بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28925
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت شما استاد ارجمند: ان شاءالله امسال بنده قصد دارم که در کنکور دکتری شرکت کنم و ادامه تحصیل بدهم؛ ولی از این بابت بسیار می‌ترسم که اگر در این مقطع پذیرفته شوم و مشغول و درگیر دروس و مباحث این مقطع بشوم، نکند خدایی نکرده، آن حس خداجویی و درواقع آن میل و شوق و توفیق در عبادات از بنده سلب شود. چرا که اولا رشته بنده رشته ای غیر دینی است (ریاضی محض، گرایش هندسه) که فعالیت در این رشته مستلزم صرف زمان زیادی از شبانه روز به کارهای عمیق ذهنی و فکری (و البته غیر الهی) می باشد، از طرفی بحمدلله و با توفیق و عنایات خدای سبحان و ائمه معصومین علیهم السلام، الان حدود یکسال می‌شود که بنده عاصی، کمی به خودم آمدم و خصوصا از طریق مطالعه در احوال و آثار عرفای واصل به ویژه حضرت علامه طهرانی (ره)، همچنین با مطالعه کتاب شریف «لقاءالله» جناب میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره) حس کردم که باید حرکتی در راستای تهذیب نفس و حرکت به سوی آنچه که حضرت حق می‌پسندد انجام دهم و باز هم به لطف خداوند متعال، تا حدودی توفیق پیدا شد که گامهای کوچکی برداشته شود...] لذا فقط از این بابت می‌ترسم که یک وقت نکند که شیاطین و نفس امّاره، از طریق مشغول کردنم به این مادیات و کثرات و دروس غیر الهی، مرا از راه به در کنند و خدایی نکرده نه تنها سِیر بنده متوقف شود، بلکه عقب گرد هم کند. الان چند روزی هست که تردید دارم و دو دل هستم که آیا ادامه تحصیل بدهم، یا اینکه به کاری ساده تر مشغول شوم تا ذهن بنده را خیلی درگیر نکند؟ (بسیار متشکرم از وقتی که می‌گذارید و پاسخ های راهگشایی که می فرمایید.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خودتان دارد که خود را چون اقیانوسی بدانید که در جهان جدید با هویت  دینی- اسلامی حاضر می‌شوید و لذا اقیانوسی خواهد بود که هرچند بعضی رودهای گِل‌آلود به آن وارد شوند، آن را گِل‌آلود نمی‌کنند. موفق باشید

28920
متن پرسش
با سلام: ضمن عرض خدا قوت به شما می خواستم بدانم صفت خالق بودن برای انسان هم مصداق دارد. در مباحثه ای طرف مقابل مدعی شد که «علم الادم الاسما کلها» همه اسما نیست مثل اسم خالق بودن که مخصوص خداوند است. مثل صفت کبر و ... در کل برایم پارادوکس ایجاد شد. ممنون می‌شوم اگر راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی فرمود همه‌ی اسماء را به آدم تعلیم دادیم؛ تا می‌توانیم نباید استثنا قائل شویم. آری! ما در حدّ خود خالقِ صور ذهنی خود می‌باشیم. یا کبر به معنای کبریایی برای انسان‌های بزرگی مثل حضرت امام پیش می‌آید. موفق باشید

28912
متن پرسش
سلام و عرض ادب: در مورد مبحث فصوص الحکم: برخی که آشنایی با مباحث حضرتعالی را ندارند و فقط مباحث عرفانی فلسفی را به حد مطلوبی کار کرده اند که بتوانند وارد فصوص بشوند، آیا این افراد بهتر نیست که برای اینکه یک عرفانی گوشه گیر و به دور از اجتماع و انقلاب برای خود خدایی ناکرده بسازند، حداقل سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) هم به ایشان پیشنهاد شود، تا با حضور در این تاریخ و نوع سلوک این تاریخ هم آشنا شوند، و سپس رجوع به فصوص داشته باشند؟ آیا چنین چیزی صلاح است برای برخی افراد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر به جایی است. اتفاقاً وقتی بنده مباحث «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» را تدوین می‌نمودم، همواره در ذهن بنده این نکته بود که با دنبال‌کردن مطالب آن کتاب، رفقا بهتر می‌توانند با موضوعات مطرح‌شده در کتاب «فصوص» همراه شوند. همچنان‌که قبل از همه، حداقل باید مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح کتاب «معاد» را دنبال کرده باشند. موفق باشید   

28908
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد عزیز جسارت بنده را ببخشید، خیلی واضح می پرسم وظیفه اهل علم و طریق است که راه را برای سالکین روشن بنمایند، این روشن بخشی گاهی به صورت رفع کامل شبهات مهم مسکوت است. برای من شبهه است که شخص اول این انقلاب کیست؟ جوانان حق دارند بدانند شهدا پای رکاب چه کسی خون دادند؟ از بعضی مطالبی که درباره مرحوم حضرت آیت الله علامه طهرانی (ره) نقل شده خصوصا خاطرات ایشان و امام (ره)، عملا ایشان به امام می فرمودند چه بکن و چه نکن، خب اگر واقعیت این است، اعلام کنید همه بدانیم، چرا امام از ایشان چند بار می پرسند الان چه کنیم؟ الان چه کنیم؟ و طبق نظر ایشان عمل می کنند خب اگر این است چرا امام رهبری را تسلیم ایشان نکردند؟ اگر تشخیص ایشان بهتر از امام بود که گاهی نظر ایشان را در اعلامیه و نماز جمعه و غیره عوض می کردند حتما ایشان لایق رهبری بودند نه امام. خواهشا استدعا دارم جواب این شبهه را مبسوط بفرمایید. در ضمن این مطالب نقل قول و این ها نیست بعضی خاطرات خود جناب علامه طهزانی است لذا جسارتا نمی توان گفت افراد دیگر درست کردند و فرقه بازی ایجاد کردند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر فرض که این اطلاعات درست باشد، مگر اگر حضرت امام در بعضی موارد نظر ایشان را خواسته باشند، دلیل بر آن است که ایشان در کلیت، جهتِ اداره‌ی نظام اسلامی کافی بوده‌اند؟ مگر حضرت امام در بعضی موارد به آیت اللّه بهاء الدینی و یا آیت اللّه بهجت رجوع نداشته‌اند؟ موفق باشید

28899
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام: بنده در کشور پاکستان برای پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته فلسفه دارم مطالعاتی را انجام می دهم. چند پرسش برای بنده پیش آمده است که امیدوارم پاسخی عنایت می فرمایید: ۱. آیا صعود در ادراکات از حس به خیال و از آن به ادراک کلیات از طریق انتزاع صورت می پذیرد؟ ۲. اگر نه، الف. در بین این مراحل ادراک چه رابطه ای استوار است؟ چرا برای هر صورت خیالی، یک صورت حسی، و برای هر صورت عقلی یک صورت خیالی در نفس باید موجود باشد؟ چرا از موجودات قابل حس نمی توان صورت عقلی داشت بدون آن که آن را حس کرده باشی؟ ب. صورت های عقلی و خیالی چگونه برای نفس پدید می آیند؟ آیا کاوش فکری انتزاعی در آن به صورتی دیگر دخیل است؟ ۳. اگر بله، چگونه صورتهای کلی از ادراکات جزئی انتزاع می شوند؟ تا وقتی که من درکی از یک مفهوم کلی نداشته باشم مصادیق آن را نمی توانم از ادراکات متعدد جزئی اخذ کنم و مفهوم کلی از آن انتزاع کنم. مثلا، فرض کنیم انسان در ادراک حسی خود یک مستطیل سفید، دایره سفید، مربع سفید و مثلث سفید می بیند. ذهن او در مقایسه همه آنها، می بیند که همه ی آنها در یک جهت مثل هم هستند، و در یک جهت از هم متفاوت اند. آن جهت مشترک فیه را اخذ کرده جهات اختلاف را از آن حذف می نماید تا صورت کلی سفید بدست آید. اما اگر این طور است پس چگونه اول امر توانست جهات مختلف آ‌ن ادراک حسی را از هم تفکیک کند؟ معلوم می شود او از اول سفیدی را می شناخت که توانست سفیدی را در ادراک حسی خود از حجم و شکل و وضع آن تفکیک کند. و البته مهم تر، چگونه توانست از جریان ادراک حسی خود که آن چنان سیال است، صورت های مخصوصی را انتخاب کند که همه رنگ سفید داشتند تا آنها را با هم مقایسه کند؟ معلوم می شود او سفیدی را می شناخت که از آن جریان سیال مدام در حال تغییر، معدود صورتها را برای مقایسه اخذ کرد که همه در این جهت مشترک بودند. و اگر این گونه است نمی تواند از این مقایسه آن مفهوم کلی را انتزاع کرده باشد. پیشاپیش از پاسخ شما کمال تشکر را دارم و از طولانی شدن سوال عذرخواهی می کنم. و از شما اجازه می خواهم که اگر پاسخ شما سوالاتی دیگر ایجاد کرد، آن را نیز به شما عرض کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مطالب، گسترده‌تر از آن است که بتوان در محدوده‌ی سؤال و جواب گنجاند. آری! ادراک حسی خود به خود بُعدِ خیالی انسان را فعّال می‌کند و انسان وجه خیالی محسوس را ابداع می‌نماید؛ با این‌حال از این جمله‌ی جناب صدرا غفلت نفرمایید که می‌فرماید: «هر علم حصولی، مسبوق به علم حضوری است» و از آن طرف نحوه‌ای از رابطه‌ی حضوری با آن صور در نفس ایجاد می‌شود. ۲. اگر با نگاهِ هستی‌شناسانه به محسوسات بنگریم، صورت عقلانیِ آن را نفس ابداع می‌کند. از طرفی جنس نفس ناطقه آن است که اگر به وجه خیالی آن محسوس نظر کند، صورت خیالی آن محسوس به ظهور می‌آید. ۳. به پیش‌فرض‌های ذهنی در این موارد باید فکر کرد که ذهن با آن پیش‌فرض‌ها حکم می‌کند که مثلاً آن اشکال سفید است. به همین جهت گفته می‌شود هیچ معرفتی بدون پیش‌فرض نیست. حال آیا این پیش‌فرض را ما با عنوان کلّی فرض کنیم؟ یا اساساً در هر رابطه ی محسوسی جزء و کلّ در هم ادغام هستند یعنی هیچ جزئی بدون کلّ نمی‌شود، و هیچ کلّی بدون جزء نیست. موفق باشید

28898
متن پرسش
با سلام‌: ببخشید استاد یکسری مباحث در بعضی جاها در حال تدریس است با عنوان ثروت ایمان که گفته میشه یکسری قوانین در عالم هستی هست اگه بهش عمل بشه به هر چیزی بخواهیم می‌رسیم و هر اتفاقی برای ما میفته خودمون رقمش می‌زنیم و اتفاقات ناگوار به خاطر بی قانونی ما هست و قانون اولشون خود مرکزیت هست بعدی قانون انرژی و .... از آیات قرآن و سخن ائمه هم استفاده می شود می‌خواستم نظر شما را راجع به این مباحث بدانم یکسری افراد هم میگن با عمل به قوانینش آرامش پیدا کردن. من خودم میگم اگر همه چیز به خود ما و رفتارمان برمی‌گردد پس امتحان و آزمایش الهی چه نقشی دارد. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این موارد با نوعی توهّم و القائات روانی همراه است. موفق باشید

28895
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید من طبق مباحثی که در مورد زن تو جزوات سه گانه و جزوه ی اخیر فرمودین اینطور برداشت کردم که در حال حاضر اون نقشی که زن دیندار و تمدن ساز باید ایفا کنه هنوز مشخص نیست و باید یه گفتمان صورت بگیره. می‌خواستم ببینم با این وجود در حال حاضر ما با چه رویکردی باید تو مباحث زن و خانواده ورود کنیم. و در جایگاه مشاور باید زنان رو به چه سمتی سوق داد؟ من الان خودم برای مشکلاتی که زنان با همسرشون پیدا می‌کنند اونا رو به معرفت النفس و بحث حقیقت نوری اهل بیت و جایگاه انقلاب ارجاع میدم و سعی می‌کنم متناسب با موقعیتشون این مباحث رو براشون روشن کنم. ولی نقش کنونی زن تمدن ساز که وظیفه ی فرزند آوری داره در عین حال همسرانشون دچار ظلمات مدرنیته شدن زیاد برام روشن نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که توصیه به آن مقدمات می‌کنید کار خوبی است. ولی امروزه زنان باید متوجه‌ی روح جهانیِ خود باشند تا در عین حضور در خانه، نسبتِ خودشان با انقلاب و رهبر معظم انقلاب را سرزنده نگه دارند و در این راستا نیز مطالعات خود را شکل دهند تا بدانند در چه جهانی زندگی می‌‌کنند و چگونه با حضور نرمِ خود نقش‌آفرینی کنند. موفق باشید

28889
متن پرسش
سلام: خسته نباشید ببخشید چند تا سوال هست که مربوط به خود کتاب هستش ۱. آیه ۱۱۴ هود به چه موضوعی اشاره دارد؟ ۲. انجام چه کارهایی باعث می‌شود که ثواب کارهای ما از بین برود؟ ۳. طبق فرمایش پیامبر اکرم (ص) انجام چه کاری از هفتاد حج بالاتر است؟ ۴. چگونه ظهور امام زمان (عج) نزدیک تر می‌شود؟ خیلی ممنون میشم پاسخ بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤالات بسیار کلّی است و برای هرکدام باید چند کتاب مطالعه فرمایید. پیشنهاد می‌شود سیر مطالعاتی سایت را دنبال فرمایید. موفق باشید

28885
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: آیا اگر برای کسی ثابت شد حاکم کنونی جامعه واقعا بر حق است (ولی فقیه) آیا اطاعت از حاکم واجب است؟ آقای پناهیان فرموده بودند که عدم اطاعت از رهبری جهنمی شدن در پی دارد! (مضمون صحبت)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی حجت تمام باشد در حقانیت حاکم، پشت‌کردن به حکم او در حکم پشت‌کردن به حق است. موفق باشید

28865
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون به خیر. چند وقتی هست بسیار شکاک شدم، هر جا میرم و یه چیز می‌فهمم سریع شک میفته به قلبم، مثلا میرم روضه، هر چی میگن میگم نکنه دروغه حتی به جایی پیش رفتم که بعضا میاد به ذهنم نکنه همه چی که تا حالا از دین و ... فهمیدم اشتباهه و دروغه باید چکار کنم؟ خیلی اذیت میشم میرم هیئت تا میاد اشک بر مصیبت بریزم این شک ها میریزه سرم. لطفا کمک کنید تا خلاص بشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید باید کار را با مبانی شروع بفرمایید. سیر مطالعاتی سایت چنین راهی را پیشنهاد می‌کند. موفق باشید

28855
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در پاسخ ۲۸۸۰۴ که لطف فرمودید، هنوز معتقد به این هستید که افضل عبادات تفکر است؟...با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری تفکر به معنایی که موجب سیر الی الله شود اصل است. در حدیث دوازده از کتاب اربعین حدیث از حضرت امام نکات خوبی در رابطه با تفکر در دین و تفکر در حضرت حق مطرح شده‌است. موفق باشید

28854
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به سوال ۲۸۷۸۴ و ۲۸۸۰۵ که محبت فرمودید یک سوال باقی می ماند اینکه فرمودید ابعاد اهل بیت (ع) باید در جای خود مد نظر قرار گیرد، پس چطور اهل بیت (ع) جان بعضی از افراد را خودشان می گیرند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره فرشته‌ی قبض یعنی حضرت عزرائیل مسئول قبض روح هستند و باید روایات را در این فضا معنا کرد. موفق باشید

28853
متن پرسش
سلام علیکم: درخواب دیدم درحالی‌که یاوری امام زمانم را می‌کنم چهره ایشان را نورانی نمی‌بینم. ایشان علت را بمن اینگونه بیان کردند که معرفت نداری. عرضم این بود که معرفت را چگونه و در چه باید بیابم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت رب و معرفت نفس! موفق باشید

28848
متن پرسش
سلام علیکم استاد: آنچنان که مستحضرید در تاریخی قرار داریم که ادامه ی آن بودنی است که ادامه ی قبل نیست و قرار گرفتن در آینده ای است که دلسپردگی به غرب نخواهد بود اما باید بپذیریم که امروز بسیاری از جوانان نسبت به این آینده غفلت دارند و بهتر بگویم نا امید هستند و نظام برایشان در معرض سوال قرار گرفته است، جریان عدالت خواه که عمدتا قشر جوان امروز ما هم در آن حضور دارند در مواجهه با این تاریخ با سوالاتی زیاد روبرو شدند اینکه چرا بیت رهبری از شفافیت خود شانه خالی می کند؟ اینکه فساد در ساختار فراگیر شده و ورود در این ساختار فساد زاست یعنی شما یک انسان صالح را هم در آن قرار دهید منجر به فساد خواهد شد! و آنچه که سخت است این است که در رویارویی با این عزیزان هر چه که نظر داریم تا روی آنان را به حضور توحیدی انقلاب قرار دهیم و یا امکان تعالی در آینده را به آنها متذکر شویم و یا صورتی از وجه توحیدی انقلاب را در آینده ی پیش رو برایشان شرح دهیم باز آنها در حجاب غلیظ زمان از ما نمی پذیرند و ما را مصلحت دان و مدافع خطوط قرمز خود ساخته می دانند و محکم در پی آنند که بایست رهبر هم نسبت به عملکرد خود شفاف و پاسخگو باشد و با بیت رهبری که زیر نظر خود رهبر است مستقیم عمل کند نه آنکه در بیت خود هم مظلوم باشد! جناب استاد آیا باید منتظر گشودگی بود تا این عزیزان در آن فرحناکی نسیم انقلاب قرار بگیرند و سخن ما را تصدیق کنند؟ چرا که گویا استدلال و شاهد و آمار روح این عزیزان را اقناع نمی کند و چه بسا موضع هم می‌گیرند و سخن ما را صرف یک آرمان گرایی و شعاری که امروز اصلا از حقیقت خود فاصله گرفته است می دانند؟ اینان دلشان از صدا سیما و نهادهایی که از طریق بیت رهبری اداره می شود گله مندند؟ آیا رهبری در این موارد نبایست کاری کنند و بیت نباید جایگاه خود را ذیل رهبری مشخص کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این افراد باید فکر کنند آیا حرکات و سکنات و سوابق و گفتار مقام معظم رهبری حکایت از آن ندارد که ایشان را خداوند برای نجات بشریت در این دوران پرورانده است و باید به ایشان اعتماد کنند وگرنه راه هدایت خود را تیره و تار کرده‌اند؟ موفق باشید

28846
متن پرسش
سلام استاد: کتاب های شما بصورت مبحثی می‌باشد مثل انسان شناسی، انقلاب اسلامی و ... از آنجایی‌که که بنده به مطالعه بصورت مبحث بیشتر علاقه دارم تا سیر مطالعاتی، لطف کنید بفرمایید از کدام مبحث شروع کنم؟ و ترتیب مباحث رو بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث اولیه‌ی سایت را باید دنبال بفرمایید. مثل مطالعه‌ی کتاب «آشتی با خدا» و یا کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و پس از آن می‌توانید به کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» رجوع فرمایید. موفق باشید

28842
متن پرسش
سلام استاد: بنده در حال گذراندن فصوص با صوت های آیت الله رمضانی هستم. بنده نصوص قونوی و تمهید القواعد را با صوت های ایشان گذراندم. ایشان در خصوص اعیان ثابته نظری دارند تحت عنوان نظریه ذوات. ایشان یک اعیان بعد اسماء و یک اعیان قبل اسماء قائل اند. و معتقدند به اینکه اگر اعیان ثوابت در حضرت علمیه و تعین ثانی بدین نحو و به این شکل و چینش تکثر یافتند و تفصیل پیدا کردند زیر سر اعیان قبل اسماء ست، اعیان قبل اسماء را همان ذوات می دانند که یک چنین مشخصاتی برای آنها قائل هستند از جمله اینکه این اعیان قبل اسماء: نه موجودند و نه معدوم، مجعول نیستند، امکان محض اند، قابل تعقل هستند، قابلیت محضه اند و سپس بر این باورند که تمام آن‌چیزی که در عالم رخ می‌دهد همه زیر سر این اعیان ست و کراراً می فرمایند که اگر امورعالم این گونه می‌شود به پای خدا نیندازید خدا فقط به این امور وجود می‌دهند این امور همان گونه که هستند محقق می‌شود و یا به قول معروف اعیان و امور همان گونه که هستند، هستند، می باشند و خواهند بود. البته بحث جبر رخ نمی‌دهد چون بحث جبر را هم حل می‌کنند. این جنس حرف را هم استاد امینی نژاد در کتاب حکمت عرفانی بیان می‌کند و می‌گوید شما تصور کنید که وارد یک اتاق تاریک می‌شود همه ی وسائل در سر جای خودشان چیده شده ست و شما فقط کلید را می‌زنید و نور وجود به اینها می‌دهید و از عالم نهان و پنهان به عالم عیان و آشکار می آورید. این توضیحاتی بود برای سوال ام: اگر این امور و ذوات مجعول نیستند، مسبوق به عدم نیستند و همه چیز زیر سر خود اعیان بوده ست و خداوند تنها کاری که می‌کند به این اعیان و ذوات وجود می‌دهد، بحث توکل، رضا، حسن ظنّ به خداوند و... خیلی از مقولات این جنسی که در عرفان عملی نسبت به خداوند مطرح می‌شود چگونه حل می‌شود؟ ما تا قبل از این مسبب الاسباب و علت العلل تمام افعال هستی را خداوند می‌دانستیم و جز او همه چیز را وهم و خیال و هیچ و پوچ می‌دانستیم و بر همین منوال روزگار می‌گذراندیم و با خدا عاشقانه خلوت می‌کردیم و زندگی می‌کردیم، اما با مطرح شدن این قضیه ی ذوات متوجه شدیم خداوند متناسب با همین اعیان و قوابل ست که به صحنه می آید و به اعیان متناسب با خواسته ی ازلی شان وجود می‌دهد و لازمه ی این حرف ها این ست که سبب و علت تمام امور خود ما هستیم (منظور از لفظ خود عین ثابت و تقاضاهای ازلی مان ست نه خود عرفی و عوامانه)، پس توکل و رضا و ...را چه کنیم؟ حقیقتا بنده پس از پیگیری نظریه ذوات و اعیان در این گونه امور عرفان عملی ام دچار مشکل شده ام. بنده شاید نزدیک یک سال ست که پیرامون این نظریه تحقیق و فکر می‌کنم. اما نمی‌دانم چطور خداوند را همان طور زیبا و عاشق دوباره مثل قبل در دل ام بگنجانم، مدتی ست که نسبت به خداوند غریبی می‌کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! امکانِ هر شیئ، ذاتیِ آن شیئ است و خداوند وجود یا خلقت آن شیئ را به آن شیئ می دهد. ۲. انسان از آن جهت که دارای ابعاد مختلفی در امکانِ وجودی‌اش هست، اختیار او ذاتی اوست و لذا با توسل به خداوند می‌تواند وجهِ امکانی خود را به طرف بُعدِ سعادت‌مندی‌اش بکشاند. عرایضی داشته‌ام که ذیلاً متن آن عرایض را خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها

باسمه تعالی

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللَّهِ

ما از رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» سخن می‌گوئیم ولی به حکم «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» سخنان‌مان در مورد همه پیامبران است.

۱. اصلی‌ترین کار رسولان خدا توجه بشریت است به آغازِ آغازها،‌ یعنی آغازِ هستیِ موجودات که همان حضرت حق است و آغاز انسان که وجه امکانی او یا عین ثابته‌ی او می‌باشد. زیرا از این طریق، تفکر اصیل به بشر عطا خواهد شد.

۲. پیامبران خدا متذکر شدند که خداوند خالق همه‌ی عالم است یعنی «وجود» و «بودن»ِ هر موجودی را او داده است و در نتیجه خداوند، بودنِ محض و هستی مطلق می‌باشد و این اولین قدم در راستای تفکر است از آن جهت که تفکر مربوط به «وجود» است و آغازِ آغازها.

۳. پیامبران در مورد مخلوقات به‌خصوص انسان‌ها فرمودند خداوند با نظر به امکانِ بودن مخلوقات، آن‌ها را خلق کرد و لذا حضرت موسی«علیه‌السلام» در تفسیر جایگاهِ نبوت خویش و برادرشان دو نکته را در میان آوردند که: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»(طه/50)‏ یعنی اولاً: پروردگار ما خلقتِ هر موجودی را به آن موجود عطا می‌کند. ثانیاً: او را هدایت می‌نماید و در راستای هدایت خداوند است که پیامبران را می‌فرستد. ولی در نکته‌ی‌اول، معرفتی بس‌آغازین را متذکرشدند از آن جهت‌که می‌فرمایند خلقت هرمخلوقی را خداوند به‌آن مخلوق می‌دهد. یعنی ازیک جهت خلقت آن مخلوق، مربوط به‌خودش است وخداوند یعنی‌آن‌بودنِ محض، مطابقِ آن‌خلقت، آن موجودرا «وجود» می‌بخشد.

۴. در راستای معرفتِ آغازین برای هر مخلوق، در قرآن داریم: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (یس/82) وقتی خداوند خواست موجودی را به‌وجود آورد در خطاب به آن می‌گوید: «بشو» و آن موجود می‌پذیرد که «بشود». یعنی قبل از آن‌که آن موجود، موجود شود؛ در علمِ خداوند امکانِ بودنش هست و خداوند مطابق آن امکان به آن موجود، وجود می‌دهد.

۵. راستی! اگر خداوند آغازکننده‌ی امکانِ هر موجودی بود، آن مخلوق حق نداشت از خداوند سؤال کند که چرا آن را آن‌چنان خلق کرده است؟ در حالی‌که: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ» (انعام/149) برای خداوند حجت بالغه هست و آن‌چنان نیست که کسی بتواند حجتی در نفیِ حجت بالغه‌ی الهی داشته باشد.

6. حال با توجه به مباحث فوق، به این فکر کنید که اگر کسی نحوه‌ی بودن خود را درست درک کند و متوجه باشد حضرت حق در راستای نحوه‌ی بودنِ او به او «وجود» می‌دهد؛ می‌یابد که تنها از طریق وجود خود با پروردگارش می‌تواند مرتبط شود و معنی روایت مشهور: «الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق» می‌رساند که راهِ هرکس به سوی پروردگارش، همان نحوه‌ی «بودن»ِ اوست، و مأوایِ حقیقی هرکس، به‌سربردن در این نحوه بودن است.

۷. مشکل بشر از آن جا پیدا شد که به جای مأواگزیدن در نحوه‌ی بودن خود و از آن طریق با پروردگار عالم، مرتبط‌شدن؛ دلْ در بودن‌های دیگران انداخت و به مقایسه‌ها گرفتار شد و از بهترین مأوا و «بود» محروم گشت. در حالی‌که پیامبران خدا و به‌خصوص آخرین پیامبر به ما متذکر شدند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ ۖ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ» (مائده/۱۰۵) ای مؤمنان! متوجه‌ی خودتان باشید که در آن صورت، انحرافِ بقیه وقتی شما در مسیر هدایت باشید، به شما ضرر نمی‌رساند.

                         والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته                                

28829
متن پرسش
سلام و وقتتون بخیر: استاد گرامی آیا منظور از برزخ بعد از زندگی قرار گرفتن کالبد های ذهنی به سبب وابستگی های دنیوی بر روی ذهن زندگان می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:انسان در آن‌جا با ملکات خود زندگی می‌کند. وقتی ملکات انسان الهی و توحیدی باشد، بهشت می‌آفریند. موفق باشید

28835
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهر زاده: تسلیت عرض می‌کنم این ایام سوگواری حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام را خدمت شما. چندین سوال دارم اول چه مقتلی را شما تأیید می فرمایید؟ آیا لهوف کتب علامه مجلسی دارند خوب نظر حضرت عالی را می خواستم. بعضی مداح ها طبق کتاب ها نمی خوانند بعضی سند ندارد. آقای فاطمی نیا خیلی از اینها را رد کردند نه تایید می کنند نه رد. کتاب نفس المهوم را تایید کردند و دوم چه کار کنم به خدا برسیم و سیر سلوک کنیم من استاد ندارم آیا کتاب بخونم؟ خیلی دوست دارم چشم بصیرت داشته باشم و مقامی چیزی را نمی بینم هرچی به خدا گفتم نداده آیا انسان باید برسد به این مقامات اگر نرسد طوری هست؟ آیا گناه است نرسد؟ چگونه برسیم به آنها؟ من بعضی مواقع در نماز گریه ام می گیرد و یک حالی می‌شوم و بعد از آن کم حرف می زنم دوست ندارم با کسی حرف بزنم در ماه رجب هم همین طور است آیا به این اکتفا نکنم؟ در اعتکاف شرکت کنم همین طور می شوم یک حالی دارم یک مدت دارم و بعد تمام می شود برای حضور قلب دایم چه کار کنم؟ کتاب آداب نماز از حضرت امام است آیا به تمام مقامات که فرمودید باید رسید اگر عمرمان کفاف نداد چه کار کنیم و خیلی سخت است رسیدن به آن؟ و چه کار کنم؟ بعضی مواقع عصبانی می شوم برای غضب و حسادت و صفات بد باید چه کار کرد چگونه کنترل کنیم و چگونه بفهمیم در وجودمان است و چگونه بفهمیم رفته بیرون چگونه حب غیر خدا چه کار کنیم مثل حب فرزند و همسر چه کار کنیم نداشته باشیم خیلی سخت است من جلسات حضرت عالی می آمدم ولی چند ین سال دیگه نتوانستم بیابم، جلسات آقای استاد فاطمی نیا می رفتم استاد معمارمنتظرین می رفتم آیا همه این همه جلسه ها را بروم و هم جلسه شما منافات دارد یا به یکی اکتفا کنم؟ با تشکر از حضرت عالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده کتاب «لهوف» سیدبن طاوس نکات ارزنده‌ای دارد همچنان‌که کتاب «نفس المهموم» کتاب ارزشمندی است. ۲. سیر مطالعاتی سایت إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. ۳. به هر حال ما آن اندازه که می‌توانیم تلاش خود را در عبادات باید بکنیم و بسیاری نتایج آن در قیامت حاصل می‌شود. ۴ در هر حال غضب که در کنترل ما نباشد، از وسوسه‌های شیطان است. بهترین راه آن است که تا می‌توانید افراد را خوب تصور کنیم مگر آن‌که عکسِ آن ثابت شود. ۵. با ادامه‌ی دینداری، خود به خود حبّ غیر خدا ضعیف می‌شود. ۶. همه‌ی عزیزان که نام بردید سربازان اسلام و انقلاب هستند. موفق باشید

28816
متن پرسش
سلام علیکم: فرق بین خالق بودن و تولید کردن چیست؟ اگر خدا خالق است و لم یولد است و چیزی از او جدا نشده است پس نسبت مخلوفات با حضرت حق چیست؟ موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خالق هستی، هستیِ خود را در حدّ ظرفیت ممکن‌الوجودها در آن‌ها جلوه می‌دهد و از این جهت، آن نوع دوگانگی که در تولید مطرح است، این‌جا مطرح نیست. موفق باشید

28822
متن پرسش
سلام علیکم: در روایت از وجود مقدس امام صادق (سلام الله و صلواته علیه) داریم که: خداوند متعال دو دولت را قرار دارد: دولت آدم که دولت الهی است و دولت ابلیس. پس هنگامی که خداوند اراده کند که آشکارا عبادت شود، دولت آدم برپا می‌گردد و هنگامی که اراده کند که در خفاء و پنهانی عبادت شود، دولت ابلیس حاکم می گردد. (البته) کسی که ادعا کند که می داند کدام یک از آن دو را خداوند اراده کرده پنهان باشد، از دین خارج شده است. ۱. آیا اینکه بگوییم انقلاب اسلامی تشکیل دولت آدم که تجلی تام آن در دولت کریمه مهدوی (عج) است را به تسریع انداخته و تمهیداتی از آن‌را فراهم کرده و ما به تشکیل دولت آدم نزدیک شده ایم، مصداق بخش پایانی کلام امام صادق (ع) نیست که فرمودند کسی که ادعای کند کدامیک را خدا پنهان کرده، از دین خارج و مارق است؟ ۲. آیا می‌توان گفت تجلی ای از دولت ابلیس در مدرنیته و در عصر تمدن غرب مدرن شکل گرفت و ظاهر شد چنانکه به تعبیر اساتیدی چون دکتر زرشناس و آیت الله میرباقری، این تمدن حجاب حقیقت و مانع ظهور آمدن دولت حق است و ویژه عصری که مبانی مدرنیته ریخته شد علی الخصوص قرن هفدهم میلادی، دوران ظلمانی بود و این تمدن بدنبال رویکرد منقطع از معرفت توحیدی است و الگوهای تمدنی و جامعه پردازی اش با مبانی انبیاء و اولیاء و حکماء الهیه تفاوت ژرف و عظیم و جوهری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در این نوع روایات بحث از دولت‌هایی است که مدعی مهدی امت هستند. آری! دولت مهدوی که ذیل ارادت و ایمان به مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به میان آید، حق را ظاهر می‌کند و امروز در فرهنگ مدرنیته، باطل ظاهر است و بدین لحاظ دولت ابلیس در میان است. موفق باشید

28807
متن پرسش
سلام وقت بخیر: چند شب پیش سوال ارسال کردم با کد ۲۸۷۹۰ فکر می‌کردم باید صبر کنم تا میل شه جواب بهم. اما سایت رو نگاه انداختم دیدم پنج شماره بعد من پاسخ داده شده. ایمیلم رو چک گردم پاسخی متاسفانه دریافت نکردم گفتم شاید آدرس ایمیل رو اشتباه دادم. ممنون میشم پاسخ سوال منم بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی این طور جواب داده شد: ۲۸۷۹۰- باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد سیر مطالعاتی موجود در سایت إن‌شاءاللّه شروع خوبی است. مثل کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «آشتی با خدا» که در سایت به آدرس زیر موجود است: موفق باشید

http://lobolmizan.ir/book/1188/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF

و آدرس کتاب «آشتی با خدا» http://lobolmizan.ir/book/1187/%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82-%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86

28805
متن پرسش
سلام علیکم: سپاسگزارم بابت پاسخ به سوال ۲۸۷۸۴، استاد فرمودید که هر ابعاد ائمه را باید در جای خود مد نظر قرار داد یعنی اینکه ائمه یکی از ابعادشان این است که جانشان را به حضرت عزرائیل بدهند، مگر نفرمودید که حضرت عزرائیل مامور کندن انسان ها از عالم مادی است و در شرایط دیکر در دنیا، وقتی ائمه هیچ تعلقی به عالم مادی ندارند این فعل حضرت عزرائیل معاذالله بی معنا نیست؟ و بنده اینطور برداشت کردم که ائمه در شرایطی هستند که خود جان افراد را نمی گیرند و اینکه خود جانشان به حضرت عزرائیل می دهند، سوال اینجاست پس چرا بعضی افراد موقع مرگ ائمه را می بینند و جان تسلیم می کنند با این تعریف که لحظه مرگ موقع کندن انسان است از عالم ماده و افراد با دیدن ائمه دل می کنند؟ و اینکه اگر حضرت عزرائیل عهده دار دل کندن انسان ها موقع مرگ و در شرایط دیگر دنیایی باشد، پس افرادی که توسل به اهل بیت علیه السلام می کنند و دل بستگی هایشان رفع می شود چگونه است؟ (با توجه به مثال ماه مبارک رمضان که فرمودید اگر حضرت عزرائیل قبل ظهر به دادتان نرسد دور از جان مثل ... غذا می خورید ولی افرادی با یاد و توسل به اهل بیت علیه السلام این اذیت شدن قبل ظهرشان برطرف می شود)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال نفس ناطقه‌ی انسان تا وقتی انسان زنده است تکویناً به بدن و عالم ماده تعلق دارد هرچند روحاً از دنیا کنده شده باشد. این‌جاست که نور حضرت عزرائیل «علیه‌السلام» کمک می‌کند تا تکویناً هم توجه روح از بدن و عالم ماده منقطع شود. موفق باشید

28804
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در تفسیر سوره حدید حدیثی را بیان فرمودید که بالاترین عبادت فکر کردن است و از این تفسیر شما نسبت به این حدیث یه بی میلی نسبت به اعمال دیگر بجز واجبات در انسان بوجود می آید، مثلا طرف می گوید اگر اینطور است من بجز واجبات اعمال دیگری انجام نمی دهم و فقط فکر می کنم، استاد این چطور باید حل شود برای فرد؟ آیا می شود به این موضوع اینطور نگاه کرد، یعنی اگر قرار است قرب به سوی خدا پیدا کنیم یکی از لوازمش تفکر است یکی اش نماز شب است یکی اش گریه بر مصائب اهل بیت (ع) است و ... یا اگر هدف شناخت خدا است منظور شناخت اسماء و صفات، بگوییم یکی از لوازمش تفکر است دیگری نماز شب و دیگری گریه بر مصائب اهل بیت (ع) و نوکری در خانه اهل بیت (ع) و...، می شود گفت هیچ کدام بر آن یکی پیشی نمی گیرد و این ها با هم انسان را به آن هدف منظوره می رساند؟ در جای دیگری هم فرموده بودید کسانی هستند که اعمالی به آن صورت انجام نمی دهند ولی چون حضورشان زیاد است، بدون اعمالی زیاد، سیری سریع به سوی قرب خدا می کنند، و چیزی ذهنم را درگیر کرد این بود که فرض بفرمایید مثلا وجود نورانی حضرت امیر (ع) که مقامشان از تفکر هم بالاتر است و در مرتبه شهود هستند روزی هزار رکعت نماز می خواندند چطور می شود کسی بدون این اعمال به تنهایی، اولا اینکه حضورش زیاد شود و دوما در فرض صحت با داشتن حضوری قوی در عالم هستی سیری سریع داشته باشد؟! و حضرتعالی قبول دارید کسی که نماز شب می خواند و ... مطمئنا بهتر می تواند فکر کند در اسماء و صفات خدا یا هدف های دیگری که دارد؟ آیا می توان گفت همه ی این اعمال به هم وصل هستند و جدایی ناپذیر از هم هستند؟ و لازم به ذکر است که حقیر با این عرایض نمی خواهم بگویم که شما نماز شب و ... را نفی می کنید. در این ایام ملتمس دعای خیرتان هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدللّه متوجه و متذکر نکات خوبی هستید. آری! اگر معرفت انسان به حضرت معبود زیاد شد، آن‌طور که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در حدیث ۱۲ کتاب «چهل حدیث» می‌فرمایند که افضل عبادات، پیمودت تفکر در رابطه با خدا و آثار خداوند است؛ در آن صورت عبادات انسان روح دیگری به خود می‌گیرد و انسان با تکرار عبادات در آن معارف عالیه مستقر می‌شود و از قرب الهی تغذیه می‌کند. موفق باشید  

28792
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: ۱. استاد سوالم اینه چطور میشه آدم ضمن فعالیت های مختلف دارای یک نوع وحدتی در وجود خود باشه و هرجا بتونه اون رو حفظ کنه و هرجایی شدت حضور خدا در وجودش کاهش پیدا نکنه ۲. استاد ورودم به مسایل سیاسی نمیگذارن اصلا زندگی توحیدی هم داشته باشم و خیلی اذیتم میکنه چه کنم؟ ۳. در مورد استقلال چطور باید از دیدگاه توحیدی به بحث استقلال نگریست به عبارتی عقیده ما در مورد بحث استقلال چی باید باشه مثلا در مورد آزادی تو کتاب شهید مطهری اگه درست فهمیده باشم گفته آدم اون وقتی آزاده که بنده خدا باشه حالا در مورد استقلال چه؟ ۴. استادبرای بنده دعا بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه بنده دعاگو خواهم بود. اگر در رجوع به معارف الهی مثل توحید و معرفت نفس جدّی باشید، و در این مسیر، تقوا را هم رعایت کنید به‌خوبی همه‌ی مسائل که فرمودید روشن خواهد شد. موفق باشید

28784
متن پرسش
سلام: استاد فرمودید حضرت عزرائیل یکی از انوار الهی است و در مقامی است که تعلقات انسان را کم می کند و داریم که ائمه مقامشان از حضرت عزرائیل بالاتر است و مقام حضرت عزرائیل را هم دارند و داریم که موقع مرگ ائمه برای بعضی از افراد خودشان عهده دار گرفتن جانشان می شوند، این به چه صورت است که بعضی ها را ائمه جانشان را می گیرند و بعضی ها هم حضرت عزرائیل؟ و سوال بعد اینکه وقتی ائمه مقام حضرت عزرائیل را دارند می شود دیگر کاری به حضرت عزرائیل نداشت و رفع هر تعلقی را از ائمه خواست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام نوری ائمه «علیهم‌السلام» از همه‌ی فرشتگان مقرب، بالاتر است ولی ائمه، ابعاد گوناگونی دارند که در هر بُعدی مطابق همان بُعد عمل می‌کنند. مثل بُعدی که نیازمند به غذا هستند و یا بُعدی که نماز می‌خوانند تا قرب الهی نصیب‌شان شود. و یا جناب عزرائیل آن‌ها را قبض روح کند. از این جهت باید هرکدام از ابعاد ائمه «علیهم‌السلام» را در جای خود مدّ نظر قرار داد. موفق باشید

نمایش چاپی