بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23372
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد من وقتی می شینم مداحی های زمان جنگ رو گوش میدم یا کتابهای شهدا رو می خونم و کلا هرچی مربوط به اونهاست سریع سیمم وصل میشه. مثلا اون امام حسینی رو که شهدا می شناختند رو بهتر درک می کنم یعنی به قلبم نفوذ میکنه. حتی وقتی که شهید حججی رو میارن مقابلم که ایشون با چه آشوبی لابد در برابر خدا نماز خونده، بهتر نماز می خونم. استاد جان اولا واقعا چطوری است که حال و هوای جبهه ها و رزمنده ها اینقدر حال منو خوب میکنه؟ من که نه جبهه رو دیدم و... جنگ که تمام شده ۸ سالم بوده. ثانیا آیا اشکال نداره که برای اعمال عبادی شهدا رو در منظر بگذاریم؟ استاد جان دعایم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد و شهداء در آن متولد شدند، همواره حاضر است و می‌توانید با نظر به آن شهداء، در این تاریخ زندگی کنید. لذا نه‌تنها زندگی با این شهداء حتی در عباداتمان اشکال ندارد، بلکه کار ارزشمندی است. مثل آن‌که حضرت صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: در نمازتان یکی از ما ائمه را مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید

23365
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد پیشاپیش از شما عذر خواهی می کنم، چون دسترسی به جایی ندارم مصدع اوقات شدم. در مباحث معرفه النفس بسیار پیش رفتم و انگار از مطالعه ها و گوش دادن سخنرانی ها عالم بزرگی از مفاهیم و اطلاعات بر وجودم افزوده می شود، اما درگیری ذهنی دارم که دایما جلو حرکت مرا می گیرد و چند روز مرا معطل می کند. حوزه را رها کردم، حفظ قرآن را رها کردم و الان نیرویی در درونم دایما به من تلنگر می زند که از مستحبات اضافه ای هم که انجام می دهم رها شوم و وقت خود را بیشتر برای کشف و فهم حقایقی بگذارم که شیرینی فهم آنها چنان مرا محو می کند که از زمان و مکان فارغ می شوم، آرامشی درونم را گرفته، در اخلاق بسیار رشد داشتم، صبر ندارم برای اینکه با برنامه ریزی جلو بروم، اما انگار نیرویی دیگر از درونم می گوید پشیمان می شوی که حفظ و درس را رها کردی، آیا تو نمی دانی می توانی از این طریق چه خدمتی به جامعه داشته باشی در صورتی که اگر مدرک نداشته باشی هر چه هم بفهمی نمی توانی به دیگران منتقل کنی، تو باید برنامه ریزی می کردی و اینها را کنار هم پیش می بردی! ولی از سوی دیگر باز یاد سخنان اهل بیت (ع) می افتم که یک ساعت تفکر بهتر است از هزار رکعت نماز است و این خداوند است که اراده کند تو را مظهر اسم هادی می کند نه مدرک گرایی که هدیه غرب است برای جامعه ما؟ مدرکی که هیچ حکمتی پشت آن نیست و در حال حاضر برای کسب آن مدرک پوچ باید از کسب معرفت حقیقی کم بگذاری. مرا از این برزخ وحشتناک رها کنید کدامیک از این نداها از عقل من است و کدام از وهم من؟ بارها دیده ام که پاسخ داده اید که هر دو را در کنار هم داشته باشند ولی آیا این وقت تلف کردن نیست، توجه به آینده ای نیست که اصلا وجود ندارد که بخواهی برای آن برنامه ریزی کنی؟ آیا امام زمان (عج) این روش حوزه ها و جوامع قرآنی را تایید می کند که همه پوست دین را گرفتند و حقیقت آن را رها کردند که من بخواهم از آن طریق حرکت کنم؟ چرا امثال شما که سخن از حقایق می زنید در هیچ حوزه و دانشگاهی تدریس نمی کنید؟ از خدا می خواهم که ولی حقیقی ما را به ظهور برساند که نفوس مضطرب مانند خود را زیاد در جامعه می بینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، معنای انسان در ارتباط با سایر انسان‌ها به فعلیت می‌رسد. لذا اگر بستری را فراهم نکنیم که آن‌چه را یافته‌ایم را به سایر انسان‌ها برسانیم و با آن‌ها در میان بگذاریم، انسانیت ما به فعلیت نمی‌رسد. به همین جهت فکر می‌کنم باید در همان بسترِ رسمی دروس حوزه، خود را ادامه دهید. موفق باشید

23364
متن پرسش
با عرض سلام و احترام. خواهش می کنم هر کمکی دارید از بنده دریغ نکنید. ببخشید استاد مشکلی که بنده دارم اینه که اختیار بدنم دست هوای نفس و شیطان هست و اختيار بدنم دست خودم نیست. از طرفی هم سرم به شدت شلوغه و برای اینکه به کارهام که بیشتر جنبه عقلانی دارن برسم نیاز دارم کاملا خودم به بدنم حکم رانی کنم ولی بدن همراهی نمیکنه و مثل الاغی که جفتک ميندازه، بی قراری میکنه و مانع از این میشه که به کارهام برسم. بنده با جستجو راهی جز «دعا برای رهایی از کسل و فشل (دعای ابوحمزه ثمالي)، و تلاش» پیدا نکردم، تو کتابهای شما هم مطلبی خاص این موضوع پیدا نکردم، و چون سطحم بسیار پایینه با دعا حل نميشه و نمیدونم باید چه کار کنم و چه تلاشی کنم چون وضعیتم به شدت اضطراریه از طرفی هم سطح وجودی ام پایینه. خواهش می کنم یه دستور العمل عملیاتی و زودبازده بگین که بتونم به بدنم برای مقاصد خودم نه مقاصد نفس اماره و شیطان، امر و نهی کنم و بدنم همراهی کنه و اینقد بی تابی نکنه. هر دستوری بگید هرچند سخت باشه انجام میدم، چون برام خیلی مهمه و به لحاظ زمانی در مضیقه ام، لطفا راهکاری ارایه دهید که همراستا با کمبود وقت باشه. لطفا بنده رو تنها نذاريد، خواهش مندم هر راهی به ذهنتون میرسه بفرمایید بلکه خدا بواسطه شما کاری کنه بتونم به زندگیم برسم و نجات پیدا کنم. خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که روش حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به جای ذکر، متذکرکردنِ روح است به معارف عالیه. تا در بسترِ گشودگی آن معارف، انسان خود را بیابد و جلو ببرد. حضرت آیت اللّه حسن‌زاده می‌فرمودند: «دیدم اگر خود را با معارف عالیه مشغول نکنم، ذهنم مرا مشغول خود می‌کند». در این رابطه می‌توانید فکر کنید که چه مأوا و محفلی را برای خود تشکیل دهید که با گشودگی رحمت الهی روبه‌رو شوید. از زیارت شهدا و زیارت حضرت روح اللّه و تواضع و صدق غفلت نکنید. موفق باشید

23363
متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرامی: سوالی از حضور شما داشتم. بنده چند سالی لیاقت و سعادت داشتم ایام فاطمیه مجلس عزاي خانم حضرت زهرا (س) رو در منزلمون برگزار می کردم. پارسال از خانم خواستم به من لطفی کنند و مزد کنیزی من فرزندی سالم و صالح روزی من کنند. با توسل به خانم حضرت زهرا (س) از خدا فرزندی سالم و صالح خواستم و بعد از ایام فاطمیه متوجه شدم باردار هستم و بسيار خوشحال شدم که خانم مزد کنیزی من رو عنایت فرمودند. و فرزندی که در وجودم رشد می کرد رو هدیه خانم می دونستم. در تمام دوره بارداری به اهل بیت و اولیا از جمله سید هاشم حداد و شهدا با خواندن قرآن و صلوات و هدیه به آن وجود هاي مقدس، متوسل شدم تا فرزندم سالم باشد چرا كه من بابت بیماری هاي فرزند اولم سختی زیادی كشيدم. من مطمئن بودم که خانم و اهل بیت دست من را مي‌گيرند. اما متاسفانه بعد از به دنیا آمدن فرزندم متوجه شدم بیماری قلبی و همچنین ببماری خونی نادری دارد. و مجددا مشکلات و سختی هاي من شروع شد. من اصلاً فکر نمی کردم با وجود این همه توسلات و توجهاتی که به اهل بیت (ع) داشتم فرزندم بیماری داشته باشد و متاسفانه کمی از اهل بیت (ع) دلسرد شدم. من خالصانه و مخلصانه از حضرت زهرا (س) خواستم و ایمان داشتم هدیه ایشان سالم خواهد بود اما متاسفانه نبود و نا امید شدم. امسال همسرم از من میخواد مثل هر سال برای حضرت زهرا (س) مجالس عزا برگزار کنیم اما من دلم راضی نمی شود. حس می کنم برای ایشان بی ارزش هستم. چرا خانم مزد من را این طور دادند؟ مگر از حضرت بچه سالم خواستن چه چیز زیادی بود که حاجت من را ندادند؟ از شما می خواهم کمکم کنید تا رابطه ام با اهل بیت (ع) مثل سابق بشود. چرا اهل بیت (ع) و اولیا و شهدا با وجود این همه توسل، به من و حاجت من توجه نکردند و فرزند من با اين همه بیماری به دنیا آمد؟ حكمت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا ما باید برای خدا و اولیاء الهی تکلیف معلوم کنیم؟!! در حالی‌که آن‌ها مصالح ما را بهتر از ما می‌دانند. وقتی به هر بهانه‌ای از جمله تشکیل جلسه‌ی فاطمیّه، خود را به آن ذوات مقدس نزدیک کنیم، نسبت به آن‌چه تقدیر ما است در انجام وظیفه، سربلند خواهیم بود.

23361
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: اینجانب هر جا حرف از نجس بودن سگ و گربه می زنم، از من سند روایی یا از قرآن می خواهند من به چه سندی استناد کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خارج از آن‌که سالک إلی اللّه متوجه می‌شود سگ از جهتی مظهر نفس امّاره‌ی انسان است و به همین جهت اگر کسی در خواب با سگ روبه‌رو شود، معبر متوجه می‌شود که به نفس امّاره‌اش نزدیک شده است و این نیز در تجربه‌ی اجتماعی قابل درک است که چگونه انسان‌هایی که بیشتر مشغول آرزوهای نفس امّاره‌ی خود می‌باشند به همان اندازه تعلق خاطری به سگ دارند و آن را وارد خلوت‌های زندگی خود می‌کنند. زیرا عملاً خود را در آن می‌یابند. و نجس‌بودن آن تنها به اعتبار وجهِ بیرونی آن نیست، بلکه به اعتبار آن است که نفس امّاره‌ی انسان را بیش از پیش به انسان بازمی‌گرداند. با توجه به امر فوق در مورد سؤال جنابعالی می‌توان به نکات زیر نیز توجه داشت:

 اولاً: قرآن کريم در احکام فقهي معمولا به کليات بسنده کرده است. به عبارتي ديگر قرآن همچون قانون اساسي است که فروع قوانين مدني، حقوقي، جزائي و ... را در آن نمي توان يافت.

ثانياً: تبيين و تفسير آن را به پيامبر اکرم (ص) و به دنبال آن، امامان معصوم (ع) سپرده است، «وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْکَ الذِّکْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» (24) يعني اي پيامبر ما ذکر بر تو نازل کرديم تا براي مردم آنچه را بر ايشان نازل شد (قرآن) تبيين و تفسير نمايي و خود قرآن دستور داده که علاوه بر آنچه خداوند در قرآن بيان فرموده، از سخنان پيامبر (ص) و امامان (ع) اطاعت کنيم: «وَ مَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(25) يعني اي مردم هر چه را رسول الله (ص) به شما دستور داد، اجرا کنيد و هر چه را نهي کرد باز ايستيد.

اگر پيامبر اکرم (ص) مى فرمايند: «إِنِّي تَارِکٌ فِيکُمُ الثَّقَلَيْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي» (26)، من دو چيز گرانبها را در ميان شما به امانت مى گذارم که اين دو از هم جدا نمى شوند «إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً»، اگر به هر دوى آنها تمسک کرديد هلاک نمى شويد. سرّ اين فرمايش پيامبر اکرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) اين است که تمام آنچه ما به آن احتياج داريم در نصّ و ظاهر قرآن نيامده است و ما بايد در کنار قرآن روايات پيامبر (ص) و ائمه (ع) را در نظر بگيريم. اما اگر گفتيم يکى را قبول داريم، اگر گفتيم «حَسبُنا کِتابُ الله»، و عترت را رها کرديم، ضمانتى براى هدايت ما نخواهد بود. اين دو چيز را بايد با هم داشته باشيم تا بتوانيم به هدايت برسيم. (27)

خلاصه اينکه براي به دست آوردن حکم شرعي، قرآن يکي از منابع استنباط احکام الهي مي باشد، علاوه بر کتاب آسماني ما، روايات معصومين (ع) يکي ديگر از منابع است که اگر حکمي در قرآن ذکر نشده بود بايد به اين روايات رجوع شود.

نجاست سگ در روايات

عمده دليل براي حکم به نجاست سگ، روايات مي باشند. احاديث زيادي در اين باره وارد شده است بطوري که در کتاب ارزشمند وسائل الشيعه و بحارالانوار ، ابواب مختلفي در اين رابطه وجود دارد با عناوين : «بَابُ نَجَاسَة سُؤْرِ الْکَلْبِ وَ الْخِنْزِيرِ»، «بَابُ طَهَارَة عَرَقِ جَمِيعِ الدَّوَابِّ وَ أَبْدَانِهَا وَ مَا يَخْرُجُ مِنْ مَنَاخِرِهَا وَ أَفْوَاهِهَا إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِيرَ»، «بَابُ نَجَاسَة الْکَلْبِ وَ لَوْ سَلُوقِيّاً»، «بَابُ جَوَازِ لُبْسِ جِلْدِ مَا لَا يُؤْکَلُ لَحْمُهُ مَعَ الذَّکَاة وَ شَعْرِهِ وَ وَبَرِهِ وَ صُوفِهِ وَ الِانْتِفَاعِ بِهَا فِي غَيْرِ الصَّلَاة إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِيرَ وَ جَوَازِ الصَّلَاة فِي جَمِيعِ الْجُلُودِ إِلَّا مَا نُهِيَ عَنْهُ»، «بَابُ کَرَاهَة اتِّخَاذِ کَلْبٍ فِي الدَّارِ إِلَّا أَنْ يَکُونَ کَلْبَ صَيْدٍ أَوْ مَاشِيَة أَوْ يُضْطَرَّ إِلَيْهِ أَوْ يُغْلَقَ دُونَهُ الْبَابُ»، «بَابُ تَحْرِيمِ بَيْعِ الْکِلَابِ إِلَّا کَلْبَ الصَّيْدِ وَ کَلْبَ الْمَاشِيَة وَ الْحَائِطِ وَ جَوَازِ بَيْعِ الْهِرِّ وَ الدَّوَابِّ» و ...

هر يک از ابواب فوق، رواياتي را در بر دارد که بيان کننده نجاست سگ اند. کسي که از علوم ديني کمترين اطلاعي داشته باشد با ديدن عنوان اين ابواب يقين به حکم نجاست سگ در اسلام مي کند چه رسد به اينکه روايات هر باب را مطالعه و بررسي کند.

رواياتي که از پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) دربار نجاست سگ به ما رسيده اند، دو گونه مي باشند:

دسته نخست: رواياتي که به صراحت در آن واژه نجس آمده است. مانند:

۱. «سَأَلَ عُذَافِرٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ سُؤْرِ السِّنَّوْرِ وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْبَعِيرِ وَ الْحِمَارِ وَ الْفَرَسِ وَ الْبَغْلِ وَ السِّبَاعِ، يُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ؟ فَقَالَ: نَعَمِ، اشْرَبْ مِنْهُ وَ تَوَضَّأْ. قَالَ قُلْتُ لَهُ: الْکَلْبُ؟ قَالَ: لَا. قُلْتُ: أَ لَيْسَ هُوَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ؟ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ.» (28)

عذافر از امام صادق (ع) از نوشيدن و وضو گرفتن با پس مانده آبي که بعضي از حيوانات (سنور، گوسفند، گاو، شتر ، الاغ ، اسب، استر و درندگان) نوشيده اند، سوال کرد. امام فرمود: بنوش و وضو بگير. سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: نه. پرسيدم: آيا او يک درنده (مثل ديگر درندگان) نيست؟ فرمود: نه به خدا، او نجس است. نه به خدا، او نجس است.

۲. «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ (29).»

عبدالله بن ابي يعفور از امام صادق (ع) نقل مي کند: همانا خداوند نيافريد خلقي را که نجس تر از سگ باشد.

۳. «عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ فَضْلِ الْهِرَّة وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْإِبِلِ وَ الْحِمَارِ وَ الْخَيْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْوَحْشِ وَ السِّبَاعِ، فَلَمْ أَتْرُکْ شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ؛ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ؛ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى الْکَلْبِ، فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ.» (30)

فضلمي گويد از امام صادق (ع) از پس مانده حيوانات (گربه، گوسفند، گاو، شتر،...) سوال کردم؛ و امام فرمود: اشکالي ندارد. تا اينکه از سگ سوال کردم؛ و امام فرمود: پليد و نجس است.

۴. «سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ: رِجْسٌ نِجْسٌ، لَا يُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ، وَ اصْبُبْ ذَلِکَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّة ثُمَّ بِالْمَاءِ. (31)

راوي حکم سگ را از امام صادق (ع) سؤال کرد، حضرت فرمود: پليد و نجس است، از اضافه آبي که آشاميده نبايد وضو گرفته شود، آن آب را بريز و (ظرف) را بار اول با خاک و سپس با آب بشوى.»

۵. «عَنْ مُعَاوِيَة بْنِ شُرَيْحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ سُؤْرِ الْکَلْبِ يُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ يُتَوَضَّأُ؟ قَالَ: لَا؛ قُلْتُ أَ لَيْسَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ، لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ. (32)

ابن شريح، حکم نيم خورده سگ را از امام صادق (ع) پرسيد که آيا مى توان از آن نوشيد يا با آن وضو گرفت؟ حضرت فرمود: نه، راوى پرسيد: آيا او يک درنده (مثل ديگر درندگان) نيست؟ فرمود: نه، به خدا سوگند، او نجس است. نه، به خدا سوگند، او نجس است.»

۶. «عَنْ أَبِي سَهْلٍ الْقُرَشِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ لَحْمِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ هُوَ مَسْخٌ. قُلْتُ: هُوَ حَرَامٌ؟ قَالَ: هُوَ نَجَسٌ؛ أُعِيدُهَا عَلَيْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، کُلَّ ذَلِکَ يَقُولُ هُوَ نَجَسٌ. (33)

ابي سهل مي گويد از امام صادق (ع) درباره گوشت سگ سؤال کردم، حضرت فرمود: از حيوانات مسخ شده است. گفتم آيا حرام است؟ امام فرمود: نجس است. سه مرتبه اين سوال را تکرار کردم و هر سه بار امام فرمود: نجس است.» و مواردي ديگر.

همانطور که در بحث لغوي گذشت، با وجود حقيقت شرعيه براي واژه نجس، اين دسته از روايات براي اثبات حکم نجاست سگ کفايت مي کنند، و به صراحت بيانگر آن هستند. موفق باشید

23352
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: سوال این حقیر راجع به قانون جذب می باشد. پیش از این که این سوال را از خدمت شما داشته باشم مقداری درباره این قانون و ادعایش و نقد و نظراتی که پیرامون آن شده است مطالعه کرده و پاسخ های شما نسبت به سوالاتی که در این زمینه وجود دارد را نیز بررسی نموده ام. به حمد الله با آشنایی با مباحث شما فهمیدن روح اومانیستی و غربی این قانون کار دشواری نیست. به عنوان مثال آشنایی با بحث رزق و مباحث بندگی، پوچی چنین جملاتی را روشن می سازد: من زندگی خودم را خودم می سازم. من مسوول وضع مالی خودم هستم. هدف من این است که یک میلیونر یا بیشتر باشم. یا مثلا پرداختن به آرزوها و جولان دادن به خیالات از مشخصه های این قانون است. اما آنچه مورد سوال این حقیر است: ۱. جایگاه تلقین در روایات و نگاه دینی چیست؟ اگر تفکر مثبت یا منفی درباره چیزی منجر به تحقق آن چیز شد آیا این موضوع به قدرت ایجاد نفس مرتبط می شود یا فقط خواست الهی است؟ نقش و تاثیر خواست و اراده انسان در اتفاقات آینده زندگی او چگونه است؟ این حقیر مباحث معرفت نفس، برهان صدیقین و حرکت جوهری، غرب شناسی، حدیث عنوان بصری را کار کرده ام. بحث معاد را تازه شروع کرده و به جلسه ۱۳ رسیده ام. اما اگر در پاسخ به این سوالات مطالعه مباحث دیگری لازم است ممنون می شوم اگر راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در این مورد دو نکته مدّ نظر قرار بگیرد؛ اولاً: یادمان باشد که رحمت الهی وسیع است و رحمتش از غضبش سبقت دارد و همواره با رحمتش با انسان‌ها برخورد می‌کند. ثانیاً: خودش در حدیث قدسی می‌فرماید: «أنا عند ظنّ عبدی المؤمن» من در گمان بنده‌ی مؤمن خود هستم. انسان اگر به پروردگار خود امید داشته باشد، پروردگار او مطابق همان امیدش با او برخورد می‌کند و بدین لحاظ است که نباید انسان‌ها فکر کنند خودشان در امور خود نقش اساسی دارند و علت موفقیت خود را نگاهِ مثبت خود بدانند، بلکه نگاه مثبت آن‌ها به عالَم، اگر با مشیّت الهی هماهنگ باشد منجر به تحقق آن چیزی می‌شود که آن‌ها امید دارند که آن چیز انجام گیرد. موفق باشید   

23358
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و ارادت خدمت استاد عزیز: گاهی در بین نماز، خطوراتی به ذهن انسان می رسد که راه حل بعضی مشکلات است و اتفاقا راه حل بسیار خوبی هم هست. اگر این خطورات در حال عدم حضور قلب باشد، آیا می توان گفت که حتما از جانب شیاطین است؟ اگر در حال حضور قلب باشد حتما می توان گفت که از جانب خداوند و ملائکه است؟ سوال بعدی اینکه می گویند خداوند به دل انسان می اندازد به چه کیفیتی است؟ نه اینکه تحربه نداشتم بلکه به لحاظ دقت زیادی که دارم، نمی دانم کدام خطورات رحمانی است و کدام نیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید این امور را طبیعی بدانید و برای رشد انسان لازم است. آن نوع خطوراتی که موجب تکبّر شود، شیطانی است و آن وارداتی که موجب عبودیت و تواضع گردد، الهی است. موفق باشید

23355
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد از یه طرف میگن کسی که توبه کرده مثل اینه که یه لباس نو رو بشوریم درسته که تمیز میشه ولی مثل اولش نمیشه ولی من نمیتونم قبول کنم کسی که قبلا گناهکار بوده و توبه کرده دیگه نمیتونه مثلا به مقام دست راست امام زمان و نزدیک ترین آدم روی زمین به امام معصوم بشه چون بالاخره اون لباس شسته شده و از نو بودنش کم میشه و کسی که نزدیک ترین آدم به امامه قطعا پاکه (نوئه). من میگم اونی که قبلا گناهکار بوده هم میتونه از آیت الله بهجت و علامه حسن زاده و سلمان هم بالاتر بره. از یه طرف خدا جباره جبران میکنه، از یه طرف قراره خدا از فضلش بده وگرنه صدیقین هم کم میارن برای حساب. خب خدا از فضلش به اون گناهکار اونقدر میده که از افرادی که اسمشون رو بردم هم بالاتر میبره. به نظر شما حرفام درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف شما درست است. در روایت از پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم: «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» هرکس که از گناهی توبه کند مثل آن است که گناه نکرده است. موفق باشید

23334
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید به استاد: سوال بنده در خصوص مساله حجاب است که عمل به این مهمی را چرا ما نه در اصول دین و نه در فروع دین داریم؟ و تحت عنوان ضروری دین نام می برند و در جواب کسانی که به اصل آن خرده می گیرند به چند آیه از قرآن اشاره می کنند در حالیکه اگر حداقل جزءفروع دین شمرده می شد مساله حل بود علت چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حجاب مانند نماز جزء احکام است و نه جزء اصول دین که مربوط به مبانیِ عقیدتی انسان‌ها است. موفق باشید

23320
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: استاد شما در پاسخ به سوال 20976 فرمودید: «چاره‌ای نداریم که در کنار نظام آموزشی موجود، تلاش‌هایی بشود تا چشم‌ها به جایی غیر از نظام آموزشی موجود دوخته شود. این همان معنای انتقال از تمدنی به تمدن دیگر است.» و ما با نگاه تمدنی و به صورت جهادی اقدام به ایجاد جریانی کردیم که خارج از نظام آموزش و پرورش فعلی، بتواند نمونه ای در زمینه برگرداندن ولایت به پدر و مادر در امر تربیت فرزندان باشد و البته علاوه بر این سخن شما، تایید مقام معظم رهبری در دیدار از خانواده شهید مدافع حرم در مشهد که فرزندشان را به جای مدرسه به مسجد می بردند و اینکه عبارت گوش به زنگ ها را در مورد ایشان به کار برده بودند و حمایت های افراد صاحب نظری همچون جناب آقای دوستانی که از قطب های بزرگ فرهنگی شهر محسوب می شوند و خودشان سال ها در این سیستم زحمت کشیده اند هم در زمینه اقدام ما بی تاثیر نبود اما پاسخ های جدید شما به پرسش هایی همچون پرسش 23277 موجبات دلسردی ما و دوستان ما را در این جریان سازی فراهم آورده است. امیدواریم پدرانه ما را راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم به جهت حساسیتی که نسبت به فضای آموزش و پرورش کشور دارم، در این مورد بسیار فکر کرده‌ام و در جریان وضع بدِ فعلی نظام آموزشی کشور هستم. ولی اولاً: معتقدم ذات آموزش و پرورش استعداد خوبی جهت تربیت نسل آینده‌ی انقلاب دارد و باید بیشترین تلاش را در جهت به فعلیت‌آوردنِ همین نظام آموزشی کرد که خود، بحث مفصلی را می‌طلبد. با آموزش‌های ضمن خدمت در ابتدای انقلاب، که متأسفانه از طریق آقای هاشمی به انحراف کشیده شد و جنبه‌ی مادی پیدا کرد، کارهایی شد که اگر به همان شکل جلو می‌رفت، آموزش و پرورش به‌خوبی احیاء می‌گشت و هنوز هم باید به آن فکر کرد. ثانیاً: باز فکر می‌کنم باید بر روی سخنان مقام معظم رهبری فکر بفرمایید که «کارِ موازی در کنار دستگاه‌های دولتی، کارِ موفقی نیست». و بر همین اساس باید فکر دیگری کرد. ثالثاً: بالاخره ما باید بدانیم افرادی را که آموزش می‌دهیم، آموزشِ آن‌ها در این زمانه ربطی تنگاتنگ با شغل آن‌ها دارد و نباید نسبت به مدرک آن‌ها سهل‌انگاری بشود. موفق باشید  

23327
متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش ۲۳۳۱۰ پس چرا می فرمایند: «لا فرق بینک و بینهم الا انهم عبادک» هیچ فرقی بین ائمه و خدا نیست الا اینکه بود آنها از خداست بنابراین پیامبر و آل او نیز نباید جسم داشته باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که در آن دعا مطرح شد که آن‌ها بنده‌ی تو هستند، پس باید لوازم بندگی را که لازمه‌ی جسم است برای عبادت، داشته باشند. موفق باشید

23299
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام: در پاسخ به سوال 23277 تحت عنوان: عدم موفقیت دستگاه‌های موازی با دولت در نظام آموزشی فرمودید که دستگاههای جدا از آموزش و پرورش نتیجه نمی دهند و سیستم مدرسه در مسجد را به آموزش و پرورش نزدیک تر دانسته اید. از آنجا که این حقیر نیز مدت چند سال است با همین مشکل دست و پنجه نرم می کنم جسارتا به عرض می رسانم که به نظر اینجانب روش مدارسی مثل میزان به سیستم آموزش و پرورش نزدیک تر است. یکی از افرادی که جزو هیات امنای یکی از همین مدارس مسجد بود می گفت که اکثر این مدارس مجوز رسمی از آموزش و پرورش ندارند و در پایان سال دانش آموزان به صورت خودخوان در امتحانات آموزش پروش شرکت می کنند. ضمنا مدیران یکی از همین مدارس نیز در چند وقت اخیر با شکایت آموزش و پرورش مواجه شده است. مدارسی نظیر میزان نیز با توجه به شناختی که از آنها دارم و فرزند خودم در همین مدارس میزان مشغول به تحصیل است به صورت رسمی مشغول به کار هستند اما با مشکل بی تجربه بودن معلمان مواجه هستند. اکثر مدیران و معلمان جوانهایی هستند که شاید یک الی دو سال تجربه کار دارند و حتی تجربه شخصی بچه داری را هم ندارند. این موضوع باعث می شوند که نتوانند با بچه ها درست ارتباط برقرار کنند. البته پیشرفت خوبی دارند و اشکالات را برطرف می کنند ولی فعلا تجربه ندارند البته به علت رویکرد جدیدی هم که دارند از معلمان با سابقه نیز نمی توانند استفاده کنند چون معمولا معلمها روش سنتی را قبول دارند و با این روشهای جدید کنار نمی آیند. حال به نظر شما بین مدرسه ای که از روشهای مرسوم استفاده می کند (نظیر ایجاد رقابت بین دانش آموزان و آموزش مبتنی بر محفوظات) و از معلمان با تجربه برخوردار است طوری که دانش آموز را به تحرک وامیدارد و مدرسه ای که اهداف خوبی دارد ولی از تجربه کافی برخوردار نیست کدام را انتخاب کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر خارج از نظام آموزش و پرورش عمل نشود، با همین جوانانِ آزموده ولی دارای شور و عطش خدمت‌گذاری، بیشتر کارها جلو می‌رود. موفق باشید 

23298
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت: یه سوالی خدمتتون داشتم، حضوری هم خدمت رسیدم منتها فرمودین که براتون ارسال کنم. راه درمان راحت طلبی چیه؟ این بی مسئولیتی، انجام نشدن کارها سر موقع و امثالهم. یه رذیله ی فردی است یا سوقات ظلمات زمانه است؟ چطور باید بهش نگاه کرد، چه راهی رو باید پیش گرفت که مجدد خودمون را در این رذیله نبینیم؟ ممنون از زحمتتنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به سعه‌ی رحمت الهی که در مقابل ما گشوده شده است، موجب می‌شود ما با همّتی که در راستای انجام وظیفه‌ی خود إعمال می‌داریم، با چیزهایی روبه‌رو شویم که فکر آن را هم نمی‌کردیم، و این است راهِ درمان تنبلی و بی‌مسئولیتی، به همان معنایی که به ما فرمودند: «گرچه بهشتت نه به همت دهند / آن‌قدر ای دل که توانی بکوش» کوشش ما، برنامه‌ریزی و امیدواربودنِ به سعه‌ی رحمت الهی است. نتیجه، بیش از آنی است که ما بخواهیم بر اساس تصورِ نتیجه اقدام کنیم. «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید

23292
متن پرسش
سلام استاد گرامی: وقت شما بخیر. استاد یه شخصی خیلی عمیق دل منو شکسته و با این که فلسفه زندگی و ارتباطات و... رو قشنگ با کتب شما و روایات و... به دست آوردم این غم برام پوچ نمیشه واقعا با رفتارهای که کرد عمیقا و قلبا منو از درون شکست و هرچه که یادش می افتم گریه می کنم. یه جمله ای بود که می گفت انسان هر چه عمیق تر بشه فهم درد ها واسش راحت تره و درمان دردها. استاد با هر چیزی تو زندگیم حتی هک تلگرامم و ظلم های بدی که در حقم شد حتی نیم درصد هم بهش فکر نمی کنم و باهاش کنار اومدم و براحتی هضم کردم. ولی این انسان عواطف و احساسات من رو شدید به درد آورده و تو این یک سال خیلی سعی کردم خودم رو پالایش درونی کنم ولی نتونستم. نظر شما چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان آن‌قدر وسعت دارد که هر چیزی را در اقیانوس وجود خود به حاشیه ببرد و حل کند. چرا در وسعت اقیانوسیِ خود مستقر نیستید؟! زیرا این سفیهان‌اند که هر میل و خاطری آن‌ها را می‌رباید که گفت: «مر سفیهان را رُباید هر هوی / زان‌که نَبْودْشان گرانیِ قوا» انسان به وسعتِ همه‌ی عوالم در خود حاضر است. موفق باشید

23289
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: امیدوارم خدای منان به شما طول عمر بدهد. بنده جوانیم 34 ساله که دچار وسواس فکری شدم. راهکار شما برای دفع این مشکل چیست؟ ممنون میشم که همین جا جواب بدید. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مخاطب کتاب «ادب عقل و قلب و خیال» که بر روی سایت هست افرادی بودند که همین سؤال جنابعالی را مطرح کردند. فکر می‌کنم اگر مطالب آن کتاب درست بررسی شود و در کنارش یک ورزش منظم قرار گیرد، به تعادل لازم خواهید رسید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید

23284
متن پرسش
نقش گناه و تقوا در کسب علوم حصولی مثل ریاضیات و تجربی و انسانی چیست؟ حدود و میزان نقش گناه و تقوا چقدر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است در یادگیریِ آن علوم تفاوتی نکند، ولی در جهت‌دهی به آن علوم و استفاده‌ی درست از آن‌ها، تقوا نقش دارد. موفق باشید

23278
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و صلوات خدا بر شما باد. می بخشید پدر معنوی بزرگوار من دو تا ادرس ایمیل متفاوت را هنگام چند بار پرسیدن از این سایت امتحان کرده ام اما متاسفانه جواب را در ایمیلها دریافت نکرده ام در حالی که ایمیلهای دیگران را دریافت می کنم. چند بار هست که از شما خواسته ام جواب را در سایت قرار دهید تا بتوانم ببینم لطفا از سر لطف جواب سوال 23255 را هم در سایت بگذارید اگر ممکن هست به مسول سایت بفرمایید این مشکل را بررسی کنند. والحمدلله رب العالمین. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور جواب دادم:

23255- باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به این‌که شفا از آنِ خدا است. اگر آن آقا شما را دعوت به کار حرامی نمی‌کند، چه اشکال دارد به او رجوع شود، ولی با همان رویکردی که معتقد باشیم شفا از آنِ خدا است و هیچ‌کس مستقلاً نمی‌تواند کاری بکند. موفق باشید

23271
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز و گرامی: چند مطلب رو می خواستم از شما راهنمایی بگیرم مطلب اول: من برای بحث بندگی در دنیا و شناخت معرفت خداوند و ائمه نمی دانم از کجا باید شروع کنم مثلاً چند وقت کتاب های آقای پناهیان یا اساتید دیگر را می خوانم و ول می کنم می روم سراغ استاد دیگری و همین منوال ادامه دارد تا اینکه الان سنم سی و پنج شش سال رسیده است و هنوز هم آن استاد راهنمای خودم را پیدا نکرده ام، نمی دانم از چه کسی از کجا از کدام کتاب و از چه مرحله ای باید شروع کنم؟ مطلب دوم: متاسفانه به یک گناه خیلی بد عادت کرده ام و نمی توانم آن را ترک کنم و آن هم گناه چشم است هر از گاهی می‌گویم امروز و فردا توبه می کنم چند بار هم حتی قسم خوردم اما باز هم بعد از یک ماه ۲۰ روز یا یک هفته باز دوباره به سراغ اینترنت می‌روم و دنبال سایت های مستهجن هستم. یک دفعه هم می‌گویم این آخرین بارم است که نگاه می کنم اما باز هم آن را تکرار می کنم نمی دانم چگونه باید آن را ترک کنم تا جایی شده است که حتی به خانمهای محجبه هم در بیرون نگاه می کنم. چشمم تمام بدن آنها را رصد می‌کنم تا بتوانم آن ها را به شکل هایی که در سایت های مستهجن هستند ببینم. متاهل هستم اما باز هم به دنبال این مسائل می روم و خودم هم از این کار خیلی ناراحتم. چند بار دنبال این بودم که بروم زن صیغه ای گیر بیاورم تا کمی این آتشم خاموش شود اما ترسیدم از اینکه خدایی نکرده هم آبروریزی شود و هم اینکه خانومم بفهمد زندگیم سیاه می شود. از شما استاد عزیز تقاضای کمک دارم. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید راه رجوع به حضرت ربّ را پیدا کنید و با قدم‌گذاشتن در آن راه، خود را بیابید؛ این نوع امیال وَهمی از قدرت و حاکمیت فرو می‌افتد. پیشنهاد بنده آن است که ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید و سپس به سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، مشغول شوید. موفق باشید

23260
متن پرسش
استاد عزیزم سلام عیکم: حدود یک سال و نیم پیش بود که برای شما از احوالاتی نوشتم که حین گوش کردن به بحث «نسبت بین نفس و صرف الوجود» تجربه می کنم و شما بحث شرح سوره حمد و کتاب شرح اسفار را به بنده پیشنهاد دادید اگر چه پیش از آن هم این مباحث را مطالعه کرده بودم اما دوباره و سه باره به آنها مراجعه کردم و صادقانه بگویم آنچه در آن بحث ۶ جلسه ای می یافتم را در این مباحث پیدا نمی کردم البته کاملا مرتبط بود و از قبل هم به شدت از آن مباحث لذت می بردم و البته بسیاری از متون و مباحث عرفانی دیگر اما آن بحث درباره صرف الوجود چیز دیگری بود و عالم دیگری را برای من می گشود که جای دیگری یافت نمی‌شد. تا اینکه خدا خواست و شما بحث ندای بی صدای انقلاب را شروع کردید و آن حس عجیب دوباره در میان این کلمات ظهور کرد و حتی شدیدتر قلبم را در بر گرفت. هر جلسه از این بحث را بارها گوش می کنم و سیر نمی شوم مثل نفسی که باید به نفس بعدی متصل شود. مثل یک موسیقی که تو را اسیر کرده و مدام می خواهی تکرارش کنی هر هفته منتظرم تا جلسه بعد را بشنوم و خودم را سیراب کنم مثل نماز که چون تمام می شود چیزی از آن باقی نمی ماند جز اشتیاق نماز بعدی. در دلم با شما خیلی حرف می زنم و بارها می شود که در خواب سوالاتم را از شما می پرسم. بگذریم. غرض از مزاحمت فقط این بود که بگویم خیلی از تمام شدن این سلسله جلسات می ترسم! می ترسم راه نفسم سد شود و رگ حیاتم بریده شود. ببخشید اگر مثل مجانین حرف می زنم بهتر است تمام کنم. حمد خدایی را که این کلمات را بر زبان شما جاری کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال حضرت حق رزّاق است و نه‌تنها رزقِ جسمانیِ ما را که رزقِ روحی و روحانیِ ما را نیز به نحوی می‌رساند و اگر هم بعضاً کم می‌رسد، بر مبنایِ «وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ» می‌خواهند ما را وارد امتحانی جهت رزقی دیگر بکنند. موفق باشید 

23259
متن پرسش
سلام: روایتی با این مضمون فرمودید که کسی که یک مقدار خوف بر رجا و یا برعکس پیشی بگیرد در کلاس ائمه اطهار نیست. حال تکلیف حضرت عیسی چه می شود که رجا بیشتر بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن روایت می‌فرمایند نباید خوف طوری بر انسان غلبه کند که موجب یأس از رحمت خدا گردد، و رجاء نیز نباید طوری غلبه کند که انسان نسبت به وظایف الهی‌اش بی‌تفاوت باشد. با توجه به این دو امر، خداوند دوست دارد که در عین انجام وظایف، امید به رحمت او بیشتر باشد. موفق باشید  

23244
متن پرسش
سلام: استاد جواب سوال ۲۳۲۲۶ رو ندادید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: 23226- باسمه تعالی: سلام علیکم: چون شما راه دیگری ندارید، برای شما مشکلی پیش نمی‌آید چون حکمِ مضطرّ را دارید. مشکل برای آن‌هایی است که چنین اقدامی کرده‌اند. موفق باشید

23238
متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد بزرگوار: نمیدونم چقدر از فضای تهران خبر دارید متاستفانه فضای فساد و بدحجابی در تهران هر روز بدتر از دیروز می شود و یک سری ها بدون هیچ ترسی سر لخت در خیابان ها ظاهر می شوند و چیزی سر نمی کنند. وظیفه ما در قبال این موارد چیست؟ اگر امر به معروف است در این موارد نه احتمال تاثیر وجود دارد و حتی احتمال درگیری وجود دارد بعضا هم شده که کسی تذکر دهد و تعداد زیادی از مردم همراه آن بدحجاب شوند و از این صحنه فیلم برداری بشود و برای شبکه های مجازی و ماهواره ای فرستاده شود و پخش شود استاد به نظر شما انتهای این جریان فساد و غرب دوستی چه خواهد شد؟ وظیفه ما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن به پیامبر خود می‌فرماید: «وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً يُريدُ اللَّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ» (176)/آل‌عمران) آن‌هایی که با حضور اسلام و با روبه‌روشدن با حقیقت توحید پشت به آن می‌کنند و سعی می‌کنند در فضای دنیای کفر ادغام شوند، تو را نگران نکند، اینان هیچ ضرری به حرکت بزرگی که پیش آمده است نمی‌زنند، بلکه موجب تصفیه‌شدن حرکتی می‌گردند که بنا است به ظهور آید. حضرت حق همین امر را به نحوی مفصل‌تر و با نظر به تحریکاتی که عنصر یهودیت پیش می‌آورند در آیه‌ی 41 سوره‌ی مبارک مائده مطرح می‌فرمایند که اگر عمری باقی بود در هفته‌ی آینده عرایضی در این مورد خواهد شد. مطمئن باشید وقتی با هرچه بیشتر روشن‌شدنِ ناتوانی غرب، جهت‌ها تغییر کرد همه‌چیز عوض خواهد شد. لذا باید همه‌ی همت خود را در راهی که نایب امام زمان «حفظه‌اللّه» در مقابل ما گشوده‌اند و آن، عبور از فرهنگ استکباری است؛ گذاشت. موفق باشید  

23232
متن پرسش
با سلام: استاد حقیر بعد از اینکه دوران بدی رو بخاطر شرایط محیطی و ضعف درونی خودم در مواجهه با غرایزم و شهواتم گذرانم، کتاباتون خیلی بهم کمک کردند. تو این مسیر مسأله ازدواج برام قابل حل نبوده تا الان. استاد ابتدا بخاطر شهواتم یا شور عاطفی که داشتم میل زیادی به جنس مخالف (در واقع برای ازدواج_جوری که هر دو را بتوانم ارضا کنم، هم میل جنسی هم کسی باشد که بتوانم حداقل بهش محبت کنم) داشتم. اما الان که برخی کتاباتون مثل «آشتی با خدا»، «ده نکته در معرفت النفس»، «ادب خیال و عقل و قلب»، «عالم انسان دینی» رو مطالعه‌ کردم. اون احساس از بین رفته. تا جایی که اگه خانواده پیشنهاد بدن با فلانی ازدواج کن، شاید مدتی (بخاطر انس نازله گذشته) فکرم مشغول شود، اما مثلاً یه کلیپ از کربلا و اربعین کافیه که بیخیالش بشم (واقعا) و فراموشش کنم. من طلبه ام و فکر اینکه با درس نخواندنم و عدم خدمت به انقلاب بعد ازدواج هویت خودمو نتونم خوب پیدا کنم هم در فراموشی‌اش بی تاثیر نبوده. اما حاج آقا پناهیان یک وقتی در دانشگاه امام صادق (ع) رو به دانشجویان فرمودند: «الان میشه فهمید چرا برخی ائمه یار نداشتند. الان آقا می فرمایند ازدواج کنید، یکی از شما اقدام نمیکنه» حال سوالم اینه که: اگه من راهم رو اینطور ادامه بدم همون فکر مشغولی هم بخاطر پیشنهاد دیگران رخ نمی‌دهد و بخاطر حضور شدیدتر در عالم دینی نیاز به همون کلیپ هم نخواهم داشت؟با این اوصاف چرا ازدواج کنم وقتی اینطور دارم خوب پیش میرم؟ اصلا اینطور پیش برم و بخوام ازدواج کنم شور و حالی خواهد بود یا صرفا یه تکلیف خشک خواهد بود؟ حلاوت ازدواج بعد از تفکر در مسائلی دینی و شدیت وجودیشون برای طلاب رو در چه چیزی می‌بینید وقتی از خود گذشتگی خاصی در ازدواجش (بخاطر رشد قبل ازدواج) رخ ندهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای طلبه اگر خطرِ مرتکب‌شدن به گناه نیست، همان‌طور که جناب شهید ثانی در کتاب «منیة المرید» می‌فرماید خوب است که زود ازدواج نکند. و حضرت امام در 27 سالگی ازدواج کردند. آری! فرزندآوری امر لازمی است، ولی به وقتش و در شرایطی مناسب. موفق باشید

23231
متن پرسش
سلام عليكم: استاد سوالی از خدمتتان داشتم درمورد کنترل زبان، بنده بارها برایم پیش آمده که با نیت کاملا الهی و دلسوزانه و با ادبیاتی مناسب نکاتی رو به برخی از مومنین، تذکر داده ام (با رعایت خصوصی بودن تذکر) ولی عکس العمل های تند و غیرقابل باوری دیده ام، یکی حواله داده به حضرت زهرای اطهر، دیگری قطع رابطه کرده و.. استاد بسیار غمگین و دل شکسته می شوم، حتی از نظر جسمی آسیب های فراوان دیده ام، به نظر حضرتعالی، چاره ی کارم در چیست؟ و قبل از آن، اینکه دل افراد از انتقاد می شکند، مجوزی است برای سکوت؟ چه کنم تا صاحب قولا لینا بشوم؟ بعضی اوقات تصمیم می گیرم دیگر هرگز انتقادی از کسی نکنم، ولی باز دغدغه های دین، آرامم نمی گذارد، علی الخصوص در مورد کسانی که مسئولیت های عقیدتی و قرآنی دارند و بعضا بی عدالتی و یا اعمالی خارج از حدود الهی از ایشان سر می زند، چاره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در امر به معروف، ملاکْ احتمالِ تأثیر است وگرنه واجب نیست و شاید شائبه‌ی خودنمایی نیز در میان باشد. موفق باشید

23225
متن پرسش

عرض سلام و ادب و احترام: شنیده ام که می گویند میت بعد دفن هنوز هم نمی داند مرده است و سرش به سنگ لحد می خورد و آن موقع متوجه می شود. این گفته در بین مردم هم رایج است. در حالی که جسم دنیوی بدون روح زیر خاک چطور می تواند حرکت کند؟ آیا این مساله درست است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  منظور آن است که متوفی اراده می‌کند با همان بدن که در قبر هست بلند شود و وقتی متوجه شد آن بدن دیگر در فرمان او نیست، عملاً نظرش از عالَم ماده و از بدن به عالم مجردات منتقل می‌شود و با مَلَکین نکیر و منکر روبه‌رو می‌گردد. مطالبی در این مورد در جزوه‌ی «اعتکاف» عرض شده است. موفق باشید

نمایش چاپی