بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29607
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم: بنده از دوران کودکی علاقه زیادی به نویسندگی داشته ام و خب فکر می‌کنم تا اندازه ای طبع آن را نیز دارم. چند وقتی است به این فکر می‌کنم که نوجوانان و جوانان ما با دیدن فیلم ها و انیمیشن ها و آثار غربی در حال ورود به عالَم غرب هستند و این استمرار پیدا می‌کند و ما نیز اصلا تغذیه مناسبی برای نسل جدید نداریم و ارائه نمی‌دهیم. البته کارهایی شده است، یا از لحاظ کیفی به درجه مطلوب نمی‌رسند و یا صرفا محتوای ظاهری اسلامی دارند و نه باطنی. اینجانب به این فکر می‌کنم که آیا بنده صلاحیت نوشتن فیلم نامه ی انیمیشن را دارم یا خیر؟ از کجا باید بدانم که ایده را حیف نمی‌کنم؟ آیا برای این‌کار باید درجات معرفت و عرفانی بالایی داشته باشم تا دست به قلم ببرم؟ دوستم که مباحث معرفت نفس را پیگیر است می‌گوید اگر وارد عالم نویسندگیِ فیلم نامه ای شوی، وارد عالم خیال شده ای و ممکن است قوه ی استدلالت ضعیف شود و به من توصیه می‌کند که رها کنم و به بقیه بسپارم. اما بنده درد این کار دارم. فکر ها و ایده های نابی (به دید خودم) به ذهنم خطور میکنه و بعضی وقت ها ایده را در حد یکی دو خط می‌نویسم تا فراموش نکنم. البته این ایده ها فقط در حوزه نویسندگی نیست بلکه بنده فکر می‌کنم که باید در هرجایی که کم گذاشته شده که می‌توانم و کار فکری و خلاق می‌طلبد می‌توانم ورود کنم. (منظورم ورود موثر است و نه هر کاری - نمی‌دانم منظور را رساندم یا نه) بنده مباحث انسان شناسی و مدرنیته را دنبال کردم و ادامه دارد. الحمدلله حال دلم خوب است ولی نمی‌دانم چه کنم. دلم برای جوانانی که از این معارف دورند می‌شکند. لطفا مرحمت کنید و به بنده بفرمایید این کار را انجام دهم یا خیر و چرا؟ خداوند شما رو برای ما حفظ کنه ان شاءالله و از اینکه وقت گذاشتید و خواندید سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع هر دو خوب است. هم با مباحث «انسان‌شناسی» و تدبّر در قرآن و هم با به میدان‌آرودنِ خیال، وجوه ملکوتی انسان قوت می‌گیرد. مگر به ما خبر نداده‌اند: «آن خیالاتی که دام اولیاست / عکس مه رویان بستان خداست». موفق باشید

29606
متن پرسش
سلام و عرض ادب استاد ارجمند: مسئله‌ای ذهن بنده رو شدید مشغول کرده. من مدتی به بعضی ذکرها آن‌هم اذکار عمومی مثل استغفار مداومت زیاد داشتم و از اونجا که ناشی بودم ذکر هام نفسانی بود و به هپروتی و بعدا به افسردگی دچار شدم. و یکی از مومنین به من گفت که خیلی ذکری نشو و سعی کن محبت رو زیاد کنی. استاد گرانقدر الان بر سر یک دو راهی گیر کردم. اگه تلاش کنم دائم الذکر بشم اگرچه گناه رو جلوشو می‌گیرم ولی خیلی به روحم فشار میاد و ترسِ برگشتِ بیماری روحی رو دارم. منظور حقیر از دائم الذکر بودن فقط ذکر لسانی نیست و هر توجه مدام رو میگم. و اگر هم ذکر مدام نداشته باشم واقعا از ترک بعضی گناهان عاجزم. راستش احساس می‌کنم که محال است کسی دائم الذکر نباشد و در عین حال حرام ها را یک‌به‌یک ترک کند. خواهشمندم حقیر رو راهنمایی کنید. با سپاس فراوان از مهرتان. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. به نظر بنده نکاتی جهت فکرکردن و راه‌کاریافتن در این موضوع دارد. موفق باشید.

29599
متن پرسش
سلام: مطالعات زیادی در مورد این سوال داشتم که آیا جهان برای ادامه حیات خود نیاز به علت حادث خود یعنی خدا دارد یا خیر؟ اکثرا از آقایان علامه طباطبایی و ملاصدرا (ره) مطالبی بیان می‌کردند که برای بنده قانع کننده نبود، بیشترین توضیح مبنی بر این بود که ممکن الوجود هر لحظه برای ممکن بودن نیاز به علت دارد و چون این جهان خودش ممکن الوجود است ... درحالیکه از نظر بنده ۱. ممکن الوجود ممکن است وجود داشته باشد ممکن است وجود نداشته باشد، اگر وجودش حادث شد دیگر نمی‌تواند وجود نداشته باشد مگر علتی دیگر بر آن واقع شود ۲. حتی اگر بر فرض محال ممکن الوجود هر لحظه نیاز به علت داشته باشد این جهان می‌تواند چند مجموعه باشد که مجموعه الف هر لحظه علتی برای مجموعه ب و مجموعه ب هرلحظه علتی برای مجموعه الف باشد و نیاز به علت حادث که همان خدا هست نباشد. لطفا از زدن مثال پرهیز کنید چرا که در مثالها تناقضات زیادی است، سوال همچنان پا برجاست: اینکه ادعا می‌کنیم وجود خدا هر لحظه برای ادامه روند این دنیا نیاز است به چه علت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن‌الوجود در ذات خود همواره ممکن‌الوجود است و لذا وقتی هم که حادث شد، برای ادامه‌ی بقاء نیاز به خلقت مدام دارد زیرا ذاتی که ممکن است، هیچ‌وقت واجبِ بالذات نمی‌شود. در این مورد خوب است «برهان صدیقین» مطالعه شود تا بین علت حقیقی و علت معدّه تفکیک گردد. موفق باشید

29594
متن پرسش
بسمه تعالی. با سلام: با توجه به وحدت شخصیه وجود که همه خلق جلوه باری تعالی هستند نماز چه معنای پیدا می‌کند، خدا خودش را عبادت می‌کند؟ رویکرد در نماز و عبادت با توجه به وحدت شخصیه چه باید باشد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر ابتدا متوجه شویم که حضرت حق در همه جا حاضر است و نمی‌شود جایی چیزی باشد و آن‌جا، خداوند حضور نداشته باشد و وحدت وجود را در این زاویه بنگریم، تلاش دوم ما آن می‌شود که نحوه‌ی وجود سایر مخلوقات را چگونه بدانیم. در مورد نماز، او در جلوه‌ی ربوبیت عبد، خود را قرار می‌دهد تا عبد را به سوی راهی ببرد که بنده‌اش بتواند به واقعیتی وارد شود که عبودیتش را هم لطفی از ربوبیت حضرت محبوب بیابد به همان معنایی که به بنده‌ی خود فرمود: «ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی». آن‌چنان عبد را در خود فانی کرد که اراده‌ی عبد در راستای اراده‌ی پروردگارش شد و این است جایگاه اصلی نماز. پیشنهاد می‌شود در این مورد به صوت شرح جلسه‌ی 5 سوره‌ی فتح تحت عنوان «معنای مراقبه بر مبنای وحدت وجود» به آدرس زیر رجوع فرمایید. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/sound/1291#7541

29592
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم، وفات حضرت معصومه سلام الله علیها را تسلیت عرض می کنم. ببخشید وقتتان را می گیرم فقط یک درددلی داشتم، شاید کمی آرام شوم. دلمان از تزویر زمانه گرفته است، دیروز که بغض حضرت آقا را در دیدار با سران قوا دیدم، قلبم به شدت گرفت و هنوز هم درد می کند، با کسی هم نتوانستم صحبت کنم، گریه کردم و در خودم ریختم. مسئولانی که مسبب شرایط امروزند، طوری معیشت مردم را به گروگان گرفتند تا دوباره سازش با دشمنان را بر امام جامعه تحمیل کنند، بحثم در آن ها خیلی نیست، دیروز یکی از نزدیکان به ظاهر مذهبی را هم دیدم که گفت: اصلا نه این دولت بلکه همه مسئولان از بالا به پایین فاسدند، بیش تر از أین سوختم. گرچه امید به عنایات الهی دارم و غم دنیا ندارم ولی غم ولی إلهی را دارم، خدا نکند که ما در پیشگاه حضرت، روسیاه شویم، شما دعا کنید تا در این امتحانات سرافراز بیرون آییم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم راهی که شهدا در مقابل ما گشوده‌اند، ضایع نمی‌شود. رهبر معظم انقلاب در عین این‌که غم مردم را می‌خورند، سختْ به آینده‌ی این راه امیدوارند. آیا این غصه ندارد که انسان می‌بیند می‌توانیم با همین امکانات کشور، مشکلات مردم را حل کنیم، ولی خود مردم با ضعف ایمان و امید به غیر، کارِ انتخابات را به این‌جا کشاندند و هنوز هم نمی‌دانند خداوند چه عطایایی به آن‌ها داد و آن‌ها عملاً به چیز دیگری روی آورده‌اند؟! «درهای گلستان ز برایت گشوده‌اند/ در خارزار چند روی ای برهنه پا.» موفق باشید

29589
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: استاد در بحث معاد کفار و مشرکین تعریفشون چه چیزی هست آنان که خالدین در جهنم اند. این که اونها نامه ی اعمال ندارند اگر در زندگی کارهای خوبی انجام داده باشند باز هم نامه ی اعمالی ندارند. یک جمله نیز از حضرت امام (ره) هست که صفحه ی نفس ما یکی از نامه های اعمال ما هست. مگر دیگر نامه های اعمال ما چه چیزهایی هستند؟ در پایان خواستم عرض کنم ما گروهی کوچک هستیم که چند سالی است توفیق شده سیر مطالعاتی شما رو دنبال می‌کنیم، دیدار شما چگونه برایمان امکانپذیر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! کتابِ انسان، خودِ انسان است و لذا خداوند در قیامت می‌فرماید: «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» (إسراء/۱۴) کتاب خود را بخوان و خودت کافی هستی در این روز بر این‌که خود را محاسبه کنی و اندازه ی خود را معلوم نمایی، ولی انعکاس امامِ انسان‌ها در شخصیت انسان هم یک نحوه نامه‌ی اعمال محسوب می‌شود که چه اندازه او در صفحه‌ی شخصیت امام حاضر است. آری! آن‌هایی که در کلیّت مشرکند و هیچ جهتی به سوی حضرت حق ندارند، اگر اهل ظلم و تجاوز نباشند به اندازه‌ای که رعایت انسانیت انسان‌ها را کرده باشند، با خودشان در جهنم در سختیِ کمتری هستند. ولی چون به هر حال جهتی به سوی حضرت ربّ العالمین نداشتند مأوایی برای خود در آن عالَم شکل نداده‌اند. موفق باشید

29583
متن پرسش
سلام: رهبری در جلسه با هیئت دولت نظرشان برین بود که علم طبیعی به معنای تسخیر و تسلط بر طبیعت در اسلام ممدوح است. جایگاه این فرمایش را از منظر حضرتعالی خواستارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در مباحث «عقل تکنیکی» و جزوه‌ی «ماهیت تکنیک» که روی سایت هست، در این رابطه شده است از آن جهت که طبیعت، عطای الهی است و می‌تواند دامن گشوده‌ای باشد در راستای الطاف الهی. و این به شرطی است با روحیه‌ی تجاوز به طبیعت استعدادهای آن را سرکوب نکنیم. موفق باشید

29582
متن پرسش
سلام علیکم استاد: ان‌شاءلله که سلامت باشید. استاد من شنیدم که سالک در عالم برزخ هم سیر داره و رشد طولی میکنه ۱. آیا این سالک که در دنیا به اکملیت نرسید در عالم برزخ می‌رسد؟ یعنی این سالک بعد از مرگ فانی در ذات احدی می‌شود؟ ۲. فقط سالکانی که از مرتبه نفس به قلب ارتقا پیدا کردن منظور است یا سالکانی که هنوز در عالم طبیعت نیز گرفتارند در آن عالم سیر دارند؟ ۳. پس با این شرایط چه سالکی که کمتر زحمت کشیده و چه آن سالکی که بیشتر زحمت کشیده چه آن سالکی که سیرش کند بوده و چه آنی که تند بوده در نهایت به یک مقصد می‌رسند. پس وجه تمایز افراد چیست؟ التماس دعا. در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌که به ما فرموده‌اند: «اَلیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» پس تکامل به معنای دنیایی آن تا اول سکرات است ولی از آن به بعد حجاب‌ها از مؤمنین رفع می‌شود و به اندازه‌ای که مقامات عالیه‌ی عالم ابدیت را مدّ نظر دارد، با رفع حجاب‌ها به سوی آن مقامات سیر می‌کند و از این جهت، افراد متفاوتند که معارف آن‌ها متفاوت است. موفق باشید

29580
متن پرسش
سلام استاد عزیز وقتتون بخیر امیدوارم در سلامت باشید. بنده طلبه پایه ۶ حوزه علمیه تهران هستم. سوالم از خدمتتون اینه استاد ما طلبه ها جز درس قطعا مطالعات آزاد علمی کنار درس هم داریم، در موضوعات مختلف مخصوصا معارف، اخیرا دچار حالی شدم، این حال که خب این‌همه کتاب خواندی و این همه در موضوعات مختلف مطالعه کردی وقتی خروجی نداری چه فایده، صرفا یه کسی می‌شوی که خیلی زیاد کتاب خوانده ولی خروجی درستی در اون موضوعات بیرون نداده چه فایده. درحالی که شان طلبه این نیست که فقط صرفا کتاب بخواند ولی نداند قرار است از این مطالعه چه چیزی را به دست اورد. یکی از دوستانم بهم گفت اگه ندونی برای چه مسئله ایی مطالعه می‌کنی و اینکه بعد مطالعه ایی که کردی خروجی درستی نداشته باشی برای ارائه، فایده نداره. آیا این نظر درسته استاد؟ من با این حالم چه کنم؟ احساس می‌کنم فایده ایی انگار ندارم فقط دارم مطالعه می‌کنم. درحالی که می‌بینم بعضی از دوستان به اندازه در جایی مشغول کار فرهنگی هستن اما به هر دری میزنم برای انجام کار محتوایی و فرهنگی درست نمی‌شود. به قدری علاقه مند به تدریس در مدارس هستم ولی استاد هرکاری می‌کنم برای این اتفاق ولی نمی‌شود، در کجا دچار اشتباه شدم، ریشه این حال بنده از کجاست؟ آیا باید بعد از هرکتابی که می‌خوانم ولو به اندازه که یادداشت خروجی داشته باشم؟ ممنونم به فرزندتان کمک کنید استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». وقتی فعلاً فرصت خوب‌مطالعه‌‌کردنِ دروس رسمی حوزه و معارف اسلامی و قرآن و روایات و نهج‌البلاغه را دارید، آن فرصت را از دست ندهید. به وقتش شرایط استفاده‌رساندن فراهم می‌شود. موفق باشید

29579
متن پرسش
سلام استاد عزیز بسیار سپاس از لطف شما. استاد عزیز اگر بخواهید یکی از آثار خودتون رو معرفی کنید قطعا همه آثار ارزشمند هستند اگر یکی رو انتخاب کنید کدوم اثر انتخاب می‌کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به حال و هوای مخاطب دارد. نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه که تحت عنوان کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» روی سایت هست و کتاب «گوش‌سپردن به ندایِ بی‌صدای انقلاب اسلامی» با توجه به احوالات خواننده، می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

29566
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: نداشتن تمرکز و حواس پرتی زیاد رو چگونه میشه درمان کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید که روی سایت هست. موفق باشید

29563
متن پرسش
سلام و احترام: راه جمع میان آیه «علم آدم الاسما کلها» با آیه شریفه «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا» چیست؟ چطور به آدم صاحب تمام اسما علم کمی داده شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مقام انسان کامل و ذات انسانی به عنوان خلیفة الله، انسان حامل همه‌ی اسماء الهی می‌باشد ولی با این‌همه نسبت به علم الهی، علمِ هرکس که باشد قلیل است. موفق باشید

29556
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و خدا قوت: آیا می‌شود چهل روز زیارت اربعین خواند، جایی توصیه شده است؟ اگر در عالم خواب به کسی توصیه کرده باشند بخواند و خواب هم واضح نباشد بنظر شما ترتیب اثر دادن به خواب صحیح است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی که برای خواب خود شواهد مطمئنه بیرونی نداریم، نباید به خواب اعتماد کرد. ما مأمور به تدبّر در قرآن و کسب معارف عالیه‌ی آن هستیم. پیشنهاد می‌شود سری به سؤال 29560 بزنید. موفق باشید

29560
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: موضوع: در خصوص #تبیین و #روش_حل و منابع مطالبات رهبر معظم انقلاب مدظله العالی ۱. کار مبنایی قرآنی ۲. کار اجتهادی ۳. منظومه سازی ۴. طراحی دستگاه فلسفی و چگونگی امتداد آن در حیات اجتماعی کار مبنایی و با متد علمی: در پژوهشهای قرآنی توجه به کارهای علمىِ مبنایی و اصولی خیلی لازم است. بعد هم کیفیت استفاده‌ی از قرآن؛ این شیوه‌ای که علمای دین ما، فقهای ما در استفاده‌ی از آیات و روایات دارند، یک شیوه‌ی تجربه شده است، یک متد علمىِ پخته شده و رسیده و کاملاً آزموده شده است؛ اینها را باید فرا گرفت.۱۳۸۸/۰۷/۲۸ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8259 علم قرآن: می‌بایست علم قرآن، شناسایی قرآن، فهم قرآن و انس با قرآن به عنوان یک علم و یک رشته در حوزه‌ها وجود داشته باشد. چه‌قدر مفاهیم اسلامی در قرآن هست که اگر ما بخواهیم در فقه بحث کنیم، به فکر آنها نمی‌افتیم. این انزوای قرآن، برای ما خیلی مشکلات درست کرده است و بعد از این هم خواهد کرد و به ما تنگ‌نظری خواهد داد.۱۳۷۰/۰۶/۳۱ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2491 نگاه اجتهادی در علوم انسانی؟! نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصه‌‌های گوناگون، از علوم انسانی تا نظام تعلیم و تربیت رسمی، و از اقتصاد و بانکداری تا تولید فنی و فناوری، و از رسانه‌‌های مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بین‌‌الملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدن‌‌سازی است.۱۳۹۲/۰۲/۹ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22405 ما باید برویم به سمت منظومه‌سازی؟! امروز ما کمبود داریم، ما خلأهای زیادی داریم، شکافهای زیادی وجود دارد؛ و ضمن اینکه منابع داریم، منظومه‌ی فکری نداریم. ما باید برویم به سمت منظومه‌سازی؛ یعنی قطعات مختلف این پازل را در جای خود بنشانیم، یک ترسیم کامل درست کنیم؛ به این احتیاج داریم. این هم کار یک ذره، دو ذره نیست؛ کار یک جلسه، دو جلسه نیست؛ کارِ جمعی است و تسلط لازم دارد؛ هم تسلط به #منابع_اسلامی، هم تسلط به #منابع_غربی.۱۳۹۱/۰۸/۲۳ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21471 ما باید منظومه‌سازی کنیم؟! برای آراء ملاصدرا منظومه‌سازی نشده. در خود فلسفه‌ی ملاصدرا، در بخشهای مختلف می‌تواند یک منظومه‌سازی‌هایی بشود. عین همین قضیه، در مورد فلسفه‌ی اشراق است؛ عین همین قضیه، در مورد فلسفه‌ی مشّاء است. ما باید منظومه‌سازی کنیم.۱۳۹۱/۱۱/۲۳ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23898 یک دستگاه فلسفی درست کنید؟! نقص فلسفه‌ی ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفه‌های غربی برای همه‌ی مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن می‌کند: سیستم اجتماعی را معیّن می‌کند، سیستم سیاسی را معیّن می‌کند، وضع حکومت را معیّن می‌کند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن می‌کند؛ اما فلسفه‌ی ما به‌طور کلّی در زمینه‌ی ذهنیّاتِ مجرّد باقی می‌ماند و امتداد پیدا نمی‌کند. شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کمااین‌که خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّ صدرا، اگر نگوییم از همه‌ی اینها، از بسیاری از اینها - می‌شود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفه‌های مضاف که آقایان فرمودند: فلسفه‌ی اخلاق، فلسفه‌ی اقتصاد و... و. این، یکی از کارهای اساسی است.۱۳۸۲/۰۸/۲۹ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8616 تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً همین‌طور است. ما در رجوع به قرآن و روایات و در رجوع به متفکرین، با نظر به مسائل خود رجوع نکردیم تا از آن متون، اندیشه‌ی امروزین حضور در این جهان را بیابیم، چه با تدبّر در قرآن در عین نظر به مسائل‌مان، و چه در توجه به فلسفه و سیری که از فارابی تا جناب صدرا به ظهور آمد. هنوز گمان می‌کنیم قرآن و روایات را در حدّ آموختن و اطلاع‌یافتن باید متوقف کنیم و این غیر از بهره‌بردن جهت حضور در جهانی است که در آن به‌سر می‌بریم و دغدغه‌های رهبر معظم انقلاب از این جنس است. موفق باشید

29547
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: استاد اگه میشه درباره اصول مطالعه کردن توضیح بدید طبق تجارب خودتون. مثلا اگه در حال مطالعه مباحث انسان شناسی باشم اشکالی داره همزمان کتب تاریخی بخونم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی در رابطه با «نحوه‌ی مطالعه» شده است. لذا چنانچه مبانی خود را با مباحثی مثل «معرفت نفس» محکم کنید در هر موضوعی که جهت مطالعه وارد شوید در افق آن مبانی، آن موضوعات را درک می‌کنید و این، انسجام خوبی جهت تفکر می‌باشد. موفق باشید

29553
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در کتابی خواندم که ملا صدرا عقل را محل تمام علوم و حقایق می داند پس جایگاه دل کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقلی که در حکمت صدرایی مدّ نظر است از آن جهت که حکمت او، حکمت متعالیه یعنی حکمت جمع بین عقل و قلب می باشد، وقتی از عقل سخن می‌گوید، نظر به قلب هم دارد. موفق باشید

29546
متن پرسش
عرض سلام و ارادت خدمت استاد عزیز: خدا قوت و آدینه بخیر. در باب برهان صدیقین. در مورد قاعده «کل ما بالعرض لابد ان ینتهی الی ما بالذات» از این برهان برای اثبات هستی بخشی خداوند استفاده می‌کنند مثل برهان صدیقین. سوال اینکه ما در جهان پیرامون خود اصلا رابطه هستی بخشی را نمی‌بینیم و نهایت شاید ایجاد ابتدایی عالم را بتوان مدعی شد. آن هم رابطه هستی بخشی آن به آن که برهان صدیقین مدعی آن است. و لذا همه چیز را به صورت اعدادی و معده می‌بینیم، پس نمی‌توانیم استدلال کنیم این هست ها باید به عین هستی منتهی شود. خب این هست ها همدیگر را تغذیه می‌کنند و چه لزومی دارد که به یک عین ختم شود؟ آنچه مشهود ماست این است که موجودات پیرامونی ناقص اند و عین وجود به معنای عین کمال نیستند. چطور از این قضیه استدلال می‌کنیم که پس وجود اینها باید از عینشان گرفته شده باشد به معنای اینکه چون ناقص اند پس کامل به آنها هستی می‌دهد آن هم آن به آن، در حالی که ما جز اعداد نمی‌بینیم. سپاس از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در بحث «برهان صدیقین» نظر به امری است بدیهی تحت عنوان «کل ما بالعرض لابد ان ینتهی الی ما بالذات». پس در هر حال هر هستی، از آن جهت که «هست» و عینِ هستی نیست، به عین هستی ختم می‌شود و معدّات تنها زمینه‌ی ظهور هست‌ها هستند ولی موجودات، همه روشنی‌گاه‌های نمایش هستی هستند که در ذات خود عین هستی است. موفق باشید    

29552
متن پرسش
سلام علیکم: استاد یک سوال داشتم و اینکه آیا ما وجودی حقیقی داریم یا صرفا یک وجود اعتباری؟ و اگر ما خودمون رو یک وجود حقیقی بدونیم آیا منافاتی با وحدت شخصیه وجود ندارد؟ و یک سوال دیگر: اینکه گفته می‌شود حمد خود خداست حامد و محمود خودش است یعنی چی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وحدت شخصیه‌ی وجود متذکر آن است که خود را در بیکرانه‌ی حضور حق احساس کنیم و سلوک إلی الله برای آن است که انسان به واقعیت خود برسد. آری! ما در شرایط عادی تصوری از خود داریم که به یک معنا، اعتباری است ولی هر اندازه که جلو برویم با واقعیت خودمان که غرق وجودِ هستی حضرت حق است، روبه‌رو می‌شویم. ۲. بحث «حامد و محمودبودن» خداوند را به خوبی در تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام (ره) می‌توانید دنبال بفرمایید. موفق باشید

29551
متن پرسش
با سلام: در خواب و با توجه به خواب به دو نکته رهنمون شدم ملاحظه فرمایید مورد تاییدتان است: ۱. قلب یا هرچه که هسته حقیقی و لب وجودی آدمیست دارای لایه هاییست حال در عرض هم باشند یا در طول و آدمی در لایه هایی در آن واحد می‌تواند مومن باشد و در لایه هایی کافر. حقیر درین خواب احساس کردم در عمیق‌ترین لایه ها کافرم این لایه ها هرکدام ظهوراتی دارند با توجه به اینکه اهل نماز هستم و با عرفان انس دارم سخن درینست که در قیامت بر اساس ژرفای وجودی انسان حق حکم می‌نماید یا لایه های سطحی تر هم می‌تواند در سعادت دخیل باشد؟ ۲. با توجه به اینکه در خواب انسانست و ملکاتش پس از مرگ هم وضع مشابه آنست که در عین اینکه احساس وجود داریم لکن ملکات حاکمند و اختیار منداست و آدمی تماشاگرست. البته بعضا برایم پیش آمده که در خواب اختیار خواب به دستم بوده است و می‌توانستم با اراده ی خویش رویاهایم را به منصه ظهور برسانم حال پس از مرگ همچون حالت اول منفعلیم یا چون دومی فاعل یا حالت سومیست که ساحت آن متفاوت از این دو است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال نباید به خواب اطمینان کرد به‌خصوص که بعضاً شیطان ورود می‌کند و القائات خطرناکی برای ما پیش می‌آید. ۲. آری! در برزخ و قیامت بر اساس ملکات‌مان عمل می‌کنیم، ولی در شرایطی فوق‌العاده متفاوت از شرایطی که در خواب داریم از آن جهت که در خواب هنوز، روح انسان تحت تأثیر بدن او می‌باشد. موفق باشید

29544
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: استاد بنده رفیقی دارم که مباحث شما را با ایشان کار می کردیم چندین ماه است به رفیقم می گویم بیا ادامه ی مباحث را کار کنیم می‌گوید دیگر نیاز به این مباحث ندارم و هر کس به اوج استعداد خودش و اوج کمال می‌رسد و دیگر نیاز به هیچ کدام این بحث ها نیست و آیه «انا لله و انا الیه راجعون» را می‌گوید که ما همانجا که بودیم می رویم و دیگر نیاز به هیچ سختی دادن و بحث گوش دادن نداریم. حتی می‌گویم عقب می افتیم یا چوب می‌خوریم چون استعدادش را داریم با خنده می‌گوید از چی؟ آیا این چنین است و ما تکوینا به حق می‌رسیم و رسیده ایم، این دانایی ما اولیه بوده و بعد از مدتی دیگر هیچ نیاز به یادگیری نداریم و هرکس چه تلاش کند چه نکند به حقیقت و اوج کمال خودش می‌رسد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده برای خودم چنین تصوری ندارم که نیاز به مطالعه و گوش‌سپردن به سخنان اهل اندیشه نداشته باشم. نمی‌دانم آن رفیق شما به چه چیز رسیده است که خود را مستغنی می‌داند! آیا برای احساس حضور خود در عالم بی کرانه هم نیاز به مذکری نداریم؟ موفق باشید

29543
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. تفکیکی ها می‌گویند قول فلاسفه و عرفا دائر بر صدور عالم از ذات خدا به نحو نزول یا تجلی مستلزم تجزیه ذات خدا می‌شود و این باطل است و ذات خدا بکلی با خلق مباین است و خداوند خلق را از عدم آفرید. لطفا توضیح بفرمائید. ۲. اخیرا از یکی از اهل علم که مشرب عرفانی دارند و شاگرد علامه حسن زاده آملی و آیت الله جوادی آملی بوده اند شنیدم که در تفسیر روایات طینت اصول کافی گفتند ملاک ذات انسان است نه اعمال انسان و ای بسا مومنی یک عمر عمل صالح می‌کند ولی چون ذات و طینت او مومن نیست در قیامت اعمال او را به مومن می‌دهند و سیئات کافر را به او می‌دهند و مرگ هم میزان نیست ای بسا مومن ظاهری از دنیا برود ولی ذات و طینتش کافر باشد و ای بسا کافر ظاهری که با کفر از دنیا برود ولی ذات و طینتش مومن باشد و لذا در آن دنیا معامله مومن با او می‌شود. با این حساب غیر از ۱۴ معصوم به هیچ مومن دیگری نمی‌توان باور داشت که ذات الزاما کافر نباشد. لطفا توضیح فرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد جواب اهل تفکیک، مطالب زیادی هست از جمله حدیث ۱۲ کتاب «چهل حدیث» از حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و یا کتاب «صراط مستقیم» از استاد شیخ محمدحسن وکیلی. ۲. انسان در ذات خود مختار است و همواره برایش انتخابِ راه جدید موجود است. متأسفانه بعضی‌ها برداشت درستی از مباحث ابن‌عربی در رابطه با «عین ثابته» ندارند. موفق باشید

29538
متن پرسش
سلام: در قسمتی از فص آدمی نوشته است همین که خدا را دیدیم، خودمان را می‌بینیم «فاذا شهدناه شهدنا نفوسنا» حال دو سوال دارم: ۱. یعنی ابتدا باید نظر به حق کنیم بعد خود را می‌بینیم ولی در روایت «من عرف نفسه فقد عرف ربه» برعکس هست یعنی اول نظر به خود، در حالی که خود نباید در میان باشد. ۲. با توجه به این قسمت، جایگاه دیدن خدا در رخدادهای تاریخی مثل انقلاب اسلامی کجاست؟ یعنی اول باید نظر به نفس مطهر حضرت امام بندازیم سپس انقلاب را ببینیم؟! لطفا توضیح فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات ما هر دو وجه هست. هم آن‌جایی که داریم: «من عرف نفسه فقد عرفه ربّه» و هم آن‌جایی که می‌فرمایند: «اللّهم عرّفنی نفسک....»؛ به همین جهت سالک هم در آینه‌ی نفس خود متوجه‌ی ربوبیت ربّ می‌شود و هم با نظر به حضرت «الله» متوجه‌ی مظاهر او می‌گردد. لذا در روایت دوم می‌فرماید: اگر خود را به من نشناسانی، نمی‌توانم رسول تو را بشناسم. ۲. آری! این راه خوبی است که انقلاب اسلامی را، إشراقی بدانیم که بر قلب امام به ظهور آمده و از طریق نظر به شخصیت حضرت امام، متوجه‌ی حقیقت انقلاب اسلامی بشویم. در این رابطه عرایضی در کتاب «سلوک ... » شده است. موفق باشید

29532
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در مباحثی که پیرامون شرک داشتید فرمودید که شرک مراتب دارد: ۱. آیا مقصودتان این است که به اندازه ای که در عملی غیر خدا شریک باشد به همان اندازه عمل هبط است، یا مقصودتان این است که اگر ذره ای شرک در عمل بیاید کل عمل هبط می شود؟ ۲. آیا اگر کسی عملی شرک آلود داشته باشد بعد از مدتی که گذشت و از غفلت در آمد توبه کند آن عمل هایی که هبط شده بر می گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً انسان‌های مؤمن گرفتار شرک خفی می‌باشند و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» (106/ یوسف) بسیاری از مؤمنین ایمان حقیقی ندارند مگر این‌که از وجهی مشرک‌اند. بدین معنا که در باور خود خدا را همه‌کاره می‌دانند ولی توهّماً نمی‌توانند از نقش پدیده‌ها عبور کنند و هر اندازه توحیدشان بیشتر شود، از این توهّم بهتر عبور می‌کنند، ولی آن شرکی که خداوند نمی‌بخشد و انسان را هلاک می‌کند شرکی است که افراد گمان کنند حقیقتاً غیر خدا هم در این عالَم عواملی هست که در عرض خدا نقش‌آفرین باشد. موفق باشید   

29535
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: می‌خواستم بپرسم که چگونه دارای روحیه جهادی شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف وقتی جز خدا را کارساز و کاره‌ای ندانیم و از طرف دیگر سعی کنیم خدا در همه‌ی امور حاکم باشد، خود به خود در روحیه‌ی جهادی قرار می‌گیریم تا خدا را در امورات به صحنه بیاوریم و حجاب‌های حضور خدا را دفع و رفع کنیم. موفق باشید

29534
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: مفهوم آیه «الله نور السموات و الارض» خداوند نور آسمان ها و زمین است، در اشیا هم به همین مفهوم است؟ یعنی مومن موحد کسی است که مثلا نور الله را در درخت بنگرد؟ یا اینکه نور الله را مثلا در سیب بنگرد؟ سوال دوم: آیا اینطور است که مثلا باطن یک شئ یک اسمی است و باطن آن اسم نور الله؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همچنان‌که حضرت امام در تفسیر حمد خود روشن می‌نمایند «وجود»، نور است پس چنانچه به هر مخلوقی به وَجه وجودیِ آن نظر شود با نور حضرت حق روبه‌رو می‌شویم زیرا مخلوقات، روشنی‌گاه‌های وجودند. ۲. اسمای الهی همه نور حضرت حق می‌باشند مثل اسم حیّ یا اسم علیم که همان نور حضرت حق‌اند به صفت حیّ و علیم. موفق باشید     

نمایش چاپی