرت (ص) چه نیازی به خلقت آدم هاست و همچنین آیا مگرحقیقت وجودی حضرت در همان ابتدا به صورت نور آفریده نشد و همچنین اگر این نور به فعلیت نرسیده بود خدا در همان ابتدا به صورت کاملش را با تمام اسمائش می آفرید - استاد عزیز هرچی روی هدف خلقت کار میکنم قانع نمیشم ... ضمنا از وقت گذاری اتان خیلی خیلی ممنونم این کارتان بسیار ارزشمند است از کلیه عزیزانی که این مطلب را می خوانند تقاضا میکنم برای این استاد بزرگوار بخاطر وجود مبارکشان و این حرکت ارزشمندشان دعای خیر نمایند .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در نظام عالم ماده تدریج حاکم است و بحث در این عالم بود که تا مقدمات فراهم نشود مراحل بعدی ظهور نمی‌کند. ولی در عالم مجردات معدّات مطرح نیست، مقام مجردات مقام «امر» است که با «کن فیکون» همراه است. بهترین بحث در مورد هدف خلقت بحثی است که در رابطه با «اعیان ثابته» شده است إن‌شاءالله به وقتش برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
1886
متن پرسش
سلام و خدا قوت. از پاسختان به سوالم ممنونم. میخواستم بدونم این کاری که جدیدا میکنن و برای انتخاب اسم به افرادی رجوع میکنند و میگویند نام فرزند باید با حروف ابجد نام پدر و مادرش همخوانی داشته باشد اگرنه در آینده دچار مشکلات متعددی میشود سندیت دارد.واقعا چنین چیزی هست؟من شنیده ام افرادی بر این اساس نامشان را از طریق افرادی که اینکاره اند تغییر داده اند و بکلی روند زندگی شان در جهت مثبت تغییر کرده.آیا واقعا چنین است؟ ضمنا هزینه های فراوانی هم جهت این عمل گرفته می شود. چرا جواب سوال هایم بین جوابهای قبلی گم میشه؟!نمیتونم جوابمو بگیرم.اگر ممکنه شماره سوالم رو به ایمیلم ارسال کنید تا پیداش کنم. ممنون.التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- در کتاب جایگاه جن و شیطان و جادوگر درص 99 عرض شده. اما این‌که عده‌ای با محاسبه‌های غیر قابل اعتماد می‌آیند بر اساس حروف اَبجد عدد مربوط به اسمی را تعیین می‌کنند و سپس آن عدد را نسبت به امری دیگر مثل عددِ مربوط به اسم همسر آن فرد، مقایسه می‌کنند و ادعا می‌نمایند این دو عدد همخوانی ندارد، پس باید اسم‌هایشان را عوض کنند تا همخوانی پیدا کنند؛ نه‌تنها حرف بی‌پایه و اساسی است، بلکه پشت‌کردن به عقل و دستور شریعت الهی است. و این‌که چرا بعضاً با تغییر اسم، مشکلات فرد یا خانواده مرتفع می‌شود و یا بیماری طرف بهبود می‌یابد، پای شیطان در میان است. آری شیطان برای هلاکت انسان مشکلاتی را ایجاد می‌کند تا او را از خدا باز دارد و به غیر خدا متوسل شود و عملاً از دین الهی فاصله بگیرد و لذا در این راستا راه‌های موفقیت‌های ظاهری را برای او می‌گشاید ولی در زیر این موفقیت‌ها ایمان طرف را از او می‌گیرد و سپس همان موفقیت‌های ظاهری را نیز از آن فرد دریغ می‌کند.. موفق باشید
1875
متن پرسش
سلام.آیا انسان در برزخ اراده و اختیار دارد؟ این اراده و اختیار چه تفاوتی با اختیار انسان در زندگی این دنیا دارد؟کسی که در برزخ از خودش در عذاب است و راه فراری نیز از خودش ندارد چگونه این عذاب و سختی به تدریج رفع میشود؟چگونه مومن پاک می شود؟باید عاملی وجود داشته باشد که عذاب را رفع کند،خود انسان که نمی تواند،می تواند؟یا با تداوم عذاب که اتفاقی نمی افند،می افتد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در برزخ و قیامت انسان در قبضه‌ی ملکاتی است که در دنیا در خود ایجاد کرده ،در مورد رفع عذاب مؤمنین و پاک‌شدن آن‌ها به طور نسبتاً مبسوط در کتاب «معاد؛ جدّی‌ترن زندگی» بحث شده به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید
1877
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت جنابعالی در خصوص برگزاری جلسات سیر مطالعاتی در کانونهای فرهنگی هنری مساجد بنده به این نتیجه رسیده ام اگر ترکیبی از سیر مطالعاتی شهید مطهری و جنابعالی باشد مفیدتر است به این صورت که ابتدا تعدادی از کتب شهید مطهری کار شود بعد برسیم به ده نکته و اشتی با خدا بعد مقداری دیگر از کتب شهید مطهری کار شود تا برسیم به کتاب از برهان تا عرفان چون در کتاب از برهان تا عرفان مسئله بغرنج وجدت شخصی وجود و حرکت جوهری بیان گردیده است به نظرم صحییح نیست سریع سراغ ان برویم. چون وحدت شخصی وجود از مسائل غامض فلسفی و عرفانیست و بدون مقدمه سراغ ان رفتن مشکلاتی به بار خواهد اورد در مجموع بنده پیگیر اجرایی شدن طرح مفید سیر مطالعاتی در مساجد هستم اگر بتوانید در این زمینه ما را یاری کنید بسیار ممنون خواهیم شد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فکر خوبی به نظرتان رسیده. البته پیشنهاد بنده آن است که بحث حرکت جوهری را فقط برای افراد خاص دنبال کنید و یک بحث عمومی نباشد. موفق باشید
1878
متن پرسش
با سلام استاد بزرگوار. استاد علامه حسن زاده آملی در خصوص رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای سخنانی ایراد کرده اند که با وجود ارادتی که ما محضر رهبری داریم اما تعاریف بنظر کمی بزرگ می آید، مثلا گفته اند:« رهبر عظیم‌الشأن‌تان را دوست بدارید. عالمی، عادلی،‌ رهبری، مؤمنی، ‌موحدی،‌ سیّاسی، دلداری، رهبری، انسان ربانی، پاک،‌ منزه، که دنیا شکارش نکرده من جایی [سراغ] ندارم که عرض کنم. همان که عرض کردم: نه شکوفه‌ای، نه برگی، نه ثمر، نه سایه دارم / همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را قدر این نعمت عظمی را که خدا به شما عطا فرمود، قدر این رهبرِ ولیّ وهمان عبارات که سرور عزیزم جناب استاد حدادعادل، ارائه دادند؛ رهبری، ولیی، الهی» استاد سوال بنده این است با توجه به شناختتان نسبت به آیت الله حسن زاده آملی ایشان آنچه را در باطن عالم مشاهده کرده اند بیان نمودند و یا این صحبتها را به خاطر ایجاد وحدت و وفاق ملی عنوان کرده اند. سپاس بیکران
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: عارفی که یک عمر با قلب و دل خود کار کرده و خود را از مشهورات و تعارفات آزاد کرده نمی‌تواند غیر از آن‌چه را که قلبش تصدیق کرده است بر زبان آورد. موفق باشید
1879
متن پرسش
استاد گرانمایه سلام و احترام. استاد بارها این دو سوال برایم پیش آمده است، 1.چرا در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام علی علیه السلام و سایر ائمه، مردم چه خوب و چه بد، می توانستند امامشان را رویت کنند و ظاهرشان را ببینند، اما نوبت به ما بیچاره ها که رسید فقط موقنین و متقین و مومنین واقعی به این شرف نایل می آیند؟ 2.سوال دیگرم این است که چرا علما و بزرگانی که امام زمان را مشاهده می کنند غالبا اشاره به دیدن نوری سبز یا زرد و .. می کنند؟ استاد این نور در واقع نوری در عالم مثال است یا نور مادی است و دیگر اینکه آیا سایر ائمه همراهشان همیشه نور بوده اگر اینگونه بوده چطور مردم از ظاهر امر متوجه حقانیت ایشان نمیشده اند؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: گفت: «هرکه را روی به بهبود نبود.... دیدن روی نبی سود نبود» چشم اگر بینا باشد نور ائمه«علیهم‌السلام» را در سیره‌ و سخن حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» می‌بیند، برادر! دنبال نور محسوس نباش. مگر وقتی قرآن می‌فرماید: «اللهُ نورالسموات و الأرض» است شما به دنبال نور محسوس هستید؟ مگر نور حیات و قدرت و لطافت را در گُل‌ها نمی‌بینید؟ موفق باشید
1873
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار سوال بنده از هدف آفرینش است,البته جوابهایی پیرامون الا لیعبدون و یا ترحم خداوند بر بندگان و ...شنیده ام ولی نمی دانم چرا ناقص است یا شاید جواب ها مختصر و ناقص است.از طرفی این را یک مسئله مربوط به کنه ذات باریتعالی میدانم و چون احاطه ای نیست بر خالق جواب آن را غیر ممکن می دانم.در ضمن درمورد کافر شدن بعضی از علما در مسئله ورود به کنه ذات شنیده ام,می خواستم جواب شما را در این مورد بدانم.از وقت گذاریتان در حل شبهات بسیار ممنونم.انشالله جمله امام شامل شما هم بشود(هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و یده)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همان‌طور که خودتان مستحضرید موضوع مورد بحث در حدّی نیست که در یک سؤال و جواب روشن شود مگر آن‌که موضوع را در کتاب‌ها مفصل دنبال فرموده باشید و سؤالاتی باقی مانده باشد که آن‌جا مطرح کنید. بنده در چند جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» در حدّ توان خود جواب داده‌ام و فکر می‌کنم جواب این نوع سوالات مربوط به معرفت ما نسبت به اسماء الهی است ونه مربوط به ذات الهی. در مورد تفکر در ذات و معانی آن پیشنهاد می‌کنم به شرح حدیث دوازدهم از کتاب چهل حدیث حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» رجوع کنید تا کمی موضوع روشن شود. موفق باشید
1864
متن پرسش
باسلام وعرض ادب در خدمت استاد گرامی در کتاب شما (آشتی با خدا) در جواب سوال این که چرا خدا ما را خلق کرد؟ فرمودید که خدا فیاض مطلق است پس باید همواره خلق کند. سوال بنده این است که آیا وقتی خداوند می داند که انسان ولو با اختیار خود به جهنم می روند آیا باز هم باید خلق کند؟ وقتی می داند که انسان بعد از خلقت می گوید که من نمی خواستم باز هم باید خدا او را باید خلق کند؟ چرا خدا بندگان را خلق کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در همان کتاب روشن شد فلسفه‌ی خلقت، فیاض‌بودن خداوند است تا از هر موجودی که استعداد موجودشدن دارد فیض خود را دریغ نکند. آری خداوند می‌داند صدام وقتی به دنیا بیاید با سوء اختیار خود دست به اعمالی می‌زند که جهنمی می‌شود حال باید صدام را خلق کند تا صدام آنچه می‌خواهد بشود، بشود و مطابق عملی که انجام می‌دهد استحقاق رفتن به جهنم را پیدا کند، آیا می‌شود صدام را قبل از آن‌که اعمالی مطابق انسان جهنمی انجام دهد، به جهنم برد؟ علم خدا علم به فعلی است که بنده انجام می‌دهد، منتها قبل از آن‌که آن فعل انجام گیرد او می‌داند ولی نمی‌شود که قبل از انجام فعل، طرف را به جرم فعل انجام نداده عذاب کرد. موفق باشید
1866
متن پرسش
منظور از معاد جسمانی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» رجوع فرمایید. موفق باشید
1861
متن پرسش
بسم رب الحسین/با عرض سلام خدمت استاد عزیز آیا اینکه ما فلسفه ها را به درست و نادرست یا حق و باطل تقسیم بندی کنیم با آزاداندیشی-که از تاکیدات رهبری حکیم انقلاب هست-منافات ندارد؟ آیا این احتمال وجود ندارد که با تقسیم فلسفه ها به حق و باطل آزاد اندیشی دفن شود و ما در صدد تحمیل عقاید و ایدئولوژی خود به سایر اندیشه ها برآییم؟آیا این باعث نخواهد شد که ما در دام بنیادگرایی و طالبانیسم نظری اسیر شویم و تفکر را به اسارت ایدئولوژی در آوریم؟به نظر من اگر به آزاداندیشی آسیبی وارد آید این آسیب قطعا حجاب حقیقت اسلام خواهد شد و زمینه را برای رشد قارچ گونه نامحرمان سرای حق مساعدتر خواهد کرد و شاید این تقسیم بندی باعث زایش روز افزون خشونت-چه در نظر و چه در عمل- شود .آیا این که ما با پیش فرض های ذهنی و عقیدتی خودمان به ساحت تفکر وارد شویم اندیشه را عقیم و ابتر نخواهد کرد و حجاب حقیقت نخواهد شد؟ خواهان نظر حکیمانه شما استاد گرانقدر و عزیز هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فلسفه به معنای واقعی آن عبارت است از جستجوی حقیقت منتها بعضاً دیده می‌شود که عده‌ای به نام فیلسوف ابزارهای خدادادی حقیقت را تعطیل می‌کنند و تنها به حسّ خود محدود می‌شوند. در این حالت است که می‌گوییم اینان به دنبال حقیقت نیستند زیرا حقایق بالاتر از آن است که تنها خود را در محدوده‌ی محسوسات ظاهر نماید، ما علاوه بر حسّ، برای رسیدن به حقیقت، عقل و قلب هم داریم و فلسفه‌ای حقیقتاً به جستجوی حقیقت است که برای رسیدن به حقیقت همه‌ی امکانات بشری را جهت یافتن حقیقت به‌کار گیرد. بنده معتقدم اگر حسّ و عقل و قلب را به‌درستی جلو ببریم به حکمت متعالیه‌ای می‌رسیم که بر اصالت وجود و تشکیکی‌بودن آن نظر دارد. موفق باشید
1856
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم -با توجه به اینکه پس از مرگ زمان معنا و مفهوم ندارد چرا میگوییم اول برزخ است و بعد قیامت .وثانیا اینکه در قرآن کریم در سوره معارج فرموده مقدار آن روز معادل پنجاه هزار سال است کلمه مقدار برای سنجیدن روز چه مفهومی دارد اگر منظور این است که تقریب به ذهن شود یا منظور این است که گفته شود طولانیست باز سوال باقی است که چرا دقیق پنجاه هزار را آورده است وثالثا اینکه فرموده آسمان و زمین در دو روز و اقوات آن چهار روز آفریده شده -در مجموع چگونه میتوان مفهوم بی زمانی را قبول کرد درحالیکه اگر زمان بطور کلی وجود نداشته باشد اصلا مفایسه دو زمان معنایی ندارد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام زمان به آن معنا که حرکت جوهریِ عالم آن را ایجاد می‌کند و یا حرکت زمین به دور خود و به دور خورشید پدید می‌آورد ،مسلّم در برزخ و قیامت معنا نمی‌دهد ولی برزخیان متوجه شب و روز دنیا هستند و از این جهت زمان را می‌فهمند. از طرف دیگر در برزخ و قیامت رفع حجاب هست به این معنا که در یک مرحله با رفع حجاب به مرحله‌ی دیگر وارد می‌شوند و این مقایسه و تقدم و تأخر را درک می‌کنند ولی این بیشتر حضورِ بعد از حضور است که حضور بعدی نسبت به حضور قبلی شدیدتر است و لذا به این معنا نیست که مرحله‌ی قبل را پشت سر بگذاریم و وارد مرحله بعد شویم بلکه به این معناست که نسبت به مرحله‌ی بعد در شدت بیشتری قرار گرفته‌ایم. در سوره‌ی معارج بحث عروج ملائکه از مرتبه‌ی مادون به مرتبه‌ی مافوق است که می‌فرماید مقدار آن پنجاه‌هزار سال است که به اعتبار آیات 47 سوره‌ی حج و 5 سوره‌ی سجده که می‌فرماید روز در نزد پرودگار برابر هزارسال است نسبت به آنچه شما می شمارید، می توان حدس زدکه که بحث 50000 سال به اعتبار سال هائئ است که برای زمین مطرح است. موفق باشید
1846
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی خداوند در قران می فرماید ما رسولی از خودتان فرستادیم تا ایات الهی را بر شما تلاوت نماید و شما را تزکیه کند و کتاب و حکمت به شما تعلیم نماید. سوال این است که منظور از این حکمت چیست؟ اولا حکمت عملی نمی تواند مورد نظر باشد چون تعلیم حکمت در ایه مورد نظر بعد از این است که تزکیه شدند ثانیا تعلیمی است مانند کتاب ثالثا غیر از قران و کتاب است. رابعا باید مانند کتاب توسط پیامبر تعلیم داده شده باشد و موجود باشد.و این که عده ای در رد فلسفه می گویند این فلسفه یونانی است و ما به فلسفه یا حکمت قرانی نیاز داریم نمی تواند درست باشد چون خود قران حکمت را غیر از قران بیان نموده است.با تشکر و ارزوی توفیق روز افزون برای جنابعالی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ظاهراً با رعایت احکام الهی و تدبّر در قرآن و دقت در معارف قرآنی جان انسان آماده می‌شود تا خداوند یک نحوه بصیرت و شعور خاصی به انسان بدهد و خودش در قرآن می‌فرماید: « یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً» یعنی به هرکس حکمت داده ‌شود خیر کثیر به او داده می‌شود به این معنا که عده‌ای خاص مفتخر به حکمت می‌شوند. این عده بوده‌اند که متوجه شدند گمشده‌ی خود را در فلسفه می‌توانند بیابند، در واقع علمایی مثل علامه طباطبایی و حضرت امام و آیت‌الله مطهری در فلسفه به دنبال حکمتی بودند که خداوند به صورت اجمال به قلب آن‌ها متجلی نمود و مصداق آن را به صورت تفصیل در فلسفه یافتند و آنچنان آن حکمت را به تفصیل در آوردند که امروز شما با حکمت متعالیه‌ای روبه‌رو هستید که مبین سخن انبیاء می‌باشد اساساً فیلسوف نمی‌تواند مقلد باشد ولی حقیقت را در هر جایی که باشد می‌شناسد. موفق باشید
1841
متن پرسش
شیطان یکی از دستورات خدا را انجام نداد و خدا تمامی اعمال اورا نابود کرد. ولی ما انسان ها خیلی از تکالیف را انجام نمی دهیم و عباداتمان از بین نمی رود. این با عدالت خدا چگونه سازگار است?
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام من و شما اگر بعضی از دستورات خدا را انجام نمی‌دهیم نمی‌گوییم ما بهتر از خدا می‌دانیم ولی شیطان در مقابل خدا گفت: «أنا خیرٌ منه» ای خدا من بهتر از آدم هستم و عملاً نه‌تنها خود را در عرض خدا قلمداد کرد بلکه خواست بگوید من بهتر از خدا می‌دانم و خدا نمی‌داند. موفق باشید
1824
متن پرسش
با سلام خدمت دوست و برادر و استاد خوبم؛ از ارادتمندان جنابعالی هستم که مدتی است در لباس سربازی هستم.با توجه به ضعف آموزش های عقیدتی و در جهت ارتقاء آموزش های عقیدتی - سیاسی ناجا طرحی را بر اساس منویات معرفت نفس شما آماده کرده ام که علارقم تلاش چندباره تاکنون موفق به شور با شما نشده ام.از شما می خواستم بنده را در این باب راهنمایی کنید با پاسخ به چند سوال : 1- به نظر جانبعالی بهترین موضوع برای بحث در مراکز آموزش نیروهای مسلح (که سربازان با عقاید متفاوتی مثبت و منفی متفاوتی وجود دارد از شیعه و سنی و الحق و ...) در دوران آموزشی چیست؟ 2- با توجه به اینکه در حال حاضر 36 ساعت به آموزش های عقیدتی - سیاسی زمان داده شده است چگونه می توان این زمان را بخوبی سازماندهی کرد که هم اعتقادات به خوبی بیان شود و هم احکام و ظواهر دین. 3- طی صحبتی که با معاونت تربیت و آموزش مرزبانی ناجا و واحد عقیدتی - سیاسی انجام گرفته ممکن است نیاز به تحقیقات میدانی در این زمینه باشد. آیا از گروه فرهنگی المیزان, عزیزانی هستند که در لباس سربازی بتوان از کمک آنها استفاده کرد؟ 4- شما چه شیوه ای را در دوران خدمت برای انتقال مفاهیم دینی موثر می دانید؟ از هرگونه طرح و پیشنهاد شما در این زمینه کمال استقبال و تشکر را دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام همین‌طور که تشخیص داده‌اید مباحث ده نکته در معرفت نفس برای همه مفید است و تجربه نیز نشان داد که شیعه و سنی و اهل حق از آن استقبال می‌کنند. علاوه بر مباحث معرفت نفس، مباحث مربوط به ولایت فقیه تحت عنوان مبانی حکومت دینی جواب می‌دهد چون هرکس می‌پذیرد اگر حکم خدا بر جامعه حاکم باشد بهتر است تا آنچه انسان‌ها به فکرشان رسیده. در ضمن بحث انقلاب اسلامی و مقایسه‌ی آن با آنچه تمدن غرب به بشریت تحمیل کرده است جواب می‌دهد و جوانانی که به خدمت سربازی آمده‌اند کمک می‌کند. وقتی انسان علاقمند به دینداری شد آماده می‌شود تا احکام دین را بپذیرد و عمل کند. موفق باشید
1826
متن پرسش
سلام علیکم . اینکه خداوند متعال با آن همه عظمت غیر قابل فهم فرموده : آیا به شتر نمینگرند که چگونه خلق شده . چه سری در آن است خلقت شتر چگونه انسان را هدایت میکند وبه چه سوال بزرگی پاسخ میدهد .سوال دوم اینکه فرموده انسان به غذایش بنگرد بسیاری گفته اند یعنی در غذایش دقیق شود یا اینکه منظور غذای روح است ولی من فکر میکنم با توجه به آیه بعدش که فرموده ما آب را فرو ریختیم و..... منظور اینست که عالم طوری تنظیم شده که حتی انسان اگر به چگونگی آماده شدن غذایش بنگرد میفهمد کار طبیعت نیست و این طبیعت خودش مقهور حکیمی است که همه چیز را برای انسان آفریده . آیا این برداشت من درست است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- در ابتدای سؤال خود به بنده لطف‌ها کرده بودید که ضمن تشکر، قسمت اول سؤال را حذف کردم، امیدوارم خداوند بر همه‌ی ما منت بگذارد و از پرتو انوار امام زمان‌مان محروم‌مان مگرداند، دائم به فکر مولایمان امام عصر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» باشید، از خدا می‌خواهم شما را و من را از موالی اماممان قرار دهد. 2- قسمت اول سؤال‌تان هم برمی‌گردد به همان نکته‌ای که در قسمت دوم سؤال متوجه شده‌اید. یعنی خداوند ما را به نظر به شتر و چگونگی خلق آن دعوت می‌کند تا نحوه‌ی ربوبیت خدا را در نظامی بنگریم که شتر نیز جزیی از آن نظام است. علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند: خداوند می‌خواهد از این طریق ما را متوجه نبوت بگرداند و بفرماید ما در راستای ربوبیت خود، به همان شکل که شتر را در زندگی شما قرار دادیم تا در شرایط زندگی بیابانی بتوانید زندگی خود را ادامه دهید، انبیاء را فرستادیم تا ربوبیت خود را کامل گردانیم و شما در ادامه‌ی حیات معنوی موفق گردید. به همین جهت علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» معتقدند عموم این مثال‌‌ها جهت اثبات ضرورت نبوت است. موفق باشید
نمایش چاپی