بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8984
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: برای من 2 سوال درباره عالم خواب وجود دارد. سوال اول اینکه در شرح زندگی عرفا مثل سید هاشم حداد یا اویس قرنی میخوانیم که این بزرگواران شبها را بیدار بوده اند و خیلی کم خواب بوده اند و حضرت امام خمینی (ره) هم میفرمایند که عاشقان خداوند شبها بیدار هستند. میخواستم بدونم آیا این مطلب درست است و اینکه از لحاظ علمی چطور توجیه میشود با توجه به اینکه نیاز ضروری به خواب وجود دارد؟ سوال دوم اینکه من یکبار به اجبار نتونستم یک شب را بخوایم غیر 1 ساعت نزدیک صبح و در روز حالت عجیبی بر من حاکم بود و نمیتوانستم بر فرض حتی بخندم به راحتی. ولی در هنگام عصر حس کردم که حالت لطافت قلب و شادی زیادی بر من روی آورد و حدود 2 ساعت بعد هنگام نماز مغرب حین نماز حالت گریه عجیبی هنگام خواندن سوره های قرآن رخ داد و بعد از نماز هم به یاد مظلومیت امام حسین (ع) گریه کردم بطور شدید. این در حالی است که در روزهای معمولی به راحتی حتی در مراسم محرم نمیتونم گریه کنم. به نظر شما نخوابیدن به این صورت برای من میتوند از لحاظ معنوی مفید باشد ؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در شب‌های تابستان‌ بیدار می‌ماندند و در روز جبران می‌کردند. آری بیدارماندنِ مقداری از شب برکات خاص خود را دارد ولی اگر خواب از حدّ معمول آن کمتر شود ممکن است قوه‌ی واهمه رشد کند و تعادل فکری انسان از دست برود. حتی اگر به جهت نخوابیدن آن حالت‌های به ظاهر معنوی به شما دست داد معلوم نیست اگر بی‌خوابی ادامه پیدا کند قوه‌ی واهمه بر قوه‌ی عاقله‌تان غلبه نکند. موفق باشید
8978
متن پرسش
با سلام: سوالی از محضر حضرت عالی داشتم که تقاضا میکنم در صورت امکان راهنمایی بفرمائید. چگونه می توان جلوی خیال را گرفت. متاسفانه من به شدت خیال پرداز هستم و خیلی از موارد هم که خیال پردازی میکنم امور بعید است، خیلی هم تلاش میکنم که جلوی فکرم را بگیرم توسل، دعا، اما اصلا فایده نداره. اصلا تمام زندگیم شده خیال. وقتی بخوابم، بشینم، درس بخوانم، سر کلاس، موقع تماشای تلویزیون، خلاصه مدام در خیال هستم. قبلا باید چشمم را میبستم تا به خیال بروم اما الان در هر حالتی ناخواسته به خیال میروم مثلا با کسی مشغول صحبت هستم و من مشغول به خیال پردازی که البته بعضی اوقات (اکثر وقت ها) منتهی میشود به گناه. تمام تلاشم را میکنم اما موفق نمیشوم، از شما تقاضا میکنم راهنمایی بفرمائید که چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی در این رابطه داشته‌ام، خوب است به آن کتاب مراجعه فرمایید. به گفته‌ی آیت‌اللّه حسن‌زاده؛ اگر شما خیال و ذهن خود را مشغول نکنید آن شما را به خودش مشغول می‌کند. موفق باشید
8971
متن پرسش
به نام خدا باسلام: قاعده «کل ما بالعرضی لابد ان ینتهی الی ما بالذات» را برای شوری و ختم آن به نمک به عنوان عین شوری میتوانم به صورت فکری و عقلی بپذیرم، اما میخواستم بدانم از طریق استدلال چرا هر چیزی که وجود دارد به ناچار باید به عین وجود به عنوان چیزی که «همه ی مراتب وجود» را داراست ختم شود؟ البته این پذیرفته است که هر موجودی مطمئنا وجود دهنده ای دارد ولی این که چرا این وجود دهنده باید عین وجود باشد برام مبهم است. ممنون میشوم اگر خودتان این مسئله را برایم روشن کنید یا مرا به مرجعی برای مطالعه بیشتر ارجاع دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر وجوددهنده ای که همه وجودات از اوست، عین وجود نباشد، نیاز است که آن نیز با عین وجودی به وجود آمده باشد که همان عین وجود و وجود دهنده ی همه ی موجودات است وگرنه تسلسل پیش می آید و این سلسله به هیچ انتهایی نمی رسد تا شروع شود و این موجودات موجود شوند، در حالی که این موجودات موجود شده اند پس باید عین وجودی در میان باشد تا مبدء همه ی موجودات شده باشد مباحث برهان امکان و و وجوب که در جزوه‌ی «معارف 1» هست در این مورد إن‌شاءاللّه راه‌گشاست. موفق باشید
8972
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: با اشتباه کردن بک نفر(خوردن گندم توسط جضرت آدم (ع)) همه انسان ها ازبهشت خارج شدند آیا این با عدالت خداوند سازگار است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب "هدف حیات زمینی آدم" بحمداللَه مفصلاً بحث شده است که آدمیت آن گندم را خورد و شیطان هم با آدمیت دشمنی دارد و نه با شخص آدم. به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید
8953
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه فرمودید در جواب آن سوال : شیخ گفت: خدا در این مرحله با اسم غنی خود تجلی نموده است و باد غنای او وزیدن گرفته... ربط اسم غنی در این موضوع چیست؟ اسم قهار یا غنی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی «گر جمله‌ی کائنات کافر گردند.... بر دامن کبریاش ننشیند گرد» بدین لحاظ شیخ نظر به اسم غنی کرده بود. چون لازمه‌ی تجلی اسم قهار تقابل با نور انبیاء است. در حالی‌که بحث قتل مسلمانان در میان بوده است و نه قتل مستکبران. موفق باشید
8946
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار 1) دلیل اینکه من جنسیت ندارد چیست؟ با توجه به اینکه آثار جسدی زن در تشکیل هست وی تاثیر دارد و با جسد مرد این اثر فرق می کند؟ 2) در صفحه 115کتاب آشتی با خدا فرمودید چیستی آن (من) همان هستی است چطور هستی و چیستی را یکی گرفتید؟ توضیح فرمایید 3) توصیه شما برای گروه چهار نفره ما متشکل از یک بازاری با سن 43 سال و یک کارمند شهرک صنعتی با 38 سال و یک کارمند دادگستری با سن 40 سال و یک خانم خانه دار 29ساله که قصد سیر و طی قوس صعودی را داریم چه می باشد؟ آیامی توانیم از همان سیر مطالعاتی پیشنهادشده استفاده کنیم؟ یا راه دیگری را پیشنهاد می فرمایید؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- این دو بحث را فعلاً در ذهن خود نگه دارید تا در بحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین 3- بعد از ده نکته و برهان صدیقین با توجه به این‌که جلد اول کتاب « فرزندم؛ این‌چنین باید بود» با ویرایش جدید در حال چاپ‌‌شدن است. پیشنهاد می‌کنم از آن کتاب، کارِ سلوکی‌تان را شروع کنید. موفق باشید
8925
متن پرسش
با سلام و احترام: 1) نیمه ی شعبان هیچ کاری نکردم حتی یک سلام به امام ندادم ، چون کسالت داشتم و حالم خوب نبود. اگر هم کسالت نداشتم احتمالا مشغول درس خواندن می شدم. چه کنم با این قلب غافل که خدا رو فراموش کرده و خدا هم آن را فراموش کرده ؟؟؟ با نفس امااااااااااااره چیکااااااااار کنم که خودش رو جای من گذاشته؟؟؟ و من متوجه نمی شم؟؟؟؟؟ 2) استاد دلم از مصائب روزگار سخت رنجیده خاطر شده، امروز چند گزارش از زندان اوین خوندم. تصور ما اینه که هر کس آن جاست واقعا مجرم است، در حالی که درصد زیادی از افرادی که به خاطر جرایم مالی در بند اونجا هستن قربانی نظام ناکارآمد اقتصادی هستن. استاد از ظلم ها خیلی دلم شکسته و رنجور شده. این ها که چیزی نیست، بیشتر از همه، از جنایات گروهک داعش، شدیدا رنجور گشته ام. همین طور از باقی بی عدالتی ها و ظلم ها (چه در کشور خودمان چه در منطقه و مهم تر از همه جنایات آمریکای خونخوار). به راستی چه باید کرد؟ غم و غصه، و گاهی ترس، نفرت از داعش و آمریکا و ظالمان در هرج ای جهان که باشند، وجودم رو تسخیر کرده. به راستی خدااااااااا، اون بالاااااااااا همه ی این ظلم هااااااا رو می بینه؟؟؟؟؟ استاد با دل رنجور و دلشکسته ام چیکاااااااااار کنم؟؟ استاد فکر می کنم تنها چیزی که می تونه به من کمک کنه اینه که ظلم ها رو بتونم درست تحلیل کنم. مثل حضرت امام خمینی ( روحی له الفداه ) که وقتی با مصیبت از دست دادن فرزند روبرو شدن، اون رو از الطاف خفیه ی الهی دیدند. به راستی این چه بینشی است و چگونه بدست آمده!!!؟ استاد مشکل عمده ام این است که اصلا جایگاه هیچ چیزی در نظام هستی رو درک نمی کنم و شرمنده می شوم اگر بگویم با نا امیدی تسلیم شیطان رجیم و ملعون گشته ام. نا امیدم از اینکه درکی نسبت به جایگاه این ظلم ها داشته باشم. فقط می سوزم و به عجز خود می نگرم. چه کنم استااااااااااااد؟؟؟؟ ساعاتی نگذشته که سیدرضا بطحائی روحانی ایرانی مقیم نجف اشرف در راه بازگشت از سامرا به همراه خانوادشون، توسط گروهک داعش سربریده شدن و جام جهانی 2014 همچون سری های قبل خودش رو این بار با حمله ی داعش تزئین کرد. گاهی با خودم میگم به درک، بگذار داعش که همین نزدیکی است به ایران هم برسد تا هم ما شهید شویم و از این بی خدایی نجات پیدا کنیم هم کسانی که شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سرمیدادند بفهمند چقدر آدم های بی سوادی هستند. استااااااااد به داااااااااد ماااااااا برسید، خداااااااااایی که در این نزدیکی است کجاااااااااااست؟؟؟؟؟؟ که با کسانی روبروییم هزاران مرتبه بدتر از اونهایی که پهلوی فاطمه (س) رو شکستن. استاد دیروز برگی از تاریخ حضرت زهرا (س) رو می خوندم. عمده ترین مطلبی که توجهم رو در اوج ظلم هایی که به حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) شده جلب کرد، نفهمی و خریت ظالمان بود، انگار اصلا آدمای ظالم در طول تاریخ، قلب ماهیت دادن و حرف حالیشون نمیشه. استاد لطفا ضمن اینکه به من راهکار ارائه می دین لطف بفرمایید بگید چی شده که این ها این ظالم ها این طوری قلب ماهیت شده ان؟ و هیچ اثری از انسانیت در اونها باقی نمونده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ افراد ظالم از کجااااااااااا به کجااااااااااا رسیدن و چطور شده که این جوری شدن؟؟؟؟؟؟؟؟ اوباما چه گناهی توی زندگیش کرده که در رأس شیاطین دنیا قرار گرفته؟؟؟ وهابی ها از کی و چراااااا این طوری شدن؟؟؟ آغاز خریت و زبان نفهمی این ظالم ها کجاست؟؟؟ خیلی شرمنده که طولانی شد سوالم آخه خیلی دلم خونه. گستاخی و بی ادبی من رو ببخشید استاد آخه خیلی ناراحتم.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در حمله‌ی مغول به ایران که مغولان چون طوفانی مردم را درو می‌کردند، شخصی از «نجم الدین کبری» پرسید پس کجا شد خدایی که بنا است مسلمانان را در پناه خود گیرد؟ شیخ گفت: خدا در این مرحله با اسم غنی خود تجلی نموده است و باد غنای او وزیدن گرفته، در این حال اولیاء الهی نیز خود را در امان نمی بینند. حتی مغولان به او امان دادند که از شهر خارج شود و او گفت: من با این ملت یک عمر زندگی کرده‌ام و با همین ملت خواهم مرد. ما به اندازه‌ای که متعهد به دستورات الهی باشیم، امورات دنیایی و آخرتی‌مان سر و سامان می‌گیرد و خداوند هیچ ضمانتی نکرده است که به اسم مسلمان به انوار الهی که در متن اسلام هست، پشت کنیم ولی از بی سر و سامانی جدا گردیم. حال چه این بی سر و سامانی در زندان‌های ما باشد و چه در مبلغین افراطی شیعه که به جنگ شیعه و سنی دامن می‌زنند. راه‌کاری که امروز خداوند در مقابل ما قرار داده است راه‌کارِ وفاداریِ همه‌جانبه نسبت به انقلاب اسلامی و رهنمودهای ظریفی است که رهبری عزیز در جلوی پای ما قرار می‌دهند و همه‌چیز خبر از آن می‌دهد که انقلاب اسلامی همراه با نیروهای اصیل این انقلاب با پیروی از آن رهنمودها در آینده‌ای بسیار نزدیک از این‌همه بلایی که شما متذکر آن شده‌اید عبور خواهند کرد. آیا تا به حال به این جمله‌ی مقام معظم رهبری فکر کرده‌اید که چرا بعد از پیروزی آقای روحانی فرمودند: ما کارهای زمین‌مانده‌ی زیادی داریم، باید به آن‌ها بپردازیم؟ آیا کارهای زمین‌مانده‌ی ما تربیت نسلی نیست که نسبت به رعایت دستورات اسلامی به جامعه و حقوق افراد حساسیت کامل داشته باشند؟ موفق باشید
8916
متن پرسش
با سلام: یکی از اساتید ما می‌گفتند بشر امروز مظهر اسم طاغوت الهی شده است. چطور ممکن است خدا چنین اسمی داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در بعضی دوران‌ها اسمی از اسماء الهی بر سایر اسماء الهی غلبه دارد که آن اسم اگر در صحنه‌ی تاریخ یک ملت ظهور کند هویت خاصی به خود می‌گیرد مثل اسم کبریایی حضرت حق که اقتضاء دارد بشریت در مقابل آن اسم عبودیت خود را اظهار کند. حال اگر بشر نیز خواست که در مقابل کبریایی حق تکبّر بورزد گرفتار طاغوت می‌شود و به این معنا گفته می‌شود بشر امروز مظهر اسم طاغوت شده است. موفق باشید
8918
متن پرسش
بنام خدا و با سلام حضور استاد گرامی 1- سوال از کتاب معاد شما چاپ 1392 ص 149 سطر آخر است. کار اسرافیل علیه السلام احیاء و کار عزرائیل علیه السلام اماته و هر گونه قبض است. چرا شما قبض را به اسرافیل علیه السلام نسبت داده اید؟ آیا نکته خاصی مدنظرتان است؟ 2- همین کتاب ص 151 سطر 8 بنابر روایات با نفخ صور اول پس از صعقه همه می میرند و موت منتسب به نفخه اول است. چرا شما نوشته اید در نفخه صور اول بحث از انقطاع روح از بدن و موت نیست؟ بحارالأنوار ج : 6 ص :324- عن تفسیر القمی عند قوله : وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ ..... فینفخ فیه نفخة فیخرج الصوت من الطرف الذی یلی الأرض فلا یبقى فی الأرض ذو روح إلا صعق و مات و یخرج الصوت من الطرف الذی یلی السماوات فلا یبقى فی السماوات ذو روح إلا صعق و مات إلا إسرافیل قال فیقول الله لإسرافیل یا إسرافیل مت فیموت إسرافیل علاوه براین روایت روایات دیگری هم پیدا کردم که دقیقا همین معنا را با لفظ (مات) میرساند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید دنیا در معرض دَم اسرافیل«علیه‌السلام» قرار می‌گیرد. حال چه در نفخه‌ی اول که مرحله‌ی فنای عالم است و چه در نفخه‌ی دوم که مرحله‌ی بقای بعد از فناء است. در حالی‌که دَم عزرائیل«علیه‌السلام» به افراد مربوط است و از این جهت تفاوتی بین آن دو دَم هست. به نظرم همین که ماتَ و صعِقَ را مترادف آورده، می خواهد برساند که این موت از سنخ صَعقَ است و نه آن موتی که افراد به‌وسیله‌ی نور حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» پیدا می‌کنند و این‌که در صفحه‌ی مذکور متذکر شده‌ایم: عنایت دارید که نفرمود «ماتَ». تأکید بر آن است که از معنای صَعق غفلت نشود و روایتی که در کنار واژه‌ی صعق، واژه‌ی مات را آورد، تأکید بر آن دارد که روشن کند صعق یک نوع مردن است هرچند به معنای مردن معمولی نباشد. موفق باشید
8919
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و خدا قوت خدمت حضرت استاد آیا دریافت های اشراقی امام خمینی (ره) به معنی همان ولایت تکوینی است؟ آیا همه سخنان و سیره امام (ره) بر اثر این اشراق درست و صحیح است و هیچ اشتباهی در آن نیست؟ اگر اشتباهی هست از کجا بدانیم کدام اشراقیست و کدام نیست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان قلب خود را آماده‌ی نفحات الهی بنماید انواری از هدایت‌های الهی بر آن اشراق می‌شود که موجب هدایت خود او و بقیه می‌گردد. ولی نه آن إشراق موجب ولایت تکوینی افراد می‌گردد و نه یک هدایت کلّی و بدون عیب است. زیرا ممکن است فرد، تحت تأثیر صفات دیگری که دارد آن إشراق را به‌خوبی به‌کار نبندد. لذا ملاک صحیح و یا اشتباه‌بودن إشراقات، سیره و سخن معصوم است. موفق باشید
8904
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهر زاده: بدینوسیله می خواستم از زحمات شما استاد عزیز برای نوشتن کتاب «خویشتن پنهان» که بی شک جزء یکی از بهترین کتابهایی بوده که توفیق خواندن آن را داشته ام تشکر نمایم. یکی از نکات خیلی عالی این کتاب واضح بودن مطالب و متن روان آن بود برای کسانی که تحصیلات حوزوی ندارند. یک سوالی که از محضر شما داشتم این است که بعد از این کتاب چه کتاب یا کتابهایی را برای دروس معرفت نفس سفارش می نمایید؟ موفق و پیروز باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: کتاب معاد را دنبال بفرمایید که یک نوع خودشناسی عمیق‌تری است. البته سعی بفرمایید صورت شرح آن کتاب را هم داشته باشید. موفق باشید
8906
متن پرسش
سلام علیکم. در هر عملی که انسان انجام میدهد، آیا میتوان گفت که تنها عامل اثرگذار عمل در نفس، وجه ایجابی و وجودی آن عمل است و نه وجه سلبی و عدمی آن؟ مثلا در ترک یک گناه بگوییم در واقع آن عمل حقیقی که انجام گرفته است برگزیدن امر خداوند بوده است و نه برنگزیدن یک خطا، یعنی در اصل هر صبر از معصیتی یک عمل ایجابی در راستای اطاعت از خدا است و با این حساب امری مانند تقوا را به «تداوم برگزیدن حق» تعریف کنیم و نه «تداوم برنگزیدن باطل» شاید در تعریف اینها دو روی یک سکه باشند اما در حقیقت آن وجه اثرگذار یک عمل کدام است یعنی در قیامت آیا انسان با تقوا از بعد اعمال سلبیش روبرو می‌شود یعنی ترک گناه‌کردن‌هایش را میبیند و یا همان تقوا را به صورت نظر به حق کردن‌هایش میبیند؟ یعنی مفهومی مانند تقوا نزدیک میشود به مفهومی مانند ذکر و در حقیقت همه اعمال تعالی بخش یک انسان چه سلبی و چه ایجابی در اصل همه ایجابی هستند و همه از جنس نظر به حق هستند و وجه اثرگذار همه آنها آن بخشی است که صرف نظر به حق میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: با توجه به این ما در برزخ و قیامت با اراده‌های خود به صورت تجسم‌یافته روبه‌رو‌ایم و در انجام فعل وترک فعل اراده اعمال می‌کنیم بنابراین همان‌طور که متوجه شده‌اید وَجه سلبی عمل نیز عمل محسوب می‌شود. موفق باشید
8888
متن پرسش
سلام علیکم امام خمینی (ره) در کتاب شریف شرح چهل حدیث ص: 289 میفرمایند: «چنانچه تذکر آیات حق و ملکه شدن آن، بصیرت باطنى را به قدرى قوّت دهد که جلوه جمال حق را در آیات مشاهده نماید، و تذکر اسماء و صفات موجب شود که حق را در تجلیات اسمائیه و صفاتیه شهود کند، و تذکر ذات بى‌حجاب آیات و اسماء و صفات رفع جمیع حجب کند و یار بى‌پرده تجلى نماید.» حال سوال اینجاست که ۱- مکانیزم رفع حجاب توسط ذکر چگونه است و چه قدرتی در ذکر است که توان خرق جمیع حجب را دارد؟ ۲- آیا راه دیگری هم برای این کار وجود دارد؟ مثلا مبارزه با نفس؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: ذکر خدا یعنی نظر به حضرت حق در آینه‌ی آیات و اسماء الهی و مسلّم بعد از مبارزه با نفس و آزادشدن از لذّات نفسانی پیش می‌آید. شاید مباحث دو جلسه اخیری که در مورد آیات 40تا 44 سوره‌ی احزاب بحث ذکر کثیر مطرح شد کمک کند. در هر حال یک کار اساسی است که نیاز به مقدمات دارد. خواجه عبداللّه انصاری در منزل 47 از کتاب «منازل‌السائرین» نکات ارزنده‌ای گفته‌اند. اگر استادی را پیدا کردید که آن را درس دهند راه خوبی در جلوی شما قرار می‌گیرد. موفق باشید
8895
متن پرسش
با سلام نسبت به جناب عالی. چند روز گذشته یکی از مراجع محترم سخنانی در مورد دولت قبل و آمار و ارقام ارایه شده در آان دولت کردند، حقیر با برسی سخنان رهبری از سال ۸۸ به بعد دیدم که این سخنان کاملا مغایر با نظر رهبری است، به عنوان مثال رهبری در ۲۷ مرداد ۸۹ با اعلام به اینکه این آمارها درست است می فرمایند: «توجه به ترفندهای دشمن و بازی نکردن طبق نقشه‌ی دشمن. یکی از کارهائی که دشمن میکند، بی‌اعتماد کردن مردم نسبت به مسئولین است. ما باید مواظب باشیم خودهامان جوری حرف نزنیم که مردم به مسئولین کشور، مسئولین دولتی، مسئولین قضائی، مسئولین قوه‌ی مقننه بی‌اعتماد بشوند؛ که این بی‌اعتمادی ناحق است؛ دشمن این را میخواهد. ما نباید خودمان عمل کنیم. من می‌بینم گاهی اوقات بی‌دلیل، بی‌جهت در آمارهائی که ارائه میشود، خدشه میشود؛ خوب، چرا؟ چرا در آمارها خدشه‌های بیجا و بی‌مورد میشود؟ آماری است یک دستگاه مسئول دارد میدهد، حرفش مسموع است. و از این قبیل چیزهائی که موجب بی‌اعتمادی است و ناامیدی است» رهبری در ۶ تیرماه ۹۰ در دیدار با مسیولین قوه قضاییه باز هم تاکید میکنند بر اینکه نباید آمارهای مراجع رسمی را زیر سوال برد. حتی ایشان در سخنرانی تاریخی سال ۸۸ نیز اشاراتی دارند حال سوال من این است که با توجه به جوی که درست شده ما چه جور در جاهای مختلف مثل شبکه های اجتماعی یا در دانشگاه موضع بگیریم که اولا: موجب تضعیف رهبری نشود. ثانیا: موجب بی انصافی در مورد یک دولت انقلابی نشود. ثالثا: موجب شکاف بین رهبری و مراجع نشود. رابعا موجب تضعیف یک مرجع تقلید نشود. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده هم آن سخنان را دیدم و ناراحت شدم. به نظرم بهتر بود آن مرجع محترم با این صراحت سخن نمی‌گفتند که موجب تضعیف خود ایشان در بین مردم شود. موفق باشید
8876
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد عزیز درباره استغفار های امامان علیهم السلام گفته می شود اینها للدفع است. بخاطر مشغول شدن به کثراث و در آمدن از آن وحدت خاص، بخاطر وظایف شرعی و وجودک ذنبک می باشد که البته بسیاری از ادعیه آن بزرگواران با این سه دلیل توجیه می شود، اما فرازهای زیادی هم دیده می شود که در این سه مورد قابل گنجاندن نیست مثلا حضرت امیر علیه السلام در دعای کمیل میفرمایند «خدعتنی الدنیا بغرورها. و لا تفضحنی بخفی ما اطلعت علیه فی سری.... ما عملته فی خلواتی من سوء فعلی» براستی خداوند چه عملی از حضرت سراغ دارند که ایشان می خواهند خداوند آن را رسوا نکند و برای ایشان در خلواتشان چه سوء فعلی متصور است و یا می فرمایند: «خالفت بعض اوامرک..... فتجاوزت... بعض حدودک» می بینیم که امام می فر ماید من در بعضی حدود تو مخالفت کردم. آیا واقعا امری و حدی هست که خداوند در هر بعدی فرموده باشند و امام علیه السلام مخالفت فرموده باشند و یا «لم احترس فیه من تزیین عدوی» و بسیاری موارد دیگر که در ادعیه این ذوات مقدسه و جود دارد توجیه اینها چه می تواند باشد؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: وقتی حقیقت حق در ذات خود بر اساس «وحدت وجود» آن است که جز حق نیست و حق است که از طریق عین ثابته‌ی مخلوق در نزد خود ظهور کرده و همه باید بالحق به جنبه‌ی حقانی مخلوقات که تجلی حق از طریق عین ثابته‌ی مخلوق برای حق است، عالم را بنگریم، حال اگر یک لحظه کوچک‌ترین اصالتی به مخلوقات بدهیم، در همان لحظه دنیا با ما خدعه کرده و حضرت از طریق «خَدَعَتْنِی الدُّنیا بِغرورِها» دارند متذکر این خطر برای خود در محضر حق می‌شوند که در این حدّ هم نمی‌خواهم به چیزی اصالت بدهم. و حضرت سید الشهداء و در همین راستا در دعای عرفه اظهار می دارند « إِلَهِی تَرَدُّدِی فِی الْآثَارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَار» از حق می‌خواهند در همین حدّ هم که در سرّ خود چنین گرفتاری برایم پیش آید که مخلوق را جدای از تو بنگرم مرا مصون بدار که این خلاف امر تو است که باید در عبودیت خود تنها تو را عبادت کنم و هیچ نحوه استقلالی به هیچ‌چیز حتی یک لحظه نداشته باشم. که این از ظریف‌ترین نحوه‌ی ارتباط مخلوق با خالق است و حضرت تا این حدّ نسبت به تحقق آن حساس‌اند. در اصطلاح عرفا هست که وقتی سالک می‌تواند در مقام تعیّن اول و فناء در فناء حاضر باشد، حضور او در مقام تعیّن ثانی و نظر به اسماء، یک نوع گناه به حساب می‌آید و همواره در مقایسه با عظمت حق از نقص عبودیتِ خود غافل نیستند تا آن‌جا که اظهار می‌دارند: «ما عَبَدْناک حقَّ عبادَتِک». موفق باشید
8881
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به عدم رعایت قوانین و برخورد سلیقه ای با افراد و فسادی که گریبان گیر اکثر سیسم های اداری جمهوری اسلامی ایران شده است، چرا رئیس قوه قضاییه دست از تسامح و شعار بر نمیدارد؟ به این دلیل این سوال را پرسیدم که در بیشتر محافلی که حضور داریم حضرت آقا را مقصر این قضیه می دانند که چرا آیت الله لاریجانی را بعنوان رئیس قوا انتخاب نمود؟ و شما در پاسخ چه جوابی دارید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: موضوع را باید عمیق‌تر بررسی کرد و آن غفلت از تربیت نسلی است که امروز در اداره‌های ما هستند و به نظرم ریشه‌ی این غفلت در دولت سازندگی شکل گرفت و هنوز هم به صورتی جدّی بیدار نشده‌ایم که کارگزاران نظام اسلامی حدّاقل باید با روح قرآن، آن‌هم با نگاهی که علامه متذکر آن هستند آشنا باشند. موفق باشید
8864
متن پرسش
با سلام. به نظر استاد محترم در کنار استماع صوت جلسات معاد، از چه کتب و سخنرانیهای دیگری برای فهمیدن مصداقی و ریز بینانه تر و همچنین ملموس تر شدن موضوع استفاده کنم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: کتاب «معاد یا بازگشت به خدا» از آیت‌اللّه شجاعی و کتاب «معاد از دیدگاه امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و کتاب «معرفتِ نفس و حشر» خوب است. موفق باشید
8865
متن پرسش
سلام علیکم انسان با توبه از گناهان پاک می شود آیا در همین دنیا پاک می شود یا منظور در برزخ و قیامت است؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: در همین دنیا نظرش دیگر متوجه آن عمل نیست و در همین دنیا پاک شده. موفق باشید
8868
متن پرسش
با سلام: 1. مقام معظم رهبری در حرم امام (ره) فرمودند مباحثی که من مطرح می کنم سرفصل است و بروید روی آن کار کاربردی کنید، اما در مباحث شما معمولا کار کاربردی نیست و فقط تفسیر سخنان ایشان است این دو چگونه با هم جمع می شود؟ 2. این انقلاب حقیقت دارد یعنی چه؟ 3. مگر ما نمی گوییم حقیقت همه ائمه (ع) یکی است پس چرا پیامبر (ص) اشرف مخلوقات است؟ و دیگر اینکه چگونه جمع می شود با «کلهم نور واحد»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: 1- بنده به عنوان یک معلم وظیفه‌ام تبیین سخنان مقام معظم رهبری است تا هرکس بنا به توان خود آن را در زندگی و اجتماع‌اش پیاده کند. 2- در سخنرانی تهران عرض کردم از آن‌جایی که خداوند با اراده‌ای خاص در صدد تحقق این انقلاب است، آن اراده‌ی خاص الهی همان حقیقت تاریخی این انقلاب است. 3- در عین آن‌که نور همه‌ی ائمه و رسول خدا«علیهم‌السلام» واحد است، ولی ظهور آن حقیقت در رسالت رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» طوری است که همه‌ی ائمه به نور رسالت رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» با حقیقت خود مرتبط‌اند. موفق باشید
8869
متن پرسش
با سلام. بنده نوجوان 18 ساله ای هستم. دوستی دارم که خیلی نسبت به او علاقه دارم. حدود 3 سالی می شود که با هم هستیم هر روز علاقه مان به هم بیشتر میشد. مدتی که گذشت یک انحصار طلبی نسبت به او پیدا کردم. به طوری که هنگام اظهار محبت او به دیگران احساس ناراحتی پیدا می کنم و احساس می کنم مرا دوست ندارد. خیلی دلم میخواهد از او بپرسم که نسبت به من چه حسی دارد ولی نمی توانم. رفتار او کمی با من عوض شده. اخیرا به خاطر این که حس ناراحتی مرا میفهمد (ولی معمولا نمی داند از چیست) رفتارش مصنوعی شده تا من ناراحت نشوم اما این بیشتر اذیتم می کند. آیا این احساس از رذایل اخلاقی است و اگر این طور است لطفا راه حل آن را بیان کنید. ممنون می شوم در این رابطه کمکم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: در این سن قوه‌ی واهمه بر قوه‌ی عاقله غلبه دارد، باید این نوع احساس را که مورد پسند شیطان است و محل جولان او، از خود دور کنید. شاید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» جهت این امر کمک کند. موفق باشید
8870
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشد. چرا مسئولین حقیقت توافق نامه هسته ای را برای مردم نمی گویند و آقای ضرغامی می گوید فعلا به صلاح نیست و نمی گذارند نمایندگان مجلس در رسانه ملی حرف بزنند و ..... حال سوال من این است: اگر این روشنگری و افشای حقیقت از طرف خود مردم باشد آیا کار خوبی است؟ و به صلاح جامعه است؟ آیا ما با این کار در خط رهبری هستیم یا داریم کار را خراب تر می کنیم؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: حقیقت امر آن است که در عین انتقاد نسبت به توافق‌نامه‌ی ژنو، نباید پشت دیپلمات‌ها را خالی کرد تا نتوانند با قوت در پشت میز مذاکره حاضر شوند. همین روش که تا حال جلو رفته ایم، بد نیست. ولی اگر موجب تضعیف دولت شود خوب نیست. موفق باشید
8851
متن پرسش
سلام استاد گرامی اگر ایرادی نباشد خیلی مشتاقم نظر شما را در مورد متن زیر بدانم: بسم الله الرحمن الرحیم پس از توفان شدید و کوبنده‌ی تهران شاهد هستیم عده‌ای از مردم و حتی تحصیل‌کرده‌ها آن را یک بلای آسمانی در نتیجه‌ی بی‌حجابی و بی‌بند و باری تلقی کرده‌اند لازم به تذکر است که مطمئن باشید تا بانک ربوی، اشرافیت مسئولان و روحانیت بدون اسلام در مملکت داریم و با دروغ و دغل و ریاکاری می‌خواهیم به مقصودمان برسیم از همه‌ی این‌ها بدتر مادامی که بی‌عدالتی در کشور جریان دارد خداوند به خاطر حجاب بلا نازل نمی‌کند! حجاب خود معلول عوامل مذکور است به اشرافیت خاتمه دهید خود مسلمان باشید عدالت را هم بگسترانید معضلاتی نظیر بدپوششی و بی‌حجابی خود به خود رفع خواهد شد و البته عدم تشریح و تبیین صحیح مسائل را هم اضافه کنید پس از 35 سال حضرات دلواپس و عمار حتی نتوانسته‌اند ساده‌ترین مسائل نظیر دیه و ارث را تشریح کرده و بفهمانند چرا دیه و ارث مرد دو برابر زن است، حتی نتوانستند به مردم فرق شاه را با ولی فقیه بیان کنند تا دولت‌ها و مسئولان نتوانند در پی هر خیانت پشت سر رهبری قائم شوند. مسئله‌ی حجاب که جای خود دارد! بد نیست بدانیم پیامبر (ص) خود بزرگ‌ترین معلم ما در امر به معروف و نهی از منکر است او ابتدا خود را ساخت سپس امین جامعه شد و در نهایت پیامبر رحمت گردید آن هم از طریق اصلاح از پایین زیرا تا مردم فکرشان اصلاح نشود علی علیه‌السلام هم خلیفه باشد چاره‌ای ندارد جز آنکه امثال اشعث را مقام دهد تا از بدتری ممانعت فرماید. البته ما در تشخیص نوع بلا هم درمانده‌ایم فکر می‌کنیم فقط سیل و زلزله و توفان بلا هستند غافل از اینکه بلا ممکن است چیز دیگری باشد بلا ممکن است همین بدحجابی باشد همین ایدز باشد همین سی‌ساله‌های مجرد مانده باشد بلا ممکن است مرگ یک فرد بی‌سواد و فقیر و بی‌کس و کاری باشد که بدون آنکه بدانیم وجودش برای ما دافع بلا بوده است ولی ما تحقیرش می‌کردیم! کی گفته فقط سیل و زلزله و توفان بلا هستند! آیا بلایی بزرگ‌تر از این سراغ دارید که پس از 35 سال از انقلاب اسلام آن هم در مملکت شیعی هنوز امام زمانمان در پرده‌ی غیبت است؟ http://peyghamesoroosh.parsiblog.com
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: تحلیل عمیقی در پشت این حرف‌ها نمی‌بینم. انتقادهای بدونِ راه‌کار و غفلت از شرایط تاریخی، همان قُرزدن است. موفق باشید
8856
متن پرسش
سلام: در پاسخ به سوال 8849 فرمودید درباره کتاب مقالات: بنده هم شرح مختصری بر آن کتاب‌ها داشته‌ام. گروه فرهنگی المیزان می‌تواند صوت آن مباحث را در اختیارتان قرار دهد. مشروط بر آن‌که مقدمات را گذرانده باشید. 1. بنده که به یکی از رفقا گفتم که در اصفهان پیگیری کنند نتونستند فایل صوتی آن را متاسفانه پیدا کنند (پارسال بود البته)- تو سیدی هاتون و نرم افزارهاتون هم نبود. 2. منظور از مقدمات گذراندن دقیقا چیست؟ ---------------------- 3. کتاب جدید و یرایش ج1 فرزندم این چنین... با صوت و ج1 و یرایش قبلی شما چه تفاوتی دارد؟ (چون نه تو سایت بود نه در کتابفروشی پیدا کردم) با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: 1- گروه فرهنگی المیزان می‌توانند سی‌دی شرح مقالات را در اختیارتان بگذارند با شماره‌ی 09138780869 تماس بگیرید 2- حداقل باید مباحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین را با شرح آن در سی‌دی مربوطه دنبال بفرمایید 3- جلد اول کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در ویرایش جدید مباحث را با عمق بیشتری دنبال کرده، هنوز به بازار نیامده، ولی در شرف است. موفق باشید
8860
متن پرسش
سلام علیکم: سایت یک اصلاح طلب معلوم الحال مطلب ذیل را نوشته لطفا نظرتان را بفرمایید: "رئیس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، مطلبی را درباره استفاده از لفظ «امام» برای رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر کرده است. به گزارش امید به نقل از پارسینه، محسن مومنی در صفحه گوگل‌ پلاس خود با اشاره به ترجمه فارسی کتاب «التجدید و الإجتهاد الفکری عند الإمام الخامنه ای» نوشته است: «ناشر فارسی کتاب در پایان مقدمه‌اش آورده: شایان یادآوری است نظر به اینکه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به بعضی از اصحاب رسانه‌های داخلی، استفاده از واژه "امام" در برابر نامشان را اجازه نفرموده‌اند، در این کتاب فقط در ترجمه متن سخنان شخصیت‌ها "امام" تبدیل به "آیت‌الله" نشده است»".
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده در جریان نیستم که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» واژه‌ی امام را برای خود منع کرده باشند. موفق باشید
8847
متن پرسش
سلام علیکم استاد. استاد پس از خواندن منطق مظفر چه چیزی بخوانیم؟ اشارات؟ الهیات شفا؟ مکتب اشراق یا حکمت کتعالیه؟‌ آیا لازم است پس از منطق مظفر برهان شفا را خواند سپس وارد فلسفه شد یا همان منطق مظفر کفایت میکند. عرفان نشری را باید همزمان با فلسفه شروع کرد یا بعد از آن؟ یک برنامه مرتب در خصوص سیر مطالعاتی در فلسفه و عرفان اسلامی میشود به بنده بدهید ؟‌
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: به نظر بنده برای این‌که فلسفه را اصولی بخوانیم نیاز است پس از بدایة‌الحکمه و نهایة‌الحکمه، اسفار را شروع کنیم و بعداً سراغ عرفان نظری برویم. و اشارات و الهیات شفا و حکمت اشراق را نیز بعد از حکمت متعالیه دنبال کنیم. موفق باشید
نمایش چاپی