بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23244
متن پرسش
سلام: استاد جواب سوال ۲۳۲۲۶ رو ندادید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: 23226- باسمه تعالی: سلام علیکم: چون شما راه دیگری ندارید، برای شما مشکلی پیش نمی‌آید چون حکمِ مضطرّ را دارید. مشکل برای آن‌هایی است که چنین اقدامی کرده‌اند. موفق باشید

23238
متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد بزرگوار: نمیدونم چقدر از فضای تهران خبر دارید متاستفانه فضای فساد و بدحجابی در تهران هر روز بدتر از دیروز می شود و یک سری ها بدون هیچ ترسی سر لخت در خیابان ها ظاهر می شوند و چیزی سر نمی کنند. وظیفه ما در قبال این موارد چیست؟ اگر امر به معروف است در این موارد نه احتمال تاثیر وجود دارد و حتی احتمال درگیری وجود دارد بعضا هم شده که کسی تذکر دهد و تعداد زیادی از مردم همراه آن بدحجاب شوند و از این صحنه فیلم برداری بشود و برای شبکه های مجازی و ماهواره ای فرستاده شود و پخش شود استاد به نظر شما انتهای این جریان فساد و غرب دوستی چه خواهد شد؟ وظیفه ما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن به پیامبر خود می‌فرماید: «وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً يُريدُ اللَّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ» (176)/آل‌عمران) آن‌هایی که با حضور اسلام و با روبه‌روشدن با حقیقت توحید پشت به آن می‌کنند و سعی می‌کنند در فضای دنیای کفر ادغام شوند، تو را نگران نکند، اینان هیچ ضرری به حرکت بزرگی که پیش آمده است نمی‌زنند، بلکه موجب تصفیه‌شدن حرکتی می‌گردند که بنا است به ظهور آید. حضرت حق همین امر را به نحوی مفصل‌تر و با نظر به تحریکاتی که عنصر یهودیت پیش می‌آورند در آیه‌ی 41 سوره‌ی مبارک مائده مطرح می‌فرمایند که اگر عمری باقی بود در هفته‌ی آینده عرایضی در این مورد خواهد شد. مطمئن باشید وقتی با هرچه بیشتر روشن‌شدنِ ناتوانی غرب، جهت‌ها تغییر کرد همه‌چیز عوض خواهد شد. لذا باید همه‌ی همت خود را در راهی که نایب امام زمان «حفظه‌اللّه» در مقابل ما گشوده‌اند و آن، عبور از فرهنگ استکباری است؛ گذاشت. موفق باشید  

23232
متن پرسش
با سلام: استاد حقیر بعد از اینکه دوران بدی رو بخاطر شرایط محیطی و ضعف درونی خودم در مواجهه با غرایزم و شهواتم گذرانم، کتاباتون خیلی بهم کمک کردند. تو این مسیر مسأله ازدواج برام قابل حل نبوده تا الان. استاد ابتدا بخاطر شهواتم یا شور عاطفی که داشتم میل زیادی به جنس مخالف (در واقع برای ازدواج_جوری که هر دو را بتوانم ارضا کنم، هم میل جنسی هم کسی باشد که بتوانم حداقل بهش محبت کنم) داشتم. اما الان که برخی کتاباتون مثل «آشتی با خدا»، «ده نکته در معرفت النفس»، «ادب خیال و عقل و قلب»، «عالم انسان دینی» رو مطالعه‌ کردم. اون احساس از بین رفته. تا جایی که اگه خانواده پیشنهاد بدن با فلانی ازدواج کن، شاید مدتی (بخاطر انس نازله گذشته) فکرم مشغول شود، اما مثلاً یه کلیپ از کربلا و اربعین کافیه که بیخیالش بشم (واقعا) و فراموشش کنم. من طلبه ام و فکر اینکه با درس نخواندنم و عدم خدمت به انقلاب بعد ازدواج هویت خودمو نتونم خوب پیدا کنم هم در فراموشی‌اش بی تاثیر نبوده. اما حاج آقا پناهیان یک وقتی در دانشگاه امام صادق (ع) رو به دانشجویان فرمودند: «الان میشه فهمید چرا برخی ائمه یار نداشتند. الان آقا می فرمایند ازدواج کنید، یکی از شما اقدام نمیکنه» حال سوالم اینه که: اگه من راهم رو اینطور ادامه بدم همون فکر مشغولی هم بخاطر پیشنهاد دیگران رخ نمی‌دهد و بخاطر حضور شدیدتر در عالم دینی نیاز به همون کلیپ هم نخواهم داشت؟با این اوصاف چرا ازدواج کنم وقتی اینطور دارم خوب پیش میرم؟ اصلا اینطور پیش برم و بخوام ازدواج کنم شور و حالی خواهد بود یا صرفا یه تکلیف خشک خواهد بود؟ حلاوت ازدواج بعد از تفکر در مسائلی دینی و شدیت وجودیشون برای طلاب رو در چه چیزی می‌بینید وقتی از خود گذشتگی خاصی در ازدواجش (بخاطر رشد قبل ازدواج) رخ ندهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای طلبه اگر خطرِ مرتکب‌شدن به گناه نیست، همان‌طور که جناب شهید ثانی در کتاب «منیة المرید» می‌فرماید خوب است که زود ازدواج نکند. و حضرت امام در 27 سالگی ازدواج کردند. آری! فرزندآوری امر لازمی است، ولی به وقتش و در شرایطی مناسب. موفق باشید

23231
متن پرسش
سلام عليكم: استاد سوالی از خدمتتان داشتم درمورد کنترل زبان، بنده بارها برایم پیش آمده که با نیت کاملا الهی و دلسوزانه و با ادبیاتی مناسب نکاتی رو به برخی از مومنین، تذکر داده ام (با رعایت خصوصی بودن تذکر) ولی عکس العمل های تند و غیرقابل باوری دیده ام، یکی حواله داده به حضرت زهرای اطهر، دیگری قطع رابطه کرده و.. استاد بسیار غمگین و دل شکسته می شوم، حتی از نظر جسمی آسیب های فراوان دیده ام، به نظر حضرتعالی، چاره ی کارم در چیست؟ و قبل از آن، اینکه دل افراد از انتقاد می شکند، مجوزی است برای سکوت؟ چه کنم تا صاحب قولا لینا بشوم؟ بعضی اوقات تصمیم می گیرم دیگر هرگز انتقادی از کسی نکنم، ولی باز دغدغه های دین، آرامم نمی گذارد، علی الخصوص در مورد کسانی که مسئولیت های عقیدتی و قرآنی دارند و بعضا بی عدالتی و یا اعمالی خارج از حدود الهی از ایشان سر می زند، چاره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در امر به معروف، ملاکْ احتمالِ تأثیر است وگرنه واجب نیست و شاید شائبه‌ی خودنمایی نیز در میان باشد. موفق باشید

23225
متن پرسش

عرض سلام و ادب و احترام: شنیده ام که می گویند میت بعد دفن هنوز هم نمی داند مرده است و سرش به سنگ لحد می خورد و آن موقع متوجه می شود. این گفته در بین مردم هم رایج است. در حالی که جسم دنیوی بدون روح زیر خاک چطور می تواند حرکت کند؟ آیا این مساله درست است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  منظور آن است که متوفی اراده می‌کند با همان بدن که در قبر هست بلند شود و وقتی متوجه شد آن بدن دیگر در فرمان او نیست، عملاً نظرش از عالَم ماده و از بدن به عالم مجردات منتقل می‌شود و با مَلَکین نکیر و منکر روبه‌رو می‌گردد. مطالبی در این مورد در جزوه‌ی «اعتکاف» عرض شده است. موفق باشید

23223
متن پرسش
جناب استاد با سلام سوالی از محضرتان داشتم. پدر و مادرم که بالای ۷۰ سال دارند مایلند که کار خیری انجام دهند تا به عنوان باقیات و صالحات بماند. ثروت زیادی که در حد ساخت مدرسه و مسجد و .... باشد نیست ولی سرمایه ای معادل یک خانه صد متری در تهران را می توانند اختصاص دهند. بنده خودم فکر می کنم کارهای فرهنگی ماندگارتر باشد ولی دقیقا نمی دانم کجا و چگونه؟ با توجه به شرایط این روزهای جامعه چه امری را توصیه می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر بتوانید به نحوی در امور طلاب علوم دینی مطلب را خرج کنید نتیجه‌ی بیشتری خواهید گرفت. موفق باشید

23214
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و عرض ادب و احترام: اگر سبک زندگی مورد علاقه و انتخاب والدین و فرزندان با هم فرق داشته باشد توصیه شما چیست؟ به عنوان مثال والدین دوست دارند خانه و وسایلشان ساده و به دور از تجملات دنیایی باشد اما فرزند جوان آنها دوست دارد خانه و وسایلشان شیک، فانتزی و مد روز باشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین راه این است که هر دو طرف همدیگر را درک کنند. لذا نه والدین بیش از حدّ بر زندگیِ سنتی خود در این زمانه تأکید کنند و نه فرزندان به‌کلّی آن نحوه زندگی را انکار نمایند. موفق باشید

23200
متن پرسش
اثر نیت حرام سلام علیکم: اگر کسی آبی را با علم به اینکه حلال است ولی به نیت شراب یا مایع نجس و حرامی بنوشد، حکم اون آب حلال چه می شود؟ آیا نیت حرام با علم به حلال بودن آن چیز موجب حرام شدنش می شود یا نه؟ با تشکر از شما ان شاءالله موفق و سلامت باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤلات که مربوط به امور فقهی است از مرجع تقلید خود سؤال بفرمایید. بنده در این مورد تخصصی ندارم. موفق باشید

23205
متن پرسش
سلام و احترام محضر استاد فاضل و گرامی: احتراما، یکی از دوستانم در آلمان یک کانال مذهبی در تلگرام برای اعضای مسجدی در آلمان تاسیس کرده، با توجه به نزدیک بودن میلاد حضرت عیسی (ع) می خواهد مطالبی از عیسی (ع) در کانالش بگذارد. لذا لطفا مطالبی بفرمایید تا در این کانال و سایت خودم گذاشته شود. تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت عیسی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «يا بَني إسرائيلَ قَلْبُ كُلِّ إنسانٍ حَيثُ مالُهُ، فَاجْعَلُوا أمْوالَكُم فِي السَّماءِ تَكُنْ قُلُوبُكُم فِي السَّماءِ» اى بنى‌اسرائيل! قلب هر انسان آن جاست كه مال او در آن جاست، پس اموال‌تان را در آسمان قرار دهيد تا دل‌هاى شما در آسمان باشد. - که البته مراد اموالِ سماوى علوم و معارف و اعمال صالحه است كه عامل تجليات الهيه و سعادت ابديه مى ‏باشد - و مال، مال ناميده نشد مگر بدين جهت كه دل‌ها بالذّات به سوى آن ميل مى‏ كند و آن را مى‏ پرستد. پس مال، مقصود اعظمِ معظم در دل‌هاست، زیرا به آن احتیاج هست ولی مالِ حقیقی که همان علوم و معارف الهی و اعمال صالح است. موفق باشید

23204
متن پرسش
سلام علیکم: در قسمتی از صلوات روز جمعه آمده «والسلام علیهم و علی ارواحهم و اجسادهم و رحمه الله و برکاته» مگر نه اینکه انسان خودش هست که همان روح می باشد و ابزارش که همان جسد است؟ پس این قسمت اول که نوشته والسلام علیهم منظور چیست که روح و جسد را هم به آن نسبت داده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید این تفصیلِ بعد از اجمال است. یعنی به همان اعتبار که سلام بر شخصیت آن‌ها می‌کنیم، سلام بر روح و جسم آن‌ها می‌نماییم. موفق باشید

23199
متن پرسش
سلام استاد عزیز: کسی که هیچ دعایی ازش مستجاب نشود چکار باید بکند؟ استاد جان گاهی وقت ها تا مرز ناامیدی پیش می روم. نمی دانم علت چیست، هر دعایی می کنم مستجاب نمی شود. باور کنید نماز اول وقت و غیبت نکردن و دروغ نگفتن و ... را چندین سال است که دارم (الحمدلله) ولی نمی دانم چه سری است. تو را به خدا یه راهی، یه ذکری، یه چیزی به من بگید منو نجاتم بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا جز این است که ما در دعاهای خود می‌گوییم خدایا! اگر مصلحت است آن دعاها را مستجاب کن و اگر مصلحت نیست، ما تسلیم تقدیر تواییم، پس پروردگارا! ما را راضی به قضای خود بگردان. از این دعای عزیز هرگز غفلت نکنید که پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» عرضه می‌دارند: «وَأَسْأَلُكَ الرِّضَا بَعَدَ الْقَضَاءِ، وَأَسْأَلُكَ بَرْدَ الْعَيْشِ بَعْدَ الْمَوْتِ، و لَذَّةَ النَّظَرِ إلَى وَجْهِكَ الکریم، وَالشَّوْقَ إِلَى لِقَائِكَ،» پروردگارا از تو راضی‌بودن خود را نسبت به قضایی که بر من رانده‌ای می‌خواهم و آرامش و خنکیِ زندگی بعد از مرگ را و لذتِ نظر به وجهِ کریمت را و شوق به لقاء را. این دعا زیباترین بستر را برای یک زندگی متعالی فراهم می‌کند. موفق باشید

23192
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال 23151 منظور من این بود که اگر دعایی و خواهشی از امام زمان بکنیم ایشون این خواسته رو اجابت میکنن یا نه؟ یعنی خیالمون راحت باشه؟ منظورم اصلا تعیین تکلیف نبود بلکه یه نوع اجابت حاجت بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، ما چنین ورودی در آموزه‌های دینی نداریم. چرا به همان راهی که ادعیه‌ی ما در مقابلمان گذاشته‌اند نرویم؟! موفق باشید

23189
متن پرسش
سلام استاد عزیز: جسارت هست ولی دوست عزیزمون در سوال 23158 با عنوان «ما و نجات از سلطه‌ی واهمه» خوبه توجه کنند این مشکل برای ما هم غیرقابل تصور بود که حل بشه اما بصورت عجیبی با رعایت و توجه به دو تا نکته شد. یکی اینکه بقول یک روحانی بزرگواری قلاده شیطان رو نباید باز کرد یعنی شرایطی که امکان ارتکاب هست رو نباید فراهم کرد و دومی اینکه قرآن می فرماید که در این لحظات عمرا بتوانید از دست شیطان دربروید مگر اینکه به خدا پناه ببریو و خدا شما رو نجات بده. یعنی خود خدا در اون لحظه دخالت کنه و اتفاقا این جور مواقع آدم کاملا متوجه میشه که فضای دل و ذهن و... یهو عوض شد! و اصلا و ابدا این توفیق ترک گناه رو به خودش نسبت نده و با خودش نگه و تصور نکنه که «آره این گناه رو ترک کردم» بگه خدا نذاشت و خدا اون کار رو نکرد. ببخشید پرحرفی و جسارت شد. تجربه خودم بود در حالی که باور نمی کردم از شر چنین معصیتی بشه راحت شد ولی واقعا با دخالت و دادن فرمون به دست خدا شد! و میشه! ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید قلاده‌ی شیطان را باز نکرد تا میدان به دستِ وَهم و واهمه نیفتد و او آزادانه و بدون قلاده هرکاری دلش خواست با ذهن و روان ما انجام دهد! موفق باشید

23185
متن پرسش
سلام علیکم: توکل ام خیلی ضعیف است، چه راه کار های عملی می توانید برای تقویت و قوی شدن توکل پیشنهاد کنید؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار را به خدا واگذار کنید و جلو بروید، خدا خودش کمک خواهد کرد. موفق باشید

23184
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و دعای عمر با عزت و سلامتی برای شما: ضمن تشکر از پاسخگویی به سوال ۲۳۱۸۰ ، تمنا می کنم قسمت آخر آن را نیز پاسخ بفرمایید: توصیه شما به سالک مبتدی که گاهی از رفتار غیردوستانه و دور از انتظار دیگران ناراحت و مغموم می شود چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط، گذشت و خُلق نکو. مگر به ما نگفته‌اند: «من ندیدم در جهانِ جستجو / هیچ اهلیت به‌جز خُلق نکو». موفق باشید

23175
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: عذر خواهم سوال 23160 جواب داده نشده. ممنون میشم اگر پاسخ بدید. خدا حافظتون ان شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور عرض شد: 23160- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست سری به جواب سؤال شماره‌ی 23158 بزنید. موفق باشید

23180
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: وقت شما به خیر. مازلو در بحث نیازها، دوست داشتن و دوست داشته شدن را از مهمترین نیازهای انسان می داند. و در واقعیت هم شاهدیم که انسانها در جهت همین نیاز با دیگران روابطی برقرار می کنند و به دنبال آن انتظاراتی برای طرفین پیش می آید مثلا توقع دارند دوستشان برای حفظ این رابطه تلاش کند و نسبت به آنها بی تفاوت نباشد. آیا این نیاز و این انتظارات از دیدگاه دین و عرفان اسلامی مورد تایید است یا از آنجا که نظر داشتن به هر چیز غیر خدا صحیح نیست این گونه روابط و انتظارات به خودی خود بی ارزش است؟ توصیه شما به سالک مبتدی که گاهی از رفتار غیردوستانه و دور از انتظار دیگران ناراحت و مغموم می شود چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در دعاهای خود از خداوند می‌خواهیم عزت ما را در بین جامعه حفظ کند؛ پس معلوم است علاقه به دوست‌داشتن خود توسط افراد که آن‌ها به ما علاقه‌مند باشند، چیز مطلوبی است. مثلاً داریم: «اللهم ارزقنی ... عزاً باقیاً». به آخر دعای «عالیة المضامین» رجوع شود. موفق باشید

23178
متن پرسش
سلام: در ادامه سوال 23165 بالاخره در حالی که ما هیچ شناختی روی طرف مقابل نداریم و همواره احتمال محتاج بودن شخص وجود دارد نمی دانیم آیا طرف تنبلی می کند، عادت به گدایی و گرفتن جنس مجانی کرده و... یا واقعا نیازمند است چه بکنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتید بزرگوار می‌فرمایند همین‌که احتمال نیاز بدهیم، کافی است که از کمک خود به آن شخص دریغ نکنیم. موفق باشید

23167
متن پرسش
سلام: متاسفانه سوال 23124 پاسخ داده نشده که جوابش برای بنده خیلی مهمه لطفا با ارسال ایمیل بنده را از نتیجه در صورت امکان مطلع سازید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور جواب دادم: 23124- باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: مؤمن بنا به توصیه‌ی ائمه «علیهم‌السلام» باید الیف یعنی اهلِ الفت باشد، ثانیا: انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند. با این همه بالاخره نباید به خودتان فشار بیاورید. بد نیست با تقویت فکر، غلبه‌ی خیالات را ضعیف بکنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست و کتاب «آشتی با خدا» کمک می‌کند. موفق باشید

23165
متن پرسش
سلام: در سوالات جستجو می کردم شخصی در مورد گدا سوال کرده بود و شما فرموده بودید اگر حتی احتمال بدهید که طرف محتاج است اگر بی تفاوت باشیم بیچاره می شویم. عرض بنده این است که ما در تمام مواردی که برای کمک در مسجد، سر کار، خیابان و... مراجعه می کنند بالاخره احتمال اینکه طرف محتاج باشد وجود دارد حال چه باید بکنیم؟ لطفا پاسخ صریح بفرمایید که کمک‌ بکنیم یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اگر واقعاً احتمال بدهید که طرف حقیقتاً محتاج است و شما هم بتوانید به او کمک بکنید، چرا نکنید؟ بحث بر سر آن است که بسیاری از این افراد به جهت تنبلی و یا ضعف مدیریت در زندگی گرفتار تکدی‌گری شده‌اند. این افراد را نباید تأیید کرد. موفق باشید

23158
متن پرسش
استاد عزیزم سلام: شرمنده که با حالی این چنین این نوشتار را خدمتان می نویسم. خودم از وجود خودم شرمسارم چه برسد به پروردگار عزیز، مهربان و رحیم خودم. او که غایت آمال من است ولی من لیاقت او را ندارم، ولی نمی دانم چرا باز مرا می پذیرد. اینکه من عاشق اویم بحثی نیست، این که او با آن همه عظمت چرا باز مرا قبول می کند سوال است. من جوانی هستم که پاس درس های شما از نوجوانی و بعد علامه مصباح و آقای جوادی و ... بزرگ شدم. سطوح ابتدایی و متوسط و بعضا عالی مباحث اندیشه ای را با جدیت خدا کمکم کرد جلو بردم. خدا مرا به آرمان های بلندم رساند، ولی استاد بنده دچار یک مشکل اخلاقی نا خواسته ام، دیگر از دست خود خسته شده ام. ای کاش می شد از هستی به عدم می رفتم که این قدر خجالت زده نبودم. واقعا بعضی مواقع دیگر رویم نمی شود یاد خدا کنم از خجالت! در دوران جوانی قرار دارم، در اوج غرایز ... خود بهتر می دانید. در طول این جوانی ام به خاطر شرایط جسمی ناخواسته ام و بلوغ ام و طبع گرمم فشار های جنسی نابود کننده ای را تحمل کرده ام. فشار هایی که اوضاع جامعه و رسانه ها آن را ریشه کن تر می کند. گاهی دیگر آن قدر به اوج می رسد که خودم را باید حبس کنم که نکند خطایی از من سر بزند. به شدت تلاش کرده ام برای شغل و ازدواج ... شغل هم پیدا کرده ام. ماشین هم دارم، منزلی هم هست لکن تلاطم های بی امان اقتصادی نمی گذارد این ازدواج سر بگیرد. فشار سربازی و درس هم مضاعف می شود. باور کنید چند سال پیش از فشار بیماری روحی گرفتم. به خدا دیگر از توبه کردن پیش خدا هم خجالت می کشم. او عالی ترین است. هدف من است. مخاطب عاشقانه های زیارت امین الله و مناجات شعبانیه و دعای کمیل من است . لکن از درون من، این قواهای سرکش نابودم می کند. من که خود نخواسته ام این قوا ها را داشته باشم که حال اینگونه مرا له کنند. غرض اینکه همین حالا هم که این را می نویسم با چشمی گریان می نویسم. دیگر نتوانستم تاب بیاورم. بعد از چندین سال فشار دارم خدمتتان حرف هایم را می گویم. بنده بین این فشار های سنگین بین دوراهی ها گیر می کنم. بین بد و بدتر. گناه کبیره ای که مانع از اکبر است. وقتی فشار ها اوج می گیرد چند روزی با آن شدید درگیر می شوم و زندگی ام را محتل می کند تا اینکه در نهایت برای اینکه خدای نکرده به واقعیت در بیرون منجر نشود مجبور به انجام گناه کبیره ی دیگری می شوم که تلفات اش کمتر است. باور کنید زندگی ارزشی دارم، بنیاد های عقیدتی هم محکم است، با نامحرم هم ابدا ارتباطی ندارم، حتی به هم کلاسی هایم که دخترن سلام هم نمی کنم، اما چه کنم. اگر این کار را نکنم می ترسم اختیار از دست بدهم و ارتباط گرفتنم با نامحرم شروع شود و در قعر گناه فرو روم. اینها که می گویم عین واقعیت است. به دکتر مراجعه کردم که چه کنم. آن ها هم حرفی نداشتند. آخر چرا ما باید در بهترین ایام عمرمان به اجبار برای دوری از یک بدبختی بزرگ تر دچار این شویم. هر بار که این گونه می شود بعد از آنکه این غرایز آرام شد یا به گلستان پناه می برم یا علامه مجلسی و گریه و توبه و ... باور کنید راه فراری ندارم. اما این عذاب وجدان نابودم می کند . اینکه یگر نمی توانم به پروردگارم برسم. اینکه چه قدر بدبختم. اینکه از آرمان خلقتم دور می شوم. اینکه چگونه دیگر با امام زمانم و حضرت زهرا سخن بگویم. ای کاش می شد، ای کاش می شد برخی چیز ها را از درون خود حذف کرد. استاد! آیا خدا دیگر مرا عین گذشته قبول می کند؟ عین زمانی که پاک بودم؟ یا اینکه سر به بیابان بگذارم؟ تصور اینکه چگونه بی خدا زندگی کنم برایم از هزار جهنم بد تر است. فکیف اصبر علی فراقک؟ هم از عمق دل از خود و عملم بیزارم هم راه دیگری نیست. آخر مگر خودتان به ما یاد ندادید او غایت ماست. من این را با دل خود دیدم، لکن حس می کنم با این اوضاع نمی توانم به او برسم. پس دیگر این بودن به چه درد می خورد؟ باور کنید من برای اینکه در راهش بمانم چه قدر تلاش کردم که کار خودم را در جهت نیار های اساسی انقلاب بگذارم. در میدان های مختلف موفق شدم به لطف خودش، لکن در این میدان شکست می خورم. هم از دوری از او می ترسم، هم از زندگی آینده ام. آخر چه کنم؟ هزاران چهله گرفتم ولی در آخر غلیان غرایز مرا می کوبد. استاد آیا به آن زندگی آرمانی می رسم؟ آیا خدا مرا می بخشد؟ من به اختیار اینگونه نشدم. من چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اولاً: به لطف الهی با کمی حوصله و امید به رحمت پروردگار از این بلیه نجات می‌یابید و آن نوع پاکی که به دنبال آن هستید به سراغ‌تان می‌آید. ثانیاً: با همین دست و فرمان که از گناه فراری می‌باشید و می خواهید ذیل شخصیت امامان معصوم «علیهم‌السلام» با خداوند مرتبط باشید؛ گناهان‌تان را به پای کسانی می‌گذارند که عامل این فضا شده‌اند اعم از آن‌هایی که شرایط ازدواج را برای جوانان سخت کرده‌اند و آنهایی که شرایط تحریک‌کننده‌ی جنسی را فراهم می‌آورند. مأیوس نشوید. یادتان باشد اگر خود را با معارف الهی مثل مباحث معرفت نفس و رفقای خوب و ورزش مشغول کنید، قدرت واهمه آن‌قدر ضعیف می‌شود که شما بتوانید بر آن مسلط گردید. موفق باشید  

23116
متن پرسش
سلام و خدا قوت به استاد عزیز: یک: با توجه به اینکه توصیه به سحر خیزی در دین شده است و برکات زیادی در سحر ها هست اما این باعث میشه صبحها کسل و خواب آلود باشیم، چه راهکاری هست هم آن را دارا شویم و هم کسالت صبگاهی از ما دور شود؟ دو: چه عملی بهتر است در سحرگاه، آیا نماز شب یا تفکر یا قرائت قرآن، کدام را در پیش گیریم؟ ببخشید که سوالهایم مشوش است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. زودخوابیدن ۲. غذای سنگین‌نخوردن  3- نگاه خود را کنترل‌کردن، به خصوص بعد از نماز عشاء مشغول دیدنِ این سریال‌ها نشدن  ۴. با وضوخوابیدن. در سحرگاهان آن‌چه اولویت دارد نماز شب است، حتی اگر تماماً در حضور نباشیم. موفق باشید

23122
متن پرسش
سلام: ۱. اگر از راه دور برای میت مثلا هفت مرتبه سوره قدر بخوانیم آیا به او می رسد و نفعی برای مرده دارد؟ و چه فرقی می کند که از راه دور بخوانیم یا سر قبر وی؟ ۲. چرا امام معصوم به زائر قبرش نظر ویژه دارد؟ امام در همه جا بطور کامل حاضر است چرا بین کسی که از داخل منزل سعی می کند با امام ارتباط پیدا کند و کسی که زائر است امام فرق می گذارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان متوفی چون به محل بدن خود توجه خاص دارد، ذکر و دعا و قرآن در کنار قبورشان برایشان مؤثرتر خواهد بود. البته در هر صورت اگر قصد رساندن برکتی به آن‌ها داشته باشید تأثیر خود را دارد.

ائمه «علیهم‌السلام» و ملائکة اللّه به محلِ دفن بدن مبارک‌شان نظر خاص دارند و در آن‌جا حجابِ بین انسان و حضرت حق بهتر مرتفع می‌شود، وگرنه در هر جایی می‌توان به اولیاء معصوم توسل جست. موفق باشید

23111
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد: سوالات و شبهاتم راجع به عدل الهی، تمامی ندارد به طوری که روز به روز محبتم نسبت به خدا کمتر می شود. اگر امکان دارد مرا به جایی ارجاع ندهید و اگر جوابی دارید خودتان مستقیما جواب بدهید؛ البته این درخواست به دلیل تنبلی ام در رجوع نیست بلکه به خاطر این است که آن ارجاعات شما جوابگوی حقیر نیست. صوت های «عدل الهی» و «قضا و قدر» و صوت های «پوچی و اضطراب برای چه؟» و «برای چه خدا ما را خلق کرد؟» را کامل گوش کرده‌ام؛ همچنین جزوه و مباخث جبر و اختیار را هم مطالعه کرده ام ولی قانع نشدم. در تمام کتابها و مقالاتی که راجع به عدل الهی نوشته شده و در تمام صوت هایی که از شما گوش کرده ام، بحث فلسفه‌ی خلقت و ضرورت خلقت مطرح شده؛ در صورتی که شبهاتی که ما جوان را حیران و آشفته کرده، چیزهای دیگری است و آن بحثِ «چگونگی خلقت» است: ۱. شما می فرمایید که خداوند، حکیم است و حکمت، همان رعایت کردن رجحان هاست و حکیمی که می تواند بیافریند و می تواند نیافریند، می آفریند چون آفرینش رجحان دارد و ارزش در وجود است و خلقت، نه در نیستی و عدم. و اینکه نیافریدن برای خدایی که فیاض است، بخل است و خداوند هم بخیل نیست‌. تا این جا درست، ولی: چرا باید بار مسئولیت و سختی ها و رنج های انسانیت را بر دوش من بگذارد؛ او می توانست مرا یک فرشته خلق کند یا یک کبوتر، در این صورت دیگر این بار کمر شکن و این سختی ها بر دوشم نبود و چیزی هم از فیاض بودن و خالق بودن خدا کم نمی شد. خواهشاً بحث کمال را مطرح نکنید که گول زدن ما جوانان بی چاره است! کمالی که باید قبلش هزاران بلا و سختی و مکافات بکشی، دیگر کمال نیست بلکه عین عذاب است! اختیاری که ما را سرگردان و حیران کند و در آخر به عذاب قبر و جهنم بکشاند از صد تا جبر هم بدتر است. ما را جبر هم که شده سر به راه کن خیری ندیده ایم از این اختیار ها اگر خیلی ارحم الراحمین است و خلاصه خیلی ادعایش می شود، پس چرا ما را مستقیم به بهشت نبرد؟ آیا چیزی از خدا بودنش کم می شد؟ چیزی از خالق بودنش کم می شد؟ چیزی از فیاض بودنش کم می شد؟ چیزی از حکیم بودنش کم می شد؟ چرا ما را در این دنیا خلق کرد تا اینهمه سختی و رنج بکشیم؟ من بهشتی را که با سختی ها و رنج ها و بدبختی ها باید به دست آورم، نمی خواهم! همان جهنم برایم بهتر است تا اینکه دلخوش کنم که خدا کریم است در این ‌دنیا سختی و ذلت بکش و آن دنیا برو بهشت و از این حرفها. من این بهشت و این انسانیت خفت بار را نمی خواهم. احساس می کنم که مثل خداوند با خلقت انسان، مثل همان انسانی است که پرنده ای را در قفس می کند و جلویش هم گاهی آب و دانی می ریزد تا از دیدن آن لذت ببرد. ۲. خدایی که می داند این بنده ای که دارد خلقش می کند، عاقبتش جهنم است پس چرا او را خلق می کند اگر ادعا می کند که خیلی رحمن و رحیم است؟ خدا این همه دردسر به بشر داده تا خودش را ثابت کند و الا چرا باید بشری را خلق کند که خودش می داند ظلم ها به یکدیگر می کنند و اینهمه کشت و کشتار و این همه بدبختی و فقر و این همه خون و خون ریزی. ۳. چرا خداوند، عذابش برای ظالمان فقط مختص پیشینیان است؟ فرعون، قوم عاد و ثمود و لوط و... این همه ظلم های بزرگی که دارد صورت می گیرد از کودک کشی در یمن گرفته تا آتش زدن مسلمانان میانمار، آیا برای خدا کافی نیست تا عذابش را بر ظالمان نازل کند؟ می دانم جوابتان چیست! لابد می خواهید مثل همیشه پای انقلاب اسلامی را وسط بکشید و بگویید که عذاب خدا برای ظالمان، همین انقلاب اسلامی است! یا شاید می خواهید بگویید که آن ظالمان و مستکبرین عالم، بیایند و سیر مطالعاتی شما را بخواند و یا تفسیر المیزان بخوانند و معرفت النفس را شروع کنند! ظاهراً در آخرالزمان همه چیز وارونه گشته حتی سنت های الهی که از آن دم می زنید! چرا خدا به جای اینکه عذابش را بر عربستان کودک کش و یا بر نجومی بگیران و دزدان دولتی نازل کند، عذابش را بر مردم کرمانشاه و کپر نشینان سیستان نازل کرده است؟! ۴. در روایت هست که: «اگر شما گناه نمی کردید خداوند قومی را می آفرید تا گناه کنند و او ببخشاید» اگر گناه کردن ما موجب ظاهر شدن اسم غفار و اسم ستار خداست پس دیگر چرا ما گناه نکنیم؟ ۵. اختیار در جایی حکمت است که راه حق از باطل روشن باشد ولی شواهد نشان می دهد که تاریک ترین راه، راه دینداری است که انسان را به حیرت وا می دارد سپس به ناکجاآباد می کشاند. راه حقی که تاریک باشد و پر از شبهه ها، چه به درد من می خورد. لابد باید سیر مطالعاتی سایت را شروع کنیم! روزگار آشفته‌ی جهان نشان می‌دهد دهد که خداوند، جهان را به حال خودش رها کرده است! این همه فقیر و گرسنه در جهان است آن وقت شما کتاب جایگاه رزق انسان در هستی می نویسی! ۶. مگر خدا با انسان دشمنی دارد که می گوید: و لو شئنا لاتینا کل نفس هداها ولکن حق القول منی لاملان جهنم من الجنة و الناس اجمعین! ۷. انسانی که قوه‌ی شهوت و غضب در او هست، چرا خداوند باید قوانین هستی را طوری بچیند که با کوچکترین غفلت، یک عمر پشیمانی به بار آید مثل تصادفات رانندگی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شما که تا این‌جاها فکر کرده‌اید خوب است که نسبت به «امکان» که هر موجودی در ذات خود دارد فکر کنید و تحقق آن امکان که به خود انسان مربوط است. خداوند کسی را فرشته یا کبوتر نکرده است، بلکه ذات هرکس امکانِ انسان‌شدن یا فرشته‌شدن یا کبوترشدن است. خداوند به آن امکان، وجود می‌دهد. پس اگر ما را آن‌طور که شما می‌گویید از همان ابتدا به بهشت ببرد، در واقع جواب امکانِ ما را نداده است و ما را به بهشت نبرده. تنها با به فعلیت‌رسیدنِ امکانِ ما، ما به نتیجه‌ای که مربوط به خود ما است می‌رسیم.

۲. خداوند طلبِ ذاتی مخلوق را به او می‌دهد و بهشتی‌شدن و جهنمی‌شدن به عهده‌ی خود اوست که چگونه آن امکان و بالقوه‌گی را جهت دهد.

۳. به این نکته فکر کنید که همه‌ی مظلومان عالم اگر بدانند با این ظلم‌ها که می‌کشند، عملاً عامل دفع ظالم می‌گردند؛ آیا خود را سربازی نمی‌یابند که در جنگ به ظالم قرار گرفته باشند؟ آیا کودکانی که توسط فرعون کشته شدند عملاً سربازانی نبودند تا فرعونیت فرعون را نمایان کنند و انگیزه‌ی مبارزه‌ی بنی‌اسرائیل با او را به میان آورند؟ علی اصغر «علیه‌السلام» به همان اندازه برای نهضت کربلا نقش آفرین نبود؟ آیا آن جناب ضرر کردند که در کودکی مظلومانه شهید شدند؟ البته این موضوع، بحثِ مفصلی را می‌طلبد که جناب ابن‌عربی در فصّ «موسوی» فصوص الحکم به میان آورده است. ولی همین اندازه هم خوب است که در مورد این نکته فکر کنید.

۴. شاید با طرح روایت مذکور، خواسته‌اند متذکر این امر باشند که ما با گناه‌کردن مأیوس نشویم و با توبه به اسمِ غفّار حضرت ربّ العالمین رجوع داشته باشیم، وگرنه همه‌ی دین برای دوری از گناه است.

5- با آن‌همه آشفتگی که در این عالم هست، آیا اگر مسیر دینداری طی شود، در این عالم مأواهای متنوعی نیست که ما در آن قرار گیریم؟ امروز صبح بر سر مزار شهید مدافع حرم جناب جواد محمدی در گلزار شهدای دینان به همین فکر می‌کردم که چه اندازه مأواهای متنوعی خداوند در مقابل ما گشوده است. شهید محمدی‌ها در حیات خود همه‌ی تلاششان این بود تا متذکر حقیقتی شوند که در عالم گشوده شده است و به همین مسرور بودند که انسان‌ها را با آن حقیقت آشنا کنند. و عجیب است که با زائرِ مزارِ خود همان کار را می‌کنند که در حیات خود انجام می‌دادند. آیا این شهداء از این‌که چنین مأوایی برای انسان‌ها هستند، مسرور نمی‌باشند؟ و مثل همان زمان که در دنیا با هدایت انسان‌ها دلشاد بودند، با این نوع مأواشدن دلشاد نیستند؟

6- حضرت حق می‌فرماید این‌طور نیست که چیزی بر من حاکم باشد ولکن حقیقی‌ترین سنت آن است که با نظر به ابعاد منفیِ انسان‌ها، جهنم را با چنین انسان‌هایی سرریز کنم زیرا خواست خدا، خواستِ حکیمانه است و در راستای همان حکمت تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند.

7- به نظر بنده این‌طور نیست که خداوند با کوچک‌ترین غفلت همه‌چیز را تمام نماید. در تصادفات هم به این فکر کنید که تقدیر طرف او را به این‌جا کشانده است و زندگی او به انتها رسیده است. موفق باشید 

23114
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: ببخشید اگر ما تقوای الهی را به طور جد پیگیری کنیم آیا می توانیم به درجات کسانی که با استاد تقوای الهی پیشه کرده اند برسیم؟ لطفا این مسئله را یه مقدار توضیح بدهید. و آیا توسل مداوم به امام عصر (عج) کافی است یا نه باید انسان استاد داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی بزرگان اهل تقوا در راستای رسیدن به مقاصد عالی و عبور از مشکلاتی که در مقابل‌شان بوده تقوا پیشه کردند و به نتیجه رسیدند. مسلّم توسل بسیار کارساز است. موفق باشید

نمایش چاپی