بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16070
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم و تبریک اعیاد شعبانیه: 1- آیا در برزخ همانطور که مومنین با هم دیدار دارند اهل جهنم هم ملاقات دارند؟ آیا اهل جهنم هم مرأت همدیگرند؟ 2. با توجه به مرات بودن مومن برای مومن آیا در برزخ مومنین هم رتبه همدیگر را ملاقات می کنند و آیا مومنین مقام پایین تر، مومنین بالاتر را به نحو انبایی و نه علمی ملاقات می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اهل جهنم آن‌چنان گرفتار عذاب خود هستند که نمی‌توانند به چیز دیگری مشغول شوند 2- مؤمنین همدیگر را ملاقات می‌کنند و آن‌هایی که در مرحله‌ی پایین‌تر هستند، تنها در مواقعی که حضرت حق به آن‌ها اذن داده باشد، همدیگر را ملاقات می‌کنند. موفق باشید

16082
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: پیرو سوال 16035 آقای یزدان پناه در کتاب مبانی و اصول عرفان نظری، نظری جز این دارند: در آن کتاب آمده است اعیان ثابته در مرتبه واحدیت معلوم حق می گردد - در بخش دیگر کتاب می فرمایند اعیان ثابته در تعین ثانی معنا پیدا می کند و همچنین فیض اقدس مطابق تعین ثانی می دانند و تعین ثانی را مقام واحدیت معرفی می کنند. سخنان آقای رمضانی در این خصوص: اما از این جهت که آنها «من حیث هی موجودة بوجود علمی»، باید بگوئیم: آنها در صقع ذات، در حضرت علمیه، در مرتبه واحدیت و در تعیّن ثانی قرار دارند؛ یعنی در حضرت احدیّت و در غیب ذات حرفی از اعیان ثابته نیست تنها جایی که می‌توان برای آن در نظر گرفت و از آن دفاع کرد حضرت علمیّه است که از آن به مرتبه واحدیت یا تعین ثانی و یا تعابیر دیگری که ممکن است وجود داشته باشد، تعبیر می شود. ما فعلاً در مقام تعریف و بیان مرادیم، اثباتِ اعیان ثابته و‌ اشکالات آن و جواب‌ از آن اشکالات، در مراحل بعدی بحث دنبال می شود. بنابراین مجلّ تقرّر اعیان ثابته از آن جهت که به وجود علمی موجودند، حضرت علمیه است نه حضرت احدیت و نه هویت غیبیّه، مانند این که شما اگر بر ذات و هویت غیبیۀ خودتان تمرکز کنید خواهید دید در آنجا هیچ کثرت و تعینی نیست؛ اما وقتی در صقع ذات و حضرت علمیۀ خودتان، تصورات ذهنی خودتان را سامان می دهید، می‌بینید که آنها در برابر شما رژه می‌روند، تکثر معنا پیدا می کند و بعضی از آنها از بعضی دیگر امتیاز می یابند اینها در مرتبه ذات شما به این نحوه ظهور و حضور یافته و مشاهده می‌شوند. این، یک مثال بود اکنون شما این مثال را بالا ببرید و بر صقع ذات حق تعالی و مرتبۀ واحدیت و حضرت علمیه تطبیق دهید. در هویت غیبیه که «لا اسم و لا رسم له» هیچ خبری از کثرت نیست، در مرتبه احدیت هم که حقیقتی یک پارچه است و تعین پیدا کرده و اصطلاح تعین اول را به خودش اختصاص داده خبری از آنها نیست چون همۀ کثرات در تعین اول مستهلک اند؛ اما در مرحله تعین ثانی یا مرتبه واحدیت است که می‌توانیم تکثر را تعقل و تصور کنیم. و در همین جا است که اعیان ثابته، تکثر اسماء و صفات و ظلال و سایه های اسماء و صفات مطرح است. عبدالرزاق کاشانی عین ثابت را این گونه تعریف می کند: «"العین الثّابتة" هی حقیقة الشیء فی الحضرة العلمیّة لیست بموجود بل معدومة ثابتة فی علم الله و هی المرتبة الثّانیة من الوجود الحقّی.» عین ثابت همان حقیقت شیء در حضرت علمی است، موجود نیست بلکه معدوم است و در علم خدا ثابت است و آن مرتبه ی دوم وجود حق می باشد. و موارد دیگر. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در توصیف اعیان ثابته گفته می‌شود «ما شمّت رائحة الوجود» نظر به حقیقت علمیِ اعیان ثابته دارند و این مقام احدیت است که همه‌چیز در آن مقام مستهلک می‌باشد. می‌ماند که اگر برای حضرت حق مقام هویت غیبیه‌ای را نیز مدّ نظر قرار دهیم – به عنوان مقامی بالاتر از مقام احدیت – مقام احدیت به عنوان تعیّن ثانی مطرح می‌گردد. ولی اگر مقام احدیت را تعیّن اول گرفتیم، مقامِ واحدیت می‌شود تعیّن ثانی. در هر حال وجود علمیِ اعیان ثابته، غیر از وجود عینی آن‌ها است که با تجلیِ اسماء الهی بر آن‌ها شکل می‌گیرند و بدین لحاظ گفته می‌شود وجود عینی اعیان ثابته در مقام تعیّن ثانی قرار دارند. عمده توجه به دو مرتبه‌ی علمی و عینی اعیان ثابته است. مهم نیست که ما تعیّن اول و ثانی را چگونه قلمداد کنیم. به نظر بنده همان‌طور که جناب آقای یزدان‌پناه تعیّن اول را «احدیت» و تعیّن ثانی را «واحدیت» گرفته‌اند، جمع‌بندیِ خوبی است. موفق باشید 

16077
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: لطفا تعین اول و تعین ثانی و احدیت و واحدیت و فیض اقدس و فیض مقدس را با هم تطبیق دهید که هر کدام با کدام یکی مطابق است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است مباحثی را که در شرح کتاب «مصباح الهدایه» شده است دنبال بفرمایید. صوت آن بر روی سایت هست. موفق باشید

16060
متن پرسش
بسم الله النور از آنجایی که درس فلسفه از پیچیدگی های زیادی برخوردار بوده و از طرفی وادی حساسی می باشد لکن چون بسیاری از اساتید از احاطه علمی برخوردار نبوده لذا نوعا ورود به این وادی با تزلزل اعتقادات همراه می باشد. مضافا بر اینکه فلسفه ی مدون خوانده شده در حوزه صرفا براساس رأی و نظر فلان فیلسوف بوده و این همه احادیث و آیات فلسفی گون مدخلیت در معروضات فکری ایشان نداشته و اگر هم داشته چون مبنای قرآنی و حدیثی مشخص نیست نمی شود سیر استنتاج فکری برای فلان مطلب فلسفی را پیدا کرد. و زمانی که به کتبی چون حدیث مفضل یا عیون اخبارالرضا رجوع می نماییم به ظرافتهای کاملا متقن برخورد کرده که یا دخیل در آرای فلسفی نشده و یا اگر شده حق مفاد آن مراعات نشده است. بنده مخالف آن بوده که آرای اندیشمندان به خورد طلاب داده شود بدون اینکه سیر فهم آنها از آیات و روایات برای ایشان ملحوظ شده باشد. مثلا اینجانب سوال ظریفی را از مجامع فلسفی و اساتید مختلف جویا شده که ایشان بعضا یا مسکوت گذاشته یا جواب غیر متقن داده اند که برای استدراک این مطلب ،سوال در ذیل آورده می شود: و اما بعد؛ در قرآن کریم می فرماید «لیس کمثله شیء» و از طرفی بسیاری از محکمات و ادله قرآنی و روایی تأکید دارد که ذات اقدس الهی از هر شبه و متشبه ای مبری است و هیچ کس حتی «اول ما خلق الله نوری» نیز راهی برای ادراک کنه ذات مقدس الهی ندارد و صرفا ماسوی الله هستی خداوند و تجلیات او را ادراک کرده لذا سوال اساسی اینجاست چگونه بسیاری از فلاسفه حتی اسلامی مثل علامه طباطبایی و سایرین قائلند وجود الهی و وجود ماسوی الله هر دو وجودند و صرفا وجود اقدس الهی وجودش مشدد است و مابه الاشتراک ما به الامتیاز است. در حالی که این معنا متبادر می شود که خداوند ذات بی نهایتی (که مستحضر هستید که این تعبیر بی نهایت نیز تعبیر ناقص و ابترمی باشد چرا که احصاء و معدود بودن لازمه ی این تعبیر می باشد در حالی هو الاول و الآخر بوده و اولیت او عین آخریت اوست) است که البته ماسوی الله را حظی از مرتبه ی نازله این وجود است و مثل ما قطره ای در برابر اقیانوس الهی است در حالی که ساحت قدس الهی منزه است از این تعابیر تشبیهی و حال آنکه لیس کمثله شیء و خداوند با خلقتش بر اهل عالم متجلی شده (الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه) و هیچ کس را به این وجود بسیط فهمی نیست. آیا تعبیر علمای دیگر که قائلند وجود ماسوی الله تجلی و نمود وجود قدس الهی است صحیح تر به نظر مداقه گر در این معانی نیست؟ و چگونه است که عده ای قدیم زمانی را پذیرفته اند در حالی که موید قرآنی و روایی برای آن پیدا نمی شود؟ آیا این ثمره ی هضم شدن در بیراهه های فلاسفه یونانی نیست؟)
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در روايت قدسى كه حضرت حق مى‏ فرمايد:«كُنْتُ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف»؛[1] من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم. این روایت روشن می‌کند حضرت حق از طریق مخلوقاتش شناخته می‌شود. زیرا خود او در مقام ذات، کنزِ مخفی است. با توجه به این امر می‌توان گفت مخلوقات، مظاهرِ اسماء حسنای او هستند به همان معنایی که در سوره‌ی اعراف می‌فرماید: «و لله الاسماء الحسنی فدعوه بها» خدای را اسماء حسنایی است پس او را بدان اسماء حسنا بخوانید. فلسفه‌ی صدرایی کمک می‌کند که از طریق اصالت وجود و تشکیکی‌بودنِ آن متوجه‌ی چنین حضوری برای حضرت حق در عالم باشیم. موفق باشید   


[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 84، ص 199- شرح مقدمه‏ى قيصرى، آشتيانى، ص 1225.

16057
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: جناب استاد با توجه به روایتی که نقل شده که حضرت فرمود «همسر تو تغییر نمی کند حتی با دعای من» حال شخصی می خواهد ازدواج کند در مناجاتش با سوز و اشک از خدا می خواهد خداوندا همسری نصیب من کن که متدین باشد با اخلاق باشد خانواده ای اصیل داشته با شد زیبا باشد و.... آیا این روایت آدم را سرد نمی کند که آقا اگر همسری که برای تو مقدر شده بد اخلاق بی دین زشت و..... باشد دعای تو که هیچ، دعای پیامبر مستجاب الدعوه هم اثری ندارد. پس بی خیال دعا. از طرفی این همه روایت و دستور که با فلان زنان ازدواج نکنید و... با این مسئله که مقدر است و نمی شود کاری کرد چطور جمع می شود؟ یا این که رزق مقدر است با این که فلان ذکر و دعا باعث وسعت رزق می شود و مثالهای بسیار دیگر. لطفا مسئله را مقداری مبسوط باز کنید و شرح فرمایید و به اجمال بسنده نفرماییید. چون این شبهه جدی بسیاری از متدینین است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان از طریق رعایت دستورات اخلاقی و اخلاق حسنه و دعا و نیایش با پروردگار خود جلو برود، مسلّم آن همسری که تقدیر او است را خداوند به او هدیه خواهد کرد و شیطان دیگر نمی‌تواند با تصرف در قوه‌ی واهمه‌ی انسان، از درک خوبی‌ها و زیبایی‌های همسرش محروم شود. موفق باشید

16038
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده: اگر غایت هدف معرفت نفس رسیدن به علم حضوری و شهودیست پس فرق آن با عرفان در چیست؟ و سوال مهم تر اینکه پس چه تفاوتی بین اساتید عرفان و اساتید معرفت نفس وجود دارد؟ ممنون از لطفتون استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت نفس بستر سیر به سوی وجود خواهد بود و عملاً دروازه ی فهم عرفان می باشد به همین جهت حضرت امام (ره) جهت فهم عرفان جلد 8 و 9 اسفار را که بحث معرفت نفس و معاد می باشد توصیه می فرمودند. موفق باشید

16037
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید اگر علم واقعی نوری است که خدا در دل بندگان مخلص خود می اندازد و اصل علم بصورت حضوری و شهودیست، پس درس خواندن این علوم حصولی در حوزه های علمیه چه فایده‌ای دارد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم حصولی اساساً مقدمه ی علم حضوری است. بنا به فرمایش جناب صدرالمتألهین «المعرفه بذر المشاهده» یعنی معارف حصولی بذری است تا قلب به مشاهده ی آن حقایق برسد. موفق باشید

16036
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: با توجه به اینکه شما تاکید دارید که برای مواجه با تمدن غرب باید عمیقا فلسفه غرب را شناخت، برای شروع به مطالعات فلسفی در این مورد و مقایسه با انقلاب اسلامی و اندیشه صدرایی امام، چه سیر مطالعات فلسفی را توصیه می کنید؟ اگر استادی در این زمینه مد نظر دارید لطفا اشاره کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب هایی مثل «علل تزلزل تمدن غرب» و «گزینش تکنولوژی از دریچه ی بینش توحیدی» و «مدرنیته و توهم» برای شروع خوب است. تا این که ان شاالله برای غرب شناسی با کتاب های جناب آقای دکتر داوری کار را ادامه دهید. موفق باشید

16035
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: جایگاه اعیان ثابته کجاست؟ در مقام احدیت یا واحدیت؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح کتاب مصباح الهدایه عرض شد که مقام علمی اعیان ثابته مقام احدیت است ولی مقام عینی آن که با تجلی اسماء الهی ظهور می کند مقام واحدیت است. موفق باشید

16046
متن پرسش
سلام استاد: طاعات قبول حقیر طلبه و مبلغ هستم و بیشتر با جوانان سر و کار دارم، در قسمت پرسش و پاسخ سایت سوالاتی که با موضوعاتی نظیر «گناه و توبه» بود مطالعه کردم و پاسخهای حکیمانه و امیدوار کننده حضرتعالی را دیدم. آیا می توانم در ایام تبلیغ این پرسش و پاسخ ها رادر اختیار جوانان قرار دهم؟ زیرا گاهی برخی جوانان با چند دقیقه گفتگو قادر به غلبه برناامیدی خود از گناه نمی شوند اما اگر این تعداد پاسخ ها را مطالعه کند روزنه امید در دلش هویدا می شود. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت دوران همان است که در جوابها عرض شده است و مکر لیل و نهار را که جوانان ما را گرفتار کرده است هرگز نباید پای جوانان این مرز و بوم گذاشت. عموم این جوانان معصوم اند هرچند بعضاً آلوده به گناه می باشند. ولی گنه کار نیستند. لذا به هر معنایی که بتوانید این مطلب را به آنها برسانید تا شیطان را مأیوس و آنها را امیدوار کنید کار شایسته ای می کنید. موفق باشید

16026
متن پرسش
با سلام و درود خدمت استاد طاهر زاده: ببخشید با عرض پوزش 1. در کتاب حکمت عرفانی نوشته استاد امینی نژاد نوشته که فنای ذاتی در مرحله واحدیت روی می دهد ولی بالاترین و برترین حالت فنای ذاتی در مرحله احدیت است. خواستم اگر امکان دارد توضیح بفرمایید این دو چه فرقی دارند؟ یعنی با رسیدن به فنای ذاتی مرحله واحدیت، شخص به کمال نمی رسد؟ 2. مگر نمی گویند که پیامبران معصومند و اشتباه نمی کنند؛ پس چطور در ماجرایی که از حضرت عیسی (ع) نقل شده آمده که یک روز حضرت عیسی (ع) به یارانش گفت که این جوان امروز می می میرد ولی یاران حضرت آن جوان را فردا سالم دیدند و تعجب کردند و پیش حضرت آمدند و ماجرا را گفتند. و حضرت گفت که آن جوان را بیاورید. بعد جوان آمد و ازش حضرت پرسید که دیروز چه کار کردی؟ بعد جوان گفت که...؛ پس چطور این قضیه توجیه می شود. با توجه به اینکه حضرت عیسی (ع) به کمال رسیده بودند و به لوح محفوظ متصل بودند و نباید در خبر دادن از آینده اشتباه می کردند؟ 3. شنیدم در کتاب فتوحات مکیه سخنی بدین معنی گفته شده که عرفای کامل شیعه و مسلمان از پیامبران گذشته بالاترند مگر انبیا اولوالعزم که دیگر حتی عرفای کامل مکمل شیعه هم نمی توانند به مقام آنان برسند. ولی در کتاب انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (ره) سخنی بدین مضمون آمده که ولی ای که مظهر اتم اسما و صفات الهی بشود این ولی از انبیا اولوالعزم بالاتر است. خواستم اگر امکان دارد نظر خود را بفرمایید که کدام حرف درست است تا این ابهام برای بنده برطرف شود و در ضمن آیا عرفای شیعه می توانند از مرسلین بالاتر روند یا ممکن نیست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مقام واحدیت که مقام اسم اللّه و مقام جامعیت اسماء الهی است، چنان‌چه سالک جان خود را در معرض تجلیّات آن اسماء قرار دهد از خود، در همه‌ی ابعادِ بشری، فانی و به حق، باقی است. منتهی شاهدِ فنای خود می‌باشد. و با تجلیّات نور احدی، این نحوه وجود هم از او گرفته می‌شود و تنها به نور حق می‌بیند و می‌شنود، بدون آن‌که مقام کثرتِ اسمائی در میان باشد. که البته این مباحث را باید در «منازل‌السائرین» جناب خواجه عبداللّه انصاری دنبال بفرمایید 2- حضرت عیسی«علیه‌السلام» در آن مقام، با نظر به لوح «محو و اثبات» هر آن‌چه در عالَم واقع می‌شود را می‌بینند و می‌یابند. منتهی وقتی آن جوان با نیّتی جدا از شخصیت قبلی خود عمل می‌کند، در واقع بَداء حاصل می‌شود و از عالَمِ «لوح محفوظ» قاعده‌ی دیگری جاری می‌گردد که آن مربوط به علم خدا است و نه علم انبیاء  3-  انبیاء الهی حامل اسمی و یا اسمائی از انوار الهی هستند و بر آن اساس، هدایت تاریخی خود را انجام می‌دهند. ولی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌‌علیه‌وآله» حامل اسمِ اللّه است و از طرف خدا مأمورند که اعلام کنند: «هذهِ سَبيلي أَدعو إِلَى اللَّهِ». و عرفای امت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که به نور اسم اللّه در صحنه‌اند، در مقامی بس بالاتراند از انبیائی که منوّر به اسمائی از انوار الهی هستند. موفق باشید

16031
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا تصرف شیاطین جنی فقط در خیال ماست یا در اجسام دور و برمان هم تاثیر دارند؟ می خواستم بدانم شخصی که با قرآن استخاره می کند و از مفهوم آیه برداشت دارد آیا شیطان فقط در برداشت شخصی او دخالت می کند؟ یا در اینکه چه صفحه ای از قرآن باز شود هم می تواند دخالت کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند تا این‌جاها به شیاطین اجازه نمی‌دهد که وارد شوند. آری! در خیال و بعضاً در اجسام به اذن الهی تصرف می‌کنند ولی نه در این حوزه‌ها که حتی به قرآن نزدیک شوند. موفق باشید

16018
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به مباحث مصباح الهدایه و مقام حضرت علی اکبر (ع) که رسول الله (صلي الله عليه و آله) در شان آن حضرت فرمودند: «لا تسبوا عليا فانه ممسوس في ذات الله» بحار الانوار / ج 39 1. منظور از ممسوس فی ذات الله چیست و اشاره به کدام فیض و کدام مقام دارد؟ 2. آیا حضرت علی اکبر (ع) به مقام فنای فنا و مقام قاب و قوسین او ادنی رسیده اند؟ به چه معنا؟ لطفا کمی از اسرار مقام علی اکبر (ع) را بیان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حدیث مربوط به حضرت علی«علیه‌السلام» است و نه علی اکبر«علیه‌السلام». عده‌ای خدمت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسیدند و از علی مرتضی«علیه‌السلام» شکایت کردند، و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند از علی بد نگویید، او در مقام اُنس کامل با حضرت حق است. به این معنا که هرآن‌چه از آن حضرت صادر می‌شود، در راستای ظهور انوار الهی است. و این حکایت از مقام فنای فی اللّهِ حضرت مولا دارد. جناب آقای آیت‌اللّه حسینی تهرانی در سلسله‌ی کتب «امام شناسی» نکات خوبی در رابطه با مقام حضرت مولی الموحدین«علیه‌السلام» دارند. موفق باشید

16007
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: خان طومان رفت یاران مازندرانی را هم با خود برد ما که دیکر ناامیدیم! دقیقا دقیقا دقیقا کی خداوند اراده خواهد کرد اسم قهارش را با اسم رحمان در تجلی بر سوریه تغییر دهد؟ آرشیومان از قتال پر شده کی می شود تصویر جدیدی چون نماز در مسجد جامع خرمشهر که در ایران خوانده شد در مسجد القصی و حرم ام المصائب زینب کبری سلام الله علیه نیز خوانده شود؟ گاهی دل کوچکمان از این صبر زیاد شما می گیرد ای صبور.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبری عزیز انقلاب با آن بصیرت تاریخیِ خود می‌فرمایند؛ آیا همین‌که بر خلاف طمع دشمن، ما هنوز هستیم و بودنِ انقلاب اسلامی نشانه‌ی ناکام‌ماندنِ برنامه‌های دشمن است، خبر از الطاف الهی نمی‌دهد؟ این چیز بسیار عجیبی است که دارد در این تاریخ اتفاق می‌افتد. ای کاش متوجه عظمت رخداد بزرگ تاریخ‌مان باشیم. بنا نبود شهید نشویم، بنا بود حضور انقلاب اسلامی بر خلاف اراده‌ی آمریکا و یاران او در منطقه، همچنان تأثیرگذار باشد و دشمنان انسانیت را از برجِ عاج‌شان پایین بکشد و امیدواریِ احمقانه‌ی امیدواران به استکبار را آرام‌آرام و به شکل غیر قابل تصوری به یأس تبدیل کند. این است آن بستری که در آن بستر، استکبار ذوب خواهد شد. موفق باشید

16006
متن پرسش
سلام استاد: چند سوال داشتم لطف کنید به هر کدام جداگانه یا اینکه یه جواب جامع برای همه سوالات بفرمایید 1. هدف خلقت و فلسفه زندگی چیست؟ 2. کمال انسان در چیست؟ 3. وظیفه انسان در این دنیا چیست؟ 4. چیزی که اعظم تر از همه چیز است و انسان باید برای آن تلاش کند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست از ابتدا تا انتها مطالعه فرمایید إن‌شاءاللّه جواب مناسب خودتان را دریافت می‌کنید. البته خوب است که سری هم به دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» بزنید. بالاخره سؤال‌های اساسی زندگی هرکسی، همین سؤال‌ها است و نباید سرسری از آن‌ها گذشت. موفق باشید

16000
متن پرسش
با سلام: با توجه به آیه ۶۳ احزاب این طور فهمیده می شود که پیامبر (ص) علم به قیامت ندارد چطور ممکن است به این که قیامت جز شئون وجودی آن حضرت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی مذکور روشن می‌کند که پیامبر خدا نسبت به زمان وقوع قیامت علم ندارند لذا در آخر آیه می‌فرماید تو چه می‌دانی؟ شاید قیامت نزدیک باشد. موفق باشید

16003
متن پرسش
سلام: استاد یه مطلب روانشناسی خوندم که در اون گفته بود اگر پاداش و جزای یک عمل با تاخیر صورت پذیرد نتیجه عکس می دهد. مثالی هم آورد که در قشر مذهبی به خاطر اینکه اعتقاد دارند پاداش یا جزای یک عمل در قیامت صورت می پذیرد زشتی ها بیشتری در اون جامعه هست چون در مردم به خاطر تاخیر در پاداش و جزا کینه و انتظاری بد رشد می کند که سبب بدتر شدن افراد می شود و این مکانیسم در جامعه پاسخ نداده. خودم در این مورد فکر می کردم که یاد حدیثی افتادم که اگر کسی قیامت را در حال حاضر نداند جزو شیعیان ما نیست و از طرف دیگر یاد آیت الله بهجت افتادم که لذت اعمال و عباداتشون را همون لحظه درک می کردند و به این نتیجه رسیدم این اعتقاد بین ما که صبر کنیم تا یه روزی نتیجه کارهای خودمان را ببینیم اعتقاد ناقصی است و باید این تمرین را در خود انجام بدهیم که لذت عبادت و ذلت گناه را در لحظه بیابیم مثل امام حسین (ع) که در روز عاشورا هر لحظه که به زمان شهادت نزدیک می شدند شادتر به نظر می رسیدند. استاد این فکر من و مطلب روانشناسی غلطه یا نه؟ ایا من در دین منحرف شدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پاداش عمل از خدای سریع‌الحساب، حتی قبل از عمل به صرفِ نیّت واقعی محقق می‌شود و فردای قیامت، صورت آن ظهور می‌کند. به همین جهت باید انسان‌ها دائماً خود را در قیامت احساس کنند وگرنه به نتیجه‌ی لازم از طریق اعمال شرعی نمی‌رسند. موفق باشید

16002
متن پرسش
استاد گرامی سلام: لطفا منابعی جهت آشنایی کامل با مسئله هرمونتیک معرفی کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد کتاب‌هایی مثل «علم هرمنوتیک» از ریچارد پالمر، ترجمه‌ی آقای حنایی کاشانی و یا کتاب «هرمنوتیکِ مدرن» هست ولی نمی‌دانم آخرین کتاب‌هایی که در این مورد به بازار آمده، کدام است؟ می‌توانید در این مورد از جناب آقای دکتر صافیان از اساتید دانشگاه اصفهان سؤال بفرمایید. موفق باشید

15997
متن پرسش
سلام استاد عزیز: برای رسیدن به مقامات و کمالات از جمله اخلاص، و غیره چه اقدامی صورت دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در توحید رشد کنیم و همه‌ی امور را در زیر سایه‌ی انجام وظایف شرعی به خدا واگذار نماییم، حجاب‌های بین ما و حضرت حق، رفع می‌گردد. پیشنهاد می‌کنم اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را مطالعه کرده‌اید، سه جلد کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را همراه با شرح صوتی که بنده عرض کرده‌ام؛ دنبال فرمایید. موفق باشید

15985
متن پرسش
با عرض سلام: حضرتعالی در بحث آداب صلات امام خمینی (ره) می فرمایید فرق فطر با خلق در این است که در فطر خداوند از هیچ ایجاد کرد و پرده عدم را شکافت و دنیا را بیرون کشید نه مثل رابطه بنا و ساختمان که سر هم کردن است. آیا منظورتان از عدم همان علم خدای سبحان می باشد؟ یا قصد دیگر اراده فرموده اید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از عدم خلق‌کردن یعنی مقام، مقامِ «کن فیکون» است که می‌فرماید: بشو و می‌شود. ولی در خلق‌کردن این‌طور نیست، بلکه به تعبیر علامه‌ی طباطبایی حالت جمع‌آوری و تألیف دارد. مثل آن‌که بدن ما را از مواد عالم ماده خلق می‌کند. موفق باشید

15993
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما: ببخشید چند سوال از شما داشتم: 1. آیا به نظر شما استفاده کردن از لوح فشرده عرفان نظری بهتر است یا به درس استاد رفتن یا فرقی نمی کند؟ 2. آیا توحید ذاتی و توحید اسماء و صفات و توحید افعال در چه مرحله ای روی می دهد؟ واحدیت یا احدیت ؟ یا ممکن است در عالم عقل هم تجلی اسماء و صفات برای سالک پیش آید؟ 3. ببخشید بنده مقداری از تاریکی و جن می ترسم به خصوص وقتی در خانه تنها هستم، مقداری ترس دارم در اتاقی که تاریک هست وارد شوم و می ترسم یک دفعه یک جن در جلویم ظاهر شود و این تا جایی است که با سن تقریبا بالایی که دارم و بچه نیستم، معمولا شب ها در اتاق خودم تنها نمی خوابم. حتی پیش مشاور هم رفتم ولی مشکلم حل نشده. خودمم دیگه از این مشکل ناراحتم و نمی دانم چه کنم. خواهشا راهنمایی بفرمایید. متشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بستگی به روحیه‌ی خودتان دارد. ولی به هرحال حضور در درس استاد بهتر است 2- توحید اسمائی و افعالی مربوط به مقام «واحدیت» است. ولی توحید ذاتی مربوط به مقام «احدیت» می‌باشد. در عالم عقل، انسان با مفاهیم روبه‌روست و نه با تجلی. 3- هر اندازه توحید خود را تقویت کنیم، به خصوص توحید افعالی را، قوه‌ی واهمه از قدرت می‌افتد. سعی کنید با امید به خدا تا آن‌جا که ممکن است در اطاق خود بخوابید. موفق باشید

15989
متن پرسش
به نام خدا و با سلام: استاد محترم و مستطاب مدتی است در حال خواندن حرکت جوهری و جلسات سخنرانی مربوط به آن هستم. مانند ورزشکارانی که بعد از ورزش سنگین بدن درد دلچسبی می گیرند بنده حقیر نیز با فکر اندک خود دو دو تا چهار تایی می کنم و به هم می ریزم و درست می شوم. در رابطه با مطلب زمان به عنوان بعد چهارم و حدوث و قدم به مثالی برای خود رسیدم و گفتم عنوان شود تا شما بفرمایید که در مسیر هستم یا راه را به اشتباه می روم. طرح مثال: هم اکنون بنده دارای یک فرزند هستم که 15 سال دارد حال اگر کسی بپرسد که فرزند دوم من (در حالی که ندارم) چند سال دارد؟ خوب جواب معلوم است که سالی ندارد چون اصلا" وجود ندارد. حال اگر سال آینده خدا به اینجانب فرزندی عطا نماید و در دو سال دیگر همان شخص بپرسد که فرزند دوم من چند سال دارد؟ می گویم یک سال. از کی شد یک سال؟ از وقتی که به دنیا آمد. سوال: قبل از به دنیا آمدن چند سال داشت؟ هیچی. پس زمان آن با به دنیا آمدنش شروع شد. نتیجه اینکه تا قبل از به دنیا آمدن آن زمانی برایش متصور نبودیم. همین گونه است بحث زمان در دنیا و ایجاد آن و بحث حادث بودنش و قدیم بودن آن. جسارتا" یک مطلب دیگر و آن هم اینکه: مرحوم یدالله سحابی در کتاب خلقت انسان مطالبی در رابطه با آفرینش انسان و تَک زایی (در رابطه با حضرت مریم(س)) و اینکه جد بزرگ ما حضرت آدم را حضرت باریتعالی از میان انسانهایی برگزید و مقام نبوت و پیغمبری داد، همچنین قائل شده اند بین آدم و انسان (به تصدیق کلام شریف قرآن) تفاوتهایی است و در جایی که خداوند متعال نام آدم را برده اند منظوری و از کلمه انسان منظور دیگری ایفاد می شود. خواستم بدانم نظر حضرت عالی در این رابطه چیست؟ قبلا" و قلبا" از صبر و حوصله شما ممنون و متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مثال شما در رابطه با حادث‌بودنِ زمان بسیار عالی است 2- در موضوع «برگزیده‌شدن حضرت آدم» که قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ» خدا آدم را برگزید، حتماً به معنایِ برگزیدن آدم از بین انسان‌ها نیست، شاید به معنای برگزیدن او به جهت شایستگی‌اش جهت خلیفة‌اللّه‌بودن باشد. به نظر بنده نظر حضرت علامه که حضرت آدم را اولین انسان و ابوالبشر می‌داند، خوب و کامل است. موفق باشید

15987
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده عزیز: ضمن تبریک اعیاد ماه مبارک شعبان سئوالی داشتم. با توجه به اینکه در برخی از سئوالات که از شما درباره ی یادداشت برداری از کتب پرسیده شده است و شما تاکیدات فراوان داشته اید می خواستم بپرسم که چگونه می توانیم یک یادداشت خوب برداریم و یا معیار های یک یادداشت خوب چیست؟! در ضمن آیا کتاب «داستان راستان» شهید مطهری نیاز به یادداشت برداری دارد؟! بعضی معتقد اند چه خوب است که پیام هر داستان را بعنوان یادداشت برداریم. خیلی ممنون و متشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باید جهت تمرکز و تثبیت، مطالبی که می‌خوانید را یادداشت‌برداری کنید. با این فرض که هر فصل از هر کتابی، نکات مهمی دارد که باید مدّ نظر قرار گیرد. در مورد کتاب‌های امثال کتاب «داستان راستان» نیز اگر احساس نمایید نکاتی را در همان راستایی که عرض شد، می‌توانید یادداشت کنید؛ کوتاهی ننمایید. موفق باشید

15981
متن پرسش
استاد عزیز سلام: اینکه آتش در خارج از ذهن ما خاصیت سوزانندگی دارد و اینکه فرمودید که خاصیت در خارج را خدا می دهد، خواهشا بفرمایید که آتش در ذهن ما چرا خاصیت سوزانندگی ندارد، یا مثلا چیزهای دیگری مثل تصاویر دیگری را که ما تخیل می کنیم، ایا این تخیلات ما و تصاویر ذهنیمان به اذن خدا و در قیامت خاصیت و وجود واقعی پیدا می کنند؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود علمی آتش، آتش نیست، علم است نه آتش. و در قیامت نیز نیّت‌های ما ظهور می‌کند. موفق باشید

15977
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا وجه های تکامل نیافته وجودی من مثل عدم عبودیت و غرور و... وجه های عدمی من هستند؟ و دوم اینکه فرمودید که اسماء الهی شئون حق تبارک و تعالی هستند و روح، اعظم مخلوقات است، پس اینکه فرمودید روح جامع اسماء است به چه معناست؟ آیا اسماء تجلی ذات برای ذات است؟ و روح تجلی برای خلق؟ لطفا کمی توضیح دهید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عدم عبودیت و امثال آن، عدمِ ملکه است. یعنی می‌توان به آن رسید ولی نرسیده‌ایم 2- همان‌طور که مقام ائمه، مقام جامع اسماء می‌باشد و خودشان می‌فرمایند: «نحن واللّه اسماء الحسنی» روح نیز مقام مخلوقیت دارد و در عین حال مقام تجلی اسماء است و حضرت حق خود را در مخلوقاتش به تماشا می‌نشیند. در این موارد بهتر است به کتاب «عرفان نظری» حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی