بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3468
متن پرسش
باسلام. 1.چرا کار خیری که می کنیم نسبت به خدا می دهیم اما کار شر را نه؟ 2.در بحث تشکیک وجود شما در پاورقی کتاب از برهان تا عرفان فرمودید که معنی اش این است که وجود شدت و ضعف دارد یعنی خدا شدیدترین وجود است این چگونه قابل جمع است که ما گفتیم خداوند عین وجود است نه وجود؟ 3.خداوند یک صفات ذاتی دارد و یک صفات فعلی:اولاً آیا صفات ذاتی هم تجلی می کندثانیاًاگر تجلی کند صفات ذاتی خب انسان خدا می شود؟ 4. آیا اسماء خداوند عین ذات اوست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- چون خداوند عین کمال است پس از او جز خیر صادر نمی‌شود 2- خداوند عین کمال است پس هر مرتبه از وجود که عین کمال نیست دیگر خدا نیست، مخلوق خدا است. در شرح برهان صدیقین در سی‌دی‌های مربوطه این را شرح داده‌ام. 3- صفات ذاتی مثل علم و حیات و صفات فعلی مثل رزاق‌بودن. صفات ذاتی مثل علم تجلی می‌کند ولی اصل علم از آن خدا است و اوست که عین علم است پس اگر آن صفت بر قلب انسان تجلی کند و آن شخص منور به نور علم الهی شود، علم او عین علم نیست تا او خدا شود 4- اسماء الهی عین ذات او نیست بلکه ذات حضرت حق وقتی با صفتی خاص جلوه کند آن صفت را اسم می‌گویند. موفق باشید
3469
متن پرسش
سلام.می خواستم بدانم اگر روزی مسیر انقلاب مارا به سمتی کشاند که نظرمان با رهبری مخالف بود و ما مطمئن بودیم که نظر ما درست است باز هم باید به نظر رهبری عمل کنیم.آیا انجام دادن دستور رهبری باید با سرعت انجام گیرد.باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در مباحث فقهی این موضوع مورد بررسی قرار گرفته و بحث از این قرار است که اگر در موردی نظر کارشناسی شما غیر از نظر رهبری شد شما می‌توانید به نظر خود عمل کنید ولی نباید به طور علنی با نظر رهبری وقتی به عنوان حکم حاکم اسلامی مطرح است مخالفت نمایید. موفق باشید
3450
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد عزیز با بررسی آیات مربوط به خلقت آدم و زندگی او در بهشت و هبوط آدم روی زمین و اینکه خداوند جانشین در روی زمین قرار می دهد ، در یک جمع بندی و کنار هم قرار دادن این آیات چنین به نظر می رسد که خداوند علاوه بر جضرت آدم علیه السلام که او را از خاک آفرید انسانهای دیگری را هم همزمان یا بعد از خلقت آدم علیه السلام از خاک آفرید و در همان بهشت موقت جای داد. منتها حضرت آدم بعنوان نماینده آن انسانها و برگزیده خداوند بود که علم اسماء را تنها به او یاد داد و مورد سجود فرشتگان بطور رسمی قرار گرفت که با ترک اولی آدم علیه السلام همگی از بهشت خارج شدند و خداوند فرمود : قلنااهبطوا منها جمیعا.... که بدنبال آن هر کدام در گوشه ای از زمین فرود آمدند و این پراکندگی انسانها روی زمین نیز از همانجا ناشی می شود. خداوند برای هر گروهی نیز رسولی جهت هدایت آنها از بین خودشان برانگیخت که به تعداد معدودی از آنها در قرآن کریم اشاره شده است. نظر استاد در این باره چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌توان چنین نتیجه‌ای گرفت. در مورد «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعا» نیز گفته‌اند منظور آدم و حواء و شیطان بوده‌اند. و یا چون آدم برزخ نزولی حقیقت مثالی همه‌ی آدم‌ها است خطاب جمع به آن شده. زیرا اگر همه‌ی ما در آن‌جا نبوده‌ایم مگر می‌شود یک نفر به شجره‌ی ممنوعه نزدیک شود و فرزندان او تقاس او را بکشند؟ در موضوع پراکندگی انسان‌ها بر روی زمین بعضی تحقیقات نشان می‌دهد که در زمان‌های گذشته این‌ها با همدیگر ارتباط داشته‌اند. شاید کتاب «هدف حیات زمینی آدم» کمک کند. موفق باشید
3439
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم با توجه به پیگیری که در مورد سیر مطالعاتی شما دارم و بلطف حق در آن ها پیش می روم و انشاالله با دعای شما بتوانم به یقین قلبی برسم و صزفا جمع آوری اطلاعات نباشد، می خواستم بدانم چکونه این بحث ها را برای دیگران نیز مطرح کنم چرا درک که خیلی از مباحث بدون ورود به سیر مطالعاتی جنابعالی سخت است در حالیکه یکی از مهم ترین اهداف ما کمک گرفتن از این موضوعات در اجتماع است. برای مثال بنده در مسجد محل با چند تن از جوانان مباحثی از قبیل بیانات مقام معظم رهبری، وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی(ره)، تربیت فرزن و... را شروع کرده ایم و در بین راه سوالاتی مطرح می شود که من با کمک مباحث شما می توانهم به راحتی پاسخگو باشم اما پاسخ برای بقیه دوستان سنگین است؟مثلا برای بحث طی الارض و علت و چگونگی آن برای من با کمک بحث های شما حل شده بود ولی پاسخم برایشان سنگین بود.از طرفی نمیتوان مطالعات را به بعد از پیگیری سیر واگذار کرد و آنها در همان ابتدای سییر قرار دارند. راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سعی کنید ابتدا مباحث معرفت النفس را به صورت ساده مثل کاری که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شده، طرح کنید تا بتوانید بر مبنای آن جواب سؤالاتشان را در حدّ قابل فهم آن‌ها بدهید. موفق باشید
3441
متن پرسش
با سلام . مدتی است نوعی نگاه بسیار سرد یاس آلود بر من حاکم شده که گرمای همه چیزهای خوب و بد زندگی را از من گرفته . همه امور عالم در نزد من مسخره جلوه میکند و این دیدگاه تلخ-مضحک خصوصا نشت کرده به خدا. مثلا در عبادت به خودم می گویم مسخره است که خدا که می تواند اشراق کند نمی کند و من ایستاده ام و کلماتی را تکرار می کنم که حقیقتش را نمی دانم ! اگر هم اشراق نیازمند اسباب و شرایط است ، مسخره است که او به سادگی می تواند اسبابش را فراهم کند اما نمیکند.به آدمها نگاه می کنم برایم مسخره است که نمی دانند اما حرف می زنندو مسخره است که در چنبره مقام بالاترند و آن مقام به آنها محیط است و با این حال می خواهند حرف بزنند.نوعی تلخی بر جانم نشسته که در آن هیچ کاری نه مهم است نه ارزشمند.نه واقعی است نه معتبر. همه کارها و آثار از فیلتر ذهن متوهم آدمها عبور کرده پس بی اعتبار و مسخره است.گنده دماغ شده ام . عشق انسانی را بیولوژیک می بینیم.عشق آسمانی را مرتبه ای از توهم.یعنی چون مقام بالاتر آن عقلا هست ، عشق و یقین و معرفت و علم یک مرتبه را در قیاس با مرتبه بالاتر مسخره و تاریک و غیریقینی می بینم و ناامید می شوم.این نگاه جانبی که عقول بالاتر در حال پوزخندزدن به تقلای وهمی و حتی عقلی ما هستند، مرا از زندگی انداخته.احساس می کنم مورد تمسخر الهی هستم که الله یستهزیء بهم؛حالم مثبت هم نیست چون تبرک و تیمنی دراین حالت نمی بینم بلکه تیرگی و قساوت و پوچی و بدخلقی و انزوا و بی اعتمادی و بی عاطفگی گریبانم را گرفته.چه کار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر انسان سعی نکند جان خود را با حقایق آشنا کند و با نور حضرت حق مأنوس نشود این حالت پیش می‌آید، سعی کنید با مباحث معرف نفس زمینه‌ی اُنس با حضرت حق را از طریق حضوری در خود فراهم کنید. موفق باشید
3436
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت با جمعی از دانش آموزان دبیرستانی قرار است حلقه ی پژوهشی قرآن تشکیل دهیم نظر شما درمورد موضوع و نحوه ی پژوهش با توجه به مخاطب چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کار خوبی است سعی کنید یکی از سوره‌های کوچک را همه حفظ کنند و بعد مفهوم آیات آن‌ها به کمک تفسیر نمونه در جمع خودتان شرح دهید. موفق باشید
3427
متن پرسش
استاد عزیزتر از جان اولا خدا خیرتان بدهد که با حوصله و جدیت پاسخ آدم جاهل و بیسوادی مثل من را میدهید شما را به خدا مبادا یک روز به این نتیجه برسید که این ارتباط پرسش و پاسخ قطع شود دوما باتوجه به اینکه پس از مرگ و در عالم برزخ " زمان " معنایی ندارد همانطور که قیامت الان قایم است برزخ نیز الان برپاست و انسان با ورود به عالم برزخ در واقع با برزخ همه انسانها روبرو میشود حالا سوال اینجاست چرا گفته میشود بعد از مرگ انسانهایی که قبلا مرده اند دور متوفی جمع شده و او را دلداری داده و از کسانیکه - هنوز نمرده اند- سوال میکنند ؟ درحالیکه در برزخ زمان وجود ندارد و نمیتوان گفت بعضی ها هنوز وارد برزخ نشد ه اند.همانطور که بعضی مانند" زید " قیامت انسانهای زنده را دیدند پس برزخ انسانهای هنوز نمرده هم برپاست .ویا چرا گفته میشود اموات شب های جمعه به سراغ اهلشان میروند شاید تحفه ای به آنها برسد این ارتباط زمانی برزخ و دنیا به چه معناست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: انسان‌ها در برزخ مراتب مختلف دارند، بسیاری از آن‌ها نسبت به امور دنیا و درون انسان‌هایی که در دنیا هستند محجوب‌اند، همان‌طور که نفس ناطقه‌ی شما از آن‌چه در نفس ناطقه‌ی من می‌گذرد محجوب است با این‌که هر دو مجرداند. موفق باشید
3428
متن پرسش
بسمه تعالی - سلام علیکم استاد عزیز در مورد معاد دچار شبه بزرگی شده ام بنده فکر میکنم هرکسی که میمیرد در واقع برزخی باید بر روح او بگذرد تا آماده ورود به قیامتش کند واینطور نیست که باید منتظر بماند تا بقیه آدم ها هم بمیرند چون در موطن بدون زمان پس از مرگ در واقع همه آدم ها مرده اند و انسان با قیامتی که همین الان برپاست روبرو میشود و وارد آن طامه کبری میشود و حساب و کتاب و بقیه موارد .....حالا این برزخ بسته به حجابهای انسانها و تعلقات آنها یا سخت است و طولانی یا آسان است و زود . شبه من اینجاست که نکند این عالم حیات دنیا انتها نداشته باشد و الی الابد ادامه دارد وانسانها مرتب زیاد میشوند حتی کرات دیگر را هم برای زندگی انتخاب میکنند و خلاصه اتفاق خاصی قرار نیست بیافتد و هر کس بمیرد مراحل برزخ و قیامت برای او طی میشود مثلا برای مثال بصورت یک فیلم که در ان قیامت را برای همه نشان میدهند و آن فرد به نقش زنده خود در آن فیلم می پیوندد ( فقط مثال است ). وآن صحنه های هولناک آتش گرفتن دریاها و جابجایی کوهها در واقع صورت باطنی دریاها و کوههاست که انسانها آنرا در قیامت خود میبینند ولی انسانها ی این دنیا تا زنده اند این متلاشی شدن کوهها را نمیبینند و زلزله قیامت فقط در موطن پس از مرگ و قیامت رویت میگردد . وخداوند متعال همیشه در پاسخ به سوال "چه وقت قیامت برپا میشود ؟"پاسخ های پر رمز و راز فرموده ومستقیم اشاره نفرموده . امیدوارم حمل بر شبه فکنی و چرند گویی نشود چکار کنم این فکر خیلی از ذهنم را اشغال کرده به دادم برسید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چندان هم فکر خطرناکی نیست چون در این فکر هیچ بُعدی از معاد انکار نشده بلکه می‌فرمایید نکند دنیا به آخر نرسد و قیامت افراد شروع شود.که علاوه بر این‌که ظاهر آیات قرآن حکایت از آن دارد که به‌کلی این نظام از بین می‌رود دلایل عقلی و علمی نیز حکایت از آن می‌کند که این جهان در حال از بین‌رفتن است به جهانی دیگر. حرکت جوهری ثابت می‌کند که قوه‌های جهان ماده در حال تبدیل‌شدن به فعلیت است که در آن صورت این جهانی به جهانی دیگر تبدیل می‌شود که قرآن در موردش می‌فرماید: «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْض‏». درضمن، اصل دوم ترمودینامیک یعنی اصل آنتروپی نیز تأکید بر ویرانی نظام کهکشانی این عالم دارد. موفق باشید
3430
متن پرسش
ایا در بهشت ثبات مقام وجود دارد ؟ اگر چنین است وقتی کسی می بیند مقام فردی از او بالاتر است ایا این رنج باعث ترفیع درجه نمی شود ؟ با توجه به این که رنج در بهشت نباید وجود داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که می‌فرمایید در بهشت چیزی که موجب آزار روحی اهل بهشت باشد نیست و ذکر آن‌ها «الحمدالله» است، شاید تفاوت‌ها طوری نباشد که شما از آن‌چه دارید راضی نباشید. موفق باشید
3433
متن پرسش
با سلام بنده حقیر در زمینه های فلسفه عرفان اصول فقه کلام تفسیر مطالعات زیادی داشته ام اما متأسفانه تاکنون نتوانسته ام به نتیجه ای که میخواستم برسم لذا بدینوسیله از حضرتعالی تقاضا دارم که در زمینه مطالعه وتدریس متون یاد شده بهر هحو کمک فرمایید .با تشکر فراوان والله خیر ناصر ومعین.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پیشنهاد می‌کنم سیر مطالعاتی که در سایت هست را با حوصله و بدون عجله دنبال کنید. موفق باشید
3434
متن پرسش
سلام خسته نباشید گوشه ای از اتاق خانه مان هست که افراد خانواده می گویند اونجا نخواب و از تجربه ی بدشون میگن که شب یه حالتی دست میده که بیداری ولی نمی تونی حرف بزنی و این جور حرفا این حرف و چن نفر زدن و گفتن هر کی اون قسمت خوابیده این اتفاق براش افتاده حتی واسه یکی از فامیل ها که تز یه شهر دیگه اومده بود و اون قسمت خوابید دلیلش چیه؟ آیا ممکنه پای جن و شیطان و اینا در میان باشه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید شرایط در آن محل طوری باشد که روح انسان نتواند در آرامش باشد و نمی‌توان حضور جنیانِ شرور در این‌گونه مکان‌ها را نفی کرد، منتها با گذاردن آیة الکرسی می‌توان آن‌ها را دفع نمود. موفق باشید
3413
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .پیرو سوال 3330،همان تفاوت نگاه علامه جوادی آملی با علامه مصباح؛بحث بنده این دو عالم بزرگورا اصلا نبود،اتفاقا با مطالعه آثار این عزیزان بسیار با ولایت فقیه ارتباط برقرار میکنیم،حتی در کتاب حماسه و عرفان علامه جوادی آملی بسیار توانستیم تحلیل های سیاسی اشتباه خودمون رو درست کنیم،ایشون قطعا اهل سیاستند،منظور ما بعضی از علما هستند که تا الان از ایشان موضع ندیدم در قبال بعضی موارد سیاسی جزئی،مثلا علامه عزیز حسن زاده،یا آیت الله وحید،آیا مثلا اگر این عزیزان در قضیه فتنه،مثل علامه جوادی آملی که اون فایل صوتی ازشون منتشر شد یا علامه مصباح عمل میکردن بهتر نبود؟. . .2- راستی بنده کارمند هستم،باز هم مطالعه سیاست با اون شدت یعنی شاید در حد 4 ساعت زیاده؟. . .موفق باشید استاد و عذر خواهی برای وقت گیری از جنابعالی.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- چکار داریم ما توی کوک علماء برویم. بنده در خدمت آیت‌الله حسن‌زاده بوده‌ام و ایشان را از خیلی‌ها سیاستمدارتر دیدم البته با زبان مخصوص به خودشان. آیت‌الله وحید را هم نمی‌دانم. 2- در هرحال باید از مطالعه‌ی معارف الهی و فهم قرآن باز نمانید. موفق باشید
3415
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار.لطفا نظرتون رو در مورد مطلبی که در پایین آورده ام بیان کنید وبه این 2سوال من پاسخ دهید:1- در دین معمولاًیکسری باید ها ونباید هایی مطرح می شود تا انسانها در جایگاه اصلی خودشان (منظورم همون زندگی پس از مرگه)سعادت مند شوند و به نتیجه برسند..واز نظر دین واقعی که همون اسلامه افرادی که این باید ها واین نباید ها رو رعایت نمی کنند واعتقادات حقه ندارند پس از مرگ زندگی سعادت مندی ندارند وحتی از آن روی که به شناخت حقایق در این دنیا نائل نشده اند پس از مرگ امکان این هست که کور محشور شوند ودر تاریکیها بسر برند.حال در مطلبی که در یکی از رسانه ها آمده یک دکتری که خودش هم میگه خیلی اعتقادات محکمی نسبت به زندگی پس از مرگ نداره چطوری لذت هایی را درک میکنه که شبیه به توصیفات بهشتی و وجود حورالعین می باشد؟ 2-اصولاً مطالبی از این دست را که بعضی ها در مکاشفات خودشان بدست آورده اند را چطور باید بررسی کنیم؟والسلام.عاقبت به خیری گوارایتان باد لینک روزنامه گاردین http://www.guardian.co.uk/commentisfree/2012/oct/11/dr-eben-alexander-proves-need-heaven مجله آمریکایی «نیوزویک» در شماره جدید خود مطلبی را به پزشک متخصص مغز و اعصاب اختصاص داده است که به گفته خودش، هفت روز «زندگی‌ای با هوش غیرانسان» را تجربه کرده است، تجربه ای که وی آن را حسی شیرین و «آن جهانی» می داند. وی از دنیایی سخن می گوید که اتحاد اساس آن است و آن قدر زیباست که «پنج ثانیه اش ارزش عمری انتظار را دارد.» دکتر «ایبِن الکساندر» که تجربه خود از مرگ و نیستی را در مطلب ویژه مجله «نیوزویک» به رشته تحریر در آورده، می‌نویسد: به عنوان یک جراح مغز هیچگاه به پدیده تجربه‌های جهان پس از مرگ و چنین مقولاتی باور نداشتم. پدرم هم مانند خود من جراح مغز و اعصاب بود و من نیز به تبعیت از او راه خود را در دنیای علم پی گرفتم و جراح مغز شدم و در دانشگاه های زیادی از جمله «دانشگاه هاروارد» به تدریس این شاخه از علم پزشکی پرداختم. بنابراین، ‌کاملاً می دانم در مغز آدم‌هایی که ادعا می کنند آن جهان را تجربه کرده‌اند چه می‌گذرد. مغز آدمی از مکانیسم اعجاب آور و در عین حال فوق العاده ظریفی برخوردار است، کافیست اندکی از اکسیژن دریافتی مغز بکاهید تا واکنش نشان دهد. با چنین اوصافی، برایم جای تعجب چندانی نداشت که آدم‌هایی را ببینم که بعد از گذران دوره درمانی پس از آسیب‌های جدی و بازیابی هوشیاری خود، از تجربه‌های شگفتشان افسانه‌سرایی‌ها کنند. اما هرچه می‌گفتند هرگز بدان معنا نبود که چنین بیمارانی در دنیای واقعی به جایی سفر کرده باشند. مورد من نیز از دو جهت با تجربه همه این بیماران متفاوت بود؛ اول اینکه بخش کورتکس مغز من به طور کامل از کار افتاده بود و دوم اینکه در تمام مدت اغما نشانه‌های حیاتی من تحت نظارت دقیق پزشکان قرار داشت و پیوسته ثبت می‌شد. این را هم بگویم که پیش از این‌ها، تعریفی که از خودم داشتم یک مسیحی معتقد بود که چندان هم عامل به فرائض دینی نیست. با این وجود از کسانی که علاقه‌مند بودند عیسی مسیح را موجودی فراتر از یک آدم خوب معمولی به حساب آورند هم کینه‌ای به دل نداشتم. حرف آنهایی را می‌فهمیدم که دوست داشتند باور کنند که بالاخره یک جایی در این دنیا خدایی هم هست و در دلم بهشان غبطه می‌خوردم که این ایمان بدون شبهه چه آرامشی را برایشان به ارمغان آورده. با این همه، به عنوان یک دانشمند می‌دانستم که خودم نباید چنین باورهایی داشته باشم. اوضاع بدین منوال بود تا اینکه سال ۲۰۰۸ رسید و در حالی که بخش «نئوکورتکس» مغزم از کار افتاده بود، هفت روزی را در حالت اغما به سر بردم. در غیبت یک نئوکورتکس فعال، چیزی را تجربه کردم که موجب شد باور کنم که برای وجود هوشیاری پس از مرگ هم دلیل علمی وجود دارد. همینجا بگویم چون می‌دانم شکاکیون چه نظری راجع به چنین حرف‌هایی دارند، داستانم را با منطق و زبان علمی «یک دانشمند» بازگو خواهم کرد، یعنی همان چیزی که هستم. اوایل صبح خیلی زود، حدود چهار سال پیش با یک سردرد شدید از خواب بیدار شدم. تنها به فاصله چند ساعت، کورتکس مغزم کاملا از کار افتاد. کورتکس بخشی است که کنترل اندیشه ها و احساسات ما را برعهده دارد و باعث تمایز ما از دیگر جانداران است. پزشکان بیمارستان عمومی «لینچبرگ» در ایالت ویرجینیا، که دست برقضا خودم هم آنجا به عنوان جراح مغز و اعصاب کار می‌کردم، به این نتیجه رسیدند که دچار نوعی مننژیت نادر شده‌ام که بیشتر در نوزادان دیده می‌شود. باکتری «ای کولی» افتاده بود به جان مایع مغزی نخاعم و ذره ذره مغزم را می‌خورد. آن روز صبح، وقتی به اتاق اورژانس رفتم، اوضاعم آنقدر بد بود که امید چندانی به بهبود و ادامه زندگیم در قالب چیزی فراتر از یک گیاه وجود نداشت. مدتی زیادی نگذشت که همان روزنه امید هم از دست رفت. هفت روز در اغمای کامل بودم، بدنم به هیچ محرکی پاسخ نمی داد و فعالیت‌های عالی مغزم کلاً مختل شده بود. در چنین شرایطی هیچ توجیه علمی‌ای برای این حقیقت وجود ندارد که در حالی که بدنم در اغما کامل به سر می‌برد، ذهنم، هوشیاریم، خود خویشتنم، حی و حاضر بود. نورون‌های کورتکس مغزم به واسطه حمله باکتریایی فلج شده بودند، اما نوعی هوشیاری و معرفت ورای ظرفیت‌های مغزی مرا به بُعد دیگری از این کائنات برد، بُعدی که حتی خوابش را هم هرگز ندیده بودم و هیچگاه در زمره باورمندانش نیز قرار نداشتم. باری، ماه‌ها سپری شد تا بتوانم برای خودم هضم کنم که چه بر من گذشت. سوای غیرممکن بودن وجود هرگونه هوشیاری در شرایطی که داشتم، چیزهایی که آن موقع تجربه کرده بودم برای خودم هم به هیچ وجه توجیه پذیر نبود: اول، یک جایی در میان ابرها بودم. ابرهایی بزرگ و پُف کرده به رنگ صورتی و سفید که در مقابل آسمان «آبی تیره» تضاد مشهودی ساخته بود. بالاتر از ابرها -بی نهایت بالاتر- دسته دسته موجوداتی شفاف و نورانی در آسمان این طرف و آن طرف می‌رفتند و خطوط ممتدی را دنبال خود در فضا بر جا می‌گذاشتند. پرنده بودند یا فرشته؟ نمی‌دانم. بعدها که برای توصیف این موجودات دنبال واژه مناسب می‌گشتم این دو کلمه به ذهنم رسید، اما هیچ یک از این دو حق مطلب را درباره این موجودات اثیری ادا نمی‌کند که اساساً از هر آنچه در این کره خاکی می‌شناسم تفاوت داشتند، چیزهایی بودند پیشرفته‌تر و متعالی‌تر. در دنیایی که بودم، دیدن و شنیدن دو مقوله جدا از هم نبود. انگار که نمی‌شد چیزی را ببینی یا بشنوی و به بخشی از آن بدل نشوی. هرچه که بود متفاوت بود و در عین حال بخشی از چیزهای دیگر، مثل طرح های درهم تنیده فرش های ایرانی…یا نقوش بال یک پروانه. اما از این همه شگفت‌آورتر، وجود «فردی« بود که مرا همراهی می کرد؛ یک زن. جوان بود و جزئیات ظاهری او را به طور دقیق به یاد دارم. گونه‌هایی برجسته و چشمانی به رنگ آبی لاجوردی داشت و دو رشته گیسوان طلایی- قهوه‌ایش در دو طرف صورت، چهره زیبایش را قاب گرفته بود. بار اول که او را دیدم روی یک سطح ظریف و نقش دار حرکت می‌کردیم که بعد از لحظه ای فهمیدم بال یک پروانه بود. میلیون‌ها پروانه دورمان را گرفته بودند و در رقص هماهنگ امواجی که ساخته بودند به جنگلزارهای پایین سرازیر می‌شدند و مجدد به بالا و دور ما اوج می‌گرفتند. انگار که رودی از زندگی و رنگ در هوا جریان داشت. لباس زن ساده بود، مثل یک کشاورز. اما رنگ‌هایش همان ویژگی درخشان، تأثیرگذار و سرشار از زندگی‌ای را داشت که در دیگر چیزهای حاضر در آن مکان به چشم می‌خورد. زن به من نگاهی انداخت، جوری که می گویم تنها پنج ثانیه از آن نگاه ارزش تمام زندگی تا آن لحظه را دارد و هر چه قبل از آن به سرتان آمده باشد، دیگر اهمیتی ندارد. نگاهش عاشقانه نبود. دوستانه هم نبود. نگاهی بود که ورای تمامی اینها بود و فرای همه مراحل عشقی که این پایین در زمین شناخته‌ایم. چیزی برتر بود که همه انواع دیگر عشق را درونش داشت ولیکن از همه آنها بزرگتر بود. زن بدون اینکه واژه‌ای بر زبان آورد با من حرف زد. پیامش مثل نسیمی به درونم نفوذ کرد و همانجا در دم فهمیدم که همان است. فهمیدم دنیای دور و برمان نه رویا است و نه گذرا و بی‌اساس است، بلکه حقیقی است. پیامی که از زن گرفتم سه بخش داشت، که اگر بنا باشد به زبان زمینی ترجمه‌اش کنم، چیزی شبیه به این خواهد شد: «بسیار معشوقی و نازنین، تا همیشه.» «هیچ ترسی نداری.» «هیچ اشتباهی مرتکب نخواهی شد.» فیزیک نوین می‌گوید که جهان پیرامون ما یکپارچه و غیرمنفک است. اگرچه به ظاهر در دنیایی از تفاوت ها زندگی می کنیم، برپایه قوانین فیزیک، زیر این ظاهر متفاوت هر شیء و هر رویدادی در هستی در پیوند کامل با اشیا و رویدادهای دیگر است و به بیان دیگر «فرق باطن» وجود ندارد. تا پیش از تجربه‌ام، همه این نظرات برایم جنبه انتزاعی داشتند و درک‌ناپذیر، اما امروز حقیقت‌های زندگیم را تشکیل می‌دهند. به این باور رسیده‌ام که کائنات بر اساس وحدت ایجاد شده است. اکنون می‌دانم که عشق را هم باید به این معادله افزود. دنیایی که من در اغمای بدون مغز انسانیم تجربه کردم همانی بود که آلبرت انیشتین و عیسی مسیح، هر دو، از آن سخن گفته‌اند و صد البته که هر کدام با روش بسیار متفاوت خودشان. من سال‌های سال به عنوان جراح مغز و اعصاب در معتبرترین مؤسسات جهانی خدمت کرده‌ام. می‌دانم که بسیاری از همکارانم بر این باور پافشاری می‌کنند که مغز، و به ویژه کورتکس، این عضو کلیدی، سر منشأ هوشیاری خاص نوع آدمی است. خود من هم همین طور فکر می‌کردم. اما این باور، این نظریه امروز در برابر من رنگ باخته و آنچه بر من گذشت در پهنه باورهایم جایی برای آن باقی نگذاشت. از همین رو قصد دارم باقیمانده عمرم را به بررسی ذات راستین هوشیاری بپردازم و به همکارانم در عرصه علم و نیز به جهانیان نشان بدهم که ما پدیده‌هایی بسیار بسیار فراتر از مغزهای فیزیکی خود هستیم. در دنیای امروز بسیاری بر این عقیده‌اند که واقعیت معنوی دین در دنیای مدرن قدرت خود را از دست داده و علم، در برابر ایمان، راه رسیدن بشر به واقعیت وجود است. پیش از این تجربه، من نیز تا حد زیادی در صف طرفداران این مکتب بودم، اما امروز متوجه شده‌ام که این دیدگاه به شدت ساده‌انگارانه است. تصویر مادی‌گرا از کالبد و مغز به عنوان مولدان هوشیاری، و نه ظرف آن، محکوم به شکست است. در مقابل، تلقی نوینی از کالبد و ذهن ظهور خواهد کرد که هم اکنون هم نشانه‌هایش را می‌توان مشاهده کرد. این دیدگاه نو به همان میزان مبتنی بر دین است که بر دانش استوار و غایتش را چیزی قرار خواهد داد که بزرگترین دانشمندان بیش و پیش از هر چیزی در طول تاریخ بشری همواره در جستجوی آن بوده اند؛ چیزی به نام حقیقت.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- این هنوز در مرحله‌ی سکرات بوده و این قبل از مقابله با نکیر و منکر است، بعد از ملاقات با نکیر و منکر که ادعاهای او را انکار می‌کنند وضع طور دیگری است، هنوز با صورت خیالیه‌ای که مایل بوده داشته باشد روبه‌روست ولی کار دو فرشته‌ی نکیر و منکر آن است که انکار کنند هر چیزی را جز عقیده و عمل صالح را و اگر بعد از آن شرایط برای انسان عقیده‌ای صحیح و عمل صالح باقی ماند افقی از بهشت در مقابلش باز می‌شود و تا قیامت در آن حال باقی می‌ماند وگرنه گرفتار افکار و اعمال غیر الهی‌اش می‌باشد. موفق باشید
3418
متن پرسش
با سلام در سوال قبل از حضرت عالی پرسیدم معنای ولایت مداری چیست که شما پاسخ را فرمودید.درامتداد این سوال می خواستم بدانم که اگر مسیر انقلاب و گذشت زمان مار را به جایی رساند که در نکته ای وموردی نظرمان با ولی فقیه فرق کرد و ما قطع پیدا کردیم که نظر ما درست است،چه باید بکنیم؟باتشکر .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آن نظر برای خودمان محترم است و وظیفه داریم شخصاً طبق همان نظر عمل کنیم که به آن رسیده‌ایم ولی نباید آن را به جامعه سرایت داد که موجب اختلاف در جامعه شود. موفق باشید
3408
متن پرسش
با سلام در کتاب آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین صفحه صدوچهار فرموده اید: انسان از طریق خود شناسی می تواند اثبات معاد ، نبوت و امامت کند آنچنان که اثبات توحید می کند ، لطفا توضیحی در این موضوع بفرمایید که چگونه این اثبات امکان دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در جزوه‌ی «انسان از دیدگاه اسلام» مطالبی در این مورد عرض کرده‌ام. موفق باشید
3383
متن پرسش
سؤال: الف) خداوند ولی فقیه را از چه جهتی انتخاب کرده‌است؟ آیا غیر از جهت «اصلاح امور بندگان» جهت دیگری برای انتخابش هست؟ ب) آیا ولی فقیه، غیر از «اصلاح امور بندگان» وظیفة دیگری دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نه. چون ولیّ فقیه حکم حضرت ربّ را در جامعه جاری می‌کند و حضرت حق به نور ربوبیتش امور بندگانی که جان خود را به او بسپارند اصلاح می‌کند. موفق باشید
3371
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم استاد عزیز،زیارتتان مقبول درگاه ایزد متعال نسخه ای از شرح اشارات و تنبیهات ، در بازار موجود است ، که مترجم و شارح آن ، دکتر حسن ملکشاهی است. آیا جنابعالی شناختی از مترجم دارید؟ و آیا این نسخه برای کار کردن روی این متن ، مناسب است،یا نسخه مناسبتری می شناسید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ترجمه‌ای غیر از آقای دکتر ملک‌شاهی از اشارات نمی‌شناسم ولی در هرحال اشارات کتابی است که باید با شرح استاد همراه باشد و خواجه نصیرالدین طوسی برای این‌که روشن کند مطالب عمیقی در اشارات مطرح است باب آن شرح را باز کرده‌اند. موفق باشید
3369
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و احترام و تسلیت به مناسبت 28 صفر و شهادت امام رضا (ع) دو سوال داشتم ؛ با اجازه ؛ 1- حضرت امام خمینی (رض) حفظ نظام را از واجبات می دانند و از طرفی دیگر تعطیلی احکام اسلامی را در صورت مصحلت نظام بی اشکال دانسته اند . سوالی که در اینجا پیش می آید این است که هنگامی که نظام جز برای حفظ و گسترش اسلام نیست چگونه می تواند حکمی دینی را تعطیل نماید ؟ 2- حضرت امام خمینی (ره) بعد از سخنان حضرت آقا در نمازجمعه دی ماه 1367 درباره برخی مسائل اقتصادی و برنامه های دولت در نامه ای که اگر اشتباه نکنم در تاریخ 16 دی ماه 1367 بود، حضرت آقا را مورد سرزنش قرار می دهند که چرا درباره حکومت اسلامی و شان ولایت مطلقه فقیه آنگونه سخن گفته اند . البته حضرت امام فرموده بود که حسب ظاهر سخنان . پنج روز بعد حضرت امام (ره) در پاسخ به نامه حضرت آقا نامه ای می نویسند که لحن آن کاملا متفاوت از نامه چند روز پیش شان خطاب به حضرت آقا بود . چرا حضرت امام (ره) آن گونه حضرت آقا را خطاب قرار داده و سرزنش نمودند و چند روز بعد در تمجید و تعریف از ایشان و ماموریت جدید حضرت اقا در تبیین حدود ولایت مطلقه فقیه نامه نوشتند ؟ با تشکر فراوان و شرمندگی به خاطر گرفتن وقت تان ممنون یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- احکام بعضاً کلی است و بعضاً جزیی. ترک موقت بعضی از احکام جزیی مثل قطع ید سارق به تشخیص ولیّ فقیه جهت حفظ نظام منطقی است چون بحث الأهم فالمهم پیش می‌آید 2- حضرت امام در خطاب به رهبری خواستند متذکر شوند توسعه‌ی ولایت فقیه چه اندازه گسترده است و در این مورد نمی‌توانند کوتاه بیایند ولی در مورد احترام به شخصیت مقام معظم رهبری آن اقدام بعدی را انجام دادند. موفق باشید
3328
متن پرسش
با سلام می خواستم معنای ولایت مداری را به صورت دقیق بدانم. باتشکر از شما و عذر خواهی که وقتتان را گرفتم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ولایت‌مداری موضوع مبهمی نیست باید برسیم به این‌که در زمان غیبت امام عصر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» باید در امور حکومتی به فقیهی رجوع کنیم که حاکم بر امور جامعه است و تلاش کنیم حکم او در جامعه نافذ باشد. موفق باشید
3330
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .انشاالله زیارتتان قبول حق باشد و انشاالله وصل به زیارت حضرت بقیه الله ارواحنا فداه قرار گیرد و توشه مابقی عمر شریف باشد،انشاالله. . . 1-استاد جسارتا،دیدی که شما درباره ولایت فقیه به ما داده اید،و مارا با سلوکی آشنا کردید که اصلا باور نمیکردیم اینقدر برکت داشته باشد،سوالاتی برایمان بوجود آورده،از جمله درباره علما دین. . .امام خامنه ای حفظه الله تعالی فرمودند:اون عالمی که عباش رو به کولش بکشه و بره یک گوشه بگه به سیاست کاری ندارم این عالم سکولاره و صحبتایی از این قبیل. . .چرا مثلا بعضی علما در مورد مسائل سیاسی کشور نظری ندارند؟چرا مثلا درباره فتنه جدید که انتخابات آزاد هست نظر ندارند؟چرا درباره مسائل سیاسی روز اونطور که باید و شاید نظری نمیدن؟چرا واقعا مثل علامه آیت الله جوادی آملی،مثل علامه مصباح،اونطور که باید بصیرت پراکنی نمیکنن؟آیا انتظار ما زیاده یا اینها در اشتباهن؟یا حدی داره که ما نمیدونیم؟. . .2-جسارتا این سوال ربطی به موضوع بحث نداره،ولی من هر روز تقریبا اکثر خبرگزاری ها و روزنامه ها رو مرور میکنم،تا از وضعیت سیاسی طبق فرامایش رهبری آگاهی باشم و این واقعا گاهی وقتمو زیاد میگیره،مثلا شاید روزی 4 ساعت و امکان بهره نبردن از بعضی منابع رو میده،اما الحمد لله تحلیل سیاسی میتونم بکنم وقایع رو و به گفته رهبری عمل کنم،به نظرتون این سیاست زدگی که یه وقت نیست؟. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- همان‌طور که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» فرمودند: این ننگ است که روحانی بگوید من کاری به مسائل کشور ندارم، کشوری که با ولایت فقیه اداره می‌شود، ولی مصداق آن روحانی مسلّم آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» نیستند که در واقع باید گفت یکی از عمیق‌ترین تئوریسین‌های نظام ولایت فقیه می باشند. تفاوت روش آیت‌الله جوادی با آیت‌الله مصباح«حفظه‌الله‌تعالی» نباید موجب شود که عظمت کار آیت‌الله جوادی را که پایه‌های معرفتی تمدن اسلامی را می‌سازند، نادیده گرفته شود 2- چهارساعت کار جهت این امر برای یک طلبه زیاد است، بیش از یک‌ساعت نباید وقت بگذارید همین‌که اجمال موضوعات را در دست دارید کافی است. موفق باشید
3323
متن پرسش
سلام خسته نباشی در سایت های اجتماعی مشاهده میشه که بعضی ها پیام هایی را با این مضمون که مثلا اگر این پیام و به 10 نفر ندی یه اتفاقه بد یا خوب میفته یکی از این پیام ها به این شکل است: این5اسم خداروبه 10نفربفرس بزرگترین مشکلت حل میشه(یاالله)(یاکریم)(یارب)(یاسبحان)(یامجید)قبل ازحذف امتحانش کن من خودم اعتقادی به اینا ندارم ولی بالاخره آدم و می ترسونند ممنون میشم موضوع رو برام روشن کنید با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این کارها برای آن است که بفهمند چه تعداد آدم ساده و بی‌عقل در دنیا وجود دارد. موفق باشید
3325
متن پرسش
باسلام 1.آیا معنی وحدت وجود این است: یعنی خدا فقط هست و لاغیر؟ ÷س انسان مگر وجود ندارد؟ 2. به نظر شما کدام ناشر مثنوی معنوی و اسفار و فصوص را خوب چاپ کرده که ما تهیه کنیم؟ 3.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- بحث وحدت وجود غیر خدا را آیات الهی می‌داند که در عرض خدا نیستند و احتیاج است در مورد آن مفصلاً مطالعه نمایید. چون اگر موجودی در عرض خدا باشد به همان اندازه خدا محدود می‌شود و خدای محدود دیگر خدا نیست. بنده در شرح خطبه‌ی یک نهج‌البلاغه عرایضی داشته‌ام 2- در مورد مثنوی شرح آقای کریم زمانی روان است و در مورد اسفار و فصوص فرق نمی‌کند چون هیچ ناشری در متن تصرف نمی‌کند. موفق باشید
3318
متن پرسش
1- با سلام در مطالعه ی فصل هشتم از کتاب معرفت نفس جناب عالی به این سوالات برخوردیم: تفاوت عوالم الهی و عوالم وجود در چیست؟ اگر فرشتگان در همه ی عوالم حاضرند منظور از عوالم کدام است؟ در معراج چرا جبرئیل گفت من دیگر نمی توانم جلوتر بیایم؟ دسته بندی این عوالم چیست؟ 2- اگر خداوند عین تجرد است وقتی مرتاضی درجه ی تجرد خود را بالا می برد چرا به خداوند نزدیک نمی شود؟ 3- ایا مقام امامان نسبت به هم برتری دارد؟ و یا نسبت به پیامبر اکرم با توجه به این که همه ی انان معصومند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- وقتی متوجه باشیم «وجود» تشکیکی است و از آن‌جایی که «وجود» عین کمال است در هر مرتبه‌ای کمال مربوط به خود را دارد و هر اندازه وجود شدت یابد با کمال شدیدتری روبه‌رو هستید. در مقام معراج که شدیدترین درجه‌ی وجودی در میان است تنها نفس ناطقه‌ی رسول گرامی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌تواند حاضر باشد زیرا آن مقام، مقام جامعیت است در حالی‌که حضرت جبرائیل به عنوان فرشته‌ای مقرب در مقام «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها» نیستند 2- نفس حیوان هم مجرد است. تجردی در مورد انسان موجب قرب الهی می‌شود که انسان با جامعیت شریعت آن تجرد را در خود ایجاد کرده باشد 3- از جهت شریعت قلب مبارک همه‌ی آن‌ها مساوی است ولی رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» مبدأ شریعت‌اند و از این جهت همه تابع قلب مبارک آن حضرت هستند. موفق باشید
3295
متن پرسش
سلام استاد در کتاب "جن شیطان جادوگر " در صفحه 25 نوشتید: برای شیطان کار دشواری نیست که حتی عامل بهبودی شخصی از بیماری شود. چطور امکان داره خداوند سلامتی مارو در اختیار شیطان قرار بده؟ و سئوال مهمترم: آیا در فرادرمانی هم شیطان درمان انجام میده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در آیه‌ی 41 سوره‌ی ص داریم که خداوند به رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید: یاد آور بنده‌ی ما ایوب را که ندا داد پروردگارش را که شیطان مرا به رنج بیماری و عذاب انداخته. و همان‌طور که مستحضرید مدتی حضرت ایوب«علیه‌السلام» در همین رابطه بیمار بودند و این یکی از وجوه امتحان الهی است. بدین لحاظ عرض کردم گاهی شیطان ما را بیمار می‌کند و با وسوسه‌های خود تلاش می‌کند ما متوسل به اموری مثل جادوگر شویم و بعد ما را بهبود می‌بخشد. هنر ما آن است در همه‌ی این امتحانات به وسایلی که شریعت الهی حرام دانسته متوسل نشویم وگرنه از امتحان الهی سرافراز بیرون نیامده‌ایم. فرادرمانی اگر به معنای همان انرژی‌درمانی است که موضوع آن را در کتاب عرض کرده‌ام و اگر چیز دیگری است نمی‌دانم. موفق باشید
3293
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز چند وقتی است دو نفر از دوستان من شبهاتی که چند مورد آن را بیان خواهم کرد بیان میکنند و پس از شنیدن جواب چون بنده تسلط بر مباحث ندارم کاملا قانع نمیشوند و تقاضای کتاب یا سخنرانی در مورد عالم ذر نموده اند. لطفا مرا راهنمایی کنید مثلا میپرسند چرا خدا همه را با ظرفیت مثل هم نیافریده ودر این جهان بیاورد تاامتحان خود را در شرایط برابر بدهند واین با عدالت خدا سازگار نیست ویا اینکه اگر خدا میدانسته ما چگونه امتحان پس خواهیم داد پس چرا ما را خلق کرد ویا اینکه اصلا عالم ذر کجاست چرا در قران بیان نشده است و یا اگر شده اشارات کمی به ان شده است و شرح ان چیست ویا اینکه مثلا اگر یک زن ومرد زنا میکنند و انان گناه را انجام داده اند اما چرا فرزند دچار محدودیتهایی مانند دوری از حب اهل بیت میشود مگر فرزند چه گناهی داشته؟ و یا میپرسند چرا بعضی از افراد ناقص از نظر جسمی و عقلی به دنیا می ایندو امثال این مباحث به نظر حضرتعالی مشکل فکری این گونه افراد ازکجاست و ایا راه درمانی دارد و راه درمان ان چیست باتشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم کتای «عدل الهی» از شهید مطهری کمک می‌کند تا این شبهات جواب داده شود. موفق باشید
نمایش چاپی