بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25080
متن پرسش
با سلام و ادب: استاد من طلبه سطح سه و رشته دانشگاهیم ادبیات نمایشی است. چند سالی مشغول به تولید فیلم کوتاه و مستند هستم. سوالی که دارم افرادی که در رشته های رسانه ای مثل فیلم سازی هستند برای اینکه دیده بشوند و بتواند سفارش قبول کنند باید خود را در شبکه ها اجتماعی (اینستگرام و ...) نشان دهند و بگویند من فلان کار را تولید کردم. استاد از خیلی از دوستان شنیده ام کسانی که خود را نشان داده اند مورد چشم زحم اطرافیان و فامیل و با شکست مواجه شده اند. استاد راهکار چیست؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌چیز را از خدا بدانید و نه از خود و با این رویکرد از خواندن آیت‌الکرسی غفلت نکنید. موفق باشید

25078
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر: از کجا بفهمیم عملی که انجام دادیم با اخلاص بوده و از کجا بفهمیم مورد قبول حق تعالی واقع شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کرد انگیزه‌ی دیگری جز رضایت حضرت حق در میان نباشد. موفق باشید

25070
متن پرسش
سلام علیکم: عزاداری هاتون قبول درگاه حق. استاد عزیز متاسفانه بنده مدتی قبل مرتکب خطایی شدم که به شدت از کرده خود پشیمانم، و بعد از توبه در صدد جبران خطا و حق الناسی که بر گردن بنده بود برآمدم. اما متاسفانه ناخواسته فردی از گناه و خطای من مطلع شده و مدام تهدید به اینکه آبروی من را خواهد برد، و هرجایی هستند حرف از رفتار من است. استاد من به اندازه کافی شرمنده خدا و اهل بیتش هستم، با رفتار و زخم زبان این افراد چه کنم؟ چرا خدا که ستار العیوب است باید بنده هایش با ما چنین کنند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز نگران نباشید. به طرفی که می‌خواهد آبروی شما را ببرد هم باج ندهید. خداوند مدافع مؤمن است. موفق باشید

25064
متن پرسش
سلام استاد: یک اتفاقی برای بنده داره میفته که حقیقتا جالبه و من رو متحیر می کنه. چند روزی هست یک سری کارهایی انجام می دهم که از کنترلم خارج میشه، و واقعا نمیدونم چرا انجام دادم، مثلا یک حرفی می زنم و نمی توانم کنترلش کنم باور کنین می توانستم حتی ۱۰ روز حرف نزنم یا یک کاری می کنم که نمی خواهم و من رو متحیر کرده. همشونم گناه هست. باور کنین تک تک کار هام تحت کنترلم بود و وهمم رو هم پدرم دراومد تا بگیرم و نگذارم جایی بره و الان این اتفاق. هر چه قدر فکر می کنم نمی فهممشون چیزیه که نبوده قبلا و الان داره اذیتم میکنه جالبه از روزی ۲ یا ۳ تا هم بیشتر نشده عمدتا. بسیار درگیرم کرده و واقعا‌ نمی خواهم گناه بکنم و می نشینم تعجب می کنم و گریه می کنم و نمی فهمم چیه. لطفا کمکم کنین و اگر نیاز بود حضوری هم بفرمایین میام خدمتتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در این مورد بتوان گفت ملکات انسان بر انسان سیطره پیدا می‌کند، چیزی که در برزخ و قیامت پیش می‌آید. فکر می‌کنم چیز زودگذری باشد زیرا به هر صورت «الیوم، یوم العمل و غداً یوم الحساب». موفق باشید

25048
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ایام سوگواری حضرت اباعبدالله (ع) را به شما تسلیت عرض می کنم. استاد امسال روز عید غدیر برای عرض ارادت و دیدار درب منزل آمدیم که متاسفانه با درب بسته مواجه شدیم و دکتر قدوسی گفتند امسال برنامه دیدار نداشتید خلاصه سلب توفیق شدیم. استاد دو تا سوال داشتم ببخشید خیلی عمیق نیست و وقت گرانبهایتان را می گیرم. چند وقت پیش ها با جمعی خانوادگی رفته بودیم نزدیکهای باغبهادران و کنار زاینده رود سکویی گرفته بودیم و نشسته بودیم که دو تا دختر آمدند سمت سکوی ما و شروع کردند به عکس گرفتن. هر دو بد حجاب بودند اما یکی از آنها کلا روسری اش را انداخته بود و با موی کاملا باز با خیال راحت داشت عکس می گرفت. من مدام خودم را به تغافل زدم ببینم از اینجا می رود یا خودش را جمع و جور می کنه یا نه، دیدم عین خیالش نیست. دیگر تاب نیاوردم و رفتم طرفش و فقط گفتم «خانم اینجا مکان عمومیه یک چیز سرتان کنید، اینجا خانه خودتان نیست ها» البته با تحکم گفتم. آن هم خودش را جمع کرد (البته با کمی تاخیر) و بعد دو تا متلک هم گفت و رفت. بعد دوستم که اتفاقا درجه دار سپاه هم بود گفت این کارت باعث میشه بدتر کنند و اثر ندارد و نیاز نبود بروی تذکر بدی. خواستم نظر شما را بدانم. چون واقعا احساس می کنم اگر چیزی نگوییم چند صباح دیگر، جایی برای تفریح مذهبی ها باقی نمی ماند و همه فضا دست آنها می افتد و ما بدهکارشان می شویم. سوال دوم اینکه توی دهه محرم دو شب بعد از مراسم، حدودهای ساعت دوازده شب که داشتم می رفتم خانه با منظره دختر خانمهای تنهایی کنار خیابان مواجهه شدم که منتظرند یکی سوارشان کند! این جور مواقع باید چکار کرد؟ (موردهایش هم جوری نبود که بشود حمل بر صحت کرد. خیلی تابلو بود از سر و وضع و حرکات و رفتارهایشان.) باید از کنارش گذشت؟ زنگ زد به پلیس؟ باز هم حمل بر صحت کنیم؟ به آن دختر تذکر بدهیم؟ با آن پسر یا مرد برخورد کنیم؟ وظیفه شرعی ما چیه؟ ممنونم از پاسخگویی تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در مورد صحنه‌ی اول، کار خوبی کردید که به او تذکر دادید. ولی شاید نیاز به تندی نبود، از سر دلسوزی باید این امور انجام شود. اما در مورد دوم اگر بتوانیم از پلیس کمک بگیریم تا محیط برای این افراد امن نباشد، کار خوبی است و پلیس هم باید وظیفه‌ی خود بداند که محیط را برای چنین اعمالی سختْ نماید. موفق باشید

25030
متن پرسش
سلام خدمت استاد: قسمتون میدم به این دهه محرم خودتون جواب منو بدین. استاد بعد از این همه گرفتاری و بدبختی متوجه مسئله ایی شدم که تمام دنیا روی سرم خراب شد. از بچگی با تمام بی محبتی ها، کمبود عاطفه، دعوا و داد و بیداد بزرگ شدم راهمون یک جورایی انتخاب کردم که آدم بشم اینقدر زندگیم بدتر شد که نماز را کنار گذاشتم، البته به طرز بدی آخرش هم به جایی رسیدم که نمیتونم خدا را ببخشم و اهل البیت برام معنا ندارن، من خیلی توسل داشتم برای خوندن نماز برای خوش اخلاقی برای صبر، اما همش نتیجه عکس داد، اون هم شرایط زندگی من که از ناله و نفرین گرفته تا خوار و زاری بین دوست و ناآشنا. من کی هستم نمیدونم حالا بعد از این همه بی دینی و بی عزتی متوجه قضیه ایی شدم که مربوط به مسائل درونی خودم میشه این همه بی عدالتی برای چیه؟ کم گناه داشتم که این هم اضافه بشه و مهر خلاصی به جهنم را برام بزنه دیگه نمیدونم چیکار کنم، تمام وجودم برای لحظه های پاک و خوب پرمیکشه، برای اینکه تمام فکر و وجودم و جسمم پاک باشه، اینها را از خدا خواستم بدتر شد، که اوضاع رسیده به خودکشی، میخوام به خودم ثابت کنم مرگ دست خودم هست واقعا به این نتیجه رسیدم که من باید به دنیا میومدم تا جهنم خدا جهنمی داشته باشه، این گرفتاریها هم میخواد برای مومنین تو بهشت دلیل باشه برای جهنمی بودنم هر چی فکر می کنم هر چی توسل، هر چی برنامه ریزی به ساعت نرسیده فاجعه رخ میده مگه بالاتر از این هم داریم که همش بگی غلط کردم خودت کمکم کن دستم رو بگیر نفرین شدن برای چی بود؟ خود خدا هم از همه روزگارم خبر داد و میدونست و میتونست محبت من رو تو دل پدر و مادرم بزاره میتونه مریضی روحم رو شفا بده هر چه بدی هست از من اعتراف می کنم ولی یک ذره آرامش هم ندارم، شرمنده استاد اما عاجزانه ازتون درخواست مشاوره دارم ازتون ممنونم من به آخر رسیدم، خودکشی برام معنا پیداکرده از همه عذابش خبردار اما من نمیتونم آلوده زندگی کنم تمام وجودم استرس و سیاهه من کمترین نشونه را میخوام اما خدا دریغ میکنه من فکر روحم و جسم آلوده شده دارم زجر می کشم هیچ کس نمی‌فهمه من چی میگم واقعا خدا کی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید جواب اندیشه‌ی خود را با تأمل در معارف حقه‌ی الهی بدهید تا این حالات به سر و سامان بیاید. بنده پیشنهاد دنبال‌کردن مباحث «معرفت نفس» را دارم. موفق باشید

25038
متن پرسش
سلام: ۱. با همه ی این اوصافی که در دعای مکارم الاخلاق آمده و شما در یادداشتتان ذکر فرمودید، در ادامه ی دعا از خداوند آشکار کردن دروغگویان و مکر و دوری از کسانی که او نمی پسندد طلب می کنند؛ چگونه می توان خیرخواهی برای افرادی که با ما غش می کنند رو با طلب ابزار برای مقابله با آن ها جمع کرد؟ ۲. همه ی فکر و ذهنم رد کردن بدهکاران توسط امام حسین (ع) است. مگر می شود کسی دین به گردنش نباشد؟ آیا نمی شد آنها پرداخت دین خود را به کس دیگری واگذار کنند و خودشان در کربلا بمانند؟ می ترسم مرا هم از کربلا برانند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عده‌ای مانع هدایت بقیه‌اند. بالاخره باید این موانع شناخته و دفع شوند و در همین حالت هم غلبه بر محبت بر خلق است. ۲. بالاخره بدهکاریِ مالی را باید اداء کرد إلا این‌که انسان امکان اداء آن را نداشته باشد که باید از طرف مهلت بخواهد. موفق باشید

25023
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: از کجا متوجه بشم افکاری که به ذهنم خطور میکنه و یک موضوع و یا گره و مشکلی بدرستی حلاجی و ریشه یابی میشه حاصل فکر من هست یا یک انکشاف معنوی و روحانی است؟ (مثلا به هنگام دریافت وام قرض الحسنه از مسیر درست نه بانک و... این گره کوری که در زندگی ایجاد شده بخاطر اینه که موقع دریافت آن به درامدت امید داشتی نه به خدای خودت و این گره حاصل این غفلت هستش و یا تعداد اذکار و عبادات در روز با توجه بیشتر انجام بده و ....امثال این موارد منظورم هستش)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید بر اساس دستورات شرع الهی تصمیم بگیرید و یا با کسی که در شریعت و احکام آن غور کرده است، مشورت کنید. موفق باشید

25021
متن پرسش
استاد سلام: چگونه نگاه به نامحرم را در خود کنترل کنیم و به اصطلاح بتوانیم جلوی نفسمان را بگیریم که میل به نگاه به نامحرم را نداشته باشد؟ خلاصه بگویم داروی درمان چشم چرانی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث معرفت نفس می‌یابید که نفس انسان چه اندازه می‌تواند در عوالم متعالی حاضر شود و نگاه به نامحرم در آن شرایطی که شریعت حرام نموده است، موجب می‌شود تا انسان در حضور در آن عوالم محروم گردد. موفق باشید

25014
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد مگه نمیگن تو برزخ ادم پاک میشه و وارد بهشت میشه یا کسی که جهنمی باشه وارد جهنم؟ ۱. پس این که اقا امیرالمومنین تو مناجات میگن روزی که همه از هم فرار می کنند و... این مناجات حضرت علی مال چه زمانی و چه افرادی است؟ اخه تو برزخ که پاک شدن و بعدش هرکس با هم سطح اعتقادی مذهبی خودش در دنیا همنشین میشه وارد قیامت میشه واقعا چرا همه از هم فرار می کنند؟ استاد اگه خود سوالم ایرادی داره تصحیح کنید و پاسخ بدین. این مناجات یکم ادم رو ناامید میکنه. و رعب و وحشت تو دلها میندازه ۲. پدر و مادرمون و اقواممون که از دنیا رفتن کجا میتونن هم رو ببینن؟ ۳. برای اینکه خواب پدر و مادر را ببینیم چه کنیم و بفهمیم جای شون خوب هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضرت علی«علیه‌السلام» در آن مناجات از قیامت خبر می‌دهند که پس از «یوم الحساب» شرایط طوری می‌گردد که هرکس با توجه به شخصیت دیگری ممکن است از او فرار کند. ۲. اگر اذن داشته باشند در برزخ و قیامت. ۳. نمی‌دانم. موفق باشید

25019
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا این عالم طوری بنا شده که هرکس هرچیزی را با یقین اراده کند آن چیز محقق می شود؟ ۲. اگر اینطور باشد دیگر دعا کردن و دره خانه ی خدا را زدن چه معنایی دارد؟ خب خودمان هرچه می خواهیم را روی آن تمرکز می کنیم و با یقین اراده می کنیم تا به آن برسیم. مثلا با یقین می گوییم که این مشکل من حل می شود یا مریضی من خوب می شود. ۳. چرا در روایت می فرماید دعا را با حالت یقین به اجابت بخوانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر یقین او مطابق نظام احسن الهی باشد و نه یقینی که در حقیقت، توهّم است و در خیالات او جای دارد. ۲. دعا موجب می‌شود تا انسان متوجه‌ی حقیقت شود و از توهّم نجات یابد. ۳. حالت یقین یعنی حالتی که انسان با حقایق روبه‌رو شود. به همین جهت در روایات داریم که یقین در بین انسان‌ها بسیار کم است. موفق باشید

24990
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در روایت صحیحی چنین آمده است که «اذا تقرب الناس الی خالقهم بانواع البر فارتقب الیه بانواع العقل و السر تسبقهم» می خواستم اگر ممکنه یه شرح مختصری نسبت به روایت داشته باشین ضمن اینکه مقصود از انواع عقل را بیان کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پيامبراكرم (ص) خطاب به اميرالمؤمنين (ع) در روایتی که بنده فکر می‌کنم می‌توان نسبت به آن اطمینان بیشتری داشت؛ مى‏ فرمايند: «يَا عَلِيُ‏ إِذَا تَقَرَّبَ الْعِبَادُ إِلَى خَالِقِهِمْ بِالْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِالْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ»[1] اى على! آن‏گاه كه‏ بندگان جهت قرب به خالق‏شان به نيكى ‏ها متوسل مى‏ شوند تو با عقل به سوى خالقت نزديكى بجوى تا از آن‏ها سبقت گيرى. رسول خدا (ص)، در اين روايت اميرالمؤمنين (ع) را به تعقل و تفكر نسبت به حضرت خالق دعوت مى‏ كنند تا سير از كثرت به وحدت ملكه‏ ى ايشان شود. اگر ملاحظه مى ‏كنيد شيعه در تفكر و تعقلِ در دين نسبت به ساير مسلمانان پيش‏تاز است و رشد بيشترى كرده به ‏جهت روشى است كه امام شيعيان (ع) پيشه كرده‏ اند و شيعه‏ ى اميرالمؤمنين (ع) نسبت به موضوعات دين، عقل و قلب خود را به‏ كار مى‏ گيرد و كثرت عبادات در شيعه اصل نيست، بلكه اصل آن است كه با فعّال نگه‏داشتنِ عقل و قلب، خدا عبادت شود.[2] پيامبر خدا (ص) مى ‏فرمايند: «ما قَسَمَ ‏اللهُ لِلْعِبادِ شَيْئاً افْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ، فَنَوْمُ‏الْعاقِلِ افْضَلُ مِنْ سَهْرِ الْجاهِل ...»[3] خداوند هيچ چيز را بين بندگان خود برتر از عقل تقسيم نكرد، پس خوابِ عاقل از بيدارى جاهل افضل است. هر چند مؤمنى كه عقلى رشديافته و دل پاك دارد، با هر عبادتى، بسيار رشد مى ‏كند. ولى نبايد ظاهر و قالب عبادات براى ما محور گردد. اميرالمؤمنين (ع) با عقل و دل اميرالمؤمنينى هر شب هزار ركعت نماز مى‏ خواندند ولى توصيه ‏ى پيامبر (ص) اين است كه اى على! اگر با آن عقل قدسى، يك نماز بخوانى، برابر هزار ركعت نتيجه مى ‏گيرى، حال اگر هزار ركعت بخواند ببين چقدر نتيجه به ‏دست مى ‏آورد. در ضمن می‌توانید به کتاب «رمضان دريچه رؤيت» ص: 138 تحت عنوان «قلب‏هاى صاحب تعقل‏» رجوع فرمایید. موفق باشید

 


[1] ( 2)- مشكاة الأنوار فى غرر الأخبار، فضل بن حسن حفيد شيخ طبرسى، ص 251.

[2] ( 1)- امام صادق( ع) در شرح آيه‏ى دوم سوره‏ى ملك كه خداوند مى‏فرمايد\i:« الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»\E حضرت مى‏فرمايند؛ خداوند نفرمود عمل بيشتر، بلكه فرمود عمل بهتر كه بستگى به نيت خالص انسان دارد.

[3] ( 2)- بحارالانوار، ج 1، ص 91.

24994
متن پرسش
با سلام و قبول عزاداری های شما استاد بزرگوار: با توجه به جوابیه سوال ۲۴۹۸۴، و خیلی از جواب های شما در رابطه با توبه و حق الناس جواب این سوال و آنها کاملا منافات دارد، شما در جوابیه سوالی فرمودید:  بعد از توبه، جای خوف در میان نیست! زیرا با توّاب‌بودنِ حضرت حق، خداوند چیزی از آن گناه را در عالَم باقی نمی‌گذارد. یا در جای دیگر فرمودید: نمی‌دانم چرا قرآن به جای آن‌که بگوید خداوند مؤمنین را دوست دارد؛ که حتماً دوست دارد، می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ» (بقره/ 222) خداوند توّابین و آن‌هایی که خود را از گناه پاک کرده‌اند، دوست دارد. شاید در چنین انسان‌هایی همّتی را مشاهده می‌کند که همه‌ی مؤمنین دارای چنین همّتی نیستند. همّتی که با مزه‌کردنِ گناه بر نفس او باز می‌تواند به گناه، پشت کند. مگر توبه و دوری از گناه و پشیمانی از گناه با هم فرق دارد؟ استاد عزیز وقتی می دانیم با حلالیت طلبیدن و برطرف کردن حق الناس اتفاق های بدتری می افتد تکلیف چیست؟! شما در جواب سوالی فرمودید باید آن شخص استغفار کند. حال این شخص باید کلا امیدش نسبت به همه چیز را ار دست بدهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید که توبه یعنی رفع آن‌چه نباید پیش می‌آمد و پیش آمد، و با توبه نوعی برگشت به آن اصل می‌نماییم بر اصلی که طالب آن هستیم. در مورد حق النّاس به هر حال باید آن حقّ اداء شود. ولی در حدّی که به قول شما اگر محدود به حلالیت‌طلبیدنی است که کار را بدتر می‌کند، موضوع متفاوت می‌شود و این‌جا است که با استغفار برای طرف، کار حلّ می‌گردد. موفق باشید

24985
متن پرسش
سلام و درود محضر استاد گرانقدر: استاد عزیز چند سوال داشتم از محضرتون: ۱. ۲۹ سال از عمرم می گذرد، در تضادی باتلاق گونه گیر افتاده ام که مثل خوره زمان و عمرم را تاکنون بلعیده. تضادی از جنس عدم ثبات. گاهی رومی رومم گاهی زنگی زنگ. نه مسلمان مسلمانم، نه منتقد پیرو راه. اول سال قمری که می شود مسلمان می شوم. از ماه سوم منش و علقه و عقیده ام رنگ دیگر می گیرد تا شروع ماه رمضان. بلبشویی شده ام هفتاد رنگ. به قول حسین منزوی جمع اضدادی شده ام برای خودم. شعر می گویم. ساز می زنم (نی). خط می نویسم. آواز می خوانم. گاهی پیرو مکتب خونین عاشورا هستم و گاهی منتقد تند سر تا ته همه چیز. گاهی اصلاح طلب محضم و گاهی اصول گرای صرف در سیاست و عقیده. می دانید هر موضوع لذتبخشی بعد از مدتی از چشمم می افتد (هم مادی و هم معنوی). چندین و چند مرتبه خواستم سیر مطالعاتی شما را شروع کرده و ادامه دهم منتها فقط شروع کننده خوبی هستم. قصه کوتاه کنم که به «من به تنگ آمده ام از همه چیز». دلم یکرنگی و یکجایی می خواهد. حالا هر جا که باشد. چه کنم که بتوانم ثبات فکر و عقیده در درونم ایجاد کنم؟ با اینکه می دانم راهی که شما مرا می برید مرا به سرمنزل می رساند اما گاهی دلم می خواهد دوباره ساز دست بگیرم و لاجرعه از موسیقی ایرانی می بنوشم. چه کنم از این سرگردانی؟ ۲. خداوند فرزندی به من عطا فرموده و این ایام، سومین ماه بارداری همسرم است. چه رویه ای پیش بگیرم تا اولادی صالحی بشود؟ اکنون که در رحم مادر است و خداوند من و مادرش را واسطه حضورش در دنیا قرار داده چه اعمال و کرداری در منزل داشته باشم تا بیشترین تأثیر مثبت را روحش دریافت کند؟ و بیشترین جلوه انسانی شدن را پیش بگیرد؟ ۳. مورد دیگر اینکه شخصیتاً و خلقا انسانی هستم که زود از کوره در رفته و جوش می آورم. گاهی اژدهایی هفت سر می شوم سراسر خشم و فریاد. چه کنم که ریشه را درمان کرده باشم؟ خدا مرا ببخشد که گاه خشم مطلق چیزی جز ناسزا به زمین و زمان از دهانم برون نمی آید. ارادتمندتان بوده و هستم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین قبض و بسط نشانه‌ی امیدواری است و خبر از آن می دهد که حضرت حق به سوی‌تان نظر دارد و در آخر، بالاخره شما را برای خودش می‌گیرد. ۲. مهربانی به همدیگر و رعایت حق‌الناس و مهربانی با ارحام. ۲. خود را در وسعتی بیکرانه بیاب، نه در لانه‌ای تنگ. سوی دریا سیر کن زین آبگیر. موفق باشید

24984
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوار: استاد بزرگوار آیا کسی که حق الناس بر گردنش باشد، توبه و کارهای نیک دیگرش مورد قبول حق قرار نمی گیرد؟ کسی که با همه غفلت و گمراهی و گناه تمام امیدش به خدا و اهل بیت (علیه السلام) مخصوصا این ماه عزیز و همه فکرش نوکری ارباب باشد خدا بخاطر حق الناس همه اینها را نادیده می گیرد؟ اگر اعمالش قبول نمی شود پس معنی آیه «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره» چه جایگاهی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بتواند حقوق افراد را که زیر پا گذاشته، جبران کند ولی از آن کار خودداری نماید، عملاً در نظر به حق و رویکرد به حق غفلت کرده است. معلوم است که چنین فردی در سایر امور نیز گمان دارد به سوی حق نظر نموده است. موفق باشید

24982
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: چرا نماز اول وقت برای خیلی ها مهم نیست، چرا با اینکه کاری نداریم و می توانیم نماز اول وقت بخوانیم، نماز را اول وقت نمی خوانیم؟ چه چیزی را نمی‌دانیم و نمی فهمیم که اگر بدانیم و بفهمیم بدون معطلی نماز را اول وقت به پا می داریم؟ چه کنیم؟ راهش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان عاقل هر حرکتی را اگر محذوری نداشته باشد در زمان خود انجام می‌دهد. موفق باشید

24956
متن پرسش
مخاطب این نوشته‌م نمی‌دانم کیست، شاید خدا شاید امام معصوم شاید هم خودِ خودِ خودم که گم شده است: می دانم نمی شود و اصلن شدنی نیست و دارم زر و زور مفت می‌زنم اما دوست دارم بگویم تا همه بفهمند. با صدای بلند هم می‌گویم؛ داد می زنم تا یا گلویم پاره شود یا پرده گوش بقیه ... آخر اگر فکر دل من را نمی‌کنی فکر آبروی خودت را چی؟ فردا درباره‌ت چه می‌گویند؟ حالا من دلم را تخته کنم و چیزی نگویم یا اصلن گفتن و نگفتن من بجایی بر نخورد اما مردم که گوششان دراز نیست، آخر بین خودشان چیزی خواهند گفت! چرا شده‌ای مثلِ دیوار، این دل بی‌صاحب وقتی بهم می ریزد و التماست می‌کند، به پایت می‌افتد چرا تکانی هم نمیخوری بفهمم اصلن شنیده‌ای یا نه! آخر اگر این قدر با دیوار هم صحبت و درد دل می کردم ترک برمی داشت یا تکانی به خودش می داد اما دریغ از همان تکان کوچک. اصلن می دانی چیست؟ ایراد از من است که رک و رو راستم، بلد نبودم شاعری کنم و حرفم را با استعاره و کنایه و این چیزها قشنگش کنم و برایت بفرستم. همان چیزی که بود را ساده و خلاصه شده می گفتم، می دانی چند بار برایت گفته‌ام که دلم تنگ است، صاحب ندارد، بی‌خود شده است، بهم ریخته است، آشفته شده. فایده که نداشته. اصلن همین الان گوش می کنی چه می‌گویم؟ حتما شنیده‌ای که شاعر می‌گوید ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان؟ می خواهم بگویم ما را به خیر تو امید هم اگر نباشد حداقل فحشی بده، یا بیا بزن توی گوشم تا بدانم حداقل از من بدت می‌آید، بیا من مثل بچه‌های لوس گوشم را می گیرم جلو تا بزنی سرخ و کبودش کنی اما بدانم در این حد قابل توجه بوده‌ایم. ولش کن هرچه بگویم که فایده‌ای ندارد. ولی بدان که اگر بقیه از حال و احوالی که شب و روز از بی‌توجهی جنابعالی بر من می گذرد با خبر شوند زشت می شود. از ما گفتن بود نگویی که نگفتم. جناب استاد عزیز خواستم بگویم که: دیگر کسی به داد دل ما نمی‌رسد / شب خانه‌زاد ماست، به فردا نمی‌رسد / رودیم، سربه‌زیر و سرازیر می‌رویم / رود شکسته‌ای که به دریا نمی‌رسد / سیبیم، سیب شاخه‌نشینی که از قضا / یک عمر سنگ می‌خورد اما نمی‌رسد / بوی گل و نسیم سحر قسمت شماست / پای بهار ما که به صحرا نمی‌رسد / من با تمام حنجره‌ام داد می‌زنم / یا می‌رسد به گوش شما یا نمی‌رسد / ای ساکنان سایه! شما هیچ‌تر ز هیچ / چشم شما چرا به تماشا نمی‌رسد؟ / حس و حال کسی رو دارم که تو لجن‌زار گیر افتاده و هر چی دست و پا می زنه در نمیاد و منتظر نشسته کسی بیاد بغلش کنه و تیکه شکسته‌‌ی وجودش رو به هم بچسپونه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم شما که با تمام حنجره‌تان داد می‌زنید نباید معلوم کنید قضیه چیست و خود را معرفی نکرده انتظار دارید که گوش بنده بشنود؟ معلوم است باید این‌گوش به گوینده‌ای گوش بسپارد که مشخص باشد کیست. آری انسان وقتی به مأوایی رسید سرگردانی‌هایش شروع می‌شود. مگر قصه‌ی «من عشقنی عشقته» تا آن‌جا که فرمود «چون عاشقش شوم به قتلش می‌رسانم و خودم دیه‌ی او می‌شوم» را نشنیده‌ای؟ پس چرا جای بی‌تابی؟ نگاه عمان سامانی به کربلاییان را بنگر و فکر کن. موفق باشید
چون دل عشاق را در قيد كرد / خودنمائي كرد و دلها صيد كرد / امتحانشان را ز روي سرخوشي / 
پيش گيرد شيوه ي عاشق كشي / در بيابان جنونشان سر دهد / ره به كوي عقلشان كمتر دهد / دوست مي دارد دل پر دردشان / اشكهاي سرخ و روي زردشان / چهره و موي غبارآلودشان / 
مغز پر آتش دل پر دودشان / دل پريشانشان كند چون زلف خويش / زانكه عاشق را دلي بايد پريش / خم كندشان قامت مانند تير / روي چون گلشان كند همچون زرير / يعني اين قامت كماني خوشتر است / رنگ عاشق زعفراني خوشتر است / جمعيتشان در پريشاني خوش است / قوت جوع و جامعه عرياني خوش است / خود كند ويران دهد خود تمشيت / خود كشدشان باز خود گردد ديت / تا گريزد هر كه او نالايق است / درد را منكر طرب را شايق است / تا گريزد هر كه او ناقابل است / عشق را مكره هوس را مايل است / وانكه را ثابت قدم بيند به راه / از شفقت مي كند بر وي نگاه / اندك اندك مي كشاند سوي خويش / مي دهد راهش به سوي كوي خويش / 
بدهدش ره در شبستان وصال / بخشد او را هر صفات و هر خصال / متحد گردند با هم اين و آن / 
هر دو را موئي نگنجد در ميان / مي نيارد كس به وحدتشان شكي / عاشق و معشوق مي گردد يكي / لاجرم آن شاهد صبح ازل / پادشاه دلبران عزوجل / چون جمال بي مثال خود نمود / 
ناظران را عقل و دل از كف ربود / پس شراب عشقشان در جام ريخت / هر يكي را درخور اندر كام ريخت / بادشان اندر رك و پي جا گرفت / عشقشان در جان و دل مأوا گرفت / جلوه ي معشوق شورانگيز شد / خنجر عاشق كشي خون ريز شد. 

24959
متن پرسش
سلام علیکم استاد جان: من هشت ساله زندگیم خیلی سخت شده و تا حالا هم حل نشده و کمبودها و مشکلات متعدد اذیتم می کند و کمک کننده ندارم. استاد جانم استاد حسینی می فرمودند شماها اگر مشکلی دارید به خاطر گناهانتان است. خودتان را با اولیاء خدا قیاس نکنین. یه موقع هست چند تا مشکل برام باهم پیش می آید یکیم زنگ میزنه با زبونش اذیتم میکنه. اون چیزهایی که ندارم رو خدا مدام جلوی چشمم میاره که بقیه دارند. چرا اینطوری می شود؟ اینقدر گناهکار و روسیاهم؟ یک نفرم تو زندگیم هست که باید در مقابل ظلمش خاموش باشم که بیشتر اذیتم نکند. چرا زندگی من شده کلافی که اینقدر بهم ریخته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی قصه را باید در مأوا گزیدن در تقدیری که خداوند برایتان رقم زده‌است پیدا کنید. در همین رابطه بد نیست به جواب سوال ۲۴۹۵۶ بنگرید تا بفهمید این‌چنین نیست که خداوند شما را فراموش کرده‌باشد. موفق باشید

24945
متن پرسش
سلام: نظر استاد گرامی در رابطه با نظر آیت‌ الله گرامی قمی درباره استخاره که در ذیل آورده می شود چیست؟ ممنون از پاسخگویی استاد عزیز. نظر آیت‌ الله گرامی قمی: استخاره مثل فقه و اصول و پزشکی و فلسفه و امثال این‌ها نیست که فقط بحث علمی باشد؛ بحث استخاره، بحث اشراق است؛ یعنی ارتباط معنوی دل با عالم غیب. دستور استخاره عام و برای همه است؛ ولی استخاره کسانی عملاً به نتیجه مؤثر می‌رسد که در یک ارتباط باطنی در خواب یا بیداری به آن‌ها اجازه داده شده باشد؛ حتی ممکن است کسانی خیلی عالم باشند، ولی به آن‌ها دستور باطنی داده نشده باشد. استخاره یک حالت معنوی ناشی از ارتباط با عالم غیب است و انتظار نداریم هرکسی بتواند چنین ارتباطی برقرار کند. استخاره نظر خدا است و درست نیست که مخالف آن عمل شود استخاره مثل تعبیر خواب است؛ تأویل رؤیا را هر کسی بلد نیست. تعبیر خواب ربطی به سواد و علم ندارد. یک خانم بی‌سواد در نجف بوده که تعبیر خواب می‌دانسته است. یکی از علما از این خانم می‌پرسد که چطور توانستی تعبیر خواب یاد بگیری. این خانم گفته بود من فقیر بودم و به حضرت عباس (ع) متوسل شدم و در خواب به من گفتند که یک تسبیح بخر و ما به تو می‌گوییم که چه جوابی در تعبیر خواب مردم بگویی. می‌گفت کسی در گوش من می‌گوید! پس استخاره ربطی به علم ندارد و به عالم غیب مرتبط است. در روایات ما روش‌های متعددی برای آموزش استخاره گفته شده است که بعضاً در مفاتیح نیز آمده است؛ اما این‌ها ظاهر قضیه است و مهم آن اجازه باطنی و ارتباط معنوی است که ممکن است از طریق و راه دیگری به جز روش‌های نوشته شده به وی الهام شود. الهامات خدا راه‌های زیادی دارد؛ خداوند در قرآن فرموده که به زنبور عسل هم وحی می‌کنیم. تا حدودی. علم تفسیر به منزله مقدمه استخاره است و همه‌اش علم تفسیر نیست از یک آیه ممکن است هر بار در خصوص هر نیت برداشتی جداگانه به ذهن برسد که با برداشت از همان آیه در استخاره دیگری برای نیت شخص دیگر، متفاوت است. سرعت انتقال مطلب سبب شده است که بعضی‌ها درباره من بگویند فلانی حتی نگاه هم به متن قرآن نمی‌کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روی‌هم رفته حرف درستی است. البته نباید طوری موضوع را مطرح کنیم که به وسواس بیفتیم و به استخاره‌ی افراد اعتماد نکنیم. با این همه استخاره مشورت با خدا نیست و پشت به استخاره نیز پشت به قرآن نمی‌باشد. موفق باشید

24944
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: ۱. بابت ترک عادات غلط در کدام مباحث شما به این اشاره شده که رجوع کنیم؟ ۲. نکته دیگر اینکه بنده گاهی فکر و خیالاتی به ذهنم می آید بابت اینکه مدام به خودم می گویم که دارم چه می کنم؟ نکند کاری که الان دارم انجام می دهم بیهوده است و آنچه خدا می خواهد این نیست (القائات زیادی به این شکل دارم) به صورتی که خیالم را نمی توانم مدیریت کنم و من را از زندگی در حال و واقعیت به خیالات می برد. در صورتی که شک هم ندارم کارم مورد رضای پروردگار هست. مثلا سر کارم یا صله رحم می کنم یا هرچه... ۳. کسی که غلبه صفرا یا بلغم و سودا و... دارد و حالاتش به هم می ریزد تا جایی که حوصله نماز ندارد یا پرخاش می کند و... در این حالت باید بگوییم ایمان فرد ضعیف است یا فعلا به خاطر به هم خودن طبع این شکل شده؟ ۴. درباره غلبه بر اضطراب های بی جا (استرس های مخرب و غیر سازنده) به کدام مبحث شما رجوع کنیم؟ وقتی یاد شما به ذهنم می رسد دعایتان می کنم چه در نماز باشم چه در هر حالی. شما هم ما را دعا کنید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» ان‌شاءالله می‌تواند کمک کند. ۲. ملاک، راهی است که شریعت الهی در مقابلِ ما می‌گذارد. ۳. هر چه هست باید با همین روحیه خود را بسازیم؛ زیرا بالاخره هر کس ضعف‌هایی دارد. مهم آن است که در بستر همان ضعف‌ها باید جلو رفت. ۴. ان‌شاءالله مطالعه‌ی کتاب «فرزندنم این‌چنین باید بود» کمک کار می‌گردد. موفق باشید

24947
متن پرسش
با سلام: آیا اگر کسی دچار شک و وسواس فکری در اعتقادات باشد و تمام تلاش خود را برای درمان و رفع وسواس و شک خود کند، اما در این حین از دنیا برود آیا کافر از دنیا رفته و جهنمی می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابدا این‌طور نیست زیرا بنده‌ی خدا آن‌چه از دستش بر می‌آمده‌است را انجام می‌داده هر چند هنوز به نتیجه نرسیده باشد. موفق باشید

24940
متن پرسش
با سلام دوباره: ۱. اگر فرصت مطالعه و تحقیق و تامل را نداشته باشیم و بیشتر درگیر کارهای روزمره باشیم چگونه می توانیم آن عقلانیت و بصیرت و واقع بینی را در امور دنیا و آخرت کسب کنیم که دچار توهم نشویم و فریب زرق و برق دنیا را نخوریم و حسرت دارایی دیگران را نخوریم که از دست بلاها آسوده و تنها به ذکر خدا مشغول شویم؟ آیا راهی هست که دچار این وسوسه های شیطانی نشد و آرامش خود را در هر صورت حفظ کنیم و کاری به کار کسی هم نداشته باشیم؟ ۲. مصداقهای نفسانیت چیست و کجاها آدم را گیر می اندازد و چگونه آن را بشناسیم و راه دستش ندهیم؟ ۳. خط فاصل لذتهای خوب و بد کدام است و چگونه آنها را از هم تشخیص دهیم ما که همه لذت جوییم و لذت را دوست داریم به هر نوعیش باشد پس چرا خدا برای ما محدودیت قائل شده در حالی که خودش آن را در وجود ما گذاشته است؟ چگونه خودمان را از لذت خواهی بیشتر نهی کنیم؟ ۴. آیا واقعا انسان در این دنیا تنهاست و هیچکس همدل و همنفس و همیار و همراه او نیست و فقط خدا جوابگوی نیازهای درونی اوست پس چرا اینقدر خدا را دور می بینیم و به او متصل نیستیم و اگر هم گاهی وصل شدیم به آسانی جدا می شویم. خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عبادات و دعا. ۲. خود برتر بینی و عدم تواضع. ۳. لذات شرعی مانع کمال نیست. ۴. مومنین با اظهار محبت و ایثار نسبت به یکدیگر تنها نخواهند ماند. موفق باشید

24935
متن پرسش
با سلام: به نظر شما فقه و احادیث فقهی ما، خالی از توحید و معارفند و سنخشان از سنخ احادیث اعتقادی جداست؟ یا با توجه به اینکه احکام ریشه در تکوینیات دارند نه اعتباریات، خود اینها هم معارف ما حساب می شوند و از مثلا احکام ارث و دیات هم می شود، معارف اعتقادی بیرون کشید؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم احکام فقهی در کلّیّتِ خود ریشه در حقایق دارند ولی با رویکرد کشف حکم خدا فقیه در آیات و روایات نظر می‌کند و این غیر از رویکردی است که برای کشف حقایق از طریق عقل و قلب انجام می‌شود. موفق باشید

24926
متن پرسش
سلام: فرمودید «برای آزاد شدن از زمان، وقتی نماز می‌خوانید سعی کنید خود را در عالم برزخ احساس کنید.» دقیقاً چگونه باید این کار را بکنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «عالم انسان دینی» در این مورد تذکراتی را با شما در میان می‌گذارد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

24925
متن پرسش
استاد عزیز سلام: با توجه به اینکه اگر مومن اگر در توانش هست باید خود برای خود کار کند و کسب روزی کند، آیا با در نظر گرفتن اینکه با افزایش سازو کار اینترنت و فضای مجازی و غیره که ساخته و پرداخته فرهنگ مدرنیته است، بهتر است شخص با کار یدی و انجام فعالیت تولیدی کسب روزی کند و یا نه او هم مانند بسیاری وارد فرهنگ مدرنیته شود و کسب و کاری اینترنتی در فضای مجازی ایجاد کند؟ متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این‌که جهت کسب روزی تأکید بر کدّ یمین و عِرق جبین شده؛ بر این مبنا است تا مسیر کسب روزیِ انسان متزلزل به میل و هوس بقیه نباشد. مثل کاری که یک کشاورز انجام می‌دهد و خودش غذای خود را می‌کارد و درو می‌کند. ولی یک لوستر فروش امیدش به میل و هوس مردم است. با این‌همه به هرحال امروز نمی‌توان خود را به این بهانه‌ها از کسب درآمد محروم کرد. مهم آن است آن نکته‌ی آرمانی در کسب روزی مورد غفلت قرار نگیرد و به کارهایی که بیشتر مورد نیاز مردم است پرداخته شود. موفق باشید

نمایش چاپی