بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20139
متن پرسش
سلام علیکم: سوالی از استاد بزرگوار داشتم، ممنون میشوم انتقال دهید: سوال: جان و عفت و آبروی خانمی شیعه در خطر جدی است. فرد شیعه دیگری که از این موضوع مطلع است، در حوزه های زیر، برای کمک و رهایی این خانم، از نگاه ولایت الهی تا چه حدی وظیفه دارد هزینه کند؟ ۱. تا چه حدی از لحاظ مالی هزینه کند برای رهایی ایشان؟ ۲. تا چه حدی از لحاظ آبرو و اعتبار هزینه کند برای ایشان؟ ۳. تا چه حدی جانش را به خطر بیاندازد برای نجات ایشان؟ ۴. اگر والدین این فرد و یا همسرش و یا اطرافیانش بواسطه این کمک و هزینه طردش کنند، باید به کمک به رهایی ایشان ادامه بدهد یا منصرف شود؟ نکته اینکه ملاک این سوال ها کسب رضایت الهی هست و میزان هزینه کردها اهمیت چندانی ندارد. سوال اصلی این است که تا چه حد در این امور هزینه شود رضایت الهی را در پی خواهد داشت که اگر هزینه نشود وظیفه بندگی و حق مسلمانی و شیعه بودن به تمامه به انجام نرسیده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفه‌ی شما در آن حدّ است که زندگی شما و اعتبار و آبروی شما حفظ شود. بنا نیست برای آبادکردن دهی، شهری را خراب کنید. موفق باشید

20127
متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید. جناب آقای ابوالقاسم فنایی در کتاب دین در ترازوی عقل آورده اند که اساسا اخلاق بر دین مقدم است یا بهتر بگویم ما قائل به اخلاق سکولار هستیم. ایشان اخلاق را اینگونه می بینند و به اخلاق دینی می تازند! استاد نطر شما درباره ی شخص ایشان و این نگاه ایشان چیست؟ گرچه ایشان از دوستان و شاگردان آقای ملکیان می باشند و برخی هم می گویند دین در ترازوی اخلاق همان قبض و بسط است اما این بار در قالب اخلاق و نوع نگاه همان نوع نگاه است. استاد اخلاقی که این ها ازش دم می زنند همان اخلاقی است که فیلسوفش کانت است؟ اساسا اخلاق اسلامی در نظر شما چه تعریفی دارد؟ آیا شما به اخلاق فرادینی قائل هستید اگر هستید به چه معنا هستید؟ گلوگاهی که اینچین اساتید اینچنینی مثل آقایان فنایی و ملکیان را در خود فرو برده است کجاست؟ و چه می شود که ایچنین اصالت را از دست می دهند و در آشفتگی آرا و نطرات غوطه ور می شوند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد مبنای آقای فنایی با آقای ملکیان متفاوت باشد. سخنان آقای فنایی را گوش داده‌ام، از جهتی قابل تأمل است و شبیه آن چیزی است که ما در موضوعات حسن و قبح ذاتی و عقلی می‌گوییم که موضوعاتِ فراشرعی است. موفق باشید

20104
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده پرسشگر سوال 20097 هستم. یک قسمتی از سوالم را فکر کنم جواب ندادید. آن سوال را با عرض معذرت بار دیگر مطرح می کنم «چگونه می توانم در صورتی که از مرجعم تقلید می کنم، مسائلی را که در رساله ها نوشته نشده را بفهمم و به گناه مرتکب نشوم؟ (پرسیدن از دفتر مرجع تقلید در همه موارد و همه زمان ها امکان پذیر نیست و ممکن است برخی مسائل در لحظه پیدا شود که هم انجام دادنش را ندانم حرام باشد و هم احتیاط کردنش حرام باشد و بین دو راهی گیر کنم)» اگر امکانش هست بررسی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد شرایط الهی کلیات را در اختیار ما می‌گذارد تا ما نسبت خودمان را با آن کلیات به صورت جزیی مشخص کنیم و در همین رابطه در روایات داریم که ائمه می‌فرمایند: «علینا بالقاء الاصول و علیکم بالتفریع» یعنی ما اصول را برای شما مطرح می‌کنیم و خودتان آن را به صورت جزیی و فرع شکل دهید. آری! تکالیف جزئیه‌ی شرعیه را مراجع روشن می‌کنند. موفق باشید

20097
متن پرسش
سلام: بنده پسری 17 ساله هستم و به حوزه هم نمی روم. آیا رسیدن به درجه اجتهاد برای سالک ضروری است؟ آیا بهتر است که تقلید کنم یا خودم در هر مورد احکام را به دست آورم؟ چگونه می توانم در صورتی که از مرجعم تقلید می کنم، مسائلی را که در رساله ها نوشته نشده را بفهمم و به گناه مرتکب نشوم؟ (پرسیدن از دفتر مرجع تقلید در همه موارد و همه زمان ها امکان پذیر نیست و ممکن است برخی مسائل در لحظه پیدا شود که هم انجام دادنش را ندانم حرام باشد و هم احتیاط کردنش حرام باشد و بین دو راهی گیر کنم) چون در کتاب مقالات آیت الله شجاعی در حدیثی که ذکر کرده بودند، نوشته بود «کمال یک انسان و نهایت کمال او علم و بصیرت و تفقه در دین است.» و بعد از اون هم عبارت اطلاع کامل از دین داشتن در کتاب آمده و من اینجور فهمیدم که چون اطلاع کامل از دین داشتن، اطلاع کامل از احکام خدا هم هست، پس باید تمام احکام رو آدم بلد باشه. آن طرف قضیه را هم وقتی می بینم که مدت زمان بسیاری را باید صرف مطالعه و بررسی احادیث بکنم، می بینم که فایده زیادی ندارد و برام سوال پیش اومده که چرا یک مجتهد باید ساعت ها وقتش رو صرف مطالعه و بررسی احادیث و روایات و آیات مربوط به حج یا ارث یا مثلا مسائل مربوط به زنان و ... بکنه که وقت زیادی ازش گرفته میشه و خیلی از اونها براش فایده ای نداره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شریعت الهی کلیّات را در اختیار انسان می‌گذارد تا هرکس بتواند مسیر إلی اللّه را طی کند و در فروع دین هم یا باید انسان مجتهد باشد، یا از مجتهد تقلید کند و کسی هم که نیّت می‌کند در فروع دین مجتهد شود تا به جامعه خدمت نماید، برکات خاصِ نیّت خود را می‌برد. موفق باشید

20096
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 5 تا سوال درباره توکل داشتم (سخنرانی توکل در جنود عقل و جهل را نیز گوش داده ام): 1. می توان یک بار برای همیشه توکل کرد؟ یعنی مثلا من توکل می کنم که از الآن تا پایان عمرم هر کاری را که صلاح دیدم و تشخیص دادم که بهترین کار است را انجام دهم و خدا نیز بهترین نتیجه را برای من مقدر سازد؟ 2. اگر بتوان این کار را انجام داد، پس یعنی من تا آخر عمرم هیچ گناهی انجام نمی دهم. چون گناه به صلاح آدم نیست. یعنی امکان دارد من در کاری توکل بر خدا بکنم و بهترین کاری را که به ذهنم می رسد را انجام دهم و گناه مرتکب شوم؟ 3. اگر توکل بر خدا کردم و تلاشم را کردم، بهترین نتیجه برای من اتفاق می افتد یا بهترین نتیجه برای جامعه (یعنی بهترین اتفاق ممکنی که برای همه مردم و پیشرفت آنهاست اتفاق می افتد یا بهترین اتفاقی که برای من ممکن است بیفتد ولی ممکن است برای بعضی ها نفع نداشته باشد یا بهترین اتفاقی که هم بهترین حالت برای من است و هم بهترین حالت برای جامعه؟ آیا اصلا مورد آخری امکان پذیر است؟) 4. اگر به صورت کامل و ایمان کامل قلبی، توکل انجام نشده باشد (که معمولا افراد ضعیف الیمان هم همینگونه هستند)، باز هم بهترین اتفاق ممکن می افتد؟ 5. در مواردی که اگر کار خاصی را (این کار خاص وقت زیادی را از من می گیرد) انجام ندهم، احتمال دارد اتفاق بدی بیفتد، آیا بهتر است که آن کار خاص را انجام دهم یا آنکه توکل بر خدا کنم و به دلیل اینکه وقتم گرفته می شود، آن کار خاص را انجام ندهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. هر موضوعی ما را به توکل مخصوص به خودِ همان موضوع دعوت می‌کند و باید در همان موضوع خدا را وکیل گرفت 2- نفس امّاره همواره وجه استقلالی برای موضوعات را در مقابل ما به میان می‌آورد 3- در توکل، خدا است که به میان می‌اید و آن‌چه مصلحت همه‌جانبه‌ی فرد و جامعه است پیش می‌آورد 4- در حدّ وظیفه و توان باید عمل کرد و امید به رحمت پروردگار داشت. موفق باشید

20090
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خدمت استاد عزیز: استاد! تا به خودم آمدم، فهمیدم که عجب آدم بی خودی شدم. چقدر سخت است که چند سال باشد که از ته دل، گریه نکرده باشی. استاد، راهی بده برای ما جوانان غرق شده در گرداب آخرالزمان. یا زهرا سلام الله علیها
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که نامه‌ی حضرت علی«علیه‌السلام» به فرزندشان را مطالعه فرمایید آن نامه تحت عنوان کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در دو جلد بر روی سایت در قسمت نوشتار و کتب هست. موفق باشید

20075
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم: سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: در همین ابتدا از شما معذرت می خواهم که جواب ایمیل قبلی را نگرفته، دوباره وقت گرانقدر را شما گرفتم. استاد، بنده ی حقیر در ایمیل های قبلی گفتم که اول راه هستم، برای همین زیاد مسدع اوقات شما می شوم، حلالم کنید. به لطف و توفیق الهی می خواهم قدم در راه بندگی بگذارم همان راهی که گمشده ی ماست هر چند دیر به فکر افتادم اما آمدم، استاد، بنده ی حقیر در دوره ی دانشجویی ارتباط کمی با اطرافیان و مخصوصا اقوام داشتم که روحیه ی خوبی برایم به ارمغان آورده بود، از خیلی از قیل و قال های دنیویی آزاد بودم، مشکل اینجاست که بنده آن دوره دانشجو بودم و به بهانه درس و دانشگاه و دوری راه از رفتن به خیلی از مجالس و حضور در مهمانی ها و جمع شانه خالی می کردم و به صورت خیلی محدود با خانواده و اقوام در ارتباط بودم، اما طی این سه سالی که خانه نشین شدم رنگ دنیایی گرفتم، دو هفته ای می شود که دوباره دلم هوایی شده و بی قرارم، هر چقدر دل و عقلم را کنار هم می گذارم می بینم هر دو تصدیق می کنند که آن دوران، دوران خیلی خوبی بود، سراسر آرامش و.... الان که می خواهم همان رویه را ادامه بدهم با ممانعت خانواده روبه رو می شوم، عروسی نمی روم ناراحت می شوند... در جمع که حاضر می شوم وقتی غیبت می کنند جلوگیری می کنم ناراحت می شوند مجلس را ترک می کنم ناراحت می شوند و... استاد برخی از اقوام و نزدیکانمان از جمله دامادمان مخالف ولایت فقیه است، با نرفتنم به خانه شان راحت ترم ولی مادرم ناراحت می شوند، اتفاقا چند دقیقه قبل وصیت نامه شهید داوود عابدی را مطالعه می کردم که نوشتند با کسانی که ولایت فقیه را قبول ندارند قطع ارتباط کنید. تکلیف بنده چیست؟ اجرکم عندالله. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این زمان، باید با مدارا و احترام به بقیه عمل کرد. انزوا و دوری از بقیه خوب نیست. انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند. محبت به دیگران، انسان را انسان می‌کند. چگونه انسان به خاطر چنین بهانه‌هایی به خانه‌ی خواهرش نرود؟!!  موفق باشید

20004
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جان! این خیال واقعاچه قوه ای است؟! استاد آیا حضرت امام خمینی (ره) که از نوجوانی و جوانی سیر و سلوک خود را آغاز کرده! واقعا سال با این خیالات دست و پنج نرم کرده؟ استاد بنده خیالات بسیار پوچ و باطلی به سراغ من می آید، که بعضاً وقتی ریشه یابی می کنم متوجه میشم که ناشی از یک رذیله اخلاقی است! ولی الحمدالله خدا آگاهم کرده که نباید این رذیله را داشته باشم، و به لطف الهی بسیار منزجر هستم از این رذیله اما واقعا خیالات بدجوری اذیتم می کند، حتی حتی حتی در زیارت امام معصوم (ع) که هم اکنون هستم!! استاد بی زحمت به سئوال های این حقیر پاسخ دهید. 1. آیا حضرت امام (ره) هم در دوران جوانی خود چنین خیالاتی به سراغ ایشان می آمده؟ میخوام بدونم آیا هجوم این خیالات پوچ و زشت برای همه ی طالبان و سالکان یکسان هست؟ 2. استاد این که حضرتعالی از فیوضات زیارت امام معصوم (ع) سخن می رانید، به ویژه در سلوک الی ا.... پس چرا الان خیالات این اجازه را نمی دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آیت اللّه حسن‌زاده «حفظه‌اللّه» می‌فرمودند خطورات که در خیال وارد می‌شود، تا آخر برای انسان هست ولی می‌توان با تجربه‌ای که انسان به‌دست می‌آورد، از آن‌ها به‌خوبی عبور کرد به همان معنایی که آیت اللّه بهجت «رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند: آمدنِ آن خطورات، در اختیار شما نیست، ولی عبور از آن‌ها و اعتنانکردن به آن‌ها در اختیار شماست 2- با زیارت ائمه «علیهم‌السلام» امتحان کنید که چه اندازه در زیر سایه‌ی آن بزرگواران کارها راحت جلو می‌رود. موفق باشید

20005
متن پرسش
با سلام: کتاب «فرزندم این چنین باید بود» شما رو مطالعه کردم اما هر چه به روی خود فشار می اوروم می بینم که نمیشه گناه نکرد یعنی خیلی مشکل هست که از زیر بار گناه در رفت. حاج آقا اولا برامون دعا کنید ثانیا راه کار بدید تا از شر گناه خلاصی پیدا کنیم. ممنون یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره شیطان بی‌کار نیست. ما را گرفتار گناه می‌کند تا ما از رحمت پروردگار و توبه به درگاهِ حضرت محبوب مأیوس شویم. وظیفه‌ی ما است که در هیچ حالی از توبه و امید به رحمت پروردگار مأیوس نگردیم تا پوزه‌ی شیطان به خاک مالیده شود. موفق باشید

19999
متن پرسش
سلام: آیا با 4 ساعت در روز خوابیدن، مشکلی برای بدن به وجود می آید؟ چون در کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا، فهمیدم که روزه خواب انسان را کم می کند و همچنین در یکی از سخنرانی هایتان گفتید که 6 ساعت خواب ضرری ندارد و همچنین بزرگان، بسیار کم می خوابیدند. می خواستم بدانم باید به صورت تدریجی خواب انسان کم شود یا در ابتدا می توان به همین مقدار اکتفا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی فرموده بودند بین یک‌سوم تا یک‌چهارم، خواب در 24 ساعت طبیعی است و سلوک را مختل نمی‌کند. ظاهراً خواب کم‌تر از 6 ساعت به‌خصوص اگر زیادتر از معمول این کار انجام گیرد، قوه‌ی واهمه را قدرت می‌دهد و خیالات بر انسان غلبه می‌کند. موفق باشید

19993
متن پرسش
سلام استاد: اگر جوانی به مرتبه‌ای از ظلمت! برسه که فرق بین معصیت و عدم معصیت رو حس نکنه، چه باید بکنه؟ خدا خیرتون بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است در ابتدا چنین باشد که می‌فرمایید. ولی با رعایت دستورات شرع الهی آرام‌آرام فطرت انسان بیدار می‌شود و می‌یابد که اطاعت خداوند غذای جان اوست. موفق باشید

19985
متن پرسش
به نام خدا. سلام استاد: بازم ببخشید وقتتون رو میگیرم. استاد شما رو معلم خودم میدونم و برای همین هم میخوام باهاتون راحت صحبت کنم چون مطمئنم شما میتونید کمکم کنید. استاد الان در حالی این پیام رو براتون می فرستم که وقعا خودم رو در منجلابِ متعفنِ معاصی و کثافات ، اسیر می بینم و اگر کسی پیدا نشود که دستم رو بگیرد و از این متجلاب بیرون بکشد، معلوم نیست بتوانم عاقبت به خیر شوم و شاید کارم به جایی کشد که خداوند مرا به حکم خالدین فی النار تا ابد در آتش بسوزاند و بسوزاند. ازتون خواهش می کنم که دستم رو بگیرید و از این باتلاق من رو بیرون بکشید. حقیقتش را بخواهید آنقدر که با شما راحت هستم با پدر و مادرم راحت نیستم. و این چیزهایی رو که الان براتون میخوام بنویسم 90 درصدشو خانوادم نمیدونه. استاد قبلا مقداری از سرگذشتمو گفته بودم. اما دوباره تکرار می کنم که وضعیتم را بهتر متوجه شوید. استاد من 18 ساله هستم. چند روز پیش کنکور دادم و فعلا منتظرم نتایج هستم. من از سوم راهنمایی به دلیل جهل و کم اطلاعی گرفتار خودارضایی شدم و پس از اینکه متوجه شدم که این کاری که می کنم چیه و چه عواقبی داره، فی الفور همان روز ترک کردم اینکار رو. و تقریبا دیگه انجام ندادم این کارو تا حدود یکسال پیش. یعنی تقریبا سه چهار سال پاک بودم. اما یک سال پیش بر اثر دیدن عکسی از یک نامحرم که چند ثانیه بیشتر نبود، نفسم چنان طغیان کرد و خودشو نشون داد که ...چه بگم! از اونوقت دوباره اسیر این گناهِ شنیع شدم. البته اینو بگم که تو اون سه چهار سالی که پاک بودم چنان به خدا نزدیک شدم و با کتابهای عرفانی و زندگینامه عرفا و نمازشب و ... مأنوس بودم که طعم حقیقیِ معنویت رو در این مدت چشیدم. اما از یک سال پیش تا الان کارم شده مجادله و درگیری با نفس و شیطان. با اینکه خودم قلبا دوست ندارم این گناه رو کنم اما به محض تحریک شدن مثل برده ای که هیچ اختیاری از خودش ندارد، نفس و شیطان گویا با طنابی ظخیم مرا به سمت انجام این گناه می کشانند و گویا از خودم اراده ای ندارم. و پس از انجام این کار هنوز چند ثانیه نگذشته که کارم غصه خوردن و ناراحتی و پشیمانیست. و توبه می کنم و از خدا میخوام منو ببخشه. اما دوباره هنوز چند روز نگذشته که افکار شیطانی و محرک منو تحریک میکنن و دوباره... روز از نو روزی از نو. استاد این یک سال کارم شده همین. هِی گناهِ هِی توبه و ناراحتی و پشیمانی. وقتی که تحریک می شوم گویا اصلا در وجود من چیزی به نام عقل وجود ندارد و سراپا شهوت و نفس هستم. و هنگام تحریک شدن و رفتن به سراغ انجام این گناه خودم کاملا میدونم که دارم چی می کنم و چه بلایی سر خودم و زندگیم میارم اما عرض کردم عقل و اراده ای در آن زمان ندارم تا این گناه رو نکنم. استاد تو این یک سال گاهی اوقات در یک روز سه بار این کار رو می کردم و گاهی اوقات دو دفعه پشت سر هم. گاهی اوقات با شکم پر (که حالا فهمیدم ائمه گفتند چقدر بده و حتی باعث مرگ میشه). خلاصه تو این یک سال خودم رو بیچاره کردم. چنان این گناه تو این یک سال زندگیمو داغون کرد که نتونستم صاف درس بخونم و کنکور هم قبول نمیشم اون رشته ای که میخوام. خلاصه استاد داغون کردم خودمو زندگیمو دنیامو آخرتمو ... و الان چنان در فشارِ روانی قرار دارم که نمیدونم چه کنم. چون فکر می کنم با این زیاده روی هایی که تو این یک سال کردم چنان بلایی بسر خودم اوردم که شاید چند سال دیگه بیشتر عمر نکنم. چون هم زیاده روی در این عمل عمر را کم میکنه و هم با شکم پر خود ارضایی کردن تو روایات اومده باعث مرگ ممکنه بشه. برای همین مطمئن نیستم فردا از خواب بلند شم. چون هر لحظه امکان داره مرگم فرا برسه. استاد خیلی داغونم. انقدر برای خودم برنامه داشتم که بعدا وارد سلوک شوم و به درجات عالی عرفانی مثل فنا و بقا برسم و... اما می بینم با این وضعی که دارم معلوم نیست از جهنم نجات پیدا کنم چه برسه به فنا و بقا. استاد خواهش می کنم کمکم کنید. فکر می کنم زیاد عمر نمی کنم و نمیتونم خوب از عمرم استفاده کنم و به کمال برسم. خوشبحالتون که شما 66 سالتونه. انشاءالله خداوند بهتون عمرِ طولانی عطا کنه. کاش من هم 66 سالگیمو ببینم. آخه استاد با این بلایی که تو این یک سال سر خودم اوردم فکر کنم 40 سال هم عمر نکنم. استاد اگه بدونید چه حس بدیه وقتی آدم بدونه دنیاش فنا شد. آخرتشم فنا. نه از آخرت و مقامات عالی خبریه نه از فنا و بقا. آدم میبینه خدا یه فرصت بهش داد که یه چند سال خودشو بسازه برای آخرت و برای ابد، اما آدم تنها فرصتی رو که داره ضایع کرد و تباه. استاد سال آینده میخوام دوباره برای کنکور بشینم بخونم اما میدونم تا این گناه در وجود من باقی هست، همون اشه همون کاسه. استاد التماستون می کنم که بهم بگید تو این چند سالی که زنده ام چیکار کنم تا نهایتِ استفاده رو بتونم از عمرم ببرم و به جایی برسم که قاضی ها و علامه طباطبایی ها رسیدن؟ آیا میتونم تو چند سالی که از عمرم باقی مونده اون چیزی رو که خدا ازم میخواد انجام بدم و خشنودی خدا رو بدست بیارم؟ استاد بهم بگید چیکار کنم که از این گناه، و افکار و عواملی که باعث میشن من به این گناه بیفتم خلاص شم؟ و چطوری میتونم به اون فنا و بقا و... برسم؟ اصلا آیا ممکنه؟ به نظر شما تو این چند سال که زنده ام مهمترین کارهایی که باید بکنم تا بتونم خوشنودی خدا رو بدست بیارم، و به مراحل بالای کمال برسم چیست؟ خواهشا کمکم کنید. ببخشید استاد رشته سخن طولانی شد. اما جز شما کسی رو ندارم که بتونم این حرفارو بهش بگم. خواهش می کنم مثل همیشه همچون پدری مهربان این فرزندِ جاهلتون رو راهنمایی کنید و از منجلاب کثافات بیرون بکشید. خداوند به شما سلامتی و توفیق روز افزون عنایت بفرماید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه به عنوان یک نقشه‌ی راه باید برای خود طراحی کنید و زندگی خود را مطابق آن تعریف نمایید؛ ایجاد شرایطی است که تنهاییِ زیادی با خود نداشته باشید حتی اگر بنا است درس بخوانید از صبح زود تا نزدیکی‌های خواب شب در جایی مثل کتاب‌خانه یا کنار دوستان باشید تا قدرتِ این صورت ذهنی آرام‌آرام کم و کم‌تر شود.

وقتی نفس امّاره غالب نیست شرایط زندگی را طوری فراهم کنید که وقتی نفس امّاره غالب شد، میدانِ کار برایش نباشد مثل طرفی که از طریق پنجره‌ی خانه چشم‌چرانی می‌کرد و در حالت عادی پنجره را جوش داد که در حین غلبه‌ی نفس امّاره نتواند پنجره را باز کند. مطمئن باشید اگر مدتی شرایط جواب‌گویی به آن خیالات را  فراهم کنید، نوری سراغ شما می‌اید که اساساً از جواب‌گویی به آن خیالات، متنفر خواهید بود و در این حالت است که امیدوار خواهید شد همه‌ی آن سیئات به حسنات تبدیل می‌شود. موفق باشید

19984
متن پرسش
سلام: مثلا می خواهیم قرآن بخوانیم یک دفعه یادمان می آید فردا باید بریم اداره بیمه برای دفترچه یا می خواهیم نماز شب بخوانیم یک دفعه یادمان می آید چند ساعت دیگه باید بریم وام گرفته شده مان را پرداخت کنیم و ... اینها نه حضور قلب میزاره برام نه انگیزه، چی کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین کثرت‌ها باید نظر به وحدت را بر روح و روان خود غلبه داد. موفق باشید

19974
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه زمینه ی هدایت برای افراد زنا زاده و افرادی که در خانواده های مرفه و نیز خانواده های فاسد بزرگ می شوند و با توجه به اینکه این افراد اختیاری در این انتخاب ها نداشته اند و در مقایسه با افرادی که در خانواده های متدین و صالح بزرگ می شوند. این مطلب چگونه با عدل الهی سازگار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که انسان‌ها در عین ثابته‌ی خود قبل از تولد با اختیار خود زندگی خود را انتخاب می‌کنند و همواره با همان انتخاب در دنیا می‌آیند و می‌توانند آن انتخاب را ادامه دهند یا تغییر دهند، دیگر این بحث‌ها نمی‌ماند حتی کسی که زنازاده است، خودش رحم زنا را انتخاب می‌کند در حالی‌که آن دو نفری که زنا کرده‌اند، می‌توانند توبه کنند ولی او مسئول انتخاب خودش می‌باشد که چنین رحمی را انتخاب کرده است. در این مورد خوب است به مباحث «عین ثابته» رجوع شود. موفق باشید

19980
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم آقای طاهرزاده: هر چه فکر می کنم و گذشته خودم را بیاد می آورم گذشته که در دبستان، راهنمایی، دبیرستان و بعد در دانشگاه گذشت و رفقایی که داشتم و هم اکنون تو کوچه و بازار خیلی بی تفاوت از کنار هم رد میشیم به نظر شما چگونه این نسبت گشوده شود و عالم رفاقت معصومانه ای که وجود داشت دوباره شکل بگیره؟ موانع این راه کدامند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه خودخواهی‌ها و تکبّر و مشغول خودشدن، این مشکلات را ایجاد می‌کند. موفق باشید

19973
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی اینجانب یک برادر دارم ، دانشجو است. درسهای ترم اول برایش سنگین بود. دچار افسردگی شدید شد. البته پیش زمینه هم داشت. ایشان وسواس فکری هم دارند هنوز خودش رو پیدا نکرده. فنی حرفه ای هم ثبت نام کردند برای یادگیری یک مهارت. به مباحث مذهبی علاقه دارد. خودم کتابهای شما را خوانده و صوت برخی مباحث را گوش داده ام. به نظر شما چه کتابی را مطالعه کند برای شروع. یا چه مبحثی را گوش دهد. آیا کلا برای مشکلات روحی انسان که از پدر یا مادر عزیزمان به ارث برده ایم و آنها هم از یکی از والدین شان، در این عالم راه حلی نیست؟ ما هم باید این رفتارها را به فرزندانمان انتقال دهیم؟ مشاوره های روانشناسی راهگشا نیست به تنهایی. ما نباید قطع کننده این جریان یا این زنجیره تکراری باشیم. اصلا امکانش هست؟ دردهای من نگفتنی است، دردهای ار جنس این دنیا. از بی خبری.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که قرآن می‌فرماید: «خُلِق الانسان ضعیفاً» و از آن‌جایی که ضعیف‌بودن بد نیست و ضعیف‌ماندن بد است، هرکس به نحوی ضعف‌هایی دارد که باید در مسیر زندگی و از طریق اعمال و افکار، جبران کند. به نظر بنده دنبال‌کردنِ مباحث «معرفت نفس» خوب است. موفق باشید

19927
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: شما بفرمائید با این دوران سخت جوانی سرشار از نیازهای گوناگون عدم امکان پاسخ به آنها در حال حاضر چه کنیم؟ شما جوان بودین چه ميکردين؟ چگونه از این خواسته ها ی آزار دهنده رهایی پیدا کنیم؟ دعوامون کنید استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً جایگاه مشکلی است. آیت اللّه ابراهیم امینی جهت این موضوع که برای جوانان این دوره پیش آمده، اشک می‌ریختند. فقط باید به خدا پناه برد تا اولاً: راهِ حلی پیش بیاورد و ثانیاً: جوانان را از گناه حفظ کند تا لااقل خودشان متوجه شوند همان خدایی که این میل را در آن‌ها گذاشته است، وقتی می‌فرماید باید مواظب باشند از طریق حرام آن میل جواب داده نشود، می‌داند که می‌شود در مقابل آن مقاومت کرد و بهره‌ی فوق‌العاده‌ای گرفت. موفق باشید

19931
متن پرسش
سلام استاد: سلامت باشید. در باتلاق موسقی گیر افتادم چه کنم؟ با این که همه ی جور اطلاعاتی نسبت به آن داریم اما آدم رو بدجوری می کشه چه کنم؟ و منظورم موسیقی حرام نیست، موسیقی حلال است که ساز آن، صدای زیبای اشخاص و...آدم رو می کشد. و این خود سبب می شود که انسان دائم الذکر (حتی زبانی) دیگر نباشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نقش موسیقی در حوزه‌ی خیال است. اگر با تعمق در معارف بتوانید خود را در موطن عقل وارد کنید، خود به خود جذبه‌ی موسیقی کم می‌شود. موفق باشید

19917
متن پرسش
سلام علیکم: حب به اهل بیت سلام الله علیهما چگونه تشدید می یابد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رعایت حرام و حلال الهی یک‌نوع هم سنخی و نزدیکی بین انسان و اولیاء معصوم پیش می‌اید در آن حدّ که انسان احساس می‌کند آن بزرگان، وجهِ متعالی خود او هستند و باید با تمام وجود نظر به آن‌ها داشته باشد تا به حقیقت خود نزدیک شود. موفق باشید

19919
متن پرسش
سلام استاد جان: 1. بنده در مسیر معنوی نگرانم که به جایی مثل بزرگان نرسم و همچنین دوست دارم ثروتمند ترین فرد جهان باشم مثل آیت الله بهجت این نگرانی خوب است یا به قول آیت الله بهجت دنبال مقامات معنوی بودن انسان را به جهنم می برد - همچین چیزی - لذا برای خودم دعا می کنم، گریه می کنم، و طلب می کنم و... خوب است؟ لطفا اگر کوچک ترین اشکالی هست بفرمائید که مکائد نفس ظرافت دارند. 2. همین امر باعث شده بیشتر به فکر خودم باشم نه دیگران آیا این هم خودبینی است؟ 3. به فکر مقامات معنوی باشم؟ 4. بیشتر به فکر خودم باشم یا دیگران؟ اولویت با چه کسی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر بندگی و انجام وظایف شرعی و دقت در معارف الهی، هرچه پیش آمد، خوش آمد. موفق باشید

19903
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: اهل مراقبه و محاسبه تا حدودی هستم. اما اصلا اصلا از خودم راضی نیستم و حس می کنم گناهکارترینم، و حس خوبی به خودم ندارم و هیچ امیدی به پیشرفت معنوی ندارم و میگم من کجا و عبد شدن کجا، سر سوزنی به خودم و عباداتم امیدی ندارم، هر عبادتی هم که انجام میدم حس می کنم نه قبول هست و نه ثوابی داره، هر کار می کنم هر چی دعا می کنم که خداوند کمکم کنه و به قربش برسونم احساس می کنم برعکس دور میشم ازش، این نامیدی عذابم میده، افسردم میکنه، چون هدفی جز این ندارم، و فکر اینکه به این هدف یعنی قرب نرسم خیلی عذاب دهنده و وحشتناکه برام. استاد بفرمایید چیکار کنم، مدام می ترسیدم و حواسم بود که به عجب دچار نشم اما حالا انگار از اون ور بوم افتادم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است سیر مطالعاتی که مبتنی بر معرفت نفس است، را دنبال کنید. مثل سیر مطالعاتی که بر روی سایت قرار دارد. موفق باشید

19895
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: برای شروع ماه ذی القعده و به ویژه چله کلیمی چه توصیه ای دارید؟ آیا چله کلیمی الزاما نیاز به استاد دارد؟ یعنی نمی شود مراقبتهایی را خود شخص انجام دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به فرمایش آیت اللّه بهجت، علم شما استاد شماست. لذا نیاز به استاد خاص ندارید. با روزه‌داری و آزادکردن خود از مشغله‌های دنیایی سعی کنید با عبادات و مطالعه‌ی کتب عرفانی، قلب را آماده‌ی الطاف الهی بفرمایید. موفق باشید

19886
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: سوالی داشتم در مورد بحث آیه های 56 الی 70 سوره نساء، تمام مواردی که در این آیات شما به آن اشاره فرمودید را قبول دارم و آرزوم همینه که بتونم مومن حقیقی باشم ولی در عمل به آن عاجزم. هر زمان تصمیم جدی برای اطاعت از خدا می گیرم شکست می خورم. حتی در نماز یومیه ام. برای قوی شدن اراده ام چه کاری باید انجام دهم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دوری از گناه و نداشتن آرزوهای دنیایی، توفیق اطاعت هرچه بیشتر از خدا و رسول او را فراهم می‌کند. موفق باشید

19859
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر و خوشی، استاد بنده در زمینه معنوی خیلی توقع زیادی از زندگی خودم دارم و افسرده میشم اگر فکر کنم که سرانجام عمرم بشه سیاهی لشکر بهشت، استاد نه اینکه بنده ذخیره معنوی خاصی دارم یا بنده خوبی باشم نه اما من فقط به فضل و کرم خداوند طمع دارم که جزو بنده های واقعی اش بشم، اما به این فکر می کنم که اگر برای همه امکان پیشرفت معنوی و بنده شدن بوده و هست پس چرا فقط یه شیخ حسین قلی همدانی داریم، یه آیت الله قاضی، یه علامه طباطبایی و یه آیت الله بهجت داریم، بعد نامید میشم و پیش خودم میگم شاید منم نهایت یه آدم خوبی بشم نه یه بنده واقعی. تنها دلخوشیم همینه که بشم اونی که خدام میخواد و ترسم هم از نشدن هست، استاد یعنی میشه بنده به این خواسته ام برسم و دور از انتظار نباشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت:

آن‌قدر ای دل که توانی بکوش

گرچه بهشتش نه به کوشش دهند

مائیم و راهِ گشوده‌ی شریعت و خدایی کریم و مهربان، همو که علامه‌ی طباطبایی را، علامه‌ی طباطبایی کرد، می‌داند که با ما چه کند. از ما صداقت و از او کرامت. موفق باشید

19847
متن پرسش
سلام و خسته نباشید خدمت حضرت استاد: این سوالی است که در بحث با شخصی دیگر به وجود آمده است. و جواب آن بسیار مهم است خواهشمندم اگر از جواب آن مطلع اید کامل پاسخ آن را بفرمائید. ممنون. اگر حجاب یکی از مهمترین ویژگی های یک زن مسلمان است و یا اگر عفاف و حجاب تا این اندازه با یکدیگر نسبت دارند چرا زنان مسلمان و مومن در صدر اسلام از همان ابتدا موظف به رعایت آن نشدند، همانطور که مثلا به اقامه ی نماز موظف شدند؟ اگر اسلامی بودن جامعه در زمان پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) منوط و مشوط به با حجاب بودن همه ی زنان نبود، چرا امروز فرض بر این است که در جامعه ی اسلامی همه زنان، حتی اهل کتاب باید با حجاب باشند و الا اسلامی بودن حکومت زیر سوال می رود؟ قابل تامل است که نه تنها شواهدی از برخورد حکومتی و اعمال تنبه و تعزیر زنان به خاطر عدم رعایت حجاب و یا تبرج در این مدت یافت نمی شود، بلکه تا آنجا که از بحث مکتوب فوق استفاده می شود ظاهرا هیح روایت معتبری هم وجود ندارد که نشان دهد پیامبر (ص) یا ائمه ی اطهار (ع) حتی از موضع امر به معروف و نهی از منکر لسانی در این موضوع با زنی در کوچه و بازار برخورد کرده باشند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده‌ی احکام اسلام حتی نماز، به مرور و پس از آمادگی اولیه‌ی جامعه‌ی اسلامی به صورت نهایی‌اش اعلام شد. ولی از آن به بعد که حکم الهی نماز و شراب و حجاب نازل گردید، هرگونه تخلف با آن حکم، معصیت محسوب می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی