بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30594
متن پرسش
سلام عليكم: استاد گرامي سوال من در مورد چشم زخم و رواياتي است كه آمده. آيا احاديثي دال بر اينكه پيامبر گفتند چشم زخم فرد را در قبر و شتر را در ديگ مي‌كند يا قله كوه جابجا مي‌شود صحت دارد؟ آيا خدا قدرتي در بعضي قرار داده است كه موجبات مرگ مي‌شود؟ آيا آيات «و من يكاد...» دال بر چشم زخم دارد چقدر حقيقت دارد اين امر؟ ممنون ميشم جهت تحقيق راهنمايي بفرماييد. ممنون و سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است. می‌توانید به آن کتاب که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

30595
متن پرسش
به نام خداوند و عرض سلام محضر استاد طاهرزاده: در برخی سوالات نظرات مشهور در باب آغاز جهان، بحث تکامل و... را مردود دانستید اگر لطف فرمایید مجملا نظر خود را در مورد این موارد بیان فرمایید: ۱. اگر جهان با بیگ بنگ آغاز نشده نظر مقبول شما درین باره چیست؟ ۲. اینکه زمین از خورشید جدا شده و ماه از زمین مورد تاییدتان است؟ ۳. بحث تکامل که رد فرمودید آیا بدیل آن را آفرینش دفعی می‌دانید؟ درین صورت «ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها» چه می‌شود؟ ۴. سایر مشهورات علوم جدیده چون کروی بودن زمین گردش آن به دور خورشید و.. مورد تایید است؟ ۵. سرنوشت جهان هستی را چه می‌دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته موارد فوق، مواردی نیست که در حوزه‌ی سؤال و جواب بگنجد. ولی به هر حال ۱. موضوع بینگ‌بنگ که مسئله‌ی آغاز را حل نمی‌کند؟ بالاخره چیزی بوده که چنین شده. به نظر می‌آید بحث فیض مدام، عالمانه‌تر باشد. ۲. تحول میمون به انسان، در مجامع علمی پذیرفته‌شده نیست. دلیلی نداریم که انسان به صورت مجزا خلق نشده باشد. آری! طی فرآیندی، به قدرت خداوند و با تدبیر او، در خاک زمینه‌ی تجلی روح انسانی توسط خدا فراهم شده. ۴. تحقیقی خاص در این مورد نداشته‌ام. نظرات مخالف و موافق را دیده‌ و شنیده‌ام. شاید هنوز نظریه‌ی کروی بودن زمین و گردش آن به دور خورشید، منطقی‌تر باشد. ۵. بحث حرکت جوهری به‌خوبی در این مورد روشن می‌کند که چگونه جهان ماده با تبدیل قوه‌هایش به فعلیت، به هویت برتری که هویت تجرد و بقاء است، سیر می‌کند. موفق باشید

30586
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز شاگرد قبول می‌کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌وقت بنا نبوده است بنده شاگردی بپذیریم؟!! عرایضی به صورت کتبی در کتاب‌ها هست که هرکس احساس کرد برایش مفید است، می‌تواند به آن آثار رجوع کند. موفق باشید

30588
متن پرسش
تفاوت عقل فعال و الهام چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل فعّال یکی از مراتب عالَم وجود است و الهامات معنوی از اثرات تجلیّات آن عقل می‌تواند باشد که در اصطلاح دینی همان القائات ربّانی است که توسط فرشتگان القاء می‌شود. موفق باشید

30583
متن پرسش
با سلام و تبریک سال نو خدمت استاد اصغر طاهرزاده: اگر ممکن است جوابی به این شبهه بفرمایید! چرا از لحظه ای که بشر توانست حوادث را ثبت و ضبط کند دیگر نه عصایی مار شد، نه دریا شکافت، نه ماه دو نیم شد، نه مرده ای زنده شد، نه انسانی در دل ماهی رفت، نه شتری از دل کوه آمد، نه آتش گلستان شد، نه کسی با حیوانات سخن گفت و نه پیامبری ظهور کرد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در متعالی‌شدن بشر است از ساحت حسّ به ساحتِ فهم. لذا خداوند از مرحله‌ای به بعد با فهم انسان‌ها با انسان‌ها سخن می‌گوید و گفتی آسمانی را به میان می‌آورد.

در راستای آیه‌ی 7 سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران که می‌فرماید: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ.» چندین سؤال پیش خواهد آمد که اولاً: چرا باید قرآن، آیات متشابه داشته باشد و ثانیاً: جایگاه تأویل آیات به چه معناست و ثالثاً: چرا آن‌هایی که زیغ و انحراف قلبی دارند می‌توانند از آیات متشابه سوء استفاده کنند؟ جهت جوابگویی به این نوع سؤالات و در رابطه با عظمت زبان قرآن نسبت به استعدادِ تأویلی و متشابه‌بودنِ آیات، نکات زیر مدّ نظر عزیزان قرار می‌گیرد.  

۱. قرآن از یک حقیقت واحدی صادر شده و به همین جهت تمام آیات آن دارای پیوستگی هستند. مشکل آن‌هایی که در قلب‌هایشان زیغ است آن است که کلام خدا را با کلام مردم عادی مقایسه می‌کنند و سعی در توجه ابعاد متعالی کلام خدا ندارد.

۲. آن «اللّه» که جامع کمالات است در قرآن با ما سخن می‌گوید و در سخنان خود، خود را به ما نشان می‌دهد. اگر او را بشناسیم می‌توانیم به سخن او گوش فرا دهیم. قرآن، کلام خدایی است که به سخن آمده و برای ما در کتابش آشکار می‌گردد. باید بتوانیم از طریق قرآن در حضور خدایی قرار بگیریم که با ما سخن می‌گوید. امام صادق «علیه‌السلام» در همین رابطه می‌فرمایند: «لَقَدْ تَجَلَّی اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا يُبْصِرُون‏» (بحارالأنوار، ج‏89، ص107.) بدرستى كه خداوند در كلام خود براى بندگان خود تجلّى كرده است و لي آن‌ها نمی بینند.

۳. قرآن اسرار حضور خداوند در عالم را بر روی ما باز می‌کند از آن جهت که هماهنگ تکوین عالم است. یعنی از یک جهت حضور خدا در عالم و از جهت دیگر حضور خدا در کلام او به میان آمده است و با توجه به این‌که هرکس در کلامش حاضر می‌شود، خداوند در قرآن ظاهر شده آن‌هم در عین هم‌زبانی با انسان‌ها برای آن‌که قدرت درست‌دیدن را به انسان‌ها عطا ‌کند. در همین رابطه خداوند می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ» (انبیاء/10) حقیقتاً کتابی را برای شما نازل کردیم که در آن به فکر و یاد شما بودیم، آیا در این مورد فکر کرده‌اید؟

۴. قرآن همان «بودنِ» خدا در عالم است، به همان اندازه که برای دین خدا در مظاهر باید «وجودبین» شد[1] و از محدوده‌ی ماهیات عبور کرد، به همان اندازه باید با تدبّر در قرآن و نگاهِ وحدت‌نگر یعنی تمامیتیِ معنادار، خدا را در قرآن دید.

۵. برای شنیدن کلامی این‌چنین گسترده که خدا را می‌نمایاند، باید گشودگیِ لازم را در خود ایجاد کنیم و خود را از تنگناهای سوءِ فهم و سوءِ‌اخلاق آزاد نماییم وگرنه سخن گسترده‌ی خدا را در شخصیت تنگ خود اسیر می‌کنیم، و این است معنای تفسیر به رأی.

۶. برای گوش‌سپردن به سخن خدا لازم است ابتدا به «خود» گوش فرا دهیم تا بیابیم فطرت ما چه‌چیزی را طلب می‌کند و با این گشایشِ اولیه می‌توان به سراغ خدا رفت و از ضیقِ قلبی آزاد شد. شنیدن سخن خدا با گوشِ فطرت ممکن است و آن تنها گوشی است که همواره در مقابل سخن خدا گشوده است. مگر نه آن است که تنها کسی که می‌فهمد گوش فرا دهد؟

موفق باشید


[1] - «وجودبینی» به همان معنا است که انسان‌ها در عهد ألست آن‌گاه که حضرت ربّ العالمین فرمودند: «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» آیا من پروردگار شما نیستم؟ و بشریت در آینه‌ی مظاهری که نمایشگرِ ربوبیت حضرت ربّ بود، ربوبیت او را دید و عرض کرد: «بَلَى شَهِدْنَا» آری می‌بینم. و واقعاً نوعی رؤیت در صحنه بود. در حالی‌که اگر بحث ذات حضرت حق در میان بود، ذات قابل رؤیت نیست و «وجودبینی» به همین معنا است.

30566
متن پرسش
سلام: در ادامه سوال ۳۰۵۳۷ آیا لیستی از کتابهای خارج از سیر استاد طاهرزاده توسط شما تنظیم شده است که ترتیب مطالعه نیز در آنها مشخص باشد؟ مانند شرح حدیث جنود از امام (ره) یا اسفار ملاصدرا و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد کاری صورت نگرفته. موفق باشید

30565
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: متن زیر را در اینترنت خواندم: با بررسی تأثیر عشق در مراحل مختلف سلوک عرفانی به این نتیجه می رسد که بر اساس دیدگاه کارکردگرایانه، عشق مجازی سبب لطافت درون و آن نیز عامل ورود به سلوک عرفانی است؛ در اوایل سلوک، عشق مجازی آزمونی برای سنجش میزان پایبندی سالک به شریعت است؛ شریعتی که شاهراه طریقت است. در اواسط سلوک، عشق مجازی سبب گذر سالک از کثرات به وحدت است. برای عارف واصلی که به مقام جمع الجمعی رسیده، عشق مجازی سبب تعدیل عشق ربانی و آنگاه راه یابی او از مقام فنا به مقام بقاست. در نهایت سالک می تواند در هر مرحله از مراحل سلوک عرفانی عشق مجازی را تجربه کند که به لحاظ ماهوی و دلیل ظهور متمایز از مقامات مافوق و مادون است. سوالم اینجاست که دیده ام افرادی را که بسیار ایمان و اخلاص بالایی دارند، و احتمالا در موقعیت عشق حقیقی باید باشند، چون نور ایمان حاصل عشق حقیقی است، ولی باز هم عشق مجازی در مسیر آزمایش های آنها قرار می‌گیرد. آیا علتش همان توضیحات بالا هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عشق مجازی یعنی دل‌دادگی به زیبایی‌ها و خوبی‌ها در مظاهر عالم، که نمونه‌ی آن را در مردم نسبت به شهید حاج قاسم سلیمانی ملاحظه کردید. و در همین رابطه از جناب مولوی داریم: «مهر خوبان در میان جان نشان / جان مده إلاّ به مهر دل‌خوشان».

البته باید بین عشق مجازی و موضوعات جنسی تفاوت قائل شد در آن صورت، دل‌دادگی به جنس مخالف هم مسیری می‌شود برای اُنس با حقیقت و جناب مولوی در این رابطه این‌چنین می‌فرماید: عاشقی گر زین سر و گر زان سر است / عاقبت ما را بدان سو رهبر است. موفق باشید 

30563
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید لازمه آدم برنامه ریزی بکنه؟ مثلا به این نحو که بگه برای بحث تحول علوم انسانی باید دکتری خوند و هیئت علمی شد و برای کسب این درجه ها برنامه بریزه؟ یا اینکه در راستای تحول علوم انسانی خودش مطالعه و کار کنه و دغدغه مدرک و هیئت علمی شدن هم نداشته باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راهی را برای خود در نظر بگیرید و بقیه را به خدا توکل کنید تا هرچه پیش آید إن‌شاءالله همانی است که کار را جلو می‌برد. موفق باشید

30558
متن پرسش
سلام: حالتون خوبه میلاد امام حسین مبارک. مطلبی به ذهنم رسیده که چون اثبات علمی و روشمند و مطمین مذاهب و ادیان در توان مردم نیست و شیعه و سنی و غیره عموما به تقلید پرداخته اند ولو ایمان محکم هم داشته اند و دل مردم به سبب گناه برای تشخیص حق کافی نیست آن هم زمانی که علمای مذاهب بی آن که فسق عملی داشته باشند متحیر بوده اند. پس قطعا خدا به شیعه تکلیف نکرده و کلیات و مثلا رد معاویه و یزید کافی است و ایمان بی جهت به عصمت هم نه تنها ارزش نیست چون راه مطمئنی نپیموده نسبت دادن چیزی که نمی دانیم به دین است. جواب و نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب صریحاً نظر به عصمت اهل‌البیت«علیهم‌السلام» شده است. در این رابطه می‌توانید به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» صفحه‌ی 131 که روی سایت هست، رجوع فرمایید. قسمتی از آن بحث، ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «...اِنَّما يُريدُاللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا»[1] اي اهل البيت؛ فقط و فقط خداوند خواسته تا شما را از هرگونه پليدي بزدايد و اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما پاك كند و شما را به موهبت عصمت اختصاص دهد. با دقت در آيه‌ي تطهير نكات زير مورد توجه قرار مي‌گيرد.

1- «رِجْس» از نظر لغت چون با «ال» آمده، يعني هرگونه پليدي جسمي و روحي. يعني اهل البيت(ع) را خداوند از هر گونه پليدي پاک کرده است.

2- بيش از 70 حديث كه بيشتر آن‌ها از اهل سنت است اقرار دارند كه «اهل بيت» شامل، رسول خدا(ص)و حضرت علي(ع)و فاطمه‌ زهراi و امام حسن و امام حسين«عليهم االسلام» مي‌باشد.

3- اُمّ‌سلمه مي‌گويد: بعد از آمدن آيه‌ي تطهير، رسول خدا(ص)عباي خود را برسر حضرت علي و همسر او و حسنين«عليهم االسلام» انداختند و گفتند: بارالها ! اينها آل محمداند. من گوشه‌ي عبا را بالا زدم كه وارد شوم، حضرت آن را از دست من كشيدند و گفتند: تو بر خير هستي (يعني تو زن خوبي هستي) ولي جايت اينجا نيست.

سؤال: با توجه به اين‌که قبل و بعد آيه زنان پيامبر(ص) را مورد خطاب قرار داده، چرا آيه شامل زنان پيامبر نمي‌باشد؟

جواب: اولاً: هيچ‌كس تا حال قائل به عصمت زنان پيامبر نشده، در حالي‌كه آيه خبر از عصمت «اهل بيت» مي‌دهد و در آيه‌ي مباهله هم ثابت شد زنان پيامبر(ص) به آن معنا معصوم نيستند که بتوانند لعنت الهي را بر کاذبين جعل کنند و لذا در كنار اهل‌ بيت پيامبر(ص)يك نفر از زنان پيامبر هم وارد مباهله نشد. [2]

ثانياً: همه‌ي روايات ازسني و شيعه پنج تن مذكور را به عنوان اهل بيت معرفي کرده‌اند.[3]

ثالثاً: اگر آيه مربوط به زنان پيامبر بود ضمير « عَنْكُن » كه قبل از آيه به صورت جمعِ مؤنث بود بايد ادامه مي‌يافت و نه اين‌كه وقتي موضوع اهل بيت را به ميان مي‌آورد بفرمايد «عنكم» يعني ضمير را عوض كند.

چنانچه ملاحظه بفرماييد در اين قسمت از آيه سخن از اراده و مشيت خاص خداوند به ميان آمده و اين نشانه‌ي آن است که مسئوليت مهمي را مي‌خواهد بر دوش اهل‌بيت پيامبر بگذارد که چنين مسئوليتي با وظيفه‌ي همسران پيامبر که در آيات قبل آن‌ها را توصيه کرده که در خانه‌هايشان ملازم باشند متناسب نيست. از طرفي روايات متعددي از محدثين اهل سنت هست که رسول خدا همسران خود را شامل اهل بيت ندانسته‌اند.[4] حاکم در کتاب مستدرک از قول ام سلمه مي‌گويد که: آيه‌ي تطهير در خانه‌ي من نازل شد و به دنبال آن پيامبر(ص)پيکي را به خانه‌ي فاطمه(س) فرستاد تا علي و فاطمه و حسن و حسين(ع)را نزد آن حضرت فرا خواند. آن‌گاه فرمودند: خدايا! اينها اهل بيت من‌اند. گفتم: يا رسول الله، من از اهل بيت شما نيستم؟ فرمودند: تو از نيکان اهل من هستي ولي اينان اهل بيت من هستند.[5]

4- بنا به روايات و همچنين با توجه به سياق آيه ، جاي اصلي آيه اينجا نبوده و به دستور پيامبر بعد از نزول به اين صورت تنظيم شده، و اين روش در كليه‌ي آيات مربوط به اهل‌البيت هست كه در بحث مستقلي به آن مي‌پردازيم.

5- چون اراده و خواستن در آيه‌ی تطهیر را منحصر به اهل البيت(ع)كرده و گفته «اِنَّما»، پس اولاً: اين تطهير، آن تطهير عمومي كه خداوند براي همه‌ي مسلمين اراده كرده، نيست، و اگر اين تطهير همان تطهيري بود که براي سايرين خواسته ديگر مقام خاصي براي اهل البيت محسوب نمي‌شد. ثانياً: چون خداوند تشريعاً طهارت و تزكيه را براي همه‌ي انسان‌ها خواسته، پس طهارتي که در اين آيه براي اهل‌البيت(ع)اراده کرده، تطهير تشريعي نبوده بلكه تطهير تكويني است، يعني طهارت و عصمتي است موهبتي كه در اثر آن، نيروي فوق‌العاده باطنيِ عصمت در آن‌ها ايجاد شده است، تا آن‌ها نمونه‌ي كامل صحيح زندگي كردن براي بشريت باشند.

6- معلوم است که قرآن يك واقعيت متعالي است كه بايد از طريق قلب با آن تماس گرفت، و در سوره‌ي واقعه مي‌فرمايد: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ، فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ، لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»[6] آن قرآن، قرآن بلندمرتبه‌اي است، در کتابي پنهان، کسي نمي‌تواند با آن تماس بگيرد مگر مطهرون. «ال» در المطهرون نشانه‌ي عهد ذهني است، يعني آن مطهروني كه ذكر آن رفته و شما آن‌ها را مي‌شناسيد. از طرفي تنها در آيه‌ي تطهير از اهل بيت به عنوان مطهرون نام برده پس مي‌توان نتيجه گرفت اهل البيت(ع) هستند که به طور مطلق مي‌توانند با حقيقت قرآن تماس بگيرند و عمده‌ی وظيفه‌ی ما آموختن راه طهارت است از صاحبان اصلي طهارت، تا بتوانيم با نور قرآن مرتبط شويم و به نشاط فوق‌العاده‌اي كه در اين ارتباط به‌دست مي‌آيد نائل گرديم.

 


[1] - سوره‌ي احزاب، آيه‌ي 33.

[2] - ابن جرير و طبراني آورده‌اند كه رسول خدا(ص) فرمود: «اَنْزَلَتْ هذِهِ الْايةُ في خَمْسَةٍ: فِيَّ وَ في عَلِيٍّ وَالحسن وَ الْحسين وَ فاطِمه» اين آيه یعنی آیه تطهیر در مورد پنج كس نازل شده كه عبارتند از من و علي و حسن و حسين و فاطمهi. از طرفي در سوره تحريم خداوند دو نفر از زنان پيامبر(ص) را به باد انتقاد مي‌گيرد و مفسرين اهل سنت آن‌ها را عايشه و حفصه معرفي مي‌كنند. حال چطور مي‌توان چنين تطهيري را به زنان پيامبر(ص) نسبت داد. در ضمن اصل روايت كِساء به نقل از احمد حنبل همان پنج تن را به عنوان اهل‌بيت معرفي كرده است.(ابن طاوس، الطرائف / ترجمه‌ي داود إلهامى، ص: 474)

[3] - در اين مورد مي‌توان به خصائص نسائي، ص 4 و مستدرک حاکم، ج 2، ص 416 و ده‌ها کتاب ديگر از اهل سنت رجوع کرد.

[4] - جامع‌الاصول، ج 1، ص 103، صواعق ابن حجر، ص 148.

[5] - مستدرک حاکم، ج 2، ص 416. اُسد الغالب، ج 2، ص 12 و 20.

[6] - سوره‌ي واقعه، آيات 77 تا 79.

30555
متن پرسش
سلام حالتون خوبه: سوالی دارم: آیا از نگاه برون دینی و بر اساس قواعد فلسفه خدای عادل و قادر و عالم حتما دین به تعداد لازم و کافی برای مردم کل دنیا می فرستد؟ البته می دانم دییستها خدایشان کامل نیست ولی آیا امکان دارد خدا دین کم بفرستد و کمتر تکلیف کند و بخش بیشتری از وظیفه را بر دوش عقل و وجدان بگذارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که یکی از اسمای الهی «هادی»بودن است و او در همه‌ی عالَم با نور هدایتش حاضر می‌باشد، محال است امتی باشند که در معرض هدایت حضرت حق قرار نگرفته باشند و از این جهت وظیفه بر اساس بهره‌مندی از هدایت مطرح است و نه بیشتر. موفق باشید

30554
متن پرسش
سلام: در کتاب ادب خیال مطالبی در رابطه با ماندن در گذشته یا فکر به آینده آمده بود که مذمت شده بود نظر به اینکه در بورس شما مدام به آینده نظر دارید برای سود یا زیان و در حقیقت به اعتباریات. به نظر شما آیا می توان در بورس به عنوان شغل فعالیت داشت ولی باز هم قلب ما حضور در حال داشته باشد و با حقایق مرتبط باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن‌جا بحث از نظر وجودی مطرح است که روح انسان در هستی خود، ماورای آینده و گذشته است. آن بحث باید در ساحت خود مدّ نظر قرار گیرد، حال در عالَم کثرات، ما نظر به آینده و زمان داریم که این مربوط به امور دنیایی است و البته در این موارد هم باید زندگی چندان گرفتار این آینده‌های وَهمی نباشد. موفق باشید

30545
متن پرسش
با سلام. مقام رهبری و ولایت فقیه، حقیقی است یا اعتباری؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که فقیه، کارشناس کشف حکم خداوند است از طریق قرآن و روایات، حکم فقیه رویهمرفته مبتنی بر امور حقیقی است. موفق باشید

30544
متن پرسش
سلام استاد: به تجربه بارها ثابت شده است که بیشتر دانستن موجب کمتر عمل کردن می‌شود به نظر می آید که این یک قائده باشد. همانطوری که در جزوه ی شرح دستورالعمل آیه الله بهجت هم آورده اید که علم برای عمل بهتر است و به تنهایی استقلال ندارد. معمولا ما دچار این توهم و میل سرکش هستیم که هر چه بیشتر مطالعه کنیم بهتر است ولی در حقیقت چنین نیست و این قائده فقط محدود در حوزه ی معارف دینی نیست مثلا شخصی تا عمل جمع و تفریق را بخوبی تمرین نکرده باشد عمل ضرب را درک نخواهد کرد. می‌خواستم بدانم که سر و رمز و راز این قائده در چیست؟ چرا مسیر دانایی و دانستن اینگونه است؟ چرائی این قائده نه درستی آن مورد سوال است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن علمی، علم است که نافع باشد و ما را از عمل باز ندارد. ولی حرصِ به داناشدن، خودش در جای خود حجاب است. انسان خودش باید متوجه‌ی این امر باشد. موفق باشید

30541
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام استاد: ما در مجموعه ای می خواهیم مبنا و مباحث تفکر دکتر داوری را باز کنیم. به ذهنمان رسید قبل از آن برای هم زبانی بیشتر و همواری راه سه کتاب حضرتعالی راجع به غرب، گزینش تکنولوژی، علل تزلزل و مدرنیته و توهم را کار کنیم نظر حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای خودتان نیاز نیست ولی برای افرادی که در این وادی‌ها نیستند می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

30537
متن پرسش
سلام: در حال مطالعه سیر کتب استاد طاهرزاده هستم. ۱. آیا برای مطالعه کتب امام خمینی (ره) و ملاصدرا و ... باید سیر کتب شما تمام شود یا اینکه الان هم می‌توان آن کتب و کتب مشابه را مطالعه نمود؟ ۲. اینکه در کتاب ادب خیال عقل و قلب گفته بودید بهتر است آثار یک استاد را مطالعه کنید با مطالعه دیگر کتب مثلا از ملاصدرا منافاتی ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جواب سؤال شماره‌ی 30536 عرض شد بعد از آن مقدمات، هم می‌توانید با تفسیر المیزان مرتبط شوید و هم با آثار حضرت امام. البته در نظر به آثار حضرت امام، شرح صوتی سوره‌ی حمد و شرح صوتی کتاب «مصباح الهدایه» به عنوان مقدمه خوب است کار شود. موفق باشید

30536
متن پرسش
سلام: قبلاً سیر کتب شهید مطهری را خوانده ام و مدتی هست که سیر کتب جنابعالی رو مطالعه می‌کنم. برای خواندن تفسیر المیزان الان باید شروع کنم یا اینکه مقدماتی دارد و کتابهایی از همین سیر را باید بخوانم و بعد به سراغ تفسیر بروم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین و «معاد» همراه با شرح صوتی آن‌ها، إن‌شاءالله تفسیر شریف المیزان افق‌های خوبی را در مقابل انسان می‌گشاید به شرطی که از جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» غفلت نشود. موفق باشید

30518
متن پرسش
حضرت آیت الله سلام علیکم و با آرزوی سلامتی برای حضرتعالی. در خلقت انسان آمده که ابتدا آدم و حوا در بهشت میزیسته اند تا زمانی‌که توسط شیطان اغوا شدند. پس رانده شده به زمین فرستاده شدند. آنچه که از خلقت جسم انسان می‌شناسیم آنست که این قالب از اول هم خاص زندگی زمینی خلق شده در حالی‌که در بهشت ادرار و مدفوع وجود ندارد و باصطلاح غذای بهشتی غذای کامل است و باقیمانده ندارد ولی غذای زمینی ناقص است و باقیمانده دارد لیکن این جسم برای زمین خلق شده نه برای بهشت. اکنون سوال اینست ؛ خداوند از اول هم چون احتمال تبعید آدم به زمین را می‌دانسته این جسم را خلق فرموده یا اینکه زمانی که از شجره ممنوعه خوردند هنگام هبوط به زمین جسم جدیدی به ایشان داده؟ادامه سوال حقیر بستگی به جواب حضرتعالی دارد. با آرزوی سلامتی و طول عمر برای آن بزرگوار فقیر الی الله سید ناصرالدین پزشکی. متخصص بیماریهای داخلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم! عوضی گرفته‌اید! بنده اصغر طاهرزاده هستم که از نامم معلوم است کوچک‌تر از این حرف‌ها می‌باشم. البته برای دست‌گرمی و خوش‌آمدگویی می‌توانم توصیه نمایم به کتاب «هدف حیات زمینی آدم» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/book/1181/

30532
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در یادداشت اخیر بنام نکات حساس انتخابات پیش رو، فرمودید اگر بطرف نامزدهایی برویم که به آرمانهای انقلاب معتقدند ولی شعارهای تندی می‌دهند که فعلا قابل تحقق نیست، از نظر عمومی مردم و افرادیکه شاید بظاهر آنطور انقلابیگری ندارند، غافل می مانیم. چندبار این جمله تان را مطالعه کردم ولی هنوز کمی برایم ابهام دارد. سخن حقی است که برای تحقق اهداف انقلاب عزیز، باید اهداف را بصورت منظم و منسجم تقسیم بندی و نظام مندی کرد و این از ضرورتهای تداوم انقلاب است و حقیقتا مهم است و از طرفی اهانت و تخریب مانند آنچه در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال که توسط برخی اتفاق افتاد، در شان نیروهای گفتمان ساز انقلاب نیست. اما استاد آیا حالا در گام دوم و در آستانه اولین دولت در این گام که گام دوم به فرموده رهبر و قائد بزرگوارمان، حرکت متعالی بسوی تمدن نوین اسلامی است، آیا صلاح است از تحلیل نامزدها بر اساس گفتمان تمدنی و نوع مواجهه آنها با مدرنیسم غافل شویم؟ به نظر حقیر، یکی از اصلی ترین عللی که سبب می‌شود افرادی علیرغم قلب و فطرت انقلابی و توحیدی شان، در ظاهر و نسبتا تحلیلهایشان هنوز نظر به تمدن غربی و عالم تجدد داشته باشند، اجرای همین الگوهای شبه مدرن و توسعه غربی در طول این چهار دهه در لوای عناوین مختلف بوده است که سبب ایجاد مخاطرات و خطرهای جدی برای انقلاب و ملت شده است و بعضا بدبینی به اصل انقلاب را بوجود آورده. البته عبور از تمدن غرب مرحله به مرحله و نیاز درک نفحات الهی دوران است که ما هنوز به آن تذکر و توجه کافی نداریم ولی آیا حساسیت دولت آینده در این حد نیست که شخصیتی به صحنه بیاید که با نگرش تمدنی و با باور عمیق به اداره و تقنین جامعه بر اساس دین مبین و نظام فکری مطهر، الگوها و راهبردهای بدیل معیشتی و فرهنگی و اجتماعی برای اداره جامعه ارائه بدهد و نیتش گذار حکیمانه از شبه مدرنیته ایرانی و توسعه غربی باشد که در ابعاد مختلف در حال اجراست و ما را از اقامه مبانی تشیع و انقلاب اسلامی محروم نموده و حتی بعضا تحقق آرمانها را برای ما مبدل به نگرانی جدی ساخته است. مگر آقای احمدی نژاد هم روزی از شعائر اصیلی مانند دولت اسلامی و عدالت اجتماعی و ولایت محوری و مردمداری و حراست از آرمانهای نهضت نمی‌گفت و انصافا نسبتا در مقابله با آثار شوم توسعه مدرن و انحرافات ساختاری که مع الاسف پس از انقلاب هم تداوم داشت و ویژه با دولت سازندگی تشدید شد، توفیقی نداشت؛ پس چرا ناموفق و در راه مانده و زمین گیر شد و به کامیابی نرسید و امروز چنین وضعیت بغرنجی دارد. جز این است که آقای احمدی نژاد با همه پرکاری و نکات مثبتی که داشت، الگوی بدیل نداشت و تلاشش بر حل آسیب های جامعه و رشد اوضاع عمومی متکی بر الگوی نشات گرفته از مبانی اسلام و تشیع و شرایط ایران اسلامی نداشت. امروز ما بسیار بیشتر در عرصه جنبش نرم افزاری و الگوی اسلامی پیشرفت جلو رفته ایم و بحمدالله علیرغم اینکه هنوز شروع جنبش نرم افزاری و نظریه پردازی برای تمدنی توحیدی، جوان و مانند نهال تازه رشد یافته هستیم ولی در همین مدت به نظریات و برنامه های با نگرش تمدنی بسیار خوبی رسیدیم. و حضرتعالی هم آگاهید که واقعا جای تکرار و تداوم همان الگوهای معیوبی که در این ۴۲ ساله حرکت ما را در تحقق آرمانخواهی شیعی انقلابی و در زمینه سازی برای هدف والای ملک مهدی (عجل الله فرجه) کند کرده است، نیست و فرصت آن است با حضور نیروهای تراز انقلاب اسلامی در مصادر اجرایی، گفتمان جمهوری اسلامی در بین مردم هم بصورت هر چه گسترده تر بسط یابد و کارگزاران نظام اسلامی تبدیل به حلقه میانی حاکمیت نظام و امت شوند و تبلور خصائل انقلابیگری. البته حضرتعالی هم بیش از من بر این عرایض حقیر واقفید و سالها دغدغه تمدن زایی شیعی را داشتید و جانانه از غفلت از حضور مسئولین تراز انقلاب اسلامی، فرمودید. تنها عرضم این بود که صحیح است که تحقق اهداف انقلاب، فرآیندی و مدت دار و نیازمند صبر است ویژه مقابل تمدن ریشه دار در تاریخ چند قرنی و جهانی شده مدرنیته و البته نباید از شخصیتی با نگاه تمدنی و ضدیت با توسعه مدرن و مشتاق اجرای الگوهای دینی برای اداره جامعه با نگاهی عمیق و متفقهانه ویژه در شرایط خطیر انقلاب اسلامی و جهان که آن بشارت شهید آوینی مبنی بر آغازی بر پایان تمدن غرب و طلوع فجر توحید آغاز شده است، غافل شد. و به نظرم اگر چنین شخصی به صحنه بیاید و برنامه های مشخص شود، نظرات زیاد را به خود جلب می‌کند و مسیر حرکت انقلاب اسلامی را تسریع خواهد کرد. البته ما به مدد حضرت حق و لطف امام مان حضرت صاحب الزمان (عج) از تنگناهای بزرگی رد شدیم و گذار کردیم و یقیناً حضور در گام دوم و مسیر تمدن سازی نیز از الطاف خاصه الهی و امام عصر بوده و ما را در این برهه مدد خواهد فرموند و میدان انتخابات را عرصه کسب بصیرت تاریخی ما خواهد شد که اگر روزی معاندان و جریان نفاق به فکر عدم انقلاب در همان ماه های اولیه بودند، امروز در مقابل مقیاس جهانی انقلاب و ولایت فقیه و بحرانهایی که نشانه اجل لکوم قوم هست، عاجزند و همانا: «تلک الایام نداولها بین الناس»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید، بحمد الله انقلاب اسلامی افقی را مقابل بشر امروز قرار داده که غرب زدگان و متحجرین بخواهند یا نخواهند، مردم در صدد تحقق آن افق‌ها هستند حتی قشر خاکستری کشور. و اگر نامزدی برای ریاست جمهوری در این راستا به صحنه آید، مردم با تجربه‌ای که از دولت‌های امیدوار به حضور جهان مدرن پیدا کرده‌اند به او رجوع خواهند کرد و با حضور در آرزوهای جهان مدرن که آروزهای وهمی است می‌یابند که هیچ آبی از آن حضور و آن جریان‌ها برای مردم گرم نمی‌شود. باید سخت به این نکات مردم را توجه داد و از این جهت باید به انسانی جهت مسئولیت اجرایی این کشور فکر کرد که به آن‌چنان حکمتی رسیده باشد و البته این غیر از آن افرادی‌اند که آرمان‌های انقلاب را قبول دارند ولی حکمت رسیدن به آن آرمان‌ها را در دل تاریخی که هستیم ندارند. یعنی برای آباد کردن دهی، ممکن است شهری را خراب کنند زیرا بالاخره کلیّت حضور جهانی انقلاب در این تاریخ اصل است و بنده معجزه‌ی مدیریت رهبر انقلاب را در این تاریخ، همین می‌دانم و به همین جهت اگر رهبر انقلاب با انحرافاتی که دولت‌های غربی به خصوص دولت آقای هاشمی ایجاد کرده‌بودند مستقیما برخورد می‌نمودند، ممکن بود ما در این زمان بعضی از این باند بازی‌ها و بی عدالتی‌ها را نداشته باشیم ولی مشغول اختلافات داخلی می‌شدیم و دیگر انقلاب با این وسعت جهانی خود در صحنه نبود در حالی که با چنین حضوری که هم‌اکنون انقلاب دارد، به راحتی بالاخره از این مشکلات جزئی عبور می‌کند. رئیس جمهور آینده باید چنین حکمتی در کنار شعار‌های انقلاب در خود داشته باشد و مردم نیز متوجه چنین افرادی باشند و البته کار آسانی نیست. همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند افسران جنگ نرم باید در فضای مجازی این موارد را نیز متذکر شوند. موفق باشید

30521
متن پرسش
با سلام و ارادت و التماس دعا: استاد گرامی با عنایت به اینکه شما در رشته زمین شناسی نیز مطالعه دارید آیا در تفسیر سوره زلزال می‌توان اینچنین در نظر گرفت اثقال را همان نیروی ثقل و گرانشی دانست و اینکه دلیل زلزله تغیرات نیروهای وزنی روی آن است و برای تعادل زمین این اتفاق میافتد و نوعی گزارش دهی زمین به ما است و باید در آن بسیار مطالعه شود که چه تغییراتی موجب این زلزله ها می‌شود و دارای یک قانون ثابتی است که خداوند در آن قرارداده و همچنین در «مثقال ذره خیرا یره» مثقال از نوع ثقل و وزن است و خیر و شر می‌تواند نیروی مثبت و منفی یعنی بار گذاری یا برداشتن بار به هر اندازه ایی در سطح زمین موثر است. بر این اساس می‌توان تئوری های زمین لرزه را محدود تر و به نتیجه دقیق‌تر رسید. با تشکر. و من الله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث وجود زلزله به جهت ماگما و حرارت درونی زمین که بالاخره باید آن حرارت درونی که همواره در جوش و جنبش می‌باشد به طریق آتشفشان و زلزله، خود را نشان دهد. که این بحثی است تا انسان‌ها هرجایی را به عنوان محل زندگی انتخاب نکنند و یا اموری را رعایت کنند که زلزله و جنبش زمین به آن‌ها برخورد نکند. ولی آنچه در سوره‌ی زلزال مطرح است، بحث حضور قیامتی ما و رؤیت اعمال است و ربطی به زلزله‌ای که پیش می‌آید، ندارد. موفق باشید

30524
متن پرسش
سلام علیکم: بنده معمولا وقتی توبه می‌کنم و به امور معنوی و اصلاح خویش می‌پردازم یا لااقل خودم فکرمی‌کنم دارم می پردازم و از دنیا کمی فاصله می گیرم هر چند وقت یک بار دلم می‌گیرد نمیدونم چرا طوری می‌گیرد که حس می‌کنم باید کمی به دنیا برگردم و مثلا فیلم ببینم و... و برخی اوقات کلا در طول هر سال چند باری حالتی بهم دست می‌دهد که دیگر از چیزی لذت نمی برم و جالب اینجاس که نه تنها از چیز های مادی بلکه از چیز های معنوی هم لذت نمی برم و ختی شاید حس گرسنگی و تشنگی ام رو هم از دست می‌دهم و صرفا چون می‌دانم که نیاز دارم غذا می خورم و آب. حال چه کنم این دل گرفتگی و بی قراری ها و این تغییر مزاج ها و از دست دادن لذت ها به طوری که دوست دارم مدتی به خواب بروم و هیجی حس نکنم و بعد مدت طولانی بیدار شوم و به حالت اغماء بروم این حالات آیا طبیعیست یا خیر و باید رفع بشود؟ مثلا وقتی دل گرفتگی پیش می آید به فیلم و... به بپردازم یا نه طبیعی است و این تغییر مزاج و بی قراری هم طبیعیست؟ لطفا اگر امکانش هست سریع تر پاسخ دهید. تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی سعی شود با معارف عمیق الهی، افق حضور خود را در عالم شکل دهیم، این امورات را می‌توان طبیعی دانست تا آرام آرام وجه روح قدسیِ انسان بر وجه طبیعیِ آن غالب شود. موفق باشید

30517
متن پرسش
سلام: خدا قوت. چرا برخی مواضع بین کلام شیعی و تاریخ شیعی تعارض هست؟ چرا کلام ائمه را فرا تاریخی و ماورائی ترسیم می کند؟ درباره عصمت ائمه و علم ائمه در کلام سخنانی داریم که عملا چنین نیست؟ اگر ائمه علم غیب داشتند چرا از آن استفاده نکردند؟ خدا برای چی به آنان علم غیب را عطا کرده است؟ خروجی این علم غیب چیست؟ آنان والیان و وکیلانی را انتخاب کردند که بعدها خیانت کردند؟ چرا کلام امامیه این قدر متورم شده است و اقوالی داریم که تاریخ آن را تایید نمی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه فرمایید که این سؤالات آن‌چنان کلّی است که جواب آن‌ها چند کتاب است. پیشنهاد بنده آن است جهت شروع، کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست را دنبال فرمایید. موفق باشیدhttp://lobolmizan.ir/book/1383/

30501
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک عید مبعث: با توجه به اینکه اعطای وجود در ید حق تعالی است لکن ظاهرا چگونگی آن را خود ظهورات رقم می‌زنند. سوالی که پیش می آید اینست که به نحوه وجود وجودات که نظر می‌کنیم طراحی هوشمندی مشاهده می‌شود که بخصوص در جمادات اسناد آن به خود موجود که علی الظاهر از شعور عاری اند محل تامل است. مثلا نحوه انقباض و انبساط آب که بر خلاف اکثر ماده ها است و باعث می‌شود دریاچه ها و .. کاملا یخ نزنند که امری بسیار حیاتیست درین مورد و سایر موارد دست مبارک الله قابل مشاهده است
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظام عالَم به اعتبار آن‌که از طرف حضرت حق، خلق و تدبیر می‌شود؛ نظام اَحسن است و امکان تحقق هر ممکن‌الوجودی مشروط به جای‌گرفتن در نظام احسن الهی می‌باشد. آری! امکان، ذاتیِ ممکن‌الوجود است ولی تحقق آن به اذن الهی است در نظام احسن. موفق باشید

30508
متن پرسش
سلام: در کدام‌یک از تالیفاتتون موضوع عقل نظری و عقل رو تشریح کردین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مستقیم بحثی در این مورد نداشته‌ام. شاید در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی به‌دست آورید. موفق باشید

30502
متن پرسش
با عرض سلام: سوالی در مورد طلسم و جادو داشتم. آیا طلسم و جادو وجود دارد؟ در صورت وجود جادو برای رفع اثر آن در زندگی چه ذکر یا عملی توصیه می‌شود؟ سوال دیگری داشتم بنده هرچه تلاش می‌کنم هیچ پیشرفتی در زندگیم ایجاد نمی‌شود و آرامش زندگیم بهم ریخته و کوچکترین تغییر مثبتی یا اجابت دعاهام انجام نمی‌شود. جو سنگینی زندگیم را فرا گرفته است مرا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خوب است در این مورد کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» را که روی سایت هست، مطالعه فرمایید. http://lobolmizan.ir/book/1213 

۲. با خوش‌خُلقی و ایثار و صله‌ی رحم و تواضع إن‌شاءالله مشکل حل می‌شود. موفق باشید

30499
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در تفسیر سوره زمر روی اسم الله بحث نمودید که مقام جامع منبسط در هستی است، و روایت: «ما رایت شیا الا و ...» قبل از شی و با هر شی و بعد شی، الله را دیدم. در مورد مقام نبی هم فرمودید که مقام اسم الله هست. هر دو موضوع به یک مفهوم است؟ این یعنی باطن هرچیز نور نبی است یا در آینه نبی باید باطن هر شی را که الله است دید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از یک طرف رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» مأمورِ دعوت به حضرت الله‌اند به حکم آن‌که قرآن می‌فرماید: «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ» بگو این است راه من که به الله دعوت می‌کنم. و از طرف دیگر عالَم آینه‌ی نور حضرت الله می‌باشد، پس با شریعت نبوی می‌توان منوّر به نور الله شد و با آن نور، عالم را آینه‌ی الله یافت. این است معنای یگانگی بین ذهن و عین. موفق باشید

نمایش چاپی