بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19741
متن پرسش
عرض سلام و احترام: به نظر شما جوانی که در خانه پر از مشکل زندگی می کند و مدام شاهد دعوای پدر مادر خود است چکار باید بکند؟ واقعا تحملم تموم شده هیچ کاری از دستم بر نمیاد. تمام سعيم رو می کنم احترام هر کدوم رو جداگانه داشته باشم. پدرم که باهام حرف میزنه میگم حق با شماست، به مادرم هم همینو میگم که هر دو رو داشته باشم ولی بالاخره یه دختر جوان که از نظر عاطفی اینطور تحت فشارهای بالاخره یه جا کم مياره. دعام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید ماورای سطح فکری آن‌ها خود را قرار دهید. بالاخره آن‌ها در تاریخ خودشان و با مسائل خودشان زندگی می‌کنند. مدارا با آن‌ها در عین حال، مافوقِ آن‌ها زندگی‌کردن روش پیامبرانه است. در همین رابطه جناب مولوی می‌فرماید:

اين يكى نقشش نشسته در جهان     

و آن دگر نقشش چو مه در آسمان

اين دهانش نكته گويان با جليس   

و آن دگر با حق به گفتار و انيس‏

موفق باشید  

19733
متن پرسش
سلام استاد: چرا جوابم را نمیدی؟ و ؟ خسته شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤالات را شخصی جواب می‌دهیم، باید در قسمت «اسپام»ِ ایمیل خود یا در «آل‌مایل»ِ خود دنبال جواب بگردید. موفق باشید سؤال قبلی این‌طور جواب داده شده بود: باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین رعایت سعه‌ی صدر و حوصله و رفاقت، به وقتش به او تذکر بدهید که رعایت حقوق بقیه‌ی افراد از جمله همسرشان، راهِ نظر حق به قلب‌شان را می‌گشاید. موفق باشید

19727
متن پرسش
سلام آقا: 1. نوجوان 17ساله ای هستم که از شهدا جامانده ام و مورد تایید کامل آقای عزیزم حجت بن الحسن نیستم، گاهی وقت ها قوای جنسی بر من روی می آورد و یک افکار بسیار بسیار بدی بر من می آید گاهی هم تلاش کردم برای فرار از این افکار ولی شما تصور کنید که اگر من میل جنسی شدیدی داشته باشم و فکرم را هم نتوانم مشغول کنم از شدت این میل چه کنم؟ آیا این افکار ناجور مرا از مسیر معنویت عقب می اندازد؟ چه کنم نجات پیدا کنم؟ گاهی وقت ها ناراحت می شوم که نکند من فردی مثل بزرگان اخلاق و عرفان و... نشوم چرا این افکار نمی گذارد. دعاکنید شهید شوم خاک بر سرم. این افکار دور کننده از مسیر هستند یا خیر؟ 2. قرار است که آثار شهید مطهری را مطالعه کنم آیا آثار شما را کامل کنار بگذارم یا هر دو را با هم بخوانم؟ شنیدیم که ذهن فقط می تواند از یک نفر اثر بگیرد و رنگ بپذیرد یا سخنی شبیه به این. نظر شما چیست در حالی که منش فکری شما با منش فکری استاد شهید متفاوت است؟ سوال را سر سایت قرار دهید. ممنون، ان شا الله شما هم شهید شوی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به فرمایش آیت اللّه بهجت، آمدنِ آن افکار در اختیار شما نیست، ولی ترتیبِ اثردادنِ آن‌ها مربوط به شماست و هر آن‌چه در مقابل آن افکار بیشتر مقاومت کنید، به توانایی‌های خود و صفایی که بین شما و خدا پیش می‌آید، بیشتر پی می‌برید 2- فکر می‌کنم در کنار آثار شهید مطهری مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که نامه‌ی امام علی«علیه‌السلام» به فرزندشان می‌باشد، مفید باشد. موفق باشید

19716
متن پرسش
«سلام علیکم، ببخشید استاد یکی از اعضای این کلاس های شما هستم و شوهرم هم میاید کلاس ولی از دو ماه قبل از ماه رمضان و الان بعد ماه رمضان تا صبح میشینه پای نماز خوندن و روز ها روزه میگیره. به من میگه شما کاری به کاره من نداشته باش مگه میشه ایجوری زندگی کرد؟ شغلش کابینت سازی است. فقط میگه باید نماز بخونی و قرآن و شب زنده داری کنی؟ وقتی که باهاش صحبت می کنی میگه امامان ما هم همین طور بودن. من را خسته کرده لطفا راهنمای کنید. جلسه تفسر قرآن یعنی میاد کلاسهای شما رو که خوب بشه یا که اگه روزه نگیره نهار نمیخوره و میگه شما بخور و کاری به من نداشته باش این را میگن زندگی؟ خسته شدم! خسته شدم! لطفا تو این جلسات یه گوش زدی بهش بکن، با تشکر فراران»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود / رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود. به همسر محترم‌تان بفرمایید ره چنان رو که رهروان رفتند، مثل امثال امام رعایت خانواده را بکنند و به جای روزه‌های ان‌چنانی با کنترل غذا و با نشاط همراه با خوردن غذای مناسب چون شمعی به خانه و خانواده روشنی ببخشند. موفق باشید

19708
متن پرسش
سلام: وقتی انسان ناگاه چشم می گشاید و می بیند پنج سال دیگر بیشتر فرصت نیست تا پیشانی اش به دلیل غلبه شر بر خیر محل بوسه شیطان شود، وقتی می فهمد که هیچ چیز نمی فهمد و نمی داند و غرق در جهل شده، وقتی به پشت سر می نگرد می بیند جز بار گناه و بطالت و پوچی چیزی ندارد و یاس و نا امیدی عجیبی او را فرا می گیرد چه باید کرد؟ (البته از رحمت خداوند نا امید نیستم ولی آیا آنان گناه می کنند و آنان که گناه نمی کنند برابرند؟ هر چند بهشتی باشند؟ بهشت حظیره کجا و جنه الماوی و همنشین محمد و آل او شدن کجا؟!)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن می‌فرماید: «إن‌ّ اللّه یحبّ التّوابین» این مژده را به ما می‌دهد که:

قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٥٣﴾ الزمر) بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. با توجه به متن آیه می‌توان متوجه‌ی نکات زیر شد:

1- تعبير به «يا عبادى» (اى بندگان من!) آغازگر لطفى است از ناحيه پروردگار.

2- تعبير به «اسراف» به جاى  «ظلم و گناه و جنايت» نيز لطف ديگرى است.

3- تعبير به  «عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» كه نشان مى‏ دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى‏ گردد نشانه ديگرى از محبت پروردگار است همانگونه كه يك پدر دلسوز به فرزند خويش مى‏ گويد اين همه بر خود ستم مكن!

 4- تعبير به «لا تقنطوا» (مايوس نشويد) با توجه به اينكه «قنوط» در اصل به معنى مايوس شدن از خير است به تنهايى دليل بر اين است كه گنهكاران نبايد از «لطف الهى» نوميد گردند.

5- تعبير «مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» بعد از جمله «لا تقنطوا» تاكيد بيشترى بر اين خير و محبت مى‏ باشد.

6- هنگامى كه به جمله «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ» مى ‏رسيم كه با حرف تاكيد آغاز شده و كلمه «الذنوب» (جمع با الف و لام) همه گناهان را بدون استثنا در بر مى‏ گيرد سخن اوج مى ‏گيرد و درياى رحمت مواج مى‏ شود.

7- هنگامى كه «جميعا» به عنوان تاكيد ديگرى بر آن افزوده مى ‏شود اميدوارى به آخرين مرحله مى ‏رسد.

8 و 9- توصيف خداوند به «غفور» و «رحيم» كه دو وصف از اوصاف اميد بخش پروردگار است در پايان آيه جايى براى كمترين ياس و نوميدى باقى نمى‏ گذارد. موفق باشید

19692
متن پرسش

سلام و عرض ارادت: شما در جواب سوال مربوط به اشعار آقای میثم مطیعی فرمودید لازم است هویت نهضت خود را بوسیله شعارهایمان تببین کنیم. من خودم را از ارادتمندان این مداح عزیز می دانم، اما سوال بنده از حضرتعالی این است که اولا مگر حضرت آقا در خطبه های نماز عید فطر نفرمودند نیاز کشور در موقعیت فعلی به اتحاد و انسجام است! خب مگر تریبون نماز فطر و مخاطبین آن را فقط از یک جناح خاص تشکیل می دهند! چرا در شرایط حاضر ما بوسیله اشعاری موج وحدت شکنی را در جامعه القا کنیم؟ مگر ما موظف به این نیستیم که موقعیت شناس باشیم؟ تقریبا همین‌ مضامین شعری در نماز عید فطر پارسال توسط همین مداح نیز خوانده شد، ولی آیا واکنش ها همین طور بود؟ خب شرایط کشور در سال گذشته بسیار متفاوت از امسالی بود که روز قدس آن اتفاق افتاده بود و بعضی هم از تعبیر آتش به اختیار رهبری سو تعبیر کرده بودند! خب چرا نسنجیده و بدون در نظر گرفتن قواعد بازی و جنگ رسانه ای عمل کنیم؟ حتی اگر همین‌ اشعار در مراسم های بیت رهبری یا دیدار شعرا با آقا خوانده می شد، به این شکل بهانه دست پوچ اندیشانی نمی دادیم که اصل مضامین شعر و مطالبه گری های حقیقی را به حاشیه راندند و رییس جمهور و دولت را مظلوم نشان دادند (هر چند غیر واقعی) دوما از مصاحبه حضرتعالی با جناب یاسر عرب می توان فهمید ما باید برای دیگران حق فکر کردن و نظر دادن قائل بشیم، و از دگر ستیزی دوری کنیم، با این تفاسیر چرا باید از تریبون نماز عید فطر به گونه ای بهره ببریم که برای مردم تصور مصادره طلبی و نادیده گرفتن رای مردم و توهین به رییس جمهور قانونی کشور (هر چند غیر واقعی) تلقی شود؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید تقریباً همه‌ی مضامین اشعاری که آقای مطیعی خواندند، سخنان رهبری بود که در سال‌های اخیر مطرح کرده بودند. و آقای مطیعی در فضای حماسی آن را ادا کردند. مشکل این‌جاست که عده‌ای از سیاسیون طوری خود را تعریف کرده‌اند که مثلاً اگر برجام نقد شود، به آن‌ها بر می‌خورد. در حالی‌که نقد برجام، نقد آمریکاست نه نقد دولت. خطری که کلیّت ما را تهدید می‌کند آن است که شعارهای اصلی انقلاب به جهت موضع‌گیری‌های بعضی از جریان‌های سیاسی فراموش شود. و این مسئله‌ی بسیار حساسی است که هرگز نباید به آن تن داد. به نظر بنده دولت باید طوری خود را تعریف کند که تأکید بر شعارهای انقلاب، موجب نقد دولت نگردد. هرگز نباید حرّیت و آزادگیِ انقلاب را گرفتار موضوعاتی کرد که دولت‌ها برای خود به‌وجود آورده‌اند. به قول بعضی‌ها دولت یازدهم کاری کرده که گویا مثل نقد هولوکاست که در دنیا جرم است، نقد برجام جرم حساب شده است!! و از آن خطرناک‌تر نقد سند 2030 می‌باشد!!! چه شده است نقد چنین سندی که هویت ملی و دینی ما را نشانه رفته است، برای دولت گران می‌آید؟! آیا در این حالت که چنین سندهایی نقد شود، قراردادنِ تریبون نماز جمعه برای جبهه‌ی خاصی است؟ یا تریبون نماز جمعه، آزاد از هرگونه جبهه‌بندی باید فضای نقد هر انحرافی باشد و این ضامنِ آزادگی ما است. رضا خان به مرحوم مدرس پیغام داد که «پا روی دم ما نگذار». و مرحوم مدرس آن مردِ حرّ آزاده در جواب گفته بود «اعلیحضرت بفرمایند دم‌شان را کجا گذاشته‌اند که ما روی آن پا نگذاریم». این که نمی‌شود که هرجا سخنی گفته شود که به زعم دولتیان خوش نمی‌آید آن را سخن خطی و گروهی قلمداد کرد. انتقاد، روحِ یک ملت است و جواب انتقاد، روح‌افزاییِ روح‌هاست. موفق باشید  

19695
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: سوال خیلی مهمی که امروزه اقشار آسیب دیده مثل فقرا و بیماران و معلولان و ناتوانان جسمی از ما مذهبی ها می پرسند و ما جواب قانع کننده ای برایشان نداریم این است که می گویند خدای شما که می گویید این همه مهربان است، چرا ما را ناقص آفریده؛ یا زلزله زدگان می گویند چرا خدا باید برای ما زلزله ایجاد کند و ما را بی خانمان کند. یا فقیران می گویند مگر شما نمی گویید خدا رزاق است، پس کجاست روزی من؟ خواهشا جوابی عوام فهم بدهید. زیرا آن بدبخت بی چاره ها، سیر مطالعاتی شما را مطالعه نکرده اند. ممنون می شوم اگر راهنمایی کنید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری در این مورد یک کتاب کامل نوشته‌اند و ابعاد مختلف این موضوعات را بررسی نموده‌اند. بنده هم در شرح صوتی «عدل الهی» عرایضی داشته‌ام. آن‌چه هست باید متوجه بود این نقص‌ها و فقرها، ریشه در بخل خدای حکیمِ قادرِ بی‌نیاز ندارد. باید مشکل را در جای دیگر بررسی نمود مثل امتحانی که افراد باید بشوند یا کوتاهی‌هایی که کرده‌اند و یا ظلمی که به آن‌ها شده است. با این‌همه، راه کمال حقیقی که رجوع به خدا است به بهترین شکل در مقابل آن‌ها گشوده‌ است. به گفته‌ی آیت اللّه حائری شیرازی هرکه داراتر است مسئول‌تر است و به همان اندازه وظایف بیشتری جهت جلب رضایت خدا بر دوش دارد. موفق باشید

19687
متن پرسش

تحلیل سیاسی، فرهنگی با رویکرد «نقد درون گفتمانی» بخش سوم «آقای میثم مطیعی عزیز و دوست داشتنی، استدعا داریم پرونده درخشان خود را لکه دار نکنید‼️ هر چند که بنده از ارادتمندان و دوستداران جناب مطیعی به دلیل مدیحه سرایی ها و مرثیه سرایی های که با مضامین انقلابی همراه است، می باشم!! اما مع الاسف اشعاری که در عید فطر خواندید کام ما را تلخ کرد!! هر چند بنده اطمینان دارم که از سر دلسوزی خواندید! و علی رغم کانال ها و سایت های که شما را به عقده گشایی یا ابوکینه متهم نمودند!! اما برای همگان روشن هست که این چنین نیست!!! آقای مطیعی عزیز!! شما دیروز در مقابل رئیس جمهوری این گونه شعر سرودید که حدود 24 میلیون مردم به وی اقبال داشتند، و هرکدام از آن ها به دلایل غلط یا صحیح به جناب روحانی رأی دادند، و ما نیروهای انقلاب سعی کنیم که با همین افراد دست در دست هم برای فائق آمدن بر معضلات و بن بست ها یکپارچه بشیم! آقای مطیعی عزیز!! کلیت مضامین اشعار دیروز شما را می پذيرم و مورد تأیید هست! اما استحضار داشته باشید که شما با مردمی مواجه هستید، که این لحن و سبکی را که انتخاب کردید را به عقده گشایی یا تندروی متهم می کنند، نه این که مثل دوستان مان حماسی بودن اشعار را استنتاج نمایند!! بنده گمان می کنم سرودن و خواندن چنین اشعاری جزء صدمه به «اتحاد» کشور و ملت که دست آورد چندانی ندارد، امیدوارم که حضرتعالی به عنوان یکی از مداحان نزدیک به بیت رهبری از این پس دقت بیشتری به خرج دهید!!! لذا بهتر هست انتقادهای خویش را از مجاری صحیح به گوش دستگاه های نظارتی برسانیم!» سلام استاد عزیزنظر جنابعالی در مورد یادداشت فوق چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در جایگاه تاریخی خاصی قرار داریم که هویت نهضت خود را از طریق شعارهای‌مان دائماً باید زنده نگه داریم مثل شعارهای اصحاب امام حسین«علیه‌السلام» در روز عاشورا در مقابل جبهه‌ی کفر و استبداد یزیدی. در این حال اگر بخواهیم از این کلیّتِ حضور خود دست بشوییم، از «خود» دست شسته‌ایم. همچنان‌که رهبری عزیز با شعار «من انقلابی هستم» مواظب بودند فضای مذاکره‌ی دیپلمات‌ها هویت ما را شکل ندهد. آیا می‌توان در آن حالت به بهانه‌ی آن‌که دولت در حال مذاکره‌ی دیپلماسی است، هویت خود را نادیده بگیریم؟ حتی در این‌جا بحث شعر و شاعری هم نیست تا کسی بگوید اشعار ضعیف یا قوی بود، قصّه‌ی حماسه است و حماسی‌زیستن و زنده‌بودن، که امروز معنای زندگی در حماسی زندگی‌کردن است. دولت هم باید معنای خود را در عمقِ تعلقش به همین نحوه شعارها، خود را ادامه دهد. پس مسئله مافوق نظر به موضوعات جزئی است تا بگوییم چه کسی بدش می‌اید و چه کسی خوشش می‌آید. همه نیاز دارند که در فضای چنین روحیه‌ی حماسی، خود را معنا کنند. مثل آن‌که ما با پرتاب موشک‌های خود به مقر تروریست‌ها، خود را معنا کرده‌ایم و مثل فرانسه و انگلستان، گرفتار پیداکردنِ فرد تروریست نشدیم. مگر در آن‌جا همه در جبهه‌ی حماسی واحد مشخص نکردند ما از جنس دیگری هستیم؟ این‌جا نیز ما همه و یک‌صدا روشن کردیم «چه هستیم» و «چه باید باید باشیم». موفق باشید  

19674
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: خدا قوت. می خواستم در مورد موضوعی از شما مشورت بگیرم و استدعا کنم که راهنمایی بفرمایید. من یک مدتی مراقبت از قلبم را انجام می دادم و حواسم بود که گناهی صورت نگیرد اما از آن طرف هم می دیدم ارتباطم با دیگران کمرنگ شده و دارم منزوی می شوم به خاطر همین هم این مراقبه را کم کردم و در جمع ها شرکت می کردم اما گناه های در جمع بر قلبم اثر گذاشت و همچنین فکر می کنم دلم سیاه شده و مانند قبل نمی توانم خدا را در زندگیم مشاهده کنم. غافل شدم و از مسیر جا ماندم. نمی دانم از کجا شروع کنم. نفسم قوی شده و احساس ذلیلی می کنم. به دنبال برنامه ای مستمر هستم به اندازه ظرفیتم اما پیدا نمی کنم. دلم برای روز هایی که به خدا نزدیک بودم تنگ شده اما چه کنم فکر می کنم گناه ضعیفم کرده وسوسه ها دارد مرا به نابودی می برد. از شما خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید که هم بتوانم در اجتناع حضور یابم هم بتوانم سیر و سلوک الی الله داشته باشم و خدا را با قلبم شهود کنم. خیلی دوست دارم در جوانی این راه را بروم و نیازمند راهنماییتان هستم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان ظرفیت آن را دارد که «دل با یار داشته باشد و دست در کار»، این حالت را وحدت در عین کثرت گویند. سعی بفرمایید با مطالعات عمیق، روح خود را تغذیه کنید و عبادات خود را با طمأنینه انجام دهید و در ضمن با رفقا مرتبط باشید. موفق باشید 

19664
متن پرسش
سلام علیکم: چرا ما برای امام حسین(ع) گریه و عزاداری می کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً بحثی در این مورد شده است که عیناً خدمتتان ارسال می‌شود.

بسم‌الله‌ الرّحمن ‌الرّحيم:

 قال الحسین (ع) : أ َنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر[1] من كشته‏ام براى اشك، مؤمن يادم نكند جز آنكه گريه‏اش گيرد

اشكي كه در شيعه هست با ناراحتي‌هاي عاطفي و احساساتي فرق اساسي دارد، اشك براي حسين(ع) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسي و لذا نه تنها شادي و نشاط را از شيعيان نمي‌گيرد، بلكه شادي و نشاط در زندگي شيعيان موج مي‌زند. ولي نبايد آن را با لذت‌گرايي يكي گرفت، زيرا تفاوت زيادي است بين آن شادي كه با پرهيزکاري همراه است و روح معنوي دارد با آنچه امروز در غرب هست كه لذت‌گرايي در آن مقصد و معبود شده است. در شيعه، شور زندگي با يادآوري غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ مرگ آگاهي راه خود را از قهقهه‌هاي اهل غفلت جدا كرده و سعي دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ كند و اشك بر حسين(ع) نوعي طلب آن فرح است و آن‌هايي كه غم غربت در اين دنيا را مي‌شناسند مي‌فهمند حزن مقدس چه حلاوتي دارد و مواظب‌اند گرفتار لذت‌گرايي و خوش‌گذراني اهل دنيا نشوند و از ارتباط با حقايق وجودي عالم محروم گردند.

شیعه و غم و شادی و اشک

در زندگی شیعه شادی و طرب موج می‌زند، اما نباید آن را با لذت‌گرایی یکی گرفت، تفاوت زیادی است میان آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و ویژگی معنوی دارد و آنچه امروز در فرهنگ غرب هست که در آن لذّت‌گرایی مقصد و معبود شده است.

در شیعه شور زندگی یا فرح، با یادآوری نوعی غمِ غربت نسبت به وطن معنوی، همراه است، که موجب حزن می‌گردد. این حالت از جمله حالاتی است که در اشعار عرفانی ما هویدا است و معلوم است که این حزن با ناراحتی عاطفی فرق بسیار دارد.

از آن‌جا که ما مرگ را در پیش داریم ناممکن است چون غافلان از غیب و قیامت از زندگی لذّت مستانه ببریم، و لذا فرهنگ شیعه در این «مرگ‌آگاهی» راه خود را از قهقهه‌های مستانه‌ی اهل غفلت جدا کرده است و با حزنی معنوی در فرحِ حضور است و متوجه است که ما در مقام موجوداتی معنوی با این عالم بیگانه‌ایم و یک نحوه باطن‌گرایی را دائماً مدّ نظر داریم.

آن‌هایی که غم غربت را می‌شناسند در دل حزن مقدس، فرح و حلاوتی می‌یابند که قابل مقایسه با شادی‌های اهل دنیا نمی‌باشد.

دیدگاه شیعه با پیروی از ائمه«علیهم‌السلام» این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‌تر از آن است که بتوان با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد.

اگر این غم مقدس نبود عناصر شادی‌بخش افراطی بر زندگی تشیع غالب می‌شد و به مردمی تبدیل می‌شدند که بیشتر لذت‌گرا و خوش گذرانند.

حزن شیعه نیز به جهت احساس غم غربت یا حزن معنوی او است که خود را و بقیه را در این غم شریک می‌بیند و اگر این حزن معنوی نبود، خیلی زود فرح، شکل شادیِ بی‌محتوا به خود می‌گرفت و گرفتار لذّت‌جویی حسی می‌شد.

جایگاه عزاداری برای امام حسین«علیه‌السلام»

1- عزادران امام حسین«علیه‌السلام» با حضور در مراسم عزای آن حضرت، در واقع خویشتن را مصیبت‌زده و داغدارِ حادثه‌ی عاشورا می‌یابند، گریه سر می‌دهند و بی‌تاب می‌شوند.

2- در اشک برای حسین«علیه‌السلام» آرامشی ویژه و لذتی خاص هست متفاوت با غم‌ها و اشک‌های زندگی روزمرّه، غم معنویت، غم سوختن برای مظلوم، غمی است منشأ حرکت، و پویایی اجتماعی افراد را افزایش می‌دهد و به قلب و روح انسان نشاط همدلی با مظلوم را پدید می‌آورد و لذا از تکرار این غم و اشک ملول نمی‌شود.

3- مهر و محبت به امام معصوم در ژرفای احساسات و عواطف شیعیان آن حضرت جای دارد و با تلاش شیعیان این پیوندِ عمیق عاطفی هرسال تکرار می‌شود، آن‌هم تلاش برای پیوندی عمیق‌تر. و لذا رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» [2] برای شهادت حسین«علیه‌السلام» در قلوب مؤمنین حرارتی است که هرگز خاموش و سرد نمی‌شود.

4- با توجهِ عاطفی به حضرت امام حسین«علیه‌السلام» سایر ابعاد شخصیت امام و اسلام مدّ نظر قرار می‌گیرد تا علاوه بر نظر به آزادگی و ظلم‌ستیزی و ایثار و حقیقت‌جویی که غذای جان انسان است، به مقام امامت نیز نظر ‌شود و آن دری می‌شود برای فهم معارف اسلامی از طریق روایات آن بزرگان، و فربه‌شدن در فضائلی چون صبر و حلم که زمینه‌ی نزدیکی به امامان معصوم می‌‌گردد و مرز تولّی و تبرّی که عامل نجات جامعه‌ی اسلامی است شکل می‌گیرد و معنویت به عنوان یک ارزش جا باز می‌کند.

5- گریه بر امام حسین«علیه‌السلام» از نوع گریه‌های نیمه‌شب‌ اولیاء الهی است که حسین«علیه‌السلام» توانست آن را برای عموم مردم عملی کند و خودِ آن حضرت به‌خوبی متوجه بودند که صحنه‌ی کربلا عامل چنین گریه‌هایی باید باشد تا زمینه‌ی اُنس قلب با حقایق فراهم شود و حجاب‌ها بین عبد و معبود رفع گردد. چرا که هرکس ناظر آن اندازه زیبایی وفاداری بین حسین«علیه‌السلام» و ابوالفضل عباس یا بین امام حسین«علیه‌السلام» و حرّ شود، از عمق فطرت گریه سر می‌دهد تا از اتصال به این زیبایی‌ها محروم نباشد و موجب پایداری بر عهد خود با حقیقت می‌شود و پیوندی جاودانه را که بین جان انسان است با دل‌ اولیاء الهی به صحنه می‌آورد.

بنا به فرمایش امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه»؛ «هر مکتبی تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، حفظ نمی‌شود. گریه‌کردن بر عزای امام حسین«علیه‌السلام»، زنده نگه‌داشتن نهضت و زنده نگه‌داشتن همین معنی است که یک جمعیتِ کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد... آن‌ها از همین گریه‌ها می‌ترسند. برای این‌که این گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است».

با لباس سیاه به تن‌کردن و سینه و گریه جمعی نهایت تعلق خاطر را نشان می‌دهد که تا چه اندازه به آرمان‌های شخص مظلوم وفادار است و نیز کودکان این جامعه را متوجه چنین تعلق خاطری می‌کند و با نمادهای کربلا و عاشورا آشنا می‌نماید.

رسول خدا(ص) فرمودند: «كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- إِلَّا عَيْنٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَيْن»‏[3] هر چشمى فرداى قيامت گريان است غير از چشمى كه در مصيبت حسين«علیه‌السلام» گريه كند.

روایت فوق خبر از عمق تأثیر اشک بر امام حسین«علیه‌السلام» در عمیق‌ترین ابعاد انسان می‌دهد که در قیامت ظاهر می‌شود.

آن‌کس که عاطفه‌ی خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه‌ی عواطف بیابد، می‌پذیرد اشک برای اباعبدالله«علیه‌السلام» موجب صیقل قلوب و گشادگی روح می‌شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف ،و دوری از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر می‌شود.

اشک برای حسین«علیه‌السلام» نمونه‌ی به فعلیت‌رسیدن ایمان است، زیرا ایمانی که به پاک‌کردن قلب و زلال‌ساختن دل و دگرگونی آن منتهی نشود، ایمانِ فعلیت‌یافته نیست و نمی‌توان به وسیله‌ی آن ، انس با خدا را از یک طرف، و ایثار و فداکاری و جهاد از طرف دیگر به‌دست آورد.

اشک برای حسین«علیه‌السلام» موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوس‌ها و غفلت ها است و در همین راستا حضرت رضا«علیه‌السلام» به «دعبل خزایی» می‌فرمودند: قصیده‌ی خود را در رابطه با شهادت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» بخواند و حضرت با تمام وجود اشک می‌ریختند و دو بیت نیز به آن اضافه نمودند.

«والسلام»


1 - أمالي الصدوق ص 137 المجلس الثامن و العشرون

2 - مستدرك‏الوسائل، ج 10، ص 318

3- بحار الأنوار، ج‏44، ص 293

19648
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات: چند سال پیش احوالات خوبی داشتم رمضان اون سالها سحر خیز بودم نمازم توی مسجد اول وقت ترک نمی شد. دعا می خوندم و قرآن می خوندم تا اینکه تمام این احوالات رفت و الان نماز عادی خودم نه تنها سر وقت نمی خونم بلکه یادم هم میره و متاسفانه از عواقب این حالات طلبکاری از بقیه هستش. چه کنم نظر شما چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدّ توان خود دستورات الهی را رعایت کنید تا خداوند نور لازم را به شما مرحمت فرماید. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «اللّه ولیّ الّذین امنوا یخرجهم من ظلمات الی النّور». موفق باشید

19625
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: بنده پیش تر در مورد کنترل خیال و وهمیات از حضرتعالی پرسش نمودم و جنابعالی هم در جهت رفع آن ها فرمودیدکه کتاب ادب خیال و عقل و قلب را مورد مطالعه و مداقه قرار دهم، واقعیتش بنده پیش از این که حضرتعالی چنین پیشنهادی بدید دو بار این کتاب را مطالعه کرده بودم، اما استاد عزیز الان می خواهم سوالم را دقیق و جزئی بپرسم. استاد عزیز با توجه به این که هر انسانی که خیال خودش را تربیت نکرده باشد طبیعتا در معرض هزاران خیال پوچ و پست قرار می گیرد، اما به طور خیلی خاص این حقیر که واقعا وقتی انسان های پیرامونم را نگاه می کنم و دقت می کنم کمتر این وهمیه به سراغشان می آید و اگر هم می آید خیلی اذیتشان نمی کند این است که بنده شدیدا خیالم پرواز می کند به سمت خیالات و تصورات افراد پیرامونم مثلا وقتی که در جمعی صحبت می کنم به جای این که خیال و فکرخودم را جمع و متمرکز کنم که حرفی که می زنم مورد رضایت الهی و درست باشد، سریعا ذهنم می رود به سمت مخاطب که الان که من دارم حرف می زنم اون در مورد من چی فکر می کند! و این خیال خیلی پوچ و آزار دهند اصلا اجازه نمی دهدکه صحبت کنم! استاد عزیزم نمی دانم چقدر این حالت را درک می کنید ولی واقعا خیلی سخت و آزاردهنده شده! به خدا خیلی توکل کردم و شدیدا هم به ائمه هدی (ع) متوسل می شوم برای رفع این خیال باطل. استاد عزیزم چرا باید بنده چنین حالتی داشته باشم؟ واقعا چرا باید به این شدت وحدت باشه!؟ علت شدید بودن این خیال به بنده بفرمایید؟ تا ان شاءالله برای رفعش به لطف دعای های شما استاد عزیزم و عنایات ائمه معصومین مرتفع می شود. سپاس وافر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب مذکور، راه‌کارِ مهم «ذهنِ خود را مشغول کن، تا تو را مشغول نکند» یک دنیا دستورالعمل در پی خواهد داشت از جمله کار با تفسیر المیزان به همان روشی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» عرض شده. و دیگر موضوع اصلاح نفس است که هرکس باید به نوعی به آن بپردازد. مثل آن‌که جنابعالی با دنبال‌نکردنِ خطورات، آرام‌آرام به نتیجه‌ی لازم در اصلاح نفس خواهید رسید. موفق باشید

19623
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: عرض و سوالی داشتم خدمتتان راجع به عالم طلبگی و متناسب کردن آن با زندگی طلبگی و مبحث رزق و فعالیت هایی که واسطه رزق یک طلبه می شوند. بنده طلبه ای هستم که تازه در حوزه شروع به تحصیل کرده و در همین حین به امر سفارش شده ی ازدواج تن داده ام. لیک این سوال برایم مطرح می شود آیا در این تاریخ واسطه های رزقی که ما برای خود باید راجب آن فکر و تلاش کنیم باید با توجه به سیره حضرات معصومین و امام علی (ع) باشد که هیچگاه دست از فعالیت اقتصادی نمی کشیدند و هم زمان به تبلیغ دین (که برای ما تحصیل هم اضافه می شود) می پرداختند. یا اینکه مانند جو غالب حوزه که به ارتزاق از طریق دین (نماز جماعت و...) روی آوریم؟ (اگر این مباحث در گذشته مطرح گشته، مزاحم اوقات استاد نمی شوم و صرفا منبع معرفی فرمایید) با تشکر. در پناه حق نیرومند برای ادامه راه حق
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید اگر ممکن است در چند سال اول طلبگی ممحّض درس و بحث حوزه باشید و بعداً هم در همان مسیر طلبگی، رزق مربوط به زندگی مشترکتان را شکل دهید. ائمه«علیهم‌السلام» علم لدّنی داشتند و نیاز نبود مشغول درس و مطالعه شوند. موفق باشید

19617
متن پرسش
سلام عرض می کنم: با آرزوی قبولی طاعات. یک سوال از خدمتون داشتم و اون اینه که آیا وارد بحث های سیاسی شدن در حد خودم و بحث کردن و دفاع کردن از حق یک تکلیف و دستور الهی هست؟ اگر هست انسان بعد از انجام هر دستور یک احساس معنوی یک احساس تقربی در وی ایجاد میشه ولی چرا در این کار عکس آن یعنی احساس بی تقوایی ایجاد می شود در من. شاید بفرمایید که نحوه بحث کردن شما مشکل دارد ولی من سعی می کنم کمال ادب رو رعایت کنم و عقلانی حرف یزنم ولی هر وقت با هر که در مورد سیاست بحث کردم بعد از آن احساس ناراحتی و سنگینی که انگار گناه کردم در من ایجاد شده لطفا راهنمایی فرمایید. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: باید قصد هدایت و حق‌نمایی داشته باشید. ثانیاً: بحث‌ها باید در فضای آزاداندیشی به میان آید و نه حاکمیت یک نظر بر نظر دیگر. ثالثاً: بنای بحث در موضوع حق و باطل حرکات و گفتار باشد و بر این نکته تأکید شود که آیا فلان سخن، حق بود یا باطل؟ موفق باشید

19620
متن پرسش
سلام علیکم: منظور ابن عربی از این عبارات چیست؟ جناب حضرت شیخ اکبر محیی الدین بن عربی در باب هفتاد و یک کتاب مستطاب فتوحات مکیه که در مورد روزه و بیان اسرار آن است می فرمایند : مردمان در لیلة القدر اختلاف دارند - یعنی در زمانش - برخی از آنها قائلند که در تمام سال می‌گردد، و من هم به همین قائلم، زیرا من آن را در شعبان و در ربیع و ماه رمضان دیدم و بیشتر آن را در رمضان و در دهه آخر دیدم و یک‌بار هم در دهه دوم از رمضان در غیر شب وتر و نیز در وتر (شبهای فرد) از آن دیدم، من یقین دارم که آن در سال می گردد یعنی در وتر و شفع (زوج) از ماهی که تو در آن می‌بینی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اولاً: شب قدر تشکیکی است و بعضی از شب‌های قدر دارای شدت بیشتری است. ثانیاً: همان‌طور که در روایت شیعه هست آن شب در شب‌های تمامِ سال پنهان شده است. ولی ظاهراً برای شیعیان همان سه شب، تعیّنِ بیشتری دارد. موفق باشید 

19612
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز ۳ سوال دارم. ۱. راهکار عملی رسیدن به بیداری و یقظه چیست هر چیزی بگویید انجام می دهم به توفیق الهی. حب بطوء هم دارم برایم وقتش مهم نیست. ۲. آیا شما تعداد خواندن جوشن کبیر را می دانید که به حظ ان رسید. مثلا هزار بار یا هر شب تا چند سال. ممنونم استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در درک معارف الهی مثل معرفت نفس و معرفت ربّ، قدم گذارد و در کنار آن رعایت تقوای الهی و حرام و حلال آن را انجام داد، خداوند او را به یقظه و شعوری خاص می‌رساند تا بتواند حق را از باطل تشخیص دهد و عباداتش کیفیت پیدا می‌کند در آن حال، یک‌بار ذکر اسماء الهی در مناجاتی مثل جوشن کبیر غوغا خواهد کرد. مگر حضرت یونس«علیه‌السلام» بیش از یک‌بار عرضه داشتند: «لا إله الاّ انت سبحانک انّی کنت من الظالمین» که حضرت حق اجابت فرمود و او را از آن ظلمات نجات داد؟! بیشتر به کیفیت عبادات فکر کنید. موفق باشید

19611
متن پرسش
سلام: طاعات قبول. برای ازدواج کفویت مهم است، اما کفویت فرهنگی مهم تر است. می دانم. اما من در مانده ام بین افکار و احادیث. مثلا می دانم که چون زندگی مرفهی دارم شاید نتوانم با فردی که متدین اما با خانواده ای از لحاظ اجتماعی پایین و درامدی پایین است زندگی کنم و در آخر فشار به من بیاید و زندگی خود و او رو خراب کنم. گاهی با خود می گویم ایمان داشته باشد می شوی مثل حضرت خدیجه (س) برای پیامبر (ص). اما بعد این فکر به ذهنم می رسد که پیامبر (ص) و حضرت خدیجه (س) کجا و تو و جوان های حالا کجا! آخر کم می آوری و پشت پا میزنی به همه چی. حس می کنم این تصمیم که می توانم با فرد پایین تر از لحاظ اجتماعی و اقتصادی زندگی کنم یک تصمیمِ احساسی و ناپایدار است. از سوی دیگر هم مدام غصه دارم که آخر چرا آنقدر درگیر دنیایی؟ اما بعد می بینم بالاخره سبک زندگی ها فرق دارد. البته همیشه در ذهنم هست که اگر واقعا مردی باشد که واقعا با خدا و با اخلاق باشد من از دنیا بگذرم و او را عاشقانه دوست داشته باشم. اما تا به حال خواستگاران زیادی داشتم که انسان های خوبی بودند اما خیلی متدین نبودند. معمولی بودند. همه می گویند تو ابتدا خودت را بشناس. مثلا بگو من با مردی از لحاظ اجتماعی با من هم رده نیست نمی توانم زندگی کنم. یا بگو زیبایی برای من ملاک است. اما من تمام نظراتم مشروط است. یعنی ممکن است عاملی در گروی عامل دیگری باشد. از سوی دیگر نمی دانم تا چه حد توانایی برای زندگی با فردی واقعا اهل ایمان و دین و عارف را دارم. و اگر مردی این چنین به خواستگاریم بیاید و من همچنین آدمی از خدا طلب کنم آیا واقعا روح من جنبه ی آن را دارد؟ نکند در اثر ازدیاد و فشار معنویات او من دلزده و خسته شوم. واقعا حتی نمی دانم چه دعایی برای همسرم بکنم؟ دنیا را داشته باشد؟ آخرت را داشته باشد؟ من خودم تحصیلات دارم، جمال نسبی دارم و خانواده و ایمانم هم نسبتا خوب است. آیا باید دعا کنم کسی عینا مثل خودم باشد؟ واقعا شاید سوال های پیش پا افتاده ای باشند اما شاید چون من دل با تقوایی ندارم برای من پیش میاید. در احادیث بیشتر به ایمان تاکید شده. اما داریم که فقر به خانه بیاید ایمان می رود. می ترسم که با فردی با سطح پایین ازدواج کنم و طاقت سختی ها و حسرت های زندگی را نداشته باشم. این دسوسه ی شیطانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است به این نکته فکر کنید اگر خواستگاری آمد که رویهمرفته مؤمن است و آن اندازه آزادفکر می‌باشد که شما در مسیر دینداری به زحمت نمی‌افتید، او را رد نکنید. هیچ مردی به عنوان همسر، کمک چندانی به همسر خود نمی‌تواند انجام دهد مگر آن‌که خودش بخواهد. و خداوند در راستای طلب او حتماً راهی را می‌گشاید حتی اگر همسر او خلیفه‌ی دوم باشد و او فضّه کنیز زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها». کافی است که خواستگار شما مزاحم واجبات شما نشود می‌توانید با او زندگی کنید و در این راستا به جای انجام مستحبات، دل او را راضی کنید بیشتر نتیجه می‌گیرید. موفق باشید

19606
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی طاعات: استاد راجع به روایت معروفی که ساعات زندگی مومنین را به ۴ قسمت تقسیم می کند و یکی از ساعات را دیدار با برادران دینی ذکر می کند، سوال دقیقی خدمتتان داشتم. اول آنکه چه دلیلی برای تقسیم بندی ساعات به این شکل بوده است!؟ توجیه شما! دوم آنکه در این زمانه چگونگی و کیفیت دیدار با برادران را با توجه به سیره ی پیامبر و ائمه توضیح دهید!؟ چرا بخش مهمی از زندگی مومنین باید دیدار با برادران دینی خود باشد!؟ اعتدال این قسمت از ساعات چگونه است!؟ (دوری از افراط و تفریط) با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی فضای تاریخی فضای ایمان و نظر به افقی باشد که از طریق اسلام گشوده شده است، یکی از زمینه‌های تعالی انسان مجالست با اهل ایمان است و در این فضاست که بزرگان فرموده‌اند: «انسان با انسان ها، انسان می‌شود» به شرطی که در کنار همدیگر تذکر به مسئولیت‌ها و ابدیت پیش رویمان، محور ارتباط باشد. موفق باشید

19594
متن پرسش
سلام: استاد واقعا ببخشید که مزاحمتان می شوم. این حقیر نوجوانی پانزده ساله هستم. گاها حالات معنوی خوبی به بنده دست می دهد ولی بعد از مدتی حتی برای گناهی کوچک از بین می رود و با اینکه بسیار استغفار می کنم دوباره آن حالت باز نمی گردد. احساس می کنم که در کارم گیر هایی هست فقط نمی دانم گیر هایم را از کجا متوجه شوم. لطفا مرا کمک کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خاصیت قلب، تبدیل و تحول و تقلیب است و در این رابطه گاهی در «ادبار» قرار می‌گیرد و نسبت به رجوعِ به حقیقت جلو نمی‌رود که در این حالت، انسان باید با صبرِ بر فرائض، بندگی خود را به نمایش بگذارد. و لازم نیست که تصور کنیم حتماً به جهت گناهان ما، قلبْ در ادبار قرار گرفته است. در ضمن خوب است به جواب سؤال‌های شماره‌ی 8144 و 8224 رجوع فرمایید. موفق باشید

19595
متن پرسش
سلام استاد طاعات و عباداتتون مورد قبول حق، ببخشید استاد سوالی داشتم حضورتون، آیا ما در مقابل همه توهینایی که بهمون میشه باید سکوت کنیم؟ بنده توی این زمینه با مشکل مواجه شدم، اگر بنده باعث رنجش شخصی بشم باید عذرخواهی کنم و رفع کدورت و اگر طرف مقابل باعث ناراحتی بنده بشه بازم من باید عذرخواهی کنم، پس کی طرف مقابل باید بفهمه که رفتارش اشتباهه؟ نمیدونم اصلا توی هیچ زمینه ای به خودم حق نمیدم و انگار فقط باید بقیه از من راضی باشن، چون توی حدیث عنوان بصری هم همچین دستورالعملی اومده تقریبا. واقعا عکس العمل درست چیه؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با بزرگواری از لغو گذشتن، غیر از آن است که اشتباهات طرف مقابل را به او متذکر نشدن. آری! مراء و بحث و جدل است که فرموده‌اند قلب را می‌میراند. موفق باشید

19593
متن پرسش
سلام علیکم: استاد راجع به به این مساله که در ایران فردا شب شب قدر هست و در عربستان امشب، چطور می شود که شب قدر متفاوت باشد در دو مکان مختلف و در قطب جنوب که ۶ ماه روز است به چه نحوی است لیله القدر!؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که صبح مردم ایران مربوط به خودشان است و باید در صبح خودشان نمازشان را بخوانند، و فقط در زمانی که برای آن‌ها بین طلوع فجر تا طلوع شمس است نماز صبح‌شان قبول است، شب قدر مردم ایران نیز مربوط به خودشان است و در شب قدر خودشان ملائکه و روح بر قلبشان نازل می‌شود و افق آن سال را برای آن‌ها می‌گشاید. موفق باشید

19587
متن پرسش
با سلام: یکی از ویژگی های همسر خوب اصالت خانوادگی به معنی تدین و دینداری است. سوالی که برای من پیش آمده این است که اسلام برای مثلا دختران یا پسرانی که در خانواده ای غیر دیندار رشد کرده اند و بعد ها به راه صحیح هدایت شده اند چه برنامه ای دارد؟ وقتی حدیثی از پیامبر نقل می شود که گیاهی که در مزبله رشد کرده است بی ارزش است و منظورشان را از گیاه رشد کرده در مزبله دختر رشد کرده در خانواده نامناسب بیان می کنند خب وظیفه جامعه اسلامی در قبال دختری که در خانواده ای نه چندان مذهبی و متدین رشد کرده است چیست؟ و آیا اصلا این تعریف درست است که منظور از اصالت خانوادگی دینداری خانواده است؟ و اگر این تعریف درست نیست چرا در کتب اخلاق دانشگاه های ما تدریس می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از موارد، آن مطلب است که می‌فرمایید ولی موارد مهم‌تری داریم مثل این‌که قرآن می‌فرماید: «واللّه یحبّ التوابین» وقتی خداوند کسی را که راه خود را به سوی خدا تغییر داده است و مورد محبت الهی قرار گرفته است، مسلّم شخصیت با برکتی برای زندگی خواهد بود. موفق باشید

19582
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: طاعاتتون قبول. ببخشید مزاحم وقت جنابعالی میشم. بعد از یک سال دنبال نفس رفتن راهی هست تا بشه ان شاءالله شب قدر رو درک کرد؟ من همیشه برای مناسبتها و اعمال استرس دارم. الانم نمیدونم اون تقدیراتی که درخواست می کنیم برامون رقم میخوره؟ گمان می کنم اینطور نبوده! آیا این درسته که فقط برای حضرت دعا کنیم؟ به دیگران التماس دعا داشته باشیم؟ تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شب قدر شب گشایش آغوش حضرت حق است به سوی هرکس که در آن شب به او رجوع کند و از آن جهت که بهترین رجوع، رجوعِ مولایمان صاحب الأمر و زمان حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» است کافی است ذیل رجوع آن حضرت، رجوع ما واقع شود. به این معنا که حسّ خود را با حضور آن حضرت در محضر حق بیاوریم، بقیه‌اش مربوط به خداوند است و این‌که بدانیم: «تو مگو ما را بدان شَه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». قبلاً عرایضی در مورد شب قدر شده است عیناً آن را خدمتتان عرضه می‌دارم: موفق باشید

بسم الله الرّحمن الرّحیم

جایگاه معرفتی شب قدر

این که دوستان سؤال می‌فرمایند، با چه نوع آمادگی‌هایی با شب قدر برخورد کنیم تا بهترین بهره را بگیرند، عرض می‌شود:

1- ابتدا باید به موضوع شب قدر، معرفتی در حدّ موضوع داشت یعنی متوجه بود که آن شب یک حقیقت قابل درک به کمک قلب و به علم حضوری است، و همین‌که خواستیم با علم حصولی و مفهومی با آن روبه‌رو شویم آن حقیقت از منظر ما در حجاب می‌رود. ولی اگر به قلبْ آموخته باشیم باید به حقایق نگاهی ماوراء نگاه به ماهیات و مفاهیم نمود، متوجه می‌شویم شب قدر ظرفی است برای نظر به عالی‌ترین حقایق قدسی. گفت:

نظر را نغز کن تا نغز بینی

 گذر از پوست کن تا مغز بینی

2- قرآن می‌فرماید: ملائکه و روح در آن شب نازل می‌شوند؛ پس اولاً: ملائکه و روح به عنوان موجودات مجرد بر جنبه‌ی مجرد انسان‌ها نازل می‌شوند و قلب‌‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند. ثانیاً: چون ملائکه حامل اسم یا اسمایی از حضرت «الله» هستند و با نزول خود جان انسان‌ها را با اسماء الهی آشنا می‌کنند و موجب توجه قلب انسان‌ها به اسماء حسنای الهی می‌شوند، در آن شرایط قلبْ مستعد پذیرش تجلیات اسماء الهی می‌گردد. ثالثاً: چون می‌فرماید علاوه بر ملائکه «روح» هم نازل می‌شود و روح نسبت به ملائکه در مقام جامعیت و قرب بیشتری است و خداوند در قرآن در رابطه با «روح» می‌فرماید: «يُنَزِّلُ الْمَلآئِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ»[1] خداوند ملائکه را از طریق «روح» نازل می‌کند که از امر اوست؛ این آیه می‌رساند ملائکه در عین متفاوت‌بودنشان در تجلی اسماء الهی، همه و همه از مقام «روح» صادر می‌شوند که عالی‌ترین مخلوق است، و لذا این‌که می‌فرماید: در شب قدر علاوه بر ملائکه، روح هم نازل می‌شود، مژده‌ی بزرگی است به بشریت، حاکی از آن‌که اسماء الهیه به صورت جامع در آن شب بر قلب‌های مستعد نازل می‌گردند و انسان‌ها با خداوند به صورتی که فوق تجلیات اسماء کثیره است آشنا می‌شوند. و معنی «مِنْ کلِّ امر» از طریق «روح» بهتر محقق می‌گردد.

3- از طرفی مقام اصلی انسان «روح» است که تا حدّ نفخه در بدن،نازل شده و در مقام «مِنْ روحی» جای گرفته، حال که در شب قدر «روح» نازل شده تا راه انسان را به سوی جامعیت حق بگشاید و او را بالا ببرد، عملاً از این طریق انسان را به حقیقت خود برمی‌گرداند تا از حالت «ثُمَّ رَدَدْناهُ اَسْفَلَ سافِلین» آزاد شود و خود را در حیطه‌و ساحتی بیابد که از یک جهت عالی‌ترین مخلوق است به عنوان «روح»، و از جهتی بازگشت به خودِ راستین است، به عنوان موجودی که حقیقت او همان «روح» است. برای تقریب به ذهن، نزول ملائکه مثل تجلیات نورهای سبز و زرد و سفید و آبی و قرمز و نیلی و بنفش از منشور است، که هر کدام از نورها، نوری هست و نورها نیست. ولی نزول روح مثل تجلی نور بی‌رنگ است بدون واسطه‌ی منشور، که در عین این‌که هفت نور را در خود دارد، در وحدت و جامعیت قرار دارد و با نزول خود در عین بی‌رنگی، از شدیّت خود ضعیف می‌شود ولی کثیر نمی‌گردد.

4- وقتی ملائکه و روح نازل شدند دل انسان با حقایق عالم به صورت جلوات کثیره‌ی اسماء الهی در منظر ملائکه از یک طرف، و به صورت حقیقتی جامع در منظر روح از طرف دیگر، آشنا می‌شود و چنین انسانی توان رؤیت کثرت در وحدت، و وحدت در کثرت را می‌یابد. و از آن مهم‌تر قلب مستعد در شب قدر با نزول ملائکه و روح به نحوی کامل با خدای خود آشنا می‌شود و حق را در هر امری از امور عالم مشاهده می‌نماید و به لطف خدا راه زندگی به سوی پروردگارش را خواهد شناخت. به طوری که در آن شب «یُفْرَقُ کُلُّ اَمْرٍ حکیم»[2] هر امری که در عالم غیب به صورت حکیم و به جامعیتِ خاص مستقر بود نازل می‌شود و در راستای نزولش حقایق موجود در آن، متمایز و قابل شناخت می‌گردد. همان‌طور که قرآن از مقام حکیم و جامعیتِ خاص، در آن لیله‌ی مبارکه نازل شد و موجب تمایز حقایق برای قلبی شد که در آن شب قرآن برایش نازل گشت. البته این نزول از مقام حکیم و جامعیت یک نوع نزول است که در عین تمایز حقایق، کثرت الفاظ در آن‌جا نیست،[3] ولی نزول از غیب در طول 23 سال، نزولی است که تا حدّ کثرت در الفاظ موضوع تنزل یافته.

5- حقایق قرآنی از مقام قلم اعلی که جامعیت محض است بر لوح محفوظ نازل گشت که در عالم اَنفسیْ لوح محفوظ، حکم قلب انسانِ کامل را دارد و بالتّبعِ آن قلب، قلب مؤمنین است که نسبت خود را با حضرت صاحب‌الزّمان«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه» محفوظ داشته‌اند و از منظر قدسیِ قلب آن حضرت خود را مستعد ریزش فیوضات ملائکه و روح گردانده باشند. گفت:

اسرار شریعت نشود حلّ به سؤال / نی‌نیز به درباختن حشمت و مال

تا دیده و دل خون نکنی پنجه‌سال / از قال تو را ره ننمایند به حال

جهت دیده و دل را از عادت ‌ نگاه‌کردن به پدیده‌های محسوس از طریق حسّ، و پدیده‌های معقول از طریق عقل و مفهوم، باید آنچنان تغییر داد که خودِ قلب با وجودِ حقایق مرتبط شود. که گفت:

بس بلا و رنج بایِست و وقوف / تا رهد آن روح صافی زین حروف

این حروف واسطه‌ای یار غار / پیش واصل خوار باشد، خوارِ خوار

باید به دنبال رویکردی بود که دل نظر به حقایق بکند که در این حالت آن لحظه از هزارماه و به عبارت دیگر از یک عمر بهتر است، چون تمام عمر برای آن است که انسان بتواند با حقیقت مرتبط گردد و شب قدر شرایط چنین ارتباطی است. تمام دستوراتی که ما را از نظر به دنیا و محسوسات و وَهمیات به نظر به حق دعوت می‌کنند برای تغییر رویکرد ما است از محسوس و مفهوم و ماهیات، به حقیقت و وجود. (موضوع فوق را می توانید در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» دنبال کنید).

برای تکمیل بحث خلاصه نظر حضرت آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» در شب قدر را خدمتتان عرضه می‌دارم. ایشان می فرمایند: «شب قدر يعني شبي که «خيرٌ مِنْ اَلفِ شهر» از هزار ماه برتر است، ولي «وَ ما اَدْراکَ مَا لَيلَةُ الْقدر» چه مي‌تواني درک کني از شب قدر؟ اگر فهميدن آن مشکل است، پيداکردن آن مشکل‌تر است، منتها اگر کسي با «مفهوم» انس گرفت، درک اين معاني براي او مشکل است... عقل نمي ‌تواند بفهمد يک‌شبه مي‌شود ره صدساله رفت. عقل با مفهوم و برهان و استدلال کار دارد. از عميق‌‌ترين برهان تا سطحي‌ترين دليل، همه را عقل مي‌تواند درک کند. اما پرکشيدن، ديدن، همين‌جا که نشسته است بهشت را ببيند، همين‌جا که نشسته است جهنم را ببيند، ناله جهنمي‌ها را بشنود، اين نه کار دست و پا و چشم و گوش است، نه کار عقل، اين کار دل است. اين کار در درون انسان‌ها تعبيه شده است. هيچ‌کس با «دانايي» به جايي نرسيد تا علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) در باره آن‌ها بفرمايند؛ «فَهُمْ وَالْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَاها فَهُمْ فيها مُنَعِّمُون»؛[4] آن‌ها همين حالا که در دنيا نشسته‌اند، دارند بهشت را مي‌بينند و از نعمت‌هاي آن بهره‌مند مي‌شوند. هرکس به اين مقام رسيد از «دارايي» رسيد، نه از «دانايي». يعني با مفهوم نمي‌شود بهشت را ديد، با دل مي‌شود بهشت را ديد. در ديار دل، اين معارف فراوان است. و ليلة‌‌القدر براي آن است که انسان، اين دلي را که خوابيده است بيدار کند، اين بندها را از دست و پايِ دل بردارد، اين مرغ باغ ملکوت را آزاد کند، يک‌شبه ره صدساله را طي کند. ما با بار گناه و با بار خيال و وَهم توان پَرش نداريم، بايد شستشو کنيم. آنچه به عنوان توبه، به عنوان نيايش در اين شب‌ها مطرح است براي شستشو و رُفت و روب و گردگيري است، منتها شستشوي ملکوتي- نه اين‌که خاک‌ها را از اين‌جا پاک کنيم و در جاي ديگر قرار دهيم - شستشو، اما با کيمياگري و محو و اثبات که کار ملکوتي ذات اقدس إله است و ليلة‌‌القدر هم شب کيمياگري و شب محو و اثبات است. ما اگر مي‌خواهيم گناهانمان را با توبه شستشو کنيم، مثل جاروکردن نيست که اين آلودگي را از خود منتقل کنيم به جاي ديگر، ما تبديل مي‌کنيم، به محو و اثبات. اين‌که ذات اقدس إله سَيئات را به حسنات تبديل مي‌کند، کيمياگري است[5]

با التماس دعا


[1] - سوره نحل، آیه 2

[2] - سوره دخان، آیه 4

[3] - این مرتبه از نزول همان حالتی است که مولوی در وصف آن می‌گوید:

ای خدا جان را تو بنما آن مقام کاندر او بی‌حرف می‌روید کلام

[4] - «نهج‌البلاغه»، خطبه 193 (خطبه متقين).

[5] - روزنامه کيهان 9/7/86، سخنراني مراسم إحياء شب قدر، حرم مطهر حضرت معصومه(س).

 

19554
متن پرسش
با سلام و تهیت خدمت معلم گرامی: طاعات و عباداتتان قبول، حضرت استاد، آیا کمک به افرادی که در خیابان و ... تقاضای کمک مالی می‌کنند کار صحیحی است؟ یا این عمل امروز موجب گدا پروری می شود و زمانه فرق دارد؟ چه باید کرد؟ ضمنا این حقیر مدتی است علی رغم تلاش برای کظم غیظ زود عصبانی می شوم. لطفا دعا بفرمایید برای این شاگرد بی انضباط.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر احتمال بدهیم که طرف محتاج است و بتوانیم به آن کمک کنیم، نباید کوتاهی کرد، وگرنه، نه. 2- در مورد کظم غیظ، سعی کنید برای خود برنامه‌ریزی کنید با رجوع به روایاتی که کظم غیظ را منع می‌کنند و خوش‌بینی و خوش‌رویی را توصیه می‌کنند. کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام کارساز است. موفق باشید

19545
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: از بین مباحث سلوکی مثل ای اباذر، حدیث عنوان بصری، جنود عقل و جهل، از کدام یک شروع کنیم جهت عمل کردن در زندگی و سیر کردن؟ موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از بحث «ده نکته در معرفت نفس» اگر بخواهیم با سادگی موضوع سلوک اخلاقی را دنبال کنیم؛ مباحث «ای اباذر» کارساز است و اگر بخواهیم کمی با شدت بیشتر، کار را شروع کنیم مباحث «یابن جندب» کمک می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی