بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13389
متن پرسش
سلام خدمت آقای طاهرزاده: من یه جوان حداقل به ظاهر هیئتی و کاملا ولایی هستم. یه سوالی در خصوص توسل به ائمه، به خصوص امام حسین (ع) بد جوری ذهن منو درگیر کرده، من تا مدت ها به این فکر می کردم که تا وقتی خدا هست و می شنوه، چه لزومی داره از ائمه بخوایم، مگه اونا از خدا مهربون ترن؟ مگه شنوا ترن؟ مگه از خدا به ما نزدیک ترن؟ بسیار درگیر این سوال بودم که به جواب های قانع کننده ای رسیدم، حداقل قانع کننده برای من. جوابی که من براش پیدا کردم اینه که خدا قبل از این که رحمان و رحیم باشه، عادل و عدل مطلق هست، مثلا اگه دعای من به انداره ای تاثیر داشته باشه که دعای مثلا آیت الله بهجت داره، خب این عدالت نیست، به این دلیله که ما به اهل بیت توسل می کنیم و در واقع طبق خواسته ی خدا تو قران ائمه رو وسیله قرار میدیم، گناهامون باعث میشه که دعاهایمان به خدا نرسه؛ این جوابی بود که پیدا کردم اولین سوالم از شما این هست که این جوابی که من برای سوالم پیدا کردم و این طرز تفکرم درست هست یا خیر؟!! اما سوالم دوم از حضرتعالی آنجا به وجود آمد که در دعاها، مثلا دعاهای ماه رمضان و بقیه ی دعاها، دیدم که ما مستقیما با خدا حرف می زنیم، من موندم! بالاخره حرفای ما به خدا میرسه یا نه؟! اگه میرسه دیگه چرا به اهل بیت (ع) توسل کنیم، خدا که از همه بخشنده و مهربون تره و برای رفاقت بهترینه. اگه گناهامون زیاده و دعاهامون اثر نداره، چرا سر سجاده و دعاهای دیگه مثل کمیل و ابوحمزه و .... مستقیما با خدا حرف بزنیم؟! برای رفاقت امام حسین رو انتخاب کنیم یا خدا؟ حقیقتشو بهتون بگم من میدونم هر کدام باید جایگاه خودشونو تو فکر و عقیده ما داشته باشن، اما در عمل جایگاه ها رو قاطی می کنم و جوابی براش ندارم، مثلا موقعی که ناراحتم یا مثلا وقتی که خدایی نکرده گناهی مرتکب میشم، با امام حسین حرف بزنم بگم آقا جان هیئت را هم دادی یا حضرت زهرا اشک بهم هدیه دادی اما من نامردی کردم ... یا اینکه با خدا حرف بزنم، خدایا این همه نعمت دادی اما من ... احساس می کنم چون جوان هستم این دغدغه ها سراغم میاد، شدیدا بدنبال حقیقت هستم خیییلی ممنون میشم منو از سردرگمی نجات بدید و برایم دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «یار نزدیک‌تر از من به من است / این عجب بین که من از وی دورم». آری! خداوند که مغلوب هیچ حجابی نیست به ما نزدیک است ولی ما از نظر شخصیت خود به جهت حجاب‌هایی که داریم به او نزدیک نیستیم و در سیر نزدیکی به او، انسان‌های معصوم را مدّ نظر قرار می‌دهیم. ولی در سخن‌گفت با خداوند که در ادعیه مطرح است با نزدیکی او به خودمان روبه‌رو هستیم و این دو با یکدیگر فرق می‌کند. نکته‌ای را که یافته‌اید دنبال کنید تا نتایج خوبی بگیرید. پیشنهاد بنده آن است که سعی کنید با معارف معرفت نفسی و یا برهان صدیقین، مأنوس شوید تا خودتان بتوانید جواب این‌گونه سؤالات را داشته باشید. موفق باشید

13383
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: یه دو ماهی هست که یکی از دوستانم را با کتاب ها و صوت های شما آشنا کرده ام و بعد از معرفی کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» ، صوت 10 نکته از معرفت النفس را گوش کرد که خیلی لذت برده بود و الان هم در حال گوش کردن مباحث مدرنیته است. غرض از طرح این مباحث اینکه دوست من قصد ازدواج داره و اقدام هم کرده ولی متاسفانه هنوز نشده و در این بین سوالی براش پیش اومده که از من خواست که از محضر شما بپرسم و اون اینکه چرا بیشتر مواقعی که آدم روی کاری یا هدفی برنامه ریزی میکنه و همه ی جوانب اون را می سنجه و بعد انجام میده اون کار یا هدف به بن بست میخوره و نمیشه، ولی مواقعی که در مورد کاری هیچ برنامه ریزی نداره ولی فقط تو ذهمپنش بوده که اون کار را انجام بده بدون هیچ زمینه سازی و برنامه ریزی انجام میشه؟ در ازدواج هم کفو بودن یعنی چی؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عليّ عليه السّلام می‌فرمایند: «عرفت اللَّه بفسخ العزائم و حلّ العقود، و نقض الهمم» حضور خدا را در عالم بدین شکل یافتم که بعضاً تصمیمات من عملی نمی‌شد. بنابراین کار را به خدا واگذارید و شما در حدّ وظیفه عمل کنید 2- کفوبودن یک مؤمن برای مؤمن دیگر در این دوران علاوه بر رعایت دستورات دین، ولایی‌بودن نیز شرط است. موفق باشید

13373
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب خدمت حضرت عالی: بنده به فضل خدا بعد از اتمام دانشگاه وارد حوزه شده ام و مشغول تحصیل هستم. حقیقتا با اینکه می دانم اکنون باید خوب درس بخوانم تا در آینده مشخص شود که چه وظیفه ای بر عهده ام خواهد آمد ولی چند روزی است که خیلی ذهنم درگیر شده که بالاخره چه کاری در آینده باید انجام دهم (تبلیغ، تالیف، تدریس) و چه مسئولیتی خواهم داشت، هر چند در جزوه ی عالم طلبگی شما خوانده بودم که باید در زمان حال زندگی کرد و انجام وظیفه داشت ولی از طرفی به خودم می گویم شاید باید بدانی که چه کار خواهی کرد تا خود را برای آن آماده تر کنی، حال سوال اینجاست که در این شرایط چه کنم؟ سوال دیگر اینکه احساس می کنم (البته مطمئن نیستم) که بعد از ورود به حوزه برخی از مشکلات اخلاقی ام رو آمده و آشکار شده، در صورتی که قبلا خیلی با آنها درگیر نبودم، به عنوان مثال بنده قبل از ورود به حوزه تقریبا در شرایط مختلف عصبانی نمی شدم ولی بعد از ورود به حوزه یکی دو بار از کوره در رفتم، آیا اصلا این مطلب صحیح است که بعد از ورود به حوزه برخی رذائل اخلاقی آشکار شده اند؟ اگر بلی راهکار مقابله با آنها چیست؟ با تشکر از اینکه زمان ارزشمندتان را به پاسخ سوال ما اختصاص می دهید. ان شاء الله عاقبتتان ختم به خیر شود.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فعلاً مشغول دروس رسمی حوزه باشید و پس از حضور در درس خارج، افق برایتان روشن می‌شود. زیرا در هرحال با سرمایه‌ی همین دروس رسمی است که هرکاری را طلبه بخواهد انجام بدهد، می‌تواند انجام دهد 2- شیطان خودش در مقابل خدا ادعا کرده است: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ»(16/ اعراف) حتماً در مسیری که به سوی تو ختم می‌شود می‌نشینم. تا مانع سیر انسان به سوی حق شود و در همین رابطه احوالات خود را بپایید. این نشان می‌دهد راهی که انتخاب کرده‌اید، راهِ حقی است و لذا بیشتر از حدّ معمول باید در حفظ خود بکوشید. موفق باشید

13378
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت. در مورد سوال 13355 هنوز کمی مشکل دارم. شما در جواب فرمودید که: «سعی کنید در این شرایط نظر خود را به زنان نامحرم معطوف نکنید، حال در مقابل چشم شما قرار بگیرد، دیگر مشکل چندانی ایجاد نمی‌کند زیرا شما اراده نکرده‌اید که آن‌ها را نگاه کنید.» آخه مراجع می گویند قسمت هایی از بدن نامحرم که نگاه کردن به آنها حرام است چه به قصد لذت نگاه کنید و چه بدون قصد لذت نگاه کنید حرام است. و در قسمت دوم جواب فرمودید که: «و در مورد امر به معروف و نهی از منکر هم فراموش نکنید که باید شرایط آن فراهم باشد و سخن شما برای آن‌ها مؤثر واقع شود و اگر چنین نباشد وظیفه از شما ساقط است و شما موظفید به درس و بحث خود مشغول باشید.» ولی رهبری در جلسه ی پرسش و پاسخ در دانشگاه تهران در تاریخ 22/02/1377 فرمودند که: «البته به شما بگویم عزیزان من! منکر را باید بشناسید. چیزهایی ممکن است به نظر بعضی منکر بیاید؛ در حالی که منکر نباشد. باید معروف و منکر را بشناسید. واقعاً باید بدانید این منکر است. بعضی گفته‌اند که باید احتمال تأثیر وجود داشته باشد. من می گویم احتمال تأثیر همه جا قطعی است؛ مگر در نزد حکومتهای قلدر، قدرتمندان و سلاطین. آنهایند که البته حرف حساب به گوششان فرو نمی رود و اثر نمی کند؛ اما برای مردم چرا. برای مردم، حرف اثر دارد. بنابراین، پاسخ من این شد که بهترین روش برای شما که از من سؤال کردید، «زبان» است.» این اشکالات مرا به حساب مچ گیری نذارید قصدم این نیست می خواهم در این زمان تکلیفم را بدانم. ممنون
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که می‌فرمایید بدون قصد لذت هم نگاه به نامحرم حرام است، غیر از آن است که شما به استاد و تخته‌ی سیاه نگاه کنید و در جلوی چشم شما دانشجویان بدحجاب قرار داشته باشند! این‌جا موضوع به‌چشم‌خوردن است، نه نگاه‌کردن. و در مورد این‌که رهبری عزیز فرمودند منکر را بشناسید خواستند ما منکر را تنها در بی‌حجابی زنان نبینیم. آیا زیباجلوه‌دادن استکبار منکر محسوب نمی‌شود؟ موفق باشید

13364
متن پرسش
با عرض سلام: در روایتی که احتمالا از امام حسین (ع) است فرموده اند که معرفت الله معرفت به امام زمانی است که حق او بر گردنت واجب است. راه به ظاهر خیلی واضح است اما بنده چند سوال از محضر شما دارم: 1) معرفت چیست و چگونه اصحاب کربلا حتی حر و حتی آن سنی عثمانی در دقایق آخر و با اندکی کار توسط امام به این مقام رسیدند؟ 2) معرفت حجت چگونه بدست می آید و کی می توان این ادعا را کرد که به مقام معرفت حجت رسیدیم؟ 3) در دعای «اللهم عرفنی نفسک فانک...» این گونه می توان برداشت کرد که معرفت به الله مقدم بر معرفت نبی و نبی مقدم بر حجت است. پس چگونه می توان این دو حدیث را در کنار هم قرار داد؟ 4) برای قدم برداشتن در مسیر معرفت حجت چه اقداماتی لازم است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن اشاراتی در رابطه با فهم مقام اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و مقام امام دارد که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» می‌توانید دنبال کنید. و در مورد دعای «اللّهم عرّفنی نفسک ....» عرایضی در قسمت سوم سؤال شماره‌ی 13361 شده است. موفق باشید

13361
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 1. می خواستم بدانم وقتی انسان به حالت مجردش نزدیک می شود چگونه مثل آیت الله بهاءالدینی رحمه الله علیه یک کاری را در جای دیگر انجام می دهد در حالی که جسم و حواس جای دیگر است. و اینکه امیر المومنین صلی الله علیه وآله چگونه هم با پیامبر صلی الله علیه وآله سر سفره بوده اند و همزمان با آن سر سفره ظاهرا شام چند تن دیگر حاضر بوده اند؟ آیا نفس قادر است چند بدن ایجاد کند یا چطور است؟ 2. ما در سلوک باید نگاهمان ملاصدرایی به وجود باشد یا محی الدینی جایگاه اینها کجاست؟ بالاخره ظاهر قضیه این است که نگاه ملاصدرا برای اثبات وجود و نحوه ارتباط با خلق است برای یک دسته ولی از نظر ابن عربی وجود یکی است و حقیقت هم این است. سوال این است که ما از کدام دریچه بنگریم؟ 3. با توجه به مبانی نظری حب اهل البیت علیم السلام شناخت خداوند متعال با واسطه ائمه (نظر به اسماء) صورت می گیرد ولی در دعای اللهم عرفنی نفسک.. ظاهرا جور دیگری است خواهشمندم توضیح بفرمایید. یا مهدی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث ده نکته در معرفت نفس در جواب این نکته إن‌شاءاللّه کمک می‌کند 2- در ابتدای امر مباحث تشکیک وجودی صدرایی، راه را می‌گشاید ولی در ادامه تشکیک در ظهور، و بحث وحدت شخصی وجود محی‌الدین کمک می‌کند. خود ملاصدرا نیز در کتاب «ایقاض الأنام» نظر به وحدت شخصی وجود دارد 3- این فراز از دعا نظر به حضرت حق به صورت بی‌واسطه دارد به همان معنایی که می‌فرماید: «انّی قریب» ولی چنان‌چه کسی بخواهد به مقام قرب حضرت حق نایل شود و سیر به سوی او  داشته باشد، نیاز است که او را در مظاهر بنگرد. و در این رابطه تقاضا می‌کنیم که پیامبر خود را و حجت خود را به ما بنمایاند تا در آینه‌ی وجود آن‌ها به حکم «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»(35/ مائده) سیر به سوی حضرت حق صورت گیرد. موفق باشید

13372
متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده خیلی عذر می خواهم که مزاحم شدم. آقا من می خواهم در شب قدر آینده نهایت سیر را داشته باشم و نهایت استفاده را هم ببرم. خواهشا راهنمایی ام کنید. در برنامه ام چه دستورات العمل و معرفتی را با چه نیت و نگاهی انجام دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کار خاصی نمی‌خواهد انجام دهید. تنها با آرامش کامل وظایف الهی خود را در حدّ توانتان انجام دهید و در شب قدر هم، خود را به تقدیر الهی بسپارید «هرچه آن خسرو کند، شیرین کند». شما کاره‌ای نیستید و کاری هم نمی‌توانید بکنید، مگر امید به رحمت الهی. گفت: آن یکی بازی که بد من باختم/ خویشتن را در بلا انداختم. در بلا هم می‌چشم لذات او / مات اویم مات اویم مات او. موفق باشید

13358
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیزمان: خدای مهربان را بر نعمت وجود استاد و راهنمای خوبم بی نهایت شکر می کنم و ان شاء الله ذات باری حالا حالا حالاها این نعمت را برای ما حفظ کند. بزرگان می گویند از خدا جز خدا را نخواهید از طرف دیگر وقتی به ادعیه امامان عزیزمان مراجعه می کنیم حتی در دعاهای عارفانه مثل دعای عرفه از خدا خواسته های دیگر همچون وسعت رزق و... را می خواهند این دو چگونه با هم جمع می شوند؟ با کمال تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی همه‌ی ذکر و فکر انسان خدا شد و او را منشأ همه‌ی کمالات یافت، دیگر هرچه می‌خواهد برای حفظ آن حضور است و در چنین فضایی اولیاء معصوم تقاضای وسعت رزق یا رفع بلا و دفع مصیبات می‌کنند تا اولاً: جز به او مشغول نشوند و ثانیاً: در وسعت رزق خود و رفع بلا و دفع مصیبات، نیز او را ببینند، آن‌طور که مولایمان حضرت سجاد«علیه‌السلام» ندا سر می‌دهند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ، وَ لا تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالاقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ، وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي، و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي، وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ».

 اي خدا! بر نمونه‌هاي كامل بندگي‌ات - يعني محمّد و آل او - سلام و درود بفرست، كه اينان قطب جان هر انساني است كه مي‌خواهد تو را بندگي كند، و نیز آبرويم را با سهولت كامل حفظ كن، و منزلتم را با تنگ‌دستي مبتذل مساز، كه مجبور شوم از كساني رزق خود را طلب كنم كه خود آن‌ها روزي‌خوار تواند و يا از كساني تقاضاي عطا كنم كه بدترين انسان‌هايند، و در نتيجه مبتلا شوم به ستايش كسي كه به من عطا كرده و به ذمّ و بدگويي كسي كه به من چيزي عطا نكرده، در حالي‌كه تو ماوراء آن‌ها، در دادن و ندادن، سرپرست من هستي.

خطري كه موجب مي‌شود توحيدِ انسان ضعيف گردد، عبارت است از غفلت از مبادي امور عالم، حال اگر انسان پرده‌هاي ديده خود را كنار زد و بدون تحريكات عجولانه شيطاني، نظر به اصل و اساس همة حركات عالم نمود، جز خدا را صحنه‌گردان امور نمي‌بيند.

پرده‌هاي ديـده را داروي صبـر            هم بسوزد هم بسازد شرح صدر

آينه‌ی دل چون شود صافي و پاك         نقش‌ها بيني برون از آب و خـاك

هم ببيني نقـش و هم نقـاش را           فرش دولـت را و هــم فراش را

وقتي انسان متوجّه شد خداوند براي آبرومند كردن بندگانش راه‌هايي قرار داده است كه فقط انسان‌هاي مؤمن مي توانند به آن راه‌ها دست يابند و انسان‌هاي غيرمؤمن هر چه تلاش كنند به بي‌راهه مي‌روند و در بي‌آبرويي زندگي را به انتها مي‌رسانند، از خدا مي‌خواهد كه: «صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ»؛ خدايا! آبروي مرا از طريق آسان‌ترين راه‌ها حفظ كن، زیرا در آبرومندي است كه انسان مي‌تواند سرزنده و بانشاط زندگي را ادامه دهد.

«وَ لا تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالاقْتَارِ»؛ قدر و منزلتم را با تنگ‌دستي از بين مبر، به طوري كه نتوانم اهل بخشش و سخاوت و كمك‌ به فقرا باشم. من كه مي‌دانم از طريق الطاف تو مي‌توانم با شرافت و بزرگواري زندگي كنم، چرا از تو نخواهم كه مرا شامل چنين الطافي نمايي، و چگونه اميدوار نباشم در حالي‌كه دوستان خودت را به چنين منزلت‌هايي رسانده‌اي؛ و چرا بر اين تقاضاي خود اصرار نورزم؟ چون خطرات محروم‌شدن از چنين لطفي بسي بزرگ است و آن خطر اين است كه گرفتار مدح و ذمّ اهل دنيا خواهم شد. لذا در چند فراز بعدي همين خطرات را به خودت متذكر مي‌شوي تا در طلب خود از خدا با اصرار بيشتر پايداري كني.

مي‌گويي: «فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ، وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي، و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي» خدايا! من به ضعف خود آگاهم كه اگر منزلت مرا با تنگدستي مبتذل نمايي، به سوي مخلوقات تو - همان‌هايي كه روزي‌خوار تواند - روي مي‌آورم و از اهل دنيا - همان مال‌دوست‌ها و مال‌جمع‌كن‌ها و حاكمان ظالم - كه بدترين مخلوقات تواند، تقاضا مي‌كنم تا به من چيزي بدهند و از اين طريق وارد مهلكه‌اي مي‌شوم كه در اثر آن، هركس كه به من چيزي داد، حمد و ستايشش مي‌كنم و هركس به من چيزي نداد، بدگويي‌اش را مي‌نمايم، و واي كه چقدر چنين زندگي زشت و آزاردهنده است. خدايا! آيا راضي مي‌شوي اين بندة تو به روزي بيفتد كه صاحبان ثروت را ارزشمند و فقرا را پست بداند؟[1]  مسلّم تو چنين هلاكتي را براي بنده‌ات نمي‌پسندي، پس امورات مرا به غير خودت واگذار مكن، زیرا به گفته‌ی علي (ع): هركس در مقابل اهل دنيا فروتني و ستايش نمود، تقوايِ خود را رها كرده،[2]  و اين در حالي است كه تو به عنوان سرپرست واقعي من، ماوراء صاحبان دنيا، عهده‌دار بخشيدن‌ها به من و يا خودداري كردن بخشش‌ها به من هستي، پس چرا تو را رها كنم و غير تو را بگيرم و چرا مايحتاج خود را كه از طريق واسطه‌ها از تو مي‌گيرم، از تو نخواهم و به تو نظر نكنم؟ تويي كه به‌واقع سرپرست و برنامه‌ريز داده‌ها، و نداده‌ها به من هستي، پس خودت آبرويم را حفظ بفرما و منزلتم را محفوظ بدار و گرفتار عطاهاي اشرارم مگردان . موفق باشید

 


[1] - حضرت سجّادu در دعاي 35 صحيفه عرضه مي‌دارند: «وَاعْصِمْني مِنْ اَنْ اَظُنَّ بِذِي عَدَمٍ حَسَاسَةً اَوْ اَنْ اَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا»؛ خدايا! مرا حفظ فرما از اين‌كه در مورد فقرا و ناداران گمان حقارت كنم، يا اين‌كه نسبت به ثروتمندان گمان فضيلت داشته باشم.

[2] - «مَنْ تَذْلِلِ الْاَبْناءَ الدُّنيا، تَعْرَي مِنْ لِباسِ التَّقْوي»

13340
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بنده سوال ندارم که نیاز به پاسخ داشته باشم بلکه مرضی عجیب در وجودم هست که نیاز دارم شما آن را معالجه کنید و در واقع طبیب جان من باشید چرا که از این سوال و جواب های حصولی مرا هیچ چیز عاید نشد. استاد عزیز اگر می بینید که جوانان امروز دچار اکنون زدگی هستند و عمرشان را با لهو لعب و گناه سر می کنند یکی از علل آن این است که هویت اسلامی ایرانی خود را درک نکرده اند و نمی دانند برای چه متولد شده اند. اما برای بنده مشکل اساسی این است که روی این مسئله که از کجا آمده ام آمدنم بحر چه بود خیلی تفکر و تحقیق کرده ام و می دانم که آمده ام تا بندگی حق را بکنم. می دانم آمده ام تا با این زندگی محدود دنیایی زندگی به وسعت ابدیت خود را بسازم. می دانم باید خود را در ذیل نور امامان معصوم قرار دهم و انقلاب اسلامی بهترین شرایط را برای ظهور جلوه های وجودی انسان فراهم می کند. خلاصه عرض کنم من جایگاه خود را در این دنیا خوب درک کرده ام و هویت اصیل اسلامی ایرانی خود را شناخته ام اما نمی دانم چرا نمی توانم بر این اساس یک حیات طیبه برای خود شکل دهم. آنقدر اوضاعم خراب است که نماز صبح هایم را هم به زور می خوانم و خیلی اوقات قضا می شود با اینکه می دانم به عنوان جوان مسلمان شیعه باید با قرآن و سیره اهل بیت (ع) مانوس باشم و حتی کتاب های خوبی هم برای آن تهیه کرده ام اما نمی دانم چرا آن شور و شوق و حال برای مطالعه در من وجود ندارد. چه کنم استاد؟ به نظر شما این مشکل از کجا آب می خورد که با آن که من جایگاه خود را به خوبی درک کرده ام اما آن همت و اراده و شور و شوق برای انس با طریق حق در من وجود ندارد و عمرم با روزمرگی ها در حال سپری شدن است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره از مکر لیلُ و نهار غافل نباشید از آن جهت که فضا را طوری شکل می‌دهند که انسان نمی‌تواند مافی‌ضمیر خود را در بستر زندگی پیاده کند. راه‌کار، مقاومت و صبر است یعنی «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». و پایداری بر عزمی که دارید به خودی خود به مرور موانع عملی کار را رفع می‌کند. موفق باشید

13350
متن پرسش
سوال شما: سلام خدمت استاد گرانقدر: با تعدادی از دوستان تصمیم گرفتیم برخی شبها (هفته ای یک شب) را به بیابانهای اطراف محل زندگی برویم و مدتی مشغول فکر و تدبر در احوالات خویشتن باشیم و پی توبه و استغفار. از حضرتعالی تقاضا دارم بفرمایید کدام ادعیه مناسب حال است؟ و اینکه به کدام موارد بیشتر توجه نماییم؟ از توجه شما بسیار متشکرم (پاسخ خصوصی باشد ممنون) پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) تنهایی و خلوت وقتی مفید است که خطورات تا حدّی فرونشسته باشد وگرنه همان خطورات در تنهایی به سراغ انسان می‌آید. 2. همین‌که جمعی می‌خواهید این کار را بکنید و به نحوی مدّ نظر همدیگر هستید، نتیجه‌ی لازم را نمی‌گیرید. این نوع موارد، مواردی نیست که کسی از کس دیگر با خبر باشد. 3. دعاها باید با ذوق انسان تطبیق کند یکی با دعای عشرات می‌تواند با خدا مأنوس شود و دیگری با مناجات شعبانیه و آن دیگر، با مناجات خمسه عشره. موفق باشید سوال مجدد اینجانب: تشکر از پاسخ استاد عزیز حضرت استاد چاره چیست؟ چه باید کنیم؟ اساسا بلد نیستیم چگونه تنها باشیم؟ در جمع یک مشکل داریم در خلوت مشکل دیگر؟ با این خیالات چه باد کرد، خیلی آزار دهنده می شوند. مخصوصا وقتی انسان میخواد حال خوبی پیدا کند؟ خواهشمندم راهنمایی بفرمایید، مخصوصا اینکه روز مبارک عرفه نیز نزدیک است. تشکر بی پایان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تأمل بر کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را پیشنهاد می‌کنم بدین شکل که هرکدام از عزیزان به طور جداگانه یک جلسه از شرح این حقیر را گوش دهند و نکات مهم آن را بر اساس کتاب، مشخص نمایند و هرجلسه در کنار هم قرار بگیرید و نکات یادداشت‌شده را با هم در میان بگذارید تا به مرور از طریق تذکرات آن کتاب، قدم‌های لازم برداشته شود. موفق باشید

13339
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی اساتید توحیدی شاگردان خود را تربیت می کردند که روشهای مختلفی دارند ولی آیا این درست است که چون توحید نفوذ دارد آن اساتید توحیدی با تسط بر آنها - ایشان را هدایت می کردند؟ 2. حضرتعالی درباره نفاق فرمودید: سعی کنیم همچنان‌که حقیقتاً می‌خواهیم خود را شخصیتی مقیّد به دین و دین‌داری نمایان کنیم تا إن‌شاءاللّه از درون نیز به همین خُلق منوّر شویم و این غیر از نفاق است که طرف اساساً برای دین و دین‌داری ارزشی قائل نیست. آیا این تعریف نفاق درباره ریا هم صادق است؟ 3. فرمودید: وقتی که شما از رفیق‌تان در عالَم رفاقت بخواهید که گناهی را انجام ندهد زیرا در ذیل حکم الهی است که گناه معنی می‌دهد، پس عملاً او در کنار رضایت شما و محبت به جنابعالی در یک اراده‌ی کلی‌تر به خدا نظر دارد. سوال این در مورداعمالی مثل نماز واجب هم صادق است؟ با تشکر فروان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم 2- همین‌طور است زیرا «ریا» یکی از شعبه‌های نفاق است 3- چرا نه؟ زیرا در نماز، طرف را دعوت به اُنس با خدا می‌کنیم پس جایی برای غیر نمی‌ماند!! موفق باشید

13315
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. من از شما شنیده ام که فرمودید خانم هایی که استخر می روند وارد وادی عفت نمی شوند (البته عین سخن شما نیست بلکه مضمون اش را گفتم دقیقش در ذهنم نیست) آیا برای آقایان هم همین گونه است؟ و اگر پاسخ شما منفی است آیا آقایان با چه پوششی وارد استخر شوند که عفت رعایت شود؟ آیا با پوششی مثل بقیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد خانم‌ها شاید نتوان به راحتی این حرف را زد، مگر در فضایی که بدن‌نمایی بر شناکردن غلبه داشته باشد. باید فضای استخر، فضای بدن‌نمایی نباشد که فکر می‌کنم برای مردها عموماً فضای استخر این مشکل را ندارد. موفق باشید

13311
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم استاد عزیز: وقتی خودمان را ورق می زنیم، می بینیم حقوق زیادی به گردنمان هست. حقوقی که حتی یکی از آنها را هم نمی توانیم ادا کنیم. بیشتر تاکید بنده در حق انقلاب اسلامی و شهداست. مثلا بنده در اداره کار می کنم، گاهی وقت به بطالت می گذرد. گاهی که نه خیلی موارد. قبول دارم کوتاهی کرده ام. اما نمی دانم با این حق ها چه کنم!؟ آیا این حق ها مانع سیر خواهد شد؟ چه در محیط اداره چه در منزل که وقتی را به بطالت می گذرانیم. خود را در حقوقی غوطه ور می بینیم که به هیچ کدام بر نمی آییم. نا امیدی از همه چی مخصوصا از خودمان وجودمان را فرا گرفته، نه تنها ناتوانی در ادای حقوق، بلکه ناتوانی در کنترل نفسی سرکش و وحشتناک، پناه بر ائمه (ع) می بریم، می دانیم فیاض هستند، ولی بهره نبرده ایم مشکلش هم در ایمان خودمان می بینیم. شما بگو چه کنیم؟!!! تازه امید شهادت هم داریم!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عزم فهم انقلاب اسلامی و درک دقیق سخنان مقام معظم رهبری در کنار رعایت دستورات شرع، راه‌هایی را در مقابل ما جهت انجام وظیفه می‌گشاید. موفق باشید

13318
متن پرسش
سلام استاد: در سوالی که قبل پرسیدم به اینکه توبه و خیالات گناه، منظورم اینکه خیال گناهان و فکر گناهان به ذهن می آید تصویر گناه به ذهن می آید آن چی؟ با اینکه ما در مسیر حضرت به راه افتادیم و از گناه فاصله گرفته ایم ولی در همین حال و هوا فکر و تصویر گناه هم جلو می آید اینها چه؟ اینها را چه کنیم چگونه از صحنه ی خیال محو شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش آیت اللّه بهجت؛ آمدن این نوع خطورات به دست ما نیست، ولی دنبال‌کردنش به دست ما است و لذا ایشان می‌فرمایند سعی کنید وقتی این خطورات برایتان پیش می‌آید، آن را دنبال نکنید. موفق باشید

13303
متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده من مباحث شما رو کار می کنم و اشتیاق زیادی به قرب اللهی دارم ولی چند وقتی هست ک دیگه نه حال عبادت دارم نه چیزی. نمازمم وقتی میخونم انگار از سر اجبار هست. انگار سست شدم در عبادت و ترک محرمات. خواهشا راهنماییم کنید. تشکر یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که قرآن مى‏فرمايد: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ» عقيده پاك به سوى صاحب عزت مى‏رود، پس آن كسى هم كه قلبش حامل آن عقيده است به صاحب عزت نزديك مى‏گردد و در نور پايدار او، پايدار مى‏ماند. پس اولين كار براى كسى كه برنامه‏ ريخته تا از پوچى نجات پيدا كند، داشتن عقيده پاك است و همچنان‏كه عرض شد، عقيده پاك «خدادارى» است به همان معناى توحيدى‏ اش، و سپس در ادامه راهكارِ نزديكى به صاحب عزت مى‏فرمايد: «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» عمل صالح - كه همان اعمال شرعى باشد - آن عقيده را رفعت و ارتقاء مى‏بخشد و در سير صعودى به سوى صاحب عزت به انسان كمك مى‏كند تا هر چه بيشتر آن عقيده، شايسته نزديكى به خدا گردد و صاحب خود را نيز به خدا نزديك كند، پس بايد در انجام اعمال شرعى نهايت تلاش را كرد تا در نزديكى به صاحب عزت ضعفى به وجود نيايد. یعنی عمل به عقيده‌ی پاك، عامل سير به سوى عقيده حضورى‏. چنانچه ملاحظه فرموديد؛ آيه ذكر شده مى‏گويد: اى انسان‏ها! اگر مى‏خواهيد نتايج تلاش‏هايتان را براى خودتان حفظ كنيد، بايد عقيده‏اى صحيح و پاك و مبرا از باطل پيدا كنيد. عقيده صحيح همان عقيده توحيدى است، يعنى قلب به چنين بصيرتى برسد كه اوست كه اوست، بقيه هيچ‏ اند هيچ. چه كسى ساقى است؟ چه كسى محيى است؟ چه كسى سميع است؟ چه كسى بصير است؟ همه و همه اوست، «يك فروغ رخ ساقى است كه در جام افتاد» به قول‏ آيت‏ الله جوادى «حفظه‏ الله‏ تعالي» لااقل سالى يك بار دعاى جوشن كبير را بخوانيد تا بفهميد هيچ‏كس جز خدا كاره‏ اى نيست. دعاى جوشن كبير هزار اسم از اسماء الهيه را مطرح مى‏كند، هيچ نقشى براى غير خدا باقى نمى‏گذارد. چون عقيده توحيدى نقشى براى ديگرى نمى‏گذارد، انسان به اميد سايه‏ ها زندگى را از بين نمى‏برد و مى‏ فهمد جداشدن از او كه همه‏ كاره عالم است برابر است با ذلت مطلق، همان طور كه مقابل ترى مطلق، چيزى جز خشكى و غير ترى نيست. اين‏جاست كه مى‏گويد:

خس خسانه مى‏ رود بر روى آب‏

 

آب صافى مى‏ رود بى‏ اضطراب‏

     

 

يعنى بايد به صاحب عزت وصل شد و در اين اتصال هيچ چيز در ميان نباشد تا بدون اضطراب مسير رسيدن به حقيقت به خوبى طى شود.

عيسى روح تو با تو حاضر است‏

 

نصرت از وى خواه، كو خوش ناصر است‏

     

آنچنان بايد از نفس امّاره خود فاصله گرفت و خود را در شرايطى قرار داد كه هستِ انسان در تحت پوشش هستِ خداى صاحب عزت قرار گيرد و از خودْ ناكس و به حقْ كس شود. گفت:

من كسى در ناكسى دريافتم‏

 

پس كسى در ناكسى دريافتم‏

     

وقتى جان خود را در معرض نورِ وجود حضرت حق قرار دهى، ديگر هستى برايت نخواهد ماند. اگر عزت مى‏ خواهى، بايد صاحب عزتِ مطلق را در صحنه جان خود به صحنه بياورى، جاى ديگر عزت نيست. مى‏ خواهى به عزت نزديك شوى و از پوچ شدن نجات يابى، بايد عقيده صحيح پيدا كنى، بصيرتِ توحيدى داشته باشى. توحيد كه به صحنه جان آمد، ديگر چيزى براى كسى نمى‏ گذارد. در معنى تجلى نور توحيد گفت:

روى بنماى و وجود خودم از ياد ببر

 

خرمن سوختگان را تو بگو باد ببر

     

مى‏ خواهى نجات پيدا كنى، نجات مگر اين نيست كه آدم پوچ و نفله نشود؟ نجات از پوچى يعنى ده سال نفس كشيدنم بى‏ثمر نباشد. مى‏ گويد مى‏ خواهى به نجات برسى، يك ربِّ با عزتى هست كه عين بقاء و پايدارى و عدم فرسايش است، و عقيده توحيدى و مبرا از باطل به او نزديك مى‏شود و صاحب عقيده را به ميهمانى ساحت الهى مى‏كشاند. بايد عقيده‏ هايتان را توحيدى كنيد، خانه منيت خود را ويران نماييد تا او به صحنه بيايد و به عزت و بقاءِ او، عزت و بقاء يابيد. گفت:

سايه‏ اى بر دل ريشم فكن اى گنج مراد

 

كه من اين خانه به سوداى تو ويران كردم‏

     

حافظ خانه نظر خود را ويران كرد تا گنج مراد سايه‏ اش را بر او انداخت و لذا حالا مى‏تواند بگويد:

هر دمش با من دلسوخته لطفى دگر است‏

 

اين گدا بين كه چه شايسته انعام افتاد

     

 

مى‏گويد هر چه تلاش مى‏كنم نتيجه محقق نمى‏ شود. عقيده‏ ام توحيدى است اما رشد نمى‏كنم. مى‏ گويد: قبول دارم همه چيز دست خداست ولى اگر پول نداشته باشم غصه مى‏ خورم. قبول دارم همه كاره خداست ولى اگر پشت سرم حرف بزنند كه آبرويم را ببرند، دلم مى‏ لرزد، با اين كه مى‏ دانم عزت دست خداست ولى نگرانم اهل دنيا به عزت من لطمه بزنند. پس چرا نتوانسته‏ ام آن عقيده را در احوالات قلبى‏ ام محقق كنم؟ خداوند در جواب او مى‏ گويد تو عقيده صحيح دارى، ولى رشدش ندادى و رشد آن به عمل صالح است، به همين جهت در دنباله آيه مى‏ فرمايد «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ»؛ آن عقيده پاك، با عمل صالح - كه همان عمل مطابق آن عقيده است - رشد مى‏كند و آن عقيده را به حقيقت آسمانى‏ اش نزديك مى‏ نمايد و عقيده هر چه بيشتر حضورى مى‏ شود. پس اگر 20 سال بر اساس عقيده توحيدى عمل كرديد و محور قلب را حكم خدا قرار داديد، و به عبارت ديگر عمل به آن عقيده را ادامه داديد، مى‏ بينيد نتايج عقايدِ توحيدى آرام‏ آرام ظاهر خواهد شد. دين توحيدى به ما دستور داده ركوع‏ تان فقط براى حق باشد، براى حق راست بگو، براى حق ببين، براى حق بشنو، براى حق بخور، بنا به فرمايش اساتيد بزرگ همه‏ جا نرو، همه چيز نخور، همه چيز نگو و همه چيز نبين، تا حق با نور عزت و بقايش بر زندگى شما تجلى كند و همان طور كه حق باقى است شما هم به بقاء حق باقى شويد. آيه مى‏گويد اگر 20 سال عمل صالح انجام دادى نتيجه‏ اش اين مى‏ شود كه تو ديگر هر روز فكرنمى‏كنى نكند كسى آبرويت را ببرد. اعتقادات تان با عمل صالح شكوفا مى‏شود و از حالت حصولى به حضورى تبديل مى‏ گردد. اساساً در راستاى چنين هدفى شما را خلق كرده‏ اند،  مى‏ فرمايد: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»[1] خداوند آن كسى است كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مى‏ كنيد، و او شكست‏ ناپذير و بخشنده است. پس مرگ و زندگى انسان‏ها براى آن است كه خود را با احسن اعمال به نمايش بگذارند و بندگى را در جان خود نهادينه كنند تا حجاب بين انسان و خداوند از ميان برخيزد و انسان باشد و خداى عزيز غفور، و از اين طريق به توحيد برسد. آيت‏الله طباطبايى «رحمةالله‏ عليه» مى‏ فرمايند كه خدمت مرحوم قاضى «رحمةالله‏ عليه» بوديم و ايشان درس توحيد افعالى مى‏ دادند - توحيد افعالى يعنى همه فعل‏ها را از حق بدانيم و معتقد شويم «لا مُؤثِّرُ فِى‏ الْوُجُود الّا الله» - در آن اتاقى كه مشغول گوش‏ دادن به سخنان مرحوم قاضى «رحمةالله‏ عليه» بوديم ناگهان گرد وخاكى به پا شد، گفتيم طاق اتاق پايين آمد، همه ما پريديم بيرون. بعد از مدتى كه گرد و خاك‏ها خوابيد، ديديم مرحوم قاضى همان گوشه اتاق با تمام آرامش نشسته‏ اند. و بعد متوجه شديم علت گرد و غبار آن بود كه لوله بخارى حجره پهلويى را كمى خراب كرده بودند تا تعمير كنند - لوله بخارى‏هاى قديمى به همديگر راه داشت - گرد و خاكش در حجره ما آمده بود.[2] بسيار خوب، در ابتداى راهِ توحيد، تمام اعمال ما تحت‏ تأثير عقيده ما نيست، ولى بدانيم هر چه بر اساس اين عقيده عمل كنيم، آن عقيده شكوفا مى‏ شود و نورش در جان ما تجلى مى‏ نمايد و هرچه بيشتر از پوچى رها مى‏ شويم. امثال مرحوم قاضى «رحمةالله‏ عليه» با پايدارى بر عقيده توحيدى و عمل به آن، خود را از پوچى‏ ها و فرسايش‏ هاى دنيا نجات دادند. مشکل را باید به این شکل حل کنید. موفق باشید    

 


[1] - سوره ملك، آيه 2.

[2] - به كتاب مهر تابان آيت الله تهرانى رجوع شود.

13302
متن پرسش
استاد فرمودید که توبه و باز هم توبه، تا با نور توبه به سمت خدا در حرکت خود ثابت بمانیم ولی استاد با خیالات و افکار گناهان چه کنیم و خودمان را از آن فضایی که بودیم و فکرش ما را آزار می دهد و بیاد این می اندازد که ما چقدر در مقابل الله بی حیایی کردیم چه کنیم؟!!!!!!!!!؛
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان متوجه بی‌حیایی خود در مقابل حضرت حق نسبت به ارتکاب گناه می‌شود، خودْ نوری است که از طرف حق بر قلب او تابیده است. لذا اگر با رعایت دستورات اخلاقی کار را ادامه دهند، شدت آن نور در حدی می‌شود که دیگر گناه‌کردن برای او زشت جلوه می‌کند. موفق باشید

13309
متن پرسش
سلام: می خواستم برنامه استاد را بدونم که چه روزایی و کجا کلاس دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شنبه‌ها بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد انبیاء، سه‌راه سیمین بحث قرآنی. دوشنبه‌ها بعد از نماز مغرب و عشاء مسجد خدیجه‌ی کبری«سلام‌الله‌علیها»، قائمیه محله‌ی گلزار، بحث دعا و روایت. چهارشنبه‌ها کتابخانه‌ی مرکزی شهرداری شرح «مصباح الهدایه» از حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ساعت 4 الی 5 از اول مهرماه. موفق باشید

13306
متن پرسش

باسمه تعالی سلام علیکم: استاد ارجمند با توجه به اینکه جنابعالی در ایام اربعین حسینی به زیارت عتبات عالیات عراق مشرف شده اید و اوضاع و شرایط خاصی که زیارت در این ایام برای خانم ها دارد را می شناسید (به عنوان مثال به دلیل شلوغی و یا پیاده روی، احتمال در معرض دید و تماس با نامحرم و احتمال ناامنی بیشتری نسبت به سایر زمان ها وجود دارد) آیا به نظر شما صلاح است که خانم ها هم در پیاده روی اربعین حسینی همراه با همسر خود شرکت کنند یا بهتر است زیارت را موکول به زمان های دیگر نمایند؟ اگر دختر جنابعالی این سئوال را بکند چه توصیه ای می فرمایید؟ (جنبه اخلاقی و میزان ثواب این زیارت مد نظر است نه حکم شرعی آن) به شدت محتاج دعای خیرتان هستیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچنان شرایط روحانی و معنوی است که ابداً چنین موضوعاتی قابل توجه و تصور نیست. از ابتدا به لطف الهی بنده با همسرم این پیاده‌روی را داشته‌ایم و نوه‌ی دختری بنده نیز در دو سفر اخیر با بنده همراه بودند که برایشان بسیار مفید بوده. موفق باشید

13305
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. 1. آیا اینکه فرمودند برای انتخاب مرجع باید دو تا عالم نظر دهند آیا منظور از عالم این است که باید حتما معمم باشد؟ 2. آیا آن دو عالم را خودمان باید تشخیص دهیم که کی عالم است یا کی عالم نیست؟ چون اگر خودمان بتوانیم آن عالم ها را تشخیص دهیم خب همان اول خودمان می رویم و مرجع خود را انتخاب می کنیم چون وقتی قدرت تشخیص عالم از غیر عالم را داریم پس حتما قدرت تشخیص مرجع اعلم را هم داریم ولی در رساله ها نوشته که اگر خود عالم نیستی از دو تا عالم بپرس وقتی خودمان عالم نیستیم چه جوری عالم را تشخیص دهیم؟ 3. معیار های اعلم بودن چیست؟ 4. من از سه نفر که از نظر علمی بهشان اطمینان داشتم نظرشان را پرسیدم (که یکی از آنها خود شما بودید) شما نظرتان این بود که حضرت آقا اعلم هستند و دلیلتان هم در سایت دیدم و یکی از آن دو فرمود که من این سه نفر را پیشنهاد می دهم: حضرت آقا - آقای ...- آقای ...و نفر بعدی فرمود این دو نفر اعلم هستند: آقای... - آقای ... و فرمود که آقای ... از نظر مسائل اجتماعی از آقای ...اعلم تر است. آن عالمی که حضرت آقا و آقای جوادی و آقای سیستانی را معرفی کرده بود. برای رد آقای ...و آقای ...چنین دلیل آورد که چون ایشان با عرفان و فلسفه میانه ی خوبی ندارند شخصیت جامعی نیستند و آقای ... مواضع شان زیاد با انقلاب هم خوانی ندارد و خودم هم شنیده بودم که آقای ... با ولایت مطلقه مشکل دارند. آیا این ها در معیار اعلمیت دخیل اند؟ حالا با توجه به این که در بین نظرات شما بزرگواران رای اکثریت با حضرت آقا و آقای ... بود حالا با توجه به اینکه حضرت آقا رهبر هستند من می خواستم ایشان را انتخاب کنم. آیا این نحوه ای که مرجع ام را انتخاب کردم (با توجه به سوال قسمت دوم) درسته یا باید به نحو بهتری تحقیق کنم؟ اگر به نحو بهتری باید تحقیق کنم لطفا توضیح دهید و آیا اگر به تحقیق ادامه دهم ممکن است که دچار وسواس شوم؟ لطفا راهنمایی کنید. البته از یک نفر که عالم نبود (فرد عادی مثل بقیه بود) شنیدم که اگر کل ایران را بری و تحقیق کنی می گویند آقای ... و ...اعلم اند پس اگر حرف ایشان درست باشد این به این معناست که اکثر علما به این دو رای می دهند پس یعنی تمام آنهایی که از مراجع دیگری غیر ایشان پیروی می کنند در تحقیقشان اشتباه کردند و باید مرجع خود را تغییر دهند؟ در این مورد هم راهنمایی می خواستم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- لازم نیست فردی که برای اعلمیت مرجع به او رجوع می‌کنید معمم باشد. ولی به هرصورت باید در درس آن فرد شرکت کرده باشد تا در مقایسه با بقیه بتواند نظر دهد 2- رویهم‌رفته به اجمال می‌توانیم بفهمیم این افراد در این موارد صاحب‌نظرند. مثل این‌که شما به پزشک متخصص رجوع می‌کنید ولی لازم نیست خودتان متخصص آن رشته باشید 3- در مورد مرجع تقلید، اعلم‌بودن در فقه و آگاهی لازم به مسائل اجتماعی 4- به نظر می‌رسد همین اندازه که تحقیق کرده‌اید برای جمع‌بندی کافی باشد. در ضمن عنایت داشته باشید که اعلم‌بودن یک مرجع برای یکی، نفی اعلم‌بودن دیگری را برای فرد دیگری نمی‌کند. موفق باشید

13296
متن پرسش
سلام و وقت بخیر با توجه به مطالب مطرح شده در کتاب «ده نکته از معرفت النفس»، آیا صحیح است که برای دل کندن از چیزی چند سوره قرآن یا هر چیز دیگری نذر جناب عزراییل کنیم تا در دل کندن به ما کمک کند؟ می گویند اگر فاخته در خانه ی کسی تخم بگذارد، صاحب خانه نفرین می شود! نظر شما چیست؟ سپاس و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کار خوبی است که در عبادات‌ مستحبی جهت مدد از حضرت عزرائیل ایشان را در عباداتمان شریک کنیم 2- فکر نمی‌کنم ما وظیفه داریم به این حرف‌ها توجه کنیم. موفق باشید

13290
متن پرسش
بسمه تعالی سلام خدمت استاد گرامی: در فضای کنونی انقلاب و با توجه به نیاز یک زن به رشد معنوی شخصی و به تبع آن تاثیر بر خانواده به خصوص فرزندان، به نظر شما مادری که برای امری مثل تحصیل همسر به شهر دیگری رفته، نمی تواند از کسی کمک بگیرد و همچنین نوزاد چند ماهه دارد و به تبع آن با دو مسئله زیر روبرو است چگونه می تواند کارهای معرفتی از مسجد رفتن و شرکت در نماز جماعت گرفته تا حضور در دعا، سخنرانی، کلاس معرفتی و مطالعه کتب معرفتی را انجام دهد؟ اولین مسئله این است که تمام وقت او را یا فرزندان و به خصوص نوزاد تازه به دنیا آمده به خود اختصاص می دهد یا کارهای خانه و مسئله دیگر اینکه خیلی نمی توان کودکان را ساکت نگه داشت و در بیشتر جاها که نیاز به سکوت هست مثل مساجد و کلاس ها و ... به دلیل اینکه کودکان کوچک تر گریه و کودکان بزرگتر صبحت و بازی می کنند و باعث مزاحمت برای دیگران می شود امکان حضور مادر نیست و از طرفی با توجه به آنچه صحیح به نظر می رسد نمی تواند فاصله سنی بچه ها را زیاد کند تا در این بین به کارهای معرفتی برسد چون بهتر است حداکثر تا سه سال بعد بار دیگر بچه دار شود و و هم نمی تواند این امور را موکول به وقتی کند که بچه ها بزرگ شوند چون قطعا تا هنگامی که فرزندان بزرگ شوند انجام کارهای معرفتی متناسب با نیازهای فرزندان و خانواده تقریبا خیلی دیر شده است. مشغولیات و حال نامساعد دوران بارداری را هم که به مسائل گفته شده اضافه کنیم تقریبا وقت مناسبی برای کار معرفتی منسجم برایش باقی نمی ماند. ممنون می شویم به این سوال که مشکل من و خیلی از خانم های دیگر است پاسخ دهید. ضمنا شاید همسرتان نیز بتوانند راهنماییمان کنند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که مادری‌کردن برای فرزندان به قصد تربیت معنوی، خود به خود زمینه‌ی نور معرفت از طرف خداوند را در مادر ایجاد می‌کند، شما سعی کنید در کلیّات معارف وارد شوید نه در جزئیات. و در این موارد کمک‌گرفتن برای امورات کودکان اشکال ندارد. موفق باشید

13292
متن پرسش
سلام علیکم: در تعریف مراء فرمودید: «مراء یعنی یکی تو بگویی و یکی او» آیا این مگو در فضای خاص و هدف خاص مراء محسوب می شود؟ چون ممکن است با دوستی بحث علمی داشته باشیم و یکی من بگویم یکی ایشان ولی هدف خاصی مثلا تحقیر یا موارد منفی دیگر نداشته باشیم به عبارت بهتر آیا هر بگو و مگویی مراء محسوب می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مراء آن نوع بگو مگویی است که طرفین قصد استعلا و برتری نسبت به هم داشته باشند. در جلد اول «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» به طور نسبتاً مفصل در این مورد عرایضی شده است تحت عنوان « آفت علمی که مراء افزید» موفق باشید

13284
متن پرسش
سلام استاد: با مطالعه کتاب «آشتی با خدا» و همچنین کتب دیگر، سوالی برایم پیش آمده که فرق بین فکر کردن به خدا و حضور قلب و دل دادن چیست؟ به نظرم حضور قلب یک مقدار مبهم است. ما از کجا بفهمیم که به حضور قلب رسیدیم یا مشغول فکر کردن به خدا هستیم؟ ایا صرف توجه به هست مطلق یعنی حضور؟
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: حضور قلب در محضر حق مثل حرف‌زدن با دوستان است و فکر کردن مثل مطالعه‌کردنِ کتاب است. إن‌شاءاللّه با رعایت دستورات دینی به جایی می‌رسید که حجاب‌های بین شما و خدا رقیق و رقیق‌تر می‌شود و با خدا سخن می‌گویید. موفق باشید

13288
متن پرسش
به نام خدا: با سلام خدمت استاد عزیز: دعاهایی که از ائمه (ع) به صیغه ی متکلم وحده رسیده است را بهتر است همانطور که آنها فرموده اند بخوانیم یا متکلم مع الغیر؟ و اساسا با توجه این همه سفارش خود ایشان برای دعای جمعی، چرا مقدار بسیار زیادی از دعاهای آن بزرگواران علیهم السلام شخصی است؟ با تشکر از استاد عزیز. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن‌جایی که سیاق دعا فردی است، عملاً هرکس باید خودش در آن تقاضا شرکت کند. و در آنجایی که سیاق دعا جمعی است هرکس خود را جمع، احساس می‌کند و دعا می‌نماید. موفق باشید

13281
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در حدیث داریم که «هر که اطمینان داشته باشد آنچه خدا برایش مقدر کرده از او فوت نمی شود، دلش آرام می گیرد.» در اینجا جایگاه اختیار انسان به خصوص در کسب روزی که به چه اندازه زحمت بکشد یا رزق معنوی کجاست؟ یا در زمانی که کسی از ما حق خوری می کند تا چه اندازه باید در جهت پس گرفتن آن ذهن و وقتمان را مشغول کنیم؟ با تشکر از حسن توجه حضرت عالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با اختیار و مقابله با وساوس شیطان، باید این اطمینان را حفظ کرد و طبق وظیفه و بدون حرص، در امر طلب رزق تلاش نمود. و در مورد گرفتن حق در حدّ معقول باید اقدام نمود و بقیه را به خدا واگذار کرد. موفق باشید

نمایش چاپی