بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2540
متن پرسش
با سلا و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده در فایل صوتی شرح کتاب"شرح حدیث جنودعقل وجهل"ازامام خمینی(ره) به نقل از معصوم فرمودید اگر کسی توانست بر معصیت خدا صبر کند 900 درجه به او می دهند که هر درجه از عمق زمین تا فوق عرش است آیا طبق این حدیث درجه صبر بر گناه با درجه گناهی که تبدیل به حسنه شده است برابر است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فکر کنم جواب سؤال 2538 در این مورد نیز جوابگوست. موفق باشید
2542
متن پرسش
سلام و خسته نباشید استاد/من در نماز جماعت نفسم مشغول میشد درنماز بعد فهمیدم علتش افراد کنار دستم میباشد به همین خاطر مثلا درنماز مغرب دریک صف هستم و برای نماز بعد به صف اخرمیروم این سوال رامن درتاریخ5/برج7ارسال کردم ودر این روز در نماز مغرب و عشا این کار را کردم حال در نماز عشا خیلی شایدچند برابر حضور قلب داشتم علتش چیست که نفسم مشغول میشود در صفهای نماز ایا نفس من ریاکاراست بعد حکم اینکه من صف جلو را خالی میکنم و به صف اخر میروم چیست / وایا من خودم به تنهایی میتوانم یک صف تشکیل دهم /موفق باشید استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: انسان هراندازه در توحید رشد کند ودر آن راستا افراد را در مقایسه با حضرت حق چیزی به حساب نیاورد مشغول اطراف خود نمی‌گردد، راه چاره آن نیست که می‌کنید. در صف مؤمنین قرار گیرید و از خدا بخواهید تا نظر شما را بیش از پیش به خودش جلب کند و توصیه‌ی حضرت آیت‌الله بهجت«رحمة‌الله‌علیه» را فراموش نکنید که فرمودند: آمدن خطورات دست شما نیست شما سعی کنید آن را دنبال نکنید. شما با تغییر صف نماز خود را در دست خطوراتتان قرار می‌دهید. موفق باشید
2534
متن پرسش
سلام.آیا خداوند در آخرت هم با اسم ستارالعیوب ظهور می کند؟ یا آبرویمان می رود...؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خداوند تا آن‌جا که ممکن است همواره با بنده‌اش مدارا می‌کند به همین جهت شما در مناجات شعبانیه عرضه می‌دارید: «إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوباً فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَى‏ إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ‏فَلاَ تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَاد» اى خدا تو در دار دنیا گناهانم را از تمام خلق پنهان داشتى و من در آخرت به ستاریت از دنیا محتاج‌ترم و چون لطف کردى و گناهانم را بر هیچ بنده صالحى آشکار نکردى پس روز قیامت هم مرا مفتضح و رسوا در حضور جمیع خلایق مگردان . موفق باشید
2538
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده (استاد گرامی خیلی ببخشید و مزاحم می شوم و پرسشم را دوباره مطرح می کنم چون احساس می کنم این مطلب بازهم جای تامل داشت بنده درباره آیه یبدل الله سیئات حسنات مقداری تفکر کردم .خواهشا مطلب بنده را مطالعه فرمایید و نظر خود را بیان فرمایید.) درباره آیه یبدل الله سیئاتهم حسنات سوال داشتتم طبق این ایه درست است که در اثر توبه واقعی و عمل صالح گناه تبدیل به حسنه می شود اگر کسی در معرض گناه قرار گرفت و مرتکب گناه نشد هم برایش حسنه ای است سوال اینجاست که درجه عمل گناه نکردن با درجه گناه تبدیل شده به حسنه برابر است ؟ بنده در این زمینه دلایلی بیان می کنم که به نظر می رسد حسنه گناه نکردن از حسنه گناه تبدیل شده به حسنه بالاتر است . .می خواهم ان دلایل را برای حضرتعالی بیان کنم و بدانم که شما هم تصدیق می فرمایید از لحاظ عقلی می پذیریم که حسنه گناه نکردن از حسنه گناه تبدیل شده به حسنه بالاتر است. هر عمل صالح داراری نورانیتی است که به نظر می رسد نورانیت گناه نکردن از نورانیت عمل مبدل به حسنه گشته بیشتر است عدل الهی اقتضا می کند درجه عمل گناه نکردن با عمل مبدل گشته برابر نباشد در بحث معاد داریم که صراط ما همین الان برقراراست لذا اگرکسی گناه نکرد وضعش بسیار بهتر خواهد بود چون سیر الی الله را بهتر طی کرده است درست است که گناه تبدیل به حسنه می شود ولی به نظر می رسد اگر گناه انجام نشود رضای الهی بیشتری شامل حال فرد خواهد شد اعمال صالح باعث قرب الهی است یکی از اعمال صالح هم گناه نکردن است که باعث قرب الهی میشود به نظر می رسد حسنه گناه نکردن ما را به قرب بیشتری می رساند طبق ایه ان اکرمکم عند الله اتفاکم به نظر می رسد اگر گناه انجام نشود شخص نزد خدا گرامی تر است حتی اگر گناهش تبدیل به حسنه شود مهمترین دلیلی که مشخص می کند ارزش عمل گناه نکردن بسیار بالاتر از گناه تبدیل شده به حسنه است بحث نزدیکی به اهل البیت است . اهل البیت معصوم هستند و نعوذ بالله گناه نکردند که بخواهندبا عمل صالح گناه هشان تبدیل به حسنه بشود لذا هر کس در همان ابتدا گناه نکرد به اهل البیت نزدیکتر است استاد گرامی آیا این دلایل بخصوص دلیل آخر اثبات می کند که ارزش گناه نکردن برتر از گناهی است که تبدیل به حسنه شده است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که می‌فرمایید باقی‌ماندن بر بندگی از طریق رعایت حرام و حلال الهی انسان را شبیه امامان معصوم می‌کند و در مقام اُنس با پروردگارش قرار می‌دهد. از طرفی خداوند در رابطه با پاک‌شدن از گناه در اثر توبه و در اثر انجام عمل صالح دو مرحله را گوشزد می‌کند. یک مرحله که می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏» یعنی اعمال خوب و الهی موجب از بین‌رفتن سیئات می‌شود و انسان با اعمالی که در نزد پروردگارش اعمال حَسن هستند خود را از گناهان آزاد می‌کند و در یک مرحله می‌فرماید: «... إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما » که اگر انسان توبه‌کننده و در توبه‌ی خود عمیق باشد ، نه‌تنها خداوندگناهان او را از بین می‌برد بلکه آن گناهان را تبدیل به حسنات می‌کند. شاید مصداق مورد دوم حرّبن‌یزید ریاحی باشد که با توبه‌ی خود به آنچنان کمالی رسید که مفتخر به شهادت در رکاب امام معصوم شد. حال سؤال شما آن است که مقام حرّ بالاتر است یا مقام کسی که چنین گناهانی را نکرده که مجبور باشد توبه کند. در ابتدای امر معلوم است که آن‌کسی که گرفتار گناه نشده و خود را شبیه معصوم نگه داشته برتر است ولی از آیه‌ای که می‌فرماید برای بعضی گناهانشان را تبدیل به حسنه می‌کنیم نیز نباید به سادگی گذشت، چون دیگر نمی‌توان بگوییم آن فرد گناهانی داشته زیرا می‌فرماید همان گناهان را تبدیل به حسنه کرده، یعنی گویا آنچنان متحول شده که فرصت‌های از دست‌رفته‌ی او نیز جبران شده و به جای آن ها حسنه قرار داه‌اند. موفق باشید
2525
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید من در نماز میفهمم چه اذکاری میگویم ولی همزمان هم بصورت ناخوداگاه در ذهنم افکار می اید چه راه حلی برای دفع افکار هست؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حضرت آیت‌الله بهجت«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند: آمدن آن افکار در اختیار شما نیست ولی دنبال‌کردن آن‌ها در اختیار شما است. سعی کنید در رجوع دوباره به نماز آن افکار و خطورات را دنبال نکنید تا پس از مدتی إن‌شاءالله ذهنتان از آن‌ها آزاد شود و رجوع بهتری به خدا پیدا کنید. موفق باشید
2528
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد می خواستم بدانم اگر کسی گرفتار ترس شده باشد باید چکار کند با توجه به اینکه این از کمی توکل به خداوند است برای اینکه توکل انسان به خداوند زیادتر شود باید چه کرد؟ واساسا راهکار از بین بردن ترس چیست؟ (بیشتر سوال من در مورد کسی است که از جن وشبیه آن مثل اینکه دائم احساس حضور کسی پیش خود را دارد ووحشت می کند)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اساس ترس وَهم است و وَهم با عقل از میدان زندگی می‌رود. اموری که موجب تعقل می‌شود تفکر در قرآن و کتاب علمایی مثل شهید مطهری و علامه طباطبایی و آیت‌الله جوادی و حضرت امام است. ورزش هم می‌تواند واهمه را کنترل کندو مطالعه‌ی کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در این امر إن‌شاءالله کمک می‌کند. موفق باشید
2522
متن پرسش
باسلام علت کاهل نمازی چیست؟ من باوجود اینکه به همه چیز اعتقاد دارم و همه ی موارد دینی را رعایت میکنم اما خیلی وقت است که در نمازم کاهلی میکنم و خیلی ناراحتم چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» إن‌شاءالله کمک می‌کند. موفق باشید
2506
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی ایا فرزندان شهدا از ان جهت که پدرشان شهید شده دارای اجر و پاداش هستند یا باید گفت از فضل پدر ترا چه حاصل؟ یعنی به خاطر شهادت پدرشان که با اختیار خود به جبهه رفته و به لطف خدا شهید شده مورد عنایت خداوند قرار میگیرند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر به این امر راضی باشند و زندگی خود را بدون اعتراض به خدا در شرایط بی‌پدری تحمل کنند ثوابی برابر ثواب شهداء نصیب همسر و فرزند شهدا ء می‌شود و با شهداء محشور می‌گردند. موفق باشید
2462
متن پرسش
اگر انسانی از زیادی گناه به خدا شک کرد { ملحد شد} برای ایمان دوباره باید چه کار کند
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:خداوند در آیه‌ی 53 سوره‌ی زمر می‌فرماید: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» ای بندگانی که به جهت انواع گناهان بر خود ستم کرده‌اید از رحمت خداوند مأیوس نگردید، خداوند همه‌ی گناهان را می‌بخشد، حقیقتاً او غفور و رحیم است. موفق باشید
2448
متن پرسش
سلام خسته نباشید /چه کنیم تا پیش خداتربیت شویم/میخواهم خدا برایم تصمیم بگیرد در زندگی نه خودم/
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با ورود در وادی توکل که وادی مردان مرد است آن می شود که می خواهی. ابتدا باید انسان به درجه‌ای برسد که تمام نقش و تأثیر پدیده‌ها را از خدا بداند و این با توحید صمدی شروع می‌شود که مولایمان در نهج‌البلاغه خدا را به آن شکل توصیف و تبیین فرموده‌اند. پس به توحید بپردازید و توحید ربّ با معرفت نفس شروع می‌شود پس به معرفت نفس بپرداز. هنیئاً لک. موفق باشید
2440
متن پرسش
سلام استاد من چند ماهی دچار دگرگونی شدم ناراحتم تا حد افکار خودکشی پیش رفتم در جا زدم هیچی پیشرفت ندارم واین عذابم میده دلم می خواد بمیرم چند وقت به طور جدی به خود کشی فکر میکنم .کتاب آشتی با خدا وده نکته در شناخت معرفت نفس شما را خودم به علاوه خیلی کتاب وجزوات دیگه ولی هیچ تغییری در حالم نشده تورا خدا کمکم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: گفت: «گر به هر زخمی تو پر کینه شوی ....پس کجا بی‌صیقل آیینه شوی» بالاخره در این مسیر اقبالی هست و إدباری، گاهی طعم اُنس با خودش را مرحمت می‌کند و گاهی رُخ برمی‌تابد تا هجران او را تجربه کنیم و در پاییز زندگی با او برگ‌های غرور و عُجب را بریزیم تا برگ تازه‌ی ارتباط با او را بیابیم. بگو: خدایا! « «فَهَبنی ـیااِلهی وَ سَیِّدی وَ مَولایَ و رَبّی!ـ صَبَرتُ عَلَی عَذابِکَ، فَکَیفَ اَصبِرُ عَلَی فِراقِکَ؟!» ». موفق باشید
2442
متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده...من پسری 23 ساله هستم.دانشجوام...دو تا از کتابای شمارو به طور اتفاقی تو کتابخونه شهرمون پیدا کردم..."فرزندم اینچنین باید بود1-2"...باید بگم نویسنده هایی مثل شما باید عهده دار اداره این دولت و مملکت ایران میبودن..واقعا خوشحالم ازاینکه شما هستین...الان جلد دومش رو دارم تموم میکنم..واقعا به من جوون 23 ساله خیلی کمک میکنه...ولی ازتون یه خواهخش دارم که میخام عاجزانه بهم جواب بدین...شمارو به ولای علی قسمتون میدم.. من تو دانشگاه چی بگم شاید باورتون نشه.عاشق یکی از دوستام شدم..البته پسر..فکرش داره منو خاکستر میکنه...حتی نمیتونم به جز اون به چیز دیگه ای فکر کنم...از نبودنش گریه میکنم...همه ش به اون فکر میکنم...کمکم کنید..چیکارکنم..حوصله هیچ کاری رو ندارم...فقط میخام یه جوری بروپیشش یا بهش پیام بدو یا صداشو بشنوم...راهنمایم کنید خواهش میکنم...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: گاهی قوه‌ی واهمه روح و روان ما را اشغال می‌کند و از تعقل می‌اندازد پیشنهاد می‌کنم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید. اگر کتاب در دسترستان نیست از روی سایت «لب المیزان» کتاب را کپی کنید. در آن‌جا گفته شده است در این موارد باید جواب واهمه را نداد تا ضعیف شود و قدرت حکومت بر واهمه در شما طلوع کند و رشد یابد. تا آن‌جا که ممکن است با امور دیگر از جمله ورزش خود را مشغول کنید تا قدرت واهمه‌ی شما که دائم می‌خواهد شما به رفیق‌تان فکر کنید، ضعیف شود. موفق باشید
2436
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم متاسفانه در قرنی زندگی می کنیم که بیماری افسردگی در بین اکثریت مردم حتی انسان های مذهبی غوغا میکند هرجند که عادتمان شده که این افسردگی را با سرگرم شدن به دنیا و ... پنهان می کنیم ما در دوره ای زندگی می کنیم که فکر و فرهنگ مستفلی جدای از غرب نداریم و با فرهنگ و وسایل غربی بزرگ شده ایم و به آنها عادت کرده ایم حال اگر کسی بخواهد زندگی دینی را شروع کند و از این فرهنگ کم کم جدا شود دچار مشکلات بسیاری می شود از جمله آنها افسردگی است بنده اعتقاد دارم که این وقت ما بسیار گرانبهاست و باید به صرف معرفت الله برسد اما باتوجه به شرایط زندگی ام مجبورم که بسیاری از کارهایی که از آنها بیزار هم هستم انجام بدهم تا افسردگی همسرم بیشتر نشود مثل اینکه وقت بیشتری را به ایشان و تفریح و آنچه که ایشان دوست دارند اختصاص دهم و فکر میکنم شاید با این کارها بتوان اورا ار افسر دگی رهاند و به مقصد اصلی توجه داد اماگاهی ناامید می شوم و احساس میکنم که این کارها بیهوده است و او باید به خدا توجه کند و این گونه وقت من هم تلف می شود (یاد آور می شوم که بنده در برهه ای از زمان در مسایل دینی و اجتماعی افراط داشتم و نمی خواهم اکنون دچار تفریط بشوم) خوهش می کنم بنده را راهنمایی فرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظر بنده اُنس با همسر و رعایت ایشان خودش یک نوع گشایش روحی و معنوی برایتان می‌آورد به‌خصوص اگر این اُنس موجب علاقمندی به شما شود و به تبع آن به آن‌چه شما علاقمند هستید مثل امور دینی، ایشان هم علاقمند گردند. موفق باشید
2430
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز البته قبل از هر چیز از شما بابت طولانی بودن این نامه پوزش می طلبم و از شما خواهشمندم که کما فی السابق به این نامه با دلسوزی تمام پاسخ دهید چراکه سوالاتی درون آن هست که دانستن پاسخ دقیق و قابل فهم آنهابرایم بسیار حیاتی است. لطفا بگذارید قبل از آنکه سوالم را مطرح کنم مقدمتاتی را راجع به خودم عرض کنم: من تقزیبا یک سال است برای رسیدن به اهدافم و انجام هر چه بهتر کار ها به برنامه ریزی روی آورده ام منتها در اوایل کار م با مشکلی رو به رو بودم آن این بود که پیش بینی های من درست از آب در نمی آمد مثلا برای مطالعه ی درس فیزیک یک ساعت و نیم وقت می گذاشتم ولی وقتی وارد عمل می شدم می دیدیم که به بیش از این زمان نیاز داشته یا که اصلا آن زمان فرصت خوبی برای مطالعه کردن قیزیک نبوده است و کل محاسبات وبرنامه هایم به هم میریخت و باید دوباره زمان زیادی را صرف اصلاح وحتی تغییر برنامه ام می کردم حتی تا آنجا که در کنکور رتبه ی بدی کسب کردم و مدام این سوال با من بود که چگونه می توانم برنامه ریزی دقیق تری را داشته باشم تا اینکه چندی پیش با ابزار استخاره با تسبیح آشنا شدم که در مفاتیح ذکر شده و مورد تایید علمائی مثل آیت الله زنجانی می باشد شدم و راستای برنامه ریزی هایم از آن استفاده می کنم .واین ابزار کاملا لیاقت خود را به من اثبات کرده است . هم زمان بندی هایم در برنامه ریزی دقیق شده و هم اعمال در جای خودشان انجام میشوند .و حال من بقدری به استخاره در تصمیم گیری هایم وابسته شده ام که علاوه بر آنکه روی خوب وبد بودن انجام یک عمل استخاره میگیرم بر میزان زمان مورد نیاز انجام آن عمل و نحوه ی انجام آن بطور بسیار ریز ودقیق نیز از استخاره استفاده میکنم مثلا ایتکه با چه راهکاری لغات زبان را فرابگیرم بهتر است برای پاسخ دادن به یک مسئله از چه روشی استفاده کنم یا اینکه زمانی که با دوستانم برای تفریح به بیرون میروم در چه زمانی باشد دقیقا چه چیز هایی گفته شود دقیقا چه جاهایی برویم دقیقا ازچه مسیر هایی عبور کنیم و خیلی دیگر از مسائل بسیار جزئی که زمان زیاددی از من می طلبد. حال سوال من اینجاست: 1)ریز شدن تا این حد در بعضی مسائل (باتوجه به آنکه من بعضا از قبل این کار به علت زمانبر بودن ضرر درسی دیده ام ) برای جوانی مثل من خوب است؟ - 2)آیا استخاره گرفتن در چنین موارد ریزی صحیح است؟(چون من خودم را به گونه ایی وابسته ی به استخاره میبینم ) 2) اگر میشود قائده ایی کلی (فرمولی صحیح) جهت استفاده ی از استخاره مثلا اینکه در چه موارد و موضوعاتی (اعم از کلی وجزیی) عرض کنید؟ 3) من برای استفاده از این گونه از استخاره بنا بر گفته ی حاج آقای مسجدمان اول سه تا سوره ی توحید می خوانم و سپس یک عدد صلوات فرستاده وسپس یک قبضه تسبیح به دست میگیرم وسپس چهار تا چهار تا از دو طرف قبضه جدا می کنم و بر اساس اعداد(1-3-4-5-6-8 )ظاهر شده به صحت راهکار پیش رو پی می برم با توجه به اینکه من این روش از استخاره گرفتن را در مفاتیح ندیده ام آیا این روش معتبر است؟(البته لازم به ذکر است که شروط قبل از استخاره یعنی تفکر و استدلال و مشورت (البته من فقط زمانی لازم باشد مشورت میکنم )را رعایت می کنم. با عرض پوزش از استاد مطرح کردن سوال بعدی من که راجع به استخاره است نیازمند اندکی مقدمه است: من با اینکه اهل نماز وروزه مسجد رفتن مطالعه و تفکر و رعایت موازین اخلاقی هستم ولی متاسفانه در دوره ی نوجوانی به علت وضعفرهنگی بد ف مرتکب شدم و از آن موقع تا کنون من با این معصیت مانند یک بیماری مزمن دست در گریبانم (که گاهی 3روز به 3روز گاهی هفته به هقته گاهی ماه به ماه وگاهی یکسال بین ارتکاب به آن فاصله بوده است (تقریبا بدونه آنکه بخواهم در خواب وبعضا در بیداری) یعنی هیچ گاه عامل آن به طور کامل وجود مرا ترک نگفته است) تا اینکه اخیرا تصمیم تغییر راهکار های خود برای مقابله با این معصیت گرفتم و با مطالعه ی کتابی از آیت الله مکارم به نام مشکلات جنسی جوانان راهکار هایم را که اکثرا تجربی بودند را اصلاح و تغییر دادم مثلا تفریحاتم را زیاد کردم با معاشرت با دوستانم را زیاد کردم(زیرا از قبل با استناد برحدیثی بر این تفکر معتقد بودم که مومن با کار های جدی دم خور است وزیاداهل تفریح نیست و دائما پشت میزم در حال مطالعه و تفکر بودم) خلاصه به حمد الله وضعیت اندکی رو به بهبود است .مطلب لازم به ذکر راجع به استخاره در این راستا این است که چندی پیش که دوباره همان وسوسه های موذی به سراغم آمده بودند و مرا آزرده خاطر ورنجور ساخته بودند من بنا بر قائده ی کلی که حضرت علی ارئه کرده است یعنی مشغول کردن نفس تصمیم به برنامه ریزی راجع به انجام فعالیت هایی خاص گرفتم که وساوس را از من دور سازند و لی در کمال تعجب مشاهده کردم استخاره راجع به تمامی آنها بد می آید و تنها یک گزینه پیش رو مانده بود یعنی معصیت ! که درکمال تعجب خوب آمد حال سوال من اینجاست : 1)چگونه ممکن است خیریتی در انجام این معصیت خاص باشد که حالا استخاره آنرا به من خوب نشان داده است ؟ این امر اندکی مرا به امر استخاره بد بین کرده است 2)(یعنی آیا مدعای روانشناسان راجع به ترک ا ین معصیت (دوری تدریجی از آن مثلا زمانی که فشاروسوسه زیاد می گردد با رعایت یک نظم زمانی خاص در ابتدا هفته به هفته سپس دو هفه به هفته و..... تا ترک نهایی )می تواند درست باشد) 3)و در پایان از استاد عزیز می خواهم که برای تسریع درترک این معصیت راهنمایی بفرمایند:
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما در صدر اسلام استخاره به آن معنایی که امروزه معمول است نداشته‌ایم تنها به ما توصیه می‌شده از خداوند طلب خیر کنید. بعداً بعضی از علماء در اموری که بر سر دو راهی بودند بنا به سیره‌ی رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» که اگر در مواردی با مؤمنی روبه‌رو می‌شدند آن را به فال نیک می‌گرفتند و به انجام آن مبادرت می‌کردند، در اموری که بر سر دو راهی بودند به قرآن رجوع می‌کردند و اگر با آیه‌ای روبه‌رو می‌شدند که مژده در آن بود کار را انجام می‌دادند و اگر با آیه‌ای روبه‌رو می‌شدند که خبر از عذاب می‌داد آن‌کار را انجام نمی‌دادند و از آن به بعد استخاره به این شکل که شما ملاحظه می‌کنید معمول شد. در موارد تصمیم گیری در زندگی انسان، اسلام نقش اول را بر عهده حجت باطن (عقل) گذاشته است. در قرآن کریم سفارش زیادی به خردورزی و بهره گیری از عقل شده است و از نظر قرآن، بدترین موجودات کسانی هستند که کارهایشان از روی تعقل نیست. از نظر امام علی «علیه‌السلام» ، اساساً یکی از مهم ترین علل بعثت پیامبران، شکوفاسازی عقل های آدمیان بوده است. تکیه بر عقل و استفاده از این چراغ روشنی بخش تا آن درجه از اهمیت برخوردار است که در شرع مقدس نیز یکی از منابع استنباط احکام به شمار می رود. همچنین در آموزه های دینی به عوامل دیگری که در تصمیم سازی خردمندانه دخیل اند تأکید فراوان شده است که مهم ترین آنها «مشورت» است. با مشورت، نقص عقل فردی تا حدود زیادی جبران می شود و مجموعه ای از اطلاعات و تجربیات گران بها که دیگران در طی سال های بسیار بدان ها دست یافته اند، به آسانی در دسترس قرار می گیرد اما گاهی با مشورت کردن نیز تردید ها بر طرف نمی شود و نمی توان تصمیم گیری کرد در این مرحله است که روایات ما برای از بین بردن تردید، استخاره را پیشنهاد می کنند. برای استخاره دو معناست. یکی معنای حقیقی استخاره است که در اخبار و روایات ما بیشتر از آن نام برده شده و به معنی طلب خیر نمودن از خداست. این نوع استخاره در واقع یکی از رشته ها و شاخه های دعاست و همان استخاره مطلق است که اختصاص به مورد شک و تردید ندارد، بلکه در واقع استمداد و طلب خیر از خدای متعال در جمیع کارها و تمام افعال زندگی است. لذاست که امام صادق«علیه‌السلام» فرمود که خداوند فرمود: «از بدبختی بنده من آن است که کاری از کارهایش را بدون استخاره (طلب خیر) از من انجام دهد.» [1] بنابراین؛ طبق روایات فراوان، این نوع استخاره برای رفع تحیر و سرگردانی نیست بلکه در همه مراحل یک کار، خوب و پسندیده و راه گشاست. معنای دوم استخاره، طلب خیر نمودن از خدا، برای رفع تحیر و سرگردانی است که اختصاص به موارد شک و تردید دارد. درباره جایگاه استخاره به معنای دوم در فرهنگ دینی ما باید گفت اساساً سه دیدگاه می تواند وجود داشته باشد: الف: دیدگاهی که بدون کوچک ترین تعقل و تفکر و بررسی یک مسئله، نتیجه کارها را فقط و فقط به استخاره واگذار می کند و به استخاره پناه می برد. ب: دیدگاه دوم، دیدگاه عقل گرا و منکر استخاره است. ج: اما دیدگاه سوم، با اعتراف به منزلت و جایگاه عقل و شناخت جایگاه مشورت، به گونه ای استخاره را تبیین می کند که با تعقل و تفکر منافاتی ندارد. طبق این دیدگاه، هیچ مانع و محذور دینی در استخاره نیست، چرا که استخاره کاری جز تعیین یکی از دو طرف تردید را انجام نمی دهد.نه جایگاه عقل و مشاوره را نفی می کند،نه جلو عمل به آیات قرآن را می گیرد، نه حلالی را حرام، نه غیر واجبی را واجب و نه حکمی از احکام خدا را تغییر می دهد. بلکه فقط و فقط استخاره کننده را از تردید نجات می دهد. در بررسی صحت هر کدام از این دیدگاهها به مطالب زیر باید توجه کرد: بعد از این دو مرحله اساسی (تفکر و مشاوره) و قبل از پرداختن به استخاره متعارف، در روایات سفارش دیگری به فرد مردد شده است و آن نماز و ذکر استخاره است که به شخص مردد دستور داده و به او می فرمایند بعد از آن (نماز و ذکر استخاره) به هر آنچه که در ذهن و فکر تمایل بیشتری دارد عمل کند زیرا بعد از نماز انسان هر چه بیشتر از شیطان دور شده و تصمیم هایش خدا پسندانه تر است. چنانکه امام صادق «علیه‌السلام» در جواب شخصی که در انجام کاری تردید داشت فرمود: وقتی این حالت [شک و تردید] برایت پیش آمد دو رکعت نماز بخوان و صد و یک مرتبه بگو "استخیر الله" (از خدا طلب خیر می کنم) سپس نگاه کن ببین کدامیک از دو طرف در نظرت مناسب تر است، پس همان را انجام بده که خیر در همان است انشاءالله. [2] بعد از این مراحل اگر باز شک شخص بر طرف نشد او چگونه باید تصمیم بگیرد؟ در روایتی آمده که علی قمی می گوید به امام صادق«علیه‌السلام» گفتم خواستم کاری انجام دهم پس از خدا استخاره کردم اما به نتیجه ای نرسیدم که انحام بدهم یا نه پس حضرت فرمود چون وقتی انسان به نماز می ایستد شیطان بیش از هر وقت دیگری از او دورتر است پس ببین در وقت نماز در قلبت چه چیزی است [قلبت به تو چه می گوید ] پس همان را انجام بده و قرآن را باز کن پس اولین چیزی که در آن دیدی به آن عمل کن انشاءالله. [3] در این روایت امام«علیه‌السلام» پس از اینکه شخص با طلب خیر کردن از خدا به نتیجه نرسید امام او را امر به کمک گرفتن از نماز می کند و بعد می فرماید قرآن را باز کن. همان طور که گفته شد استخاره از قرآن در جایی است که هیچ راه دیگری برای تصمیم گیری نباشد و در این صورت چه چیزی متبرک تر از قرآن برای خارج کردن انسان از تحیر خواهد بود؟ می توان چنین برداشت کرد که در لحظه ای که انسان به هیچ صورتی نمی تواند تصمیم گیری کند باز با رجوع به قرآن از کلمات نورانی آن راهنمایی بخواهد چون به هر حال هر عبارتی از قرآن در درون خود هدایت گر و حق نما است. در هر صورت تا آن‌جا که ممکن است باید به کمک عقل و تجربه‌ی خود عمل کنید و در مورد استخاره برای انجام معصیت یا ترک آن، احمقانه‌ترین نوع برخورد با استخاره است زیرا در مورد آنچه خدا و رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» به صراحت دستور ترک آن را داده‌اند باز طرف خواسته استخاره کند و معلوم است که شیطان او را و استخاره‌ی او را در اختیار گرفته و معلوم است که در این صورت فقط آنچه شیطانی است خوب بیاید. موفق باشید ___________________________ [1] وسائل‏الشیعة ج : 8 ص : 79 ، "من شقاء عبدی ان یعمل الاعمال و لا یستخیرنی". [2] من لا یحضره الفقیه، ج1، ص563. بعضی از روایات علت این عمل را اینطور ذکر کرده اند که چون بعد از نماز شیطان دور تر از هر حالت دیگری است آنچه در نظر انسان است به خیر نزدیک تر است. و نگاه کنید: الکافی ج3 ص472 وسایل الشیعه ج 8 ص74 الکافی ج3 ص472. [3] وسائل‏الشیعة ج : 6 ص : 233.
2421
متن پرسش
جناب اقای طاهرزاده سلام علیکم خداوند راسپاسگزارم که با سایت شما که یک دائرتالمعارف اسلامی است اشنا شدم همسری دارم که بحمد اله اهل نمازومتدین است اما بسیار مد زده است که چرامثلاما نباید تلویزیون ال سی دی داشته باشیمومتاسفانه هم وغمش همین چیزهاست وبه همین خاطر زندگی شیرینی نداریم وبدتر از همه اینکه این عدم شیرینی روز بروز بدتر هم میشود لطفا راهنمائی بفرمائید چگونه رفتاری داشته باشم تا زندگی راحت تری داشته باشیم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در رساله‌های عملیه قسمت اسراف را برایشان بخوانید تا روشن شود اگر وسیله‌ای که اموراتمان با آن می‌گذرد را بی‌دلیل رها کنیم اسراف است و حرام است و نباید از شما بخواهد گرفتار حرام شوید چون زندگیِ انسان وقتی گرفتار حرام شد از برکت و رحمت محروم می‌شود. اسراف عبارت است از تضییع مال یا مصرف آن در موارد نامناسب و یا در جایی که نیاز نیست . امام صادق علیه السلام خطاب به مردى فرمود: تقواى الهى پیشه کن، اسراف و تقتیر (سخت‏گیرى) نکن. میان اسراف و سخت‏گیرى قوام و اعتدال وجود دارد..موفق باشید
2408
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در مورد کتبی که فرمودید خدمت مقام معظم رهبری تقدیم نمودید ایا ایشان درباره ان کتابها مطلبی فرمودند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده چیزی نمی‌دانم. موفق باشید.
2409
متن پرسش
با سلام و احترام شما در کتابی که در مورد رزق و روزی تدوین کرده اید ، بالاخره مشخص نکرده اید حالا که قرار است دنبال پول زیاد در آوردن نباشیم و از طرفی هم بیکار نباشیم پس وقت باقیمانده را صرف چه کاری کنیم.؟به عبارتی خواننده را بین دوراهی حیران و سرگردان رها کرده اید.این چیزی است که با آموزه های دینی ما سازگار نیست. از طرفی می بینیم حضرت امیر علیه السلام بیش از هر انسان دیگری کار می کرده است حالا اینکه درامد انرا در چه راهی خرج می کرده بحث دیگری است.شما اشاره زیادی به بندگی و اینکه وظیفه ما بندگی کردن و وظیفه خداوند روزی دادن است کرده اید ولی کمتر در مورد جزئیات بندگی سخن گفته اید.شاید اگر اشاره ای به خطبه حضرت امیر در تفسیر آیه رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکرلله می کردید تکلیف بهتر روشن می شد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: امامان معصوم«علیهم‌السلام» با علم لدنی که داشتند نیاز به تعلیم معارف الهی در آن‌ها نبود ولی ما نیاز داریم به تعلیم معارف الهی بپردازیم و به همین جهت در روایات به ما توصیه می‌شود شب و روز خود را به سه قسمت تقسیم کنیم. یک قسمت خواب و یک قسمت کار و یک قسمت عبادت که ظاهراً کسب معارف و لذات حلال و دیدین برادران ایمانی و رشد روحیه‌ی بندگی مربوط به قسمت سوم می‌شود. موفق باشید
2403
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیز. . . جسارت بنده را ببخشید که با سوالات پیاپیم شمارا اذیت میکنم. . . 2 دلیل دارد 1- صحبتای شما جوابیست که گه گداری تذکر میدهم به خودم و تاثیر میگذارد 2- دوست دارم بیایم و حداقل در حد همین سوال از شما با خبر باشم. . . راستش استاد عزیز ما بواسطه آثار شما تغییر کردیم حدود 3 سال پیش،تغییری معجزه آسا،در سوال 2235 فکر کنم در مورد بنده اطلاعاتی خدمتتان رسید،و سوالاتی از این قبیل که با نام بنده برایتان عرض کردم(امیدوارم نامم در خاطرتان بماند). . . ما اسیر حرام های بسیار زیادی بودیم،الحمد لله نوری آمد معالجه شدیم و در آن ماه رمضان سال اول بسیار بی علاقه به دنیا و پر انرژی بودیم که شما فرمودید " که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها " . . .بعد از آن ماه رمضان کمی سرعتمان کم شد ولی به حرام های قبل برنگشتیم و سعی در ترکش کردیم،که الحمد لله بعضی از حرام ها مثل داشتن دوست دختر و نگاه به فیلم های نادرست حتی خدایی نکرده اگر فکرش می آمد سراغمان بدنمان به شدت به لرزه می افتاد،حتی گاهی شروع به لرزیدن و عرق کردن می کردیم تنها فقط از فکری که ناخواسته به ذهنمان می آمد. . . آن زمان به یکی از جملاتتان رسیدم که گفته بودید "حساب فاطمه را نکرده بودند" تا چند وقت به یاد این جمله می افتادم گریه میکردم چون حس میکردم این ذات مقدسه دستمان را گرفته اند. . . کم کم علاقه به زیارتی(جامعه کبیره) که اصلا حتی فکرشم نمیکردیم همچین زیارتی هست و الحمد لله قرار گرفتن معارف نوری اهل البیت در مسیرمان و هزاران خیر دیگر. . . استاد مشکلی هست اینکه بنده احساس علاقه به فیلم و بازی و اینترنت دارم،نه اینکه خدایی نکرده وقت بگذارم و اصلا شاید فیلمم نبینم،اما خب علاقه در دلم هست و گاهی که می آیم نماز بخونم یا جامعه میاد،این علاقه میاد جلو. . . هنوز علاقه هاش هست در ذهنم،گاه گداری هم سری به بازی ها میزنم اما هی میگذارم کنار و با خودم به شدت در جنگم،دقیقا همانطوری که با حرام ها در 2 سال پیش در جنگ بودم که به لطف بی بی فاطمه زهرا علیها افضل الصلوات المصلین این جنگ تمام شد. . . و گه گداری می آید اما میگویم بمیر،میمیرد این علاقه ها. . . جمله ای از استاد مطهری در همان سال ها خواندم معنیش را نفهمیدم اما الان میفهمم که فرمودند: "وقتی در مسیر سیر و سلوک قدم بگذاری و جلو بروی میبینی مشکلاتی در وجودت بود که اصلا فکرشم را هم نمیکردی که اینها مشکل است و شما به آن وابسطه ای" . . . استاد همیشه دعایتان میکنم،شما هم دعایم کنید. . . بی صبرانه منتظر تذکرات اثر گذارتان هستم. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی انسان در مسیری قدم گذاشت که غیر از مسیر گذشته‌ی خود بود، و از این طریق به تمایلات نفس امّاره‌اش پشت کرد، گاهی خیالات گذشته و عهدی که در گذشته با آن خیالات داشت سر می‌کشند و بعضاً ما را هوایی می‌کنند، تا نتوانیم عهد خود با شرایط جدید را محکم کنیم و در عالم جدید خود وارد شویم. شرط طلوع عهد جدید نه‌تنها پشت‌کردن به عهد قبلی است بلکه صبر و پایداری بر عهد جدید است و در همین رابطه استاد سلوکی مولوی شرط ادامه‌ی راه را این قرار می‌دهد که: «گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکن.... گفتم آری نکنم، ساکن و یا شنده شدم» نتیجه‌ی پایداری بر عهد جدید آن شد که می‌گوید: «زهره بدم ماه شدم چرخ دوصد تا شدم....یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم». موفق باشید
2407
متن پرسش
سلام علیکم! در بحث توبه گفته می شود یکی از شرایط توبه نفرت از گناه است. حال سوال من این است این نفرت چگونه ایجاد می شود!؟ فرض بفرمائید شخصی است اهل زنا و زیاد زنا می کند(العیاذبالله) خوب این زنا بالاخره لذت دارد. حال مثلا این فرد به زیارتی می رود یا مثلا در یک مجلسی می نشیند یا هر دلیل دیگری تصمیم می گیرد دیگر زنا نکند. خوب همچین فردی چکار کند که این لذت حاصل از زنا نیز از وجودش خارج کند!؟ بالاخره چون این شخص اهل این کار بوده هر چند الان تصمیم گرفته این کار را نکند؛ بالاخره ممکن است مدام بگوید ای کاش خدا زنا را حلال کرده بود تا لذت می بردیم از این کار. یا ممکن است هر وقت دختر زیباروئی را در خیابان ببیند بگوید ای کاش می شد با این دختر زنا می کردم. اما ممکن است همان موقع یک استغفرالله بگوید و سرش را برگرداند. حالا هر چند این شخص اینجا استغفرالله گفته و سرش را برگردانده؛ اما هنوز لذت گناه از وجودش خارج نشده. دقیقا به همین خاطر که هنوز لذت گناه از وجودش خارج نشده؛ هر چند تصمیم به ترک گناه گرفته؛ اما هر لحظه ممکن است توبه اش را بشکند و دوباره به گناه روی بیاورد. البته ممکن است دوباره پس از توبه شکستن و انجام گناه دوباره توبه کند و این توبه نیز برای مدتی دوام دارد؛ و دوباره توبه شکسته می شود. خلاصه این توبه کردن ها و توبه شکستن ها تا نفرت از گناه در وجود انسان حاصل نشده؛ ادامه خواهد داشت و دهها و صدها و هزارها بار اتفاق می افتد. یا ممکن است مثلا فردی در اوایل نوجوانی مثلا در سنین 12 13 سالگی به دلیل رفیق ناباب مثلا دچار استمناء شود. اما وقتی کمی بزرگتر شد مثلا می فهمد که این کار گناه بزرگی است و وعده عقاب بر آن داده شده. بهمین خاطر دلش می خواهد این گناه را ترک کند. اما چون لذت گناه را چشیده توان بر ترک دائمی گناه را ندارد. ممکن است تصمیم به ترک بگیرد؛ اما پس از چند روز یا چند ماه دوباره آلوده شود و دوباره تصمیم به ترک بگیرد و دوباره آلوده شود و این سیر همچنان ادامه پیدا می کند. اما اگر نفرت از گناه برای شخص حاصل شد امید این می رود که گناه را برای همیشه کنار بگذارد. حال واقعا چه راهکاری وجود دارد که نفرت و بدی از گناه نیز در درون وجود شخص حاصل شود!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بعد از توجه به جواب سؤال 2403 عنایت بفرمایید که گناه اقتضای نفس امّاره است و دوری از گناه اقتضای فطرت است و لذا اگر انسان مدتی در مقابل میل به گناه از خود صبر و شکیبایی به خرج داد، آرام‌آرام فطرت او رشد می‌کند و به لطف الهی از گناه متنفر می‌شود. به گفته‌ی مولوی«پرده‌های دیده را داروی صبر.... هم بسوزد هم بسازد شرح صدر× آینة دل چون شود صافی و پاک.... نقش‌ها بینی برون از آب و خاک× هم ببینی نقش و هم نقاش را.... فرش دولت را و هم فراش را ». موفق باشید
2392
متن پرسش
سلام علیکم.بنده چند سوال از محضرتان داشتم.1-جناب عالی در شرح حدیث عنوان بصری فرمودید:نباید کار کنیم که رزق به دست آوریم باید کار کنیم که دل رزاق را به دست آوربم خوب الان این بحث پیش می آید که انسان نباید هر کار ی را انجام دهد(منظور از هرکاری یعنی کار های مباح)درست است؟2-دوم اینکه فرمودید:بگویید اگر مزد دادند کار می کنم ندادند هم کار می کنم خوب اگر شما کار آزاد داشته باشی اون سرمایه اولیه از خودت است حالا اگر کسی مزد به شما نداد که شما ور شکست می شوی این را چگونه جواب می دهید؟سوم اینکه خودمان را گول زده ایم با اینشرایط که بگوییم من کار می کنم که دل رزاق به دست آید درصورتی که اگر به شما پول ندهند شما ور شکست می شوی وکار نمی کنی. چهارم با این اوصاف اگر انسان کار کند و به او مزد ندهند از حق خود گذشته است وهمچنین حق خانواده ی خودرا پای مال کرده.پنجم اگر انسان با این نیت کار کند که وسعت رزق پیدا کند از نظر سلوکی اشکال دارد؟ششم:اگر انسان با این نیت کار کند که به در نیاز جمعه می خورد اما اون کار ی که می کند هیچ نیازی از جامعه را رفع نمی کند باز اشکالی در سیر وسلوکش پیش می آید؟لطفا دقیقا جواب بدهید متشکرم التماس دعا .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ملاحظه بفرمایید دستورالعمل حضرت صادق«علیه‌السلام» به «عنوان بصری» برای کسی است که از این مراحل گذشته است و در منظر خود فقط سنت‌های الهی را جاری می‌بیند. موفق باشید
2379
متن پرسش
سلام علیکم. استاد لطفا بفرمایید که اگر انسان بعد از صرف غذا حال عبادت نداشته باشد و به خاطر اینکه میداند اگر یکی دوساعتی نماز خود را به جهت صرف غذا به تاخیر بیندازد حال و حضور بیشتری میتواند پیداکند آیا این تاخیر در نماز همان سبک شماردن و تخفیف نماز است یا اینکه اتفاقا کار پسندیده ای هم هست. براساس روایات داریم که اگر نماز به تاخیر بیفتد نماز به شخص میگوید خداضایعت کند همانگونه که مرا ضایع نمودی و بصورتی سیاه در میآید و متذکر این نکته میگردد.علت اینکه نماز با صورتی سیاه متمثل ومتجسم میشودرا نیز بفرمایید.با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اوقاتی که حضرت حق برای نمازگزاردن و مناجات با خودش تعیین فرموده است یک فرصت است و تا آن‌جا که ممکن است نباید آن فرصت را از دست داد و آن را به تأخیر انداخت و از تغذیه‌ی روحانی پیش‌آمده محروم شد. رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» منتظر می‌ماندند تا وقت نماز بشود و معطل نمی‌کردند. باید سعی کرد به بهانه‌های واهی و با شیطنت‌های نفس امّاره خود را از فرصت پیش‌آمده محروم نکنیم و با این‌که به ما رخصت داده‌اند که در موقع اضطرار می‌توانیم آن را به تأخیر بیندازیم. روایتی که متذکر شده‌اید را که نماز به صورتی سیاه می‌اید ندیده‌ام اصل آن را بفرمایید تا بتوانم روی آن فکر کنم. موفق باشید
2358
متن پرسش
سلام علیکم. استاد بفرمایید اگربازی فوتبال پاسخگوی قوه ی واهمه ی بشر است پس باید بازیهایی همچون شطرنج و پاسور هم از همین قاعده تبعیت کنند در همین راستا پاسخی که به آن دسته از عزیزانی که عرضشان اینست که امام خمینی حرام خدارا حلال کرده و نام احکام ثانویه بر آن نهاده اند چه باید باشد؟ اگر اینگونه است تراشیدن محاسن هم در این دوران حکم احکام ثانویه را خواهد داشت. در این مورد توضیحات لازم را مبذول فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از حضرت امام در مورد حرام‌بودن شطرنج سؤال شد و این‌که در حال حاضر شطرنج حکم قمار ندارد و یک نوع ورزش است؛ حضرت امام فرمودند: با فرض مذکور اشکال ندارد، یعنی حرام نیست و این غیر از آن است که بازی شطرنج مثل بسیاری از بازی‌های دیگر در میدان واهمه عمل نمی‌کند. بحث تراشیدن ریش مربوط به فتوای مراجع است و بحث آن جدا است. موفق باشید
2325
متن پرسش
با سلام جوانی 28 ساله و مذهبی که درجلسات مذهبی شرکت می کنم . اعتکاف و نماز اول وقت هم که سر جای خودش اما متاسفانه چند سال است با رفتن به اینترنت و رجوع به سایت های فحشا دچار استمناع می شوم هر کاری کردم ترک کنم نشده است دیگر دارم ناامید می شوم امکان ازدواجم هم نیست یعنی نه اینکه نباشد بلکه به پدر و مادر میگویم حتی گفتم به این گناه گرفتارم اما قدم حسابی بر نمی دارند به فکر سوزاندن کامپیوتر و مدم نیزافتادم ولی نمیشود عصای دست است توسل و زیارت عاشورا هم نذر کردم جواب نداده چه کار کنم استاد خواهشا اول دعا سپس راه حل بدهید باعرض شرمندگی و سرافکندگی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: تجلی رخ جانان آنچنان جذاب و ارضاء‌کننده است که هر میل جسمی را از قدرت و قوت می‌اندازد. وقتی به خود بفهمانید چنین عمل حرامی مانع می‌شود تا حضرت حق به ما نظر کند و ما به حضرت حق نظر اندازیم، جذابیت آن کم می‌شود. با سجده‌های طولانی و شرکت در جلسات مذهبی و ارتباط با رفقای ایمانی و ورزش ، زمینه‌ی جذبه‌ی الهی را بیشتر کنید. موفق باشید
2326
متن پرسش
سلام علیکم. استاد استفاده ی ابزاری از انسان بصورتی که مثل یک نوکر با مومن یا انسان رفتار شود بطوری که مومن به خواسته آنان تن دهد شکستن منیت است یا اینکه اشتباه محض است و مومن نباید اجازه دهد از شخصیتش به عنوان نوکر استفاده شود؟به عنوان مثال اگر مومن خود را بسیار بی خود و بی منیت بداند که هر کسی از راه میرسد کارهای شخصیش مثل شستن ماشین وشستن لباس و غیره را به او واگذار کند . آیا این تواضع مومن است و مبارزه با منیت و خودبینی و غرور است یا اشتباه محض است و انسان نباید اجازه بدهد اینگونه با او رفتار شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: انسان در آن حدّی که در خدمت حوائج منطقی پدر و مادرش باشد خوب است و در حدّی که به کارهایش ضربه نخورد به اقوام نزدیک کمک کند کار پسندیده‌ای انجام داده، ولی اگر اقوام خودشان به راحتی می‌توانند کار خود را انجام دهند کمک‌کردن معنا ندارد. به کار خودتان باید برسید. موفق باشید
2316
متن پرسش
سلام استاد محترم من دختری 23 ساله هستم که از طریق یکی از خوانندگان کتابهای شما با شما اشنا شده ام و خدارا از این بابت شکر می کنم زیرا با خواندن یکی از کتب شما (اشتی با خدا)که انرا دقیق خوانده ام احساس می کنم دید درستی نسبت به خدا پیدا کرده ام ولی مشکل اینجاست که حالا احساس می کنم چه زمانی را با خدای وهمی خود سپری کرده ام و حتی خیلی نسبت به گذشته ام احساس پشیمانی می کنم نمی دان با این احساس چگونه کنار بیایم لطفا مرا راهنمایی کنید؟یک مطلب دیگر که من امدم یک نگاهی به گذشته ام انداختم و بعد متوجه شدم من در ندانسته مرتکب چند گناه کبیره شده ام حالا نمی دانم باید چکار کنم؟استاد می خواهم راه خلوص را پیدا کنم چگونه بدانم خدا مرا بخشیده؟از این که راهنمایی ام می کنید پیشاپیش سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- شخصیت هرکس از نظر فکری همان شخصیتی است که فعلاً در آن است. به همین جهت قرآن می‌فرماید: « لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُون‏ ». خداوند آن ها را بر اساس بهترین عمل پاداش دهد 2- در جواب سؤال‌های قبلی که بر روی سایت هست از قول رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» روشن شد اگر کسی از گناهی توبه کند مثل کسی است که آن گناه را نکرده. همین‌که خداوند توفیق عبادات را در شما ایجاد کرده نشانه‌ی آن است که به شما روی کرده است. موفق باشید
نمایش چاپی