بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17906
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: بنده سر و کارم با مسجد زیاد است. چون در احکام داریم صحبت دنیایی در مسجد مکروه است 1. صحبت های دنیایی در مسجد انجام می دهیم ولی اهداف معنوی هم در آن هست مثلا حل مشکلات دنیایی مردم یا موارد دیگر. 2. محبت معنوی که با برادر ایمانی هنگام صحبت دنیایی در مسجد داریم هم به تبع آن صحبت دنیایی مکروه می شود یا ارتباطی با هم ندارد؟ 3. بعضا آن صحبت دنیایی در مسجد منجر به نتیجه معنوی می شود. مثلا پیرمردی در مسجد شروع به صحبت دنیایی می کند و من هم در جواب ایشان صحبت دنیایی می کنم. در پایان به خوبی متوجه می شوم انس من با آن پیر مرد بیشتر شده و آن پیر مرد از همزبانی با ما خوشحال و شاد می شود. در این صورت آیا نتیجه بدست آمده از این صحبت یعنی انس و احترام. مکروه حساب می شود؟ سپاسگذار خواهم بود سوالات جداگانه پاسخ فرمایید و چون درباره مکروه است بصورت شخصی سوال مطرح کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- صحبت‌های دنیایی در مسجد یعنی صحبت هایی که صرفاً منافع دنیایی در آن باشد مثل خرید و فروش 2- خیر 3- خیر. موفق باشید

17911
متن پرسش
سلام علیکم: به نظرتون این چله ای که استاد حسن زاده فرمودن برای کسی که در مشکلات زندگیش به بن بست رسیده میتونه موثر باشه؟ منطورم اثر مادی این چله است. روزى يكى از ياران درس، مصرانه و عاجزانه از حضرت استاد حسن زاده آملى تقاضا كردند كه: حضرت آقا عنايتى بفرماييد ذكرى، دعايى، چيزى بفرماييد، بلكه از اين گرفتارى روحى نجات پيدا كنم، خيلى گرفته و در قبض هستم. حضرت استاد (دام عزه) كه تا آخر لحظه سر به زير انداخته بودند و در سكوتى پر معنى و مراقبه اى ملكوتى به سر مى بردند سر را بلند كرده و فرمودند: آقا جا! من هم گرفتارم، من هم از شما بدترم!!! چند لحظه اى درنگ فرمودند و ادامه دادند: دو مطلب به شما عرض ‍ مى كنم، يقينا اثر دارد به شرط اينكه اقلا يك اربعين (40 روز) بر آن مداومت داشته باشيد. ذكر شريف «يا حى يا قيوم يا من لا اله الا انت» كه گفته اند، اكثار در آن سبب حيات و زيادت عقل مى شود و مجرب هم است. سوره غنى (واقعه) را بخوانيد تا غنى در علم و بعدا هم چيزهاى ديگرى شويد چون روايت شده كه: ابن مسعود از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل كرده كه، از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) شنيدم كه فرمود: هر كس سوره واقعه را هر شب بخواند هيچ گاه محتاج نمى شود. منبع: صراط سلوک / علامه_حسن زاده
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد ایشان پیشنهادی اصولی و کارآمد است و این به معنای چله‌گرفتن نیست، بلکه مواظبت چهل روزه است در امورات خود. موفق باشید

17899
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: من چند وقتی هست که مباحث معرفت النفس شما را دنبال می کنم شاید نزدیک به یک سال. با توجه به این نکته که نفس حاکم بر بدن است و دستور می‌دهد من در برخی مواقع نماز صبحم قضا می‌شود یعنی بیدار می‌شود ولی بلند نمی‌شوم. و حس می‌کنم که بدنم اطاعت نفس نمی‌کند یا اینکه شاید اطاعت می‌کند ولی این نفس است که نمی‌خواهد بلند شود. وقتی هم که صبح شد متوجه کارم می‌شوم به هم می‌ریزم و عصابم خورد می‌شود و از دست خودم عصبانی هستم. با این وجود که تا شب یا تا وعده نماز بعدی حالم بد است در بین این زمان نمی‌توانم کاری بکنم معمولا با عصاب خوردی ساعت ها در رخت خواب افتاده ام و از همین هم ناراحت هستم. و در چنین روز هایی معمولا به کلاس و درسم نمی‌رسم. لطفا کمک کنید که از این مشکل رها شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در کتاب «خویشتن پنهان» عرض شد؛ وقتی نفس گرفتار پرحرفی و کینه و تعلقات دنیایی باشد، در تدبیر بدن ضعیف می‌گردد. موفق باشید

17898
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: یکی از دوستان حقیر که طلبه می باشد گفت بزرگان می گویند وقتی می خواهید لباس عوض کنید جلوی یکدیگر این کار را نکنید و حیا را رعایت کنید. و این کار موجب سلب توفیقاتی می شود. در جایی هم خواندم اگر اشتباه نکنم پیامبر (ص) هنگام شنا داخل آب لباس را بیرون می آوردند. آیا این درست است و امروزه برای شنا چه باید کرد با این وضع موجود و این بحث رعایت حیا با شنا چگونه قابل جمع است؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف اول درست است و معلوم نیست آن خبر در مورد پیامبر صحیح باشد. موفق باشید

17901
متن پرسش
عرض سلام و تسلیت ایام سوگواری: بنده کتاب «اسماء الحسنی» را مطالعه کرده ام، به صورت خاص برای نزدیک تر شدن به اسم جمال الهی باید چه کرد و چه اعمالی انجام داد. متشکر از لطف همیشگی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه تعلقات دنیایی مطابق آموزه‌های شرع کم‌تر شود، حضرت حق زیبایی‌های خود را بیشتر می‌نمایاند. موفق باشید

17883
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: با آرزوی قبولی زیارت امام حسین علیه السلام. در باب زیارت حضرت سید الشهدا علیه السلام، چهار سوال داشتم. 1) قید «عارفا بحقه» در زیارت امام یعنی چه؟ و آیا اگر زیارتمان عارفا بحقه نباشد، فایده ای ندارد؟ 2) اینکه در روایت هست «کسی که سید الشهدا علیه السلام را عارفا بحقه زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آینده ی او را می آمرزد» یعنی چه؟ 3) آیا گناهان فردی مثل دروغ و غیبت و....، باعث حبط ثواب و آثار زیارت می شود؟ یعنی اگر کسی به زیارت سید الشهدا علیه السلام برود و پس از آن دچار گناهانی بشود، به کلی ثواب و آثار زیارتش از بین می رود؟ 4) این جمله را به شهید آوینی نسبت می دهند ولی من منبع قابل اعتمادی برایش پیدا نکردم: کربلا به رفتن نیست، به شدن است، اگر به رفتن بود، شمر هم کربلایی بود. نظرتان راجع به این جمله ی بالا چیست؟ اگر کسی زندگی حسینی داشته باشد ولی به زیارت کربلا نرود. ولی فرد گنه کاری به عشق امام حسین علیه السلام به زیارتش برود و سختی های راه را تحمل کند، کدام یک برترند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم هرکس به زیارت امام می‌رود به نحوی به جایگاه آن امام عارف است منتها هرچه این معرفت بیشتر شود بهتر می‌تواند با امام ارتباط برقرار کند 2- زیرا در فضایِ عصمتِ امام قرار می‌گیرد 3- خیر. نور آن زیارت در جای خودش محفوظ است 4- موضوع محل و مکان مطرح نیست. لذا اگر فرد گناه‌کاری به عشق امام حسین«علیه‌السلام» به زیارت آن امام برود، به کمک نور آن امام، دیگر نمی‌تواند از گناه لذّت ببرد. موفق باشید

17873
متن پرسش
سلام استاد: واقعا جمع بین دنیا و آخرت کاری بس دشوار است. چون وقتی به مرگ و آخرت متذکر می شوم ناامیدی تمام وجودم را می گیرد، می بینم با این اعمال ره به کجا خواهم برد و وقتی به دنیا نظر می کنم غفلت و امیدهای واهی مرا در می گیرد. می خوام بگم بودن در حالتی بین خوف و رجا بسیار سخت است. به نظرتان چه باید کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه‌ی بحث «معرفت نفس» در این رابطه شروع خوبی است تا اصل این موضوع برایتان روشن شود که چگونه باید با خودتان برخورد کنید. موفق باشید

17880
متن پرسش
با عرض سلام: خواهش می کنم که به کتاب یا مقاله ای ارجاع ندهید و بازم خواهش می کنم دو سوالم رو خودتون شخصا پاسخ بدید. واقعا ممنونتون میشم که این لطف را در حق بنده بکنید. 1) چرا کنیزها در اسلام حجاب نیاز ندارند؟ 2) آیا یک زن می تواند بدون رعایت حجاب، به خداوند نزدیک شود و بنده ی خدا شود؟ (درصورتیکه فکر خودش رو مشغول بدحجابی و جنس مخالف نکنه) منتظر پاسختون هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این حالت مربوط به کنیزها نیست. به طور کلی اقوام و قبیله‌هایی که هنوز عقل فهم احکام الهی را نیافته‌اند – مثل کولی‌ها – از این جهت با آن کنیزان که هنوز در فضای درک احکام شریعت نیستند، مشترکند. در حالی‌که بعضی از کنیزان با قرارگرفتن در زیر سایه‌ی اسلام به فهم بالای خارق‌العاده‌ای نسبت به درک احکام الهی رسیده‌اند، در آن حدّ که در مقام مادر امام قرار گرفته‌اند 2- وقتی انسان متوجه‌ی جایگاه احکام الهی بشود و عقل لازم را جهت این امر داشته باشد ولی به عقل و درک خود پشت کند، عملاً شخصیت خود را زیر پا گذارده و در این راستا گرفتار خواهد شد. موفق باشید

17879
متن پرسش
سلام علیکم: در ملاقات های رهبر انقلاب با زنان به ظاهر بی توجه به حجاب دیده ام که حضرت آقا مراقبت از نگاه نامحرم را کم می کنند. بنده بارها در مراقبت از نامحرم احساس تنفر خانم ها را احساس کرده ام. اگر ما خودمان را مسئول همه آحاد ملت بدانیم، پس در ارتباط با زنان جاهل نسبت به مسئله مراقبت از نامحرم چگونه باید عمل نماییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید بفهمیم و بفهمانیم ارتباط غیر شرعی و خارج از ضرورت با نامحرم حرام است و انسان را از رسیدن به حقایق معنوی محروم یا عقب می‌اندازد. موفق باشید

17868
متن پرسش
با سلام: آیا این آیه آخر سوره ی قدر که می فرماید: «سلام هی حتی مطلع الفجر» منظور از سلام همان سلام فرشتگان می باشد که با سلامشان درجه ی وجوی انسان را بالا می برند؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نزول روح و ملائکه در شب قدر با خود نحوه‌ای از سلامت و آزادبودن از نفس امّاره را به همراه دارد تا آن‌که حقیقت برای انسان ظهور کند و مطلع فجر شود. موفق باشید

17855
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با بحث رضا در شرح جنود عقل سوالی داشتم. فرموده اید آدم راضی شکایت نمی کند پس «اشکو بثی و حزنی ال الله» حضرت یعقوب چه می شود؟ اگر همان که خدا خواسته بهترین است و باید دعا کنیم جایگاه دعا چه می شود؟ دعا فقط وظیفه بندگی است یا وقتی کسی دعا می کند و مستجاب می شود یعنی شرایط قبلی بهترین شرایط نبوده حالا بهتر شده؟ یا مطلب دیگری در میان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت یعقوب«علیه‌السلام» طالب رؤیت پیامبری به نام حضرت یوسف«علیه‌السلام» بودند و این مخالف راضی‌بودن از تقدیر الهی نیست و اعتراض به خدا محسوب نمی‌شود، بلکه طلبِ کمال برتر به حساب می‌اید. در مورد دعا نیز قضیه از همین قرار است که نمی‌گوییم آن‌چه حضرت حق تقدیر کرده است خلاف حکمت و مصلحت ما است، بلکه با دعا؛ تقدیرِ برتری را برای خود رقم می‌زنیم. موفق باشید

17848
متن پرسش
سلام: اگر در شب قدر خداوند سرنوشت انسان ها را می نویسد پس این حرف که اتسان ها با کارهای خوب یا بد خود سرنوشتشان را می سازند. کدام درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شب قدر جهت کلیِ انسان به صورت اجمالی شکل می‌گیرد، ولی اختیار از انسان ساقط نمی‌شود، بلکه ایده‌های خوبی در معرض فهم او قرار می‌گیرد تا اگر خواست آن ایده‌ها را انتخاب کند. موفق باشید

17843
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: ای کاش دریچه قلبها گشوده می شد و مردم از این گنج عظیم «قرآن کریم» بهره می بردند. «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا» فردی هستم گناهکار که در سراشیبی عمر قرار دارم. با آیات قرآن آشنا بودم ولی عمل نکردم یعنی نمی فهمیدم که عمل کنم. از آنهایی که قرآن لعنتشان می کند. مذبذب بودم. حال می بینم که این بی توجهی چقدر باعث تباهی و ضرر شده است. «أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ» چنان آثار گناه و حسرت احاطه ام کرده که در شرف دیوانگی هستم. «خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ» پرده ها از جلوی دیدگانم کنار رفته و حقیقت آیات الهی را درک می کنم ولی از نوعی که برای کافران در قیامت اتفاق می افتد. وای که چقدر از این آگاهی عذاب می کشم. حتی از گشت و گذار در این سایت هم عذاب می کشم چون شما در این سایت حیات طیبه ای را به تصویر می کشید که من خود را از آن محروم کردم. «بَلَىٰ مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» اگر کسی کمکم نکند در این عذاب جاودانه ام و آثار گناهانم فراگیر می شود (بی ادب تنها نه خود را داشت بد - بلکه آتش بر همه آفاق زد). بنا به فرمایش «فابتغو الیه الوسیله» درخواست کمک دارم، نتیجه تلاش هایم برای رهایی از عذاب اینست که آیه «وَقُل رَّبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ» و صلوات دائم بر زبانم جاریست گاهی که حسرت شدت می بابد و خود را ناتوان از جبران خطاهایم می بینم «امن یجیب» به ذهنم خطور می کند آیا راه نحاتم همین آیه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین توجه را از رحمت الهی بدانید و اگر نظر مبارک حق بر شما نبود این احساس پیش نمی‌آمد، پس با تمام امید به رعایت دستورات الهی و رعایت حق النّاس پایداری کنید و نسبت به آینده امیدوار باشید. موفق باشید

17805
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز آیا استغفار ملایک به معنای پوشش گناهان ما است؟ آیا ارتباطی با صفت ستارالعیوبی خدا دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو یکی است زیرا ظهور ستارالعیوبی حضرت حق و غفّاریت او در فرشتگان است که ظاهر می‌شود و به مدد ما می‌آید. موفق باشید

17813
متن پرسش
سلام: استاد عزیز خواستم نظرتون رو درباره کسی که مبتلا به دیدن فیلم های مبتذل شده بدونم راه بازگشتی براش هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با زیارت امام معصوم، قلب خود را متوجه کنید که چه اندازه با این نوع انحرافات از یافتنِ حقیقت حق که جامع همه‌ی کمالات است، عقب می‌افتید. فراموش نکنید که همچنان كه نفس در مرتبه عقل هيولائى آماده قبول صور علميه است و در روايت هست‏ «انّ القلوب تحى بالعلم كما تحى الارض بوابل السّماء»[1]

و نفس پس از تجرد كامل و نيل به درجه كمال عقلانى به حكم قاعده‏‌ی «بسيط الحقيقة كلّ الاشياء و ليس بشى‏ء منها»[2] با صورت علميه كليه اشياء متحد گردد بلكه عين جميع اشياء خواهد شد و همين نفس كه نسبت به امورى در حال حاضر بالقوه بوده و به مرحله تجرد كامل عقلانى نرسيده نسبت به آنچه كه ادراك نموده و صورت علميه آنها در ذات آن حاصل گرديده متحد است. موفق باشید


[1] ( 1)- قلبها با علم زنده ميشوند مانند زمين كه بوسيله باران حيات مييابد.

[2] ( 2)- حقيقت بسيط كه منظور ذات حق است همه اشياء است ولى نه به صورت مجموعه كثيرى از اشياء بلكه به صورت وحدت. و در ذات حق هيچيك از اين اشياء نيست و به حكم همين قاعده هر وجود بسيطى جامع هم كمالات مراتب زيرين خود هست مثل نفس كامل مجرد كه در عين وحدت داراى كمالات بسيارى است.

17804
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: به نظر حضرتعالی در شرایط بی ثبات امروز، مومنین چگونه می توانند به اقتصادی پایدار و بی دغدغه دست یابند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «سادگی» و «قطع امید از غیر». موفق باشید

17774
متن پرسش
استاد گرامی سلام: در مکاتبات قبلی تاکید حضرتعالی مبنی بر محبت به قشر معترض به دین بود و به کلی همراهی با تفکرات آنها برای همراه شدن با آنان را رد فرمودید. دو سوال مطرح است: یک آنکه وقتی محبت می شود عده ای خیال می کنند آن فرد از ضعف شخصیتی برخوردار است و جواب عکس می دهد. دو آنکه به گمانم این قشر معترض اند چون می گویند ما مومنین اصلا به علاقه مندی های آنها توجه نداریم. مسئله آنها احترام به شخصیت و دارایی شان است و نه هیچ چیز دیگر. وقتی به ذهنیات آنها احترام گذاشته می شود آنها هم میل به گوش سپردن به حرف ما را می یابند. این تجربه شخصی بنده است. وقتی افراد مورد علاقه شان را تکریم می کنیم آنها تازه ما را به حساب می آورند و گرنه غیر این اصلا حرف وارد وجودشان نمی شود. این افرادی هم که ما می گوییم بی دین اند که همه زوایای شان بد که نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد دستورات اخلاقی که شریعت الهی در اختیار ما قرار داده، راه‌های مختلف برخورد را در مقابل ما قرار می‌دهد. پیشنهاد بنده آن است که سلسله مباحث شرح دعای «مکارم الاخلاق» را که در آرشیو صوت در سایت هست، دنبال فرمایید. موفق باشید

17765
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: آیا می توانیم جهت استخاره با قرآن خودمان مستقیما قرآن را بگشاییم و به استناد سطح و فهم خود از معنای آیه نسبت به خوب و بد بودن استخاره استناد کنیم بدونه آنکه عربی بدانیم و تفسیر قرآن بلد باشیم یا اینکه حتما باید به یک متخصص قرآنی رجوع کرد؟ و سوال دوم اینکه میزان تخصص و دانایی یک متخصص قرآنی در دقت نتیجه ایی که برای ما اعلام می کند چه مقدار می تواند اثر داشته باشد؟ مثلا استخاره ایی که ما از یک طلبه می خواهیم با استخاره ایی که یکی از بزرگان معارف دینی چه مقدار از لحاظ دقت متفاوت خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید جایگاه آیه‌ی مربوطه در کلّ سوره برای طرفی که می‌خواهد استخاره کند روشن باشد. 2- هر اندازه شخص استخاره کننده متوجه روح کلی قرآن باشد بهتر است. موفق باشید

17759
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: چگونه بصیرت خود را برای در امان ماندن از خطرات مکان ها و فضا هایی که پر از دروغ و نیرنگ و فریب است تقویت کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با متذکر کردن قلب از طریق روایات خداوند کمک خاص خود را مرحمت می‌نماید. پیشنهاد بنده آن است که شرح صوتی «ای اباذر» را دنبال فرمایید. موفق باشید

17758
متن پرسش
استاد دو تا موضوع رو‌ به مضحکه گرفتند یکی تولد و دیگری هفت سین ایام عید که گفتند احمقانه است. اگر گرفتن تولد مسخره است چرا تولد ائمه را مبارک و‌ میمون می دانیم. جدای از بحث اینکه قابل قیاس نیستیم و ائمه واسطه فیض الهی هستند و ... ببینید مثلا محترم دانستن تولد یک مادر که بواسطه اون مادر فرزندی تربیت میشه که مثلا می شود علامه حلی یا هر عزیز دیگه ای اشتباه هست؟ آیا اشتباه هست که روز به دنیا آمدن عزیزانمون رو‌ مبارک ندونیم؟ دوم اینکه چرا استاد گفتند سنت هفت سین احمق نامه است؟ اولا که مخالف این لفظ بودم، ثانیا پیامبر (ص) فرمودند هر اونچه که به درد نمی خورد را باید ترک کرد، وقتی برای چیدن سفره هفت سین برای دختر بچه کوچیک خودمون دلیل میاریم که سکه یعنی ... سبزی یعنی ... و‌ همه اینها در رابطه با شادی و البته نزدیک شدن به خدا و لطافت آفرینش هست چرا باید احمقانه باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این که واژه‌ی «احمقانه» را تند میدانید توصیه و تذکر به جایی است به بنده ولی در مورد جشن تولد برای خودمان یا سفره ی هفت سین انداختن بحث در این است که تا می‌توانیم نباید کاری کرد که از یک طرف لغو است و مومنین «عن اللغو معرضون» هستند زیرا با مشغول شدن در امور لغو از کار های اصلی باز می‌مانند. از طرفی دیگر سنّت‌های حسنه اشاره‌ ای به این نوع اعمال ندارد. جشن تولد ائمه «علیهم‌‌السلام» به جهت توجه به روزی است که اولیاء‌الهی متولد می‌شوند و عبادات خاص آن روز موجب گشودگی راه بین انسان و پروردگارش می‌شود. موفق باشید

17756
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: ببخشید استاد خواستم راهنمایی ام کنید. حقیقتا بنده در دوره جوانی هستم. من در حدود 13 سالگی که زمانِ بلوغ و احساسات جنسی است، بر اثر عدم شناخت به خود ارضایی و استمنا و انجامِ تصورِِ فکرهای شهوانی و تحریک کننده، مبتلا به این گناهِ شنیع و زشت شدم. و پس از چند ماه که بر اثر حرف های معلم پروشی مدرسمون، فهمیدم که چیزی که من آن را انجام میدهم،فعلی گناه و بسیار زشت است و عوارض بدی دارد. بدین صورت بنده، دفعتا در همان وقت توبه کردم که دیگه این کارو نکردم و این عمل را متوقف کردم. و خواندنِ نماز و قرآن و گرایش به عرفان و معنویت و خواندنِ زندگی عرفا و ...خیلی در موفق شدنم در ترکِ این عمل، تاثیر داشت و شاید بگم که از اون وقت تا الان که بیش از چهار سال می گذرد تا کنون بیش از 5 بار، گمان نمی کنم آن عمل را انجام داده باشم. اما متاسفانه الان که در اوجِ نیازهای جنسی یعنی سن 17 ، 18 سالگی قرار دارم، دوباره آتش ِِ شهوتم زبانه کشیده و مرا اسیرِ خود کرده است و میل جنسی و و نیاز به ارضاء جنسی در من به حدی شدت یافته که تاب و توان را از من ربوده و سرگردان و بیچاره و سر در گم ام کرده. و متاسفانه و متاسفانه - ان شاءالله خداوند مرا ببخشد - در این چنده روزه که اوج ِِ زبانه کشیدنِ شهوت و نیاز های جنسی ام بود با مراجعه به اینترنت و عکس های تحریک کننده، در طول این 20 یا 30 روز گذشته، 3 بار دچار این عمل شده ام. و هربار هم توبه می کنم که دیگه به هیچ وجه سراغ این عمل نروم. اما متاسفانه چنان این شهوت و غریزه جنسی قوی است که بی اختیار مرا به دنبال خود می کشد و مرا همراهِ خودش در باتلاقِ کثافات و معاصی غرق می کند. حالا آقای طاهرزاده چنان تحتِ فشارهای جنسی قرار دارم که دیگر نمی دانم چه باید کنم. الان هم مدت اندکی است که از آخرین توبه ام می گذرد و خدا رو شکر که تا کنون دوباره سراغِ آن عمل نرفته ام. اما استاد می ترسم که دوباره به آن عمل کشیده شوم. آخه به هیچ وجه امکانِ ازدواج برایم مهیا نیست چون هم سن ام کمه و تازه سالِ دیگه میرم دانشگاه و همچنین به هیچ وجه روم نمیشه که به خانواده ام بگم که من زن می خواهم. آقای طاهرزاده گهگاهی که خیلی این حس بهم فشار می اورد، سراغِ احادیثِ اهلبیت (ع) می روم که در موردِِ مذمت شهوت و استمنا و ... صحبت کرده اند. و بدین طریق مقداری آرام می شوم، اما فایده و دوامِ زیادی ندارد و من دوباره به اون عمل دست می زنم. حالا سرگردان و متحیر شدم و نمی دانم چه کنم استاد. آخه از طرفی امسال کنکور دارم و می ترسم گه اگه جلوی این مساله گرفته نشود، با مشغولیت های فکری و روانی و جسمی که برام ایجاد میکنه، باعثِ عدم موفقیت من در کنکور شود. خلاصه دیگه نمیدونم چه باید کنم. آقای طاهرزاده خواهش می کنم که کمکم کنید که چه بکنم تا از این شهوت و از این معاصی و از این کثافات و لجن ها بیرون بیایم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاّ: سعی کنید خودتان با دست خودتان مسیر گرفتاریِ خودتان را فراهم نکنید و آن نگاه‌کردن به جنس مخالف است، حتی به صورت او نباید نگاه کرد چه رسد بخواهید به آن عکس‌های مستهجن نگاه کنید و صورت‌های قدرتمندی را به جان خود بیندازید. ثانیاً: اگر جلو خود را گرفتید و به آن عکس‌ها و فیلم‌ها نگاه نکردید، بعد از مدتی آن‌چنان قدرتِ  صورت‌های ذهنی آن‌ها در تحریک شما کم می‌شود که تصورش را هم نمی‌کردید که چنین عفتی در شما هست، در آن حد که گویا اصلاً زنی در عالم وجود ندارد که شما طالب ارتباط با او باشید. در این سن به این «عفت» فکر کنید که سخت به آن نیاز دارید. حتماً در جریان صحبتی که با علامه محمدتقی جعفری«رحمة‌اللّه‌علیه» شده، هستید که  از ایشان می پرسند چی شد كه به این كمالات رسیدید؟!

ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میكنن و اظهار می كنند كه هر چه دارند از كراماتی ست كه بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده: ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم که در جشن ها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری می‌گرفتیم. یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهراi اول شب نماز مغرب و عشا می‌خواندیم و یک شربتی می‌خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می‌دادیم. یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی، که نجف آبادی بود، معدن ذوق بود. او که می‌آمد مَنْ بِه اَلکفایه، قطعا به‌وجود می‌آمد جلسه دست او قرار می‌گرفت.

آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد ) که ما خرماپزان می‌گوییم. نجف با 25 و یا 35 درجه خیلی گرم می‌شد. آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه‌هایی بوجود آمده بود که عرب‌های بومی را اذیت می‌کرد ما ایرانی‌ها هم اصلا خواب و استراحت نداشتیم. آن‌سال آنقدر گرما زیاد بود که اصلا قابل تحمل نبود. نکته‌ی سوم این‌که حجره‌ی من رو به شرق بود. تقریبا هم مخروبه بود. من فروردین را در آن‌جا به‌طور طبیعی مطالعه می‌کردم و می‌خوابیدم. اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود. گرما واقعا کشنده بود، وقتی می‌خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که با دست نان را از داخل تنور بر می دارم، در اقل وقت و سریع.

با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع، در بغداد و بصره و نجف، گرما تلفات هم گرفته بود، ما بعد از شب نشستیم، شربت هم درست شد، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که کتابی هم نوشته به نام «شناسنامه‌ی خر» آمد. مدیر مدرسه‌مان، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود، به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمی‌گذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» زیباترین دختر روزگار. گفت : آقایان من درباره‌ی این عکس از شما سوالی می‌کنم؛ اگر شما را مخیر کنند بین این‌که با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید - از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد-  و هزار سال هم زندگی کنید. با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا این‌که جمال علی (علیه السلام) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید. کدام را انتخاب می‌کنید؟ سوال خیلی حساب شده بود. طرف دختر حلال بود و زیارت علی (علیه السلام) هم مستحبی.

گفت آقایان واقعیت را بگویید. جا نماز آب نکشید، عجله نکنید، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت: سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی‌ها؟

معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا «مدیر مدرسه» این‌طور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می‌افتاد. نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (علیه السلام) معروف است که فرموده‌اند: «یا حارث حمدانی من یمت یرنی» ای حارث حمدانی هر کس بمیرد مرا ملاقات می کند. پس ما إن‌شاالله در موقعش جمال علی (علیه السلام) را ملاقات می‌کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده‌ی حضار) نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم: من یک لحظه دیدار علی (علیه السلام) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی‌دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت چنین حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره‌ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه‌ای که شیعه و سنی درباره امام علی (علیه السلام) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت: این آقا خود علی (علیه السلام) است. من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده بود دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی‌خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون به هم می‌خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل (مدیر) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت: آقا دیگر از این شوخی‌ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است.

امید است که این نوع عفت‌ها و تقواها به جامعه‌ی ما برگردد تا جامعه‌ی اسلامی رهِ صدساله را یک‌شبه طی کند. موفق باشید.

17737
متن پرسش
با سلام: من از اول نگاه کردم و وجود خدا، روح انسان و اون دنیا رو برای خودم اثبات کردم. (نتونستم خودم را جب پیامبر و معصومین قانع کنم). توی کتاب جوان و انتخاب بزرگ می فرمایید ما باید در همه ی کارهایمان آرامش روحمون رو هدف قرار بدهیم نه لذت بدنمون. خب سوال من اینجاست. آیا کارهایی مثل نگاه به نامحرم که لذت لحظه ای داره به روح حس خوب نمیده؟ می فرمایید: لذت های زودگذر باعث میشه بعدش آدم ناراحت باشه، به نظرم این بابت طرز فکر اشتباهمونه، اگه ما بگیم که من اون صحنه رو دیدم و لذت بردم یا برای چند ساعت علافی کردم تو خیابون و لذت بردم، همه چیز درسته، ولی اگه بخواییم اونجوری فکر کنیم همیشه باید در حال حرکت به سمت هدفمون باشیم. توی همون کتاب می فرمایید ناراحتی هامون بخاطر اینه که کاری برای روحمون نکردیم. آیا روحمون لذت های لحظه ای نمیخواد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که بُعدِ اصلی روح هر انسانی فطرت اوست و عالی‌ترین و اصیل‌ترین لذّات، لذّات فطری است که از طریق اُنس با کمال مطلق یعنی حضرت حق محقق می‌شود، نباید خود را گرفتار لذّاتی کرد که در مقابل لذّاتِ متعالی قرار دارد و لذا لذّات نفس امّاره اگر از بستر شرعی خارج شود ما را از آن نوع لذّاتِ متعالی محروم می‌گرداند. در این رابطه گفته‌اندک «اگر لذّت ترکِ لذّت بدانی / دگر لذّت نفس، لذّت ندانی». موفق باشید

17729
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: ۱. به نظر حضرتعالی جایگاه شوخی و طنز در زندگی انسان کجاست؟ مگر چند روایت از ائمه وجود دارد که شوخی می کردند؟ ۲. چقدر از زندگی حضرات جدی بوده و چقدر شوخ طبعانه؟ ۳. اینک در میان این مردم یاوه گو آخر چگونه مجدانه هدف مان را پیش ببریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جزوه‌ی «قهقهه و جهالت، تبسم و حکمت» که بر روی سایت هست می‌تواند در این مورد راهنمایی لازم را داشته باشد. موفق باشید

17731
متن پرسش
سلام: استاد در رابطه با سوال 17726 آخر یک طلبه دنبال یک کاری به غیر همین کار طلبگی برود یا نه محکم درس خودش را بخواند. آیت الله جوادی می گویند در ایام طلبگی مثلا چنین انفاق هایی برایم رخ داده یا مثلا آیت الله حسن زاده همچنین گفته هایی دارند. بنده به عنوان یک طلبه قبول دارم که خوب باید درس خواند ولی همینطور خشک و خالی هم که نمی شود. لطفا راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل کار طلبگی باید ممحض‌شدن به دروس رسمی حوزوی باشد به‌خصوص تا مطالعه‌ی رسائل و مکاسب. و در دلِ همین نوع زندگی است که الطاف الهی سراغ طلبه می‌آید. موفق باشید

17726
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در مورد امرار معاش طلاب به نتایجی رسیده ایم که قصد داریم با ارائه آن خدمت شما به درستی یا نادرستی اندیشه خود پی ببریم. تفکری که کوشش بر رواج آن در میان طلاب است آن است که وظیفه شما تنها درس خواندن است و روزی شما به شما می رسد. مطمئن باشید. یک طلبه متاهل که هنوز مشغول درس است و نماز و منبری ندارد مجموعا 300 هزار تومان شهریه و 50 هزار تومان کمک اجاره مسکن دریافت می کند. اگر نماز مدارس هم برود و غیبت نداشته باشد 250 هزارتومان هم بایت آن دریافت می کند که مجموعا می شود 600 هزار تومان. البته برای بسیاری درآمد شهریه همان 350 هزارتومان است. از سوی دیگر پرداخت شهریه به طور ناعادلانه و ناجوان مردانه ای ابزار تهدید و فشار برای طلاب است و به بهانه های مختلف ممکن است شهریه طلبه ای را قطع یا کم کنند یا پرداخت آن را منوط به انجام کاری نمایند یا به تاخیر بیاندازند. ضمن آنکه توزیع شهریه هم به ابتدایی ترین روش ممکن صورت می گیرد. جدای از این مسائل صحبت ما برسر درستی یا نادرستی اعتقادی است که رواج یافته. اعتقاد به اینکه به هر قیمت ممکن باید یک طلبه بتواند با همین شهریه ای که اجاره یک ماه یک خانه کوچک هم نمی شود چه برسد به مخارج زندگی متاهلی سر کند. عقیده ما بر بطلان این عقیده و تاکید ما بر ضرورت تلاش طلاب برای درآمدزایی در کنار تحصیل آن هم به غیر از راه دین است. گمان می کنم بتوانم دلایل را این طور خدمتتان طرح کنم: 1. می پذیریم و یقیین داریم که از دنیا هرچه کمتر داشته باشیم سربلندتریم. 2. یقیین داریم که وظیفه ما کار کردن است نه دنبال پول بودن. 3. یقیین داریم که روزی اهل علم تامین و تضمین شده و از راه های نامشخص و تظمین شده ای به ایشان می رسد. 4. یقیین داریم که خداوند رزق را ضمانت کرده است. در مقابل هم یقیین داریم که: 1. خداوند رزق را از طریق اسباب می رساند. 2. خداوند اسباب را به ما نشان می دهد و با رسیدن به آن به رزق خود می رسیم. 3. خداوند به هیچ وجه نفرموده است که روزی طلاب را از طریق این شهریه ی محدود به دست فلان آقا و فلان آقا به شما می رسانم بلکه از هر راه که اراده کند و بخواهد می رساند. 4. توکل بدون تلاش مزحک و بی اساس است. 5. کار کردن و به فکر تامین معاش اهل و عیال و خانواده بودن نه تنها با وظیفه طلبگی منافات ندارد بلکه در راستای آن و جهاد فی سبیل الله است. بنابراین ضمن پذیرش دسته عقاید اول بر اساس دسته دوم می گوییم طلبه باید در کنار تحصیل به فکر درآمدی مستقل از شهریه و نماز و منبر و تدریس باشد. ضمن آنکه گمان می کنیم اگر طلاب استقلال مالی داشته باشند می توانند آزادانه مسیر رشد علمی و معنوی خویش را بیابند و آزادانه به آن بپردازند. اگر شهریه را امام زمان (عج) می رساند از معصوم داریم که فرمودند هرجا که باشید بر سر سفره ما هستید. با سپاس فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کدام از فرمایش‌های جنابعالی چه در قسمت اول و چه در قسمت دوم بی‌حساب نیست. مثل آن زمان که طلاب علوم دینی در کنار درس و بحث، کشاورزی هم می‌کردند. به طوری‌که نه لطمه‌ای به درس‌شان می‌خورد و نه دست‌شان خالی بود. آن‌چه مهم است داشتن کاری است که هویت طلبگی و عمق‌بخشیدن به تفکرِ دینی از بین نرود. و بودنِ همین اندازه شهریه خودش، لطف بزرگی است تا طالب علم به اقلّ مایحتاج ممکنه در امورات خود دسترسی داشته باشد. همیشه طلبِ علوم دینی با تنگناهایی روبه‌رو بوده است و نباید چندان از این امر گله‌مند بود. موفق باشید

نمایش چاپی