بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18370
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد: من نزدیک یک سالی هست که حضرتعای رو شناختم و در بعضی جلاساتتون حضور داشتم خدا رو شاکرم که راه رو نشونم داده و ای کاش این لطف خدا زودتر از اینا نصیبم می شد. سوال: چرا نمیتونم در بعضی از اعمالم پا روی نفسم بذارم؟ مثلا یه عملی رو میدونم گناهه اما در مقابلش کم میارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این میل‌ها را باید حجابِ رجوع به حق دانست و هر اندازه کمتر به آن‌ها توجه شود، امیدشان برای غلبه بر ما کمتر می‌شود. موفق باشید

18363
متن پرسش
چگونه به يك شهيد متوسل شويم؟ كامل و جامع راهنمايي كنيد. با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که امام رضا«علیه‌السلام» فرمودند سه مرتبه سوره‌ی قدر را برایشان بخوانید و برایشان دعا کنید تا خداوند بهترین نتایج را برای آن‌ها مقرر کند و آن‌ها نیز به شما دعا می‌کنند و از این جهت در کنار مزار آن‌ها دعاهایی را که در مفاتیح هست هرکدام را که خواستید بخوانید، شرایط استجابت آن‌ دعا بهتر فراهم می‌شود. موفق باشید

18359
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: استاد نمیدونم چه جوری تشکر کنم از اینکه ما رو بی نصیب از علم و توجهتون نمیذارین و بدون هیچ چشم داشتی جواب ما رو میدین، اینجا جایی هست که بیشترین اطمینان رو میتونیم داشته باشیم که به جوابمون می رسیم و از سردرگمی درمیام، در یک جمله، خیر دنیا و آخرت نصیبتون ان شاءالله. استاد سوالی برای بنده پیش اومده که آیا اصلا چیزی به عنوان تلقین داریم یا نه و اگر هست آیا در بعد معنوی و سیر و سلوک هم میشه از این پتانسیل استفاده کرد و نحوه به کارگیری این توان در زمینه سلوک معنوی به چه طریق هست؟ تشکر استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن معنا که انسانی فرهیخته که متوجه حقایق است و می‌داند در ما کمالاتی هست که از آن غافلیم، اگر به صورت تذکر ممتد ما را جلو ببرد، یک نحوه تلقین کرده است و از این جهت قابل پذیرش است و حضور در جلسات دینی جهت همین امر است. موفق باشید

18332
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: میشه خواهش کنم با قلب الهی و پاک تان برای حقیر یک استخاره بگیرید و تردید مرا برای انجام کاری رفع کنید. اگر امکان دارد به شخصی بفرستید. ممنون از بزرگواری تان!!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار برایم امکان ندارد که در خانه جوابگوی تقاضای استخاره‌ی رفقا باشم. موفق باشید

18340
متن پرسش
سلام استاد: زی طلبگی منظور ظاهره یا چیز دیگری؟ مثلا من یه طلبه هستم، اما چون نتونستم خودم رو قانع کنم که باید یقه آخوندی بپوشم یا شلوار گشاد، شلوار جین می پوشم چون دوست دارم، از خیلی ها انتقاد شنیدم اما بارها ازشون خواهش کردم که‌ منو قانع کنید ولی در جواب میگن که زشته و .... میشه شما یک تعریف و قاعده به من بدین که همه جوانب رو پوشش بده. تشکر. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر لباسی ریشه در فرهنگی دارد و روحی را با خود ظهور می‌دهد. زیِ طلبگی حامل روحی است که لباس‌های خاصی آن را ظهور می‌دهد. در همین رابطه از پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم که من برای امتم از لباس و غذای غیر مسلمانان نگرانم. زیرا هر دوی این‌ها روحی را به همراه می‌آورند که مطابق روح اسلامی نیست. مگر همین کت و شلواری که بنده و امثال بنده می‌پوشیم خوب است؟ امید است که بتوانیم از این نوع لباس‌ها که لباس‌های روح و روحیه‌ی ما نیست و تشبه به فرهنگ کفر است، آزاد شویم. موفق باشید 

18313
متن پرسش
با سلام استاد: آیا منظور از زنده بودن شهدا همان است که ما از یک فرد زنده توقع داریم؟ مثلا فرزندش خطایی می کند به اولیای فرزند شکایت می بریم و او خود را مسئول می داند؟ و یا در این عالم در قبال مشکلات عزیزان خود را مسئول می دانیم، آیا شهدا هم اینگونه اند؟ توصیه شده ارتباط روزانه با قرآن کریم و امام زمان (عج) این ارتباط صرف خواندن قرآن کریم است؟ و سلام بر امام و یا نه ابعاد دیگری دارد؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این‌گونه نسبت‌ها که در این دنیا انسان‌ها با خانواده‌هایشان دارند، بعد از شهادت و رحلت آن‌ها دیگر در میان نیست. ولی شهدا به اعتبار «عند ربّهم یرزقون» بهره‌های خاصی بعد از شهادت دارند، مضافاً آن‌که به اعتبار «وَیسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاَ هُمْ یحْزَنُون» می‌توانند به بازماندگان خود که در جبهه‌ی آن‌ها قرار دارند و به رفقایشان بشارت دهند که این مسیر، چه برکاتی برای آن‌ها دارد 2- قرائت قرآن و سلام به آن حضرت و دعای عهد خوب است. موفق باشید

18280
متن پرسش
سلام: طلبه هستم، وضعیت حجاب در اصفهان دیگر دارد اسلام را از بین می برد و این درد نمی گذارد درس بخوانم بعضی شب ها تا ساعت 2 نصف شب برای این مردم گریه می کنم استاد چه کتاب هایی بخوانم و اگر کسی در این راستا کار کرده است بگوئید و راه کار هایی بگویید تا بتوانم این جامعه را از جهل بزرگ در بیاورم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه بدانید در زمان شاه از این هم بدتر بود و به تعبیر حضرت امام واقعاً مشروب‌فروشی‌ها از کتاب‌فروشی‌ها بیشتر بود. این افراد هنوز عواطفِ 400 ساله‌ی غرب‌زدگی را پشت سر نگذاشته‌اند بدون آن‌که ذات‌شان مناسب روح غربی باشد. وقتی راهی گشوده شد اکثر همین‌ها از وضع خود ناراضی خواهند بود و به انقلاب می‌پیوندند. شما به عنوان یک طلبه تلاش کنید با تعمق‌بخشیدن به معارف خود تا در وقت مشخص‌اش بتوانید جوابگوی نیاز جامعه باشید. موفق باشید

18279
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: احتراما در پاسخ پرسش 18240 فرموده بودید در قیامت هم در نهایت، انسان‌های مؤمن از یادِ گناهان می‌روند. آیا رمزی در این نوع بیان نهفته است؟ زیرا قاعدتا باید می فرمودید گناهان از یاد انسان های مومن می روند. همچنین در خصوص سوال کاربری که موجب ناراحتی جنابعالی گردیدند (سوال 18251) باید به عرض برسانم برای بنده نیز یکبار همین مشکل پیش آمده چون جوابهایی که به ایمیل ارسال می شود در قسمت spam قرار می گیرد و من در قسمت inbox را جستجو می کردم لذا پیشنهاد می شود چنانچه پاسخ سوالی به ایمیل ارسال می شود در قسمت سوال و جواب سایت مراتب به پرسشگر اطلاع داده شود. در پایان ضمن تشکر از جنابعالی و سایر دست اندر کاران قسمت پرسش و پاسخ خواهشمند است به این کار پر خیر و برکت خود ادامه دهید و با سعه صدر این در رحمت خداوند را به روی افراد نیازمند دانستن نبندید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- منظور خاصی در میان نبوده. عمده آن است که به لطف الهی انسان‌های مؤمن در بهشت پس از طری مراحلی آن‌چنان مشعوفِ توجه به حضرت حق می‌شوند که ابداً هیچ توجهی به گناهان خود ندارند 2- پیشنهاد خوبی است که رفقا جهت دنبال‌کردنِ ایمیل‌های خود به قسمت spam رجوع فرمایند. موفق باشید

 

18269
متن پرسش
1. آیا می شود کسی که حلالش کردیم را نبخشیم؟ اگر آثار ظلم همچنان باقی باشه چطور؟ 2. آیا «بخشیدن» آدم ها، اعتباری است که وقتی به کسی گفتم بخشیدمت، واقعا بخشیده شود یا می توانم او را نبخشم در حالیکه هنوز قلبا او را نبخشیدم؟ 3. آیا بخشیده نشدن، از جانب یک نفر که بهش ظلم شده، می تواند برای همیشه انسان را از سلوک بازدارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه بیشتر تلاش کنید کینه‌ی طرف مقابل را از قلب‌تان بیرون کنید، بیشتر به صفت عفو منوّر می‌گردید. موفق باشید

18277
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد اکنون کلان شهرها مثل تهران، محل تردد خیل عظیمی از انسانهاست. این مسئله بر حضور قلب مان تاثیر سوء می گذارد. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن اُنسِ اصیل روحانی به شدت در چنین شهرهایی گم می‌شود، ولی با همه‌ی این مشکلات به اندازه‌ای که سعی کنید جنبه‌ی وحدت در روح ما تقویت شود، کثرات عالَم از تأثیر و نفوذ ضعیف می‌گردد. آرزوهای بلند دنیایی و مشغولات دنیایی و کینه‌ها و پرخوری‌ها و پرخوابی‌ها و چشم‌چرانی‌ها؛ جنبه‌ی کثرت را تقویت می‌کند و دوری از این امور جنبه‌ی وحدانی انسان را که مناسب با اُنس با حضرت احدی است، تقویت می‌نماید. موفق باشید  

18255
متن پرسش
سلام علیکم: لطفا راجع به این جمله توضیح دهید: «فرمایش امیر المؤمنین است که حیرت می‌کنم از جوانی که قدرت‌های جوانی در اوست و در خودش بین شیطان و خدا جنگ می شود و او طرف خدا را می‌گیرد.» این جمله را در تعریف ورع در جایی دیدم، یعنی چه بین خدا و شیطان جنگ می شود و مثلا من طرف خدا را می گیرم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در درون جوانان از یک طرف جذبه‌های فطری قرار دارد و از طرف دیگر امیال شهوانی. و چقدر زیباست که جوانان در عین امیال شهوانی که دستگیره‌ی شیطان است، به جذبه‌های فطری که الهامات الهی است رو می‌کنند. موفق باشید

18250
متن پرسش
با سلام خدمت استاد معظم: پرسشی مدتهاست ذهن بنده را به خود مشغول کرده است. اینکه آیا همه افراد به یک اندازه از عقل برخوردارند؟ منظورم هم عقل کلی و هم عقل معاش یا عقل جزیی است؟ آیا ژنتیک در میزان بهره عقلی افراد موثر است یا نه؟ به عنوان مثال بنده در خانواده ای به دنیا آمده ام که پدر و مادرم و برخی از اجدادم بسيار ساده لوح بوده اند. یعنی آنها نتوانسته اند عاقلانه زندگی کنند و تصمیمات عاقلانه در طول زندگی خود بگیرند و اگر چه افراد بدی نبودند اما عقل معاش ضعیفی داشتن و به تبع آن درک درستی از هستی و زندگی نيز نداشتند. البته افراد بدی هم نیستند. خود من هم وقتی در درون خودم فکر و جستـجو می کنم متوجه می شوم نمی توانم عاقلانه تصمیم بگیرم و عاقلانه رفتار کنم و عاقلانه زندگی کنم. بسياری از مباحث فلسفی را متوجه می شوم اما گاها به سختی و مشقت زیاد. البته همیشه در دوران تحصیلِ فرد باهوشی بوده ام و تحصیلات عالیه دارم اما نقص و کمبود عقل را در خودم کاملا حس می کنم. به نظر من کسی که به خوبی در امور معمولی زندگی قوه تشخیص خوب و بد را نداشته باشد از درک مفاهیم و حقایق عقلی هم ناتوان خواهد بود. گاهی حس می کنم خدا عدل را در مورد من رعایت نکرده است که ژنتیک من این گونه است. می دانم قیاس کار شیطان است اما بسياری از دوستانم را مشاهده می کنم که کاملا عاقلانه رفتار و زندگی می‌کنند و بسيار موفقند هم در امور معنوی و هم مادی. اما من حتی در کوچکترین مسایل زندگی هم نمی دانم چه کاری درست و چه کاری غلط است. حتی چه حرفی باید بزنم و چه حرفی نباید بزنم. گاهی بسيار فکر می کنم که بفهمم كدام کار یا رفتار یا حرف درست و كدام غلط است اما باز به نتیجه ای نمی رسم. شما کمکم کنید. خواهشا بفرمایید مشکل کجاست و راه حل چیست؟ بسيار ممنونم. خدا شما را حفظ کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که انسان‌ها دارای استعدادهای متفاوت‌اند، حرفی نیست. ولی اگر مقصد زندگی دنیایی، بندگی خدا باشد بسیاری از همین آدم‌های ساده در این راه موفق‌ترند. زیرا قدرت پذیرش سخن حق را بهتر از بقیه دارند و در همین رابطه در روایت داریم: «اکثرُ اهل الجَنة، الْبُلْه» اکثر اهل بهشت، انسان‌های ساده هستند. و نیز به این روایت هم فکر کنیدکه امام صادق (ع) از قول اميرالمؤمنين (ع) در كتاب كافى مى‏ فرمايد: «اعْلَمُوا عِلْماً يَقِيناً أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَجْعَلْ لِلْعَبْدِ وَ إِنِ اشْتَدَّ جَهْدُهُ وَ عَظُمَتْ حِيلَتُهُ وَ كَثُرَتْ مُكَابَدَتُهُ أَنْ يَسْبِقَ مَا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ وَ لَمْ يَحُلْ مِنَ الْعَبْدِ فِي ضَعْفِهِ وَ قِلَّةِ حِيلَتِهِ أَنْ يَبْلُغَ مَا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَنْ يَزْدَادَ امْرُؤٌ نَقِيراً بِحِذْقِهِ وَ لَمْ يَنْتَقِصِ امْرُؤٌ نَقِيراً لِحُمْقِهِ فَالْعَالِمُ لِهَذَا الْعَامِلُ بِهِ أَعْظَمُ النَّاسِ رَاحَةً فِي مَنْفَعَتِهِ وَ الْعَالِمُ لِهَذَا التَّارِكُ لَهُ أَعْظَمُ النَّاسِ شُغُلًا فِي مَضَرَّتِهِ وَ رُبَّ مُنْعَمٍ عَلَيْهِ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ رُبَّ مَغْرُورٍ فِى النَّاسِ مَصْنُوعٍ لَهُ فَأَفِقْ أَيهَا السَّاعِى مِنْ سَعْيكَ وَ قَصِّرْ مِنْ عَجَلَتِكَ وَ انْتَبِهْ مِنْ سِنَه غَفْلَتِكَ وَ تَفَكَّرْ فِيمَا جَاءَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى لِسَانِ نَبِيهِ‏(ص)».[1] «يقين بدانيد كه بنده هر چه سخت كوشش كند و چاره ‏انديشى‏ه اى بزرگ و نقشه‏ هاى فراوان به كار برد، خدا چنين قرارى نگذاشته كه وى از آنچه در «ذكر حكيم‏» برايش مقدّر شده، پيشى گيرد.»

«ذكر حكيم» آن علم الهى است كه بر اساس آن، خداوند به فكر بندگانش بوده و براى هركس رزقِ خاص مربوط به آن شخص را تعيين فرموده است، براى همين هم تكليف هر روزه ما را براى ما تعيين كرده ‏اند، مى ‏فرمايند: 8 ساعت كار، 8 ساعت عبادت، 8 ساعت استراحت. هر كه بيش از اين براى طلب رزق تلاش بكند، خودش را خسته كرده و از عبادات و مطالعاتش محروم شده است. حالا كه امام (ع) اين جملات را مى‏ فرمايند، آيا درست است بگوييد آقا شما دستتان توى خرج نيست؟! امام (ع) مى‏ خواهند ما گرفتار خرج‏ كردن‏ هاى بيجا نشويم. مردم چوب حرص و غلط بودن برنامه‏ هايشان را مى‏ خورند و بعد خدا را متّهم مى‏ كنند كه به فكر رزق ما نبوده، در حالى‏ كه نجاتمان به راهنمايى‏ هاى اميرالمؤمنين (ع) است. در ادامه آن حديث مى‏ فرمايد: «اى مردم! هرگز كسى را بر اثر هوشى كه دارد پشيزى افزون ندهند و احدى را به خاطر حماقتش كم ندهند. پس هركس اين را بداند و بدان عمل كند از همه مردم آسوده‏ تر بوده و سود برد، ولى كسى‏ كه اين را بداند و عمل نكند گرفتارى و ضرر او بيش از همه مردم است. چه بسا شخصى كه نعمت فراوان به او داده ‏اند ولى همين احسانى كه به او شده باعث درهم كوبيدن اوست و چه بسا مردمى كه در بين مردم فريب خورده‏ اند، ولى در عين حال كارشان هم درست شده‏ است. پس اى مرد كوشا! در كوشش خود پرهيزكار باش، و از عجله خود كم كن و از خواب غفلت خود بيدار شو و در آنچه كه از طرف خدا بر پيغمبر (ص) نازل شده فكر كن.» مى‏ فرمايند: «احدى را به خاطر سادگى‏ اش كم ندهند»؛ يعنى نه افراد زرنگ بيشتر از رزقى كه برايشان مقدر شده نصيبشان مى‏ شود و نه افراد ساده، كمتر از آنچه برايشان مقدر شده بهره مى‏ برند، شما اگر در محلّه‏ ها بگرديد، تعدادى زمين باير و خانه خالى مى‏ بينيد، اين‏ها حاصل زد و بندهاى بيجاى انسان‏هاى زرنگ است، صاحبان اين خانه‏ ها متوجّه نبودند كه تلاش بيش از حد و از سر حرص و عدم قناعت، براى آن‏ها آتش به بار مى‏ آورد، اين آقا آنچه كه بايد داشته باشد دارد، بقيه‏ اش آتشى است كه وبال گردن او خواهد شد. موفق باشید .


[1] ( 1)- كافى، ج 5، ص 82.

18244
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: بنده پرسشگر 18234 هستم. با توجه به پاسخ جنابعالی منظور از ذکر معمولی سجده چیست؟ اگر همان سبحان الله است خب این را می توان بدون شماره و به تعداد زیاد گفت؟ چیزی در ذهن دارم بدین منوال که این اذکار بایستی مضرب سه باشند؟ کمی بنده را راهنمایی بفرمایید. از طرفی مگر صلوات ذکر معمولی نیست؟ از طرفی می توان این اشتیاق به سجده طولانی را پس زد؟ بنده مونس حقیقیم خداست خیلی در درون خودم با خدا حرف می زنم. نمی دانم دچار خدای انتزاعی شده ام. لطف کنید بنده را راهنمایی بفرماید. اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی مونس حقیقی انسان خدا باشد، دیگر خدای انتزاعی در میان نیست! 2- آری! ذکر صلوات از اذکار معمولی است ولی از آن‌جایی که در سجده نظر به مقام جلالی و سبحانی حضرت حق است، بهتر است اذکاری گفته شود که با واژه‌ی «سبحان اللّهی» باشد 3- همان‌طور که متوجه‌اید اذکار سجده‌ی معمولی با مضرب 3 همیشه باید همراه باشد. موفق باشید

18240
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: آیا تاکنون به شعله های آتش دقت نموده اید؟ شعله شدت و ضعف دارد گاهی زیاد و گاهی کم می شود آیا اینکه گاها انسان به یاد گناهانش می افتد و عذاب می کشد و گاهی آنها را فراموش می کند نیز همینگونه است؟ آیا می بایست با یادآوری گناهان آتش را زیاد کنیم تا پاک شویم؟ و یا می توان این آتش را خاموش کرد؟ سوال دیگرم اینست که افرادی که از جهنم خلاص می شوند آیا گناهان خود را فراموش می کنند؟ زیرا تا هنگامی که انسان خطاهایش را به یاد بیاورد عذاب می کشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مرحله‌ی اول که انسان باید از گناه خود استغفار کند لازم است که گناهان را به یاد داشته باشد ولی پس از مدتی با نظر به رحمت واسعه‌ی حق، دیگر نباید برای رجوع به خدا بین خود و خدا گناهان را در میان آورد. در قیامت هم در نهایت، انسان‌های مؤمن از یادِ گناهان می‌روند. موفق باشید

18231
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: ببخشید استاد نظرتون درباره کتاب صلات معراج مومن معراج عشق از استاد سمندری چی هست؟و اگر ممکنه بهترین کتاب در زمینه نماز رو معرفی بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جواب سؤال شماره‌ی 18208 عرض شد کتاب مذکور را مطالعه نکرده‌ام. ولی کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام را کتاب خوبی در این موضوع می‌دانم. موفق باشید

18225
متن پرسش
استاد سلام:جمله ی زیر از شماست: ‌ «جوع» و «صوم» (گرسنگی و روزه داری) از آن نوع درمانهایی است که بُعد را به قرب تبدیل می نماید، تا انسان از سنگ هایی که با پرخوری بر پاهای پرواز خود می بندد نجات یابد. کانال تذکرة الاولیاء @tezkar اما سوالم اینه که بنده یک نوجوان هستم و مشغول تحصیل در دبیرستان، خب به طبع نیاز به غذا دارم. گرسنگی رو میشه تحمل کرد اما وسوسه میشم میگم باید بخورم تا بتونم درس بخونم و یکم توان جسیمیم افزایش پیدا کنه، مادرم هم همش میگه بخور، الان من باید چیکار کنم؟ خودم هم تاثیر گرسنگی و سیری رو روی حالت های روحی خودم دیدم! خیلی ممنونم. التماس دعا یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً پرخوری توان جسمی و فکری انسان را کم می‌کند. خودتان در تجربه‌ی شخصی می‌توانید بفهمید که چه اندازه خوردن برای شما کافی است تا نه گرفتار فشار گرسنگی باشید و نه گرفتار سنگینیِ پرخوری. و إن‌شاءاللّه پس از مدتی این حالت، ملکه‌ی شما خواهد شد. موفق باشید   

18216
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی بنده همه مسائل عبادی را انجام می دهم در کلاس های معارف شرکت می کنم و مطالعات مذهبی و معرفتی هم به اندازه کامل دارم ولی. به یقین کاملی که دلم را آرام و مطمئن کند نرسیدم. می خواهم حظور در نماز داشته باشم ولی نمی دانم ذهنم را کجا متمرکز کنم در رابطه با امام زمان هم همین مشکل را دارم. می ترسم همه ی عبادتهایم تخیلی و وهمی باشد. خیلی با خودم درگیرم. می ترسم بمیرم و ضللت عن دینی بمیرم. چکار کنم یقینم و توحیدم کامل بشود؟ اجرتان با سید الشهدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذیل ائمه«علیهم‌السلام» و راهی که آن‌ها نشان می‌دهند، اگر حرکت کنید خودشان کمک می‌کنند. پیشنهاد بنده آن است که اگر می‌توانید کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را مطالعه فرمایید. بنده نیز آن کتاب را در حدّ وسع خود شرح کرده‌ام. موفق باشید

18214
متن پرسش
سلام استاد: موضوع: ضرورت استاد سیر سلوک و چگونگی مواجهه با آنها 1. قضیه این پیش استاد اخلاق و عرفان رفتن ها چیست؟ برنامه می گیرند و احاطه دارند بر آنها و چیزهایی را می بینند و تاثیرات وجودی که استاد بر آنها می گذارد و...؟ آیا بهتر نیست ما که فقه خودمان را (همین واجب و حرام) را درست نه می شناسیم و نه عمل می کنیم بریم اینها را انجام بدهیم و بعد برویم سراغ اساتید و.... 2. و این که هر کسی یک سبک تربیتی دارد این قضیش چیست ما از کجا باید متوجه بشویم که با توجه به سبک های مختلف کدام یک از آنها بدرد ما می خورد؟ مثل سبک تربیتی آقای سعادت پرور و آُسید هاشم حداد و آقای بها الدینی و.... که با یکدیگر مشرب آنها تفاوت دارد، از کجا اطلاع پیدا کنیم؟ ببخشید خیلی محاوره شد و در ضمن مطلع هستم حضرت عالی در کتاب ادب خیال و... فرموده اید: اگر استاد اخلاق پیدا کردید سراغش بروید و اگر هم پیدا نکردید استاد تو علم توست و خدا پیش راه تو می گذارد. به همین جهت پرسیدم این سوالات رو. با تشکر و خدا قوت و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در جواب کاربران عزیز عرایضی شده است که عیناً آن را خدمتتان ارسال می‌کنم تا خودتان به عنوان صاحب‌نظر در این امر بتوانید جواب سؤالات خود را بیابید. موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

نحوه‌ی رجوع به استاد در امور اخلاقی و سلوکی

سؤالی که خدمتتان داشتم در رابطه با استاد اخلاق و استاد سلوک بود که در حال حاضر ما چگونه می‌توانیم استادی را پیدا کنیم که در اصلاح رذائل خود موفق باشیم و خدای ناکرده طوری نباشد که پس از 70 سال قصه‌ی ما قصه‌ی آن سنگی باشد که به قعر جهنم سقوط کرد؟

همان‌طور که می‌فرمایید همه باید تلاش کنیم تا مسیر زندگی‌مان رو به سوی جهنم و ارضای امیال نفسانی نباشد و حتماً در این امر استاد و نمونه‌ای متعالی نیاز داریم. ولی بحث در چگونگی استاد سلوکی و نحوه‌ی سلوکی است که ما باید دنبال کنیم.

قلب ما حتماً باید به صورتی خاص تربیت شود و جهت بگیرد تا عبادات ما برایمان در آن راستا مفید افتد و تا برنامه‌ای برای خود نریزیم به آن تربیت خاص قلبی نمی‌رسیم و در راستای داشتن برنامه و تربیت خاص قلبی به طور جدّی موضوعِ ضرورتِ نظر به استاد به میان می‌آید.

حال این سؤال پیش می‌آید که آیا آن استاد باید کسی باشد که با او رابطه‌ی خاصی داشته باشیم و او هرکس را بر اساس روحیات مخصوصی که شاگرد دارد راهنمایی کند یا در ذیل سیره و سنت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» می‌توانیم به سیره و آثار علمایی مثل علامه طباطبایی و حضرت امام«رحمة‌الله‌علیهما» نظر کنیم و راه‌کار خاص سلوکی خود را به‌دست آورد و عقل و قلب خود را تربیت نماییم؟

بنده در جمع‌بندی و بر اساس مختصر تجربه‌ای که دارم معتقدم اگر کسی بتواند با حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در این زمان رابطه‌ای قلبی پیدا کند و شخصیت و اندیشه و آثار علمی ایشان را مبادی عقل و قلب و عمل خود قرار دهد به همان جامعیتی می‌رسد که عرفای بزرگ طالب آن بودند و اکثراً به آن دست نیافتند که نمونه‌ی روشن آن را در بسیاری از شهداء و سرداران جنگ تحمیلی می‌توان یافت.

عنایت داشته باشید که آن طور نیست که همه‌ی آن عزیزانی که به سراغ اساتید مسلّم اخلاق و عرفان رسیدند، همه موفق به کسب درجات معنوی شدند. پس باید بدانیم استاد علت معدّه است و همّت و صداقت خودِ انسان علت حقیقی است، اگر آن کسانی که با همت بلند به اساتید اخلاق رجوع می‌کنند و خود را مقیّد می‌کنند که همه‌ی دستورات استاد را مو به مو عمل کنند به نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه که حضرت به امام حسن«علیه‌السلام» نوشته‌اند، رجوع کنند مسلّم به نتایج درخشانی می‌رسند.

بنده در راستای نظر به نتایجی که بسیجیان و سردارانی مثل حاج‌حسین خرازی و مهدی باکری و احمد متوسلیان و ردانی‌پور و میثمی و... به آن رسیدند نظر شما را به پیام حضرت امام به رزمندگان در 10/1/61 در رابطه با عملیات فتح‌المبین جلب می‌کنم تا روشن شود چرا می‌گویم می‌توان در ذیل شخصیت حضرت امام به درجاتی رسید که عرفای بزرگ به دنبال آن بودند. ایشان می‌فرمایند:

بسم الله الرّحمن الرّحيم‏

«إِنّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ فى سَبيلِهِ صَفّاً كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصْ ... در جنگ‌هاى جهان نمونه است كه در ظرف كمتر از يك هفته آن چنان مات شوند كه هر چه دارند بگذارند و فرار نمايند و يا تسليم شوند، به صورتى كه قواى مسلح ما تا كنون نتوانند اسيران و كشتگان و غنايم را به شمار آورند و گرچه تمام اين امور بر خلاف عادت به صورتى معجزه ‏آسا تحقق يافت، لكن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبهه‏ ها و پشتيبانان آنان... به خضوع وادار مى‏ كند، بُعد معنوى آن است كه با هيچ معيارى نمى‏ توان سنجيد و با هيچ ميزانى نمى ‏توان عظمت آن را دريافت. ما عقب‌ماندگان و حيرت‌زد‏گان، و آن سالكان و چله ‏نشينان و آن عالمان و نكته ‏سنجان و آن متفكران و اسلام ‏شناسان و آن روشنفكران و قلم داران و آن فيلسوفان و جهان‏ بينان و آن جامعه‏ شناسان و انسان ‏يابان و آن همه و همه، با چه معيار اين معما را حل و اين مسأله را تحليل مى‏ كنند كه از جامعه مسمومى كه در هر گوشه آن عفونت رژيم ستمشاهى فضا را مسموم نموده بود، بازار و مغازه‏ هايش مسموم، خيابان‌ها و گردشگاه‌هايش مسموم، مطبوعات و رسانه ‏هاى گروهى ‏اش مفتضح و مسموم، از كودكستان تا دانشگاهش مسموم، و نونهالان و تازه جوانان ما در يك چنين محيطى به جوانى و رشد رسيده بودند كه به حسب موازين و عادت بايد سرشار از مسموميت و فساد اخلاق و عقيدت باشند، كه اگر معلم و مربى اخلاق و مهذب نفوس بخواهد تنها يكى از آن‌ها را با صرف سال‌هاى طولانى متحول گرداند ميسر نگردد، چگونه در ظرف سال‌هاى معدود از بطن اين جامعه و انقلاب - كه خود نيز اگر معيارهاى عادى را حساب كنيم بايد كمك به فساد كند - يك همچو جوانان سرشار از معرفت الله و سراپا عاشق لقاء الله و با تمام وجود داوطلب براى شهادت، جان نثار براى اسلام كه پيران هشتاد ساله و سالكان كهنسال به‏ جلوه‏اى از آن نرسيده‏ اند، بسازد؟ جز دست غيبى و دستگيرى الهى و تصرف ربوبى، با چه ميزان و معيار مى‏توان تحليل اين معما كرد؟

اين جانب هر وقت با يكى از اين چهره‏ ها روبه‌رو مى‏شوم و عشق او را به شهادت در بيان و چهره‌ی نورانى ‏اش مشاهده مى‏ كنم احساس شرمسارى و حقارت مى‏ كنم. و هر وقت در تلويزيون، مجالس و محافل اين عزيزان كه خود را براى حمله به دشمنِ خدا مهيا مى‏ كنند، و مناجات و راز و نيازهاى اين عاشقان خدا و فانيان راه حق را در آستانه هجوم به دشمن مى‏ نگرم كه با مرگ دست به گريبان هستند و از شوق و عشق در پوست نمى‏ گنجند، خود را ملامت مى ‏كنم و بر حال خويش تأسف مى‏ خورم. اكنون ملت ما دريافته است كه: «كُلُّ يَومٍ عاشُورا وَ كُلُّ ارْضٍ كَرْبِلا». مجالس حال و دعاى اينان شب عاشوراهاى اصحاب سيد الشهداء«علیه‌السلام» را در دل زنده مى‏ كند.

جوانان عزيزم و فرماندهان محترم، شما توقع نداشته باشيد كه من بتوانم از عهده‌ی ثناى شما و شكر عمل شما برآيم. شما را همان بس كه محبوب خداى تعالى هستيد، و خداى شما فرموده كه شما را كه چون سدى محكم و بنيانى مرصوص در مقابل دشمنان خدا و براى رضاى او ايستاده‏ ايد، دوست مى‏ دارد. و اين است جزاى شما و اين است عاقبت عمل شما».

در روش سلوکیِ فردی، انسانی که مؤدّب به آداب اسلامی است و عموماً از معارف اسلامیِ خوبی برخوردار است می‌رود در خدمت یک استاد اخلاق و بر وارستگی‌ها و فضائل خود می‌افزاید. ولی در روش سلوکیِ رزمندگانی که حضرت امام به آن‌ها اشاره فرمودند. اولاً: انسان‌های عادی بودند که به آن درجه‌ رسیدند که حقیقتاً همان‌طور که حضرت امام فرمودند قلم امکان توصیف آن را ندارد. ثانیاً: در روش سلوکِ فردی اساتید اخلاق، یک انسان ساخته می‌شود، ولی در روش سلوکی حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» یک جامعه ساخته می‌شود و بنده فکر می‌کنم باید به دنبال سلوکی بود که مافوق سلوک فردی، شخصیتی مدّ نظر قرار گیرد که در نتیجه‌ی شخصیت او، تمدنی ساخته شود همراه با فضائل اخلاقی و شهدا و سرداران بزرگِ جبهه‌ی نبردِ دفاع مقدس هشت‌ساله با رجوعِ قلبی به حضرت امام این راه را طی کردند.

مشکل ما آن است که هنوز نتوانسته‌ایم حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را پیدا کنیم و ملاک اصلاح نفس را تنها در محدوده‌ی امور فردی می‌شناسیم، در حالی‌که با رجوع قلبی به حضرت امام تمام ابعاد ما متعالی می‌شود که وجوه فردیِ ما یکی از ابعاد آن است. به نظرم با حضور حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، تاریخ ما ورقی دیگر در مسیر اصلاح نفس در جلو ما قرار داده ولی ما هنوز در عهد گذشته به‌سر می‌بریم. بنده سعی کرده‌ام در کتاب «سلوک ذیل شخصیت اشراقی امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»» همین نکته را مطرح کنم. فکر می‌کنم اگر کتاب مذکور را با حوصله مطالعه فرمایید سؤالاتتان را که در آخر فرموده‌اید نیز حل شود.

در روایت داریم که معاوية بن عمّار می‌گويد: به امام صادق«علیه‌السلام» عرض کردم: «رَجُلٌ رَاوِيَةٌ لِحَدِيثِكُمْ يَبُثُّ ذَلِكَ إِلَى النَّاسِ وَ يُشَدِّدُهُ فِي قُلُوبِ شِيعَتِكُمْ وَ لَعَلَّ عَابِداً مِنْ شِيعَتِكُمْ لَيْسَتْ لَهُ هَذِهِ الرِّوَايَةُ أَيُّهُمَا أَفْضَلُ قَالَ رَاوِيَةٌ لِحَدِيثِنَا يَبُثُّ فِي النَّاسِ وَ يُشَدِّدُ فِي قُلُوبِ شِيعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِد» مردى است راوى احاديث شما كه آن‌ها را در ميان مردم نشر مى‏ دهد و در قلوب شيعه شما جايگير مى ‏سازد و مرد ديگرى است اهل عبادت كه اين خصوصيت را ندارد، آيا كدام يك از آن دو برتر است؟ فرمودند: «راوى حديث ما كه آن را در ميان مردم نشر دهد و در قلوب شيعيان جايگير سازد، از هزار عابد برتر است.

ملاحظه کنید وقتی حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند آن فردی که سعی می‌کند روایات را در فرهنگ جامعه نهادینه کند و جهت‌گیری قلبی شیعیان را در راستای فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» شکل دهد افضل است، به این معنا است که در سیر إلی الله مسیر را بهتر طی کرده و به درجات بالاتری نایل شده نسبت به کسی که در سلوک فردی تلاش می‌کند.

بنده فکر می‌کنم اگر بتوانیم امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را درست بنگریم، سیره‌ی علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» و المیزانِ ایشان نیز برای ما معنای دیگری پیدا می‌کند و در مسیر سلوک جامعِ معنوی نقش به‌سزایی دارد. شما از یک طرف متوجه‌اید علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» شاگرد مبرز مرحوم آیت‌الله قاضی است و از طرف دیگر شاهکار علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» را در المیزان ملاحظه می‌کنید که شدیداً جنبه‌ی اجتماعی آن بر جنبه‌ی فردی آن غلبه دارد. آیا به این نتیجه نمی‌رسیم که سلوک فردی جای خود را به سلوک جامع فردی، اجتماعی داده؟ و باید ملاک خود را در نظر به استاد سلوکی تغییر دهیم؟ با این فرض قداست را باید در سلوک جامع دنبال کرد، سلوکی که حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» متذکر آن هستند.

والسلام

18208
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر و خسته نباشید، ببخشید استاد نظرتون درباره کتاب، صلات معراج مومن معراج عشق، از استاد مهدی سمندری چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه نکرده‌ام. ولی با توجه به شخصیت روحانی و معنوی ایشان حتماً کتاب خوبی باید باشد. موفق باشید

18205
متن پرسش
با عرض سلام: آیا خواندن ادعیه، نمازهای مستحبی، تعقیبات، قرآن و امثال اینها اگر همراه با کسالت انجام شود اشکال ندارد یا اینکه اگر انجام نشود بهتر است؟ مثلا در تعقیبات نماز صبح بعضی مواقع بخاطر کسالت، در حالت خواب آلودگی تعقیبات را می خوانم (با اینکه شب را زود می خوابم) و چیزی نمی فهمم. آیا به همین روش ادامه دهم یا آن را کنار بگذارم؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عبادات، لازم است که با حضور باشد مگر این‌که خود را عادت دهیم که وقتی در حضور هستیم، از آن عادت استفاده نماییم. موفق باشید

18183
متن پرسش
به نام خدا 1. میزان علم و قدرت خداوند متعال در این دنیا تا چه اندازه‌ای است؟ 2. میزان تاثیر وجود خدا در زندگی مادی بشر کجاست؟ 3. با توجه به این که علم و زندگی در جهان امروز نیازی به توحید و ستایش دارد، حال جایگاه توحید و ستایش در پیشرفت زندگی را بفرمایید؟ 4. تفاوت بین پرستش‌هایی که در دنیای امروز در حال وقوع است با ستایش در دین اسلام چیست؟ همه‌ی این‌ها هم به دنبال خدا هستند و از جهات مادی پیشرفت قابل توجه‌ای دارند. 5. نعمت‌هایی که در اختیار انسان است از طرف کیست؟ برای تشکر از این نعمت‌ها چه‌کار کنیم و شکل تشکر آن را بیان کنید. 6. چرا انسان در دین اسلام باید احکامش را رعایت کند؟ چرا باید نماز خواند و اگر با زبان ساده بگوییم خدایا شکرت پذیرفته نیست؟ 7. آیا فردی که مسلمان هست ولی نماز نمی‌خواند و همین فرصت را برای مطالعه و تحقیق و ... هزینه می‌کند پیش خداوند اجر و مزدی ندارد؟ 8. آیا نماز می‌تواند در زندگی برای انسان آرامش روحی و ذهنی ایجاد کند؟ 9- آیا حضور قلب در نماز می‌تواند به آرامش نمازگزار کمک کند؟ 10. تاثیر نماز در بهداشت فردی نمازگزار تا چه اندازه است؟ 11. آیا نماز می تواند به نمازگزار نظم داده و برایش برنامه ریزی کند؟ 12. چطور نمازگزار زندگی‌اش را با نماز تنظیم می‌کند؟ 13. آیا نیاز هست نمازگزار زندگی‌اش را با نماز تنظیم کند؟ 14. آیا نماز در پیشبرد فعالیت های اجتماعی تاثیر دارد؟ 15. شکل برگزاری نمازهای جمعی (جماعت و جمعه) چه تاثیری در حکومت اسلامی و جامعه ایمانی دارد؟
متن پاسخ

 به نام خدا
 1- میزان علم و قدرت خداوند متعال در این دنیا تا چه اندازه‌ای است؟
جواب: با توجه به این‌که تمام مخلوقات پرتو وجود حضرت حق‌اند و همین‌که او به خود علم دارد، به همه‌ی مخلوقات عالم است و همه در قبضه‌ی قدرت اوست. میزان علم و قدرت خداوند مطلق و نامحدود است.

2- میزان تاثیر وجود خدا در زندگی مادی بشر کجاست؟
جواب: عالم ماده نیز جزو مخلوقات حضرت حق است و تأثیر خداوند در عالم ماده تامّ و تمام است، منتها خودش خواسته تا انسان‌ها با اختیار خودشان سرنوشت خود را در نظام الهی شکل دهند.

3- با توجه به این که علم و زندگی در جهان امروز نیازی به توحید و ستایش دارد، حال جایگاه توحید و ستایش در پیشرفت زندگی را بفرمایید؟
جواب: توحید یعنی توجه به حضور خداوند در عالم و توجه به این‌که همه‌ی کمالات در نزد اوست و درنتیجه هرکس به اندازه‌ای که از طریق رعایت دستورات الهی و اُنس با حضرت حق با او مرتبط شود، به کمالات حقیقی دست می‌یابد و پیشرفت واقعی چیزی جز این نیست.

4- تفاوت بین پرستش‌هایی که در دنیای امروز در حال وقوع است با ستایش در دین اسلام چیست؟ همه‌ی این‌ها هم به دنبال خدا هستند و از جهات مادی پیشرفت قابل توجه‌ای دارند.
جواب: جهان مدرن به جهت غفلت از حضور خداوند و دوری از اُنس با خدا به جهت روح سکولاریته‌ای که دارد، با انواع بحران‌ها و تیرگی آینده و یأس و افسردگی روبه‌رو شده به طوری که به قول «اریک‌فروم» روانشناس آمریکایی؛ در آمریکا تعداد تخت‌های بیمارانی که از مشکلات روحی رنج می‌برند از سایر بیماران بیشتر است. در این رابطه است که می‌توان به حقانیت آموزه‌های دینی به‌خصوص دین اسلام پی برد که می‌فرماید: «ألا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‏» یعنی همه بدانید به اندازه‌ای که به یاد خدا باشید و دستورات حضرت ربّ‌العالمین را در زندگی‌هایتان وارد کنید، آرامش می‌یابید. و دین اسلام از طریق نماز که زیباترین نحوه‌ی پرستیدن است؛ نیازِ به پرستش را به بهترین نحو جواب داده از آن جهت که برنامه‌ی نیایش مورد نیاز بشر را در پنج مرحله و یا حدّاقل سه مرحله از بیست و چهارساعت تدوین نموده است.

5- نعمت‌هایی که در اختیار انسان است از طرف کیست؟ برای تشکر از این نعمت‌ها چه‌کار کنیم و شکل تشکر آن را بیان کنید.
جواب: هر نعمتی که به‌واقع نعمت محسوب شود، از طرف خداوند است زیرا به تعبیر قرآن که می‌فرماید: «لِلَّهِ الْأسْماءُ الْحُسْنى‏» همه‌ی کمالات از اوست و برای یافتن آن کمالات و نعمت‌ها باید دائماً با منبع و منشأ آن نعمت‌ها مرتبط بود.

6- چرا انسان در دین اسلام باید احکامش را رعایت کند؟ چرا باید نماز خواند و اگر با زبان ساده بگوییم خدایا شکرت پذیرفته نیست؟
جواب: خداوند می‌فرماید دوست دارم آن‌طور که خودم اراده کرده‌ام پرستش شوم «إنّي اُحِبّ أنْ اُطاعَ مِن حيثُ اُريد» [1] دوست دارم همان‏طور كه اراده كرده‏ام اطاعت شوم. با توجه به این امر اگر کسی بخواهد به‌واقع خدا را عبادت کند باید به همان صورتی که پیامبران خدا گفته‌اند، عبادت کند که یک مورد آن «نماز» است.

7- آیا فردی که مسلمان هست ولی نماز نمی‌خواند و همین فرصت را برای مطالعه و تحقیق و ... هزینه می‌کند پیش خداوند اجر و مزدی ندارد؟
جواب: اگر کسی از دستورات حضرت حق سرپیچی کند مسلّم مطرود خداوند است و راه رسیدن به کمالات لازم و حقایق معنوی را به صورت واقعی از دست می‌دهد. و چون اقامه‌ی نماز حکمِ صریح خداوند است، پشت‌کردن به نماز، پشت‌کردن به خداوند است و گرفتارشدن به انواع محرومیت‌های روحی و روحانی.

8- آیا نماز می‌تواند در زندگی برای انسان آرامش روحی و ذهنی ایجاد کند؟
جواب: حتماً این‌طور است زیرا از طرفی می‌فرماید: «ألا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» و از طرفی می‌فرماید: «أقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري‏». پس بنابراین نماز یاد خداست و یاد خدا موجب آرامش قلب.

9- آیا حضور قلب در نماز می‌تواند به آرامش نمازگزار کمک کند؟
جواب: با توجه به این‌که نماز به معنای اصلی آن یاد و ذکر خدا است و شرایط اُنس با خداوند است؛ هر اندازه حضور قلب انسان در نماز بیشتر باشد، آرامش لازم و هدایت او بیشتر است.

10- تاثیر نماز در بهداشت  فردی نمازگزار تا چه اندازه است؟
جواب: بهداشت واقعی، پاکی از اخلاق بد و افکار فاسد است و نماز به حکم آن‌که وسیله‌ای است تا انسان از فحشاء و منکر باز شود، بهترین وسیله جهت بهداشت است تا انسانی مفید برای خود و جامعه ساخته شود. رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مى‏فرمايند: «النِّظافَةُ مِنَ الْايمَان وَ صَاحِبُهُ فِي الْجَنَّة»؛[2] نظافت از ايمان است و آن كس كه با آن مأنوس است در بهشت است. روايت ديگرى هم داريم كه حضرت على«علیه‌السلام» مى‏فرمايند: «الطُّهْر نِصْفُ الْايمَان»؛[3] پاكيزگى و نظافت نصف ايمان است. زيرا ايمان دو مرحله دارد؛ يك مرحله آن عبارت است از اين‏كه شما موانع تجلى انوار الهى را از قلب خود پاك كنيد، مثل پاك‏ كردن حسد و كبر و غيره، و نصف ديگر آن تجلى انوار الهى است كه خودِ خداوند به عهده گرفته است، و روايت دوم مى‏ فرمايد آن نصف اولِ ايمان، با نظافت به ‏دست مى‏ آيد كه عبارت است از پاك ‏شدن از موانع انوار الهى يعنى پاك ‏شدن از امثال كبر و حسد و غيره‏.

11- آیا نماز می تواند به نمازگزار نظم داده و برایش برنامه ریزی کند؟
جواب: انسان‌های منظم انسان‌هایی هستند که بتوانند کارهای اصلی و فرعی را از همدیگر تفکیک کنند و هرکاری آن‌ها را به دنبال خود نبرد و انسانی که رعایت وقت نماز را بکند عملاً بین کار اصلی خود که بندگی خدا است و کارهای دیگر تفکیک می‌کند و در نتیجه زندگی منظمی خواهد داشت.

12- چطور نمازگزار زندگی‌اش را با نماز تنظیم می‌کند؟
جواب: وقتی رعایت اوقات نماز اول وقت را بکند.

13- آیا نیاز هست نمازگزار زندگی‌اش را با نماز تنظیم کند؟
جواب: بهترین کار این است که محورهای اصلی زندگی، اوقات نماز باشد.

14- آیا نماز در پیشبرد فعالیت های اجتماعی تاثیر دارد؟
جواب: همین‌طور است، زیرا اجتماع سالم اجتماع مبرا از فریب‌کاری است و این از طریق نماز محقق می‌شود که انسان را از فحشاء و منکر باز می‌دارد.

15- شکل برگزاری نمازهای جمعی (جماعت و جمعه) چه تاثیری در حکومت اسلامی و جامعه ایمانی دارد؟
جواب: این یک مژده‌ی الهی است که می‌فرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» یعنی اگر جامعه‌ای می‌خواهد در سلامت بماند، باید نماز را وارد زندگی خود کند زیرا روح انسان‌های نمازگزار، روحِ  پذیرش حق و دوری‌کردن از باطل است و این یعنی سعی در حاکمیت دستورات الهی و بقاء حکومت اسلامی. همین‌که شما از طریق نماز با حضرت حق که همه‌ی خوبی‌ها است، روبه‌رو می‌شوید خود به خود میل شما از رجوع به بدی‌ها کاسته می‌شود. البته این بستگی دارد به این‌که ما چه اندازه در نماز خود عزم رجوع به حق را پیشه کرده باشیم.
 
 

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
_______________________________________
[1] - بحارالأنوار، ج 2، ص 262.
[2] - «وسائل‏الشيعه»، ج 4، ص 469.
[3] - «بحارالانوار»، ج 77، ص 237.

 

18193
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: جایگاه گذشت از مال خویش در نگاه اهل بیت سلام الله علیهم چگونه هست؟ مثلا روایتی هست که حق گرفتنی است و اگر کوتاه بیایی معصیت کردی! مثلا اگر کسی حق شخصی را در ارث و میراث تضییع کند یا کسی در ازاء انجام کاری گران فروشی کرده و بی انصافی می کند. حال ما باید بالاخره گذشت کنیم از حق مالی خویش یا این حق مالی را تا آخر حتی با شکایت کیفری و حقوقی بگیریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام در جای خود. گذشت در جایی است که می‌خواهیم جامعه‌ی اسلامی بدون تشنج جلو رود و خود را مشغول دعواهای جزئی نکنیم. و گرفتن حق در جایی است که اگر کوتاه بیاییم، حقی ضایع می‌شود و ظالم قدرت می‌گیرد. موفق باشید

18190
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد شنیدم که شخصی، گویا مرحوم حائری بودن، از استاد مطهری پرسیدن در نماز به چه فکر می کنی، ایشان می فرمایند به معنای کلمات و الفاظ و جواب شنیدن که پس کی نماز می خوانی؟! استاد به راستی در نماز باید چه کرد؟ به هر حال نمیشه به هیچی فکر نکرد یا در خلسه بود، افرادی مثل حضرت امام خمینی (ره) در نماز چه می کرده اند. آیا این فکر است که غوطه ور می شود و نماز معراج انسان می شود و اگر آری چه فکری و اگر نه پس چه باید کرد؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قضیه در ملاقات مرحوم شهید مطهری با مرحوم هاشم حداد اتفاق افتاده. آری! گفت: «مراد من از نماز آن بُوَد که در خلوت / حدیث درد و فراغ تو با تو بگذارم». نماز رجوع به قبله‌گاهی است که انسان با پروردگار خود قصه‌ی دوری خود را نجوا کند و این مثل سخن‌گفتِ دو رفیق است با همدیگر. موفق باشید

18181
متن پرسش
سلام: دوباره آیت الله حسن زاده آملی گفتن که به فرض پیر بشوی و بلرزی و با چهار دست و پا راه بروی، نفست بالا نیاید و کسی را صدا نزنی که بگویی تو بیا دست مرا بگیر! این کار را نکن! این با غیرت انسانی سازگار نیست! غیرت، دفع غیر می کند. حق را هم که می گوییم غیور است، برای اینکه دفع غیر کرده است و دیگر حرف از عدم در نظام هستی پیش نمی آید، غیرتش غیر در جهان نگذارد. انسان باید آنچنان غیور و غیرتمند بشود که بی نیاز مطلق باشد! یعنی هیچ در درون خودش نخواهد! طلب نکند! حالا آن وقت باید ببیند که چه خبر می شود و چه چیزها پیش می آید! یعنی چی هیچ در درون خودش نخواهد طلب نکند؟ منظورش چیه؟ معنی این پاراگرافو متوجه نمیشم احساس می کنم اگر اینو بفهمم و عمل کنم کلا زندگی از این رو به اون رو میشه.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا ایشان را حفظ کند. حرف درست و با ارزشی فرموده‌اند. منتهی این غیر از آن است که در مسیر اهداف خود از وسایل مورد نیاز استفاده نکنیم، بلکه سخن آن است که تا آن‌جا که ممکن است کارهای خود را، خودمان انجام دهیم در آن حدّ که آن صحابی خدمت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسید که چگونه راه بهشت را برای خود بگشایم؟ حضرت فرمودند: به کسی دستور مده. او در آن حدّ این مسئله را رعایت کرد که وقتی در حین مقاتله با دشمنان خدا دست راست او که با آن شمشیر می‌زد، قطع شد و نیاز بود کسی شمشیر را از دست افتاده بر زمین به او بدهد تا بدون آن‌که از اسب پیاده شود با دست راست به جهاد ادامه دهد؛ خودش پیاده شد و شمشیر را از بین انگشتانش در آورد و با سختی تمام دوباره سوار اسب شد و به مقاتله ادامه داد. موفق باشید

18180
متن پرسش
سلام: 1.درباره اعتقادات چه کتاب هایی به صورت اجتهادی بخوانیم؟ 2. اینکه احساس کنیم غرق در گناه هستیم این را چه طور می توان بر طرف کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سیر مطالعاتی بر روی سایت جهت این امر می‌تواند کمک‌کننده باشد 2- با امید به رحمت خدا نگرانی خود را برطرف نمایید. مطالعه‌ی کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» همراه با شرح صوتی آن پیشنهاد می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی