بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5500
متن پرسش
سلام من از طریق یکی از دوستان دانشجویم در اصفهان با شما اشنا شده ام. نمی دانم پاسخ به این سوال را در حوزه تخصص خود میدانید یا نه؟ ولی اگر نظری در این رابطه دارید ممنون می شنوم آن را بشنوم. سوال این است که تعریف یک جامعه دینی چیست؟ البته با حدی که با مطالعات همفکرانتان ( نظیر مرتضی آوینی ) دمخور بوده ام که تصدیق می کنم که معمولا پدیده ها زمانی مورد پژوهش قرار می گیرند و واجد تعریف علمی می شوند که فقدان آن حس شود. و به همین دلیل هم هست که در دوران پسامیتی در یونان، دوران میتولوژی آغاز شد و دانشمندان در باره اوصاف میت ها به سخن پرداختند. ولی با وجود همه اینها می خواستم بدانم که شما چه جامعه ای را « جامعه دینی » می خوانید؟ و طبیعتا شئون و احکام و رفتارهای خود و دیگران را با آن تنظیم می کنید؟ چون بالاخره زندگی در جامعه دینی و جامعه غیر دینی چه از حیث حلال و حرام، و چه از حیث رفتارها و نحوه تدبیر امور زندگی تفاوت هایی هست. به عنوان مثال مسئله موضع گیری ها و یا چشم پوشی از خطاها ، مسئله کالاها و غذاها، مسئله هنجارهای رفتاری و مسئله زندگی نیمه شخصی ، واکنش های متفاوتی را در جامعه دینی و جامعه غیر دینی دارد. مشخصا می خواهم مسئله امر به معروف و نهی از منکر و همچنین مسئله تمدن اسلامی را ذیل سوال ابتدایی ام پاسخ دهید. اگر یک مسلمان در شهر پاریس و در خیابان شانزه لیزه قدم بزند و یک ناهجاری اخلاقی را در خیابان مشاهده کند، اولا طبق شرع موظف به تذکر است؟ حتی با علم به تاثیر؟ دوما با علم به تاثیر هم آیا در کل 1.5 میلیارد ، حتی یک نفر پیدا می شود که مبادرت به چنین کاری بورزد؟ اگر یک مسلمان در شهر لوس آنجلس زندگی کند آیا به فکر ایجاد یک تمدن اسلامی که در آن شئون مختلف یک جامعه منادی توحید و معنویت هستند، می افتد؟ حالا تالی سوال ابتدایی من این است که آیا در جامه ما اساسا امر به معروف به خاطر عدم تاثیر تعطیل است؟ یا به خاطر این است که امر به معروف و نهی از منکر در جامعه دینی معنا دارد و ما در ایران جامعه دینی نداریم؟ آیا با فتوای بزرگان حوزه علمیه و در راس آن ها مراجع تقلید، مبنی بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر در وضعیت فعلی جامعه ایران، تغییری در ماهیت غیر دینی جامعه ایحاد می شود؟ یعنی حکم فقیه در جوهر جامعه غیر دینی اثر می گذارد و آن را دینی می کند؟ که به تبع آن امر به معروف و نهی از منکر در ان معنا یابد؟ همینطور است مسئله تمدن اسلامی، که ما وقتی ضرورت اولیه پیدایش تمدن اسلامی یعنی طلب آن را نداریم، آیا می توان با دستور ولی فقیه و ایجاد کارگروه و سازمان به بنیان آن مبادرت ورزید؟ آیا مسئله تمدن سازی یک مسئله حکومتی است؟ اصلا حکومت ها عقلا می توانند تمدن « بسازند » ؟ آیا موسسات و هزاران متفلسف پخش شده در سرتاسر این مملکت، تاثیری به اندازه بال یک مگس روی توده ها داشته اند؟ اگر اینطور نیست( که من فکر می کنم نیست و اصلا نمی تواند اینطور باشد که از بالا مثل سلسله مراتب، معارف به قلب توده ها منتقل شود) پس واقعا طرح مسئله تمدن اسلامی در جامعه غیر دینی ما چه وجهی دارد؟ حتی مردمی که ظاهر مذهبی دارند و به ظواهر دین پایبند هستند، بسیار بسیار در اقلیت هستند چه برسد به مردمی که به فقر خود اعتراف داشته باشند و هر لحظه شان را مدیون و منتظر افاضه فیض واسطه فیض باشند. یک سوال دیگر هم داشتم. آن هم این که چرا نخبگان نزدیک به طیف به اصطلاح انقلابی برخوردی دوگانه با مردم دارند؟ ( البته منکر برخورد دوگانه رفرمیست ها با مردم نیستم.) به عنوان مثال جناب وحید یامین پور، همصدا با دیگر دوستانشان در قبل از انتخابات، کلی از دلبستگی مردم به انقلاب حرف می زدند و کلی نوشابه برای فهم مردم باز می کردند، ولی به محض شکست سیاسی سعی در معیشتی دانستن رای مردم به آقای روحانی داشتند. بحث این نیست که آرای آقای روحانی معیشتی نیست. ولی به نطرم همه در ایران، ( چه رفرمیست، چه محافظه کار چه حزب اللهی و انقلابی) مردم را زمانی فهیم می دانند که به آن ها اقبال می کنند و زمانی که مردم به آن ها پاسخ منفی می دهند ، مردم را شکم پرست و آرایشان را شکمی می خوانند. یکی می گوید سیب زمینی یکی میگوید درد معیشت. من خودم با این مردم ( که اتفاقا خودم جزوشان هستم) رودربایستی ندارم و نوشابه برایشان باز نمی کنم. ولی از افرادی که گاهی سطح مردم ایران را تا سطح قوم برتر اسلام، بالا می برند و ادعا می کنند که مردم غیور و انقلابی ما برای شکم از انقلاب دل نمی کنند، بعید است که رای 18 میلیون آدم را ( که اتفاقا من هم اعتقاد دارم خیلی به انقلاب دلبستگی ندارند) شکمی بخوانند؟ نظر شما چیست؟ با تشکر شاگرد تازه شما محمد تنکابنی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه بنده به موضوعات و حوادث اجتماعی حالت طیفی دارد بدین معنی که یک روح را در نظر می‌گیرم و اندازه‌ی افراد یا اجتماع را در نسبتی که با آن روح دارند بررسی می‌کنم بدین لحاظ جامعه‌ی دینی از نظر بنده جامعه‌ای است که اساس و معنی خود را در رجوع به خدا می‌داند ولی با تعریف‌های مختلف. یکی هیچ تضادی بین جامعه‌‌ی غرب زده و جامعه‌ی دینی نمی‌بیند و دیگری هیچ تناسبی بین جامعه‌ی دینی و غرب‌زدگی نمی‌یابد. از نظر بنده هر دوی این نگاه ها در جامعه‌ی دینی جای می‌گیرند زیرا آن اولی نمی‌داند که مبنای تفکّر غربی با زندگی دینی متفاوت است؛ گمان می‌کند می‌تواند با ظاهر زندگی غربی به باطنی الهی نظر کند. همین‌طور که اکثر مردم آمریکا خود را جامعه‌ی دینی می‌دانند و آن‌چه بر روی اسکناسشان نوشته‌ که «خدا حافظ ما است» را قبول دارند. این که در یک جامعه‌ باید به رویکرد‌های کلی آن جامعه و نقطه‌های آرمانی آن جامعه نظر کرد و مطابق آن بستر را فراهم کرد تا همه‌ی آن‌هایی که معنای خود را رجوع به خدا می‌دانند احساس کنند یک نوع آشنایی با آن جامعه دارند و اگر احساس برای تحقق و به فعلیت رساندن «ما بالقوه‌« هایش باید امر به معروف کرد، امر به معروف هم می‌کند. مشکل آن است که هنوز نتوانسته‌ایم نسبت جامعه‌ای که به دنبال آن هستیم را با تمدّن غربی روشن کنیم و تا از این بحران خارج نشویم ـ‌که معتقدم به خوبی خارج می‌شویم‌ـ بسیاری از سوالات شما بی‌جواب می‌ماند و امر به معروف گم می‌شود چون نمی‌دانیم معروف ما که همان جامعه‌ی آرمانی ماست چه خصوصیاتی دارد ، در این راستا معنای تمدّن اسلامی ظهور نمی‌کند که دست و دل‌ها به سوی آن حرکت کند. تأکید بنده آن است که اگر جامعه‌ی اسلامی را یک طیف از انسان‌ها بدانید،‌تنها نظرتان به پایین طیف نمی‌افتد تا از حضور در تمدن اسلامی که با عبور از غرب ظهور می‌کند مأیوس شوید. آیا باورتان می‌آمد چنین شهدایی و چنین مادران شهدایی از طیف این مردم ظهور کنند؟ اجازه ‌بدهید تنها با طرح موضوع این مطلب را تمام کنم و از نقش عقل در ساختن تمدن سخن نگویم و در راستای طیفی‌دیدنِ مردم با آقای یامین پور همدلی کنیم تا نه نسبت به ظهور جنبه‌ی معیشتی مردم در رأی به آقای روحانی چشم بر هم گذاریم و نه وجوه دیگری که جنبه‌هایی از عقلانیت داشت در این انتخابات و انتخاب آقای روحانی نادیده گرفته‌ شود. مگر نه آن است که انسان‌ها در معرض الهام بین فجور و تقوی هستند و اگر شرایط الهام تقوی فراهم باشد در این وجه رشد می‌کنند و بالعکس؟ چرا مثل حضرت روح‌الله بیشتر جنبه‌ی الهام به تقوی را پیشه نکنیم و ببینیم و بگوییم مردم ما فهیم و ایثار‌گرند و در ضمن اگر در بعضی زمان‌ها از بعضی جهات نظر به جنبه‌ی فجورشان کردند آن را به سبک لیبرالیستی تأیید نکنیم. با این که سوالات زیادی هست که باید جواب دهم همین‌جا عرایضم را تمام می‌کنم. موفق باشید
5499
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند استاد دچار مشکلات فکری روحی شدم که بعید می بینم به این راحتی بتوانم ازشرش راحت بشم چندی پیش یکی از عزیزانم را از دست دادم علم پزشکی زنده بودنش را 50 50 اعلام کرد و من اعتمادم را به خاندان اهل بیت 100 در صد محسوب کردم قبل از اینکه برای مان چنین مشکلی پیش بیاد من به مشهد رفتم و دست به دامان امام رضا (ع) شدم متاسفانه نمی دانستم این همه راه رفتم ولی امام جوابم را نمی دهد بعد از سفر خودم و همسرم بیکار شد یم در حالی که کلی التماس امام رضا را کردم که چنین اتفاقی نیفتد و بعد خیلی ساده با وجود آنکه التماس امام زمان و امام حسین و امام رضا را کرده بودم و کلی نذر و نیاز برای خاندان نبوت کردم فرزندم را از دست دادم برایم جالب است قبل از این وقایع عجیب به این 3 امام علاقه داشتم اما جواب را از این بزرگوار ها نگرفتم پس انتظاری از بقیه شان ندارم حالا در شرایطی روزگار را می گذرانم که دلخوری از این بزرگواران تمام وجودم را گرفته چندین بار برایم شرایط زیارت جمکران و امام رضا پیش آمد اما حاضر به رفتن نشدم چرا که زیارت را بی فایده می دانم راستش به خودم می گویم هر چه بخواهداتفاق بیفتد در شبهای قدر رقم خورده اگر بنا بر التماس باشد همان شبها باید اینکار را بکنم مابقیش باید رفتارم رااصلاح کنم و بس اعتقادی ندارم که آنها بتوانند برایم کاری کنند چون خدا نمی خواهد وقتی خدا نخواهد هیچ کس هیچ کاری نمی تواند انجام دهد دعا را فقط صرف آرامش و کمال می دانم نه صرف برآورده شدن در شرایط روحی به سر می برم که اگر کسی بگوید از این خاندان کرامت دیده اند یا شفا گرفتن فکر می کنم یا دروغ می گویند یا نه چون مشکلشان قرار بوده رفع شود و این رفع مشکل در اراده خداوند هم بوده پس حل شده حالا آنها اسمش را کرامت و شفا و ... می گذارند به خودم می گویم من این بزرگواران را فقط صرف امام قبول دارم وقتی قرار است همه چیز طبق خواست و طبق برنامه خدا پیش برود چرا باید برای حاجاتم التماس این خاندان را بکنم و به خودم می گم تو ی تقدیر م این بوده که من و همسرم بیکار شویم و به خانه ای برویم که برکت و روزی ندارد و فرزندمان را از دست بدهیم در حالیکه دیگران وقتی فرزندشان در شرایط بچه ما بوده باید زنده بماند این خواست خداست و نباید به منطق خدا اعتراض کرد چون هیچ کس سر از حکمت آن در نمی آورد این خواست خداست یک فرد با مباحث شما به کمالات برسد و یک فرد مثل من نتواند از بن بست نجات پیدا کند راستش دیگر انگیزه ای برای دعا ندارم چه برسد به اینکه مباحث را دنبال کنم استاد دیگر دلم برای امام رضا (ع) امام زمان(ع) و امام حسین(ع) تنگ نمی شود و دیگر آرزوی زیارتشان را ندارم خواهشا من را از این بی دینی نجات دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امامان نققطه‌های آرمانی ما هستند تا با نظر و محبت به آن‌ها خود را از تنگناهای دنیا و آرزوها آزاد کنیم و اگر برای دعای خود آن بزرگان را واسطه قرار می‌دهیم با توجه به این امر است که اگر مصلحت ما در برآوردن حاجاتمان بود به نور امامان معصوم آن حاجات برآورده می‌شود. از طرفی بعضی از امور هست که با دعا محقق می‌شود و تا دعا نکنیم محقق نمی‌شود همچنان که بعضی امور هست بدون دعا محقق می‌گردد. در مورد امورات از نوع اول اگر ما دعا کنیم اجابت می‌گردد ولی اگر مصلحت ما نبود و از امورات نوع اول نبود، چرا انتظار داریم اجابت شود؟ موفق باشید
5480
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم یک ماهی میشود که کم و بیش در حال مطالعه کتب شما میباشم و در این یک ماه به لطف پروردگار چیز هایی هر چند اندک به دست آورده ام اما متاسفانه پس از اتمام ماه رمضان احساس می کنم شیطان از هر دری که می شود برمن نفوذ پیدا می کند و من را مورد وسوسه قرار میدهد بعضی اوقات که فکر میکنم کارم اشکال شرعی نداشته به شک می افتم و توبه می کنم ولی وقت زیادی نمی گذرد که دوباره شیطان را در کارهای دیگر خودم مشاهده میکنم از شما استاد ارجمند در خواست می کنم بنده را در این زمینه و راه های کنترل نفوذ شیطان و با معرفی چندی از کتب خود راهنماییی کنید این را هم بگویم که بنده یک فرد 22 ساله ودانشجو هستم باتشکر وسپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از راه‌هایی که شیطان نمی‌تواند وارد شود راه‌های عقلی است، شیطان گرفتار وَهم است. مباحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین إن‌شاءاللّه تمرکز خوبی به شما می‌دهد. در ضمن ورزش فراموش نشود. موفق باشید
5457
متن پرسش
سلام علیکم من عازم سفر به مشهد مقدس هستم میخواهم بدانم چه کنم تا زیارت من بهترین بهره ها را برایم داشته باشدو در خواستهایم را چگونه از امام خود مطالبه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ی مربوط به زیارت و دعا إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید
5380
متن پرسش
باسلام 1.آیت الله جوادی می فرمودند همانگونه که گفتند نماز را اقامه کنید نه اینکه بخوانید شما مبلغان هم باید مردم را اقامه کنید چون مردم هم ستون دین و نظام هستند سئوال من این است که ما چگونه مردم را باید اقامه کنیم؟ 2.همانگونه که مستحضرید ما سه علم داریم:1.فقه(انجام واجبات و ترک محرمات)2.متخلق شدن به اخلاق.3.عقایدو مباحث معاد و اسماء و صفات و...، سئوال من این است که الان سیر شما بیشتر ناظر به شماره3 است حال آنهایی که می خواهند سیر شما یا سیر علمایی که در شماره3کار کردند را کار کنند آیا قبلش به عنوان مقدمه ابتدا باید انجام واجبات و ترک محرمات کنند و بعد متخلق به اخلاق شوند و بعد برسند به سیر شماره3(سللوک عرفانی نه سلوک اخلاقی) یا نه اینکه همه را باهم جلوبروند؟ ب:اگر سیر شما را هم بروند خب بالاخره شاید گاهی از انسان محرمی سر بزند آیا بهتر نیست سیر شما را نروند و اول ترک محرمات کنند؟(که طبیعتا این هم خیلی سال طول می کشد که شاید به سیر شماره3 نرسند) 3.جایگاه کتاب حیات زمینی آدم در سیر شما کجاست؟ب:بعضی می گویند بعد کتاب معاد و قبل از شروع المیزان این کتاب را بخوانید این درست است؟ 4.طبق جواب سئوال5300پس روزه به بدن فشار می اورد ذاتا درست است؟ پس این چگونه با اینکه فرمودید فشار آوردن به بدن توهم است جمع می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با ارائه‌ی دین به صورت حضوری و انقلابی و نظر به مهدویت إن‌شاءاللّه دین اقامه می‌شود همان‌طور که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نشان دادند 2- مگر می‌شود بدون رعایت فقه قدمی در دین برداشت؟ در تمام مراحل دینداری باید مواظب حرام و حلال الهی بود و برای قرب الهی خود را در اخلاق و معارف رشد داد 3- حرف خوبی است 4- اگر انسان ماوراء بدن زندگی کند، فشار بدن را به چیزی نمی‌گیرد و از این جهت متوجه می‌شود وَهم او فعّال است که گرسنگی بدن را برای او عمده می‌کند. موفق باشید
5347
متن پرسش
سلام استاد عزیز. ضمن آرزوی قبولی طاعاتتان چند سوال داشتم 1. استاد اینکه در قرآن آمده «عنده ملکوت کل شیء»، معنای کلمه «ملکوت» چیست؟2. مگر کلمه «موجود» به معنای چیزی که بوجود آمده، نیست؟پس چرا در یکی از فرازهای ذعای جوشن کبیر خدا را با کلمه »موجود» مورد خطاب قرار داده؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حقیقت وجودی هر مخلوقی جنبه‌ی ملکوتی آن مخلوق است، مثل نفس ناطقه‌ی شما که حقیقت وجودی شما است 2- باید از سیاق دعا متوجه شد که نظر به حضرت حق دارد از آن جهت که موجودی است که همه‌ی موجودات از اوست و به این معنا یعنی وجود مطلق است. موفق باشید
5338
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید سؤالی در مورد اهدای کارهای خیر به حضرت عزرائیل از شما پرسیدم و به شماره 5266 به این صورت در سایت شما درج شد"س: با سلام و خسته نباشید بزرگان سفارش میکنند برای رفیق شدن با حضرت عزرائیل، اعمالی را به ایشان اهدا کنید یا برای سلامتی ایشان صلوات اهدا کنید سؤالم این است این اعمال چه تأثیری برایشان دارد؟ ایشان جزء ملائکه هستند و ما منا الا و له مقام معلوم با این اهدا مقام آنها که بالاتر نمیرود؟ ج: باسمه تعالی: سلام علیکم. با بهترین رجوع به حضرت عزرائیل«علیه‌السلام»، با بهترین تجلیات آن ملک مقرب روبه‌رو می‌شویم چون ملائکه‌ی مقرب دارای تجلیات مختلف‌اند. موفق باشید" منظور شما از جواب را متوجه نشدم امکان دارد بیشتر توضیح بفرمایید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که می‌توان با هدیه‌ی نماز و یا عمل خیری به حضرت عزرائیل (علیه السلام) زمینه‌ی تجلّی نور حضرت عزرائیل را طوری فراهم کرد که آن نور جنبه‌ی لطف به ما را داشته‌باشد و با صورتی زیبا بر ما جلوه کند. موفق باشید
5313
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام به شما استاد گرامی یک سوال درباره ی درک شب قدر ار حضورتان داشتم.... در اون فایل صوتی تون که عرض کرده بودید گفته بودید که:(( وقتی انسان حضور در عالم معنا را جدی گرفت و سعی کرد در آن عالم بیشتر حضور داشته باشدقدرت جمع الجمع پیدا میکند...)) حالا سوال من از شما این است که این که میگویید انسان حضورش جدی بگیرد و خود را در ان عالم بیشتر حضور بدهد به چه معناست؟ اگه میشود بیشتر توضیح دهید.. حال ما چه کنیم در شب قدر؟؟؟؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث معرفت نفس روشن می‌شود که نفس ناطقه به جهت تجردی که دارد در همه‌ی عوامل حاضر است و تعلق به بدن مانع این حضور است، از طریق رعایت دستورات شرع مثل روزه‌، غلبه‌ی حکم بدن را کم می‌کنید و حضور نفس جدّی می‌شود. در همان فایل عرض شد جلسات 1 و 4 و 6 کتاب «رمضان؛ دریچه‌ی رؤیت» مطالعه شود. موفق باشید
5300
متن پرسش
باسلام شما در کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا فرمودید که اینکه می گویید گرسنه می شویم و ضعف می رویم توهم است می خواستم ببینم این چگونه با سیره پیامبر که از شدت گرسنگی سنگ به دل خودشان می بستند جمع می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب ملاحظه فرمودید آنچه باعث قدرت انسان می‌شود اتصال روح انسان است با عالم معنا که مثال قوت حضرت جبرائیل آورده شد. لذا نباید به گرسنگی بدنی چندان توجه داشت و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در این راستا به شکم مبارک خود سنگ می‌بستند تا روحشان مشغول آن گرسنگی نشود. موفق باشید
5283
متن پرسش
سلام.جناب استاد پیامبر گرامی اسلام در ماه رجب مبعوث شده اند واولین آیات را گرفتند تا ماه رمضان وشب قدر حدود 2ماه فاصله است که اگر انزال دفعی وحی را در اولین شب قدر و ماه رمضان بعد ازبعثت نیز بگیریم باز هم این اشکال پیش می آید که پیامبر اسلام حدود 2ماه تمامی وحی را در قلب مبارکشان نداشته اند و یک جا از خود شما خواندم که باید تمامی وحی از ابتدا نزد شخص محمد مصطفی (ص) باشد.لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث نزول قرآن در شب قدر چرا آن نزول را منوط کنیم به شب قدر بعد از بعثت. چه اشکال دارد که در شب‌های قدر قبل، حقیقت قرآن بر قلب مبارک حضرت نازل شده بدون آن‌که بحث رسالت و اظهار تشریعی آن مطرح باشد و حتی بدون آن‌که حضرت فکر کنند آن حقیقت مایه و ماده‌ی شریعت اسلام است. واللّه اعلم. موفق باشید
5280
متن پرسش
سلام.جناب استاد گاهی با خواندن برخی کتب احساس تکبر وغرور به انسان دست می دهد واین حس آزار دهنده می باشد وترس از این می رود که هرچه مطالعه بیشتر شود به جای قرب به بعد از الله گراییده می شویم آیا درست این است که این کتب را دیگر نخوانیم ودست از مطالعه بکشیم ویا راه حلی برای جلووگیری از این حس بد می باشد.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل این‌که گاهی انسان در اثر عبادت گرفتار عجب می‌شود باید به جای ترک عبادت متوجه توفیقی باشیم که از طرف حضرت حق نصیب انسان می‌شود، در مورد توفیقی هم که خداوند در کسب معارف حقه به انسان می‌دهد باید همین‌طور برخورد کرد. موفق باشید
5259
متن پرسش
سلام استاد وهابیت مهم است که ما در مورد آن بخواهیم فعالیت کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با ارائه‌ی اسلامی که فقه و عرفان و فلسفه ی‌ آن از آیات و روایات گرفته شده باشد روسیاهی وهابیت را به خوبی روشن می‌کنیم. موفق باشید
5258
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانمایه و آرزوی صحت و سلامتی. استاد یکی از مشکلات و دغدغه‌های عمیق بنده که بخصوص نمود آن در این مراسم‌های به اصطلاح افطاری به شدت برایم رخ نمود، جوانان وحتی میان‌سالان و افراد مسنی هستند دیگر در صحبت‌هایشان بی‌رحمانه همه چیز را زیر سوال می‌برند. از روزه و ماه رمضان گرفته (البته ماهواره و متاسفانه بعضی موارد داخلی خودمان از جمله مثلا فتوای آقای شبیری زنجانی در ساختارشکنی روزه داری بی تاثیر نیست) تا حتی معاذاله وحیانی بودن کتاب آسمانی و ... البته بحث‌های مطرح شده عمیق نیست ولی شدیدا در حال گسترش است. از طرفی دلم می‌سوزد و مواردی را مطرح می‌کنم ولی با توجه به اینکه مطالعه عمیقی پشت آنها نیست، صرفا به مباحثاتی بیهوده منجر می شود. بحث صله ارحام و نزدیکی افراد هم مطرح است. واقعا در این جلسات چه می‌توان کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ما نباید قطع رحم کنیم، اگر آمادگی داشتند و جنابعالی هم توان روشن‌کردن موضوع را در خود دیدید موضوع را برایشان روشن می‌کنید. در مورد فتوای مذکور نیز شایان ذکر است اولا اگر یک مجتهد نظرش را مستند به منابع اسلامی نقل کند، نبایستی به فتوا اعتراض کرد (البته بنده نفیا و اثباتا در مورد مجتهد بودن فرد مورد نظر و صحت و بطلان نظرشان تخصصی برای نظر دادن ندارم) ثانیا: فتوای مد نظر شما از جناب آقای بیات زنجانی است نه از آیت الله شبیری زنجانی که از مراجع تقلید مورد تأیید جامعه‌ی مدرسین می‌باشند. موفق باشید
5224
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز. استاد، مطلبی است که چندین سال است متوجه آن شده ام ولی متاسفانه صدای امثال حقیر به گوش کسی نمی رسد. اجازه می خواهم اون را در این سایت در قالب درد دل با حضرت عالی ارائه دهم شاید مسوولی ببیند و کاری بکند. و اون هم اینکه:----------> نمی دانم چرا غالب برنامه های شبکه اصفهان پر از تحریکات مخفی جنسی است. استاد من مردی 35 ساله و متاهل ام ولی نمی دانم چرا تا این برنامه های شبکه اصفهان را می خواهم ببینم حالم بد میشود؟ در مورد این مساله برخی از دوستان هم با بنده هم عقیده هستند. نمی دانم چرا شبکه اصفهان غالبا از مجریان زن در گفتگو با مردان استفاده می کند. آیا مجری مردی در اصفهان نیست؟ استفاده از مجریان زن با تن صدای ویژه و محرک، و استفاده آنان از مقنعه یا روسری های رنگارنگ در زیر چادر، پوشیدن مانتوهای رنگی و روشن... استاد باور کنید طرفدارانه قضاوت نمی کنم. نمی دانم چرا میزان تهییج در شبکه های دیگر این قدر نیست. نمی دانم مطلبم را چه جوری بیان کنم، فقط بگویم اگر 1 ساعت قبل از اذان بیننده تلویزیون باشید و گشتی در میان شبکه های تلویزیون بزنید تفاوت را احساس می کنید. شاید برخی امروزه چنین طرز تفکری برایشان عجیب باشد، ولی استاد اون جایی که قرآن می فرماید: و اذا سالتموهن متاعا فسئلوهن من وراء حجاب، ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن. در این آیه قرآن به مردهای مسلمان توصیه می کند که اگر متاعی از زنان پیامبر می خواهید،از پشت پرده بخواهید(که اغلب میانسال و به بالا بودند و اینکه این آیه احتمالا اختصاص به زنان پیامبر ندارد و شاید این ارتباط با آنها دو دقیقه بیشتر طول نکشد) دیگر چه جایگاهی برای من وجود دارد که در مورد فلان مساله مثلا ترافیک شهری یا برنامه باران دو ساعت روبروی یک خانم جوان مباحثه علمی و فنی و مذهبی داشته باشم و یا حتی بیننده چنین برنامه ای باشم. و البته شاید طرفین گناهی مرتکب نشوند، ولی قرآن می فرماید این کار رو نکنید تا قلبهای شما و طرف مقابلتان پاک بماند. متاسفانه این رعایت نکردن ها که حاصل غلبه فرهنگ غرب است این قدر تکرار شده است که طیف مذهبی ما هم حق دارد چنین طرز تفکری را عجیب و غریب ببیند، در حالیکه اگر کسی به فطرتش رجوعی داشته باشد به راحتی متوجه مشکل می شود. خداوند به شما جزای خیر عطا فرماید. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز تا اندازه‌ای با نظر شما موافقم حتی فاصله‌ی مجری زن با کارشناسی که برای صحبت آورده‌اند گاهی آنقدر کم است که فاصله‌ی صورت‌هایشان از فاصله‌ی دو نامحرم کمتر است. حرف خوبی می‌فرمایید حقیقتاً در بعضی برنامه‌ها «تحریک مخفی جنسی» حاکم است. موفق باشید
5221
متن پرسش
باسلام علت روحی کاهل نمازی و راه درمان ان چیست؟ کتابی رو که معرفی کردید خواندم اما چاره ای حاصل نشد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه شد با نماز در حضور حضرت حق قرار می‌گیرد و در معرض انواع انوار اسماء الهی واقع می‌شود مگر می‌تواند از نماز فاصله بگیرد و کار دیگری را بر نماز ترجیح دهد. باید در انجام نماز استمرار داشت تا مقصود حاصل شود. کتاب «آداب الصلات» حضرت روح الله غوغا می‌کند، چی می‌گویی خوانده‌ام و چاره‌ای نشد؟ مگر خواندنی است؟! دستورالعمل رفتن است. چند سال طول می‌کشد تا به کمک آن کتاب و از طریق نمازهای مستمر آرام‌آرام جلو بروید. موفق باشید
5220
متن پرسش
منظور از فقره دعای شریف سیفی صغیر " رب ادخلنی فی لجه بحر احدیتک..." چیست؟ ایا منظور مقام فنا فی الله است؟ در ان صورت چه مرتبه ای از فنا؟یا به سایر مقامات اشاره دارد؟ایا وصول به " لجه بحر احدیتک" اختصاص به معصومین (ع) دارد یا نه؟ ایا بزرگان عرفان و معرفت از جمله امام-علامه طباطبایی و ایه الله بهجت ار این مورد نکاتی دارند یا نه؟ با تشکر فراوان .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم برداشت خوبی است. آری نور احدی تشکیکی است و دارای شدت و ضعف است هر اندازه انسان در نفی خود بکوشد به همان اندازه وجودش تحت تأثیر نور احدی قرار می‌گیرد و در منظر خود، خودی نمی‌بیند و از طرفی اگر حضرت حق به نور احدی و نه به نور اسمی خاص، بر قلب سالک تجلی کند سالک به همان اندازه نظر به جزئیات ندارد و هرچیز را در آن حقیقت کلی فانی می‌یابد. موفق باشید
5205
متن پرسش
باسلام.ا1)ینکه انسان دعا میکنه واز خداچیزی رو میخواد چه جوریه؟خداکه میدونه ماچی میخوایم خودش اجابت کنه دیگه.2)درصلوات خدا دورود میفرسته یعنی چی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعضی از چیزهایی که خداوند می‌خواهد به بنده‌اش بدهد مشروط به تقاضای بنده است 2- در کتاب « صلوات بر پیامبر(ٌص)عامل قدسی‌شدن روح» عرایضی در این مورد داشته‌ام به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید
5195
متن پرسش
سلام علیکم در متون دینی داریم که نیت خیر اجر دارد مثلا اگر کسی نیت کند ای کاش پول داشت و به فقزا کمک می کرد چون نیتش صادقانه ایت انشا الله اجر دارد ولی سوال من در باره مرتبه بالا تری است مثلا یاد فلبی خدا و اهل البیت و همچنین تلاش برای حضور قلبی و قرب الهی اینها خود عمل است؟ یا فقط عمل در تعریف دینی اعمالی است که با اعضای بدن انجام می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری بنا به روایت نیّت خودش عمل است مگر نیت‌هایی که تنها با عمل معنا می‌دهند. موفق باشید
5173
متن پرسش
سلام علیکم استاد مقام معظم رهبری در آخرین جلسه هیئت دولت با ایشان فرمودن: بعضی ها دنبال اینند که استاد پیدا کنند و ذکر و ریاضت بکشند اما اینها نیاز نیست انجام واجبات ترک محرمات، می خواستم بدانم آیا ایشان نفی سیره آیت الله قاضی و حسن زاده می کنند یا نفی سیره آیت الله کشمیری می کنند؟خب بالاخره از انجام واجبات هم باید بالاتر رفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی حرف در عمل همین است که رهبری فرمودند و در معارف حقه فرمودند اندیشه‌ی ملاصدرا فقه اکبر است. عمده جمع بین معارف و عمل به احکام شریعت است. در حالی که در مورد مرحوم قاضی فرمودند:« مهمترین مسئله در این باب، این است که ما در بین سلسله‌ى علمى فقهى و حِکمى خودمان در حوزه‌هاى علمیه - در این صراط مستقیم - یک گذرگاه و جریان خاص‌الخاص داریم که میتواند براى همه الگو باشد، هم براى علما الگو باشد - علماى بزرگ و کوچک - هم براى آحاد مردم و هم براى جوانها؛ میتوانند واقعاً الگو باشند. اینها کسانى هستند که به پایبندى به ظواهر اکتفاء نکردند، در طریق معرفت و طریق سلوک و طریق توحید تلاش کردند مجاهدت کردند کار کردند، و به مقامات عالیه رسیدند. و مهم این است که این حرکت عظیم سلوکى و ریاضتى را نه با طرق من‌درآوردى و تخیّلى - مثل بعضى از سلسله‌ها و دکانهاى تصوّف و عرفان و مانند اینها - بلکه صرفاً از طریق شرع مقدّس آن هم با خبرویت بالا، به دست آوردند.»موفق باشید
5166
متن پرسش
1.سلام.جناب استاد من طلبه هستم دریکی ازحوزه های تهران.یک سلسه مباحثی به نام مبانی طلبگی درحوزه ما دنبال می شود که مباحث گوناگونی در آن مطرح می شود.ولی موضوعی که خیلی مرا مشغول کرد وهنوز هم به آن معتقد نیستم ازاین قرار است که مسئول مدرسه ما که انسان محترمی است درباره ی این که درباره موضوعات دین چه کسانی باید داخل شونداین طوری نظرمیدادند که ابتدا باید اجتهاد فقهی-اصولی داشته باشیم وبعد به علوم اسلامی وارد شویم وهرکسی که در این زمینه مجتهد نیست حق ندارد که اظهار نظری درباره دین کند ومطمئنا سبب انحراف می شود.این خلاصه نظر ومبنای ایشان می باشد. 1.ابتدا سوال من این است که آیا می شود تمامی علوم اسلامی را زیر فقه مصطلح تعریف کرد ودید؟وآیا این ظلم به دیگر علوم نیست وارزش گذاری کردن تعالیم اسلام نمی باشد؟ 2.اصلا فقه واصول در دیگر علوم نظیر فلسفه یا عرفان یا تفسیر چه کارکردی دارد؟واگر دارد نسبت اینها چه قدر می باشدومقدار لزوم چه قدراست؟واصلا چرا نمی گوییم که لازمه ی ورود به فقه واصول مثلا داشتن اجتهاد فلسفی باشد؟ 3.آیا این خود ایجاد اصطکاک وسستی در یک جامعه دینی نیست که فقط بگوییم یک عده خاص می توانند راجع به دین اظهار نظر کنند؟البته اینها دلیل می آورند که چگونه که یک شخصی که پزشک نیست طبابت کند ازهزار جا مواخذه می شود چرا درباره دین هرکس به خود اجازه می دهد اظهارنظر کند؟ 4.نظر امام خمینی (ره)ورهبر انقلاب در این باره چیست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم که « إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ هُوَ فَضْل‏ .حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: « بدان که انسان به طور اجمال و کلى داراى سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم است: اوّل، نشئه آخرت و عالم غیب و مقام روحانیت و عقل. دوم، نشئه برزخ و عالم متوسط بین العالمین و مقام خیال. سوم، نشئه دنیا و مقام ملک و عالم شهادت. و از براى هر یک از این [ها] کمال خاصى و تربیت مخصوصى است و عملى است مناسب با نشئه و مقام خود، و انبیاء، علیهم السلام، متکفل دستور آن اعمال هستند. پس کلیه علوم نافعه منقسم شود به این سه علم، یعنى، علمى که راجع است به کمالات عقلیه و وظایف روحیه، و علمى که راجع به اعمال قلبیه و وظایف آن است، و علمى که راجع به اعمال قالبیه و وظایف نشئه ظاهره نفس است.اما علومى که تقویت و تربیت عالم و روحانیت و عقل مجرد را کند، علم به ذات مقدس حق و معرفت اوصاف جمال و جلال، و علم به عوالم غیبیه تجردیه، از قبیل ملائکه و اصناف آن، از اعلى مراتب جبروت اعلى و ملکوت اعلى تا اخیره ملکوت اسفل و ملائکه ارضیه و جنود حق جلّ و علا، و علم به انبیا و اولیا و مقامات و مدارج آنها، و علم به کتب منزله و کیفیت نزول وحى و تنزل ملائکه و روح، و علم به نشئه آخرت و کیفیت رجوع موجودات به عالم غیب و حقیقت عالم برزخ و قیامت و تفاصیل آنها، و بالجمله، علم به مبدأ وجود و حقیقت و مراتب آن و بسط و قبض و ظهور و رجوع آن. و متکفل این علم پس از انبیا و اولیا، علیهم السلام، فلاسفه و اعاظم از حکما و اصحاب معرفت و عرفان هستند. و علومى که راجع به تربیت قلب و ارتیاض آن و اعمال قلبیه است، علم به منجیات و مهلکات خلقیه است، یعنى، علم به محاسن اخلاق، مثل صبر و شکر و حیا و تواضع و رضا و شجاعت و سخاوت و زهد و ورع و تقوى، و دیگر از محاسن اخلاق، و علم به کیفیت تحصیل آنها و اسباب حصول آنها و مبادى و شرایط آنها، و علم به قبایح اخلاق، از قبیل حسد و کبر و ریا و حقد و غشّ و حبّ ریاست و جاه و حبّ دنیا و نفس و غیر آن، و علم به مبادى وجود آنها و علم به کیفیت تنزه از آنها. و متکفل این نیز پس از انبیا و اوصیا علیهم السلام، علماى اخلاق و اصحاب ریاضات و معارف‏اند. و علومى که راجع به تربیت ظاهر و ارتیاض آن است، علم فقه و مبادى آن، و علم آداب معاشرت و تدبیر منزل و سیاست مدن، که متکفل آن علماى ظاهر و فقها و محدثین هستند پس از انبیا و اوصیا، علیهم السلام. و باید دانست که هر یک از این مراتب ثلاثه انسانیه که ذکر شد به طورى به هم مرتبط است که آثار هر یک به دیگرى سرایت مى‏کند، چه در جانب کمال یا طرف نقص. مثلا اگر کسى قیام به وظایف عبادیه و مناسک ظاهریه، چنانچه باید و مطابق دستورات انبیاست، نمود، از این قیام به وظایف عبودیت تأثیراتى در قلب و روحش واقع شود که خلقش رو به نیکویى و عقایدش رو به کمال گذارد. و همین طور اگر کسى مواظب تهذیب خلق و تحسین باطن شد، در دو نشئه دیگر مؤثر شود، چنانکه کمال ایمان و احکام عقاید تأثیر در دو مقام دیگر مى‏نماید. و این از شدت ارتباطى است که بین مقامات است. بلکه تعبیر به «ارتباط» نیز از ضیق مجال و تنگى قافیه است، باید گفت یک حقیقت داراى مظاهر و مجالى است. و همین طور، کمالات‏ مقامات ثلاثه بسته به کمالات هر یک است. کسى گمان نکند که بدون اعمال ظاهریه و عبادات قالبیه مى‏تواند داراى ایمان کامل یا خلق مهذّب شود، یا اگر خلقش ناقص و غیر مهذب شد، اعمالش ممکن است تامّ و تمام و ایمانش کامل شود، یا ممکن است بدون ایمان قلبى اعمال ظاهریه‏اش تامّ و محاسن اخلاقیه‏اش کامل گردد. وقتى اعمال قالبیه ناقص شد و مطابق دستورات انبیا نگردید، احتجاباتى در قلب و کدوراتى در روح حاصل مى‏شود که مانع از نور ایمان و یقین مى‏شود. و همین طور اگر اخلاق رذیله در قلب باشد، مانع از ورود نور ایمان است در آن. پس، بر طالب مسافرت آخرت و صراط مستقیم انسانیت لازم است که در هر یک از مراتب ثلاثه با کمال دقت و مواظبت توجه و مراقبت کرده و آنها را اصلاح کند و ارتیاض دهد، و هیچیک از کمالات علمى و عملى را صرفنظر ننماید. گمان نکند که کفایت مى‏کند او را تهذیب خلق یا تحکیم عقاید یا موافقت ظاهر شریعت، چنانچه هر یک از این عقاید ثلاثه را بعضى از صاحبان علوم ثلاثه دارا هستند پیغمبر اکرم، صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، در این حدیث شریف علوم را منقسم به سه قسمت مى‏فرماید، و هیچ شک نیست که این علوم ثلاثه راجع به این مراتب ثلاثه است. چنانچه شهادت به این مدعا مى‏دهد علوم متداوله در کتب الهیه و سنن انبیا و اخبار معصومین، علیهم الصلوة و السلام، که علوم آنها منقسم به همین سه قسمت شود: یکى علم به اللّه و ملائکه و کتب و رسل و یوم الآخرة، که کتب سماویه، و بالخصوص کتاب جامع الهى و قرآن کریم ربوبى، مشحون از آن است. بلکه مى‏توان گفت تنها چیزى را که کتاب خدا از هر چیز بیشتر متکفل است همین علم است. و دعوت به مبدأ و معاد است به طریق برهان صحیح و تبیان کامل که محققین بیان آن را فرمودند. و دو مرحله دیگر در کتاب الهى نسبت به این مرتبه قدر قلیلى دارد. و احادیث ائمه هدى، علیهم السلام، نیز در این مقصد فوق حد احصاء است، که از مراجعه کتب معتبره که پیش تمام علما، رضوان اللّه علیهم، مقبول است از قبیل کافى شریف و توحید صدوق و غیر آن مطلب روشن شود. و همین طور راجع به تهذیب باطن و اصلاح خلق و تعدیل خلق در کتاب الهى و اخبار وارده از اهل بیت، علیهم السلام، فوق مأمول وارد است. منتها پیش ما بیچاره‏ها و گرفتاران آمال و امانى این کتب و این ابواب مهجور مانده و مورد اعتنا و اعتبار نیست. و بیاید روزى که خداى تعالى از ما مؤاخذه فرماید و بر ما احتجاج نماید و ائمه اطهار علیهم السلام، نعوذ باللّه، از ما برائت جویند بواسطه برائت ما از احادیث و علوم آنها. پناه مى‏برم به خداى تعالى از سوء عاقبت و بدى مرجع. و احادیث راجعه به فقه و مناسک ظاهره نیز محتاج به ذکر نیست که جمیع کتب ما مشحون از آن است. پس، معلوم شد علوم شریعت منحصر به این [سه‏] قسم است بر طبق احتیاجات بشر و مقامات ثلاثه انسانیه. و هیچیک از علماى یکى از این علوم حقّ اعتراض به دیگرى ندارند، و لازم نیست اگر انسان داراى علمى نشد از آن تکذیب کند و به صاحب آن علم جسارت نماید. پیش عقل سلیم همان طور که تصدیق بى‏تصور از اغلاط و قبایح اخلاقیه به شمار مى‏آید، تکذیب بى‏تصور نیز همین طور، بلکه حالش بدتر و قبحش افزون است. اگر خداى تبارک و تعالى از ما سؤال کند که شما که مثلا معنى «وحدت وجود» را به حسب مسلک حکما نمى‏دانستید و از عالم آن علم و صاحب آن فن اخذ نکردید و تعلم آن علم و مقدمات آن را نکردید، براى چه کور کورانه آنها را تکفیر و توهین کردید، ما در محضر مقدس حق چه جوابى داریم بدهیم جز آنکه سر خجلت به زیر افکنیم. و البته این عذر پذیرفته نیست که «من پیش خود چنین گمان کردم.» هر علمى مبادى و مقدماتى دارد که بدون علم به مقدمات، فهم نتیجه میسور نیست، خصوصا مثل چنین مسئله دقیقه که پس از عمرها زحمت باز فهم اصل حقیقت و مغزاى آن بحقیقت معلوم نشود. چیزى را که چندین هزار سال است حکما و فلاسفه در آن بحث کردند و موشکافى نمودند، تو مى‏خواهى با مطالعه یک کتاب یا شعر مثنوى مثلا با عقل ناقص خود ادراک آن کنى! البته نخواهى از آن چیزى ادراک کرد- رحم اللّه امرأ عرف قدره و لم یتعدّ طوره. [1] و همچنین اگر از حکیمى متفلسف یا عارفى متکلف سؤال شود که تو که عالم فقیه را قشرى خواندى و ظاهرى گفتى و طعن به آنها زدى، بلکه طعن به یک رشته از علوم شرعیه که انبیا، علیهم السلام، از جانب رب الارباب براى تکمیل نفوس بشریه آورده بودند زدى، و تکذیب و توهین از آنها نمودى، به چه جهت دینیه بود؟ و آیا با چه دلیل شرعى و عقلى جسارت به یک دسته از علما و فقها را جایز دانستى؟ چه جوابى در محضر حق تبارک و تعالى دارد جز آنکه سر خجلت و انفعال را پیش افکند. در هر صورت، از این مرحله بگذریم که ملالت آور است. آنچه به نظر قاصر در این باب مى‏آید با شواهدى که مذکور نشده ذکر مى‏کنم، و پس از آن، به ذکر یک نکته مهمه، که شیخ بزرگوار ما، جناب عارف کامل، شاه آبادى، دام ظلّه، بیان کردند، مى‏پردازم. بدانکه «آیه محکمه» عبارت است از علوم عقلیه و عقاید حقه و معارف الهیه.و «فریضه عادله» عبارت است از علم اخلاق و تصفیه قلوب. و «سنّت قائمه» عبارت است از علم ظاهر و علوم آداب قالبیه. و دلیل بر این ترتیب آن است که کلمه «آیه» که به معنى «نشانه» است مناسب با علوم عقلیه اعتقادیه است، زیرا که آن علوم نشانه‏هاى ذات و اسماء و صفات و دیگر معارف است، و سابقه ندارد که در علوم دیگر به آیت یا نشانه تعبیر شود. مثلا در کتاب الهى در موارد کثیره بعد از آنکه اقامه برهان بر وجود مقدس صانع، یا بر اسماء و صفات آن ذات مقدس، یا بر وجود قیامت و کیفیات آن و عالم غیب و برزخ مى‏فرماید، دنباله آن مى‏فرماید: «این آیت است یا آیات است براى متفکرین یا عقلا.» «1» و این تعبیر رایجى است نسبت به این علوم و معارف. و لیکن اگر دنبال ذکر یک فرعى از فروع شرعیه، یا یک اصلى از اصول اخلاقیه، ذکر شود که «این آیت است»، خالى از رکاکت نیست. چنانچه ظاهر است. پس، معلوم شد که آیت و علامت و نشانه از مناسبات و مختصات علوم معارف است. چنانچه توصیف به «محکمه» بودن نیز مناسب با این علوم است، زیرا که این علوم در تحت میزان عقلى و برهان محکم است، و اما سایر علوم را به حسب نوع برهان محکم و استوار نیست. در هر صورت، اى عزیز، تو در تمام عوالم برزخ و قبر و قیامت و درجات آن محتاجى به معارف حقه الهیه و علوم حقیقیه و اخلاق حسنه و اعمال صالحه. در هر درجه که هستى بکوش و اخلاص خود را زیادت کن و اوهام نفس و وساوس شیطان را از دل بیرون نما، البته نتیجه برایت حاصل مى‏شود و راهى به حقیقت پیدا مى‏کنى و طریق هدایت براى تو باز مى‏شود و خداوند تبارک و تعالى از تو دستگیرى مى‏فرماید. خدا مى‏داند که اگر با این علوم ضایعه باطله و این اوهام فاسده و کدورات قلبیه و اخلاق ذمیمه منتقل به آن عالم شویم چه ابتلا و مصیباتى در دنبال داریم و چه عقبات و درکاتى در پى داریم و این علوم و اخلاق براى ما چه ظلمتها و وحشتها و آتش‏ها فراهم مى‏نماید..» .( چهل حدیث ص: 386) ملاحظه می‌کنید که حضرت امام برای هرکدام از سه علم جایگاه خاصی قائل‌اند و نمی‌توان گفت اگر کسی فقه می‌داند همه‌ی علوم اسلام را می‌داند و اگر کسی فقه نمی‌داند هیچ علمی از علوم اسلامی را نمی‌داند تا اظهار نظر کند. آری مسلّم اگر یک فیلسوف اسلامی نسبت به فقه بیگانه باشد در مواقعی که نظر او به فقه مربوط است درست سخن نمی‌گوید. همان‌طور که اگر یک فقیه از فلسفه بیگانه باشد و بخواهد نظراتی بدهد که به فلسفه مربوط است درست سخن نمی‌گوید. مقام معظم رهبری فلسفه را فقه اکبر می‌دانند و با این‌که تأکید دارند فلسفه در حوزه‌ها رونق بگیرد هرگز تدریس و آموزش فلسفه را مشروط نکرده‌اند که باید اجتهاد در فقه داشته باشیم. هرچند بنده سخت معتقدم اگر طلبه‌ی فلسفه‌خوان از فقه بهره‌ی کافی نداشته باشد بیش از آن‌که مفید باشد مضر خواهد بود. موفق باشید
5162
متن پرسش
سلام علیک من طلبه ی پایه 1 هستم. سه تا ویژگی من از دوران دبیرستان در خودم می بینم ولی هنوز نتوانستم راه حل درست حسابی برایش پیداکنم: 1- راه اندیشه کردن و فکر کردن را نمی دانم و نمی دانم این که این همه در قرآن به این توصیه شده که تفکر کنید در چه باید تفکر کرد؟ چگونه باید فکر کرد؟ 2- احساس می کنم در مسائلی که باآنها روبرو هستم دیر یقین می رسم و همیشه احساسم براین است که این که به آن رسیدم چیزی دیگر کنارش هست که من نمی دانم و نمی دانم چگونه بین مشورت هایی که می گیرم در موارد مختلف چگونه جمع کنم؟ 3- موارد مختلفی در دوران زندگی ام پیش آمده است که لذت خواهی برمن غلبه کرده است و چون که حب خدا در دلم جای ندارد نمی دانستم که چه کنم با این حب های دیگر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تجربه کرده‌ام که اگر از طریق معرفت نفس وارد شوید و دنبال موضوع را بگیریدهمه مشکلات که برشمردید إن‌شاءالله به مرور حل می‌شود. چون از یک طرف معرفت نفس موضوع قابل اندیشیدن است و هم موجب یقین می‌شود و هم عامل تزکیه است. موفق باشید
5160
متن پرسش
با سلام و احترام با توجه به اینکه بخش عمده ای از مطالب قرآن کریم مربوط به احکام و دستورات شرعی و حلال و حرام است که یک مسلمان معمولی آنرا اطاعت می کند چرا قرآن می فرماید لا یمسه الا المطهرون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید قبل از این آیه می‌فرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ × فی‏ کِتابٍ مَکْنُونٍ» که نظر به مقام غیبی قرآن دارد و آن مقام است که تنها مطهرون می‌توانند با آن تماس بگیرند که راز احکام شرعی نیز در آن مقام است و لذا مطهروم به راز احکام الهی آگاهی دارند. موفق باشید
5155
متن پرسش
با سلام خدمت شما که همچون پدری دلسوز و مهربان پاسخگوی سوالات همه ی اقشار جامعه هستید واقعا خسته نباشید /سوال که خدمتتان داشتم اینست واقعا چگونه باید زندگی کنیم دو روز که مشکل است حداقل 2ماه یا سال به سالمان مثل هم نباشد /عاقبتتان به خیر انشالله خداوند مقام شهید را به شما عطا کند موفق و سربلند باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌گونه روایات می‌خواهند ما اولاً: جهت‌گیری خود را مشخص کنیم که به سوی کدام آرمان برای امور فردی و اجتماعی نظر داریم. ثانیاً: دائماً خود را نسبت به آن آرمان ارزیابی کنیم که قدمی در راستای آن برداشته‌ایم تا همچنان علاقه‌مند به آن آرمان هستیم. مثلاً مواظب هستیم دروغ نگوییم تا در مسیر نزدیکی به صالحین قدمی برداشته باشیم. مواظب هستیم مؤمنین را تحقیر نکنیم تا ارزش ایمان در جامعه نهادینه شود. موفق باشید
5149
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز من فکر می کنم که مغز و توانایی کار فرهنگی را دارم ویه سری طرح و برنامه ها هم به نظرم می رسد ولی آدم کم رو و منزوی ای هستم و نمی توانم مثل بعضی ها سریع ارتباط در جایی برقرار کنم و آنجا کار فرهنگی را شریک شوم و همچنین کار فرهنگی نیاز به مطالعه هم دارد ولی حوصله این که بشینم مطالعه کنم را ندارم و از این قبیل موارد زجر روحی را برایم در پی دارد باید چکار کنم؟ آیا اگر انجام ندهم کما اینکه تا حالا هم انجام ندادم عقوبتی به دنبالم هست؟ اگر اری پس چکار کنم؟ شما می دانید که خجالتی بودن و منزوی بودن بسیاری به تربیت خانواده برمی گردد و افراد برای حل آن نیاز به جلسات مشاوره است و این نیست که مثلا کسی به من بگوید منزوی نباش و من هم بعدش نباشم این چنین امری نیست. پس باید چکار کرد؟ این شوق مطالعه را چکار کنم؟ بعضی ها در روز اگر ده ساعت هم مطالعه کنند خیالی نیست ولی من تا کمی مطالعه می کنم خسته می شوم و بی حوصله باید چکار کنم؟ این حس توانایی و اینکه باید یه کاری در زمینه فرهنگی انجام دهم به خصوص در هنگام یاد کردن شهدا و روضه ها به من دست می دهد و این باور در من تقویت می شود و لی از آن طرف..... با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان استعدادی داشته باشد و آن را به فعلیت نرساند بعداً نسبت به نداشتن آن فعلیت احساس خلأ می‌کند و اذیت می‌شود. از طرفی اگر مایه‌ی علمی درستی داشته باشید خود به خود در شرایطی قرار می‌گیرید که آن را اظهار می‌کنید و از این جهت از روحیه‌ی منزوی‌بودن خارج می‌شوید. سعی کنید کتاب‌های عالمان عالَم‌دار را مطالعه کنید و نه هر کتابی را و نه هر کتاب مذهبی را. در قسمت کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بحثی در نحوه‌ی مطالعه داشته‌ام شاید مفید افتد. موفق باشید
5147
متن پرسش
سلام علیکم استاد بی زحمت چند سؤال زیر را جواب دهید ممنون 1- من می خواهم که کم بخورم به خاطر آن فوایدی که دارد(از لحاط سلوکی و دینی ) ولی این کم خوردنم یه جورایی باعث شده که اکثر افراد می گویند خیلی کم غذا می خوری و من می ترسم شاید دارم افراط می کنم و بنابراین نه تنها در راه سلوک و رضای خدا قدم برنمی دارم بلکه در طولانی مدت بخاطر نرسیدن به بدن به خودم ظلم کرده باشم. من نمی توانم تشخیص بدم چقدر غذا بخورم البته همان کم هم بعضی وقت ها بیشتر می خورم یک حالت بدی بهم دست می ده و هی خودم را سرزنش می کنم ...به هر حال نمی دونم مغزم کار نمی کنه عقل درستی ندارم که تشخیص بدم چکار کنم؟ 2- پدر و مادرم دوست می دارند که من به اصطلاح خوش خوراک باشم و از لحاظ بدنی متناسب و همیشه به من می گویند که بخور ولی من چون احساس می کنم که اگر بخورم پرخوری کردم نمی خورم . از لحاظ بدنی آن ها می گویند ضعیفم و لاغر و این آنها را ناراحت می کند حال از آنجایی که دستور پدر و مادر واجبه و رضایت آنها در سلوک و رضایت خدا تأثیر زیاد دارد من باید کدام مسیر را بروم؟ خشنودی پدرو مادر یا کم خوری؟ 3- با توجه به بحث های شما برای ماه رمضان و فواید گرسنگی و آنکه کم خوری توصیه شده و قطعا افرادی مانند حضرت آقا و علامه طباطبایی امام (ره) این موارد را رعایت می کنند و لی این بزرگواران از لحاظ جسمی این قدر به اصطلاح توپر و جسمی ورزش کارانه دارند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در آن حدّ باید غذا خورد که نه سنگین شویم و نه هنوز گرسنگی ادامه داشته باشد و ما را مشغول بکند 2- در این موارد وظیفه‌ی ما نسبت به درست‌غذاخوردن شرط است، نه پرخوری و نه کمتر از اندازه خوردن که بدن ضعیف باشد و ماهیچه‌ها لاغر بماند 3- عرض بنده هم همین است که نباید کم‌خوردن آنچنان باشد که بدنی ضعیف و لاغر داشته باشیم در حدّی که ماهیچه‌ها هم لاغر باشند. موفق باشید
نمایش چاپی