بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17331
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و فرزانه: جناب استاد در معارف دینی گفته می شود انسان به میزانی که به خدا نزدیک می شود بلاها و مصیبتها و مشکلات بر سر او فرو می ریزد تا حدی که آدم گمان می کند اگر بخواهد با خدا باشد باید دایما مریض الاحوال، فقیر و بیچاره و محتاج، گرفتار مصیبت زن و فرزند و از بین رفتن خانه و کاشانه و ...... باشد و این خود عاملی می شود که انسان ترس از ورود در حوزه ی عشق و عرفان داشته باشد. از طرفی گفته می شود با توکل و تقرب به خدا مشکلات حل می شود انسان از بلاها و بیچارگی ها نجات پیدا می کند و در ادعیه فروان از خدا چنین درخواستهایی شده است چنانچه پیامبر اسلام صل الله علیه و آله می فرماید در شب قدر از خدا عافیت بخواهید یا در دعای گرانقدر عالیه المضامین آمده است «و تصوننی فی هذا الدنیا من العاهات و الافات و الامراض الشدیده و الاسقام المزمنه و جمیع انواع البلاء و الحوادث» و موارد فراوان دیگر در تعقیبات نمازها و.....حال با توجه به این مقدمه 1. آیا عنوان کردن این که هر که به خدا نزدیک می شود گرفتار فقر و درد و مصیبت و... می شود انگیزه ورود در راه خدا را کم نمی کند؟ و چگونه با این کسی که باخدا یاشد خداوند از مشکلات نجاتش می دهد و من یتق الله ...... می خواند وانگهی آدمی که همواره درگیر فقر و مرض و درد و مصیبت و بیچارگی است چگونه می تواند با خدا راز و نیاز و عبادت کند؟ 2. پس این روایات و دعاهایی که برای عافیت و نجات از بلاها چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قضیه از این قرار است که راه توحید بدون امتحان و ابتلا نیست و برای عبور از استکبار، بی‌هزینه ممکن نمی‌باشد و این غیر از آن است که انسان از خدا بخواهد فقر و مصیبت‌هایی که عموم انسان‌ها بدان گرفتارند چه مؤمن و چه غیر مؤمن، از او رفع کنند 2- طلب عافیت، طلب نحوه‌ای از زندگی است که اهل دنیا با آن روبه‌رو نیستند. موفق باشید

17337
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر درست است که همانطور که در پاسخ بعضی سوالات فرمودید باید مبانی معرفتی حضرت امام را تبیین، و غرب را نقد کنیم (و کار اصلی ما همین است) ولی سوال اینجاست که در همین حین وقتی در کوچه و خیابان با افرادی روبرو می شویم که مرتکب منکر می شوند (و اکثرا هم به خاطر تهاجم فرهنگی غرب و بی عرضگی ماست) 1. آیا وظیفه نداریم به خود این افراد مستقیما حرفی بزنیم؟ 2. لطفا مشخصا بفرمائید چه باید بگوییم؟ 3. برای مورد اول (تبیین مبانی و نقد غرب درجامعه) چه باید بکنیم؟ خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر شرایط فراهم باشد و خصومتی پیش نیاید، چرا تذکر ندهیم؟ 2- بهترین تذکر آن است که به آن‌ها گفته شود این کار قبیح و حرام است 3- عرایضی در سیر مطالعاتیِ سایت هست که در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید

17336
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: نظر به پاسخ شما به سوال پرسیده شده کاربر 17323 بنده برایم سوالاتی پیش آمده اینکه آیا انسان مومن دارای ضعف عقیده است و اینکه هرکسی نان عقیده خود را می خورد در اینجا منظور شما چیست؟ و آیا خوشبختی فقط تعریف شده در ازدواج است؟ بنده خود مجردم و از احوالات مجرد ها با خبر. همه اینها منتظر ازدواج موفقی هستند و کمال را در ازدواج می جویند و از طرف دیگر متاهلهایی هم هستند که ناراضی از ازدواج. واقعا گاهی سر در گم می شوم. استاد گرامی گاهی خودم هم دچار سوالاتی مبنی بر این می شوم که به قول مولوی از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود. یعنی نسبت به وظایفم بودنم در تحیر و سرگردانی هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما به اندازه‌ای که زندگی را درست معنا کرده باشیم و با ایمان کامل به خداوند، اخلاق فاضله‌ای را در خود شکل دهیم، موجب ریزش رحمت الهی خواهیم شد و این یعنی سعادتمندی، حال چه مجرد باشیم و چه متأهل و چه غنی باشیم و چه فقیر. موفق باشید   

17334
متن پرسش
بسم الله و السلام به محضر استاد مکرم جناب حاج آقای طاهرزاده آقا! بعضی وقت ها احساس می کنم که اصلا دوست ندارم حرف بزنم حتی آنجا که لازم است مثلا در بحث علمی. یعنی وقتی حرف می زنم حتی وقتی حرف خوب می زنم حس خوبی نسبت به خودم ندارم. احساس می کنم از یک حالت سکینه معنوی خارج می شوم. آیا این حالت درست است؟ آیا چون مراحل اول سلوک است و هنوز یک سری چیزها ملکه نشده این طوری است؟ عرض کنم که عبادات را در حد بسیار عادی و واجبات فعلا انجام می دهم. مدتی به خاطر مریضی حتی انجام واجبات هم برایم سخت بود منتهی همیشه سعی می کردم یاد خدا ازم دور نشود و به فکر جبران بودم. الان که بهتر شدم علاقه به سکوت و خلوت دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حال خوبی است. إن‌شاءاللّه این همان حالت «صمت» یا سکوتی است که در موردش فرموده‌اند: «صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکری به دوام/ ناتمامان جهان را کند این پنج تمام». موفق باشید

17323
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: می خواستم بدونم انسان با اختیار خودش می تونه رزقی که براش در نظر گرفته شده رو تغییر بده یا نه؟ مثلا خیلی ها بودند که وضع مناسبی از نظر ظاهری نداشتند متدین هم نبودند ولی ناگهان با افراد مومن ازدواج کردند و زندگیشون خیلی تغییر کرده گاهی به مقایسه می افتم که چرا خیلی ها که خیلی از لحاظ دیانت بالاتر هستند چنین همسری نصیبشون نشد ولی اون گروهی که عرض کردم خوشبخت شدند؟ می دونم که در کار خدا نباید چرا و چگونه آورد ولی این سوالات خیلی اذیتم می کنه. گاهی آدم احساس می کنه هرچه تلاش هم بکنه اون چیزی که میخواد نمیشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها با اختیار خود می‌توانند رزق مقسوم خود را وسعت بخشند و یا تنگ نمایند. بدین‌معنا که آن رزق مقسوم به سختی به دست آن‌ها برسد. و در این موارد هم که می‌فرمایید در هر حالت، هرکس نان اخلاق و عقایدش را می‌خورد. موفق باشید

17318
متن پرسش
با سلام و احترام: استاد در نماز جماعت آيا مستحب است كه امام جماعت در همه اذكار، صداي خود را به ماموم برساند يا فقط موقع قرائت حمد و سوره مستحب است كه صداي خود را برساند؟ در موقع حمد و سوره كه مامومين ساكت هستند رساندن صدا به آنها منطقي به نظر مي رسد ولي در ساير مواقع نماز از جمله قنوت، ركوع و سجود كه ماموم خود در حال ذكر است چه نيازي به رساندن صدا مي باشد؟ در اين مواقع ماموم خود در حال ذكر است و نبايد توجه به غير (ولو صداي ذكر امام) كند چون اگر توجه كند كه ديگر در حال ارتباط با خدا نيست بلكه دارد به ديگران توجه مي كند. امروزه علاوه بر اينكه مكبر مي گذارند يك ميكروفن نيز به امام وصل مي كنند. احساس نمي كنيد كه اين كارها زياده روي است؟ سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی می‌فرمایید در عین آن‌که عنایت داشته باشید مکبّر موجب می‌شود که حرکات مأمومین با امام جماعت هماهنگ باشد. موفق باشید

17314
متن پرسش
سلام: من مشکلم این است که حس معنوی ام در بازه های خاصی خوب است اما در بازه هایی از بین می رود و من از نداشتنش واقعا حس بدی دارم. من حدود دو سال پیش بود که با خودم عهد بستم شیوه زندگیم را تغییر دهم. در خانواده مذهبی بودم اما خودم زیاد مذهبی نبودم. از دو سال پیش خیلی عوض شدم اما ثبات ندارد و من در مواقعی که مثلا نمازم دیر یا قضا می شود حس می کنم نکند من تمام کارهایم بدون شناخت است؟ و نمی دانم چطور از دنیا دل بکنم. واقعا خسته شده ام استاد. از یک طرف دلم عاشق خوب بودن است از یک طرف این علاقه منجر به تلاش بیشترمن نمی شود. حس می کنم همه دعا و نماز و مطالعه مذهبی و کلاس بسیج و هر چه که می روم بی فایده و بدون شناخت و از روی عادت است. گاهی از برخی چیزها خوشم میاید که می گویم این نشانه ی عمقی نبودن ایمان من و لقلقه زبان بودنش است. حوصله عبادتم هم کم شده. کاش راهی بود که اخلاصمان بیشتر باشد. توصیه شماچیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر با نامه‌ی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به فرزندشان مرتبط شوید، تمام ابعاد یک نوع زندگیِ خوب و قابل دسترس را در جلوی خود می‌یابید. کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در همین رابطه تدوین و تنظیم شده است. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

17305
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و فرزانه: جناب استاد تا پرسش از ازدواج موقت می آید در جواب مسئله موضوع ایجاد مشکل در خانواده مطرح می شود و صورت مسئله پاک می شود و گفته می شود صیغه برای ضرورت آن هم در موارد نادر آن هم برای مجردها یا متاهلینی که دست رسی به همسر ندارند است ولی آیا نمی شود از منظر دیگری نیز به مسئله نگاه کرد؟ آمار بسیار بالایی از زنان مطلقه و حدود یک ملیون پیر دختر بالای 35 سال در جامعه وجود دارد سالانه 155 هزار طلاق که 60 در صد آن مال زنان کمتر از 30 سال است رخ می دهد. تعداد زنان بدون همسر بر اثر فوت شوهر 6 برابر تعداد مردان بدون همسر بر اثر فوت همسرشان می باشد. حجم بسیاری از آنها به دلایل مختلف امکان ازدواج دایم مجدد یا برای همیشه یا تا سالیانی برایشان وجود ندارد. خوب آیا براحتی می توان نیاز غریزی و طبیعی و بسیار قوی این تعداد زیاد زنان را نادیده گرفت و آیا نادیده گرفتن این قضیه زمینه ارضاء نامشروع را در جامعه فراهم نمی کند و فشارها و بیماریهای روانی و بعضا جسمانی که از این رهگذر نصیب خویشتن داران آنها می شود را می توان نادیده گرفت؟ از طرفی مردان بسیاری در جامعه هستند که هم تمکن مالی دارند و میل به متعه و باید بپذیریم طبیعت مرد چنین است. این مسئله حتی در بین مردهای مذهبی هم ملاحظه می شود صرف نظر از آن تعداد قلیلی که به خاطر روحیات عمیق عرفانی از این مسئله مستثنی هستند. یکی از اساتید در چند سال پیش می گفت در تحقیقی نشان داده شد اکثر زناها در شهر اصفهان توسط متاهلین انجام گرفته است. ما چه بخواهیم چه نخواهیم بسیاری از متاهلین طبیعتا به این مسئله گرایش شدیدی دارند و منطقی آن است اگر می شود شرایط اسلامی بدون گناه فراهم شود زمینه سازی شود، چرا ورود در این گناه زمینه ورود در بسیاری گناهان دیگر و تا حد بی ایمانی پیش رفتن را فراهم می کند، آن هم با این شرایط بسیار مهیج و تحریک کننده وحشتناک حتی برای کسانی که سعی در حفظ خود دارند. عامل اصلی که که مسئله متعه را تا این اندازه به حاشیه برده و بد جلوه داده و مشکلات ایجاد کرده عدم پذیرش این موضوع توسط زنان است که اگر خود به جای آن زن مطلقه یا شوهر مرده قرار گیرند احتمالا تغیر موضع می دهند. آیا وقت آن نرسیده فرهنگ سازی متعه شروع شود چرا که جامعه یا باید به متعه تن دهد یا به زنا. حتی برای متاهلین و این چیزی است که تجربه کاملا نشان می دهد. نمی دانم این حرف درست است یا نه ولی یکی از دوستان می گفت تحقیق شده که چرا در لبنان که این همه بی حجابی و فساد وجود دارد بچه های حزب الله لبنان اینقدر سالم هستند و متوجه شدند مسئله صیغه در بین حزب الله امری کاملا مرسوم و متداول است و حتی همسران شهدای حزب الله براحتی به متعه دیگر نیروهای حزب الله در می آیند و حتی خود از بین پیشنهاد دهندگان فرد مورد نظر را انتخاب می کنند. راستی آیا امروز ایران ما برای نجات از زنا و دیگر گناهان جنسی و عواقب معنوی و جلو گیری از مشکلات روحی روانی نیاز مبرم به مطرح کردن متعه به طور عام ندارد؟ و آیا دیگر دلایل رد متعه در جامعه فعلی ناتمام نیست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که موضوع، بسیار حساس و ریشه در تنگناهای تاریخیِ ما به عنوان کشور ایران دارد؛ موضوع همان‌طور است که می‌فرمایید. به گفته‌ی علامه طباطبایی؛ زنان شوهردار نباید گرفتار یک نوع غیرت بی‌جا باشند که مربوط به مردان است و تحمل زن یا زنان دیگری را در کنار شوهر خود نداشته باشند. در حالی‌که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» سیره‌ی دیگری را برای زنان گشوده‌اند. و عملاً این یک نوع خودخواهیِ پنهان است که اگر بتوانند از این رذیله خود را آزاد کنند، نه‌تنها بسیاری از مشکلاتی که نام بردید در جامعه رفع می‌شود، یک نحوه سعه‌ی صدری در زنان شوهردارِ ما در آن‌ها ظهور می‌کند و تنگ‌نظریِ پنهان آن‌ها که منجر به یک نحوه دوگانگی با شوهرانشان هست نیز از بین می‌رود. و البته این به شرطی است که مردان نیز به عنوان یک مسئولیت نسبت به زنان بی‌شوهر با موضوع، برخورد کنند و به تنهایی و بی‌سرپرستیِ آنان فکر کنند، به جای آن‌که صرفاً قصد شهوت‌رانی داشته باشند و ارتباط با زن اول خود را تعطیل نمایند. آری! در لبنان و در اکثر کشورهای عربی زنانِ شوهردار پذیرفته‌اند در صورتی‌که شوهرشان زن دومی را اختیار کند، خللی در شخصیت و زندگی‌شان پیش نمی‌اید، زیرا زندگی را در معنایی وسیع‌تر جستجو می‌کنند، و وقتی شوهرشان زن دیگری را متعه کند بالاخره در راه شرعی این مشکل را رفع کرده، وگرنه شیطان از طریق غیر شرعی راه‌های خود را می‌گشاید. و این آن چیزی است که امروزه شما با آن روبه‌رو هستید، و تا زیرساخت‌هایِ فرهنگی این مشکل رفع نگردد، همچنان راه‌های شیطانی گشوده خواهد بود و مرد و زن هر دو ضرر می‌کنند. موفق باشید 

17310
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و آرزوی طول عمر با برکتتان: سوالاتی را که در ادامه بخدمتتان عرض می کنم ذیل مباحث کتاب جایگاه رزق از جنابتان می باشد و البته سولاتی را در سوال شماره 17257مطرح نمودم اما این چند سوال در رابطه ی کسب رزق بواسطه ی دانشگاه و تحصیلات دانشگاهی است که قبل از مطرح کردن آنها مقدمه ایی را به خدمتتان عرض می کنم: حدود پنج الی شش سال پیش که بنده دانش آموز رشته ی ریاضی بودم هوش خوبی داشتم و نمراتم همگی بیست بود ولی موقعی که باید برای کنکور آماده میشدم یک سری موانع بر سر راهم پدید آمد و انگار از لحاظ فکری آن طوری که قبلا بودم دیگر نبودم سرعت مطالعه و فهم درس هایم بسیار پایین آمد و پیش از دیگر همکلاسانم انرژی صرف می کردم و دچار یک جور وسواس فکری شده بودم که بر روی مطالب بیش از حد ریز می شدم و در کنار این مشکلات به علت آنکه بچه مذهبی بودم شهوت دوران جوانی هم بسیار اذیت ام می کرد و بطور کلی علی رغم تلاش زیاد برای رهایی از این مشکلات نمراتم کاهش یافت و از کنکور جاماندم در حالی که از سایرین بیشتر تلاش کردم و ریاضت کشیدم و در نهایت در دانشگاه آزاد تحصیل کردم و در طول تحصیل در دانشگاه هم آن اوایل باز هم نمراتم به علت همان مشکلات پایین تر از بقیه بود در حالی که من از آنها بیشتر تلاش می کردم بالاخره پس از ریاضت های فراوان توانستم شیوه ها ی فکری و مطالعاتی خود را اصلاح کنم و از آن حال بیرون آیم. اما فی الحال از تمامی هم دوره ایی های خودم عقب افتادم حال سوالاتی که ذهن مرا به خود مشغول ساخته است اینهاست: 1. چرا باید در آن موقعیت حساس چنین موانعی در برابر من ایجاد می شد که مرا از سایرین عقب بیاندازد چرا برای بقیه این مشکلات پیش نیامد؟ آیا این موانع مشکل ساز مقدرات خداوند برای من بود یعنی خداوند به وسیله ی این موانع می خواسته جهت گیری دیگری برای کسب رزق و خدمت به خلق به من دهد یا که ناشی از بی لیاقتی و جهالت خودم بوده است که باید با تجربه رفع می شده است؟ 2. اصولا کسانی که در دانشگاه های دولتی بنا به دلایل مختلف پذیرفته نمی شوند دانشگاه آزاد را بر می گزینند ولی در رابطه ی با من چطور؟ هدف من مانند سایرین قبولی در دانشگاه های بزرگ دولتی بود و برای آن هدف نیز در حد توانم بسیار تلاش کردم ولی موانعی سر سخت در مقابل راه بود شاید اصلا رزق من و خیر و صلاح من در دانشگاه رفتن نبوده است آیا می توان گفت که من اشتباه کرده ام و علی رغم آن موانع با اصرار تحصیل در دانشگاه دانشگاه آزاد را انتخاب کرده ام؟ 3. در این اواخر برای کنکور ارشد نیز تلاش کردم و این دفعه مشکلات و موانع خاصی برایم وجود نداشت اما باز هم قبول نشدم و به این نتیجه رسیده ام که کلا خداوند خیر مرا در تحصیل در دانشگاه قرار نداده است و نباید دوباره و با تغییر استراتژی تلاش بیهوده کنم چرا که ممکن است دوباره نتیجه نگیرم آیا چنین نگرشی درست است؟ و حال در این رابطه سوالاتی کلی مطرح می شود: 4. به نظر شما علت این سیل بیکاری جوانان در کشور حاصل از حرص زیاد به کسب روزی از طریق تحصیل در دانشگاه و مدرک دانشگاهی نیست؟ وقتی که توهم کسب روزی از مدرک را بجای رزاقیت خدا می نشانیم و با اصرار فراوان برای گرفتن مدرک در رشته های به اصطلاح تاپ شمار زیادی از افراد تحصیل کرده را در چند رشته ی محدود کاملا بی هدف به جامعه ایی که به آنها نیاز ندارد تزریق می کنیم کسب روزی خود را به تاخیر نیانداخته ایم؟ 5. به نظر شما این موسسات آزاد و غیر انتفاعی قارچ گونه ایی که در کشور به اسم دانشگاه و با هدف ارایه ی مدرک خود را واسطه ی کسب رزق می دانند آفتی برای اشتغال و کسب روزی نیستند؟ 6. به نظر شما تحصیل دخترانی که در آینده وظایف دیگری بر عهده دارند در رشته های مختص مردان و پر کردن اکثر ظرفیت های دانشگاه های دولتی، گونه ایی ظلم به پسران علاقمند به تحصیل در دانشگاه های دولتی نیست؟ آیا این وضعییت به وارانگی جایگاه زن و مرد نمی انجامد؟ 7. به نظر شما جامعه ی ما به خاطر قضاوت اش در مورد کسب رزق بیشتر از طریق یک سری رشته های مهندسی و پزشکی و بی توجهی به سایر رشته ها و علوم و فنون مسیر اشتباهی را در جهت هلاکت خود طی نمی کند؟ 8. برای جوانان بهتر نیست بجای آنکه دوران جوانی با ارزش خود را در امید کسب رزق بیشتر از طریق اتمام تحصیلات دانشگاهی صرف کنند با توجه به استعداد ها و علایقشان در هر کاری که فعلا با همین مدرک فعلیشان برایشان وجود دارد شروع به کسب در آمد کنند؟ با تشکر از صبر و حوصله تان و عرض پوزش از بابت طولانی بودن سوالات و آرزوی طول عمر زیاد برای جنابتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما در حدّ خود و بدون حرص باید تلاش کنیم، ولی نسبت به هرآن‌چه پیش آمد راضی باشیم 2 و 3- باید به همان نکته‌ی اول که عرض شد توجه کنیم، زیرا راهِ گشوده‌ی خدا چندان تنگ نیست که نیاز به این‌همه حرص داشته باشد 4- حرف درستی است 5- به نظرم همین‌طور است 6- خوب متوجه شده‌اید 7- خوب نکته‌ای است 8- آری! خوب است آن‌چه می‌فرمایید. موفق باشید

17304
متن پرسش
سلام استاد: خیلی ببخشید که وقت شما را به خاطر سوالات بچگانه ام می گیرم آخه فقط میتونم مزاحم شما بشم! قبل از سوالم بگم که من یه دختر ۱۵_۱۶ ساله ام که قسمت هایی از کتاب های شما مثل جوان و انتخاب بزرگ و آشتی با خدا رو خوندم. استاد حدود یکی دو ماهی ست که من شدیدا به فیلم های عاشقانه کره ای علاقه پیدا کردم البته من از سه سال پیش با این فیلما آشنا بودم و علاقه مند هم بودم ولی به خاطر اهل بیت و از اینکه اونا تو رو می بینند خیییلی راحت گذاشتم شون کنار و علاوه بر این دوستام هم نهی می کردم و سلسله سخنرانی براشون می گذاشتم که وقت طلای خودتون رو پای این چیزای بیخودی از دست ندین! اما نمیدونم چه اتفاقی افتاده برام که با این که ده بار توبه با اشک و آه کردم ولی بازم میرم می‌بینم و لذت هم می برم نه از اون لذت های تحریک دار نه، فقط خیلی خوشم میاد. خب دلیل این علاقه چیه؟ آیا این نشون دهنده اینه که الان وقت ازدواج منه؟ با توجه به اینکه منی که از دیدن فیلمای صدا و سیمای خودمون به خاطر احترام به وقتم دوری می کردم الان ساعت ها می شینم تو اینترنت پای این فیلما و تا کلی وقت هم درموردشون فکر می کنم! اصلا بگین دیدن فیلم های عاشقانه (البته غیر مستهجن) ایرادی داره؟ 2. چیکار کنیم که نه تنها به خاطر مخالفت با نفس این فیلما رو نبینیم بلکه بهشون علاقه مند هم نباشم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر دیدن این نوع فیلم‌ها گناه محسوب نشود، مسلّم لغو است و مؤمن از لغو اعراض و دوری می‌کند. حداقلِ ضرر آن‌ها آن است که قوه‌ی واهمه‌ی انسان را تقویت می‌کند و از رجوع به حقایق، باز می‌ماند. آن وقتی که نیاز به سیر به سوی حق داریم – چه در این دنیا و چه در آن دنیا - دست‌مان خالی خواهد بود. لذا وقتی متوجه‌ی این امر شدیم، وقتی قوه‌ی واهمه طلبِ چنین مطالبی را کرد، خود را به امور دیگر مشغول می‌کنیم تا قدرت قوه‌ی واهمه به مرور ضعیف شود و ما نیز از دست این امیال راحت گردیم. موفق باشید.

17299
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: آیا شیطان پرستان قائل به این هستند که شیطان آنها را آفریده و آیا وجود خدا را انکار می کنند؟ اصلا آیا در طول تاریخ کسانی بوده اند که وجود خدا را انکار کنند و به جایش بگویند که ملائکه یا شیاطین ما را آفریده اند؟ ببخشید از اینکه وقتتان را می گیرم. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر این‌طور نیست. این‌ها مثل خود شیطان، در عین قائل‌بودن به خالقیتِ حق، چون همه‌ی نگاهشان به منیّت و لذّات خودشان است، عصیان‌کردن را دوست دارند. مثل بیماری کچلی، که بیمار سر خود را خارش می‌دهد و در عین زخم‌کردن لذت می‌برد و به بعد از این عمل فکر نمی‌کند. موفق باشید

17291
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و آرزوی قبولی طاعات، 3 سوال از محضرتان داشتم: 1. ما سیر اسفار رو شروع کردیم ولی قبلش بدایه و یا نهایه رو کار نکردیم اشکالی نداره و به مشکلی بر نمی خوریم؟ 2. با توجه به بحث مطرح شده در شرح دستور العمل های آیت الله بهجت که ایشان رو استاد سلوکی این دوره معرفی می کنیم جایگاه استفاده از بقیه علما مثل این الله حسن زاده کجا قرار میگیره که این اساتید حرفهای عمیقی دارند که آیت الله بهجت نزدند. 3. یه بحثی هست که در سیر عرفانی مشکلات اخلاقی از ریشه درست می شود که اگر بخواهیم به تک تک امراض اخلاقی بپردازیم تا آخر عمر هم معلوم نیست برسیم درمان کنیم با توجه به این حرف جایگاه کتب جامع السعادات و دستورات اخلاقی دیگه کجاست و چی میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نه، با بحث «ده نکته» و «برهان صدیقین» می‌توانید جلو روید. 2- لازم نیست استاد سلوکی را تنها حضرت آیت اللّه بهجت بدانید. در ذیل حضرت امام خمینی و آیت اللّه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیهما» می‌توان به اساتید عزیزی رجوع داشت. 3- بحمداللّه در رابطه با دفع رذائل اخلاقی به طور کلّی از طریق عرفان، متوجه‌ی مطلب خوبی شده‌اید. با این‌همه، کتاب‌های اخلاقی در واقع کمک می‌کنند تا اجمالِ رذائل و فضائل، به تفصیل آمده و در دفعِ آن و فعلیت‌یافتنِ آن دیگر، موفق شوید. موفق باشید

17290
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 1. در نماز باید خیال ما از حوادث و کارها و بحث و... خالی باشد درست. ولی استاد عزیز مگر می شود خیال خالی بماند؟ سوال من این است کسانی که نمازشان با حضور قلب است در خیالشان چه می گذرد؟ آیا خیالشان خالی از صورت است؟ 2. برای مبتدی ها چگونه باید باشد؟ جایگاه خیال در نماز کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح کتاب «آداب‌الصلواة» حضرت امام در این مورد شده است، خوب است تمام آن کتاب را با شرح صوتی آن دنبال فرمایید. آری! وقتی در بیرونِ نماز از هر مظهری به حضرت حق منتقل شدیم، و همه‌چیز را آینه‌ی حق یافتیم، در نماز که خلوتگاهِ بین عبد و ربّ است؛ این ارتباط شدیدتر می‌شود و با خدایی که در همه‌چیز با او آشنا شدیم مأنوس می‌گردیم و مظاهری را مدّ نظر قرار می‌دهیم که به تمامه آینه‌ی نمایش حق‌اند و در همین رابطه حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند در نمازتان یکی از ائمه«علیهم‌السلام» را مدّ نظر قرار دهید. در این رابطه در کتاب «چگونگی فعلیت‌‌یافتن باورها» عرایضی شده است. موفق باشید

 

17286
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: بنده کارمندم و حقوق ثابتی دارم توان انجام شغل دوم را نیز ندارم مدتی بود که همسرم اصرار داشت که فرزند دومی داشته باشیم ولی من به دلیل وضعیت مالی قبول نمی کردم ولی با اصرارهای او و این که می گفت روزی دست خداست و برکت به زندگیمان می آید قبول کردم ولی در این چند ماهی که از بارداریش می گذرد نه تنها برکتی در زندگیمان نیامده بلکه در چندین مورد دچار ضرر مالی نیز شده ایم الان به شدت پشیمان هستم و نمی دانم چطور هزینه های این بچه اضافه شده را تامین کنم گاهی به سقط فکر می کنم ولی دلم به حال همسرم می سوزد شما بفرمایید چکار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده موقعیت شما شبیه موقعیت سؤال‌کننده‌ی شماره‌ی 16617 می‌باشد، خوب است به جواب آن سؤال رجوع فرمایید. و عنایت داشته باشید که مسلّم فرزند جدید از رزق خالق خود بهره‌مند خواهد شد، منتها با برنامه‌ی خداوندِ عالم و نه برنامه‌ی شما. حتی ممکن است با تعادلی که در زندگی شما پیش می‌آید، جایِ رزق او باز شود. موفق باشید

17288
متن پرسش
سلام علیکم: از طلبه ای شنیدم که می گفت همسرش اهل دین و دیانت نبود، موسیقی حرام گوش می داد و در فاز دیگری بود... آن طلبه می گفت: من برای او موسیقی حرام می گذاشتم، با او همراهی می کردم. به نظر حضرتعالی این شیوه تربیتی درست است؟ و کلاً با اینطور افراد چگونه باید برخورد کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم با جواب‌دادن به نفس امّاره، نفس امّاره با شدت و حدّتِ بیشتر، میلِ خود را طلب می‌کند و لذا چنین روشی که می‌فرمایید هرگز نتیجه نخواهد داد. موفق باشید

17283
متن پرسش
سلام: طبق فرموده شما که باید به خدای این تاریخ رجوع کرد و ذیل آن قرار گرفت آیا در نمازمان هم با این خدا مانوس شویم تا گرفتار خدای ذهنی نشویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. اگر در مسیر رسالت تاریخی خود نسبت به انقلاب اسلامی قرار گیریم خود به خود آن خدایی که می‌توان با او مأنوس بود، ظهور می‌کند. موفق باشید

17276
متن پرسش
سلام علیکم: خیلی اوقات هدف از زندگی را رسیدن به خدای بزرگ می دانم و از این جهت هیچ خواسته دنیایی را به دل راه نمی دهم اما گاهی که در دنیا به چیزی نمی رسم احساس شکست می کنم و کلا گویی عمرم را به بطالت گذراندم چون ثروت های دنیایی را جمع نکردم. بفرمایید چگونه در مسیر توحیدی شدن به ثبات دست یابم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قبض و بسط‌ها همواره سراغ انسان می‌آید. هنر انسان‌های مؤمن آن بوده است که با صبر و پایداری بر طاعت و با صبر و پایداری بر ترک معصیت، گشودگیِ لازم را در نسبت خود با خدا نهادینه می‌کردند. موفق باشید

17275
متن پرسش
حضرت استاد سلام: گاهی ضعف شخصیتی چنان بر ما غلبه می کند که تا مرز گناهانی سنگین و غیربخشودنی می رویم. این لحظات که شیطان بر ما مسلط می شود را چه کنیم و کلا علت این اتفاق چیست؟ اگر امکان دارد هر دو سوال پاسخ داده شود ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نگذارید روزمرّه‌گی‌ها و بحث و جدل‌ها و کار در امورِ بی‌ثمر، خوفِ خدا را در شما ضعیف کند 2- در چنین مواردی سریعاً موقعیت خود را تغییر دهید. مثلاً سری به دوستان خوب خود بزنید. موفق باشید

17269
متن پرسش
سلام استاد و وقتتون بخیر، خسته نباشید: استاد نمیدونم چرا اینقدر لغزشم زیاد شده نسبت به سابق، قبلا مراقبه و محاسبه لحظه به لحظه داشتم حتی دوس نداشتم بخوابم و فقط با خدا حرف بزنم اما الان حضور قلبم در طول روز خیلی کم شده و لغزشم زیاد، قبلا هرکی هرچی می گفت عکس العملی نشون نمی دادم و ناراحت نمی شدم اما الان زود ناراحت میشم بعدشم عزا گرفتن که چرا این کارو کردم چرا ناراحت شدم. سعی می کنم عصبانی نشم اما از برخورد بقیه ناراحت میشم و میگم، درصورتی که اینجوری نبودم، الان برای بقیه جوری جا افتاده که انتظار دارن حتی اگه به منم بی احترامی کردن من نه حق ناراحتی دارم و نه عکس العمل و حتی باید از بقیه هم عذرخواهی هم بکنم چون اینجوری براشون عادت شده، حالا امروز که بهم توهین شد و ناراحت شدم هم خانواده انتظار نداشتن بنده ناراحت بشم و هم خودم عذاب وجدان شدید گرفتم و فکر می کنم گناهکارترین آدم عالمم و خدا خودش نمی خواهد دیگه بهش نزدیک شم، میگم اگه می خواست کمکم می کرد که گناه نکنم، من که دعا کردم، توسل کردم، گفتم من از پس نفسم برنمیام کمکم کن خدا، کمک کن امام زمان، اما نمیدونم چرا هی داره وضعم بدتر میشه دارم نامید میشم از آدم شدن. پس کی میاد روزی که هیچ گناهی نباشه و آدم شم. احساس ناتوانی می کنم. نفسم انگار زورش ببشتر از منه و داره کارشو میکنه و منم ضعیف تر از قبل. یاد حدیث عنوان بصری می افتم و بیشتر شرمنده میشم و خجالت می کشم که بخوام حتی با خدا حرف بزنم و استغفار کنم. استاد لطفا راهنمایی کنین بنده رو. مرگ شیرین تر از زندگی کردن با غفلت و گناهه. استاد خواهش می کنم بنده رو راهنمایی کنین چه جوری مقابل خودم وایسم و بجنگم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با رشد مبانی معرفتی، جلوی سوء اخلاق را گرفت. خوب است که بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» و «برهان صدیقین» کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را دنبال فرمایید. البته با شرح صوتی هر سه کتاب مذکور. موفق باشید

17257
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند و آرزوی طول عمر با برکت برای جنابتان احتراما بنده به تازگی مطالعه ی کتاب جایگاه رزق در عالم نوشته ی حضرتتان را تمام کرده ام و ذیل مباحث این کتاب چند سوال برایم ایجاد شده است: 1. با توجه به آنکه رزق انسان از مقدرات است و این رزق در حالت کفاف مصادیقی مانند خوراک و پوشاک و مسکن و وسیله ی نقیله برای فرد دارد آیا می توان گفت که همسر انسان هم به عنوان رزق از مقدرات است و خداوند برای هر کسی از بدو خقلت یک نفر را به عنوان همسر برای وی خلق کرده است که فقط با وجود او آرام می گیرد و اگر شخصی به غیر از آن را برگیزند (زیبا تر یا پولدار تر یا معیار های دیگر) زندگی خوبی نخواهد داشت به همین علت باید انسان صبر کند تا که آن همسری که خداوند برایش مقدر کرده است را خداوند به او نشان دهد؟ 2. اینکه گاهی انسان برای رسیدن به هدفی تلاش می کند ولی علی رغم تلاشش به آن هدف نمی رسد آیا می توانیم بگوییم که خداوند برای وی مقدر نکرده است که از طریق رسیدن به آن هدف روزیش را برساند و انسان در چنین مواقعی می بایست دست از تلاش اضافه بردارد و برای رسیدن به آن هدف اصرار نورزد (مانند قبول نشدن در یک رشته دانشگاهی خاص)؟ 3. خداوند برای تامین روزی هر کسی بطور منحصر بفردی راهی را مقدر کرده است و به اقتضای این راه استعدادهایی را بطور خدادادی در وی قرار داده است مانند استعداد معلمی استعداد های هنری و فنی و پزشکی و ادبی اگر کسی به طمع کسب روزی بیشتر بخواهد به سراغ کار های دیگری برود که استعداد آنها را از قبل ندارد روزی خود را به تاخیر انداخته است؟ 4. با توجه به مطالب این کتاب آیا می توان گفت جوانان بیکار نباید استرس شغل و کار آینده ی خود را داشته باشند چرا که بنا بر رزاقیت خداوند بالاخره در شغل مناسب خود استخدام می شوند و این مستلزم زمانی است که خداوند صلاح بداند و جوانان باید صبر کنند تا راهش را خداوند به آنها نشان دهد؟ 5. اگر شخص در محل کارش از مافوق خود یا هر شخص مهم دیگری که حقوقش به او بستگی دارد تخلفی دید بدونه هیچ ترسی به وی انتقاد کرده و مانع تخلفش شود چرا که روزی دست خداست و هیچ کسی نمی تواند روزی انسان را از او بگیرد؟ 6. اگر دزد مالی را از ما دزدید بطوری که از یافتن دوباره ی آن نامید شویم این واقعه را چگونه توصیف کنیم آیا آن مال روزی ما نبوده است؟ 7. دزدی مسئولان فاسد و مفسدان اقتصادی را که تقریبا در هر دوره ای از دولت ها حضور داشته اند و مانع اشتغال جوانان و رشد اقتصادی کشور می شود را چگونه توصیف کنیم آیا مردم گناهی مرتکب شده یا کوتاهی از طرف مردم مسلمان صورت گرفته است که بوسیله ی اینان روزیشان تنگ می گردد؟ 8. حال عطف به سوال بالا نقش زور گویی ها و چپاول ها و تحریم های ظالمانه استکبار جهانی و آمریکا و اسرائیل جنایت کار را در گرانی و تنگی روزی خود را چگونه تفسیر کنیم چرا خداوند این چنین صحنه ی جهان را برای مردم مسلمان می گرداند؟ با عرض پوزش از جهت تعدد سوالات و آرزوی سلامتی و طول عمر با برکتتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! همسر انسان هم رزق انسان است و همانی که برای ما پیش آمده است، رزق ما است و باید مورد پذیرش ما قرار گیرد و با حرصِ به داشتنِ بقیه، از زیبایی‌هایی که به لطف خدا به ما رسیده است، خود را محروم نکنیم 2- آری! همان‌طور که می‌فرمایید تلاش اضافه لازم نیست 3- به نظر بنده نیز همین‌طور است که می‌فرمایید 4- آری! اگر جوانان ما در عین صبر و تلاش معمولی و تواضع لازم جلو بروند، حتماً کاری که مسیر رسیدنِ رزق به آن‌ها است در مقابل آنان قرار می‌گیرد 5- با این‌همه نباید رزق خود را با بداخلاقی و ترکِ صله‌ی رحم تنگ کرد 6- شاید هم کاری کرده باشیم که از آن به بعد آن مالی که تا دیروز باید در اختیار ما بود، دیگر از آن ما نباشد. مثل آن‌که از دادنِ صدقه‌ی لازم به مستحق کوتاهی کرده باشیم 7- مسلّم گناهان و حرص و بی‌تقواییِ چنین افرادی کارشان را به این‌جا کشیده است. ولی با این‌همه جز رزقِ مقسوم‌شان برایشان نمی‌ماند، تنها خود را بی‌آبرو کرده‌اند 8- بالاخره در راستای تحرک لازم برای یافتنِ رزق مقسوم، حفظ آن رزق نیز لازم است و وقتی خداوند رزقی را برای بنده‌ی خود مقدّر می‌کند اگر آن را کسی از او قاپید، باید برود از دستش بگیرد و قصه‌ی مبارزه با مستکبرین از این جنس است و قرآن در این رابطه می‌فرماید: وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي‏ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً (5)/ نساء) اموال خود را، كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد و از آن، به آنها روزى دهيد! و لباس بر آنان بپوشانيد و با آنها سخن شايسته بگوييد! موفق باشید

17246
متن پرسش
خدمت استاد عزیزم جناب آقای طاهر زاده سلام عرض می کنم. اینجانب حدود دو سال است که پدرم فوت کرده است و از آنجایی که حضرت امیرالمومنین (ع) درباره رد نشدن دعای پدر صالح در حق فرزندش حدیث می فرمایند، پس چگونه می توانم از نعمت دعای پدرم در حق اینجانب محروم نمانم؟ متن حدیث: «أربَعةٌ لا تُرَدُّ لَهُم دَعوَةٌ: الإمامُ العادلُ لرعیَّتِهِ و الوالدُ البارُّ لولدِهِ و الولدُ البارُّ لوالدِهِ و المظلومُ.»(الإرشاد، ج 1، ص 3ظ 4) «دعاى چهار گروه رد نمى شود: (اول) دعای پیشواى دادگر در حقّ ملّتش. (دوم) دعای پدر صالح در حقّ فرزندش. (سوم) دعای فرزند صالح در حقّ پدرش و (چهارم) دعای ستمدیده.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت رضا«علیه‌السلام» می‌فرمایند: چون بر مزار متوفی وارد شدی برای او 7 مرتبه سوره‌ی «انّا انزلنا» بخوان و سپس برای او دعا کن و او نیز برای تو دعا خواهد کرد و از این طریق جنابعالی از دعای پدر محروم نخواهید شد. موفق باشید

17245
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوارم: ببخشید راجع به چگونگی رفتار با کسانی از فامیل که حجاب ندارند وظیفه ما چیست؟ شما در پاسخ سوال 12140 می فرمایید ارتباط خود را با آنها قطع کنید و یا در پاسخی دیگر می فرمایید بی توجهی به هنجار شکنان، ولی در جواب 7572 می فرمایید ارتباط را قطع نکنید و خوش رفتار هم باشید. می خواستم بدانم تفاوت این موارد در چیست؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان رحم نمی‌توان به طور کلّی با آن‌ها قطع رابطه کرد. ولی در عین عدم بی احترامی، نباید گرم گرفت. موفق باشید

17243
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: جناب استاد طاهر زاده عزیز، در خصوص کار تربیتی برای نوجوانان می خواستم راهنمایی بفرمایید. داستان راستان شهید مطهری برای کار با این سن مناسب است؟ برای شروع خوب است یا در اواسط کار؟ اساسا شروع با شهید مطهری را توصیه می کنید؟ یا شروع با عمومات تاریخ اسلام یا احکام یا عقاید؟ یا با زندگی شهدا و علما؟ یا ترکیبی از اینها؟ تاریخ انقلاب اسلامی در چه حدی باید به نوجوان منتقل شود و با چه کتبی؟ نقش، مقدار و زمان داستان و رمان برای کار تربیتی با نوجوان چه جایگاهی دارد؟ اگر ممکن هست چند کتاب عام تر که از لحاظ محتوایی هم مشکل دینی اعتقادی نداشته باشه، معرفی بفرمایید. استفاده از طرحهایی چون کانون های درسی مانند کانون ریاضی برای جذب نوجوان و بهره برداری از فرصتهای جنبی برای کارهای فرهنگی و اخلاقی مانند مطالعه، ورزش، مسائل اخلاقی، قرآنی و ... مخصوصا برای دختران چطور است؟ اساسا باز کردن پای یک رقیب به فضای تربیتی و فرهنگی و استفاده از ظرفیت آن خوب است یا نه؟ با توجه به اینکه نظام آموزشی جدید در کشور ما برای رقابت و کنار زدن فرهنگ دینی و ریشه دار ملت وارد شد و اکنون نیز مهمترین ضربات از ناحیه همین نظام اموزشی در دو دوره کودکی و جوانی - دانشگاه - بر پیکره فکر و فرهنگ و عقیده و عمل وارد می شود. برای کار اخلاقی با نوجوان دعای مکارم الاخلاق و دعاهای صحیفه سجادیه امام سجاد (ع) را مانند دعا در حق پدر و مادر یا معلم و... چگونه می بینید؟ صحبت های اخلاقی عمومی و نسبتا آسان تر و کاربردی تر برخی اساتید اخلاق مناسب این سن هستند یا نه؟ ورود دانشجویان انقلابی و دغدغه مند به عرصه های تربیتی مساجد و کانونهای آن چطور است و چه آسیبهایی دارد؟ مخصوصا که پرورده نظام حس گرایی هستند که کمترین اطلاعات و توانمندی مذهبی و مهارتهای تربیتی را به آنها منتقل می کند. آیا صرف مطالعات و تجربیات شخصی آنها کفایت می کند که به این عرصه وارد شوند و تدریجا و با مشورت و تجربه اندوزی خلاها را پر کنند و با دانش آموزان ارتباطی از سنخ ارتباط نیمه تربیتی یا خط دهی فکری و عقیدتی و ... داشته باشند؟ اگر نه، پس در چه حد و حدودی باید عمل کنند؟ آیا فضاهای تربیتی و جواب سوالات بالا برای پسران نوجوان و دختران نوجوان متفاوت است یا تقریبا یکی هستند؟ به نظر شما در کار با دختران نوجوان، انتقال مهارتهای زندگی و آماده سازی آنها برای مادری و همسری لازم است یا فعلا باید به کلیات اخلاق و احکام و عقاید و عمومات انقلابی شدن اکتفا کرد؟ اگر باید انتقال داده شود بیشتر باید چه مساله یا شخصیت یا شعاری را محور کار قرار داد؟ و در پایان و ضمن عذر خواهی فراوان، اگر بخواهید در یک کلمه، شعار یا سیاست اصلی برای تربیت مادران آینده را بگویید، چه خواهد بود؟ مادرانی آینده ای که اکنون در سیستم آموزش و پرورش یا دانشگاه گرفتارند و به بیماری رایج نمره و مدرک و پز شغل دادن، مبتلایند. بنده مایل هستم که از نظرات و راهنمایی های شما استاد بزرگوار در این امر بهره مند شویم. با سپاس بیکران
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «داستان راستان» برای ابتدای کار نیز مفید است. جمع بین تاریخ اسلام و احکام و عقاید و زندگی شهداء هنر است. کتاب «فروع ابدیت» برای فهم تاریخ اسلام، شروع خوبی است. نوشته‌های آقای امیرخانی و مهدی شجاعی کمک می‌کند. حضور در کانون‌هایی که می‌فرمایید خوب است به شرطی که افراد ممحّض کار علمی که مباحث دینی را به حاشیه می‌برد، نشوند. تذکرات اخلاقی به هر نحوی خوب است. کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» بسیاری از نکاتی که به دنبال آن هستید، حضرت برای فرزندشان به میان آورده‌اند. دانشجویان بصیر و فهمیده‌ای داریم که در این مورد کمک کنند. مباحث معرفت نفس به عنوان کلیّات عقیدتی کمک می‌کند. عرایضی تحت عنوان «عالَمِ عفاف» در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» شده است. موفق باشید

17232
متن پرسش
سلام: چرا بیشتر اوقات تذکر به آدم ها، گیر دادن تلقی می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا تذکرات ما اکثراً در بستری مناسب انجام نمی‌شود و زیرا متأسفانه بعضاً مخاطبانِ تذکرات ما، سعه‌ی لازم را جهت فهمِ دلسوزی ما ندارند. از این جهت باید به فکر اصلاح هر دو طرف بود و این خونِ دل می‌خواهد. موفق باشید

17233
متن پرسش
با سلام: چند سال پیش بنده در مورد خواستگارم که از نظر کفویت با من مناسب بود ولی از نظر عقیدتی، ایمانی در حد انجام واجبات، از شما مشورت خواستم، فرمودید: اگر خواستگاران خوب خود را بدون دلیل رد کنید خداوند اموراتتان را به خودتان واگذار می کند، طبق این فرمایشتان و مشورتهای دیگری که داشتم، منی که در فکر تمدن زایی شیعه بودم و حاضر بودم هر نوع سختی زندگی را برای این راه تحمل کنم، با ایشان ازدواج کردم. بحمد لله زندگی زناشویی خوبی داریم ولی خواسته ام وارونه محقق شد و متاسفانه به هیچ وجه از نظر بودن با شخص هم فکر و هم جهت در زندگی غنی نمی شوم، حتی بعد ازدواج به خاطر شرایطم از همفکران خود هم دور شده ام. بسیار نیازمند هم منش دینی هستم ولی ایشان حتی نمی توانند درد و دل های مرا در مورد دین و انقلاب و... درک کنند. حتی یک بار هم نتوانسته ام عقاید جدی خودم به زندگی را با ایشان مطرح کنم و در حد گذران زندگی مشترک با ایشان هستم. او مرد است و غالب و اصلا وجود و جهت اینگونه ندارند و روح من خاک می خورد. شده ام مثل کسی که در کتاب «زن آنگونه که باید باشد» در موردش فرمودید که: «اگر با هم افق خود زندگی ازدواج نکنید در جانتان احساس شکست خواهید کرد.» لطفا راهنمایی کنید. چون دیگر حتی نمی توانم به دوستانم پیشنهاد ازدواج اینگونه بدهم. و اینکه بفرمایید آیا اینگونه ازدواج بهتر است یا اینکه همانند بسیاری از دختران دیگری که مانوس با تفکر شمایند آنقدر ازدواج را به تاخیر بیندازیم تا شاید هم فکری برایمان پیدا شود و سالها در انتظار خواستگار تمدن ساز باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید ما در تاریخی قرار داریم که «زن» گمشده‌ی این تاریخ است و بسیاری از مردان و اساساً فرهنگ ما با برداشت کهنه‌ای که از مذهب در آن هست، معنای زن را نمی‌فهمند. و این‌جا است که زنان با حوصله و نه با درگیری و نه با ردّ خواستگار، بلکه با سعه‌ی صدر قدم به قدم راهِ جدیدی را در این تاریخ برای زنان و برای خود بگشایند. و بیش از همه، زنان باید نشان دهند که چه‌کاری باید انجام داد تا شرایط مناسب فهم زنان از مردان و فهم مردان از زنان به ظهور آید. مطمئن باشید تا این‌جا بهترین راه را انتخاب کرده‌اید، تلاش کنید تا بهترین راه‌های دیگر در همین بستر در مقابل شما گشوده شود، نه آن‌که خود را با دخترانی مقایسه کنید که در زندگی مجرد خود فعالیت می‌کنند. کار اصلی زنان مدیریت هسته‌ی توحیدی خانواده است، ولی مدیریتی نرم، آن‌چنان‌که در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» تا حدّی به تفصیل بیان شد. موفق باشید

نمایش چاپی