بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25663
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: من دختری مذهبی و پایبند اصول اخلاقی و دینی می باشم مدتی است که با دوستان یا روایاتی از برخی شخصیت ها آشنا شدم که جدیدا متاسفانه ذهنم را خیلی مشغول نموده است. افرادی که تقریبا خیلی راحت و بدون دین و به قولی آزادانه سالها در این جامعه زندگی کرده اند و تمام خوشی ها و لذت های دنیایی را تجربه نموده اند تجربه هایی که برای من بچه مذهبی قبیح و زشت بوده و بهش هیچگاه فکر نکرده ام ولی به لطف الهی جرقه ای در زندگی این دوستان زده می شود و متحول می شوند و واقعا نمی دانم چه لطف بزرگی شامل حالشون میشه و چقدر خداوند و ائمه بزرگوارانه دستشون را می گیرند که ایمانشون از ما هم قوی‌تر میشه و من به حالشون غبطه می خورم و در این حین بهترین‌های هرچیزی نصیبشان می شود که در این راه کمکشان کند مثلا همسر خوب و ... از طرفی امثال ما که همیشه سعی در گوش سپردن به حضرت حق بودیم، دعاهایمان که مستجاب نشد و شامل نگاه خریدارانه خدای رحیم و ائمه معصومینش هم نشدیم. و به قولی از اینجا مانده و از آنجا رانده شدیم و حتی از لذت حلال ازدواج هم بهره مند نشدیم. و الان گاهی ناشکری می کنم و می گویم کاش که من هم اینگونه بودم و متاسفانه این افکار روی زندگی و عباداتم هم تاثیر گذاشته است. خواهشمندم به من کمک کنید حال دلم خوب شود و مطمئن شوم که خدا به من هم نظر می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی تقدیرات الهی که برای هرکس مقدّر شده است، فکر کنید. مستقرشدن در تقدیر الهی، همان بهشت انسان می‌شود و مقایسه با تقدیرات بقیه، آن بهشت تبدیل به جهنم می‌گردد. راه زندگی صحیح با خدا، راضی‌بودن به تقدیر حضرت حق است. موفق باشید

25639
متن پرسش
با اهداء سلام محضر استاد: ۱. قدرت خداوند متعال تابع اسباب است یا نه؟ چون امام معصوم می فرماید: ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها، اساتید هم می گویند نظام خلقت اسبابی است. آیا حیطه قدرت خدا محدود در اسباب هست؟ در حالی که خدا فرموده «اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون» ۲. آیا قدرت خداوند به جایی که اسباب هم فراهم نباشد تعلق می گیرد؟ ۳. در قرآن وقتی حضرت ابراهیم درخواست اطمینان کرد با این که پیامبر اولوالعزم بودند «اذ قال ابراهیم رب ارنی کیف تحیی الموتی» خدا درخواست او را اجابت کرد ولی بنده خداوند متعال که نه پیامبر اولوالعزم هست نه علم دارد با این وجود خدا اجابت نمی کند آیا نمی توان همینطور که حضرت ابراهیم درخواست اطمینان قلبی کرد با این که پیامبر بود، ما هم درخواست اطمینان قلبی کنیم؟ ۴. حضرت امیر می فرمایند: کن لما لاترجو ارجی منک لما ترجو، چرا این جمله تو زندگی برایم محسوس نیست، در مورد ابتلا به بلا و مریضی صعب العلاج که اسباب ناتوان اند، یک ذره امید هم وجود نداره پس چرا طبق این فرمایش فرجی از مرض نیست؟ استاد ببخشید طولانی شد، بلای سختی مبتلا شده ام نمیدونم آیا امید وجود دارد یا نه و آیا قدرت خدا فقط در جایی است که اسباب فراهم باشد یا نه؟ بنده را از این حیران و سرگرانی نجات دهید و در حق این فقیر دعا بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان که مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» می‌فرمایند این‌جا نقص از معلول و مخلوق است که برای به‌وجودآمدنش محدود به ابزار خاصّی است. ولی گاهی روحِ انسان ماورای ابزارها با خدا مرتبط می‌شود و مستقیماً از فیض خاصی برخوردار می‌گردد. ۳.  هرکس که آمادگی اطمینان قلبی پیدا کند خداوند آن اطمینان را به او می‌دهد. ۴. چرا نباید در همه‌ی امور به خدا امید داشت و به تقدیرات او راضی بود؟ موفق باشید

25633
متن پرسش
سلام و رحمت خدا خدمت شما استاد گرانقدر: بنده با توجه به شور و اشتیاق به سیر و سلوک و بعضی مطالعات کتب اخلاقی و عرفانی و همچنین مطالعات فراوان در احوالات عرفای کبار، بسیار خود را تشنه یافته ام اگر دروغ نگفته باشم. ۱. سوال بنده از محضر حضرتعالی درباره ی برنامه عبادی است. عقل ناقصم اندکی از نکات و احیانا خطرات را می داند که از جمله ی مهمترین آنها اینکه واجبات در رأس هستند و نباید به آنها ذره ای لطمه مانند کسالت وارد شود. و اینکه اعمال مستحبی باید مطابق با حال باشد و ملالت نیاورد و نیز مدارا با خانواده خصوصا رعایت پدر و مادر امری ضروری است. (مجرد هستم) اغلب بحمدالله در شرایط خوب از نظر لذت مناجات و توجه و همچنین شرایط خارجیه هستم. ولی بزرگترین درد بنده این است که نمی دانم چه برنامه ای را تنظیم کنم و به کدام اعمال مداومت داشته باشم. اعمال موکده از طرف اهل البیت و بزرگان مانند نماز شب، سور یس و واقعه، زیارت عاشورا و... را می دانم اما در جزئیات بیشتر مثل تعقیبات نماز ها که الی ماشاءالله ادعیه و اذکار وارد شده و تقریبا از تمامشان حظ می برم. یا بعنوان مثال علاقه دارم به چندین مورد دعا و زیارت مخصوص حضرت صاحب الامر و دعاهایی که خلاصه در زمان غیبت خوانده می شود. چه برنامه ای بریزم؟ ۲. سوال دوم حقیر که شبیه به سوال اول هم هست این که: این احساس را دارم که خیلی از دعاها باید ورد زبان باشد از جمله سلامتی، شکر، عاقبت بخیری، توفیق استقامت، صبر و صدها مورد از این قبیل... هر چند که خیلی از دعاها از جمله قسمت هایی از تعقیبات مشترکه یا امین الله، تمام خیر ها را از خدا می خواهیم... اما واقعا نیم‌خط دعا کجا و تک‌تک اسم بردن خیر ها و شر ها کجا؟ آیا دعاهای تک‌تک در صورت ملکه شدن مطلوب تر نیستند؟ باید چطور برنامه بجینم؟ می خواستم بدانم آیا دچار وسواس شده ام یا اینکه حق دارم چنین باشم؟ در مورد هر دو سوال: این اسارت خودم را به گستردگی فراوان ادعیه و اذکار و اعمال مستحبی را بخاطر مطالعه ی بیشتر از حد خودم و این آشفتگی را بخاطر سبقت زیاد علم از عمل می دانم. جوان های زیادی در اطراف بنده این گونه سوالات را دارند ممنون می شوم پاسخ دهید. سپاس از مهرتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انجام واجبات، نمازهای نافله و اگر فرصت شد مناجات شعبانیه. بد نیست به شرح صوتی آن نیز توجه بشود. ۲. سیر مطالعاتی سایت به‌خصوص دقت در «ده نکته در معرفت نفس» إن‌شاءاللّه موجب عمیق‌ترشدنِ عبادات‌تان می‌شود. موفق باشید

25631
متن پرسش
سلام علیکم: در شرایط تخییر بین کمک مالی به فقرا و کمک به بنای مسجد از نظر شما کدام افضل است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به موقعیت دارد. ولی به هرحال فقرا، ارجحیت دارند. موفق باشید

25620
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: آیا می شود در اعمال خیر به جای نیت قربت الی الله بگوییم برای اطاعت و خشنودی امام زمان؟ و آیا این نوع نیت کردن باعث نزدیکی بیشتر به خدا نمی شود؟ از جهت نزدیکی به عین الانسان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل، قربِ الهی است و نیّت اصلی در هر حال باید قرب الهی باشد. موفق باشید

25621
متن پرسش
سلام بر استاد معظم: مطلبی در جزوه زنان آورده اید که بنده هر چه فکر کردم نتوانستم آن را متناسب با نظام فکری شما درک کنم و احتمالا بنده مقصود شما را درست درک نکرده ام. در جزوه آورده اید: «زن در نظام جدید دیگر به آن صورتی که عرض شد، نیست. در این نظام زن آزاد است تا هرچه خواست انتخاب کند و خود برای خویشتن تصمیم بگیرد. پرسشی که اغلب برای بسیاری طرح می‌شود تطبیق ارزش‌های عالم جدید با عالم قدیم است. در گذشته زمانی که گفته می‌شد «حق»، تلقی خاصی از حق می‌شد آن حق و آن تلقی از حق، مبتنی بر جهان‌بینی دینی بود. اما اکنون تلقی آدمیان از حق تغییر کرده. انسان در این عصر و در این نسل، طالب است بر خلاف گذشته که موجودی مکلّف بود. طرح این سؤال که آیا قرآن با دموکراسی سازگار است یا خیر؟ و پاسخ آن - حال بلی باشد یا خیر- صحیح نمی‌باشد. مثل آن می‌ماند که بپرسیم آیا حضرت محمد (ص) با توجه به روایاتی که از ایشان مانده، با هواپیما و هواپیماسواری موافق بودند یا خیر؟ اساساً هیچ تلقی و هیچ تصوری از هواپیما مطرح نبود.» بنده منظور شما را نفهمیدم. اگر منظورتان آن است که ما نباید برای پاسخ به سوالاتی همانند نسبت اسلام و دموکراسی به دنبال لفظ دموکراسی در قرآن و احادیث باشیم و در اسلام اصلا تصوری از این مفاهیم وجود نداشته از لحاظ فقهی و مبانی فکری شما صحیح است. اما آیا منظورتان این است که اصلا اسلام و قرآن در مورد دموکراسی و به تعبیر دقیق تر «نظر اسلام درباره ی جایگاه نظر مردم در حکومت داری» نظری ارائه نکرده است؟ آیا اسلام تنها درباره ی عالم قدیم نظر داده است؟ فقها قائل اند که عمومات و اطلاقات قرآن و احادیث حتی شامل موارد مستحدثه هم می شود و شارع با توجه به آن موارد ردع و نهی باید در آن موارد بیان می کرد. در این مورد شما با همه ی فقها و اصولیون هم نظر هستید که مثلا ««فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة» ناظر بر ماهیت زن چه در عالم قدیم و چه در عالم جدید است و حال این یک فقیه متفکر است که باید این روایت را در این تاریخ به نطق درآورد. علامه طباطبایی و خود حضرتعالی نیز درباره ی نظر اسلام درباره ی زن و حق مردم در حاکمیت سخن گفته اید و بحث کردن شما فرع بر آن است که اسلام را در این حوزه صاحب نظر بدانید. اما ظاهر کلام شما این است که اساسا سوال دراین باره را از دین جائز نمی دانید و مثل سوال درباره ی هواپیما می دانید. ما درباره ی هواپیما هم می توانیم از نصوص دینی پرسش کنیم و اگر بنای عقلا و عرف آن را می پسندد – با توجه به تمامی قیودی که درباره ی بنای عقلا و عرف در فقه و اجتهاد وجود دارد- شارع باید در قالب یک نص عام و یا مطلق آن را ردع می کرد و بر فرض عدم ردع استفاده از آن صحیح است. همین مطلب درباره ی بیمه و سایر مسائل مستحدثه وجود دارد. کتاب فقه و عقل و فقه و عرف آقای علیدوست هم در حال تنقیح و تنظیم همین مطالب و مبانی فقهای ماست. به عنوان مثال در مورد قرارداد بیمه نیز همین مطلب بیان شده است، البته بنده قرارداد بیمه را حکم عرف و بنای عقلا نمی دانم و اجرای آن به صورت فعلی را موجب پیشرفت فردگرایی و لیبرالیسم در جامعه می دانم که ان شاءالله طی فرصتی بحث فقهی آن را خدمتتان ارائه می کنم. البته این کلام درستی است که اگر بخواهیم به روش اخباری گری، جمود بر الفاظ داشته باشیم، علاوه بر ناکارآمدی دین و فقه و ایجاد بن بست در فهم دین، متوجه تغییر موضوعات نمی شویم. به احتمال زیاد کلام شما را ناظر بر همان سخن امام خمینی می دانم که در منشور روحانیت فرمود: «اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی‏ دانم، اجتهاد به همان سبک صحیح است، ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند، مسئله‏ ای که در قدیم دارای حکمی بوده است. به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است ‏حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعا موضوع جدیدی شده است که قهرا حکم جدیدی می ‏طلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد» به نظرم سخن شما اگر درست متوجه شده باشم تذکر این مطلب است که مسئله زن نیز با توجه به روابط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جدید یک موضوع جدید بوده و نیاز به تفکر مجدد داشته تا حکم آن واضح شود. خیلی ممنون و تشکر از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در سطور آخرِ فرمایشاتتان متوجه‌ی اصل موضوع هستید. آری! قرآن یک حقیقتِ فراتاریخی است و هیچ زمانی و زمانه‌ای پیام آن را محدود نمی‌کند و مطابقِ هر زمان می‌توان زیر سایه‌ی قرآن و سیره‌ی اولیاء معصوم عمل کرد. مثال هواپیما از آن جهت عرض شد که نباید انتظار داشته باشیم که خدا و رسول عیناً نسبت به موضوعات جزئی نظر دهند و اگر نظر نداده‌اند بابِ اجتهاد مسدود شود. در حالی‌که اصولی از متن دین در اختیار ما است که می‌توانیم در امور مستحدثه نیز نظر دین را اعلام کنیم. موفق باشید

25619
متن پرسش
سلام: با مسأله ارتداد و حکم آن در اسلام چه کنیم. واقعاً توجیه آن برای افراد منتقد سخت است. از ترس رسیدن بحث به این نقطه اصلا جرأت نمی‌کنیم وارد بحث شویم. فقط یک پاسخ ضعیف می توان به آن داد و آن هم این است که ارتداد شرایطی دارد که منجر به اعدام می شود و ... ولی باز هم توجیه خوبی نیست. به هر حال یک غیر مسلمان وقتی می‌بیند که در صورت پذیرش اسلام و سپس پشیمانی، حق بازگشت ندارد مگر این که همواره ساکت باشد و تبلیغ علیه اسلام نکند، نمی‌تواند این را هضم کند. خواهشمندم چاره خوبی برای آن بیابید. این زمانه، زمانه توجیه های سطحی نیست. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه‌ی «ارتداد» به این معناها نیست که کسی اگر امروز مسلمان شد و فردا از اسلام دست برداشت، به معنایِ مرتدّ بالفطره باید کشته شود! قضیه مربوط به توطئه‌هایی است که با نقشه می‌آمدند و مسلمانیِ خود را اظهار می‌کردند و بعد برای ضربه‌زدن به اسلام می‌گفتند ما رفتیم و اسلام را بررسی کردیم، چیزی نداشت و در نتیجه از اسلام برمی‌گردیم. از این طریق می‌خواستند یک نوع مقابله با اسلام انجام دهند. آری! در این مورد باید با توطئه برخورد کرد شبیه کار سلمان رشدی که کار را از این هم جلوتر برد، حتی به عنوان یک مسلمان، تهمت‌های صریحی به نوامیس اسلام زد و از اول هم معلوم بود که مأموریتی در این کار دارد. موفق باشید

25618
متن پرسش
محمودوند: سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر سوالی که ذهن بنده رو درگیر نموده این است که بعضی از اساتید با توجه به حدیثی که می فرماید توبه کننده همانند کسی است که گناه نکرده است کاف تشبیه را دلیل بر شباهت می دانند نه عین انسان گناه نکرده لذا می گویند توبه آثار گناه را به کلی از بین نمی برد. و روایت و آیاتی هم دال بر این امر که همه آثار گناه با توبه از بین می رود وجود ندارد. ممنون از صعه صدرتان بخاطر خواندن مطالب و پاسخ گویی تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا از رحمت واسعه‌ی حضرت حق غافل باشیم وقتی می‌فرماید: «إنّ اللّه یحبّ التّوابین»؟! موفق باشید

25613
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: از کجا بدانیم به چه چیزی تعلق و وابستگی داریم؟ و معیار تشخیص تعلق مذموم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر چیزی که مانع عبودیت ما و مانع رعایت دستورات شرع در امور فردی و اجتماعی گردد و موجب کینه به خلق شود؛ نوعی وابستگی است و آزادی انسان را در انتخاب امور صحیح می‌گیرد. موفق باشید

25612
متن پرسش
جناب استاد سلام: آیا گناه مخصوصا گناه کبیره می تواند باعث لغو پاداشی که خداوند برای ما در نظر گرفته بشود ، مثلا خداوند یک حال معنوی خوب و مسیر الهی را به جهت اعمال نیک ما در نظر گرفته که در آینده به ما عطا کند اما با انجام گناه کبیره آن مسیر و حال معنوی را لغو کند؟ آیا همانطور که دعا و اعمال صالح تعیین کننده آینده و تبدیل کننده آینده بد به عاقب نیکوست، گناه هم تبدیل کننده آینده و عاقبت نیکو به عاقبت و آینده بد است و باعث می شود نعمتی که خداوند برای ما در آینده قرار داده حذف شود و دیگر آن نعمت را به خاطر ارتکاب آن گناه به ما ندهد؟ ممنون از پاسخگویی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا که اصرار بر گناه، توفیق رسیدن به حسن عاقبت را از انسان می‌گیرد. حتماً تجربه کرده‌اید افرادی را که زمینه‌ی خوبی برای سعادت داشتند، ولی با سهل‌انگاری نسبت به دستورات شرع، از آن سعادت محروم و گرفتار سوء عاقبت شدند. موفق باشید

25601
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. استاد بنده وقتی میخوام روی مسائل معرفت نفس (مثل ۱۰ نکته و فراتر آن که مطرح فرموده بودید) نمیدونم بدلیل بودن و عادت به وهم هست و خیال پراکنده و بیماری یا ضعف وجودی یا ضعف فکر یا. (کلا در عالم ذهن و مقایسه هی گیر می کنم و نمیتونم جمعش کنم) نمیتونم متمرکز بشم و هی در فضایی غبار آلود آشفته میشم و انگار دور خودم می چرخم! و امثال این سوالات که نکنه این بهترین راه نیست، یه وقت داری وقتت رو تلف می کنی مثلا بجای این درس میخوندی یا دنبال استادی که راهنماییت کنه می گشتی یا کتب علمای درقله این زمینه را میخوندی یا با ورود در اجتماع معارف جدید و حضوری را در صحنه واقعیت با تمام جان حس می کردی یا الان واقعا داری بهترین کار رو می کنی؟ نکنه بهترین نباشه ؟و نتونی بهترین فرد باشی و... و این آشفتگی‌ها نه فقط در این مسئله که در موضوعات مختلف پیش میاد و نمودش مثلا در فقه باعث وسواس مانند شاید شده (هی جوانب ماجرا بررسی میشه) و خودم هم احساس بدی نسبت به آن دارم اما نمیتونم بیرون بیام. البته بنده ۴/۵ پیش تصمیم گرفتم قفسه اعتقادیم رو بهم بریزم و مبتنی بر عقل بچینم و حتی آن موقع در اینکه هستم یا نه هم فکر می‌کردم و مثل جهنم برام شده بود البته حالا هم بصورت کلامی این اعتقادات هنوز در بوته نقدن و طلبه شدنم برای حوزه نبود بلکه بستر حوزه را مناسب تردیدم برای پیگیری این مسائل خدمتتون در کوه هم رسیدم و شما افقی بالاتر از ۱۰ نکته را نشان دادید اما هم خیلی خلاصه و مجمل بود هم با این حالاتم و ماندن در مقایسه و عالم ذهن نمی توانم روی آن تمرکز کنم در درس خواندنم هم این مشکلات به شدت تاثیر گذاشته و فکر کن با حل آن درست بشه همچنین یکی از اساتید به روشی که حضرتعالی ارائه می فرمایید نقد وارد می کرد که ارتباط با حضوریات و... با یه باد بهم میخوره، باید اول از لحاظ عقلی شناج بندی صورت بگیره ولی جدای از حرف ایشون بنده وقتی میخوام به مسائل عقلی فکر کنم این آشفتگی ها مانع میشه - همچنین استاد این نگاه های کلامی که الان باید سریع به اسلام معتقد بشی و گرنه می میری و میندازن تو جهنم و بصورت کلامی باید اعتقاد داشته باشی و... که حتی از سوی برخی بزرگان علوم عقلی القا میشه هم خیلی مشکل ساز هست و حتی با وارد شدن به فضای قرآن هم بهم می ریزم که این همه علوم نیاز داره و نداری و کلا نسبت به مسائل وادادگی و احتیاط غیر عاقلانه شاید دارم. استاد تک تک این جملات مسئله جدی برام بوده و هستن لطف می فرمایید راهنمایی بفرمایید؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم خوب است با هر موضوعی که با آن روبه‌رو می‌شوید به این فکر باشید که فعلاً این رزقِ شماست، اگر با آن درست برخورد کردید، خداوند رزق عمیق‌تری را برایتان می‌گشاید، به همان معنایی که فرموده‌اند: شکر نعمت، نعمتت افزون کند. موفق باشید

25589
متن پرسش
جناب استاد سلام علیکم: برای ترک گناه و تنفر از گناه به معنای صددرصد آن چه باید کرد، بنده از نظر اعتقاد عقلی یقین دارم، که متاسفانه این یقین عقلی مانع گناه نکردن بنده و باعث تنفر بنده از گناه نمی شود، حال چه کنم تا از گناه متنفر شوم و یا بترسم که دیگر به گناه آلوده نشوم، برای رسیدن به یقین قلبی هم که باید گناه نکرد، حال تکلیف چیست؟ چه کنم؟ احتمالا در جواب می گویید (توجه داشته باشید که با گناه کردن چه افقهایی در مقابل شما باز نمی شود که اگر گناه نمی کردید آن افق ها باز می شد)، بنده آن افقها که تا بحال برایم باز نشده که لذت و طعم خوش آن را چشیده باشم که حال بدانم اگر گناه کنم آن افقهای خوش و لذتبخش را از دست می دهم، لطفا راهکاری ارائه دهید تا عملا جواب بگیرم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب همان است که خودتان حدس زدید. آیا همین‌که صدام نیستید و نمی‌خواهید ترامپ باشید؛ افقی نیست که در مقابل‌تان گشوده شده است؟ این‌که به قول خودتان می‌خواهید از گناه، متنفر باشید، راهِ گشوده‌ای در مقابل‌تان نیست که به جهت انجام دستورات شرعی به‌وجود آمده است؟ موفق باشید

25586
متن پرسش
سلام استاد عزیز: تو یکی از سوالات جوانی گفت که من هر روز بعد از نماز صبح هزار مرتبه «لا اله الا اللهن میگم و هر روز زیارت عاشورا با صد لعن و سلام میگم و گفته بود که یه عالمی من رو از این کار نهی کرد. چون ذکر «لا اله الا الله» باعث میشه آدم تنها بشه و زیارت عاشورا هم چون لعن داره فقط ۴۰ روز بگه نه بیشتر. سوالم اینه که اگه آدم با اون ذکر تنها بشه و از خواص اون ذکر تنها شدن هست آیا اون تنها شدن عیب داره؟ خب بشه چی میشه مگه. سوال دوم اینکه لعن داشتن زیارت عاشورا چه تاثیر منفی میتونه داشته بشه که اون عالم نهی کرد که هر روز با صد لعن و سلام بخونه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره انسان با انسان، انسان می‌شود. تنهایی به خودیِ خود خوب نیست مگر در مواردی که باید تنها بود ولی نباید از اجتماع مؤمنین و دوستان فرار کرد. مؤمن باید اهل الفت باشد. ۲. نمی‌دانم. زیرا بالاخره لعن‌کردنِ بدان، جایگاه قرآنی دارد. در آیه ۱۵۹ سوره بقره می‌فرماید: «ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللعنون» آنهایی که آنچه ما نازل کردیم از بینات و هدایت کتمان می کنند پس از آن که بیان کردیم آن را برای مردم در کتاب. این کتمان کننده ها مورد لعن خدای متعال است و آن ها لعن کنندگان لعن می کنند. دقت در متن، ابتدای آیه کتمان ما انزل الله است، انتهای آیه این افراد مورد لعن و نفرین خدا و بندگان خداست. موفق باشید

25576
متن پرسش
سلام: اگر مدتی را جهالت و تاریکی گذرانده باشیم آیا به قصد برگشت و میل به معرفت و کمال خداوند دست ما را خواهد گرفت؟! آیا چنان ما را پرورش خواهد داد که چون امام و رهبری مظهر نور حضرت بقیة الله شویم؟! یا اینکه ما را محروم از علم و معرفت و عرفان و عشق خواهد کرد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به ما فرموده‌اند توبه موجب محو آثار گناه می‌شود؛ دیگر نباید دغدغه‌ی این حرف‌ها را داشت. موفق باشید

25573
متن پرسش
سلام علیکم: چه دلیلی وجود دارد که من میل به آسمانی شدن ندارم و از گناه کردن که عکس آسمانی شدن است خوشم می آید؟ چرا مثل مولانا از دور بودن از عالم نی شکایتی ندارم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس در موطن نفس لوامّه‌ی خود مستقر باشد، همواره سعی می‌کند از گناه فاصله بگیرد و چنان‌چه گرفتار گناه شود، خود را سرزنش می‌کند. و هرکس بیشتر خود را در موطن نفس امّاره مستقر کند، همواره از گناه خوشش می‌آید، و در این راستا از حقیقتِ خود که همان فطرت است فاصله می‌گیرد و در نهایت، با خود درگیر شده است. موفق باشید

25557
متن پرسش
بسم االه الرحمن الرحیم این اواخر سوالی ذهن من را مشغول کرده. اگر مردی روحیات کاملا زنانه داشته باشد و یا بالعکس و اگر عمل نکند به فساد و بیماری های روحی دچار شود حکم او چیست؟ آقای خامنه ای و امام خمینی در مورد این موضوع فرمودند که عمل تغییر جنسیت مانعی ندارد. ولی در بسیاری از کتب مانند علائم آخرالزمان این افراد را مورد لعن خداوند و پیامبر گرامی اسلام معرفی کردند. اگر شخصی واقعا دچار این بیماری باشد دین اسلام چه حکمی برای او می دهد؟ از پاسخگویی شما متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حکم دین اسلام همانی است که فقها می‌گویند. آن کس که در روایت لعن شده، مصداقش این افراد نیستند، مربوط به کسانی است که تماماً مردند و خود را شبیه زن می‌کنند و یا بر عکس. موفق باشید

25555
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد،مدتی هست که برای رفع مشکلات اخلاقی خودم انگیزه پیدا کردم اما نمی دانم چرا این بهبود حاصل نمی شود و خودم را هم مضطرب کرده است. نسبت به بهبود اخلاقی خودم و سیر و سلوک بشدت دچار مشکلم و گاهی احساس از درون تهی شدن پیدا می کنم که کلاً من رو به اصلاح اخلاق مایوس و بدبین و شکاک میکنه. برای این مورد چه توصیه ای دارد؟ آیا این توصیه آیت الله بهجت که هر روز حتی بخشی از جامع السعادات ملا احمد نراقی را بخوانید و با دقت به آن توصیه ها عمل کنید، می تواند موثر باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در صدر اسلام بین عقاید و اخلاق و احکام به صورت امروزی تفکیکی نبود. وقتی انگیزه‌ی انسان، حضور در این عالَم است با هویت دینی، خود به خود هر آن‌چه مانع آن حضور است مثل حبّ دنیا و بدبینی و تکبّر، از بین می‌رود. در این مورد سری به جواب سؤال شماره‌ی ۲۵۵۵۲ بزنید. موفق باشید

25551
متن پرسش
سلام: استاد ما توی یه آپارتمانیم. این هفته همسایه یه پارتی با صدای شدید برگزار کرد. من می خواستم برم بهشون تذکر بدم ولی همسرم اجازه ندادن. همین طور ناراحتم. نمیدونم چیکار کنم‌ خونه و بدن من همزمان می لرزید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قاعده‌ی زندگی در کنار همدیگر، رعایت حقوق یکدیگر می‌باشد. شاید اگر از طریق یک نامه‌ی دوستانه تذکر داده شود که رعایت حقوق دیگران شرطِ بلوغ انسانِ اجتماعی است؛ بد نباشد. موفق باشید

25544
متن پرسش
سلام استاد: استفاده بی رویه از شبکه های مجازی به شدت مانع راه بنده شده! کلی از وقت و عمرم پای غیر ضروریات داره میگذره. هدف دارم برنامه دارم زندگی و بچه دارم ولی نمیتونم بهشون برسم. چه کنم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هدف اصلی ما، یافتنِ حقیقت است از طریق شریعت الهی و رعایت حقوق دیگران، از جمله همسر و فرزند و ارحام. موفق باشید

25534
متن پرسش
با سلام: من در محیطی کار می کنم که همکاران گاهی میان و غیبت میکنن. من نمیخام بشنوم. با ملایمت میگم این غیبته و نگید. اما میگن صفتش و... تکلیف چیه؟ چکار کنم که شنونده غیبت نباشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استماع غیبت حرام است؛ یعنی توجه کنیم به آن‌چه غیبت می‌شود و بخواهیم آن را دنبال کنیم. موفق باشید

25532
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ۱. استاد عزیز خیلی ممنون از پاسخ و زحمتتون لطفا بفرمایید منظور از امام ناس چیست؟ مگر می شود کسی فقط امام ناس باشد و امام سایر موحوداتی که در رتبه کمتری از انسان هستند نباشد لطفا توضیح بفرمایید (عذرمیخام. به دو تا کتاب دیگر برای مطالعه مشغولم لذا رجوع نکردم به منبعی که فرمودید اگر لازم می دانید زحمت نکشید و بفرمایید تا رجوع کنم). ۲. استاد عزیزم لطفا بفرمایید با غیبت امام زمان علیه السلام چه چیزی در پرده می رود؟ ولایت الهی که همچنان جاری است چون خواست خداست که امام در غیبت باشد و مگر می شود ولایت و هدایت الهی در پرده برود؟ چه چیزی در پرده است؟ جسم و ولایت زعامت امام؟ لطفا توضیح بفرمایید. ۳. استاد بزرگوار مقام رضا همیشه همراه با خرسندی است؟ ۴. لطفا بفرمایید منظور از ادبار چیست؟ این حالت به اعمال ما بستگی دارد؟ رفع این حالت چه با اعمال ما مرتفع می شود؟ ممنونم و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. منظورتان اشاره به کدام متن است؟ ۲. وجود امام، تعیّن مستقیم ولایت الهی است. ۳. رضایت به قضای الهی، حتی اگر سخت هم باشد آرام‌بخش است. ۴. پشت‌کردن به حقیقت. موفق باشید

25529
متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر استاد جان: در مورد افراد معمولی که بعضا گناهانی هم دارند می توان هر مصیبتی سرشان آمد گفت به خاطر گناهشان است؟ خدایی که رب است ممکن است برای ارتقاء درجه آنها را دچادر مصیبت کند؟ آیا این مساله فقط مختص اولیاء خداست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! همین‌طور است که می‌فرمایید ما چنین حقی نداریم که این‌طور قضاوت کنیم، مگر برای فاسقِ معاندی مثل صدام، که خداوند خواست عبرت روزگار باشد. موفق باشید

25518
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: معضل بزرگی که در حال حاضر گریبانگیر خانواده ها شده است مساله فضای مجازی و شبکه های اجتماعی است. اثرات مخربی دارد این شبکه ها. در حال حاضر به نظر شما می توان خانواده ها را از این فضاها و داشتن گوشی های اندروید منع نمود و آیا اگر امکانش باشد چنین منعی به صلاح خانواده ها هست؟ اگر معتقد به منع نیستید پس راهکار شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راهِ حلّ مسئله، منعِ کلی نیست؛ بلکه به نظر می‌آید باید به کارها، برنامه داد و برای هرکاری وقتی گذاشت. موفق باشید

25520
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: استاد عزیز در دعای کمیل می خوانیم «ان تجعلنی بقسمک راضیا قانعا» حضرت امیر (ع) راضی شدن به قسمت و تقدیر الهی را از خداوند طلب می کنند. به لطف خدا از نظر جسمی سالم و از نظر امکانات مادی در حد متوسط هستم. برای بنده در زمینه ای شرایط طوری رقم خورد که الان از زندگی ام رضایت خاطر ندارم و مدتها دعایم این بود و هست که خداوندا مرا به آنچه مقدر فرمودی راضی کن. در این زمینه از تک تک حضرات اهل بیت (ع) نیز درخواست کرده ام و ایشان را به خدا و خدا را به ایشان قسم داده ام. اما فرجی نشد (یا حداقل من نفهمیدم) به طوری که متاسفانه از حضرات اهل بیت دلگیرم (با اینکه می دانم در محضر ایشان پشیزی هم نیستم) و بدتر اینکه به یأس دچار شده ام. به طوری که الان دعایم اینگونه شده که پروردگارا یا مرا به تقدیرت راضی کن یا جانم را بگیر. (البته می دانم آن طرف هم حلوا قسم نمی کنند). استاد عزیز می دانم هر مصیبتی می رسد از خودمان است ولی این ناآرامی را در زندگی چه کنم؟ لطفا سوال را در بازدید عموم قرار ندهید. با تشکر و آرزوی توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیر الهی، مأوایِ ماست. اگر تقدیر الهی را پذیرفتیم، عملاً خود را در مأوایی که همان آغوش حضرت حق است، احساس می‌کنیم وگرنه «نِی به هند است ایمن و نِی در یمن / آن‌که خصم اوست نفسِ خویشتن». موفق باشید

25504
متن پرسش
سلام علیکم: از خودم خسته شدم از بس که گناه کردم و توبه کردم. سوالی که دارم اینه که ۱. همیشه وقتی توبه می کنم همه گناهان گذشته ام را در نظر می گیرم در حالی که وقتی در موقعیتهایی مثل شبهای قدر به صورت جدی توبه می کنیم و ان شاءالله بخشیده شده ایم اگر در هر بار توبه همه گناهان را درنظر بگیریم آیا این بدگمانی به خداست؟ چون می دانیم که خدا گناهان گذشته را بخشیده. ۲. سوال دیگرم اینه که در مورد غیبت نکردن روی خودم کار کردم و تا حدودی موفق شده ام ولی نمی دانم چطوری غیبت نشنوم واقعا آزار دهنده است. ۳. گناه غیبت را چگونه جبران کنیم تا بخشیده شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به قول خواجه عبداللّه انصاری این جفا به خداوند است که در حین مناجات با خدا، گناهان گذشته را که تقاضای غفرانش را کرده‌ایم، باز به میان آوریم. ۲. استماع غیبت که حرام است، غیر از آن است که غیبت به گوش ما بخورد. ۳. ذکر خیر آن کسی که غیبت شده است و طلب استغفار برای او جبران‌کننده است. موفق باشید

نمایش چاپی