بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22250
متن پرسش
با سلام: استاد بزرگوار چرا اینقدر اصطلاحات رمزگونه می گذارند روی اعمال؟ مثلا نماز با مراقبه چه فرقی داره؟ آیا اشکال داره یک اسم دیگر بهش بدیم؟ دوم اینکه من با اینکه فهمیده ام که نماز مراقبه ایست که ما را به حضور میرسونه، بیرون رفتن از توهم و تک افتادگی و یک سیر درونی دارد، اما هر از گاهی لای الفاظ و مفاهیم ذهنی گم میشم و مثلا الله اکبر گفتن ها و صحبت کردن با یک موجود برتر، به گونه ای برای یک فرد معمولی گمراه کننده هم میتونه باشه، حتی در حد مریضی که من می بینم برخی از افراد به نوعی درگیر این تصورات هستن. منظورم این هست که میتونه بر توهمات ما بیفزاید. مثلا من خودم گاهی وقتها که اذکار و سوره ها را قرائت می کنم در صورت می مانم و نمیتوم فراتر برم و ناراحت میشم. یک آن به خود میایم و می بینم فقط دارم به معنی این اعمال و اذکار فکر می کنم که این خم و راست شدن منو به کی میرسونه و آیا بجز این الله گفتن نمیشه راهی بود؟ و اصلا من مگه چقدر احمق باشم که کسی رو بپرستم که نامش رو هم الله گذاشته ام و دارم می پرستمش ولی نمیدونم کجاست؟ و چطوری میشه ارتباط برقرار کرد و این دست افکار ماورایی داشتن و تصور موجودات خیالی که از ما برتر هستن. ببینید استاد این افکار درسته ساده لوحانه و مال یک آدم بی دانش و مبتدی هست ولی حقیقت این هست که من گاهی یادم میره اصلا حس و حال واقعی و همینطور بدم میاد از این حماقت که میدونم حال خوبه نیست و نمازم یکجور بازی با الفاظ هست و ذهن خودم هست و حتی وقتی یک مرتبه به خودم میام می بینم اصلا حضور ندارم و صداهای اطرافم و نشنیدم و یکجور دارم تو ذهنم غرق میشم و غرق خودم و افکار هستم. در صورتیکه یک مراقبه واقعی این هست که در همان مکانی که هستیم حضور موثر داریم و غرق در خود نیستیم و اگر صداها را نشنویم یا مثل حضرت علی علیه سلام که درد را حس نکرد وقتی شئ را از پای ایشون خارج کردند و متوجه نشد به این معنی که آمد نیست. بلکه ایشان در حال حضور داشتن و از این بابت بود. اما من گاهی در نماز آنقدر توی خودم و عالم ذهنی ام گیر هستم که اطرافم رو نمی بینم و گویی دارم خدای ذهنیم رو و اون تصویر ذهنیم رو که شاید بیشتر همون ترس های من هستند رو می پرستم. خیلی نگرانم کمکم کنید. من فکر می کنم خیلی دچار توهم هستم. استاد با عرض معذرت، شاید حرفم خام بنظر برسه ولی پرسیدن عیب نیست. اگر من حالم با نماز خوب نشه و بدتر بشم. آیا کسی هست واقعا جواب این و بده. همونقدر که ما رو از بی نمازی ترساندن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: گفت «ای برادر عقل یک دم با خود آر/ دم به دم در تو خزان است و بهار»

آری فطرت انسان‌ها خداگرایی لازم را همراه با معرفت فطری دارد ولی همواره با ادامه‌ی عبادات است که بعضا این فطرت ظهور می‌کند و آرام آرام به فعلیّت لازم می‌رسد؛ به همین جهت شریعت الهی با توجه به چنین احوالاتی که ما انسان‌ها داریم عبادات ما را می‌پذیرد در عین این‌که همه‌ی آن‌ها با حضور قلب همراه نیست زیرا در کلیت، آن عبادات جواب‌گویی به فطرت است و آن‌چه در نهایت پیش می‌آید برایند آن رجوعی است که در طول زندگی نسبت به حضرت پروردگار برای انسان پیش می‌آید و به همین جهت نباید آن عباداتی که به ظاهر با حضور قلب همراه نیست را بی بها دانست هر چند که باید تلاش کرد شرایط غفلت نسبت به حضور قلب را به حد اقل رساند. موفق باشید

22246
متن پرسش
همسفر شهدا: سلام عرض می کنم خدمت استاد طاهرزاده: استاد، تا حالا در زندگی اینطور دچار حیران نشده بودم. تنها راه نجات از سرگردانی ام را مشورت گرفتن از شما دیدم، تا با نصایح شفاف و حکیمانه تون راه درست را بهم نشان بدین ۱. استاد از طرفی دلم خیلی حال و هوای خواندن فلسفه و عرفان دارد هم نظری و هم طی کردن عملی، ولی شدید دچار سرگردانی شدم. از طرفی می بینم افرادی دارند به جامعه خدمت می کنند و حتی به شهادت می رسند مثل شهید حججی، ولی نه فلسفه خواندند، نه عرفان خواندند و نه حتی سیر و سلوک عرفانی اشخاصی مثل علامه حسن زاده را داشتند. و همچنین می بینم افرادی مثل استاد رائفی پور و دکتر حسن عباسی به شدت به انقلاب خدمت می کنند، بدون اینکه فلسفه و عرفان بخوانند؛ یا اینکه سیر و سلوک داشته باشند. و از طرفی می بینم شخصی مثل علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان هیچ کاری برای انقلاب نمی کنند. نه در مورد برجام، نه در مورد سند 2030 نه در مورد fatf و.... هیچ روشنگری نمی کنند. استاد موندم آیا فلسفه و عرفان بخوانم یا نه؟ ولی به شدت دلم دوست داره. چون خیلی دوست دارم به انقلاب و رهبری خدمت کنم و روشنگری بکنم. می ترسم با خواندن فلسفه و عرفان از این کارها بمانم. یا حتی بی خیال بشم. حالا موندم راه کدام یک درست هست؟ راه علامه حسن زاده آملی یا راه شهید حججی و استاد رائفی پور و دکتر عباسی ها؟ ۲. از طرفی استاد چون متاهل شدم و به شدت دغدغه امور مالی دارم، هر چقدر دوست دارم هجرت کنم و برم به قم تا از اساتید عرفان و فلسفه بهره ببرم دائم ترس از این را دارم که نکند در امور مالی بمانم. به همین دلیل پیش خودم میگم همین اصفهان بمان و کاری به فلسفه و عرفان نداشته باش و بیشتر به کسب و درآمدت بپرداز و تبلیغ در فضای مجازی. ۳. استاد بنده طلبه پایه شش حوزه اصفهان هستم. الانم دارم در فضای مجازی تبلیغ می کنم و حتی مشاوره میدم. مشاوره می دهم ولی فقط با کتاب هایی که خواندم بدون اینکه دوره خاصی بگذرانم یا مدرک داشته باشم به همین دلیل، از پولی که میگیرم، عذاب وجدان دارم و میگم نکنه حرام باشه؟ ۴. نکته دیگه اینکه استاد طلبه هایی را می بینم که تشکیلات راه اندازی کرده اند و دارند به اسم تبلیغ دین مشاوره میدند و تدریس می کنند بدون هیچ تخصصی و مدرکی و کلی دارای شهرت و ثروت شدند، خیلی از نظر ذهن اذیت میشم میگم ببین تو این همه کتاب خوندی و فایده نداشت ولی فلان طلبه الان تشکیلات راه انداخته و کلی پول درمیاره و شهرت داره. استاد خواهش می کنم مفصل و شفاف جواب هر چهارتا سوالم را بدین. بنده تمام کتب شما، آقای صفایی حایری، علامه طهرانی، آیت الله مهدوی، نزدیک صد جلد کتاب در مورد شهدا و کتاب های فراوان دیگه مطالعه کرده ام ولی الان هیچ قدرت تشخیصی برای پیدا کردن راهم ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: 1ـ در این که بتوانید از همین طریق مشاوره کسب در آمد کنید کار خلاف شرعی انجام نداده‌اید و معلوم نیست آن تخصص‌ها بهتر از آن‌چه شما با مطالعات خود به دست آورده‌اید به شما کمک کند.

2ـ نگاه فلسفی اگر به طور صحیح جلو برود، در گذرگاه‌های اصیل، کمک‌های شایانی می‌کند و مسلّم اگر آن عزیزانی که نام بردید از تفکر فلسفی اصیلی برخورداد بودند، مخاطب خود را با عمق و آینده داری بیشتری کمک می‌کردند. با این همه، انسان‌ها ذوق‌های متفاوتی دارند و نباید اگر کسی ذوق فلسفی ندارد، ملامت شود بر این‌که نمی‌تواند فلسفه بخواند. عرفان نیز از همین مقوله است. به این فکر کنید که به ما گفته‌اند «مداد العماء افضل من دماء الشهدا». بالاخره اگر روحیه‌ي عرفانی حضرت امام نبود بسیاری از این حماسه‌ها که در دفاع مقدس به میان آمد معنا پیدا نمی‌کرد تا انجام شود.

3ـ کسب روزی حلال در هر صورت کار ارزشمندی است ولی نباید در کسب آن گرفتار حرص و یا مقایسه با دیگران شد. موفق باشید

22241
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی: اگه انسان بخواهد نسبت خودش را با حقایق که در حد اسلام است به مرحله یقین برساند و در زمان کوچ کردن قلبش آرام باشد و شاد چه بکنه؟ می دانم سوالم کلی است و هزاران هزار مطلب در آن نهفته ولی چه کنم مدام و از زمانهای قدیم دغدغه ام بوده و می ترسم که ناگهان بانگی براید و کام برنداشته و وقت از دست رفته باشد و کوله بارم خالی. ترسم آخر ز در میکده بازم دارند / وه چه سوزیست خدایا به خماری نرسم من چکنم
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: بحث در عزم کلی انسان است که سعی باید کرد رجوع ما به حقایق از طریق رجوع قلبی باشد و معلوم است که قلب همواره در تقلّب احوال است ولی جهت کلی قلب مهم است و نباید از این که بعضاً قلب در موقعیت ادبار قرار می‌گیرد ما را مأیوس نماید. بنا را باید بر آن گذاشت که در هر حرکتی رجوع ما به حضرت رب العالمین باشد که چون نوری گشوده همواره رو به سوی ما دارد. موفق باشید

22239
متن پرسش
سلام استاد: نظر شما درباره استفاده از علم روانشناسی و روانکاوی برای یافتن برخی صفات و ویژگی های درون نفس و روح چیست؟ برخی از مشاهیر روانشناسی کتاب ها و نظریاتی دارند که با مطالعه آنها بشدت احساس می شود که مطالبشان در مورد وجود برخی اوصاف در وجود خود شخص بنده به عنوان مثال درست و صحیح است، مانند حسادت، و حتی سادیسم های پنهان به گونه ای که کاملا در لباس های موجه و حتی شرعی مانند امر به معروف و نهی از منکر در برخی افراد متشرع (و اتفاقا مراعات و مراقبت کننده بر رفتارها و با تقوا) بیرون می آیند. پرسشم از این بابت هست که واقعا تا قبل از مطالعه نظرات و کتب اینها از وجود چنین صفاتی در خود آگاه نیستیم و حتی برخی تمایلات را انسان دوستی و دین مداری تعبیر می کنیم در حالی که می بینیم خودفریبی بیش نبودند و برای ارضای برخی خلاهای روانی انجام می شدند به گونه ای که خود ما هم متوجه آن نیت و انگیزه پنهان درون نفس نبودیم و باصطلاح چون در ناخودآگاه ما بوده نسبت به آن آگاهی نداشتیم. و ضمن اینکه راه های درمانی که می دهند لزوما غیرشرعی نیست و البته گاها هم غیرشرعی، اما جواب می دهد در صورتی که تا قبل از آن گمان می کردیم که مثلا این حالت اضطراب و تشویش بخاطر کم گذاشتن در عبادات و ... است. ممنون میشم نظرتون رو بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از راه‌های گوناگون می‌توان متوجه‌ی صفات رذیله یا انگیزه‌های غلط شد که یکی از راه‌های آن روانکاوی است 2- عمده‌ی کار، در راه‌های عبور از آن رذائل است که تنها با رویکرد توحیدی می‌توانیم از أنانیت خود آزاد شویم وگرنه مشکل، به نحوه دیگری باقی خواهد ماند. موفق باشید

22226
متن پرسش
سلام و احترام به محضر استاد: ۱. شاید بتوان گفت آثار معرفتی شما مانند «شرح ده نکته معرفت نفس» و «برهان صدیقین» اثرگذارترین و بهترین آثار شما است که قدرت بی‌نظیری در سلوک و متخلق به اخلاق الهی شدن ایجاد می‌کند. در این آثار مطالب نظری و عملی مربوط به اخلاق مانند تعریف رذایل اخلاقی و راهکارهای نابودی آن به صورت جزیی و کلی وجود ندارد، سوال این است که اگر کسی آثار معرفتی شما را با تمرکز، دقت و تمرین زیاد در خود نهادینه کند، نیاز به آثار اخلاقی شما نیز دارد؟ ۲. به عبارت دیگر راه دفع رذایل اخلاقی و اخلاقی شدن یا دفع است که روش عرفا است و یا رفع است که روش علمای اخلاق است، آیا در روش دفع نیار به مطالعه آثار اخلاقی مانند معراج‌السعاده نیز است یا خیر؟ ۳. در آثار امام خمینی غیر از کتاب چهل حدیث و جنود بیشتر مطالب دفعی (توحیدی و معرفتی) است، آیا این به این معنی است که این کتب برای عوام است و نیاز به یادگیری کتبی مانند «معراج السعاده» نیست؟ ۴. آیا صحیح است که بگوییم انسان در هر ماه ۸۰ درصد زمانش جهت مطالعات را برای مطالعات آثار معرفتی باشد و ۲۰ درصد بقیه آن برای آثار اخلاقی مانند چهل حدیث و معراج باشد؟ ۵. اگر می‌فرمایید در روش دفعی (معرفتی) ما بی‌نیاز از کتب اخلاقی مانند «معراج‌السعاده» هستیم، سوال این است کسی که تعریفی روشن و دقیقی از تکبر، کینه، حسد، غرور و... ندارد چه طور می‌تواند بفهمد که این نوع تفکر و رفتارش الهی است یا شیطانی؟ ممکن است رفتار یا تفکری را الهی بداند در حالی که شیطانی باشد، زیر او تعریف رذایل اخلاقی را نمی‌داند. حقیر استفاده فراوان و زیادی از آثار حضرتعالی بهرده‌ام، سپاس بیکران از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جداکردن مباحث معرفتی از مباحث اخلاق، در متون دینی ما چندان به چشم نمی‌خورد. لذا در قرآن و روایات، معرفت و اخلاق در هم تنیده شده‌اند و از این جهت تا آن‌جا که ضرورت پیش نیاید باید طوری بحث کرد که در کنار معارف دینی، معنویت‌های اخلاقی نیز در منظر مخاطب قرار گیرد و در کنار موضوعات اخلاقی، معارف الهی در میان باشد و از این جهت در کتاب‌های اخلاقی هم ما معارف دینی را می‌بینیم. آری! اگر بنا است انسان از نظر تعریفی که باید نسبت به فضائل و رذایل اخلاقی داشته باشد، آن رذائل و فضائل را تعریف کنیم به عنوان مقدمه بد نیست. موفق باشید  

22225
متن پرسش
سلام علیکم: طاعات و عباداتتان قبول و عیدتان مبارک! استاد بزرگوار در مجموعه ی بسیج دانشجویی فعالیت داشتیم و چندان خوب کار نکردیم، در واقع اصلا خوب کار نکردیم چون نتایج آن دوران را الان داریم مشاهده می کنیم. تصمیم گرفتیم اعضای آن مجموعه را بار دیگر دور هم جمع کنیم و یک کار تشکیلاتی منسجم انجام دهیم. 1. بصیرت اعضای گروه پایین هست. 2. در شناخت رهبری و نظام و تحلیل سخنان رهبری و رفع شبهات ضعیف هستیم. 3. دایره ارتباطی ما بسیار بالاست، با همه قشر ارتباط داریم و باید جوابگوی شبهات همه اقشار در راستای هدفی که اتخاذ کردیم (تحقق آرمان های انقلاب اسلامی) باشیم. 4. متاسفانه در بین اعضای خانواده و دوستان و آشنایان ما، یٲس و نامیدی و ناکارآمدی نظام اسلامی و حکومت حاکم را عنوان می کنند و به فضای مجازی و دشمن بیرون بیشتر اعتماد می کنند. باید در جهت شبهات نزدیک ترین افراد به خودمان نیز تلاش کنیم. 5. همه ی اعضایی که برای این کار با هم متحد شدند فقط در فضای مجازی می تواند با یکدیگر ارتباط بگیرند و جلسه ای به صورت حضوری ندارند. 6. همه ی اعضا در نهایت به امید خدا وارد اجتماع خواهند شد و در بین اقشار دیگر نیز بصیرت افزایی و اطلاع رسانی خواهند کرد. استاد بزرگوار با توجه به شرایط بالا یک سیر مطالعاتی مناسب از خودتان یا دیگر اساتید به ما معرفی کنید و به نظر شما در کنار یک سیر مطالعاتی متناسب با شرایط بالا، کدام جلسات اخلاق (جامعه السعادات یا شرح جنود عقل و جهل و...) را دنبال کنیم؟ یا جلسات اخلاق کدام استاد را دنبال کنیم؟ پیشاپیش از پاسخگویی تان سپاسگزارم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید مشکل ما نداشتن معارفی است که نظر به حقایق عالم دارد؛ لذا ابتدا باید متوجه‌ی حقایق شد و این‌که ما در نسبت با آن حقایق چه جایگاهی می‌توانیم داشته‌باشیم. پیشنهاد من در این رابطه مطالعه‌ی موضوعات زیر است:‌1ـ معرفت نفس. 2ـ کتاب «انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی». 3ـ برهان صدیقین. 4ـ سلوک ذیل شخصیت امام خمینی. در مورد اخلاق، خوب است که به شرح دعای مکارم الاخلاق فکر کنید.

22210
متن پرسش

سلام: در اعتکاف فرمودید با این عزم به مسجد بیایید که با ملکوت عالم روبرو شوید. اگر نیت ما روبرو شدن با ملکوت مسجد باشد پس‌ رضای خدا چه می شود؟ آیا اگر صرفا به نیت رضای الهی به مسجد برویم و یا هر کار دیگری انجام دهیم آیا روبرو شدن با ملکوت خودبخود حاصل نمی شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با فرضِ طلبِ رضای خدا باید سعی کرد نظر به ملکوت مسجد داشته باشیم تا با نور حضرت حق بهتر مرتبط گردیم. موفق باشید

22209
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد طاهرزاده: مساله بسیار مهمی در مورد نحوه ذکر گفتن و نماز داشتم در صورت امکان لطفا راهنمایی ام کنید: 1. در نماز هوش و حواس را دقیقا در کجا متمرکز کنیم؟ آیا در نماز خدا را فقط طوری تصور کنیم که ما را می بیند؟ 2. آیا این روشم درست است که: چون جای اصلی خدا در قلب است بنابراین هوش و حواسم را شش دانگ متمرکز می کنم به قلبم یعنی قلبم را مخاطب دعا و کلمات نمازم می کنم یعنی انقدر قلبم را مخاطب قرار دهم تا بالاخره قلب زبان بگشاید! 3. استاد اگر در نماز اینطور تصور کنیم که خدا جلوی ماست و ما را می بیند این از جهتی محدود کردن خداست چرا که خدا در سمت پشت ما نیز هست نه فقط جلو! اما چون قلب مومن عرش خداست بنابراین در نماز فقط قلبمان را مخاطب قرار دهیم نه بیرون را! 4. چطور ذکر بگوییم که قلب زنده به ذکر شود؟ مثلا اینجانب برای ذکر «غفار» اینطور عمل می کنم: اول کاملا تصور می کنم که خدا در قلبم هست و عمیقا و قلبا خدا را در قلبم خطاب قرار می دهم و می گویم «یا غفار» «یا غفار» ... تا از درون جواب دهد نه از برون! 5. من بعضا در ذکر گفتن اینطور عمل می کنم: مثلا یک انسان بزرگی مثلا علامه طباطبایی را در نظر می گیرم و متحدا ذکر و دعا را از زبان ایشان می گویم! و یا بعضا در نمازهای مستحبی ام اینطور تصور می کنم پیامیر (ص) در جلو حضور دارند و من پشت ایشان اقامه صلاه می کنم و حمد و سوره را از زبان ایشان می گویم آیا درست است؟ 6. آیا این درست است که: در بیرون خبری نیست بایستی عمیقا و عمیقا «قلب خود» را برای دعاها خطاب قرار داد نه خدای بیرونی را؟ 7. جهت تمرکز در نماز من چشم هایم را می بندم آیا این درست است؟ 8. نظر جنابعالی در مورد ذکر گفتن و نحوه نماز خواندن چیست و مخاطب نماز را چطور تصور کنیم؟ با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. اجر زحماتتان با حق تعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی آن‌چه فرموده‌اید در جای خودش خوب است و همان‌طور که برایتان پیش می‌آید استقبال کنید. مثل آن‌که گاهی در قلب خود با نور خداوند کار را جلو می‌برید و گاهی نورِ علوّ او را در مقابل خود احساس می‌کنید. هرکدام نحوه‌ای است که در آن شرایط، رزقِ شما شده است. چشم‌بستن در ابتدای سلوک، مانعی ندارد. موفق باشید

22196
متن پرسش
سلام خدمت استاد ارجمند: طاعات و عبادات‌تان قبول باشه. خدمت‌تان سوالی داشتم؛ اینکه این حال خوش معنوی که در ماه مبارک نصیب آدمی می‌شود و این حس و حالی که برای عبادت پیدا می‌کند که آن را وام‌دار روزه و ماه رمضان هستیم، حال که ماه رمضان در حال تمام شدن هست چگونه حفظ کنیم؟ چگونه این حال خوش را برای خود در بعد از رمضان که نه روزه هست و نه این وقت خاص ماه مبارک حفظ کنیم؟ از الان که هنوز یک هفته دیگر از این ماه عزیز باقی است استرس تمام شدنش را گرفته‌ام و دوست ندارم که تمام شود، احساس می‌کنم تمام زندگی‌ام در این ماه خلاصه شده و با تمام شدن آن من هم دو باره می‌میرم. حس وقتی را دارم که قرار است از زیارت حرم ائمه به خانه برگردم. واقعا نمی‌دانم چه کنم کلافه و سردرگم هستم لطفا راهنمایی بفرمایید که چگونه این حس را حفظ کنم یا چه چیزی را جای‌گزین روزه و ماه رمضان کنم؟ دلیل اینکه این درخواست را از شما دارم فقط به خاطر این است که این حس با توجهی که کتاب شما به من داد به وجود آمده است و اطمینان دارم که کسی که می‌تواند این حس را در قالب کتاب منتقل کند می‌تواند راه کار حفظ آن را هم بگوید. کتاب «رمضان دریچه رویت»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ماه رمضان افق را می‌گشایند تا عزمی برای همه‌ی طول زندگی در ما ایجاد شود و در راستای آن افق، زندگی خود را شکل دهیم.

سعی کنید برنامه‌ای برای خود بریزید که در روح و روان خود نگهبان حالی باشید که به سراغ شما آمده است. معلوم است که از این جهت می‌گویند: «کز بهشت آدم، به یک تقصیر بیرون می‌کنند». موضوع، گناه‌کردن نیست بلکه موضوع، در کوتاهی‌های ما است با یک غضب بی‌جا، با یک غیبت.

مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» باید بد نباشد. در ضمن بر روی سه روز روزه‌داری در ماه هم فکر کنید که مثل روزه‌داری در کلّ سال است. موفق باشید 

22194
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. سوالی از خدمتتان داشتم و از حضورتان راه حلی می خواستم. و آن اینکه در مسیر خودسازی گاهی صفات اخلاقی و رذایل اخلاقی هست که رهایی از آن برایم بسیار دشوار و نشدنی است مثل کینه و غضب و عدم ارتباط صحیح با دیگران. خواستم راه حلی بفرمائید تا خودم را اصلاح کنم. با تشکر از فرمایشات سازنده تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در مسیر خودسازی است که این رذائل از بین می‌رود و یا تأثیر آن‌ها کم می‌شود. مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» که مربوط به حضرت امام است و بنده آن را شرح داده‌ام، توصیه می‌شود. موفق باشید

22184
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ببخشید بی مقدمه سوالم رو خدمتتون عرض می کنم. چند وقتیست که با خوندن قرآن و بعضی منابع دینی، بیش از پیش این سوال تو ذهنم پررنگتر میشه که: انسان چه چیزهایی رو قرار بود بفهمه که اگر قرآن نبود اون چیزها رو نمی فهمید؟ قران چه چیزی می خواست به بشر برسونه و بفهمونه که خود انسانها از فهمش عاجز بودند؟ فارغ از خوانشهای مختلف و دیدگاه های متفاوت نسبت به متون دینی ناظر به همون برداشتی که معتقد هستین پاسخ بنده رو بفرمایید؛ لطف می کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان نیاز به هدایتی همه‌جانبه دارد تا پروردگار خود را به بهترین نحو عبادت کند و مسیر قرب به او را با روشی اطمینان بخش به‌دست آورد و امروز، این اسلام است که چنین اطمینانی را به بشریت می‌دهد، در حالی‌که بنا به اسناد خود اهل کتاب، امروز با تورات و انجیلی که بدون تحریف باشد روبه‌رو نیستیم. موفق باشید

22183
متن پرسش
با سلام: من دوست روسی دارم که دین اسلام رو قبول داره ولی اظهار موکد می کنه که مسلمان نیست و ایشون از دین هندوییزم بیشتر خوشش میاد و به منجی به عنوان پیامبر آخر اعتقاد داره. و حضرت محمد رو هم دوست داره. به لحاظ اعتقادی و عملکردی به شدت شبیه مومن و مسلمان واقعی هست. اما من توان توجیه ایشون رو ندارم. از طرفی با قرآن نمیتونه ارتباط برقرار کنه چون بعضاً عقوبت های سخت برای کافران لحاظ شده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس خودش باید حساس باشد که بهترین راه هدایت به سوی پروردگار عالم را بیابد. کافرانی که در قرآن به عذاب تهدید شده‌اند، آن‌هایی‌اند که مقابل حقیقت اسلام ایستاده‌اند و مسلّم رفیق شما از این جنس نیست. ولی آیا نباید انسان هدایت اصلی را از جایی به‌دست آورد که ربّ العالمین در آن‌جا خود را به عنوان هدایت بشریت به میان آورده‌ است؟ و این جز در این تاریخ، اسلام است و قرآن؟ موفق باشید

22188
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید وقتی با خدایی روبه‌رو هستیم که کریمانه با کوتاهی‌ها و غفلت‌های ما برخورد می‌کند، نمی‌توان گفت با گناهان بندگانش در این دنیا سرنوشت آن‌ها را به هم بزند. او مصالح ما را بهتر از ما می داند. پس روایاتی که می گوید در اثر گناهان عمر کوتاه می شود غیر این مطلبی است که فرموده اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از طرف خدا جز رحمت و لطف در میان نیست. ولی انسان، خودش نباید قواعد نظام عالم را زیر پا بگذارد و سرنوشت خود را به هم بزند. یعنی حق اللّه را خداوند با توبه می‌بخشد، ولی این بدان معنا نیست که اگر کسی سمّ بخورد و مسموم شود، بگوییم چرا خدا نبخشید. ترک رحم از جنس زیرپاگذاردن نظام تکوین الهی است. موفق باشید

22187
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: درمان بلند پروازی و کمال گرایی چیست؟ بنده به گونه ای شده ام که اگر 99 درصد امور بدون اشکال باشه و یک درصد مشکل دار مدام فکرم مشغول اون یک درصد هستم و میخوام همیشه همه چی کامل باشه که خب شاید از طرفی باعث تلاش برای پیشرفت و بهبودی اوضاع بشه اما مشغولیت فکری زیادی هم به همراه داره که آزار دهنده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با مطالعه‌ی مطالبی مثل «معرفت نفس» راهْ گشوده می‌شود. موفق باشید

22174
متن پرسش
سلام و احترام محضر استاد فاضل و گرامی: اگر یک خانم که علاقمند به مباحث معرفتی از جمله کتاب نفیس خویشتن پنهان است، موافقید جهت بهتر فهمیدن مطالب این کتاب ارزشمند یک استاد مرد نامحرم باتقوا داشته باشد، نظر حضرتعالی چیست؟ حدود اخلاقی و عرفانی این ارتباط باید چطوری باشد؟ آیا در تاریخ، زنان عارف یا باتقوایی داشته‌ایم که یکی از علل موفقیت‌شان داشتن استاد مرد بوده؟ کلاس هم به صورت خصوصی بوده باشد. (فقط استاد و شاگرد تنها باشند و کسی دیگر نباشد؟) اینکه در فقه می‌گویند زن و مرد نامحرم ارتباط نزدیک نداشته باشند و یا هر دو با هم در یک اتاق نباشند را شما چگونه تحلیل می‌فرمایید؟ لطفا مستند بفرمایید تا بتوانم آن را به دیگران هم اعلام کنم. حقیر استقاده وافری از مباحث صوتی و کتبی شما داشته‌ام. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال باید شرایط طوری نباشد که خلوت دو نامحرم پیش آید. در مورد حاجیه‌خانم امین داریم که استادها در منزل ایشان می‌رفتند و به ایشان درس می‌دادند، ولی شرایط طوری نبوده است که حالت خلوت با نامحرم پیدا کند. موفق باشید

22164
متن پرسش
سلام: با توجه به تجربه و اینکه در قرآن آمده انسان را در برابر نیاز های جنسی ضعیف آفریدیم و اینکه خدا قانون صیغه موقت قرار داده، دارم به این باور می رسم که تنها راه ازدواج یا گناه است و نمی شود این نیاز را فروکش کرد. این درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏»(نور/33) آن‌هایی که نتوانند ازدواج کنند سعی نمایند عفت و عفاف خود را حفظ کنند تا آن‌که خداوند آن‌ها را از فضل خود برخوردار نماید. این آیه مژده می‌دهد که اگر انسان در مقابل نیاز به ازدواج کمی عفت به خرج بدهد، خداوند شرایط ازدواج سالم را برای او فراهم می‌کند. موفق باشید   

22162
متن پرسش
سلام: حدیث هست که کسی که گناه کبیره کند خدا تا 40 روز دعای او را نمی شنود. اگر فرد توبه کند هم همین طور هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توبه آن‌چنان انسان زمینه‌ی برگشت نور خدا را بر جان خود و در جامعه فراهم می‌کند که خداوند در مورد «توّابین» فرموده است: «ان اللّه یحبّ التّوابین» مسلّم کسانی را که خداوند دوست دارد، تنها نمی‌گذارد که بعد از گناه، گرفتار خیالاتی که بر اثر گناه فراهم آمده است، باشد و این است معنایِ محبت خدا به توبه‌کنندگان. موفق باشید 

22158
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام: در رابطه با فقه الحکومه چرا هیچ کدام از مراجع درس فقه الحکمومه ندارند و شاید خود حضرت آقا بهترین گزینه برای تشکیل این کرسی هستند چرا خودشان چنین درسی را تشکیل نمی دهند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً توسط بعضی از فضلا، کارهایی شده است. در سمیناری که در تهران تشکیل شد بنده فعالیت‌های آقایان را از نزدیک ملاحظه کردم. موفق باشید

22134
متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش 22130 ، پس تفاوت ما که حمد خدا رو بر زبان بیاوریم و بگوییم همه چیز خوب است و تلاش کنیم و.... با روشنفکران غرب زده که به مخاطبین خود توصیه می کنند هر روز جلوی آیینه بایست و بگو همه چیز خوب است و.... چیست؟ آیا قرار است هر دو فرهنگ با زبان یک نتیجه خوب بگیرند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حمدی که ما در نماز داریم نظر به حضرت ربّ‌العالمین است و اظهار این باورِ متعالی که منشأ همه‌ی خوبی‌ها و پاکی‌ها از اوست، و با این کار، نحوه‌ای از گفتگویی صمیمی با آغازین‌ترین حقیقت و مبنایی‌ترین وجود به میان می‌آوریم. این چه ربطی به نحوه‌ای از القای روان‌شناسانه دارد که تنها شارژکردنِ خود می‌باشد از طریق توهّم‌سازی؟! موفق باشید   

22130
متن پرسش
سلام: علت اینکه زبان مقدر است چیست؟ مثلا اگر بگوید امروز چقدر نحس است اتفاق می افتد؟چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. موضوع از این قرار است که انسان می‌تواند تقدیر خود را شکل دهد و در این راستا می‌گویند سعی کنید حداقل در حدّ زبان هم که شده برای خود تقدیری تیره شکل ندهید.  

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: خلاصه خوب حواستان را جمع کنید! هر چه اطراف شما جمع می‌شود، مالک آن هستید. مملوک چیزی نیستید. آزاد و مختارید. این اختیار و عزت را از دست ندهید. اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره‌ام و عادت کنی اوضاع خیلی بی‌‌ریخت می‌شود. کسی که قوی بوده کم کم می‌بینی ضعیف شده است. این طور گفتن خیلی مدخلیت دارد. همیشه بگویید: الحمدالله، شکر خدا. بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی. اگر پکر هستی دو مرتبه با دلت بگو: الحمدالله، آن وقت غمت را از بین می‌برد. قوه‌ات زیاد می‌شود.
مبادا اگر تازه کسب را شروع کرده‌ای بگویی بازار خراب است، وضع بد است. این حال کسانی است که هفتاد سال در این دنیا خرد شده‌اند. تو سه روز است کاسب شده‌ای. کسب خیلی سخت است. این حرف را نگو که عادت می‌کنی. امیدوارم که جلو زبانت را بگیری که موثر است. بنده یک وقت به ذهنم آمده بود که نکند زبان مقدر باشد. یعنی اگر گفتی خوب است خوب می‌َشود و اگر گفتی بد است بد می‌شود.* کسی که تازه زن گرفته است نگوید: ای بابا اوضاع بی‌ریخت است. کمرهایتان را محکم ببندید و قرص مشغول کارتان باشید. زود خودتان را ضعیف معرفی نکنید. فکر مشقتهای جزئی دنیا را نکنید. مالکیت خیلی قیمت دارد. هر جا هم که خرج می‌کنی بهره‌اش را می‌بری. لذتبخش است. مالکیت خیلی قیمت دارد؛ مالکیت نفس، مال، آبرو، خانه. کسی که سیگار می‌کشد در حقیقت سیگار او را می‌کشد. یک وقت نگویید مجبوریم. لفظ «مجبورم» نداریم مگر در طاعات خدا. در آن جا عیب ندراد، خدا یا من بیچاره‌ام، کاری از من بر نمی‌آید، نمی توانم تو را عبادت کنم. خدا اینها را دوست دارد. مالکیت وحشت آور نیست، خسته کننده نیست. مملوک بودن انسان را بیچاره می‌کند. این که انبیا و اولیا می‌گویند دنیا طلب نباشید، یعنی عبد دنیا نشوید. خدا انسان را مالک قرار داده است. فرمود: «الدنیا و الاخره هما ضرتان بمنزله المشرق و المغرب ان قرب من الواحد بعد من الاخر»** ؛ هر کس به یکی نزدیک شود از دیگری دور می شود. اگر مملوک دنیا شوم مملوک آخرت نمی توانم باشم. اگر مملوک خدا و ائمه(ع) شوم مملوک دنیا نمی‌توانم باشم. باید مالک باشم. بعد فرمود: «لکل منهما بتون»؛ برای هر کدام فرزندانی است. «کونوا من أبناء الاخره»؛ شما از فرزندان آخرت باشید! چقدر شیرین و لذتبخش است. کلام امیرالمومنین(ع) قوت کمر شیعیان است. کمر انسان را قرص و محکم می‌کند. در روایت آمده است که «البلاء موکل بالمنطق»؛ بلا و گرفتاری، موکول به سخن گفتن ]از آن[ است.  پیامبراکرم(ص) ، من لایحضر، ج ، ص 379 رجوع کنید به : نهج‌البلاغه، حکمت 103. کتاب طوبای محبت – ص37
مجالس حاج محمداسماعیل دولابی. موفق باشید 

22122
متن پرسش
سلام و تحیت جناب استاد: نظر شما در مورد مدارس غیرانتفاعی خاص که پول بیشتری دریافت می‌کنند و برنامه های ویژه و ظاهرا مذهبی‌تر و درسی‌تری هم دارند، چیست؟ آیا این نوع مدارس، تا به حال راهگشا بوده اند؟ یک حسی به من می‌گوید مدرسه‌های غیر انتفاعی (به معنای «آیت الله هاشمیِ» کلمه) خودش یک پدیده مضرّ است و اگر ظواهر و مناسک مذهبی را هم به سر و روی آن بمالیم، چیزی عوض نمی‌شود. به نظرم من با توده زیستن ما را بهتر به‌ عمل می ‌آورد. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «جانا سخن از زبان ما می‌گویی» وقتی می‌نویسی «به نظرم من با توده زیستن ما را بهتر به‌عمل می ‌آورد». موفق باشید

22120
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات: در مورد جریان سعد معاذ که با وجود قربی که به ساحت مقدس رسول خدا صل الله علیه و آله پیدا کرده بود دچار عذاب قبر در اثر بدخلقی با خانواده شد سوالم این است که چرا اولا پیامبر گرامی به ایشان تذکر ندادند تا اخلاق رذیله خود را اصلاح کند و اهل نجات شود چون قطعا ایشان به تذکری که رسول خدا شخصا و مخصوص خود ایشان به ایشان می دادند جامه عمل می پوشاندند و دوم اینکه آیا غفلت و ارتکاب یک گناه به طور مداوم مگر انسان را کم کم به ورطه هلاکت و ظلمت نمی کشاند؟ لطفا توضیح بفرمایید. ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً هم به جهت آموزه‌های دینی و هم به جهت آن‌که سیره‌ی پیامبر، سعدبن‌معاض مورد تذکر جهت آن رذیله‌ی اخلاقی قرار گرفته است 2- گاهی انسان‌ها در عین آن‌که در بستر حیات دینی خود تلاش می‌کنند، از یک رذیله نمی‌توانند به راحتی آزاد شوند. این فرق می‌کند که انسان‌ها به رذیله یا رذایلی میدان دهند تا بر انسان به طور کلی غلبه کند. موفق باشید

22117
متن پرسش
با سلام ادب و احترام و آرزوی قبولی طاعات: انسانی که در اثر اهمال و خطا و غفلت از یاد خدا دچار خسارت شده آیا با دعا و توبه و انابه امکان برگشت خسارت وجود داره؟ بعضی روحانیون می فرمایند که خسارت در اثر غفلت تا پایان عمر همراه انسانه و تنها توبه او پذیرفته می شود چون خسارت ناشی از غفلت از ابزار و قوانین همین دنیاست و خداوند هم از قوانین این دنیا تخطی نمی کنه و اگر انسان خوبی باشه خداوند در اون دنیا براش جبران میکنه پس «یا راد ما قد فات» و اینکه خداوند از بین برنده آثار گناه و خطا است چی میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظام عالم بر اساس رحمت و شفقت الهی ساخته شده است و به همین جهت ظرفیت جبران خطا و اهمال دارند. مثل آن‌که اگر استخوان پای ما شکست شرایط ترمیم آن فراهم است. لذا قصه‌ی توبه تا آن‌جا به میان است که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند کسی که توبه کند مانند کسی است که آن گناه را انجام نداده است. موفق باشید

22104
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: استاد عزیز مدتی هست که توفیق خدمت در تشکل طیبه بسیج دانشجویی را دارم و چند نکته و سوال ذهن مرا پراکنده می کند: 1. همانطور که میدونید سالهاست بسیج دانشجویی از آن آرمانی که امام راحل در پیام تشکیل بسیج دانشجویی بیان فرموده دور شده تن به سیاسی کاری داده اینکه بسیج باید بصیرت افزایی بکند شکی در آن نیست اما جناحی عمل کردن نه راهنمایی شما در جهت اینکه بسیج چگونه باید آرمانهای امام را در بطن جامعه دانشگاه پیاده بکند چیست؟ 2. اساس فعالیت بسیج دانشجویی را چه می بینید و اولویت فعالیت بسیج دانشجویی چیست؟ 3. هماهنطور که مستحضر هستید دانشگاه مختلط می باشد و تشکل دانشجویی بسیج هم در این فضا فعالیت می کند و واحد جداگانه ای بعنوان بسیج خواهران دارند که ذیل واحد برادران فعالیت می کنند و در جلسات با یکدیگر برخورد داریم آیا این درست است که بسیج ایجاد اختلاط بین خواهر و برادر بکند به چه نکاتی در این رابطه باید توجه کرد؟ توصیه های شما برای حقیر در عهده داری مسولیت بسیج دانشجویی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- دقت بیشتر به رهنمودهای رهبری و شناخت هرچه عمیق‌تر جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و توجه به معارف بلند و عمیقی که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برای آینده‌ی بشر مدّ نظر ما قرار داده‌اند 2- عنایت داشته باشید که بسیج یکی از شئون انقلاب اسلامی است و اولویت آن، درک درست زمانه‌ای است که در آن قرار دارد که زمانه‌ی حضور تاریخی انقلاب اسلامی در جهان سکولار است که در آن تقابل کیفیت الهی انقلاب اسلامی مقابل روح کمیت‌گرایِ دنیای مدرن قرار گرفته است 3- این‌که خواهران و برادران متدین با حفظ شئونات اسلامی جهت اهداف مقدس نظام اسلامی با هم ارتباط فکری داشته باشند، اختلاط بین زن و مرد محسوب نمی‌شود. موفق باشید  

22097
متن پرسش
سلام استاد: طاعات قبول. آیا درست است که برخی اذکار مثل ذکر یونسیه و مداومت بر زیارت عاشورا عوارضی مثل فقر یا چوب خوردن دارد؟ برخی معتقدند ذکر یونسیه فقر می آورد و زیارت عاشورا بدلیل معارف بالایی که دارد، خصوصا برای حاجات دنیوی چوب دارد و باعث گرفتاری انسان می شود. در حالی که ما برای گرفتاری ها و حاجات مهم مثل ازدواج، متوسل به ائمه می شویم و چله زیارت عاشورا در برآوردن حاجات معروف است. بارها شنیده ایم که نمک سفره تان را هم از اهل بیت بگیرید. در باور من نمی‌گنجد که ائمه اطهار علیهم‌السلام با آن همه رأفت، کسی را به خاطر متوسل شدن از طریق عاشورا برای حاجات چوب بزنند و یا اذکاری مثل یونسیه که در احوال باطنی ما موثر است چنین عارضه ای داشته باشد. متشکر می شوم اگر درباره عوارض اذکار و زیارت عاشورا بنده را روشن بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم مثل جنابعالی چنین باوری نداریم که این نوع اذکار که به اصطلاح اذکار عمومی می‌باشد چنین مشکلاتی را به‌بار بیاورد. موفق باشید

نمایش چاپی