بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23840
متن پرسش
بسم رب الشهدا و الصدیقین با عرض سلام و خدا قوت: یه سوال اساسی داشتم خدمتتون. راز خوش خلقی و وسعت داشتن با افراد بیرون از خانه و تنگی و بد خلقی با افراد داخل خانه مثل پدر و مادر و همسر چیه؟ بنده چند سالی هست گرفتار چنین روحیه ای هستم و هر چی فکر می کنم به نتیجه ای نمی رسم. نه اینکه بنام بر تنگی و بدخلقی باشه، اتفاقا برنامه ریزی هم می کنم و هر بار تصمیم می گیرم و مصمم میشم که این جوری نباشم اما با کوچکترین تنش یا بد صحبت کردن خودم یا خانواده به هم می ریزم و درِ لجاجت و بدخلقی باز میشه. در حالی بیرون خانه اینطوری نیست. این به خاطر نفاق هستش؟ یا راحت طلبی پنهانی که دارم؟ یا خودبزرگ بینی؟ این یه طرف قضیه است. از طرف دیگه پدرم اخلاقشون به شدت تند بوده و با کوچکترین تنشی عکس العمل شدید نشان می دهند و به این دلیل و دلایل دیگری که هست، مادرم جلوی من و برادرم پدرم را سرزنش می کنند و همین امر باعث شده شأن پدری پدرم به شدت خدشه دار بشه. یکی از دلایل بی احترامی برادرم نسبت به پدرم را همین امر می دونم و البته خودم را ار بی احترامی مبرا نمیدونم. در کل در خانواده ام هیچ کس در جایگاه خودش نیست و همه چیز داغون هستش. مادرم از این اخلاق پدرم در طی حدود ۲۳ سالی که باهم ازدواج کرده اند خیلی رنج کشیده مضافا بر اینکه مادرم کارمند هستند و اکثر مخارج بر دوش ایشان بوده است. منظورم اینه که این مسائل مربوط به پدرم (البته ایشون قصدشون اذیت کردن نیست، اخلاق بدی است که نمی توانند کنار بگذارند وگرنه خیلی برای بنده زحمت کشیده اند و در اعمال عبادی به شدت هیئتی و اهل نماز شب هستند و حتی یکی از دلایل زجر و رنجش من همین تضاد است) یک شخصیت بسیار نفرت انگیز در ذهن اعضای خانواده به ویژه بنده ایجاد کرده در حالی خیلی کلنجار با خودم میرم که این مبنای عملم نباشه و بر اساس تلکیف الهی که دارم عمل کنم. در کل سوال بنده از یک جهت اینه که چرا اینقدر عوامل بیرونی بر روی عملم تاثیر داره و از جهت دیگه این آشوب و تضادی است که داخل خانواده بوجود آمده؛ بنده کاملا احساسم اینه که این آشوب به خاطر اینه که اراده های خانواده اصلا ذیل اراده الهی نیست یعنی می بینم که نیست در حالی که نمیخوان اینجوری باشه (یعنی مثل همان چیزی که در نسبت با غرب داریم قلبا نمیحوان غربی باشند ولی عقلا این طوری اند) و تقاضای راهنمایی دارم که چیکار کنم. در واقع دو سوال دارم: یکی اینکه: با این روحیه ای که در من هست چه بکنم؟ این رو حیه ی تاثیر عوامل بیرونی بر اعمالم که یکی از جلواتش تضاد بین رفتار داخل خانه و بیرون خانه است. دوم اینکه: با این اوضاعی که در خانواده ایجاد شده چطور بر خورد کنم؟ این برخورد های بد و فضای بد موجود بین افراد خانواده، در حالی همه از خودم و پدر و مادرم و برادرم نماز خوان و هیئتی هستیم ولی... بنده مباحثتون رو پیگیر هستم و تقریبا با تفکرتون آشنام ان شاءالله امیدوارم که منظورم رو توانسته باشم بیان کنم. خیلی عذر خواهم که وقتتون رو به این اندازه گرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل، مشکلِ بسیاری از مردم در این دنیا است و ریشه در خودبین‌های دنیای مدرن دارد و باید به طلوع جهان دیگری فکر کرد غیر از این جهان. باید بدانیم اگر بخواهیم از دین خود بهره‌ی لازم را ببریم، باید دوگانگیِ بین خود و دیگران را که ما را از نظر به خوبی‌های آن‌ها محروم کرده، تغییر دهیم. و رابطه‌ی صحیح با دیگران به ظهور نمی‌آید مگر آن‌که متوجه باشیم با این رابطه‌های غیر صحیح، عملاً از دستورات و برکاتِ قرآن محروم می‌شویم همان‌طور که به تعبیر قرآن یهود و نصاری از برکات استفاده از تورات و انجیل و از اقامه‌ی آن به جهت عدم تحملِ «غیر» محروم شدند. آن‌جایی که خداوند می‌فرماید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ حَتَّى تُقيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزيدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ» (68)/ مائده) ملاحظه می‌کنید که علت ناتوانی اهل کتاب از عدم اقامه‌ی تورات و انجیل آن است که در مقابل وَحی محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نه‌تنها خاضع نشدند بلکه طغیان و کفرشان افزوده شد. این خطر در مورد ما نیز هست که در مقابل سخنِ حق دیگران، وجوهِ انسانی آن‌ها را در نظر نمی‌گیریم. به هر حال همین‌که مسلمانند و به قول شما نمازخوان و هیئتی هستند، کافی است که با روحیه‌ی گشاده و دلگرم‌کننده با آن‌ها برخورد شود. در این مورد پیشنهاد می‌کنم نسبت به دعای شریف «مکارم الاخلاق» مأنوس باشید.

 بسیاری از مردم از رویارویی با «دیگری» دوری می‌کنند ولی با دیگری تنها راه هم‌زیستی خردمندانه، درک عمیق دیگری و وقوف به محدودیت‌های خویش و در پیش‌گرفتن منش گفتگو است. بسیاری از مشکلات انسانی راه حلی جز تغییر نگاه به «دیگری» ندارد. هر کوششی برای حذف دیگری به خشونتی مضاعف منتهی می‌شود. باید در صدد یافتن الگوی مناسب زیستن با دیگری باشیم. بیش از هرچیز باید قرارگرفتن در کنار دیگری را پذیرفت. و این است تاریخی که باید طلوع کند. موفق باشید  

23829
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید از اینکه وقتتون رو میگیرم. پاسخ سوال ۲۳۸۲۰ به ایمیل بنده ارسال نشده و در سایت هم نبود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد:

۲۳۹۲۰- باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صحنه‌های مستهجن نباشد، همان‌طور که در ابتدای انقلاب از حضرت امام سؤال شد که بعضی از فیلم‌هایی که تلویزیون پخش می‌کند زنان نامحرم بدون پوشش اسلامی هستند، و امام فرمودند: به شرط عدم لذت اشکال ندارد؛ در این مورد هم می‌توان در همان حدّ مطالب را دنبال کرد. واللّه اعلم. موفق باشید

23828
متن پرسش
سلام بر حضرت استاد: می خواستم بدونم این مسئله چه طور حل می شود؟ این که ما در زندگی سئوالاتی داریم و به هر کسی که رجوع می کنیم نیز با برداشتی که از دین دارد به آن سئوال جواب می دهد و نظرهای مختلف می رسیم از مرجع تقلید گرفته تا مجتهد، و این که الان بالفعل هم خودمون اسلام شناس نشدیم که به کسی رجوع نکنیم، پس وقتی به کسی رجوع می کنیم هر کسی با برداشتی که از اسلام دارد به سئوال ما جواب می دهد، هر سئوالی که باید باشد، پس چرا حتما باید به یک شخص رجوع کنیم و احکام و عقاید و... را از آن بگیریم ؟ ۲. حالا هر کسی یک چیزی می گوید و با توجه به مبانی که دارد، از دریچه ای که به مسئله نگاه می کند نظر می دهد در این جا ما که مجتهد نشده ایم باید چه کنیم که نمی دانیم بالاخره کدام یک درست می گویند، بهتر بگم چه چیزی داریم که مشخص کند مرز این که در این اختلاف ها و نظرها کدام یک درست است و صحیح؟ پیش فرض: می خواهم تقلید کورکورانه نداشته باشم، و این که پاسخ های متفاوت در مواجهه با مسئله ی من افراد متخصص می دهند، بالاخره باید به کدام یک از آنها عمل کنم؟ آیا طبیعی است که هر کسی باید تمام حرف ها را بشنود و بعد خودش بهترین آنها را انتخاب کند؟ بهترین کدام یک هست؟ با چه چیزی از قبل بهترین آن ها را شخص می فهمد که کدام است؟ [خیلی ممنون اگر راهنمایی دقیق کنید که از همه افراد ناامیدم]
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خودمان کارشناس آن موضوع نیستیم. جواب قسمت دوم سؤال را بهتر است در کتاب «ادب عقل و خیال و قلب» در جلسه‌ی دوم کتاب «چه نیازی به نبی» تحت عنوان «فلسفه‌ی تقليد از فقيه» که بر روی سایت هست دنبال کنید. موفق باشید

23811
متن پرسش
سلام استاد: ما تا دو روز پیش با کاروان شما بودیم و آخرین روز از شما جدا شدیم و خرمشهر ماندیم هم اکنون ما در نهر خین هستیم و دعاگوی شما و به شدت جای شما خالیست. استاد حال دلم پیش شهدا خیلی خوب می شود چه کنم که این حال در شهر هم باقی بماند؟ درست است که سوالم کلی می باشد ولی واقعا از اینکه فقط در مکان های مذهبی آرام باشم خسته شدم، نمی خواهم از اینجا برم مگر اینکه این حال را در شهر هم داشته باشم. ببخشید وقت گرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بالاخره سعی کنید با رعایت حرام و حلال الهی خود را در احوالات معنوی حفظ نمایید. موفق باشید

23805
متن پرسش
سلام استاد عزیز: امیدوارم حالتون خوب باشه ۱. گاهی در اثر ارتباط با جوانان مذهبی و غیر مذهبی ها افرادی که ظاهر و سیمای قشنگی دارند ما را مجذوب خودشان می کنند و به سمت خودشان می برند در نگاه اول معمولا این ارتباط دور از شهوت و به واسط حب الهی برقرار می شود ولی گاها دیده می شود در ادامه آن، این محبت حالت شبیه شهوت آلود بودن به خودش می گیرد. (شاید از اول هم مخلوط به شهوت باشد) که تشخیص گاهی سخت می شود که این حب الهی است یا غیر الهی. و در این موارد فرد با ظن خودش که این حب الهی است کار را ادامه می دهد. در این موارد چه باید کرد؟ ۲. دیگر اینکه بعضی اوقات فراق از آنها خیلی سخت می شود و نمی توان از طرف دل کند. این فراق به چه علت است؟ می تواند الهی باشد یا نیست؟ ۳. در رابطه با حب با نظر به کتاب مبانی حب اهل بیت و با توجه به اینکه خدا غیور است و در یک دل دو محبوب نمی‌گنجد این حب دوستان تا کجا می تواند رنگ الهی داشته باشی و از کی دیگر باید از طرف جدا شد؟ لطفاً کمی دقیق مسأله را مشخص کنید. مسائله تا حدودی مبتلا به است. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشیم در هر حال آن‌چه می‌فرمایید را در زمره‌ی میدان‌داریِ قوه‌ی واهمه باید قلمداد نمود و نباید آن را دنبال کرد. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در این مورد متذکر شده است. بد نیست سری به آن بزنید. موفق باشید

23804
متن پرسش
سلام: با توجه به فرموده عالم بزرگوار مرحوم لنکرانی که واجبات خود را انجام دهید و بعد از آن بدنبال حل مشکلات مردم باشید من بهشت را تضمین می کنم. خواهشمند است مرا راهنمایی بفرمایید. من می توانم بجز شغل اول شغل دومی داشته باشم و درامد آن را فقط برای کمک به فقرا و نیازمندان اختصاص دهم. آیا این کار را انجام بدهم و یا اینکه بعد از فراغت از شغل اول بدنبال عبادت نوافل و قرآن و ادعیه و مستحبات باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انجام واجبات با معارف و اخلاقِ بهتر موجب نتیجه‌ی بهتری خواهد شد. آری! در کنارِ عمق‌بخشیدن به معارف دینی، اگر زمینه‌ی خدمت به مردم فراهم است باید آن خدمت را بر انجام مستحبات ترجیح داد. موفق باشید

23779
متن پرسش
عرض سلام و ادب. وقت بخیر. استاد من کتاب «فرزندم این چنین باید بود» را به طور کامل مطالعه کرده ام. ولی اگه ممکنه دوست دارم باز هم در مورد جایگاه رقابت در بین انسانها متوجه بشوم که رقابت سالم هم داریم یا رقابت کلا یه نوع انتخاب نفسانی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با تفکیک بین حسد و غبطه بتوان رقابتِ سالم و نا سالم را مشخص کرد. در حسد، به عنوان رقابتی نا سالم، انسان حسود طالب نفیِ توفقیقات محسود است ولی در غبطه انسان، طالب آن است که توفیقات طرف مقابل برای او هم تقدیر شود. موفق باشید

23776
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار سال نو مبارک. استاد بنده پزشک تازه کاری هستم که دوره ی کارورزی خود را در بیمارستان می گذرانم. بسیار سخت است و حقیقتا فشار زیادی را تحمیل می کند. تنها چیزی که باعث می شود نیرویی برای ادامه بماند کسب رضایت خدا و جلب توجه خداوند است. هر موقعی که کار زیاد و کم خوابی توانم رو کم میکنه به این فکر می کنم خدا اینطور راضی میشه که صبوری کنم با بیماران و با بیمار صدم مثل بیمار اول رفتار کن و هر طوری شده به خستگی هام غلبه کنم چون واقعا سخته بعد از یه شب نخوابیدن و فعالیت زیاد با اولین بیمار صبح با روی گشاده رفتار کرد. ولی با همه این اوصاف گاهی کم میارم و آنطور که باید عمل نمی کنم چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بستر خوبی است برای اصلاح نفس و جلب رضایت الهی؛‌ به خصوص که روایات زیادی در برکات پرستاری از بیمار که پزشکی یکی از مصادیق اتمّ آن است داریم. ای کاش پزشگان ما پرستاران خوبی باشند. موفق باشید

23784
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد مکرم: پیرو سوالی که در شماره ۲۳۷۶۹ در مورد افطار روزه‌ی مستحبی به دعوت برادر مومن آمده‌ بود،‌ به نظرم توجه به نکاتی لازم است. اولا: طبق آن‌چه بنده جستجو کردم، کلمات علما صرفا منحصر به خوشحال شدن کسی که افطار ‌می‌کند نیست. مثلا مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «قبول دعوت مؤمن در حال روزه مستحبى، شرعاً امرى پسنديده است و خوردن غذا به دعوت برادر مؤمن هرچند روزه را باطل مى‏ کند، ولى او را از اجر و ثواب روزه محروم نمى‏ سازد». آیت الله سیستانی می‌فرمایند: «اجابت دعوت برادر مومن، مستحب است؛ یعنی اختيار دارد مي‌تواند هم بخورد و هم نخورد، ولي چون اجابت دعوت مومن (را می‌کند) در اين مورد ثواب روزه را مي‌برد و دعوت برادر مومنش را هم اجابت مي‌كند.» گویا صرفا اجابت دعوت مومن و احترام به دعوت وی موضوعیت دارد هر چند خوشحالی در میان نباشد. ثانیا: در روایات نیز حکمت اجابت دعوت مومن را منحصر به خوشحال شدن او نکرده است (مثل روایت: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام: يَدْعُونِي الرَّجُلُ مِنْ أَصْحَابِنَا وَ هُوَ يَوْمُ صَوْمِي فَقَالَ أَجِبْهُ وَ أَفْطِرْ) و وقتی روایتی مسأله‌ی خوشحال کردن را به میان می‌آورد، سخن از اجر دو برابری یا حتی ده برابری کرده‌است (مثل روایت: مَنْ نَوَى الصَّوْمَ ثُمَّ دَخَلَ عَلَى‏ أَخِيهِ فَسَأَلَهُ أَنْ يُفْطِرَ عِنْدَهُ فَلْيُفْطِرْ فَلْيُدْخِلْ عَلَيْهِ السُّرُورَ فَإِنَّهُ يُحْتَسَبُ لَهُ بِذَلِكَ الْيَوْمِ عَشَرَةُ أَيَّامٍ) بنابر این لسان روایات نیز صرفا بحث خوشحال نمودن نیست. ثالثا: در بسیاری از موارد آن خوشحالی‌ای که شما می‌فرمایید هست. آری، کسی از صرف این که توانسته روزه‌داری را مجبور به افطار کند خوشحال نمی‌شود ولی از اجابت دعوتش حتما خرسند خواهد شد. مثلا وقتی از میوه‌ها و شیرینی‌هایی که تهیه کرده‌است تعارف می‌کند دوست دارد شخص مقابل اجابت دعوت کرده و از آن‌ها تناول کند. به عنوان نمونه، وقتی شما به میهمانتان تعارف می‌کنید که از میوه‌ای که جلویشان گذاشته شده بخورند،‌ آیا این‌چنین نیست که از استفاده‌ی آن‌ها از میوه‌ها خوشحال شوید؟ وقتی شخصی را برای ناهار دعوت می‌کنید خوشحال نمی‌شوید که اجابت دعوت کند؟ به نظر می‌رسد در میهمانی‌ها مخصوصا در این ایام نوروز وقتی صاحب خانه متوجه می‌شود مهمانش روزه‌ی مستحبی گرفته است، در صورتی که با تعارف او روزه‌ی خود را باز کند، می‌بیند که احترام حرفش تا چه اندازه‌ نگاه داشته‌شده و بی تردید خوشحال می‌شود. علاوه بر این که در روایات آمده است که اگر او نفهمد که روزه‌هستی و تو بدون این که منتی بر سرش بگذاری روزه‌ی خود را افطار کنی، ثواب یک سال روزه برایت ثبت می‌شود. همیشه ملتمس دعایتان بوده‌ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید این‌که بزرگانِ دین بحث خوشحال کردن مومن را در افطار کردن روزه آورده‌اند و آن دو را جمع کرده‌اند با نظر به امثال چنین روایتی باشد که امام کاظم علیه‌السلام می‌فرمایند: فِطْرُكَ لِأَخِيكَ وَ إِدْخَالُكَ السُّرُورَ عَلَيْهِ أَعْظَمُ مِنَ الصِّيَامِ وَ أَعْظَمُ أَجْراً. در هر حال معلوم است که اجابت دعوت مؤمن خود به خود برکاتی حتی بیشتر از روزه داری را به انسان بر می‌گرداند. می‌ماند که موضوعِ اجابت دعوت مومن را در هر زمان و فضایی مورد بررسی قرار دهیم نه آن‌که به بهانه‌ی اجابتِ دعوت مومن طالب آن باشیم که کسی در حین روزه داری چیزی به ما تعارف کند تا روزه‌ی خود را افطار کنیم و قصه‌ی آن آقایی پیش بیاید که می‌گفت: من در تمام طول سال اراده‌ی به روزه‌داری می‌کنم و تمام سال امیدم به آن است که اقلا عیال دعوت به خوردن غذا بکند و من افطار کنم و وای اگر کسی نباشد که آن روز مرا دعوت به خوردن این‌جا است که موضوع اجابت مومن به چیز ضعیفی تبدیل می‌شود و فرهنگ اجابت مومن که باید در همه‌ی امور باشد، درحدّ افطار روزه پایین می‌آید. می‌ماند اتصال روزه‌ی ماه رجب و شعبان به ماه رمضان که در روایات خود داریم که جناب سلمان در محضر پیامبر اظهار می‌دارد إِنِّي أَصُومُ الثَّلَاثَةَ فِي الشَّهْرِ وَ قَالَ اللَّهُ‏ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ أُوصِلُ رَجَبَ‏ وَ شَعْبَانَ بِشَهْرِ رَمَضَانَ وَ ذَلِكَ صَوْمُ‏ الدَّهْر. آیا در این دو ماه که بنا داشته‌است روزه‌ی آن دو ماه را به ماه رمضان متصل کند اگر به او تعارف می‌کردند به عنوان اجابت تقاضای مومن روزه‌ی خود را افطار می‌کرد و باز آیا می‌توان در آن صورت بگوییم روزه‌ی آن دو ماه را به ماه رمضان متصل کرده‌است؟ بد نیست در این مورد نیز فکر شود. در هر حال بنده معتقدم اگر کسی به قصد اجابت تقاضای جدّی مومنی روزه‌ی خود را افطار کند مشمول برکاتی که در روایات برای او ذکر شده‌است می‌شود. می‌ماند که اگر قصد کرده باشد که این دو ماه را روزه بگیرد آیا بر آن عهد خود باید بماند یا در آن صورت نیز افطار کند که به عهده‌ی خود او است. عمده آن است که اگر کسی در هر حال بنا داشته‌است روزه بگیرد به نظرم نباید بر اساس این روایات به او سخت گیری کرد و بر اساس اجابت تقاضای مومن ما اصرار بر ترک روزه‌ی او نکنیم و ما از این طرف اجابت کنیم تمایل او را بر حفظ روزه‌اش. با همه‌ی این احوال تعصب نسبت به حفظ روزه‌ی مستحبی هم چندان جالب نیست. موفق باشید

23770
متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر. استاد گرانقدر با توجه به اینکه لحظه تحویل سال در احکام شریعت و دستورات دینی قداست خاصی ندارد برایم جای سوال است که چرا علما برای لحظه تحویل هرکدام دعای خاصی پیشنهاد می کنند؟ یا سلوک خاصی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال تحولی در طبیعت ایجاد می‌شود که محل تجلی حیاتی خاص است مثل صبحگاهان که نحوه‌ای از حیات در آن نهفته است بر عکس غروب نسبت به صبح. به همین جهت برکات صبح بیشتر است. موفق باشید

23769
متن پرسش
خدمت استاد گرامی سلام علیکم: آقا این روزه‌ی ماه رجب در این ایام نوروز برای ما داستانی شده است. دوستان و آشنایان تعارف می‌کنند. از روحانیون می‌پرسیم می‌گویند بخورید. از شما نقل شده‌است که نخورید. چه کنیم؟ با یکی از طلاب بحث می‌کردیم می‌گفت اولا اگر پدر و مادر ابراز نارضایتی کنند و اذیت شوند، روزه‌ات حرمت دارد. ثانیا در مورد فرضی که ابراز نارضایتی هم نکنند و فقط تعارف کنند روایات زیادی داریم که بهتر است روزه را بخوری. روایات را برای من این‌چنین فرستاده اند: ۱. برخی روایات می‌فرماید: در صورتی که شیعه‌ای به تو تعارف کند،‌ثواب روزه را می‌بری: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ يَنْوِي الصَّوْمَ فَيَلْقَاهُ أَخُوهُ الَّذِي هُوَ عَلَى أَمْرِهِ أَ يُفْطِرُ قَالَ إِنْ كَانَ تَطَوُّعاً أَجْزَأَهُ وَ حُسِبَ لَه‏ ۲. برخی روایات می‌فرماید: ثواب ده روز می‌بری: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: مَنْ نَوَى الصَّوْمَ ثُمَّ دَخَلَ عَلَى‏ أَخِيهِ فَسَأَلَهُ أَنْ يُفْطِرَ عِنْدَهُ فَلْيُفْطِرْ فَلْيُدْخِلْ عَلَيْهِ السُّرُورَ فَإِنَّهُ يُحْتَسَبُ لَهُ بِذَلِكَ الْيَوْمِ عَشَرَةُ أَيَّامٍ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها ۳. برخی روایات می‌فرماید: اگر او نمی‌داند که روزه‌ای و به تو تعارف کند و تو بر او منت نگذاری که روزه هستم ولی به خاطر تو می‌خورم، ثواب یک سال روزه را می‌بری: قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام يَقُولُ‏ أَيُّمَا رَجُلٍ مُؤْمِنٍ دَخَلَ عَلَى أَخِيهِ وَ هُوَ صَائِمٌ فَسَأَلَهُ الْأَكْلَ فَلَمْ يُخْبِرْهُ بِصِيَامِهِ فَيَمُنَ‏ عَلَيْهِ بِإِفْطَارِهِ كَتَبَ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَهُ بِذَلِكَ الْيَوْمِ صِيَامَ سَنَةٍ. ۴. برخی روایات می‌فرمایند اگر او بداند که روزه‌ای و با خوردن روزه‌ات خوشحال می‌شود هم ثواب روزه را می‌بری و هم ثواب خوشحال کردن او را: مَنْ دَخَلَ عَلَى أَخِيهِ وَ هُوَ صَائِمٌ تَطَوُّعاً فَأَفْطَرَ كَانَ لَهُ أَجْرَانِ أَجْرٌ لِنِيَّتِهِ لِصِيَامِهِ وَ أَجْرٌ لِإِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَيْهِ. ۵. برخی روایات می‌گوید حتی اگر او می‌داند که روزه هستی و صرفا از تو درخواست می‌کند که روزه‌ات را بخور (خوشحال شود یا نشود) بهتر است روزه‌ات را بخوری: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي علیه‌السلام أَدْخُلُ عَلَى الْقَوْمِ وَ هُمْ يَأْكُلُونَ وَ قَدْ صَلَّيْتُ الْعَصْرَ وَ أَنَا صَائِمٌ فَيَقُولُونَ أَفْطِرْ فَقَالَ أَفْطِرْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ. قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَدْخُلُ عَلَى الرَّجُلِ وَ أَنَا صَائِمٌ فَيَقُولُ لِي أَفْطِرْ فَقَالَ إِنْ كَانَ ذَلِكَ أَحَبَّ إِلَيْهِ فَأَفْطِرْ. ۶. برخی روایات می‌گوید اگر طبق برنامه‌ات (مثلا برنامه‌ی سلوکی ای برای خود ریخته‌ای که فلان روز را روزه بگیری) روزه‌ای گرفته‌ای و به تو تعارف می‌کنند،‌ روزه‌ات را بخور: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَدْعُونِي الرَّجُلُ مِنْ أَصْحَابِنَا وَ هُوَ يَوْمُ صَوْمِي فَقَالَ أَجِبْهُ وَ أَفْطِرْ. ۷. برخی روایات می‌فرماید: نگذار به تو اصرار کند و قسمت دهد که روزه‌ات را بخور. به صرف تعارف کردن، بخور: عنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا قَالَ لَكَ أَخُوكَ كُلْ وَ أَنْتَ صَائِمٌ فَكُلْ وَ لَا تُلْجِئْهُ إِلَى أَنْ يُقْسِمَ عَلَيْكَ. حال شما استاد گرامی بفرمایید ما چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همان‌طور که علمای محترم به این نتیجه رسیده‌اند که اگر افطار روزه ی مستحبی موجب خوشحالی افراد شود بهتر است افطار شود حال آن خوشحالی یا به جهت اطعامی است که مومنی به مومنی می‌دهد و یا به جهت آن‌که می‌داند شما به آن غذا نیاز دارید پس بحث در خوشحال کردن مومن است. آیا شما اگر به بنده غذایی تعارف کنید و بنده روزه‌ی خود را افطار کنم خوشحال می‌شوید؟ چرا؟ موفق باشید

23765
متن پرسش
سلام و اردات محضر استاد فاضل و ارجمند: اندیشمند گرامی روایات تاکید دارند که روزی طلبه با تلاش در کسب علم فراهم می‌شود. لطفا بفرمایید آیا این مطلب دلالت بر این دارد که: ۱. طلبه اگر خوب درس بخواند طوری روزی‌اش جور می شود که نیاز به کار در بازار یا ... ندارد؟ ۲. اگر طلبه ای علاوه بر درس خواندن خوب، کار اقتصادی هم داشته باشد، کار نامناسبی انجام داده است؟ ۳. اگر طلبه ای درس خوان دچار مشکل مالی شد، نباید کار کند؟ سپاس بیکران از لطف همیشگی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری  ۲. اشکال ندارد ۳. تا می‌شود طلبه از همان مسیری که از سبک طلبگی خود خارج نشود، بهتر است معاش خود را تأمین نماید و از ساده‌زیستی عدول نکند. موفق باشید

23764
متن پرسش
سلام و احترام محضر استاد فاضل: ۱. احتراما، در روان شناسی یکی از راههای درمان اختلالات روحی را ایجاد حس اعتماد به نفس در بیمار روحی می داند. آیا اعتماد به نفس با اعتماد به خدا منافات ندارد؟ ۲. آیا روایت یا آیه‌ای یا کلام بزرگان در تایید اعتماد به نفس وجود دارد؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر با نظر به نصرت الهی باشد، می‌توان آن را پذیرفت. ۲. علامه طباطبایی صرف اعتماد به نفس را شرک می‌دانند ولی انسان مؤمن به اعتبارِ اعتماد به خدا می‌تواند با اعتماد به نفس به میدان آید. موفق باشید

23756
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تبریک سال نو. ان شاءالله که بتونیم همتی خرج کنیم و در این ماه رجب و ایام سال جدید خونه تکونی دل کنیم. استاد عزیز احساس می کنم که کنترل زبان در خود سازی و حرکت بسوی آدمیت، بسیار اهمیت دارد و یکی از شاه کلیدهای سیر و سلوک است و با حفظ و مدیریت این عضو عجیب، می توان قدمی جهنده بسوی کمال برداشت و حس می کنم اسراری بسی مهم در کنترل این زبان نهفته است که تا قدمی در جهت حفظ آن برنداریم به آن مهم نمی رسیم. استاد عزیز اکنون که به ۴۰ سال رسیدم در حالات خودم که جستجو می کنم، بسیار عیب و نقص می بینم برداشتم این است که بیشتر از ناحیه زبان ضربه می خورم که به سمت رذائلی چون خشم، حرفهای بیهوده، گرایش به کثرات،... می روم و بعد از سخن گفتن بیهوده پشیمانی سراغم می آید و به خود می گویم در برابر این عضو بسیار مغلوب و ضعیف هستی. تصمیم گرفتم در جهت کنترل زبان برنامه ریزی کنم و روی این قضیه بیشتر از امورات دیگر وقت بگذارم. حال استاد گرامی، این شاگرد رو سیاه را دریاب و راهنمایی بفرما. آیا برداشتم اصلا درست است؟ از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفتم حلالیت می طلبم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر با کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» همراه با صوت شرح آن کتاب مأنوس شوید، کار ازش می‌آید ان شاء الله. موفق باشید

23748
متن پرسش
سلام علیکم: خواهش دارم جوابم رو بدید من از جاهای دیگه پرسیدم ولی واقعا جواب نگرفتم. سوالم اینه: من در ارتباط با پدرم به شدت مشکل دارم. یعنی وقتی باهاش حرف می زنم بهم فشار میاد، از دستش عصبی میشم، دوست ندارم باهاش حرف بزنم، نمیدونم چرا اینطوری ام. بیشتر وقتی دانشگاهم و پشت گوشی باهاش صحبت می کنم. اصلا دست خودم نیست میخوام باهاش خوب باشم ولی حس بد عصبانیت زور گرفتنی در من بوجود میاد که نمیذاره خوب باهاش صحبت کنم و جوابشو بدم همش ازش عصبی میشم زورم میگیره. نمیدونم بخاطر گناهان منه یا رفتارهای اشتباهی که پدرم از نوجوونی تا بعدها باهام داشته، پرخاش ها و عصبانیت های او و اینکه خیلی بهم همیشه دستور میده، کار میده و من روحیه م اصلا با این، سازگار نیست. من واقعا موندم چرا اینطوری شدم؟ علتش چیه و باید چیکار کنم درست بشه؟ خواهش می کنم جوابم رو بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید در همین مرحله خود را بسازید و با او مدارا کنید. به نظرم رسید شرح مقالات آیت الله شجاعی را دنبال کنید خوب است. موفق باشید

23745
متن پرسش
سلام علیکم: ممنون میشم اگر بفرمایید تو نماز به چی فکر کنیم؟ ذهنمون رو روی چه مسائلی متمرکز کنیم؟ ممنونم. یا علی با علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به حضرت حق که این همه رحمت را در مقابل ما گشوده‌‌است و خود را در رحمت‌هایش به ما نشان می‌دهد. موفق باشید

23744
متن پرسش
سلام عليكم: ضمن تشكر از جنابعالي كه استاد بزرگوار من هستيد، حدود چند ماهي هست كه سخنراني هاي شما را گوش ميدم و كتابهاتون را مطالعه مي كنم. افسوس ميخورم كه خيلي دير با شما آشنا شدم و زندگيم تا كنون بدون اين معارف عالي گذشته. استاد سؤالم اين هست كه براي اينكه سردرگم نشم و با قلبم برسم به محبت اهل بيت بايد چكار كنم؟ يعني از مباحث خودتون با چه ترتيب و برنامه اي ميشه به عشق اهل بيت رسيد؟ ميدونم كه خداوند بايد بابش را برام باز بفرمايند ولي فكر مي كنم بايد يه بستري در خودم ايجاد كنم. اين بستر را چطور ايجاد كنم؟ توصيه عملي شما چيست؟ ممنون ميشم راهنمايي بفرماييد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه خود را به عصمت نزدیک کنید به همان اندازه به معصومین علیهم السلام نزدیک می‌شوید. نزدیکی به عصمت با رعایت حرام و حلال الهی به دست می‌‌آید و خود به خود نور نزدیکی به اولیاء‌ معصوم در شما شکل می‌گیرد. موفق باشید

23741
متن پرسش
سلام: یه سوال از استاد داشتم برسونید به دستشون چون جواب این سوال فوق العاده برام مهمه و سالهاست درگیرم. من در فضای مجازی و کلا اینترنت نقطه ضعفای قوی دارم. یکی اینکه قوه ی شهوتم رو ارضا می کنم. دو اینکه اوقات خوابم رو به هم زده و همین باعث شده روزا بخوابم شبا بیدار و مطالعه ام کم شده بشدت کلا هم باعث ضعف بدنیم شده هم روحی. اما در شبکه های اجتماعی داخلی چون می بینم کار فرهنگی نمیشه مطالب خیلی جالب توجهی رو منتشر می کنم که استقبال هم میشه. با این حال به نظر استاد بنده کار فرهنگی بکنم یا به خودسازی بپردازم؟ واقعا نمیدونم چون بخاطر حرف رهبری دارم کار مثلا فرهنگی در حد خودم انجام میدم ولی از طرفی واقعا از نظر روحی و جسمی پس رفت دارم چون ضعیف هستم و برنامه ی زندگیم رو به هم میریزه فضای مجازی. حتی موجب شده نماز هم نخونم و به خودم میگم باید تحلیلهای سیاسی رو ببینم سخنرانی مذهبی رو گوش بدم و اوضاع و احوال کشور رو در جریان باشم و... به نظر استاد چه کنم؟! فضای مجازی رو رها کنم؟! من منتظرم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید یک برنامه به خودتان بدهید که مطالعه و عبادت و درس و ورزش و ارتباط با دوستان و صله‌ی رحم در آن باشد. یک جایی هم برای فضای مجازی باز کنید. در ضمن،‌ سعی کنید شب‌ها بخوابید؛‌ خواب شب برکت خاص خود را دارد. موفق باشید

23724
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت و وقت بخیر. به فرموده حضرت آیت الله جوادی زمانی رابطه افراد با فقها رابطه محدث و مستمع بود و زمانی این رابطه به مقلد و مرجع تقلید تبدیل شد و امام راحل (ره) این رابطه را به امام و امت تبدیل کرد، حال سوال این است که در نظام کنونی آیا تعدد مراجع برای نظام اسلامی که باید امام داشته باشد و افراد آن یک امت را تشکیل دهند یک آفت به شمار نمی رود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم اشکالی به‌وجود آید. زیرا همه‌ی آن عزیزان در سنتی که روح تشیع بر آن حاکم است، انجام وظیفه می‌کنند لذا تفاوت‌های جزئی، مشکلی ایجاد نمی‌کند. آری! مشکل از آن جهت است که از بهترین رابطه بین مقلِد و مقلَد غفلت شود که بحث آن مفصل است و باید مجامع علمی در مورد آن فکر کند. موفق باشید

23715
متن پرسش
سلام استاد: انس (با قرآن؛ صحیفه سجادیه و ... ) به چه معناست و تفاوت آن با عادت چیست؟ از کجا بدانیم با یک حقیقت مثلا قرآن مانوس شده ایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اُنس با متون دینی به عنوان ذکری است که افقی از حقیقت را در مقابل ما بگشاید. باید با این رویکرد به قرآن و ادعیه رجوع کرد. موفق باشید

23718
متن پرسش
سلام و عرض ارادت: متاسفانه بنده یکسالی هست که گرفتار فیلم ها و مطالب غیراخلاقی شده ام و گاهی خود ارضایی می کنم مدتی است که می خواهم توبه کنم اما بیشتر از دو روز نمی توانم تحمل کنم و شهوت جوانی به حدی به من فشار آورده که قابل توصیف نیست. لطفا بگید من چیکار کنم؟ نمیتونم ذهنم رو از مسائل جنسی آزاد کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه‌کارِ رفع مشکل آن است که اولاً: متوجه باشید با مشغول‌شدن به این نوع تصاویر از حقایق بزرگی که بر ذهن و قلب شما منعکس خواهد شد، محروم می‌شوید و بدین جهت حضرت ربّ العالمین این اعمال را حرام کرده است. زیرا کثیف‌ترین انسان‌ها در منظر ذهن شما قرار می‌گیرند و در این حالت، چگونه حضرت حق انوار رحمت خود را بر جان شما متجلی کند وقتی که جایی برای آن تجلیات در خود نگذاشته‌اید؟! ثانیاً: فراموش نکنید که در این موارد باید چیزی را جای این چیزها قرار داد و آن مطالعات و عبادات است. در این مورد خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

23714
متن پرسش
عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: و اما سوال متأسفانه من تا حالا تصاویر و فیلم هایی دیدم که نباید می‌دیدم. و این تصاویر که واقعا از دیدن شون پشیمونم یادآوری میشن گاهی دارم نماز می‌خونم گاهی کار دیگه ای دارم انجام میدم و یادآوری میشن. حقیقتاً آزار می‌بینم از این یادآوری. سوالم اینه که چی کار کنم دیگه یادآوری نشه؟ آیا اصلاً امکان پذیره؟ اگه فراموش نمی‌شه پس من چیکار کنم؟ (دارم عذاب میشم به خاطر این مسئله اگه جوابم رو بدید کمک خیلی زیادی بهم کردید)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که بر اطاعت خدا پایداری کنید، نه‌تنها آن تصاویر می‌رود، حتی طوری می‌گردد که هر چه تلاش کنید تا آن‌ها را در صفحه‌ی ذهن‌تان بیاورید، نمی‌آید، فقط از آن خاطره‌ای می‌ماند و بس. موفق باشید

23712
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آقای گنابادی در یکی از کتاباش میگه اصل نماز ذکر قلبی هست و من در خانه نماز هم نمی خوانم و به خاطر مردم به مسجد می روم. آیا مقامی وجود دارد که وقتی عارف به اون مقام رسید دیگه نماز به این شکلی که ما می خوانیم رو نخواند؟ اگه جواب خیر است تعریف غلامه حسن زاده از تفسیر آقای گنابادی صرفا تعریف از کتاب است یا خود آقای گنابادی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان عرفا، سخنان عجیبی است. عارفانی همچون آیت اللّه حسن‌زاده زبان آن‌ها را می‌فهمند و آن‌ها نیز افرادی مثل آیت اللّه حسن‌زاده را مخاطب خود قرار می‌دهند. منظور مرحوم گنابادی این نیست که وظایف شرعی خود را در خانه انجام نمی‌دهد، منظورشان این است که در نماز، نماز نمی‌خواند بلکه در ذکر قلبی نماز می‌خواند. به قول مولوی:

 اين قياس ناقصان بر کار رب

جوشش عشقست نه از ترک ادب

نبض عاشق بي ادب بر مي جهد

خويش را در کفه شه مي نهد

بي ادب تر نيست کس زو در جهان

با ادب تر نيست کس زو در نهان

موفق باشید

23700
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: استاد چه می شود که نماز صبح آدم قضا می شود؟ آن هم در شرایطی که تو عزم خود را جزم کرده ای تا در این ماه مبارک رجب تزکیه کنی و تا جایی که می توانی رعایتت را بیشتر کنی! و اینکه آیه آخر کهف رو هم خواندم و از خداوند منان تقاضا کردم که حتی قبل از نماز صبح بیدار شوم و ساعت هم گذاشتم. اما متاستفانه بیدار میشی و می بینی ۱۰ دقیقه هست که نماز قضا شده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روز کم‌تر سخن بی‌جاگفتن، و زودخوابیدن، و در شام غذای سنگین‌نخوردن زمینه می‌شود تا رحمت الهی تأثیر خود را بگذارد. موفق باشید

23691
متن پرسش
م ن: سلام علیکم: عرض ادب و احترام محضر استاد طاهرزاده حفظه‌الله در حدیثی حضرت امام محمدباقر علیه ‌السلام فرمودند: «ما عرف الله من عصاه» پرسشم از استاد گرانقدر این است که: چه کنیم که خدا را بگونه‌ای بشناسیم که مانع گناه و معصیت شود؟ یقینا ما خدا را قبول داریم؛ خود را بنده‌اش می‌دانیم، او خالق و رازق و رب و پروردگار ماست، او مالک ماست، می‌دانیم او مالک قیامت است و... ولی با همه آنچه را که می‌دانیم باز هم معصیت و گناه می‌کنیم. شناختی که از خدای متعال که حضرت باقر علیه‌السلام آن را مانع انجام گناه می‌‌داند، چگونه شناختی است؟ از چه جنس شناخت است؟ راه و روش آن چیست؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «عرف اللّه» یعنی معرفت به حضرت حق، و نه آگاهی به وجود خداوند. معرفت به حضرت حق یعنی گشوده‌شدنِ جان به انوار الهی. و این حالت، موجب می‌شود که انسان به‌خوبی درک کند اگر مرتکب گناه شود، آن حالتِ گشودگی به هم می‌خورد. موفق باشید

نمایش چاپی