بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14932
متن پرسش
با سلام: دبیر معارف اسلامی دبیرستان در شهر اصفهان هستم. با دانش آموزانی سر و کاردارم که هم خواهان اسلامند و هم شبهات زیاد پیرامون دین خود دارند و عده ای طالب مطالعه می باشند. آنها در بعد شناخت دین،ب سیار ضعیفند زیرا تازه امسال اهمیت دین را درک کرده اند از من خواستند تا راهنمایشان کنم تا در مسیر درست قرار گیرند. استاد از محتوای کتب دینی مطلع هستید اما این مطالب برای اقناع ذهنی و ایجاد باور نوجوانان و جوانان این نسل کافی نیست. به آنها پیشنهاد مطالعه کتب شهید مطهری دادم ولی می گویند سخت است و نمی فهمیم. لطفا منابع روان و کامل و جذاب معرفی کنید. اگر توصیه ای هم دارید بفرمایید هم برای خودم و هم دیگران.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر از طریق معرفت نفس جلو بروید هم دانش‌آموزان جذب می‌شوند و هم خودشان به‌راحتی جوابِ شبهات خود را خواهند داشت. کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن بر روی سایت هست. از جمله کتاب «آشتی با خدا» و «چه نیاز به نبیّ» و «جوان و انتخاب بزرگ» می‌تواند کمک‌کار باشد. موفق باشید

14917
متن پرسش
سلام استاد: من زمانی از طریق سایت آقای جعفری تبار استخاره می گرفتم و فوق العاده دقیق و با توضیحات مکفی بود. حالا شایع شده به جرمهای گوناگون به اعدام محکوم شده. اینطور است؟ نظر شما در مورد فعالیتها و کتب و.. او چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تمام این موارد شیطان در صحنه بوده است و سراسر کار ایشان شیطانی بوده است. موفق باشید

14916
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: استاد به حضرتعالی خسته نباشید میگم و تقاضای دعای خیر دارم از شما می خواستم بپرسم اینکه در روایات داریم که اگر انسان هر چه را حقیقتا دوست بدارد با آن محشور می شود چگونه است؟ فی المثل اگر من واقعا علامه طباطبایی رحمه الله علیه را دوست دارم در عالم دیگر با ایشان محشور می شوم؟ خودم اینگونه خودم را قانع می کنم که این حدیث در عالم خواب هم عملی می شود، مثلا من در خواب کسی را می بینم و با او هستم بدون اینکه روح آن فرد هم درگیر من باشد، یعنی آن فردی که من خوابش را می بینم، روح او در جایی دیگر در حال سیر است و ابدا نمی داند که همزمان من هم همراه او هستم (با توجه به تجرد روح که شما در مباحث بیان کردید). حالا سوال اصلی من این است که در عالم آخرت هم همین گونه با افرادی که دوستشان داریم محشور می شویم؟ (صرفا با تصویر ذهنی که از آنان داریم)، یا اینکه حقیقتا با افرادی که دوستشان داریم محشور هستیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چرا که نه! 2- آری! هرکس را که دوست داشته باشیم با آن محشور می‌شویم ولی اگر دنیا را دوست داشته باشیم؛ دنیا در قیامت به صورت آتش است و با آتش محشور می‌شویم. موفق باشید

14926
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد خسته نباشید. در مورد سوالاتی که با نام (انتظار یک طلبه از حوزه) مطرح شده است و پاسخ فرمودید باید عرض کنم موضوعی بابش باز شده در این میان و تکمیل نشده است. آن هم موضوعِ ارتقایی خواندنِ دروس است. حال که مجبوریم این دروس را بخوانیم بهتر نیست که زودتر از موعِد تمام کنیم و درس خارج برویم مثلا؟ همانطور که حضرت آقا هم فرموده اند. به خاطر غیر استاندارد بودن کتب وقت هدر می رود پس ما باید کاری کنیم و با جنبشی خودجوش بتوانیم زودتر دروس را بخوانیم تا وقتمان هدر نرود. نه اینکه جوری بخوانیم که ملکه نشود. خیر. بلکه با ملکه شدن زودتر بخوانیم و جلو برویم. الان پایه سوم در حوزه بخاطر سه تا کتاب الاف می شوند یک سال.! خب انسان خیلی زورش میاید تا این همه وقتش برود. بنده در یک تابستان تقریبا یک سومِ کتب شما را خواندم و صوت گوش دادم و خیلی قوی هم خواندم. وقتی می شود چرا انجام ندهیم؟ می گویند: برای اینکه ارتقایی بخوانید باید تمام نمراتتان و معدلتان بالای ۱۶ بشود! کسی نیست بگوید خیلی مشکل است یک طلبه در پایه ۵ یا ۶ هم اصول مظفر به آن سنگینی را هم بقیه دروس را بالای ۱۵ و ۱۶ شود. از آن بدتر اینکه گفته اند اگر یک درس از آنچه گفته شد کمتر شود بقیه را هم نمی توانید ارتقایی امتحات بدهید. یعنی واقعا انسان تاسف می خورد که در حوزه با منطق برنامه تنظیم نمی کنند. برنامه های بد را بدتر می کنند. انتقاد طلبه ها را جدی نمی گیرند. به مسئولین می گوییم اینجا اینجا ایراد دارد! می گویند: طلبه ها تنبل شده اند....! بنده می دانم طلبه تنبل هم داریم ولی ایرادها را تک تک باید بررسی کرد. حال با این وضعیت ما طلاب به شدت نیازمندِ راهنمایی شماییم. ان شاءالله این پاسخ ارزشمند شما تکمله ای باشد برای آن دو سوال قبلی. التماس دعا یاعلی.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:

اصل ارتقایی خواندن از آن جهت که به معنای خواندن دروس در زمان کمتر از زمان در نظر گرفته شده است، بدون شک دو آفت را به دنبال دارد؛ یکی عدم تعمّق و دیگری تبدیل نشدن به حالت ملکه. حتی اگر عدم تعمّق را به شکلی جبران کنید، گرفتار مشکل دوم خواهید ماند. بنابر این در مورد ارتقایی خواندن باید به سه نکته توجه کرد:

اولا: در ارتقایی خواندن نهایت خسّت را به خرج داده و اصل را بر این قرار دهید که کتاب را نه به صورت ارتقایی بلکه در زمانی که برایش برنامه ریزی شده و در کلاس همراه با مطالعه و مباحثه و در صورت نیاز همراه با تقریر نویسی بخوانید و تا ضرورت ایجاب نکرده است، به سمت ارتقائی خواندن نروید.

ثانیا: کتبی که قصد ارتقایی خواندن آن ها را دارید حتما با مشورت اهل فن انتخاب شود و به توانمندی هایی که در آینده ی حیات حوزوی تان مورد نیاز است لطمه وارد نکند. مثلا کتاب هایی که به نظر اساتید جنبه ی رجوعی داشته و یا تکرار مکررات است برای ارتقایی خواندن انتخاب گردند. البته باید توجه داشت که مثلا برخی کتب فقهی به صرف این که فروع زیادی مطرح کرده کنار گذاشته نشود بکله سعی کنید در همان فروع، مبانی استنباط و تطبیق آن ها را بیاموزید و پس از یادگیریِ آن مبانی و روش، در صورت تکرار بیش از نیازِ آن موارد، آن گاه به عنوان مواد ارتقایی انتخاب گردند.

ثالثا: این چنین نباشد که به خواندن تلخیصی از کتاب بسنده گردد بلکه کتابی که برای ارتقایی خواندن انتخاب کرده اید، با استاد و یا فایل صوتی ولی به صورت سریع خوانده شود و در کنار آن، از مطالعه و مباحثه غفلت نگردد؛ چرا که ارتقایی خواندن به معنای بد خواندن نیست بلکه به این معنی است که پس از مشورت به این نتیجه رسیده اید که در یادگیریِ کتاب مد نظر، سرعت بیشتری به خرج دهید. موفق باشید

14925
متن پرسش
سلام: پس از اینکه مبانی معرفتی مهدویت را خوب کار کردیم. آیا رجوعِ صحیحی به روایات مهدویت می توانیم داشته باشیم؟ امثال کتابهای (کمال الدین شیخ صدوق و غیبت شیخ طوسی و نعمانی و... ) اگر توضیحی هم لازم دانستید منت می گذارید اگر بفرمایید. ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سری هم به کتاب «بصیرت و انتظار فرج» بزنید خوب است. کمک می‌کند تا جایگاه روایات بهتر معلوم شود. ولی در هر حال این نوع کتاب‌های روایی خزینه‌ی بسیار ارزشمندی هستند. موفق باشید

14924
متن پرسش
سلام استاد: آیا می توان کتاب شریف «فص من کلمه فاطمه». را که علامه نوشتند ادامه فصوص یا تکمله ی فصوص دانست؟ ظاهرا علامه حسن زاده در این رابطه مکاشفه ای داشتند؟! التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات ارزشمندی را در آن فصّ مطرح کرده‌اند و ظاهراً از الهامات قلبی ایشان می‌باشد. موفق باشید

14923
متن پرسش
کتاب لغت برای اینکه لغات قرآن را بفهمییم کدام خوب است؟ یه دونه جدید چاپ شده از استاد محمدتقی فیاض بخش. روش نوشته بود با ترتیب و لغاتِ المیزان. طبق المیزان مثل اینکه نوشتن. الان من نمیدونم قاموس قرآن بهتره یا راغب یا این کتاب جدید که آقای فیاض بخش نوشتند (تفسیر واژگان قرآن کریم). به نظرتون چیکار کنم؟ کدوم رو بگیرم؟ یا اگر خیلی مهمه کدوم دوتا رو بگیرم؟ من اقای فیاض بخش رو نمی شناسم. تو قرآن سر رشته دارن یا نه؟ چون این روزها همه در مورد قرآن می نویسند ولی کمتر کار قوی از آب در می آید. به خاطر همین گفتم با شما مشورت کنم. ممنون یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مفردات راغب» در مورد لغات قرآن یک کتاب اساسی است و ترجمه‌ی آن تحت عنوان «قاموس قرآن» نیز چاپ شده است. و آقای فیاض‌بخش در این موارد شخصیت قابل اعتمادی هستند. موفق باشید

14920
متن پرسش
سلام: به کتب کلامی با چه نحوی برخورد کنیم و در حال خواندن آنها چه رویکردی داشته باشیم تا بیشترین استفاده را ببریم؟ مثلا در خواندن کتاب «شبهای پیشاور» یا خواندن کتاب «الغدیر» یا کتاب «آنگاه هدایت شدم» و.... ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کتاب‌ها سرمایه‌های مهم فکری ما جهت اثبات حقانیت دین است. عمدتاً باید اصول و مبانی آن‌ها را شناخت. موفق باشید

14901
متن پرسش
سلام استاد: با عرض تبریک به مناسب ایام الله دهه فجر. یک سؤال مدتهاست به ذهن بنده آمده است و راهی برای کسب خبر درباره آن ندارم. شاید شما بتوانید به بنده کمک فرمایید. می خواستم ببینم آیا گزارشی درباره پیامد و عکس العمل فرهنگی و علمی و نه سیاسی نسبت به نامه تاریخی حضرت امام (ره) به گورباچوف در دست هست؟ چیزی که مسلم است در کشورهای بزرگ مثل روسیه و آمریکا نسبت به چنین وقایعی ساده نمی گذرند و محافل علمی درباره این رخدادها عکس العمل متناسب نشان می دهند. خیلی خوب است در این باره یک رصد دقیق انجام شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که اطلاع دارم برخورد اولیه‌ی جناب گورباچف با جوابی که توسط وزیر امور خارجه‌اش فرستاد، یک جواب دیپلماتیک بود. ولی بعداً که بحران شوروی شروع شد و معلوم گشت واقعاً باید مارکسیسم‌لنینیسم را در موزه‌ها سراغ گرفت، گورباچف در مصاحبه‌ای به نحوی احساس پشیمانی کرده بود که درست با آن نامه برخورد نکرده. ولی نامه در کشور روسیه تأثیر خود را در آن حدّی که ظرفیت آن کشور اجازه می‌داد، گذاشت. به طوری که امروز گرایش جریان‌های سیاسی آن کشور به شیعه، یک گرایش مثبت است به نحوی که ملاحظه کردید جناب پوتین در این سفر اخیر قرآن خطی بسیار نفیسی را به عنوان بهترین هدیه تقدیم رهبری نمود و این معنای بسیار زیادی در دنیای جدید به همراه دارد و در نشستی هم که با مقام معظم رهبری داشتند سخن‌ها بسیار ماوراء عرف دیپلماتیک رد و بدل شد. موفق باشید   

14908
متن پرسش
با سلام: می خواستم اگر امکان دارد نظریه تیوریک قبض و بسط شریعت را در یک خط توضیح دهید، خواندم ولی متوجه نشدم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌گوید شریعت قبض و بسط دارد ولی نه بر اساس تعمق عالمانِ دین در مبانیِ اصیل قرآن و سنت، بلکه با مطابقت شریعت با علمِ جدید آن‌هم علمی که نه‌تنها بر مینای حس و تجربه شکل گرفته، بلکه در بسیاری موارد مبتنی بر حدس علمای تجربی است و به یک معنا می‌خواهد بگوید دین ذیلِ علم تجربی و آن‌هم با نگاه غرب به آن قرار گیرد که در عمل دینی برای بشر باقی نمی‌ماند و غرب بر همه‌چیز سیطره می‌یابد. که البته بعداً از این هم عدول کرد و اعلام نمود، «اساساً نبوتی وجود ندارد، آن‌چه پیامبر گفته‌ است آن‌هایی است که به فکرش رسیده ولی پنداشته است پیامبر است». موفق باشید  

14890
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل و گرانقدر برخی از آشنایانم که در اروپا زندگی می کنند می گویند: در اروپا صمیمیت و دلسوزی مردم نسبت به یکدیگر و ما بالا است و در اروپا نظم بالایی است در جواب چه بگویم. سپاس فراوان پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً همین‌طور است. ولی فراموش نکنید که این نوع نظم و دلسوزی در مسیر ارضای نفس امّاره است و در این رابطه شیطان هیچ مشکلی برای آن‌ها ایجاد نمی‌کند. شیطان قسم خورده است هرکس در صراط مستقیم قرار دارد، او را وسوسه کند و به همین جهت حضرت صادق«علیه‌السلام» در خطاب به ابن‌جندب می‌فرمایند که بیشترین تلاش شیطان در مقابل شیعیان ما است. موفق باشید. سلام و درود: استاد فاضل و ارجمند با توجه به مطالب فوق همانطور که مستحضرید عدم آشتی با خود راستین و خدا باعث اضطراب می شود و کسی که اضطراب دارد در ارتباط با خود و دیگران دچار اختلال روحی می شود. پس چطوری اروپایی ها در ارتباط با دیگران نه تنها دچار اختلال روحی نمی شود بلکه صمیمت هم دارند. کسی که اضطراب دارد حوصله خودش را ندارد چه برسد دیگران. پس بنابر این چطوری مردم اروپا صمیمی هستند و نظم دارند؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد شیطان در مورد عقل دنیایی اهل دنیا، مشکلی برای آن‌ها ایجاد نکند و بتواند در امور دنیایی در کنار هم باشند ولی چون این نوع رعایت‌ها ذیل اراده‌ی الهی و در راستای آبادانی قیامت نیست، از آرامش بنیادین محرومند به طوری که به قول اریک‌فروم، معضل غربْ امروز روان‌های مضطرب است که برای دوری از آن به هر کاری دست می‌زند. موفق باشید

14888
متن پرسش
در سیر و سلوک روش پیشنهادی شما چیست؟ آیا به ترتیب اینگونه است: ۱. خواندن مقدمات ۲. خواندن عرفان نظری تا حد اعلی. فصوص + اعمال معمولی با نیت عرفانی. ۳. عرفان عملی با مشورت استادِ حاذق (ولی نه گونه ای که همه زندگی دست استاد باشد) + اعمال خاصه و اذکار و اوراد خاصه. آیا بطور کلی به این ترتیبی که گفتم است؟ توضیح بدهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این ترتیب خوب است منتها در قسمت مقدمات، مباحث حکمت متعالیه و در قسمت عرفان عملی، کتاب «منازل‌السائرین» کمک‌کار هستند. مقالات آیت اللّه شجاعی رویهمرفته در موقعیت خودش می‌تواند عهده‌دارِ چنین کاری باشد. موفق باشید

14885
متن پرسش
سلام استاد: در مورد کتبتان سوال داشتم. خوشحال می شوم پاسخ بفرمایید. استاد اگر بخواهند در بین کتب نوشته شده خودشان بگویند: 1. کدام کتبتان اصل و مبنای تفکرتان را تشکیل می دهد؟ ۲. کدام کتابتان وقت بیشتری از شما گرفت تا (به کاغذ بیاید.)؟ البته ببخشیدا استاد. ولی برای ما مهم بود بخاطر همان پرسیدیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از کتب جای خود را دارد. در یکی، موضوعی را به اجمال خواهید یافت، و در دیگری به تفصیل. شاید هرکدام آینه‌ی دیگری باشد. بنده همه‌ی عمر با این موضوعات، زندگی کرده‌ام. موفق باشید

14881
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل و گرانقدر لطفا به من طلبه منبع یا یک اثر از آثارتان در جهت ازدیاد توانمندیهای تبلیغی و روش تبلیغ بیان فرماید. لطفا راهنمایی هم بفرمایید. سپاس فراوان
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد دو جلد کتاب «فرزندم؛ این چنین باید بود» موضوعات خوبی را با مخاطب در میان می‌گذارد. چه اشکال دارد که بعضی از قسمت‌های کتاب را روی منبر برای مردم بخوانید. موفق باشید

14869
متن پرسش
سلام: بنده می خواستم یک سیر مطالعاتی از شما بگیرم. من از استاد محمد شجاعی (منتظران منجی) برنامه گرفتم و یک سری از مباحث (سی دی) و کتاب های خودشان و سایر کتاب ها را توصیه کرده اند (به مدت 6 ماه و بعد از 6 ماه باید برنامه جدید بگیرم.) در قم کلاس های ایشان را شرکت می کنم و در آنجا که محصولات خودشان را که به فروش می رسانند، کتب شما رو هم دیدم ... تقریبا همه ی آثار شما را دارن در آنجا. اساسا کتاب هایی را می آورند که معمولا در برنامه ها توصیه می کنند. بنده اتفاقی چشمم به چند تا کتاب افتاد و خواندم و خیلی به دلم نشست .... مثلا زیارت آل یاسین و اتحاد روحانی با امام حسین (ع). فکر کنم استاد شجاعی هم از آثار شما استفاده می کنند و یا اینکه مباحثشون نزدی به مباحث شماست. میشود یک سیر مطالعاتی به بنده بدهید ( مثل استاد شجاعی که هم صوت و کتاب میدهند و هم توصیه های عبادی ) خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است که با همان استادی که شروع کرده‌اید ادامه دهید ولی با این حال سیر مطالعاتی پیشنهادی بنده بر روی سایت هست. موفق باشید

14873
متن پرسش
با سلام: 1. عرفا معتقد هستن که انسان در سیر عروج با صادر اول اتحاد وجودی پیدا میکنه میتونیم کیفیت این اتحاد رو اینطوری توضیح بدیم که نفس ناطقه انسان از اشراقات صادر اول هست و هر گاه صادر اول اشراقات خودش رو شدید کنه در واقع بود و هستی انسان شدید شده و در اثر شدت اشراق و تجلی انسان همسنگ و مانند صادر اول میشه تا جایی که هر دو دارای یک درجه از شدت وجود میشن که در این صورت انسان ذاتا و صفاتا و افعالا با اون حقیقت یگانه شده و در این حال چون هر دو دارای یک درجه از وجودن دیگه دو تا نیستن یکی هستن و این فقط در معصومین هست. 2. چون کل مجردها عاقل و مدرک هستن صادر اول هم به طریق اولی مدرک و دارای شعور هست و یک شخصیته، اما مثل نفس زید که یک شخصیت جزئی هست اینطوری خیر بلکه کلی سعی هست حالا چطوری دو شخصیت در اتحاد یک شخصیت میشن این اجتماع نقیضین نیست؟ چون به نظر میاد یکی منقلب به دیگری شده به خصوص اینکه صادر اول از دیدگاه عرفا ماهیت نداره و انسان هم در اون مقام منسلخ از ماهیت میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور است که می‌فرمایید، در نکته‌ی دهم معرفت‌النفس نکاتی در این رابطه مطرح شده است 2- مثل همان نکته‌ای که در قسمت اول سؤال فرمودید انسان تا جایی جلو می‌رود که خود را به وسعت صادره‌ی اول احساس می‌کند با همه‌ی کمالاتی که در آن مرتبه هست. موفق باشید

14865
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: همانطوریکه مستحضرید در متون دینی احادیثی دال بر «اول ما خلق الله العقل»، «نور نبیک یا جابر» و ... وارد شده و عرفا آن را به عنوان اول ماصدر، حقیقت محمدیه (ص)، عقل اول و... لحاظ فرموده اند. همچنین از دو فیض اقدس و مقدس ذکر به میان آمده، آنچه ذهن اینجانب را به خود مشغول ساخته این است که بالاخره انسان کامل وجود منبسط یا فیض مقدس است؟ در حالیکه می دانیم فیض مقدس و وجود منبسط، فیض است و حکمی ندارد با سنگ سنگ و با دره دره است ... یا اینکه انسان کامل مظهری کامل و آئینه ایی تمام برای این وجود منبسط و فیض یگانه الهی است؟ آیا انسان در قوس نزول مظهر امر یگانه الهی و فیض منبسط و باطن آن فیض اقدس است که در قوس صعود با آن (عقل کل) متحد و بلکه بالاتر از آن گام می نهد؟ از طرفی برخی روایات اشاره دارد که عقل یک موجود ذی شعور (و یک ملک با ویژگی خاصی) می باشد .... این چگونه با تطبیق عرفا که انسان را صادر اول دانسته و در توجیهی بین حکمت و عرفان سعی در یکی دانستن این دو مقام دارند قابل توجیه است؟ حائز اهمیت است که بدانیم در تعابیر عرفا به صراحت آمده که انسان مظهر ذات و صفات و افعال خداست، مستحضر هستید که ذات و صفات ذاتی خداوند نامحدود بوده و بقول استاد فرزانه علامه جوادی آملی (حریم ممنوعه است) و ایشان تاکید می نمایند که مظهریت برای انسان و نیز سایر موجودات از محدوده ی فعل و اسمای فعلی خداوند سبحان آغاز می شود که این موضوع در ظاهر کلام عرفا لحاظ نشده است ... مطلب بعدی اینکه خلقت ارواح قبل از ابدان را چگونه تبیین می فرمائید و این با نظریه ملاصدرا براحتی قابل جمع نیست. آیا وقت آن نرسیده که بجای توجیه حقیقت با نظریه بزرگانی و اعاظمی مانند ملاصدرا و یا عرفا بر اساس آموزه های عمیق ولایی و معرفتی به نقد این نظرات نیز پرداخت و صرفا در بررسی این متون به عنوان شارح طی طریق ننموده بلکه نوع آوری، نقد صحیح و نظریه پردازی عالمانه و منصفانه نیز داشته باشیم، البته از تلاش و زحمات حضرتعالی که کم و بیش با آثار کلامی و مبنانی شما مانوس هستم کمال تشکر را دارم. استدعا دارم حوصله فرموده پاسخهای این حقیر و ارادتمند خویش را به تفکیک و حتی الامکان تفصیلی مرحمت فرمائید. با تشکر طول عمر با برکت و موفقیت روزافزون حضرتعالی را از خداوند سبحان و امام برحق ثامن الحجج (ع) که از مجاورین آن سرور هستم، مسئلت می نمایم. ومن الله التوفیق سید رضا نوعی (حکیم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فیض مقدس از آن جهت که مظهر تامّ اسماء و صفات الهی است، با انسان کامل منطبق است که محلِ «علّم آدم الاسماء کلّها» است. و انسان کامل از آن جهت که خلیفة اللّه است در مقام فیض منبسط نیز می‌باشد به همان معنایی که در کنار هر مخلوقی حاضر است و هر مخلوقی در ذات خود رسول اللّه را می‌شناسد 2- صادره‌ی اول از جهتی فیض مقدس است که به جهت قربِ مطلق، همه‌ی کمالات حضرت حق را به‌جز واجب‌الوجودبودن داراست و بدین معنا می‌توان در اصطلاح فلسفی «عقل کلّ» گفت. و از آن جهت که فیض مقدس در مقام واسطه‌ی فیض الهی است و به عنوان انسان کامل دارای قوا می‌باشد، می‌توانیم فرشته‌ای را مظهر آن عقل کلّ نامید و مطابق حدیث «حقیقت نوری اهل‌البیت» فرشتگان به نور امامان معصوم«علیهم‌السلام» تهلیل و تقدیس خداوند می‌کنند و در عالَم، نقش‌آفرینی می‌نمایند 3- این‌که گفته می‌شود انسان کامل مظهر ذات و صفات الهی است، نظر به توحید ذاتی دارند که هر وجودی را مظهر وجود حق می‌دانند همچنان‌که در توحید صفاتی، هر صفاتی را مظهر صفات الهی می‌دانند 4- حوزه‌ی فلسفه‌ی صدرایی در آن حدّ نیست که موضوع خلقت ارواح قبل از ابدان را به میان آورد ولی معارفی را مطرح می‌کند که شما می‌توانید آن روایات را تصدیق کنید و یا حدّ اقل بعید ندانید. زیرا خلقت ارواح قبل از ابدان در عین ثابته‌ی مخلوقات مطرح است و حرکت جوهری ملاصدرا در بحث «النفس جسمانیة الحدوث...» می‌تواند روشن کند تجلیّات فیض الهی برای تبدیل قوه به فعل در مرحله‌ای، تجلیِ آن روح است که قبل از بدن خلق شده 5- با نظر به معارف صدرایی و عرفان محی‌الدین، انسان بهتر متوجه‌ی حقّانیت علوم اولیاء معصوم می‌شود و زبان تبیین آن علوم نیز بهتر فراهم می‌گردد مثل کاری که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در کتاب «مصباح‌الهدایه» انجام داده‌اند. موفق باشید  

14857
متن پرسش
سلام: 1. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» فرمودید پس از کتاب «آداب الصلاه» امام کتاب «چهل حدیث» خوانده شود. جای دیگری در پرسش و پاسخ ها ظاهرا فرموده بودید پس از عرفان نظری بهتر است خوانده شود. منظورتان این است که پس از عرفان نظری بهتر فهمیده می شود؟ 2. در مورد جمله خیال و وهم از نظر ابن عربی که از شما پرسیده بودم. فرمودید تا آرام آرام در شرایط خواندن آن قرار نگیریم منظور اصلی فهمیده نمی شود. منظورتان این است که نباید در این موارد عجله کرد و آرام آرام باید به جان بشیند؟ اگر عجله شود فهمیده نمی شود درست است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کتاب «آداب الصلواة» درست فهمیده شود، عملاً یک دور عرفان نظری مرور شده و تا حدّی می‌توان به اشارات کتاب «چهل حدیث» آگاه شد. ولی اصل حرف‌ها مبتنی بر یک دوره‌ی عرفان نظری فهمیده می‌شود. 2- همین‌طور است. موفق باشید

14854
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: ۱. در مورد کتاب از «برهان تا عرفان» سوالی پیش آمد برایم. چرا ما باید قاعده این که «کلُّ مابالعَرَض لابد ان ینتهی الی مابالذات» را در رابطه ی بین خدا و انسان جاری کنیم؟ خدا و انسان حقیقتشان غیر ماده است. شاید اشتباه باشد که با این مثال رابطه بین خدا خلق مشخص شود. نه؟ 2. روایتی هم داریم در این رابطه؟ التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر بدیهی است که هر «مابالعرضی» باید به «مابالذاتی» ختم شود. مگر امر بدیهی سند و مدرک می‌خواهد؟!! اساساً تمام روایات و آیات به جهت مبتنی‌بودن بر امور بدیهی اصالت دارند. موفق باشید

14853
متن پرسش
سلام استاد: نظر شما راجع به این خبر چیست؟ نفوذ ایران کجا و رژیم‌های پادشاهی عرب کجا؟ کشورهای عرب نمی‌توانند اشتباهات خود را گردن ایران بیندازند. به گزارش افکارخبر، روزنامه العرب چاپ لندن با درج این تحلیل نوشت: ایران توانسته وجود خود را به طور کامل به منطقه تحمیل کند. ایران طبق معمول با در پیش گرفتن سیاست، صبر و قدرت سمبلیک مذهبی در نهایت درصدد تحقق بخشیدن به دستاوردهای خویش است. ایران توانست یک عرب مانند محمدباقر صدر را جذب خود کند که علنا گفت «در (امام) خمینی ذوب شوید همچنان که وی در اسلام ذوب شده است.» اما اعراب یک شیعه عراقی را با پول خریداری کرده تا از عربستان ستایش کرده و به ایران دشنام دهد. هیچ‌کس نمی‌داند سود حاصل از این کار چیست. العرب می‌افزاید: صدام حسین هزاران تن از شعرا و نویسندگان مزدور را جمع می‌کرد تا به (امام)خمینی دشنام دهند. چه نتیجه‌ای به دست آمد؟ چرا ما بر تکرار اشتباه خود اصرار داریم؟ آیا بهتر نیست اندیشمندان شیعه عرب را جلب کنیم تا واقعیت‌ها را برای ما بازگو کنند؟ ایران بخش اندکی از سیاست را با اصول و اعتقادات بسیار درهم آمیخت در حالی که اعراب سیاست بسیاری را با بخش اندکی از اصول و اعتقادات درهم آمیختند. این روزنامه عرب زبان خاطر نشان می‌کند: تلاش عربستان برای ایجاد ائتلاف سنی بسیار عالی است اما عمان توافق هسته‌ای را به ایران تبریک گفت و وزیرخارجه عمان علنا گفت که کشورش درصدد ایجاد مشکلات با ایران نیست. کویت نیز دارای روابط قوی با تهران است. مصر نیز سرنوشت سوریه را نصب‌العین خود قرار داده و خواستار مشکل‌آفرینی با ایران نیست. دولت قطر نیز دارای سیاست شناخته شده است. ترکیه و ایران به عنوان دو قدرت تاریخی بزرگ منطقه با یکدیگر بر سر یک موضوع اساسی یعنی ایستادگی در برابر جاه‌طلبی کردها و پیشگیری از تشکیل یک کشور کرد توسط آنان با یکدیگر هم‌پیمان هستند. العرب همچنین نوشته است: باید اعتراف کنیم که روحانیون ما دارای جایگاه بسیار پایینی هستند. آنها با حقوق دولت زندگی خود را سپری می‌کنند و مانند ایران قداست و خمس و حوزه علمیه در اختیار ندارند. اعراب به شکل عجیبی ایران را مورد حمله قرار داده و می‌‌گویند انتخابات آنها سالم نیست در حالی که اعراب اصلا انتخابات ندارند. این روزنامه درباره کشورهای مرتجع می‌نویسد: ما وارد یک گردونه تاریک بی‌پایان شده‌ایم. نویسندگان عرب سالیان سال مردم عراق را بیم دادند که مرگ و خونریزی از مرزهای شرقی یعنی ایران به سمت شما خواهد آمد در حالی که ما هم‌اکنون شاهد آن هستیم که تانک‌های آمریکایی از سمت مرزهای غربی آمدند و محاصره و گرسنگی از سمت اعراب و داعش و القاعده از سمت غربی‌ها با مرگ و خونریزی به سمت عراق و عراقی‌ها رهسپار شدند. نویسنده خاطر نشان کرد: (امام) خمینی در یک آپارتمان ساده زندگی می‌کرد و بر روی زمین می‌نشست در حالی که مشهورترین رهبر شیعه طی هفت قرن گذشته به شمار می‌رفت و وقتی از دنیا رفت ایرانی‌ها برای او ضریح و زیارتگاه ساختند اما شاه و صدام در قصرهای آن‌چنانی زیستند اما در یک گور وحشتناک‌ جا گرفتند و در تنهایی جان دادند. پیام ماجرا این است که مجد شیعه زوال‌ناپذیر است و شیعیان همچنان در اندیشه احیای مرقدهای ائمه خود در قبرستان بقیع هستند و به اعتقادات خود متعهد و وفادار هستند و می‌گویند که مورد عنایت خداوند قرار دارند. سیدمحمدباقر صدر در تاریخ 1980/4/9 اعدام شد و در تاریخ 2003/4/9 بغداد سقوط کرد و حاکمیت اهل تسنن بر عراق پایان یافت. شیعیان می‌گویند این موضوع یک تصادف نیست بلکه حکمت الهی در آن نهفته است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر دلیل که این مقاله نوشته شده باشد، چه برای ترساندن آل سعود و هوشیاری بیشتر آن‌ها نسبت به خطر ایران، و چه اقرار به بعضی از حقایق. این سنت الهی است که ایران در این تاریخ با چنین مواضع توحیدی و حکیمانه‌اش در آینده حضوری فعّال خواهد داشت. موفق باشید 

14859
متن پرسش
سلام استاد گرامی: می خواستم نظرتان را در مورد این صحت خاطره که دکتر احمدی از حضرت علامه (رض) نقل فرموده اند بدانم و در صورت صحت آن تغییر نظر علامه در مورد غرب چگونه ارزیابی می فرمایید. سپاسگزارم. خاطره دکتر احمد احمدی از علامه طباطبایی: سال 1356 که آقای طباطبایی به خاطر بیماری پارکینسون آمدند که بروند انگلیس برای مداوا، مرحوم شهید قدوسی به من تکلیف کرد که همراه آقای طباطبایی بروم انگلیس. بنده 15 روزی در لندن خدمت ایشان بودم. بعد از 15 روز من آمدم و آقای مطهری به جای بنده، همراه آقای طباطبایی ماندند. یک ماه هم آقای مطهری ماندند. آقای طباطبایی به حق انسان کامل و وارسته‌ای بود. و من همین آلان هم با او زندگی می‌کنم. عصر روز یکشنبه‌ای بود که قرار بود من فردایش بیایم ایران و آقای مطهری به جای من می‌ماند. ما رفتیم بیرون برای قدم‌زدن. کلید اتاق هتل ماند توی اتاق. آن زمانها، هتلداران کلید یدکی نداشتند. موقع برگشتن ما به مشکل خوردیم. دیدیم کلید مانده توی اتاق. من رفتم سراغ مسئول اطلاعات هتل. گفت: باید بروید سراغ پلیس. من رفتم به پلیس اطلاع دادم. گفت: برو من می‌آیم. پرسیدم: کی؟ گفت: 15 دقیقه دیگر. 15 دقیقه دیگر آمدند. دو تا پلیس آمدند. خیلی به آقای طباطبایی احترام کردند. گفتند: دو راه دارد. یا تا فردا صبر کنید تا کلیدساز بیاید و یا اجازه دهید در را بشکنیم و زبانه را در بیاوریم و شما هم خسارت بدهید. من به آقای طباطبایی گفتم چه کنیم؟ گفت: ما هرجا برویم بیشتر از خسارت خرجمان می‌شود. در راه بشکنند. در را شکستند و 17 پوند هم ما خسارت دادیم. موقع رفتن، پلیس خیلی به آقای طباطبایی احترام گذاشت. همان جا من به ایشان گفتم: حاج آقا شما در نوشته‌هایتان خیلی به اروپا تاخته‌اید. اگر قبلا آمده بودید و نظم و انضباط اینجا را دیده بودید، آیا اینقدر به اینها می‌تاختید. فرمود: نه. توجه می‌کنید. فرمود: نه. یعنی یک انصافی در این مرد عالی مقام بود و آنچه را که حق می‌دید، آن را درست می‌انگاشت و آنچه را که نادرست می‌دید، طرد می‌کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی با برخورد پلیس انگلستان که با یک روحانی داشت، متذکر این امر شدند که بین تفکر سکولار و آدم‌های غرب، تا آن‌جا که ممکن است باید تفکیک قائل شد. اکثر آدم‌های غربی مثل همه‌ی آدم‌های دنیا بر اساس فطرت الهی خود به دنبال حق و حقیقت‌اند و این غیر از نظام سیاسیِ حاکم بر کشورهای غربی است. به طوری که ملاحظه کردید در سفر اخیر رئیس دولت یونان، رهبر انقلاب به ایشان نیز نظر خود را مطرح کردند که چگونه رئیس دولت اخیر یونان از فضای سیاسیون غربی تا حدّی فاصله دارد. موفق باشید

14858
متن پرسش
سلام استاد: بنده متوجه طرز تفکر شما و رسالتی که به عهده گرفته اید هستم. حال سوالی دارم: آیا شما با شهید مطهری اختلاف نظر دارید؟ بخاطر این می پرسم که کتب شما را کنار کتب شهید بخوانیم چگونه می شود؟ کمک کننده است یا نه؟ البته در کمک کار بودنش شکی نیست ولی بنده می خواستم بدانم که چطور می شود بهترین استفاده را از کتب ایشان در کنار کتب شما داشت به طوری که نگاهی جامع بدست آورد؟ (البته نظری را می گویم، نه عملی) التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری یک عالِم باللّهِ کامل است و اُنس با اندیشه‌ی ایشان، اُنس با یک عالِم باللّه جامع می‌باشد که بنده در جزوات «مطهریِ آینده‌ی تاریخ ما» در این مورد عرایضی داشته‌ام. نباید به هیچ‌وجه از اُنس با آثار آن مرد الهی غافل بود. موفق باشید

14851
متن پرسش
سلام علیکم: بنده در خصوص رابطه ی عقل و دل کار می کنم. دو سوال پیش آمده بود و سوال اول به جایگاه عقل در نظام معرفت دینی مخصوصا مباحث فقهی مربوط می شود. بعضی از مباحث فقهی هست که انجام آنها یا جائز نیست یا مکروه است و یا اینکه مباح است و بی تاثیر. بعضی از این اعمال به ظاهر فساد و فحشاء و یا حق الناس و ... در برندارد ولی باعث بطلان می شود. مثلا با کفش نماز خواندن باطل است، یا مثلا آب که با گرمای خورشید گرم شود مکروه است و ... با توجه به اینکه شریعت ظاهری دارد و باطنی دارد، تشریعی داریم و تکوینی داریم، بحث نفس الامر داریم و ... آیا عارفی که تسلط کامل بر علوم عقلی داشته باشد می تواند بر چرایی این اعمال برهان فلسفی صدرایی اقامه کند؟ و ظاهر شریعت را تا نفس الامر مستدل کند؟ و سوال دوم اینکه بزرگان می فرمایند که برهان و عرفان و قرآن از هم جدایی ندارند. حال اگر عارفی کوچکترین دستور سلوکی به یکی از شاگردان اش می دهد آیا آن دستور قابلیت این را دارد که توسط همان شخص عارف با مبانی حکمت متعالیه برهانی شود و بصورت یک استدلال محض فلسفی برای همان شاگرد عرضه شود؟ (البته این سوالات پیش فرض بود چون بنده تا به حال چنین چیزی ندیدم که شاگرد از استاد تقاضای برهان کند. ولی من باب مستحکم کردن بنای عقل فلسفی صدرایی در سلوک بود.) سوال سوم هم این بود که در تعبیری که بزرگان نسبت به عدم جدایی برهان و قرآن وجود دارد سوالی پیش می آید و اینکه منظور از برهان کدام عقل است؟ همین عقل فلسفی صدرایی است یا عقلی فرای از حکمت متعالیه؟ اگر بگوییم که منظور عقلی است فراتر از حکمت متعالیه باید به این معتقد شویم که خیلی از مباحث در سلوک هست که قابلیت برهان پذیری ندارد و جدایی برهان و عرفان لازم می آید، چونکه عرفان و سلوک فضای عقلی فراتر از حکمت متعالیه را می طلبد و از طرفی هم کسی بعد از ملاصدرا فضای عقلانیت را آن طور که باید و شاید تغییر نداده است لذا خیلی از مباحث در سلوک ممکن است به برهان در نیاید. آیا این قیاس و نتیجه ای که گرفتم صحیح است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بواطنِ احکام الهی بسیار عمیق‌تر از آن است که تفکر فلسفی بتواند بدان دست یابد. شاید شعور عرفانی با نگاه همه‌جانبه‌ی خود، کلّیتی از جایگاه آن احکام درک کند و حکم شریعت را تصدیق نماید. آن‌چه که منجر می‌شود گفته شود قرآن و برهان و عرفان از هم جدایی ندارند، بدان‌ معنا است که هراندازه عقل، اوج بگیرد بهتر حکم خدا را تصدیق می‌کند و هر اندازه قلب، مصفّا شود، بهتر جایگاه احکام الهی را احساس می‌کند و با کوچک‌ترین عمل، بیشترین بهره را می‌گیرد. موفق باشید   

14850
متن پرسش
سلام: احساس می کنم در مواجهه با دیگران تعادل ذهنی خودم رو از دست دادم و برای درس خواندن تمرکز کافی را ندارم ممنون میشم نظرتونو ببینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می‌کند. کتاب بر روی سایت است. موفق باشید

14836
متن پرسش
با سلام: در مورد سوالم در مورد تفاوت اصالت نور سهروردی و اصالت وجود ملاصدرا توضیح فرمودید ممنون اما کدامیک را باید ارجح دانست؟ در مورد حضرت محمد (ص) در سراسر قرآن داریم که حضرت جبرییل (ع) قرآن را به ایشان نازل کردند و در کتاب «خویشتن پنهان» و انسان تا فراخنا و... را که مطالعه کردم طبق آن کتب پیامبر (ص) به مقام فوق فرشتگان رسید که خود پیامبر علت وجودی جبرییل شده اند. لطفا این مطلب را کمی توضیح بفرمایید. و در آخر اینکه آیا وجود در هر مرتبه ای از عوالم وجود حرکت دارد که در غیر ماده حرکت تکاملی و در بالای عالم ماده حرکت ظهوری است؟ آیا وجود در کدام مرتبه عین شدت و ضعف است. خواهشا خواهشا خواهشا، به همه ی سوالاتم پاسخ دهید. بی نهایت ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در اصالت وجودِ ملاصدرا راحت‌تر می‌توان فکر کرد و جوانب امر را بررسی نمود 2- این مطلب را از طریق مباحث شرح کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام می‌توانید دنبال کنید که پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از چه جهت خلیفة اللّه است در همه‌ی عوالم، و از چه جهت پیامبر است و حکم عالم غیب را به عالم شهادت می‌رساند 3- حرکت به معنای تبدیل قوه به فعل صِرفاً مربوط به عالم ماده است ولی حرکت به معنای سیر إلی اللّه که اشتداد وجود سالک را به همراه دارد، مربوط به انسان‌ها است 4- در نگاه حکمت متعالیه ذاتِ وجود عین شدت و ضعف است و در این مورد فصول اول حکمت متعالیه کمک می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی