بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11095
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: خانمی هستم با دو فرزند، طلبه‌ی سال دوم هستم، علاقه زیادی به محیط حوزه دارم. اما با توجه به مشکلاتی که دارم فقط می‌توانم در کلاس‌های درس حاضر شوم و فرصت مطالعه و تحقیق و حتی خواندن درس ندارم. با توجه به این‌که تحصیل درحوزه رایگان است آیا فقط شرکت درکلاس باعث سوء استفاده می‌شود و من باید از شرکت در کلاس هم خودداری کنم و سوال دیگر این‌که آیا فقط با درس‌خواندن می‌توان با خدا آشنا شد یا با راز و نیاز و دعا؟ به نظر شما کدام راه بهتر است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سؤال را از مرجع تقلیدتان بپرسید. در مورد خداشناسی پس از معرفت نسبی به خدا با رعایت دستورات الهی و اُنس با او از طریق ادعیه امید می‌رود که حضرت حق با انوار برتری بر قلب ما ظاهر شود. موفق باشید
11074
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و تشکر از مباحث کاربردیتون در زندگی. قبل از طرح سوال: مباحث شما را با گروهی از دوستان در تهران به صورت هفتگی و متوالی مباحثه می کنیم و تا الان خدا را شکر به نتایج خوبی در زندگی فردی و اجتماعی رسیده ایم سوال: در مورد آیه 55 سوره طه و اینکه اشاره به بازگشت به زمین و بیرون شدن دوباره از زمین دارد با توجه به مباحث کتاب معاد (هم اکنون در حال بحث تا فایل صوتی 13) توضیحی می خواستم و اینکه در تفاسیر منظور زمین خاکی است یا زمین قیامتی و برزخی؟ اگر ممکن است منبعی برای مطالعه بیشتر در این زمینه معرفی نمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه طباطبایی«رحمه‌اللّه‌علیه» در ذیل آیه‌ی 55 سوره‌ی طه می‌فرمایند: آیه‌ی شریفه ابتدای خلقت آدمی را از زمین و سپس اعاده‌ی او را در زمین و جزئی از زمین و در آخر بیرون‌شدنش را برای بازگشت به سوی خدا از زمین می‌داند، پس در زمین یک دوره کامل هدایت بشر صورت می‌گیرد. در واقع می‌فرماید از اجزاء زمین خلقت یافتید و به همان زمین اجزاءتان برمی‌گردد و در متن همین زندگی زمینی رشد می‌کنید تا آن‌که دوباره به سوی خدا برگردید همان‌طور که قبلاً در نزد خدا بودید، یعنی در زمین نشو و نما می‌کنید تا می‌رسید به خلقی غیر زمینی و غیر مادی. به نظرم اگر آیه را در جاهای مختلف تفسیر المیزان دنبال بفرمایید نکات خوبی در اختیارتان می‌گذارد. موفق باشید
11079
متن پرسش
با سلام فرموده اید: آنچه در روایت داریم هرچیزی که چشم داشته باشد و یک موجود ذی حیاتی را تداعی کند حکم مجسمه را دارد و مانع حضور فرشتگان در آن محل‌اند. یعنی اگر خرگوشی را از پارچه به وجود آورده باشند هم حکم مجسمه دارد؟ آیا چنین چیزی اگر در اتاقی باشد فرشتگان به کل خانه نظر نمی کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد باید دنبال کنید که آیا مرجع تقلید شما این نوع عروسک‌ها را هم در حکم مجسمه قلمداد می‌کنند یا نه؟ موفق باشید
11081
متن پرسش
سلام: بعضاً شنیده شده که اطبای سنتی با طرح نجس‌بودنِ آهن توصیه می‌کنند افراد از آهن فاصله بگیرند و این برای بعضی از ما که با این افراد ارتباط داریم موجب زحمت شده. قضیه از چه قرار است؟ چرا با وجود این روایات، فقهای ما سخنی در مورد نجس‌بودن آهن نفرموده‌اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده متخصص این امر نیستم، ولی تحقیقی که یکی از فضلا داشتند را تحقیق عالمانه‌ای می‌دانم و لذا عین آن تحقیق را خدمتتان ارسال می‌کنم: موفق باشید. بسم الله الرحمن الرحیم حکم آهن را در دو مرحله بررسی می کنیم. مرحله ی اول: بررسی حکم آهن در روایاتی که مستقیما از آهن و همراه داشتن آن صحبت کرده. مرحله ی دوم: بررسی حکم آهن در روایاتی که در مورد چیدن مو و یا ناخن با آهن است. مرحله ی اول در این مرحله، سه دسته از روایات نقل شده و بررسی می گردند. 1ـ دسته ی اول: جواز همراه داشتن آهن در نماز برخی روایات همراه داشتن آهن را در نماز جایز شمرده اند و این، علاوه بر این که نشان دهنده‌ی عدم نجاست آهن است، نشان می‌دهد که همراه داشتن آن، مبطل نماز نمی باشد. در نامه ای از امام زمان علیه السلام سوال شده شخص نماز گزاری در لباس (آستین و یا شلوار) خود، چاقو و یا کلید آهنی دارد آیا جایز است؟ حضرت در جواب فرموده اند که این کار جایز است. یصلی الرجل و معه فی کمّه او سراویله سکین او مفتاح حدید هل یجوز ذلک؟ الجواب: جایز. احتجاج، ج2، ص484 سند: این روایت را مرحوم طبرسی از محمد بن عبد الله بن جعفر حمیری نقل می کند و با توجه به نقل وی از کتاب حمیری، و وثاقت هر دو بزرگوار، سند قابل اعتماد است. وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ: السَّیْفُ بِمَنْزِلَةِ الرِّدَاءِ تُصَلِّی فِیهِ مَا لَمْ تَرَ فِیهِ دَماً. (شمشیر به منزله‌ی لباس است، می‌توانی با آن نماز بخوانی مادامی که خون در آن نمی‌بینی) «وسائل الشیعة؛ ج‌3، ص: 529» سند این روایت ضعیف است با توجه به صراحت این دو روایت در جوازِ همراه داشتن آهن در نماز، اگر در روایتی از همراه داشتن آهن در نماز نهی شده‌باشد، مشخص می‌شود که نهی از آن، نهی به صورت کراهت است. 2ـ دسته ی دوم: نهی از همراه داشتن آهن در نماز در مقابل دسته‌ی اول، برخی از روایات از همراه داشتن آهن نهی نموده اند؛ حال یا این چنین است که از همراه داشتن آهن به صورت مطلق در نماز نهی نموده اند یا از همراه داشتن آهن غیر پوشیده نهی شده و یا از همراه داشتن انگشتر آهنی نهی کرده اند. 2/1ـ روایاتی که در آن ها از همراه داشتن آهن در نماز نهی شده است وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْفَضْلِ الْمَدَائِنِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لا یُصَلِّی الرَّجُلُ وَ فِی تِکَّتِهِ مِفْتَاحُ حَدِیدٍ. (انسان نباید در حالی که در بند شلوارش کلید آهنی است نماز بخواند) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 418‌ وَ عَنْهُ عَنْ رَجُلٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ مُوسَى بْنِ أُکَیْلٍ النُّمَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الْحَدِیدِ أَنَّهُ حِلْیَةُ أَهْلِ النَّارِ إِلَى أَنْ قَالَ- وَ جَعَلَ اللَّهُ الْحَدِیدَ فِی الدُّنْیَا زِینَةَ الْجِنِّ وَ الشَّیَاطِینِ- فَحَرَّمَ عَلَى الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ أَنْ یَلْبَسَهُ فِی الصَّلَاةِ- إِلَّا أَنْ یَکُونَ قِبَالَ عَدُوٍّ فَلَا بَأْسَ بِهِ قَالَ قُلْتُ:- فَالرَّجُلُ یَکُونُ فِی السَّفَرِ مَعَهُ السِّکِّینُ فِی خُفِّهِ- لَا یَسْتَغْنِی عَنْهَا أَوْ فِی سَرَاوِیلِهِ مَشْدُوداً- وَ الْمِفْتَاحُ یَخْشَى إِنْ وَضَعَهُ ضَاعَ- أَوْ یَکُونُ فِی وَسَطِهِ الْمِنْطَقَةُ مِنْ حَدِیدٍ قَالَ- لَا بَأْسَ بِالسِّکِّینِ وَ الْمِنْطَقَةِ لِلْمُسَافِرِ فِی وَقْتِ ضَرُورَةٍ- وَ کَذَلِکَ الْمِفْتَاحُ إِذَا خَافَ الضَّیْعَةَ وَ النِّسْیَانَ- وَ لَا بَأْسَ بِالسَّیْفِ وَ کُلِّ آلَةِ السِّلَاحِ فِی الْحَرْبِ- وَ فِی غَیْرِ ذَلِکَ لَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِی شَیْ‌ءٍ مِنَ الْحَدِیدِ- فَإِنَّهُ نَجَسٌ مَمْسُوخٌ. (آهن، زینت اهل آتش است.... و خداوند آهن را در دنیا زینت جن و شیطان قرار داد پس بر مرد مسلمان حرام کرد که آن را در نماز بپوشد مگر این که در مقابل دشمن باشد که در این صورت بی اشکال است. راوی می‌گوید: به حضرت عرض کردم مردی در سفر است و با او چاقویی در چکمه‌اش است که بی نیاز از آن نیست و یا این که در شلوار خود چاقویی گذاشته و آن را به خود بسته است و یا کلیدی آهنی است که اگر آن را کنار گذارد ممکن است به سختی بیفتد و یا این که کمربند آهنی دارد. این شخص چه کند؟ فرمودند: مسافر وقتی ضرورتی به چاقو و کمر بند آهنین دارد معذور است و همچنین اگر نیازمند کلید است....... ولی در غیر این صورت‌ها باید بداند که نماز در آهن صحیح نیست چرا که آهن، نجس بوده و مسخ شده‌است.) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 419‌ سند هر دو روایت ضعیف است 2/2: روایاتی که در آن ها از همراه داشتن آهن غیر پوشیده در نماز نهی شده است مرحوم کلینی در کافی ج3، ص404 ذیل روایاتی که از همراه داشتن آهن در نماز نهی کرده روایتی آورده است. وسائل الشیعه از قول وی این چنین نقل می کند: قَالَ الْکُلَیْنِیُّ وَ رُوِیَ إِذَا کَانَ الْمِفْتَاحُ فِی غِلَافٍ فَلا بَأْسَ. (وقتی کلید در یک غلاف و پوششی پوشیده شده است اشکالی ندارد) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 418‌ سند این روایت ضعیف است. 3/2ـ روایاتی که در آن ها از داشتن انگشتر آهنی در نماز نهی شده است مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لا یُصَلِّی الرَّجُلُ وَ فِی یَدِهِ خَاتَمُ حَدِیدٍ. (نباید مرد نماز بخواند در حالی که دردستش انگشتر آهنین است) وسائل الشیعة؛ ج‌4، ص: 417 سند: این روایت موثقه بوده و از جهت سندی قابل قبول است وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لا تَخَتَّمُوا بِغَیْرِ الْفِضَّةِ- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَا طَهُرَتْ کَفٌّ فِیهَا خَاتَمُ حَدِیدٍ. (انگشتر به دست نکنید مگر این‌که نقره باشد را که رسول خدا فرمودند پاک نیست آن دستی که در آن، انگشتر آهنین است) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 418‌ سند: این روایت صحیحه بوده و از جهت سندی قابل قبول است. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ یُصَلِّی وَ عَلَیْهِ خَاتَمُ حَدِیدٍ قَالَ لا وَ لا یَتَخَتَّمُ بِهِ الرَّجُلُ فَإِنَّهُ مِنْ لِبَاسِ أَهْلِ النَّارِ الْحَدِیثَ. (از امام صادق در مورد مردی که نماز می‌خواند در حالی که انگشتر آهنین به دست دارد سوال پرسیدند. حضرت پاسخ دادند: نه، نباید مرد انگشتر آهنی دست کند چرا که لباس اهل آتش است) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 418‌ سند: این روایت موثقه بوده و از جهت سندی قابل قبول است. 3ـ دسته سوم: نهی از دست کردن انگشتر آهنی به صورت مطلق روایاتی که در آن ها از داشتن انگشتر آهنی به صورت مطلق (نه صرفا در حال نماز) نهی شده است. ِ فَإِنَّ رَسُول‏ (ص) قال: مَا طَهَّرَ اللَّهُ یَداً فِیهَا خَاتَمُ حَدِیدٍ. (خداوند پاک ننموده‌است دستی را که در آن، انگشتر آهنین است) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 420‌ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع فِی حَدِیثِ الْمَنَاهِی قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ التَّخَتُّمِ بِخَاتَمِ صُفْرٍ أَوْ حَدِیدٍ. (رسول خدا نهی فرمودند از انگشتر به دست کردن با انگشتریِ زرد و یا انگشتریِ آهن) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 420‌ سند: سند هر دو روایت ضعیف است نتایج: یک: عدم نجاست آهن به مقتضای روایت دسته‌ی اول و نیز به مقتضای اصالةالطهاره، آهن پاک بوده و نمی توان آن را نجس دانست و روایتی که آهن را نجس می شمارد علاوه بر این که ضعف سند دارد، در مورد نماز گزار است نه این که به صورت کلی از همراه داشتن آهن نهی کند و این «نجاست» که در روایت آمده همان طور که شهید اول از قول محقق حلی نیز فرموده‌است به معنای چیزی است که مستحب است از آن اجتناب نمود. ایشان می فرماید : قد بیّنا ان الحدید لیس بنجس باتفاق الطوائف، فإذا ورد التنجیس حملناه على کراهیة استصحابه، فإن النجاسة قد تطلق على ما یستحب تجنّبه، و تسقط الکراهیة مع ستره، وقوفا بالکراهیة على موضع الاتفاق ممن کرهه ذکرى الشیعة فی أحکام الشریعة؛ ج‌3، ص: 64 مؤیّد این حکم آن است که در صحیحه‌ی ابوبصیر (دومین روایت مذکور در 3/2) و روایت دسته‌ی سوم، عدم طهارت به دست نسبت داده شده نه به خاتم در حالی که قطعا دستی که انگشتر آهنی در آن است از جهت فقهی نجس نیست و لذا می‌توان گفت این روایت اشاره به عدم طهارت معنوی آن دست دارد و در صدد تغلیظ نهی از در دست داشتن انگشتر آهنی در نماز و یا به صورت مطلق است. دو: کراهت انگشتر آهنی در نماز با توجه به روایات فوق، می توان گفت تنها روایاتی که قابل اعتماد است، روایاتی است که نمازگزار را از دست کردن انگشتر آهن در نماز نهی نموده است و با توجه به آن چه گذشت، مراد از این نهی، کراهت است چرا که همان طور که در دسته ی اول دیدیم، همراه داشتن آهن در نماز صریحا جایز شمرده شده است. سه: رفع نهی از همراه داشتن آهن به وسیله‌ی پوشاندن آن اگر هم با توجه به دسته 2/1 بگوییم همراه داشتن آهن به صورت مطلق در نماز نهی شده است، لازم است به وسیله ی روایات دسته 2/2، بگوییم همان آهن نیز اگر پوشیده گردد دیگر نهی ندارد همان طور که مرحوم شیخ طوسی در کتاب نهایه صفحات 98 و 99 همین مطلب را می فرماید. پس نه می توان آهن را نجس دانست چون علاوه بر این که روایت صحیح بر طهارت آن داشته و اصالةالطهاره نیز همین حکم را می‌کند، هیچ روایت صحیح السندی بر نجاست آن نداریم و همان طور که در عبارت شهید اول هم دیدیم، ایشان از قول محقق حلی می فرماید: طهارت آهن نزد هیچ طائفه ای از شیعه و سنی محل اختلاف نیست و همگی آن را پاک می دانند. توجه شود که این عبارت، اشاره به اجماع بر طهارت دارد. همچنین نمی توان به صورت مطلق وجود آهن در زندگی را مکروه دانست بلکه آن چه دلیل معتبر بر آن هست کراهت انگشتر آهنی در دست داشتن به هنگام نماز است و سایر موارد نیز دلیل معتبر ندارد. مرحله ی دوم بررسی حکم آهن با توجه به راوایات چیدن ناخن و مو در برخی روایات آمده اگر مو و یا ناخن خود را چیدی، بایستی محل را به وسیله ی آب مسح کنی. در مقابل، روایاتی داریم که صریحا لزوم این کار را نفی می کنند. روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَأْخُذُ مِنْ أَظْفَارِهِ وَ شَارِبِهِ أَ یَمْسَحُهُ بِالْمَاءِ فَقَالَ لَا هُوَ طَهُورٌ. (از امام صادق علیه السلام سوال شد در مورد مردی که ناخن ها و شاربش را کوتاه می‌کند، آیا لازم است که پس از آن، محل چیدن را مسح کند؟ فرمودند: نه، چرا که این کار خودش مایه‌ی پاکی است [و نیازی به پاک کردن موضع با مسح نیست]) وسائل1/289 سند این روایت صحیحه است در این روایت حضرت فرموده اند در صورتی که شخصی ناخن بگیرد و یا شارب خود را کوتاه کند نیازی نیست که دست خود را خیس کند و به ناخن ها یا موی خود بکشد و صریحا وجوب این کار را نفی نموده اند. پس اگر در روایتی دیگر امر به انجام این کار کرده باشند نشان دهنده ی استحباب این عمل است نه وجوب آن. روایت دوم: عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ إِذَا قَصَّ أَظْفَارَهُ بِالْحَدِیدِ- أَوْ جَزَّ شَعْرَهُ أَوْ حَلَقَ قَفَاهُ- فَإِنَّ عَلَیْهِ أَنْ یَمْسَحَهُ بِالْمَاءِ قَبْلَ أَنْ یُصَلِّیَ- سُئِلَ فَإِنْ صَلَّى وَ لَمْ یَمْسَحْ مِنْ ذَلِکَ بِالْمَاءِ- قَالَ یُعِیدُ الصَّلَاةَ لِأَنَّ الْحَدِیدَ نَجِسٌ- وَ قَالَ لِأَنَّ الْحَدِیدَ لِبَاسُ أَهْلِ النَّارِ- وَ الذَّهَبَ لِبَاسُ أَهْلِ الْجَنَّةِ. (از امام صادق درمورد مردی که ناخن‌های خود را با آهن گرفته ..... آیا بر عهده‌ی اوست که آن را با آب مسح کند قبل از آن که مشغول نماز شود؟ اگر بدون این که مسح کند نماز بخواند چه حکمی دارد؟ فرمودند: باید نمازش را اعاده کندچرا که آهن نجس است. همچنین فرمودند آهن لباس اهل آتش و طلا لباس اهل بهشت است) وسائل 1/ 288 سند این روایت موثقه است در فهم روایت دوم به چند نکته باید توجه کرد: یک: وقتی کسی ناخن می گیرد و یا موی خود را کوتاه می کند این چنین نیست که حتما ناخن و یا مویش خیس باشد تا نجاستی از مثلا قیچی یا ناخن گیر به آن سرایت کند. پس روایت حتی در فرض خشک بودن هم دستور به مسح به آب می دهد و می فهمیم مسح به آب، از باب نجس شدن مو و یا ناخن نمی باشد. دو: مسح به آب، به معنای شستن نیست بلکه به این معنی است که دست خود را خیس کن و به محل مدّ نظر بکش و این نشان دهنده ی آن است که محل مذکور نجس نشده است و گرنه دستور به شستن می دادند نه مسح کردن. سه: در روایت اول، وجوب مسح به آب صریحا نفی شده است و به همین قرینه می فهمیم که این کار، نهایتا مستحب است. پس اگر در روایت اطلاق «نجس» شده است، می فهمیم که نجاست به معنای اصطلاحی آن نیست. چهار: با توجه به برخی روایات می فهمیم اهل سنت در یک زمانی گرفتن ناخن و کوتاه کردن مو را ناقض وضو می دانستند و لذا بعد از آن، وضو می گرفتند. به همین خاطر اگر می بینیم در روایت فوق فرموده است بایستی نمازش را اعاده کند، احتمال صدرو این روایت از باب تقیه را بسیار زیاد می کند. احتمال مذکور با روایت زیر تأیید می شود سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَکُونُ عَلَى طُهْرٍ- فَیَأْخُذُ مِنْ أَظْفَارِهِ أَوْ شَعْرِهِ أَ یُعِیدُ الْوُضُوءَ- فَقَالَ لَا وَ لَکِنْ یَمْسَحُ رَأْسَهُ وَ أَظْفَارَهُ بِالْمَاءِ- قَالَ قُلْتُ: فَإِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّ فِیهِ الْوُضُوءَ- فَقَالَ إِنْ خَاصَمُوکُمْ فَلَا تُخَاصِمُوهُمْ- وَ قُولُوا هَکَذَا السُّنَّةُ. (از امام صادقه علیه السلام در مورد مردی سوال پرسیدم که پاک است و سپس ناخن و یا موهای خود را کوتاه می‌کند، آیا لازم است که وضو بگیرد؟ فرمودند: نه ولی سر خویش و ناخن های خود را با آب مسح کند. گفتم اهل سنت خیال می‌کنند که پس از این کار باید وضو گرفت. فرمودند: اگر با شما مشاجره کردند، شما با ایشان مشاجره نکنید و بگویید این کار ما سنّت است) وسائل الشیعة، ج‌1، ص: 287‌ سند این روایت صحیحه است
11084
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه شیعه نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم می خوانند بخاطر اینکه پیامبر (ص) چند بار خوانده است. چرا شیعه صرف یکبار یا دو سه بار خواندن جمع، همیشه نمازهایش را با هم می خواند؟ آیا جدا خواندن بهتر نیست و ثوابش بیشتر نیست؟ اگر فرادی بخوانیم آیا در وقت فضیلت هر کدام بخوانیم ثوابش بیشتره یا فرقی نمی کند؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بسیاری از فقها فضیلت را به جداخواندن می‌دانند، ولی جمع‌خواندنِ آن را نیز جایز می‌شمارند. این موارد را که عموماً نکات فقهی در آن مستتر است، بهتر است از مرجع تقلیدتان بپرسید. موفق باشید
11086
متن پرسش
استاد بزرگوار با سلام: فقط یک پرسش ما را صریح پاسخ بفرمایید به اینکه: آیا در این دنیای مادی می توان تنهایی‌مان را با وجود غیر مادی خدای بی‌کران پر کنیم؟ سوالم دقیقا همین کلمات بود که استخدام کردم: پرکردن تنهایی، عدم تنهایی، با حضور ذات بی‌کران. آیا امکان دارد؟ آیا امکان دارد وقتی کسی با ما نیست از تنهایی دق نکنیم؟ چه خوب است که بدانیم یا اگر نمی‌دانیم یقینا بدانیم که به نظر حقیر هممممه‌ی علتی که باعث می‌شود دختران و پسران رابطه‌های کذایی اعم از محبت و غیره برقرار می‌کنند این است که نمی‌توانند تنهایی‌شان را با منِ واقعی خود پر کنند. خیلی خوب، در کتاب آشتی با خدا سخنوری فرمودید اما در مقام عمل این ما هستیم و اعمال دست و پا شکسته‌مان. پس تا به کی از بی‌خدایی زجر بکشیم؟ خوشا آنان که داااائم در نمازند یعنی آقای بهجتی که لحظه لحظه‌ی زندگی‌اش در حضور خدا تنفس می‌کرد و الذ لذات که سخن‌گفتن با خداوند است را، دااائما تجربه می‌کرد. اگر جوانی، این‌ها را بداند محال است که خود را به دنیای ..... بفروشد. لکن این‌ها همه در مقام عمل، امری‌ست ناشدنی. درد دل بسیار است اما: شرح این هجران و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر. لطف کنید راهنمایی کنید. قبلا تشکر می‌کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم اگر راه اُنس با خدا را درست طی کنیم پس از مدتی روح و روان انسان به‌راحتی با خدا به‌سر می‌برد، و اگر با بقیه ارتباط برقرار می‌کند به حکم وظیفه‌ای است که خدا بر دوش او می‌گذارد. ولی همین‌طور که می‌فرمایید این کار مقدمات می‌خواهد، یکی از مقدماتش رعایت دستورات الهی است نسبت به فاصله‌گرفتن از حرامی که در رابطه با نامحرم به سراغ ما می‌آید. درست است این کار به ظاهر آسان نیست، ولی کاری است مطابق فطرت و مطابق نظام عالم هستی و به همین جهت به‌خوبی قابل عمل است و خیلی زود نتیجه می‌دهد. موفق باشید
11071
متن پرسش
ﺳﻼﻡ ﺟﻨﺎﺏ ﻃﺎﻫﺮﺯﺍﺩﻩ: ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ‌ی ﺷﺮﺡ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﻟﻌﻤﻞ‌ﻫﺎی ﺳﻠﻮﮐﯽ آیت‌اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» ﮔﻔﺘﯿﺪ ﮐﻪ؛ (ﺍﯾﻨ‌ﮑﻪ الآﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻔﻬﻤﯿﺩ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﭘﻨﺞ یا ﺷﺶ ﻣﺎه ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ)، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻫﺴﺘﻢ که ﺍین ﮐﺎﺭﻫﺎ به درد ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﻫﺪﻑ، تنها ﺑﺎﯾﺪ قرب ﺍﻟﻬﯽ باشد. ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻢ به ﻣﻦ بگویید ﺑﺮﺍﯼ ﺍین ﮐﺎﺭ ﭼﻪ باید ﮐﺮﺩ؟ و کلاً مکانیسم این ﮐﺎﺭﻫﺎ ﭼﮕﻮﻧﻪ است؟ و ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ به ﺗﺠﺮﺩ روح چه باید کرد؟ ﻭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﺸﺎﺑﻪ دیگر؟ ﻟﻄﻔﺎ ﺗﻤﺎﻡ کتاب‌هایی ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍین ﺯﻣﯿﻨﻪ می‌شناسید معرفی ﮐﻨﯿﺪ؛ هم از ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ و هم از دیگران. «ده نکته» و «برهان ﺻﺪﯾﻘﯿﻦ» را خوانده‌ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که نفس ناطقه محدود به زمان و مکان نیست، بر همین اساس می‌توان آن را تا قرب الهی سیر داد، اگر با این رویکرد که بخواهیم به مکان‌ها و زمان‌های همین دنیا سرکشی کنیم باید ریاضت‌های خاصی جهت تضعیف حکم بدن انجام دهیم مثل ماندن در تنهایی و نخوردن گوشت و خوردن غذاهای ساده و منصرف شدن از رجوع إلی اللّه. و این غیر از آن است که روح خود را رشد دهید تا به مراتب عالیه‌ی وجود و عالم ملکوت نزدیک شود. این‌که عموماً غیر متدینین می‌توانند آن نوع حضورها را داشته باشند به جهت آن است که تصوری از سیر إلی اللّه ندارند، می‌ماند اولیاء الهی که آن‌ها به نور حق و حضور حق به همه‌ی مکان‌ها و عوالم آگاهی دارند. موفق باشید
11066
متن پرسش

سلام: در اعتکاف با خودم چه کتابی ببرم تا مطالعه کنم؟ توصیه استاد گرامی در این زمینه به بنده چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مباحث معرفت نفسی را گذرانده‌اید؛ یا کتاب «همراه با راهیان کوی دوست» از آیت اللّه مصباح در «شرح حدیث معراج» را مطالعه کنید و یا «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را. موفق باشید

11057
متن پرسش
با سلام خدمت شما. من از کتاب حلیة المتقین چیزهای زیادی یاد گرفتم مخصوصاً از بخش وظایف زن و شوهر نسبت به هم که بسیار برای من راهگشا بود و روایات زیبای آن مرا شگفت زده می کرد و من هم برای دوستان می گفتم و آنها نیز وظایف خود را نسبت به شوهرانشان می دانستند و از آن پس بهتر عمل می کردند تا اینکه فهمیدم این کتاب سند صحیح روایی و متنی ندارد. حال سوال من از شما این است که آیا درست است که این کتاب سند صحیحی ندارد؟ و اگر ندارد آیا بخش وظایف همسران جز مطالب بی سند است؟ اگر این هم جوابش مثبت بوده پس ما زنان که به عشق صحیح بودن این مطالب زندگیمان پر عشق و محبت شده حکممان چیست؟ آیا باز از پیامبر نقل کنیم این ها را؟ حالا که ثوابش را برده ایم یا نه بماند ولی من می خواهم بدانم می توانیم به طور قطع این روایات را به ائمع ای که در کتاب آورده نسبت دهیم؟ یک زحمت دیگر اینکه لطف بفرمایید کتابی صحیح السند در رابطه ی وظایف همسران نسبت به هم و یا کتب دیگر در این رابطه مفیدند بفرمایید چون من باید مطالب را برای گروه استاد اشترانی هم بفرستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید علماء به ما فرموده‌اند در روایات اخلاقی خیلی به دنبال سند آن نباشید. حساسیت سند برای روایات مربوطه به روایات فقهی است، به همین جهت می‌فرمایند با رعایت روایات اخلاقی ثواب آن را خواهید برد و مرحوم مجلسی خودش می‌داند که نباید در روایات اخلاقی نسبت به سند آن حساس بود. بسیاری از روایات «حلیة المتقین» در کتاب‌های دیگر با سند معتبر نقل شده، ولی نیاز نیست حساسیت نشان دهیم. مطابق توصیه‌های آن عمل کنید و به بقیه هم توصیه کنید تا دوچندان ثواب ببرید. کتاب آیین همسر داری از آیت الله ابراهیم امینی در این مورد مفید است. موفق باشید
11061
متن پرسش
سلام علیکم استاد: در رویت حقایق قلب در صحنه است و موقع تعقل در ساحت قلب نیستیم پس چه طور میشه چیزی که روئیت میشه رو فهمید خیال من بوده یا روئیت حقیقت و واقعیت؟ اینکه برای دیدن حقایق من باید برم کنار یعنی فکر من بره کنار یعنی عقل استدلالی بره کنار پس با چه چیزی باید تشخیص داد این واقعیته یا وهمه؟ ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در این امور راه افتادید «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد» تا تماشاگر باشیم صدها سؤال از این قبیل داریم به همین جهت توصیه می‌کنند «به عمل کار برآید به سخن‌دانی نیست». موفق باشید
11050
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب آشتی با خدا فرمودید چون خدا کمال مطلق است خلق می کند از اینجا دو سئوال پیش می آید: 1. پس اگر خلق نکند کمال مطلق نیست فلذا مجبور است که خلق کند، آیا مجبور است؟ 2. خداوند فرمود من گنجی بودم که می خواستم ظاهر شوم و خلق کردم، آیا خدا به ما نیاز دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ خداوند از آن‌جایی که کمال مطلق است و هیچ بخلی در ذاتش نیست هر موجودی که امکان خلقت دارد را خلق می‌کند نه ازآن جهت که مجبور است بلکه از آن جهت که ذاتش اقتضای آن را دارد که هیچ امکانی را بی جواب نگذارد. 2ـ خدا به ما نیاز ندارد بلکه شناخت او لطفی است به ما و لطف او منجر به خلقت ما شد. موفق باشید
11054
متن پرسش
سلام استاد: در معاصی، گناه و توبه‌کردن یک بحث است، و ملکه‌شدن آن گناه، بحثی دیگر. استاد: ما برای گناهان توبه می‌کنیم، اما وقتی آن گناه ملکه‌ی ما شده، هزار بار هم توبه کنیم باز "«روز از نو روزی از نو» است. استاد: من چشم‌چرانی و شهوت‌رانی ملکه‌ام شده، تو را خدا برای این مشکل راهی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر گناهی ملکه‌ی انسان شود هرگز فکر توبه هم به ذهن‌اش خطور نمی‌کند، بالاخره با همین توبه‌ها این رذیله در انسان از بین می‌رود. موفق باشید
11055
متن پرسش
سلام علیک استاد بزرگوار: بنده مدتی است که اهمیت خواندن نماز برام از بین رفته و این در حالیه که پیش از این خداوند توفیق داده بود که به خواندن نماز در اول وقت اشتیاق داشته باشم و نمازهام را اول وقت بخونم. البته حدود یک سال بود به دلیل بچه دارشدن و کم‌شدن ساعت خوابم در شبانه روز که به 3 ساعت اون هم پراکنده نه پشت سر هم، رسیده بود، نماز صبحم اغلب قضا می‌شد. استاد: نمی‌دونم چرا یکدفعه این طور شد، همه‌چیز داشت خوب پیش می‌رفت، چند ماهی بود که خدا توفیق داده بود بعد از نماز با فرازهای اول زیارت آل یاسین به مولامون حضرت صاحب الامرعلیه السلام سلام بدم و کم‌کم احساس می کردم که از این طریق دارم با امامم ارتباطی هرچند کوچک برقرار می‌کنم. محرم امسال هم از خدا خواستم که توفیقم بدهد تا با معرفت بیشتر برای امام حسین‌علیه‌السلام اشک بریزم، خداوند هم اجابت فرمود و محرم امسال برام عالی‌تر از همیشه شد، از لحاظ معرفت به واقعه‌ی کربلا. حتی بعد از دهه‌ی اول ماه محرم هم خدا توفیق داد از محضر عالم بزرگواری که مورد تایید شما هم هست، فیض ببرم. ولی نمی‌دونم چرا یکدفعه همه‌چیز به‌هم ریخت و اهمیت نماز برام از بین رفت و زیاد پیش میاد روزی که همه‌ی نمازهام قضا میشه، چون به دلیل بچه‌داری به‌تنهایی و بدون کمک تقریبا وقت فراغت در طول شبانه روز ندارم. البته ناگفته نماند که حرف‌های اون عالِم، تلنگری به نفسم زد تا دوباره عقاید و اعمالم را بازخوانی کنم. این‌که قلباً از بی‌اهمیت‌شدن نماز در نظرم و قضاشدن نمازهام ناراحت نمیشم بیشتر نگرانم میکنه، لطف کنید و راهنماییم فرمایید تا از این وضع خارج بشم، می‌بخشید که طولانی شد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال در شرایط جدیدی که برای انسان پیش می‌آید آن عقاید قبلی نیاز به بازخوانی دارد و إن‌شاءاللّه همین‌که در رعایت وظایف الهیه پایداری کنید، استیلای نور حق خود به خود شما را متوجه روحانیت جدید می‌کند. در ضمن فراموش نکنید تا زمانی که مادر به فرزندش شیر می‌دهد خداوند گناهی برای او ثبت نمی‌کند، بدین معنا که از کوتاهی‌های او که با بچه داری برایش پیش می آید اغماض می‌کند. موفق باشید
11033
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: سوالی هست که مدتها ذهنم را مشغول ساخته است و متاسفانه جوابی برای آن پیدا نمی کنم. مطالب بسیاری هم در این زمینه مطالعه کرده ام حتی نظر عرفا و متکلمین درباره چگونگی خلقت را مطالعه کرده ام ولی همچنان بی پاسخ مانده ام. سوال این است که هدف از خلقت انسان یا نظام هستی چه بوده است؟ خداوند در قرآن می فرماید که هدف عبادت است خب این جواب در صورتی درست است که به انسان از لحظه خلقت توجه شود نه از وقتی که انسان از هیچ بوجود آمده باشد یعنی اینکه در فاصله ایی که یک موجود از صفر مطلق تا حیاتش را در نظر می گیرم نمی توانیم هدفی برای خلقتش فرض کنیم. در عالم خواب یکی از بزرگان دینی را دیدم سرشار از عشق خداوند بود و حالت عجیبی داشت و به من گفت: دست از این سوالها بردار عاشق باش و من مثل اینکه در ذهنم می گفتم اگر عاشق باشی باز این سوال باقی است و عقل که حذف نمی شود. به این نتیجه رسیدم که شاید بتوان این سوال را اینطور پرسید که جواب قانع کننده ای گرفت و آن این است که اگر انسان و نظام هستی بوجود نمی آمد چه اشکالی وارد بود؟ خداوند بدون خلق موجودات باز خداوند بود و هیچ اشکالی وارد نمی شد؟ پیشاپیش سپاسگزارم از لطف شما یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر خلقت را فعل خداوند لحاظ کنیم همین‌طور است که می‌فرمایید که اگر خلق نمی‌کرد هیچ نقصی در او پیدا نمی‌شد ولی اگر خلقت را به اعتبار جواد بودن خداوند لحاظ کنیم حضرت حق نیاز هر مخلوقی که امکان موجودشدن را دارد می‌دهد و اگر ندهد بخل در ذات او پیش می‌‌آید، و در مورد راز خلقت موجودات سخن محی‌الدین در «فصّ آدم» خوب است که می‌گوید حضرت حق چون نظر به خود داشت ، در راستای نظر به خود نظر به وجه تفصیلی خود در آینه‌ی آدم کرد و انسان را آفرید و همه را نیز برای شکوفایی آدم آفرید. که مفصل این را می‌توانید در فصّ آدمی دنبال کنید. موفق باشید
11038
متن پرسش
سلام جوانی 25 ساله هستم که از 3 سال پیش خداوند ما را هدایت و به رویت قلبی و انس با خداوند رسیده ام و دلم میخاد اعمالم همیشه خدایی و بدون انتظار پاداش باشه اما با توجه به حدیثی که میگه روز قیامت به تعداد ساعات بنده صندوق باز میشه برای اینکه اون دنیا حسرت نخورم دلم میخاد طبق اصول اخلاق پیش برم ولی سوال بنده اینه که برای اینکه اون دنیا حسرت نخورم آیا درونی کردن کمالات کافیه؟ یا اگر ذکر نگم حسرت میخورم؟ ممنون استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید ظاهر و باطن را جمع کرد. موفق باشید
11040
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم با سلام: سوالی یکی از دوستان مطرح کردند که من نتوانستم جواب قانع کننده ای بدهم در توان ما نیست. سوال مربوط به سالهای قبل است. چند سال پیش چرا کشور ما دو روز را عید فطر گرفتند؟ این باعث شک برای بعضیها می گردد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ممکن است یک مرجع تقلید بفرماید که نماز مسافر در 20 کیلومتری شکسته می‌شود و مرجع دیگری بفرماید نماز مسافر در 5/22 کیلومتری شکسته می‌شود، وظیفه‌ی مکلّف در بحث عید فطر هم بستگی به نظر مرجع تقلیدش دارد، به این شکل که ممکن است یک مرجع تقلید بفرماید اگر ماه را با تلسکوپ ببینند کفایت می‌کند ولی مرجع تقلید دیگر بفرماید به صرف دیدن با تلسکوپ اثبات نمی‌شود که فردا اول ماه است و لازم است با چشم غیر مسلح دیده شود و به همین خاطر ممکن است به نظر یک مرجع تقلید امروز عید فطر باشد و به نظر مرجع تقلید دیگر، فردا عید باشد. به هر حال در این مسأله بایستی به نظر مرجع تقلید خود نگاه کنید. البته در صورتی که حاکم حکومت اسلامی شب عید فطر حکم کند که فردا عید فطر است، قضیه متفاوت می‌شود. بنابر این روشن شد که مسأله صرفا فقهی و علمی است ولی متأسفانه برخی آگاهانه یا نا آگاهانه این مسائل را سیاسی کرده و سعی دارند فتوای علمی مراجع را سیاسی جلوه دهند. موفق باشید

11043
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید» می خواستم بدونم طهارت روح چطور باعث افزایش رزق معنوی میشه و یا این که کلا طهارت چطور باعث افزایش رزق میشه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روح انسان موانع رجوع به حق را کم کرد شرایط بهره‌مندی از نورحق بهتر برایش فراهم می‌گردد و طهارت جسمی نیز موجب بهره‌مندی از رزق جسمی می‌شود. موفق باشید
11046
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر و با سپایس فراوان از اینکه با حوصله وقت خود را جهت جواب به سوالات قرار می دهید. بببخشید استاد من و همسرم تصمیم داریم ان شاءالله با عنایت حضرت حق و زیر سایه امام زمان (عج) بعد از ماه رمضان سال آینده صاحب فرزند شویم و از بابت اینکه وظیفه ما در این مدت باقیمانده تا آن زمان چیست؟ و چه کار کنیم تا ان شاءالله صاحب فرزندی صالح که مورد رضایت حق باشد شویم، لطفا راهکارهایی بفرمائید تا بتوانیم در این مدت انجام دهیم راستش استاد من خیلی می ترسم از اینکه نتوانم آن طور که باید این وظیفه را انجام دهم لطفا راهنمایی فرمائید و خیلی برامون دعا کنید. با تشکر فراون، التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی جای دغدغه و سوال نیست، خدایی که ما را خلق کرده خودش هدایت لازمه‌ را در اختیار ما قرار داده‌است. شما باید سعی کنید خدایی عمل کنید تا فطرت فرزند شما متذکر عهدش که با خدا بسته‌است باشد بقیه به عهده‌ی شما نیست. موفق باشید
11030
متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده: بنده مدتی است دچار وسواس عملی شده ام و جدیدا حس می کنم به وسواس فکری هم رسیده. من قبلا خیلی اهل فکر کردن و تجزیه تحلیل بودم ولی حالا احساس می کنم مثل سوفسطایی ها هر تفکر حتی منطقی را رد می کنم و می گویم از کجا معلوم درست باشه. خودم از این حالت خودم می ترسم. چکار باید بکنم که اهل انکار تفکر نباشم و از وسواس فکری و عملی نجات یابم؟ 2. از شما می خواهم ریشه وسواس را در نوع طرز فکر انسان بگویید (از آنجایی که حرف هر کسی را قبول ندارم اگر مرا حواله به جایی می کنید جایی باشد که مورد تاییدتان باشد)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب‌های «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» و «ادب خیال و عقل و قلب» داشته‌ام که ان‌شاءالله می‌تواند مفید باشد. موفق باشید
11032
متن پرسش
بسم الله سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد بنده گاهی هنگام خواب یعنی در رختخواب با گوشی موبایل قرآن می خوانم و صوت قرآن را هم گوش می دهم. گاهی احساس می کنم نباید در حالت دراز کشیدن در رختخواب و این طور قرآن بخوانم و گوش دهم. آیا کار من بی احترامی به قرآن است؟! منظورم این است آیا خوابیده قرآن خواندن و شنیدن بی احترامی به قرآن است یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این که قصد شما در این مرحله، انس با قرآن است فکر نمی‌کنم بی احترامی حساب شود. موفق باشید.
11012
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز این که فرمودید وجود مجسمه مانع ورود فرشتگان به خانه می شود آیا اسباب بازی که کودکان در خانه دارند نیز شامل می شود دیگر این که چطور می شود وجود چیزی مانع حضور فرشته در خانه شود ولی فتوای فقیهی (رهبر انقلاب) وجود مجسمه را بی اشکال بداند؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان جزوه‌ی مجسمه عرض شد که حتی آن فقیهانی که از نظر فقهی وجود مجسمه را در خانه بی‌اشکال می‌دانند، بحث کراهت آن را نفی نمی‌کنند. زیرا وقتی می‌فرمایند بی اشکال است به این معنی است که حرام نیست ولی به معنای نفی کردن کراهت و یا نهی اخلاقی نیست. در مورد اسباب بازی نیز به نظر مرجع تقلید خود مراجعه کنید؛ برخی می‌فرمایند عروسکِ اسباب بازی در حکم مجسمه نیست و برخی می‌فرمایند اگر عروسکِ اسباب بازی نیز تام الاجزاء بوده و صدق مجسمه کند همان حکم مجسّمه را دارد. موفق باشید
11000
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم جناب استاد طاهر زاده سلام علیکم و خدا قوت چند تا سوال می خواستم از شما بپرسم اگر وقت داشتید جواب بدهید ممنون میشم *یه گروه مردمی امر به معروف هست که بنده عضو کوچکی از این گروه هستم برنامه گروه اینطور هستش که: هفته ای 1 بار میریم بیرون واسه امر به معروف و ... شرایط امر به معروف و اینکه چطور باید بگیم رو برامون توضیح میدن ولی حس بدی دارم از اینکه باید برم تو خیابون بگردم و نگاهم مدام اینور و اونور باشه با خودم میگم اشکالی نداره یه دختر بره تو خیابون بگرده واسه امر به معروف؟ بعضی وقتها هم یه حالتهایی بهم دست میده که فکر می کنم اگر این کار رو ادامه بدم تو اون حس و حال غرق میشم و ممکنه نیت اصلیم رو فراموش کنم. این گروه یه وظیفه دیگه هم بهمون داده و اون امر به معروف و نهی از منکر تو فضای مجازیه و شرایط و نحوه کار رو بهمون یاد میدن ما برای گرفتن نحوه کار باید عضو یکی از شبکه های اجتماعی مثل (لاین، وایبر، بیسفون و..) بشیم که فکر نمی کنم فضای مناسبی باشه و همچنین مسئولیت کار توی کلوب با بنده هست و ممکنه برام مشکل ساز باشه علاوه بر این خیلی وقتمو میگیره و از مدت زمان مطالعه ام باید وقت بزارم برای این کار. بعضی وقتها که مشغول امر به معروف و نهی از منکر ، چه توی خیابون و چه توی فضای مجازی هستم متوجه میشم که نحوه کارم، برخورد، نگاه، کلام و... درست نبوده و شاید مرتکب گناه شدم. و بشدت ناراحت میشم سوالم از شما این هست که: 1- امر به معروف و نهی از منکر خیابونی رو برم یا نه؟ اگر نه در قبال دینم و ... کوتاهی نکردم؟ 2- امر به معروف و نهی از منکر تو فضای مجازی رو با شرایطی که توضیح دادم انجام بدم یا مسئولیت این کار رو به کسی که از من بهتره واگذار کنم؟ لازم میدونم که این مطلب رو هم بگم در حال حاضر اولین چیزی که برام مهمه بالا بردن سطح تقوا، ایمان، اخلاق و خلاصه بگم دارم تلاش می کنم بنده بدی برای خدا نباشم و نمیخوام راه رو اشتباه برم. 3- در حال حاضر مطالعه و بالا بردن ایمان و... برام لازمه یا کارهای عملی که توضیح دادم؟ باتشکر از شما استادگرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ابتدا اصل را بر تعمق‌بخشیدن به عقایدتان بکنید 2- در امر به معروف باید بتوانیم با طرف مأنوس شویم و از سر دل‌سوزی معروف را به او متذکر شویم که فکر نمی‌کنم این کار در خیابان ممکن باشد 3- امر به معروف در فضای مجازی در حدّی که خیلی روی آن وقت نگذارید و مجهز به معارف ارزشمندی باشید، کار خوبی است. موفق باشید
10986
متن پرسش
با سلام: می خواستم ببینم آیا واقعا وجود مجسمه در خانه مانع حضور فرشتگان می شود؟ و اینکه تعریف دقیق مجسمه چیست، یعنی بعضی چیزای کوچیک و تزیینی که مثلا به شکل پرنده یا حیوونای دیگه باشه هم شامل مجسمه می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در روایت داریم هرچیزی که چشم داشته باشد و یک موجود ذی حیاتی را تداعی کند حکم مجسمه را دارد و مانع حضور فرشتگان در آن محل‌اند. موفق باشید
10992
متن پرسش
با سلام و تشکر بی پایان از جهت آنکه وقت می گذارید. در پاسخ سوالی به بنده فرمودید: در مورد ظلمی که بعضاً صورت می‌گیرد و ظالمی رزق خدادادی ملتی را می‌دزدد و از دست او می‌قاپد، باید متوجه باشیم که چون خداوند هرکس را خلق کرد رزق او را هم با او خلق می‌کند، پس کسی رزق این افراد را دزدیده است. اما در کتاب جایگاه رزقدر هستی، به دفعات می خوانیم: واقعاً نهایت دانایی و شعور است اگر متوجه باشیم هیچ‌کس نمی‌تواند رزقی که خداوند برای ما مقرّر فرموده ‌است، از دست ما برباید. این مسئله برای من حل نشده است. بالاخره کسی می تواند رزق من را از من بگیرد یا نه؟ لطفا کمک کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب جایگاه رزق تأکید بر آن است که در طلب رزق نباید حرص زد و در بستر یک زندگی که همراه با تنبلی و ظلم نباشد، رزق ما به ما می‌رسد که روایت مشهور حضرت علی«علیه‌السلام» را حضرت امام صادق«علیه‌السلام» مطرح کردند. ولی این غیر از آن است که اگر کسی ظالمانه رزق ما را از ما قاپیده به بهانه‌ی آن‌که رزق ما به ما می‌رسد ما بنشینیم و کاری نکنیم. خداوند می‌فرماید من رزق تو را دادم چرا اجازه دادی از تو بربایند؟ و مسلّم اگر در مسیر دفاع از رزقِ خود تلاش کنیم خداوند به کمک ما می‌آید. موفق باشید
10995
متن پرسش
سلام استاد: زیاد وقت شما رو نمی گیرم. بنده با تمام سختی هایی که بود خدا رو شکر توانستم به مدد الهی عروسی بدون گناهی بگیرم، ولی برادر خانمم خیلی اهل رعایت نیست و به زودی قرار هست عروسی بگیرن بنده از خیلی وقت پیش اضطراب این را دارم که چکار کنم؟ با توجه به اینکه بنده طلبه ای ساده هستم و با اینکه ملبس نیستم خیلی احساس گناه می کنم که به چنین جلساتی بروم اما با توجه به شخصیت عصبی که برادر خانم بنده دارن اصلا امکان اینکه جلوی رفتن خانمم به عروسی داداشش رو ندم نیست. خانم بنده هم طلبه هستن و خیلی مقید هستن منتها الان بحث بر سر دعواها و کدورت هایی هست که بعدا ایجاد می شود، اگر بهانه ای جور کنیم که نرویم هم باز دلخوری ایجاد می شود، چکار کنم استاد؟ در ضمن بنده خیلی دوست دارم امر به معروف که می کنم مردانه جلوی شخص بایستم ولی بعضی اوقات فقط با بهانه توانستم جلوی منکر کسی رو بگیرم مثلا وقتی داخل تاکسی راننده نوار میزاره بنده به بهانه صحبت با گوشی میگم صدای نوارو کم کنه اما ته دلم راضی نمیشم چون فکر می کنم از سر ترس صحبت با گوشی رو بهانه کردم. این بهانه ها نشانه ترسو بودن ما نیستند؟ ممنون استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا در مورد موسیقی و حتی رقص، آخرین نظر فقها را بگیرید. ظاهراً موضوع چندان حساس نیست که شما گمان کنید با حضور در این جلسات به گناه می‌افتید مگر آن‌که اختلاط زن و مرد در میان آید که باید جلسه را ترک کرد. ولی در غیر این صورت موضوع حساس نیست. موفق باشید
نمایش چاپی