بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21770
متن پرسش

سلام علیکم دو سوال داشتم: ۱. چرا منصور دوانقی امام را به شهادت رساند و بعد در اثر حضور خاصی که امام داشتند به شدت گریه کرد ولی شمر پس از جدا کردن سر امام اون حضور رو حس نمی کرد؟ آیا بین شمر و منصور دوانقی فرق هست یا بین حضور امام صادق و امام حسین؟! ۲. بنده احساس می کنم نمی توانم مرز بین دیگری ها رو بصورت دقیق مشخص کنم مثلا چه زمانی با چه گروهی باید مذاکره کرد؟ مثلا چرا یک زمان با سران مجاهدین خلق مذاکره و خوش و بش کردند ولی حالا نمی شود؟ یا برای کدام گروه ها و کشور ها و تا چه حد مرز مشخص کنیم؟ چکار کنم تا متوجه شوم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد مباحث «رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام» که در دو جزوه بر روی سایت هست، و در اعتکاف ماه رجب و رمضان در سال گذشته شرح داده شد؛ رجوع شود. عنایت داشته باشید منصور دوانقی از بنی‌العباس است و قریشی است و با امام صادق «علیه‌السلام» خویشاوند و به قول خودش پسر عموست، ولی شمر از خوارج است که کینه‌ی فرزندان علی «علیه‌السلام» را در خود دارد. موفق باشید

21763
متن پرسش
سلام علیکم: چند وقتی هست که متاسفانه شیطان در ذهنم آمده و شبهاتی برای من پیش آمده که هر زمانی سخنی از اهل بیت می شود در فکرم ناخواسته به صورت وسوسه می آید که از کجا میدونی که این مثلا حدیث یا این اتفاق یا این روضه و .... واقعا اتفاق افتاده است؟ این را می دانم که در کتاب های مختلف نوشته شده است اما من در ذهنم متاسفانه به این متون که از هزار نقل قول آمده است که برخی از نقل قول ها هم واقعا جعلی است در فکرم به طور وسوسه وار شک دارم می خواهم این وسواس ها و وسوسه های فکری ام بر طرف شود و این را هم بگویم که ذکر لاحول ولا .... را می گویم برای دفع وسوسه و وسوسه می رود ولی هنوز در ذهنم سوال وجود دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر ما ملاک داشته باشیم، می‌توانیم به حقانیت موضوع پی ببریم و این‌جا است که معارف الهی به‌کار می‌آید. موفق باشید

21752
متن پرسش
سلام استاد: استاد اخلاقی هست که خلافی در مطالبش نشنیده ایم، شاگردش به بنده می گفت که بنده کرامات زیادی از ایشون دیدم، یا یکی دیگر از شاگردانش می گفت که من یک مشکل روحی چند ساله داشتم چله گرفته بودم از روحانیت کمک گرفته بودم و مشاوره رفته بودم و حل نمی شد همین که پیش ایشون رفتم حل شد. این سخن مطابق است با آن سخن شما که فرمودید با حضورش حال ما را خوب کند نه اینکه توصیه کند تا خوب شویم، از خبرگان هم شاگرد ایشون هستند. ایشون از شاگردان آیت الله بهجت و آقای سعادت پرور است. و مطالبی را می گوید که به مطالب شما هم نزدیک است و روش ایشون معرفت النفسی است. مثلا همچین مطالبی را می گوید: اگر این عرفان موید انقلاب نشود ما این عرفان را زیر ما له می کنیم. ما فرزندان امام هستیم. امام شرایط را برای ما فراهم کرده است. ما رهبری دیگری نخواهیم داشت ان شا الله و... .شاگردش به بنده گفت ۴۰ روز دم غروب توسل که اهل بیت استاد را معرفی کنند، که شما فرمودید یا این شیوه (توسل) نمی شود کار را تمام شده دانست. نام این بزرگ وار آیت الله غفاری است. ایشون مخالف دارد، البته آیت الله قاضی هم مخالف داشت. البته بنده هنوز از ایشون مطمئن کامل نیستم که خودم را دست ایشون بسپارم، ولی گمان خوبی دارم. حال سوال بنده: ۱. آیا لازم است درباره ایشون تحقیق کنم و حرف مخالفان را گوش کنم ببینیم چه می گویند یا ۲. اینکه سریع شروع کنم و خودم به دستشان بسپارم؟ ۲. آیا لازم است توسل کنم یا لازم نیست؟ لطفا به ۲ سوال واضح جواب دهید. بسیار از شما متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید عجله کرد و از آن مهم‌تر ما باید سعی کنیم با معارف الهی مسائل اخلاقی خود را جهت دهیم و در آن صورت از استاد اخلاق هم بهتر می‌توانیم استفاده کنیم. چرا با معرفت نفس کار را شروع نکنیم؟! موفق باشید

21749
متن پرسش
بسم رب المهدی. سلام علیکم استاد: درونیات من. می خواهم خودم باشم. «خود واقعی» ام. خودی که دیگر نمی تواند تقابل و تضاد را بپذیرد. می خواهم آرامشی را در درونم ابدی کنم که نشان از جایگاه واقعی ام باشد. می خواهم بدانم در این جهان جایم کجاست؟ فکر نکنم توقع زیادی داشته باشم. بس است تضاد دیدن از درونم و بیرونم. انگار اعمال و رفتارم پاسخگوی آن چیزهایی نیستند که در درون به دنبال آنها هستم. حتی گاهی اوقات می خواهم خودم نباشم و تمام کنم این بازی سر دو باخت را. خسته شدم از این همه متفاوت بودن. متفاوت بودن را به معنای خاص شدن نمی گویم از این جا که دیگر خیلی از اطرافیانت آن چیزی نیستند که انگار تو به دنبال آنی. افراد انگشت شماری فقط تو را می فهمند. دردی که اکنون شاید در وجودت حس کردی را فقط با تعداد اندکی از افراد می توانی بازگو کنی. تمام زندگی ام شده مواجه شدن با دوگانه هایی که نمی دانم اکنون کدام یک بر دیگری غلبه دارد. همیشه راهی غیر از این دو راه هم برای هر شخصی تصویر می شود که باید به آن سمت گسیل داده شود. کاش زندگی ام مانند همه ی کسانی که بی خیال زندگی می کنند، تداوم داشت. البته این عبارتی است که زمانی که خیلی از همه چیز خسته می شوم به کار می برم. با اینکه می دانم این راه هم نمی تواند مرا جواب دهد. حسم این است که انسان وقتی در عالمی زندگی می کند معنا می شود با آن. وقتی تو در عالمی زندگی می کنی که با عالم غرب و پست مدرن و مذهب و اسلام و سنت و همه و همه درگیر شده است چگونه می خواهی خودت باشی؟ اصلا چگونه می خواهی یک نفر باشی؟ انگار خودم هم به دو نیم تبدیل شده ام نیمه ام غربی و نیمه دیگرم شرقی شده است. باید بتوانی افقی را فرا روی خودت متصور شوی که با آن هم نواشوی ولی افق کجاست؟! من و انقلاب می توانیم حرف مشترکی برای هم داشته باشیم؟ راستی آخر کلام این را هم بگویم که من یک "دختر"م و باتمام ویژگیهای دخترانه ام حس و حالم را بازگو می کنم. راستی خود جدیدم چه شکلی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در تاریخی که انسان می‌خواهد در عین قدسی‌بودن از ارتجاع و مدرنیته یعنی از نیهیلیسم عبور کند، ساز و کار خاص خود را می‌خواهد. معارف بلند مطرح‌شده در آثار امام مثل کتاب «آداب الصلواة» مقدمه‌ی کار است. فهم تاریخی انقلاب بر اساس آن‌چه بر روح و روان شهداء می‌گذشت، بسیار کارساز است. حضور در چنین فضایی، خود به خود راهی است که چون نوری در میان جنگلی انبوه، خود را می‌نمایاند. موفق باشید

21744
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. از کجا بفهمیم که استاد اخلاق عرفانی مد نظرمان، استاد اخلاق عرفانی واقعی است؟ آیا همین که از نفس حضور در محضر ایشان فیوضاتی را درک کنیم یا موانعی را خرق کنیم می توان فهمید یا راه های دیگری هم دارد؟ لطفا همه راه های تشخیص را بفرمایید که دوباره سوال نپرسیم.۲. افرادی که شاگردان فرد عرفانی بودند اما معلوم نیست که خودشان به توحید ذاتی رسیده باشند یا نرسیده باشند نمی توانند بگویند فلانی استاد واقعی نیست و روشش اشتباه است چون اعتبار این که نفس خودشان به مطلوب رسیده و کمال را درک کرده و قدرت دست گیری و اشرافش به شاگرد هنوز معلوم نیست چطور حرفش را قبول کنیم؟ درست است استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم روش حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ، روش مطمئنی باشد که با تأمل با عرفانی که ایشان در آثارشان تدوین کرده‌اند، جلو برویم و در نهایت، نظر به جنبه‌های معرفتیِ قرآن و روایات داشته باشیم، در آن صورت خود به خود اخلاق ما، اخلاق خوبی خواهد شد اگر سعی کنیم در آن معارف اصیل تأمل نماییم. به عنوان مقدمه کتابِ «آداب الصلواة» ایشان را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

21748
متن پرسش
سلام استاد جان: سال نوتون مبارک. استاد من تقریبا سه ساله که مسیر زندگیم عوض شده تو این سه سال با انرژی تمام و شادی و اعتماد به نفس پیش اومدم و به جاهای خیلی خوبی رسیدم و ایمان زیادی داشتم اما بعد تصادف پدرم اتفاقات بد پشت سر هم افتاد و شادی رو از ما گرفت. اشتباهات پشت سر هم اتفاق افتاد نتونستم درست تصمیم بگیرم اعتماد به نفسم رو از دست دادم ایمانم کم رنگ شد دیگه حرف کسی رو گوش نمیدم ادم شکاکی شدم به ایمانم هم حتی شک کردم و افسرده شدم. اما الان عزم جدیدی دارم و می خوام دوباره شروع کنم اما یه مسئله ای مدام باعث حجاب بین من و حقیقت میشه باعث ناامیدیم میشه اونم اینه که نگاهم به تصورات دیگران نسبت به حرفام و اعمالمه چون اونا هم اشتباهاتم رو دیدن و دیدشون نسبت بهم بد شده حالا انگار یه جوری شده که وقتی می خوام یه قدم بردارم در خیالم نگاهم به اونا میفته و میگم اگه من فلان کارو بکنم میگن... بدترین برداشت مزخرفی که میشه از عملم داشت میاد تو ذهنم و ناامید میشم دیگه نمی تونم درست تصمیم بگیرم دیگه نمیدونم چی خوبه چی بده. من خواهرم و عده ای از اقوام نزدیکم و تقریبا تمام مردان خانواده و خویشانم ضد ولایت فقیه هستن و همش در حال حرف زدن در این موردند من همیشه امیدوار بودم که آنها رو برمیگردونم ولی الان با دیدن این اشتباه از من دیگه هیچ امیدی نه من دارم و اونها هم با نا امیدی به من نگاه میکنن و با یه حالت مسخرگی اصلا نسبت به حرف من حساس شدن و تا صدای من میاد هیشکی نمیشنوه اصلا تمایلی به شنیدن حرف من ندارن و من هم موقع حرف زدن با اونا به شدت دچار ترس و استرس میشم من رشتم فیزیکه و دانشگاه صنعتی اصفهان درس می خونم فضای دانشکدمون هم طوریه که آدما پشت سر هم حرف میزنن از این اتفاق می ترسم. آدم عصبی ای شدم و سمت هر کاری میرم یا افراط می کنم یا تفریط. آدم پر استرسی هستم از کارهامم عقب افتادم با این منفی نگری ای که دچارش شدم همیشه وقتی می خوام یه کاری رو شروع کنم نگاهم میره به سمت مسائلی که مشکلات راهم هستن و بعد بیخیال میشم یا اصلا دیگه مثل قبل که فکر می کردم فلان کارو بکنم خیلی خوبه حالا میگم که چی این کارو بکنم یا اون کارو که چی؟ به شدت دلم می خواد به خدا نزدیک بشم ولی با اولین مشکل با اولین غفلت سریع به هم میریزم و ناامید میشم و عصبی و افسرده و ذهنی پر از خیال و وهم بیخود من خدامو میخوام ولی نمیدونم چطوری می تونم به خدا نزدیک بشم. تو ذهنم پر از راه حله ولی اونقدر شکست خوردم که به سمت هیچ کدومشون نمی رم. اراده ام ضعیف شده من قبلا ایمان داشتم که روی خانوادم اثر میذارم و تغییرشون میدم ولی الان نا امید شدم و تا وقتی این ذهنیتم درست نشه نمیتونم به آدم های دیگه فک کنم احساس می کنم دارم نقش بازی می کنم و دروغ میگم به خاطر همین دچار بن بست شدم و نمیتونم ادامه بدم من دانشجویی پرتلاش و ناامیدم. قبلا هدفم این بود میرم فلسفه و فیزیک می خونم و بعد فیزیک رو به فلسفه ربط میدم و به دیگران زیباییشو نشون میدم اما آنقدر تو دانشگاه سرعت تدریس بالاست که شما در حد پاس کردن نمره فرصت می کنید مطالعه داشته باشید و کلا دانشگاه کل زندگیتون رو به هم میریزه و تمام وقت شما رو در اختیار خودش میخواد و یهو یه جا متوجه میشی که دیگه خودت نیستی و فراموش می کنی کی بودی و فقط اونی که دانشگاه میخواد میشی این وضعیت منه. من قبلا والیبال حرفه ای کار می کردم و درسم هم در دبیرستان عالی بود ولی دانشگاه هر دوش رو ازم گرفته. توی یه بینهایت علم غرقم کرده و وقتی هم برام نگذاشته که به علاقه های دیگم برسم و کلا آدم ناارامی شدم. استاد الان با دوستام تصمیم گرفتیم سیر مطالعاتی شهید مطهری رو شروع کنیم. میشه شما یکم روشنم کنید که کجام و چی کار باید بکنم؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که رهبر معظم«حفظه‌اللّه» تأکید دارند فعلاً باید خوب درس بخوانید تا روح آن مطالب علمی را به‌خوبی بشناسید. در کنار آن اگر فرصت شد پیشنهاد بنده یا دنبال‌کردنِ شرح تفسیر حمد حضرت امام است، و یا شرح مقالات آیت اللّه شجاعی. 2- فعلاً سرتان به کار خودتان باشد، با حترام به اطرافیان، خیلی وارد بحث و جدّل با آن‌ها نشوید. به شخصیت‌شان احترام بگذارید 3- از ورزش غافل نشوید. موفق باشید

21739
متن پرسش
بسم الله خیر اسماء سلام علیکم: استاد عزیز مدتی هست که تو هر جمعی (چه خوانواده و چه دوستان) میریم صد درصد موضوع آن جمع در مورد مسائل اقتصادی و ...هست و اینکه متاسفانه به تهمت و افترا و فحش غیبت به علما٬ رهبری٬ روحانیت و اسلام می انجامد و بنده از این باب به شدت مورد آزار قرار می گیرم. خواستم بپرسم که قطع رابطه کنم یا خیر؟ حقیقتا خود بنده تند مزاج هستم و خیلی زود از کوره در میرم لطفا کمک کنید. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون آن‌که قطع رابطه کنید و بدون آن‌که درگیر شوید فکر کنید بالاخره چگونه باید این مردم را متوجه‌ی عالَمی کرد که بالاتر از این عالَم باشد. در آن صورت خداوند راه‌هایی را بر قلب شما اشراق می‌کنند. موفق باشید

21742
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه مطالبی که در کتاب های «ماه رجب ماه یگانه شدن با خدا» و کتاب «اسما الهی دریچه ورود به عالم معنا» بیان نمودید و در مورد این ماه رجب که فرمودید خداوند با اسما خود حضور خاص پیدا می کند. آیا دعاهای جوشن کبیر و دعای سحر می تواند دعاهای با برکتی در این ماه باشد. در صورتی که با شرایط مراقبه که فرمودید خوانده شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً برکت خود را دارد ولی از دعاهای مخصوص ماه رجب و اذکار مربوطه غافل نشوید. موفق باشید

21734
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با یک طلبه ای بحثمان شد که کدام یک استاد اخلاق واقعی است، بنده یک مطلبی را عرض می کنم و شما استاد عزیز اگر درست بود آن را تایید بفرمایید. و آن اینکه شخصی به عنوان استاد اخلاق معرفی شده ولی ممکن است هیچ صاحب نفس نباشد و در نفوس شاگردانش اثر نگذارد و شنیدیم که شاگردانی داشته که از پیش ایشان رفته اند، استاد اخلاق رفتارش سالکین را مجذوب می کند و با نوری که خدا در او قرار داده است، حقانیتش ثابت می شود نه با تایید چند نفر که معلوم نیست به توحید ذاتی رسیده باشند یا نرسیده باشند؛ کسی که استاد اخلاق است از روی رفتار و هیبتی که خدا در او قرار داده بیشتر می شود او را تشخیص داد تا از روی تایید چند نفر که شاگرد آیت الله ...بوده اند؛ ابتدا جمال و نورانیت و صاحب نفس بودن استاد دلیل بر استاد واقعی بودن است بعد تایید دیگران؛ استاد اخلاق واقعی را باید از نورانیت درونش و موثر بودن در نفوس و قدرت کلامش که نشان می دهد چه مقدار درک کرده است فهمید؟ نه اینکه چند نفر بگویند فلانی استاد اخلاق است برویم بعد چند سال می بینیم تغییر آن چنان حاصل نشد و عمر ما رفت. آیا این صحبت اشتباه است خواهشی که دارم به صراحت جواب دهید که بنده درست می گویم یا غلط؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته که می‌فرمایید، نکته‌ی مهمی است؛ می‌ماند که باید بین استاد اخلاق تکلیفی با اخلاق عرفانی تفاوت قائل شد؛ استاد اخلاق عرفانی نحوه‌ای از حضور ما را در عالَم در ما شکل می‌دهد که خود به خود حال ما خوب می‌شود نه آن‌که توصیه کند تا خوب شویم. موفق باشید

21735
متن پرسش
سلام استاد: استاد اخلاقی هست در قم که از مریدانش شنیدیم که شما ۴۰ روز دم غروب آل یس بخوانید اهل بیت راهنمایی کنن، خب حالا اگر ما این دستور العمل را انجام دادیم اهل بیت ما را به این استاد معرفی کردند، این توسل واقعی است و حقیقت را بیان می کند؟ البته باید قرائن دیگر هم به صدق این استاد باشد نه فقط چشم بسته توسل کنیم. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با این شیوه‌ها نمی‌توان مطلب را تمام شده و قابل اعتماد دانست. موفق باشید

21731
متن پرسش
سلام علیکم: ۴ سال پیش تحول جدی در زندگیم بوجود اومد و خدا عنایت کرد و من را با راه دین آشنا کرد اون موقع توبه کردم و در مسیر اسلام گام برداشتم. اما الان بعد از ۴ سال می بینم مملو از رذایل اخلاقی هستم هرچی سعی می کنم و دوباره شروع می کنم و چله می گیرم و تا ترک گناه کنم به نتیجه نمی رسم اوایل خیلی روندم خوب بود اما الان یه حالت خاصی برام پیش اومده حتی خیلی مسائل برام عادی شده. حاج آقا خسته شدم ۷ روزه از ماه رجب گذشته و من هیچ کاری نکردم. بلکه دیروز یه گناه کبیره بد هم کردم. یه راهی جلوی پام بگذارید. رشته ام فلسفه و کلام اسلامی هست و مطالعاتی هم در خصوص اخلاق و اسما و... هم داشته ام اما این همه نظری خوندنی که برجان تاثیر نگذاره چه فایده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره راه مشخص است و باید با هزاران مانع هم که پیش می‌آید ما نسبت به راهی که باید در آن وارد شویم و پایداری کنیم، مصر باشیم. شیطان تلاش می‌کند با گناه‌آلودکردنِ ما، ما را از ورود در راهِ دیانت و پایداری بر آن مأیوس کند. عمده عزمی است که باید داشته باشیم حتی اگر بنا است صدبار توبه کنیم. موفق باشید

21729
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: من در شرایطی قرار دارم که بسیاری از برنامه هایم را خداوند جلو می برد. مثلا دوره ای پرستاری پدر و مادرم و برکات بسیار آن و دوره ای کلاس های تخصصی قرآن٬ احکام و باز برکات بسیار آن. گاهی تصمیم می گیرم بعضی برنامه هایم را کنسل کنم و کاری را شروع کنم ولی متوجه می شوم رضایت خداوند در آن نیست؛ موانع و مشکلات ایجاد می شود. این جاست که در هزینه هایم دچار مشکل می شوم. مثل بعضی از هزینه های درمانی. نمی دانم اینجا باید از خداوند برای رزق کمک بخواهم؛ برای کار کمک بخواهم؛ اصلا نمی دانم چه کار کنم. دوستان مذهبی می گویند چون دختر هستی فعلا روزی تو همان است که برایت تعیین شده؛ تو فعلا به وظایف خودت عمل کن؛ نمی دانم ولی گاهی احساس می کنم اگر در بعضی از درمان هایم کوتاهی کنم بعدا به مشکلات زیادی برخواهم خورد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دیانتِ حقیقی دیانتی است که همراه با عقل و معنویت باشد. لذا به ما گفته‌اند با توکل، زانوی اشتر ببند. یعنی در عین آن‌که کار را به خدا واگذار می‌کنیم آن‌چه را هم که عقلا انجام می‌دهند و عقلانی است، انجام دهیم. موفق باشید  

21726
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده عزیز: مثل اینکه در سوال ۲۱۷۱۰ منظورم را دقیق نرساندم. سوال من این است: آیا این دید و بازدید های روتین امروزی که خودتان بهتر می دانید به چه شیوه ای برگزار می شود (و بیشتر باعث به دردسر و در تنگنای اقتصادی افتادن میزبان می شود تا اینکه موجب باز شدن گره های زندگی اش٬ و اینکه اکثر مباحثی که رد و بدل می شود هزله گویی و چرت و پرت و دروغ و تهمت می باشد)، مصداق صله رحمی که در روایات ذکر شده، می باشد؟ و حالت امروزی چقدر تا حالت مطلوب، فاصله دارد؟ اصلا آیا این دید و بازدید ها مصداق صله رحم می باشد؟ و اینکه استاد عزیز، آیا صرف تلفن زدن به فامیل و آشنا، مصداق صله رحم می باشد و با فلسفه وجوب آن تطابق دارد؟ بنده که به نظرم منفی است ولی دوستی گفت در روایت داریم که صله رحم را بجا بیاورید ولو به یک سلام کردن یا ولو به نوشاندن جرعه ای آب.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این به عهده‌ی ما است که از چنین فرصتی که پیش آمده است به صورت صله‌ی رحم از آن استفاده کنیم. زیرا در طول سال کم‌تر چنین فرصتی پیش می‌آید. بخواهیم و نخواهیم، مردم مسئله‌ی عید نوروز و پذیرایی مربوط به آن را انجام می‌دهند. چرا ما در چنین شرایطی که آن‌ها آمادگی بیشتری دارند، سر به آشنایان‌مان نزنیم! موفق باشید

21723
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سال نو مبارک. استاد جان در کتابی خواندم یکی از بزرگان گفته بودند خواندن زیارت عاشورا چوب دارد. این جمله یعنی چه؟ مثلا اگر کسی روزی یکبار زیارت عاشورا بخواند برایش مشکل ایجاد می شود؟ متشکرم از حوصله شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور همین باشد که شما برداشت کرده‌اید. ولی نمی‌توان به آن سخن اعتماد داشت. زیارت عاشورا، راهِ ارتباط و اُنس با مولایمان حسین «علیه‌السلام» است، در این فضا، هرچه پیش آید خوش آید. موفق باشید

21722
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: گاهی اوقات انسان تلاش می کنه مراقبت های خود رو زیاد کنه. نمازها به جماعت و استغفار و ...اما در این بین یک دفعه نماز صبحش قضا می شود. این چه طور است؟ آیا به جهت غرور است یا...؟ حالا بعد از این در این فکر می رویم که با توجه به حدیث که می فرماید اگر یک نماز صبحت قضا شد به اندازه کوه هم طلا بدهی فایده ندارد چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که ما با یک برنامه‌ریزی معقول وظایف خود را انجام دهیم و بقیه را به خدا واگذاریم. شاید برای نجات ما از عُجب، این مسئله پیش آید. موفق باشید

21721
متن پرسش
سلام استاد: من جوان ۲۱ ساله‌ای هستم پر از تضاد و نفاق ساختاری. در جامعه فردی مذهبی و انقلابی محسوب می شوم، اما پس از فرار از شلوغی زمانه وقتی با خودحقیقی ام رو به رو میشوم پر از ابهامم، پر از شک و سوالم نسبت به انقلاب و اتفافات زمانه ام. استاد کار به اینجا ختم‌ نمی شود، این تضادها مرا از زندگی نا امید کرده است، تقریبا حوصله هیچ کاری ندارم و به شدت منفعل شده ام. مشکلاتم با مطالعه درست نشده است. بعضی وقتها به لقمه ام شک می کنم که نکند خدایی نکرده این همه حال بد و نفاق ناشی از لقمه حرام باشد. استاد، با زیارت ائمه انرژی می گیرم اما به هفته نمی کشد که روزمرگی مرا با خود می برد، انگار نه انگار از زیارت امام معصوم برگشته ام و دوباره گناه روی گناه. استاد از روزمرگی، روز را شب کردن و شب را روز کردن می ترسم، می ترسم مثل پدرهایم زندگی کنم اما عزم و انگیزه ای برای زندگی متفاوت ندارم. می دانم که تنها راه برون رفت از ظلمت زمانه شهادت طلبی است اما استاد نمی توانم خودم را فریب دهم، در عمق وجودم چنین طلبی ندارم. هنوز ظاهرم برایم اهمیت دارد و در قید و بند ظاهر و زیبایی گرفتارم. چرا به چنین روزی افتاده ام؟ از کجا باید شروع کنم؟ خودم را فریب بدهم و ادا در بیاورم یا به ندای وجودیم گوش دهم؟ استاد عزیز در یک کلام آشفته ام و آشفتگی ام حتی در پرسشم هم هویداست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا نشد که وقتی در راه قرار گرفتیم انتظار داشته باشیم از همان ابتدا به انتها خواهیم رسید. بحمداللّه اولین قدم آن است که متوجه باشیم با آن‌که اصل ذات‌مان آسمانی است، سختْ خاک‌آلود و ناسوتی شده‌ایم و قدم دوم آن است که پای در راه گذاریم و قدم‌قدم با نفس امّاره تکلیف‌مان را روشن کنیم. نه باید مأیوس بود و نه مغرور. مولایمان علی «علیه‌السلام» خطاب به فرزندشان امام حسن «علیه‌السلام» آن را گفتند که مربوط به همه‌ی جوانان است. نامه‌ی آن حضرت به فرزندشان نقشه‌ی راه است، به‌خصوص در این دنیایی که سختْ ظلمانی است. در این رابطه پیشنهادم آن است که کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را نه‌تنها بخوانید، که در جان خود «یافت» کنید. آفتاب طلوع خواهد کرد و چراغ را خاموش خواهیم نمود. موفق باشید

21720
متن پرسش
با سلام: استاد برای رهایی از رذائل اخلاقی مثل حسادت، کبر، عجب و... چه کار باید کرد؟ آیا برای شروع دعای مکارم اخلاق را بخوانم یا معراج السعاده؟ خواهش می کنم کمکم کنید. احساس می کنم این رذائل حجاب های زیادی بین من و خدا ساخته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «رنج راحت شد چو شد مطلب بزرگ / گَردِ گَله طوطیایِ چشم گرگ». وقتی متوجه شویم برای رسیدن به حقیقت، ارزش آن را دارد که بسیاری از امیال خود را زیر پا بگذاریم کار، راحت می‌شود و مسئله‌ی مهم در همین‌جا است وگرنه همه می‌دانیم حسادت و کبر و عجب چیست، عمده عزمِ عبور از آن است. با همه‌ی این‌ها دعای «مکارم الاخلاق» مولایمان حضرت سجاد«علیه‌السلام» غوغا می‌کند. این حقیر نیز شرحی بر آن داشته‌ام. جزوه‌ی آن بر روی سایت هست و صوت آن را هم می‌توانید از جناب آقای حاج آقا نظری به شماره‌ی 09136032342 بگیرید. موفق باشید

21702
متن پرسش
سلام: در تکمیل بحث انجام شده در صفحه ی زیر می خواهم بگویم: الرزق رزقان اشاره به صفت رحمان و رحیم خداوند دارد. یعنی به خاطر رحمان بودن یک رزق معینی را به همه ی موجودات عالم می دهد و به خاطر رحیم بودنش به کسانی که از قوانینش پیروی می کنند و شاگرد اول کلاس می شوند رزق خاصی را به عنوان جایزه می دهد. ارادتمند شما عباسعلی ملک http://lobolmizan.ir/quest/2304
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد رزق این نکته که می‌فرمایید، نکته‌ی قابل دقت و تأمّل است. موفق باشید

21687
متن پرسش
جناب استاد سلام: ۱. آیا افکاری که مایل به آنها نیستیم و اجبارا در ذهن ما نقش می بندند و افکاری هستند که ما را اذیت می کنند و قادر به رفع آنها نیستیم، از القائات شیطانیست؟ یعنی از خارج به ما القاء می شود؟ برای دفع اینگونه افکار چه روش و راهی هست؟ ۲. آیا افکار نیکو و آرامش بخش که برخی موارد در ذهن ما نقش می بندد و می دانیم که در آن لحظه اصلا به آن موضوع فکر نکرده ایم و بدون مقدمه به ذهنمان خطور می کند از جانب ملائکه به ما القاء می شود؟ برای بیشتر شدن این افکار چه راه و روشی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌شود گفت در هر دو حالت همان‌طور است که می‌فرمایید. می‌ماند که در موقعی که خطورات شیطانی ورود می‌کند بنا به فرمایش آیت الله بهجت، باید آن را دنبال نکنیم تا به مرور از شدت و حدت آن کم شود. موفق باشید

21686
متن پرسش
من برم به کی بگم حالمو؟ کی از دل من خبر داره؟ کیه که میفهمه اصل مسئله من چیه؟ کیه که میدونه من برا چی حالم خرابه؟ اصلا کسی هست منو نجات بده؟ اصلا کسی هست؟ حالم خرابِ خرابِ خرابِ، نمیدونم به کی باید پناه ببرم. میگن به خدا پناه ببر، قبول، ولی نمیدونم چرا نمیتونم با این خدا ارتباط برقرار کنم، خسته ام از این وجهه ای که دارم، کاش هیچکس احترامم نمیکرد. کاش...کاش....کاش. دلم میخواد برم ریش هام رو بتراشم و چند تا کار نامتعارف انجام بدم تا دیگران نگاهشون بهم عوض بشه. میگن خوب چرا این کا رو بکنی، خودت رو با وجهه ات تطبیق بده. نمیتونم. با پدر و مادرم نمیتونم ارتباط برقرار کنم (مرتب عاق میشم) 9 ماهه ازدواج کردم گفتم خوب میشه، با همسرم هم نمیتونم رابطه درستی برقرار کنم. کاش یکی به دادم می رسید. این درد دلمهِ. هیچ چیزی به ذهنم نمیرسه. حرف هایی زدم و کار هایی کردم که هیچ برگشتی نداره. از دست حرف های کلیشه ای هم خسته ام. شاید شما هم بگین نیهیلیسم زمانه، خوب چیکار کنم؟ بدون نشاط و امید که کاری نمی توان کرد. مرتب کارم این شده، یه چند روز امیدوار میشم، یه چند روز ناامید (شدم مصداق آیه قل تمتع بکفرک قلیلا). اگه وقت دارین کمکم کنید. من کتاب هاتون خوندم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال آیا جز راهی به غیر از آن‌که خودمان مسئله‌مان را با راهی که محمد و آل محمد صلوات الله علیه در مقابل ما گشوده‌اند، باید حل کنیم؟ در هر حال این انسان‌ها معنابخشی به خود و دیگران را در این عالم به نمایش گذاشته‌اند. آنقدر باید تلاش کرد تا حجاب بین ما و این انوار مقدس رقیق و رقیق‌تر شود و معنای حقیقی که آن بنیادین‌ترین معناست به ما برگردد. زیارت مزار شریف این بزرگان، خود به خود این مسئله را نیز برای ما اثبات می‌کند. موفق باشید

21681
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد با توجه به آیه 60 سوره غافر دعا عبادت خداوند است، از طرفی به طور مشخص حجم عظیمی از ادعیه معصومین علیه السلام مبتنی بر ترس از عذاب و شوق به به بهشت است تا جایی که این مطلب به صراحت در قرآن آیه 15 سوره انعام از قول پیامبر می فرماید: «قُلْ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ» «بگو: من اگر نافرمانی خدای خود کنم از عذاب آن روز بزرگ سخت می ترسم.» خوب: 1. چرا عرفا می گویند عارف به جایی می رسد که دیگر از عذاب جهنم نمی ترسد یعنی از پیامبر و اهل البیت علیهم السلام بالاتر است؟ 2. چرا عملی که به خاطر ترس از عذاب یا فراق و شوق به بهشت یا وصال صورت می گیرد مورد ملامت قرار می گیرد و می فرمایند این اعمال از حظوظ نفسانیه خارج نیست و تصفیه از این دو عمل باید صورت گیرد و تصفیه از این دو مرتبه نزد اهل الله لازم است. پس چرا اهل البیت خود را تصیفیه ننمودند و اکثر دعاهای و مناجاتهای شخصی ایشان با خدا حول محور همین ها دور می زند. البته پر واضح است که اهل البیت مقامات بسیار بالاتری هم دارند ولی می بینیم با این حال از این دو موضوع هم خود را تصفیه ننمودند و تا پایان عمر مبارکشان اکثریت دعاهای ایشان از قبیل مناجات خمس عشر، دعای عرفه، ابوحمزه و...... درباره همین دو درخواست خوف و شوق است؟ 3. اساسا این که نفس به طور کلی حذف شود معقول نیست حتی آن هنگام که عارف می گوید من هیچ حظ نفسانی نمی خواهم باز هم این من و نفس اوست که چنین عبادتی را دوست دارد و از آن لذت می برد یعنی در آن هنگام که می گوید من هیچ حظ نفسانی نمی خواهم هیچ نخواستن مطلوب نفس است و از آن لذت می برد (لطفا به سوال 3 جداگانه پاسخ فرمائید) با تشکر و التماس دعا. لطفا جواب را در سایت بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموما هر کدام از این جملات را می‌توان با نظر به شخصیت گویندگان آن معنا کرد. آری! لابه و زاری امام معصوم از عذاب، می‌تواند عذاب حرمان باشد که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای کمیل می‌فرمایند چگونه از نظر به رحمت تو خود را محروم بدانم. و مسلم همواره در همه‌ی مراتب نسبت نفس انسان با حضرت معبود در میان است حتی آن‌جایی که انسان می‌خواهد خود را به عنوان حجاب، نبیند در طلب آن است که خود را به حق ببیند که این معنی فانی از خود و باقی به حق است. موفق باشید

21668
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت استاد بزرگوار. با معارفی که ارائه می فرمایید احساس حیات می کنم. انگار زندگی دوباره پیدا کرده ام. خدا خیر دنیا و آخرت به شما عنایت فرماید. من متوجه نمی شوم چه گناهی صغیره است؟ گناهانی که اکثرا جامعه مومنین را هم گرفتار کرده مثل گناه غیبت که کبیره حساب می شود. پس صغیره چه گناهی حساب می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گناهی که به‌کلّی نسبتِ انسان با خدا را به هم بزند مثل شرک، و یا حقوق افراد را نادیده بگیرد و به آبروی افراد ضربه بخورد؛ عموماً در زمره‌ی گناهان کبیره است. موفق باشید

21672
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد در سوال 21414 فرمودید آموختن فلسفه و عرفان در زمره‌ی امور تقلیدی نیست لکن در سوال 21371فرمودید چه نیاز به علم کلام و فلسفه است بنابرین استاد اگر بدون فلسفه و عرفان میتوان عقاید پایه ای چون اثبات خدا و نبوت مصطفی را بر پایه محکمی نهاد در مرحله بعد که تقلید از فقیه شروع میشود اگر آن فقیه فتوا به حرمت فلسفه دهد با چه مجوزی میتوان به فلسفه اشتغال یافت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسلّم تنها راهِ قوت‌دادن به عقاید، فلسفه و عرفان نیست. ولی فراموش نکنیم که حوزه‌ی فقه، اصول عملیه‌ است نه نظردادن به آموختن یا نیاموختنِ فلسفه و عرفان. موفق باشید

21656
متن پرسش
سلام استاد: من همیشه از بی خدایی خودم رنج می برم. از این زندگی و بندگی نکبت باری که دارم رنج میبرم. از اینکه چرا نماز شب بیدار نمی شوم یا حتی نماز صبح ها هم اکثر اوقات بیدار نمی شوم. تا اینکه چند شب پیش وقتی که خواستم بخوابم با خودم این افکار را مرور می کردم که ناگهان گریه ام گرفت از این وضع بندگی ام. خیلی هم گریه کردم و اشک ریختم (با اینکه من خیلی سخت اشک چشمم می آید). استاد جان! خیلی خیلی دلم برای خدا تنگ شده بود. (خیلی حالت عجیبی بود). ولی استاد بعد از اینکه گرفتم خوابیدم، نه برای نماز شب بیدارم کرد و نه برای نماز صبح. استاد این حالات چندین بار برایم اتفاق افتاده ولی هر بار حتی برای نماز صبح هم بیدارم نکرد. سوالم این است که چرا؟! چرا احساس می کنم التفاتی نمی شود؟ گاهی وقت ها هم به خاطر همین، افکار شیطانی سراغم می آیند که اینها همه الکی اند و خبری نیست و ...تو رو خدا راهنمایی ام کنید. از دست نروم! یه جوری جوابم را بدهید که دلم را قانع کند. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید در این موارد مأیوس شد. سعی کنید با آمادگی‌هایی که در روز در خودتان ایجاد می‌کنید، روح‌تان را نسبت به بیدارشدن حساس کنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در این مورد دارد. موفق باشید

21644
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید. ببخشید استاد سوالی داشتم، استاد شما در جواب سوال شماره ۲۱۶۲۵ که در مورد حضور قلب در نماز سوال کرده بودن، فرمودین که: با برنامه سلوکی در راستای اصلاح خواطر، آرام آرام حجاب بین ما و حقیقت رقیق و رقیق تر می شود، سوال اینجاست که کدوم دستورات سلوکی؟ تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان رعایت حرام و حلال الهی و رعایت اخلاق فاضله، اگر با رویکرد دفع خطورات باشد؛ کارساز خواهد بود. موفق باشید

نمایش چاپی