بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36525
متن پرسش

با سلام: شما در صوت مبانی نظری حب اهل بیت می فرمایید که ما باید در عالم خیال یک تصوری از الله داشته باشیم و شما اهل بیت را به عنوان صورت خیالی از حضرت الله در نظر گرفته آید. سوال اول: خود اهل بیت از الله چه صورت خیالی دارند؟ سوال دوم: مولانا در یکی از اشعارش می‌گوید: شمس من و خدای من. آیا مولوی تصویر خیالی شمس تبریزی را در عالم خیالش به عنوان تصور خیالی از الله، همان گونه که در مبانی نظری حب اهل بیت عنوان کرده‌اید را داشته است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تصور خیالی در این مباحث یعنی نظر به صورت‌هایی که نازل شده از عالم ربوبی است. مثل آن‌که از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم: «من رانی فقد رأی الحقّ»، با نظر به شخصیت آن حضرت، انسان منتقل به نور حضرت حق می‌شود. خود رسول الله «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نیز با نظر به انوار ربوبی حضرت حق به نور ربّ العالمینیِ خداوند منتقل می‌شوند. ۲. شاید منظور جناب مولوی در آن شعر نظر به الطاف الهی باشد که از طریق شمس به جناب مولوی می‌رسیده. موفق باشید

36524
متن پرسش

سلام علیکم: ۱. آیا درست است که بگوییم «رب» اسم جامع است لکن اسم مستقل جامع نیست مثل «الله» بلکه اعتباری است؟ ۲. نسبت شهدا با اسم رب چیست آیا صرفا در مقام فیض بردن از رب هستند در عوالم مربوب رب اند یا این که مظهر اسم رب هم هستند در عوالم و اگر مظهر اسم رب هستند مطلق است یا خیر؟ چرا که اگر مطلق باشد مقام مافوق تصوری برای شهداست؟ ۳. اگر پاسخ مثبت است کیفیت مظهریت آنها و ظهوراش در عوالم چگونه خواهد بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم ربّ حضرت حق، متذکر ربوبیت حضرت «الله» است نسبت به تعالی انسان و به فعلیت‌آوردنِ مابالقوه‌های انسانی، و از این جهت یکی از مظاهر اسم ربّ «نبوت نبیّ» می‌باشد به همان معنایی که پیامبر موجب تعالی ابعاد انسانی هستند. موفق باشید

36518
متن پرسش

استاد عزیز سلام: گاهی تو بحر زندگی خودم و اطرافیان که میرم می بینم به علت اینکه خیلی چیزها رو شوخی گرفتیم عادی گرفتیم نمیدونم شاید بشه گفت سراپای وجود پر از آتشه حالا مثلا خودم احکام وعقاید را بیشتر رعایت کنم ولی نمیدونم این سهل انگاریه که خیلی زندگی رو شوخی گرفتیم مثل اینکه از اینکه با حرف وعملمون داریم تو جامعه در چه مسیری چه جریانی رو تقویت می کنیم تا عادی شدن فساد و گناه اقتصادی و... استاد گاهی نگاه می کنم میگم بعضی شاید بشه گفت یک مظلومیتی دارند که از روی جهل سراپای وجودش رو آتش می پسنده. استاد در حشر که اولین و آخرین و موثرین در هر کار خلافی آشکار می‌شوند، تکلیف ما چی میشه؟ التماس دعا برای نجات

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اندازه‌ای که توانسته باشیم در بستر دینداری بدون افراط و تفریط عمل کنیم، در ابدیت خود به درستی و با صفا حاضر خواهیم بود. موفق باشید

36517
متن پرسش

سلام و خدا قوت خدمت استاد: با توجه به مسائل مربوط به منازل انسان در سه ساحت احساس و تخیل و تعقل و عبور از این ساحات ۱. چگونه مجازات های روحانی و آتش های دوزخ موجب تزکیه نفوس می‌شود به طوری که گاهی در دنیا گاهی در برزخ و گاهی در حشر و موقف و حساب و جهنم نفوسی که قابلیت اصلاح و فلاح نهایی را دارند پاک می‌شود در واقع چون این امور اعتباری نیستند و تکوینی اند چگونه مثلا عملی که موجب ظهور فسادی در نفس می‌شود با عذاب پاک و معدوم می‌شود در واقع فرآیند تزکیه تکوینی چگونه است لطفاً توضیح بفرمایید. ۲. آیا جهنم خلد افرادی که خالد در جهنم اند با جهنم کسانی که فلاح نهایی دارند دو ساحت مختلف است به این عبارت که ذاتا جهنم خلد امکان عفو و خروج ندارد پس رستن از جهنم محال است یا این که خلد صفت نفس جهنمیان است نه جهنم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم: «لا یأکل النّار محل الایمان» پس اگر ایمان به نور توحید در میان باشد، سختی‌های برزخی و قیامتی، انسان را به اصل خود که همان ایمان است، برمی‌گرداند. ۲. آن کس که به کلی هیچگونه جهت‌گیری روحی به سوی توحید ندارد، همواره در جهنمِ خود باقی است. موفق باشید

36516
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز آقای طاهرزاده (دامت البرکاته): ۱. کتابها را می خوانم و کتابهای شما و غیره یادم می رود و چگونه تمام کتاب را حفظ کنم و احادیث همین طور بعد از چند وقت یادم می رود ۲. سخنرانهای شما را هم بیشتر از آن گوش دادم ولی زود از یادم می رود چگونه به خاطر بسپارم وعمل کردن چگونه به آن عمل شود؟ ۳. خیلی علاقه به معنویت از جمله چشم بصیرت و برزخی وغیره دارم ولی هرچی به خدا و اهل بیت گفتم نشده شاید اینها برای من ترسناک باشد و ظرفیت ندارم و یا هنوز گنهکار هستم و این چیزها برای ما عوام بد است و نباید به اینها فکر کنم؟ ۳. کتاب معراج العساده را می خوانم بعضی شبها و مطالب سنگین هست و مطالبش را نمی فهم. چگونه بفهمیم اینها را و چگونه بفهمیم این صفات را داریم از جمله حسد و ریا و عجب و غضب و شهوت و حیله و غیره که زیاد هست چگونه از خود دور کنیم و چگونه بفهمیم از ما بیرون رفته و دیگر در ما نباشد؟ با تشکر از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مطالعه کتابها و گوش‌دادن به صوت‌ها، مهم آن است که فهمی کلی از موضوعات و عزمی در راستای تقوا در ما پیش آید. در مورد چشم بصیرت و برزخی، چه بگویم در حالی‌که از ما خواسته‌اند تقوا پیشه کنیم. و این است عامل کرامت انسان. کتاب «معراج السعاده» اگر ان شاءالله با مقدمات معرفت نفسی خوانده شود، نتایج خوبی خواهد داشت. موفق باشید

36512
متن پرسش

به نام جانان سلامی به بلندای سرمدیت حق تقدیمتان. سیر مطالعاتی توحید (معرفت نفس و رب) و نبوت و امامت و عدل و معاد طبق کتب شریفتان را اگر به ترتیب هر یک از این اصول بفرمایید ان شاءالله روزی همگان شود معرفت نفس که ریشه همه اصول و معارف است مخصوصا حقیر با دعای شما دوستتان دارم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مباحثی مانند «معرفت نفس» و توحیدی که «برهان صدیقین» متذکر آن می‌شود، سیر مطالعاتی سایت ان شاءالله می‌تواند کمک کند. موفق باشید

36511
متن پرسش

با سلام و خدا قوت: استاد کانال مطالب ویژه رو چگونه باید مطالعه کنیم؟ آیا از اولین پیام شروع کنیم؟ استاد ما دلمون می‌خواهد با دل این مطالب را قدم به قدم پیش بیایم ولی نمیشه. خدا قوت

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه که می‌فرمایید خوب است با سایت «لب المیزان» مرتبط شوید و موضوع مورد نظر خود را با توجه به تقسیماتی که نسبت به موضوعات در آن سایت شده است، گزینش نمایید. خوب است که در این مورد بحث « شرح دعای مکارم الاخلاق» که روی سایت هست را دنبال بفرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/206

36503
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: چرا امیر المومنین (ع) در نهج البلاغه فرموده اند « کل معروف بنفسه مصنوع» اما در دعای صباح آمده است « یا من دل علی ذاته بذاته»؟ آیا این دو منافات ندارند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر آنچه را بتوان از آن تعریفی و مفهومی داشت، مصنوع است و مخلوق. ولی حضرت حق که عین وجود است، عین نور است و مثل نور، خودش معرف خودش می‌باشد. موفق باشید

36500
متن پرسش

سلام: اگه الله همان امام زمان هست پس قل هو الله احد میشه بگو او امام زمان یگانه است. هر جایی در قرآن یا دعاها باید الله رو امام زمان گرفت. خودم فکر می‌کنم چون اهل بیت بدون نقص و کامل بودند پس اراده ی خدا می‌شوند و تفاوتی با خدا ندارند و مجرد که جا ندارن. مثل فرشته ها که نمیشه گفت جبرایل و میکائیل دو جا دارن. هر وقت به هر کدام نیاز بود هستند. پس خدا و امام زمان دوتا هستند به هر کدام که نیاز باشه هستند. حالا آیا من من چی؟ چه جایی هست آیا من هم چون مجرد جا ندارد با امام زمان یکی میشم؟. یعنی اگه بدون نقص بشم اراده امام زمان میشم؟ اگه بخواهیم آموزش درباره توحید بیشتر از مطالب سایت داشته باشیم جایی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ مخلوقی در جایگاه خالق قرار ندارد، بلکه همه مظاهر اسماء او هستند و انسان کامل به حکم «علّم آدم الاسماء کلها» مظهر همه اسماء او می‌باشد و بدین لحاظ ما در نظر به او با انوار کامله حضرت حق روبه‌رو خواهیم شد. در این رابطه علیکم به دنبال‌کردنِ «برهان صدیقین» و شرح صوتی آن که روی سایت هست. موفق باشید

36499
متن پرسش

با سلام: چه عیبی دارد که ما وحدت وجود را در جنبه تشریعی پیاده کنیم. توضیح اینکه ما فقط اوامر خدا را تبعیت کنیم و خواست خود را نفی کنیم. این باشد وحدت وجود. دیگر کاری نداشته باشیم که فقط خدا وجود داشته باشد. بگوئیم: هم خدا هست و هم غیر او. اما در تشریع بگوییم که فقط حرف خداست و حرف غیر او را نفی کنیم. نمی‌دانم مفهوم را رساندم یا نه! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه به لطف الهی انسان متوجه شود که تنها با رعایت اوامر الهی در اعمال خود سعادتمند می‌شود، حرف خوبی است ولی موضوع «وحدت وجود» یک بحث نظری است و در مباحث نظری باید مورد بررسی قرار گیرد. موفق باشید

36498
متن پرسش

با سلام: آیا الله ذاتی صمد است یا الله وصفی؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: او در احدیت خود، در ذات خود مستغرق است و امثال صمدبودن برای او، وصفی است که ذاتاً در او می‌توان یافت، برعکسِ خالقیت یا رزّاقیت که اوصافی است که در نسبت با مخلوق در او می‌یابیم. موفق باشید

36497
متن پرسش

با سلام: من یک گلایه از شما دارم. خودتان می دانید که برهان صدیقین زیربنای بیشتر مباحثی است که در صوت ها و کتاب هایتان و همچنین پرسش و پاسخ هایتان می‌باشد. اما شما در چندین جا به صراحت اعلام کرده اید که برهان صدیقین برای آموزش بود و باید سراغ وحدت شخصی وجود رفت. خوب برهان صدیقین باید زیر بنای وحدت شخصی وجود باشد نه آنکه شما آن را رد کنید و بگویید فقط برای آموزش بوده است. چرا ما را سر کار می‌گذارید. خوب از همان اول بروید سراغ وحدت شخصی وجود. جالب این است که شما هرکس که در وحدت شخصی وجود اشکال دارد به برهان صدیقین ارجاع می دهید. آیا این روش شما تناقص در رفتار نیست. من خودم چند سوال داشتم درباره وحدت شخصی وجود که مرا به برهان صدیقین ارجاع می‌دهید. مطلب بعدی احساسم است که شما در پاسخ دادن به پرسش ها، مخصوصا اگر درباره وحدت شخصی وجود باشد احتیاط می‌کنید. به عنوان نمونه من سوالم این است که بر اساس وحدت شخصی وجود آیا شیرینی شکر از خداست؟ جواب برهان صدیقین را می‌دانم. از دیدگاه عرفان پاسخ دهید. احتمالا مرا دوباره به برهان صدیقین ارجاع می‌دهید! لطفاً توضیح دهید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی برهان صدیقین «فهم» شد، بسیاری از سؤالات نسبت به وحدت وجود جواب داده می‌شود و یا برای دنبال‌کردن مبحثِ «وحدت وجود» خوب است به کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یزدان‌پناه رجوع فرمایید. موفق باشید

36496
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: در جلسه راز طلوع بشر جدید، فرمودید برای شناخت نبی باید به فهم تاریخی برسیم. ممکن است لطف بفرمایید و منظور خود را از فهم تاریخی و نسبت آن با شناخت نبی را بیان نمایید؟ همچنین در نسبت با آیه ۴۶ سوره حج که مطرح فرمودید، چگونه منکر نبوت با نظر به سرگذشت ملت های نابود شده صاحب قلبی می‌شود که با آن تعقل کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد بیشتر با دنبال‌کردن مباحث برایتان روشن می‌شود. زیرا مانند نور است که باید با حساسیت نسبت به آن، آن را احساس کرد نه آن‌که بتوانید چیزی بیاموزیم تا برایمان معلوم شود بلکه در مسیر تذکراتی که مباحث پیش می‌آورد، آرام‌آرام متوجه حضوری این‌چنینی در تاریخ خواهیم شد. موفق باشید

36494
متن پرسش

سلام استاد عزیز: با توجه به مبحث جهان گمشده در عالم خیال، آیا خداوند میتونه در صورت یک پرنده زرین عجیب و زیبا و با ابهت و جلال که وقتی نگاهش می‌کنی انگار دنیا و همه چیز دست اونه و اون هست که رییس همه چیز و عالمه دربیاد؟ من همچین چیزی رو زمانی که در خدمت سربازی لب مرز در بیابون بودم و مباحث شما و مولوی رو دنبال می‌کردم برام رخ داد. انگار که در افق خیالم همچین چیزی رو دیده باشم. ولی نه در واقعیت. ولی اثر انگار طوری بود که اون چیزی که دیدم با واقعیت ارتباط داشت. و اینکه آیا موسیقی میتونه همچین قضایایی رو وقتی انسان رعایت احکام شرعی و پاکی نگاه رو رعایت میکنه در انسان اتفاق بیفته؟ چون بنده گاها وقتی این قضایا رو رعایت می‌کنم بعضی از خیالات و تصاویر با بعضی از آهنگها که گاها آهنگساز و خواننده اونها مذهبی هم نیست میاد تو دل و ذهنم. حتی وقتی گوششون می‌کنم. آیا این قضایا همون مباحث جهان گمشده هست؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توانیم چنین حضوری را در مواجهه با اموری که فرمودید، درک کنیم از آن جهت که حضرت حق به نور اسماء حسنایش، تجلیات متفاوتی دارد که البته آن تجلیات، نورِ ذات است و نه خود ذات. موفق باشید

36491
متن پرسش

با سلام: در بحث وحدت وجود اگر ما وجود را فقط خدا بدانیم و کثرت را در مظاهر برده و از آنها به عنوان نمود یاد کنیم، آیا من به عنوان نمود، می‌توانم احساس وجود کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما در «وجودِ» خود عین ربط به وجود مطلق خود را در عین آن‌که هیچ نیستیم جز ربط؛ می‌یابیم آن‌گاه که بتوانیم از کثرت ماهیات عبور نماییم. موفق باشید

36487
متن پرسش

سلام علیکم: با توجه به تهاجم فرهنگ غرب که بر جامعه هست و جوان ایرانی که باید دنبال هویت دینی خود برود چگونه باید دنبال هویت ملی و ایرانی خود رفت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تأمّل در معارف شیعه مثل کتاب «شیعه در اسلام» از آیت الله طباطبایی و با تأمّل در تاریخ معاصر مثل مطالعه کتاب های آقایان موسی نجفی و موسی حقانی، افق‌هایی برای تفکر در این موضوعات گشوده می‌شود. موفق باشید

36478
متن پرسش

سلام وقت بخیر: خداوند در قرآن کریم می‌فرمایند که انسان از گل خلق شده اما به بدن مادی خودمون که نگاه می‌کنیم از سلول و خون و استخوان تشکیل شده منظور از از گل در قرآن چیست؟ در آیه ۲۰ سوره روم مى‌ گويد: (از نشانه هاى او اين است كه شما را از خاك آفريد)؛ «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ»، آیه ۷ سوره سجده مى‌ فرمايد: (و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد)؛ «وَبَدَأَ خَلْقَ الاْنْسانِ مِنْ طِيْنٍ»، آیه ۱۲ سوره مومنون مى‌ گويد: (و ما انسان را از عصاره اى از گِل آفريديم)؛ «وَلَقَدْ خَلَقْنَا اْلأنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِيْنٍ»، صافات آيه ۱۱ مى‌ فرمايد: (ما آنان را از گل چسبنده اى آفريديم)؛ «إِنّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِين لازِب»، سوره حجر آيه ۲۶ مى‌ گويد: (خدا او را از لجن بدبوئى آفريد)؛ «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ مِنْ صَلْصال مِنْ حَمَإ مَسْنُون» آيه ۱۴ سوره الرحمن می فرماید: (ما انسان را از گل خشكيده اى [همچون سفال] كه از گل بدبوى [تيره رنگى] گرفته شده بود آفريديم)؛ «خَلَقَ اْلأِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخّارِ»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در آیات مذکور، همین عالم ماده که منشأ اولیه بدن هست، مدّ نظر باشد. نظری هم در زمین‌شناسی مطرح شده است در مورد سلول اولیه که در دل زاپروپلها یا لجن‌های دوره پره کامپرین به ظهور آمده و منشأ موجودات زنده شده است. آقای دکتر یدالله سحابی در کتاب «خلقت انسان» نکاتی را در این رابطه فرموده‌اند. موفق باشید

36473
متن پرسش

با سلام: استاد عزیز داستان زندگی ما انسان ها در تک تک گردنه ها و بالا و پایین هایش اینطور که با مطالعات شما و در کُل به قدر خودم فهمیدم، می شود مواجهه حقیقت (به اسمایش) با توهماتی بنام کبر وغضب و... نمی‌دانم چقدر این لغت در اینجا درست باشد گویا جنگ و نبردی است. حال سوالی که ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید اینکه خُب حقیقتا ما شَر و پلیدی در کل نداریم و این برداشت های اشتباه و جهل ماست که اینجور از روزگار و وقایع شر و پلیدی برداشت می کند. حال سوالم اینکه شَر و کبر و غضب و... که در حقیقت نیست، وقتی ما دچار ترس وغضب و.. می شویم وضعیت ما در هستی کجاست؟ یعنی در آن حال آن قسمت از نفس ما چون در این مرتبه عالم که نزدیک عدم است باز فرصت باقی ماندن دارد؟ یعنی در آن حالات اضطراب که آن طور انسان به لرزش و تب و تاب می افتد در چه وضعیتی و نسبت و جایی است؟ ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن نوع ترس و غضب که ریشه در توهمات انسان‌ها دارد، حکایت عدم حضور آن‌ها می‌باشد در مأوای وجود و هستی؛ و به همان اندازه عملاً آن‌ها در عدم و نیستی حاضرند و احساس این عدم و نیستی در جایگاه خود، حکایتی است که اگر در این دنیا با رجوعِ به توحید از آن عبور نشود، با ابدیتی روبه‌رو می‌شویم که قرآن تحت عنوان «أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» از آن خبر داده است. موفق باشید

36469
متن پرسش

با سلام: در برزخ و قیامت اصالت با وجود است یا اصالت با ماهیت؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این معانی مربوط به عقلِ انتزاعی است و آن‌جا دل در صحنه است و نظر به انوار الهی. موفق باشید

36468
متن پرسش

با سلام: ذهن من به گونه‌ای است که در این دنیا به کثرت اصالت می‌دهد. آیا پس از مرگ یعنی در برزخ و قیامت آیا همین ذهنی که به کثرت اصالت می دهد وجود دارد یا به گونه‌ای دیگر است؟ لطفاً توضیح دهید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در زندگی بحث باید در توحید باشد و رجوع به حضرت حق، وگرنه در جهانی که در وصف آن فرمودند: «والامر یومئذٍ لله» اگر به غیر حق رجوع شود چه چیزی داریم که بدان دل ببندیم؟ و در زیر سایه او ابدیت خود را ادامه دهیم؟ موفق باشید

36466
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: روز بخیر. سوالی داشتم در مورد حال عبادت. مدتی مشکل بزرگی داشتم با شوق و حلاوت زیادی عبادت می‌کردم، اهل مستحبات و نماز شب بودم و احوال بسیار خوشی داشتم. اکنون اما نفس من گویا فراری شده از عبادت نماز واجب خود را سر وقت می‌خوانم، اما نمی‌توانم بنشینم روی سجاده و ادعیه و اذکار بخوانم بسیار از این فرار ناراحتم چه کنم که حال عبادت به من برگردد؟ اصلا علت این فرار چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا در این موارد، روح انسان به دنبال عمق‌بخشیدن به عبادات است از طریق تعمق در معارف الهی. به نظر می‌آید خوب است در مباحث معرفت نفس و توحیدی که مولایمان در نهج البلاغه مطرح کرده‌اند، ورود شود. موفق باشید

36462
متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد اینکه امیرالمؤمنین فرمودند عبادت سه گانه است، عبادت تجار و عبادت زاهدان و عبادت عشاق. فقط عبادت عشاق در عالم حق است و آن دو در عالم باطل یا به صورت تشکیکی این سه عبادت در عالم حق محسوب میشن؟ سوال بعدی اینکه این عبادت در نتیجه به همون سه بهشتی که حضرت امام فرمودند جنت ذات و جنت اعمال و جنت صفات است منتهی میشه؟ یعنی میشه گفت جنت ذات فقط مختص عبدی است که عبادتش عاشقانه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر سه عبادت، نظر به حضرت حق دارد و مقبول است. ولی تنها آن عبادت سومین است که انسان، بودنِ خود را در محو بودنِ با حق دنبال می‌کند. ولی آن دوی دیگر هنوز در خود هستند. ۲. آری! این نکته خوبی است که عبادت احرار با نظر به جنّت ذات شکل می‌گیرد که تنها به او نظر دارد و بر هر چه می‌نگرد نور او را دنبال می‌کند. موفق باشید

36458
متن پرسش

سلام خدمت استاد محترم: اخیرا کتاب آداب الصلوة و چهل حدیث امام خمینی را با جمعی از دوستان می خوندیم برام این سؤال پیش اومد که با توجه به مباحث اخیرشما آیا ادبیات این متون نیاز به بازخوانی جدیدی با توجه به زمانه ی امروز ندارند؟ به عنوان نمونه در مذمت حب نفس و دنیا با توجه به ارج نهادن به سوبژه شدن انسان قدسی، احساس می کردم نیاز به تبیین دارد و احساس می کنم اگر این کار صورت نگیرد صرفا برداشت اخلاقی از این‌متون می شود و بهره ی تاریخی نمی بریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، نگاه ما است به موضوع که در نسبتی در موضوع حاضر شویم که همان حضورِ اکنون بیکرانه جاودانه ما باشد و آثار علماء در گذشته در چنین حضوری بوده، هرچند ادبیات آن‌ها در این زمانه همین نکته‌ای را که می‌فرمایید به میان می‌آورد و از این جهت ما باید متذکر این امر باشیم تا رابطه تاریخی خود را با متون اصیل دوران‌های گذشته همواره محفوظ بداریم و متوجه باشیم آنان نیز در افق شرایط تاریخی خود، ذیل اراده الهی متذکر آن نکات در آثار خود شده‌اند. موفق باشید

36454
متن پرسش

با سلام: در سوره توحید وصف الله ذاتی است یا توحید وصفی؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو. به اعتبار احدیت او، وصف‌ناپذیر است و به اعتبار صمدیت‌اش مقصدی است که باید با نظر به کمالات او به سوی او رفت. موفق باشید

36443
متن پرسش

با سلام و تحیت: در باب حیوانات کتاب حلیه المتقین علامه مجلسی چند صفحه پیرامون حیواناتی مانند چلپاسه، خرس و... صحبت کرده است. در قسمتی آورده است که بنی امیه وقتی فوت کنند به چلپاسه تبدیل می شوند (قریب به همین مضمون). این در حالی است که تناسخ و حلول در عقاید اسلامی نیست و معتقد به این عقاید انحرافی را کافر می دانیم. لطفا راجع به این گونه احادیثی که علامه مجلسی آورده اند و حلول و تناخ توضیحات روشنگرانه ای بفرمایید. با تشکر و سپاس از جنابعالی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در این نوع روایت‌ها مطرح است، ربطی به تناسخ که مربوط در این دنیاست، ندارد. بحث در صورتِ قیامتیِ آن‌ها است که جسم آن‌ها مطابق صفات و اخلاقیات آن‌ها می‌باشد. این‌جا است که از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم عده‌ای ظاهرشان در قیامت آنچنان زشت است که حتی خوک و میمون از آن‌ها زیباترند. موفق باشید

نمایش چاپی