بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34510
متن پرسش

سلام بر استاد گرامی: بنده امسال برای اولین بار می‌خواهم وارد عالم اعتکاف بشوم. چگونه برای این ۳ شبانه روز طلایی برنامه ریزی کنم که از این رو به آن رو بشوم؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید جزوه «اعتکاف» که روی سایت هست، باب تفکر نسبت به اعتکاف را بگشاید. در ضمن در قسمت پرسش و پاسخ‌های سایت نکاتی هست که إن‌شاءالله مفید خواهد بود. احتمالاً عرایض بنده در اعتکاف به صورت آنلاین پخش می‌شود. موفق باشید

34506
متن پرسش

اعتکاف و طلب وارستگی برای حضور تاریخی انقلاب اسلامی

در زمانه‌ای که امور و پیشامدها از اراده انسان پیشی گرفته این نه انسان است که در تاریخ سکنی می‌گزیند بلکه تاریخ است که بر انسان غلبه یافته. تاریخ بر آدمیان ساکن شده شاید انتظار سکنی گزیدن در عین طلب وارستگی برای انسان راه نجاتی باشد برای یافتنِ بودنی بس متعالی در حضور تاریخی انقلاب اسلامی و تاریخ سازی ما سکنی گزیدن و خانه خدا، شاید در این برهه از تاریخ انقلاب که سال‌ها از سرچشمه وجودیش که همان امام رحمت الله علیه است و عالم دینی که با خود به پا کرد فاصله گرفته و غلبه بیش و بیش تر غرب زدگی و بی سامان شدن کارها و ارزش‌ها و بنیان‌های زندگی و تاریخ بر زندگی مردمان و دور شدن ما از آن خودهای اصیلی که در پیشامد دفاع مقدس و مادرانگی مادرانی که در آغوششان حاج حسین‌ها و حاج قاسم‌ها و حسن باقری‌ها و مهدی باکری به وجود آمد، شاید معتکف‌شدن خلوت گزیدن با جلوات حق همان انتظار وارستگی است برای پیدا کردن حضور تاریخی انقلاب اسلامی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همراهی با نوشته حکیمانه سؤال شماره 34505 کاربر محترمی که عنوان آن «ماه رجب و عبور از سکرات نیهیلیسم» نهاده شد؛ عرض شد حقیقتاً ماه رجب نسیمی است که گویا از یک طرف خود ما را به خودمان برمی‌گرداند و از طرف دیگر، ما را با خدایِ گمشده‌مان آشنا می‌کند و این از جهتی همان مطلبی است که به گفته شما اعتکاف نوعی طلب وارستگی برای حضور تاریخی انقلاب اسلامی خواهد بود زیرا آن‌گاه که حضرت حق در ماهی که آن را به خود نسبت داد، به سوی بندگانش رُخ بنمایاند؛ عملاً ما را در تاریخی که اراده کرده است تا تاریخِ نفیِ استکبار باشد، مستقر می‌کند و از ظلماتِ بی‌تاریخی رهایی‌مان می‌بخشد. این‌جا است که با تمام استقرار نسبت به هر آنچه پیش آید، وارستگی پیشه خواهیم کرد، امری که در شخصیت مقام معظم رهبری «حفظه‌الله‌تعالی» احساس می‌کنید. حال مائیم و اعتکافی که در پیش است یعنی حضور در آغوش خدایی که تا آن‌جا بر سر غیرت آمده است که این‌همه اراده به بی‌آبروکردنِ دشمنان انقلاب کرده است و ما را دعوت کرده است تا این بصیرت را که اصیل‌ترین بصیرت است، عطایمان کند. و در این تاریخ و در این زمانه، این بزرگ‌ترین نتیجه اعتکاف امروزین است. موفق باشید       

34505
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد عزیز: وجیزه‌ای را خدمت شما فرستادم تا در این ماه عزیز یاد این حقیر در ایام اعتکاف هم باشید، امید آن‌که این کمترین، از برکات توحیدی ماه رجب به برکت دعای دوستان بهره‌مند باشم. پیشاپیش از شما بابت وقتی که در خواندن این نوشته از دست می‌دهید عذرخواهم و شرمنده.

ماه رجب و عبور از سکرات نیهیلیسم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 امیرالمومنین «علیه‌السلام» در غررالحکم می‌فرمایند: «إنّ الأكياسَ هُمُ الذينَ للدُّنيا مَقَتوا، و أعيُنَهُم عن زَهرَتِها أغمَضوا، و قُلوبَهُم عنها صَرَفوا، و بالدّارِ الباقِيَةِ تَوَلَّهوا» زيركان، كسانى هستند كه دنيا را دشمن دارند و از زرق و برق آن چشم فرو بندند و دل‌هايشان را از آن روي گردان كنند و شيفته سراى جاويدان شوند.

پنج حسی هست جز این پنج حس / آن چو زرِّ سرخ و این حس‌ها چو مس

صحت این حس، ز معموری تن /  صحت آن حس، ز ویرانی بدن

صحت این حس بجویید از طبیب / صحت آن حس بجویید از حبیب

عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلاَ فَتَعَرَّضُوا لَهَا.» ماه رجب همان نفحه‌ای‌ است در کالبد وجودی که آن را عفونتِ پوچی زمین‌گیر کرده است. نسیمی است برای روح‌هایی که از دردِ بیگانگی، به خود می‌پیچند و راهِ پیش روی حقیقت را گم کرده‌اند. «رجب»، بازگشت به انسانیت است در اصیل‌ترین لایه‌های وجودی خودش، همان هویت اتصالی او که یک سرش وصل به کمال مطلق است و در این سو وصل است به توجه به این اتصال. می‌ماند نحوه‌ی رجوع به این حقیقت و اتصال به آن کمالات که فتح الفتوحش در ماه رجب رخ می‌دهد آنگاه که انسان خسته می‌شود و نفس‌هایش به شماره می‌افتد از تنگی و ضیقِ عالم دنیا از افق تاریک و سیاه عالَم مجازی که او را غرق در توهّم و از خود بیگانگی کرده است و سرپوشی شده است برای رهایی‌اش.

انسان گمان می‌کرد این تاریخ، عصری است که انسان‌ها را وسعت می‌دهد و انسان در آن می‌تواند خودش را در تجربه‌های مختلف عالم مدرن که برایش به میان آورده است تجربه کند و وسعت پیدا کند، و از حصارهای مختلف مشکلات و مسایل پیرامونی دنیا آزاد شود؛ اما خیلی زود به این پی‌برد که سرابی که برایش دریا جلوه کرد، جویِ کوچکی بود که به قیمت لجن‌مال‌شدنِ روحش تمام می‌شد و حالا در میان علفزار هرزِ عالمِ مدرن، این افق توحیدی ماه رجب است که نسیم دشتزارِ حقیقتش را به روی او نشان می‌دهد تا او حقیقت را از درون جان خود و نه بیرون از خود «بچشد» و «حس» کند و «بیابد» و «تصدیق» کند و «لذت» ببرد. و فریاد بر‌آورد: «من کیستم؟!!» آتش به دل افروخته در خرمن عشق، چهره بر در دوخته ماه رجب از آن منظر که انسان از خود گسیخته شده و در تاریخ عالم نیهیلیسم دست و پا می‌زند و از درون فریاد بی‌هویتی سر می‌دهد، اشارتی است برای رجوع به «هویت اصیل انسان» در امتداد افق معنایی وجودش که عین اتصال به حقیقت است، در این صورت است که می‌توان سکراتِ بی‌هویتی و بی‌معنایی را به او متذکر شد و او را از وحشت و مرگِ خاموش و زجرآور نیهیلیسم بیدار کرد.

بشر امروز سخت محتاج عبور از پیچ هویتی خود است و اگر وجه اصیلی در برابر آنچه که با تشنگی به سراب رسیده است، در برابر خود پیدا نکند، اگر نتواند خود را با روزمرّگی سرگرم کند؛ لاجرم دست به انتحار خود می‌زند، چرا که آنچه می‌خواست آنی نبود که ابعاد وجودی‌اش را اشباع یا ارضاء کند، فلذا سرد و سردرگم و خسته خواهد شد. روزمرّگیِ تاریخِ ما وجهی از سرگردانی انسان در میان بی‌هویتی و عالَم معناست، نه می‌تواند با آنچه که هست خود را راضی کند، و نه می‌داند آنچه که جواب طلب اوست چیست!! شاید بتوان وجهی از عصبانیت انسان امروزین را هم در این سو تحلیل کرد که در اصل او از خودش و نارضایتی از افق کور عالمی است که در برابرش قرار گرفته و آنی نیست که انسان می‌خواست فلذا بهانه‌گیری می‌کند و مشکلات را به گردن بیرون می‌اندازد. در این میان این رجب است که در حال ظهورکردن در این عصر است برای «یگانگی» و «یافت حقیقت» و «روبه‌روشدن با طلب اعلای انسان آخرالزمانی» تا در این خلوت و انس، انسان آرام‌آرام متذکر لایه‌های عمیق حضور در عوالمی شود که برتر از افق طبیعت است، تا خلأ  اُنسی که طبیعت، او را از آن محروم کرد، بچشد آنگاه است که می‌بینید در سحری یا شبی در دل همین خلوت‌ها با صدایی رسا اعلام خواهد کرد که:

مژده بده مژده بده، یار پسندید مرا / سایه‌ی او گشتم و او، برد به خورشید مرا

جانِ دل و دیده منم، گریه‌ی خندیده منم / یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا

 آری! ماه رجب شکفتگیِ درون است و راهش از انسان آغاز می‌شود. یعنی باید بگوییم «رجب»، فتح انسان است در عصر تاریک پوچی‌ها. یا این‌گونه بگوییم: شروعی است بر یک پایان یا آغازی است از طلیعه‌ی اُنس انسان با خودِ وجودی‌اش، نه خودِ شخصی یا اعتباری‌اش. مطلع الفتحِ آغاز انسان در تاریخی که عالم مدرن آمده است تا انسان را برده‌ی ساحت‌های مکاتب خود کند یا انسان را منفعت‌طلب و سودجو پروش دهد، یا آن‌که انسان را محور تصمیم‌های اساسی زندگی‌اش قرار دهد، همان انسان‌محوری به آن معنایی که انسا ن، گرگ انسان می‌شود، نه آن‌که انسان، آینه‌ی انسان باشد.

 «ماه رجب» است. در «رجب» انسان، محور قرار می‌گیرد اما در انس و اتصال، فرقش با اومانیست در آن است که در مکتب انسان‌محوری، انسان ربطی با عالم و آدم ندارد، بلکه «خودش» در سود و منفعت و نظام سرمایه‌داری مهم است، حتی فضیلت و اخلاق از آن جهت که انسان اخلاق و معنویت را در زندگی به عنوان سود و منفعت نیاز دارد. اما انسانِ «عالَم رجب» متفاوت از انسان عالم نیهیلیسم، محوریت‌اش در عین ربط و اتصالی است که با افق معناییِ عالم قدس دارد که انسان در عین یگانگی می‌تواند در تمام عالم باشد. یعنی حضور بیکرانگی که نه راهی بر کسی می‌بندد، و نه می‌گذارد کسی راه بر او ببندد، آن‌گاه تجلیِ ظهور و بروزش می‌شود. کربلا، آری! می‌شود اربعین که انسان در آن‌جا فقط «هست» و «هست» و «هست»، در عین اتصال به ملکوت قدیم الإحسانی در صورت حسینی. حال باید بگوییم ماه رجب ماه انس است و انس در بستر تمرکز و خلوت و کناره‌گیری از وجوه کثرت عالم طبیعت به‌دست می‌آید و «رجب» بستری است تا در دل ظلمتِ عالم بی‌معنای پیرامون‌مان سر در گریبان وجود و درون‌مان کنیم تا حالت انس پدید آيد آنگاه پس از انس جذبه خواهد آمد و پس از آن عشق و آنگاه اتصال روی خواهد داد پس باید بگوییم شروعی است مبارک و راهی است گشوده برای آنی که می خواهد دوباره خود را بیابد و با خود آشنا شود و ساحتی دیگر از افق عالم را تجربه کند . این راه رفتنی است ......مرد سفر کجاست؟ خلاصه آنکه جمعیت رلف پریشان عالم مدرن انسان را به هم ریخته است و این ماه رجب است که به سراغمان آمده تا با آن همراه شویم، به خدا که نیاز نیست کاری بکنیم چون ما عین ناتوانی و فقریم در برابر نسیم فضل او، فقط کافی است طبق روایت، خود را در مسیر و همراه با آن نفحه کنیم، او «خود»ِ شما را در بر خواهد گرفت و با او همدم خواهیم شد فقط باید همراه شد و منتظر ماند.... رجب همان روح قُرب است که تروح جسم می‌باشد، از آن جهت که انسان را مسانخ با عالم مجردات می‌کند، عالمی که تجربتاً برای انسان مورد تصدیق است، عالَمی فراتر که انسان بدون مزاحمت احکام بدن طبیعی در آن عین بودن است و عین لذت است و عین توحّد و انس است. باید برای ورود به آن عالم، به خود رجوع کرد و برای رجوع به خود نیازمند خلوتی هستیم تا با خود روبرو شویم و آنگاه که با خود روبرو شدیم سوال از من کیستم که روی دهد، تصدیق خواهی کرد برتر از آنچه که به آن تن داده‌ام،

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک /  چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

 باید به پرسش این خلوت صادقانه جواب داد که نمی‌توانی خودی باشی جدای از حقیقتی عالی تر و برتر که عین کمال و صدق و صفاست، مگر نه آن است که ناقص در ذیل کامل معنادار می‌باشد؟ و مگر نه آن است که نقص با کمال جبران می‌شود؟ و اگر کمالی مطرح شود که در عین کمالیت نقصی در آن راه ندارد، قطعا مطلوب خواهد بود و انسان ذاتاً کمال‌طلب است. سخن زیاد است و حرف ها در میان و آینده در انتظار رجبیون است... «این الرجبیون»!!

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً آنچه را که از ماه رجب به مشامِ دل‌تان رسیده است، از همان نوعی از احساس روحانی است که روح روایات ما بدان اشاره دارد. معلوم نیست چه سرّی در گشودگیِ ماه رجب است که گویا هرکس به جایی رسیده است، از نسیمی بوده است که ماه رجب بر قلب او تابانده و از عالی‌ترین هوشیاری‌ها بهره‌مندش کرده است. و این درستْ همان نسیمی است که ما را به گفته شما از سکرات نیهیلیسم به بهشت حضور در نزد خود حاضر می‌کند تا در وسعت بیکرانه خود عرشی که فوق ملکوت است و دارای جامعیت خاص می‌باشد؛ تجربه کنیم. این‌جا است که معنی سخن خدا را می‌یابیم که فرمود: «ماه رجب، ماه من است» و این همان جامعیت شب قدر است که آرام‌آرام با «ماه شعبان» که نور تعیّن نبیّ را به ظهور می‌آورد و «ماه رمضان» که ناس را در جلوه الهی‌شان به کثرت و تعیّن ظاهر می‌کند، شکل می‌گیرد. مگر نه آن است که جامعیت شب قدر در دلِ سالی که پس از آن پیش می‌آید، در جلوات مختلف خود را می‌نمایاند؟!

گفتید: «توحید ماه رجب، نسیمِ دشتزار حقیقت را در مقابل انسان می‌گشاید تا انسان از سکرات بی‌هویتی خود را آزاد کند.» و این قصه بشر امروز است که از دست خودش کلافه شده است و خداوند با سفره گسترده ماه رجب او را به خود می‌آورد تا نه‌تنها خودِ گمشده خود را بیابد، بلکه خدایی را که نیز گم کرده است، با دعاهای ماه رجب پیدا کند. و این همه حرف بنده برای معتکفین عزیز است که متوجه باشند خدای خود را گم کرده‌اند، آری! خدایِ دیروز، خدایِ امروز نیست، به دنبالِ خدای دیروزگشتن، سرگردانی است. پس خدای خود را گم کرده‌ایم و به گفته جناب مولوی: «هر روز مرا تازه خدای دگری هست» و می‌توان او را با اشاراتی که مولایمان حضرت علی«علیه‌السلام» در دعای مخصوص ماه رجب به او کرده است، پیدایش نمود. دعایی که در ابتدای آن می‌خوانیم: «اَللّهُمَّ يا ذَاالْمِنَنِ السّابِغَةِ وَالاْلاَّءِ الْو ازِعَةِ والرَّحْمَةِ الْو اسِعَةِ وَالْقُدْرَةِ الْجامِعَةِ...». موفق باشید  

34495
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: چند سوال از خدمتتان داشتم: ۱. استاد به نظر شما ما باید نگاه و هدف و انتظارمان برای اصلاح کلی جامعه و زمینه سازی ظهور این باشد که منتظر باشیم و امیدوار به اینکه در آزمون و خطاهایی که در زندگی شخصی و جامعه و ادارات و مملکت داری مان می کنیم تا پیدا کردن راه درست، ظرفیت برگشت دوباره روح انقلاب اسلامی به سطح جامعه و زندگی ها برگردد و امید به اینکه هرچند ما مشکلات را می‌بینیم و می شماریم و راه رفع آن را در زمین جستجو می کنیم، اما خداوند دائما در حال بررسی ظرفیت پذیرش روح انقلاب توسط جامعه و اشخاص است تا بیاید و فضا طوری شود که نخواستن ها بالاتر از داشتن ها دانسته شود نه اینکه صرف بخشنامه و از این دست امور کافی باشد. استاد عزیز لطفا بفرمایید که آیا اینکه وقتی دقت می کنیم به اخلاق و رفتار و روح حاکم بر بخشی از افراد و جامعه می فهمیم و می بینیم که آنها در صدد نگهداشتن خودشان در یک سطح و یک ترازی هستند یا مثل یک نخ تسبیح یک روحی آنها را به نظم می آورد که آن روح جامعه اگر باشد، آیا اگر خدا بیاید این فضا و روح حاکم طوری می شود که نخواستن ها بالاتر از داشتن ها دانسته شود؟ آیا خدا از جمع ما رفته که این فضای حرص ایجاد شده؟ آیا به نظر شما ما باید توجه مان به ساخت ظرفیت برای آمدن خدا باشد؟ ممنون میشم کمی توضیح بفرمایید. ۲. استاد با تفکر در مورد دین و عقل می فهمیم که رعایت حقوق دیگری را کردن، حال انسان باشد یا حیوان و... که گویا همه چیز را به یک نظمی می آورد و همه چیز همان جا که باید قرار می گیرد و اینکه مثال شخصی رو زدید که بنده در سوالم از آن کمک می گیرم شخصی که فرمودید شب درِ خانه تان را زده و پشیمان از اینکه غیبت شخصی را تایید کرده بود و به شدت پشیمان از کارش بود، استاد عزیز با دقت در حالات این شخص گویا احساس به هم ریختگی یک نظم و ایجاد یک فساد یا بیرون انداخته شدن از فضای نظم روحی درونی را داشته، حال سوال اینکه فکر می کردم که اگر از این دست اشخاص در ادارات کار کنند آن اداره را بجای بیست شخص با ده شخص اداره می کنند و خود شخص یک اداره می شود و دلسوزانه کارها جلو می رود تا جایی که اداری گری رنگ می بازد و اگر در صنعت و... هم باشد برای جلو بردن کارهایش آن رعایت حقوقی را که می کند گویا طوری می شود که همه چیز به یک نظمی در آمده و هر چیز همانطور که خدا تعیین کرده می‌شود، به نظر شما سهم اینکه امروز در حداقل ابتدای راه جهان بین دو جهان صنعتگر و اداری و معلم و... ما باید این حد از رعایت را داشته باشند در ورود به تمدن و جهان دیگری چیست؟ آیا این ابزاری که ما امروز می سازیم در بحث نظامی و پزشکی و... که شاید گاهی درهمان ریل تکنیک غربی باشد هر چند نیت استفاده فرق کند آیا این فقط شروعی برای ورود به عرصه دیگری است یا اینکه با توجه به اهمیت علم و فناوری امروز برای اینکه اسیر و مستعمره غرب نشویم لازم است؟ ۳. در آخر اینکه استاد عزیز به نظر شما شرایط امروز ایجاب می کند که بحث دانش بنیان و علم و فناوری بیشتر پیگیری شود؟ آیا اوایل انقلاب این امکان وجود نداشته است؟ ممنون از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! به خوبی متوجه شده‌اید که ظرفیتی در پیش است تا انسان‌ها بیش از نیازهای دنیایی خود با معنویتی که به سراغ‌شان می‌آید، احساس بی‌نیازی کنند. در این رابطه اخیراً عرایضی ارائه شده تحت عنوان «نسبت عقل با قناعت نسبت به آنچه داریم» https://eitaa.com/matalebevijeh/12803 از این جهت اگر خدا را در زندگی رانده باشیم، به خود می‌آییم تا با بهره‌مندی از زیستِ دینی، خدا را به زندگی برگردانیم. ۲. همین توجه به حضوری که با شهدا پیش آمده و وجدان مردمان، آن را درک کرده به نظر می‌آید نقش‌آفرین باشد. کافی است نوع گفتگوها، گفتگو نسبت به آینده قدسیِ انقلاب اسلامی باشد و با امید، این نوع گفتگو نقش خود را ایفاء خواهد کرد و البته بنا نیست ما از جهان جدید خارج شویم. ۳. آری! قبلاً با جدیّتی که این سال‌ها متوجه ضرورت علم و فناوری در افق فرهنگ دانش‌بنیان دنبال می‌شود، دنبال نمی‌شد و هنوز هم البته ما در ابتدای راه هستیم، زیرا فرهنگ دانش‌بنیان بیش از آن‌که یک دانش باشد، یک روح است. موفق باشید  

34494
متن پرسش

سلام استاد: اخیرا به لطف خداوند متعال، من شیوه صحیح دعا کردن رو یاد گرفتم، می‌خواستم بپرسم اینکه الان معرفت به شیوه صحیح دعا به لطف خداوند پیدا شده است، آیا شرایط خاصی یا نکاتی هست که باید رعایت کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیوه دعا آن است که ما در دعا با یگانه‌ای که راز هستی ما را می‌داند و می‌داند هر کدام از ما سزاوار چه نوع صورتی از زندگی باید باشیم؛ روبه‌رو هستیم. با دعاهایی که انسان‌های کامل یعنی ائمه معصومین «علیهم‌السلام» به ما رسانده‌اند، این مسیر در مقابل انسان گشوده و گشوده‌تر می‌شود. موفق باشید

34490
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: در حال شروع فص اسماعیلی و با کسب اجازه دو سؤال از محضرتان دارم: ۱. امام جماعت ما که رئیس اداره ی ما نیز هست به من چندین بار حرف هایی زده که مصداق دروغ است از آن حرف هایی که جوری می‌گویند که ما معنی دیگری را از آن برداشت کنیم یا با زبان متلک و کنایه صحبت می‌کند و... من هم دوست دارم نمازم را به جماعت بخوانم ولی ایشان را دارنده ی شرایط امام جماعتی نمی‌بینم. چکار باید بکنم؟ ۲. استاد علاقه ی شدید به روزه در ماه های رجب و شعبان و رمضان دارم ولی همچنان که در کتاب لب اللباب آمده فردی به من گفت ممکن است از آن طرف بام بیافتم و یک باره علاقه ام را به این امور از دست بدهم. امسال همه ماه رجب را بجز امروز روزه گرفته ام. با این حرف در دلم شک انداخت. حال نمی‌دانم آیا با تمام قدرت به روزه و دیگر عبادات بپردازم یا کمتر عمل کنم ؟ خدا قوت

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آیا امام جماعت در حدّی هستند که واقعاً نمی‌خواهند عدالت را رعایت کنند، یا بیشتر سهل‌انگاری می‌کنند؟ تا می‌توانید باید حساس نباشیم و حمل بر صحت کنیم. ۲. بستگی به موقعیت خودتان دارد که روزه، بر روح و روان‌تان فشار می‌آرود و یا جان‌تان را به سوی معنویت می‌گشاید؟ موفق باشید

34486
متن پرسش

با عرض سلام و احترام: ضمن تشکر از زحمات شما از اینکه با حوصله جواب می‌دهید. کتاب جایگاه رزق در جهان هستی همچنان که خوندان آن آرامش خاصی به قلب آدم میده، ولی انگار یه جورایی دچار انفعال هم می‌کند علتش چه می‌تواند باشد؟ با سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به تذکرات روایی و آیات مربوط به رزق، انسان متوجه می‌شود در حدّ وظیفه نسبت به رزق به طور منطقی تلاش خود را داشته باشد ولی کار را به خدا واگذارد و از این جهت نباید در امور دنیا حرص بزند که موجب تضییغ حقوق دیگران گردد. موفق باشید

34484
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی، استاد چطوری برسیم به صمت، بنده یک جاهایی واقعا دوست دارم سکوت کنم ولی متاسفانه تا الان موفق نشدم، به خاطر اینکه آنقدر همیشه حرف زدم یک جاها هم که حرف نمی‌زنم بقیه در مورد من اشتباه برداشت می‌کنند، از یک طرفم دوست ندارم تسبیح به دست باشم که بقیه بفهمن دارم ذکر میگم، اومدم ذکر لا اله الا الله رو گفتم یک مدت چون کسی متوجه تکان خوردن زبان نمیشه، ولی متاسفانه همین فکر دیگران من رو اذیت میکنه، کنار خواهر، خواهرشوهر، پدرشوهر، مادرشوهر نشستن و سکوت طولانی داشتن یک طوری نیست استاد؟ لطفا توضیحات زیاد در این باره میخوام. استاد طوری که برسم به صمت، چون تا سکوت همراه با تفکر انسان فعال نشه، حکمتی هم داده نمیشه به انسان. چکار کنیم استاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! کثرت کلام و زیاد حرف‌زدن، موجب مشغولیت قلب می‌شود. حضرت امام در کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» در این مورد گفتنی‌ها دارند. همچنان‌که آیت الله شجاعی در سه کتاب «مقالات» شان ظرایفی در این امر به میان آورده‌اند که اگر بتوانید صوت «مقالات» را دنبال کنید، مؤثر خواهد بود. می‌ماند که به لطف الهی انسان به جایی می‌رسد که جان او از آن به بعد گرفتار گفتن و باز گفتن نیست، هرچند به حکم وظیفه با اطرافیان گفتگوهایی دارد و در دل آن گفتگوها صفای همدیگر را درک می‌کنند به جای گفتگوهای لغو و بی‌ثمر. موفق باشید

34479
متن پرسش

درود مجدد استاد عزیز: به بهانه همزبانی وجودتان با نسل ما و در ادامه پاسخ عزیز ایام البیض و امید نسبت به آینده ای روشن شعر زیر تقدیم می‌گردد:

هنوز نه

گفتم سزاست هر دم و هر گه، هنوز نه؟ / گفتی چه باک، رنج در این ره؟ هنوز نه!

 بینم به چشم، میکده‌ای را ز دور لیک/ بشنیده‌ام ز هر در و درگه هنوز نه!

 لندی که سوخت در طلبِ آفتاب صبح / بودش سؤال از خور و از مه، هنوز نه؟

گویی بسوز تا که بسازی مسیر را / گویم به دوست بی تو در این ره هنوز نه!

 مَطْلع از آنِ سیدنا الشهید باد/  آن دم که گفت در بر الله هنوز نه!               ۱۴۰۱/۱۱/۸

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! راهی در پیش داریم تا خدا را به زندگی برگردانیم تا بین زندگی و عبادات، دوگانگی پیش نیاید و تمام زندگی بوی خدا بدهد و راهی باشد به سوی او. باز باید به ایمانی برگردیم که به کمک آن ایمان بود که این انقلاب اسلامی بزرگ شکل گرفت و با نظر به این افق، ایّام البیضِ این سال حضوری است برای نظر به آینده‌ای که آن آینده «هنوز نه!». ولی به خوبی روشن است که در پیش است، با امیدواری که فوق‌العاده امروزِ ما را زنده نگه می‌دارد به آنچه به عنوان چشم‌انداز در پیش است. و ماه رجب این سال حقیقتاً می‌تواند با سه روز روزه‌داری و نماز شب‌های سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم با سوره‌هایی که وارد شده، خود را در روشنی‌گاهِ حضور در تاریخ انقلاب حاضر کرد به همان معنایی که مولایمان حضرت علی «علیه‌السلام» و حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» با عبادات آنچنانی خود تلاش کردند نهایی‌ترین حضور را در اسلامی که آغاز شده بود در جان خود به فعلیت در آورند و این یعنی حاضرشدن ذیل اراده الهی. عجیب است که این سال‌ها این اعمال برای بسیاری با اعتکاف و اعمال امّ ‌داود همراه شده است تا نتیجه اعمال عزیزان در نهایتِ آخرالزمانی‌اش به ظهور آید مانند جمع زیارت امام حسین«علیه‌السلام» با زیارت در اربعین و پیاده‌روی به سوی کربلا، که اعمال زائر را در نهایت آخرالزمانی‌اش به ظهور می‌آورد و ظرفیت بشر جدید را به انتهای آن می‌رساند. موفق باشید

34478
متن پرسش

سلام وقت بخیر بنده سه سالی است که ازدواج کرده ام. همسرم در عقاید وظاهر مذهبی بود و در جلسه آشنایی ایم شما را به عنوان فردی که زندگی اش را تغییر داده برد، اما بعد از مدتی که از عقد گذشت فهمیدم ایشان نماز نمی‌خوانند، البته این را بگویم که عقاید منطقی و محکمی دارند و مثل خیلی از مذهبی ها نیستند که صف اول نمازند و آن کار دیگر هم می‌کنند! خیلی ناراحت شدم. الان که سه سال می‌گذرد دیگر من هم نماز نمی‌خوانم و این موضوع بسیار ناراحتم می‌کند. گاها هم که شروع می‌کنم به از سر گرفتن نماز ایشان چیزی به من نمی‌گویند، ولی اگر بحث مان شود می‌گوید شما اول اخلاقت را درست کن بعد نماز بخوان. من بد اخلاق نیستم، اتفاقا بسیار شوخ و خوش اخلاقم اما گاها توقعات ایشان را در زندگی مشترک نمی‌توانم برآورده کنم. من فکر می‌کنم هر چقدر هم که بد باشیم نماز ما را به سوی پاکی می‌کشاند. زمانی هم که می‌گویم ای کاش هر دو نماز بخوانیم، می‌گوید اول همه چیز زندگی درست شود بعد. در کل بسیار از این موضوع ناراحتم و حس بدی به ایشان دارم و گاهی افسوس می‌خورم که کاش با مردی ازدواج می‌کردم که محب اهل‌بیت بود. لطفا کمکم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره زندگی در این دنیا بدون ارتباط با یگانه‌ای که راز هستی ما را می‌داند، معنا پیدا نمی‌کند. همو که می‌داند هرکدام از ما شایسته است به چه صورتی درآییم و خود او فرمود: «اقم الصلواة لذکری» نماز را برپا کنید تا در یادِ من بمانید و در این حالت است که ما به معنای حقیقی در نماز در یاد او باشیم، ارتباط با یگانه‌ای که راز هستی ما را می‌داند، و می‌داند که ما شایسته چه حضوری هستیم. موفق باشید.

34477
متن پرسش

سلام علیکم وقتتون بخیر: آقای طیب در تفسیرشون فرمودند چه بسا با توکل مصلحت فرد همان چیزی بشود که او خواسته این درسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً درست است. حقیقتاً انسان با توکل، کار خود را در بستر شریعت به خدا واگذار می‌کند تا او در واقع وکالت انسان را به عهده بگیرد و معلوم است که در این راستا آنچه حقیقتاً مصلحت ما می‌باشد را برای ما شکل می‌دهد. مگر در این تاریخ، حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و حضرت امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» جز در بستر توکل، انقلاب اسلامی را تا چنین مراحل و مرزهایی حاضر کردند؟ موفق باشید

34472
متن پرسش

سلام و عرض ادب: این درگه ما درگه نومیدی نیست ، صد بار اگر توبه شکستی باز آی. استاد ببخشید که مزاحمتون شدم. بنده از اون آدمهایی هستم که همش در حال گناه کردن هستم، بعد از گناه سخت پشیمان میشم استغفار می‌کنم، ولی بازم گناه می‌کنم، و بخاطر اینکه خدا فرموده از درگاه من ناامید نباشید بازم استغفار می‌کنم، ولی انگار دارم خدا رو مسخره می‌کنم، بنده سیر مطالعاتی شما رو هم گوش میدم، موقعی که احساس می‌کنم از لحاظ معنویت دارم به سوی خدا سیر می‌کنم، بازم تسلیم هوای نفس میشم. واقعاً از این وضع خودم خسته شدم، به خودم میگم یا بشو رومی روم یا زنگی زنگ، استاد یه راهنمایی به بنده حقیر کنید که بتونم از بند گناهان و نفس اماره نجات پیدا کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه فکر کنید که شیطان در جواب حضرت حق می‌گوید: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» حتماً در راهی که آن راه به سوی تو ختم شود، می‌نشینم و سعی می‌کنم انسان‌ها را از آن راه منصرف نمایم. با توجه به این امر در نظر بگیرید که قصه هر رونده‌ای آن‌گاه که به سوی حضرت معبود در حرکت است، گرفتارشدن به این نوع گناهان است، برای آن‌که از ادامه مسیر مأیوس شود و با توبه، آری! با توبه، شیطان را باید مأیوس کرد و از شرّ گناهان آزاد شد. موفق باشید

34471
متن پرسش

سلام استاد عزیز: خدا قوت. استاد چیکار کنم من با هیچ کس صلاح نمیرم، با خانواده، با همکاران، با همسرم و.... هرکسی که با من در ارتباط هست باهاشون دعوا دارم، همیشه اعصابم خورده، خیلی دقیق و نکته سنج هستم و اگر یه ذره ببینم کسی داره بهم ظلم میکنه سریع واکنش نشون میدم و کارم رو با دعوا پیش می‌برم. بخاطر همین هم با کسی صلاح نمیرم. بخاطر همین همش دارم شغل عوض می‌کنم و تا الان نزدیک به ۳۰ شغل عوض کردم. کتاب معرفت نفس شما را هم خوندم ولی تاثیر نداشت. بعضی ها میگن با مزاجت رو معتدل کنی. لطفاً راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره به وجه انسانیِ انسان‌ها نظر کنید زیرا آن‌ها حتی آن موقعی که اشتباه می‌کنند، در وجه انسانی خود به دنبال حقیقت‌اند. یکی از نکاتی که در دستورات دینی بدان تأکید شده، «اغماض» است نسبت به اعمال انسان‌ها، به‌خصوص اغماض نسبت به اعمال مؤمنین، زیرا اراده اصلی انسان‌ها، اراده به سوی حق است و در همین فضا بحث «تغافل» یا نادیده‌گرفتن ضعف‌های افراد به میان می‌آید. از  حضرت علی (علیه السلام)  داریم که: «وَ إِنَّ الْعَاقِلَ نِصْفُهُ احْتِمَالٌ وَ نِصْفُهُ تَغَافُلٌ» به درستی که نیمی از رفتار عاقل تحمل و نیمی از رفتار او نادیده‌گرفتن است و یا می‌فرمایند: «أشرَفُ أخلاقِ الكريمِ تَغافُلُهُ عَمّا يَعلَمُ» برترین اخلاقِ انسان بزرگوار، نادیده‌گرفتن آن چیزی است که می‌داند. امری که در شهید حاج قاسم سلیمانی به وضوح ملاحظه می‌کردید و برای ادامه انقلاب اسلامی نیاز داریم این روحیه را در جامعه و در خود رشد دهیم به همان معنایی که اقیانوس، آب‌های گِل‌آلود را در بر می‌گیرد و آلودگی‌های آن را فرو می‌گذارد و آب را در آغوش می‌گیرد. موفق باشید

34470
متن پرسش

أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ. سلام علیکم. با توجه به آیه ی شریفه ای که می فرماید «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا» در عصر کنونی که به ظاهر دست ما از وجود مبارک رسول اکرم صلی الله علیه وآله کوتاه است، کاربردی کردن این آیه چگونه محقق می شود؟ منظور اینکه «جَاءُوكَ» در زمانه ی ما چگونه مصداق پیدا می کند و «چگونه» و به نزد چه کسی باید مراجعه کنیم؟ (با توجه به اینکه ممکن است انسان روزانه چندین بار به نفس خودش ظلم کند)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا می‌داند با رجوع به شریعت محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و رعایت آن، اگر با همان نیّتی باشد که در آیه مذکور می‌فرماید، به همان نتیجه‌ای می‌رسید که گویا به سوی رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» جهت جبران ظلم‌هایی که به نفس خود کرده‌اید، رفته‌اید. و چه اندازه زیبا به گفته سؤال شماره 34469 «توبه»، وجود انسان را با خدا آشتی می‌دهد و می‌یابیم چه اندازه حضرت معبود نسبت به توّابین گشوده بوده و آغوش خود را باز نگه می‌دارد. موفق باشید

34469
متن پرسش

*این متن به همت جمعی که شما با متن (دهه هشتادی و هزاران امید و حضور و صد ها ابهام و سوال) آنان را مورد خطاب قرار داده بودید نگاشته شده که در صددند در ایام البیض امسال حول پاسخ شما صحبت کنند: بسمه تعالی السلام استاد عزیز در فرصت قبل اگرچه برای اثر پذیری کمی حوصله به خرج دادیم اما غمی نیست حالا که هم صحبتی شیرین و یاری دلسوخته در بر داریم تا در کشاکش و ناملایمات به آغوشش پناه ببریم. در مجال قبلی ، ما از آینده ای موعود گفتیم و شما از اکنونی « نه هنوز» و البته هنوز دل های ما در عذاب میان تضاد هاست. به هر روی اگر از برزخ وجود ما و هزار تضاد و صد گله اش بگذریم به هم داستانی و تاریخی می رسیم که با هیچ تلاش و تغییری قابل انفصال و فراموشی نیست: اکنون نه هنوز ما و انقلاب؛ و آینده این مملکت که آن را به آیینه جان خود می بینیم. پس چه ماوا و پناهی از این عذاب هست وقتی اکنون و آینده ما به داغ این انقلاب گره خورده است؟ اما بعد ... تغیرات اساسی اند و نا گزیر و ما هم اگر در طلبش نباشیم عقب مانده ایم و دورافتاده، و چه خوش تغیراتی هستند آنان که وجود آدمی را با توبه آشتی می دهند اما دل سوخته و سینه شرحه شرحه که تغییر نمی کنند. آری استاد عزیز شما ابتدای مسیری مهجور بودن را سبب همذات پنداری میان خود و ما می دانستید و ما اکنون اسباب لایتغیر را دلیل نزدیکی می‌دانیم. ما با تکلف های زبان شما گهگاه که تضاد میان آنچه در دل دارید و آنچه بر زبان جاری می شود، آشناییم. ما درک می کنیم چشمی همواره گریان و چشمی همواره امیدوار داشتن چگونه است؟ ما هم در بیابان‌های جنوب گمشده ای داریم که از به خاطر آوردن آن ناتوانیم. ما هم از بعضی تمایلات و بعضی دردهای هم نسلی هایمان سر در نمی آوریم. آری این دنیا نفس ما را هم بریده، آسودگی را حرام و ایستادن را بسی نا ممکن ساخته است؛ اما چه باک، که چاره‌ای جز به کمین نشستن وقت نیست. آری این ها چیز هایی است که هیچ گاه تغییر نمی کند.

ابنای روزگار به صحرا روند و باغ         صحرا و باغِ زنده دلان کوی دلبر است

 جان می‌روم که درقدم اندازمش زشوق           در مانده ام هنوز که نزلی محقر است

 استاد عزیز قرارمان با دوستان این شده که ایام البیض را با هم بسوزیم، باشد تا نفسی دیگر برای سازهای ناکوکمان پیدا کنیم. از شما طلب دعا و حلالیت داریم. یا علی جمعی از دهه هشتادی ها

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از ایّام البیض گفتید، یعنی از فرآیندی که منجر به هرچه بیشتر روشن‌شدن مأوایی است که گم شده است. ولی با روشنی‌گاهِ ایّام البیض که در نزد خود حاضر می‌شویم، برقی زده می‌شود تا حضور خود را در جهانی بس گسترده و در عین حال در افق‌های دور، جستجو کنیم. - باید توجه کرد که مشغول‌شدن به امور محسوس، حجاب درک بیشتر حقیقتِ خود می‌شود، حقیقتی که همواره در معرض الهام فجور و تقوای خود می‌باشد تا در مراقبه‌ای حضوری و زنده، حق را از باطل تشخیص دهد و بیش از پیش به خودش و بنیادش نزدیک گردد. این‌جا است که جایگاه تذکرات دینی برای دوری از حُبّ دنیا معلوم می‌شود، زیرا با حبّ دنیا انسان از حقیقت خود فاصله می‌گیرد و ایّام البیض یعنی فضایی که معنای ظلمات حبّ دنیا را برای‌مان روشن می‌کند. چه زیبا از چشمی همواره گریان و همواره امیدوار سخن به میان آوردید. خدا می‌داند این دو، قصه یک «حضور» است و لذا با اشک‌ها، قلب انسان طلبِ خود را به میان می‌آورد و با «امید»، آری! و با «امید» به خودآگاهیِ حضوری برتر می‌اندیشد. این‌جا است که می‌فهمیم ما چه اندازه در این تاریخ از طریق شهدا به وجدان توحیدی تاریخ خود نزدیک شده‌ایم و به قول شما در این حالت، ما را چه باک! چه چاره‌ای جز به کمین‌نشستنِ «وقت». یعنی «در جهان جنگ این شادی بس است/ که برآری بر عدو هر دم شکست». این‌جا است که به آینده‌ای، آری! به آینده‌ای نظر می‌کنیم که هنوز در ابتدای آن هستیم و اگر «هنوز نه»، هزار امیدواری در همین آینده‌ای است که امروزِ ما را این‌چنین زیبا کرده است و سیاه‌رویی را بر پیشانی کسانی نگاشته است که از بیرون و درون متوجه آن آینده که بشر، معنای خود را می‌یابد؛ نیستند. موفق باشید.

       

34460
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: بین آیت الله جوادی آملی (روحی فداه) و امام خامنه‌ای (ارواحنا فداه) کدام یک اعلم تر هستند و شایسته‌ی مرجع تقلید شدن برای ما هستند؟ آیا به دلیل اینکه امام خامنه‌ای ولی‌امر مسلمین هستند برای تقویت پایگاه ایشان باید از ایشان تقلید کنیم یا دلایل دیگری دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو عزیزان که فرمودید بزرگوارند. اگر اعلم‌بودن را نسبت به مسائل روز هم در نظر بگیریم، مسلّماً حضرت آیت الله خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» از نظر بنده اعلم می‌باشند. موفق باشید

34457
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: حلول ماه مبارک رجب المجرب را به شما تبریک عرض می‌کنم. ۱. در این ماه دعاها  و نماز هایی وارد شده اگر مقداری از آنها را خوندیم و نتوانستم تمام ماه روزه بگیریم چون فرمودند وارد این دین اگر بشویم با رفق مدارا باید باشد. ۲. برای فهم بیشتر این دعاها باید چه کنیم؟ ۳. -سوال سیاسی داشتم در این اغتشاشات اخیر من بجز گریه و ناراحتی هیچ کاری نکردم. فقط دلم به حال آن روحانی بی گناه سوخت و نیروی امنیتی بی گناه کشته شدند به دست این یزیدیان وشمر خولی سنان زمانه بودند اینها حرام لقمه حرام زاده بودند. حالا در این شرایط فتنه وظیفه ما مردم عادی چیست؟ آیا باید ما هم برویم در صحنه دفاع کنیم؟ ولی ازاین فتنه گران خیلی می ترسیدم ولی در دلم آرزوی شهادت دارم و این روایت شامل حال این فتنه نبود چون من این جور فکر می کنم یکی عالم متهک و جاهل متنسک بود دو طایفه کمر پیامبر را شکسته اند یا اینکه عالمان بد عمل کردند یا اینکه امرا بد عمل کردند. الناس اعلی ملکهم چون زورشان به آنها نرسید تلافی را تو سر مردم و روحانی درآوردند و خواص بد حرف زدند ابوموسی اشعری زمانه، حسن کلید نباید حرف می زد، بد حرف زد و دیر و خاتمی همین طور چون هیچ کدام از مردم از دست روحانی راضی نیستند و به او چیز می گویند. تو قضیه بنزین و فتنه تو برجام لعنتی، تو بی سی لعنتی، تو قضیه واکسن در تاریخ ثبت شد، تو پیشانی ماند، در تاریخ ثبت شد این دولت ننگین سیاه که داشت. آقای سید حمید روحانی گفتند دولت حسن کلید دولت مثل خلفا عباسی وبنی امیه عمل کرد عوضی توسرش بزند برای بنزین اظهار بی اطلاعی کرد، مردم رو عصبانی کرد، یکی از کارهای که کرد مردم را از انقلاب و انقلاب را از مردم جدا کرد، ولی خلاصه  به این ملت شهید داده ظلم کرد، دست با این اجنبی ها دست داد و به سردار سلیمانی توهین کرد، به رهبری توهین کرد، علیه لعنه نسبت ناروا به اهل بیت داد و بدعت گذاشت که خود مقام معظم رهبری به اعتراض برخاست مقایسه کرد مذاکره با آمریکا را و گفت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام با عمر سعد علیه لعنت بند و بسط کرد و کنار آمد، با کدخدا بست و ده چاپید و دل رهبری را خون کرد و رهبری از اینها راضی نیستند. من نظرم این هست حضرت آیه الله امام خامنه‌ای نسبت به مرحوم رفسنجانی و خاتمی و روحانی و موسوی نظر منفی دارند، رفسنجانی تهمت بزرگی به آقای کروبی زد و با کمال بی شرمی و بی حیایی نسبت بدی داده که زنی بچه بغل می‌رود این ور و آن وراز کروبی هست و آن را رها کرد رفته، اینها سید حمید روحانی گفته تهمت به رفیق ۷۰ ساله اش زد به خاطر اینکه انتقاد کرده از ایشان به هم زندانیش این جور زجرش داد، مثل یک دیکتاتور مثل صدام عمل می کرد و غرور او باعث شد به این وضع دچار شود و موسوی آقای کروبی را مسخره می کرد و موسوی اصلا اعتقاد به روحانیت نداشت، فراماسونی و التقاطی بود و این شهید دیالمه گفته من هم از وقتی از حجت الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی زیارتی که تاریخ نهضت امام سلام علیها را نوشته شنیدم دیدم نسبت به اینها بد شده، قبلاً زیاد قبول نداشتند اینها را رفسنجانی مردود نظام بود به خاطر فرزندانش، به خاطر اینکه بی بی سی و جبهه ملی نهضت آزادی از او حمایت کردند، به خاطر اینکه برجام را تحمیل ملت کرد، فیضیه شعارهای خوبی دادند این گفته امام هست مذاکره حرام هست، ای آنکه مذاکره شعارت استخر فرح در انتظارش و غیره... حالا با این تصاویر چه سرنوشتی برای انقلاب و نظام می شود و وظیفه مادر مقابل اینها چیست؟ و این خواص نآگاه  و بی بصیرت، دوست نادان و دشمن دانا و مردم بی آگاه باید چه کرد؟ هر اینتر اشغال گفت مردم خواص دیکته کردن و اغتشاشگران تبل رسوایی زدند «و مکرو و مکرالله و الله خیر ماکرین» دیری نپایید رسوا شدند، ننگ ابدی در دنیا و آخرت برای خودشان خریدند ولی تمام برای این بود دولتی سر کار آمد انقلابی و جهادی برای همین می خواستند این ام قرا را از ریشه بزنند ولی این دفعه نتوانستند رسوا شدند. عرض خود می برند و  زحمت به ملت می دارند. ببخشید خیلی اطاله کلام کردم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. و ۲. به هر حال «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش» در مورد دعا نیز شرح ادعیه و تأمّل روی معانی آن در تعالی روح انسانی بسیار مؤثر است. می‌توانید به «شرح دعای توقیع شریف در ماه رجب» در کانال مطالب ویژه رجوع فرمایید.  https://eitaa.com/matalebevijeh/12757 3- به این فکر کنید که رهبر معظم انقلاب چگونه با درایت و صبر استراتژیکی خود بدون درگیری مستقیم با افکار انحرافی بعضی‌ها که خود را به انقلاب تحمیل کرده بودند، انقلاب را از آن‌ها عبور دادند و بحمدلله نظام جمهوری اسلامی هر روز بهتر از روز قبل در حال عبور از تنگناهایی است که موجب ایجاد مشکلات برای مردم شده است. موفق باشید

34456
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: بنده سواد کلاسیک دینی ندارم. اما مدتهاست به یک باوری رسیده ام که خواستم نظر جنابعالی را در این زمینه جویا شوم. به ما گفته شده که پیامبر مکرم اسلام (ص) خاتم پیامبران است و بنده هم این را باور دارم اما بنده فکر می‌کنم که دینی که ما اکنون به صورت رسمی به آن پایبندیم آخرین دین نیست در واقع پیامبر اکرم غیر از این دین رسمی دین دیگری را هم برای بشریت آورده اند و اما دلایل این سخن ۱. گفته شده که سلمان عقایدی دارد که اگر به ابوذر عرضه کند ابوذر وی را تکفیر خواهد کرد ( پس این می‌طلبد که ما از دو دین صحبت کنیم) ۲. شنیده‌ام که یکی از اصحاب امام محمد باقر (ع) گفته است امام علیه السلام هزاران حدیث به من فرموده‌اند که من اجازه نقل عمومی را نداده‌اند (پس این می‌تواند دلیلی باشد که حداقل دین دیگری با پیروان دیگری وجود داشته باشد) ۳. ما شخصیتی داریم مثل ابن عربی که برخی وی را تکفیر و برخی وی را تقدیس می‌کنند که در هر دو گروه هم علمای بزرگی وجود دارند (و این می‌تواند نشانه‌ای از وجود دو دین باشد) ۴. همینطور شخصیتی مثل مولوی _ مثل ملاصدرا_ مثل علامه طباطبایی _ مثل سید علی قاضی و... که چنان اختلافات در موردشان شدید است که گویی ما با بیش از یک دین طرفیم. البته بنده گمانم می‌کنم پیامبر اکرم دو دین آورده‌اند که لازم و ملزوم یکدیگرند ولی مخالف هم نیستند آیا واقعاً اینگونه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که می‌فرمایید حقیقتاً شریعت محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» ظاهری دارد و باطنی، و اتفاقاً در این زمانه آنچه نیاز بشر جدید است حاضرشدن در ظاهر و باطن شریعت است تا انسان ابعاد متعالی و درونی خود را باز یابد. باید توجه کرد که مشغول‌شدن به امور محسوس، حجاب درک بیشتر حقیقتِ خود می‌شود، حقیقتی که همواره در معرض الهام فجور و تقوای خود می‌باشد تا در مراقبه‌ای حضوری و زنده، حق را از باطل تشخیص دهد و بیش از پیش به خودش و بنیادش نزدیک گردد. این‌جا است که جایگاه تذکرات دینی برای دوری از حُبّ دنیا معلوم می‌شود، زیرا با حبّ دنیا انسان از حقیقت خود فاصله می‌گیرد. موفق باشید

34454
متن پرسش

یا محبوب! سلام و رضوان خداوند بر شما باد. ببخشید استاد من کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا رو خوندم و به واقع لب کلام رو دیدم که روزه چه تاثیر شگرفی داره. می‌خواستم بپرسم اگر به هر دلیلی نتونیم روزه بگیریم و بخوایم اون جان سازی که در کتاب گفتید رو داشته باشیم (عقل و جان هر دو بگوید خدا) میتونیم هر روز به نیت روزه، سحر مختصر غذایی بخوریم و برای مواقعی که نمیشه روزه گرفت خوردن مختصر غذایی در وعده ی ظهر و نهاتا باز افطار در شب مطلوب حاصل میشه؟ چون روزه نگرفتن و کنترل هوس خوردن سخته و با این برکاتی که ذکر کردید و برکاتی که به عنایت حضرت محبوب شاهد بودم اصلا بر آن شده ام تا ایامم بر روزه باشد یا حداقل اگر روزه نیست شبیه ترین به آن باشد و آن شور دعای سحر و لک صمنای افطار را ره مطلوب کنم آیا ممکن است؟ به راستی که خوش گفت مولوی که با یک لقمه اضافی چشم دل کور می شود ـ آه بر آن چند چند لقمه های اضافی و حجاب های دوباره نیست شده و دور کننده آه!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه خوبی‌های روزه، جوانان نباید نسبت به خود سخت‌گیری کنند تا نفس ناطقه‌شان اذیت شود. همین‌که جوانان مواظب خوردن‌های خود باشند که پرخوری نکنند، رویهمرفته ادب ماه رجب را که ماه گسترده‌شدنِ رحمت الهی است؛ رعایت کرده‌اند. در این ماه می‌توان گفت از طریق تأمّل بر دستورات این ماه «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید

34451
متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد گرامی: از آن روی که دست تقدیر مرا تبدیل به شغل مشاور سلامت جسم افراد کرده، با مردمان زیادی روزانه ارتباط دارم و ناخوداگاه به مسائلی برمی‌خورم که ریشه در تفکرات آنها دارد. متاسفانه در بعضی برخوردها می‌بینم که افراد در طول زندگی به علت ناملایمت‌ها و بدرفتاری‌های برخی از مسئولین نسبت به اصل دین بدبین می‌شوند و بدتر اینکه با وجودیکه در خانواده‌های مذهبی بدنیا آمده و رشد کرده‌اند، با مطالعه‌ی کتبی که از آنها به «ممنوعه» یاد می‌کنند و معانی تحریف شده یا سطحی از قرآن (مثل نساءکم حرثٌ و مانند آن) دریافت کرده‌ و آنها را با انسان بی محتوا و لذت‌طلب غربی مقایسه می‌کنند، ذهن‌هایی بسته و تفکراتی متاسفانه شرک‌آلود و کفرآمیز برایشان ایجاد شده که پس از ساعت‌ها صحبت و مثال و دلیل و برهان باز از دری دیگر صحبت به میان می‌آورند و شبهه پشت شبهه... سوال من از شما استاد عزیز و فهیم این است که در این غوغای آخر الزمان که رسانه و قلم و زر و زور تلاش می‌کند که بر خیل مشرکان و کافران بیافزاید وظیفه‌ی ما برای تبیین و تاثیرگذاری روی چنین افرادی چیست؟ چه بسا تعداد این افراد زیاد است و شبهه‌ها و درست‌های آمیخته با غلط فراوان و گوشهاشان پر از کلمات و ذهن‌ها اما خالی از معانیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده شکل‌دادن سبکی از رفتار است که باید افراد معتقد به اسلام و انقلاب از خود نشان دهند تا حکایت کند از خرد و اخلاق انسانیِ انسان‌ها. در این حالت است که انسان جدید متوجه می‌شود برای عبور از پوچی، چه راهی را باید انتخاب کند. در این فضا به جای جدال و طرح شبهه بیشتر، رفاقت‌ها جای خود را باز می‌کند که البته هنوز ما به جهت ضعف رفتارمان از یک طرف و تبلیغات منفی دشمنان‌مان در ابتدای این راه هستیم. موفق باشید

34448
متن پرسش

خدایا مرا به دریای جنون خودت ببر ولی آنجا دستم را نگیر، رهایم کن، بگذار در دریای جنونت غرق شوم، من اصلا درد دیوانگیِ تو را دارم، این جنون طعم دیگری دارد. خدایا همه اش فدای یک لبخند شیرینت، همه آسودگی ساحل امن عقلم فدای یک لبخندت. خدایا به کسی نگو بگذار بین خودمان بماند ولی من تو را خیلی دوستت دارم؛ نگاه نکن به سربه هوایی و بی‌توجهی‌ام، نگاه نکن به این همه گناه و بدی‌ام؛ به عزّت و جلالت قسم که تو را خیلی دوستت دارم، کاش هر صبح چشمم که باز می شد اول از همه خیره در چهره تو بود، خدایا بگذار بگویند کافرم، دیوانه ام ، مجنونم، ولی به خودت قسم که بارها گرمای وجودت را حس کرده ام، گرمی دستانت را! خدایا عقل و استدلال راست می گوید که تو جسم نداری اما قلبم بارها گرمی دستان تو را چشیده! بارها لبخند و دلجویی تو را دیده، این عقل، خودش انگار بیشتر آدم را دیوانه می‌کند. خدایا راستی یک سوالی داشتم، یعنی خیال می‌کنم که سوالی دارم چرا که تو خودت سوال منی و جواب سوالم هستی، یعنی شاید خودت را در کالبد سوالی مثل یک برقی، مثل شهابی از خاطرم عبور می‌دهی و می‌گذرانی، خدایا من که از خودم چیزی ندارم؛ اصلا خودم هم چیزی نیستم که چیزی داشته باشم و گویا همه‌ سوال‌ها در واقع تو هستند که جلوه می‌کنی؛ یا شاید همه نوشته‌ها، همه شعرها. خدایا اگر کسی به مقام ثبات برسد و در ساحت بهشت قرار بگیرد می گویند با حوریان دمساز است اما چگونه کسی که تو را داشته باشد حاضر می‌شود حضور تو را کنار نهد و سرگرم حوری شود!؟ چه معامله اندوهبار و زیان باری! نکند که حوری هم خودت هستی؟ حتی اگر تو حوری نباشی باید آن‌وقت آدم‌ها دیوانه باشند که حوری بطلبند! خدایا! ببین همین کارها را می‌کنی که می‌گویم به میدان آمده‌ای تا دیوانه‌ام کنی، قربان عهدت بروم خدا، حالا که به میدان آمده‌ای کار را تمام کن؛ یکسره مرا دیوانه خودت کن! همه جانم را، همه ایمانم را، همه سامانم را، خدایا رهایم نکن که می‌میرم. خدایا مدتی است خیلی گرفتار دنیا شده‌ام، دنیا مثل غذای متعفنی است که کلی اسانس و چاشنی به آن زده‌اند تا لذیذ به نظر آید، وقتی می‌چشیم هم انگار لذیذ است، ولی آخرش کار خودش را می‌کند، اگر نکُشد، دست کم مریضمان می‌کند. خدایا! خیلی ادعایم می‌شد سر خودم، آب نبود وگرنه شناگر ماهری بودم، اما آنقدر دریای دنیا عمیق و بی‌سر و تَه است که حتی ماهرترین شناگر هم که باشی آخرش توان جانت کم می‌شود، خسته می‌شوی و اگر پناهی پیدا نکنی غرق می‌شوی. خدایا! حیف نیست وقتی اینهمه جا در آسمان برایم گذاشته‌ای در دریا غرق شوم؟ خدایا وحشتم گرفته از این دنیای سیاه و گود و بی‌ساحل، التماست می‌کنم که مرا برکش، خدایا حیف نیست وقتی تو را داشته باشم با گناه‌آلودگی‌ام؛ تو باشی و من با تو نباشم، خدایا مرا تنهایم نگذار، خدایا دیگر کم آورده‌ام از فرط کوتاهی‌هایم، آه مردم مرا دعا بکنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوش است که حضرت محبوب آغوش می‌گشاید تا خود را به ما بشناساند و سپس رُخ برمی‌کشد تا ما را با سوز جدایی از او همچنان تنها بگذارد و در همین رابطه به ما گفته‌اند: «دلا بسوز که سوز تو کارها بکند».

قصه دل‌دادگی به حضرت محبوب، اتفاقاً بیشتر از دیروز قصه امروزینِ بشر جدید است با ظرفیت گسترده‌ای که دارد. بشری که جناب مولوی خیلی زودتر از امروز در فضای آن قرار گرفت و گفت:

آزمودم عقلِ دوراندیش را / بعد از آن دیوانه سازم خویش را

عقل، بندِ رهروان است ای پسر /  وان رها کن ره عیان است ای پسر

حال باز مائیم و جلوه او، و باز رُخ‌برکشیدنش، و ما و سوز حرمان او. این‌جا است که همراه جناب مولوی ندا سر می‌دهیم:

رحم کن برآن‌ که چون روی تو دید /  فرقت تلخ تو چون خواهد کشید

موفق باشید                        

34446
متن پرسش

علت اینکه ما در درون وجود خودمان احساس بدی نسبت به خودمان، نسبت به آدمهای دنیای اطراف مان پیدا می‌کنیم چیست؟ گاها این احساس بد فراتر رفته و حتی وارد رابطه ی ما با خدا می‌شود و احساس می‌کنیم خدا ما را ترک کرده است و ما را به حال خود رها کرده سر همین موضوع فکر می‌کنیم پناه بردن به بنده های خوب خدا مثل ائمه با توجه به اینکه ما گناهکاریم و دید مثبتی و رابطه ی خوبی با خدا نداریم فایده ای ندارد از سوی دیگر دلمان می‌خواهد با خدا خوب باشیم اما درونمان می‌گوید او تو را دوست ندارد و از طرف دیگر دنیای بی خدا سخت است چون حس بی پناهی داریم این فکر و احساس در زمان مشکلات بیشتر در ذهن ما می آید و گاها فکر می‌کنیم این مشکلات یعنی تو رها شده ای که این مشکلات را داری از طرف دیگر می‌گویند هر کس مقرب تر جام بلا بیشتر می دهندش. نتیجه اینکه ما در برخورد با حوادث چطور باید بفهمیم که بالاخره آدم خوبی هستیم و این امتحان ماست یا اینکه آدم بدی هستیم و این نتیجه اعمال خودمان است؟ راه حل برون رفت از این وضعیت چیست؟ دلیل هجوم این افکار چیست؟ چطور می‌شود رابطه ی خود را با خدا و با خود و در نتیجه خلق خدا و طبیعت اصلاح کرد؟ و در ادامه آدمها برای برون رفت از صفت بد بداخلاقی باید چه کنند؟ وقتی که حس می‌کنند و باور دارند این صفت جزیی از وجودشان شده؟ چون دائم توبه می‌کنی و قول می‌دهی تکرار گناه نکنی اما باز هم مرتکب می‌شوی. نه در مورد بد اخلاقی بلکه در مورد بسیاری از صفت های بد همین طور است. وقتی پس از چند بار قول دادن به خدا که دیگر تکرار نمی‌شود اما باز هم سراغ انکار می‌رویم احساس بد ناامیدی که دیگر نمی‌توانی خودت را اصلاح کنی سراغ ما می آید. راه حل برای رهایی چیست؟ می‌دانم ضیغ وقت دارید اما عاجزانه خواهش می‌کنم جواب سوال مرا بدهید. شاید این پاسخ مرا نجات داد و نجات یک انسان نجات بشریت است. خدا به وقتتان برکت دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا فراموش می‌کنیم که «دوست دارد یار، این آشفتگی»! آری! مولایمان امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» فرمودند: «انّ للقلوب اقبالاً و ادباراً» که به اصطلاح عرفا، «بسط» و «قبض» برای قلب هست و ما نباید قبضی که برایمان پیش می‌آید را حمل بر بی‌خدایی بکنیم، بلکه آن حالت را زمینه نشان‌دادن صبر بر بندگی بدانیم. زیرا خداوند دوست دارد تا ما در چنین حالاتی نیز بندگی خود را به نمایش بگذاریم و معلوم است که شیطان هم باید به میدان بیاید و آن افکار را که می‌فرمایید در ما بدَمد تا با مقابله با همین افکار و به دنبال عمیق‌شدن معارف خود بتوانیم جلو و جلوتر بیاییم. چرا می‌فرمایید صفت بد اخلاقی جزء وجود افراد می‌شود؟!! هرگز چنین نیست، زیرا خداوند انسان را با فطرت توحیدی‌اش آفریده است و با نظر به شخصیت ائمه «علیهم‌السلام» به عنوان انسان‌های کامل، انسان احساس یگانگی می‌کند. این طبیعی است که شیطان تلاش می‌کند ما را نسبت به راهی که در آن قدم گذاشته‌ایم مأیوس کند زیرا کار شیطان اتفاقاً همین است که با کسانی درگیر شود که در «راه» هستند. وجود این وسوسه‌ها به جای ناامیدی، امید را صد چندان می‌کند. پیشنهاد بنده آن است که با مباحث موجود روی سایت و یا در کانال «مطالب ویژه» مأنوس شوید تا إن‌شاءالله قوت اراده شما برای هرچه بهتر جلو رفتن تقویت شود. موفق باشید

34445
متن پرسش

یا محبوب: درود حضرت پروردگار بر شما باد: ببخشید استاد من کتاب «رجب ماه یگانه شدن با خدا» و «روزه دریچه ای به عالم معنا» رو خوندم و اولین روز ماه رجب رو به عنایت حضرت حق روزه گرفتم. شب وقتی به جلسه شما اومدم شور عجیبی احساس کردم و احساس کردم میتونم در هر لحظه به یاد معشوق باشم بعد که در مورد خدای ظهور کرده انقلاب اسلامی صحبت کردید و گفتید غیر خدای واجب الوجود هست. اول اینکه مگر میشه غیر اون باشه؟ و بعد احساس کردم اون شور اشتباه بوده و باید در صحنه به یاد حضرت معشوق بود. مثلا در زمینه ی تحصیل که وظیفه ی حال منه حالا توصیه ی شما چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدای واجب‌الوجود یعنی خدایی که با استدلال وجود او را اثبات می‌کنیم و به وجود او باور داریم. ولی همان خداوند با جلوه‌ها و شأن و شئونات خاصی در هر روز و روزگاری ظهور می‌کند. از این جهت جلوه و نور خدایی را در این تاریخ می‌یابید که چگونه نقشه‌های استکبار را خنثی می‌کند و در قلب جوانان ما جلوه کرد تا در دفاع مقدس شرکت کنند. ابداً آن شور ابتداییِ ماه رجب که برایتان پیش آمد اشتباه نبود، جلوه خداوند بود که خواست شوق عبادت خود را در ما بیش از پیش رشد دهد. عرض بنده آن بود که این خدا را در آینه‌هایی که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده، به تماشا بنشینید. نکاتی که سؤال کننده شماره 34448 متوجه و متذکر آن شده است. موفق باشید

34444
متن پرسش

سلام علیکم: جوان ۳۰ ساله بیکاردارم و همسر بازنشسته با ناراحتی اعصاب وروان، بحت و دعوا می‌کنند، برای بیکاری پسرم چکار کنم؟ ۲. برای اینکه همسرم اعصاب ما رو خورد نکنه چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته این سایت شرایط جواب‌دادن به موارد شخصی افراد را ندارد بخصوص که جنابعالی حتی ایمیل خود را هم نداده‌اید تا به صورت شخصی جواب داده شود. با این‌همه بدانید در چنین موقعیت‌هایی بهترین راه آن است با تواضع و با قوت ایمان در این ماه رجب زمینه گشایش رحمت الهی را برای خود فراهم کنید. بالاخره آن جوان سی ساله باید بداند اگر تواضع به خرج دهد و سخت‌گیری در کار نکند، خداوند وسیله مشغول‌شدن به کار را برای او فراهم می کند. موفق باشید

34443
متن پرسش

سلام به استاد محترم: با تبریک به جهت حلول ماه مبارک رجب و آرزوی توفیق جنابعالی در این ماه، حقیقتش احساس می‌کنم باید با روحیه‌ای بهتر از روحیه‌های قبلی وارد این ماه عزیز بشوم. چون از یک طرف احساس می‌کنم در دنیا خبرهایی است که در این ماه رجب می‌توان به توفیقات بیشتری دست پیدا کرد ولی از طرف دیگر نمی‌دانم چه کار کنم؟ فقط می‌دانم گویا خبری هست. پیش خود گفتم شاید این موضوع را با شما در میان بگذارم به امید آن‌که راهی گشوده شود. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله و به لطف الهی متوجه امر مهمی شده‌اید. آری! به همان معنایی که جناب مولوی می‌فرماید: «بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری / هر روز مرا تازه خدای دگری هست»، باید از خود پرسید خدای بعد از اغتشاشات اخیر در نسبتی که باید با خود و با خدا و با انقلاب اسلامی داشته باشیم، کدام خدا است؟ این‌جا است که باید نظر به انوار و جلوات خدایی داشت که به زیباترین شکل به میدان آمد و حیله دشمنان انقلاب را که به بهانه‌های پوچ خواستند ضربه اساسی بزنند، خنثی کرد و ما در این ماه مبارک رجب با انگیزه رجوع به شأن خدای این زمانه می‌توانیم ماه رجب خود را آباد و آبادتر کنیم و در همین رابطه متن سخنانی که اخیراً عرض شده است تحت عنوان «ماه رجب و نظر به نیّت امروزین ما» خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

ماه رجب و نظر به نیّتِ امروزین ما

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ»

سلام و صلوات بر امامی که انسانیت را در بحرانی‌ترین شرایطِ تاریخی مدّ نظر قرار دادند تا هرکس در هر زمانه‌ای که هست، بیشتر به خود آید و از خودبیگانگی فاصله بگیرد، به‌خصوص در تاریخی که تاریخ بحران انسانیت و بی‌مأوایی او می‌باشد. با تبریک نسبت به میلاد حضرت باقر «علیه‌السلام».

1- اولین نکته‌ای که باید در این زمانه در ماه رجب بدان فکر کرد، انگیزه و نیّتی است که باید با ورود در این ماه در خود زنده نگه داریم و از خود بپرسیم راستی را! ما در اعمال این ماه به دنبال چه چیزی باید باشیم تا همچون حضرت زهرای مرضیه و حضرت علی مرتضی «سلام‌الله‌علیهما» که با عبادات خود متوجه حضور اسلام در تاریخِ پیش رو تا ظهور حضرت مهدی «عجلّ‌الله‌تعالی‌فرجه» شدند، به حضوری نایل شویم که افقِ در پیش رویِ امروزین‌مان که همان انقلاب اسلامی است، برایمان گشوده و گشوده‌تر گردد. در این راستا است که باید به راز عبادات طولانی حضرت زهرا و حضرت علی «علیهماالسلام» فکر کرد تا اعمال ماه رجب برای ما شیرین و شیرین‌تر گردد.

۲. آیا می‌توان در این ماه به درک خود، ذیل اراده الهی نظر کرد، به آن صورتی که شهدا بدان نایل شدند؟ و فهمیدند چگونه باید عمل کنند تا خود را در قبضه اراده الهی به سوی حقیقت جلو و جلوتر ببرند؟

۳. رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: ماه رجب، ماه استغفار و ماه من است و نیز فرمودند: ماه رجب، «رجبُ الأصب» است یعنی ماه جاری‌شدن رحمت خداوند. آیا توانسته‌ایم با معناکردنِ استغفار در این ماه، خود را در معرض و در فضای رحمت الهی قرار دهیم؟ رحمتی که ما را فرا گیرد و با امیدواری نسبت به آینده‌ای که با انقلاب اسلامی در پیش داریم از هرگونه پوچی و افسردگی برهاند؟ [1]

۴. به ما فرموده‌اند در این ماه ذکر «اَستَغفِرُاللهَ وَ اَسئَلُهُ التَوبَهَ» را زیاد تکرار کنیم بدین معنا که از یک طرف از حضرت پروردگار درخواست داریم که با نور غفران خود، موانع رجوع به خودش را در ما برطرف نماید و از طرف دیگر از او رجوعش به جان خودمان را طلب می‌کنیم تا مطابق شأن این زمانه، به ما نظر کند و جان و قلب ما متوجه حقیقت این زمانه در آینه‌هایی شود که به ظهور آمده‌اند، به همان معنایی که فرمود: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ»(الرّحمن/29). خدا را در شأنِ توجه به ما در این حوادث بیابیم.

۵. آیا درک مشروعیت نظام اسلامی با فهم معنای انسان که بنا دارد از تاریخ سکولاریته خارج شود، همان درک رجوع خداوند به بشریت در این زمانه نیست تا استغفارهای ما معنای حقیقی خود را به خود بگیرد؟ از او تقاضا می‌کنیم تا هر مانعی که موجب می‌گردد حقیقت این انقلاب را درک نکنیم و در نتیجه یا گرفتار غرب‌زدگان شویم و یا سرگردانِ متحجّرین، از ما برطرف کند.

۶. رعایت آداب ماه رجب می‌تواند عامل رسیدن به شعوری باشد، ماورای علم‌های آموختنی، یعنی رسیدن به شعور و علوم لدنی و علم حضوری، با رجوع به ادعیه، به‌خصوص ادعیه ماه رجب. لذا همواره باید در درون ادعیه این ماه منتظر شعور و فهمی باشیم که ما را از جهان غرب‌زدگی به جهانی وارد کند که انقلاب اسلامی بدان اشارت دارد و می‌تواند مشکلات امروزین و فردای ما را در درون خود مرتفع نماید. این است مرز دیانت واقعی و بی‌دینیِ پنهان.

۷. آری! ماه رجب، ماه زنده‌نگه‌داشتنِ دینداری واقعی است تا گرفتار دینداریِ تکراری و فرسوده نباشیم و لذا از یک طرف نسبت به خودبینی خود استغفار می‌کنیم و در ادامه از طرف دیگر با ذکر «وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ» رجوع او را نسبت به خود طلب می‌کنیم تا ما را به دامان گشوده خود راه دهد، برای درک راستی و درستی که پس از آن استغفار برای انسان پیش می‌آید. در دل رجوع او به ما است که همچون حضرت حق، انسانیت انسان‌ها را پاس می‌داریم، و اگر در این زمانه با دلسوزی لازم و گشودگی نسبت به انسانیت انسان‌ها به خوبی حاضر باشیم، بهره‌ای که باید از ماه رجب ببریم، نصیب ما خواهد شد، إن‌شاءالله.

                     والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

https://eitaa.com/matalebevijeh/12739

[1] - رهبر معظم انقلاب اخیراً در سخنان خود با مداحان تأکید فرمودند: « آن چیزی که ملت را نگه می‌دارد «امید» است و «وحدت».(22دیماه)

نمایش چاپی