بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14912
متن پرسش
سلام و ادب خدمت شما استاد عزیز و گرامی: استاد من در مورد رزق و روزی مطالبی جمع آوری کردم و تصمیم دارم اجرا کنم. متاسفانه به شما دسترسی ندارم. در صورت امکان این محتوا را ببینید و اگر قسمتی را می‌دانید که اشکال دارد به من بگویید تا حذف کنم و اگر شما مطلبی مدّ نظرتان است که در این مورد برای عموم مردم خوب و تاثیرگذار است؛ بیان فرمایید ممنون دارتان می‌شوم. اگر مطالب ساختار ادبی ندارد عذر خواهی می‌کنم قصدم نشان‌دادن محتواست. بسم الله الرّحمن الرّحیم: عوامل گشایش رزق و روزی: امام باقر«علیه‌السلام» فرمودند: کسی که دهان خود را به سوی آسمان باز کرده و می‌گوید خدایا مرا روزی بده، در حالی‌که برای به‌دست‌آوردنِ روزی تلاش نمی‌کند، دشمن دارم. عوامل افزایش رزق: 1. درستکاری؛ رعایت تقوای الهی (و من یتق الله یجعل له مخرجا) 2. استغفار (اکثر الاستغفار تجلب الرزق) 3. خوش اخلاقی 4. انفاق (مفتاح الرزق الصدقه) 5. با وضو بودن 6. نشسته شانه زدن 7. انگشتر عقیق در دست داشتن 8- شکر نعمت (الحمد الله رب العالمین) 9. دست کشیدن از کار هنگام صدای اذان 10. نماز شب (ان صلاه الیل تضمن الرزق نهار ) 11. شستن دست قبل و بعد از غذا. 12. صله رحم 13. نیکی به پدر و مادر (پیامبر«صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم» هرکس دوست دارد عمرش افزوده شود و روزی‌اش فراوان باشد، به پدر و مادرش صله و احسان کند) ( پیامبر«صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم» هرکس عهد کند به پدر و مادرش نیکی کند و صله‌ی رحم به‌جا آورد ضمانت می‌کنم مال و عمرش افزایش یابد) 14. قرائت سوره‌ واقعه هنگام خواب 15. کمک به مومنان 16. خلال‌کردن دندان 17. انجام تعقیبات نماز (به‌خصوص نماز صبح و عصر) 18. همسایه ی خوب‌بودن 19. مهمان نوازی 20. قرائت آیه‌ی «ما شاءالله لا قوة الا بالله» 21. زیاد صلوات فرستادن. عوامل فقر: 1. گناه‌کردن (ان العبد لیذنب فیروی عنه الرزق) (اللهم غفر لی ذنوب التی تغیر النعم) 2. اسراف 3. ظاهر به فقر 4. نفرین پدر و مادر 5. تنبلی و کسالت (کثرت النوم و الکسل یورث الفقر حضرت امیر«علیه‌السلام») 6. گوش‌کردن موسیقی حرام 7. بی توجهی به نیازمندان 8. ترک نهی از منکر 9. خوردن و آشامیدن در حالت جنابت 10. ترک رابطه‌ی خویشاوندی 11. خواب قبل از طلوع آفتاب 12. بی‌حرمتی به نان 13. باقی‌گذاشتن تار عنکبوت در خانه 14. شستن اعضای بدن در دستشویی 15. نشستن ظرف‌ها در منزل 16. سخن دروغ‌گفتن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنظیمی است بسیار عالی در موضوع رزق. حقیقتاً هر اندازه انسان به رعایت این نکات توفیق بیابد، به همان اندازه رزقی پاک و با برکت نصیب او خواهد شد. موفق باشید

14907
متن پرسش
بسمک اللهم با سلام: در شرح نامه 31 نهج البلاغه تان گشتم، پیدا نکردم! طلبه ای هستم؛ چند وقتی است که دنبال فهم دقیق معنای «رزق به غیر حساب»، رزق طالب و مطلوب یا تعابیر دیگر هستم و این خیلی به زندگی ام گره خورده و اذیتم می کند؛ نکته در این است که به هر جایی که رجوع کردم توضیحات و توجیهات بعضا سطحی و عموما اجمالی غیر قانع کننده بوده. خواهش می کنم یک توضیح همه جانبه بدهید و بگویید که با مبنای شما جایگاه رزق طالب و مطلوب در زندگی کجاست؟ سخت منتظر جوابتان هستم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم در کتاب «جایگاه رزق در هستی» و هم در کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» عرایضی شده است. در ضمن سؤال شماره‌ی 14912 نکات ارزشمندی را، سؤال‌کننده تنظیم کرده‌اند، خوب است که به آن سؤال نیز رجوع فرمایید. موفق باشید

14900
متن پرسش
سلام استاد: می خواستم در مورد تقوای سیاسی در حال حاضر بدانم. چه کاری تقوای سیاسی است؟ و دوم اینکه تقوای درونیِ شخصی با تقوای سیاسی می تواند بی ارتباط باشد؟ (مثلا کسی که خودش تقوا را زیاد رعایت نکند ولی در سیاست متقی باشد). استادمان جناب آیت الله تحریری گفتند: تقوای سیاسی اطاعت کامل از ولی (حضرت امام خامنه ای حفظه الله) می باشد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم تقوایِ فردی بسیار در تقوای سیاسی و تعادل آن مؤثر است و حرف درست، همان است که حضرت استاد فرموده‌اند. موفق باشید

14868
متن پرسش
سلام: رساله حقوق امام سجاد (ع) هم مانند دعای ابوحمزه ثمالی کشف ایشان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه از جمله امام سجاد«علیه‌السلام» همواره ماوراء مفاهیم فکری سخن می‌گویند و از این جهت تفاوتی بین دعای ابوحمزه و رساله‌ی حقوق امام سجاد«علیه‌السلام» نیست. موفق باشید

14877
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر و فرزانه، مکان زندگی در سبک زندگی اسلامی مهم نیست. لذا انسان چه در ایران و چه در اروپا باشد؛ هیچ کدام به پیشرفت معنوی انسان کمک نمی کند. مهم خود انسان است. برخی ها با این مطالب متاسفانه القا می کنند که زندگی در غرب به معنویت انسان ضرر نمی زند. نظر حضرتعالی در این باره چیست؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «در تو نُمرودی است در آتش مرو / ور روی اول تو ابراهیم شو». آری! اگر کسی نمرودش را کشته باشد همه‌جا برای او گلستان است. ولی به ما توصیه شده از دیار کفر به دیار ایمان هجرت کنیم مگر آن‌که ابراهیم‌وار برای شکستن بت‌ها به دیار کفر قدم بگذاریم. موفق باشید

14876
متن پرسش
سلام و احترام: استاد فاضل و گرانقدر آیا موافقید که علت اصلی اضطرابها و افسردگی ها و ... عدم معرفت نفس و خداوند و عدم تغذیه صحیح بخش باطنی است. البته ممکن است فردی نماز بخواند ولی نمازش باعث تغذیه باطنی او نشود. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: من که موافقم و در همین رابطه در جلسات اول تا سوم کتاب «آشتی با خدا» عرایضی شده است. موفق باشید

14862
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: چگونه باید متوجه شویم وظیفه مان در این برهه تاریخی چیست؟ برای یک خانم متاهل تشخیص این وظیفه راحت تر است اول همسرداری، دوم تربیت فرزند و بعد چیزهای دیگر،اما دختران مجرد چه؟ استاد می خواهم در تاریخ زمانم باشم، می خواهم در راستای جریان سازی تمدن نوین اسلامی گامی برداشته باشم اما نمی دانم چگونه و با انجام چه کاری؟ بنده 24 ساله مجرد هستم، لیسانس روانشناسی گرفتم اما خواندن آن درسها اذیتم می کرد احساس می کردم دارم بیهوده انرژیم را تلف می کنم، خودم را مشغول مباحث شما (جلسات و کتب شما) کرده ام، دانشجوی حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان دانشگاه اصفهان هستم، از جلسات اساتیدی همچون حاج آقا ...و ... استفاده می کنم، می خواستم به حوزه بروم که با مخالفت خانواده رو به رو بودم، ان شاء الله تا جایی که بشود اهل اتلاف وقت نیستم، زیاد از حد نمی خوابم، تلویزیون را خیلی محدود تماشا می کنم، با انجام همین کارها و مراقبت از نفس در تاریخ زمانه ام هستم؟ بنده بر خلاف جو اطرافم با انقلاب و رهبری شهدا انس دارم به لطف و هبه الهی (خصوصی) التماس دعای زیاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نحوه‌ی حضور در این تاریخ در ابتدا آن است که زمانه‌ی خود را درست درک کنیم و در فضایی که در آن افراط و تفریط نیست، آن‌چه به عنوان وظیفه پیش آمد، عمل نماییم. در متن انجام چنین وظیفه‌ای خداوند آن‌چه را مصلحت دید در مقابل ما می‌گشاید. عمده خوب‌عمل‌کردن به وظیفه است حتی اگر وظیفه‌ی امثال شما فعلاً، عمیق‌عمل‌کردن باشد. موفق باشید

14857
متن پرسش
سلام: 1. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» فرمودید پس از کتاب «آداب الصلاه» امام کتاب «چهل حدیث» خوانده شود. جای دیگری در پرسش و پاسخ ها ظاهرا فرموده بودید پس از عرفان نظری بهتر است خوانده شود. منظورتان این است که پس از عرفان نظری بهتر فهمیده می شود؟ 2. در مورد جمله خیال و وهم از نظر ابن عربی که از شما پرسیده بودم. فرمودید تا آرام آرام در شرایط خواندن آن قرار نگیریم منظور اصلی فهمیده نمی شود. منظورتان این است که نباید در این موارد عجله کرد و آرام آرام باید به جان بشیند؟ اگر عجله شود فهمیده نمی شود درست است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کتاب «آداب الصلواة» درست فهمیده شود، عملاً یک دور عرفان نظری مرور شده و تا حدّی می‌توان به اشارات کتاب «چهل حدیث» آگاه شد. ولی اصل حرف‌ها مبتنی بر یک دوره‌ی عرفان نظری فهمیده می‌شود. 2- همین‌طور است. موفق باشید

14845
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر و فاضل اینکه بخش باطنی انسان اگر درست تغذیه نشود، انسان دچار اضطراب می شود آیا به این معنی است که انسان باید هر روز غذای روحی خود را تامین کند؟ جسم انسان روزی 3 بار اگر غذا بهش نرسد اذیت می شود. آیا بخش قلبی انسان هم همینطور است که هر روزباید غذا بخورد؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است و رویکرد به نماز به همین دلیل است که جان را در رجوع إلی اللّه با انوار حضرت حق تغذیه کنیم. موفق باشید

14851
متن پرسش
سلام علیکم: بنده در خصوص رابطه ی عقل و دل کار می کنم. دو سوال پیش آمده بود و سوال اول به جایگاه عقل در نظام معرفت دینی مخصوصا مباحث فقهی مربوط می شود. بعضی از مباحث فقهی هست که انجام آنها یا جائز نیست یا مکروه است و یا اینکه مباح است و بی تاثیر. بعضی از این اعمال به ظاهر فساد و فحشاء و یا حق الناس و ... در برندارد ولی باعث بطلان می شود. مثلا با کفش نماز خواندن باطل است، یا مثلا آب که با گرمای خورشید گرم شود مکروه است و ... با توجه به اینکه شریعت ظاهری دارد و باطنی دارد، تشریعی داریم و تکوینی داریم، بحث نفس الامر داریم و ... آیا عارفی که تسلط کامل بر علوم عقلی داشته باشد می تواند بر چرایی این اعمال برهان فلسفی صدرایی اقامه کند؟ و ظاهر شریعت را تا نفس الامر مستدل کند؟ و سوال دوم اینکه بزرگان می فرمایند که برهان و عرفان و قرآن از هم جدایی ندارند. حال اگر عارفی کوچکترین دستور سلوکی به یکی از شاگردان اش می دهد آیا آن دستور قابلیت این را دارد که توسط همان شخص عارف با مبانی حکمت متعالیه برهانی شود و بصورت یک استدلال محض فلسفی برای همان شاگرد عرضه شود؟ (البته این سوالات پیش فرض بود چون بنده تا به حال چنین چیزی ندیدم که شاگرد از استاد تقاضای برهان کند. ولی من باب مستحکم کردن بنای عقل فلسفی صدرایی در سلوک بود.) سوال سوم هم این بود که در تعبیری که بزرگان نسبت به عدم جدایی برهان و قرآن وجود دارد سوالی پیش می آید و اینکه منظور از برهان کدام عقل است؟ همین عقل فلسفی صدرایی است یا عقلی فرای از حکمت متعالیه؟ اگر بگوییم که منظور عقلی است فراتر از حکمت متعالیه باید به این معتقد شویم که خیلی از مباحث در سلوک هست که قابلیت برهان پذیری ندارد و جدایی برهان و عرفان لازم می آید، چونکه عرفان و سلوک فضای عقلی فراتر از حکمت متعالیه را می طلبد و از طرفی هم کسی بعد از ملاصدرا فضای عقلانیت را آن طور که باید و شاید تغییر نداده است لذا خیلی از مباحث در سلوک ممکن است به برهان در نیاید. آیا این قیاس و نتیجه ای که گرفتم صحیح است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بواطنِ احکام الهی بسیار عمیق‌تر از آن است که تفکر فلسفی بتواند بدان دست یابد. شاید شعور عرفانی با نگاه همه‌جانبه‌ی خود، کلّیتی از جایگاه آن احکام درک کند و حکم شریعت را تصدیق نماید. آن‌چه که منجر می‌شود گفته شود قرآن و برهان و عرفان از هم جدایی ندارند، بدان‌ معنا است که هراندازه عقل، اوج بگیرد بهتر حکم خدا را تصدیق می‌کند و هر اندازه قلب، مصفّا شود، بهتر جایگاه احکام الهی را احساس می‌کند و با کوچک‌ترین عمل، بیشترین بهره را می‌گیرد. موفق باشید   

14841
متن پرسش
سلام استاد: مقصود اینکه خداوند رزق همه بندگان را می دهد و روزی را تعهد کرده با فقر و گرسنگی که حتی منجر به مرگ می شود چیست؟ و سوال دیگر اینکه در بعضی روایات گفته شده است که اگر این کار یا این ذکر یا این اداب را رعایت کنید رزق زیاد می شود. چگونه می شود فهمید منظور رزق مادی است یا معنوی یا اینکه بر هر دو صادق است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با موضوع به شکل خاص روبه‌رو می‌شویم متوجه می‌گردیم خداوند حقیقتاً در دادنِ رزق به هیچ‌کس کوتاهی نکرده است. 2- هرکس مطابق نیّتی که دارد با انجام آن دستورات، رزق مادی یا معنوی نصیب خود می‌کند. موفق باشید

14832
متن پرسش
با سلام: در حدیث عنوان بصری در ابتدا امام صادق علیه السلام در بیان حقیقت عبودیت می فرمایند: «یکی از حقیقت های عبودیت این است که بنده امور خود را به دست مدبر حقیقی بدهد و برای خود تدبیر و پیش بینی نکند.» معنای این جمله چیست؟ چطور انسان برای امور خود تدبیر و پیش بینی نکند آیا اساسا امکان پذیر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سخن حضرت؛ انسان به حكم وظيفه عمل مي‌كند ولي امورات را به خدا مي‌سپارد مثل كاري كه حضرت امام در نسبت با انقلاب انجام دادند و اين خدا بود كه كار را تا اين‌جاها جلو برد. موفق باشيد

14830
متن پرسش
سلام: به نظرم در پاسخ به پرسش ۱۴۸۰۱ دقت کافی صورت نگرفته است. استاد طاهرزاده شرط مجتهد بودن را مطرح می کنند برای قاضی و آن را مویدی برای عادلانه بودن قانون و امکان تحقق عدالت در این دنیا که محل اشکال واقع شده است عنوان می کنند قاضی تنها کارش این است که با شواهد و ادله ای که بنابر ظاهر امر بدست می آورد عمل متهم را تطبیق دهد بر یکی از احکام از پیش تعیین شده. یعنی مجازات اعمال مشخص است مثلا مجازات سرقت زنا و... که قاضی در این امور اجتهاد نمی کند بلکه قوه ی اجتهادش به این معناست که احکام مندرج در قانون را می شناسد. که البته ربطی به اشکال مطرح شده ندارد. در ثانی مستشکل عنوان می کند که در یک معنا قوانین عادلانه اند و آن یعنی روی هم رفته اعمال قانون بهتر از عدم إعمال قانون است، و اصل اشکال ایشان این است که در این عالم عدالت محقق نمی شود و شما می فرمایید شارع الهی چون نظر به کلیت وجود بشری دارد پس اجرای شریعت در این عالم عین عدالت است، که به راحتی می توان گفت این گونه نیست چون چه بسا مجتهد با ادله ظاهری بر مجازات فردی حکم کند که در واقع مجرم نیست، بلکه باید گفت بالاخره اگر در این عالم بر فرد ایکس ظلم شود توسط حتی قاضی عادل در آن عالم جبران می شود و این هم جواب اشکال مستشکل نیست، (چون ایشان عدم امکان تحقق عدالت این دنیایی را مورد مناقشه قرار می دهند) چون قاضی مجتهد با بررسی تمامی ادله به این حکم رسیده و شارع هم در عالم دنیا حکم او را نافذ می داند و متهم به اعدام محکوم می شود اما قتلی انجام نداده نمی توان گفت که به به عدالت اجرا شد. به نظرم نحوی اشعری گری در پاسخ به سوال دیده می شود که البته ناخودآگاه بوده. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما در همه‌ی امور بر اساس ظرفیت این عالم موضوعات را دنبال می‌کنیم و در این رابطه شریعت الهی بهترین راه است، در عین آن‌که این عالَم محدودیت‌های خود را دارد، نه آن‌که عالم ظرفیت بیشتری برای تحقق عدالت داشته باشد و شریعت الهی از آن کوتاه آمده باشد. به همین جهت بحث «تقدیرات الهی» پیش می‌آید که مثلاً قاضی مطابق تشخیص خود حکمی کرد که مطابق واقع نبود و او در حدّ خود برای احقاق حقش تلاش کرد و موفق نشد، معتقدیم تقدیر الهی برای آن فرد همان بوده است. موفق باشید

14819
متن پرسش
سلام علیکم: وقت شما بخیر لطفا راهنمایی کامل بفرمایید چرا بعد از 10سال تلاش در علم و عبادت حالات گذشته 10 سال پیش تکرار می شود حتی گناهان 10 سال پیش؟ از اینکه راهنمایی می فرمایید از شما تشکر و سپاسگذار هستم بزرگواری بفرمایید و دوستان را مورد دعای خیر قرار دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً همین‌طورها است و اگر حالا سراغتان نیاید، در پیری که توان برخورد کم‌تری دارید، سراغ‌تان می‌آید و خدا نکند که در برزخ سراغ‌مان بیاید که دیگر امکان بازخوانی و اراده‌ی مجدد برای عبور از آن نیست. موفق باشید    

14818
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز خصوصی 1) بنده دوستان بسیار خوب که همه به فکر تهذیب نفس و سیر در وادی عرفان هستند دارم اما احساس می کنم در این وادی دچار رقابت با دوستان گشته ام و مثلا اگر عملی را آنها شروع کنند من هم شروع می کنم والا خیر. در واقع احساس عقب ماندگی از دوستان مرا وادار به حرکت می کند و در حین اعمال مدام ذهنم درگیر اینست که آنها چه می کنند. و بیشتر از اینکه درگیر حالات خودم باشم سرگرم حالات آنها شده ام. شدت این وضع بسیار زیاد است. از طرفی وقتی تنهایم اصلا توان حرکت ندارم. چه باید بکنم استاد؟ تشکر از زحمات جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که انسان در کنار مؤمنین، سیر و عبادات خود را انجام دهد کار خوبی است. ولی در هرحال آن‌چه باید مدّ نظر قرار دهید، رفعِ حجاب‌هایی است که بین ما و حضرت حق است. موفق باشید

14801
متن پرسش
سلام: یکی از اساتید مطلبی را فرموده اند در باب امکان تحقق عدالت در این دنیا می خواستم نظر شما راجع به این مطلب را جویا شوم. ممنون به نظر می رسد که در دار دنیا عدالت تحقق پذیر نیست، به دو دلیل: 1. به این دلیل که براي تحقق عدالت، انسان ها باید تحولاتی بیابند که آن تحولات مقدر نیستند. 2. تا قانون نباشد، عدالت معنا ندارد و قانون فی نفسه خلاف عدالت است. نفس قانون خلاف عدالت است. بدون قانون عدالت معنا ندارد. عدالت یعنی عمل طبق قانون. اما قانون خودش فی نفسه ناعادلانه است. نه به این دلیل که قانون نویسان عادل نیستند، بلکه به این دلیل که قانونیت قانون به این است که از تفاوت هاي جزئی صرف نظر کند. یعنی وقتی شما می گویید هر که دزدي کرد فلان کار را با او می کنیم، مثلا دست هایش را قطع می کنیم، این قانون را خدا فرموده است و بنابراین از حیث قانون گذار مشکل ندارد، اما وقتی می گویید هر که دزدي کرد، دستش را می بریم و براي این دزد چند ویژگی قائلید، معنایش این است که همه ي کسانی که دزدي کرده اند و در این چهار ویژگی مشترک اند، از سایر تفاوت هایی که با یکدیگر دارند، چشم پوشی می کنیم. یعنی همه ي انسان هایی که دزد اند و z و y و x در آن ها محقق است، باید دستشان بریده شود. در صورتی که این ها از هزار و یک حیث دیگر با هم تفاوت دارند ولی ما چاره اي جز صرف نظر کردن از این تفاوت ها نداریم. قانون که نمی تواند قضیه ي شخصیه باشد، قانون بودن قانون به این است که قضیه شخصیه نیست. صرف نظر کردن از این تفاوت ها، پا به قلمروي بی توجهی به مجراي دزدي است. و بی توجهی به مجراي دزدي، یعنی کم یا بیش در حق دزدها ظلم شده است. "عادلانه بودن" این قانون یعنی این که مصالح اجراي این قانون، روي هم رفته بر عدم اجرا بیشتر است. والا وقتی براي تک تک انسان ها اجرا می شود، عادلانه نیست. به تعبیر دیگر، هر که بداند مثلا این بیست دزدي که نزد قاضی آورده اند و از لحاظ شرایط مقرر مشترك اند، از کجا راه افتاده اند و حالا به این جا رسیده اند، می گوید نمی شود براي آن ها حکم واحد داد. این بیست دزد از بیست جاي متفاوت راه افتاده اند ولی ما از این تفاوت ها صرف نظر می کنیم، به محض صرف نظر کردن، کم یا بیش در حق این افراد ظلم می کنیم. ولی با اینهمه می توان قانون را (چه الهی و چه انسانی) عادلانه تلقی کرد، چون بالاخره مصالح اجراي این قانون را بیشتر از عدم اجراي آن می بینیم. از این نظر ویکتور هوگو در بینوایان می گوید: «قاضی اي که به مجاري جنایت پی برده است، از قضاوت استعفا می دهد.» یعنی اگر من بدانم این که آدم کشته است، از کجا راه افتاده که کارش به این جا انجامیده، می گویم من نمی توانم حکم به قتل او بدهم. قاضیان به آخرین برش زندگی یک فرد می نگرند. ولی آدم ها از جاهاي مختلف راه می اقتند و ممکن است در آخرین برش مثل هم باشند، به این معنا عدالت در زندگی این جهانی قابل تحقیق نیست. به همین دلیل انسان ها باید تحولاتی پیدا کنند و اصلا نفس قانون و به یک چشم به همه نگاه کردن ناعادلانه است، عدالت تحقق پذیر نیست. ولی انسان شدیدا طالب عدالت است و بنابراین «عدالت طلبی» یکی از وجوه تراژیک زندگی است.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که قوانین خدا تمام جوانب انسانی را که خلق کرده، در نظر می‌گیرد. مثلاً در مورد دزدی در موقعی دست دزد را می‌زند که 17 شرط، محقق شده باشد و از این جهت نمی‌توان گفت شریعت الهی همه‌ی دزدها را با شرایط مختلف با یک چشم نگاه کرده و عملاً عدالت رعایت نشده است! آری! وقتی در افراد گوناگون حدّ نصاب دزدبودن محقق شود دیگر حکم اجرا می‌گردد و این‌که جناب ویکتورهوگو از نظام خشک قرون وسطایی قضاوتِ غربی، گله‌مند است به جهت آن است که شروط اجتهادیِ قضاوت در آن فکر و فرهنگ مرده است. و به همین جهت شریعت الهی اصرار دارد قاضی باید مجتهد باشد. موفق باشید

14816
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد دستور العمل حضرتعالی برای ممانعت از تفکرات و پندارهای پوچ و عبث چیه؟ خسته شدیم دیگه! شما فرمودید که این تفکرات رو دنبال نکنیم که عمدتا مراد از چنین دستوری ناظر بر گناهان خیلی محسوسی هست. ولی استاد با تفکراتی که شاید گناه هم نداشته باشن و ذهن انسان رو مشغول خود می کنند چکار کنیم؟ مثلا فکر می کنیم که فلانی شخصیتی این گونه دارد با این ها چکار کنیم. واقعا خسته شدیم !
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در همین رابطه نوشته شده است. این یک کار اساسی است که باید بر روی آن وقت گذاشت. موفق باشید

14794
متن پرسش
سلام استاد عزیز: «محبوب خدا» شدن آیا در سلوک می تواند برای سالک هدف قلمداد شود؟ لطف بفرمایید مجملا پیرامون این موضوع توضیحاتی مرقوم نمایید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «مبانی نظری حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در این مورد شده است. خود خداوند می‌فرماید: بنده‌ی من از طریق نوافل به جایی می‌رسد که محبوب من می‌شود و در این رابطه با گوش من می‌شنود و با چشم من می‌بیند و...... «لَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِي حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ‏ سَمْعَهُ‏ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا»[1] بنده‏ ى من از طريق نوافل خالصاً همواره به من نزديك مى ‏شود تا آن‏جايى كه محبوب من مى‏ گردد و چون او را دوست داشتم، من گوش او مى‏ شوم كه با آن بشنود و چشم او مى ‏شوم تا به آن ببيند و دست او مى‏ شوم كه با آن بگيرد. موفق باشید

 


[1] ( 1)- إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 91.

14789
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده: قبل از عرایضم از محضر شما عذرخواهی می کنم. جوانی هستم 30 ساله. نمازهایم را ترک نکرده ام تا حالا، اما مدتی طولانی گرفتار معصیتی بودم (البته گناهی شخصی بوده و حق الناس نبوده) بین خودم بوده و خدای متعال. هر بار توبه می کردم و خیلی پشیمان. اصلا باورم نمیشه من سراغ چنین معصیتی رفته ام. چند مدتی است کاملا ترک کرده ام و شوق عجیبی در وجودم به سیر وسلوک و محبت اولیا الهی افتاده. و غبطه می خورم به حال جوانانی پاک که در محافل شما سیرشان را بدون سابقه سوء به پیش می برند. اکثر کتابهای شما و صوت آنها را تهیه کرده ام. اما ندایی در درونم میگه تو نهایتش توبه کردی یه مسلمان و مومن عادی شوی که فقط جهنم نمی روند. تو لیاقت سیر و سلوک نداری. این صدا خیلی ناامیدم می کند. با خودم میگم من هر اندازه هم کما و کیفا تلاش کنم باز در درگاه خدا بگرد این جوانان پاک نمی رسم. هر جوری شده تصمیم قطعی دارم به اصلاح نفس اما میگم خدای متعال من را در جمع این مومنین اهل سیر و سلوک راه نمی دهد. اگر راهنمایی ام می کردید یک عمر دعاگو و جوان گوش بحرف استاد می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چرا قرآن به جای آن‌که بگوید خداوند مؤمنین را دوست دارد؛ که حتماً دوست دارد، می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ» (بقره/ 222) خداوند توّابین و آن‌هایی که خود را از گناه پاک کرده‌اند، دوست دارد. شاید در چنین انسان‌هایی همّتی را مشاهده می‌کند که همه‌ی مؤمنین دارای چنین همّتی نیستند. همّتی که با مزه‌کردنِ گناه بر نفس او باز می‌تواند به گناه، پشت کند. موفق باشید  همّ

14799
متن پرسش
با سلام: من در مباحث اعتقادی با عقل و احساس به توحید و معاد و نبوت رسیدم، ولی پس از مدتی به وجود عقل و احساس و درستی تشخیصشان در مورد هر مسیله من جمله همین مباحث اعتقادی شک کردم لطفا در این زمینه راهنمایی کنید. و بفرمایید اگر بخواهم اصول دین را از پایه درست کنم چه راهی را پیشنهاد می کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شک نکرده‌اید. این لازمه‌ی سیر عقلی به سیر قلبی است. شما حکم عقل را در این موارد در جان خود کافی نمی‌دانید. زیرا در نسبت با عقاید، باید قلب به یقین برسد و لذا انسان در این مسیر وقتی هنوز به حیات قبلی نرسیده است خود را نسبت به باورهای عقلی قانع نمی‌یابد ولی با صبر و تقوا، باورهای عقلی به قلبی تبدیل می‌شود. موفق باشید

14786
متن پرسش
سلام استاد: ۱. بعضی از علمای منطق و فلسفه قدیمی بر این عقیده اند که جهل مرکب در دسته بندی علوم قرار می گیرد چون صورت ذهنیه دارد. آیا این می تواند درست باشد؟ جهل یعنی عدم علم. جهل مرکب یعنی عدم را نمی دانم که عدم است. دو عدم پشت سر هم. عدم که چیزی نیست؟! ۲. آیا اگر انسان در مسیر سیر و سلوک پیشرفت کند علمش اشراقی می شود؟ یا اشراق برای عده ای خاص از عرفاست؟ ۳. برای اینکه حافظه به طور خیلی محسوسی قوی شود عرفا چه ذکر عامی را تجویز کرده اند؟ چند بار (ظاهرا جایی شنیدم آیت الکرسی) ولی عددش را نمی دانم. کمی توضیح دهید. ۴. به طلبه ای فرموده بودید شرح مناجات خمسه عشر را کار کنند. آیا همه خمسه عشر را شما شرح فرموده اید که صوتهایش باشد؟ اگر نه به شرح چه کسی رجوع کنیم؟ عذر خواهم که زیاد شد. می خواستم استاد وقتشان کمتر گرفته شود و کوتاه کوتاه پاسخ بفرمایند و مشغول سوالات جداگانه نشوند. التماس دعا یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- علم به عدم، علم است ولی جهل مرکب، علم به عدم هم نیست. 2- إن‌شاءاللّه برای هرکسی که در مسیر شریعت الهی قرار گیرد، با رویکرد اُنس با حضرت حق پیش می‌آید 3- در روایت داریم 21 مرتبه «آیت الکرسی» در روز کارساز است 4- خیر؛ فقط مناجات التائبین شرح شده است. عجله نکنید، با المیزان بهتر است مأنوس باشید. موفق باشید

14779
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: ببخشید من یه مشکلی دارم که خیلی اذیتم میکنه؛ من موندم و پدر و مادرم و خواهر و برادرهای دیگه ام یا ازدواج کردن یا شاغلن و خونه نیستن به خاطر همین دیگه من کارای خونه رو به کمک مامان انجام میدم و هرجی میگم قبول می کنم و فرمان برشونم فقط بعضی وقتا کم میارم و با دلخوری کار انجام میدم. چیزی نمیگم اما از صورتم معلومه ناراضی ام و این منو آزار میده چون بلافاصله بعدش خیلی پشیمون میشم دوس ندارم حتا اخمم کنم بهشون شما بگین چیکار کنم و بعد اینکه یه کم زودرنج هستم اما از توی خودم خودم رو اذیت می کنم. اما بروز نمیدم خیلی دوس دارم صبور باشم و حلیم خواهش می کنم بگین چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه در روایات به ما فرموده‌اند آن است که در خدمت والدین‌بودن، یک توفیق بزرگ است و راه اُنس با انوار الهی است. بسیاری از بیماری‌های روحیِ امروز جامعه به جهت غفلت از والدین است. ذر خدمت والدین‌بودن، از هزار پارک و سینمارفتن، بیشتر روح را آرام می‌کند. موفق باشید

14765
متن پرسش
سلام استاد: برای اینکه بتوانیم با جریان سید صادق شیرازی مبارزه کنیم: ۱. خودمان چه کنیم؟ ۲. برای تبلیغ در شهرستان چه کنیم که آنها را آگاه سازیم؟ ان شاءالله شما هم در ثواب تبلیغش شریک باشید با راهنمایی که می کنید. چون قرار است این قضیه روی ۷۰ روستا اجرا شود به امید خدا. سخنران همه شان هم بدبختانه خودم خواهم بود. من هم نمی توانم بی استرس سخنرانی کنم متاسفانه. راهنمایی بفرمایید. التماس دعا. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: مستقیماً بنا نیست ما در مقابل این‌نوع افراد موضع‌گیری کنیم، زیرا موجب مطرح‌شدن‌شان می‌شود ثانیاً: عرایضی در تبیین آیه‌ی 4 سوره‌ی احزاب شده است. إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید

14743
متن پرسش
سلام و ادب: قصد مزاحمت یا پرسیدن سوال بی جهت ندارم اگر در جایی اشاره شده بفرمایید مراجعه می کنم. ضمن عذر خواهی مجدد، منظور حضرت عالی از «روزه صحیح و مرتب» که فرموده بودید در برکنار شدن حجابها بسیار اثر گذار است چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در متن دین روشن است که اولاً: انگیزه‌ی روزه باید قرب الهی باشد و نه چیز دیگر و همین موجب رفع حجاب است تا آن‌جایی که حضرت حق در این فضا است که می‌فرماید: «انّی قریب». ثانیاً: طیِ برنامه‌ای مثل روزه‌های 5شنبه‌ی اول ماه و چهارشنبه‌ی وسط ماه و 5شنبه‌ی آخر ماه قمری و یا هر دوشنبه در هفته برنامه به طور مرتب شکل گیرد. موفق باشید

14717
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فرزانه و فاضل روش احراقی عرفا که برای رفع رذایل اخلاقی منیت سوزانده می شود چگونه است؟ آیا اینگونه است که در این روش فقط مباحث معرفت نفسی و توحیدی بیان می شود؟ آیا اینگونه است که مورد به مورد برای رفع هر رذیله اخلاقی راهکار جدا داه نمی شود و برای دفع تمام رذایل مطالب معرفت نفسی و توحیدی بیان می شود؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر گفتنی بود که روش احراقی نبود!! «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس». رسالة الولایة علامه طباطبایی متذکر این راه است. موفق باشید

نمایش چاپی