بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27261
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام الله عليكم: استاد طاهرزاده، از آنجا كه حضرتعالي تاكيد بر كشف حقيقت داريد، لطفا ابزار آن را نيز معرفي بفرماييد. همانگونه كه علم حصولي و حضوري ابزارهاي خود را دارند. حفظكم الله ان شاءالله
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است به معرفت نفس نظر شود از آن جهت که راهِ شناخت ربّ است به صورت حضوری، و حقیقت همان حضرت حق است در جلوات مختلف اسماء، که عرفان متذکر آن است. موفق باشید

27267
متن پرسش
با سلام: قسمتی از نامه ی امام خمینی (ره) به فاطمه طباطبایی را برای شما فرستاده ام و سوالم اینجاست که منظور امام نیاموختن این علوم است یا متوقف نشدن در آنها و جایگاه چنین کتاب هایی کجا قرار دارد؟ با تشکر از قیل و قال مدرسه‌ام حاصلی نشد جُز حرف دلخراش پس از آن همه خروش‌ چنان به عمق اصطلاحات و اعتبارات فرو رفتم و به جای رفع حُجب به جمع کُتب پرداختم که گویی در کون و مکان خبری نیست جُز یک مُشت ورق پاره که به اسم علوم انسانی و معارف الهی و حقایق فلسفی طالب را که به فطرت الله مفطور است از مقصد بازداشته و در حجاب اکبر فرو برده. اسفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوی دوست بازم داشت نه از فتوحات فتحی حاصل و نه از فُصوص الحِکَم حکمتی دست داد، چه رسد به غیر آنها که خود داستان غم‌انگیز دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در آن گفتارها ما را متوجه می‌کنند اگر تنها و تنها نظر به حضرت حق در همه‌ی مظاهر نباشد، همه‌ی آنچه برشمردند به خودی خود، حجاب خواهد بود نه آن‌که بخواهند آن‌ها را به عنوان ابزارهای یافتن معارف الهیه نفی کنند. چرا که در آخر عمر در نامه به گورباچف، باز از معارفی که در مکتب صدرا و ابن‌عربی بود نام بردند. موفق باشید

27254
متن پرسش
سلام: بنده قصد دارم با سیر مطالعاتی حضرتعالی پیش بروم. اگر ممکن است به جهت آشنایی کلی، تعریف عرفان و معرفت نفس را مطرح بفرمایید. همچنین جایگاه و ارتباط پنج مفهوم «فلسفه»، «عرفان»، «معرفت نفس»، «علم حضوری» و «شهود» را در ارتباط با هم و در راستای یافتن حقیقت به صورت اجمالی روشن بفرمایید تا ان شا الله در خلال مطالعه سیر آثار، با پیش زمینه ذهنی مناسب جلو بروم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». با دنبال‌کردنِ سیر مطالعاتی است که جواب این سؤال‌ها را می‌یابی. موفق باشید

27236
متن پرسش
با عرض سلام: استاد چگونه میتونیم در زمان حال زندگی کنیم، در لحظه ها حضور داشته باشیم و بر افکارمون تسلط پیدا کنیم و زمزمه های ذهنی مون رو ساکت کنیم؟ با هر حرفی، نگاهی ذهنمون طرف اون چیز نره؟ بتوانیم در هر لحظه یاد خدا بود آیا کتاب و تمرینی هست که بتواند کمک کند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و سپس جزوه‌ی «قرارگرفتن در بودن تاریخی خود» مطالعه شود که هر دو بر روی سایت هست. موفق باشید

27246
متن پرسش
سلام علیکم: طبق این نکته که زمین هیچگاه از خلیفه خدا خالی نیست می خواستم بدونم بعد از زمان حضرت عیسی علیه السلام تا زمانی که پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله آمدن چندین سال فاصله زمانی بود، آیا در این بازه زمانی حجت خدا نبود و زمین از حجت خدا خالی بود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اوصیاء و نایبان هر پیامبری در تاریخ، حجج الهی در آن تاریخ محسوب می‌شوند. موفق باشید

27252
متن پرسش

 سلام و ادب خدمت استاد گرامی: حوالی ۲۳ سال و اندی سن من است. در رشته دانشگاهی مطالعه دارم اما در حدود ۱ ماه است در وجود احساس پوچ گرایی دارم از این جهت که چه باید کنم طریق وصال حق چیست؟ بنده اهل ولایت و احکام و همه اصول هستم اما خلایی وجود مرا گرفته و آن این است من باید که بشوم و چگونه در این اقیانوس بی انتها سیراب شوم و ترسم از این است که کتب های مختلفی مطالعه می کنم کتب رهبری و شخصیت های دیگر و هر کدام کراماتی دارد و امتیازی اما با وجود تکثر زیاد اساتید نمی دانم با کدام ها و چند نفر از آنها باید انس بگیرم و وجود من چقدر پذیرای آنان است و اینکه مثلا استاد انصاری همدانی یک استاد اخلاقی بوده است. آیت الله شاه آبادی یک استاد ملکی تبریزی هم یک استاد، برای اینکه ثابت بشم و استوار می خواهم آثار رهبری و شهید مطهری را کامل بخوانم اما گیجم بعدش چه کنم پای درس چند درس اخلاق بروم و نیاز به چند استاد دارم کلا خلایی دارم و بسی گریه ام گرفته است که چه کنم هم دین و اسلامم قوی شود هم طریق سلوک را یاد بگیرم و در کل شاگرد خوبی بشوم برای خدا و اهل بیت (ع). و سوال دیگرم این است هر کس کرامت خاص خودش را در علما داشته ما بگوییم کدام از کدام بهتر است حرف درستی زدیم یا هر کس دلیلی برای وجودش بوده!؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. معرفت نفس، شروع خوبی است و در این مورد می‌توانید به سیر مطالعاتیِ سایت رجوع فرمایید. ۲. به نظرم وجه دومی درست باشد. موفق باشید

27251
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: پیشاپیش به خاطر سوالم از شما عذرخواهی می کنم. با توجه به ایام نیمه شعبان فردا شب عده ای از دوستان قصد دارند در منطقه ای از شهر مراسم نور افشانی راه بندازن. با توجه به شرایط موجود که می توان هزینه آن را برای خانواده های فقیر صرف کرد ما با این کار مخالفیم اما دوستان با نور افشانی موافق هستن ولی حرف شما رو فصل الخطاب میدونن. اگه لطف بفرمایید نظرتون رو بگید ممنون میشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّی که اسراف نشود، إن‌شاءاللّه موجب شادی مولایمان می‌گردد. بالاخره امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» دوست دارند از این جهت هم خود را در قلب جوانان حاضر ببینند. البته شادی‌هایی که با رعایت موازین اسلامی و ادب همراه باشد، در عین شادی و شادی، و برای عزت انقلاب و تقویت نایب آن حضرت. موفق باشید      

27250
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد: قصد داشتم رذایل اخلاقی خود را مانند ترس، خجالت، عدم اعتماد بنفس و غیره را در خود از بین ببرم که با مباحث شما آشنا شدم و حالا حدود دو سال و نیم است مباحث شما را دنبال می‌کنم و کتابهای ادب خیال عقل و قلب، جوان و انتخاب بزرگ، آشتی با خدا، ده نکته از معرفت نفس، خویشتن پنهان، برهان صدیقین و حالا هم کتاب معاد بازگشت به جدیترین زندگی را مطالعه می کنم. در حین مطالعات و روشن شدن بعضی مسائل خواستم به دانسته‌هایم عمل کنم و به اندازه ای به خدا نزدیک شوم و رذايل اخلاقیم را بر طرف کنم ولی هر بار یک شبهه و مسئله پیش می آید و انگیزه و اراده ام برای کار از بین می‌رود. بعد کلی وقت می گذارم شبهه و مسئله حل می شود دوباره یک شبهه و مسئله دیگر، و در دل آن شبهه یک شبهه و مسئله دیگر پیدا می شود و حالتی پیدا کرده‌ام که برای یک موضوع اینقدر شبهه و مسئله ایجاد می‌شود یا ایجاد می کنم که خود را به زمین می زنم و انگیزه و اراده ام برای کار از بین می‌رود. و کارهای عبادی که قبلاً انجام می دادم دیگر انگیزه‌ام برای آنها کم می‌شود و همچنین اعتقاداتم به قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیه‌السلام و تقریباً تا از نظر عقلی قانع نشوم شور و انگیزه‌ای ندارم. اين حالت قرار است تا کی ادامه پیدا کند؟ اصلاً بعضی وقتها می گویم چه می شد مثل بعضی ها بودم که خیلی مسلط به مسائل از نظر عقلی نیستند ولی از نظر اعتقادی و اخلاقی خیلی عالی هستند. باید از کجا شروع کنم آیا کتاب محضرات آیت الله سبحانی خوب است؟ مشکل از کجا است؟ لطفاً راهنمایی کنید. خیلی شرمنده که طولانی شد. با تشکر. لطفاً در سایت یا به ایمیلم جواب بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: این حالت بد نیست بگذارید در عبور از چنین شبهات، فربه و فربه‌تر شوید. ثانیاً: کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را که بر روی سایت هست اگر دنبال کنید، دمِ دست‌تر به جواب‌هایتان إن‌شاءاللّه می‌رسید. ثالثاً: به متن جلسه‌ی ۶ از «مناجات التائبین» تحت عنوان «با دعا در آغوش خدا» که در کانال «مطالب ویژه» به آدرسhttps://eitaa.com/hasannazari110 هست رجوع فرمایید. موفق باشید

27247
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت شما استاد عزیز: استاد محمد شجاعی می گوید ما وقتی می میریم و در برزخ متولد می شویم از زندگی دنیا و خانواده خود چیزی به یاد نمی آوریم همانگونه که با تولد به دنیا چیزی از رشد خود در رحم به یاد نمی آوریم! (ذیل مباحث کینه) آیا این سخن مبنایی دارد؟ اگر بله پس چگونه است که اهل برزخ به سراغ او می آیند و احوال آشنایان خود را از او می گیرند؟ و اینکه مقایسه ایشان بین عالم دنیا و رحم آیا غلط نیست، آیا اینچنین نیست که ما در رحم رشد اختیاری نداریم ولی در دنیا رشد ما اختیاری است و از طرفی هر شخصی که مرده و دوباره زنده شده کاملا آگاه است کدام عذاب را به خاطر چه فعلی در دنیا می کشد. آیا بهتر نبود بگوید آن وابستگی بین افراد با مردن از دست می رود و دنیا ارزش کینه ورزی ندارد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نظر استاد از آن جهت است که تعلقات دنیایی و نسبت‌های آن در برزخ، برای انسان حضور ندارد ولی خودشان در کتاب ارزشمند «معاد»شان روشن می‌کنند که اهل برزخ، بی‌ارتباط با دنیا نیستند. موفق باشید

27224
متن پرسش
با سلام: من در روایات بسیاری آیه ۸۵ سوره اسراء را خواندم که منظور از روح خلقی ست بزرگتر از جبرئیل. ولی در اکثرا تفاسیر به روح انسانی یا حیوانی و حتی گاهی جبرئیل تفسیر شده. می خواستم نظر شما را در این باره بدانم. چون با وجود مطالعه به جواب قطعی نرسیده ام. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در اواخر کتاب «ده نکته در معرفت نفس» مطالبی است که می‌تواند در این مورد برای شما کمک فکری باشد که عیناً خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

- قرآن در مورد روح انسان مي گويد: «فَاِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روُحي...( ۷۲/ص) يعني چون بدنش را آمـاده كـردم و از روح خود در آن دميدم، به ملائكه گفتم به او سجده كنند.

  از اين آيه نتيجه مي‌گيريم كه:

     الف - انسـان «از روح خـداست» و نـه «روح خـدا». چـون فرمـود: « مِنْ روُحـي» و نفرمود: «روُحي»، يعني روح انسان صورت نازله اي از روح خداست.

     ب - روح، مخلوقي است از مخلوقات خداوند و نزديك ترين مخلوق به خداوند است و حتي از ملائكه هم بالاتر است. و در همين رابطه قرآن مي فرمايد: «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ اَمْرِه» (۲/نحل) يعنـي خداوند ملائكه را به كمك روحي كه از «امر» خداست نازل مي‌كند. بنابراين نبايد براي خدا مثل انسان يك روح قائل شويم و تصور كنيم روح خدا يعني خود خدا، چرا كه خود خداوند در قرآن «روح» را يكي از مخلوقات معرفي مي‌كند و مي‌فرمايد: از روح خودم در جسم انسان دميدم. و اين‌كه مي‌فرمايد: از روح خودم؛ يعني روحي كه يكي از مخلوقات من است، ولي چون مرتبه اين روح بسيار بلند است خداوند آن را به خودش نسبت داد، همان‌طور كه خانه كعبه را به خودش نسبت داد، اين به جهت شرافت آن مكان است، نه اين‌كه خداوند واقعاً خانه داشته باشد. پس:

     اولاً: ملائكه به كمك روح نازل مي شوند، يعني روح اصل است و ملائكه تجلي آن روح هستند.

     ثانيـاً: روح از «امر» الهي است و مقامش مقام «كُنْ فَيَكُون» است چون خداوند درآيه ۸۲ سوره مباركه يس فرمود: «انّمااَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَيْـئاً اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون»، يعني: («امر» خدا آن است كه چون اراده كند چيزي را ايجاد كند، مي‌گويد بشو، و مي‌شود). پس روح كه از  امرالهي است، نظام  مادي و تركيبي و تدريجي ندارد.

    ثالثـاً: اصل اساسي انسان هميـن روح است كـه فوق ملائكه است و جلوه مستقيـم حـق است و حامل همة اسماء و صفات الهي و همان وجه‌الله است و خليفة او در عالم وجود است، و چون آن روح مخلوقِ بي‌واسطة حق است، جامع همة كمالات الهي است، برعكسِ ملائكه كه هركدام كمال خاصي از حق را ظاهر مي‌كنند، به طوري‌كه يك ملك مظهر اسم عليم خدا است مثل جبرائيل، و يكي مظهر اسم مميت خدا است مثل عزرائيل ولي مقام روح كه حقيقت انسان نيز هست جامع همه اسماءالهي است، منتهي به ايجاد حق موجود است و از خود وجودي ندارد.

     رابعـاً: اين سوي دنيايي انسان «اسفل سافلين» و مقام بدن و ماده است و آن سوي انسان، روح است و مقام قرب بي واسطه، و لذا انسان‌ها از جهت روح خود به خدا نزديك‌اند، ولي به واسطة جسم خود كه از گِل آفريده شده، از او دورند. حال هرطرف را انتخاب كند، آنجايي خواهد شد. 

     ۳. آخرين و پايين‌ترين مرتبه و منزل روح، جاي گرفتن در بدنِ تسويه و تصفيه[1] شده است كه در اين مرتبه كه روح در بدن جاي مي‌گيرد آنقدر روح تنزّل يافته است كه تقريباً از آن مقام اصلي اش خبري نيست. به طوري‌كه در اين حالت فراموش مي‌كند اصل و منزل اصلي‌اش كجاست. آنچه در بدن انسان دميده شده، صورت تنزّل‌يافته روح است. 


۲۵- تسويه يعني متعادل شده و تصفيه يعني از ناخالصي‌ها پاك گشته

27220
متن پرسش
سلام علیکم: در عصر حاضر با توجه به گسترش ارتباطات و اطلاعات و اینکه انسان امروز جهانی خود را می بیند و عصر گفتگو است، روش بایسته برخورد با کتب و محتواهای به اصطلاح ضلال و دارای انحراف و کجی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان با خودآگاهیِ لازم نظر به جایگاه کتب انحرافی بکند، به‌خوبی می‌یابد چه اندازه بوی گند نفس امّاره‌ی نویسندگان آن‌ها جان را آزرده می‌کند. آری! طبیعی است که انسان باید به دنبال حق باشد تا باطل‌بودنِ باطل را بشناسد وگرنه اگر به دنبال هوس خود بود، غرقِ لجن اندیشه‌های باطل می‌شد. موفق باشید

27199
متن پرسش
سلام استاد: بنده طلبه پایه چهار هستم یه مدتی رو آثار شهید مطهری کار کردم. بعد از اون در باب انسان شناسی آثار شما رو مطالعه کردم و سعی در عمل دارم. به نظر شما قدم بعدیم باید چی باشه؟ خودم قصد دارم که شرح کتاب جنود عقل و جهل شما رو گوش بدم. و رو بحث تفسیر هم کار نکردم یعنی حضور قرآن در زندگیم کم رنگه ممنون میشم راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به کتاب «شرح جنود عقل و جهل» جهت اصلاح اخلاق کار خوبی است. ولی برای ورود به قرآن خوب است بعد از مباحث «ده نکته» و «برهان صدیقین» و استماع شرح چند سوره از قرآن و مطالعه‌ی جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» ورود به تفسیر المیزان بکنید. موفق باشید

27203
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: نحوه وجود کثرات در تعین ثانی به چه صورتی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کمالات در تعیّن ثانی به صورت جامع می‌باشد. مثل هفت نور در نور بیرنگ، که اگر شرایط هر نوری فراهم شود مطابق آن شرایط، آن نور خاص ظهور می‌کند. حضرت اللّه که ربّ العالمین است در ظرفیت گوسفندیِ گوسفند، به جلوه‌ی ربّ گوسفندی ظهور می‌کند و در ظرفیتِ انسانیِ انسان، به صورت ربّ انسانی متجلی می‌گردد. موفق باشید

27209
متن پرسش
سلام استاد: استاد بیش از صد بار توبه کرده ام و باز توبه شکستم بهترین راه برای قوی شدن اراده چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود هرچه بیشتر در معارف الهی، مثل معرفت نفس و یا با نظر به راه‌کارهای کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» ساحت خود را ساحتِ انسان‌هایی قرار دهید که در معرض چنین گناهانی نیستند و می‌بینند که این انسان‌های گناه‌کار چگونه اسیر قفس‌های تنگِ امیال خود هستند. موفق باشید

27185
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: ببخشید آیا شیطان عاملی بیرون از نفس انسان است یا یک نیروی درونی است که از نفسِ خود انسان ظهور می کند؟ (منظورم موجودی غیر از آن ابلیسی است که نافرمانی خدا را کرد)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان، همان ابلیس است که «کان من الجنّ» و به عنوان یک واقعیت خارجی، بنای دشمنی با انسان را دارد و از نقطه‌ضعف‌های ما که حاکی از عدم خلوص است؛ توهّماتِ ما را تحریک می‌کند تا ما را هلاک نماید. چاره‌ی کار، رجوع به واقعیات است که آن تنها با نگاه توحیدی به امور محقق می‌شود. موفق باشید

27190
متن پرسش
سلام: با توجه به آینده ای که امام خامنه ای برای ایجاد جامعه اسلامی و تمدن اسلامی ترسیم فرموده اند و طبیعتاً هم نیاز به زمانی فراتر از عمر یک انسان دارد آیا ظهور حضرت حجت (عج) بعد از این تمدن سازی اتفاق خواهد افتاد یا همینکه ما مردم آماده نوع دیگری از زندگی بر اساس همان شاخصه های تمدنی اسلام شدیم این امکان را به ما می دهد که شاهد ظهور کلی حضرت حجت بن الحسن (عج) باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات داریم کار حضرت «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» یک‌شبه درست می‌شود. مهم آن است که هرکس آن‌طور خود را آماده کند که نسبت به آرمان‌های آن حضرت، احساس بیگانگی نکند و نمونه‌ی همراهی و هماهنگی با حضرت، هماهنگی با نایبِ مسلّم او یعنی حضزت آیت اللّه خامنه‌ای است که دست‌پرورده‌ی آن حضرت می‌باشند. مشکل بعضی‌ها که برای حضور آن حضرت، چله می‌خواهند بگیرند این‌جا است که جایگاه رهبر انقلاب را در این تاریخ جدّی نگرفته‌اند هرچند قصد خیر دارند وگرنه اصل چله، همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۷۲۰۰ عرض شد کار خوبی است. موفق باشید

27187
متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد: در جاهای مختلف می خوانیم و می شنویم که بعضی گرفتار طلسم، جادو یا شیاطین شده اند. طبیعی است که این موارد موجب ایجاد ترس در انسان می شود. از سوی دیگر، ترس مذموم است و زندگی و بندگی را با مشکل مواجه می کند. چگونه اطمینان یابم، که با وضعیتی که دارم و خطاهایی که گاهی می کنم و البته پس از آن توبه می کنم، گرفتار این مسائل نمی شوم تا این ترس هم در من به وجود نیاید؟ در ضمن، بنده کتاب مفید شما در خصوص جن و جادوگر را خوانده ام، ولی هنوز احساس می کنم نیازمند یافتن تضمین بالاتری برای آرامش هستم. با تشکر از شما و آرزوی سلامتی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در نگاهِ توحیدی به عالَم، ورودِ بیشتری پیدا کنید. شرح سوره‌ی «زمر» شروع خوبی است. موفق باشید

27186
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: جواب پاسختان را دریافت کردم. واقعا همینطور است ولی با توجه به اینکه ایشان از تموم فعالیتها کناره گرفته و به خاطر یکسری مسایل اصلا دوست ندارد افراد فکر کنند جز گروهای مذهبیه و در شهر ما هم بستر هیچ گونه فعالیت مذهبی نیست ما چگونه می توانیم به ایشان کمک کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که در مسیر رشد معارف، خود را تقویت کند تا خداوند راهِ اصلی را در مقابلش بگشاید. سیر مطالعاتی سایت، إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

27184
متن پرسش
سلام علیکم: گویا رهبر معظم انقلاب چند روز قبل در یک جایی فرموداند که دشمن به زودی آخرین برگ برنده اش را رو می کند و جبهه مقاومت هم برگ برنده رو از جانب یمن رو خواهد کرد و اینکه کرونا باعث بحران در آمریکا شده و جنگ داخلی در امریکا ایجاد می شود، نظر حضرت استاد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. آنچه هست بحمداللّه نظام اسلامی به رهبریِ نایب الامام هر روز سنگری را در تقابل با نظام استکباری فتح می‌کند و ما باید نسبت به آینده‌ی نظام امیدوار باشیم و این درست برعکس القائات شیطانیِ سرسپردگانِ دنیای استکبار است. موفق باشید

27176
متن پرسش
با سلام و احترام ۱. اگر همه فرشتگان همچون ابلیس در مقابل فرمان پروردگار ایستاده بودند چه اتفاقی رخ می داد؟ ۲. اگر آدم در مقابل امر خدا می ایستاد و به فرشتگان اجازه سجده نمی داد بلکه خود به سجده خدا می نشست چه اتفاقی می افتاد؟ ۳. آیا درست است بپرسیم بگوییم: پاداش شیطان چه خواهد بود؟ مگر ماموریتش گمراه کردن مومنان و صافی کردن آنها نیست؟ پس بر اساس تعداد افرادی که گمراه کرده است آن دنیا پاداش می گیرد و به تعداد افرادی که نتوانسته دوزخ می شود. ۴. آیا ظاهر و باطن خدا یکیست؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مگر می‌شود با این اگرها فکر کرد؟!! ۲. مگر می‌شود با این اگرها فکر کرد؟!! ۳. خداوند در نظام احسنِ خود حتی وقتی می‌خواهد انحراف انسان‌ها را در دنیا نشان‌شان دهد، از طریق انتخاب اشراری این کار را می‌کند که خودشان آن بدی‌ها را انتخاب کرده‌اند. مثل آن‌که خواست ما، قدرتِ دفاعیِ زیادی پیدا کنیم، ولی این کار را با صدام انجام داد و صدام هم با اختیار خود آن کار را کرد. شیطان با اختیار خود تمرّد کرد و عملاً کارِ خدا انجام شد. ۴. خداوند نور است و ظاهرش عین باطن و باطنش، عین ظاهر است. موفق باشید 

27182
متن پرسش
سلام علیکم: جعفریان هستم از طرف جناب آقای دوستانی. در گروهی ۱۲۰۰ نفری که در ایتا با مادران داریم دنبال ویژگیهای مدارس مذهبی هستیم. امکانش هست در صوتی ۵ دقیقه ای برای بنده ارسال بفرمایید؟ چون داریم از اساتید مطرح شهر صوت هایی جمع آوری می کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدرس ایتا را مرقوم بفرمایید. در خدمت هستم. موفق باشید

27170
متن پرسش
سلام: ببخشید منظور از علامه در مورد عرفان، قرآن، برهان چیست؟ و ربط آن به علم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک إلی اللّه، برهان، عقل را تقویت می‌کند و عرفان، دل را تا بهترین نوع برخورد با قرآن که دریایی است بیکران، صورت گیرد.

قرآن از یک حقیقت واحدی صادر شده و به همین جهت تمام آیات آن دارای پیوستگی هستند. مشکل آن هایی که در قلب هایشان زیغ است آن است که[1] کلام خدا را با کلام مردم عادی مقایسه می‌کنند.

آن «اللّه» که جامع کمالات است در قرآن با ما سخن می‌گوید و در سخنان خود، خود را به ما نشان می‌دهد. اگر او را بشناسیم می‌توانیم به سخن او گوش فرا دهیم. قرآن، قرآن خدایی است که به سخن آمده و با ما در کتابش آشکار می‌گردد. باید بتوانیم از طریق قرآن در حضور خدایی قرار بگیریم که با ما سخن می‌گوید. امام صادق «علیه‌السلام» در همین رابطه می‌فرمایند: «لَقَدْ تَجَلَّی اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا يُبْصِرُون‏» (بحارالأنوار، ج‏۸۹، ص۱۰۹.) بدرستى كه خداوند در كلام خود براى بندگان خود تجلّى كرده است و ليكن آن ها نمی بینند.

قرآن اسرار حضور خداوند در عالم را بر روی ما باز می‌کند از آن جهت که هماهنگ تکوین عالم است. یعنی از یک جهت حضور خدا در عالم و دیگر حضور خدا در کلام او به میان آمده است و اگر هرکس در کلامش حاضر می‌شود، خداوند در قرآن ظاهر شده آن‌هم در عین هم‌زبانی با انسان‌ها. قدرت درست‌دیدن را به انسان‌ها هدیه می‌کند.

قرآن همان بودن خدا در عالم است، به همان اندازه که برای دین خدا در مظاهر باید «وجودبین» شد و از محدوده‌ی ماهیات عبور کرد، به همان اندازه باید با تدبّر در قرآن و نگاهِ وحدت‌نگر یعنی تمامیتیِ معنادار، خدا را در قرآن دید.

برای شنیدن کلامی این‌چنین گسترده که خدا را می‌نمایاند باید گشودگیِ لازم را در خود ایجاد کنیم و از تنگناهای سوءِ فهم و سوءِ‌اخلاق خود را آزاد نماییم وگرنه سخن گسترده‌ی خدا را در شخصیت تنگ خود اسیر می‌کنیم، و این است معنای تفسیر به رأی

موفق باشید

 

[1] - اشاره است به آیه‌ی 7 سوره‌ی آل‌عمران که می‌فرماید: «أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ» اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه ‏انگيزى كنند و به دنبال تاویل آن هستیند.

27156
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در خصوص مبحث توحید چه کتبی را توصیه می فرمایید؟ کتابی که مباحثش سبک باشد و برای جوانانی که اطلاعات دینی متقنی ندارن بتواند مفید باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید مباحث «معرفت نفس» از آن جهت که منجر به معرفت ربّ می‌شود، مفید باشد. مثل کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» و «آشتی با خدا» که همه بر روی سایت هست. موفق باشید

27155
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سال نو شما مبارک حدود ۲۰ ساله که از مطالب پر بار شما استفاده می کنم. همینطور از اساتید دیگه نیز توفیق بهره گیری داشتم اما فکر می کنم عبادات من در کنار این کسب معارف من رو به کمال سوق نداده چون مورد قبول واقع نشده برای این حرفم علت دارم استاد عزیز سه الی چهار روز است که افتادم در دام شهوت میدونم گناه هست اما توان مبارزه با خودم را ندارم. استاد عزیز کارهایی کردم که شرم می کنم اما چون من رو به این شکل نمی شناسید براتون تعریف می کنم. من که از فضای مجازی فقط بهره گیری معنوی داشتم. استاد عزیز اینها طی این سه الی چهار روز و کاملا اتفاقی و یهویی رخ داد. دیروز به خدا گفتم خدایا من از پس خودم بر نمیام میدونم اشتباه می کنم ولی استغفار کنم یعنی تو رو مسخره کردم چون هنوز قلبا پشیمون نیستم به خدا گفتم با همه این احوال بهت میگم ببخش هرچند قلبا پشیمون نیستم، اما کمکم کن من متاهلم اهل خیانت نیستم ولی بدجوری به این درد مبتلا شدم تمام مطالب شما و اساتید در خصوص شهوت و همه مسائل اخلاقی را خوندم مطالب میاد جلوی چشمم اما قدرت مبارزه ندارم و تنها حرفی که میتونم به خودم بزنم اینه که از دست بوس میل به پابوس کرده ای خاکت به سر ترقی معکوس کرده ای. حالا با این توجه که هنوز قلبا پشیمون نیستم اما نگران و مضطربم خواهشا به من بفرمایید چکار کنم تا بیشتر از این در این لجن مال دست و پا نزنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مرحله، از دام‌های شیطان است که شیطان در مسیر رجوع به حضرت حق پیش می‌آورد. ولی شیطان بیچاره نمی‌داند که کید او ضعیف است و شما به لطف الهی از این مرحله عبور می‌کنید و این را نیز متوجه می‌شوید که نباید مغرور شد و گمان کنیم بی‌عنایات الهی کسی به جایی می‌رسد. موفق باشید

27144
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز ۱. می خواستم بدانم که تاریخ طبری چقدر قابل استناد است؟ ۲. در مورد وحی بر پیامبر که طبق فرموده تان نزول حقیقت تا مرحله حس است، خواستم بدانم آیا اینطور است که در لحظه وحی بر پیامبر (ص)، عالَم پُر از وحی است؟ و اینکه در آن لحظه که عالم پر از وحی است اشخاصی مثل ابوجهل هست و اصحاب پیامبر هم هستند حال با توجه به اینکه شخصی مثل ابوجهل و.. که ظرفیت درک وحی و... را نداشتند، در مورد اصحاب پیامبر که ظرفیتی دارند در موقع نزول وحی آیاتغییری یا چیزی را در وجودشان احساس می کردند؟ ۳. در مورد برتری اسلام و حضرت محمد (ص) نسبت به دیگر ادیان و پیامبران که فرمودید شدت توحیدشان بیشتر است، خواستم لطف بفرمایید منظور از شدت توحید چیست؟ ۴. اگر برای این ظهورِ شدیدتر توحید، فرایندی از ابتدای تاریخ تا زمان پیامبر مکرم اسلام باید طی می شد تا زمینه هایی ایجاد شود این زمینه ها چه بود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بستگی دارد به نکاتی که جناب طبری می‌فرماید ولی نمی‌توان کلّی همه‌ی نکات آن کتاب را پذیرفت، هرچند او زحمت‌هایی کشیده است۱. باید مشغله‌های دنیایی و تکبّر در آن‌ها نباشد تا تذکرات پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را در جان خود احساس کند ۳. هر اندازه توحید شدیدتر باشد در جان خود حضور خدا را بیشتر احساس می‌کنیم در آن حدّ که مولایمان می‌فرمایند: «ما رَأيْتُ‏ شَيْئاً إلّا وَ رَأيْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه»[1] نديدم چيزى را مگر آن‏كه قبل از آن چيز و با آن چيز و بعد از آن چيز، «الله» را ديدم. ۴. همین‌که امروز در ملت خود می‌بینیم که چگونه در مقابل اسلحه‌های مخوف ایستادگی کرده‌اند، نشانه‌ی اوج توحید آخرالزمانی است آقای سردار احمدیان نقل کرده‌اند، آن را عرض می‌کنم و بقیه را از خود ایشان بشنوید. جریان «شهید اکبرجزی» است که در گلستان شهدای اصفهان دفن است. آقای احمدیان می‌گفتند در یکی از عملیات­ها تیربار دشمن آنچنان بر روی سر نیروها بود که سرمان را نمی‌توانستیم بالا کنیم، از طرفی تعدادی از نیروها زخمی و زمین‌گیر شده بودند و نگران توقف عملیات بودیم، یک‌مرتبه متوجه شدیم تیربار به جای آن‌که نیروها را نشانه بگیرد، تیرها را سر بالا می‌زند، سرمان را بالا کردیم، دیدیم شهید جزی با آن شکم پاره­ اش، بلند شده و آن تیربار را که لوله­ اش مثل آتش سرخ‌شده بود، با دستش بالا برده، در حالی‌که دستش به تیربار چسبیده و همان‌جا شهید شده بود. بر روی این مطلب فکر کنید آیا جز یک عشق آتشین به انقلاب و امام، می‌تواند انسان را تا این‌جاها جلو ببرد؟! در عرفان بحثی داریم به نام «فنای ذات». فنای فعل داریم که هر فعلی را از خدا باید دانست، مثل آن‌که متوجه هستید این فعل خدا بود که ما را در چنین صبحگاهانی به هویزه آورده و گرنه ما خودمان بدون لطف خدا هرگز چنین توفیقی پیدا نمی‌کردیم. توحید صفاتی نیز یعنی هر صفت و کمالی را مربوط به خدا ببینیم و با نظر به معنای ذکر «الحمداللّه» متوجه این نوع توحید می‌شوید. اما توحید ذاتی چیز دیگری است، یعنی هر «بودنی» با تمام لوازم آن، «بودن» خداست و انسان در این مقام از توحید، هیچ بودنی از خود را در میان نمی‌یابد بلکه نحوه‌ای از «بودن» خدا می‌شود و فانی در اراده‌ی الهی می‌گردد و مرحوم شهید جزی به اراده‌ی الهیه در آن صحنه به میان می‌آید و بدون آن‌که به خود و به سوختن خود فکر کند، آن حماسه را می‌آفریند و ما در جبهه‌های دفاع مقدس چنین صحنه‌هایی که حکایت از توحید ذاتی و فنای رزمندگان در محضر حضرت حق باشد، داشتیم. موفق باشید 


[1] - ملا محسن فيض كاشانى، علم اليقين، ج 1، ص 49

نمایش چاپی