بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30962
متن پرسش
سلام استاد جان: وقتتون بخیر. چرا رهبری به ستاد کرونا دوباره تذکر ندادن که واکسن آمریکایی و انگلیسی وارد نکنند؟ این مساله با جان مردم سر و کار داره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان مسائل مطرح شده در این رابطه تا حدّی هستم. فکر نمی‌کنم آن‌طور که شایع است ستاد به طوری که مقام معظم رهبری دستور دادند از دستورات ایشان عدول کرده باشد. موفق باشید

30960
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: ۱. این جمله درست است که انسان باید خداوند را در قلب خود رویت کند؟ ۲. ماه رمضان تقریبا خوب طی شد، شب عید فطر هم خوب بود، ولی نمی دانم چرا روز عید فطر این اندازه ورق برگشت و انگار نفس اماره فقط خودنمایی کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! ولی رؤیت حق به چه معناست، جای بحث دارد. عرایضی در جلسات ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ سوره جاثیه که کتاب آن روی سایت هست، در این رابطه شده است. ۲. آری! «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند». موفق باشید

30955
متن پرسش

سلام به استاد گرامی و با قبولی طاعات و تبریک به جهت عید سعید فطر. راستش با جوابی که به سؤال شماره 30948 تحت عنوان «بهترین حضور در عهدی که ما با ماه رمضان در خود می‌توانیم نگه داریم» دادید احساس کردم مطلب می تواند بیش از این حرفها باشد و آن جواب مقدمه‌ای هست برای این که ما با شروع عید فطر به تولد دیگری فکر کنیم. خواستم اگر ممکن است در این رابطه یعنی در رابطه با عید فطر و نوع زندگی که باید شروع کنیم، نکاتی بفرمایید. پیشاپیش از اینکه وقت شما را می‌گیرم، پوزش می‌طلبم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید موضوع عید فطر بسیار بزرگ‌تر از آن است که تنها خوشحال باشیم که وظایف دینی خود را انجام دادیم و تمام شد. آری! سال‌های قبل در رابطه با عید لقاء الهی‌بودنِ عید فطر عرایضی شد و در امسال یادداشتی را که امروز تنظیم شد را خدمتتان ارسال می‌کنم. موفق باشید
باسمه تعالی

عید فطر و شروعی دیگر

وقتی در ماه رمضان دل به دریا زدید و با همّتی بزرگ تا کناره‌های رؤیت حضرت مجبوب جلو رفتید؛ هان! متوجه باشید حال که راز خدایی بر زبان دارید و جان شما پیک کلام ازلی شده، آن را پاس دارید. این نتیجه تلاش و صبر آن‌هایی است که به برتر از نیازهای حیوانی خود نظر کردند.
حال که آسمان به سوی شما گشوده شد، باید خود را وقف ایثارها و خوش‌خلقی‌ها و خوش‌بینی‌ها کنید، به پاس این همنشینی با فرشتگان، به پاس زندگی در تاریخی که شهید حاج قاسم‌ها در آن متولد شدند و خود را در جاودانگی تجربه کردند و فهمیدند در سایه چه کسی آرام گیرند آن‌جایی که آن شهید بزرگوار در وصف مقام معظم رهبری «حفظه‌الله» فرمود:
«والله! والله! والله! از مهم‌ترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.»
در جنگ بین ظلمات و نور، از رنج مقدس و غم از دست‌رفتن عزیزان در این جنگ نباید هراس داشت. آن‌که به دل طوفان می‌زند، زبان خداوند است و اجازه ندارد اجازه دهد این شعله برافراشته، یعنی انقلاب اسلامی را عده‌ای که تا دیروز مدعی انقلابی‌گری بودند با شعارهای عوامانه خود، خاموش کنند.
کسی که با آسمان‌ها به گفتگو در می‌آید از آذرخش آسمان نمی‌ترسد، حتی اگر آن آذرخش‌ها، مقدسانِ نادانی باشند همانند خوارج.
تنها با ایمانی پارسایانه می‌توان به «عید فطرِ» رمضانی رسید که در آن زندگی با طراوتی دیگر شروع می‌شود و تنها در پرتو تسلیم، دلیرانه در مقابل حکیم بزرگ دوران می‌توان در خدمت مردم بود وگرنه از مردم و از انسانیت دم‌زدن و رهبریِ رهبر معظم انقلاب را مدّ نظر نداشتن، شیطانی را تداعی می‌کند با 6000 سال عبادت، چون کوری سرگردان با وجودی سراسر غضب.
در بستر انقلاب اسلامی و با حضور در کناره‌های رؤیت حضرت محبوب، تنها چیزی ارزش دارد که جان‌ها را به سوی حقیقت، به شکوفایی دعوت می‌کند. کافی نیست وقتی به سخن می‌پردازند، سخنان خوب بگویند و دم از انسانیت بزنند اما در دل آن سخنان، نهادهای مقدس نظام اسلامی را نفی کنند و تلاش نمایند مردم را در مقابل آن‌ نهادها قرار دهند و با روحیه کودکانه خود، نقش و رهنمودهای حکیم فرزانه انقلاب را نادیده بگیرند.
چگونه آن کلام دوستانه‌ای که از دل آن مرد شجاع چون چشمه‌ای معنوی از عمق کوه وجدان این ملت بیرون آمد و چون قطره‌های بلورین ما را به نیروهای پنهان عالم آگاه کرد؛ فراموش ‌کنیم؟ آن‌گاه که فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد.»
از چه ملتِ ما را به سازش و دوستی با دشمنان انسانیت دعوت می‌کنند؟ ملتی را که رهایی‌اش جز در نبرد با مستکبران نیست؟ شهدای ما رؤیای رفاه غربی را از سر به در کردند که آن‌چنان آبدیده و آسمانی شدند.
در عید فطر می‌توان غرق در شوق الهام شد و زندگی را در بستری که به سوی آینده توحیدی است، دنبال کرد. با طبیعتی خدایی باید خویشتن را خداگونه آشکار نمود تا از دهان‌تان موسیقی عشق و حماسه به ظهور آید، عشق و حماسه‌ای که در طنین سخنان رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» به گوش‌ها می‌رسد تا همچون سردار دل‌ها، جاویدان ادامه یابید.
بنیادی‌ترین روحی که در عید فطر شروع می‌شود، نظر به جانب بالا است و با تمام وجود و یک‌پارچه ایمان و عزم‌شدن.
مقدس می‌تواند همیشه مقدس بماند اگر انسان مغرور تعریف و تمجید عوام نشود و از سنت‌های حضور در جهان بیکرانه الهی غفلت نکند.
آن کسی که در زندگی فقط یک راه را می‌بیند و آن راهی است که تنها به او ختم شود، اگر مردم به او رأی ندهند، به هیچ‌کس رأی نمی‌دهد.
عید فطر، عیدی است برای شروعی دیگر و گام‌زدن در جاده‌ای که مردم ما در انتخابات پیش رو به حاکمیت مردانِ مردی نظر می‌کنند که در تراز انقلاب اسلامی باشد. با نظر به «جهانی میان دو جهان»، تا نه از آرمان‌های مقدس نظام اسلامی غافل شویم و نه از زندگی در دنیای جدید فرار کنیم.
والسلام

30947
متن پرسش
سلام استاد جان: طاعاتتون قبول. نظرتون راجع به کتاب مژده ظهور و آقای سید سلیمان تنکابنی و سایت آخرالزمان که مطالب ایشون رو مینویسه و یه سری پیش بینی هایی بر پایه نجوم دارن چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده می‌توان مطلب را طور دیگری دید. مژده ظهور همین انقلاب اسلامی است با رهبری نایب حضرت. و در همین مسیر است که به لطف الهی آرام‌آرام شرایط ظهور حضرت فراهم می‌شود و ان شاءالله چشم‌مان منوّر به نور حضرت می‌گردد. موفق باشید

30942
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: آیا شیوه تربیت شما شامل دادن ذکر به سالکین هم می شود؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. عرایضی معرفتی در کتاب‌های روی سایت هست که اگر کسی آن مباحث مطابق ذوقش بود، بتواند استفاده کند. موفق باشید

30944
متن پرسش
إنَّ اللّه َ أوحَى إلى داوود عليه السلام: يا داوود، إنّه لَيسَ عبدٌ مِن عبادِي يُطِيعُني فيما آمُرُهُ إلاّ أعطَيتُهُ قَبلَ أن يَسألَني، و أستَجِيبُ له قَبلَ أن يَدعُوَني. رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: قالَ اللّه ُ تَعالى: مَن شَغَلَهُ ذِكري عن مَسألَتي أعطَيتُهُ أفضَلَ ما اُعطِي السائلينَ. عنه صلى الله عليه و آله: مَن شَغَلَتهُ عِبادةُ اللّه ِ عن مَسألَتِهِ أعطاهُ اللّه ُ أفضَلَ ما يُعطِي السائلينَ عنه صلى الله عليه و آله: قالَ اللّه ُ تَعالى: مَن شَغَلَهُ ذِكري عن مَسألَتي أعطَيتُهُ قَبلَ أنْ يَسألَني. عنه صلى الله عليه و آله: يقولُ اللّه ُ: مَن شَغَلَهُ ذِكري عن مَسألَتي أعطَيتُهُ فوقَ ما اُعْطِي السائلينَ. فاطمةُ الزَّهراءُ عليها السلام : مَن أصعَدَ إلى اللّه ِ خالصَ عبادَتِهِ أهبَطَ اللّه ُ عزّ و جلّ له أفضَلَ مَصلَحَتِهِ . سلام و ادب: آیا روایات بالا که بر ذکر خداوند و عبادت تاکید دارند ۱. به معنای جایگزین کردن ذکر به جای دعاست؟ ۲. منظور از ذکر دقیقا چیست؟ (اشتغال به ذکر یعنی چه؟) ۳. وظیفه ی ما در قبال روایات بالا چیست؟ ۴. دعا کردن را می شود جزو ذکر و عبادت معنا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایات نکات خوبی را متذکر می‌شوند که اگر انسان در بستر یاد خدا و ذکر حضرت ربّ العالمین امورات خود را طی کند، حضرت حق متکفّل نیازهای او می‌شود. علاوه بر آن ملاحظه می‌کنید که ادعیه‌ای مانند دعای «جوشن کبیر» چگونه انسان را مشغول اسمای حسنای پروردگار می‌کند و سراسر آن دعا ذکر حضرت محبوب است. موفق باشید

30935
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب خدمت شما استاد گرانقدر. این که وجود حقیقتیست بسیط و واجب، پس چگونه ما در این فضا پای ممکن و طلب وجودی آن را پیش می کشیم؟ و حتی تشبیه آینه را به کار بردن، آیا منافی علم باری تعالیٰ که احاطه محض است، نیست؟ آیا از آن جهت نیست که ما دوباره داریم از دریچه نظر خود، به مسئله می نگریم؟ بله، در دستگاه دید از منظر کثرات، شاید بتوان این موارد را توجیه کرد، اما در دستگاهی وسیع تر و وجوب محض، چگونه ممکن را جای دهیم تا بعد طلب وجودی آن را مطرح کنیم و یا حتی اعیان و اسما را جای دهیم؟ ممنون می شوم که بنده را راهنمایی بفرمایید که اگر حقیقت اصیل آن شدت است، این گونه امور را چگونه لحاظ کنیم بدون آن که بخواهیم از منظری دیگر مشاهده کرده و یا آن حقیقت را تنزل دهیم متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن‌الوجود در ذات خود لااقتضاء است، نه اقتضاء وجود دارد و نه اقتضاء عدم. ولی در علم خدا به عنوان وجودی علمی، امکانِ تحقق دارد. و در واقع باز خدا در میان است و لاغیر. حال اگر خدا اراده کرد آن صورت علمی را به حکم «کُن» تعیّن بخشد؛ ممکن‌الوجود، تحققِ عینی در منظر حق به خود می‌گیرد ولی به حکم وحدت شخصیه وجود، در حضور بیکرانه خداوند است. موفق باشید

30934
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: طاعات و عبادات قبول. یه شبهه ای در ذهن من هست که از مدتها قبل ذهنمو مشغول کرده. مستحضرید من رشته ام علوم قرآن و حدیثه. از ابتدای ورودم به دانشگاه، نحوه تدریس اساتید گروهمون و اینکه از قافله علوم انسانی اسلامی عقب بودیم خیلی من رو دلزده کرد و به تمامه روی آوردم به کتب حکمی عرفانی و به کل درسای خودم رو فراموش کردم. از یه جایی به بعد حس کردم راه درست همینه که من انتخاب کردم و این علوم، علوم حقیقی هستن و وقت گذاشتن برای دیگر علوم باطله و این علوم غایت همه علومن و اگه علوم دیگه خونده میشه برای اینه که به این علوم برسن. خب چه کاریه از همون اول میریم تو دل این علوم. راستشم بخواین نمیگم موفق نبودم. یعنی ذوق فهمیدن این علوم رو تا یه حدی داشتم. کتب علامه حسن زاده، آقای جوادی بعضی کتابای ملاصدرا حتی فصوص ابن عربی و... حالا چند وقته یه چیزی به جونم افتاده که نکنه اشتباه می‌کنم و دانستن دیگر علوم هم مهمه من درک نمی‌کنم اینکه میگن بقیه علوم هم نیازه و برای فهمیدن این علوم غایی به درد میخوره خب من خودم رفتم سراغ این علوم غایی بدون اینکه حتی ادبیات عرب رو خوب بلد باشم ولی فهمیدمشون در حد خودم و روز بروز بیشتر می‌فهمم. میخوام بدونم با خوندن اون علوم ظاهری که پوسته این حقیقت هستن، چه تاثیر عینی و عملی ای در عالم میذارم؟ تاثیر در هدایت خودم و دیگران و تاثیراتی که نمیدونم چین!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فهم جایگاه آن علوم، خود به خود به انسان وسعتی می‌دهد تا جهانی که در آن هست را بشناسد. آری! نباید تمام دل را به این علوم رسمی داد، ولی نباید از آن‌ها بیگانه بود. موفق باشید

30924
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت آقای طاهر زاده: ما در حال حاضر در حال راه اندازی کتابخانه مسجدی در منطقه ده هستیم و از لحاظ بودجه مالی مسجد دچار ضعف و ناتوانی هستیم و از برخی کتاب های شما مانند بصیرت حضرت زهرا و عالم انسان دینی و .... بهره بردیم. در مسجد ما طلبه هایی حضور دارند که مشتاق هستند کتاب های شما را مطالعه کنند و ما از خریداری آنها ناتوانیم خواهشمندیم که ما را در تهیه کتاب های خودتان به صورت رایگان یاری کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این رابطه در جریان نیستم. این موارد مربوط به گروه فرهنگی المیزان می‌باشد. فکر می‌کنم اگر با جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس بگیرید بتوانند در این موارد تخفیف بدهند. موفق باشید

30918
متن پرسش
سلام: آیا با جمله ذیل موافقید؟ برنامه زندگی پس از زندگی به شهودهای فردی اعتبار عمومی می بخشد و منزلت استدلال و استناد را در اندیشه ورزی بخصوص برای نسل نوجوان تنزل می دهد. لطفا توضیح دهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی است مگر آن‌که افراد بدانند چنین حضورهایی برای بعضی‌ها پیش آمده. ولی آنچه انسان را رشد می‌دهد حضوری است که از طریق معارف الهی برای انسان پیش آید. موفق باشید

30917
متن پرسش
با سلام: یکی از دوستانم از بنده درخواست کردن که متنشون رو برای شما بفرستم. بنده خواب های زیادی می بینم که در آنها ائمه معصومین (علیه سلام) به خصوص امام رضا (علیه سلام) حضور دارند. پیامبر اسلام (ص)، شهداء و علماء و انبیاء را زیاد به خواب می بینم. اموات و درگذشتگان را اکثر اوقات در عالم خواب مشاهده می کنم. حتی در بعضی از خواب هایم مرگ خود را به چشم دیدم و حساب اعمالم را انجام داده ام. یکبار مقام معظم رهبری در خواب به من گفت که: این خواب ها برای شماست، جایی بازگو نکنید، قبلا به شما تذکر داده بودیم. البته قبلا هم در خواب به من گفته بودند که خواب هایت را جایی تعریف نکن. ممنون میشم که اگر نکته ایی هست راهنمایی کنید و تذکر بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع خواب که به نحوی به «خیال» مربوط است، امری است که باید عزیزان به طور جدّی دنبال کنند تا جایگاه آن نوع خواب‌دیدن‌ها برایشان روشن شود. به عنوان مقدمه، کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إن‌شاءالله می‌تواند کمک‌کار باشد. موفق باشید

30907
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: اینکه در شب قدر روح و ملائکه جان را در برمی‌گیرند، ۱. آیا این موضوع در هر سه شب از شب های ۱۹ و ۲۱و ۲۳ اتفاق می افتد؟ ۲. اگر فقط یک شب است پس در شب های دیگر چه اتفاقی می افتد؟ ۳. اینکه پیامبر با نزول فرشتگان در شب قدر متوجه شب قدر می شدند، آیا ممکن است که برای افراد متفاوت باشد؟ مثلا در ماه رمضان امسال برای علامه حسن زاده یک شب بوده باشد و برای عالمی دیگر شبی دیگر بوده باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  هر شب، زمینه می‌شود برای حضور بیشتر فرشتگان در جان انسان‌ها و هرکس به اندازه بهره‌ای که از انسانیت برده است و به انسان کامل نزدیک باشد، از برکات شب قدر که مخصوص امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است بهره می‌برد. موفق باشید

30906
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: طاعات قبول باشه. نظر شما چیه درباره‌ی کتاب‌های دکتر محمدعلی امیرمعزی: «تشیع: ریشه‌ها و باورهای عرفانی» و «راهنمای ربانی در تشیع نخستین» «سرچشمه‌های عرفانی در اسلام» و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خواندن کتاب‌های ایشان خوب است و ایشان تحت تأثیر آقای کربن نگاه به تشیع و عرفانِ شیعی دارند. ولی به گفته خود ایشان، کتاب‌ها را از موضع یک پژوهش‌گر می‌نویسند و نه یک شیعه. موفق باشید

30904
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات: استاد عزیز میتونیم بگیم شب قدر چون یک حقیقت معنوی است، زمان و مکان نداره و میتونی مثلا شب قدر من، شب بیست و یکم باشه؟ در طول سال شب قدر جاری است آیا واقعا در یک شب خاص قرآن به قلب امام زمان علیه السلام نازل می‌شود؟ استاد گرامی لطفا بفرمایید چرا در دعای اللهم عرفنی نفسک... از شناخت خدا شروع می‌کنیم؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! در روایت هم فرموده‌اند شب قدر را در طول شب‌های سال پنهان کرده‌اند و از این جهت می‌توان گفت آن سه شب، صورتِ روشن‌تر شب قدر است و تازه، از این سه شب، شب 23 ، ظهورِ بیشتر دارد و در عین حال از شب 27 نیز نباید غافل بود. به همین جهت در دعای شب 27 متذکر شب قدربودن آن می‌شوید. ۲. آری! تا خداوند به عنوان ربّ العالمین شناخته نشود، نبوت نبیّ و امامت امام که ظهور ربوبیت حضرت حق است، درست درک نمی‌شود و متوجه جایگاه آن نمی‌گردیم. موفق باشید

30901
متن پرسش
سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیز آقای طاهرزاده: ببخشید استاد از اینکه سوالم در مورد موضوعی هست که به نوعی تکرار هست سوالم در مورد برنامه ی زندگی پس از زندگی هست. استاد این کاملا درسته و قبول داریم که این تجربه گران هنوز با حضرت عزرائیل روبه رو نشدن که به کلی از بدن و دنیا جدا بشن و وارد عالم برزخ بشن ولی چیزی که هست موارد عجیبی هست که مطرح میکنن مثلا یه تجربه گر به نام آقای گمرکی وقتی تجربه ی خودش رو بیان می کرد بجز مواردی که ذکر کردن و طبق شاهدهایی که وجود داشت گفته هاش حقیقت بود مثلا گفت وقتی داشتم تو تونل بالا می‌رفتم که احتمالا بلکل از بدن و دنیا جدا بشم یه آقای نورانی اومد دست به سینم گذاشت و گفت امیر باید برگرده چون مادرش خیلی دعا کرده و اون روزی که ایشون زنده میشن همزمان بوده با روز عاشورا و مادرش به شدت همون روز از امام حسین علیه‌السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها درخواست شفای پسرش رو میکنه. یا اینکه یه آقایی از رشت چون اخلاق بدی با همسرش داشته بعد از انقطاعی که از بدن پیدا میکنه با یه موجودی روبه رو میشه که از بس وحشتناک بوده هنوز بعد از ۵ سال از ترس اینکه اون موجود رو ببینه به آسمان نگاه نمیکنه و اونجا متوجهش کردن که این موجود وحشتناک صورت اعمال و غضب این مرد نسبت به همسرش هست و موقعی که میخواد برگرده به بدن اون موجود بهش میگه اجازه دادن که بزاریم برگردی به یک شرط که وقتی برگشتی بگی که دنیای دیگه و حسابرسی وجود داره این دو مورد مثال بود. استاد مثلا همه ی تجربه گران کل زندگی این دنیایی رو تا لحظه ی مرگ در کمتر از ثانیه دیدن یا استاد یکی دیگه از تجربه گران برگشتش رو اینطور می‌گفت که وقتی در تونل نور بالا می‌رفته امیرالمؤمنین فرموده که برشرگردونن چون وقتش نیست و می‌گفت لازم نبود کسی بهم حضرت رو معرفی کنه همونطوری که الان مطمئن هستم من یاسر هستم همونطور هم بهم اگه بشه اسمش رو بزاری مثل حالت تله پاتی بهم گفتن که این شخص امیرالمؤمنین هست. استاد نجات این اشخاص واقعا به دست حضرات معصومین علیهم السلام بوده یا اینکه اینها با خیال شون چنین تصوری کردن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع «زندگی پس از زندگی» نقش فطرت را در نشان‌دادن حق و باطل اعمال در آن حالت و نیز نقش فرشتگان و حتی ائمه «علیهم‌السلام» را نباید نادیده گرفت. عمده آن است که این نحوه حضور و آگاهی غیر از آن نحوه عبور از دنیا به سوی برزخ است که اولاً: با سکرات همراه است و ثانیاً: بحث ملکین نکیر و منکر در میان است. ولی در این نوع مرگ و حیات، این ساحات برای افراد پیش نمی‌آید تا آن را حضور در برزخ بنامیم. موفق باشید

30896
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. در مورد تجربه گران زندگی پس از زندگی که می گویید اینها هنوز وارد برزخ نشده اند و کسی که بمیرد و وارد عالم بزرخ شود دیگر بازگشتی برای او نیست، برای آیت الله قوچانی (نویسنده سیاحت غرب) چطوری بوده است؟ (ایشون مردند و به عالم برزخ وارد شدند و دوباره برگشتند).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان در ازای سلوک خود وسعتی می‌یابد که در عین حضورِ دنیایی‌اش حتی تا برزخ و قیامت، حضور و درک دارد. لذا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله» می‌فرمایندکه «الآن قیامتی قائم». ولی در موضوع مورد بحث، روحِ آن شخص است که در اثر مشکلی که برای بدنش پیش می‌‌آید، از ارتباط با آن بدن تا حدّی آزاد می‌شود و نحوه تجردش، بیستر برایش حاضر می‌گردد. و این غیر از حضور در عالم برزخ و قیامت است. موفق باشید 

30895
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: برای من یه سوالی هست که چرا صعود فرشتگان و روح طبق آیه ۴ معارج ۵۰۰۰۰ سال طول می کشه ولی نزولشون یک شبه در شب قدر انجام میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن صعود که از طریق فرشتگان صورت می‌گیرد از زمین به سوی عالم اعلی است. به همین جهت عنوان «معارج» دارد و می‌فرماید: «تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ في‏ يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَة» و این‌که فرمود آن مقدار، به اعتبار نسبتی است که آن عروج با زمین دارد. به همین جهت در آیه 47 سوره حج آن عروج را با «مِمَّا تَعُدُّونَ» توصیف فرمود، یعنی نسبت به آنچه شما به حساب می‌آورید. ولی نزول فرشتگان در شب قدر، نزول از عالمِ اعلی به قلب‌ها است و از حوزه‌ای که ما بخواهیم نسبتی مادی و زمینی با آن برقرار کنیم، بیرون است. موفق باشید  

30886
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: پیرو سوال شماره 30873؛ شما در کتاب شریف «هدف زمینی آدم» چندین بار به وجود نقائص پنهان در عالم برزخ نزولی اشاره کرده اید. مثلاً: «آدم در زندگي در برزخ نزولي هنوز نقص دارد و آن عبارت است از اين‌كه امكان از دست‌دادن آن شرايط برايش هست. درست است كه زندگي در زمين، نقصش بيشتر است، ولي در مقايسه با برزخ صعودي، برزخ نزولي داراي يك نحوه نقص است.» همچنین: «اين‌كه «لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا» تا آنچه از عيب‌ها براي آن‌ها پوشيده بود را آشكار كند. يعني آدم و حوا در آن بهشت‌ نقص‌ها و عيب‌هايي دارند كه در آن مقام به جهت عدم توجه نظر به آن عيوب ندارند. حالا آن عيب‌ها چه چيزي است كه شيطان تلاش مي‌كند آن‌ها را عمده و آشكار کند؟ آيا همان ميل به لذات دنيايي و ميل به طبيعت که در آن‌جا اهميتي نداشت، نيست؟... چه‌چيز در آن عالم براي آن‌ها پنهان بود؟ «مِن سَوْءَاتِهِمَا» معايبشان.» عرض بنده هم این بود که بالاخره یک نقص هایی بود که هرچند در آن عوالم قبلی به جهت وحدتی که حاکم است آشکار نبود اما با ورود به عالم طبیعت آشکار می شود. حال با توجه به اینکه می فرمایید: «حالا بعد از نزديکي به شجره و در عين پذيرفتن توبه، بايد زندگي زميني‌تان را شروع كنيد. ولي اگر روي زمين بياييد در زمين از طريق شريعت الهي نقص‌هايتان را كشف مي‌كنيد و در صدد جبران آنها برمي‌آييد.» حالا همان نقایص و معایب پنهان از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ چون این عیب ها و نقص ها در عالم طبیعت برای هر کسی به نحو متفاوتی آشکار می شود. مثلا کسی قدرت طلب است و کسی شکم پرست است و ... شما در این کتاب ضمن توضیحات خود نقایص انسان را در قیاس با کمال مطلق دانسته اید و فرموده اید: «انسان طوري است كه مي‌خواهد به مقصد خود يعني بندگي خدا برسد، چون علم به خود دارد كه هيچ است، هيچ. و در مقايسه با کمالات مطلق پروردگارش كه مقصد و مقصود اوست، متوجة نقص‌هاي خود مي‌شود.» با توجه به فرمایش شما بنده این سوال را مطرح می کنم که آیا اینطور نیست که همان نقصی که در مقابل کمال مطلق داریم ــ و همین نقص در قیاس با مظاهر اسم جامع الله نیز نمود پیدا می‌کند ــ به صورت نقص های جسمانی در عالم طبیعت ظهور پیدا می کند و انسان را دچار تعب می کند؟ (در ادامه بیشتر توضیح می دهم) شما در این کتاب می فرمایید: «‌هر چه به طبيعت نزديك بشويد، به تعب مي‌افتيد و از بهشت خارج مي‌شويد، آن وقت نقص‌ها و زشتي‌ها ظاهر مي‌شود... هبوط يعني کاري کنيم که روح گرفتار جسم شود و جهت جان را به جسمي كه در دنياست معطوف داريم و همه توجه‌مان به نقص‌هاي جسم مشغول شود» پس نقائص ما به واسطۀ جسم عنصری در عالم طبیعت نمودار می شود و در عوالم قبلی نقائصی هست که نمود ندارد و منظورم از نقائص این نیست که انسان فی حد ذاته عیبی دارد بلکه خلقت هر انسانی بنابر عین ثابته ای که دارد در تعادلی مناسب شأن او انجام پذیرفته و در عوالم علوی هیچ عیب و نقصی از این جهت ندارد اما چون قرار است که مقامات خود را با ارادۀ خویش کسب نمایند همین نقصی که شما هم فرمودید در قیاس با کمال مطلق در وجود هر کسی تعبیه شده، در عالم طبیعت در قالب نقص های جسم های ظهور می یابد و انسان را گرفتار امتحان و ابتلاء می کند. جهت توضیح دقیقتر: طبق نظر عرفا مزاج زمینی انسان و ترکیب جسمانی او که مرجّح و مخصّص حدوث نفس و معیّن استعدادهای نفسانی و جبلّی اوست، صورت زمینیِ استعدادی است که در عین ثابتۀ او و اسمائی که این عین ثابته مظهر آن هاست وجود دارد. بر این اساس، مثلاً کسی که در آن استعداد اصلی در عالم علمی، اسم علیم در او ظهور چندانی نداشته باشد، در مزاج زمینی او نیز این نمودار خواهد شد و چندان استعداد فهم دقائق علمی را ندارد و یا کسی که مظهر برخی اسماء جلالی است مثلا مزاجی غضبناک خواهد داشت. به عبارت دیگر، آن نقصی که از جهت قیاس با اسم جامع الله و عین ثابتۀ آن ــ که در نهایت اعتدال است ــ دارد در عالم طبیعت که عالم اضداد است در قالب مزاجی ظهور می نماید که به جهت غلبۀ خلط صفرا و عنصر آتش او را از تعادل حقیقی انسان کامل دور می کند و همین عدم تعادل در مزاج جسمانی است که نقص او در ظهور جامع اسماء را آشکار می کند و او را به تعب می اندازد و نحوۀ سلوک زمینیِ او را معلوم می کند. یعنی انسان عصبانی مزاج باید با این خصیصه ای که در عوالم قبلی به جهت وحدت حاکم بر آن نمودی نداشت جهاد نماید و نفس خود را حاکم بر این تمایل بدنی و مزاجی نماید تا نقص او جبران شود، یا به عبارت دیگر حالتی برای او ایجاد شود که همانند عوالم قبلی با وجود مظهریت او از اسماء جلالی در تعادل قرار گیرد. اما تعادلی مناسب شأن عالم طبیعت و وقتی چنین کرد و در هر عالمی تعادلی مناسب آن عالم را ایجاد کرد (در عالم طبیعت تعادل مزاجی و در برزخ صعودی ملکۀ عدالت) آنگاه خلیفۀ حق در این عوالم گشته و آن شأن والای اولیۀ خود را با ارادۀ خویش دوباره به دست آورده است. با تشکر از زحمات شما استاد گرانقدر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته نکات خوبی را مطرح می‌فرمایید. آری! در برزخ نزولی که روح، از مقام بالاتر وجود تکویناً به مرتبه نازل‌تر نزول می‌کند، نقص‌هایی محقق می‌شود که صورت این فرآیند، نزدیکی به شجره ممنوعه است که نماد عالَم کثرت می‌باشد عالمی که جامعیت ندارد و هرچیزی، چیزهای دیگر نیست. در حالی‌که در مقام برتر یعنی در مقام جامعیت هر چیزی، چیزهای دیگری هم هست مثل نور سبز در نور بیرنگ. ولی در طیف نوری که از منشور عبور می‌کند نور سبز، شش نور دیگر نیست. در رابطه با حضور در عوالم مادون یعنی عالم اسفل السافلین و تجربه چنین حضوری خوب است به جواب سؤال شماره 30869 رجوع شود. موفق باشید

30893
متن پرسش
با سلام و احترام و تسلیت ایام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات! با توجه به مطالبی که در کتاب آشتی با خدا فرمودید که هویت انسان فقط هست می باشد و از طریق این هست به وجود خدا پی می‌بریم. آیا می شود کسی به هست خودش پی ببرد اما خدا را نیابد؟ یعنی متوقف از هست خودش بشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان متوجه هستِ خود شد، خود را عین ربط و تعلّق به حضرت حق می‌یابد. مرحوم علامه طباطبایی در این مورد مطالبی در کتاب «رسالة الولایه» مطرح فرموده‌اند. موفق باشید

30891
متن پرسش
با سلام: بنده دانشجوی ارشد علوم حدیث گرایش نهج البلاغه هستم. برای موضوع پایان نامه دنبال موضوع نابی هستم که در حیطه اعتقادات باشه و دغدغه و نیاز روز باشه. به عنوان استاد جوانان چه مسئله ای الان در ذهن جوانان هست که نیاز به کار داشته باشه ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد پایان‌نامه به طور خاص فکر نکرده‌ام. ولی اگر بتوانید نگاه توحیدی خاصی که در نهج‌البلاغه هست از آن جهت که نگاه کلامی نیست، بلکه نگاه حضوری و وجودی است را با جوانان در میان بگذارید، جواب نیاز احساس حضور بیکرانه خود در عالم هستی را می‌توانند بیابند. عرایضی در این رابطه هرچند مختصر در شرح خطبه شماره 1 شده است. موفق باشید

30890
متن پرسش
با عرض سلام خدمت حضرتعالی: انسان در زندگی فرا مادی برزخ این قوای شهوی و غضبی را هم با خود می برد؟ نوع ظهور این قوا آنجا چگونه خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قوا در نسبت با این دنیا و خصوصیاتی که در این دنیا برای انسان نسبت به بدن او پیش می‌آید مربوط است. موفق باشید

30882
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. ببخشید استاد در برنامه زندگی پس از زندگی، از کارشناس اعتقادی حجت الاسلام محمدی استفاده می کنند و ایشون در تأیید اینکه اینها (تجربه گران) مرده بودند و زنده شدند معجزات ائمه و پیامبران دال بر زنده کردن مردگان را ذکر می کنند و دقیقا اسم بدن برزخی را برای تأیید حرف اونها می آورند. این چطوری است؟ واقعاً اینطور هست که مرده بودند و زنده شدند و بحث تجرد روحی چی می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بخواهند مسامحتاً موضوع را مطرح کنند وگرنه برای این نوع مرگ‌ها هنوز برزخی واقع نشده. قرآن در اين رابطه مى‏ فرمايد: «حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ».[1] چون آن كفار را مرگ فرا گرفت، تقاضا مى‏ كنند؛ پرودگارا مرا برگردان بلكه عمل صالحى در آنچه ترك كرده‏ ام انجام دهم. جواب مى‏ شنود ديگر نمى‏ شود و تا قيامت مانعى پشت سر آن‏ها هست كه نمى‏ توانند به دنيا برگردند. پس معلوم مى‌‏شود آن‏ها، اولًا: پس از مرگ و قبل از قيامت در عالمى بين دنيا و قيامت قرار مى‏‌گيرند. ثانياً: در آن دنيا هوشيارى و شعور دارند و نتيجه كارهايشان را مى‏ يابند كه پشيمان مى‏ شوند و تقاضاى برگشت به دنيا را مى‏ كنند. ثالثاً: اين تمنّا در شرايطى است كه فاقد نفس امّاره- كه موجب انجام گناه و غفلت است- هستند، ولى اگر به دنيا برگردند به اين جهت كه زندگى دنيايى همواره با نفس امّاره همراه است، دوباره همان كارهايى را انجام مى‏‌دهند كه در مدت عمر خود انجام دادند و اين است كه در جواب به آن‏ها گفته مى‏ شود: «كلّا إنّها كلمةٌ هو قائلُها» نه! راست نمى‌‏گويند، اين يك حرفى است كه اين‏ها مى‏‌زنند و لذا خداوند مى‏ فرمايد: «و لَو رُدُّوا لَعادوا لِما نُهُوا عَنْهُ و إنَّهُم لَكاذِبُونَ».[2] اگر آنها برگردند باز به همان كارهايى كه پيامبران در دنيا از آن كارها بازشان مى‏ داشتند، برمى‏ گردند و آنها دروغ مى‏ گويند.

و ملاحظه می‌کنید که این فرآیند، فرآیندی نیست که برای این نوع افراد پیش آمده باشد. موفق باشید

 


[1] ( 1)- سوره مؤمنون، آيات 99 و 100.

[2] ( 1)- سوره انعام، آيه 28.

30873
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: جناب استاد؛ این که می فرمایید انسان در برزخ نزولی و عوالم قبلی دارای نقائصی هست که وقتی به طبیعت هبوط می کند آشکار می شود، آیا این نقائص همان نقص در ظهور جامع اسماء است؟ یعنی مثلا حضرات معصومین علیهم السلام که مظهر اسم جامع الله هستند هنگام هبوط نقصی نخواهند داشت اما بقیه ذوات انسانی به نسبت نقصی که در ظهور اسماء دارند دچار کمبودهایی هستند که با ورود به عالم طبیعت آشکار می شود؟ و اگر چنین است، آیا در عوالم قبل، این نقص برای او مزاحمت و محدودیتی محسوب می شد؟ که مثلاً مانع از شهود و التذاذ مناسب او در آن عالم بشود و جهت رفع آن مجبور باشد به عالم دنیا بیاید؟ با تشکر و سپاس فراوان از توجهات بی دریغ شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظور از نقص، در برزخِ نزولی و عوالم قبلی چیست؟ زیرا اساساً در آن عالَم هنوز میدان، میدانِ عمل نیست تا نسبت به عمل‌کردن و یا نکردن نقصی ظاهر شود و در این رابطه نمی‌توان آن فرض را در نظر گرفت که نقصی باشد مزاحم حضور. موفق باشید

30865
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد جان پیوسته نصایح و راهکارهای شما چراغ راهم است و بسیاری از موانع و سردرگمی ها را به لطف عنایت خداوند در بستر سير مطالعاتی شما از پیش برداشته شده و از شما بابت زمانی که اختصاص می‌دهید و دلسوزانه انسانها را یاری می‌فرمایید تشکر می‌کنم. استاد جان، در انجام امور عبادی و مطالعه و برخوردهای اجتماعی و فعالیت های فرهنگی و غیره، خیلی سطح توقعم از خودم بالاست، طوری که هیچگاه لذت بندگی و رضایت از خود و نفس مطمئنه را درک نمی‌کنم، گویی آنچه توقع نفس از من است آن است که بیشتر روزهای عمر را روزه بگیرم، در نمازها همیشه حضور قلب بالا داشته باشم، کم حرف بزنم، خلاصه همه چیز را ۱۰۰ درصدی می‌خواهد، و مشکل اینجاست که یقینا اینچنین و در این سطح نمی‌توانم جواب گوی آن باشم، لذا هر روز حالت قبض پیدا می‌کنم، طوری که دیگران متوجه حالت روحی ام می‌شوند، آیا لذت بندگی و رضایت نسبی از بندگی خدا را می‌توان بدست آورد؟ آیا اینها وسواس است؟ التماس دعا دارم از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بشر امروز چنین ظرفیت‌هایی دارد و باید از طریق تعمق در قرآن و روایات و کتاب‌های عرفانی مثل کتب حضرت امام به عبادات خود عمق دهد. موفق باشید

30864
متن پرسش
سلام و عرض ادب استاد عزیز: در کتاب معرفت نفس و حشر در ص ۱۲۵ آمده است چه نیکو خبر داد خداوند به بندگان صاحب خردش از این موضوع آنجا که فرمود خداوند کسی است که صورت می دهد شما را در رحم ها آن طور که می‌خواهد منظور از ارحام مقام خیال است که هر طور که خواست در آن مقام صورتگری می‌کند. متخیله طوری که این صورت از نگاه معنوی و حمل معنوی در این رحم معانی به هر صورت که خواست در می‌آید و کشیده می‌شود و (در مقام خیال اسلام شکل و صورت می‌گیرد و قرآن به صورت روغن و عسل و دین به صورت پیراهن فراگیر و بلند و علم به صورت شیر خوراکی ظهور می کند و ترکیب میاد می یابد.) منظور از عبارات داخل پرانتز چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! صورت برزخی و خیالیِ اسلام و قرآن و دین را به خوبی متذکر شده‌اند. عمده توجه به مقام برزخی و خیالیِ اعمال و عقاید است. موفق باشید

نمایش چاپی