بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15537
متن پرسش
سلام و اردت: باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شوهرتان اشتباه می‌کند و اگر با همسر خود درست برخورد نکند و از لذائذ خدادادی بهره نبرد شوق عبادت نیز در او کم می‌شود. لطفا این مطلب خود را بیشتر توضیح دهید؟ منظورتان از لذت خدادی چیست؟ منظورتان لذت دنیایی حلال است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» از حضرت صادق (عليه السلام) در اين رابطه داریم که: «إِنَّ فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا يُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ؛ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ، أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ، أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ ذَاتِ مُحَرَّمٍ، وَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ سَاعَةٌ يُفْضِي بِهَا إِلَى عَمَلِهِ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَةٌ يُلَاقِي إِخْوَانَهُ الَّذِينَ يُفَاوِضُهُمْ وَ يُفَاوِضُونَهُ فِي أَمْرِ آخِرَتِهِ، وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ، فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْكَ السَّاعَتَيْنِ»[1] در حكمت آل داود چنين است كه شايسته است مسلمانِ عاقل زمانى از روز خود را براى كارهائى كه بين او و خداوند انجام مى‏ گيرد، اختصاص دهد و زمانى ديگر برادران ايمانى خود را كه با همديگر در امر آخرت مشاركت دارند، ملاقات كند و زمانى نفس خود را با لذائذى كه گناه نباشد آزاد بگذارد. زيرا اين زمان، آدمى را در انجام وظائف دو امر ديگرش كمك مى‏ كند. ملاحظه مى‏ فرماييد كه حضرت مى ‏فرمايند از طريق لذّت‏ با همسر حلال خود كمك بگير براى ارتباط با خدا و آبادانى آخرت؛ «فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْكَ السَّاعَتَيْنِ» و معنى انتقالى كه عرض كردم به همين معنى است، و لذا نه بايد از آن لذّت‏ فاصله گرفت، و نه بايد در آن متوقف شد. لذّات حرام بر عكسِ لذّات شرعى كه داراى باطن قدسى و عمق معنوى است، بى ‏باطن و بى‏ ريشه مى‏ باشند و به همين جهت عمق جان مرتكبين را ارضاء نمى كنند و لذا آن‏ها گرفتار كثرت لذات دنيايى مى شوند. موفق باشید

 


[1] ( 1)- الكافى، ج 5، ص 87.

 

15532
متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید برای ماه رجب کتاب شما را خوانده ام و دوباره می خواهم بخوانم. 1. در این ماه بجز دعای توقیع چه ذکر و دعایی اثرگذار است؟ 2. بنده که بخاطر طلبگی نمی توانم اعتکاف بروم بجای آن چه اعمالی انجام دهم که کمی اثر کند؟ 3. ماه رجب از جهت توبه و بازگشت به سوی الله یک نوع خاصیت بیشتری ظاهرا دارد. این توبه و بازگشت را با کدام اعمال و چگونه انجام دهیم که ما را به زمره ی مانوسان با حق راه دهند. ان شاءالله؟ 4. برهنگی که ماه رجب موجب رفع آن می شود در برزخ یا قیامت ما هم اثر دارد؟ به چه شکل؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن دعا فوق‌العاده است. بنده نیز شرحی راجع به آن دعا داشته‌ام که روی سایت هست. 2- از اعمال «امّ داود» در آن سه روز می‌توانید استفاده کنید، بدون آن‌که لازم باشد معتکف باشید. 3- نظر به شهدا و توبه از این‌که کاری بکنیم که از حضور تاریخی آن‌ها غفلت شود. 4- پوششی که با انجام اعمال ماه رجب پیش می‌آید. موفق باشید

15539
متن پرسش
استاد در این نوشتاری که خدمتتان دادم قسمتی از بحث های آقای ابوالقاسم فنایی در باب اخلاق، استاد می خواستم ببینم این صحبت های ایشان به چه معناست؟ ایشان در این صحبت ها گویی دم از جدایی اخلاق و دین دارند و بر تقدم اخلاق بر دین اصرار دارد. در اخلاق دینداری، کتاب بعدی شما قرار است از چه موضوعاتی بحث کنید؟ ـ در آن‌جا بحث در مورد ربط و نسبت رفتار دینی و رفتار اخلاقی است، و هر دو این‌ها عرض عریضی دارند. انسانی که هم تعهد دینی دارد و هم تعهد اخلاقی وقتی تصمیم می‌گیرد کاری را انجام دهد یا انجام ندهد،‌ این دو سؤال را باید از خود بپرسد و در صدد یافتن پاسخی برای آن‌ها برآید: یکی این‌که «این رفتاری که می‌خواهم انجام دهم از نظر دینی چه حکمی دارد؟»، و دیگری این‌که «این رفتار از نظر اخلاقی چه حکمی دارد؟». شما می‌بینید که بسیاری از متدیان و متشرعان وقتی با موضوع تازه‌ای روبرو می‌شوند تنها پرسشی که در ذهنشان جوانه می‌زند این است که «این موضوع از نظر شرعی چه حکمی دارد؟». کمتر کسی را پیدا می‌کنید که این پرسش هم به ذهنش خطور کند که «این موضوع از نظر اخلاقی چه حکمی دارد؟». به گمانم این ناشی از تربیت دینی خاصی است که یکی از مفروضات آن این است که دین جایگزین اخلاق است، یا هرچه در اخلاق هست در دین هم هست، و لذا اگر کسی حکم شرعی موضوعات مورد ابتلای خود را بداند و به وظایف شرعی خود عمل کند، به وظایف اخلاقی خود هم عمل کرده است. اخلاق دینداری، چنان‌که از نام آن پیداست، می‌کوشد نشان دهد که اولاً دینداری و دین ورزی، فعلی ارادی و اختیاری است که از آدمیان سر می‌زند و لذا مانند سایر افعال ارادی و اختیاری در معرض ارزیابی و ارزش‌داوری اخلاقی است و از منظر اخلاقی به خوب و بد، درست و نادرست، موجه و ناموجه و روا یا ناورا قابل تقسیم است. و ثانیاً، سه نظریه‌ی وابستگی اخلاق به دین، استقلال اخلاق از دین و تقدم اخلاق بر دین در مقام رفتارهای فردی و جمعی چه اقتضایی دارند، بدین معنا که «در صورت تعارض رفتار دینی با رفتار اخلاقی چه باید کرد؟». این پرسش محوری کتاب اخلاق دینداری است. در این کتاب من می‌کوشم لوازم و پیامدهای منطقی نظریه‌ی تقدم اخلاق بر دین را در قلمرو رفتار فردی و جمعی شرح و بسط دهم. به عنوان مثال، یکی از نتایجی که از این بحث گرفته می‌‌‌شود این است که حکومت دینی نمی‌تواند جایگزین و بدیل حکومت اخلاقی باشد، و آدمیان را از حکومت اخلاقی بی‌نیاز کند. اگر نظریه‌ی تقدم اخلاق بر دین را بپذیریم، ناگزیریم تقدم حکومت اخلاقی بر حکومت دینی را هم بپذیریم. به باور من حکومت اخلاقی چارچوب حکومت دینی است، و مشروعیت اخلاقی مقدم بر مشروعیت دینی. بدین معنا که حکومتی که مشروعیت اخلاقی ندارد، به طریق اولی نمی‌تواند مشروعیت دینی داشته باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد نکته‌ی قابل توجهی را مطرح می‌کنند، به‌خصوص که ایشان مبنای اخلاق را، عقایدِ نفس‌الأمری می‌دانند و مثل کانت، حوزه‌ی اخلاق را از حوزه‌ی عقاید جدا نمی‌کنند بلکه متوجه‌اند ما استعدادِ فهم اخلاق یا حُسن و قبح افعال را به صورت ذاتی داریم. موفق باشید

15521
متن پرسش
با سلام و نهایت تشکر: تفاوت بین سوء ظن و فکر چیست؟ از این نظر که فکر گناه، گناه نیست ولی سوء ظن با این که یک نوع فکر است گناه است. چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بدون دلیل انسانی را «بد» بدانیم این سوء ظنّ است و تحت تأثیر شیطان هستیم. ولی اگر فکرِ انجام گناهی را داشته باشیم، تا به آن گناه دست نزده‌ایم، نسبت به القائات شیطان مقاومت کرده‌ایم و به همین جهت گناهی مرتکب نشده‌ایم. موفق باشید

15519
متن پرسش
سلام علیکم: بنده طلبه ی پایه 2 هستم. من کتاب های «ده نکته در معرفت نفس» و «جوان و انتخاب بزرگ» را خوانده و در حال خاندن شرح مراتب طهارت هستم. و می خواهم وارد بحث علوم غریبه بشوم به نظر شما از چه کتابی شروع کنم؟ و آیا شما در اصفهان استاد خوب که به ایشان دسترسی باشد سراغ دارید؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چنین کسی را سراغ ندارم و این‌کارها را موجب نابودی عمر می‌دانم. مگر قرآن و روایات و علمای بزرگی که مقاصد اصلی این دو خزینه‌ی بزرگ را در اختیار ما می‌گذارند، چه کم دارند که باید به علوم غریبه پناه برد؟!!! علوم غریبه‌ی الهی یعنی فهمِ سنن الهی از طریق قرآنِ کریمِ مجید. موفق باشید

15518
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: من خانمی هستم ... ساله دارای ...فرزند کوچک که فرصت های ناب جوانی خود را در غفلت و بی برنامگی از دست داده ام و فقط سرمایه ی اندکی از عمر برایم باقی مانده. 1. استاد گرامی آیا برای شروع سیر و سلوک (برای من) دیر نشده؟ اگر فکر می کنید دیر نشده، آدمی با شرایط من از کجا شروع کند؟ 2. آیا راه یا راه های میانبری برای من وجود دارد؟ ( که بتوانم با رفتن آن راه های میانبر کمی از عمر از دست رفته را جبران کنم) 3. من مشغول به تحصیل در رشته فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه ....هستم و نیمی از تحصیل خود را پشت سر گذاشته ام و هدفم از تحصیل این است که با پشتوانه ای محکم بتوانم در روستایی که ساکن آن هستم کار فرهنگی بکنم. ( آیا توصیه ای در این زمینه برای بنده دارید ؟)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سیر مطالعاتی روی سایت، إن‌شاءاللّه برای شروع خوب است 2- خود خداوند به حکم «إن‌ّ الحسنات یُذهبن السیئات» ضعف‌های گذشته را جبران می‌فرماید 3- مباحث رشته‌ی خود را جدّی بگیرید و سری هم به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بزنید. موفق باشید

15529
متن پرسش
با سلام: حاج آقا من وقتی روزه می گیرم احساس می کنم حجاب ها ازم برطرف میشه ولی هفته یک بار نمی توانم روزه بگیرم. راه دیگری برای بر طرف کردن حجب نیست با این که من طلبه هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت دستورات اخلاقی و صدقه‌دادن و تواضع و صله‌ی رحم؛ در رفع حجاب‌های ظلمانی مؤثر است. موفق باشید

15500
متن پرسش

با سلام خدمت استاد: من یک طلبه انقلابی هستم. ولی چندی است که خصوصا بعد از نتایج انتخابات 7 اسفند تهران، یک سوال ذهن من را مشغول کرده: آیا به نظر شما بهتر نبود که ما بعد از انقلاب به جای اینکه تمرکز اصلی خود را بر روی مقابله مستقیم با استکبار جهانی یعنی آمریکا بگذاریم، و با مقابله مستقیم با جبهه کفر تمرکز آنها را به سمت خود جلب کنیم، با اتخاذ رویکرد تقیه که منش اصلی شیعه در زمان غیبت می باشد و روایات بسیاری هم پیرامون آن وارد شده است، به بازسازی درونی جامعه خود می پرداختیم و مبانی اسلامی (غیر از جهاد) و سبک زندگی اسلامی جامعه خود که در زمان طاغوت رو به زوال بود را درست می کردیم؟ به نظر شما آیا روایات تقیه شامل الان جامعه ما در مقابل استکبار جهانی نمی شود که ما با علنی کردن و مبارزه آشکارمان با جبهه استکبار و صهیونیست جهانی موجب شده ایم آنها هم تمرکز اصلیشان را بر روی ایران اسلامی ما بگذارند و خدای نکرده به خاطر اینکه با کنار گذاشتن تقیه، توجه ما از ساختن درون به مبارزه با بیرون جلب شده، خودمان زمینه را برای آندلیسه کردن کشورمان فراهم آورده ایم. که شاید اثرات ابتدایی آن در رای نیاوردن علمایی همچون آیت الله مصباح یزدی و آیت الله یزدی دامت برکاتهما در انتخابات تهران در حال نمایان شدن است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقیّه همیشه لازم است و نظام اسلامی تنها خواست که از زیر اردوگاه استکبار درآید و این تحمل برای نظام استکباری، نبود. به همین جهت ابتدا سعی کردند با قائله‌هایی مثل قائله‌ی کردستان و گنبد و منافقین، نظام اسلامی را ساقط کنند و سپس جنگ آن‌چنانی را به ما تحمیل کردند که البته خداوند برکات فراوانی برای ملت ایران در مقابل این توطئه‌ها مقدر کرد و چهره‌ی جهانی از انقلاب ظهور داد. این‌طور نیست که ما آندلسی شویم. مسئله بسیار از همه جهات متفاوت است. در اعتکاف ماه رجب ملاحظه خواهید کرد بر خلاف ظاهر چند چهره‌ی ناهنجار، چه رویش‌هایی در جوانان ما واقع شده است! موفق باشید

15495
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با تمام وجود سپاسگزار شما هستم زیرا با آن دید گاه توحیدی ناب معرفت النفسی تان زندگی تازه ای به من بخشیدید سوالی داشتم. آیا افسردگی که ظاهرا هم منشا جسمی دارد و هم منشا روحی و نمی دانم شاید هم فقط منشا آن فقط روحی باشد. آیا انسانهای مومن حقیقی را هم مبتلا می کند؟ مثلا عارفان را که بر نفس خود مسلط می باشند با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: افسردگی ریشه‌های مختلفی دارد. آری! بعضاً جسمی است و بعضاً روحی که  مورد روحی آن بعضاً به جهت جواب‌ندادن به نیازهای معنوی است. و بعضاً هم سالک در غم غربت حق، به یک معنا افسرده است. ولی نه از آن جهت که در سیر خود متوقف باشد، بلکه به جهت طلب بیشتر. موفق باشید

15494
متن پرسش
سلامی از اعماق جانم بر استاد عزیزم: خیلی خیلی عذر میخوام آقای طاهرزاده موقعی که مورد سرزنش افراد خانواده قرار می گرفتم این حالات برایم اندکی پیش می آمد. الان هم به لطف الهی حالی بسیار خوش دارم این حالات اکثرا در شب ها هنگامی که بر روی پشت بام ستارگان آسمان و ماه را می بینم برایم پیش می آید. چون هنگام دیدن اینها یاد این شعر می افتم. یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد خواهش می کنم بگویید چه کنم که این حال عمیق معنوی از بین نرود و در طول روز هم باشد نه فقط شب ها چون پارسال بعد از مدتی این حال رفت و ما قدر نشناختیم و بعد از آن بسیار حسرت خوردیم. باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب خواجه عبداللّه انصاری می‌گوید: «حال» از جلوات شهود الهی است در دیدن حقایق، و راهِ باقی‌ماندن آن «شهودُ الحقيقةِ لا كسباً، و رفضُ الدَعْوَى لا علماً، و البقاءُ مع نورِ اليقظةِ لا تَحَفُّظاً.» استقامت احوال، استقامت در شهود حقیقی است که کسباً به‌دست نیامده و سعی کند آن شهود و آن برق بماند و یا لااقل زود نرود و نیز در استقامت احوال ادعا را بردارد ولی نه به صورت علمی. طوری شود که از حالش بجوشد که ادعا نکند و به حسب حال رفض ادعا کند و نیز در استقامت احوال بر نور یقظه باقی باشد ولی نه از سر تکلّف بلکه به اقتضای همان حال. رویکرد سالک باید در این مرتبه چنین باشد که حال را که شهود حقیقت است و به سراغ او آمده حفظ کند، و در ادامه‌ی این استقامت در آن حالِ خوش معنوی، نظر به خود نداشته باشد تا دعوی نقش‌داشتن در این امر بکند و این غیر از آن است که از نظر علمی خود را متذکر کند که همه‌چیز از آن خدا است و من هیچ‌کاره‌ام. در حضوری قرار گیرد که «إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّه»(آل‌عمران/154) و در ادامه باقی بماند به آن نور یقظه که در ابتدا بدان منور شد و از این طریق خود را از هر غفلتی محفوظ بدارد. البته به وقتش این موضوعات بیشتر روشن می‌شود. موفق باشید. استاد سلام: این سوال دوستمون دغدغه اصلی ذهن منه. اما استاد راستش و بخواین متوجه جواب شما نشدم یعنی اگر میشه و امکان داره ساده تر بفرمایین که منم استفاده کنم چون واقعا برام مهمه...خیر ببینین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف آن است که باید در مسیر شریعت، استقامت داشت و با آمدن آن احوالات معنوی شکر کرد و با رفتن آن حالات، صبر نمود تا انسان از «حال» به «مقام» برسد که در آن صورت تلوّن آن به تمکّن تبدیل می‌شود. «مقالات» آیت اللّه شجاعی را پیشنهاد می‌کنم. بنده نیز حدود 100 جلسه آن سه جلد را شرح کرده‌ام. می‌توانید در این مورد با جناب آقای مهندس نظری به شماره‌ی 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید

15491
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد عزیزتر از جانم، سلام علیکم: سال 1395 بر شما و خانواده محترمتات مبارک و میمون باشد و ان شاءالله شاهد بهترین اتفاقات و از جمله مهمترین ها فرج و ظهور امام زمان (عج) باشید. وقت گرانبهایتان را نگیرم، اصل سوالم یک نمونه عرض حال و حدیث نفس است در صورت صلاحدید و اقتضا مورد تفقد و راهنماییم قراردهید. در چند ماهی که به فضل الهی توفیق توبه یافته ام حالاتی بر من گذشته که پیشتر مصدع شده بودم و عرض نمودم. نکاتی که جدیدا به نظرم آمده است این است که یک سری تغییراتی به حمدالله در رفتار و کردارم پیدا شده و باعث شیرینی کام و شادی روانم شده است و تغییراتی گنگ و مبهم که نمی دانم منشاء آن چیست و آن این است که در برخی از ساعات اشتیاق زیادی برای عبادت و تمرین بندگی دارم و بعضی وقتا نه؛ به طوری که گاهی احساس می کنم به پلشتی و دونی گذشته بازگشته ام و برخی صفات رذیله در من هویدا شده که سابقه ی چندانی ندارد مانند حسد و بخل و ... و این حالات به اینجا ختم نمی گردد که آن احساس ضعف و عدم حضور قلب در هنگام بعضی عبادات و نگرانی و عجله در زمان زیارت بقاع متبرکه که بسیار آزار دهنده شده است به طوریکه بیش از یک نماز و یا یک نماز واجب نمی توانم در این بقاع بمانم و احساس می کنم دافعه عجیبی بین من و آن بقعه متبرک وجود دارد. مثلا شب جمعه ای در حرم مطهر حضرت معصومه (س) بودم نماز مغرب و عشاء را که خواندم راهی مسجد جمکران شدم که در آنجا بیتوته و صبح جمعه به مسجد بروم و رفتم موضوعی باعث شد که از مسجد خارج شدم اما موقع بازگشت نمی دانم چه چیزی باعث شد که دیگر نتوانم وارد مسجد شوم و مجبور به رفتن از آنجا شدم و با احساس بهت و پشیمانی و دلگیری عجیبی ترک کردم و هنوز دراین موضوع مانده ام که چه باعث شد که آنطور فرار کنم. عرض معذرت فراوان به جهت تصدع اوقات شریفتان. خدا عاقبت کار ما و شما را ختم بخیر و عافیت بگرداند . اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یا علی مدد
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: باسمه تعالی: سلام علیکم: أميرُ المؤمنين علي (عليه السَّلام) می‌فرمایند: "إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِض.» برای قلب‌ها اقبال و روی‌آوری به معانی و یا ادبار و فاصله‌گرفتن از معانی است. پس چون قلب در حالت اقبال بود، اعمال مستحبی را بدان عرضه کنید. و چون در حالت ادبار بود، به واجبات بسنده کنید تا فشاری بر روی شما نیاید. شما نیز همین کار را انجام دهید و زیاد به خود زحمت ندهید تا إن‌شاءاللّه قلبْ به تعادل لازم برسد. موفق باشید

15489
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد معظم جناب اقای طاهرزاده: غرض از مراحمت، بنده از مبحث عین ثابت برداشتی کردم لطفا حضرتعالی در جاهایی که خلط یا اشتباه کرده ام تصحیح و در جاهای مورد نیاز توضیح بفرمایید. 1. گویا اینطور است که خداوند برای انسان مناسب با امکان ذاتی اش، ظرفیت وجودی اراده کرده است که برای هرکس متفاوت با دیگریست. بعد انسان یک سعه وجودی ذاتی دارد که به وسیله علم و عمل می تواند آن را افزایش دهد تا جایی که سعه وجودی او در نهایت به اندازه عین ثابتی که خداوند برای او اراده کرده است، می شود. خواستم از شما بپرسم که مگر علوم بی نهایت نیستند؟ پس انسان می تواند با کسب علوم، مدام سعه وجودی خود را زیاد کند. پس عین ثابت. که محدو کننده سعه وجودی است چه می شود؟ 2. همانطور که در پاسخ برخی از سوالات فرمودید، امکان ذاتی صدام بر اساس عین ثابتش؛ با اختیار خود می تواند شهید خرازی شود ولی هرگز امام خمینی نمی تواند شود. خواستم ازتون بپرسم که منظورتان از هرگز امام خمینی نمی شود اینست که عین ثابت صدام در نهایت آنقدر نیست که به اندازه عین ثابت امام حمینی (ره) شود یا منظورتان اینست که قابلیت رسیدن به مقام امام خمینی را ندارد که در اینصورت با آن مطلب که همه انسان ها قابلیت رسیدن به کمال دارند، منافات پیدا می کند و همچنین از آن جمله که فرمودید می تواند با اختیار خود شهید خرازی شود یعنی نهایت ظرفیت عین ثابت او آنقدر است که اگه تقریبا تمام استعدادات عین ثابتش را به فعلیت برساند در نهایت به مقام شهید خرازی می تواند برسد؟ لطفا توضیح دهید. 3. وقتی انسان گناه می کند از سعه وجودی او کم می شود. یعنی مقداری از استعدادات خود را می سوزاند و دوباره با توبه آن ها را خداوند به او می دهد. و می تواند با کسب علم و عمل به نهایت سعه وجودی خود که همان عین ثابت خود است، برسد؟ لطفا توضیح دهید. و همچنین بفرمایید که سعه ذاتی و عرضی چیست و گناه کردن، کدام را کم می کند؟ باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان در همان سعه‌ی قلبی‌اش تا بی‌نهایت می‌تواند جلو رود زیرا قلب او برای درک حقایق عالم ظرفیت بی‌نهایتی دارد به همان معنایی که خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید: «لا يَسَعُني اَرْضِي وَلا سَمائي و لَكِنْ يَسَعُني قَلْبُ عَبْدِي المُؤمِن» زمين و آسمانم گنجايش مرا ندارند ولى قلب بنده مؤمن من دارد. و از این جهت انسان‌ها تفاوتی نسبت به همدیگر ندارند 2- هرکس در مقام امکانِ ذاتی خودش به کمال لازم می‌رسد. حال اگر امکانِ ذاتی‌اش انسان باشد، می‌تواند به کمال ذاتی خود برسد، چه امام خمینی باشد و چه صدام. زیرا از نظر انسان‌بودن و داشتنِ ظرفیت تجلی همه‌ی اسماء تفاوتی ندارند 3- همین‌طور است. انسان با گناه، از سعه‌ی اصلی انسانی خود دور می‌شود و با توبه جبران می‌گردد 4- سعه‌ی ذاتی همان مقام امکانی افراد است و سعه‌ی عرضی آن چیزی است که انسان با اراده‌ی خود به‌دست می‌آورد. موفق باشید

15482
متن پرسش
با سلام: لطفا با توجه به نزدیک شدن ایام رجب در خصوص اعمال و توصیه ها در این ماه و چگونگی ورود به آن راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «ماه رجب؛ ماه یگانه‌شدن با خدا» شده است. کتاب بر روی سایت هست. إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

15464
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم: چرا در زیارت وداع امامان علیهم السلام با ایشان خداحافظی می کنیم؟ (استودعک الله ...) چرا به جای این کار با آستان و زیارتگاهشان خداحافظی نمی کنیم؟ مگر نه اینکه هر کجا باشیم آنها بر اعمالمان حاضر و ناظرند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون در حرم امامان به جهت توجه خاص امام معصوم به زائر و به جهت فرشتگانِ گرداگردِ آن مضجع شریف، حضور خاصی برای زائر پیش می‌آید؛ وداع می‌کند به معنای این‌که دل نکنده است و طالبِ برگشت است. موفق باشید

15470
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: به نظر شما موسیقی های متداول چه تاثیری بر روان آدمی می گذارد؟ آیا موسیقی های عرفانی یا اشعار عارفانه می تواند ما را به خدا نزدیک کند؟ تکلیف ما نسبت به موسیقی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون موسیقی‌هایی که عنوان عرفانی دارد در سیره‌ی ائمه نبوده است، نمی‌توان آن را تأیید کرد. موفق باشید

15435
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر و خسته نباشید. تشکر فراوان دارام از وقت و لطفی که برای ماها صرف میکنین،ان شاءالله خیر دنیا و آخرت شامل حالتون بشه. ببخشید استاد اینکه گفته میشه تا اونجایی که میشه سراغ مکروهات نرین باعث شده که کنجکاو بشم که بدونم مکروهات چیا هستن؟ کتاب در مورد تعداد گناهان کبیره موجود هست اما در مورد شرح مکروهات نمیدونم باشه یا نه خواهش می کنم اگر امکانش هست کتابی، منبعی در این مورد معرفی کنین. ممنون از لطف فراوانتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رساله‌های عملیه نکاتی را متذکر شده‌اند هرچند کتاب خاصی تدوین نشده، ولی عموماً در فرهنگ دینی، اعمال مکروه مشخص شده است. موفق باشید

15412
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی: بنده می خواهم بنده خوبی برای خدا باشم ولی نمی توانم چکار کنم؟! خیلی سخته!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شریعت الهی راه خوب و آسانی است، کافی است ما زندگی را طوری تعریف کنیم که اصل و اساس آن برای ورود به ابدیت باشد و لذا امیال دنیایی را آن‌چنان جدّی نگیریم که اصلْ حساب شود. موفق باشید

15401
متن پرسش
سلام علیکم: من تو وزن خودم قهرمان بوکسم و از کتک زدن مردم هم خارج از رینگ حال می کنم یکی رو تو محلمون یه کتک لیز مشتی و توپ زدم اونم اومده در خونه یه سی دی گذاشته تو کاغذ کادو داده مادرم توش یه چن تا سخنرانیه آشتی با خدا و ... آدرس سایتتون هم نوشته بود؟ شما چکارم دارید؟ فقط بگم ها من ورزشو کتک کاری و اینا رو ول نمی کنم و اگه کسی کارم نداشته باشه میام سخنرانی بدم نمیاد. اما اگر بعد همون سخنرانی کسی سر به سرم بزاره از خجالتش در میاماااا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نمی‌دانم آن شخصی که این سی‌دی را در مقابل برخوردی که شما با او داشته‌اید، چه کسی است؟! هرچه هست این سیره‌ی پیامبران است و راهی است که آن بنده‌ی خدا در مقابل شما گشوده است. اگر بتوانید در آن راه جلو روید به چیزهایی می‌رسید که تصور آن را هم نمی‌کردید. حال! خود دانید. موفق باشید

15397
متن پرسش
سلام: بهترین ترجمه صحیفه ی سجادیه از کیست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ترجمه‌ی آقای حجت‌الاسلام شیخ حسین انصاریان با ویرایش استاد حسین ولیّ، خوب است. موفق باشید

15385
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت بخیر. 1. حضرت آیه الله سعادت پرور فرمودندکه روزی با خانواده بداخلاقی کرده اند و شب در عالم معنا به ایشان گفتند بیست سال ناله های تو بی ثمر شد. یا حضرت امام فرمودندکه گاهی یک عصبانیت 20 سال انسان را عقب می اندازد. با این حساب سخت که چیزی در بساط نمی ماند؟ اگر با یک بد اخلاقی 20 سال ناله بی اثر می شود پس چطور باید جبران کرد این همه گناه را؟ توبه چقدر قدرت جبران دارد؟ ضمن اینکه اغلب مردم گناهان بدتری بدون استغفار مرتکب می شوند. 2. فرمودید اگر کسی در ایمان راسخ شد خواب به معنای صورت از او برداشته می شود می توان رسید به جایی که در همه خوابها یا غالبشان حقایق را آزاد از صورت دید؟ یعنی بجای مکاشفاتی که سالک گاها در خواب برایش اتفاق می افتد غالبا کشف داشته باشد؟ چنین امکانی وجود خارجی دارد که بعد به فکر رسیدن به آن باشیم؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر با یک بداخلاقی، زحمات بیست‌ساله هبط می‌شود، با یک عذرخواهی همه‌ی آن سیئات به حسنه تبدیل می‌گردد. پس چه جای یأس و ناامیدی!! 2- اگر قلب پاک باشد و انسان بتواند با عالمِ مثال منفصل مرتبط گردد، در خواب حقایقی برایش منکشف می‌گردد. آیت اللّه حسن‌زاده می‌فرمودند علامه طباطبایی مکرراً می‌گفتند هر وقت روز خوبی داشته باشم، شب‌های خوبی نیز خواهم داشت که منظورشان احوالاتی است که در خواب و رؤیا نصیب‌شان می‌شود. موفق باشید

15377
متن پرسش
سلام استاد: راجع به متن زیر نظرتان را بفرمایید: بسمه تعالی: به دو کوهه نرفتیم و از کنار او گذشتیم اما این قلبم بود که آنجا حضور داشت و حسرت عدم حضور، اشکم را جاری کرد ولی در عوض، به لطف خداوند به شوش برای زیارت حضرت دانیال رفتیم. این شهر، و علی‌الخصوص مرقد حضرت دانیال چه حضوری برای دل مؤمنین دارد! مستیِ عجیبی در این شهر به انسان دست می‌دهد، به‌واقع در محضر دانیال بودن دل را به شعفی مملو از حیرت مي‌اندازد. گفتنی نیست حالِ این دیار؛ بل، دیدنی‌ست، آن هم نه دیدنی از جنس دیدن عالم ماده که جز مشهورات و عادات، چیزی به چشم نمی‌آید؛ بلکه شهود و حضوری خاص که در تماشاگه راز، به قلب آدمی حاضر می‌شود و انسان را پله‌ای فراتر از این عادات می‌نشاند. بی‌دلیل نبود که استاد طاهرزاده إسرار به حضور در این مضجعِ شریف داشتند زیرا عظمت این مکان مقدس، انسان را به مقام مستانگی می‌رساند. آری! بی‌حساب نیست که حضرت علی«علیه‌السلام» فرمودند: «زیارت برادرم دانیال به منزله‌ی زیارت من است». واقعا هيبتِ حضرت امیر«علیه‌السلام» در حضرت دانیال نبیّ، ظاهر و حاضر است. استاد می‌فرمودند یکی از عرفا چند بار سعی کرد قبر حضرت دانیال را زیارت کند ولی هیبت حضرت اجازه نمی‌داد تا این‌که سینه‌خیز به محضر ایشان رفت. واقعا جز حضور و ظهور جناب مولا امیر«علیه‌السلام»، چه کس این گونه می تواند حس تواضع را حتی در عارفی که اهلِ چشمِ باطن است، احیا کند و او را خاک‌نشینِ کوی خود کند. اگر بخواهم از تجربه‌ی وضع خود در ین دیار چیزی بگویم به محض حضور به محضر حضرتشان چنان بشّاشيتي سراپای وجودم را گرفت که انگار قلب، تاب تحمل آن را نداشت و شعفِ این حضور، دل را به رقص، در سماءِ آقا علی«عليه‌السلام» آورده بود، و ناخودآگاه فریاد شادی سر دادم. اما غصه‌ام این است که هرچه بگویم هیچ نگفته‌ام جز این‌که حجابی بر حضور نورانی آن اضافه کنم. چه درست گفت شمس تبریزی که.../ من ناتوان ز گفتن و خلق از شنیدنش. چاره ای نمی‌دانم جز اینکه هرکه دريافت حال و هوا و شور و شعف آن بلند مرتبه را خواستارست بايد به آن محل شریف مشرف شود تا درك آن مقام كند. و چه حیف است که کاروان های راهیان نور سلوکِ شهدائی‌شان را با زیارت مرقد مطهر حضرت دانیال کامل و منور نمی‌کنند! چرا که قطعاً رزمندگان اسلام و شهدای عزیزمان به واسطه‌ی ایشان نيز به محضر امیرالمومنین (ع) حاضر و آن سلوک معنوی را که باید تجربه می‌کردند، تجربه‌ کردند تا «نجفی» دیگر را رقم زده باشند و از دُرستان‌شان، دُرّی و از تاكستان‌شان ياقوتِ انگوری، طلب کرده باشند. به اميد روزي كه با ظرفيتي هرچه عظيم‌تر شراب‌نوشِ حضرت دانیال نبیّ شويم و رقص مستانگی کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زیارت حضرت دانیال نبی، نوعی از زندگی معنوی در مقابل انسان گشوده می‌شود. لذا اگر سالک بتواند با استمرار در زیارت آن حضرت، آن نوع زندگی را کشف کند و در مشرب آن حضرت، بُعدی غفلت‌شده از سلوک را بیابد؛ در قیامت که شدیداً به آن نحوه حضور نیاز دارد، به دنبال چنین گمشده‌ای نمی‌گردد. باید مدتی مقیم آن بارگاه شد تا آرام‌آرام، راه گشوده شود و بتوان ذیل نور علی«علیه‌السلام» از چشمه‌ای که حضرت دانیال نبیّ نوشیده‌اند، نوشید. خود آن حضرت راهنما خواهند بود. دست ما را خواهند گرفت و به آن چشمه متصل‌مان می‌کنند. ما که یک‌مرتبه نمی‌توانیم به همه‌ی ابعاد مولایمان امام الموحدین«علیه‌السلام» نزدیک شویم، شاید از این طریقه‌ها بشود آن‌چه باید بشود. موفق باشید

15360
متن پرسش
استاد محترم و ارجمند با سلام و خدا قوت: بنده مدت كوتاهي است كه تصميم به طي مسير الي الله نموده ام، البته بسيار افتان و خيزان جلو مي روم كه برآمده از ضعف نفس و اراده خود مي دانم و البته هيچ راه حلي هم ندارم. اما نكته اي وجود دارد كه به نظر خودم خيلي مرا از اين راه دور كرده، و آن ترس از خداست كه از ابتداي شروع مسير به بي خيالي و خوش بيني به فرجام زندگاني ام مبدل شده است. اشك و آه از وجودم رخت بر بسته و به محض گفتن جمله «الهي انا عائذ بك من النُار» ندايي از درون به اين جمله مي‌خندد گويي اين عذاب براي من نيست. ناگفته نماند بنده خطاهاي بسياري داشته ام و در حال حاضر نيز به برخي رذايل نفساني دچارم اما نمي دانم مشكل كجاست كه تصور مي كنم خدا توبه مرا پذيرفته و من بهشتي ام! و فقط بايد رتبه خود را در بهشت بالا برم! در مناجات ها حال چنداني ندارم و به محض اينكه يك شب براي نماز بيدار مي شوم عجب وجودم را فرا مي گيرد. هر چند سعي مي كنم اين خيالات را از خود دور كنم موفق نمي شوم. خواهشمندم راهنمايي فرماييد. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (186) /آل عمران)» اگر در امور دین، پشتکار داشته باشیم و تقوا را رعایت کنیم، آرام‌آرام راه‌ها گشوده می‌شود و خطورات، کم می‌گردد و این است آن اراده‌ ای که هرکس باید داشته باشد. موفق باشید

15364
متن پرسش
سلام علیکم: مقدمه کتاب اداب الصلوه و شرح آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث معرفت نفس در ده نکته و برهان صدیقین، مقدمه‌ی خوبی برای کتاب مذکور می‌باشد. و از طرفی خود کتاب اگر با دقت دنبال شود، مقدمه‌ی بسیاری از کمالات خواهد بود. موفق باشید

15362
متن پرسش
با سلام محضر استاد گرامی: چگونه است حال کسی که تعقیبات نمازش معصیت خداوند است؟!
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در حدّ ممکن، این خطورات را دنبال نکرد تا شیطان مأیوس گردد. موفق باشید

15357
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ببخشید در تکمیل سوال قبلی گاهی پا را فراتر می نهیم، با این که یاد خدا هستیم نعوذ بالله گناه می کنیم. مثلا در حال گوش دادن موسیقی حرام هستیم در همان لحظه هم یاد خدا هستیم و می دانیم که عصیان الهی انجام می دهیم هر چند یاد خدا به معنی واقعی این است که گناه نکنیم ولی در اون لحظه باطنمان متوجه خدا هست. آیا یاد خدا بودن در لحظه گناه ارزش معنوی ندارد؟ یا مثل سوال قبلی چنین قیاسی اشتباه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر یاد خدا به معنای نظرِ قلب به حضرت حق باشد و با توجه به این‌که گناه‌کردن یعنی پشت‌کردن به حکم خدا، یادِ خدا با گناه‌کردن جمع نمی‌شود و آن یاد خدایی که می‌فرمایید، یادِ خدای واقعی نیست. موفق باشید

نمایش چاپی