بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10945
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: 1. شما در کتاب های مختلف خود به انواع مختلف اشاره کرده اید که هر تغییری که بخواهد در زندگی و آرمان انسان امروز حاصل بشود، مقدمه اش این است که "عالم" آن ها عوض بشود. حال سوال اینجاست که عالم انسان ها چگونه عوض می شود؟ یعنی تغییر عالم انسان ها که باعث تغییر در شئون مختلف زندگی آن ها می شود خود چگونه حاصل می شود؟ 2. آیا شما تقسیم بندی دین به سه حوزه عقاید، اخلاق و احکام را تقسیم بندی صحیح و جامعی می دانید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «عالَم انسان دینی» عرایضی داشته‌ام 2- تقسیم‌بندی خوبی است. رسول خدا (ص) تکلیف ما را روشن مى‏کنند که علم سه نوع است یا «آیة محکمه» و یا «فریضةُ عادله» و یا «سُنَّةٌ قائِمَه». روایت مى‏فرماید:«فَقَالَ النَّبِیُّ (ص) ذَاکَ عِلْمٌ لَا یَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا یَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ. ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّ (ص) إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ» رسول خدا (ص) درباره مردى که علم انساب مى‏دانست و مردم دور او حلقه زده بودند و او را علامه مى‏دانستند، فرمودند؛ آن علمى که او مى‏داند علمى است که نه دانستنش براى کسى نفعى دارد، و نه ندانستنش موجب ضرر مى‏شود، بلکه علم واقعى علم به سه چیز است: علم به آیه‏اى محکم، یا فریضه‏اى عادل و یا سنتى قائم، و خارج از این سه همه فضل است و نه علم. پس طبق سخن رسول خدا (ص) یا باید بتوانى با نور آیه‏اى از آیات الهى مرتبط شوى، و یا واجباتى را بشناسى و دل را در مسیر آن قرار دهى و یا سنت قائمه‏اى را بیابى و در عالَم آن زندگى کنى و صاحب «وقت» شوى. یعنى ابتدا باید انسان آیه و نشانه‏ى محکم خدا شود، نه این‏که نشانه‏هاى خدا را صرفا بخواند و بداند. به عبارت دیگر باید جان ما منوّر به عقاید توحیدى گردد. فریضه‏ى عادله یعنى واجبات تعدیل کننده، که قواى نفسانى و حیوانى را در فضاى فطرى متعادل مى‏کند و ما را از افراط و تفریط دور مى‏کند و جان ما را موصوف به اوصاف الهى مى‏گرداند، که این دومین نوع علم است. سومین نوع علم، سنت قائمه است یعنى روشى که بر حلال و حرام الهى قائم‏ باشد تا ما را به توحید برساند و این غیر از علم به حلال و حرام خداست، عالم کسى است که آن‏ها را در وجود خود قائم کند و جان او مستغرق اوامر و نواهى الهى گردد. در اثر این سه نوع علم است که انانیت انسان نفى گشته و توحید الهى بر همه‏ى مراتب وجود او سایه مى‏افکند. موفق باشید
10930
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: با بی حوصلگی چه باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
10931
متن پرسش
سلام علیکم: فرق خمس با مالیات در چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: زندگی شهری به صورتی که امروز در دنیا مطرح است نیاز به زیرساخت‌هایی دارد که مردم شهر با دولتی که تشکیل دادند باید آن را تأمین کنند و مالیات در این رابطه به عنوان یک موضوع جدید پیش آمد، در حالی که در گذشته، خودِ مردم بدون آن‌که دولت‌ها به این شکل مطرح باشند این امور را که خیلی ساده‌تر از شکل امروزی‌اش بود به عهده می‌گرفتند. ولی خمس از اول جهت مدیریت فرهنگی جامعه مطرح بوده و به همین جهت آن به رسول خدا و ائمه‌ی اطهار«علیهم‌السلام» اختصاص داشته و ربطی به والیان شهرها نداشته. موفق باشید
10912
متن پرسش
به نام حضرت حق: با سلام استاد بزرگوار بنده در آشنایان کسانی را دارم که اهل نماز نیستند. به ذهن بنده این طور خطور می‌کند که اینها از حقیقت دین اسلام آگاه نیستند همان‌طوری که من هم فرسنگ‌ها فاصله دارم و شاید در لبه‌های مرز قرار گرفته بودم که لطف خدا دستگیریم کرد (البته این مرز هم مستحضرید برای همه یکسان نیست مثلا برای بنده ترک نماز نبود شاید اعتقاداتم ضعیف بود و در کنار نماز هم داشتم کارهای حرام هم انجام می دادم) ضمناً الان با بعضی‌ها خصوصا از قدیمی‌ها هم صحبت می کنم می بینم نماز خوندن آنها هم به دلیل این است که پدرانمان هم نماز می خواندند مثل ارث می‌ماند این واقعا برای من مایه تاسف بود و احساس می کنم با این تهاجم فرهنگی و این دوری از حقیقت (چون تا چندی پیش هم منم مثل سایرین بودم و دین برایم زیاد توجیه نشده بود مثل میوه ای که از دور ببینی تا نخوری و نچشی طعم آن را نمی‌فهمی و تا زمانی که از دور نظاره می‌کنی تا مدتی چشم را سیر می کند و بعد از آن تمایلی به نگاه‌کردن نداری البته عذر می‌خواهم برای این تشبیه مثالی در حد فکر کوچک خودم بود) باعث دین‌گریزی جوانان می‌شود و از طرفی مسائلی که در جامعه پیش می آید و بی عدالتی‌هایی که صورت می‌گیرد هم لطمه بیشتری را به ساحت دین وارد می آورد چون یک عده می گویند حکومت ما اسلامی است. البته باز هم بنده فهمیدم این دوری از حقیقت دین و به قول شما نزدیکی فرهنگ غرب به ماست اما با توجه به مطالبی که نوشتم لطف کنید ایراداتی که وارد است بفرمایید در ثانی غرض از نوشتن این‌ها اینکه بنده با آن شخصی که اهل نماز نیست باید قطع رابطه کنم یا رفتارم طوری باشد که اگر خدا خواست دین را بپذیرد مثلا اگر به عنوان مهمان وارد شود آیا باید پذیرای او باشم چون مهمان حبیب خداست؟ ثالثا بنده فکر می‌کنم اگر مباحث شما در مدارس تدریس شود خیلی کمک به دین و دنیای مردم می کند. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می‌فرمایید اکثراً معذورند و وظیفه‌ی ما است که با خوش‌رویی با آن‌ها برخورد کنیم تا زمینه‌ای فراهم شود و بتوانیم پیشنهادهای لازم را به آن‌ها بکنیم. موفق باشید
10919
متن پرسش
با سلام. در مورد حدیث امام حسین (ع) که می فرمایند: «در طلب رزق نه چنان تلاش کن که همه ی تلاش تو در طلب رزق صرف شود و نه آن چنان کار را به تقدیر وا گذار که دست بسته تسلیم شوی»، می خواستم بدانم مرز میان این دو حالت کجاست؟ یعنی از کجا تا کجا دست بسته تسلیم شدن است؟ به عنوان مثال اگر جوانی بدون داشتن منبع درآمد اقدام به ازدواج کند آیا حالت اول در مورد او صدق می کند یا حالت دوم؟ چگونه می توان تشخیص داد؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در مسیر کسب درآمد تلاش خود را بکنیم و کار و کسبی داشته باشیم و در چنین بستری نگران رزق نگردیم و چون در ازدواج لباس و مسکن و غذای همسر بر مرد واجب است نباید مرد بدون داشتن منبع درآمد اقدام به ازدواج کند. موفق باشید
10922
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد پوزش می طلبم به خاطر طرح این سوال. یکی از فامیلهای حقیر مدت چند سالی است که دست به طلا که بزند خاک سیاه می شود. اوایل کسب و تجارتش خیلی رونق داشت ولی بعد از مدتی به یکباره حال و روزش عوض شد و الان به وضعیت بسیار سختی از نظر معیشتی و رزق و روزی گرفتار شده است. بارها شغل عوض کرده ولی نه تنها هیچ سودی عاید وی نشده است، بلکه ضرر هم کرده است. به عنوان مثال یکی از بلاهایی که اخیرا مبتلا به آن شد این بود که بچه اش شب قبل از زایمان به علت پیچیده شدن ناف به دور گردنش در شکم مادر خفه شد. چند ماه پیش آشپزخانه زد ولی با چند میلیون تومان ضرر مجبور به تعطیلی آن شد. همین امروز حقیر واسطه یک معامله برای ایشان شدم، فروشنده کالا را کاملا مورد اطمینان می دانم، خود ایشان را هم می دانم که دروغ نمی گوید. همه راه هایی که ممکن بود کالا معیوب به ایشان برسد را در نظر داشتم ولی از جایی که حقیر به ذهنم نرسید کالا معیوب به ایشان رسید، یعنی با توجه به سابقه ایشان انتظار داشتیم که بالاخره از جایی ضربه بخورد و کارش به نتیجه مطلوب نرسد. اطرافیان به چند دعانویس محلی مراجعه کرده اند و اعتقاد آنها بر این بوده که در اختلافی که با یک نفر داشته از طرف آن فرد جادو شده است. شواهدی (البته نه چندان قوی) هم مبنی بر تایید این مطلب در دست است و بلافاصله بعد از اختلاف با آن شخص گرفتاریهای متعدد برای ایشان پیش آمد. یکی از آن دعانویسها گفته بود که کاری از دستش بر نمی آید و یکی دیگر هم برای نجات وی از این جادو پول زیادی طلب کرده بود. من نمی دانم مشکل چیست و راه نجات کدام است؟ این فامیل ما مشکلی هم که دارد این است که نماز نمی خواند و ماهواره هم در خانه دارد. البته نماز نخواندن وی از سر عناد نیست بلکه به علت فقر شدید فرهنگی محیط، نماز نمی خواند، یعنی قرآن، خدا، پیامبر و ... را قبول دارد ولی از اول عمر نه فقط ایشان بلکه غالب افراد فامیل در نماز کاهل بوده اند. ماهواره هم تا آنجا که اطلاع دارم به طرف شبکه های بد آن نمی رود. احتمالی که حقیر در مورد وضعیت ایشان می دهم این است که خداوند از سر لطف می خواهد با این بلاها وی را بیدار کند ولی او بیدار نمی شود. استاد عزیز دیدن وضع بد اقتصادی ایشان و خانواده اش برایم خیلی سخت است و دوست دارم بتوانم کاری برای ایشان انجام دهم ولی افسوس که خودم هم در فقرم و توانی ندارم. استاد مشکل ایشان چه چیزی می تواند باشد و آیا ممکن است جادو شده باشد؟ چقدر به دعانویس ها می توان اطمینان داشت؟ مخصوصا اینکه یکی از آنها پولی هم طلب نکرده و گفته که کاری از دستش بر نمی آید؟ برای نجات ایشان چه کاری باید کرد؟ آیا کسی هست که به داد ایشان برسد؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیزی نمی‌دانم. بیشتر در جواب سؤالات عقیدتی عزیزان می‌توانم وارد شوم. موفق باشید
10893
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: شما در یکی از چلسات تفسیر سوره فاطر از روایتی صحبت کرده بودید که در آن گفته شده در صورتی که بچه نماز نخواند باید او را کتک زد. می خواستم اگر ممکنه عین حدیث را با منبع آن بفرمایید برای استفاده بیشتر. تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: مروا اءولادکم بالصلاة لسبع واضروبوهم علیها لعشر. (مستدرک الوسائل / ج 1، 171) فرزندان خود را در هفت سالگى به نماز فرمان دهید و در ده سالگى (اگر نماز نخوانند) کتک بزنید و تنبیه شان نمائید. بخاطر آنکه نماز دربرگیرنده بسیارى از واجبات و ترک بسیارى از محرمات است. نماز ریشه و پایه دین است و موجب پاکى از نفاق و دوروئى و پیدایش صفا و صمیمیت و حفظ نفس و عادت به نظم است، تا کودک بطور صحیح نشو و نما کند و براى خود و جامعه اش فرد صالحى باشد. مراد از زدن (که در حدیث قبلى به آن اشاره شده)، زدن سخت و دردآور نیست بلکه با وجود همه شرایط، باید زدن در حد معقول باشد. امام صادق (علیه السلام ) فرمود: فى اءدب الصبى و المملوک خمسة اءستة و اءرفق . (وسائل / ج 18، 581) در تربیت کودک و برده، پنج یا شش ضربه بزن و با آنان مهربانى کن. امام على (علیه السلام ) به کودکانى که به مکتب مى رفتند فرمود: ... اءبلغوا معلمکم ان ضربکم فوق ثلاث ضربات فى الاءدب اءقتض منه. (وسائل / ج 18، 582) ... از قول من به معلم خود برسانید که اگر بیش از سه ضربه (براى تربیت شما) بزند، موجب قصاص است. اسحاق بن عمار مى گوید: به امام صادق (علیه السلام ) عرض کردم: ربما ضربت الغلام فى بعض ما یجرم قال (علیه السلام ): و کم تضربه ؟ فقلت : ربما ضربته ماءئة فقال (علیه السلام ) مائة مائة ؟! فاءعاد ذل مرتین ثم قال : حد الزنا؟! اتق الله فقلت جعلت فداک فکم ینبغى لى اءن اءضربه ؟ فقال : واحدا فقلت : والله لو علم انى لا اءضربه الا واحدا ماترک لى شیئا الا اءفسده قال (علیه السلام ): فاثنین فقلت هذا هو هلاکى اذا قال : فلم اءزل اماکسه حتى بلغ خمسة ثم غضب (علیه السلام ) فقال : یا اسحاق ! ان کنت تدرى ما اجرم فاءقم الحرفیه ولا تعد حدود الله . (وسائل / ج 18، 331 ط - آل البیت ) گاهى پسر بچه ام را به خاطر بعضى جرمها مى زنم (چه حکمى دارد؟) فرمود: چقدر مى زنى؟ عرض کردم : گاهى صد تا (تازیانه یا سیلى) مى زنم حضرت با تعجب فرمود: صدتا! صدتا! و دوبار آن را تکرار کرد. سپس فرمود: او را حد زنا مى زنى!؟ از خدا بترس. عرض کردم : فدایت گردم چقدر مناسب است وى را بزنم؟ فرمود: یکى. عرض کردم: بخدا قسم اگر بداند که بیش از یکى نمى زنم، چیزى برایم باقى نمى گذارد مگر آنرا خراب کند. حضرت فرمود: دو ضربه بزنید. دوباره عرض کرم : این مقدار باعث هلاکت من خواهد بود. اسحق گفت: دست برنداشتم تا حضرت به پنج تا رسید سپس امام خشمگین شد و فرمود: اى اسحاق اگر مى دانى چقدر جرم مرتکب شده است به همان اندازه وى را تنبیه کن و از حدود خدا تجاوز نکن. موفق باشید
10890
متن پرسش
سلام استاد: خطابم با مخاطبان شماست. عزیزان هر چه می کنید فقط با لجاجت اصرار بر گناه نکنید که چنین کسی نه توفیق ترک گناه را می یابد و نه توبه. گوشهای چنین کسی کر و چشمانش کور می شوند. من خودم مصداق چنین کسی هستم. هیچ کار خیری نمی توانم بکنم چون توفیق اخلاص در نیات از من گرفته شده. خلاصه از اصرار بر گناه و لجبازی بپرهیزید تا مانند من مخلد در نار نشوید. خدا و اهل البیت هم نمی توانند نجات دهند چنین فردی را چون با اختیار خودش نار را برگزیده و دیگر هرچه کند به در بسته می خورد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید ولی خودِ جنابعالی هم اصرار نداشته باشید که دیگر هیچ کاری خیری نمی‌توانید بکنید، همین‌که برای بقیه دل‌سوزی می‌کنید مسیر رحمت الهی را به سوی خود گشوده‌اید. موفق باشید
10891
متن پرسش
سلام: ببخشید وقتتون را می گیرم. شما مدام می فرمایید که اگر گناه کردید توبه کنید خدا می بخشد. استاد ما هم قبول داریم خدا می بخشد اما اگه گناه ملکه ما شده باشه چی مثلا من چشم چرانی ملکه ام شده، آقای ناصری می فرمودند گناه کنید خدا می بخشد اما اگر صفتی رذیله ملکه ما شد خطرناک است. استاد چه کنیم صفت رذیله مثل چشم چرانی را ترک کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به لطف خود نوری در قلب شما می‌اندازد که دیگر تمایل به این کار ندارید و متوجه می‌شوید چه زیبایی‌هایی در عالم هستی هست که با این چشم‌چرانی‌ها در حجاب می‌روند. موفق باشید
10883
متن پرسش
ﺳﻼﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻋﺰﯾﺰ: ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺳﻮﺍﻝ ۱۰۸۳۰ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ می خواستم ﻓﻘﻂ به ﺧﺎﻃﺮ این‌که ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻮﺍﻝﻫﺎ ﺭﺍ می‌دید ﺗﺸﮑﺮ کنم پس ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻮقع و ﺩﺭ ﺍین زمانه ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ پیش ﻫﺮ ﮐﺴﯽ که می رویم ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﻫﺎی ﺑﯿﺨﻮﺩ ﻭ مزخرف می کنند ﺍﻣﺎ ﭘﯿش ﺷﻤﺎ ﮐﻪ می آییم ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﯿﺪ فقط خدا ﻭ ﺭﺍه ﺭﺍ نشان می‌دهید و به ﻗﻮﻝ خودتان ﺍﻓﻘﯽ جدید ﺟﻠﻮﯼ پایمان می‌گذارید. ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﻦ ده ﻧﮑﺘﻪ ﺍﺯ معرفت النفس ﻭ برهان صدیقین ﻭ حرکت جوهری شما را کار کرده‌ام و سعی می‌کنم ریاضت ﺷﺮﻋﯽ ﺑﮑﺸﻢ. به ﺧﺪﺍ ﺑﻌﻀﯽ مواقع اکثرا در شب وقتی به درختی زمین دست نخورده ای ﻭ ﻏﯿﺮﻩ نگاه می‌کنم یک حالت عمیق و با نشاطی به ﻣﻦ دست ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺪﺍﻭﻡ این حالت و عمیق‌ﺗﺮشدن آن چه کنم؟ اگر از دیدن این چیزها محروم شوم چه کنم؟ ﺑﻌﻀﯽ مواقع هم به ﺧﺎﻃﺮ کارهای زندگی به ﻣﻦ یک حالت ﺍﺿﻄﺮﺍﺑﯽ شدید دست می دهد ﺍﺯ (ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺗﺎ به حال) ﮐﺘﺎﺑﯽ و راهنمایی مرا کنید. ﺧﺪﺍﯾﺎ عمری ﻓﻮﻕ العاده طولانی و با برکت به آقای طاهرزاده ﮐﻪ واقعا ﻣﺎ ﺭﺍ درک می کنند ﻋﻄﺎ فرما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی آرام‌‌آرام از طریق اعتماد به دستورات الهی و عمل به آن‌ها متوجه شدیم حضرت رب العالمین در کلیه‌ی امور ما حتی امور جزئی، به نور رحمانیت‌اش حاضر است. اضطراب‌ها نمی‌توانند در روح و روان ما جا باز کنند. کتاب «جایگاه رزق در هستی» می‌تواند انسان را متذکر حضور حضرت حق در امور معاش نماید. موفق باشید
10884
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد طاهرزاده: در یکی از سخنرانیهای ایشان راجع به تفسیر خطبه ی متقین راجع به اهمیت نماز و معیار سنجش انسان بودن آن مطالبی بیان نمودند. من یک خانم 34 ساله هستم. یکی از مهمترین دغدغه ها و نگرانیهای من در زندگی نمازم هست. حقیقت مطلب خیلی در نماز یا وضو شک می کنم. همیشه خواندن نماز برآیم یک اضطراب و دلهره است شبیه دلهره ی شب امتحان. که خودم احساس می کنم همیشه نمره ام خیلی کم است و این بر شدت نگرانی و اضطراب من می افزاید. از شما استاد بزرگوار تقاضا دارم من را راهنمایی کنید که چگونه از این شک و وسواس فکری و اضطراب خارج شوم و از نماز لذت واقعی را ببرم؟ این آرزوی من است. همیشه نگران هستم که اگر با این نماز بمیرم هیچ چیزی برای قبولی اعمالم ندارم. پیشاپیش از توجه و راهنمایی شما سپاسگزارم. خیلی التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند مثل همه یک وضو بگیرید و مثل همه نماز بخوانید و امیدوار به رحمت الهی باشید، «با کریمان کارها دشوار نیست» فرمودند متوجه باشید نماز چیز ارزشمندی است نه این‌که نسبت به آن حساسیت نشان دهیم و گرفتار وسواس شوید. موفق باشید
10875
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید، با اینکه ما هم می توانیم مستقیم و هم غیر مستقیم خدا را بخوانیم می شود مشخص کرد در چه زمان یا مکانی خدا را مستقیم و چه موقع خداوند را با واسطه بخوانیم؟ یا چه زمانی بهتره خدا را مستقیم بخوانیم؟ مثلا در نماز نمی شود از اهل بیت (ع) چیزی خواست ولی باز هم می شود بحق اهل بیت از خداوند چیزی خواست. (البته استاد منظور من در عالم تشریع است و الا اینکه در عالم تکوین فقط با واسطه است.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت چه در مظاهری که خداوند را در آن مظاهر به تماشا می‌نشینیم و چه وقتی ماوراء مظاهر، نظر به خدا داریم، آنچه مدّ نظر ما است خدا است و به همین جهت می‌گوییم به حقی که در اهل‌البیت هست، یعنی باز نظر به حق داریم، آن حقی که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نشان می‌دهند. موفق باشید
10868
متن پرسش
سلام علیکم استاد: سوال بنده در مورد برکت است. این برکت دقیقاً یعنی چه؟ مکانیزم دنیایی ای و مادی اش چطور است دقیقاً؟ خب فرضاً اگر حقوق بنده ماهی یک میلیون تومان است؛ همین قدر است دیگر. این یک میلیون که نمی شود 2 میلیون. گوشتی که کیلویی 30 هزار تومان است؛ نیز نمی شود 20 هزار تومان. ایضاً سایر قیمت ها. پس اینکه می گویند فلان مال برکت دارد یعنی چه؟ چطور است برخی ها با ماهی یک میلیون یا حتی کمتر دارند زندگی را می گذرانند؛ خوب هم می گذرانند. برخی نیز ممکن است با ماهی 3 یا 4 میلیون باز هم گیر خرج و برج زندگی باشند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نور الهی وارد زندگی‌ها شد آن رزقی که برای ما مقدر شده مثل حقوق ثابتی که یک کارمند دارد، در جهتی مصرف می‌شود که حقیقتاً باید مصرف شود و در نتیجه انسان با نتایج آن رزق روبه‌رو می‌شود وگرنه طوری آن را مصرف می‌کنیم که در جهت نیازهای حقیقی ما مصرف نشده. موفق باشید
10870
متن پرسش
سلام: زیارتتون قبول. یادش بخیر چند سال قبل روزی سعادت پیدا کردیم و با زیارت شما شدیم زائر حرم آقا ان شاالله. سوال اول: استاد میخوام ازتون درباره تفکر بپرسم. مدتی است بخصوص با وجود اینترنت و گروههای اجتماعی و مشارکت در گروهها که البته همه هم مذهبی هستند یا در قالب صحبتهای دوستانه فرصت مطالعه تفکر و خیلی کارهای خوب از من گرفته شده. بارها قصد دوری ازین ابزارها رو گرفتم و همه ناموفق بوده. حتی در دوران دوری ازین ابزارها هم توفیقی برای کارهای مفید مثل قرآن خواندن یا مطالعه نداشتم. انگار دست و دلم پیش نمیره و بیخود موبایل دستم میگیرم. میدونم که وقتم داره تلف میشه. چطوری غلبه کنم؟ نور زندگیم کم شده، شوق مناجاتم، کیفیت نمازهام و...همه کم شدن. چه کنم؟ سوال دوم: از وقتی ساکن تهران شدیم و از کلاسهای هفتگی شما و سخنرانی های هفتگی آقای معمار منتظرین فاصله گرفتم روحم کسل شده و ذهنم پر از افکار بیهوده، نیاز به تذکر دارم. به نظرتون چه کتابی یا چه سخنرانی رو ازتون گوش کنم یا بخوانم تا حالم جا بیاد؟ سوال سوم: رهبر عزیزمون که فرمودن فلسفه رو باید از کودکی به فرزندانمون بیاموزیم، چطوری باید چنین کنیم؟ وظیفه ما والدین چیه؟ آیا شما در این زمینه مطالب آماده ای دارید؟ ممنونم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جای شما و همه‌ی دوستان حقیقتاً خالی بود 1- با توجه به آنچه در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد باید به خودتان برنامه بدهید و همچنان روی برنامه مقاومت کنید تا شخصیت جدیدی برایتان ظهور کند 2- می‌توانید همان مباحث را به‌خصوص مباحث جلسات شنبه را از روی سایت دنبال کنید تا فضای حضورتان محفوظ بماند و در انتخاب کارها به کمک‌تان آید 3- فکر می کنم مباحث معرفت نفس مثل بحث «من کو؟» در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» خوب باشد. موفق باشید
10861
متن پرسش
سلام: محصل رشته کامپیوتر هستم. طبق حرف های شما اگر در جامعه ای نظمی وارد شود نظمی دیگر خارج می‌شود. در من روحیه ای بوجود آمده که دیگر نمی توانم به تحصیل ادامه دهم. و واقعا با نظم قبلی دیگر نمی توانم به علم آموزی بپردازم. به من می گویند رشته ات را عوض کن. مثلا فلسفه بخوان. در جواب می گم در نظام آموزش عالی، شما در واقع یک روحیه را فرا می گیرید. مثلا روحیه عدد اندیشی. فرقی نمی کند چه رشته ای تحصیل کنید، شما بالاخره در همان نظام آموزشی دارید نفس می کشید. حوزه علمیه نیز متاسفانه دارد روح خود را به روح آموزش عالی می فروشد. انصافا آدم هایی که با آن ها مشورت می کنم پای خودشان نیز گیر است و به چه کنم چه کنم افتادند (خودآگاه یا ناخودآگاه). آمال و امیال همه بلا نسبت بعضی ها شده مدرک و پول البته به اضافه رضای خدا. آدم جرات نمی کنه به پدرو مادر چیزی بگه. اصلا آدم را نمی فهمند. می گن اگر درس نخوانی بدبخت می شی ببین ما درس نخواندیم پست های مملکت دست آدم های نا اهل افتاده. با خودم می گم اگر من هم جای این مسئولین باشم با درس خواندن نمی توانم مملکت را آباد کنم. می گن حضرت آقا توصیه به علم آموزی کرده. می گم بابا آقا داره می گه علم آموزی آیا می گه صد در صد در دانشگاه. (شاید هم من اشتباه بکنم) گمشده ای دارم که در حرف های شهید آوینی می بینم. سه سال است که این اندیشه بوجود آمده و الحمد لله مثل خوره در جانم افتاده. تنها چیری که الان علاقه دارم به طراحی و گرافیک است. واقعا چه کنم؟ آیا بدبخت می شم اگه درس نخوانم؟ لطفا مرا به این جزوه و آن جزوه ارجاع ندهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید در این دنیا برای خود یک معنایی را تعریف کنید و در راستای کسب رزق وظیفه‌ی خود را نسبت به مردم و انقلاب انجام دهید، حال آن کار هرچه می‌خواهد باشد. به ما فرموده‌اند خداوند از آدم‌های تنبل متنفر است ولی نگفته‌اند هرکس دانشگاه نرفت تنبل است. موفق باشید
10862
متن پرسش

سلام استاد: زیارت قبول. میشه بفرمایید کربلا چه خبر بود و شما چه دیدید؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی بس عظیم و بزرگ در مقام عصمت و طهارت به نام حضرت حسین بن علی«علیه‌السلام» در کربلا حقایقی را به نمایش گذارد که بس عظیم بود که تنها انسان‌های معصوم توانِ دیدن آن را داشتند و در زیارت‌نامه‌هایشان آن نگاه را عرضه نمودند و بنده در بین عمل آن امام و نگاه این امام سعی داشتم با زیارت‌نامه‌های مأثور از امامان، به حقیقت کار حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» نظر کنم و خدا را شکر می‌کنم که به تصدیق محتوای آن زیارات مفتخرم و ارزش معارفی که دنبال کرده‌ام را در تصدیق مضامین زیارت اربعین و زیارت اول از زیارات امام حسین«علیه‌السلام» یافتم. چه بگویم که چگونه خداوند در زیارت اربعین حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» چه حرف‌هایی با ما دارد!! موفق باشید

10864
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی زیارات جنابعالی: با توجه به اینکه دولت عربستان درآمد زیادی از سفرهای زیارتی عمره به دست می آورد و این درآمدها را احتمالا در راه کمک به اهداف غیراسلامی نظیر کمک به گروهکهای تکفیری و ... و اسراییل می کند، نظر جنابعالی در مورد اینگونه زیارات مستحبی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در صحبتی که اخیراً با مسئولان حج و زیارت داشتند تأکید فرمودند «نباید حضور ما در حج کم‌رنگ شود و از این تریبون استفاده نکنیم» به‌خصوص که عربستان هم بسیار مایل است ما در آن صحنه‌ها حاضر نشویم، حج درآمدی آنچنانی برای عربستان ندارد. موفق باشید
10866
متن پرسش
بسم الله خودشناسی و انسان شناسی چند روز پیش این سوال رو از شما پرسیدم انسان برای خودشناسی نیاز داره که ابتدا اولیات انسان شناسی رو بدونه؟‬‏‎‬‎ این سوال وقتی به ذهنم آمد که از فردی که خودش را صاحب نظر معرفی می کرد یک سوال انسان شناسی پرسیدم، به جای پاسخ بحث را برد به سمت خودشناسی و پس از پرداختن به حواشی مختلف به من گفت شما انسان را شناخته ای و نه خودتان را من به حرف ایشان توجهی نکردم چرا که باور داشتم خودم را خوب شناخته ام. برای اطمینان سوال از شما پرسیدم جواب شما: معرفت نفس خودش اوّلیات انسان‌شناسی را با ما در میان می‌گذارد. برداشت من از این پاسخ استاد طاهرزاده این احتمال را به ذهن می آورد که لابد من هنوز خودم را نشناخته ام و قول آن فرد صادق است... با این فرض این سوال پیش می آید که اصلا خودشناسی چیست؟؟ اگر خودشناسی شناخت مراتب وجودی انسان و رابطه آن ها با همدیگر است ادعا می کنم این را می فهمم. اگر شناخت اخلاق های خوب و بد انسان است ادعا می کنم که این ها را هم می فهمم حتی می توانم ادعا کنم که ریشه خیلی از اخلاقیات بد خودم را هم می دانم. اگر خودشناسی شناخت تأثیر شیوه زندگی بر نفس و رابطه اش با عوالم غیر مادی این را هم می فهمم. اگر خودشناسی توجه به قلب و احوالات قلبی خود است که این را هم می فهمم. قطعا می توان گفت نفس انسان دریچه ای است رو به خداوند، این ها که می گویم حفظیاتم از کتابها نیست بلکه نتیجه زجرهایی که کشیدم که ناشی از عدم توجه به درون خود بود، شاید برخی از آنها را در کتابها دیده باشم اما حقیقتاً ادعا می کنم عقلم اینها را تصدیق می کند و احساسشان می کنم، اگر هم که غیر از اینهاست که می گویم ممنون می شوم نظرتان را بدانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید انسان پس از آن‌که سعه‌ی وجودی خود را شناخت همین انسان‌شناسی موجب می‌شود تا نسبت خود را با مراتب عالیه‌ی وجود انسان شکل دهد و با انجام دستورات الهی هرچه بیشتر خود را در مراتب عالیه‌ی انسانی احساس کند. موفق باشید
10859
متن پرسش
سلام استاد: در بحث عدل الهی که فرمودید رابطه ی جهان ذاتی جهان است ، مثلا خداوند غذا و غذا خوردن را خلق کرده که غذا خوردن باعث سیری می شود اشکالی برای بنده ایجاد شد: اینکه گفته می شود شما غذا بخورید ولی انتظار سیر شدن از خداوند داشته باشید یا اینکه وقتی بیمار شدید به پزشک مراجعه کنید ولی خداوند شفا دهنده است (در واقع بحث توکل) با رابطه ی جهان ذاتی جهان است منافاتی ندارد؟ یعنی مثلا اگر خداوند سیری را خلق نکرده و سیری معلول غذا خوردن است، هر کس غذا بخورد سیر می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف رابطه‌ای بین سیرشدن و غذاخوردن هست که این رابطه‌ای است ذاتی، و از طرف دیگر رابطه‌ای است بین سیری و هدفی که به دنبال سیرشدن داریم که اگر خداوند به نور خود در صحنه نیاید نمی‌توانیم از سیرشدن خود در راستای بندگی خدا استفاده کنیم، بلکه همواره به دنبال لذت غذاخوردن و سیرشدن هستیم، همچنان‌که بعضی از سلامتی جهت امور معنوی خود بهره‌مند نیستند. موفق باشید
10860
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در بحث معرفت النفس دو سوال داشتم: 1. در اکثر موارد روح و نفس به یک معنی استفاده می شود، جایگاه نفس انسان (نفس اماره، لوامه و ... ) کجاست؟ آیا این نفس جزء روح است ؟ 2. آیا به این معنی که انسان دارای حقیقتی هست، حیوانات هم دارای چنین حقیقتی هستند؟ اگر حیوانات دارای روح هستند، پس از مرگ چه می شوند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مباحث معرفت نفس از نفس ناطقه به عنوان یک موضوع فلسفی بحث می‌شود و در مباحث اخلاقی از نفس امّاره و یا نفس لوّامه بحث می‌گردد 2- انسان و حیوان هر دو نفس دارند و هر دو پس از مرگ با روح خود هستند. موفق باشید
10858
متن پرسش
سلام به محضر استاد طاهرزاده: با آرزوی طول عمر حضرتعالی 1. جزوه شرح سخنان سلوکی آیت الله بهجت (ره) و تفسیر سوره فاطر را در سایتتان نیافتم لطف فرمایید به ایمیلم ارسال فرمایید2. بنده در کارخانه ای به کار مشغولم و تعدادی از کارگران به مباحث دینی علاقمندشده اند و اطلاع کمی از مباحث دینی دارند و بعضی از گناهان از جمله به دیدن فیلم های مبتذل و فسق از موبایل مشغولند و عادت کرده اند ضمنا از بنده کتاب خواسته اند بنده چه کار باید انجام بدم و چه کتاب هایی که سخت نباشند و به مطالعه علاقمند بشوند به آنها پیشنهاد کنم؟ لطفا اگر در سایت چاپ خواهد شد نام بنده در کنار سوال نباشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسئول محترم سایت راهنمایی لازم را بفرمایید 2- شاید کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» و «آشتی با خدا» خوب باشد. موفق باشید
10854
متن پرسش
سلام علیکم: 1. احساس می کنم برای وصل شدن به معصوم شرم حضور دارم نظرتان چیست که بزرگی چون قاضی را برای شروع رابطه واسطه قرار دهم؟ 2. با بودن معصوم حی در انجام ندادن گناه به امام زمان (عج) متوسل شویم یا امام حسین(ع)؟ 3. آیا برای اینکه تحت ولایت اولیا الهی قرار گیریم نیاز به مقدمه دارد؟ 4. من می خواهم از قدم اول شروع کنم آیا کسی چون من تحت ولایت قرار می گیرد؟ 5. در ولایت انتخاب می شویم یا انتخابمان می کنند؟ برای اینکه قاضی دستمان را بگیرد چه کنیم؟ 6. منظورتان از توبه را با زبان عوام شرح دهید؟ 7. برای کسانی که خطورات ذهنی بسیار آزار دهنده ای دارند چه دستوری می دهید؟ اذکار حوقله و آیات مسخرات برای خطورات خوبند؟ آیات مسخرات چه آیاتی هستند و تاثیرشان چیست؟ در شنبه چه سوره ای و در 1شنبه چه سوره ای و همینطور تا آخر هفته چگونه با قرآن مانوس باشیم؟ در نوافل چه سوری بخوانیم؟ از کجا بفهمیم توبه مان مقبول شده یا نه؟!!خوش به حالت آدم خوب و کسی که خدا دوستش دارد! چه معامله ای با خدا کرده ای که این شده ای؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «فعلیت‌یافتن باورها» در این مورد عرایضی داشته‌ام. رویهم‌رفته کار مفیدی است 2- امروز امیر ده میخانه حضرت صاحب الامر«روحی فدا» است ولی با نظر به امام حسین«علیه‌السلام» زمینه‌ی انس با حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هم بهتر فراهم می‌شود 3 و 4- با رعایت دستورات الهی عملاً تحت ولایت الهی قرار می‌گیریم و روز به روز «آن ولایت شدت می‌گیرد. ابتدا انتخاب می‌شویم ولی در ادامه باید با رعایت دستورات الهی آن را در خود نهادینه کنیم. 5- برای انس با روحانیت عرفا از جمله مرحوم قاضی«رحمة‌اللّه‌علیه» به کتاب « فعلیت‌یافتن باورها» رجوع کنید 6- توبه یعنی گناهی که شرع معرفی کرده است را دوست نداشته باشیم و دنبال نکنیم 7- کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» جهت کنترل خطورات کمک می‌کند. آیات مسخرات آیات 54 تا 56 سوره‌ی اعراف است بحمداللّه 70 بار خواندن آن در دفع وساوس شیطان مؤثر است. در مورد ربط سوره‌ها با روزهای هفته چیزی نمی‌دانم. به کتاب «کتاب جمال الاسبوع ابن طاووس.» رجوع کنید. موفق باشید
10850
متن پرسش
با سلام: در خطبه 123 نهج البلاغه نوشته شده است که: (هر کدام از شما در صحنه نبرد با دشمن ،در خود شجاعت و دلاوری احساس کرد، و برادرش را سست و ترسو یافت، به شکرانه این برتری باید از او دفاع کند، آنگونه که از خود دفاع می کند، زیرا اگر خدا بخواهد، او را چون شما شجاع می کند) بنده با مطالعه این خطبه این طور برداشت کردم که شجاع بودن یا ترسو بودن انسان خواست خداست و اراده انسان در آن دخالتی ندارد و این موضوع با آنچه که در متون دینی خواندم که در آنجا گفته می شود که شجاعت یک فضیلت اخلاقی است و انسان می تواند آن را کسب کند. حالا سوال بنده این است که :1) منظور حضرت علی (ع) از بیان این گفته چه بوده؟ 2) شجاع بودن و ترسو بودن دست خود انسان است یا خدا ، یعنی انسان ترسو می تواند ، شجاع شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شجاعت در بسیاری موارد یک موهبت الهی است، انسان باید آن را مثل امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در جهت صحیح به کار برد و از طرفی وقتی انسان مطابق دستورات دین عمل کند و به خدا توکل کند شجاعانه عمل کرده. موفق باشید
10818
متن پرسش
با سلام و احترام: در پرسش و پاسخ مطلبی دیدم تحت عنوان زبان مقدر است. آیا فکر هم مقدر است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن روایت قدسی که حضرت حق می‌فرماید: «أَنَا عِنْدَ ظَنِ‏ عَبْدِیَ‏ الْمُؤْمِن‏» من در گمان بنده‌ی مؤمن‌ام هستم. پس هرطور که انسان مؤمن از حضرت حق انتظار دارد حضرت حق بر او وارد می‌شود و امورات او را در دست می‌گیرد. موفق باشید
10819
متن پرسش
با سلام: اگر در نماز شب فقط 2 رکعت شفع و وتر را بخوانیم از ثواب و زمینه ارتباط با حضرت حق محروم نمی گردیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرموده‌اند اگر فرصت کمی دارید به شفع و وتر بسنده کنید، إن‌شاءاللّه نتیجه‌ی لازم را می‌گیرید. موفق باشید
نمایش چاپی