بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23068
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت بزرگوار. استاد اگر ما جایی به مهمانی می رویم و یا مهمان برای ما هدیه ای یا خوردنی می آورد و ما مطمئن هستیم که این فرد خمس نمی دهد تکلیف بر چیست؟ آیا این غذا یا هر چیز که می خوریم روی ما اثر بد می گذارد یا روی فرزندانمان؟ آیا باید بخوریم و یا باید خمس آن را خودمان بدهیم؟بهترین و درست ترین کار چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه را از مرجع تقلیدتان بپرسید. همین اندازه بدانید که نمی‌توانیم به راحتی قطع رحم کنیم. آری! بعضی همین پیشنهاد را دارند که خودمان خمس آن مقدار غذایی را که مصرف کرده‌ایم، بدهیم. ولی باز باید از مرجع تقلیدتان بپرسید. موفق باشید

23069
متن پرسش
سلام: انسان‌ گاهی گناهانی انجام می دهد، چیزهایی می بیند که نباید ببیند، چیزهایی می شنود که نباید بشنود و... حال با توبه دوباره بسوی حق بر می گردد. و اما چگونه می توان آثار آن گناهان مانند صورتهایی که در اثر آن گناهان در لوح جان نقش بسته را هر چه سریعتر از بین برد؟ تا جایی که انسان اصلا یادش نیاید که چه گناهانی انجام داده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صبر بر ترک معصیت در عبور از معصیت، معجزه می‌کند و انسان را نسبت به زشتی معصیت بصیر می‌نماید. به همین جهت خداوند توبه‌کنندگان را دوست دارد و قرآن می‌فرماید: «إن‌ّ اللّه یحب التّوابین». موفق باشید

23062
متن پرسش
با سلام: من مدتی است به طرز عجیبی توفیق نماز صبح ها رو از دست دادم، هرچه هم که تلاش کردم باز نمازم قضا شده، لطفا علت و راه حلش رو بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما در حدّ توان، مقدماتِ بیدارشدن مثل زودخوابیدن و ساعت را آماده‌کردن، فراهم کنید، بقیه را به خدا واگذار کنید. در هرحال در اسرع وقت قضای آن نماز را به‌جا آورید. موفق باشید

23057
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: لطفا راهکاری برای مبارزه با عادت پرخوری و ریزه خواری وتوفیق بر کم خوری بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم خوب است سری به کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا» بزنید. موفق باشید

23046
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: استاد کتابی درباره نماز تالیف کردید که مثل کتاب روزه باشه؟ استاد واقعا همچین کتابی لازمه تا مثل روزه بفهمیم که چه نمازی میخونیم!؟ یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در شرح کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام شده است، فکر می‌کنم کافی باشد. موفق باشید

23041
متن پرسش
سلام علیکم: در برخی دعاها و زیارت ها به پیامبر سلام می دهیم گویا پیامبر جلوی ما حاضر است که همین گونه هست ولی چرا در همان زیارت از خدا می خواهیم سلام ما را به پیامبر برساند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون از جهتی خداوند حاضرتر است و قربِ مطلق از آنِ اوست، در هر رجوعی به حضرت حق می‌توان رجوع داشت و او را آینه‌ی نظر به پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» قرار داد. و از جهتی دیگر ممکن است شرایط طوری فراهم باشد مثل حضور در حرم‌های ائمه و یا روزهای خاص، که می‌توان به نور پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که عالم و آدم را فرا گرفته است، نظر نمود و به آن حضرت سلام کرد. در این مورد مباحثی در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» شده است. موفق باشید

23040
متن پرسش
سلام استاد محترم: آیا مطالعه کتب معرفت دینی که شما نوشته اید به خودی خود نوعی سیر و سلوک در عالم معنویات است؟ یا باید توام با عمل مثلا خواندن دعاها و ... باشد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بستر رعایت شریعت الهی، معارف دینی موجب عمق‌بخشیدن و تأثیر بیشتر دستورات دین می‌شود و معنای سلوک در همین رابطه است که انسان کاری بکند تا دستورات دین تأثیر بیشتر بر شخصیتش بگذارد و معلوم است که در بستر رعایت دستورات الهی، جایگاه نماز و دعا بسیار مهم است. موفق باشید

23034
متن پرسش
سلام علیکم: درباره نماز اول ماه قمری چند سوال محضرتان داشتم: ۱. زمان خواندن نماز اول ماه چه موقع می باشد؟ ۲. بهترین موقع و با فضیلت ترین زمان خواندن نماز اول ماه چه موقع است؟ ۳. و تا چه زمانی فرصت و وقت خواندن نماز اول ماه است؟ ۴. آیا اگر یادمان برود یا فرصت نداشته باشیم می توان نماز اول ماه را روز دوم ماه خواند یا قضای آن را به جا آورد که از فیض آن بی بهره نماند. ۵. توصیه و نظر حضرتعالی بر خواندن نماز و صدقه اول ماه قمری و مداومت بر آن چیست؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نماز اول ماه را در طول روز اول ماه می‌توان خواند و قضا ندارد که به جای آن روزِ بعد خوانده شود، نماز با ارزشی است تا آن‌جا که ممکن است نباید از دست داد. موفق باشید

23031
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: استاد: یک مدت نماز هامو سعی کردم با حضور قلب بخونم الحمدلله خدا منت گذاشت یه لذتی هم به ما چشاند. پیرو همان لذتهای توی نماز بود که توی اون مدت احساس کردم وارد یک فضای دیگری شدم. یک فضایی خدایی و لطیف و پر انرژی و به دور از استرس و... ولی استاد توی اون مدت که توی اون فضا بودم هر موقع می رفتم روضه نمیدونم چه سری بود گریه ام نمیومد و نمیتونستم اشک بریزم. خلاصه تصمیم گرفتم نمازهامو اونجوری نخونم که بعد از یه مدتی دوباره الحمدلله تو روضه تونستم گریه کنم. استاد بارها این اتفاق برایم افتاده (اینکه نماز با توجه بخونم و بعدش نتونم برای اهل بیت گریه کنم) ولی نمیدانم علتش چیه؟ خواهش می کنم راهنمایی ام کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ابتدا قوت خیالش شدید است و در این مسیر اگر جلو برود عقل و قلب شدت می‌گیرد به همان صورتی که در نماز انسان به حضور قلب نایل می‌شود. و در مرحله‌ی سوم عقل و قلب و خیال، جمع می‌گردد. لذا هم حضور قلب هست و هم اشک، به همان معنایی که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد که: «آن خیالاتی که دام اولیاء است / عکسِ مه‌رویان بستان خدا است». موفق باشید

23022
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید وقتی می بینیم خیلی از بزرگان در مواقعی که از اقوامشان به رحمت خدا می روند چطور محکم از کنارش عبور می کنند. از آنجایی که ما مردم خیلی اگر از طرقی والا برایمان این اتفاق می‌افتد خب می شود راحت تر عبور کرد ولی از جهتی که می دانیم بعد از مرگ برای مردمی که اینگونه مرگ اتفاق نمی افتد و سردرگمی زیادی که بعد از مرگ دارند و احساس تنهایی و فشار قبری که دارند و خب از طرفی از عزیزان ما هستند و دلبستگی به آنها داریم و وقتی فکر می کنیم از عزیزان مان چطور الان سردرگم هستند خب عذاب می کشیم. چکار کنیم که بتوانیم به درستی عبور کنیم که هم برای او خوب باشد و هم ما؛ و تازه ایجاد پریشانی برای او نکنیم و همین طور که می دانیم خود نیز برای او نوعی دلبستگی شده ایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌ها زندگی دیگری را شروع کرده‌اند پس برخورد عاطفی نباید چندان بر ما غلبه کند، هرچند از آن گریزی نیست. کمکی که می‌توانیم به آن‌ها بدهیم صدقه و خیرات و مبرات و حضور بر سر مزار آن‌ها و خواندن قرآن و سوره‌ی قدر 7 مرتبه و آیت الکرسی است. موفق باشید

23018
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ممنون از اینکه هستید خدا رو صد هزار مرتبه شکر. من خیلی علاقه به مباحث شما داشتم و بعد از انتخاب رشته برق توفیق آشنایی با شما رو پیدا کردم بعد از مطالعه بعضی از مباحث علاقمند به تغییر رشته به روحانیت شدم ولی انگار که حسی می‌گفت که علومی که از شما مطرح می‌شد این نیست که مختص روحانیت باشد و می شود آن را در اعماق قلب با همین مباحث تا بی کران ها اوج گرفت، بعد از مطالعه انسان و انتخاب برتر و معرفت النفس و حقیقت نوری اهل البیت و برهان صدیقین و حرکت جوهری و مباحث ذیل شخصیت امام خمینی و مکارم اخلاق و برخی جزوات و نهج البلاغه که انگار که همه ی عالم و راه هایش نهج البلاغه است، استاد عزیز دچار احساسی شده ام که خیلی از علایقم برای زندگی مثلاً رویاهایی که برای کار و خرید و ماشین و بسیاری چیزها داشتم تاثیر گذاشته، مثلاً مدام فکر می کنم که مرگ با من است ولی نه مرگی که از آن بترسم؛ احساس می کنم اگر این حس زیادتر بشود اطرافیانم رنج می‌برند و ببخشید حتی باعث شده مقایسه ای درون خودم نسبت به حتی دوستان مومنم بکنم که چرا اینگونه عمل می کنند، ببخشید بطوری این خندیدنها و بازی های دنیایی، سینما، پارک و... خییلی از اینها برایم جذابیت ندارد که مثل بعضی از دوستانم سر و جان برایش بشکنم ولی از این احساس نگرانم که نکند باعث دوری از دوستان و قطع رابطه بشود. شبها موقع خواب یک حسی می‌گوید دیگر امشب می میرم و یا موقع نماز، غذا خوردن می‌گویم طوری عمل کن که صحیح باشد و این آخرین زمان های زنده بودنته. ببخشید خیلی پرحرفی کردم حلال کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که انسان وسعتی بیابد و خود را تا ابدیت احساس کند، احساسی بس مبارک و ارزشمند است. ولی با این‌همه باید با دوستان و خانواده رابطه‌ی عادی خود را حفظ کنید. باید آن‌ها را رعایت کرد و انتظار زیاد از آن‌ها نداشت. به این روایت فکر کنید که مولایمان علی «علیه‌السلام» در حکمت ۳۳۳ در تعریف مؤمن فرمودند: الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ- أَوْسَعُ شَیْ‏ءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَیْ‏ءٍ نَفْساً- یَکْرَهُ الرِّفْعَهَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَهَ- طَوِیلٌ غَمُّهُ بَعِیدٌ هَمُّهُ- کَثِیرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ- شَکُورٌ صَبُورٌ- مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ- سَهْلُ الْخَلِیقَهِ لَیِّنُ الْعَرِیکَهِ- نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ- وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ« شادمانى مؤمن در چهره و غم وى در دل است، سعه صدرش از هر چیز بیشتر، و نفسش از هر چیز خوارتر است، از گردنفرازى بیزار است و خودنمایى را دشمن مى ‏دارد. غمش طولانى، همتّش والا، خاموشى ‏اش بسیار، و تمام وقتش مشغول است سپاسگزار، و بسى بردبار و در اندیشه فرو رفته است، در دوستى با دیگران امساک مى‏ ورزد، خلق و خویش نرم و طبعش رام است. اراده ‏اش از سنگ سخت محکمتر است با این که از برده‏ اى متواضع تر است. موفق باشید  

23013
متن پرسش
سلام: استاد خواهشا اگر این راه دروغه بفرمایین ما بی خیال بشیم. امروز نشستم بابت حرف آقای قاضی که از اول دبیرستان تا الان یعنی ۱۴ سال پیش نماز اول وقتی که خونده بودم و به هیچ جا نرسیدم آقای قاضی رو لعن کردم. کار بدی بود ولی حداقل یکی باشه به ایشون بفهمونه نماز اول وقت خوندیم و حالمون خوش نشد. استاد ۷ سال مدام نماز شب خوندم که بزنه کمرم کاش نمیخوندم، خوندم که از درشون دور نشم ولی شدم، الانم دیگه حس و حال خوندن نیست. واقعا دعا کردن برای رسیدن به خدا که دیگه مال دنیا نیست که اجابت نشه ولی سالهای زیاد دعا کردم که گناه نکنم ولی کردم، اینکه معصوم زشتی گناه رو میبینه و طرفش نمیره خوش به حالشون ما بدبختا چکار کنیم که نه معصوم صدامون رو میشنوه نه خدای معصوم. بچگیم شلوغ بودم و اذیت داشتم برا عده ای ولی از ۱۲ سالگی تا به الان خیلی سعی کردم حالم با خدا خوب باشه ولی بدتر شد این ۱۲ سال حداقل ۳ سال کار مکروه از عمد نکردم تو اوج جوونیم. ولی حالا گناه می کنم با خوشحالی! آدم از من پست تر! لطفا نگید همین که میدونی کارت بده کفایت میکنه، این حال من رو خوب نمیکنه شما حالتون خوبه حال ما بدا رو نمیفهمین هیچ کس نمیفهمه. لعنت به دنیا! لعنت به وقتی که من زاییده شدم! لعنت به تمام حرفهای دروغ که حتی برای به خدا رسیدن هم باید زجر بکشیم. و کدوم خدا که حتی یکبار به دلخوشی من اجابتم نکرد، حتی تو مسائل دنیایی کوچیک، خودشون به بت پرستها تو قران‌میگن خدایان دروغیتون رو صدا بزنین اگر صدای شما رو بشنون باید اجابت کنن ولی دریغ از ذره ای اجابت از طرف خودشون. حال من حال خراب یکی دو روزه ای نیست که برای این راه زحمت نکشیده باشم حال من حال خراب آدمیه که ۷ سال مراقبت دائم کرده ۳ سال حتی کار‌ مکروه هم نکرده و حالا حالش از همه روزها بدتره. لعنت به دنیا! تف به دنیا! کاش خودکشی حداقل مکروه بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه‌ی این حرف‌ها با تجربه‌ی این‌چنینی که احساس می‌کنید دست‌تان به هیچ‌جا بند نیست؛ آن‌چه گذشته است را بازخوانی خواهید کرد و با تجربه‌ای برتر به دین‌داریِ اصیلی برمی‌گردید.

23011
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: ببخشید Hیا توجه به تلفظ الفاظ نماز حضور قلب در نماز محسوب می شود؟ آگر در نماز اجازه ندهیم هواسمان پرت شود و تمرکز داشته باشیم برای حضور قلب کافی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد حضور قلب، همین است که می‌فرمایید. ولی باید عادت کرده باشیم بدون وسواس الفاظ را درست ادا کنیم. موفق باشید

22999
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده از نوجوانی خیلی به امر پدر و مادرم مقید بودم. در شانزده سالگی از علاقه خود به علوم انسانی چشم پوشی کردم و به نظر والدینم به رشته علوم تجربی رفتم. در کنکور با اینکه یک رشته خوب در شهرستان قبول شده بودم که آینده شغلی آن تضمین بود ولی بنا به نظر والدینم در شهر خود و در رشته ای کسالت بار به تحصیل پرداختم و از همان ترم اول از آنها خواستم مرا معاف کنند ولی چهار سال گذشت و رضایت ندادند و اخراج شدم، بعد از آن به خاطر جبر شرایط در رشته حسابداری مشغول شدم البته به انتخاب خودم ولی ابدا علاقه نداشتم و مشغول به کاری شدم که ابدا رغبتی ندارم، چندی قبل هم با دختری که مورد علاقه ام بود اجازه ندادند بیشتر آشنایی پیدا کنیم. استاد بنده از تمام سالهای خوبم برای والدینم گذشتم و آینده خودم را تباه کردم، اخیرا فهمیدم از نظر شرعی به هیچکدام از حرفهای والدینم‌ نباید گوش می کردم. اکنون نعوذ بالله نسبت به آنها تنفر دارم چون هم درسم، هم شغلم، هم دختر مورد علاقه ام و هم عمر مرا از من گرفته اند و فهمیده ام خدا نیز راضی نبوده در این امور اطاعت از والدینم کنم. چند هفته ای هست که دیگر به خانه نمی روم. احساس می کنم هم دنیایم را داده ام و هم آخرتم را. استاد در مقابل با این رفتارها تکلیف من چیست؟ احساس می کنم زندگی ام را تباه کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئن باشید برکات دنبال‌کردنِ رضایت والدین برایتان می‌ماند. آری! لازم نبوده در این موارد از آن‌ها تبعیت کنید، ولی بالاخره این تبعیت، برکات خود را دارد. در حال حاضر هم بهتر است که اصلاً به رویِ خودتان نیاورید که چه شده است. با احترام به آن‌ها کارِ خودتان را بکنید. ترک خانه اصلاً صلاح نیست. موفق باشید

22989
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام: استاد ارجمندم قبلا هم در این مورد سوال کردم و جواب فرمودید اما چون سوال و جواب خیلی مختصر بود اجازه بدهید باز هم مصدع اوقاتتان بشوم و کاملتر حال و روز خودم‌ را توضیح بدهم؛ جناب استاد حدود دو ماه است که مطالعه آثار نوشتاری و صوتی شما را در زمینه معرفت النفس و آداب الصلوه و شرح چند حدیث و... شروع کرده ام. اما خیلی هول زده هستم. مثل انسانی که روزها غذا نخورده و اکنون سر سفره رنگارنگی از انواع غذاهای لذیذ نشسته. خیلی بیقرارم. بعضی وقتها از شدت هیجان نمی توانم بحثها را دنبال کنم و آن را به وقتی دیگر مؤکول می کنم، از این شاخه به آن شاخه هم می پرم. یک بحث تمام نشده بحث دیگری را هم دست می گیرم. گاهی از بیقراری گریه می کنم. اگر نوجوان فارغ البالی بودم احتمالا تمام وقتم را با گوش دادن به سخنرانی ها، ذکر گفتن و تمرین سکوت و... پر می کردم. اما اکنون یک زن بسیار پر مشغله با چند بچه در سنین مختلف هستم و شاید علت بیقراری ام همین است که بر سر سفره نشستم اما نمی توانم آن طور که باید استفاده ببرم، شاید هم به خاطر اینکه تازه وارد این دنیای رنگارنگ شده ام این حالت را دارم، کارهای روزمره ضروری را هم به سختی انجام می دهم. می دانم که اتفاقا قرب و لقاء الهی را در همین امور روز مره خودم مثل بچه داری می توانم جستجو کنم اما این آگاهی مرا آرام نمی کند و برای درک بیشتر حقایق خیلی هول زده هستم. شما را به خدا به دادم برسید. به اصطلاح عامیانه دلم دارد به حلقم می آید. ۱. به نظر شما این بیقراری برای چیست؟ ۲. برای آرامش و تحمل بیشتر چکار کنم و یا چه ذکری بگویم؟ ۳. اگر نظرتان نماز است چه نمازی بخوانم؟ نماز قضا یا مستحب یا... ۴. وقتی رسیدگی به بچه یا عذر شرعی مانع نماز خواندنم می شود چه کنم؟ از اینکه وقت گرانبهایتان را می گیرم عذر می‌خواهم و از شما تشکر می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که خداوند راهی در مقابل شما گشوده است جای شکر دارد. ولی همان خدا خواسته است تا برنامه‌ای برای همه‌ی زندگی خود یعنی تا آخر عمر بریزید نه آن‌که همه‌ی آن برنامه‌ها را بخواهید همین امروز انجام دهید. با حوصله به همه‌ی وظایف زندگی مشغول باشید و در کنار آن برنامه‌ای برای مطالعه و حضور در جلسات دینی طراحی نمایید. حضور در امور معنوی مثل حضور در نور است. در هرجایی از نور که بایستید در همه‌ی جای آن ایستاده‌اید. موفق باشید

22987
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد از جنابعالی دو سوال داشتم: ۱. در بند هفتم خطبه ۱ از نهج البلاغه آورده شده که [قسمتی از احکام دینی در قرآن واجب شمرده شد که ناسخ آن در سنت پیامبر (ص) آمده است] و مثالی برای آن آورده شده آیه ۱۵ سوره نساء [فامسکوهن فی البیوت حتی یتوفیهن الموت (زنان بد کاره را در خانه ها زندانی کنید تا بمیرند)] که این حکم برداشته شده و طلاق و رجم جای آن را گرفته است. ابهامی که برای بنده پیش آمده اینست که آیا در قرآن حکم هایی وجود دارد ‌که بعدا تغییر کرده است؟ آیا این بهانه ای برای کافران به این‌کتاب نیست که جامعیت آن را زیر سوال ببرند؟ و سوال دیگر اینکه حال اینگونه آیات و موارد را از کجا تشخیص دهیم؟ لطفا راهنمایی کنید. ۲. مرجع تقلید بنده آیت الله ... است. طی دو سه سال اخیر بنده طبق استدلال های بدست آمده خودم و راهنمایی ها و روشنگری های افرادی چون شما مقام معظم رهبری را مرجع اعلم می دانم. البته مقام نیابت امام زمان (عج) و عنایاتی که بواسطه آن به ایشان می شود هم بسیار موثر است. حال آیا جنابعالی صلاح می دانید که بنده مرجع تقلیدم را تغییر دهم. در ضمن التماس دعای بسیار زیاد از شما دارم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن پس از مدتی شرایط تحقق احکام نهایی خود را فراهم کرد و دیگر دلیلی نداریم که احکام موجود، موقتی باشد به‌خصوص که خود آیاتی که بعداً نسخ می‌شوند موقتی‌بودنِ خود را متذکر می‌گردد 2- اگر مرجع دیگری را اعلم می‌دانید، مگر می‌شود به مرجع قبلی باقی بود؟ موفق باشید

22984
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر و خوشی، ان شاءالله که در صحت کامل هستین، استاد در جلسه ۹ چگونگی به فعلیت رسیدن باورها با استناد به حدیثی از امام جواد (ع) فرمودین که سرعت سیر به سوی حق از طریق قلب خیلی سریعتر هستش تا از طریق عبادات همراه با حضور قلب. استاد سوال بنده اینجاست؛ خوب قلب یعنی خود آزاد از زمان، در نماز هم تا از زمان آزاد نشیم که به حضور قلب نمی رسیم یا بازم در عبادات همراه با حضور قلب، پای قلب یا همون خود آزاد از زمان در میان هست. پس یعنی هر دو حالت یکی می شوند. ممنون میشم ابهام بنده رو برطرف بفرمایید.تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان به این نکته فکر کرد که حضرت می‌خواهند ما همواره حتی خارج از عبادات هم آن نحوه احساس در محضر حق را در خود نهادینه کنیم. موفق باشید

22978
متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیزم: استحضار دارید طبق اجتهاد فقهای شیعه اگر پدر فرزند خود را به قتل برساند، قصاص نخواهد شد. بنده واقعیت اش موضوع پژوهش ام در این مورد هست، اماواقع اش هر چی تفکر می کنم به فلسفه و حکمت این احکام پی نمی برم لذا خواهشمندم پاسخ مستند و مستدل بدهید، هر چند آگاه هستم که چنین سئوال خیلی با فضای فکری و عملی حضرتعالی هم خوانی ندارد و بیشتر جنبه فقهی دارد، اما حضرتعالی از جنبه ی معرفتی و حکمی پاسخ دهید. سئوال اول: یکی از شرایط اجرای قصاص فقدان رابطه ی ابوت است، یعنی پدر و جد پدری اگر فرزند خود را به قتل برساند، قصاص نخواهد شد، ادله ی زیادی از سوی فقها ارائه شده اما نظر مبارک جنابعالی در مورد این حکم چیست چرا پدر باید معاف شود؟ و مشخصا چرا باید جد پدری معاف گردد؟ سوال دوم: در مورد معافیت « مادر» اختلاف نظر جدی میان فقها وجود دارد، به نظر مبارک شما اگر بپذیریم که پدر معاف است، چرا مادر را معاف ندانیم در حالی که اکثر ادله ی که معافیت پدر را ذکر می کنند، شامل مادر هم می گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جایگاه قصاص در اجتماع فکر کنید و این‌که اگر کسی بدن کسی را به قتل رساند باید در إزاء سودی که آن بدن به اطرافیان می‌رسانده، قاتل، ضرر را جبران کند وگرنه از نظر گناهی که صورت گرفته و انسانی به قتل رسیده موضوع فرق می‌کند. جایگاه قصاص در رابطه با ضرر مادی است که پیش آمده. می‌ماند که آیا آن ضرر برای پدر و جدّ بیشتر است و یا برای مادر؟ که به نظرم به شرایط اقتصادی مربوط می‌شود که عموماً بارِ اقتصاد قبیله به دوش پدر و یا جدّ پدری است و اگر خود این افراد فرزند خود را به قتل برسانند خارج از وجه معصیتی که جای خود دارد، عملاً به خودشان از نظر اقتصادی ضرر زده‌اند و بنابراین خودشان باید قصاص کار خود را تحمل کنند. موفق باشید  

22974
متن پرسش
با عرض سلام و دعای سلامتی و طول عمر برای شما: جناب استاد مدت کوتاهی است که با آثار ارزشمند شما آشنا شده ام و همین جا می خواستم از شما کمال تشکر را داشته باشم چرا که بعد از سالها تلاش و دست و پا زدن در مسیر خودسازی تازه اکنون با نوری که شما به زندگی من تاباندید احساس می کنم وارد عالم جدیدی شده ام و حس می کنم‌ که گمشده ام را می توانم بین سخنان دلنشین شما بیابم. و کاش می توانستم محبت شما را جبران نمایم. استاد گرامی چند سوال داشتم: ۱. گاهی زیادی از بحثها احساس هیجان و بیقراری می کنم چگونه خودم را آرام کنم؟ ۲. استاد گرامی نگران این هستم که در آینده ببینم مسیر را درست نرفته ام. مثلا در موقع مناسب خلوت نداشته ام یا ذکری که سرعتم را زیاد کند در موقع مناسب خودش نگفته ام یا یک توصیه مهم را دیر شروع کرده ام. لطف نموده و مرا راهنمایی بفرمایید که چطور جلوی این گونه حسرتها را بگیرم؟ ۳. آیا در میان گذاشتن مباحثی که یاد می گیرم با یکی از نزدیکانم کار درستی است و آثار مثبتی دارد یا سکوت بهتر است؟ (می دانم که آن شخص به این بحثها علاقمند است و ظاهراً آشنایی با این مطالب تاثیر خوبی بر او دارد.) ۴. کسانی که به آنها مطالبی که یاد گرفته ام را بیان می کنم باید چه ویژگی ای داشته باشند تا گفتگو با آنها برای من بهتر از سکوت باشد؟ و من باید چه هدفی را در این مورد دنبال کنم؟ ۵. در مورد تجربیات خود، چه اینکه موفق به کاری شده باشم یا شکست خورده باشم با آن شخص سخن بگویم یا خیر؟ از راهنمایی های ارزشمند شما متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نماز ۲. خود خداوند کمک می‌کند، سعی کنید نیّت خود را هرچه بیشتر خالص کنید و خودنمایی در میان نباشد، تواضع و تواضع ۳ و ۴. کار خوبی است ولی باید برخورد دوستانه باشد و آن افراد، نحوه‌ای از طلب را از خودشان نشان دهند هرچند ممکن است که در مقابل بعضی از مباحث سؤال داشته باشند که باید جواب‌داده شود. ۵. تا می‌شود مگر در حدّ ضرورت از خودتان سخن نگویید. موفق باشید

22972
متن پرسش
سلام: میشه لطفا در مورد سوال پایین بیشتر توضیح بدین یعنی چی دقیقا من با زیارت معصوم هیچ حس و حالی ندارم چی رو بفهمم آخه. قسمت دوم سوال رو هم خیلی کم متوجه شدم راستی کاش میتونستید دعا کنید خلاص بشیم. سلام: استاد عزیز خواستم نظرتون رو درباره کسی که مبتلا به دیدن فیلم های مبتذل شده بدونم، راه بازگشتی براش هست؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: با زیارت امام معصوم، قلب خود را متوجه کنید که چه اندازه با این نوع انحرافات از یافتنِ حقیقت حق که جامع همه‌ی کمالات است، عقب می‌افتید. فراموش نکنید که همچنان كه نفس در مرتبه عقل هيولائى آماده قبول صور علميه است و در روايت هست‏ «انّ القلوب تحى بالعلم كما تحى الارض بوابل السّماء»[1] و نفس پس از تجرد كامل و نيل به درجه كمال عقلانى به حكم قاعده‏‌ی «بسيط الحقيقة كلّ الاشياء و ليس بشى‏ء منها»[2] با صورت علميه كليه اشياء متحد گردد بلكه عين جميع اشياء خواهد شد و همين نفس كه نسبت به امورى در حال حاضر بالقوه بوده و به مرحله تجرد كامل عقلانى نرسيده نسبت به آنچه كه ادراك نموده و صورت علميه آنها در ذات آن حاصل گرديده متحد است. موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس» زیارت امام معصوم یک نوع به‌خودآمدن را به زائرشان عطا می‌کنند 2- فکر می‌کنم برای سؤال دوم خوب است شرح تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را دنبال کنید. موفق باشید

22957
متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: در بحث مبارزه با نفس دچار ابهام شده ام! زمان هایی هست که جهاد با نفس اتفاق میفتد، بخاطر اینکه مدام به فکر این هستیم که گناهی انجام نشود یا خدا راضی باشد! در مقابل این نوع طرز رفتار کسی است که به خاطر بی ریا بودن و پاکی دل متوجه برخی گناهان نیست و به راحتی زندگی می کند. برای مثال در مورد نحوه ی برخورد با نامحرم؛ شخص اول همیشه مراقب است که حدود را نگه دارد و مرتب حواسش به گناه نکردن است! گویی روح متزلزلی دارد که همیشه باید مراقب او باشد! اما شخص دوم بخاطر اینکه دلش اصلا متوجه نامحرم و گناه نیست راحت برخورد می کند! منظور اینکه نامحرم بر روی او هیچ تاثیری ندارد! این قضیه در مورد تمامی معروف ها و منکرها صادق است! حال می خواهم بدانم کار اول ارزشی دارد یا اینکه شخص دوم به خدا نزدیک تر است؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال شخص دوم هم فطرتی دارد که مطابق آن عمل نکرده و بالاخره وقتی با فطرت خود چه در این دنیا و چه در آن دنیا روبه‌رو شود، فشار آن اعمالی که مطابق شریعت نبوده است او را آزار می‌دهد. موفق باشید

22934
متن پرسش
سلام استاد گرامی: پاسخ سوالات 22918 و 22919 ارسال نشده لطف می کنید ارسال کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور به آن سؤالات جواب دادم:

22918- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم ممکن باشد، ولی نماز صورت روشن‌تری دارد. موفق باشید

22919- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد نباید زندگی خود را به جهت این امور موسمی و زودگذر کدر کنید. به این فکر کنید که قرآن می‌فرماید: «اذا مرّوا باللغو مرّوا کراما» چون با اموری لغو روبه‌رو شدید با بزرگواری از آن عبور کنید. موفق باشید

22930
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده چند وقتی هست که نماز نمی خوانم و تارک الصلاة شده ام، و می دانم که باید نماز بخوانم و واجبات رو انجام بدم، اما دچار نوعی تنبلی و بیماریه نفس شده ام که به بی‌خیالی رسیده ام، میخواiم از این بیخیالی و تنبلی در بیام اما اراده و انگیزه کافی را ندارم، اولا من دچار چه بیماریی شده ام؟ ثانیا چکار کنم که از این حالت خارج بشم و دوباره برگردم به مسیر حق و همچون گذشته در انجام واجبات کوتاهی نکنم که هیچ مستحبات هم انجام دهم؟ چه کنم دوباره به خوف و رجا برسم؟ من انگیزه و یه چیزی می‌خوام که ارادم رو قوی کنه و برگردم تو مسیر، لطفا به من کمک کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان در رابطه با عبادات معارفِ دقیق‌تر و عمیق‌تری را دنبال کند، همت او در انجام عبادات شدت می‌یابد. پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «آشتی با خدا» و سپس کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن است. هر دو کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

22929
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد گرامی: پیشاپیش از اینکه برای پرسش بنده وقت می گذارید کمال تشکر را دارم. با توجه به اینکه همه موجودات (جند الله) هستند و دست و پا و اعضا ما هم لشکر خداست که بعضی وقتها مثلا جایی حاضر می شویم و طرف می گوید خدا ترا فرستاد. از این جهت که بنده به عنوان مخلوق لشکر خدا هستم که در خدمت مخلوقات دیگر قرار می گیرم. این را بعضی مواقع با تمام وجود حس کردم‌. سوالم این است پس آن موقع که گناه مرتکب می شوم قضیه چیه؟ بین لشکر خدا بودن و گناه نمیتونم ارتباط برقرار کنم. بخصوص با این حدیث که «الخیر فی ما وقع» یعنی انجام گناه که واقع میشه خیر است؟ به چه معنا؟ علی یارتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد ورود به این مباحث باید بین تکوین و تشریع تفاوت گذاشت. آری! از نظر تکوین همه‌چیز جنداللّه است، حتی شیطان لشکر خداست تا با وسوسه‌ی خود انسان‌ها بتوانند تکلیف خود را نسبت به وسوسه‌ی شیطان تعیین کنند. ولی از نظر تشریع، این انسان‌ها هستند که باید با اختیار خود نبست خود را با مخلوقات شکل دهند که مثلاً ما در رابطه با شیطان چه موضع‌گیری داشته باشیم تا با انتخاب خود شخصیت خود را شکل دهیم. موفق باشید 

22927
متن پرسش
سلام و عرض ادب استاد: پرسشگر سوال 22444 هستم. اینطور عرض می کنم چون تاکنون ظرف چند ماه است که سلسله ابهاماتی را که برایم پیش با شما مطرح نمودم و الحمدلله راضی هستم، ببخشید سوال بنده پیرامون مساله مراقبه است. 1. مراقبه دقیقا چیست؟ یعنی آیا به کسی که مراقب تمام اعمال خود در شبانه روز می باشد می گویند مراقبه دارد؟ یا اینکه مراقبه همان مواظبت بر حضور در لحظه حال است؟ یا اینکه مراقبه یعنی مثلا مدتی حالا مثلا چهل روز مراقب باشد فلان عمل از او سر نزند یا فلان کار را کند؟ بنده به لطف خدا، تقریبا 6 ماه مراقبه ای به این صورت انجام می دادم که: لیستی از تقریبا 40 عمل خوب و 40 عمل بد (یعنی 80 پارامتر) را تهیه کرده بودم و در انتهای شب اغلب آنها را پر می کردم. این کار در دو سه ماه اول خیلی خوب بود اما در اواخر فرسایشی شده بود. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در عین رعایت اصول اخلاقی بر روی متون دینی مثل تفسیر المیران تمرکز داشته باشید که این خود، امری سلوکی به حساب می‌آید. جزوه‌ی روش کار با المیزان بر روی سایت در قسمت نوشتارها موجود است. موفق باشید

نمایش چاپی