بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15777
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: اگر حقیقت کلی نبات و حیوان در مرتبه ی عقل در قوس نزول باشد در این صورت چرا می گوییم تجرد حیوانات مثالی است و یا اینکه ملاصدرا می گوید در قوس صعود تعین حیوانات نهایتا تا برزخ ادامه دارد و در مراتب بعدی تعین شان نمی ماند. آیا با توجه به این ادعاها نباید گفت حقیقت کلی حیوانات مربوط به مرتبه ی مثال قوس نزول است؟ و آیا در این صورت کلی اینها صورت دارد مثلا صورت کلی تمام پلنگها که همه ی پلنگها در دنیا به آن برمی گردند مثل کلی طبیعی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه در قوس نزول و چه در قوس صعود، مرتبه‌ی مثالی موجود است و مقام کلی حیوانات در مقام خود از قوس صعود بالاتر نمی‌رود. موفق باشید

15792
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد معظم جناب آقای طاهرزاده: ببخشید آقای طاهرزاده با عرض پوزش ولی جواب شما ابهام را برایم نزدود و به طور کامل قانع نکرد. 1. اگر می گویید سالک الی الله همواره آرزوی کمال بالاتر را دارد، این سخن شما مناسب سالکی است که در حال سیر است و به کمال مطلق نرسیده نه کسی که فناء ذاتی که بالاتر از ان قادر به تصور نیست و نهایت آرزو و کمال و رستگاری انسان است و همچنین نه مناسب عارفی کامل بلکه به قول شما کامل مکمل و هیچ بنده ندیدم که عارفی کامل مکمل تاسف استفاده نکردن از استادی را بخورد زیرا معمولا سالکین رحل اقامت خود را برآستان کامل ترین و برترین استاد موجود می افکنند و به طوری که از آن استاد هم بعد ها کمال مدح و ستایش را دارند و خیلی او را می ستایند همانند قضیه علامه طهرانی با آقای حداد و مقداری دور از ذهن است که آقای خمینی بداند عظمت مرحوم ملکی تبریزی را بعد برود سراغ کسی دیگر که بعدا باعث تاسف استفاده نکردن از او بشود. بعد کامل مکمل یعنی اسفار اربعه را تمام کردن در صورتی که کامل مکمل شدن یعنی رسیدن به تمام درجات عالم بقاء و رسیدن به بقاء اتم و تمکن در عالم بقاء در صورتیکه این درجه به ندرت برای اولیا الهی و کملین عرفا حاصل می شود و همچنین از سید الطائفتین علامه طهرانی (ره) نقل است که انسان کامل به معنای کسی که اسفار اربعه اش تمام شده در هر قرن شاید یک یا دو نفر پیدا شود شاید هم نه. که البته مصداق حقیقی آن در این قرن امثال حضرت سید الطائفتین علامه طهرانی (ره) و حضرت سید هاشم حداد و علامه طباطبایی 2. یک اصل واضحی است که هر عارف کامل استادی کامل باید داشته باشد مگر مجذوبین سالک. پس اگر ممکن است بفرمایید استاد آقای خمینی کیست؟ زیرا مرحوم ملکی تبریزی نبوده و پیش آقای شاه آبادی هم که عرفان نظری میخوندند پس ایشون از کدام استاد کاملی استفاده کرده که معلوم نیست و جایی گفته نشده. 3. حرف شما مبنی بر سخن شریف امام علی (ع) به آن شخص، جواب سوال مرا نداد و سوالم بی جواب ماند. شما می گویید انسان کامل که معصوم نیست. ما هم مگر غیر این را می گوییم منتهی بنابر مطالب راقی و عالی گفته شده توسط پسر علامه طهرانی انسان کامل در سه جا معصوم و بدون خطاست و این سه مورد را قبلا عرض کردم که یکی از آن ها مربوط به مسایل اجتماعی است. و قطعا اگر آقای خمینی انسان کامل بودند مورد فریب و اغفال بعضی افراد افراد وافع نمی شدند پس دیگر در اینصورت طبق صحبت شما که ایشان کامل بودند پس اگر قرار است انسان کامل در این موضوعات خطا کند و فرق بین وفادار و متعهد و متعهد نما را تشخیص ندهد دیگر چه فرقی بین او و انسان های عادی است؟ تازه سخن صریح ایشان است که من گول ظاهر بعضی افراد را خوردم و تمجید هایی کردم که بعدا آن اشخاص حقیقتشان را آشکار کردند. و قطعا از آن جایی که انسان کامل اشراف تام و کامل بر نفوس اشخاص دارد ایشان هم باطن آن شخص را بر خلاف ظاهری که داشت تشخیص می داد و به دنبال آن هیچ وقت آن شخص از مرتبطین صمیمی و مورد وثوق و اعتماد ایشان نمی شد. اگر ایشان کامل بود پس باید اشراف بر وجود این شخص داشت و روابط حسنه ای با آن شخص نداشت مگر اینکه باز هم توجیهاتی بکنیم و بگوییم ان وقت شخص خوبی بوده و نیت خیر داشته در صورتی که از صحبت خود آقای خمینی در وصیت نامهشان نتیجه بدست می آید که آن وقتی که ایشان از آن کس تمجید نموده آن شخص باز هم انسان درستی نبوده چون خود آقای خمینی تقریبا اینطور میگه که به اشتباه تمجیداتی کردم یعنی انسان های خوبی نبودند و من به ظاهرشان نظر دادم و تمجید کردم. وگر نه اگر مثلا بنی صدر قبلا انسان خوبی بود و نیت خیر داشت اگر آقای خمینی تمجید هم می کرد خوب اشکال ندارد زیرا آن وقت خوب بوده و بعد نیتش عوض شده ولی از وصیت نامه امام این مطلب نتیجه گرفته نمی شود. و زیرا اگر گفته شود که انسان کامل که معصوم نیست و اشتباه می کند که در اینصورت دیگر باید گفت همه افراد جامعه کامل مکملند و دیگر هیچ تمایزی بین عرفا حقیقی و دیگران وجود ندارد. البته باز هم به نظرم سخنانم تاثیری در نظرات شما ندارد و شما باز هم توجیهات و تأویلاتی می کنید تا کمال ایشان را ثابت کنید. البته خدایی نکرده از ارزش ایشان کم نشود و بحث من در مورد کمال ایشون است وگرنه به قول علامه طهرانی اگر تا قیامت از نقاط مثبت و فضایل ایشان گفته شود تمام نمی شود. حال نظر شما چیست و خواهشا با دیده انصاف بنگرید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید در این موارد بنده با جنابعالی هم‌نظر نباشم. بنده طبق آیه‌ی «کلّ یوم هو فی شأن» ظهور حق را در هر تاریخی، متفاوت می‌بینم و حضرت حق در این تاریخ، به نور حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با ما سخن می‌گوید و ما را به فنایِ فی اللّه دعوت می‌کند و شهیدان را آینه‌ی تمام‌نمایِ این سبک و سلوک به صحنه آورد. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ، ارتباط واقعی عرفانی با خدا را در مقابل ما گشودند – وگرنه ارتباط فکری و فلسفی که همیشه بود - همان‌طور که وقتی پیامبری به تاریخ وارد شد و متجلی به نور اسم خاص آن تاریخ گردید، نباید به دین پیامبر قبلی بود و در عین احترام به پیامبر قبلی، باید راهِ انس با خدا را در آخرین پیامبر پیدا کرد؛ امروز عرفانی که ما را با خدا مأنوس می‌کند تنها و تنها راهِ گشوده‌شده‌ای است که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشوده‌اند و بقیه‌ی راه‌ها در عینِ محترم‌بودن، ما را در فضایِ خدایِ غائب و انتزاعی می‌برند و از این جهت بنده نگرانم که بعضی از عزیزان با خدای گذشته زندگی کنند و بعد به دنبال حالاتِ عرفانیِ عرفای گذشته ‌باشند که در زمان خود با خدایِ حیّ و حاضر زمان خود به‌سر می‌بردند. موفق باشید

15776
متن پرسش
حضرت استاد سلام: سوالی پرسده بودم گویا منظور من را متوجه نشدید. به همین دلیل سوال خود را دوباره می پرسم و اون اینه که انسان با عقل نظری پی به وجود خدا می برد اما ما فقط پی به وجود خدا می بریم اما این که انسان باید دین داشته باشد و یا عبادت کند و یا همان خدایی را که اثبات کرده بر اساس چه دلیلی باید پرستش کند به نظر می آید عقل نظری انسان جوابی برای این گونه سوال ها ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه مطلبی که ارسال فرمودید، شدم. عنایت داشته باشید انسان در حقیقت خود منوّر به عقل نظری و عقل عملی است و حقیقت انسان است که در هر دو عقل، با حق روبه‌روست. لذا به همان معنایی که با عقل نظریِ خود متوجه بودنِ حق می‌شود، با عقل عملیِ خود متوجه‌ی پرستش او می‌گردد. با این‌همه آن جوابی که عرض شد، دقیق‌تر از این جوابی است که بر مبنای حکمت مشاء دادم. موفق باشید

15758
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: در پاسخ به سوال درباره توسل متوجه نشدم توسل قسم دادن خدا به اولیاء است یا مستقیم از خود اولیا خواستن است؟ اگر دومی است لطفا کمی توضیح دهید. و دیگر این که فرق ما با بت پرستانی که خدای خالق را قبول داشتند ولی از رب النوع ها و بتها حاجت می خواستند چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: توسل به اولیاء معصوم، نظر به حق است در مظاهر، و اعتقاد به توحید حق است در عینِ توجه به جلوات آن. از اولیاء الهی از آن جهت که گرفتار گناهان خود نیستند تقاضا می‌کنیم تا وسیله‌ای شوند جهت نظرِ حضرت حق به ما، به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (35)/ مائده، به وسیله‌هایی که شما را به خدا نزدیک می‌کند رجوع کنید و در این مسیر تلاش لازم بنمایید، امید است که رستگار شوید. ولی در بت‌پرستی اولاً: چیزهایی به اسم مظاهرِ ربّ النوع مدّ نظرند که هیچ کاری از آن‌ها نمی‌آید ثانیاً: بیشتر در آن فضای فرهنگی به خود بت امید دارند که منشأ اثر باشند. موفق باشید 

15755
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه همیشه تاکید دارید که همه این اعمال ماه ها روی حساب هستند اذکاری مثل استغفار وقتی حواسم به شمارش اینها باشد فکر می کنم دیگر آن حضور معنا را حس نمی کنم در واقع نمی‌توانم فکرم را جمع کنم و ارتباطم را حفظ کنم، بیشتر اوقات از تعدادش عبور می کنم و دوست دارم ادامه بدهم می خواستم بپرسم واقعا تعداد انکارها معنا دارند و مهم اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید به معنای جمعِ کثرت‌ها است در وحدت، و به همین جهت باید رعایت تعداد اذکاری که از طرف معصوم به ما رسیده است را بکنیم. در عین حال توجه خود را به اشارات آن اذکار از دست ندهیم. موفق باشید

15769
متن پرسش
با سلام: در مورد اینکه خداوند در قرآن می فرمایند «کتاب مبین» منظور از این آشکاری آیا خود این عالم دنیاست؟ یا نه، اگر این دنیا را کتاب در نظر بگیریم آیا کتاب اعمال ما هم همچین کتابی است؟ کتاب معرفت نفس و الحشر و... را مطالعه کرده ام. دوم اینکه منظور از طبقات هفتگانه ی زمین چیست؟ و در آخر، منظور از اینکه آسمان ابتدا به شکل دود بود چیست؟ و آیا خداوند ابتدا تجلی کردند و بعد آسمانها به شکل دود بود و بعد آن را منظم کردند؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مبین‌بودنِ قرآن یعنی به‌خوبی حقایق را نشان می‌دهد. و در مورد طبقات هفتگانه‌ی زمین، بحث مراتب رذائلِ نفس در میان است. و دودبودنِ آسمان به همان معنا است که در ابتدا این آسمان به شکل خاصی هنوز در نیامده بوده، و بر اساس تدبیر الهی شکل خاص به‌خود گرفته است، مثل تدبیر روح که بر روی جنین إعمال می‌گردد و نطفه به صورت‌های دست و پا و سر در می‌آید. موفق باشید

15768
متن پرسش
با سلام: در مورد این جمله که خدا آفریننده نور و ظلمت و فاعل سایه و غیر سایه هستند. منظور از آفریننده ظلمت و فاعل غیر سایه چیست؟ و بطور کلی اینکه می گویند خداوند بر قلب عارف تجلی می کند، قبل از این تجلی هر انسانی چگونه نسبتی با خدا داشته بوده؟ و منظور از تجلی خدا بر قلب عارف چگونه تجلی ای است؟ کتاب های خویشتن پنهان و معرفت نفس و از برهان تا عرفان و... را مطالعه کرده ام. دوم اینکه آیا فیض اقدس همان روح گفته شده در نفخت فیه من روحی است؟ و در آخر اینکه در تعریف شما از درخت ممنوعه می خواستم بدانم که شاخص و میزان ممنوع بودن این دنیا چیست یعنی تا چه حد استفاده از این دنیا ممنوع نیست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع فاعلِ ظلمت‌بودنِ خداوند، حضرت امام در کتاب «شرح حدیث عقل و جهل» نکات خوبی دارند مبنی بر آن‌که حضرت حق به تبع خالقیت نور، خالق ظلمت و سایه‌اند و نه مستقیماً. و تجلی بر قلب عارف به معنای تعالی احساس انوار الهی و اسماء ربانی است. و در مورد شجره‌ی ممنوعه، خوب است که به کتاب «هدف حیات زمینی آدم» رجوع فرمایید. موفق باشید

15763
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ادبار قلب آیا به معنای پر شدن یا نداشتن ظرفیت معنوی جهت دریافت انوار الهی انسان است؟ لطفا معنا را روشن کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خاصیت قلب، تبدیل و تحول و تقلیب است و در این رابطه گاهی در «ادبار» قرار می‌گیرد و نسبت به رجوعِ به حقیقت جلو نمی‌رود که در این حالت، انسان باید با صبرِ بر فرائض، بندگی خود را به نمایش بگذارد. و لازم نیست که تصور کنیم حتماً به جهت گناهان ما، قلبْ در ادبار قرار گرفته است. موفق باشید

15762
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به روایت «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَطْلَقَ عَلَى لِسَانِهِ فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ فَهُوَ مُوَفَّقُ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَإِ وَ الزَّلَلِ خَصَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ ذَلِكَ حُجَّةً عَلَى خَلْقِهِ شَاهِداً عَلَى عِبَادِه» هر چند صدر و ذیل روایت امام رضا (ع) درباره ائمه معصومین و دلیل عصمت آنهاست آیا می توان عمومات در روایت را شامل حاکم غیر معصوم دانست؟ می توان ولی فقیه را در هدایت گری معصوم دانست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مستحضرید سیاق کلام به صورت عمومی آمده که چنان‌چه خداوند بنده‌ای را برای امور بندگانش اختیار کرد، به او توانایی‌های خاصی می‌بخشد و از این جهت نمی‌توان آن را منحصر به امام معصوم نمود، هرچند مصداق تامّ و تمام آن امام معصوم است. موفق باشید

15759
متن پرسش
به نام خدا خدمت استاد عزیز سلام: لطف بفرمایید این حدیث شریف را توضیح دهید اذا احب الله عبدا لم یضره ذنب (پیامبر اکرم ص)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند بنده‌ای را به جهت نیّت‌های پاک و جهت‌گیری کلّی‌اش دوست داشت، حال اگر یک لغزش و گناهی از او سر بزند، آن گناه به او آن‌چنان ضرر نمی‌زند که از ادامه‌ی راه و رحمت الهی مأیوس شود. زیرا عموماً شیطان برای چنین انسان‌هایی از این نوع نقشه‌ها می‌کشد تا آن‌ها را مأیوس کند. روایت فوق شبیه همان روایتی است که رسول خدا (ص) مى‏ فرمايند: «حُبُ‏ عَلِيٍ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه‏ اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى‏ رساند و دشمنى على سيئه‏ اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد. موفق باشید

 


[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.

15753
متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرامی: استاد یزدان پناه سیری در مطالعه ی عمیق و دقیق حکمت متعالیه فرمودند. می خواستند نظر شما را راجع به این سیر بدانم. متن خود استاد بدین شرح است: «بدایه و نهایه را که باید کار کرده باشند، اشارات کار شود. از دروس استاد حشمت پور استفاده کنید (ظاهرا شرح اشارات را می گویند استاد). سبک و سیاق ویژه ای دارد فلسفه مشاء. استخوان بندی های ویژه به انسان می دهد. کلابرای اینکه حکمت متعالیه را خوب کار کنید باید مشاء را خوب کار کرده باشید. البته منظور این نیست که همه اش درست است. بنده همیشه این تعبیر را به کار می برم که مشاء فلسفه ی خام است. اما اصلش خیلی عالیست. به انسان استخوان بندی هایی می دهد در دلیل و برهان آوردن... البته تقسیمهای اضافی هم دارد.» استاد به نظرتان اگر طبق فرمایش استاد یزدان پناه جلو رفت، ملاصدرا با ابن سینا تفسیر نمی شود؟ چیزی که بزرگان ما از آن فراری هستند که مبادا ملاصدرا را ما با حکمت اشراق و یا مشاء تفسیر کنیم. 2. احساس می کنم بهتر این باشد که: بعد از نهایه سراغ اسفار رفت، مثلا از جلد ۹ شروع کرد و دوباره باز گشت و از اول اسفار با صوت استادی قوی کار کرد. این طرح خوبی است استاد؟ ظاهرا شما هم بر همین عقیده اید؟ التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که خوب است «اشارات» بوعلی کار شود، ولی روی‌همرفته بنده نظر شما را عملی‌تر می‌دانم. موفق باشید

15745
متن پرسش
با سلام و عر‌ض ادب: استاد جهت آشنایی نظری با ملا‌‌یکه صلوات الله علیهم و انس و ارتباط با آنها کدام بحث را باید کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیات اولیه‌ی سوره‌ی فاطر در همین رابطه است. بنده نیز در شرح آن سوره بدین مسئله اشاره کرده‌ام. خوب است بدان سوره رجوع فرمایید. موفق باشید

15749
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده در بحثی که با یک عزیز داشتم به شبهه ای برخورد کردم. ایشان به بنده گفت اگر بپذیریم انبیا زنده هستند خیلی هنر کنند صدای چند نفر را می شنوند ولی اینکه بگوییم آنها صدای همه را می شنوند یعنی صفت سمیع بودن را به آنها نسبت داده ایم و این شرک است. در جواب این شبهه چه می توان گفت؟ به راستی توسل یعنی چه؟ حاجت از اولیای خدا خواستن یا اینکه خدا را به حق اولیای خدا قسم دادن جهت حاجت گرفتن و از اولیای خدا التماس دعا داشتن جهت برآورده شدن حاجات؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌های الهی بعد از رحلت از این دنیا، چون گرفتار گناهان خود نیستند و به تجرد کامل خود رسیده‌اند، در همه‌ی عالم به تمامه حاضرند مثل حضور نفس انسان در بدن. و این طور نیست که کاری و توجهی آن‌ها را از توجه دیگری باز دارد و توسل به آن‌ها موجب مددرساندن به روح و روان همه‌ی انسان‌هایی می‌شود که به آن‌ها متوسل شوند تا ما با نورانیت بیشتر به عالم معنویت نظر کنیم و از خداوند بخواهیم به نور آن حقیقتی که آن‌ها را منوّر کند به ما نیز نظر نماید. و قرآن در این رابطه می‌فرماید: حتی شهداء می‌توانند به افرادی که به آن‌ها نظر می‌کنند، بشارت دهند و نگرانی‌های آن‌ها را برطرف نمایند می‌فرماید: «وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (170)/ آل‌عمران). موفق باشید

15721
متن پرسش
بنده مطالب معرفت نفس و دو برهان و معاد را سپری کرده ام. آیا برای ورود به بحث آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود مقدمه ی دیگری لا زم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه خوب است. موفق باشید

15720
متن پرسش
برای ورود به بحث های مصبا ح الهدایه امام خمینی (ره) غیر از مباحث معرفت نفس و براهین و معاد چه مباحث پیش نیاز دیگری لازم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام که قبل از شرح کتاب مذکور، خدمت عزیزان عرض شد. موفق باشید

15719
متن پرسش
برای مطالعه ی کتاب مبانی عرفان نظری جناب یزدان پناه چه مقدماتی لازم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین». موفق باشید

15718
متن پرسش
با توجه به این که در بحث علم فرمودید یک چیز باید با نفس متحد شود تا علم حاصل شود یا خود معلوم در نزد نفس حاضر شود و یا صورت و مفهوم آن باید اتحاد حاصل شود در صورتی که اتحاد فقط در موجود مجرد حاصل می شود در حالی که در بحث برهان صدیقین، به عالم ماده که عین کثرت است می فرمایید علم دارد درحالی که علم سنخ اتحاد است و عالم ماده بعد است و اتحاد غیر ممکن است چگونه توجیه می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم ماده از جهت مرتبه‌ی وجودی که دارد درک مخصوص خود را از خود دارد و از این جهت هم خود را درک می‌کند و هم خالق خود را و بدین معنا یک نحوه تجرد دارد. و از جهت مقایسه با مراتب بالاترِ وجود، به آن ماده می‌گویند. ولی در رابطه با اصالت وجود، دیگر بحث ماده و مجرد در میان نیست بلکه وجود است با مراتب مختلف. موفق باشید

15740
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده ی عزیز: استاد به بهانه ی پخش سریال حضرت یوسف شاهکار مرحوم فرج الله سلحشور یک سئوال و شبهه ای در میان مردم رواج داره که بنده می خواستم بپرسم که این حرف درست است یا نه؟! می گویند لحظه ای که وصال حضرت یوسف (ع) و حضرت یعقوب (ع) فرا رسید، حضرت یوسف (ع) را یک لحظه غرور گرفت و به خود گفت که من عزیز مصر هستم و از اسب دیر پایین آمدند و همین قضیه ی باعث شد که بجای حضرت یوسف (ع) از نسل حضرت بنیامین (ع) رسالت ادامه پیدا کند! خیلی ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک حرف بدون دلیل و از اسرائیلیات است و مرحوم سلحشور، متوجه‌ی این امر بودند و قضیه آن‌چنان بوده است که حضرت یوسف«علیه‌السلام» پدر و مادر و برادران خود را در جایگاه رفیعی جای می‌دهند و چون بعداً بر آن‌ها وارد می‌شوند، آن‌ها بر او سجده می‌کنند و حضرت فرمودند این است تأویل رؤیای من. موفق باشید

15739
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده عزیز: استاد بنده 18 سال دارم و آزمون ورودی حوزه دادم و اگر امام زمان (عج) بنده را قبول کنند قصد دارم سرباز آن حضرت بشوم ان شاءلله. اما یک سئوالی داشتم؟ بنده شروع به مطالعات دینی کردم از کتب شما هم شروع کردم. اما می خواستم نظر شما رو بدونم که چون تنوع در نویسندگان و کتب بسیار است مثلا مثل شهید مطهری و...من چیکار کنم؟! بنظرتون اول کتب شما رو بخونم یا کسان دیگه ای؟! لطف بفرمایید راهنمایی ام کنید. ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در کنار مطالعاتی که از کتاب‌ها دارید یک برنامه‌ی کامل جهت مطالعه‌ی آثار شهید مطهری با یادداشت نکات مهم در یک دفتر قطور و با صحافی خوب داشته باشید که آن یادداشت‌ها، سال‌های سال برایتان بماند. موفق باشید

15737
متن پرسش
سلام عليكم خدمت استاد عزيز: بنده طلبه سال دوم هستم و تصميم دارم برنامه ريزي مطالعاتي دقيقي داشته باشم. بنده با توجه به رهنمود شما و بزرگان ديگر تصميم گرفتم تا مبناي فكري ام را بر شما بگذارم. يعني ان شاء الله بتوانم خودم را بر مباني انديشه هاي شما بسازم. و در حال حاضر مي خواهم بدانم با توجه به اينكه مباني برنامه ريزي مطالعاتي معرفتي ام آثار شما است. پيشنهاد مي فرماييد كه در كنار كتب شما آثار استاد صفايي را نيز مطالعه كنم؟ چون علاقه وافري به آثار ايشان نيز دارم. ولي اين برايم مهم است كه شما اين را دستور مي فرماييد يا خير. و بطور كلي مطالعه چه آثاري را در كنار سير مطالعاتي خودتان پيشنهاد مي فرماييد؟ از شما ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این را لطف خدا بدانید که خداوند قلب شما را متوجه آثار استاد صفائی حائری آن مرد الهی و دلسوز و ره‌رفته کرده است. در نهایت آثار حضرت امام و علامه‌ی طباطبایی و استاد آیت اللّه جوادی و آیت‌اللّه حسن‌زاده مدّ نظرتان باشد. موفق باشید

15713
متن پرسش
به نام خدا و با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد سوالی است مدتها ذهنم را درگیر کرده و پاسخی برای آن نیافته ام. از طرفی این همه از عظمت و مقام شهدا سخن گفته می شود و هو الحق، از طرفی وقتی بسیاری از همرزمان و همفکران همان شهدا را می بینیم مشاهده می کنیم کم نیستند بین آنها کسانی که به گذشته خود پشت کرده اند یا از گذشته خود پشیمانند یا بی خیال شده اند یا مادی و دنیا پرست شده اند، حتی بعضی به مبانی اعتقادی هم بی عقیده شده اند و این موارد اندک هم نیست. حال جناب استاد آیا شهدا از جنس دیگر بوده اند در صورتی که بعضا همین همرزمان از آنها هم داغ تر و معنوی تر بودند و انگار هر دو گروه با احساسات دوران جنگ وارد میدان شدند عده ای شهید شدند و عده ای مانند... از کجا معلوم اگر آنها که شهید شدند مانده بودند حال و روزی بدتر از اینها نداشتند؟ چگونه این همه عرفان و معرفت را برای شهدا اثبات می فرمایید اگر حالات آنها را در زمان جنگ بفرمایید اینها که مانده اند همین حالات را داشتند و شاید بیشتر، به عنوان نمونه یکی از همین رزمندگان که در دوران جنگ دعا و نماز و ..... ترک نمی شد الان حتی قیامت را هم قبول ندارد و البته از این قبیل کم نمی شناسم. با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید شیطان قسم یاد کرده در مسیری بنشیند که به سوی حضرت حق منتهی می‌شود و به همین جهت یکی از دعاهای مجاهدان، ثبات قدم است و تقاضا می‌کنند: «وثبت اقدامنا» و لذا سخت مواظب ثبات قدم در راهی که در آن پای گذاشته‌اند می‌باشند تا چنین مشکلاتی پیش نیاید. موفق باشید

15736
متن پرسش
با سلام و احترام: جهت ایجاد خلا دعا و نیایش و توبه در ماه رجب چه باید کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط باید گفت: خداوندا! ما گناهان را دوست نداریم و به سوی تو آمده‌ایم حتی اگر صدبار هم شیطان ما را گرفتار گناه کند، از تو دست نمی‌کشیم و نسبت به گناه، تنفر خود را از دست نمی‌دهیم. موفق باشید

15733
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: در سوره الرحمن آیه «وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ» ﴿۴۶﴾ منظور از این دو بهشت چیست؟ می توان گفت یکی از بهشت ها برای قلب و ملکات انسانی است و دیگری مربوط به تامین قوه خیال آدمی است (مثل فاکهه و....) یا معنای ملکوتی دیگری دارد. لطفا کمی از اسرار معرفتی این آیه را بیان کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف شما حرف خوبی است. بعضی فرموده‌اند منظور، بهشت برزخی و بهشت قیامتی است. و یا فرموده‌اند منظور، بهشت اعمال و بهشت عقاید است. موفق باشید

15731
متن پرسش
سلام و احترام: برای تبلیغ دین همانطور که مستحضرید، بهتر است به مردم مطالب معرفتی و توحیدی بیان شود. ولی در بین مردم عوام و کم سواد و یا حتی زیر دیپلم، این مطلب امکان پذیر نیست. چه طوری باید مطلب معرفتی عنوان شود؟ فردی که مظهر و تجلی را نمی داند چیست، باید چه طوری به او اسلام و مطلب معرفتی عنوان شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با زبان حضوری و قلبی با مردم سخن بگوییم، قلب آن‌ها مطالب را تصدیق می‌کنند و این مهم است. موفق باشید

15729
متن پرسش
با عرض سلام: انسان وقتی با عقل نظری هست ها و نیست ها را می فهمد با چه دلیلی باید به طور مثال به عبادت بپردازد؟ به عنوان مثال من فقط با عقل خود می فهمم خدا هست اما این که چرا او را باید پرستش کرد را نمی فهمم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای درک قلبی نور حق و اُنس با هستی مطلق، تنها با عبادت و پرستش او می‌توان چنین کرد. گفت: «اول قدم آن است که او را یابی / دوم قدم آن است که با او باشی» با اوبودن، و مأنوس انوار او شدن، با عبادت او ممکن است. و در رکوع و سجود است که می‌توان از خود، فانی و به او، باقی شد. موفق باشید 

نمایش چاپی