بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9089
متن پرسش
با سلام: قبلا هم در مورد مطالعه ازتون پرسیده بودم. بنده برای ادامه تحصیل قصد ورود به جامعه شناسی دارم. از طرفی سعی دارم به جامعیتی علمی در حد توان برسم. در همین راستا ضمن متخصص شدن در رشته انتخابی، علاقه و دغدغه جدی دارم در مباحث مختلفی به مطالعه بپردازم. از تاریخ معاصر ایران و جهان، سیر تاریخ تفکر، تاریخ تحلیلی صدر اسلام، مطالب سیاسی و تحلیلهای روز و... مطالعه کتب شهید مطهری، جنابعالی، جناب علی صفایی، آوینی، داوری، امام موسی صدر، جناب خسروپناه، میرباقری، میرشکاک، فیاض، سیره علما، خاطرات جبهه، بعضی رمانها، گوش و مطالعه آثار رحیم پور و پناهیان، کچوییان، زائری، دیدن اکثر برنامه های زاویه شبکه4، مرور بیانات امام و رهبری، پیگیری فیلمهای سایت سیمافکر. از طرفی سعی بر رصد مجلات علمی از جمله سوره، مهرنامه، رمز عبور، همشهری خردنامه و.. دارم. اینها در شرایطی است که وقت زیادی هم صرف مطالعه وبلاگهای افرادی چون صادق شهبازی، امید حسینی، رضا نساجی، حسین سوزنچی، امیر ترکش دوز، سایت علوم اجتماعی اسلامی و مطالب علمی یا فرهنگی تحلیلی یا سیاسی بعضی سایتها میکنم. آیا به این طریق می شود درست مسیر علمی را طی کرد؟ این پراکندگی خوب است؟ چگونه مدیریت کنم؟ اولویتها کدام است؟ خلاصه در حد توان لطف می کنید بنده را روشن کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع انتخاب که شما مدّ نظر دارید پراکندگی محسوب نمی‌شود و بعد از مدتی باز در یک جمع‌بندی در بین این جریان‌ها آن‌هایی را که بهتر جوابگوی خود می‌دانید انتخاب خواهید کرد. موفق باشید
9090
متن پرسش
سلام: بله استاد در سوالی که بنده اسم شهید فهمیده را بردم متوجه بودم شما در جزوه عرفای نجف اسم ایشان را نیاورده بودید ولی چون کار ایشان شبیه مثالهایی که زده بودید بنده هم آوردم - در ادامه سوال قبل سوالم این است که به نظر شما چرا آن رابطه ای که بین امام (ره) و شهدا بود (که جنسش جنس اشراق و معنویت و شهود و حتی در اوقات بسیاری جنسش جنس معجزه و کرامت بود) بین حضرت آقا و جوانها نیست یا اگر هست چرا اینقدر در حجاب هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقدم بحمداللّه به همان شکلی که سرداران و شهدای ما توانستند نسبتی اشراقی بین خود و حضرت امام ایجاد کنند، خداوند بصیرتی به جوانان ما داده که همان نسبت را با مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» پیدا کرده‌اند و این را یک لطف الهی به این ملت می‌دانم. موفق باشید
9091
متن پرسش
با سلام: فرموده اید همه به قیامت که مرحله ای عقلانی است نمی رسند. آیا میشود توضیح دهید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث نیاز به مقدماتی دارد که در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» هست. سعی بفرمایید نگاهی به آن کتاب بیندازید. موفق باشید
9073
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: من دبیر دینی و قرآن هستم. صبح ها هنگام اذان بیدار میشوم نمازم را به جماعت میخوانم یک یا دو سخنرانی گوش میدهم، کمتر مطاله می کنم ساعتی را نیز از طریق اینترنت روزنامه ها را مطالعه میکنم ولی بشتر اوقاتم را با سرگرمیهای بیهوده که خودم هم راضی نیستم میگذرانم. بیشتر اوقات در حال تفکر هستم که چرا از این نعمت فراغت که خدا به من داده درست استفاده نمیکنم ولی نمیدانم چه کنم و به همین خاطر دچار نوعی افسردگی شده ام و حوصله تفریحات سالم را هم ندارم چون فکر میکنم عمر تلف کردن است و اگر تفریح هم نکنم باز هم نمی دانم چه کار مفیدی میتوانم انجام دهم. گاهی به فکر کار اقتصادی میافتم ولی میگویم تنها مشغله خودم را زیاد میکنم. لطفا راهنماییم کنید و برنامه ا ی که خیر دنیا و آخرتم را در بر داشته باشد برایم ارسال نمایید. اگر ممکن بود از طریق پیام به شماره 09139073695 یا در متن پرسش و پاسخ ها جواب دهید و فقط شماره جواب را ارسال نمایید. با کمال تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً طی جواب سؤال شماره‌ی 9013 جواب داده شده. با توجه به این‌که پست الکترونیک ندارید باید جواب‌ها را دنبال بفرمایید که سؤال‌تان را تکرار نفرمایید. عرض شد بنا را بگذارید یک کار بزرگ قرآنی را شروع کنید. پیشنهاد می‌کنم بعد از مطالعه‌ی جزوه‌ی «چگونگی کار با تفسیر المیزان» کار روی تفسیر المیزان را شروع بفرمایید. برای ما مقدور نیست از طریق ارسال پیام با عزیزان ارتباط برقرار کنیم. سعی بفرمایید با ثبت آدرس ایمیل، سؤال خود را بفرستید تا جواب سؤال مستقیماً به ایمیل شما ارسال شود. موفق باشید
9079
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: جناب ملاصدرا همانطور که میدانید معتقد به بداهت وجود است و همین طور دارای یک فلسفه و متافیزیک خاص است - اما در نگاه آقای هایدگر و آقای فردید و مفسرانشان مثل جناب سید عباس معارف ایشان مخالف با بداهت وجود هستند و همینطور در مورد متافیزک حتی خود شما هم معتقد به پایان متافیزیک هستید - سوال بنده این است این دو نحوه وجود (صدرایی و هایدگر) چطور با هم جمع میشوند و چطور آینده انقلاب اسلامی با فلسفه ی (متافیزیک) صدرایی میتواند جلو برود؟ تشکر
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلا هم عرض کردم ملاصدرا آن وقت که به زبان قوم سخن می‌گوید بحث «بداهت مفهوم وجود» را به میان می‌آورد ولی اگر عنایت داشته‌باشید که اصل حرف ملاصدرا در اصالت وجود، تشکیکی بودن وجود است، حال وقتی وجود تشکیکی است یعنی همواره شما در مقابل وجودی قرار دارید که در ظهور و خفاء است و خودش در عین شکوفایی خود، عامل مستوری خود می‌باشد و بنده این حرف را پایان متافیزیک می‌دانم و معتقدم ملاصدرا در آن شرایط تاریخی باب آن را باز کرد ولی متأسفانه در حجاب زمانه قرارگرفت با این که او با بحث اصالت وجود و به تبع آن وحدت وجود ما را متوجه عرفان محیی الدین می‌کند که به هیچ وجه در متافیزیک نمی‌گنجد و حضرت روح‌الله در آثار خود ما را متذکر آن می‌کند. بنده حتی معتقدم وقتی ما هایدگر را درست می‌فهمیم که مبانی فکری فرهنگ خود را درست بفهمیم و از این جهت فهم فردید از هایدگر را قابل مقایسه با فهم آن‌هایی که نمی‌فهمند ملاصدرا چه می‌گوید، نمی‌دانم. استادی که نمی‌فهمد در حرکت جوهری ملاصدرا، حرکت در مرتبه‌ای از وجود مدّ نظر است و به تقلید از پدیدار شناسان می‌گوید «چون ملاصدرا از جوهر و ذات حرف زده نمی‌تواند به وجودی که هایدگر گفته نزدیک شود» باید در سخن خود سخت تجدید نظر کند. بنده از آن جهت معتقدم که انقلاب اسلامی با فلسفه‌ی صدرایی جلو می‌رود که صدرا را انعکاس تفکر دینی در مقابل فلسفه‌ی دکارتی غرب می‌دانم که در دربار صفویه با هم روبرو شدند. در آن زمان از یک طرف مستشرقین با ذوق زدگی تمام بر اندیشه‌ی سوبژکتیو وجدایی عین و ذهنِ دکارت تأکید داشتند و در طرف دیگر ملاصدرا و اساتید او بودند و تعمّق ملاصدرا در تقابل با نگاه دکارت به عالم موجب اشراق تشکیک وجود شد و تا غرب هست و دکارت هست این اشراق زنده و فعال به ما کمک خواهد کرد. در این مورد گفتگو زیاد است به‌خصوص در این‌که آیا هایدگر از آن جهت که ملاصدرا وجود را بدیهی می‌داند، منکر بدیهی‌بودن وجود است یا نه. جناب آقای دکتر اصغر مصلح در کتاب «حقیقت انسان» که آراء هایدگر را با محی‌الدین مقایسه کرده است نظرات خوبی از هایدگر و نگاه وجودی او از متون معتبر آورده است که فکر می‌کنم در نزدیکی بین ملاصدرا و هایدگر نیز می‌توان از آن جملات استفاده کرد. موفق باشید
9081
متن پرسش
بنام خدا و با سلام خدمت استاد گرامی: عطف به سوال 9056 پس از تحقیق در کلیه آیات معادی و جستجوی بسیاری از روایات معادی در جوامع روایی و مطالعه و بحث چند ماهه با دوستان و مطالعه آثار شما در این رابطه مخصوصا (چگونگی بدن اخروی) به این نتیجه رسیدم: ظاهر هیچیک از آیات و روایات نظر صدرا را در مورد مثالی بودن زمین اخروی تامین نمیکند و همگی قابل خدشه اند اگر چه بواطن و تاویلات آیات و روایات موید است و هدایت خوبی برای اهل ذوق است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به این نتیجه ای که می فرمائید نرسیده‌ام. وقتی قرآن می‌فرماید «وَ نُنْشِئَکُمْ فی‏ ما لا تَعْلَمُون‏» شما را در عالمی ایجاد می‌کنیم که از قبل نسبت به آن آگاه نبودید. بنده این‌طور می‌فهمم که عالم قیامت عالم دیگری است با صورت هایی غیر از جنس صورت هایی که ما در دنیا با آن آشناییم وگرنه نمی‌فرمود شما از آن عالم آگاهی ندارید. اگر مثل این عالم باشد که ما آن را خواهیم شناخت و نشناختن معنی ندارد. موفق باشید
9083
متن پرسش
سلام استاد عزیز: روایاتی وجود دارد که دلالت بر برتری کرببلا بر کعبه دارد و این روایات هم کم نیستند. خواهشمند است محبت فرموده علت این برتری را بفرمائید چرا؟ سوال شده از بقیه آقایان اما قانع نشدم. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کعبه صورت توحید است که از عرش بر فرش جلوه کرده و در کربلا همان توحید به صورتی متعین و مشخص ظهور کرد و همان خدایی که در کعبه از عرش به فرش آمد و شما با نظر به جسم کعبه‌ی معظمه به عرش منتقل می‌شوید، حالا در صحنه‌ی کربلا به صورت کاملا مشخص در حرکات و گفتار اولیای الهی به ظهور آمده و با شدتی بیشتر ما را به عرش الهی منتقل می‌نمایند. خدوند هرگز ما را از کربلا و از کعبه جدا ننماید. موفق باشید
9056
متن پرسش
بنام خدا و با سلام حضور استاد گرامی: در بحث حرکت جوهری به این نتیجه می رسیم که زمین و طبیعت در پایان، مبدل به زمین قیامت شده و از جنس مثالی است و نه خاکی. تمام شواهد قرآنی و روایی هم که آورده اید صریحا این مطلب را نمیرساند و مخالفین این نظریه هم همین شواهد را برای رد نظر صدرا می آورند. علاوه بر این، آیات و روایات بسیاری در قرآن و جوامع روایی در این باره جستجو و پیدا کرده ام که هیچ یک صریحا نظر صدرا را نمیرساند و بلعکس رد می کند. پس به چه دلیل نقلی می توانیم نظر صدرا را اثبات کنیم؟ بارها آیات و یا روایاتی را با شما مطرح کرده ایم و از شما بجای تفسیر ظاهری تاویل شنیده ایم پس با چه مدرکی در جامعه ای که هنوز چندان اهل تاویل نشده اند و باید با تفسیر ظاهری با آنها سخن گفت می توانیم نظر صدرا را در غالب شرع بیان کنیم؟ مردمی را که به برهان عقلی انس نگرفته اند و فقط به آیات و روایات اطمینان دارند چگونه میتوان قانع کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» که از نظرات ملاصدرا استفاده کرده‌ام، از ظاهر آیات می‌فهمیم نشئه‌ی قیامت غیر از نشئه‌ی دنیا است. موفق باشید
9057
متن پرسش
با سلام. بنده کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» را مطالعه کردم و بسیار لذت بردم. سوال بنده از استاد محترم اینجاست که برای پر کردن خیال از چیزهای خوب به منظور جلوگیری از ورود خیالات فاسد و بی ثمر، آیا فکر کردن و تلقین کردن به اینکه، داریم با یک شهید زندگی میکنیم و او همیشه همراه ماست و ما هم داریم در خیالات با او صحبت میکنیم و خلاصه افکار خود را صرف انس با او کرده ایم، برنامه مناسبی است به جهت قدسی شدن خیال؟ اگر هست ملزومات این کار و راه های با برکت تر کردن این برنامه چیست؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به رویکرد شهداء که همیشه نظر به جنبه‌ی متعالی زندگی داشتند، می‌توان این کار را کرد و این نظر به واقعیت است، از آن بالاتر می‌توانیم دائماً در زیر سایه‌ی مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» زندگی کنیم. موفق باشید
9063
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام من طلبه پایه اولم تمام شده است ولی الآن چندین مشکل جدی دارم که آزار دهنده است لطفا کمک نمایید. بنده به این نتیجه رسیده ام که اگر بخواهم طلبه به درد بخوری بشم و یک کاری انجام دهم که منبع خیر باشد لزوما باید عبد باشم و تمام دستورات دین را مو به مو انجام دهم مثل امام (ره) که انجام داد و شد! ولی اکنون می دانم مثلا باید نماز صبح بلند شوم و سر وقت یا به جماعت بخوانم ولی یا موقع اذان بیدار نمی شوم (با وجود کوک کردن موبایل برای هشدار صبحگاهی) یا اگر بیدار شوم حب خواب بیشتر از نماز برایم است و گاها اصلا این فکر که بلند شو نماز بخوان به ذهنم نمی آید و می خوابم و نزدیک های طلوع آفتاب بلند می شوم. وقتی بلند می شوم یک احساس خسران و ناامیدی پیدا می کنم و نشاط برای انجام کارهای طلبگی را گاها از دست می دهم و دوباره همین مطلب خود ناراحتی می آورد برایم. از این قبیل مثال ها برایم پیش می آید و من بیشتر اوقات ناراحت و پکر هستم و به حوصله پرداختن به کارهای طلبگی یعنی درس خواندن را ندارم. البته در ابتدای سال که تازه طلبه سده بودم بیشتر انگیزه داشتم و حتی برای نماز شب هم گاها بیدار می شدم ولی حالا؟ لطفا و خواهشا کمکی نمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما با صبر و حوصله کار را ادامه دهید إن‌شاءاللّه منوّر به معارفی و اعمالی می‌شوید که این موانع را برطرف می‌کند. معلوم است که شیطان در این مسیر بیکار ننشسته، سعی می‌کند شما را ناامید کند، اعتنا نکنید، کار را ادامه دهید. موفق باشید
9067
متن پرسش
باعرض سلام و توفیق روز افزون برای استاد: در بحث رجوع به وجود (که برای بنده کشف معرفتی که سالها بدنبال آن می باشم بتوسط جنابعلی بوده است) بعنوان افق سیر و جهت محقق شدن آن با توجه به مطالب کتاب ارزشمند سلوک ذیل شخصیت امام (رضوان الله) آنچه که من متوجه شدم حضرتعلی دو راه کار ارائه داده اید: 1) پرداختن به مباحث معرفت النفس و کتب مربوطه بعنوان بهره گیری از نفس ناطقه ملموس. 2) تزکیه نفس جهت اشراق حقیقت وجود با توجه به ظرفیت وجودی هر کس که با ترک محرمات و انجام واجبات و مستحبات حاصل می شود و به زعم بنده استفاده از دو ابزار عقل و قلب برای بحضور آوردن وجود و درک حضوری آن است بر خلاف عقیده بعضی از دوستان من که معتقدند بحث وجود درخور ما نمی باشد که بحثی پیچیده و در اختیار فلاسفه می باشد. می خواستم نظر حضرتعالی را در خصوص رجوع بوجود بدانم که آیا مطلب همان است که بنده فهمیدم یا چیز دیگری است و عقیده دوستان صحیح می باشد یا خیر؟ راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «وجود» بدیهی‌ترین بحث است، کافی است ما درست با آن برخورد کنیم. امروز دوره‌ی متافیزیک و مفهوم‌گرایی و به حجاب‌بردنِ «وجود»، گذشته است. تاریخ دیگری شروع شده، بعضی‌ها هنوز در گذشته زندگی می‌کنند و به هیچ‌چیزی نمی‌رسند. اساساً تفکر، تفکر «وجود» است و حضور در محضر حق، خدا دیگر غائب نیست که ما با خدایی که غایب است زندگی کنیم، خداوند با نور انقلاب اسلامی ظهور کرده است. در بحث بر روی آیه‌ی 41 سوره‌ی احزاب عرایضی در این مورد داشته‌ام. موفق باشید
9069
متن پرسش
با سلام. استاد عزیز در پاسخ سوال 9026 اشاره فرمودید که انسان برای تعالی در انسانیت‌اش نیاز دارد به عین الانسان رجوع کند، همان‌طور که برای گرما، به آتش رجوع دارید و لذا ما در انسانیت به امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» که عین‌الانسان هستند نیاز داریم؛ این موضوع رو متوجه هستم اما سوال بنده این است که برای هرحاجتی که ما در خانه خدا را بزنیم خداوند ابتدا آن را در کف امام معصوم میگذارد و ما از ایشان می گیریم؟ حتی حاجات تماماً دنیایی مثلا بندکفش؟ شغل؟ ماشین؟ خانه؟ مکانیسمش چگونه است؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام اموری که مربوط به وجوه انسانی ما است اگر از مسیر انسان کامل باشد جنبه‌ی انسانی ما در آن امور محفوظ می‌ماند با فرض آن‌که در هر حال آن حضرت واسطه‌ی فیض الهی هستند، پس اگر هم از خدا بخواهیم کار درستی کرده‌ایم منتها حضرت حق از طریق واسطه‌ی فیض‌اش آن را به ما می‌رساند. موفق باشید
9070
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: اگر امکان دارد در مورد مبانی تمدن در قرآن توضیح و تفسیر کاملی ارائه نمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن دستوراتی دارد که برای اجرای آن باید جامعه‌ای با قوانین اسلام باشد و در زیر سایه‌ی تمدنی دیگر قرار نداشته باشد، همین امر اقتضاء می‌کند که تمدن اسلامی شکل گیرد وگرنه باید از قیصر و یا کسری و یا اوباما اجازه گرفت مشروب‌خوار را حدّ بزنیم یا نه. بحث ضرورت جامعه‌ی اسلامی را می‌توانید در قسمت آخر کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» دنبال بفرمایید. موفق باشید
9071
متن پرسش
سلام استاد: من و دوست هم مباحثه ایم میخوایم در راستای دور کردن صفات رذیله و کسب صفات نیکو خصوصا در ماه مبارک اقدام کنیم که انشاالله مورد عفو و رحمت پروردگار قرار بگیریم. برای این منظور شما چه کتابی رو پیشنهاد میکنید؟ معراج السعاده چطوره؟ استاد چطوری مباحث کتاب رو بخونیم و دنبال کنیم که بصورت عملی استفاده ببریم و واقعا تغییر کنیم و نه اینکه خدای ناکرده مثل قبل تنها به حجم اطلاعات خودمون بیفزاییم و بعد از مرگ ازشون بی نصیب بشیم و همه رو از دست بدیم! خواهشا بهمون کمک کنید که تا جوانیم جلوی این خسران رو بگیریم. استاد از تکرار غفلت خسته شدیم ... شرمساریم... به مدد الهی راهنمایی راهگشایی بفرمایید. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه را کار کنید. جلد اول کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» با ویرایش جدید إن‌شاءاللّه متذکر رهنمودهای حضرت علی«علیه‌السلام» به همه‌ی جوانان عالم خواهد بود. موفق باشید
9035
متن پرسش
سلام با عرض خسته نباشید خدمت استاد عزیز: بنده میخواستم تحقیقی در مورد عهد الهی با محوریت آیه ابتلا با در نظر گرفتن اندیشه علامه طباطبایی (رحمه علیه) انجام بدم. میخواستم ببینم به غیر تفسیر، علامه این بحث را در جایی دیگری انجام داده یاخیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اطلاع ندارم. آیت‌اللّه جوادی در تفسیر آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف بحث مفصلی در رابطه با عهد الست کرده‌اند. موفق باشید
9038
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار: خداوند بر توفیقات شما و استفاده ما بیفزاید. جناب استاد مشکل مشرکین دقیقا چیست؟ آنها که به خالقیقت خدا اعتراف داشتند و کسی که به قدرت خالق اعتراف دارد طبیعتا نمی تواند کسی را شریک او قرار دهد پس ریشه عبودیت غیر خدا در آنها کجاست؟ چرا آنها معتقدند خدا ربوبیت را به بتها تفویض کرده است و اساسا قایل شدن الوهیت برای کسی به چه معناست و اگر مشرکین برای بتها الوهیت قایل بودند یعنی چه؟ و اگر بگوییم آنها خدا را خیلی دور از دسترس می دانستند و برای همین بتها و اله ها را واسطه قرار دادند تفاوتش با آن چه ما معتقدیم که بخاطر بزرگی خدا باید وسایطی را قرار دهیم چیست؟ لطفا اگر ممکن است پاسخ را کمی مفصل بیان فرمایید با ادله عقلی و قرآنی چرا که این سوالی است که بسیاری می پرسند خصوصا با تبلیغات وسیع وهابیها.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در شرح سوره‌ی انبیاء عرایضی داشته‌ام. بحث همیشه بر روی ربوبیت بوده و انبیاء آمدند تا به حکم ربوبیت الهی راه قرب به حق را در منظر انسان‌ها قرار دهند و لذا راه‌کارهای این قرب را از طریق پرستش خداوند و رعایت دستورات او برای بشر روشن کردند. مشکل مشرکین در همین دو مورد است که قبول ندارند اولاً: خداوند پیامبری بفرستد ثانیاً: دستوراتی به بشر داده باشد که قرآن در اثبات این دو مورد نکات فراوانی را مطرح می‌کند. قرآن در مورد واسطه‌قراردادن بت‌ها می‌فرماید: این یک کار من درآوردی است بدون هیچ پشتوانه‌ی عقلی و نقلی و در آیه‌ی 40 سوره‌ی یوسف«علیه‌السلام» می‌فرماید: «ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون‏» این معبودهایى که غیر از خدا مى‏پرستید، چیزى جز اسمهایى(بى‏مسمّا) که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیده‏اید، نیست؛ خداوند هیچ دلیلى بر آن نازل نکرده؛ حکم تنها از آن خداست؛ فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا؛ ولى بیشتر مردم نمى‏دانند! و قرآن بحث اسوه‌ی حسنه را در آیات 21 سوره‌ی احزاب یا در آیه‌ی 4 سوره‌ی ممتحنه برای پیامبران مطرح می‌کند. از طرفی آن‌ها برای بت‌ها نقش قائل‌اند در حالی‌که هیچ ظرفیتی برای چنین نقشی در آن‌ها نمی‌توان یافت ولی اولیاء الهی به جهت نفس ناطقه‌ی مجردشان و فنایی که در حضرت حق می‌توانند پیدا کنند، به اذن الهی مسیر الطاف الهی می‌شوند. موفق باشید
9039
متن پرسش
سلام محضر استاد: در جلسه تفسیر به این مضمون فرمودید که حضرت امام (ره) بدون نیاز به سلاح انقلاب را جلو بردند و آنهایی هم که از سلاح استفاده کردند کار به جایی نبردند - اگر توجه به روایات ظهور بکنید میبینید که تعداد زیادی از آنها اشاره به کشتن و سر بریدنهای امام زمان (عج) از دشمنانشان و مخالفانشان دارد - تا آنجا که من در مورد ظهور فکر کرده ام به این نتیجه رسیدم که زمانی ظهور صورت میگیرد که قلبها و فطرتهای بشری حضرت را صدا میزنند که نمونه ی کوچکش را در انقلاب دیدیم و چه زیبا هم بود - استاد چطور آن روایات را با فریاد فطرت بشر که لبیک یا مهدی سر میدهد میشود جمع کرد؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم همان‌طور که متوجه هستید فطرت‌های بشر ظهور حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را صدا می‌زنند. می‌ماند موانعی که اجازه نمی‌دهند مردم به امام‌شان متصل شوند برخورد قهرآمیز تنها با آن موانع است. موفق باشید
9044
متن پرسش
سیر و سلوک فقط ذیل نور امام به نتیجه میرسد و هر راهی غیر از آن بیراهه است. حضرت ابراهیم (ع) به امامت رساندند و گفت آیا به ذریه ام تعلق میگیرد که خدا جواب داد به ذریه ی ظالمت خیر. آیا ابراهیم (ع) از حضور ائمه (ع) در همه شئون موجودات با خبر نبودند که این سوال را کردند؟ یا اینکه وجود این مقام در بین ذریه ایشان یکنوع افتخار محسوب میشود؟ مگر نه اینکه امامت مقامی است که آن مقام در نشئه همه ی موجودات هست و قبل از آنکه آن موجود موجود باشد نور امامت حضور دارد، پس اینکه حضرت ابراهیم (ع) نمیدانند این مقام کجا و در چه کسانی ظهور میابد چه معنایی میدهد؟ ضمن اینکه مگر در این مقام دنیای فرد برایش مهم است که سریعا میپرسد «ذریه ام»... اگر نه اینکه دغدغه ی این مقام فقط هدایت است و بنظر میرسد شایسته ی این مقام و این نور سوالی جامع تر از این باشد؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتداى امر چهار احتمال‏ براى ظالم بودن افراد مى‏رود: 1- کسانى که تمام عمر ظالم باشند. 2- کسانى که تمام عمر پاک باشند. 3- کسانى که اول عمر ظالم و در آخر عمر پاک باشند. 4- کسانى که اول عمر پاک و آخر عمر گناهکار باشند. بعد مى‏فرمایند: شأن حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» اجلّ از آن است که امامت را از خدا براى قسم اول و چهارم بخواهد. پس تقاضاى حضرت مى‏ماند براى دو گروه دیگر که حضرت ممکن است از آن دو سؤال کند و خداوند مى‏فرماید: از آن دو - یعنى آن‏هایى که تمام عمر پاک باشند و کسانى که اول عمر ظالم و در آخر عمر پاک باشند - عهد خود را به ظالمین از آن دو نمى‏دهم. پس مى‏ماند آن‏هایى که همواره در عصمت بوده‏اند و این‏ها مى‏توانند مقام امامت را داشته باشند. بر این اساس ما مى‏گوییم امامان از ابتداى عمر تا آخر عمر معصوم هستند. موفق باشید
9047
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: بنده یک موضوعی را ذهنم به آن مشغول شده است و آن اینکه من فکر می کنم که خیلی از کارهایی که ما می کنیم خودمان نمی کنیم یک اراده دیگری در میان است که کارها خود به خود انجام می شود و به پایان می رسد. احساس بنده این است که یک حضوری در عالم هست که در همه جا پرتو افکنی می کند و جبهه حق و باطل در همین فضا نهفته است که خود را نشان می دهد. جنگ جنگ اراده است پیروزی اراده حق بر باطل. به نظر شما چه مطلبی می رسد تا راهنمایی کنید؟ حاج آقا رشته اصلی من گرافیک است نمی دانم چگونه از این پتانسیل استفاده کنم برای بروز استعداد هایم، در ضمن تا حالا از افراد گوناگونی دچار ضربه هایی شده ام هر چند از روی عمد نبوده باشد، ولی در هر صورت مانع یک سری کارها بوده اند البته من تمامی اینها رو از روی لطف خداوند می بینم که به سرم آمده است. حاج آقا مردم ایران ذاتا مردمی نجیب و بی آزار هستند شما بعضی وقتها سفارش می کنید که ما سیاست داشته باشیم ولی خود شما واقفید که بیشتر سیاستهای امروز ما از روی عناد است نه از روی برادری، اگر اشتباه می گویم اصلاح بفرمایید. ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور است که می‌فرمایید؛ حقیقتاً دنیا در کنترل حضرت حق است، ما تنها می‌توانیم تسلیم اراده‌ی الهی شویم و بندگی او را پیشه کنیم و سعادت‌مند شویم، و یا عصیان کنیم و از سعادت محروم گردیم 2- باید افقی از معنویت را مدّ نظر قرار دهید تا در رشته‌ی خود پیام‌های آن معنویت را اظهار کنید 3- همین‌طور است که می‌گویید مردم ایران ذاتا مردمی نجیب وبی آزار هستند. ما از بُعد نجابت مردم با مردم برخورد نمی‌کنیم تا آن‌ها نیز از بُعد نجابت خود با ما برخورد کنند. موفق باشید
9050
متن پرسش
سلام استاد: سیر مطالعاتی شما را از سال پیش تا شروع معاد کار کردم با صوت و کتاب و مباحثه، حالا می خواستم نظرتون رو بپرسم، چون در زمینه معرفت نفس به طور تفصیلی جلو نرفتم و هنوز یک جامعیت و منظومه ای پیدا نکردم (البته خودتان در 10 نکته گفتید که این شاکله مباحث هست) در ماه رمضان آیا مباحث شما را ادامه بدم؟ (چون در سوالات به فردی که انواع کتب معرفت نفس را معرفی کرده بود گفتید نیازی به خواندن همه ی آنها نیست همین کتب خودتان کفایت می کند) یا کتاب علامه حسن زاده (با شرح) یا مقالات (جلد1-آیت الله شجاعی) و یا انسان از آغاز تا انجام، رسائل الولایه (علامه طباطبایی) و..... چه پیشنهاد می کنید؟ (مخصوصا بنده طرح کلی لازم داشتم درباره مباحث معرفت نفس از اجمال به تفصیل) ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کتاب «خویشتن پنهان» را کار نکرده‌اید، آن را به اتمام برسانید سپس به مقالات آیت‌اللّه شجاعی بپردازید. موفق باشید
9015
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: 1- در مورد سوال هایی که از شما درباره ی جلسات شما میکنند و یا از شما خواستار مشاوره هستند پیشنهادی دارم و آن اینکه در کنار صفحه ی سوالات شماره تلفن یا آدرس افراد مرتبط با جلسات و مراکز مشاوره ای مانند موسسه انشاء که مورد قبول جنابعالی است و همچنین افراد دیگری که لازم می دانید را بیاورید تا وقت گرامی تان صرف سوالات معرفتی شود. 2- در مورد آیه ی «فتجلی ربه للجبل جعله دکا» از ظاهر آیه به نظر می رسد که آن کوه طور نبوده و کوه دیگری بوده است خواستم نظر شما را بدانم برای کاری تحقیقی نیاز دارم. 3- بنده نظرم این است که قلب جایگاه حقیقت است در این صورت کسانی که بودن خدا و یا جانشین بودن حضرت علی (ع) را نفی می کنند این عقیده را با قلب خود نپذیرفته اند و فقط در خیال آنها جریان دارد؛ ولی دوستی دیگر میگوید: جهنم هم از قلب بیرون می آید پس غیر حقیقت هم به قلب می رسد. نظر گرامی شما چیست؟ با تشکر از همه ی دلسوزی هایتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی خود بنده نیز آن است که کاربران عزیز متوجه شوند بنده در امر مشاوره تخصصی ندارم بهتر است مباحث معرفتی را با بنده در میان بگذارند 2- حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در تفسیر حمدشان، جَبَل را کوه انانیت می‌گیرند. خوب است به آن تفسیر مراجعه فرمایید یا به بحث بنده در سوره‌ی اعراف در رابطه با این آیه رجوع فرمایید. 3- قلب به عنوان مقامی که بالاتر از نفس است و محل تجلیات الهی است غیر از افئده‌ای است که می‌فرماید جهنم از آن ظهور و طلوع می‌کند. افئده در آیه یعنی همان نفس ناطقه‌ی هرکس که می‌تواند متعالی باشد و می‌تواند پست باشد. موفق باشید
9017
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: سه سوال داشتم: 1- قطعا پاک کردن قوه خیال از خیالات لغو و شاید باطل بسیار سخت می باشد، شده است کتاب های شهدا را بخوانید و ببینیم این عزیزان چگونه شکوفا شده اند، آیا شهادتشان باعث میشود که دیگران آن لحظات غفلتی که بعضا در زندگی از خداوند داشته اند را مشاهده نکنند؟ شما رزمنده بوده اید و شده با رزمنده هایی مواجه شوید که بعضا تا لحظه شهادت دست از شیطنت های شیرینشان برندارند، یا به آن صورت مقید نباشند، تکلیف اینها چه میشود؟ 2- اخیرا توفیقی نسیبمان شده، و در حلقه صالحین به جوانان بین سن اول دبیرستان تا حدود پیش دانشگاهی، مباحثی را مطرح میکنیم، هنوز تنورش گرم نشده، خودمان را لایق شاگردی شما نه میبینیم و نه میدانیم، ولی چند سالی هست پای درس شما هستیم، آیا صلاح میدانید در جلسات 40 دقیقه معاد را مطرح کنیم؟ یا کلا سیر مطالعاتیتان را؟ حقیقتا ترس از ورود داریم، اگر صلاح است بفرمایید چه مباحثی مطرح کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند در دو آیه‌ی از قرآن مژده‌ی بزرگی به کسانی می‌دهد که در مسیر حق قرار گیرند. یکی این‌که می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ» بدین معنا که کارهای خوب، بدی‌ها را از صحنه‌ی جان انسان پاک می‌کند و از این مهم‌تر می‌فرماید: «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات‏» بدین معنا که برای عده‌ای حتی بدی‌های آن‌ها را به خوبی تبدیل می‌کند که مسلّماً مصداق آن‌ شهداء هستند 2- ابتدا از معرفت نفس شروع کنید. اگر آماده بودند برهان صدیقین را هم به صورت مختصر طرح بفرمایید سپس مبحث معاد را طرح کنید. موفق باشید
9018
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: آن طور که از مباحث تفسیر سوره احزاب متوجه شده ام سنت الهی آن است که در صورتی که مومنان واقعا به وعده الهی امیدوار باشند و در مقابل کفار کوتاه نیایند پیروز می شوند. حال سوال اینجاست که چرا در واقعه کربلا ظاهرا این گونه نشد؟ آیا واقعه کربلا یک استثنا بوده و قرار بوده که حتما امام شهید شوند یا اینکه باید معنی پیروزی را تعمیم بدهیم و بگوییم که ممکن است مومنان در ظاهر شکست بخورند اما در نهایت خداوند امور را به گونه ای تدبیر می کند که به اهداف خود برسند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ملاحظه فرموده‌اید حقیقتاً نفسِ حضور در فرهنگ توحید و نفی شرک برای پیروزی کافی است ولی پیروزی بر شرک کجا و پایه‌گذاری فرهنگی که بخواهد توحید را به صورتی آنچنان ناب در کربلا ظاهر کند کجا؟! برای کربلا حقیقتاً واژه‌ی پیروزی کم است. کربلا را حضور حضرت عزیز حکیم بدان در سرزمینی که همه‌ی تاریخ از آن بهره‌مند می‌شوند. موفق باشید
9021
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز لطفا چند کتاب در خصوص خدا شناسی که متن روان و سبکی داشته باشه معرفی کنین؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر به روش معرفت نفس عمل کنید بهتر نتیجه می‌گیرید، مثل کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس». خیلی در فکر خداشناسی‌های استدلالی نباشید باید مطلب را حضوری ارائه داد. موفق باشید
9026
متن پرسش
سلام استاد گرامی. در خصوص اینکه فرمودید اگر ما هر حاجتی از خدا بخواهیم، خدا آن را به امام زمان (عج) می دهد و ما از ایشان دریافت می کنیم از شما سوال کرده بودم که ساز و کارش چگونه است، مرا به دو کتاب ارجاع دادید خواندم اما از سازوکار این قضیه چیزی نفهمیدم، بی زحمت یک جوری که بنده با این فهم اندک دینی نیز متوجه بشم بفرمایید. 2. استاد از یک سو ما در بحث امامت داریم که امام دارای هدایت تکوینی هستند و ... و از طرف دیگر مسأله امامت از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام گویا موضوعیت پیدا می کند و قبل از آن هم البته حجج الهی بوده اند اما امام نبوده، پس هدایت باطنی بشر و نقش تکوینی ائمه دین چه می شود؟ قبل از حضرت ابراهیم علیه السلام چگونه بوده؟ سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» روشن می‌شود انسان برای تعالی در انسانیت‌اش نیاز دارد به عین الانسان رجوع کند، همان‌طور که برای گرما، به آتش رجوع دارید و لذا ما در انسانیت به امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» که عین‌الانسان هستند نیاز داریم 2- امامت به آن معنایی که برای حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» و ذرّیه‌ی معصوم آن حضرت آمد، یک نوع مدیریت جهانی است با شهودات باطنی و وَحیِ فعلِ خیر، این غیر از هدایت باطنی جزئی است که از قبل بوده و بعداً هم برای غیر امام می‌تواند باشد. موفق باشید
نمایش چاپی