بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16480
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز چند کتاب شما را مطالعه کرده ام. شخصی از من پرسید که آیا در برزخ و قیامت هم زمان هست یا نه؟ و من در جوابش گفتم: زمان که مقدار حرکت است فقط مخصوص این دنیاست، حال برای خودم سوال پیش آمده که دهر که می گویند باطن زمان است و سرمد که باطن دهر است را تعریف اولیه اش را می دانم اما لطف کنید کمی توضیح بفرمایید که در دهر هم هیچ نوع حرکتی نیست؟ و دقیقا دهر و سرمد چه حالتی است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر مبنای حرکت جوهری، زمان مقدار حرکت است و جایی که حرکت نیست،‌ زمان نیست ولی درک نسبت‌ها در آن‌جا معنا می‌دهد مثل درک نسبت علّت در مقابل معلول که امثال مرحوم میرداماد آن را زمان دهری قلمداد می‌کنند که البته ملاصدرا چنین چیزی را نمی‌پذیرد. موفق باشید

16478
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز من چند کتاب شما را مطالعه کرده ام، در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود» فرمودید که زمانی که انسان به گذشته و آینده خود فکر می کند در اصل به وجه عدمی خود فکر می کند. اگر امکان داره یک مقدار در مورد این جمله توضیح بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کتاب را باید با شرح صوتی آن کار کنید زیرا کتاب بر همان اساس نوشته‌ شده‌است که متنِ شرح بنده باشد و این غیر از کتاب‌هایی است که سخن‌رانی بوده‌است. موفق باشید

16468
متن پرسش
سلام علیکم: خواهشا شرح خوب از منازل السایرین خواجه رو معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح جناب عبدالرزاق کاشانی که استاد حجةالاسلام یزدان پناه شرح کرده‌اند، شرح خوبی است. موفق باشید

16467
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت در جزوه جبر و اختیار فرمودید: خدا به اختیار ما علم دارد. و می داند که وقتی ما تصمیم می گیریم مسجد برویم به مسجد می رویم. سوال : اگر اینگونه باشد، پس زمان برای خدا معنا دارد؟ آخر تا وقتی که ما تصمیم به کاری نگرفته ایم خدا هم چیزی نمی داند، وقتی تصمیم گرفتیم، می داند که ما در آینده آن را انجام می دهیم، این استدلال کمی مرا گیج کرده استاد، راهنمایی بفرمایید. احساس می کنم خدایی که در جزوه ی جبر و اختیار بود غیر خدایی است که در برهان صدیقین با آن روبرو بودم. و احساس می کنم خدا محدود شده است در این استدلال، چون خدایی است که منتظر است تا ما اختیار کنیم، اولا و محدود به زمان هم هست، ثانیا التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند از آن جهت که خلاق همه‌ی مخلوقات است، علم به خود به معنای علم به همه‌ی مخلوقات می‌باشد آن‌ هم به مخلوقات به همان شکل که مخلوقات وجود دارند و لذا اگر شما صد سال دیگر کاری را انجام دهید حضرت حق به همان صورتی که آن کار را بعدا انجام می‌دهید یعنی با اختیار خود، او به آن کار به همان صورت علم دارد و به همین خاطر در دعای صباح می‌خوانید «علم بما کان قبل ان یکون» یعنی او به هر چیزی قبل از آن‌که به وجود آید عالم است. موفق باشید

16459
متن پرسش
عرض سلام خدمت شما: عادت به گناهی بد دارم هر چه توبه می کنم باز دچار آن گناه می شوم کلافه شدم و نمی دانم چکار کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باز توبه کنید و متوجه‌ی نوری باشید که از طرف خدا به شما می‌رسد و شما را مفتخر به توبه می‌نماید. شرایطِ حفظ توبه را فراهم کنید و اگر باز غفلت شد، باز توبه کنید، بالاخره شیطان مأیوس می‌شود. موفق باشید  

16456
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیز: می خواستم بدانم برای آشنایی با حکمت متعالیه و مکتب حکمت متعالیه باید کدام کتابها مطالعه شوند؟ در واقع می خواستم بدانم با کدام کتاب ها باید شروع کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و کتاب «معاد، بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» و کتاب «خویشتن پنهان» و کتاب « معرفتِ نفس و حشر» در این رابطه خوب است. موفق باشید

16449
متن پرسش
سلام استاد: برای شرح زیارت جامعه شما، پیش نیازاش چیا هستد که کار کنم بعد به زیارت جامعه کبیره برسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی چون «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» به عنوان مقدمه برای ورود به مباحث زیارت جامعه خوب است. موفق باشید

16429
متن پرسش
سلام خدمت استاد: 1. شما در بحث وحدت شخصی وجود و بحث تفسیر سوره ی حمد امام فرمودید در عرفان تشکیک نداریم. این را بنده متوجه هستم که در هر مرتبه از وجود خود حق در صحنه هست، ولی شما فرمودید این زمین و آسمان نازله الله نیست خود الله است. اینکه هر مخلوقی به اعتبار وجودش تمام کمالات حق را به نازله دارد متوجه هستم ولی این که می فرمایید خود حق هست نه نازله مگر خدا مستقیم موجود دانی خلق می کند؟ اصلا اگر حق نازل نشود مگر موجودی خلق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاهی که می‌فرماید «اللّه نور السموات و الارض» آسمان و زمین را با نظر به جنبه‌ی نوری‌شان می‌نگرند نه جنبه‌ی ماهیت‌شان. هیچ عاقلی نمی‌گوید این زمین و آسمان، خدا است. موفق باشید

16427
متن پرسش
سلام استاد عزیز: این حرفی که شما در پایان کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» گفتید را اگر کمی واضح تر کنید ممنون می شوم. «آنچه در آخر فقط تذکر مي‌دهم و نمي‌توانم به شرح آن بپردازم؛ توجه به عالمان عالَم‌دار در علم فقه است که ما به جهت نوع مخاطبمان متذکر امثال شيخ انصاري‌ها نشديم که آن بزرگان شاخصه‌ي کاملي از عالمان عالَم‌دار‌اند و عموماً تا مجتهدان در رشته‌ي خاص خود عالَم‌دار نشوند داراي ملکه‌ي اجتهاد نمي‌شوند و لذا طلاّب عزيز بايد از ورود به عالَم عالمان علمِ فقه غافل نگردند، تا لذّت دروس فقهي برايشان صدچندان شود. إن‌شاءالله. یعنی منظورتان این است که با یک عالم که عالَم دارد باشیم و با توجه به دو نکته یکی اینکه طلبه هستم و قصد شروع فقه (لمعه) را دارم، و دوم این حرف امام رحمة الله علیه که می گویند باید فقه جواهری خواند. یعنی در فقه هم روش خواسی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که یک طلبه در درس خارج فقه مدتی با استادِ درس خارج‌اش مأنوس شود و مطالب را با جدّیت دنبال نماید، إن‌شاءاللّه با عالَم آن استاد مأنوس می‌گردد و این چیز بسیار ارزشمندی است که پس از آن می‌تواند برای خود به عنوان یک سرمایه‌ی شخصیتی داشته باشد. موفق باشید

16400
متن پرسش
سلام: مگر نمی گویند سیر کمالی انسان حد یقف ندارد، پس مرحله ی توحید که خواجه عبدالله انصاری آن را آخرین مرحله کمال می داند یا تقسیم بندی دیگر عرفا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید، مرز نیست. توحید یعنی فنایِ عبد در ربّ. و این حدّ یقف ندارد. موفق باشید

16411
متن پرسش
سلام استاد: در کتب اخلاقی قوه وهم و خیال با هم گویا یکی شده است و تمایزی برای آن قائل نشده اند. اما در کتب فلسفی قوه ی خیال نقش قابل توجهی در شناخت و مسائل مرتبط با آن دارد. در باب عوامل گرایش جوانان به برنامه های مخرب ماهواره ای پژوهشی در دست دارم که در آن به جایگاه قوه وهم و خیال هم در نهاد آدمی باید بپردازم. لطفا کتابی معرفی بفرمایید تا جایگاه این دو را متوجه شوم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در مورد دو نوع واهمه بحث شد که «واهمه» در فلسفه یعنی صورت‌دادن به معانی که یکی از ابعادِ نفس ناطقه است. ولی در اخلاق به معنای صورت‌های غیر واقعی است که نفس امّاره می‌سازد. موفق باشید

16409
متن پرسش
سلام خدمت استاد: 1. اگر مقدور هست با یک مثال معرفت نفسی بحث امکان ذاتی شی در علم خدا را روشن فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امکانِ ذاتی، مثل ذهن انسان که قبل از داشتن صور ذهنی، صرفاً در حدّ امکان است و در ذات خود می‌تواند صورت‌های مختلف را بپذیرد و از قوه به فعل درآید. موفق باشید

16408
متن پرسش
سلام جناب طاهرزاده: جواب شما را به دوستی که از آزادی سوال کرده بودند خواندم. بسیار تامل برانگیز بود. به قول دوستمان ادبیاتی که شما به توضیح در باب آزادی به کار بردید از دید حزب اللهی ها حتی شاید ناخوشاند باشد. یک سالی است که در حوزه درس می خوانم و متاسفانه با فضایی مواجه شدم که مرا نسبت به ادامه مسیر مردد کرده است و درد امثال بنده تعصبی است که در فضا موج می زند. تعصبی بدون فکر و استدلال در باب هر آنچه مربوط به دین است. این فضای مسموم در حوزه ی خواهران فکر می کنم نمود بیشتری دارد. خود من می بینم که خانم ها به مراتب از استدلال پیرامون مسائل اصلی مانند توحید و.‌‌.. طفره می روند. شاهد این موضوع هستم که کلاس های اخلاقی که برگذار می شود به پرسش و پاسخ هایی که مربوط به کلاس اول دین داری است می گذرد و در اصل تاثیری در رفتارها و ادای حقوق ندارد و اگر هم دارد خیلی ناچیز است. متاسفانه در حوزه، اسلام و مومن به خدا را به بعضی اشخاص حکومتی گره زده اند، پیروی کورکورانه دریچه ی سوال های راهگشا را بسته است. متاسفانه ترس از ابراز عقیده شخصی و انتظار پاسخ داشتن در حوزه برای من وجود دارد، وقتی هم عقیده ات را بیان می کنی به چشم بیگانه به تو می نگرند و برایت سندسازی می کنند و اینطور می شود که ترجیح می دهی درون خودت باشی و فقط برای حضور و غیاب و وظایف شاگردی در حوزه حاضر باشی. نمی دانم شاید چون من از دانشگاه به حوزه رفته ام اینطور هستم و اگر از همان دیپلم وارد حوزه شده بودم من هم می شدم مثل بقیه. بعضی از روحانیون یادشان می رود که وظیفه شان فقط تبلیغ است و نمی توانند با زور و قانون مردم را به بهشت ببرند. یادشان کی رود شیعه یعنی نعل به نعل از ولی امرت پیروی کنی نه اینکه از امامت هم جلو بزنی. آزادی وجودی است که تشنه ی آنم. ان شاءالله روزی برسد که در حوزه ی خواهران هم مسائل معرفت نفس و معاد به صورت استدلالی پیگیری شود و از کلاس اول بگذریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً ما در جامعه‌ی خود در همه‌ی ابعاد در تنگنای تاریخی قرار داریم و تا تفکر به تاریخ ما برنگردد، این مشکلات هم‌چنان باقی است و با رجوعِ واقعی به قرآن و روایت و تدبّر در متون دینی برای فهم دقیق مقاصد آن‌ها، افق را روشن می‌کند. حضور امثال جنابعالی جهت مجهزشدن به فهم قرآن و روایت، موجب می‌شود «فریضه‌ی تبیین» را که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» بر آن تأکید دارند، به صحنه آید و اساساً «فریضه‌ی تبیین» در فضایِ آزاداندیشی محقق می‌شود، نه در فضایی که یکی غالب و دیگری مغلوب باشد. موفق باشید

16384
متن پرسش
با سلام: آیا در عرفان اسلامی رابطه اسماء الهی با ذات حق که عینیت است به این معناست که صفات و ذات عین هم و هر دو اصیل هستند؟ یا ذات حق بذات اصیل و صفات الهی بالتبع ذات متحقق هستند؟ به نظرم این طور میاد که باید صفات الهی «بالتبع» تحقق داشته باشند گرچه صفات و ذات اتحاد دارند، که مقام برزخیت کبری رو بشه برای پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در نظر گرفت این طور نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غفلت نفرمایید که اسماء الهی همان ذات است به صفت خاص. بنابراین چنین مشکلی در میان نیست. موفق باشید

16388
متن پرسش
سلام: با آرزوی توفیق در ماه مبارک رمضان این متن در تفسیر جناب ملاصدرا ذیل آیات ۱ و ۲ سوره واقعه است: «اصل دورغ و ریشه شر و رنج ها جز در این عالمی که معدن بدی ها و آفات و جایگاه کاستی ها و آسیب هاست همانگونه که در محل خود بیان شده نمی باشد و نفس بدبخت دروغگو ماده و اصل دروغ و تهمت و کفر و گناه و ریشه شکنجه و عذاب به آتش را کسب نمی نماید جز بدان واسطه که زمانی به سبب تعلق و پیوندش به کالبد در این جهان بوده. لذا او بار کش هیزم آتش خود است ...» در این نوشته مقام نفس چگونه است؟ و عذاب را با توجه به این نکته روشن نمایید. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور جناب صدر الحکما آن است که اگر نفس انسانی به جهت تعلق به ماده و عالم کثرت که هیچ حقیقت ثابتی ندارد با عالم ماده مأنوس شد، همان حالت عدم ثبات به صورت دروغگویی در انسان شکل می‌گیرد. موفق باشید

16381
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز آقای طاهرزاده: حقیقتا بنده در اینترنت به صورت اتفاقی به مطلبی برخورد کردم بدین صورت که اگه اشتباه نکنم چند آیه از قرآن بود و گفته بود که قبل از اینکه نگاه به متن (آیه ها) بکنید، آرزو کنید و سپس آیات را بخوانید و باید برای 10 نفر هم این مطلب را بفرستید تا در اینصورت بعد 28 دقیقه کسی به شما زنگ بزند و خبر خوبی به شما دهد و اگر این مطلب را برای ده نفر نفرستادید، در عرض چهار روز اتفاقات بدی برایتان می افتد. بنده این متن را برای کسی نفرستادم و برای همین حقیقتا مقداری می ترسم که نکند اتفاق بدی برایم پیش اید. البته توکلم به خداست ولی نمیدونم چرا تو این جور وقت ها خیلی می ترسم. لطفا راهنمایی ام کنید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کارها روشی است برای آن‌که ببینند چه اندازه آدم‌های ساده در دنیا وجود دارد. زیرا ما در روایات خود داریم برای کم‌عقلی‌ انسان همین بس که بی‌دلیل به دنبال هر حرفی می‌رود و آن را می‌پذیرد. موفق باشید

16380
متن پرسش
سلام علیکم: شیوه امروز زندگی غربی ست، به همین علت ما غرق در سرگرمی ها و خیالیم، حال اگر بخواهیم از این شیوه جدا شویم چه باید کنیم، جایگزین این شیوه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید در فضای عالَم انسان دینی قرار گیریم معنای زندگی خود را با آموزه‌ها و دستورات دینی انجام می‌دهیم و این همان مهاجرت از شهر شیطان به شهر خدا است. موفق باشید

16375
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد محترم سلام علیکم: در صورت امکان لطفا نظر خود را در مورد یادداشتی که در مورد تشخیص عشق واقعی از عشق دروغین و رابطه عشق زمینی با عشق الهی در وبلاگ شخصی خود منتشر کردم بفرمایید. لینک مطلب http://goo.gl/zKoiHj سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید یکی از معضلات این دوران، فهمِ درست عشق مجازی است که تنها با نظر به نور مطلق الهی می‌توان مظاهر انوار آن نور را دریچه‌ی رجوع به حضرت معبود در نظر گرفت و چیزهایی که جز گرایش‌های عاطفی و یا جنسی است را به نام «عشق» از صحنه‌ی فرهنگ این جامعه بیرون دانست. موفق باشید    

16362
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به اشعار بلند عرفانی و گزارش رویت عطار ره میخانه و مسجد کدام است / که هر دو بر من مسکین حرام است. نه در مسجد گذارندم که رند است / نه در میخانه کین خمار خام است میان مسجد و میخانه راهی است / بجوئید ای عزیزان کین کدام است به میخانه امامی مست خفته است / نمی‌دانم که آن بت را چه نام است مرا کعبه خرابات است امروز / حریفم قاضی و ساقی امام است برو عطار کو خود می‌شناسد. که سرور کیست سرگردان کدام است 1. مقام سکون و مسکینی چه مقامی است که به اعتباری از میخانه که خود تجلی انوار الهی است بالاتر است؟ و خامی مسکین در میخانه به چه معناست؟ 2. تعبیر به «بت» که امام مست در آن خفته است به چه معناست؟ و به کجا نظر دارد؟ 3. مقام تحیر و سرگردانی چه مقامی است؟ و چگونه باید به آن رسید؟ لطف کمی شرح دهید. و کمی از اسرار این شعر روحانی را بازگو کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب عطار گزارش سلوکی را می‌دهد که از هرگونه تعیّن و ظهوری آزاد است. لذا با نظر به فقرِ ذاتی خویش و مسکین‌بودنش، نه نظر به مسجد دارد و نه به میخانه. زیرا به طور معمول اصحاب این دو عبادتگاه به نحوه‌ای از رسومِ خلقی محدود می‌شود و این با وحدت شخصی وجود ناسازگار است و راهی ماوراء چنین رسوماتی را طلب می‌کند. به همین جهت حتی برای میخانه واژه‌ی «بت» را به‌کار می‌برد که یک نحوه محصورشدن در میان است. در حالی‌که در فضای وحدت شخصی وجود با خدایی روبه‌رو هستیم که نه این است و نه آن است و این همان مقام تحیر است. موفق باشید

16367
متن پرسش
با سلام: چرا در بهشت خدمتگزاران مقربین نوجوانان زیبا روی هستند؟ چرا مثلا مردان قوی هیکل نیستند؟ آیا زیباروی بودن آنها به خاطر کیف بصری حاصل از آن است؟ آیا این مساله - نعوذبالله - تداعی کننده برخی گناهان دنیوی نیست؟ کلا در مورد مساله ولدان و غلمان توضیح بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث سوره‌ی واقعه عرض شد که «حوری»، صورتِ اطاعت کامل انسان از حق است. لذا در رابطه‌ی آن می‌فرماید: «جزاء بما کانوا یعملون» یعنی او جزا و صورت عمل مقربین است. «غلمان» نیز صورتِ اراده‌های انسان است. سعی بفرمایید مطلب را در بحثی که در سوره‌ی واقعه شده است، به طور نسبتاً مفصل دنبال بفرمایید. موفق باشید

16356
متن پرسش
استاد عزیز سلام: با پوزش از اینکه تعداد سوالتم زیاد شد. استاد منظور از اسمائی که خداوند برای خود انتخاب کرده اند چیست؟ استاد عزیز در این ماه عزیز ما را هم از دعای خیرتان بی نصیب نگذارید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به همان معنایی که عین وجود است و عین کمال است، اسماء حسنایی دارد که در تجلیات انوار او ظهور می‌کند. بنابراین معنا نمی‌دهد که گفته شود خداوند برای خود اسمایی انتخاب کرد! موفق باشید

16355
متن پرسش
استاد عزیز سلام: استادی داشتیم که در جواب دانشجویی که در مورد چگونگی ازدواج فرزندان حضرت آدم و حوا و اینکه آیا خواهر و برادران در آن تک مورد فقط با هم از دواج کرده اند، جواب داد که ادیان در هر دوره از زمان حضرت آدم (ع) تا پیامبر اسلام (ص) تکامل یافته و زدواج برادر و خواهر با ازدیاد جمعیت و انسانهای بعدی حرام شده. استاد آیا ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) و حوا (ع) اصلا صحت دارد؟ و دوم اینکه آیا پاسخ استادمان صحیح است یا نه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به نظر علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌توان گفت که حرمت ازدواج با خواهر یک موضوعِ تشریعی است و نه تکوینی. و به همین جهت در آن زمان این حرمت، تشریع نشده بود. ولی این حرف که آن استاد در رابطه با حرمت ازدواج برادر و خواهر زده است، کاملاً حرف بی‌مورد غلطی است و عملاً نظر خود را بر دینِ خدا تحمیل کردن است. موفق باشید

16343
متن پرسش
با سلام: واقعا شرمندم که دوباره وقتتونو می گیرم. ببخشید دو سوال دارم . وقتی میگن خداوند به همه چیز احاطه دارد و با هر چیزی همراه است و معیت دارد اما نه مثل بودن چیزی با چیزی؛ 1. آیا این کنه ذات خداست که با موجودات معیت دارد یا نه بلکه اسماء و صفات خداست؟ 2. آیا خداوند این معیت و همراهی را با اسماء و صفات خود هم دارد یا نه فقط با موجودات مادی یا برزخی و جبروتی، معیت و همراهی و احاطه ذاتی دارد؟ و اگر جواب مثبت است در مورد معیت با اسماء و صفات، آیا این معیت، شامل اسماء ذاتی خداوند جلت جلاله مثل اسم واحد و احد هم می شود یا خیر؟ ممنون. ببخشید خیلی وقتتون رو گرفتم. خدا شما را خیر دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به وحدت ذات و صفات، هرجا هر اسمی در صحنه است حضرت حق به حکم اطلاق ذاتی‌اش در آن‌جا است. مثل حضور دریا در موج 2- بحث اسماء ذاتی و یا صفاتی در رابطه با مظاهر مطرح است، وگرنه حضرت حق عین حیات و علم و قدرت است. لذا معیّت حق با هرچیز به معنایِ معیّت حیات و علم و قدرت است، منتها آن چیز در ظهور، ممکن است اسمِ حیات او را ظاهر نماید. به اطلاقِ حضرت حق توجه کنید که هیچ‌چیز او را محدود نمی‌کند لذا به جهت اطلاقی که دارد در همه جا حاضر است آن‌هم بذاتِه در همه‌جا حاضر است. دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» با شرح صوتی آن، می‌تواند ورود خوبی برای این مباحث باشد. موفق باشید

16342
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: ببخشید شبهه برایم پیش آمده. 1. از یک طرف گفته می شود پایان سفر اول عرفان، فنا در ذات است. از طرف دیگر می گویند، کنه ذات خداوند قابل درک و شناخت نیست و انسان نمی تواند به آن معرفت پیدا کند. پس این دو حرف که با هم در تعارض اند؟ یا نکند منظور از فنا در ذات، فنا در اسماء ذاتی خداوند مثل واحد یا احد است نه خود ذات؟ اگر اینگونه است لطفا بگویید اسماء ذاتی خداوند چیست و کدام ها هستند؟ 2. در یک سخنرانی از یکی از اساتید عرفان شنیدم که گفت کنه ذات خداوند قابل وصف است و قابل شناخت است ولی خود خداوند خودش را می شناسد چون در فنا ذاتی، خدا هست و بس. و انسانی وجود ندارد که بخواهد خدا را بشناسد. این خود خداست که به خودش سمیع است و به خودش علیم است و به خودش بصیر است و... خواستم ببینم آیا واقعا کنه ذات قابل وصف کردن و توصیف کردن است؟ و منظور ایشان از وصف کردن چیست؟ اسماء ذاتی چطور؟ آیا آن ها قابل توصیف هستند هنگامی که شخص به فنا در آن ها می رسد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فنایِ ذات، سالک بر اساس وحدت شخصی وجود، به جایی می‌رسد که وجودی جز وجود خدا در عالم احساس نمی‌کند و حتی خود را به نور الهی احساس می‌نماید، در آن حدّ که فاصله‌ی بین شاهد و مشهود نیز از بین می‌رود بلکه با نگاه خدا خود را احساس می‌نماید. جناب خواجه عبداللّه انصاری در منازل آخر «منازل‌السائرین» با نظر به بحث توحید نکات خوبی را مطرح کرده است. موفق باشید

16346
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانمایه: مشکلی که حقیر دارم این است که بیش از حد و به دور از شخصیت مردانه «رقت قلب» دارم با کوچکترین تصویر یا حتی اسم و صدایی که یاد آور خاطره یا حادثه ای باشد دلم می شکند و اشکم جاری می شود. این مسئله در مورد نام ائمه و سوگواری ایشان قابل قبول است ولی در مواردی که در جمع باشم و یا در حال تماشای تلویزیون ... اذیت کننده و باعث خجالت زدگی است و همین مسئله به اعتماد به نفس و خود باوری و پاسخگویی و حضور مثبت در نزاع و ... لطمه زده است. خوشحال می شوم راه چاره ای دستور فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته رقّت قلب چیز بدی نیست. سعی کنید با تدبّر در قرآن و امور عقلی، عواطف خود را به کنترل تعقل در آورید. موفق باشید

نمایش چاپی